شعبده بازاني که با اين “فوتو” آفتاب را پنهان ميدارند!!

 شعبده بازاني که با اين “فوتو” آفتاب را پنهان ميدارند!!
مناظري که با آن ميخواهند تاريخ را مسخ نمايند!!
باتوجه به درازنائي تاريخ تجاوزات استعماري ،مداخلات وجنايات هولناکي که درسرزمين افغانستان رخ داد ، همگام با رخداد قيام مسلحانه هفتم ثوروکژرويشي هاي رژيم نوين ،اين صفحات تحت برنامه هاي غرب وپاکستان وهواريون شان وارد فصل خونبارگرديد.
نقش مسخ شدگان وسفاکان نفرين شده درحزب دموکراتيک خلق افغانستان ،که جلوه هاي آن درنخستين روز پيروزي قيام هفت ثور با صدور فتواي قتل محمد داوود خان ومتعاقبآ دسيۀ انشعاب ،سرکوب وتبعيد رهبران جناح” پرچم “درتباني آشکاربا ستون پنجم درحزب (لايق ،بارق وقدوس غوربندي ) پديدارگرديد بيش از پيش اين برگه ها را رنگينتروخونينترساخت.
با تاسيس “ايتلاف دوستانه” friendly coalition که به مشارکت آمريکا،پاکستان واتحاد شوروي عصر گرباچف براي درهم شکستن ستون فقرات حزب دموکراتيک خلق افغانستان ورژيم جمهوري دموکراتيک افغانستان درراستاي توافقات “ريکجاويک آيسلند” براي برنامه ريزي “پلينوم هژده “درحزب دموکراتيک خلق افغانستان وتغيررهبري ودر امتداد آن نقشۀ سقوط جمهوري دموکراتيک افغانستان واستقرار رژيم هوادارغرب پديدارگرديد،درحقيقت آشکارا شاهراه فروپاشي وسقوط جمهوري دموکراتيک افغانستان بازگرديد.
باتراويدن محک تجربه ،هرگاه مجموعۀ ابتکارات تنشها درحزب دموکراتيک خلق افغانستان را مبتني برتحميل تدوير” پلينوم هژده” در سيماي خائين تاريخ بشريت گرباچف،خلاصه نمائيم،تاريخ، منفورترين چهره را درجهان بشريت ازاو به ماندگار گذاشته وحال او را دربرابر دادگاه خويش فراخوانده است.گرباچف يي که اقدامات فاجعه بارآن فصل تاريخ بشريت رادگرگون ساخت واکنون درماورائي اوکراين،تنشهاي که دنبالۀ سياست فروپاشي گرباچف را درجبين دارد،جهان را درپرتگاه جنگ سوم جهاني قرارداده است. 
همپا بااثرات نقش بارزوتعين کنندۀ فکتور خارجي در سقوط نظام دموکراتيک ، همانطور که گزينش “پرستريکا” و”گلاسنوست”در اتحاد شوروي پيشين ، استتارفريبينده را براي پروسۀ فروپاشي نظام شوروي وسرنگوني تمامي نظام هاي سوسياليستي وجمهوري هاي دموکراتيک ،ايجاد کرد پيروي وتقليد دکترين والگوي گرباچف وکاربرد عمليۀ “باز سازي” وگزينش استراتيژي تسليم طلبانۀ ” مصالحۀ ملي”،انديشه زدائي وسرکوب بلاوقفۀ رهبران ارشدوکادرهاي وفادار به آرمان هاي حزب دموکراتيک خلق افغانستان واتخاذ سياست تضرع در برابرگروه هاي بنياد گرا وعقب نشيني هاي ناصواب ،متدرجآ پايه هاي فکري وسازماني حزب واستحکامات قوائي مسلح و رژيم را طي يک پروسۀ طولاني فرسايشي متلاشي گردانيد.پلينوم هژده ضربات شديدووقفه ناپذيررا در حزب برانگيخت وبا تبعيد وزنداني ساختن ارکان رهبري حزب ،ومتعا قبآ سبکدوشي رهبران همطرازوکادرهاي نستوه ،تکانه هاي مهلک وتشتت انگيز را برپيکرحزب فرودآورد. 
رخداد هاي فوق وقطع شريان ها ي اقتصادي ،دفاعي وتسليحاتي اتحاد شوروي وتداوم کمک هاي غرب وپاکستان براي مجاهدين ،عمدتآ عريانترين رويکردها، روشها و راهکار هاي بود که زورق شکستۀ حزب ونظامرا درموجها افگند.
درروشني اين حقايق جانگداز،آناني که ،پندارهاي واهي را تحت نام “کودتا” براي فروپاشي نظام دموکراتيک درافغانستان،علم مينمايند ،يا ازديد يک عمليۀ بزرگ جهاني براي فروپاشي مجموعۀبلاک سوسياليسم ،نظامهاي دموکراتيک،وجنبش هاي آزادي بخش ملي که حدود” سه تريليون “دالر هزينه برداشت ،عاجز اند،يا،سعي مينمايند تا بزرگترين قدرتهاي بزرگ جهان ،غرب واتحاد شوروي دوران گرباچف ،کشورهاي مرتج عرب وبرخي ديگرکشورهاي اسلامي تروريست پرور(چهل کشورجهان)،صدهزار تروريست اوباش عرب ،ارتجاع منطقه، پاکستان وايران و چين را ،درين جنايت بزرگ قرن برائت داده وبهترين ونستوه ترين فرزندان صديق وسرسپردۀ ميهن را آماج قراردهند.
برهمگان روشن است که براي بارنخست طرح فروپاشي نظام دراکتبر 1986،درنشست ريکجاويک ميان گرباچف وريگان ريخته شد،با کودتاي چهارده ثورو تغير رهبري درحزب ودولت،بزرگترين زمين لرزۀ سياسي پديد آمدوبا مذاکرات ژنيو1988 وقطع کمک هاي يکجانبۀ اتحاد شوروي شتاب بخشيده شدودر سال1989،با دعوت رهبران مجاهدين درماسکو به قوام رسيد واين آخرين سيگنال رهبران کرملين براي مراسم خاکسپاري جمهوري دموکراتيک افغانستان بود.رژيمي که همه دروازه هاي مدد برايش بسته شده بود ودربستر بيماري دست وپنجه نرم مينمود.
دربهار 1371 خورشيدي،رژيمي که در نتيجۀ عوامل وانگيزه هاي فوق وکاربرد سياست هاي سازش وتباني وتحمل ضربات کودتاي شهنواز تني،سقوط مهندسي شدۀ شهرخوست،وبرخي ولايات افغانستان،درکوماي مطلق سياسي بسرميبرد،با استعفاي شهيد داکترنجيب الله وپناهندگي او به دفترملل متحد درکابل ورويکرد خلآءقدرت واقعي دريک مرگ طبيعي وبدون فيرحتي يک مرمي ازنفس افتيد. 
دراوج اين بهبوهه،پس ازشکست تهاجمات جلال آباد وشکست کودتاي شهنوازتني ،دولت پاکستان براي تحقق رويا هاي تاريخي اش ،نمايندۀ واقعي خود “گلبدين حکمتيار،طراح نظام کنفدراسيون افغانستان با پاکستان را مامور ساخت تا ازين فرصتها بهره جسته ودرفش پاکستان را بر فراز کاخ رياست جمهوري افغانستان به اهتزاز درآورد.از همينرودر آستانۀ سقوط نظام،پس از مذاکرات جنرال رفيع با حکمتياردر امتداد تباني سليمان لايق با حکمتيار وتوافقات آنها،مليشه هاي حزب اسلامي که در حوزه هاي يازده گانۀ ثارندوي شهرکابل جا سازي شده بودند،يکجا با سران ارشددولت وقت چون جنرال محمد رفيع معاون رئيس جمهور ووزيران قواي مسلح دررائس جنرال محمد اسلم وطنجار ،رازمحمد پاکتين، وبرخي افسران وجنرالان،دست به تهاجم گسترده زده ومناطق استراتيژيک وکليدي شهرکابل،چون کاخ رياست جمهوري ،کاخ صدارت،کميتۀ مرکزي حزب،مقر وزارتخانه ها،ومناطق استراتيژيک شهرچون تپه هاي مرنجان،تپۀ بي بي مهرو… را به تصرف خود درآوردند.البته اين تهاجمات در پي فرمان حکمتيار و”روئياي تصرف ظفرمندانه شهرکابل” که از آرزو هاي جنرال ضيا الحق”کابل را آهسته آهسته بسوزانيد”برخاسته بود،براه افتيد.
حکمتيار درسال 1375خورشيدي،ضمن مصاحبه با راديوي جمهوري اسلامي ايران اذعان داشت که حزب اسلامي براي تشکيل حکومت ايتلافي با سران رژيم به توافق رسيده بود،اما هواداران ببرک کارمل ،مانع اين ايتلاف شدند.گفتنيست که طرح نظام ايتلافي از سوي حکومت با حزب اسلامي،در صفحات 56-57 کتاب حکمتيار “دسايس پنهان وچهره هاي عريان” نيز بازتاب روشن داشته وعمليات مشترک نظامي رژيم با مليشه هاي حزب اسلامي وتدارک مقدمات راه انداري “کودتاي مشترک”،درکتاب سيد ادريس”عبور از آتش “با تصاوير مستند وفاکتهاي مستدل نيز آذين يافته است. 
درآن برهۀ از تاريخ که شهر بيدفاع کابل،که از آفت کودتاي شهنوا-گلبدين جان به سلامت برده بود،ومردمان رنجديدۀ آن بارديگر آماج تهاجمات هواداران پاکستان قرارگرفته بود،سوال بود ونبود، موقعيت جغرافياي کشور را درنقشۀ جهان به ميدان ميکشيد.
در چنين اوضاع آشفته وخونين،اين تاريخ بود که فرياد برآورد،اين صداي نجاتبخش و رساي تاريخ براي نجات شهروشهريان بود که در صف دليرمردان حزب وميهن وسائير رزمندگان “جبهۀ ضدپاکستان”طنين انداخت وآنها بودند که در نقش قايق هاي نجات با همه دلاوري وشجاعت کمنظيرسينه هاي ستبر شانرا سپر ساخته ودر برابر هيولاي لشکر مذدورپاکستان قد برافراشتند وشهر اشغالي کابل را به مشارکت رزمندگان جنرال دوستم،مليشه هاي حزب وحدت اسلامي وافراد تازه واردشوراي نظار نجات داده وروشنفکران کشور را از احتمال غوطه ورشدن درباتلاق خون که سالها قبل درخيالات کرنيل هاي پاکستان طراحي شده بود ،نجات دادند.
برپندارهمه عناصرآگاه وانديشمند وطرح تحميلي واجباري بينين سيوان نماينده ملل متحد وعمق دسايس پاکستان که رهبران مجاهدين را درکف داشت،درآن زمانه ها،الترنتيفي ديگري جز گزينش” بد” و”بد تر”اصلآ وجود نداشت،لذا درآن لحظات سرنوشت ساز اين طرح وزين جلوه ميکرد تا به همه قوا يکجا با نيروهاي ضد پاکستاني دربرابراين سيل ويرانگربايد ايستاد.پسمنظر تجارب تلخ تاريخ وبرپائي نظام فاجعه بارطالبان به مثابۀ نمايندگان صديق پاکستان،برچنين رويکرد صحه گذاشت.
حال اين “فوتوي تاريخي” که راوي اين سرگذشت خونباراست وداستان هاي حماسه ساز رادربرابر لشکراجير پاکستان ، بازگو مينمايد،به حيث پوشيشي بکار ميرود تا قادرشوند در عقب آن مناظر ذلتباروخونين کشور را که در نقشه هاي بلند پروازانۀ پاکستان تجلي داشت ،پنهان دارند. ،بيهوده تلاش صورت ميگيرد تا با اين تصوير کوچک ،جنايت بزرگ وتاريخي را در راستاي سقوط نظام ،پنهان دارند. بيخبر ازينکه اين فوتو کوچکترازآنست که اين جنايات هولناک وسازمانيافته را بپوشاند.
تصوير فوق بويژه حضور کانديد وزارت دفاع شهيد داکتر نجيبالله يعني احمدشاه مسعود درين تصوير حکايت صريح از پايان رژيم جمهوري دموکراتيک افغانستان وپناهندگي شهيد نجيبالله به دفتر اسگاپ ملل متحد دارد.اين تصوير حکايت ازآن دارد که شهر هنوزدرتير رس تهديد بلفعل وبلقوۀ اژدهاي خون آشام پاکستان لحظه شماري مينمايد.درغير آن چگونه ميتوانست احمد شاه مسعود ،وارد کابل شود.چيزيکه نهايت دلچسپ است با همه هنرنمائي شعبده بازانه ،عبارت از پنهان کردن آفتاب بدو انگشت است ،جايکه به قول ژورناليست آمريکائي”” Jim Gallagher ،حقيت خون آلود به تازيانه بسته شده وبه دايرۀ حلال پرتاب ميگردد.اين زمان واين فوتو از رويداد يي حکايت دارد که خلايق شاهد تسلط هواداران پاکستان درکابل بودند.يعني لحظات يي که قبلآ کودتاي به مشارکت حزب اسلامي وسران رژيم وقت درهم کوفته شده بود،بيرق هواداران پاکستان از فرازقصر رياست جمهوري ومقر کميتۀ مرکزي … پائين گرديده بود وسران کودتا درپادگان هاي حزب اسلامي درچهار آسياب لوگر پناه جسته بودند.افرادي که با لاي اين نقشه مصروف اند،آنها نقاط آتشي حزب اسلامي را در حومۀ کابل درخريطه نشاني شد مينمايند.نميدانم چرا دوستان ديروزمان از شکست حزب اسلامي درين ماجرا وعقيم شدن برنامۀ پاکستان براي سيطره برکشور،مأيوس اند وبا راه اندازي اين نمايش نامه هاي کاذب وتوهم انگيز پيوسته حسرت ميخورند؟
بارديگر بايد با صراحت خاطرنشان ساخت که مرگ جمهوري دموکراتيک افغانستان ،يک شبه بوقوع نپيوست بلکه دستان مرموزي ازجمله آناني که امروز انديشه هاي حزب را درهمياري با غرب به بازي گرفته اند، درين مهندسي نقش بارز داشتند که از حوصلۀ اين بحث خارج است.همچنان قابل ياد آوريست که آن افسران سرافرازي که در آن برهۀ سرنوشت ساز تاريخ دربرابر هيولاي پاکستان قد برافراشتند وازجان وشرف وناموس شهريان کابل دربرابرتهاجمات مليشه ها وکرنيل هاي پاکستان دفاع نمودند، مايۀ مباهات همه وطنپرستان پرغرور افغانستان اند.آن افسران سرافراز مانند سترجنرال محمد نبي عظيمي ،سترجنرال محمد آصف دلاور،دگرجنرال نورالحق علومي،دگرجنرال افضل لودين تورن جنرال محمد عزيزحساس،تورن جنرال فتاخ خان ،تورن جنرال سيد اعظم سيد شهيد بريدجنرال عبد الرزاق و…ازجملۀ پرافتخارترين ونخبه ترين افسران شجاع ورزمندۀ ميهن بودند که هميش تاج افتخارات جاويدانه برقامت هاي افراشتۀ وپرافتخار آنها به مثابۀ وطنپرست ترين سپاهيان سلحشورميهن تجلي خواهد داشت.اين آفتاب را هرگزنميتوان با دوانگشت آلوده پنهان کرد!

 نظريات عدۀ از هموطنان در رابطه از صفحۀ وزين يادواره ها

  • Sarem Shir
    رفيق عرفان عزيز اگر لطف کنيد و معلومات کمي بيشتر از تصميم آن رفتن نيمه شب و بي خبر مرحوم نجيب که بيروي سياسي حتي زنده ياد يعقوبي وزير امنيت کشور خبر ندشتند بيشتر بنويسيد. گرچه در اينمورد شاهدان و نويسنده هاي داخلي و خارجي از دوست تا دشمن زياد نوشته اند ولي آن جمي که بازي با حقيقت را دستور دارند تا با استفاده از دو سه موضوع و نام رهبران حتي بازي با قوم و مليت پروژه منفور ايجاد بدبيني و … را دامه بدهند با همين نکته بازي ميکنند.

    30. april kl. 16:25 = Synes godt om = 7

  • Majid Yar
    در تعجب ام که اين فرشتاگان نجات بخش کي را نجات داد ،بجز از ان معامله گران پشت پرده ، اگر ان ديگر ميامد که امد نتوانست فرشته نجات کيها ميشد، کابل بخاک يکسان شد حدود هفتاد هزار کابلي کشته شد ،کشته هاي رفقا حزبي تا هفته ها در جوي باقي بود بناز داوري نيک را .

    30. april kl. 17:33 = Synes godt om = 7

  • M Aref Erfan
    جناب پرويزبهمن ،من با ديدگاه شما درخصوص قضاوت گرايشات قومي کاملآ مخالفم .درهمين رويداد مشخص درآستانۀ سقوط رژيم ،اکثرآ افسران وطنخواه پشتون تبار درخط مقدم مبارزه برضد هيولاي پاکستان ولشکر نيابتي آن حزب اسلامي سر افرازانه به پاخستند.ودرنبرد کنوني پاکستان که بوسيلۀ طالبلن پيش برده ميشود ،درنوارمرزي کشوروولايات جنوب وجنوب شرقي در خانۀ پشتونها اين آتش شعله ورشده ودرآن تمامي زيربنا ها وروبناهاي وابسته به مليت سرافراز پشتون ميسوزد وبرادران پشتون مان قرباني شماره يک تهاجمات ايست که بو سيلّه دشمنان وطن يعني پاکستان هدايت ميگردد. .مخالفت دربرابر نظام جميعت اسلامي عمدتآ ريشه درساختارجدال برانگيز رژيم داشت که عمدآ بوسيلۀ سران پاکستان وعرب درمنزل شخصي نواز شزيف به منظور برانگيختن اين نزاع ها مهندسي شده بود.چنين وابستگي ها وتمايلات قومي ،سوگوارانه نه تنها درميان اقوام برادر پشتون مان تنيده است،بلکه کما کان اين طاعون دردناک همه اقوام ومليت هاي کشور را مصاب ساخته است.اين مرض مدهش که از برنامه هاي طراحي شدۀ دشمنان مان سرچشمه ميگيرد،مصئون ترين کانونيست که همه جنايتکاران ،خونخواران ومستبدين جامعه را درلاک هاي قومي پناه داده است.از شما دوستانه التجا دارم تا حرمت قلم را عزيزداشته واز توهينات اتنيکي دوري جسته وتصحيحات معين را بويژه درپاياني ترين بخش کامنت تان وارد نمائيند!

    30. april kl. 17:39 = Synes godt om = 8

  • M Aref Erfan
    رفيق صارم فرزانه ،شما ميتوانيد پاسخ تان را درين راستا در اظهارات سليمان لايق که از تلويزوين دولتي افغانستان درهمان هنگام صورت گرفت جستوجو نمائيند!

    30. april kl. 17:42 = Synes godt om = 2

  • Saleem Alizada
    درود به رفيق گران ارج محترم عارف عرفان که حقايق تاريخي روزهاي دشواررا با حوصله مندي نوشتند به يقين انهاييکه با سو استفاد از اين تصوير ويا فلم هاي تحريف شده برضد رفيق هاي ديروز خود استفاده ميکنند بدون شک جنايت امريکا وپاکستان را بنوعي پنهان ميکنند و درمجموع حزب دموکراتيک (وطن) را تخريب وبراي دشمنان ديروز حزب دستاويز ميدهند که گويا حزب باعث تمام جنگ هاي بعدي کابل شده است !!!
    که اين خيانت بزرگ به رفقاي ما وشهدا گلگون کفن حزب ما است .
    چنانچه تاريخ بياد دارد که درسالهاي دهه1980 زماينکه جنرال اخترعبدالرحمن ريس استخبارات پاکستان بود با مشارکت استخبارت امريکا و شرکا پلان نموده بودند که کابل را به اتش بکشند بخاطر تحقق ان تنظيم ها را به 7-8 گروپ تقسيم وبين انها اختلافات را دامن زدند …..
    قسميکه شما به تفصيل بيان داشتيد سقوط جمهوري افغانستان کار يک شبه نبوده وشروع ان همان پلانهاي گورباچف با دو ضلع ديگران وتغيررهبري به شکل خشونت بار ان بود که همه شما با تفصيل ومستند بيان داشتيد …..

    30. april kl. 17:52 = Redigeret = Synes godt om = 4

  • M Aref Erfan
    آقاي مجيد يار،بحث ما درمحوريت زمانيست که شهر کابل مورد تهاجم نيروهاي وابسته به پاکستان قرارگرفته بود.درآن زمان به سخن شما عزيز، اين” فرشته هاي نجات ” توانستند تا درفش پاکستان را از فراز قصر رياست جمهوري پائين کشيده وشهراشغالي کابل را نجات داده واز برپائي حمام خون وکشتن روشنفکران وترقيخواهان جلوگيري نمايند.وظايف اين افسران درهمينجا ختم شد ومسئوليت تاريخ ازدوش شان بيرون شد.آنچه که به کشته شدن هفتاد هزار شهريان عزيزکابل مان مرتبط است وابسته به ماهيت ومضمون نظام جهاديست که مقدرات آن طي يک پروسۀ طولاني ايجاد شده بود.

    30. april kl. 17:49 = Synes godt om = 8

  • M Aref Erfan
    رفيق عليزادۀ گرانمايه ،با سپاسهاي بيکرانه ازاظهارات صريح وشفاف شما که بخشي ازين ناهنجاريهاي روزگار را که بو سيلۀ کرنيل هاي پاکستان طراحي شده بود،روشن ساخت.

    30. april kl. 17:57 = Synes godt om = 5

  • Faried Akbari
    رفيق عرفان عزيز بسيار زيبا وواقعبينانه نوشتيد شما نازنينها که هميش واقعيتهارا انعکاس ميدهيد هيچگاه فراموش خرد مندان نميشود قلم شما رسا تر باد.

    30. april kl. 17:57 = Synes godt om = 5

  • Majid Yar
    رفيق عارف عزيز دقيق هدف همين نشانه است . طرح اين تسليمي سال قبل از درست در 69 توسط دوستان گرانمايه تحريزي شده بود. خلاصه اين فرشتهگان نجات بايد جوابگو باشند وظايف انها ختم نشده بود انها با بکسهاي ديپلومات پل دوستي را بيدون حتي يک نيم نگاه عبور نمودند.

    30. april kl. 17:58 = Synes godt om = 4

  • Saleem Alizada
    من دوسال قبل درپاي اين تصوير که برايم ( تک ) شده بود نظر خود را چنين نوشتم .

    April 19, 2012 at 11:39pm = Like = 7

    Saleem Alizada Pdpa Watan@ محترم ! اين مقاله را که با عکس ان برايم (tag) کرديد اين موضوعات بسيار کهنه شده و تکراري و از جانب هم کامنت هاي و سوالات من و از ديگران را حذف مي کنيد اين نه را حل است و نه ديالوگ , وچند سطر انرا که خواندم انهم واقعيت هاي ان زمان نيست .
    حتا شما پيرو داکتر نجيب الله هم نيستيد ، داکتر نجيب هر روز مي گفت ” کنار امدنها به جاي جنگ و دشمني ديالوگ تفاهم و ….. ببينيد شما و امثال شما در ظرف اين چند سال چه کرده ايد ؟
    داکتر نجيب با کيها مصالحه را اعلان کرده بود ؟ با اين هاي که شما هر روز بد انها را مي گويد داکتر نجيب براي احمد شاه مسعود 6 ماه پْست وزارت دفاع را ( با سابقه چاه اهو که شما تذکر داديد) براي وي خالي نگاه کرده بود
    وامثال ان
    اگر ما پشت گذشته ها بگرديم و” به اين متر ها گز کنيم ” هيچ وقت به هدف اصلي خود که اتحاد دو باره نيرو هاي مترقي است براي نجات وطن از دست مافيا و جنايت کاران رسيده نميتوانيم به همين گونه که بيست سال گذشت باقي انهم خواهد گذشت .
    در غير ان براي من تا حال حل نشده است که چرا داکتر نجيب الله يک بجه شب وطن را ترک مي گفتند ؟

    __ چه گونه پلان ملل متحد تطبيق مي شد در حاليکه ملل متحد از پياده کردن عساکر خود اباه ورزيده بود .
    نيرو هاي مخالف هفتگانه ها هشتگانه ها چپ ماوويستي و کشور هاي مخالف پاکستان ايران چين امريکا انگليس وغيره هيچ کدام در راه تطبيق پلان ملل متحد نه تنها همکاري نکردند بلکه مانع ان هم شدن .
    حتا اين پلان ملل متحد يکي از پروسه هاي تکميل کننده سقوط حزب و دولت بود که توسط استخبارات امريکا رهبري ميشد . اگر ملل متحد اين قدر صادق بود که در افغانستان پر اشوب صلح را تامين ميګرد در حاليکه صداقت انرا ديديم که حتا جان داکتر نجيب الله را نجات نداد و خود حامل شهيد شدن ان شد ، امروز وفردا گفته با وعده هاي چرب داکتر نجيب را 4 سال در مقر ملل متحد مانند زنداني نگاه کرد تا فرصت مناسب ، شما هنوز دشمن اصلي را تشخيص نداده ايد و حتا يک سطر هم به ضد ملل متحد و امريکا نوشته کرده نميتوانيد مثل اينکه توقع قدرت اينده را از انها داريد ؟
    ــــــ مجاهدين خود تشنه خون يکديگر بودند چگونه صلح را در وجود حزب و مردم بيطرف عملي ميکردند . ايا اين همه مشکلات و تامين صلح را همان 22 يا 15 نفر شخصيت هاي بيطرف که از اروبا و امريکا ميامد تنظيم ميکرد ؟ بدون عسکر ملل متحد و بشتباني غرب . در حاليکه غرب اکنون اين صلح را با موجوديت 52 کشور تامين کرده نتوانسته و نميخواهد تامين کند ! چگونه انوقت در وجود داکتر نجيب الله و حزب که سالها با وي جنگيده بود و مصرف کرده بود تطبيق ميکرد ؟ !
    از طرف ديګر بدون جنگهاي تنظيمي در کابل چگونه غرور مجاهدين مي شکست و سلاح ها بايد خلاص ميشد و استنگر هاي توضع شده به مجاهدين بايد دوباره جمع اوري و پلان راه اينده براي امدن امريکا باز ميشد. ولي انزمان وحتا تا حال صلح براي افغانستان از نظر امريکا و غرب بسيار زود بود و است چون امريکا پلانهاي دراز مدت ديگر هم در در منطقه دارد که هنوز تطبيق نشده است ، بايد دشمن اصلي را شناخت

    باز اين کامنت مرا حذف کن <=
    April 20, 2012 at 12:42am = Like = 8

    30. april kl. 18:03 = Redigeret = Synes godt om = 13

  • M Aref Erfan
    رفيق يار گرانمايه درود مجدد!درينجا فکر کنم مغالطه شده است .هرگاه منظور از”فرشتهگان نجات” ارتش سرخ باشد،به گفنۀ شما نازنين ،اين طرح سقوط قبلآ توسط والا رتبگان مسخ شدۀ آنها طراحي شده بود ولحظات پيش آمد که آنها تحت زعامت وابسته به آمريکا ،پل دوستي را بدون کمترين نگاه لطف آميز به سرنوشت کشور ترک گفتند. اما منظورمن درين خامه افسران دليريست که دربرابرنقشه هاي پاکستان ولشکرنيابتي آن قد برافراشتند.با استقرار دولت جهادي درکابل،ديگر اين وظايف اختتام يافت وآنها بودند که بر سريرقدرت اين کله منار را برافراشتند! اما روي ديگر سکه ناخوانده باقي مي ماند .هرگاه رژيم وابسته به پاکستان درين کودتا استقرارمي يافت،آيا ديگر اين نقشه درجغرافياي سياسي کشور با توجه با طرح کنفدراسيون حکمتيار مي تابيد؟؟؟

    30. april kl. 18:12 = Synes godt om = 7

  • Majid Yar
    رفيق عرفان عزيز مقصد اينجانب از ان جنرال روس گروميکو نيست او بالاي پل توقفي داشت و يک بار عقب خود را نگاه کرد با شور دادن سر پل را عبور کرد ولي اين رفقاي رهبري حرب پر افتخار بودند که بيدون نيم نگاهي ان پل را عبور کردند.

    30. april kl. 18:17 = Synes godt om = 7

  • Rahim Habibi
    رفيق عارف عرفان با احترام که به قلم و نوشته هاي بلند و نغز شما دارم ؛ اما اين نوشته شما به متکا به کامنت علي زاده صاحب ؛ فقط بدرد ارشيف ميخورد ؛ براي اينکه پيچيدن در مباحث گذشته ؛ ما را به ان دوران مقيد ساخته نه تنها از نو انديشي و دگر انديشي باز ميدارد ؛ بل نوع از دشمن تراشي تلقي ميگردد ؛ کشور ديگر به گذشته بر نميگردد ؛ و ما چه را ميخواهيم به اثبات برسانيم ، حقاينيت خود را و يا حزب را ؛ تاريخ همه را در مخيله دارد بگذار که نسل بعد در مورد ما در سفره قضاوت بنشينند ؛ يگانه راه پيروزي ما ؛ نگريستن به اينده است ؛ چون زمان به عقب بر نميگردد ؛ اما تا جايکه من مي بينم ما از بستر زمان خيلي ها عقب مانده ايم ؛ جامعه بصورت بسيار سريع تغير خورده است اما ما هنوز در همان باطلاق هاي گفتمان هاي گذشته ؛ گير مانده ايم ؛ اگر نلخ گفته باشم معذورم داريد

    30. april kl. 18:23 = Synes godt om = 8

  • Saleem Alizada
    پلان تنظيم ها بخصوص تندروان که بيشتر خط بخط پلانهاي استخبارات پاکستان را مانند جنگ جلال اباد پيروي ميکردند اين بود که غير از حزبيها وخانواده هاي شان تمام شهريان کابل را که با تبليغات 14 ساله انها جواب نگفته اند ودرکابل تحت رژيم گويا کمونستي بودوباش کرده اند عسکري نموده اند و به دولت کار نموده اند به نوعي با رژيم درتباني وهمکاري بوده اند کشتن انها جايز مال ناموس انها غنيمت است دران زمان درکابل بيشتر از 2مليون نفر زنده گي ميکرد .
    همين جنرال هاوافسران با جمع از حزبهاي باشرف و فداکار بودند عمق پلان خصمانه دشمن را درک واقدام عاجل نمودند وبيانه رفيق عظيمي برزگوار دران شب روز از تلويزيون تحفه زندگي جديد بود به همشهريان کابل بخصوص حزبيها …. همه ما حزبي هارا با خانواده هاي مان در ميدان رها نموده بودند کجا بود وزير دفاع کجابود وزير داخله ديگر قوت ها ….. يکتعداد را که من ميشناسم که بيشتر اين مسله را دامن زده اند اصلن انها درهمان هنکام درافغانستان نبوده اند وقبلن خود وفاميلهاي خود را از افغانستان کشيده بودند ….

    30. april kl. 18:46 = Redigeret = Synes godt om = 8

  • Shoaib Eshaqzai
    من انتظار نه داشتم درصفحه مربوط به رفقايم به بهترين هايم که يک عمر را باهم يکجا سپري نموديم انساني را در يابم که هنوز هم درگنداب ، جهل‌، قوم وقوم پرستي غوته وراست ، با وصف آنکه رفيق عرفان عزيز با ادبيات خاص خودشان جواب دندان شکن وآدم ساز برايش ارايه کرده اما من پيشنهاد ميکنم به گرداننده گان برگه جاي چنين افراد در صفحه ما نيست . ؟؟؟

    30. april kl. 18:48 = Synes godt om = 6

  • داكتر حيدر عدل
    رفيق دانشمند و گرانقدر عرفان!
    نوشته شما بيان حقيقي است كه با تاسف يكتعداد از رفقاي ما اگاهانه و يا غير اگاهانه ميخواهند از ان چشم پوشي نموده و مسير اصلي حوادث را به بيراهه بكشانند ، غافل از ان اند كه تير از كمان جسته و ديگر راه براي يافتن گريز از حقايق باقي نيست.
    ما هر قدر پرده سياه و يا سفيد روي حقيقت تلخ فرار شهيد داكتر نجيب الله به اندازيم، هيچ دردي را دوا نمي كند.
    از جانب ديگر زمانيكه رئيس جمهور و منشي عمومي حزب خودش فرار و خلا قدرت را بوجود اورد بعد از ان از متباقي بكس بدستان چرا توقع محجزه دارند.
    باز هم دوستان فراموش كرده اند كه شادروان رفيق محمود بريالي سه سال تمام در پهلوي رفقا در كابل نشست از فرد فرد اعضاي حزب كه رهبر شان با فرار انها را رها نموده بود حمايت كرد.
    گذشته از ان اين رفقا نمي توانند از كودتاي بنام پلينوم هجده الي فرار رئيس جمهور خطوط سياه ان زمان را با انداختن برف بآم خويش بر روي بامي ديگر ها سفيد نمايند.
    بر ميگردم به كامنت رفيق گرامي ما محترم رحيم حبيبي ، ايشان نظر نهايت دلسوزانه اراهه داشته اند.
    واقعا هرگاه اين رفقاي به اصطلاح ناراضي از پروسه شكست گلبدين ،پاكستان ميخواهند ما از گذشته شان چشم پوشي نمايم دست ازين اتهامات برداشته ، انرژي شان را بخاطر اتحاد اين جزاير از هم پاشيده مصرف نمايند.
    در غير ان أب در أسباب دشمن ريختن است و بس.

    30. april kl. 18:57 = Synes godt om = 12

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    بهمن عزيز ار مان هاي رفقا در طول مبارزه عليه نا سيوناليزم بوده طرح مليتي شما در اين صفحه جاي ندا شت عذر مارا بپذيريد .

    30. april kl. 19:07 = Synes godt om = 4

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    ازرفيق شعيب عزيز و تمام رفقا ي ار جمند و پر بار پوزش … در صورت تکرا ر و متوجه نشدن به اشتباه خود گروه دبيران در مقابل چنين فرد تصميم اخراج از صفحه راخواهد گرفت . با حرمت

    30. april kl. 19:15 = Redigeret = Synes godt om = 3

  • M Aref Erfan
    رفيق حبيبي گرامي ،با اظهار سپاس از نظرات سودمند وسازندۀ شما.طوريکه شما شاهد ايند،از مدتهاي متوالي ازين فوتوي سرگردان در رسانه هاي اجتماعي به منظور پوشش يک جنايت بزرگ که درراستاي فروپاشي نظام جمهوري دموکراتيک افغانستان طي يک عمليۀ سازمان يافته وپروسۀ فرسايشي اتفاق افتيد،استفادۀ سوء وافزاري صورت ميگيرفت.تلاشهاي مستمر وناروائي بکاررفت تا تاريخ حقيقي کشوررا مسخ نمايند،اين خامه بدين منظورنگارش يافت تا به مثابۀ کلام آخر به هنرنمائي اين شعبده بازان پايان بخشيده وفرصتي حرکت بسوي آينده را تدارک جوئيم .

    30. april kl. 19:20 = Synes godt om = 10

  • Yazdan Zafari
    عرفان عزيز! سپاس فراوان نتار شما باد كه هميشه براساس اسناد هاي مستند وتجاروبهاي عيني وانكار ناپذير دوران حاكميت حزب ددموكراتيك خلق اافعانستا ن را تحليل وجهت اگاهي بهتر ان به عﻼقمندان عزيز انتشار داده وميدهيد.وهمچنان علت وجهات اساسي وعوامل خارجي. وداخلي. سقوطحاكميت حزب دموكراتيك حلق افعانستان را درين نوشته اي خويش به برسي گرفته ايد. قلمت توانا وموفقيت دايمي نصيب شما باد.

    30. april kl. 19:20 = Synes godt om = 5

  • M Aref Erfan
    رفيق گرانقدر عليزاده ! شما سخنان نغز وآراسته به حقيت را نگاشته ايد.تحليل شما از حاکمان پاکستان يک تحليل کاملآ منطقي است.واقعآ آنا نيکه درطرح پرازيت هاي گمراه کننده واقعيت ها را کتمان مينمايند،وبه روش هاي آتش افروزانه زمينه ساز پراگندگي نيروهاي ملي ميشوند،ديروز درميدان رزم حضور نداشتند. همين افسران فداکار وسرسپردۀ ميهن بودند که درکنار حزب شان ومردم شان تا آحرباقي ماندند.ممنون شما.

    30. april kl. 19:29 = Redigeret = Synes godt om = 8

  • M Aref Erfan
    رفيق گران ارج شعيب اسحاق زي، ازکامنت شما سپاسگزارم.يکي ازبرازنده ترين وپربهاترين ارزش مکتب سياسي مان ديدگاهاي فراملي ،فراقومي وفرازبانيست.ساختار سازماني ،ترکيب اتنيکي وبافت اجتماعي حزب مان ،که همه به آن اعتقاد وتعهد ماندگار داشتيم وداريم ،پيوسته اين تصوير شکوهند را نمودارميسازد.درافغانستان هيچ سازمان سياسي تا حال ايجاد نشده است تا ازچنين ابهت کمنظير بهره مند باشد.ما بايد اين ارزش ها را پاس داشته وازان صيانت نمائيم.دوستان مان درک نمايند که درين مدرسه انگيختن اين دروس جائي ندارد!

    30. april kl. 19:37 = Synes godt om = 6

  • Saleem Alizada
    گران ارج رفيق عرفان عزيز از ذره نوازي شما سپاسمندم .

    30. april kl. 19:42 = Synes godt om = 3

  • M Aref Erfan
    رفيق گرانمايه داکتر حيدرعدل؛از محبتهاي رفيقانه وکامنت تحليلي تان جهاني سپاس .آري ؛ اينجا طرح دستبرد يک فصل تاريخ است.بگفتۀ داهيانۀ شما پاشيدن برف بام خودبالاي بام ديگران.سکوت طولاني ومعنا داري با همه خويشتن داري درين راستا صورت گرفت اما معناي اين سکوت پنداشته نشد.با همين يک قطعه عکس دوستان مان تلاش نمودند تا تاريخ را جعل نموده ودشمنان تاريخ را سرفراز سازند.

    30. april kl. 19:44 = Synes godt om = 6

  • M Aref Erfan
    رفيق شکستۀ عزيزوشکست ناپذير از زحمات شما ممنوم.

    30. april kl. 19:45 = Synes godt om = 1

  • M Aref Erfan
    رفيق ظفري فرزانه ،ازمهرورزي ومحبتهاي گرم ورفيقانۀ شماجهاني سپاس .عهد وپيمان سياسي تان براي ما ستونيست .هميش مظفر وکامياب باشيد.

    30. april kl. 19:47 = Synes godt om = 1

  • Salahudin Salah
    رفيق عرفان عزيز يا داشت شما و احساسات شما در نوشته شما به دفاع از حزبي ها قابل قدر ولي اگر به يک سوال پاسخ ارايه نمايد که بغاوت سمت شمال عليه حاکميت مرکزي و ريس جمهور وقت و سر قوماندان اعلي قواي مسلح کشور چگونه اوج گرفت و عليه هدايات سر قومانداني و ريس جمهور که در عين حال ريس حزب وطن که( ادامه دهنده راه ح.د.خ.ا ) بود.چرا قرار گرفتند. تا اينکه به تاريخ هاي 4/5/و 8ثور و شرکت و سهم مستقيم عده از افسران بلند رتبه قواي مسلح با شما به بحث ادامه بدهيم به نظر من شما در مسله تسليمي قدرت به مجاهدين يک قسمت را از بحث تان کاملا جدا ساخته ايد و يا در نظر نگرفته ايد منتظر جواب شما تا به قسمت از گفته هاي شما نظرم را بنويسم و ادامه بدهم من شاهد زنده عده از وقايع در بخش هاي از قواي مسلح گشور بخصوص در حوادث سمت شمال بوده ام .قبلا ممنون شما

    30. april kl. 20:20 = Redigeret = Synes godt om = 4

  • Gulzar Kawesh
    اين نوشته هم مانند ساير نوشته هاي حزبيهاي ح د خ ا و وطن جاده يکطرفه و بدون استقلاليت فکري وواقعبيني ارايه شده همانطوريکه جانب مقابل ومخالفان نيز ادعاها رادارند و برهان ميآورند . شايد کساني باشند که اين مسايل را عاري از تاثير ديدګاه هاي موافقان ومخالفان ارايه خواهند داشت و سند واقعي تاريخ هم خواهد شد .

    30. april kl. 20:37 = Redigeret = Synes godt om = 4

  • Salahudin Salah
    شاپور عزيز مي شود کمي با احترام در برابر همدگر صحبت کنيد همه ما و شما دوست هاي ديروز بوديم

    30. april kl. 21:28 = Synes godt om = 5

  • Gulzar Kawesh
    آقاي شاهپورګرامي به خيالم خوده درکوچه حسن جپ ميزني  مطمين هستم که تعريف وتوضيح آنرا ميداني . ماوشما باهم معرفت داريم خوده نابلد نيآندازيد! حزبيها يعني ح د خ ا و ياحزب وطن اګر فهميده باشيد اطمينان . مسله کشته شدن داکتر نجيب الله ريس جهمور از دست رفقاي ناجوان اش است که همه شان همراه دريشي هاي ستاره دار ګريختند و درآغوش شرق وغرب مقاله و افسانه مينويسند و رفيق خودرا بدست دوستمي ها ، شوراي نظار ،طالبها سپردند که در رسم وشان افغانها چنين نبوده ونيست امادرحزب ديروز از هفت ثور 1357 تاسقوط هرکدام بنوبه مثل مود ، بار بار عليه يګديکرشان عملي نمودند .

    30. april kl. 21:32 = Redigeret = Synes godt om = 2

  • Salahudin Salah
    ممنون ولي خودت با بي رحمي از داکتر صاحب که يک مدت طولاني را در خاد بودي و جسارت و شهامت اش را در ان اداره مي داني شخصيت بزرگ حزبي و سياسي اش را که از من و تو کرده به حزب خود بيشتر احترام داشت ( اشتباه را با اشتباه بزرکتر جواب نبايد داد) با کلماتکه ادا کردي و به زبان من نمي ايد خود داري کن

    30. april kl. 21:38 = Synes godt om = 2

  • Salahudin Salah
    بهتر است از اصل بحث خارج نشويم و با هم دوستانه و صميمانه با ارايه نظريات تکميلي و سالم بپردازيم ممنون همه شما عزيزان

    30. april kl. 21:40 = Synes godt om = 3

  • Gulzar Kawesh
    آقاي شاهپور ، اګر به کمنت خود توجه کنيد که با چه تحقيري عليه داکتر نجيب الله نوشتيد !! درحاليکه براي من همه رهبران ګذشته حزب باهمه زندګينامه سياسي شان قابل حرمت و احترام است و مانند برخيها اينطور بيباک به خاطر روابط فرکسيوني به يکي شان بيحرمتي نمي کنم . ازخودت کرده من مرحوم بريالي زيادتر آشنا بودم ويستوک پسر فقيد ببرک کارمل دوست من بود اما برايم نمي پسندم که ازمرحوم تره کي تا فقيد داکتر نجيب بابيحرمتي صحبت کنم با يک افزود که کردارنيک شانرا ستوده واز اشتباهات شان باعفت قلم مينويسم . شايد بهتر باشد که دکانداري سياسي را زير نام رهبران فقيد ديروز حزب بسته کنيد وواقعن جرحت کنيد که عليه نابه سامانيها و اشتباهات ګذشته همه جريان سياسي ديروز کارومبارزه کرده باعقلانيت راه درست بدون نام رهبران ديروز با پيام سالم و منطقي براي نجات کشور و نسلهاي آينده انجام دهيد بهتر است !!

    30. april kl. 21:45 = Redigeret = Synes godt om = 8

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    صلاح عزيز قصه ها زياد است در اين بحث چون يکي از دبيران صفحه هستم نمي خواهم سهم بگيرم بينيم رفقا دگر چه مينيوسند فقط براي مزيد معلومات ،من که سه ما ه مسوول تعقيب مخفي امنيتي دا کتر شهيدبودم شبانه زياد با ايشان چاي ميخوردم چند روز بعد از کودتا ي 18 خاد را ترک کردم . همين و بس صلاح عزيز .

    30. april kl. 21:54 = Redigeret = Synes godt om = 3

  • M Aref Erfan
    رفيق محبوبم صلاح الدين صلاح درود؛ از طرح سوال سارندۀ شما که مکمل اين بحث است،جهاني سپاس !درخصوص حوادث شمال بايد اظهارنمود،که مقدمات آن طي يک دورۀ طولاني طي کنشها وواکنشهاي قوماندانان شمال ودولت قبلآ فراهم شده بود.سطح برخوردها با جنرال دوستم وروش هاي غيرمتعارف با او پيوسته درارکان رهبري ،بالا ميگرفت. ناباوري وسوء اعتماد متقابل عمدتآ از سقوط خوست وانهدام کامل لشکرجنرال دوستم وبرگشت مصئون رهبران طرازاول حزب ازآن غايله ،زمينه ساز ذخاير باروت دردو سوئي منازعه شد.افزون برآن گمارش جنرال اثک دررأس فرماندهي نيروهاي شمال وروشهاي گردن فرازانه،تکبر ورفتارهاي تحقيرآميز اودرصفحات شمال،تقررجنرال تاج محمد رئيس خاد وگمارش جنرال رسول بيخدا به مثابۀ چهرۀ منفور درشمال درسطخ قومانداني فرقۀ دهدادي مزار وپاکسازي کادري ،سبکدوشي نافرجام جنرال مومن،وخودسري هاي روزافزون جمه اثک به اين تنشها پيوسته مي افزود.سطح سرمايه گزاري دروجود تنظيمهاي بنياد گر که از طريق رياست امنيت گسترش مي يافت ،غبار بي اعتمادي را دردو سو آراسته مي ساخت.گذشته از همه پديده ها،گزينش سياست تقابل دولت وزورآزمائي براي حل اين غايله ،همزمان فرستادن منوکي منگل درشمال ،وفراخواندن جنرال مومن براي محاکمه درکابل،ديگر تمامي پل هاي ارتباط واعتماد را متلاشي ساخته بود.توصل به اين راهکار ها از سوي دولت،ديگر هيچ دروازه اميد را براي فرماندهان شمال که حرکت دولت را درراستائي مصالحۀ ملي بسوي قهقرا ميديدند،باقي نگذاشته بود.يعني مبارزه طلبي دولت به اين آتش نفت پاشيد واين خرمن شعله ورشد.

    30. april kl. 21:47 = Redigeret = Synes godt om = 6

 

 

 
Faried Akbari
دلم به حال شهيد داکترنجيب مي.سوزد و گاه گاعي برايش ميگريم که جي ياران بي وفايي داشت. چهار سال در ملل متحد بود يکي هم يادش نکرد. ولي امروز؟ ههههههههه رفقايش يه سخن امده.

30. april kl. 22:06 = Synes godt om = 4

[*]

Gulzar Kawesh
آقاي فريد اکبري ، اګر مرحوم تره کي چهل روز کوته قلفي شد ، اګرفقيد کارمل درحيرتان ماند واګر داکتر نجيب فقيد دردفتر سازمان ملل متحد چهارسال ماند شايد درهرکدام شان خودت مثل هميشه خنده کرده باشي زيرا خودت سايه نشين زير درخت شدي !! ودلت راهم ناحق نه سوزان که اطفاييه راه آرام سازي آتش را ندارد!!

30. april kl. 22:11 = Redigeret = Synes godt om = 1

[*]

M Aref Erfan
رفيق عزيزم گلزار کاوش،از سخنان نقد آميز شما جهاني سپاس! به پندارم همه حزبي هارا متهم ساختن به نبشته هاي جاده يکطرفه وبدون استقلاليت، اندکي ناموزون مي نماياند .من مسئوليت نبشته هاي خود را دارم وسعي مينمايم تا تمامي رويدادها برمصداق حقيقي،مدارک واسناد بارتاب يابد.من هرگز مدعي نيستم که آنچه مي انديشم حرف اخير است.ازدوستان وسروران عزيز چون شما متمنا هستم تا جنبه هاي “يکطرفه ” را بطرزمستند مشخص ساخته ودوستان تانرا درين داوري ياري رسانيد!

30. april kl. 22:12 = Synes godt om = 11

[*]

Shir Srishk
اگر مکتب حزبم بمن اجازه ميداد حقايق و فا کت هاي نزدم و جود دارد که رفيق صلا ح خود ميدا ند بگذار بخا طر خد شه نادار شدن وحدت و يکپار چگي اعضاي حزب و دسته دادن تيشه دشمن ازان بگذ ريم اما فر اموش نبا يد کرذ چه خو ب گفته اند د شمن دوست نما را نتوان کرد علاج ——— شا خه را مرغ چه دا ند که قفس خو اهد شد . و يا ؟ سعدي ياشيرازي يا پندي مده ادم کمزاد را — کمزاد اگر عا قل شود گردن زند استا د را —— عا قلان خود دانند

30. april kl. 22:19 = Synes godt om = 6

[*]

M Aref Erfan
رفيق فرزانه ام فريد اکبري، از کامنت محبتبار ومهر انگيز شما ممنونم .با پوزش رفيقانه که پاسخ به کامنت شما دربالا اشتبا هآ از قيد قلم افتيد،با بزرگي تان عفو خواهيم کرد.از اشتراک مستمرشما درين مباحثات هميش بهره جسته ام ،شادمان باشيد!

30. april kl. 22:19 = Synes godt om = 2

[*]

Gulzar Kawesh
جناب عرفان عزيز ، لطف داريد که با سينه فراخ خواهان نظرخواهي شديد . نوشته خودت برايم که خواندم طرف است و ضرورت به بازنګري من ندارد و همانطور درمخالفت بانظريات شما نوشته هاي زيادي را ازجمله فقير ودان ، توخي و …..خوانده ام ، هرکدام شان وکيل مدافع حوادث ګذشته اند و با برخي استدلال ها برخلاف شما نوشته اند . اګر خود شما ازديد يک فرد مستقل و آزاد انديش به نوشته خود نګاه کنيد وبدون تعلقات ووابستګي بااين وآن ، شايد فورن اين نوشته خويشرا خود زير نقد قرار دهيد. من نميخواهم بالاي نوشته شما چيزي اضافه کنم زيرا شما با اين رويداد ها همينطور موافق هستيد امابراي من چيزي نيست که همان استقلاليت نويسنده بارز و باريک بين که همه حوادث را سوبژکتيف مطرح نمايند و پهلويهاي موضوع راباديد ونګاه ژرف انتقادي شان باتمام کيف وکان آن ارايه دارند نيست معذرتم رابااين برهنه ګوييهاي من بپذيريد .

30. april kl. 22:22 = Redigeret = Synes godt om = 1

[*]

Shir Srishk
اندم که شا هد گل گشت د يني —— پهلوي اب زير در ختان سوسني —- با اين شعار نو بگيريم جا م مي ——– پير وز با د جبهه افکار کا ر ملي

30. april kl. 22:23 = Synes godt om = 7

[*]

M Aref Erfan
رفيق گرانمايه شير سرشک درود،از حضور پرمهر وپرحرارت شما درين بحث سپاسگزارم.شکيبائي واحساس شما براي انسجام ،وحدت وهمبستگي نيروهاي ترقيخواه جامعه ستونيست.ما هرکدام هزاران راز ناگفته درسينه هاي پنهان داريم.ارزش مصلحتها درين جوطوفاني برديدگاهاي مان سنگيني مينمايد.من ازروي اجبار اين خامه را ريختم تا دشمنان مان ازين نمايشنامه به مثابۀ پردۀ دود،استفاده ننمايند.شما سرافراز باشيد!

30. april kl. 22:28 = Synes godt om = 4

[*]

Salahudin Salah
رفيق و دوست قلم بدست و توانا خوب و خوش نويس عرفان جان سلام مجدد ! اول براي يک اصلاح کوچک ( اسم به ص يعني صلاح الدين صلاح است با معذرت ) من فکر مي کنم که هنوز هم در يک طرف قرار داري يعني باز هم همه حرف ها بالاي يک طرف ولي سوال را درست جواب ندادي تمرد در برابر امر سرقومانداني نظاميان ما مانع تطبيق امر سرقوماندان اعلي قواي مساح شدند هيچ برايت مطرح هنوز نيست دوم فرستاده هاي مرکز يکي هم من بودم ولي هيچ نمي داني من سه شب را با جنرال مومن گذشتاندم توضيح ان باشد 10روز را در بدخشان با معرفي ريس امنيت بدخشان با فوزي صاحب که تا کنون هم گاه گاهي با وي تماس دارم گذشتاندم در مزار شريف همچنان چرا از من که کادر سمت شمال هستم و جنرال ان اداره بودم ياد نمي کنيد فقط انانيکه جنجال ها را خود با بي اطاعتي از امر ريس جمهور بزرگ ساختند ياد مي کنيد من خودم مصروف يک يا داشت هستم انشا اله در جريان قرار مي گيري بخاطريکه دوست خوب حزبي ام هستي ولي با تاثف معلومات هايت از درون نظاميان يا کم است و يا ممکن اکنون نمي خواهي به تحرير بياوري بهترين رفيق من و تو شهيد باقي هم در مزار مصروف بود من خودم به يکي دگر از معاونين اکنون نمي خواهم اسمش را بکيرم گفتم به وزير صاحب بگو برو به مزار اما کابل را محکم گرفته بودند وقتي من در سمت شمال بودم عده زيادي از بزرگان غير پشتون به اساس هدايت رهبري مرکز و شخص ريس جمهور شهيد داکتر صاحب در انجا بودند بعدا همه را بيان خواهم کرد ولي نمي دانم چرا فقط از يک قوم و يک عده ياد مي شود رفيق گلزار خوب گفت ما از ديروز انتباه بگيريم ببين برادر گلم شاپور جان که خود يکي از مسولين صفحه است چگونه تحقير و تخريب مي کند ( کودتا 18 ويا در چهار راهي خطاب به داکتر صاحب سرش را بريدند ) مي نويسد ايا اين گونه برخورد درد ما را دوا مي کند سعادتمند باشي دوست خوبم عرفان جان

30. april kl. 22:29 = Synes godt om = 6

[*]

Shir Srishk
با دريغ و افسوس که در زمان رفيق عزيز ما رفيق نجيب چه هو يت هاي نا معلوم و تصا دفي در مقا ما ت بلند رتبه حزبي دولتي بنا بر و اسطه هاي گو نا گون قرا ر گر فتند با گذ شته ها ي نا معلوم و تاريک شان که به پا ک دامني بسيار اعضاي صادق و پا ک حزب ؟ گذا شتند

30. april kl. 22:43 = Synes godt om = 7

[*]

Gulzar Kawesh
رفيق ګرامي سرشک عزيز نخست سلام واحترام صميمانه من باشما وخانواده محترم سرشک که ازسالهاي 1349 ميشناسيم وروابط صميمانه خانواده ګي ومبارزاتي داشتيم ، من مقصد همين کمنت خودت راندانستم ؟ تاجاييکه مسله سقوط نظام رااکثرن مطرح ميشود به همان سابقه داران مرتبط ميدانند و نوکي ها بيچاره هيچ خبر نبودند وهمه شان درسنګر نشسته بودند؟

30. april kl. 22:52 = Redigeret = Synes godt om = 4

[*]

Shir Srishk
گاهي سکوت
شرافتي دارد
که گفتن ندارد

30. april kl. 22:52 = Synes godt om = 1

[*]

Salahudin Salah
شير گرامي و دوست د اشتني بسيار شاکي نباش در يک سيتم بسيار وسيع و سرتاسري هم در حزب و هم در دولت مشکل کادري هميشه مورد سوال مي باشد و هرگز همه کادر ها قوي و ورزيده امکان پذير نيست که درست جا بجا شود ريس حزب و يا ريس جمهور همه قدمه ها را نمي تواند انتخاب کند . هر کس به هر نام خود را دور ساخت مسولين مجبور بودند که کادر هاي دست دوم را بالا کشند و تا جاي که من مي دانم در زون هاي کشور بهترين رفقاي من و تو روساي زون بودند انها بيشتر از داکتر صاحب مسوليت پذير بايد مي بودند دوست عزيز بسيار به فرق سر هر کادر نزن سلامتي ات را ارزو دارم

30. april kl. 22:53 = Synes godt om = 2

[*]

Shir Srishk
معشوق چون نقاب ز رخ در نمي کشد
هر کس حکايتي به تصور چرا کنند

چون حسن عافيت نه به رندي و زاهديست
آن به که کار خود به عنايت رها کنند

بي معرفت مباش که در من يزيد عشق
اهل نظر معامله با آشنا کنند

حالي درون پرده بسي فتنه مي رود
تا آن زمان که پرده بر افتد چه ها کنند

گر سنگ از اين حديث بنالد عجب مدار
صاحب دلان حکايت دل خوش ادا کنند

30. april kl. 22:53 = Synes godt om = 3

[*]

Faried Akbari
محترم اقاي گلزاراميني ها مرحوم تره کي را بالا کشيدن وبلاخره به جنت فرستاذنش وهمين گار را ياران شهيد نجيب نيز با کمي تفاوت انجام دادن . مگر فقيد کارمل را رفقايش ومردمش نگهذاشت. کدام خنده دارد وکذام گريان قضاوت در دست شما.

30. april kl. 22:56 = Synes godt om = 4

[*]

Gulzar Kawesh
فريد جان پشت همي ګريه وخنده نګردين که درهمين بحث هيچ جاي ندارد.

30. april kl. 22:58 = Synes godt om = 1

[*]

Shir Srishk
رفيق عزيز و گرامي صلا ح با عرض درود ها اگر اعشاره به امرين زون در ان زمان با شد و شخصا براذرم که امر زون شمال شرق بود از کار کرد هاي او شخصا رفيق گر امي ما رفيق کشمند در کتا بش مفصلا نوشته که من با و جود ان افتخار مينمايم

30. april kl. 22:59 = Synes godt om = 8

[*]

Salahudin Salah
منظورم تنها از برادر گرامي ات ني بلکه از ساير رفقا است بهترين ها در زون ها بودند به رفع اشتباه شما محترم علومي محترم لودين محترم بيگي و دها رفيق خوب ما

30. april kl. 23:04 = Synes godt om = 3

[*]

Salahudin Salah
در گارد محترم سيد اعظم خود نبي عظيمي دلاور و دگران در ملکي هم ضرور نيست نام همه را بگيرم

30. april kl. 23:05 = Synes godt om = 1

[*]

Shir Srishk
قرار يکه شما اگا هي داريد در زمان رفيق نجيب گرا مي که تا اکنون با حرمت از شخص شان نا م ميگرم از ار گان منفک گر ديدم در حا ليکه از او لين کا رمندا ن حزبي و سيا سي ان ا داره بو دم شخصا به تمام اعضاي پر ا فتخار حزب خو د ايمان و احترام دارم و در شر ايط حا ل همبستگي و يکپار چگي اعضاي حزب را ار زو ميبرم

30. april kl. 23:12 = Synes godt om = 10

[*]

Salahudin Salah
اغاي اکبري بخاطريکه بحث را به بيراهه نکشانيد ما مي خواهم نا گفته هاي بدرد بخور را با هم به مشوره بگيريم نه انکه خودت مطرح مي کني رفيق کارمل و رفيق نجيب ازيک راه و رسم پيروي مي کردند از يک حزب به رهبري رسيده بودند اينکه با در نظر داشت شرايط به عوض مرحوم زنده ياد کارمل شهيد داکتر صاحب نجيب با حفظ رعايت همه نورم ها به ان مقام رسيد حرف جدا است و شهادت اش هم توسط افراطي هاي سيا ه دل و پاکستاني ها امر مشهود است

30. april kl. 23:12 = Synes godt om = 4

[*]

Salahudin Salah
ممنونت شير عزيز قابل احترام هستي براي من ( کار در ادارات دولتي و يا سياسي به گفته که مي گويند لونگ حمام است هههههه خنده کني) هميشه در يک جا ادم باقي نمي ماند حرمت به حزب به رهبري به نظر من حرمت گذاشتن به خود ادم ها است سپاس

30. april kl. 23:15 = Synes godt om = 2

[*]

Salahudin Salah
شير عزيز و عرفان عزيز و ساير دوستان که در بحث بودند من فردا کار دارم بايد قطع کنم تا بعد همه شما سعادت مند باشيد

30. april kl. 23:17 = Redigeret = Synes godt om = 5

[*]

M Aref Erfan
رفقاي محبوب ودوستان فرزانه ام گلزار کاوش وصلاح الدين ين صلاح درود! ازشما رفيق صلاح عزيزمعذرت ميخواهم که براي اولين وآخرين بار،درجوپرحرارت اين مباحثات نام ات را اشتباه نوشتم .ثانيآ اينکه درين برگه اين ظرفيت وجود ندارد،تا بحث را درجزيات شامل سازيم.اين نبشته عمدتآ بردوفکتور بنا يافته است .فکتور اصلي سقوط وفروپاشي نظام که دربعد خارجي آرايش يافته است وفکتور ضمني وفرعي که صدورحکم مقدرات فروپاشي را آراسته ساخت.سعي نمودم تا همۀ اين مولفه ها بطرز شفاف وآئينۀ تما نما برويت اسناد ومدارک تاريخي درين نگارش فرمولبندي گردد.عمده ترين آرزويم بيرون کشيدن دستان خون آلود کشورگشايان ،استعمارجويان،ارتجاع وتروريسم بين المللي در سقوط نظام از آستين بود.اينها آنقدرآفتابيست که نياز به کنکاش ندارد. دربعد داخلي نير اشتباهاتي معيني رخ داده است که اين پروسه را شتاب بخشيد.بطورنمونه فرد هاليدي دررسالۀ تحت نام افغا نستان ،اسلامگرائي واثرات جنگ درخصوص نا کامي نمايندۀ ملل متحد در امور افغانستان واشتباهات شهيد داکتر نجيب مينويسد:”نجيبالله آخرين رهبر ازميان چهارتن از رهبران حزب دموکراتيک خلق افغانستان است که دراثر اعتماد اشتباه آميزدر روندميانجيگري سازمان ملل متحد قدرت را واگذارکرد.”اما در راستاي بحث ويژه رفيق صلاح عزيز بايد گفت که مقدمات طوفانهاي شمال بو سيلۀ بلند پايگان رژيم در شمال قبلآ محيا شده بود.من دريک سفر دراواخر سال 1369يکجا با محترم سيد منصور ازکابل به مزاردريک هواپيما همسفربودم.طوريکه شما بياد داريد قرارگاه آنها در اپارتمانهاي کنار جادۀ مزار موقعيت داشت،درآنجا نشسته بوديم که دامادش ، قوماندان عمومي سيد حسام ادين حسام داخل مهمان خانه شد،وازداستانهاي طاقت فرساي جمعه اثک ورفتارهاي خشونتبار وخودخواهي هاي او به جناب سيد منصور گزارش داد ووانمود ساخت که جناب اثک مجال تنفس را ديگر براي شان باقي نگذاشته است. خوب بياد دارم که جناب سيد منصور هدايت داد که ديگر بايد به زبان اصلي جمعه اثک برخوردصورت بگيرد.او اظهار کرد که جمعه اثک تصوردارد که سيد منصور ممکن عريضه به مقام رهبري ترتيب دهد واز جمعه اثک شکوه کند !اما بايد جمعه اثک منبعد حدود خود را مراعات نمايد واو درين راستا هدايات معين به قوماندانان خويش صادرساخت. اين مشتي بود نمونۀ خروار. همين رفتار ها به پاليسي انزجار کندده فرمانهان شمال مبدل شده بود.براي آنها ديگر هيچ راهي باقي نبود.آنچه که قبلآ متذکر شدم درونمايۀ اصلي حوادث شمال است .ازنقش شما درين حوادث آگاه نبودم ورنه با کمال محبت مينوشتم .منتظر خامۀ شما خواهيم بود ودرين راستا براي شما توفيق آرزوميبرم شادمان باشيد!

30. april kl. 23:25 = Redigeret = Synes godt om = 9

[*]

Gulzar Kawesh
بدبختي درحزب زماني آغاز شد که درکادررهبري شوروي ګرباچف برسرقدرت رسيد وشعار بازسازي و علنيت راداد. ح دخ ا که مقلد دايم ووابسته سياست هاي شوروي درهمه مسايل بود نيزبدستور شورويها راه همسان را درپيش ګرفت ، رفقاي بيروي سيا سي و بلندتر ها مانند حزب شوروي دچار سر درګمي و پارچه شدن شدند يک بخش حزب به اصول ګذشته پافشاري نمودند و يک بخش بزرګ رهبري همانوقت پل پاي روسها راتعقيب نموده که سرنوشت همه با بدبختي ها ، اخراج شدنها ،مجازات شدنها ومکافات شدنها ، تنش هاي درون حزبي ، تشکيل فرکسونها، بي اعتمادي ها، سياست نادرست کادرها ، معامله هاي پنهاني با تنظيمهاي جنګي از طرف همه رهبران ديروز بنابر تعلقات زباني وقومي ، لجاجت رهبران باسليقه هاي جداګانه ، موجوديت فضاي ظاهرن دوستانه و دراصل بدبينانه نسبت به همديګر و کشاندن صفوف عقب رهبران براساس ګروپ ودسته و علايق شخصي و فکري ، وهمدستي نظاميان ورهبران بامخالفان هرکدام به سليقه شخص شان و………………موارد زيادي ديګري فاکتورهاي داخلي وخارجي که تاسرحد سقوط و نابودي جنبش روشنفکري کشور شد . يک اصطلاح وطني است که چيزي آسياب کند و چيزي ګندم تر !! بنان همه رهبران ديروزحزبي ، دولتي ونظامي باوجود خصايل نيک وستوده ، ومبارزات ترقيخواهانه شان ،به خاطر اشتباهات واختلافات شان و سقوط نظام وبدبختي ها ي حزب و مردم بعداز سالهاي 1985 تا1991 مسوول اند.

30. april kl. 23:37 = Redigeret = Synes godt om = 6

[*]

Shoaib Eshaqzai
رفيق عرفان گرامي فکر ميکنم اصل عمده شکست حاکيمت حزب وطن را در بعد خارجي آن مفصلن توضيح نموده ايد ، آيا وقتي گرباچوف وتيم کاري شان تصميم ميگرند ومعاهده سقوط انديشه کمونيزم را با رونالد ريگن امضا ميکنند وفلم مستند آن همين لحظه در صفحه فيسبوک و ايتوب قراردارد ، آيا ميتوان با بحث تقرر واشتبا هات اين يا آن جنرال ويا والي ويا ريس جمهور مگرميشد‌، باصل واقيعت بين خود به نتيجه برسيم ؟ که ابدن ني ، خير براي يک لحظه سکوت ميکنيم وبا خود ميانديشيم شوروي در فکر سقوط ما نه بود وما يک حزب منسجم ، اگاه ومردم هم از وحدت کاراي ما رازي وبه حيث عالي ترين جنبش آزادي بخش ملي ظهورنموده بوديم ، آيا بعد از سقوط شوروي گيرم رفيق نجيب ني رفيق کارمل در راس قدرت قرار ميداشت توان دفاع در برابر امپياليزم جهاني را داشتيم ؟ باز هم مثال کشورهاي سوسياليستي ني ، کشورهاي چون عراق،سوريه، ليبيا واکثر کشورهاي عربي وافريقاي يکي پي ديگر سقوط داده ميشديم يا خير ؟ البته که بلي ، براي امپياليزم هزار بار يک اخواني ارزش والا دارد تا يک ناسوناليست ملي ، رسالت ما در وحدت ويک پارچه گي ماست اگر بخواهيم فاکت به غرض بدنام ساختن همديگر ارايه کنم عالم فاکت ها وارقام را مخالفين ما در دسترس ما قرار ميدهد وما هم چشم ديد هاي متغاير وحتا زننده در اختيار داريم ، بهتر است به نسل بعدي ما بيانديشيم وراه تفاهم وهمدلي را مساعد سازيم . ازپرُ گوي خود معذرت ميخواهم تشکر

1. maj kl. 00:38 = Synes godt om = 8

[*]

Faried Akbari
دوستان مراازبحث خارج ميسازند.ندانستم پس کنکاش بالاي چيست؟
روشن است که بالاي موافقين ومخالفين پلينوم 18 است.
هرگاه ما درپلينوم 18 به خواست گر باچف ني ميگفتيم براي روسها نشان ميداديم که ما حزبي داريم وباهم وحدتي روسها چي کرده ميتوانست ؟ کمک خودرا قطع ميکرد ؟ که بدون انهم قظع کرد
گرباچف ميخواست پلان خودرا تطبيق کند قسميکه در ديگر بلوک شرقي کرد برايگرباچف خاين هيچ فرقي ميان شاد روان کارمل و شاد روان نجيب نبود. اما با گفتن بلي به خواست گرباچف ما هم خودرا تباه کرديم وهم حزب را .
ايکاش همه به نداي گرباچف ني ميگفتيم و ماننند فيدل کا سترو وحزبش ماهم يادر قدرت ويا بدون قدرت به مبارزات خود ادامه ميداديم .درود

1. maj kl. 01:09 = Redigeret = Synes godt om = 10

[*]

M Aref Erfan
رفيق کاوش گرانقدر سپاس مجدد از ديد گاه ژرف وبنيادين تان که انگيزه ساز فروپاشي نظام جمهوري دموکراتيک گرديد.آنجا بزرگترين اتکاي بشريت با فروپاشي اتحاد شوروي سابق فنا شد. سوگوارانه که گرباچف با تعهدات خويش براي فروپاشي مجموعۀ اردوگاه سوسياليسم ونظامهاي دموکراتيک ملي وفاکرد.حتي رهبر رومانيا نيکولاي چا ئوشيسکو که تا پائي جان از حاکميت دفاع کرد با مداخلات مستقيم گرباچف وکودتاي نظامي به شکل فجيعي به قتل رسيد.گرباچف ساده ترين راه را براي سرنگوني نظام درتغيرررهبري وبرانگيختن تنشهاي ميان سازماني حزب مان جستجو کرد،وبا تحميل سياست هاي ناخواسته ،بزرگترين ضربات را برپيکرحزب فرود آورد!

1. maj kl. 01:37 = Redigeret = Synes godt om = 6

[*]

Mirwais Se
جناب عرفان گرامي سرتان مثل هميش بلند بادا.درچند سطرچهرهء ماءمورين معذوررااززيرابر سياموءسسه جهنمي(اي،اس،اي)بدر اورديد.
چندروزقبل بين جناب سليمي وپسرکاردان اغاي لايق مناظرهءدرگرفته بودکه من طي دوسطرکمنتي گذاشتم تقريباً باين متن :خداخيرکندکه باز وضع ابستن کدام
واقعه بد هست ومامردمان انايي از ان بيخبريم.چون جناب لايق در متن قضايا وسياست باجناب کرزي مسووليت همسان واگاهي برابر دارند.به پسر ارشد شان دستور. فرمودند تاازعکس کارنيزيون کابل که تاحال چندين مرتبه ازان به سان پيراهن
پرخون(حضرت عثمان ر ض) استفاده به عمل امده باز هم براي تغير روان مردم

وانحراف زهن عوام الناس مورد استفاده قرار دهند.به اين ميگويندبازي اوپراتيفي.
که باتاءسف کمنت مرا از برگه شان خارج نموده اند.

1. maj kl. 01:59 = Redigeret = Synes godt om = 8

[*]

Mirwais Se
جناب صارم گرامي بعد ازخواندن اي نوشتهءسراپا منطقي شما دانستم که وجيزه عقل به سر هست نه به سن سخنيست والاه.؟افسوس که دشمن خواب نيست.صارم عزيزاميدوارم خارج موضوع نباشدببينيد همان کسهايکه درجلسات اوليه که سرنوشت حزب دولت ومردم ساخته ميشدچه نقش ضد حزب ،مردم وحتاانسانيت رابازي کردند.وزيرچتر ناپاک ترين شخصيت قرار
گرفتند وتعادل جلسه را به نفع امين سفاک رقم ردند.که ازحاصلش بشريت شرم دارد.وتا امروز که هزاران حزبي وغير حزبي پاک شهيد شد وطن برباد گرديد هنوز

که هنوز هست از عمل ننگين شان دست بردار نيستند چون تعهد سپرده اند.ومعاش خور دشمن هستند.

1. maj kl. 03:00 = Redigeret = Synes godt om = 8

[*]

Gulzar Kawesh
دوست ګرانمايه عرفان عزيز ، با تاييد کمنت بالاي شما در رابطه به اتحادشوروي ميخواهم بګويم که حزب ما درمبارزات ترقيخواهانه شان باوجود دشواريهاي متعدد يک حزب جوان و دارايي تجارب زياد نبود و نميتوانست از زير تاثر اين همه تغييرات بيرون باشد زيرا حزب وابسته و تقليدي بيش نبود . اما حزب کمونيست شوروي آنزمان چندين ميليوني که تجارب بزرګ تاريخي مبارزات و حاکميت داشت ويک دستګاه بزرګ قدرت استخباراتي و نظامي دردسترس شان بود نتوانستند برنامه هاي تخريبي وعوامفريبانه ګرباچف وتيم شان را که تباهي نظامهاي سوسيالستي و متحدان شان را درک وجلوګيري نمايند ! هرچند شعار هاي ګرباچف زيرنام بازسازي و علنيت دارايي انګيزه هاي لازم در همانوقت شوروي داشت که بايد ريفرومها واصلاحات لازم را ايحاب ميکردکه عملي ميشد، اما پيمانه وګسترش اين تغييرات نبايد براي تباهي بشريت ونفوذ بيشتر قدرتهاي جهنمي جهان ميشد . من خودم بياد دارم زماني ګرباچف يکي از استادان روسي درماسکو هنګام تدريس برنامه هاي باسازي و علنيت حزب کمونيست شوروي باهم درګيرشديم و وي نميتوانست بداند و درک کند که اينهمه ساخت وساز رهبران شوروي يک برنامه خطرناک و جبران ناپذير است !! بهر صورت زمان حقانيت اين مسله رانشان داد که حق بطرف کي است . اما رهبران ح دخ ا در دوران قدرت و تغييرات زمان نتوانست يکپارچګي و فضاي اعتماد و صميمت درون حزبي که سالها ي دراز وجود داشت وهمان روحيه رزمندګي و رفاقت حزبي را حفظ بدارند و بدون فيصله هاو خرد جمعي حزب درحاليکه لبه مبارزه وکارو پيکار نظام با ديدګاهاي متنوع و سنجيده شده براي ختم جنګ و آوردن صلح ،وفاق ملي به خرچ داده ميشد بيشتري رهبران آنزمان مبارزه درون حزبي را بنابر تفاوتهاي فکري وسليقوي شان به ضرر جنبش ونظام آغاز وادامه دادند که نتيجه آن غليه ګروههاي جنګي در ساحات مختلف کشور و نفوذ شان درحلقات حزبي شد وهمين رهبران حزبي ،نظامي و دولتي بنابر علايق منطقه ، زبان وقومي شان حاکميت را سقوط داده و همکاري شانرا باتنظيمهاي مختلف آغاز وتقويت بخشند .

1. maj kl. 20:15 = Redigeret = Synes godt om = 5

[*]

Sarem Shir Mirwais Se محترم نخست با معذرت از اينکه اشتباه در نام شما نکنم چنانکه خود نوشتيد نوشتم.بايد به شما گفت که من نوشته ام را برداشتم زيرا باسوي تفاهم از مفهوم نوشته ام از طرف شما نخواستم چنين با ديگر عزيزان پيش ايد چون فهميدم که هنوز هم ما بايد يک بغله و لم لم کرده برويم … برسي جمعي و عمل باخرد جمعي که من از ان ياد اور شده بودم به هيچوجه مفهوم ناديده گرفتن و بخشيدن خيانت ها و… افراد مشخص درزمان اش و امروز نيست بلکه درست اول طلب برسي را کردم … درمورد آنچه شما در دو نظر تان نوشته ايد نه تنها از آدرسي که شما را اخراج کردند بلکه در چند آدرس ديگر هم حتمي نظريات من و ساير عزيزان را مطالعه کرده باشيد ما هم از اين پروژه مانند همه ميدانيم ،همراهان و چک چکي ها و بلاخره… آنها هم به همه روشن است.ولي خوشبختانه ديگر هر انکه دقيق و مسولانه بااستفاده از تجارب و خرد خود ميبيند به عمق توجه ميکند. فکر ميکنم همانطوريکه آنها درلباس دوست نتوانستند در سوي استفاده از نام زنده ياد نجيب و مسله قومي و زباني پيش بروند با سوي استفاده از نام زنده ياد خيبر،اتهام وارد کردن به اعضاي حزب و نقد و دگر انديشي آنهم سوار به اف 16 با ادعاي بلند صداقت و معصوميت که هرگز…
1. maj kl. 12:31 = Synes godt om = 4

[*]

M Aref Erfan
رفيق عزيز شعيب اسحاق زي !با امتنان رفيقانه ازکامنت پرمعناي تان.شما به يکي از گرهگاه بارز اشاره نموديد.رژيم جمهوري دموکراتيک افغانستان اساسأ قرباني يک بازي جهاني شد.درين سناريو يکي ازطرف هايکه ميدان را بي مها با براي اين بازيگران آراسته ساخت،سکان رهبري حزب دموکراتيک خلق افغانستان بود،که بدون عاقبت انديشي،دريکي ازطوفاني ترين مراحل سياسي زندگي حزب ودولت،اسير طومار سران مسيخ شدۀ کرملين شدند وبا راه اندازي پلينوم هژده که انفجاري مدحشي بود برحيات حزب ،خانۀ خود را به آتش کشيدند.بعد خارجي نقش آمريکا ،شوروي عصرگرباچف،وپاکستان ،تاثيرات تعين کننده را بر پروسۀ سازمان يافتۀ فروپاشي ايفا کرد.آنچه که از پذيزش دنباله روي سياست سران کرملين براي ما ميراث ماند،عبارت از حزبي بود که ديگر جوهر رزمندگي خود را از دست داده بود،هردو بال اين پرنده (خلق وپرچم ) شکسته بود.مورال رزمي نيروهاي مسلح متلاشي شده بود.شگرد هاي فرقۀ ،اتنيکي سمتي وزباني برجايگاه انتناسيوناليم جا يافته بود.مصالحۀ ملي گرباچف بويژه با تند روترين بخشي وابسته بهپاکستان ، سرطاني بود که پيوسته تاروپود حزب ونظام را پوسيده ميساخت ،بويژه که درين مصالحۀ ملي هيچگونه صداقتي وجود نداشت.علم کردن مبارزه دربرابر اتحاد شوروي پيشين وخروج نيروهاي شوروي را به مثابۀ” روزنجات ناميدن ” ديگر اين خط اعتماد متقابل را برداشته بود.چنانچۀ درازاي گزينش اين سياست ،مقامات کرملين حتي صدورنفت وگندم را با لاي جمهوري دموکراتيک افغانستان قطع نموه بودند.آگاهان سياسي برين عقيده اند که هرگاه عوامل پيشين ظرفيت هاي سياسي جامعه را تهديد نمييکرد امکان بقا وجو داشت .نمونه هاي آن را ميتوان در رژيمهاي همطراز کمپوچيا وانگولا مشاهده کرد.شهيد داکترنجيب الله از چيزيکه بيشترانديشه داشت،موجوديت خلاء قدرت بود،اما سوگوارانه او داوطلبانه بدون اينکه جانب مقابل آمادگي عملي وپرکتيکي نشان دهد،برحسب تقاضاي نمايندۀ ملل متحد استعفا داد ودراعلاميۀ مورخ 18مارچ 1992 آنرا به گوش جهانيان رساند.اين حرکت ناقوسي مرگباري بود براي همه مدافعين کشور،نيروهاي مسلح …..

1. maj kl. 12:48 = Synes godt om = 4

[*]

M Aref Erfan
رفيق اکبري عزيز !ازتحليل ژرفنگرانۀ شما جهاني سپاس ومن با خط خط آن موافقم.گرباچف درکنفرانسي درکشور ترکيه ازتعهد پيشين خويش براي درهم شکستن پايه هاي سوسياليسم حتي قبل ازتصدي کرسي رهبري حزب،خبرداد.آنچه که او درافغانستان نازل ساخت تداوم همان تعهد بود.

1. maj kl. 12:52 = Synes godt om = 4

[*]

M Aref Erfan
رفيق محترم ميرويس !من با کامنت آگنده با منطق با لاي شما وحدس وگمانهاي شماکاملآ موافقم .سليمان لايق ازجملۀ آن کارت ها وقطعه هايست که ميتوان با دست هربازيگر بازي شد.او رقاصۀ هرساز وهرآهنگ است .درجهان موجودات حيه يک اصطلاح وجود دارد که معناي آن “همرنگي با طبيعت “است.يگانه عنصريکه درمسيرباد قرارگرفته وهمرنگ جماعت ،سياست وقدرت بوده همان آقاي لايق است .برنامۀ او “پول “و”قدرت “است.او تاکنون با کاربرد اين طرفند ها درخوان غرب همنشين شده است وهنوزاين سناريو سردرازدارد.

1. maj kl. 12:59 = Synes godt om = 5

[*]

M Aref Erfan
زفيق گران ارجم سرورزهتاب،آنچه که شما نگاشته ايد ريشۀ عميق درحقيقت دارد.هيچ قدرتي ياراي آن نيست،تا حقيقت را بپوشاند.جريانهاي زيست وزندگي وفروپاشي نظام آنقدرآفتابي وشفاف است که حتي نيازي به ترجمان ندارد.آنچه که براي ما ارزش گهرباردارد،نبايد نسل هاي امروزوفردا قرباني اين توهمات وتداوم اين بازي شود.بايد فصل نوين همياري وهمبستگي راگشود وبسوي آينده به پيش رفت.

1. maj kl. 13:04 = Synes godt om = 5

[*]

M Aref Erfan
رفيق گرانقدرم گلزار کاوش، ديدگاه کارشناسانۀ شما،حکايتگر وراوي حقيقي يک جريان تاريخيست که از آزمونگاه زمان برخاسته است.ديد شما راجع به ماموريت ويرانگرانۀ گرباچف يک نگاهکاملآ روشنگرانه است.رهبري حزب مان بنا براعتقادات ايدولوژيک شان،قرباني شيطنت هاي اين عنصر تاريخ زده شدند.اما سطخ وارستگي سياسي درمراحل مختلف متفاوت بود.انگارکه فقيدببرک کارمل با نقشه هاي گرباچف سرمخالفت برداشت،بنام “انتي سويتست “تکفيرشد ولاجرم مجازات گرديد.ما از لحاظ سياسي ،اقتصادي ونظامي مانند هرکشور ضغيف جهان ،از وابستگي هاي اجباري با اتحاد شوروي برخورداربوديم.درهرصورت ما يکي از سياره هاي جواني بوديم که بنا برعوامل فوق درمدار سياره شوروي سابق درگردش بوديم،لاجرم اين سياره سقوط کرد،اما درواپسين لحظات سقوط خويش دريک تناب يي مرگبار ما راهم درپرتگاه کشاند.رهبران جهادي را درماسکو فراخواندند وپيروزي شانرا تبريک گفته وازتعهد خهويش براي سرکوب جمهوري دموکراتيک افغانستان اطمينان دادند.

1. maj kl. 13:20 = Synes godt om = 6

[*]

M Aref Erfan
رفيق عزيز وگرانقدرسالم گوهري!
بزرگان گفته اند،که گوهر راآناني بدست مي آورند که دراعماق دريا غوطه ميخورند.
آرزو دارم تا اين جوهر رزمندگي را درسيمائي شما درکامنتهاي بعدي شاهد بوده وبا ديدن فوتوي قشنگ شما شادمان شوم .درخصوص طرح سوال شما،بايد نگاشته شود ،که مجموعۀ برنامۀ براندازي نظام جمهوري دموکراتيک افغانستان درتوافقات ريکجاويک آيسلند ميان گرباچف وريگن ريخته شد.متعاقبآ “ايتلاف دوستانه”که ويديو کليپ آن دردسترس است ، ميان گرباچف،رونالد ريگن وجنرال ضياالحق ،تشکيل شد تا،تدوير پلينوم هژده ،خروج نيروهاي شوروي، ودرفرجام سقوط جمهوري دموکراتيک افغانستان را مدريت نمايند.براي تعميل چنين برنامه درافغانستان،اتمسفيرمعين وبسترمناسب ضروت بود.رهبران کرملين سعي نمودند تا جوبي اعتمادي را ميان رهبران حزب ايجاد نموده وچندين گزينش انفرادي رابراي “رهبريت “جهت ارضاي خواسته هاي آنها مطرح سازند.تا آنجا که من آگاهم يکي از بازيگران عمده درين پروژه سليمان لايق بود.اوبود که چنين طومارطويلي را مبتني برجلب قبايل آنسوي خط،وتمايل رهبران بنيادگراي جهادي براي پذيرش رهبري مورد نظر وتحقق برنامۀ مصالحۀ ملي گرباچف،براي مقامات ماسکو ارائيه داد.

1. maj kl. 15:31 = Redigeret = Synes godt om = 6

[*]

Gulzar Kawesh
دوست عزيز عرفان ګرامي پرسش خودرا ضميمه سوال جناب ګوهري ميدارم شايد پاسخ مشترک داشته باشيد . شما نيز درکامنت خويش نوشتيد که پلينوم 18 مولود موافقات رهبران شوروي وغرب روي مسايل افغانستان بوده است که من هم به آن باور کامل دارم .مجريان برنامه سياست شوروي ګرباچف درقدم نخست نظر به معلومات که از آنزمان دارم بدست بيروي سياسي بود که اکثريت شان به شمول صدراعظم کشور موافقه نمودند تادرکادر رهبري حزب وحکومت تغيير وارد شده و سياست جديد درقبال مسايل افغانستان به ميان آيد درآنزمان شخصيتهاي تاثير ګذار عبارت بودند از جناب کشتمند ، جناب نور احمد نور ، ظهور رزمجو وبسياري از ديګران شامل بودند . آياميشود بګوييد که بيروي سياسي وکميته مرکزي وقت چګونه به فيصله هاي جمعي دست يافتند ؟ و چګونه رهبري ګذشته را کنار ګذاشته بارهبري جديد متابعت کردند ؟ آيا جريان موثر و نيرومند مخالفت دربيروي سياسي وکميته مرکزي وجود داشت ؟ويا چهره هاي بودند که بابازيهاي دوګانه که هم خرما شود وهم ثواب وجود داشت وتغييرات را وارد کردند درحاليکه درميان صفوف حزب نظريات ګوناګوني وجود داشت و نميدانستند که با اين تحولات جګونه برخورد نمايند .شما استقلاليت کاروتفکر هردوجناح حزب دراين تغييرات راچګونه بررسي ميکنيد؟؟

  • Mohammaad Nabi Azimi
    رفيق عرفان فرزانه ! نوشته زيبا وپرمحتواي تان را که حاوي خقايق انکار ناپذير رويداد هاي برهه يي از زنده گي وزنده گاني حزبي مان است به خوانش گرفتم . آگاهي و اشنايي عميق و دربسي حالت ها مستند تان از رويداد ها سخت روشنگرانه و رهنمايي کننده اند. در مناظره هاي قلمي يي هم که يا رفقا و بازديد کننده گان اين برگه واين مطلب داشته ايد، تحليل هاي ژرف ، مفصل ، کارشناسانه و ارزنده تان که با شکيبايي ويژه يي همراه است، نمايانگر تسلط بي چون وچراي تان درمصاف بين روشني وتاريکي ، حقيقت و بهتان و افترا است. اجازه بدهيد دست تان را بفشارم و به خاطر داشتن همسنگري مانند شما افتخار کنم. آما آن چه مربوط به من مي شود واتهامي که برمن وبرخي از رفقاي سربه کف گرفته و پرافتخار نظامي مان مي شود، بايد يک گپ را روشن وبي پرده بگويم که آن طوري که فرزند لايق وشرکايش فکر مي کنند، ” ما ” هيچ خصومتي با زنده ياد داکتر نجيب الله نداشتيم ونداريم. واقعيت اين است که ما از هرکس ديگري حتي از نزديکترين اشخاص وافرادي که امروز سنگ وي را به سينه مي زنند به وي ازصميم قلب احترانم داشتيم و عزيزش مي داشتيم. اگر اين طور نمي بود چرا ازوي درکودتاي تني – گلبدين دفاع کرديم ؟ مگر قدرت مطلق درآن روز وشب در دستان نظامياني که به غلط کارملي گفته شده اند، نبود؟ کدام قدرتي بود که مانع شود تا ما سکه را به نام خود نزنيم ؟ ما تا احرين لجظه به او وفادار بوديم و هنوز هم هستيم. البته که جايگاه زنده ياد ببرک کارمل جايگاه ويژه يي درقلب هر عضو حزب است ؛ ولي داکتر نجيب را هم من به حيث يکي از بهترين قومانداناني مي شناسم که جنگ جلال آباد را با درايت فراوان رهبري کرد. آري، از ديد من اين بحث يک بحث کهنه و تاريخ زده است. بحثي است که من نکته به نکته آن را در کتاب اردو وسياست توضيح کرده ام: اگر داکتر صاحب با کمترين احتمال وفيصدي پي مي برد که ارتش توانايي رزمي خويش را ازدست نداده وتدارکات لوژستيکي آن متوقف نمي شود، هرگز ما وشما را تنها رها نمي کرد ودرآن نيمه شب اسرار آميز اين کشور را نمي خواست ترک کند. کساني که کودتا کودتا مي گويند ، حتي يک سندي هم ارايه کرده نمي توانند که درآن شب کدام قطعه نظامي ويا حتي يک تانک وزرهپوش به منظور کودتا استعمال شده باشد. بسياري حرف ها در کومنت هاي رفيق سليم عيزاده نيز برازنده گي خاصي دارند که بايد با با دي باز خواند و باور کرد. بنابراين از ديد من دامن زدن به اين بحث فقط به منظور پوشانيدن جناياتي انجام مي گيرد که امين و ياراان گرمابه وگلستانش انجام دادند و از اثر خوش خدمتي آن رفقاي نيمه راه وناپايدار مان ده ها وصد ها پرچمي در زير ساطور قصابان امين ها و لايق ها سر بريده شدند و ابريق رحمت درکشيدند. روح همه آن عزيزان واز دست رفته گان شاد باد !1. maj kl. 17:24 = Synes godt om = 8

     

  • M Aref Erfan
    رفقاي عزيز گلزار کاوش وسالم گوهري درود! در با لا تلويحآ التجا نمودم تا با نام هاي اصلي وارد مباحثات شويد،من براي بارآخربه پاسخ رفقاي ميپردازم که به نامهاي مستعار به بحث ميپردازند. .من درکامنت نخست ،تا آنجا که از اعماق حواث آگاهم پاسخ ارائيه داشته ام.نمائي برپائي پليينوم هژده که درين جا نمايش يافته است،عاليترين نماديست که جوخفقان آور تدويرپلينوم را دراوج غرش تانکهاي شوروي ومخالفت وقيام مردمي دربرابر کارگزاران اين رويداد در مقابل کاخ رياست جمهوري به نمايش ميگذارد.شما درهمايش اين رزمايش نظامي وتقابل قدرت دربرابرحزب ومردم چگونه پلينوم را انتظار داريد؟ صداي حزب؟ صداي دموکراسي ؟ صداي ملت ؟ يا اراده وآرائي رهبري حزب؟////

    1. maj kl. 18:19 = Synes godt om = 7

     

  • Rah Parcham
    (فلم مستند ضميمه مطلب هذا…) فلم مستند- لطفأ اينجا را کليک نماييند:
    http://www.youtube.com/watch?v=vV4pdeXrnV8

    Dr. Najibullah

    Dr. Najibullah

    ع . ق . فضلي: فلم مستندِ روي کار آمدنِ دکتور نجيب به وسيلۀ گرباچف و حوادثي که منجر به عقب نشيني شوروي از افغانستان در سال 1988- 1999 گرديد.
    1. maj kl. 18:31 = Synes godt om = 5

     

  • M Aref Erfan
    رفيق بزرگوار وپرافتخار وسنگردار دلير ونامور حزب وجمهوري دموکراتيک افغانستان ،سترجنرال محمد نبي عظيمي هزاران درودهايم نثارت باد!از محبتهاي هميشگي وشکيبائي هاي دايمي تان يک جهان سپاس .شما يکي ازدرخشانترين ستارۀ تابناک اردوي پيشين کشور هستيد.نقش شما براي حمايت وپاسداري از حريم حزب ودولت در برگه هاي تاريخ براي هميش خواهد درخشيد.مردم قدرشناس افغا نستان ورفقاي پاسدار شما ،خدمات ،ايثارگري وفداکاري هاي شما را درهمه نبرد ها بويژه درهم شکستن کودتاي شهنواز- گلبدين،نبرد فاتحانۀ جلال آباد، عمليات مشهور تنگي واغجان،ودفع دسايس بزرگ پاکستان درآستانۀ سقوط جمهوري دموکراتيک افغانستان …هميش بياد خواهند داشت. برهمگان روشن است که شما تا آخريکي از پايه هاي تزلزل ناپذير حزب وجمهوري دموکراتيک افغانستان بوديد.درواپسين لحظات فروپاشي نظام ،شهيد داکترنجيب الله فقط از شما خواست تا سمت رياست شوراي موئقت نظامي را بدوش گيريد،اما به دلايل منطقي ومستدل شما به چنين پيشنهاد نابهنگام جواب رد فرموديد .اين خودمبين حسن اعتماد متقابل بود.اينکه چند عنصرمزد بگيرودشمنان واقعي حزب وداکترنجيب درعقب نام او سنگرگرفته اند،هرگز قادرنخواهند شد تا حقايق را تغيرداده ودرراستائي انتقام شکست پاکستان،وهواريون شان ،بهترين ونستوه ترين فرزندان وطن چون شما را آماج قراردهند. همين اکنون نقش شما درجبهه سياسي ،فرهنگي ورسانۀ براي دفاع از ارزش هاي سترگ حزب ونظام پيشين آنقدرپربها وبرازنده است که براي همه مباهات مي انگيزد.فکرکنم آنچه که مايۀ نگراني پاکستان پروران اند عبارت ازنقش بارز شما براي عقيم ساختن پلان هاي آزمندانۀ پاکستان است.بگذار اين داغ ابدي را براي هميش درجگرداشته باشند.

    1. maj kl. 18:43 = Redigeret = Synes godt om = 7

     

  • M Aref Erfan
    رفقاي عزيزوسروران گرامي ! تا فردا خدا حافظ ،هرگاه سوالاتي وجود داشت فردا درخدمت خواهم بود.اميد معذورم داريد!

    1. maj kl. 18:47 = Synes godt om = 4

     

  • Gulzar Kawesh
    جناب عرفان محترم نام من ګلزار کاوش ،تخلص فاميلي من کوچي کاکړ است که من بيشتر به خاطر مليتي بودن آن آنرا بکار نميبرم و دوستان قديم من مرا بنام کاوش بيشتر ميشناسند ودر آلمان کار وزندګي ميکنم . اګر آقاي شاهپور دراين باره به شما کدام اشاره شخصي نوشته اند متاثرنيستم زيرا برخي ها را با همه خصوصيات شان ميشناسم و در کامنت هاي شان نيز بيشتر از تخلص فاميلي من بکار ميبرند . آرزومندم که دراينجا براي شما وديګران کدام مستعاري باقي نمانده باشد .

    1. maj kl. 19:49 = Redigeret = Synes godt om = 4

     

  • Gulzar Kawesh
    جناب عرفان عزيز ،درپاسخ شما براي جناب محترم نبي عظيمي به نظر من شما بعوض اصل مسايل بيشتر موارد شخصي اشاره کرديد و يک اسطوره تاريخ ساختيد که اين هم حق شما است اما منحيث يک حزبي سابق بسياري سوالات لاينحل درباره شخصيت هاي معزز حزبي ، دولتي ، نظامي واز جمله جناب عظيمي وجود داشته که لازم ميبينم به آنها پاسخ قانع کننده ارايه دارند البته دريک صفحه برګه ګفت وشنود ديګر و با اشتراک بيشتر همرزمان نظام ګذشته ، شايد بهتر باشد دريک فضاي ګفتمان صميمانه که درآن به کارکردهاي نيک و ههمه اشتباهات ګذشته واقعبينانه بحث به عمل آيد و اين کمنت شما مانند نوشته شما قابل مکث ودقت است !!

    1. maj kl. 19:59 = Redigeret = Synes godt om = 4

     

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    گلزار کاوش عزيز من شما ،فاميل محترم شما را و برادر شما وحيد عزيزراکه دوست در ينه من هست سالها با افتخار ميشناسم و احترام دارم. من هيچ اشاره به هيچ رفيق نرساندم . با پوزش چون ديد گاه هايتان در يک مرموزيت قرار دارد بالاي هر حرف ديدگاه هاي دگران مرموزانه زاوايه و نشانه ميگيريد همه شمارادر عينک سياه که داريدميبينند خصوصا کسانيکه که شمارا نمشناسند بايد بالاي دودگاه هاي شما مشکوک شوند. اماچرا…..شما بالاي من که مرا ميشناسيد حتي تهمت ميبنديد …رفيق عزيز دودگاه خود را
    ديد گاه بسازيد نهراسيد باوجود که نمي خواستم در بحث سهم بگيرم و لي مجبور ساختيد مرا …گلزار کوچي عزيز.زنده باد مرد سياست وميدان قلم رفيق عظيمي وتعداد از جنرال هاي قهرمان که من تو را نجات داد …دل دشمنان حزب ومردم افعانستان سياه.

    1. maj kl. 22:44 = Redigeret = Synes godt om = 5

     

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    .
    گلزارکاوش عزيز من حالا متوجه شدم که خودت بدون اينکه بخواني امضا کردي و مرا هم با رفيق عرفان به اتهام بستي
    (M Aref Erfan رفقاي عزيز گلزار کاوش وسالم گوهري درود! )
    اين نوشته رفيق عرفان را يکبار ديگر بخوانيد و حرف (و) را بيبين که براي دو نفر نوشته اند نه اينکه نام شما را اشتباه نوشته باشند اگر انها اشتباه نوشته مي کردند در چند کمنت ديگر نام شما را اشتباه ميکردند در حاليکه رفيق عرفان رفيق نزديک رفيق فتاح عزيز برادر بزرگوار شما هستند و شما را خوبتر مي شناسند.
    اينکه تصادف شما حتمي سالم گوهري مستعار(غرزي لايق) اصلي را مي شناسيد او اينجا امد تا روند اين برگه را خراب بسازند و وقتي دانستند که هويت شان معلوم شد از گروپ فرار کردند و نوشته رفيق عرفان به ادرس انها بود.
    شما را غرزي لايق براي همين ادمين سپيده داغ ساخت تا شما را زير بار منت خود گرفته دست تان را گرفته تابع پلان هاي شوم خود کند بخاطريکه او مي ديد که شما سهم ميگيريد و حرف هاي خوب و صادقانه ميگويد واو نقش بر اب مي شد. حيف تان رفيق کاوش گرامي
    ولي يک خواهش رفيقانه در اين گروپ کي دست شما را گرفته است که شما اينجا را مناسب نميدانيد و جاي ديگر ميخواهيد رفيق بزرگوار عظيمي را کشانيده محاکمه نمايد سپيده داغ
    ترا والله رفيق کاوش گاهي همين سوال را در يک موصوع ديگر طرح کرديد ايا يکبار به ان جنرال هايکه در قدرت هم ببخشيد نجيب فروشي کردند گفته مزدک گرامي حالا هم نجيب مي فروشند کرديد از رفيع شروع تا اخير همين حالي خودت درکنار غرزي لايق به نوشته هاي امرالله صالح که به تاريخ حزب ات يعني به شهيدانت توهين کرده لايک کرده و به ادرس امرالله قالح 4 خط توصيف و خير مقدم نوشتي ولي به جنرالي که جان خود را براي امنيت ماوتو قربان ميکرد شک ميکني براي کاوش گرامي ام از تعصب و قربانت حيف شخصيت ات که همراه غرزي به هيچ ميکني و خود را براي از پشت خنجر زدن تسليم کردي

    1. maj kl. 22:23 = Redigeret = Synes godt om = 5

     

  • M Aref Erfan
    رفيق گرانقدرم گلزارکاوش درود مجدد!آنچه که درين خامه فرمولبندي شده است راجع به يک مرحلۀ مشخص تاريخيست،علاوه ازنگارش مختصر وتصويربرداري محدود حوادث ورويداد هاي تاريخي ، به مجموعۀ سوالات رفقا پاسخ ارائيه شده است .مبتني برميثاق آزادي بيان شما ميتوانيد آزادانه جهات موردنظر رادرچهارچوب فرهنگ گفتمان سياسي نقد نموده ومخالفت آشکارخود را بيان داريد،چنين رويکرد بحث مارا صيقل بخشيده وباعث زايش حقيت ناب ميگردد.عمدتآ درينجا سعي شده است تا روي عملکرد يک سيستم ويک نظام ويک استراتيژي متمرکزشويم نه بالاي عملکرد مجموعۀ رهبران طرازاول.چرا که چنين برگه ها از داشتن چنين پتانسيل سياسي برخوردارنميباشند.اما آنچه که به شخصيت محترم سترجنرال محمد نبي عظيمي مربوط است ،حتي تاکنون سوگوارانه که درفاصلۀ صد متري هم او را نديده ام ،اما کارنامه هاي پرافتخار ودرخشان او را،جسارت وپايمردي او را ،قابليت سوق وادارۀ او را درصفحات زرين تاريخ ،ودرسينه هاي رزمجويان وهمسنگرانش ودرپيشاني مردم قدرشناس افغانستان بارها خوانده ام.او سراپا يک استوره است ،يک استورۀ ماندگارتاريخ .ما مرهون جانبازيها وفدا کاريهاي او هستيم ،دربسا موارد او درنقش يک قايق نجات درخشيده است.شما حق داريد حول اين ديدگاهها اززاويۀ چشم خويش نگاه نمائيد!

    2. maj kl. 02:33 = Synes godt om = 6

     

  • Salahudin Salah
    سلام مجدد و صميمانه به دوست عزيزم عرفان گرامي معذرت که بنا به مصروفيت نتوانستم به بحث با شما ادامه بدهم ولي همين لحظه نظرم به نوشته محترم نبي عظيمي افتاد تا هنوز يا داشت هاي شما را نديده ام ولي بسيار جالب بود که هر قدر نام ها تکرار ديدم نه از پسر محترم لايق يعني دوست عزيزم غرزي و يا کسي که از ايشان و جناب لايق نام برده باشد نيافتم چگونه اقاي عظيمي شاملين اين بحث را متهم به وابستگان محترم لايق کرده است .بعد فکر کردم بيادم امد که شايد خود اقاي عظيمي ان روز هاي را با عده دگر از اعضاي بيروي سياسي و جناب لايق يکجا رهبري سياسي و نظامي کشور را در استانه سقوط بدست گرفته بودند خواسته بما نسبت دهد يعني که برف بام خود را بالاي دگران بيندازد . من در حوادث جلا ل اباد با جناب دلاور و عظيمي بودم در قدرت نظامي شان شک ندارم ولي در سياست بازي هاي شان بايد بگويم که با اشتباه در مورد داکتر صاحب نجيب اله هميشه قضاوت داشته است درهمين بحث همه دوستان که سهم گرفته اند به جز اقاي اکبري را من نمي شناسم سايرين هيچکدام نه اميني بودند و نه کدام پيوندي با جناب لايق دارند چگونه مي توان به گفته هاي جناب عظيمي که کنون همه مي دانند در حوادث کشور نقش بسيار برجسته را د اشت باور کرد من با شما درين مورد در همکاري و مشوره خواهم بود اما با عده نمي توان ( به تنني تنني ) پيش رفت بعد از مطالعه يا داشت هاي شخص شما فردا اگر ضرور ت به ادامه بود چيزي خواهم نوشت شب شما خوش رفيق عزيز عارف جان

    2. maj kl. 03:15 = Synes godt om = 2

     

  • Noor Sultani
    عا ليست

    2. maj kl. 07:19 = Synes godt om = 1

     

  • Mohammaad Nabi Azimi
    رفيق صلاح الدين گرانمايه ! اگرچه ميزبان اين بحث رفيق عرفان عزيز هستند ؛ ولي چون براي شما سوء تفاهم ايجاد شده است، بايد به عرض برسانم که منظور ازياد کرد نام لايق وپسرش درنوشته بالاي من هرگز متوجه رفقايي که دراين بحث ودراين برگه با رفيق عرفان مناظره داشته اند، نيست ونبوده است. من کتابي دراين ماه هاي پسين به کمک رفقا نوشته ام که من و آن مرد ” مؤقر ” نام دارد و مربوط مي شود به دوران اختناق امين. درآن کتاب از زد وبند لايق و بارق و برخي از پرچمي هاي نا استواري سخن رفته است که با دادن راپور هاي شان به امين وامينيان باعث شدند تا ده ها وصد ها تن رفيق پرچمي مان بي رحمانه تيرباران شوند. حالا نمي دانم چرا اين دوست شما که دراين مدت بيست سال معماي ! سقوط حاکميت را حل نکرد، حالا پس از نشربخش هايي از ان کتاب به صرافت افتاد که خامه پردازي کند و معماي سقوط را بگشايد. به هرحال رفيق صلاح عزيز! پرسش اين است که آن عکس و عکس هاي ديگري را که مانند پيراهن خونين عثمان نمايش مي دهند، چه وقت برداشته شده است ؟ پيش از کودتا ! يا بعد از کودتاي نام نهاد ؟ آيا گاهي از خود پرسيده ايد که داکتر صاحب چرا و به کدام علت درنيمه شب تاريک تصميم گرفت از کشور بيرون شود؟ آيا اگر توانايي هاي رزمي قواي مسلح به حدي مي بود که نظام را از فروپاشي نجات دهد، از کشور بيرون مي رفت؟ آيا شما که به گمانم کارکن سياسي هم دراردو بوده ايد، مي دانيد که در آن شبان وروزاني که داکتر صاحب خموشانه تصميم به ترک کشور داشت، به نسبت نبود پترول در سطح شهر واردو و به مصرف رسيدن ذخاير استوگ رياست ممر، جهت رسانيدن اعاشه و مهمات به پوسته هاي گارنيزيون کابل مجبور شده بوديم تا موتر هاي جيب و والگاي سواري جنرالان وافسران اردو را توقف داده و از استحقاق آن ها پترول مورد ضرورت براي پوسته هاي تدافعي شهر کابل را چاره سازي کنيم؟ اما اگر شما نمي دانستيد، داکتر صاحب زره زره اين مسايل را مي دانست وبه همين سبب چنان يأسي بروي مسوتلي شده بود که چاره يي جز ترک گفتن کشور نمي ديد. نکته ديگر اين که من درآن روزان وشبان دشوار حتي براي يک لحظه هم با لايق و امثال وي نه حرفي زده بودم ونه جلسه يي داشتم، مگر فقط يک بار که براي من تيلفون کرد و با صداي به بغض نشسته يي گفت که افراد دوستم دوسيه ياد داشت هايش را از نزدش گرفته اند. بلي آقاي صلاح، حالا اگر حرف هاي مرا باور مي کنيد، خوب ؛ ولي اگر باور نمي کنيد ، فرقي به حال من نمي کند. من وقت اضافي هم ندارم که به هرپرسش پاسخ دهم.. به گفته شاعر : رفته مدت ها که من زين ياوه گويي ها کرم !

    2. maj kl. 09:46 = Synes godt om = 7

     

  • Salahudin Salah
    سلام دوستانه محترم عظيمي صاحب ! من درين بحث با رفيق دوست داشتني ام عرفان خواهم بود ازينکه شما به دفاع پرداخته ايد اکنون چند سطري مي نويسم در مورد گذشته ها ولي جالب است پلان پنج فقره سازمان ملل زير پا مي شود تا سرحد که چند ساعتي نماينده خاص ان سازمان را در ميدان هوايي کابل زير نظارت گرفته بوديد تمام شهر را شوراي نظار و حزب وحدت به تصرف در مي اورد خلاف امر سر قوماندان قواي مسلح ( داکتر نجيب) به هدايت قوماندان قواي هوايي ملشه هاي دوستم به ميدان هوايي اورده مي شود و داکتر صاحب هدايت دوباره فرستادن انها را به شمال مي دهد اجرا نمي شود شما محترم که هم نماينده ريس جمهور در امور شمال بوديد و هم مسول گارنيزون کابل نتنها اطاعت نمي کنيد بلکه تمرد هم صورت مي گيرد دگر چه بگويم اخر الامر وطن به بيراهه مي رود تعداد تا هنوز هم با همه تنظيم ها روابط منظم دارند يک نمونه جناب علومي صاحب با تمام حرمت به اوشان قول ده قول با نماينده حکمت يار درتيم عبداله نشسته عکس مي گيرد فعالانه کار مي کند و دها نمونه دگر انچه گفته ام خلاف نورم هاي نظامي که ما و شما تحليف عسکري را اجرا کرده ايم نبوده ونيست در هر گوشه به هدايت عده از رهبري ديروز حزب ايتلاف ها صورت مي گرفت اينها را به هيچ يک از تنظيم ها ارتباط نمي دهيد ولي داکتر صاحب را مي گويد که با حکمت يار در تفاهم بود در حاليکه من مي د انم که همه با و شما در ان شب و روز به مصالحه ملي تن داده بوديم و رفيق نجيب تعهد که با سازمانملل داشت در امر تطبيق پلان پنج فقره احساس مسوليت مي کرد که انتقال مصون وي جز ان بود و با پرسونل ان اداره به ميدان رفته بود نه با … اميد وارم ارزده نشويد من به هيچ يک از سياست هاي کج روشانه عده از رهبري ديروز توافق ندارم و فرد مستقل در واقيعت اش هستم مرا به دگران پيوند ندهيد با حزب خود بوده ام و پيرو خط روشن سياست هاي علني حزب و حاکميت ديروز بوده ام و نادم هم نيستم انچه صورت گرفته بود با انتباه نيک از ان به اينده باورمند هستم تا شب

    2. maj kl. 10:33 = Synes godt om = 2

     

  • M Aref Erfan
    رفيق صلاح گرانقدرم درود؛با سپاس از حضورمجدد شما درين بحث.به اعتقادم،انگيزۀ نام آوري جناب لايق وپسرش دربحث رفيق گران ارجم عظيمي بزرگوار،دردو رويکردنهايت انزجاردهنده وويرانگر ريشه يافته است.اولآ اينکه درهمين روز ها پسرلايق دريک برنامۀ سنجيده شده مذبوهانه تلاش نموده است تا اين “فوتو” راکه نماد پرافتخاربراي درهم شکستن کودتاي پاکستان -گلبدين وهواريون شان درآستانۀ سقوط نظام جمهوري دموکراتيک افغانستان است،به قول دوستان”پيراهن حضرت عثمان ساخته”وبا تازه ساختن زخمهاي دودهۀ پيشين جلو هرگونه انسجام وهمبستگي نيروهاي دموکراتيک وترقيخواه را سلب نمايد.براي من اعجاب انگيزاست که درصورت که لايق توبه نامه داده وپسرش خط پدر را تعقيب نموده با دشمنان حزب وطن همصدا شده وهمه گذشته هاي پرافتخار درحزب وآرمان انساندوستانۀ آنرا درکنار ارتجاع ،به بازي گرفته اند،ديگرچه علايقي دارند تا دروارئي جريانات حوادث انقلابي که ديگربه آنها متعلق نيست بحث نمايند!ثانيآ اينکه گناهان سليمان لايق به مثابۀ مرگبارترين مهره درحزب آنقدربزرگ ونابخشودنيست ،که هرگزنميتوان نام لايق را از کنار واژه هاي فاجعه،جنايت،شپيطنت وشيادي دورساخت.درهمين بحث سقوط نظام ،اسناد مشخصي وجوددارد که تباني لايق با پاکستان وگلبدين را افشاءميدارد.به حيث شاهد عيني بايد ازعان داشت،که پس ازپناهندگي شهيد داکترنجيب الله،من شبي دروزيراکبرخان درمنطقۀ همجوار “شيرچور”درمنزلي ادوستي قامت داشتم ، ،فقط درجوارهمين خانه دستگاه مخابرۀ که به گمانم آنرا “زاس”ميناميدند،سليمان لايق ساعت ها مصروف مخابره با حکمتياربراي برنامه ريزي حمله درشهرکابل بود.خوب است لايق زنده است ومتيقين هستم همۀ اين نوشتارها تحت نظرش قرارداشته وحتي درمواردي سبک نوشتار آن درنوشته هاي ديگران قابل ديد است.هرکاه به گفتمان احمدشاه مسعود وحکمتياردرآن برهۀ اززمان نظر انداخته باشيد،درين جا،اين حکمتياراست که همه طرح ها وزمينه هاي حاکميت جهادي را با تکيه به نفس مردود دانسته وشهرکابل را تهديدبه حمله مينمايد،چون درداخل حاکميت،افرادي مثل لايق،رفيع ،وطنجار،پاکتين ….اين تعهدات را تامين نمودند وبا آن وفاکردند.برعکس دريک شگرد ديگر،شما اين شعبده باز لايق را ديديدکه نخستين اعلاميه توهين آميز وتحقيرآميز را از طريق تلويزيون عليه داکترنجيب انتشارداد.او بود که جلو خروج داکترصاحب نجيب شد.جنايات لايق درحمايت امين ودسايس تبعيد رهبران پرچم اصلآ قابل بخشايش نيست. جنايات لايق براي بدام انداختن بهترين رفقا درچنگال اميني ها بصورت قطع قابل بخشايش نيست.لايق همين اکنون به حنجرۀ رساي دشمنان مان تبديل شده ونميدانم که شما رفيق صلاح گرامي چگونه اين شياد تاريخ را ازپرداخت اين کفاره معاف ميداريد؟اما درخصوص رفيق عظيمي بايد گفت که او يک سپاهي بود نه رهبرحزب وبخشي ازارکان رهبري،متهم ساختن او درجنب رهبري حزب،کاملآ غيرحقيقي وغير عادلانه است.او تنها مثل صدهاي ديگرعضو کميتۀ مرکزي حزب بود.او سپاهي بود که به فرمان حزبش عمل ميکرد.برعکس ديدگاه شمااو آخرين تلاش هايش را نمود تا ازپروسۀ سقوط که توسط اراکين بلند پايۀ نظام درمشارکت با حزب اسلامي وپاکستان براه افتيد جلوگيري نمايد.به ياد بايد داشت که رفيق جنرال عظيمي تازه ازبحران شمال برگشته بود،جاي که او به مثابۀ مطمئن ترين فرد داکترنجيب فرستاده شده بود،تا اشتباهات نظام رامرفوع ساخته واز طغيان شمال جلوگيري نمايد.،داکتر نجيب يي که تمامي امکانات وذکاوت سرشاراستخباراتي را داشت،نميتوانست تا رفتار اين جنرال خود را کنترول نمايد.فکرکنم ما با چنين توهمات نبايددرين محور متمرکز شويم،هستۀ اصلي بحث جائي ديگري متمرکزاست وما بايد کاوش هاي لازم را درين بسترانجام دهيم.

    2. maj kl. 10:56 = Synes godt om = 6

     

  • M Aref Erfan
    رفيق صلاح عزيز،فکرکنم سوالات شمارا قبلآ صد بارتاريخ پاسخ گفته است.اولآ کدام بخش توافقنامۀ پنج فقرۀ ؟به گمانم به نظرشما،يکي آن تشکيل حکومت عبوري وبيطرف با ترکيب تکنوکراتهاي غربي بود.اماهرگزاين ليست آماده نشد.نه پاکستان آنرا پذيرفت ونه مجاهدين .اين يک بازي عوامفريبانه بود که به خوشباوري پذيزفته شد. اما نميدانم با چنين شتاب داکتر صاحب نجيب چگونه ازقبل استعفاي خود را صادرساخت،معاونين خود را سبکدوش کرد،ودرديارهند ره کشيد؟درآن نيمه شب ظلماني به قول شما به پيشگاه يک فرد عادي وغيرمتعارف شتافت؟شما هرگاه کتاب محترم کاروال را خوانده باشيد،اين نيروهاي دوستم به فرمان داکترصاحب نجيب به ميدان کابل فراخوانده شده بودند،وآنها تابع امرجنرال دوستم وقوماندانان خود بودند،نه گارنزيون کابل. ثالثآ ،جهان شاهد است،خداگواهست،که تا زمان که نيروهاي حزب اسلامي از حوزه هاي يازدگانه ثارندوي سرنياورده بودنداصلآ نشانۀ ازگروه هاي جهادي درشهرنبود.اين نبرد توسط قطعات اردو ونيروهاي جنرال دوستم دربرابرکوتا گران نظام وحزب اسلامي براه افتيد،سپس گروه هاي حزب وحدت وشوراي نظار درمعرکه داخل شدند.بايد بياد داشت که عکس گرفتن جنرال صاحب علومي،با داکترعبد الله با توجه به بعد جنايتي که درراستاي سقوط نظام شده است بينهايت متفاوت است.اينجا يک نظام دفن شد ونابود شد درنتيجۀ يک تباني صريح وآنجا درکنار مجاهدين يک عکس گرفته شده است.اين فوتو به هيچ قيمت براي انجام آن جنايت بزرگ توجيه پذيرنمي باشد.جالب ترين چيزي که من درين بحث يافتم ويا تداوم اين بحث را ميبينم عبارت ازينست که خود ما بخشي ازتاريخ هستيم ،همه جريانات دربرابر چشم مان اتفاق افتيده است،اما چرا رفقا ودوستان مان تلاش مينمايند که اين همه حقايق ناب را کتمان نمايند؟

    2. maj kl. 11:19 = Redigeret = Synes godt om = 7

     

  • داکتر حميدالله مفيد
    چه دلاورست دزدي كه به كف غولك دارد؟
    هان! غولك داران سخيف نگر ونحيف نما!
    باري شنيده بودم كه دزد هم مي گويد خدا وصاحب خانه هم مي گويد خدا واين خدا گويان هردو خود را با خدا تر نشان مي دادند.
    ، اين گفتمان كه در يك سويي آن چماق داران با غولك پاكستاني صاحب خانه ها را دزد مي نمايد ودر سوي ديگر انديشمندان خردورز كه با مشعل خرد از ديو ودد ملول گشته ومي خواهند بار امانت تاريخ را صادقانه به دوش بكشند ، قلم فرسايي مي كنند، يك سو ، در پناه فريب واژه ها ماست مالي مي كند وسوي ديگر با برخورد خردورزانه مي خواهد تا راستي ها وهستي ها رااشكارا سازند،
    چه دشوار است كه ادم ببيند وبخواند ، مگر از برابر ان سرش را پايين بيندازد وراه خود را بگيرد وبگذرد.
    انچه را كه سپهسالار خرد وانديشه وراستي وهستي جناب
    نبي عظيمي ودر پياپي آن نويسنده نستوه جناب عرفان بيان داشته اند با انچه كه رويداده است نزديك چه كه خود راستي است. نه شبيه ان ونه كاپي آن،
    فرار شادروان دكتر نجيب الله را به هندوستان ودر پي ان همه بود ونبود ، همه نيرو وتوانايي وهمه كش وفش را ارگ رياست جمهوري خود را برادر عزيز خود را كه رييس وچماق دار ارگ بود ، رفيق هاي عزيز خود را منوكي جان ، رفيع خان وديگران را به شيزي اهميت نداند وبه دفتر ملل متحد خود را تقي كردن كي مي تواند توجيه عاقلانه وهوشيارانه بدهد؟
    در حيرتم زسينه زنان كه در سينه هاي شان با پُف مي زنند؟
    راستش من كه براي اين فرار ويا پناه بردن هيچ دليلي به جز ترس وبي باوري بالاي بهترين رفيق هاي شلغم پرست خود . چيزي ديگري را نمي يابم.
    زردمبو ولب كشال بودن بهتر از ترسيدن است.
    او(داكتر صاحب نجيب الله) شهيد شد!
    اي كاش اين كاسه شهادت را با وضو ونماز وتفسير وتعبير در ارگ مي نوشيد ، آنگاه كسي قادر نمي شد تا مي نوشت كه بالاي چشم داكتر صاحب ابرو هم است.
    همه ياران وزاران او را مرد معقول ودلير گهنامه مي دانستند.
    حالا كه چنين نيست و چنان است ، لازم نيست به روي راويان راستي ودرستي چرخ توپيد.تا است همان بادا!!!!!

    2. maj kl. 15:21 = Synes godt om = 5

     

  • Mohammaad Nabi Azimi
    درود برشما رفيق عرفان نازنين ! من نيز تصور مي کنم که جناب صلاح فقط از شنيده ها و شايعه هايي حرف مي زند که برخي از افسانه سرايان در درازاي اين سال هاي پس از سقوط حاکميت نشخوار مي کنند. او از پلان پنج فقره يي حرف مي زند که جنازه آن در همان نخستين روز ها در شهر پشاور پاکستان توسط حکتيار وديگر تنظيم هاي تند رو خوانده شده بود. او از پلاني که بينن سيوان رشوه خوار در روي کاغذ طرح کرده و جنبه عملي نداشت، صحبت مي کند. اگران پلان پنج فقره يي درحال اجرا بود ، پس داکتر صاحب چرا صبر نکرد تا هيات تکنوکرات ها به کابل آمده، قدرت را ازوي تسليم شوند وسپس با آب وپرده کشور را در روز روشن و با مشايعت هزاران عضو حزب ترک بگويد؟ او مي نويسد که نماينده سازمان ملل متحد را درميدان زير نظارت گرفته بوديد، اما خبر ندارد که اين من بودم که به امر داکتر نجيب به ميدان هوايي رفته و اورا نجات داده با خود به دفتر اسکاپ آوردم. او مي گويد که شبي که داکتر نجيب مي خواست بدون خبر کشور را ترک کند، شهر را شوراي نظار گرفته بود. درحالي که خبر ندارد که نه درآن شب و نه درشب هاي بعدي آن حتي يک تن از سربازان شوراي نظار در شهر کابل وجود نداشتند. او از تمرد اين جانب حرف مي زند، درحالي که من اخرين فرد بلند پايه حزبي و دولتي بودم که امرش را اطاعت کرده وبه نزدش به دفتر ملل متحد رفتم و گفتم هنوز هم وقت است، برگرديد به ارگ و قومانده قواي مسلح را دردست بگيريد. عجيب است که جناب صلاح مرا ار قوانين نظامي ( خدمات داخله وجزاي عسکري ) خبر مي دهد. مرا که مانند جناب ايشان هزاران افسر وسرباز کشورم را با خدمات داخله وجزاي عسکري آشنا ساخته ام. شگفت انگيز است که اين جناب از اين که رفيق علومي با داکتر عبدالله عبدالله عکس گرفته و درانتخابات رياست جمهوري به نفع وي فعاليت مي کند، مرا طعنه مي دهد. برادر مگر من وکيل جناب علومي هستم ؟ اما درمورد مصالحه ملي بايد بگويم که اگر شما به آن اعتقاد داشتيد، من مخالف آن بودم و هرگز درپاي سندي که برايم آوردند، امضاء نکرده ام. اين سند درکتاب آقاي فقير محمد ودان موجود است. من همان وقت هم مخالف بودم که سه ماه چوکي وزارت دفاع را براي احمدشاه مسعود خالي گذاشتند، همان مسعودي که اکنون موجوديت عکسي با اورا خيانت تلقي مي کنند. خوب برادر : من شما را به خداوند مي سپارم زيرا مي دانم که آنقدر زير تاثير تلقينات و شايعات قرار گرفته ايد که نمي توانيد حقيقت را بپذيريد. بلي جناب صلاح عزيز : نگفته ندارد کسي با تو کار، مگر چون که گفقتي دليليش بيار!

    2. maj kl. 15:52 = Synes godt om = 9

     

  • Salimi Mohammad Salim
    محترم غرزي چرا نوشته رفيق عارف عرفان شما را ناراحت ساخته و به کدام بخش ان ايراد داريد در حاليکه شما پره گراف هاي از کتاب گونه جنگ هاي کابل را نفل کرده ايد ، کتابي که معلوم نيست تاريخ است ، واقعه نگاري است ، رُمان است و يا هم افسانه ؟ باري محترم اسماعيل محشور آن را به زرافه تشبيه کرده بود .
    شما بهتر ميدانيد زمانيکه در نوشته اي پاي تعصب در ميان باشد پاي منطق مي لنگد ؛ طور نمونه در کومنت هاي نوشته من وشما برخي دوستان داد و فرياد مي زنند که هي کودتا شد و کودتا ، بي آنکه حتا تعدادي از آنها مفهوم کودتا را درست بدانند ، ميگويند جنرال عظيمي کودتا کرد ولي توجه نميکنند که جنرال عظيمي با کدام فوت ها کودتا کرد ؛ جنرال عظيمي معاون وزير دفاع و قوماندان گارنيزون کابل بود ( نيروهاي گارنيزون کابل شامل سه فرقه از سه وزارت فواي مسلح بود که وزراي شان تنها و تنها تحت امر سرفوماندان اعلي بود نه تحت امر کارنيزون ، تعين رهبري وکدرها و همچنان اکمالات جنگي و لوژستيکي شان از طرف وزارتهاي مربوطه شان صورت ميگرفت ، خود گارنيزون صِرف فطعه انضباط شهري را داشت که در تشکيل آن سلاح ثفيل نبود ) ، با موجوديت وزراي نيرومند فواي مسلح و دستکاه عريض و طويل امنيت ملي جنرال عظيمي با کدام نيروي نظامي توانست کودتا کند ( شايد هم کودتاي جادويي بوده باشد )، داکتر صاحب تا ميدان هوايي رسيده بودند اما هيچ يک از اين داد وفرياد کننده گان رسيدن داکتر صاحب را تا ميدان هوايي در نوشته هاي شان نياورده اند . داکتر صاحب زمانيکه در دفتر ملل متحد در کابل بودند نامه مفصلي عنواني سرمنشي ملل متحد نوشتند که همگان از آن اطلاع دارند اما در آن از کودتا عليه شان سخني نه گفته اند .آقاي غرزي آيا توجه کرده ايد که هيچ يک از کومنت نويسان ننوشتند که ارشدترين مقام حزبي و نظامي نزد گلبدين رفتند ، تمام پُسته فرقه 5 گارنيزون مربوط وزارت داخله وتمام حوزه هاي څارندوي شهرکابل محلات و سلاح هاي شان را به حزب اسلامي تسليم کردند ، ساختمان کميته مرکزي حزب وطن ، گارد رياست جمهوري بشمول قصر گلخانه ( مقر رئيس جمهور) و قرارگاه وزارت داخله در اختيار حزب گلبدين گذاشته شد اما در هيچ نوشتهء انعکاس نيافت ، چرا ؟ . پس ميتوان ريشه کودتا را تا در تعصب پاليد .
    با آمدن مجاهدين بکابل ما انتخاب زيادي نداشتيم کمک با نيروي شمال ( بياد داشته باشيد که داکترصاحب پُست وزارت دفاع را به مسعود پيشنهاد کرده بودند ) و يا کمک به حزب اسلامي و کرنيل هاي پاکستاني . با تدبير همين افسران بلند رتبه ( گويا کودتاگران) ونيروهاي جنرال دوستم تمام فوتهاي حزب اسلامي و پاکستاني ها از محلات تسليم داده شده براي شان تصفيه و پاک کاري شد ، بر عکس آن هرگاه با حزب اسلامي همکاري مي شد در آنصورت نه کودتا بود ونه تسليمي و نه خيانت . ولي کشور مانند دوره طالبان عملن در دست پاکستان مي بود که تعدادي از رؤسا و واليان ما هم صِرف اردو و انگليسي ميدانستند و بس .
    آقاي غرزي من جيزهاي را که در باره يافتن سرنخ هاي سقوط ميدانستم با شما در ميان گذاشتم ، حال اگر شما لطف کنيد و براي تان ممکن باشد دانسته هاي خود را در دو مورد ذيل بنويسيد : 1_ جناب سليمان لايق چند سال پيش به کشور سويس تشريف آورده بودند ، در محضر سه نفر از رفقا (که هرسه نفرشان زنده هستند) ضمن صحبت هاي گوناگون شان گفتند که پيش از تشکيل جمعيت دموکراتيک خلق من روزها با تعدادي از جوانان به تپه پيربلند رفته و عليه ببرک کارمل صحبت ميکردم ولي زورم به کارمل نرسيد و موفق نشدم ، چرا جناب لايق با ببرک کارمل مخالفت ميکرد ند ؟ که تا کنون هم ادامه دارد( انعکاس ان را ميتوان در مصاحبه سالهاي اخير شان ديد) و 2_ پس از 7 ثور چرا جناب لايق با امين و تره کي رفت که با رفتن او و دو نفر ديگر موازنه تصميم گيري حزبي به نفع امين تره کي تغير کرد و در نتيجه آن جنايت هاي هولناک و نا بخشودني در کشور رخ داد ، آيا اين هم در مخالفت با ببرک کارمل بود و يا …. ؟ برخي را عقيده بر آن است که مسؤليت اين سه نفر پرچمي تسليم شده در جنايات رخداده آن زمان به مراتب بيشتر از ساير آدمکشان امين است . نظر شما چيست ؟
 
  • M Aref Erfan
    رفيق داکتر مفيد گرامي درود! ازنظريات وديدگاه هاي شما سپاس،حرف شما دقيق است.سوگوارانه برخيها با اينکه ازين حقايق آفتابي آگاهند اما عمدآ تلاش مينمايند تاازآب گِل آلود ماهي مرادحاصل دارند.سالهاي پايان نظام ،سوگوارانه شهيد داکترنجيب الله شديدآ درمحاصرۀ يکي ازمتعصب ترين ومخرب تريم باند گروپ اسيرشده بود،ديگرآنها بودند که افسارحرکت نظامرا بدوش داشتند وهمانهابودند که مجموعۀ حوادث ازجمله بحران شمال را مهندسي نماودند.دررأس اين باندگروپ اشخاصي مثل لايق ومنوکي منگل وعدۀ ازاميني ها جلوس نموده بودند.حالا بيشترين خشم رفقايمان زماني طغيان ميکند که چرا از”فرار”داکترنجيب جلوگيري شد؟فرض کنيم داکتر نجيب شهيد به سرزمين گُل وبلبل درهند ميرسيد ،اين فاجعۀ سازمان يافته اتفاق نمي افتيد ؟آيا حزب ونظام ازين باتلاق برميخواست؟آيا او برنامۀ پنج فقرئي را به اتمام رسانيده بود؟ آيا کابينۀ حکومت عبوري تشکيل شده بودوبوطن برگشته بود؟ اينها همه افسانهايست براي سرگرمي اطفال!!2. maj kl. 17:32 = Synes godt om = 4

     

  • Gulzar Kawesh
    نخست سلام من براي همه خوانندګان برګه ، مصروفيت هاي کاري ام نشد که بحث دوستانه را پيرامون نوشته جناب عرفان ادامه بدهم و اينک کمنت خودرا به يک ضربالمثل وطني آغاز ميکنم . «ارباب نباشد قشلاق ويران ميشود» در رابطه به نوشته عرفاني عزيز کمنت هاي از جناب جنرال عظيمي ، جناب عرفاني ، جناب صلاح ،جناب مفيد راخواندم ،دريک کمنت جواب سوال من را عرفاني لطف نمودند ارايه داشتند که ميتوان قانع بود اما نتوان قبول کرد . هرچند به حرف جناب جنرال عظيمي مسله کهنه شده و بحث روي اين موارد تير شده ،اما نوشته جناب عرفاني مرا وادار ساخت تاابراز نظر کنم ورنه من هم نظرم اينست که به اين قضاوتها درباره تاريخ وحوادث بايد افراد مستقل و مجزا از طرف تهيه ونوشته شود زيرا به واقعيت ها مستقلانه ميپردازند . بايد علاوه کنم مانند بسياري ها من عاشق رهبران ديروز نيستم و براي رفته ګان شان دعاي بخشايش ميکنم وبراي زنده هاي شان ابراز صحتمندي ميکنم و درکدام فرکسيوني هم از مخالفان ويامواقفان پلينوم هژده نيستم وکدام علايق خويشاوندي به هيچکدام شان نداشته ازسالهاي 1348 تعداد زيادي از خانواده من دراين حزب رفته بوديم که بعداز بقدرت رسيدن حزب و زمان امين هم شهيد ، زخمي زنداني ،مجازات وچيزهاي ديګر را هم ديديم که نصيب بيشترين مردمان کشور هم شده است ..من در نخستين کمنت خويش نوشتم که نوشته جناب عرفاني بنابر علاقمندي شان درپاسخ به مطلب انتشاري جناب غرزي لايق صورت ګرفته ، صاحب موضع وطرف هستند و به همين منظور نوشته شان جانبدارانه بنظرم رسيد که درجريان تبادل کمنت ها هم وضاحت پيدا کرد. من با هيچ رهبرحزبي و دولتي ونظامي نظام ګذشته دشمني نداشته به موقف و مبارزات وسجاياي شان احترام دارم واما درنوشته خود نوشتم که اين رهبران ګذشته نظام از حزبي ،دولتي و نظامي با وجود دستآوردهاي معين شان هرکدام آنها مرتکب اشتباهات نيز شده اند و از آن نيز متيقن هستم . از هيچ يک اين رهبران سياسي و نظامي نشنيدم و نخواندم که درپهلوي دستآورد و کارکرد هاي شان از اشتباهات خود چيزي بنويسند و بګويند وهميشه يکديګر را ملامت کرده اند از مصاحبه هاونوشته هاي جنابان ومحترمان کشتمند ، پنجشيري ، غوربندي ، عظيمي ، مزدک ،لايق ، وديګران شان ….. چيزهاي براي تبرهه کاستي ها بطور عام وبراي براهت خودشان و به ملامتي ديګري ګفته شده است که همه بلا وګناه درګردن داکتر نجيب الله بود که چنين کرد وچنان !! و برخي حزبيهاي ديروز ؟ مانند جناب مفيد با يک موضعيګيري عقده مندانه هر آنچه بد و رد است از خرجين بدش درکمنت شان بيرون ميريزند ودر افشاني ميکنند که من حزبيهاي ديروزرا ميشناختم دربرابر رفيق شان چنين نبودند!!!

    2. maj kl. 17:55 = Redigeret = Synes godt om = 1

     

  • Gulzar Kawesh
    بخش دوم .چه شد که يک داکتر نجيب نتواست و يانخواست و نکرد يک حزب دوصد هزار نفري ، يک بيروي سياسي وکميته مرکزي باعرض وطول لايتناهي با تمام امکانات زندګي ، امتياز ،قدرت ،صلاحيت از سقوط وفروپاشي نظام به اين شکل فاجعه آميز آن نتوانستند جلوګيري نمايند ؟؟همين رهبران حزبي ،دولتي که از قيماق وشيره ناب درآمد مردم تغذيه ميکردند بالاي همديګر سنګر وجبهه ګرفتند وبه خاطر روابط فرکسيوني!!! ،پارتي بازي و علايق شخصي ،قومي ،سمتي برخلاف آرمانهاي شان به راست ترين نيروهاي اسلامي که دست شان باخون هزاران حزبي و سپاهيان دفاع وطن آعوشته وبه تپه هاي شهيدان خفته اند همکاري و همدستي کردند . کساني به حکمتيار بعيت کردند و کساني هم به جمعيت اسلامي که هردو تنظيم مار هاي زهرناک مخالفت عليه همين حزب داشتند و بيشترين فرزندان حزب و متحدين آنرا شهيد ونيست ونابود ساختند و حتي بعداز سپردن قدرت به آنها تعداد ديګري از حزبيها و مقامات عالرتبه نظام بطور مرموز ترورشدند ويا هم دستحمعي اعدام شدند که از آنجمله جنرال نبرد ، دګروال نسيم و تعداد زيدي ديګري هستند که فهرست شان از صدنفر حزبي بيشتر است . اګر داکتر نجيب فرار کرد؟ پس ساير رهبران فرکسيوني که دعواي قدرت و پادشاهي را داشتند نتوانسند بعد از رفتن داکتر نجيب حتي يک هفته نظام را نګهدارند؟؟ واز مکرويان تا ارګ بيايند و براي نجات کشور ومردم وحزبيها کاري را انجام بدهند داکتر نجيب که توپ وتانک وهمه حزب را باخود خو نبرد ؟ اګر شما ميګوييد که همه چيز را باخود برد پس وي روح اصلي اين ستون وحزب است و نبايد از نقش وي بمثابه روح نظام وحزب انکار کرد!؟فرضيه ميګيريم که ديګر امکان نداشت !که نظام حفاظت و نګهداري شود؟ به نطر من اين ابتکار عمل بيشتر به نظاميان ارتباط دارد که بايد براي کشور ،مردم ، قوايمسلح باهمه درايت نظامي دست بکار ميشدند که سرنوشت مردم ،کشور اردو وقوايمسلح به سرحد بربادي نميرسيد زيرا وظيفه اصلي نخبه ګان اردو و قوايمسلح نجات کشور مردم است که اين مرحله آزمايش بزرګ بود که امتحان ميکردند،که نکردند ودودسته نظام را به تنظيمهاي دلخواه شان بدون آنکه عواقب آنرا پيشبيني دارند و تجارب سقوط ننګرهار ،کنذز ،تخار ، خوست را پيش روي شان قرار دهند به چنين عملي دست زدند . من دريک کمنت خود نوشتم که حزب بعداز سالهاي 1985 هواوفضاي سالهاي ګذشته نداشت فضاي رفاقت و حزبيت سالم مکدر شده بود ، حزبيها بطور بيسابقه بنامهاي مختلف مجازات ميشدند ، تيم هاي وابسته اعضاي بيروي سياسي دسته دسته جاي سياست کادري سالم حزب راګرفت ، رقابت هاي دروني ، سليقوي ،فرکسيوني وغيره درزير نام مخالفان ومواقفان مصالحه به اوج آن رسيد چنانچه جناب عرفان دريک کمنت شان مينويسند که داماد نادري دراپارتمانهاي جاده به نادري از اځک شکوه وشکايت ميکند ونادري امر بلوارا عليه نجيب واځک مي دهد وما حزبيها پهلوي الاشه نادري نشسته هم ګله مند نظام نجيب شده باشيم . عين حادثه ره خودم درمزار شاهد هستم که دريک کمنت جداخواهم نوشت . واضح هويدا است که حزبيها ديګر عزم مبارزه را ازدست داده بودند واز رهبران دسته اول ناراضي بنظر ميرسيدند اما کجا بوددرميان اين دوصدهزار مردان آزموده ، مصمم و مبتکر نجات که فرشته نجات ميشدند و همه مردم وکشور را از پيامد هاي تلخ بعدي که شامل خانه جنګي ، جنګ داخلي وبرادرکشي ،ويراني ،نفاق ،ترور ،کشتار ،بدبختي ها ومهاجرت ها ، انحلال قوايمسح نيرومند کشور و شکست اقتصادي وبشري نجات ميدادند که حيفا وجود نداشت !!! که داستان غم واندوه آنروزها تا امروز ادامه دارد. در اخير کلام سبيل ماند آن فکر واراده که توان و جرحت درست براي نجات نداشتند و ندارد!!

    2. maj kl. 17:58 = Redigeret = Synes godt om = 2

     

  • داكتر حيدر عدل
    از تمام رفقا خواهش دارم تا به جواب اين كمنت نپردازند. زيرا خود ايشان هم نمي دانند كه چه نوشته اند.
    سرتاپا ضد و نقيض. به تصور من حرف هاي ايشان بيشتر جنبه تفنن دارد تا نقد و ديالوگ.
    با چنين اشخاص بجز وقت تلف كردن نتيجه بهتر ندارد.
    موفق باشيد.

    2. maj kl. 18:00 = Synes godt om = 4

     

  • M Aref Erfan
    رفيق بزرگوار وسپاهي دليرعظيمي صاحب درود،از اظهارت خردوررانه وآگنده با حقيقت ومنطق درود! فکرکنم عناصر آگاه جامعه ،همگان ازماهيت ومضمون پلان پنج فقرۀ آگاهند.ازجملۀ پنج فقره تنها يکي آن درازاي قرباني رژيم وحزب ما تحقق يافت وبس!آن عبارت ازخروج موفقانه وبدون قيد وشرط نيروهاي شوروي بود.اتکاء به چنين پلان بويژه درروشنائي حوادٍث ،اسنادومدارک بيشمار ،نهايت خام جلوه ميکند.ازازمون تاريخ اينگونه نتيجه ميگيريم که درفرجام قتل شهيد داکترنجيب جز همين سناريوي گويا ملل متحد بود.بنا براعتراف وزيرخارجۀ آمريکا خانم کلينتن،گروه طالبان که قاتل اصلي داکتر نجيب بودند،تحت فرمان آمريکا عمل مينمودند،ودرک آن نهايت ساده است وضرورت به پژوهش ندارد.شما ببينيد که ظرف چند ساعت برنامه ها زيرورو ميشوند.ملل متحد ازپذيرش تقاضاي پناهندگي داکترنجيب امتناع نمود،هند مخالفت آشکار خويش را با پناهدگي داکتر ابرازکرد،برعکس پاکستان دست محبت بسوي داکتر صاحب درازنموده وآغوش خويش را براي پناهدگي اوبازکرد.ببينيم تفاوت راه تاکجاست؟شهيد داکترنجيب بدستورملل متحد يک نظام ويک حزب را هديه داد،اما در يک دفترنمي گنجيد!اين خودمبين يک بازي گمراه کننده است که نيات ملل متحد را آشکار ميسازد.البته ملل متحدي که تحت فرمان آمريکا قرارداشت ودارد.
    مصالحۀ ملي طوريکه در ويدوکليپ فوق توسط “سي ان ان” بطورمستند تحيه شده است،وابسته به فرمان گرباچف بود.گرباچفي که دريک سناريوي کامپلکسي مرگ رژيم را برنامه ريزي کرده بود.

    2. maj kl. 18:09 = Redigeret = Synes godt om = 5

     

  • M Aref Erfan
    رفيق گران ارجم سليم سليمي !شادمانم که يکي از افسران شجاع وپرافتخار وطن چون شما که خوشبختانه شاهد عيني حوادث فروپاشي نظام جمهوري دموکراتيک افغانستان بود،درين بحث شرکت جسته است. حضورشماگرهکشاي اين معمايست که بوسيلۀ دوستان مان بطرزواهي ايجاد شده است.برخي ها عوامل وانگيره هاي فروپاشي را برپايۀ داستنهاي قصه خواني شهرپشاور تعبيرميدارند،خوشا که شما خوشبختانه درمتن حوادث داغ بوديد ونظريات وديدگاه هاي شما درين بحث صائب است.سرگذ شت سياسي لايق درحزب خود يک بخشي ازين معماست .او گاهي در کسوت شيخ وملا ،گاهي درکسوت يک مداح وگاهي هم درلباس يک شاعر “انقلابي “وگاهي هم درجامۀيک قصاب ويک تاجر پيشۀ سياسي ،گاهي درآغوش شرق وگاهي هم دردامان غرب،سواليت لاينحل .اما ازپسراو چناب غرزي به مثابۀ نمايندۀ نسل جوان انتظارميرفت تا فروتنانه ومصمم ،همه جفاها،گناه ها وجنايات اين پدر را جبران نمايد.سوگوارانه اين پسر ،راهي را برگزيده است که بارگناهان پدررا بيش ازپيش افزون ساخته است.او حالابه رمل وتعويض ،چشمبندي رو آورده است ،او ميخواهد درنقش يک شعبده باز چنان پردۀ را اختراع نمايد که همه پديده هاي سفيد سياه وهمه عناصر سياه ،سفيد جلوه نمايد. خشم اش ازينجا برخاسته است ،که “خدا ازروي گناهان لايق پرده برداشته است….

    2. maj kl. 18:40 = Synes godt om = 5

     

  • داكتر حيدر عدل
    بعضي ها بخاطر پدر و بعضي ها بخاطر رهبر ( شهيد دكتور نجيبالله) ميخواهند دار و ندار خود را به قمار بگذارند و به فكر ان اند كه اينها هرگاه بد نام تاريخ اند ، ما نيز بايد تلاش نمايم تا ديگران را نيز درين اتش بدنامي بسوزانيم.
    غافل از ان اند كه بااين مانور ها افتاب به دو انگشت پنهان نمي شود.

    2. maj kl. 18:59 = Synes godt om = 5

     

  • M Aref Erfan
    رفيق محبوبم گلزار کاوش ،درودهايم نثارت باد،در نوشتار شما يک احساس دروني ويک درد جانسوز که ازاندوه شکست برخاسته است،مشهود است.زبان صريح ونقد شفاف شما ستودنيست .درمجموع بحث کنوني شما ،صداي ناله وفرياد وشکوه از رفقا بويژه سکان رهبري حزب طنين انداز است.دريک بخش شما جسورانه بيان کرديد که بعد از سال 1985که مقارن به سال 1364 است ،يعني بعد ازتدوير پلينوم هژده هوا وفضاي گذشته را نيافتيد.فکرکنم اين سررشتۀ بحث است وهمين سال سرآغاز ظهور سياستهاي نوين واستراتيژي هاي نوين است،که ازبيرون ازدماغ مسخ شدگان تاريخ درکرملين برخاسته و برپيکر حزب تحميل ميگردد.حرف شما چقدر صادقانه است.من زماني در تشکيلات کميتۀشهرکابل کارميکردم درآن زمان درسال 1364،کميتۀ حزبي شهرکابل ،حدود 35هزار عضو حزب را درخود جا داده بود.اما افسوس اين رقم تاسالهاي 1367 بويژه دريک عمليۀ انتقال سازمانها از موسسات به محلات وايجاد فضاي رعب ووحشت ،درزيرچتر “مصالحۀ ملي ” به حدود هفده هزار يعني حدود نيم ،کاهش يافته بود.يقينآ که چنين نمونه درساختار همه سازمانهاي کشوري نموداربود.درکامنت هاي فوق برخي رفقا از من راجع به سرنوشت بخشي ازارکان رهبري حزب ونقش شان دربرپائي پلينوم هژده پرسيدند،اما هرگز نپرسيدند که سرنوشت خود آنها(رهبران ) لاجرم به کجا کشيد؟ غير ازتبعيد،زندان ،سبکدوشي،ترور،وگمارش به وظايف پسيف،آنها به چه دست يافتند.يقينآ شما فيلم ” حريم سلطان ” را ديده ايد .درين فيلم خانمي بنام ” خرم سلطان” بقول فالبينهاي آنوقت مثل يک بلا ويک آفت همه چيز را دردربار سلطان به شمول مادر،فرزند،داماد وخانوادۀ سلطان را” مي بلعد.اين پلينوم هژده وآنمصالحۀ ملي تحميلي که بدستورگربا چف برما نازل شد،همگان وهمه چيز را درکام خود نابود کرد.اين بلاي وحشتناک حتي برصاحب اصلي خود،شهيد داکتر نجيب رحم نکرد.
    اينجا ديگر افسار رهبري گسيخته بود.شهيد داکتر نجيب پيوسته اعتراف ميکرد که درحزب تنها مانده است! شما اين سوال را گاهي ازخود پرسيده ايد که او حزب را تنها ماند ويا حزب اورا؟ چه عواملي منجر به پيدايش اين همه فاصله ها ،بي اعتمادي ها وبي مهري هاشد؟
    رژمي که مقدرات اش قبلآ درمجالس ريگن،گرباچف وجنرال ضيا،تعين شده بود ودردناکانه درهمين راه سالها به پيش رفت واين رشته هاي سرطاني درتاروپودش تنيده بود،که ميتوانست او را درمان کند؟ بويژه که مالک اصلي نظام يعني شهيد داکترنجيب الله استعفي داده است وراه هندرا درپيش گرفته است؟
    اين افسران ما متأسفانه ،ازتبار افسران ترکيه ومصر وپاکستان نبودند که چنين آزادي وتشکل وپيمان را درنظام شان ميداشتند وعمل ميکردند.آنها تحت رهبري سرقومانداني اعلي عمل ميکردند.بطرز معجره انگيز اين افسران همينقدر موفق شدند که کودتاي گلبدين –پاکستان را که درتباني به حلقات معين نظام براه افتيد خنثي سازند.اينهم از موهبت هاي تاريخيست.
    درخصوص آفاي سيد منصور که شما عزيز نقل قول کرديد،اندکي مغالطه صورت گرفته است،منظورم ازبيان شکوه آقاي سيد منصورراين بود که شهيد داکتررنجيب آنقدر شيفتۀ جمعه اثک بود که ديگر هيچ شکاياتي راجع به طرزبرخورد،تکبر،خودخواهي،وگردن فرازي اين فرمانده مغرور وسرکش نمي شنيد.براي آقاي سيد منصورديگرهيچ اميدي باقي نمانده بود تا حکومت به ناله هايش گوش فرا دهد.اوگفت که ديگر به داکتر صاحب نجيب درين خصوص کدام عريضۀ نخواهد نوشت،وبه فرماندهان خود دستورداد که ازين شکوه ها بپرهيزند….

    2. maj kl. 19:42 = Redigeret = Synes godt om = 8

     

  • M Aref Erfan
    وزيرخارجۀ بوريس يلتسن “کوزيرف ” براي باراخيريک حرف صادقانه گفت:ما بدستان خود،قايق افغانستان را درموجها افگنديم. اين يک جمله سرکلاوه را بدست آگاهان مي سپارد.يعني که سردمداران کرملين در رأس گرباچف وتحميل سياست هايش درافغانستان برانگيزندۀ چه جناياتي شد؟

    2. maj kl. 19:48 = Synes godt om = 3

     

  • M Aref Erfan
    رفيق عزيز داکترعدل درود! ديدگاه وبرداشت شما ازين مانورها ،توهمات وحرف هاي واهي درقبال آفتاب،دقيق است.کساني درفش داکترشهيد را بدوش کشيده اند،که يک عمرسرگرم تباني عليه اوبودند. منظورمان از پيدايش کليه نقصان هايست که فاجعه بارآورد.ما درصدد آن نيستيم تا با عينک هاي زره بيني تنها اشتباهات رهبران را پژوهش نمائيم.برخي ها ميخواهند همه واقعيتها را درروابط وپيوندهاي عاطفي به او نسبت داده وماهيگيري نمايند.

    2. maj kl. 19:56 = Synes godt om = 4

     

  • Ahmad Amiri ma aftekhar ba rafeqhae khod mekonem ke hamesha dar jabahat jangeda and ama en janralhae doro wala agar yak shab ham bekhwabe kasheda bashand wa hamchonan hech waqt az dast awardhae anqelabe sawr wa marhalae takamole an defae mosalahana karda bashand wa enha bodsand ke sharare kasef ra awardan wa qodrate seyase ra tasleme anha kardan aftab ba do angosht penhan nameshawad rafeqhae qahramane ra dost daram ke hade aqal 7 ela 8 sal alehe sharare kasef jangeda bashand badan ba janrale wa toran janrale wa degar janrale raseda bashand dar gaere an tsayar khore wa amer kadanhae bedone zahamat ra hama khush darand
    2. maj kl. 20:12 = Synes godt om

     

  • Omar Faiz
    رفيق عرفان عزيز، نبشته شما و تبصره هاي بعدي پيرامون آن برايمان آموزنده است. خيلي پسنديده است که تعداد زيادي از رفقاي گرامي ديدگاه هاي شان را صادقانه و باحرمت فراوان ازادانه بيان ميدارند. تبصره اخيري رفيق کاوش با وصف انکه با احساس نوشته شده است ولي در آن حقيقتي بيان گرديده که شما انرا کارشناسانه توضيع داديد . همچنان رفيق گلزار کاوش در بخشي از تبصره بالاتر ان نوشته اند که “…. دريک کمنت جواب سوال من را عرفاني لطف نمودند ارايه داشتند که ميتوان قانع بود اما نتوان قبول کرد.” راستش من منظور شان را ندانستم. اگر کسي قناعت نمايد ولي قبول نداشته باشد پس در اين صورت مرغ ما يک لنگ خواهد داشت. قناعت ميکنيم ولي قبول نه!!!!

    2. maj kl. 20:18 = Redigeret = Synes godt om = 4

     

  • Gulzar Kawesh
    تبصره اخيرم خواهد بود قانع اصطلاح حقوقي و تجاري است که درآن تناسب فايده ونقصان هر دو شامل است و دراصطلاح قبول امر حتمي و مرعي الاجرا است که درکل تاييد وتصويب ميګردد. تشکر ازهمه شما . ختم مباحثه من . و جناب فيض عزيز مرغ من هم يک لنګ نداره درکامنت بالا نوشتم که چيزي آسياب کند وچيزي هم ګندم تر ،يعني ملامت ها درهمه طرفها بوده است !!

    2. maj kl. 20:31 = Redigeret = Synes godt om = 2

     

  • M Aref Erfan
    رفيق احمد اميري درود!حضور شما را درين بحث خوش آمديد ميگويم.شما گفتيد که به رفقا ي افتخا رميکيند که هميش درجبهات جنگ حضور داشتند! احساس شما شايان ستايش است ،اما بياد بايد داشت که اين جنرالان بودند که دوش بدوش سربازان درسنگرگرم درمقابل نيمي از بزرگترين قدرت جهان رزميدند.صدها تن کشته شدند،صدها تن معيوب ومعلول.نبايد با توهمات وجنرال ستيري همگان را آماج قرارداد. ما مديون خدمات وجانفشاني هاي افسران شجاع خودهستيم .اينها بيشترين بار جنگ را بدوش کشيدند.چند جنرالي که با حکمتياروپاکستان پيمان بستندوعليه نظام کودتا کردند تاريخ دربارۀ شان قضاوت عادلانه خواهدکرد.ما نبايد اين خط مرزي ميان رفقا ايجاد نمائيم.فروپاشي نظام شامل يک بحث مستدل ومنطقي ويک پژوهش علميست،اميد شما بدان دست يازيد!

    2. maj kl. 20:42 = Redigeret = Synes godt om = 3

     

  • Noor Sultani
    تا کي احمق در جهان است هوشيار در نمي ماند…..؛؛؛؛…

    2. maj kl. 20:47 = Synes godt om

     

  • M Aref Erfan
    رفيق فيض گرامي حضورگرم شما رادرين بحث خوش آمديدميگويم .ازحسن ديدگاهي ژرف شما جهاني ممنون. اميد نظريات شما وسائر رفقا نقاط تاريک حوادث را بيش ازپيش روشنائي بخشد!

    2. maj kl. 20:49 = Synes godt om = 2

     

  • M Aref Erfan
    رفيق گرامي گلزارکاوش ،از شما سپاسگزارم که درين مباحثات شرکت جستيد،طرح سوالات شما باعث کنکاشهاي متعدد شد،تمنا دارم تا به اين مباحثات ادامه داده ونقش سازنده را درين راستا ادا نمائيد.

    2. maj kl. 20:53 = Synes godt om = 4

     

  • Yazdan Zafari
    بعد ازينكه گوربچف تصميم بر نابودي سيستم كه در اتحاد شوروي سابق وجود داشت زد. وكشور هاي بلوك شرق يكي پيهم فرو ريخت. وكمك هاي مكمل اتحاد شوروي سابق براي افعانستان از هرلحاظ قطع گرديد. ودر حزب دموكراتيك خلق افعانستان نيز بخاطر گرفتند قدرت چند روزه توسط هاي حوا خواهانگورباچف بطور ماهرانه وحاميان ان خلق گرديد وبه تعقيب ان كمك هاي ان كشور از هر لحاظ براي براي اردو وملكي قطع گرديد. و در درون خرب نيز حمﻼت نا جوانمردانه.وعقدهمنانه بخاطرتصفيه حزب اعاز گرديده بود وبهترين رفقا راه دشوار داكتر نجيب بيرحمانه سركوب تعبيد وحتي روانه هاي زندانها گرديدند در قدمه نخست كساني تصفيه گردي كه بنامهاي مخالفين پلينوم هزده مصمي بودند. وبا فاميل زنده ببرك كارمل بطورنا جوانمردانه برخورد نادرست صورت گرفت. وبه تعقيب ان با خلقيي هاي وطنپرست كه دو شادوش. پرچمي ها از
    دست اورد هاي حزب صقانه داع ميكردند تصفيه اعاز گرديد وتعداد كتيري انان روانانه زندانها گرديدند وتعداد انان تا حكم اعدام پيش رفتند وبجاي انها ادم هاي جاني كه همه ملت افعانستانكه از انان منفور بودند گماشته شدند. ايا داكتر نجيب يك تجاروب خوبي از دوران امين در مقابل تركي نادشت كه دست به همچمو عمل نا پسندي زد. نجيب باين عمل خود همانطوريكه خودش ياد اور شده بود. كه تنها مانده ودر بيروي سياسي كس را ندارد دقيق گفته بود. كه يكه وتنها بدون ان يارانيكه وي را. تا به كرسيمنشي عمومي رياست جموري همكاري وارتقاداده بودند تنها گذاشتند در شب فرار نا فرجام با وجوديكه پول هاي عقيبي را ويران كرده وسر ميداد وسنگر نه. وهمچنان نيروهاي خزب اسﻼمي را در ارك رياست جمهوري. وزارت داخله قوناني عمومي وﻻيت كابل نواحي وحوزه هاي امنيتي پوليس وفرقه امنيتي حاك جبار جهت اجراي يك حمله باسيق وتسليم دادن قدرت به حزب اسﻼمي از قبلجا بجا كرده بودند يكه وتنها در در شام تاريك روبه فرار نا فر جام گذاست كه توسط نيرو هاي امنيتي مانع وروانه دفتر سار زمان ملل متحد گرديد. وباين عمل وحرف هاي پر طمطراقش خود رانيز به پرتگاهي نيست سپرد. وحزب را نيز به امان حدا رها كرد.كجا شد ان رفقايش كه روز گرفتند قدرت چراع هاي سبزي براي وي نشان ميداد كه رهبر ش را يكه وتنها را كردند? اما افسران شجاع ودلير بودند كه هيچ نوع هراسي را بر خود جا ندادند. وبراي مدتي طوﻻني براي اعضاي حزب مورال ميداند وانها در را به انسجام دعوت ميكردند. وجهت دفاع از اعضاي حزب در كابل باقي ماندندانهايكه به ما روحيه ودلداري ميداد مدت هداي زيادي در پهلوي ما بودند كه در مقابل گرگان درنده از ابرو وحيتيت اعضاي حزب دفاع ميكردند. همه ميتوانستند كه در روز هاي اول وطن را ترك كنند اما در انشرايط حساس كه اكثريت اعصاي حزب در وطن قرار داشتند. ترك وطن وتنها گداشتن وطن را براي خود ننگ وعار ميدانستند.و مردانه وار در پهلوي اعضاي خزب باقي ماندند وتعدا زيادي شان تا سر حد. قبولي شهادت به پيش رفتند. كه روانشان وياد شان جاويدان باد.

    I går kl. 09:07 = Redigeret = Synes godt om = 4

     

  • Mirwais Se
    جناب عرفان گرامي:طي اين چندروز اخير کنکاش ومناظره هاي که صورت گرفت بااضافه نوازش ،گوشهاي مارا هم بازتر کرد.وديديم که يکتعداد افراد شکست خورده وپاک باخته که به مانند کبک سررازير بته بد بو نموده وفکر مينمايند ديروز را
    همه فراموش کرده .بابازي الفاظ ميخواهندزير نام خيبر شهيد وداکتر نجيب مرحوم
    جنايتهاي هولناک پدربد نام خود راباحواريونش درکثافت داني (اي،اس،اي) دفن نمايند.درحاليکه به صدها شاهد زنده حزبي وغير حزبي درمورد درقيد حيات هستند
    من فکر ميکنم که همين چند مورد نوشته شما واز جناب شير صارم گرامي وازاقا ي سليمي کفايت ميکند.وگر نه به مصداق گفته عوام نرود ميخ اهنني درسنگ
    وغير ناحق تلف کردن وقت گرانبهاي شما حاصلي نخواهد داشت.

    I går kl. 02:46 = Redigeret = Synes godt om = 5

     

  • Salahudin Salah
    سلام رفيق عرفان عزيز من از شما به صفت گرداننده و کنترولر اين بحث يک تقاضاي دوستانه دارم که شما خود يک بار دگر نوشته جناب داکتر صاحب مفيد را بخوانيد که تا توان داشته از کلمات غير رفيقانه استفاده کرده که دگر من لزوم ادامه بحث را به خود نمي دهم و شما حق داريد که بيشتر ازين هم از جناب عظيمي صفت کنيد ولي من خود مي دانم که اکنون شما فقط دلايل که زياد مورد علاقه خود شما است مي نويسيد و مي شنويد بيشتر براي رد گفته هاي يک طرف بحث ولو دلايل و حقايق را هم داشته باشد مي پردازيد به گفته رفيق کاوش در غياب داکتر صاحب همه ازهم پاشيد و در موجوديت اش قبولش نداشتيد گويا همه را با خود برده بود جناب عظيمي صاحب اشتباه کرده من در اردو نبودم و دست پرورده ايشان هم نيستم اما افتخار مي کنم که بيشترين عمرم پيوند دارد به عضويتم در حزب محبوبم .وهيچ مورد را نمي بينم که يکي از اعضاي حزب در مورد من که گويا ارتباط و علاقه مندي به يکي از اعضاي بيروي سياسي ديروز حزب داشته باشم که اصوليت را زير پا کرده باشد و سر شور داده باشم. اما واقعا متاثف هستم از نوشته غير رفيقانه حميد جان مفيد دوکتور ادبيات کشور شما سلامت باشيد و با چنان گفته هاي که احترام و صميميت را نداشته باشد و براي رفع اشتباهات ديروز و مفيد براي اينده ما نباشد برداشتش برايم سنگيني مي کند در ادا مه بحث به شما نيروي بيشتر مي خواهم

    I går kl. 06:07 = Redigeret = Synes godt om = 2

     

  • M Aref Erfan
    رفيق گرانقدرم يزدان ظفري ؛ آنچه که شما نگاشته ايد،بخشي ازوقايع دردناک سرگدشت تاريخيست .اين عوامل دريک فرايند معين دست را باهم دادند واين فاجعۀ بزرگوجبران ناپذيررا برسر زمين مان ايجاد کردند.منظورم ازکاوشهاي حقيقي تاريخي اين نيست تا کسي را به دادگاه بکشانيم،بايد بياموزيم وازميان اين همه ناهنجاريها،راه همسوي را جستجو نموده وبسوي انسجام مشترک پيش رويم.کاربرد اتهامات واهي که به سلاح يک عده دوستان مان مبدل شده ،ابرپاره هاي را دربرابرمان آراسته ساخته وگزينش راه آينده مکدر ميسازد.ما مشترکات خويش را بايد دربسترکنوني زمان جستجو کنيم ،بل ببينيم تاريخ حال چه انتظاراتي از ما دارد.فکر کنم اين خوبترين نسخه ايست براي درمان دردهاي حال وآينده.برخي ها بويژه آناني که يا ماموريت دارند وياهم تلاش ميکنند بارمسئوليت خود وپدران شان را بردوش ديگرا حواله داشته ودرگوشۀ عزلت پناه جسته،بيشتر درحستجوي اين جوآفريني هاي تنش آلود است.اما آنها بايد درک نمايند که دربرابر يک نسل آگاه زمان خود قرار داند.بويژه درعصر پيشرفت تاريخ،فرهنگ ….

    I går kl. 13:38 = Synes godt om = 4

     

  • M Aref Erfan
    رفيق عزيزم ميرويس ،برداشت وديدگاه شما ازکارگزاران اين جدل روشن است.بيشترين کساني که درجستوجوي ديوار بدگماني ميان رفقا است،به دشمنان شهيد داکترنجيب الله متعلق اند.آنها اکنون با آرايش لباس دوست درتلاش اند ،تا ازتابوت آن شهيد انتقام جسته وآرمانهايش را لگد مال نمايند. آنها ديروز آخرين خيانت ها را درحق داکترنجيب متحمل شدند که درحافظۀ تاريخ ثبت است،بارها وبارها توبه نامه دادند وآرمانهاي حزب را به بازي گرفتند.اميد مباحثات موجود کمک کند تا نقاط تاريک جستجو شده ودستان اين دلالان وتاجران حرفوي بازگردد.

    for 23 timer siden = Synes godt om = 6

     

  • Sarem Shir
    وقتي ما در ده ها آدرس خلاف کرامت انساني حتي به زن و فرزند تعدادي از رفقا و رهبري دشنام زده ميشود و عکس هاي مبتذل فتو شاپ ميشود لايک ميکنيم با افتخار کمنت مي نويسيم و لينک مي دهيم … من رفقايي را با گذشته بالا با ديپلوم هاي … ديده ام که در زير کمنتي تايد نوشته و لايک کرده که به هفت کتاب شهيد نجيب را محکوم کرده ولي چون در انجا يک دشنام به ادرس زنده ياد کارمل زده شده چنين کرده است و تااکنون از يکي رفقاي محترم نديده ام که دو کلمه يي بنويسند که اي…. اين خلاف …حتي اخلاق عادي انساني است. حتي جهادي ها و مخالفين ايديولوژيکي ما اعتراض کرده اند ولي اين عزيزان… و اگر رفقاي عزيزي اعتراض کرده اند يا نوشته شان پاک شده است و يا هم اخراج شده اند.من خوشحالم که در اينجا با حوصله فراخ بااحترام متقابل هرکدام تبادل افکار و نظر مي نمايند. فکر ميکنم نظر رفيق مفيد مهم نيست که من با نوشته شان موافقم يا نه … ولي به صفت يک عضو حزب ابراز نظر کرده است حق فردي اش است و درون خود گفتني هايي دارد که اگر حق نيست بايد رد شوند واگر حق اند تايد شود. بهترين انتخاب است.

    for 22 timer siden = Synes godt om = 5

     

  • M Aref Erfan
    رفيق گران ارج ام صلاح الدين صلاح!سپاسگزارم ازمساعي رفيقانۀ شما درين گفتمان دوستانه ورفيقانه.دراغاز اين گفتمان طوري فرمولبندي نشده بود،تا پيوسته ازنظريات همسو وهمطراز استقبال شود.من بيشترمايلم تا نظريات مخا لف ومتفاوت ازباورها وعقايد خود را استثبال نمايم.من هرگزمدعي آن نيستم که حقيقت را درانحصار خود داشته باشم وآنچه که اظهارميدارم ،حرف اخيراست.به همين منوال براي من دشواراست تا پيرامون ديدگاه هاي ديگران داوري مطلق صورت.گيرد.ازسوي،نظريات ديگران رافيلترساختن در مباحثات آزاد ممکن نيست.خوب است که عرصۀ قضاوت درقلمرو بيکران خوانندگان عزيزقراردارد،واين چيزيست که ازکنترول نويسنده بيرون است.شما ديديد که برخي نگرشهاي که درخصوص رفيق نبي عظيمي دربرخي اظهارات صورت گرفت ،هيچگونه واکنش منفي را برنتافت.به همينگونه نظريات رفيق داکترمفيد منوط به خودش است وازهيچکسي نمايندگي نميکند.سبک مباحثات متفاوت است،ومعاني متفاوت را مي تاباند .ما بايد قابليت همديگرپذيري را درخود پرورش دهيم.ترجيح ميدهم که مباحثات رفيقانه بوده ودرقالب فرهنگ گفتمان سير يابد.ديدگاه من درخصوص رفيق جنرال عظيمي وسائرهمقطاران سياسي اش که باربزرگ مبارزه را بدوش کشيدند برپايۀ سوابق وسرگذشت مبارزات سياسي شان استواراست.درنهايت آنها هرکدام يک فرمانده بودند،نه يک رهبر.بزرگترين گناهي راکه اووهپيمانان نظامي وسياسي اش مرتکب شده است وغيرقابل بخشايش است،مساعي او درجهت درهم کوبيدن دسايس پاکستان وعمال اش دروجود حزب اسلامي درخصوص راه انداز ي کودتاي شان درآستانۀ سقوط نظام است که برما وهمه جهانيان آشکاراست.او بود که بامشارکت رفقا و سائرهمقطارانش ،که درفش حزب اسلامي را از فرازکاخ رياست جهوري پائين کرد،کودتاي شهنواز گلبدين راشکست داد،درشهرجلال آباد حماسه برپاکرد….غير ازين هرگاه او کدام گناه ديگري را مرتکب شده باشد ،خوب است تاما را گاه سازيد.همين لحظه اوست که درفش مبارزه را بردوش کشيد او با دشمنان حزب درعصۀ مبارزات رسانۀ دست وپنجه نرم ميکند.او يک قواندان بود نه يک رهبر!دربعد فکتورداخلي شکست، بايد سطخ مسئوليتها را جدي گرفت.
    آنچه که نوشتم ويا مينويسم ،همه برپايۀ اسناد انکار ناپذير تاريخي استواراست.شما حق داريدتا آنرا نپذيريد،اما انتظاردارم تا آنرا يکايک نقد نموده وما را آگاه سازيد.
    دربالا به پاسخ رفيق گلزار کاوش فقدان الترنتيف زعامت را پس از پناهدگي شهيد داکتر نجيب الله بطرز مشرح نگاشتم اميد آنرا بازخواني نموده نتيجه گيري نمائيد.آستانۀ فروپاشي نظام ، لحظاتيست که تاروپود رژيم را،انساج سرطاني بيروني ودروني درهم پيچانده بود،استعفاي شهيد داکترنجيب صورت گرفته بود.شکست برنامۀ ملل متحد(آمريکا )،به معراج نهائي رسيده بود.پس از شنيدن استعفاي داکترصاحب،قطعات نظامي وحزب ازنفس افتيده بودند.گويا با توافقات مادۀ پنج فقرۀ وورود خيالي وفريبندۀ حکومت موئقت وعبوري که پاياني ترين بخش زندگي نظام بود،ديگر کشيدن دست به سلاح ،جائي نداشت. اميد درين مباحثات ادامه داده ونقاط پرسش برانگيز را برجسته سازيد.
 

شاهين شمشاد
من ازين جهت ازين بحث حمايت ميکنم که طي دو دهه حزب وملت در جادۀ يکطرفه قدم زدند.اين دو دهه مملو ازگرد وغباربود.راه اتهام ،کينه ،راه آب خيت کردن وماهيگيريدر سمت ديگرراه مصلحت انديشي هاي خوشباورانه .طي اين مدت دشمان فقيد ببرک کارمل وداکتر نجيبالله به حد کافي ماهيگيري نمودند.چهره کثيف ومنفورتاريخ سليمان لايق وهواريون او،درتاريکي جنبش را ضربه زدند.اعتقادات کاذب بسياري ها را گهراه کرد ودرمسير کژراهه کشاند.درپايان وتداوم اين فصل ميبينم که آفتاب ارعقب ابرها بيرون شده وچهرۀ اين “شعبده بازان” عوام فريب ودروغگو که مناديان ارتجاع وآمپيرياليسم اند از نقاب بيرون پريده است. طومار آي اس آي پاکستان درهم پيچيده شده است،گنهکاران به ميدان بيرون شده اند.جايست که “خداگرپرده برداشته…”اين بحث بايد تا آخربرسد ،خوبست تاچهره هاي وطنپرستان واقعي دربرابر روشني خورشيد حقيقت بيشتر بتابد.اينجاست که بدگماني برداشته شده ووحدت واقعي ميان نيروها بوجود مي آيد! !!!!!!!

for 22 timer siden = Redigeret = Synes godt om = 5

[*]

Saleem Alizada
رفيق عاليقدر صارم گرامي انچه شما نوشتيد درد دل يکتعدادي زيادي ازرفقا است ومن هم گواه ان بوده ام انچه شما بيان داشتيد حتا همانها نوشتند (مرگ برحزب موکراتيک خ افغانستان ومرگ بر پرچمي ها ) …اين رفقاي دواتشه زير اين نوشته ها لايک کردند وانرا تاييد نمودند وچندي ديگر هم ان نوشته ها را تکرار نموده اند ……..اينکه ما با تمام احترام نظر خود را نوشتيم و اعتراض نموده ايم که :
او رفيق او گرامي شما ها که خود را عضو حزب وطن ميگيريد ايا حزب وطن يک حزب نو بود که از صفر به اعضاي جديد پرداخت يا همان حزب دموکراتيک خ افغانستان را با تمام اعضا وطول عرض ان که تنها نام و برنامه ا ان انرا تغير داد… پس شما خود را دشنام ميدهيد وگذشته پر افتخار تان را خود نابود ميکنيد شعار هاي روزانه دشمنان وپاکستان را که سال ها برضد انها کلن رزميديم حال از حنجره وقلم شما ميشنويم و ميخوانيم ………. فورن از صفحه شان اخراج وبلاک شده ايم بدون پاسخ منطقي ….

for 21 timer siden = Redigeret = Synes godt om = 4

[*]

Sarem Shir
رفيق عليزاده عزيز بلي چنين است.با افراد گم نام که کاري نداريم شايد هم دشمن باشد که چنين کند. ولي من به کرات افراد شناخته شده با موقف هاي بلند ديروزي شان در حزب و دولت ديده ام …

for 21 timer siden = Synes godt om = 3

[*]

Salahudin Salah
رفيق عزيز عرفان من در بحث ها بيشترين تلاش را کرده ام که توهين اميز به ادرس ر فقا صحبت نکنم در حوداث مربوط به تسليمي حاکميت بيشترين نقش را که چشم و گوش همه دوستان ما به ان دوخته شده بود نظاميان کشور بودند و بالاي شان حساب هم مي شد و در مجموع هر سه ارگان ( اردو داخله و امنيت) من بيشتر سوال مطرح کرده ام و گاه گاهي کمترين پيش زمينه هاي بحث ها را کوتاه نوشته ام بهر صورت من ادامه مي دهم فقط با رفقاي که از گذشته و حال به شيوه هاي قانع کننده و دوستانه در بحث باشند جواب دادن هم براي من مشکل نيست ولي درد ما را دوا نمي کند کنون خواستم خودت را درجريان قرار دهم باعزت باشيد

for 20 timer siden = Redigeret = Synes godt om = 6

[*]

Shahpoor Shekasta Thahmass
رفيق صارم عزيز،
خفه نشويد در حزب ما دزد ، رهزن ، سگ باز و هرچه باز، قاتل ، آدم کش جاسوس ها چند طرفه، نامرد، بي غيرت، کودتاچي ودسيسه گر… اگرچه نهايت اقل اما عضويت داشته.
حالا کسانيکه به حزب من ، تو و ما ،حزب شهيدان وقهرمانان دشنام ميدهند همين قماش اند عذاب وجدان ميکشند و دست و پاچه اند اين يک پديده معمولي است خوب است دست بخون داشته ها، نامرد ها وجاسوس ها…قاتلين را بشناسيم.
بلي کسانيکه وطن دوست ،بارمان .بادست پاک قلب گرم مبارزه کردن همين حال هم افتخار ميکنند هزار ان تن به خاطر همان ارمان نفس ميکشند نه عذاب وجدان دارندونه خواب نارام …زنده باد اعضاي حزب ما که با آرامان هاي مردمي بودن وهستند مرگ به قاتلن و جواسيس.

for 20 timer siden = Synes godt om = 4

[*]

M Aref Erfan
رفقاي گرامي شيرصارم وسالم عليزاده !آنچه نگاشتيد،درنفس خود يک انتقاد ويک گلايۀ دوستانه است.اين بحث شامل رفقاي پاکباز ومتعهد به آرمانهاي انسان زحتکش نميشود.فصلي مملو ازدمه وغبار پديد آمد،که بسياريها درصف مان نفوذ يافتند.پردۀ رهبر ستيري وتعصبات سياسي قدرت ديد مانرا مکدرساخت.بياد دارم که خانم ثريا بها کتاب بنوشت که دارائي هشتصد صفحه بود،779 صفحه در خصوص شهيد داکترنجيب الله ويک صفحه در بارۀ فقيد ببرک کارمل نگاشته بود.اين صفحات مملو ازدشنام،اتهام،ديدگاه هاي واهي وبي مايه بود.يکتن ازهواداران فقيد کارمل رفيق ” غفار عريف ،با منطق کوبنده ورسا،اين کتاب را نقدکرد وازشخصيت داکترنجيبالله به دفاع برخاست.چندي بعد ديدم که همان يک صفحۀ که خانم بها درخصوص رفيق کارمل نگاشته بود،کاپي شد مشق شد،وبه رسانۀ هاي اجتماعي کمپاين شد.آدرسها نهايت مشهود بود واندکاران آن هم چهره هاي آشنا!اين ازبدبختي روزگاران سياسيست که دوستان مان بدان مبتلا شده است.بايد بياد داشت که بزرگترين قيمتي که تاکنون حزب ميپردازد ودشمنان مان بدان استناد ميجويد،جنايات گستردۀ حفيظ الله امين است.اين بدان معناست که هرتهاجمي که با لاي رهبران حزب صورت ميگيرد قيمت آنرا حزب بيچاره بدون تفکيک جناح ها ورده هاي سازماني وتشکيلاتي ميپردازد.

for 19 timer siden = Synes godt om = 3

[*]

M Aref Erfan
رفيق گرانقدرم صلاح الدين صلاح ، از اتخاذ تصميم شما مبني برتداوم بحث سپاسگزارم.
فکتورهاي که شالودۀ فروپاشي نظام را ريخت درخشانتر ازآفتاب است.چراکه بعضآ تکه پارچه هاي ابر شعاع آفتاب را پنهان ميدارد،اما هيچ پردۀ وجود ندارد که حقايق جريان فروپاشي نظامرا که دردو بعد داخلي وعمدتآ خارجي تمرکزدارد،بپوشاند.اين بار مسئوليت واهي بايد از شانه هاي چند افسرنظامي پائين افتد،آنها گُلهاي سرسبدوسپاهيان فداکار حزب وجهوري دموکراتيک افغانستان بودند.پروژه هاي بزرگ وپروسه هاي طولاني که حتي اظهارات آن براي جنبش سودمند نيست،شکل دهندۀ اين فروپاشي بود.
انگيزۀ گشايش اين بحث هم روي اين نقطه بنا يافته است تا ما ازتوهمات عبورنموده ،وازمرزبنديهاي حزبي وسازماني فاصله گرفته نقاط مشترک را جستجونمائيم.برخلاف ديدگاهاي پرازيت افگنان ودشمنان پشت پرده دراروپا،هواوموسم گرم وپرحرارت ميان هواخواهان وپيروان رفيق ببرک کارمل وشهيد داکترنجيب الله درکابل ايجاد شده وآنها دريک جبهۀ مشترک “ايتلاف نيروهاي ترقيخواهودموکرات “ميرزمند،اقدامات گسترده وجوددارد تا درکوتاه ترين زمان ممکن ،آنها درزيرچترواحد وزيريک سقف متمرکزشوند.آنانيکه فصل ماجرا را گشوده وبرزخمهاي پيشين نمک پاش ميدهند،ازهمين سبب برتپش افتيده وسعي مينمايند تا تمامي پُل هاي اعتماد وهمسوي را متلاشي نمايند.نسل برخاسته از طوفان،رسالت دارند تا درين پروسه آگاهانه گام گذاشته وازتکرار اين اشتباهات فاجعه بار،جنبش را بيرون نمايند.حال زمان آن فرا رسيده که جسورانه راه هاي خصومتبار را ترک گفته وبرپايۀ مشترکات ووجوهات نيم قرنه براصل خود برگرديم.
قالب بحث گفتمان روشن است ويقينآ رفقا اين حدود را درنظرخواهند گرفت.

for 18 timer siden = Redigeret = Synes godt om = 2

[*]

Gulzar Kawesh
دوست ګرانقدر عرفان عزيز تشکر ميکنم ازلطف شما که بازهم ادامه کنکاش ها رابراي من بازګذاشتيد اينبار پرسشها را درمتن نوشته خود ازشما ګرامي درمواردي مختلف که به ح دخ ا ارتباط دارد مطرح ميسازيم هرچند براي آقاي عديل نوشته هاي من ازحوصله شان بالاشده ، عزيز ديګري حزب راباترکيب بدماشان ، رهزنان و……خطاب کردند که من نميخواهم اين بديهاي را به حزب که ګذشته طولاني به آن پيوند داشته بجسپانم . از اينجا شروع ميکنم که ،براساس اسناد اداره ل 45 کاجي بي شوروي که بواسطه يکي از مسوولان کا جي بي شوروي درباره افغانستان افشا و درانګلستان بدست نشر سپرده شده وبازبان دري ترجمه شده درافغان جرمن انلاين نيز اقبال نشر يافته بود ګواهي بر آن است که حزب د خ ا و حزب وطن سازمانهاي وابسته به شوروي و رهبران شان نيز بنابر عوامل منختلف سويتيست و حتي همکاران استخبارات شوروي سابق خوانده شده است واز از آنجا تمويل ميشده است .پرسش من هم از همين جا آغاز ميشود که همين وابستګي بيحدوحصر حزب به شوروي ومرکزيت دګم رهبري نتوانست حزب را از پرتګاه سقوط پلان شده شوروي غرب ،پاکستان نجات دهد . زيرا از قراين نوشته هاي زياد واضح شده است و همچنان شما هم ازموافقتنامه ريکجاويک هم يادکرديد پلان سرنګوني نظام از طرفهاي متخاصم درون حزبي يک برنامه و سناريوي تنظيم شده بود که آګاهانه !! وغير آګاهانه رهبران حزبي ، دولتي و نظامي در اين پرتګاه نابودي هدايت شدند و تخاصم وتصادم را تا سرحدي ارتقا بخشيدند که حزب به فرکسيونها و بخشهاي مختلف تقسيم شده و بواسطه خودشان سرنګون شان نمايند همين فضا وجو سياسي موجود کنوني نيز نتايج همان کار استخباراتي ګذشته است که حزبيها (ح د خ ا) باشين که داخل قوس بنويسم تا شاهپورجان باز قهر نشوند  نميتوانند باهم درزير يک سقف جمع شده و مانند ګذشته روي مسايل وموضوعات دوستانه وصميمانه مباحثه دارند و شما خود ميبينيد که احساسات ، نفرت بدبيني ويکه تازي هاآنقدر در افکار واذهان حزبيها جاي ګرفته است که تحمل انتقاد و مباحثات آزاد راندارند و به نحوه نه بالاي موضوع بحث ميدارند!! هرچند من درهيچ جريان سياسي موجود نيستم وعضويت ندارم ميخواهم بګويم که شايد بهتر هم باشد که حزب ګذشته ح دخ ا وحزب وطن دردومسير جدا کار ومبارزه نمايندمشروط براين که عليه همديګر جبهه ګيري نکنند . زيرا تفاو تها وسليقه هاي متعدد درمرحله کنوني توحيد دوباره آنهارا ناممکن ميسازد و هر دو بخش حزب و همزمان جناح خلق نيز که به ګروههاي متعدد منقسم شده اند وتعهد همکاري واتحاد ندارند .تعداد زيادي از قلم بدستان انرژي وتوان شانرا براي مشاجرات سقوط ،کودتا ، پلينوم 18 ، وغيره مصرف ميکنند به آدرس رهبران فقيد ګذشته حزب بيباکانه توهين وتحقير ميدارند و باز نام آنرا بحث آزاد و استقلال نظر ميدارنددرحاليکه اين نوع نوشته ها واظهارات عفت کلام وقلم ندارند وبايد شما و مديران برګه ها آنرا رد وانتقاد نمايند و راه پيروان روشنګري ترقي از اين قماش افراد جدا سازيد بهتر است . آيا امکان داردکه اين مباحثات براي يک دوره چند سال متوقف شده ودرپهلوي آن يک کميته مستقل وبيطرف جهت جمع آوري فاکتها و ګذارشات کارنمايند تا به يک نتيجه ګيري واحد جوانب درون حزبي وقناعت حزبيهاي ح دخ ا ووطن برسانند اما امر جدي و ضروري مبارزه و کار اين جريانات متفاوت متحدن دريک ايتلاف غير تشکياتي وغير بسيج سازماني براي حال و اينده کشور معطوف شده و مشترکن عليه پديده هاي خطرناک وبازدارنده ضد ترقي و پيشرفت وعدالت اجتماعي مبارزه نمايند تا نسلهاي بعدي کشور از وضع کنوني نا اهنجاريها و نابه سامانيها ي جانعه افغاني رانجات بدهند ؟؟ هرجند قصد داشتم چيزي ننويسم اما کمنت شما عزيز عرفان ګرامي مرا وادار ساخت تا بازهم چيزي بنويسم .

for 17 timer siden = Redigeret = Synes godt om = 5

[*]

Salimi Mohammad Salim
آفاي صلاح الدين صلاح شما در زمان سقوط دولت در کجا تشريف داشتيد ، من در کابل و از نزديک شاهد حوادث بودم ؛ پيش از آنکه تسليمي صورت بگيرد ، ارشدترين مقامات حزبي و نظامي نزد گلبدين رفتند ، تمام پُسته فرقه 5 گارنيزون مربوط وزارت داخله وتمام حوزه هاي څارندوي شهرکابل محلات و سلاح هاي شان را به حزب اسلامي تسليم کردند ، ساختمان کميته مرکزي حزب وطن ، گارد رياست جمهوري بشمول قصر گلخانه ( مقر رئيس جمهور) و قرارگاه وزارت داخله در اختيار حزب گلبدين گذاشته شد که در هيچ نوشتهء انعکاس نيافت ، چرا ؟ آقاي صلاح با آمدن مجاهدين بکابل ما انتخاب زيادي نداشتيم کمک با نيروي شمال ( بياد داشته باشيد که داکترصاحب پُست وزارت دفاع را به مسعود پيشنهاد کرده بودند ) و يا کمک به حزب اسلامي و کرنيل هاي پاکستاني . با تدبير همين افسران بلند رتبه ( به زعم شما تسليم دهنده گان) ونيروهاي جنرال دوستم تمام فوتهاي حزب اسلامي و پاکستاني ها از محلات تسليم داده شده براي شان تصفيه و پاک کاري شدند ، بر عکس آن هرگاه با حزب اسلامي همکاري مي شد در آنصورت نه تسليمي بود ونه کودتا و نه خيانت . ولي کشور مانند دوره طالبان عملن در دست پاکستان مي بود که تعدادي از رؤسا و واليان ما هم صِرف اردو و انگليسي ميدانستند و بس . و اما تسليم قدرت در محفلي صورت گرفت که در آن محترم سرابي معاون رئيس جمهور ، محترم خالقيار صدراعظم ، رئيس سنا ، رئيس ولسي جرگه و رئيس ستره محکمه حضور داشتند .
آقاي صلاح شما بهتر ميدانيد که سقوط دولت ما محتوم شده بود ؛ من ميخواهم چند سطري در اين مورد هم خدمت تان بنويسم که : چرا : همه ميدانند که پس از پلينوم هژده جنرال دوستم در تمامي عمليات هاي بزرگ و در تمام ولايت ها نقش سرنوشت ساز داشت و نيروهاي سيدمنصور نادري امنيت شاهراه ستراتيژيک ساللنگ را بدوش داشت که موفق هم بود ؛ چرا اين ها عليه دولت قرار گرفتند ، من بياد دارم که قوماندان اوپراتيفي شمال جمعه اڅک بود ؛ دوستم از داکتر صاحب نجيب تقاضا کرد تا بعوض جنرال جمعه اځک يک نفر ديگر از پشتونها را تعين نمايد که تعصب تباري نداشته باشد ، تيم مشاورين داکتر صاحب ( اين تيم صلاحيت بالاتر ار دولت و کميته اجرائيه حزب وطن داشت) جنرال رسول بيخدا را به حيث قوماندان فرقه18 دهدادي و کمک به جمعه اځک معرفي کردند و جنرال تاچ محمدهم ربئيس امنيت شد ، بعد ش جنرال منوکي منگل به حيث نماينده خاص داکتر صاحب به مزار رفت تا اختلاف ها را رفع کند ولي منوکي منگل با تعصبي که داشت حوادث رابيشتر دامن زد . سيد منصور نادري که نيروهايش مسؤليت امنيت شاهراه سالنگ را داشت بارها از چانب معاون لوژستيکي وزير دفاع و منوکي منگل توهين و تحقير شد ه بود ( توضيح آن اين نوشته را طولاني ميسازد ) . به همين ترتيب جدا کردن سازمانهاي حزبي از ادارات دولتي و اعلان داکتر صاحب نجيب مبني بر اينکه آماده است تا از قدرت کنار برود ، فرار و علاقمندي برخي ها به پُست هاي وظيفوي در خارج از کشور ( يکي از نمونه ها تعين داکترشيربهادروزير صحت عامه در پُست سکرتر سوم به سفارت دهلي بود ) ، قطع کمک هاي شوروي ، سقوط شهرها و ولايات يکي پس از ديگر ، مسدود شدن راه هاي اکمالاتي ، وضع نا بسامان اقتصادي ( معطلي معاشات و کمبود مواد کوپوني ) ، استفاده جويي ها وبي تفاوتي ها ، قطع اکمالات قواي مسلح و تهديد بالقوه کمبود مهمات و مواد لوژستيگي و ترميم اسلحه و طيارات جنگي و ترانسپورتي ( تنها يک نظامي داراي تحصيلات ميتواند عمق اين فاجعه و پيآمد آن را درک نمايد )، پس منظر تدوير اجباري پلينوم هژدهم ، بر طرفي کدر هاي شايسته حزبي و دولتي و تعين کدر هاي ناتوان و تصادفي به مقامات بلند حزبي و دولتي هم بايد در پروسه سقوط مورد مطالعه باشد ( بياد بياوريد که پيش از تدويرپلينوم هژده سپاه انقلاب با شور و شوق به حبهات نبرد مي رفتند ولي پس از پلينوم حتا نظاميان از اجراي وظايف محاربوي شانه خالي ميکردند ) ، علاقمندي و پناه بردن به قوم و تبار ، لسان و محل . و بدين ترتيب رنگ باختن انگيزه دفاع از وطن . و سخن اخير اينکه رسيدن گزباچف به اريکه قدرت و زد و بندهايش با کشورهاي غربي ، شکستاندن ديوار برلين ، تعين رهبري کشورهاي اروپاي شرفي و سپس سفوط دادن شان ، خروج نيروهايش از افغانستان . (داکترصاحب نجيب بدرستي ميدانستند که سقوط ناگزير است و با خردمندي در پي آن شدند تا به شکل آرام انتقال قدرت صورت بگيرد اما حاميان مجاهدين که حرف آخر را مي زدند به انتقال آرام زاضي نبودند ، بخصوص پاکستان ميخواست تا از حزب انتقام بگيرد ، پلان انتقال به ثمر نمي رسد و داکترصاحب نجيب طبق گفته جناب سليمان لايق بدون مشوره با حزب و دولت تصميم ميگيرند تا به کمک بينن سيوان از کشور خارج شوند که موفق نشدند و بلآخره قرباني انتقام پاکستان خود داکترصاحب نجيب شدند) . با در نظرداشت فکتورهاي بالا و شايد هم فکتورهاي ديگري سقوط دولت ما ناگزير شده بود
.

for 17 timer siden = Synes godt om = 6

[*]

Sarem Shir
رفيق کاوش گرامي هرچند سوال شما متوجه رفيق عرفان است که حتمي انها پاسخ خواهند داد من فقط يک تذکر ميدهم اينکه از ان اسنادي که شما ياد اور شديد.آن چناني نيست که افغان جرمن از اوساخته و ارتباط به ل-45 داشته باشد. فقط از چند نام مستعار ياد شده است از خاطرات کسي انهم بدون سند است و آن نام هاي مستعار را هر کدام به ذوق خود به يک رهبر چسپ داده است. من کوشش کردم لينک اش را پيدا کنم نتوانستم..ما و شما در بين خود با چشم ديد هاي خود اينقدر سختگير و شک ميکنيم بالاي هم … نبايد اسناد هاي نشراتي چون افغان جرمن ووو که اهداف مشخص خود را دارند و يا نشرات خارجي را بدون برسي دقيق جدي بګيريم.حتي شما ميدانيد که بعضي مشاوران سابق در مقابل بسيار پول کم بنام خاطره فرمايش گروپ هاي رقيب را بنام خاطره خود نشر کرده است .

for 15 timer siden = Synes godt om = 4

[*]

M Aref Erfan
رفيق کاوش گرامي ؛ سپاسگزارم ازتعهد تان مبني برتداوم اين بحث.طوريکه رفيق صارم نگا شته است ،اين رويکردهاي استخباراتي فاقد استنادهاي واقعيست.يک بخشي از جاسوساني غرب که درتاروپود استخبارات “کي گي بي ” داخل شده بودند وماموريتهاي معيني را انجام دادند درختم ماموريتهاي شان بنا برعواملي ،دوباره به غرب پناه جسته وتحايف لازم ودستکاري شده را به ارگانهاي شان تسليم دادند.مراجعي که اين لاطايلات را براي انحراف افکارعامه وتخريش وجاهت حزب نشرمينمايند،آشکار است.حزب ما ورهبران آن مبتني براعتقادات وپيوندهاي ايدولوژيک با حزب ودولت شوروي برپايۀ اصول متعارف روابط داشتند.اين اتهامات چندان تازگي ندارد وبارها اين يورشهاي تبليغاتي حزب را آماج قرارداده است.براي استخبارات ،راه انداري اين هنگامه ها چندان دشوارنيست.هنوز حزب مان درتحت فوکسها ورادارهاي دشمنانش دست وپنجه نرم ميکند.حضور اينهمه شاخچه ها وجزاير درقلمرو سياسي يک حزب واحد چندان تصادفي نيست.
حوادث توافقات ريکجاويک منوط به يک جو سياسي وتلاطم ويژه ايست که تمامي جنبشهاي جهانرا متلاشي ساخت .بايد ازآن آموخت وروحيۀ وارستگي واستقلالت رادرگزينش خطوط سياسي فراگرفت.
در رابطه به طرح شما درخصوص تشکيل جبهات وگزينش آرمانهاي مشترک اين جريانات سياسي موافقم.طوريکه درنگرش فوق درکانمت مربوط به رفيق صلاح گرامي خاطرنشان ساختم،خوشبختانه عقل سليم درآستانۀ پيروزي بوده ورفقا درکابل وجوهات مشترک را يافته اند،نداي تاريخ است تا ازمبحث فرصت سوزانۀ حوادث گذشته درحزب وفروپاشي آن بيرون آمده باديد نوين وتجددگرايانه ،وظايف تاخيرناپذير ومسئوليتهاي تاريخي نسل نوين را بازيابي نمائيم.

for 14 timer siden = Synes godt om = 5

[*]

M Aref Erfan
رفيق گران ارجم سليم سليمي ؛ ازبحث تفصيلي ومعلومات جامع مبتني برچشمديدها وبرداشتهاي سياسي تان سپاس.محتويات اين بحث را غنا بخشيديد وبر بسياري نکات تاريک وجدال برانگيز روشنائي بخشيديد.اميد وارم اين نگارشات مستند ومستدل بسياري رفقاي مانرا که درمعرکه بودند،ترغيب وتشويق نموده تا يادواره هاي تاريخي شانرا به مثابه معتبرترين شاهدان عيني براي نسل هاي کنوني ارزاني فرمايند.ديدگاه شما از پيش زمينه هاي فروپاشي نظام وتباني دشمنان وطن ،ازواقعيات روزگار برميتابد.چنين واقعه نگاري ها ما را کمک ميکند،تا با ديد واقعبينانه ومنصفانه برگذشته هاي ناهنجار تاريخي نظر انداخته ومسيرآينده را بازيابي نمايم.اين يک مبحث تفصليست زائيد ميدانم تا حول آن بيشتربپيچم.

for 14 timer siden = Synes godt om = 4

[*]

M Aref Erfan
رفيق گرامي شير صارم ،ممنونم از نگارشات شما ،آنچه که شما در راستائي خرابکاريهاي استخباراتي نوشتيد،حقيقت دارد.اما مسير کارمان متفاوت است.ما نسبت به هرسازمان وهرشبکه خود را بهتر وبيشترتنعريف ميتوانيم.چنين شگرد ها بر روان رفقاي که چندين دهه قرباني اين بازيها شدند وازپختگي سياسي برخوردارند تاثير نخواهد داشت.

for 14 timer siden = Synes godt om = 2

[*]

Salahudin Salah
رفيق عارف عزيز اي کاش بجاي اينکه به رفيق سليم تايد بحث تفصيلي اش سپاس گذاري کردي همچنان مي گفتي که رفيق صلاح ما هميشه در کابل و سمت شمال بوده که اينقدر تفصيلي به گفته خودت قصه هاي کهنه را به مني که در اکثر موارد از نزديک ناظر و شامل ان جريانات بودم و من کدام حزبي ( گاه گاهي با رفقا شوخي مي کرديم که ثوري نيستيم ) با سابقه چهار و پنج ساله نبودم که مرا درس بدهد همه دوستان مي گويند که حزب اسلامي اکثر جا ها را گرفته بود ولي هيچ کس نمي گويد که شوراي نظار با حزب و حدت و قوت هاي بچه سيد کيهان و دوستم با مومن و عده از رهبري حزبي و نظامي هم مشترکا زمينه ها را براي محاصره تمام شهر کابل و اطراف ان را براي شان اماده تسليم کردند بطور مثال شخصا خودم از يکي از معاونين وزارت امنيت خواستم در مورد محاصره سه مديريت هاي اداره ما مشوره بگيرم گفت اگر از حزب وحدت و شوراي نظار هستند مديريت ها را براي شان تسليم کنيد من چه بگويم اينها هم از واقيعت هاي ان زمان است يک نمونه را عرض کردم . دوستان تنها يک طرف قضيه را فشار ميد هند دگر مهره ها را هم بايد به بحث گرفت که نتيجه بدست ايد .

for 13 timer siden = Redigeret = Synes godt om = 2

[*]

داكتر حيدر عدل
رفيق صلاح گرامي!
هرگاه لطف نموده بنويسيد كه اين هدايت از جانب كدام معاون وزارت امنيت بوده و زمان ان را نيز بنويسيد ممنون خواهم شد. زيرا هر دو سوال از نظر من مهم است
موفق باشد.

for 13 timer siden = Synes godt om = 4

[*]

Salimi Mohammad Salim
رفيق صلاح پس از رفتن داكتر صاحب ما چانس انتخاب بيشتري نداشتيم ، بايد بد و بدتر يكي را بر ميگزيديم ، اگر شما صلاحيت انتخاب بين نيروهاي شمال و حزب اسلامي را ميداشتيد كدام يكي را كمك ميكرديد ؟

for 13 timer siden = Synes godt om = 6

[*]

Salahudin Salah
دوست عزيز سليم جان سلام خدا کند جواب تان را از ياداشتم که به رفيق عاف نوشتم گرفته باشي که من همه وقت را در داخل کشور و حد اقل يک بار در ماه به سمت شمال سفر داشتم ساير ولايات ازين امر خارج است دوم مشکل اصلي درهمين است هيچ رفيق که نقش بارز را در همکاري با سمت شمال و يا ان نيرو ها جمع حزب وحدت و شوراي نظار داشته نمي گويند که خود هم عضويت رهبري حزب و يا ساده بگويم از معاونين حزب و هيت اجراييه و نظاميان عالي رتبه ان دوران بودند ولي انانيکه گويا به حزب اسلامي رجوع کرده اند ( پاکستاني هستند و …… ) به نظر من همه تنظيم ها هشت گانه و هفت گانه نوکر پاکستان و سياه بوده اند و هستند شخصا خودم هيچکدامش را تايد نمي کنم من همبستگي رفقا را درگذشته هم خواسته بودم کنون هم مي خواهم که با هم در توافق بروند دشنام به اين ان ندهند گذشته را واقعبينانه و بدون گرايشات فرکسيوني و تعلقات به اين و ان بررسي کنند تا نتيجه بدست ايد من از جمله کساني هستم که به هدايت رهبري حزب محبوبم به قلم خود دها و صد ها نسخه جعليات را کاپي کرده ام حالا بگويم که فلان رهبر و فعلان رفيق خاين بود که به من دستور نوشتن جعليات را داد چه درد را دوا مي کند بجز اينکه چنين بينديشم که ان اشتباهات گذشته را نبايد تکرار کرد از يکه تازي ها جلوگيري کرد وغيره به محترم داکتر صاحب حيدر هم درهمين قسمت بايد عرض کنم که اينکه من نام همان رفيق را برايت بگيريم چه سود خواهد داشت من خودم زنده هستم و شاهد اين حوادث بودم به يکي دگر از رفقا که در گارنيزون شهر کابل نماينده ورازت مان بود گفتم کسي امده در دروازه وزارت با 400نفر از شوراي نظار نماينده گي ميکند چه بايد کرد گفت روانش کن نزد من که به نواحي 11 گانه شهر کابل مصروف شان سازم و دها نمونه دگر ادامه دارد

for 12 timer siden = Synes godt om = 2

[*]

Salahudin Salah
رفيق عارف عزيز در مورد کتاب ثريا من شديدا عکس العمل نشان دادم و واضح وروشن با شدت اش رد کردم اتهاماتش را به ادرس همه رفقاي که بود بخصوص مرحوم رفيق کارمل و شهيد رفيق نجيب حتي در صحبت هاي تليفوني با انانيکه با وي تماس داشت جدا گفتم که اين خانم اول عفت خود را هم درنظر نگرفته گويا هر کي خواسته با وي رفته هههههههههههه و در اختلافات دروني فاميلي خود از ارتباط با رهبري ديروز سو استفاده را کرده است باعث بدنامي خود و عده از رفقا مي شود حالا مي دانم که وي يک خانم مريض است

for 12 timer siden = Redigeret = Synes godt om = 5

[*]

Saleem Alizada
انچه محترم صلاح الدين صلاح نوشتند يکي از دوستان من هم انرا در انزمان قصه نموده بود که من انرا باز گو ميکنم .
ولي انزماني بودکه 11 روز قبل داکتر صاحب نجيب الله در مقر ملل متحد پناهنده شده بودند و قبلن بينن سيوان اعتراف نموده بود که قادرنيست افرادي بيطرف وتکنوکرات ها را که گويا حکومت ميساخت جمع نمايد يعني ناکامي خود را اعلان نموده بود و حزب اسلامي درکنار قاضي حسين احمدهم روزانه اخطار ها را بادلگرمي وتسليمي بدون قيد وشرط از طريق بلندگو هاي خود اعلان ومردم کابل را پي درپي تهديد مينمود که هر خانواده مجبور است بالاي خانه هاي خود بيرق هاي سبز را بلند نمايند وتعداي هم از حزب اسلامي را به شهر مخفييانه نفوذ داده بودند ….. دراين حالت تصميم برضد حزب اسلامي گرفته شد چون شناخت قبلي از همه تنظيم ها ونزديکي بيشتر انها از نگاه اراضي واستخباراتي کانفريشن با پاکستان وجود داشت … ..
دوست من ادامه داد که دراين حالت ما خبر شديم گروپ ها داخل شهر شده اند لذا طالب هدايت از مقام بالايي خود شده بود مقام بالايي ان همان هدايت را داده بود که محترم صلاح الدين تذکر دادند.

for 12 timer siden = Redigeret = Synes godt om = 3

[*]

Salahudin Salah
دوست عزيز علي زاده ممنونت که درين مورد با من همنظر هستيند با يک اضافه که حوادث سمت شمال و توافقات و پروتوکول ها با شوراي نظار و حزب و حدت مومن و دوستم بسيار قبل در همکاري با عده از رهبري ديروز حزب و وابستگي تعداد از نظاميان پخته تر از همه بود طبعي بود که ساير تنظيم ها هم سرباز گيري خود را مي کرد با هيچ تنظيم نبوده ام نيستم و هرگز براي يک لحظه هم هيچکدام را تايد نمي کنم .

for 12 timer siden = Synes godt om = 2

[*]

Saleem Alizada
صلاح الدين صلاح گرامي سپاسمندم از لطف شما هرانچه واقعيت که شنيده بودم و با نوشته شما همنوا بود انرا شريک ساختم .
من در جاي ديگر نظر خود را در مورد جنرال مومن نوشته بودم وانرا شما خوانده بوديد وقسمت ان اين بود که چرا داکترصاحب نجيب الله درمفابل جنرال مومن وشرکا ان مانند اماده گي جنگ جلال اباد به حزب مراجعه نکرد وبا مارش و ميتينگ با بيرق هاي حزب بيانيه وروحيه اعضاي حزب را يکبار ديگربلند نبرد که همه مطالب را دريک چوکات خاص ميخواست حل کند که خود اختلافات را بجاي حل شديد تر ميساخت و دوستان بهتر انرا در نوشته هاي خود تشرح نمودند .

11 timer = Redigeret = Synes godt om = 4

[*]

داكتر حيدر عدل
رفيق صلاح عزيز!
سوال اول مرا جواب مستقيم نداديد و گفتيد ازين حرف ها بگذريم. هرگاه ازين حرف ها بگزريم ، پس نظر بالايي تان به ارتباط بيان حقايق و به كنكاش كشيدن ان پرابلم ها چطور حل گردد.
و به ارتباط سوال دوم من شما اصلا تماس نگرفتيد كه اين هدايت در كدام زمان داده شده است.

11 timer = Synes godt om = 3

[*]

M Aref Erfan
رفيق صلاح گرامي درود مجدد!
سپاسگزارم ازکامنت تان .
وقايع ورخداد ها را از قلم شما خواندم،اينها تافته هاي جدا بافته نيستند. ما بايد مجموعۀ رويدادها را دريک ترکيب کامپلکسي وعوامل وانگيزه هاي آن ،مورد بحث قرارداده وريشه يابي نمائيم.
اولآ خاستگاه اينهمه موجها مصالحۀ مليست که درعقب پرده ودوراز انظار حزب، سوءظن ها وبد گماني ها را پديد آورد ونوميدي هاي پيهم را ايجاد کرد،بويژه زماني که مراحل مقدماتي کوچيدن رئيس جمهور بويژه همان بيانيۀ مشهوري که مدتها قبل ازاستعفاي خويش درمحفل افسران اردو ارائيه داشت ونظاميان را به تسليمي قدرت آماده ساخت بايد جستجوکرد.
آنچه که مربوط به جنبش شمال است بايد گفت که :زماني اين جنبش بوجود آمد که ديگ به غليان آمده بود قتل عام لشکر يکهزار نفري جنرال دوستم دريک برنامۀ مهندسي شده درشهرخوست ،اقدام به ترور جنرال دوستم درميدان هوائي کابل،وپاکسازي کادري درآن بلاد ديگر همه اميد ها را ازبين برده بود.اقدامات خشونتبار جمعه اثک وشرکاء درشمال،نقش آتش افروزانۀ منوکي منگل ،سبکدوشي جنرال مومن وتقرررسول بيخدا وتاج محمد به مثابۀ نفرت انگيز ترين چهره ها درشمال،عدم پذيرش پيشنهادات جنرال دوستم وواکنش شديد مرکز، تامين ارتباطات دولت باحزب اسلامي درشمال ،آژيري بود که فرماندهان شمال را براي پيامد روزهاي بد آماده ميساخت.درکتاب حکتيار صفحات 56-57،آمده است،که داکتر صاحب نجيب براي حکمتيار پيشنهاد نمودکه هرگاه شما طرح نظام ايتلافي را باحکومت نپذيرفتيد،او قدرت را به شاه سابق تسليم خواهد کرد.معناي اين پيشنهاد بسيار روشن است وواکنش برانگيز .درکتاب سيد ادريس فرماندۀ حزب اسلامي “عبورازآتش ” آمده است که قرارگاه حکمتيار دراطاق خواب رازمحمد پکتين وزير داخله تاسيس شده بود.پيمان بستن هاي دولت با حزب اسلامي،وخصومت با فرماندهان شمال بويژه درآستانۀ فروپاشي نظام ،برانگيزندۀ همه تدارکات درشمال بود.
درآستانۀ خيزش جنبش شمال ،که امکان فروکش کردنش با پذيرش يک پيشنهاد ساده جنرال دوستم وتعويض جمعه اثک ممکن بود،داکتر صاحب نجيب درقصر ستوروزارت خارجه در حضورصدهاتن گفت که مردم افغانستان هرگاه درک نمايند که درکاسۀ شان اهل اسماعليه نان خورده آن کاسه را نزد سگ شان مي اندازند..او اقوام شرافتمند ازبيک را به حد کافي توهين وتحقيرکرد .
اين عوامل دست را بدست هم داده وباعث برانگيختن جنبش شمال شد.فرماندهان شمال از برنامه هاي مخفي حکومت در ارتباط حزب اسلامي ميدانستند.بويژه پس ازين همه مبارزه طلبي دولت وتهديد فرماندهان شمال ،فرماندهان شمال درجبل السراج تشکييل جلسه کردند وتصميمات خودرا اتخاذ کردند.اما باصراحت بايدگفت طوري که زمان نشان داد هيچ کس ازرهبران حزب در پيدايش ورهبري جنبش شمال دست نداشت.تا کنون اين “جنبش ملي اسلامي” مستقل است ورهبرخود را دارد.اما به هيچکس پوشيده نيست که اين جنبش چتري شد براي حمايت هزاران عضوحزب.
دوم درخصوص حضور حزب وحدت وشوراي نظار درشهرکابل، بايد گفت که اين پديده درست پس ازکودتاي گلبدين ودولت درشهر ظهورکرد.بياد دارم که دردفتر خود بطرزآرام کارميکردم وشهر با حفظ پناهنده شدن داکتر صاحب نجيب درآرامش کامل بسرميبرد.حوالي بعد ازظهر حزب اسلامي ازحوزه هاي يازدگانۀ پوليس سربيرون کردندودرگام نخست تمامي موتر هاي دولتي ازجمله موترخودم راگرفت.من دفتررا ترک گفتم ديدم که تمامي مرکزشهر درکنترول حزب اسلامي قراردارد.حوالي شام جنگ آغازيافت.درگام نخست اردو ونيروهاي جنرال دوستم به مقابله پرداختند وتا فردا نيروهاي شورائي نظار وحزب وحدت داخل کابل شدند.آنچه که شما فرموديد از دستور آمرتان درخصوص تسليمي به شوراي نظارو ورود 400 تن آنها به قرارگاه مربوط ،اين داستان مرتبط به روزهايست که شهرکابل کاملآ سقوط کرده است وبرخي ادارات وقطعات دولتي هنوز بدست دولتي هاي سابق است .رفيق عليزاده هم اين را شهادت داده ومينويسد که 11 روزبعد ازپناهندگي شهيد نجيبالله به دفترملل متحد است.اينجاتذکرتاريخ بسيارمهم است ورفقا اينروزها را درحافظه دارند.پناهندگي شهيد داکترنجيب الله وهمزمان سبکدوش ساختن معاونين اش هيچگونه راه برگشت را باقي نگذاشته بود،واينهمه تنظيمها آمادگي حمله برشهر را ازقبل تدارک ديده بودند،بويژه که حزب اسلامي مدتها قبل فرقۀ پنج وقطعات اطراف آنرا تحت کنترول خود داشتند.
ديگر اينکه ديدگاه ما راجع به کل تنظيم يکسان نبود ونيست.احمد شاه مسعود به حيث فرد ميانه رو توسط داکتر صاحب نجيب به حيث وزير دفاع کانديد شده بود.تنظيم هاي ميانه روديدگاه هاي متفاوت داشتند وتنظيمهاي هشتگانه هم سياست هاي معين شانرا داشتند..اما درين ميان گلبدين وملا عمر،واضحآ به دشمنان افغانستان يعني پاکستان متعلق بود و است وبنيا دگراترين بخش افراطيون مذهبي اند.آنها وظيفۀ تشکيل ايالت پنجم پاکستان درافغانستان را دارند واين واقعيت تلخ ودردناکيست که هرطفل افغان آنرا ميداند.تاريخ هنوزطرح تشکيل کنفدراسيون افغانستان –پاکستان توسط حکمتياررا درحافظه دارد!

11 timer = Redigeret = Synes godt om = 3

[*]

Omran Sahar
شير مادر حلال شما باد رادمردان چون دلاور راد منش و عظيمي بزرگوار که با جانفشاني و از خودگذري نگذاشتن تا دست پنجابي هاي چتل بر ناموس وطن ما ازاد گردد.

8 timer = Redigeret = Synes godt om = 4

[*]

Omran Sahar
دلاور شجاع و عظيمي مرد با همه همرزمان شجاع خود در جنگ جلال اباد پوز پننجابي هارا به خاک ماليدن که خجالت دايمي بر پنجابي ها و دسيسه سازان او و نوکران دال خور او شد.

8 timer = Synes godt om = 5

[*]

داکتر حميدالله مفيد
رفيق صلاح عزيز درود!
مي خواستم نگارش خود را بازگشايي كنم وان اينكه:
در نوشته بالايي با چشمان سفيد وبا قلم سياه رفيق هاي بسيار گرانقدر ما را چنين مخاطب ساخته بودند:
چه دلاورست دزدي كه به كف چراغ دارد؟
آغاز دشنام انجا بود، چرا در گفتمانهاي بسيار دوستانه دو رفيق روشنان نگر وعزيز ما را دزدي كه به كف چراغ دارند مخاطب ساخته اند؟
من شما را نه ، همان خامه پرداز را دزد غولك بدست مخاطب ساخته ام ، مگر آيا او اجازه دارد كه رفيق هاي خردورز وعزيز ما را دزد چراغ بدست بنامد وما اجازه نداشته باشيم كه او را غولك بدست، زردمبو ولبكشال سياسي بناميم؟
اين نگاه ، نگاهي عاري از عدالت ورفاقت است ،
همين وديگر هيچ!!!

6 timer = Synes godt om = 3

[*]

Noor Sultani
دوستان با عرص سلام
ايا گفته ميتوانيد که در کدام مرحله شما عضو بيروي سياسي خود را درزندان تان نداشتيد???? چرا?? بالاي انها که رحم نکرديم ??بالاي ديگران چه کرديم??
بااحترام قانجينر نور محمد سلطاني يکي ازقهرمانان جنگ جلال اباد سرباز مخابره قول اردو نمبر يک در جلال ابد

5 timer = Synes godt om = 2

[*]

Mohammaad Nabi Azimi
رفيق عرفان گرانمايه ! فراخدلي و سعه صدر و بنينش وديد روشنگرانه تان نسبت به حوادث آن برهه آدم را مجذوب مي سازد. استدلال رفقاي عزيزي مانند سليم سليمي عزيز ، رفيق مفيد، شاهپور شکسته، شير صارم، يزدان ظفري، فريد اکبري، ميرويس سي، عمر فيض، حيدر عدل، شعيب اسحاق زي، شير سرشک، راه پرچم، شاهين شمشاد ، عمران سحر وديگر هموندان اين صفحه و دفاع شان از حقيقت مايه مباهات من و کساني است که هميشه دلبسته حقيقت بوده واز دروغ و اتهام وافترا نفرت داشته اند. کاش درختم اين مباحثات اين کامنت هارا به شکل يک رساله تدوين کرد. ممکن است رفيق فيض گرامي اين مهم را انجام دهد ؟

3 timer = Synes godt om = 3

[*]

Salahudin Salah
رفيق عارف عزيز ! من دوست و رفيق همه شما خواهم بود ممنون از جناب عظيمي که در لست خود مرا نگرفت ههههههههههههههههه

2 timer = Redigeret = Synes godt om = 2

[*]

Gulzar Kawesh
دوست ګرامي صلاح عزيز ،چه فکر ميکني که بعداز اينقدر نوشته ها که جنبه انتقاد و وضوحات داشت خيال ميکني درميان فهرست ؟؟ بيآيي ؟؟ دنياي ما همينطوراست اګر با ايشان سر تاييد شور دادي هرچيزش هستي واګر خواستي مستقل تر چيزي بګويي وعمل کني باز کتک هم ميخوري و متاسفانه در جريانات ګذشته اين يک معمول بوده وتاهنوز باقوت آن وجود دارد . به همين خاطر انتظار پاداش نبايد باشيد !!

2 timer = Redigeret = Synes godt om = 1

[*]

M Aref Erfan
رفقاي عزيز سروران گرامي وهرزمان محبوبم سالم عليزاده ،داکتر حيدر عدل ،عمران سحر،داکترحميدالله مفيد،انجينر نورسلطاني ،وگلزارکاوش راهزاران دردود باد!ازکامنتها واظهارات ديدگاه هاي سياسي که به اين مباحثات غناي بيشتر بخشيديد يک جهان سپاس .مسرورم که همۀ اين گفتمان درمسيرفرهنگ عالي وحسن مناسبات رفيقانه سيرمي يابد.ازمساعي تک تک شما درين گذرگاه نه چندان پرپيچ که رخداد ها را در اذهان نسل جوان صيقل ميبخشد منت گذارم.

2 timer = Synes godt om = 3

[*]

M Aref Erfan
رفيق بزرگوار عظيمي صاحب عزيز، با تمنيات رفيقانه ازمشارکت وحسن نظر محبتبارتان!افتخار داريم که مشارکت وحضورگرم شما سپاهيان پرغرورودليرکشور درين مباحثات بيشترما را نيرو بخشيده ودايرۀ اين گفتمان را توسعه داده ونقاط تاريک را روشنائي بخشيده وگرهگشائي نقاط پيچيده تاريخي ميگردد.طرح شما مبني برتدوين “رساله” دردامنۀ اين بحث،يک ابتکار خلاقانه است وازآن حمايت خواهيم کرد.

2 timer = Synes godt om = 1

[*]

Omar Faiz
رفقاي گرامي، به نوبه خود از همه رفقاي که در اين گفتمان فعالانه سهم گرفته اند و انرا به همين منوال با فرهنگ عالي روشنگري ادامه ميدهند سپاسمندم. همچنان حضور گرم همه اشتراک کننده گان اين بحث قابل ستايش است. از پيشنهاد رفيق عظيمي گرانقدر استقبال مي نمايم و در خدمت شما عزيزان قرار دارم.

1 t. = Synes godt om = 1

[*]

M Aref Erfan
رفيق گرانقدرم صلاح الدين صلاح عزيز،ساحۀ ديد ،وسعت نظر وآغوش پرمهر رفيق عظيمي بزرگوار ،واقعآ بزرگ است.طوريکه درکامنتهاي با لا اشتباهي ازنزد من نيززخ داده بود وتذکاراسم يکي ازرفقا را فراموش کرده بودم،ميقين ام که اين تکرار همين حادثه است.از سوي ممکن رفيق عظيمي گلايه هاي سوزناک ازما رفقا داشته باشد.بياد داريم که سالها قبل آمريکا درويتنام تجاوز کرد،وبا شکست افتضاح آميز گرفتارشد،جنگ ويتنام يکي از حماسه ساز ترين جنگ بشريت عليه استبداد واستعمار جهانيست.اما امروز درآمريکا با وجود آن همه شکستها ،کانديدان رياست جمهوري برمشارکت شان درجنگ ويتنام استناد جسته ودر قلوب مردم راه ميجويند.لا اقل رفيق جنرال عظيمي نمايشگر دو معجزۀ تاريخ درافغانستان است:او بود که درکنار سائرهمرزمانش جنگ جلال آباد را که يک جنگ بسياربزرگ وتجاوزکارانه بود وبوسيلۀ حدودي نيمي ازکشورهاي جهان تمويل شد وبراه افتيد شکست داد. دوم درتاريخ بشريت به ندرت اتفاق افتيده است تا کودتاي وزيردفاع شکست بخورد،اما شهکاريها وسوق وادارۀ همين رفيق عظيمي بود که اين کودتاي شهنواز-گلبدين را شکست داد.ده ها وصد ها قهرماني ديگر.اما او ميبيند که درازاي اين همه ايثارگري وقهرماني رفقاي نيمه راهش چه بهتان ها وچه اتهامات واهي ونا روائي را درباره اش نميگويند.هرچند او خودش شحصآ با شکيبائي تمام وسينۀ فراخ دربرابر اينهمه ناجوانمردي ها سکوت اختيارکرده است،اما حق اش است تا دلش بکفد واز رفقاي ديروزين اش .گلايه نمايد!

  • Faried Akbari
    رفقاي عرير درود برهر يک شما. دراين برگه هيچ يک رفيق با من بيچاره شناسايي ندارد من صرف سرباز ميهن وحزبم بودم.چهارنيم سال در لواي گارد ملي سرباز مکلفيت بودم که نيم ان در زمان شاد روان کارمل ونيم ديگر در زمانشاد روان نجيب بود.نيم اول دوره سربازي ام نظم ودسپلين واحترام حزبي هر روزداشت به سوي بهبودي در حرکت بود نيم ديگر دور خدمتم داشبيم اين همه را کمک کمک کم کمکي از دست ميداديم . اين يک حقيقب است وچشم ديد من ار ان روزگاران . در همان تصويربالايي در داخل گارد در جمع سربازان من هم تشريف دارم احضارات نظامي از طرف مشاورين روسي وهمکاري يک مشت حزبيها گرفته شده بود ولي ما صفوف ظاهرن به قومانده نطامي ولي قلين با رفيق کارمل بوديم. پذيرش اين حقيقت براي يک عده رفقاي عزيز مان کمي مشکل است درود1 t. = Synes godt om = 4
  • Omar Faiz
    رفيق اکبري گرامي، شما هموند گرامي اين برگه ميباشيد که افتخار آشنايي با شما را دارم.صحبت هاي تليفوني با شما برايم قوت قلب بود.

    47 min. = Redigeret = Synes godt om = 1

  • داكتر حيدر عدل
    رفيق گرامي صلاح الدين صلاح سلام مجدد بر شما!
    يك اصطلاح قديمي داريم كه ميگويند هرگاه جوال دوز را به ديگران ميزنيد ، حد اقل سوزن را به خود بايد زد.
    شما از رفيق دانشمند و بزرگوار ما سترجنرال جنرال عظيمي گرانقدر گله مند هستيد كه چرا پيشنهاد شما را جواب ندادند. تا تأمين ارتباط بين شما بوجود مي امد.
    جواب اين گله شما را رفيق ارجمند ما عرفان با نهايت صميميت نوشتند كه تكرار ان إضافي است.
    اما عين خواهش را من از شما كردم و نهايت رفيقانه از شما تقاضا نمودم تا شماره تيلفون منزل تان را برايم بفرستيد تا با شما مستقيم در تماس
  • باشم.
    ولي مدت سه روز ميشود كه از شما جواب نگرفتم. علت اين را شما چه گفته ميتوانيد ؟ استدلال خود تان و يا جواب محترم گلزار كاوش در حمايت از شما.

 

  • Omar Faiz
    از ديد من پذيرش دوستي هاي شخصي و تامين روابط تليفوني و فيسبوکي بين رفقا گامي ارزشمند در جهت ايجاد تفاهم و همسويي شان ميباشد که بايد از آن صميمانه استقبال نمود. من از پيشنهاد رفيق داکتر صاحب خورسندم.

    7 timer = Synes godt om = 3

     

  • Schahabuddin Sarmand
    دوستان عزيز سلام و سلامتي شما را آرزو دارم ! اين چنين ياداشت ها را بايد به خوانش همه گان سپرد و بي هراس زيرا حقايق آشکارا در آن نهفته است و چشم تعداد را که خود بر آن خاک ميزنند هم روشن ميسازد . در بيان حقايق نبايد علايق و سليقه ها را معيار قرار داد . عرفان گرامي قلمتان پر رنگ تر باد .

    7 timer = Synes godt om = 4

     

  • Sarem Shir
    من هم در قدم نخست از رفيق عزيز عرفان اظهار سپاس ميکنم که در کنار ده ها رفيق و دوست عزيز مبتکر اين گفتمان شدند وبا سينه و حوصله فراخ تا اين دم سهم گرفتند و سيله نزديکي ها شدند. در کنار اينکه هر عزيز گوشه از ديدني ها و ديدگاه هاي خود را بيان کردند و ما را به دانستن يگان چيز و چيزکي که نميدانستيم کمک کردند ولي جان اين گفتمان که در همين لحضه هايش من از آن لذت بردم اين است که ما از دوري ها از عقب هم گفتن ها ووو نزديک ميشويم به شکوه هاي رفيقانه !!! که براي من ارزشمند است زيرا از هرکس نميتوان شکوه کرد! مولد آنرا من گفتمان صادقانه ميدانم بگذار که ما به گفته هاي همديگر موافق نباشيم ولي آغاز کرديم ،بگذارکه هرکدام ما از گفته هاي همديگر تعبير خود را کنيم وحتي در سمپتي ها وزن اش کنيم ولي گفتن را توقف ندهيم بلاخره ما در همان نقطه يي مي رسيم که همه ما يک سمپتي داشتيم خدمت به مردم به وطن علاقمندي هاي ما به رهبران هم به قد و اندام شان نبود و نيست هرکدام را از نظريات شان از فهم شان از عمل شان که در راستاي بهتر و خوبتر خدمت به مردم به کشور بلاخره براي انسان و اين سياره خاکي بنابر درک و فهم خود داشتيم و داريم تايد و يا رد ميکنيم است. من صادقانه به تداوم اين گفتمان علاقمندم و خواهش دارم از آنعده عزيزاني که در همينجا حضور دارند ولي فقط ميبينند و ميخوانند تا بيايد ديگر از اين حالت برايم بگويم بشنويم بلاخره ما کي ها بوديم ما همان هاي هستيم که سينه هاي خود را سپر همديگر ميکرديم،همان هاي هستيم که از عمق قلب با صداقت تمام يکديگر را رفيق ميگفتيم،ما همان هاي بوديم که حتي تا امروز از بسياري هاي ما نميدانيم مربوط کدام قوم وزبان ومليت هستيم،ما همان هايم که در يک خانوده سياسي باهم يکجا شديم و خانواده شخصي شديم غم وخوشي هاي شخصي ما حتي مهمترين تصميم هاي زنده گي شخصي ما بيشتر از عزيزان که پيوند خوني با انها داريم توسط همديگر ما که ما را پيوند مقدس (رفيق) وصل کرده ميگيريم و گرفتيم و ده ها چيز هاي خوب و با ارزش ديگر… از نظر من در حيات سياسي ما که وجه مشترک داريم دو موضوع مهم 1- پلنوم 18 و 2- مسله سقوط و يا هم انتقال حاکميت اصل اساسي است که شرايط زمان انجام هردو حادثه چنان بود که بيشترين ما و شما باور کنيد حتي بيشترين همان بيروي سياسي از دانستن ان عاجز هستند و در اين فرصت احساس ها و اعواطف و از طرف ديگر دشمن از اين دو موضوع به شکل منفي ان خوب استفده شد و استفاده کرد که ما با گذشت 20 و 25 سالي هنوز در همان نقطه قرار داريم ولي حال در نقطه قرار داريم که مسله است و بود نيم قرن مبارزه و تجارب و مسوليت ما در مقابل تاريخ و نسل آينده مطرح است به همين خاطر پشنهاد ميکنم بيايد ادامه بدهيم و از ساير عزيزان نيز دعوت،خواهش حتي مجبور بسازيم که سهم بگيرند هرچه روي اين دو موضوع در ذهن و روان دارند در ميان بگذارند و به فيصله رسند که چه به چه بود و از آن چه شد و چه گرفتيم و براي امروز و فردا چه کنيم نگويد که نميشود ما … هيچ چيز ناممکن نيست اگر ما بخواهيم و صادقانه بخواهيم! به ارزومندي سهم وگذشت رفيقانه وصادقانه همه عزيزان…

    6 timer = Synes godt om = 5

     

  • Faried Akbari
    بعد از کنار رفتن رفيق کارمل روز چهار شنبه در تولي انظباظ گارد ملي درس سياسي داشتيم معاون سياسي تولي اين کار را بمن سپرد چون سربازان با عالمي از پرسشها منتظر بودن . امر عسکري بود بودن کدام ترس پذيرفتم . همان روز محور سخنم کار نامه ها وشخصيت والاي رفيق کارمل بودوهنچنان بصراحت گقتم که رفيق نجيب رفيق عزيزو دوستداشتني ماست فرزتد ويار وياور کارمل عزيز ماست. همه کف زدن و درس سياسي با خوشي وصميميت پايان يافت.ايکاش اين شيوه وروش راهمه پيش مگرفتند. سوگند به مارکس ولينن که من بشخصيت رفيق نجيب از دل و جان احترام داشتم وقتيکه افراد از رياست اداره ده امنيت دولتي فوتوي رهبر نازنينم را در مقابل چشمانم با بي احترامي و بدون شرافت حزبي پاهين کردن و جز اينکه در دل اشک ريختم ولي اه نکشيدم . صرف در دل گفتمم . ني ما همه يکسان نيستيم . اين اغاز سقوط مان بود دوستان عزيز.

    6 timer = Redigeret = Synes godt om = 5

     

  • Schahabuddin Sarmand
    با خوانش کامنت ها و يا نظريات رفقا عزيز خود متوجه يک اصل شدم که نبايد از ابراز نظر ها کدورت بر دل جا داد و دست دوستي را شکست من باور دارم که عظيمي گرامي چنين نخواهد کرده باشد و نخواهد کرد . براي من اصل اين و آن نيست گرچه علاقه وافر هم به اين و يا آن داشته باشم اصل هدف و مرام و وانحراف کننده و دهنده هدف و مرام است . در زندگي سياسي ما متاسفانه دست بيرون موثر بوده اين يک حقيقت است در غير آن پلنوم که در نظر بود داير شود تصفيه حساب با همه ميکرد . ما همه قرباني احساس نيک و باورمندي خود به حزب بيرون از مرز بوديم که رهبر و رهبري آن قبلن با دشمنان ما داد گرفت هاي داشتند از گر باچف تا خلفش .

    6 timer = Redigeret = Synes godt om = 8

     

  • Salimi Mohammad Salim
    رفقاي ارجمند متوجه باشند كه در چنين بحث ها برخي چهره ها كه در گذشته خود را به هر دري مي زدند تا به دست بوسي مقامي دست يابند ، حال ميخواهند مطرح شده و خود را تبارز بدهند و به همين دليل كدام موضعگيري مشخصي هم ندارند ، پرسش هاي شان بي ارتباط و پاسخ هاي شان كجدار و مريز است. بگذاريد شان تا با حسرت زنده گي كنند.

    6 timer = Synes godt om = 2

     

  • Faried Akbari
    با رفيق سرمند عزيز کاملن موافقم. خواهش من از دوستاني که مسبب چنين کدورتها شدند بايد حاضر شوند . از شهيدان گلگون کفن مان و هزاران حزبي پاک که در صفوف بودند خواهان پوزش شوند.طور نمونه رفيق رزمجو با زير پا تمودن عکس رفيق کار مل در جشن واره 7 سور چي دست اوردي داشت بدون اينکه هزاران حزبي را عقده مند ساخت. ايا ايشان از اين دست اورد خويش پشيمانند ويا ني؟

    6 timer = Synes godt om = 6

     

  • Sarem Shir
    رفيق اکبري عزيز فکر ميکنم بهترين کار ما دانستني هااست تا پوزش خواستن ها … مابايد هرچه که ميدانيم ما را از هم دور ساخته بيان کنيم با همديگر تا نقطه پايان را به اين 25 سال فراز و نشيب بگذاريم و در اخير به نتيجه برسيم که خرد جمعي با واقعيت قبول کند که نه پلنوم 18 کار يک شبه بود و نه هم پايان حاکميت.همين موضوع که شما ياد آور شديد ميشود بالايش بيشتر بنويسيد آنچه ميدانيد زيرا اين هم جز است که شايد بيشتر رفقا ندانند.باوجوديکه بيشتر رفقا از بعضي احوادث خاطره خوش هم نداشته باشند و يا هم درد و… داشته باشند ولي خواهش من آنست تاطوري بيان کنيم که گرفت آن بيشتر باشد.

    5 timer = Synes godt om = 3

     

  • داکتر حميدالله مفيد
    دوست گرامي گلزار کاوش !نخست درودهاي گرم وصميمانه خود را که از ژرفاي قلبم سرچشمه مي گيرد ، در عالم ناشناسي به شما پيشکش مي دارم ! انچه من مي نويسم ، به خودم مربوط است ، بنگريد ، من در اين گفتمان تنها به تازش گراني که از راه ورسم ياري رهيده اند ،نگاشته ام ، اينجا يک برگه آزاد وهمه گير است ، نمي دانم ، شما چرا آن را به آنها وخود ها بخش بندي کرده ايد؟ هر کس اين حق را دارد ، تا چيزي بنويسد. نوشتن هنر است وبازتاب انديشه در لابلاي واژه ها هنر والا تر ، همه دوستاني که در اين گفتمان قدم وقلم رنجه کرده اند مورد ستايش اند ، اما اناني که انديشه وديدگاه شان را با منطق درخشان بهاري وبا شيوه هنرمندانه وعاري از پيورزگرايي ها ارايه کرده اند ،همگاني تر وگيرا تر است ، رفيق هاي نازنين ما چون: نبي عظيمي ، عارف عرفان شير صارم ،سليم محمد سليم ، فريد اکبري ، شهاب الدين سرمند ،انجنيير عمر فيض ،دکتر حيدر عدل ،شاهپور شکسته طهماس ،يزدان مظفري، شعيب اسحاق ، شير سرشک ، شاهيين شمشاد وعمران سحر در يک روي گفتمان وشما با رفيق گرامي صلاح در روي دگر گفتمان قلم فرسايي فرموديد، کسي نگفت که بالاي چشم ديدگاه تان ابرو است ، مگر در فرايند ، بجاي اينکه به راستي ودرستي مساله تن دردهيد ، هنوز هم به همان راه پيشين تان گويا وفادار مانده واين همه زحمت هاي نويسنده گان وانديشمندان را بي اهميت پنداشته ايد، اين را مي گويند ، قلم شخي (شايد هم کله شخي ) سياسي ، نخست از شما به مثابه ادمن اين برگه اين تقاضا را دارم ، که بهتر چنان بوده است ، که در گفتمانهاي سياسي ، بايد ، به هويت وچهره اصلي خود نمايان شد، اين را رسم سياست مي طلبد، دوم : اگر ديديد ، که سخن درست وبجا است واغلب بر آن همآوا وهمسو هستند ، از نوشتن کمنت هاي که جمع را صدمه بزند ، بهتر است روي گردان بود ، اين را نيز رسم منطق همگاني مي طلبد، وسوم : شما هم با همين نگاه دگرگونه تان نور چشم ما هستيد وباقي خواهيد ماند ، بشرط اينکه با چهره ونام اصلي تان تشريف فرما شويد. در پايان از همه دوستان گرامي که در اين برگه قلمفرسايي مي کنند ، تقاضا مي کنم ، تا در گفتمانهاي سياسي با نام وچهره اصلي شان تشريف فرما شوند ، تا احترام ورعايت شان افزوني يابد. نوشتن براي دوستان بي نام ونشان کمي دلگير کننده است .
 
  • Gulzar Kawesh
    به پاسخ کمنت جناب مفيد ګرامي تنها ميتوانم بخندم وچيزي بيشتر ننويسم زيرا مواردشان صرف يک اتهام است مثل کمنت هاي ديګر شان !! لطف کنيد بارديګر درکمنت من نام ومشخصات مرا بخوانيد . من کدام مستعار نيستم و آنچه نوشتيد خارج بحث است و بهتر بود که به اصل مسله بحث ديدګاهاي خودرا مينوشتيد . من هم مثل همه اعضاي اينبرګه حق رآي و انتخاب خودرا دارم و به نظريات همه دوستان احترام داشته وبا رعايت اصول وقواعد بحث پيش رفته ايم . آنچه شما نبست به من شاکي هستيد که قلم شخي ميکنم ،درحقيقت درست نيست !! اګر کمنت هاي مرا بخوانيد متوجه ميشويد که باوجود فردګرايي و کيش شخصيت پرستي عده دوستان درباره رويدادهاي مختلف حزب و کشور ؟ شما دريک کمنت من اين عارضه را پيدا نمي توانيد زيرا من با وجود احترام به رهبران ګذشته ،عاشق افراد واشخاص نيستم وميخواهم عاشق حقيقت ، مردم ، وطن و آينده روشن کشورم دروجود روشنګران فرانظر باشم که خوشبختانه در اينحا وآنجا نمونه هاي را ميتوان پيدا کرد . اګر شما درباره بيرق سه رنګ کشور درپروفايل تصويرم مشکوک هستيد ديګر اينکار خود شماست من خوش دارم که چنين باشد .4. maj kl. 21:41 = Redigeret = Synes godt om = 7

     

  • Sarem Shir
    رفيق مفيد عزيز رفيق کاوش يکتن از رفقاي سابقه دار حزب وکادر رهبري سازمان جوانان هستند . رفيق خوب و صميمي ما هستند من شناخت کامل با آنها دارم سوي تفاهم شده است مستعار نيستند.

    4. maj kl. 21:57 = Redigeret = Synes godt om = 11

     

  • داکتر حميدالله مفيد
    من پيش بر اين با رفيق گرامي کاوش شناخت نداشتم وبجاي عکس شان بيرق افغانستان تشريف فرما بود ، انديشيديم ، که شايد نام مستعار باشد ، .هنگامي که کمنت هاي شان را مي خواندم ، به خاطر بيرق« تيار سي »مي شدم وهنگامي که متن هاي شان را مي خواندم ، دوباره «آرام سي » مي شدم ، حالا که رفيق هاي گرامي همه با ايشان شناخت دارند ، من سخني ندارم ، راستش ، شادمانم از اينکه اين رفيق جدي ما به خاطر کمنت من خنيديد، خنده بر لبانش با درک راستي ها هميشه باد! يک اشاره کوتاه ! تا جايي که من مي انگارم ، اينجا کسي عاشق چشم وابروي کدام شخصي نيست ، اينجا همه حزبي هاي با تعهد وپابند انديشه ، مکتب وراه ورسم سياسي حزبي هستند، خطابيه شما براي اينکه شما به کدام کيش شخصيت پابند نيستيد، ما هم همه يکسان به کدام کيش شخصيت پابند نيستم ، مگر ما تعهد خود را به مکتب ومدرسه سياسي خود سپاريده ايم وپابند هستيم ! اين را به خاطر نوشتم ، که شايد همان خنده يکبار ديگر بر لبان تان برنشيند، مگر اينبار شايد خنده گک باشد.

    4. maj kl. 22:17 = Synes godt om = 9

     

  • Salimi Mohammad Salim Salimi Mohammad Salim
    محترم غرزي چرا نوشته رفيق عارف عرفان شما را ناراحت ساخته و به کدام بخش ان ايراد داريد در حاليکه شما پره گراف هاي از کتاب گونه جنگ هاي کابل را نفل کرده ايد ، کتابي که معلوم نيست تاريخ است ، واقعه نگاري است ، رُمان است و يا هم افسانه ؟ باري محترم اسماعيل محشور آن را به زرافه تشبيه کرده بود .
    شما بهتر ميدانيد زمانيکه در نوشته اي پاي تعصب در ميان باشد پاي منطق مي لنگد ؛ طور نمونه در کومنت هاي نوشته من وشما برخي دوستان داد و فرياد مي زنند که هي کودتا شد و کودتا ، بي آنکه حتا تعدادي از آنها مفهوم کودتا را درست بدانند ، ميگويند جنرال عظيمي کودتا کرد ولي توجه نميکنند که جنرال عظيمي با کدام فوت ها کودتا کرد ؛ جنرال عظيمي معاون وزير دفاع و قوماندان گارنيزون کابل بود ( نيروهاي گارنيزون کابل شامل سه فرقه از سه وزارت فواي مسلح بود که وزراي شان تنها و تنها تحت امر سرفوماندان اعلي بود نه تحت امر کارنيزون ، تعين رهبري وکدرها و همچنان اکمالات جنگي و لوژستيکي شان از طرف وزارتهاي مربوطه شان صورت ميگرفت ، خود گارنيزون صِرف فطعه انضباط شهري را داشت که در تشکيل آن سلاح ثفيل نبود ) ، با موجوديت وزراي نيرومند فواي مسلح و دستکاه عريض و طويل امنيت ملي جنرال عظيمي با کدام نيروي نظامي توانست کودتا کند ( شايد هم کودتاي جادويي بوده باشد )، داکتر صاحب تا ميدان هوايي رسيده بودند اما هيچ يک از اين داد وفرياد کننده گان رسيدن داکتر صاحب را تا ميدان هوايي در نوشته هاي شان نياورده اند . داکتر صاحب زمانيکه در دفتر ملل متحد در کابل بودند نامه مفصلي عنواني سرمنشي ملل متحد نوشتند که همگان از آن اطلاع دارند اما در آن از کودتا عليه شان سخني نه گفته اند .آقاي غرزي آيا توجه کرده ايد که هيچ يک از کومنت نويسان ننوشتند که ارشدترين مقام حزبي و نظامي نزد گلبدين رفتند ، تمام پُسته فرقه 5 گارنيزون مربوط وزارت داخله وتمام حوزه هاي څارندوي شهرکابل محلات و سلاح هاي شان را به حزب اسلامي تسليم کردند ، ساختمان کميته مرکزي حزب وطن ، گارد رياست جمهوري بشمول قصر گلخانه ( مقر رئيس جمهور) و قرارگاه وزارت داخله در اختيار حزب گلبدين گذاشته شد اما در هيچ نوشتهء انعکاس نيافت ، چرا ؟ . پس ميتوان ريشه کودتا را تا در تعصب پاليد .
    با آمدن مجاهدين بکابل ما انتخاب زيادي نداشتيم کمک با نيروي شمال ( بياد داشته باشيد که داکترصاحب پُست وزارت دفاع را به مسعود پيشنهاد کرده بودند ) و يا کمک به حزب اسلامي و کرنيل هاي پاکستاني . با تدبير همين افسران بلند رتبه ( گويا کودتاگران) ونيروهاي جنرال دوستم تمام فوتهاي حزب اسلامي و پاکستاني ها از محلات تسليم داده شده براي شان تصفيه و پاک کاري شد ، بر عکس آن هرگاه با حزب اسلامي همکاري مي شد در آنصورت نه کودتا بود ونه تسليمي و نه خيانت . ولي کشور مانند دوره طالبان عملن در دست پاکستان مي بود که تعدادي از رؤسا و واليان ما هم صِرف اردو و انگليسي ميدانستند و بس .
    آقاي غرزي من جيزهاي را که در باره يافتن سرنخ هاي سقوط ميدانستم با شما در ميان گذاشتم ، حال اگر شما لطف کنيد و براي تان ممکن باشد دانسته هاي خود را در دو مورد ذيل بنويسيد : 1_ جناب سليمان لايق چند سال پيش به کشور سويس تشريف آورده بودند ، در محضر سه نفر از رفقا (که هرسه نفرشان زنده هستند) ضمن صحبت هاي گوناگون شان گفتند که پيش از تشکيل جمعيت دموکراتيک خلق من روزها با تعدادي از جوانان به تپه پيربلند رفته و عليه ببرک کارمل صحبت ميکردم ولي زورم به کارمل نرسيد و موفق نشدم ، چرا جناب لايق با ببرک کارمل مخالفت ميکرد ند ؟ که تا کنون هم ادامه دارد( انعکاس ان را ميتوان در مصاحبه سالهاي اخير شان ديد) و 2_ پس از 7 ثور چرا جناب لايق با امين و تره کي رفت که با رفتن او و دو نفر ديگر موازنه تصميم گيري حزبي به نفع امين تره کي تغير کرد و در نتيجه آن جنايت هاي هولناک و نا بخشودني در کشور رخ داد ، آيا اين هم در مخالفت با ببرک کارمل بود و يا …. ؟ برخي را عقيده بر آن است که مسؤليت اين سه نفر پرچمي تسليم شده در جنايات رخداده آن زمان به مراتب بيشتر از ساير آدمکشان امين است . نظر شما چيست
    بقيه در بخش دوم
    4. maj kl. 22:56 = Synes godt om = 10

     

  • Salimi Mohammad Salim
    بخش دوم
    غرزي لايق سليمى گرامى،

    من از وطندار محترم عارف عرفان به غير از عكس پروفايلش بيشتر شناخت نه دارم. نوشته هايش را اينجا و آنجا خوانده ام و فقط به يك نتيجه رسيده ام: وى هنوز در گرو “راه” و “رهبر” درگير است و خيلى جانبدار مينويسد. بعضاً در مورد آنانيكه وى در ذهن خود براى آنها مقبره درست كرده است، خيلى متمرد، خيلى نا انصاف و خيلى گوچه گى پيشآمد ميكند. او به بت پيشوا سجده ى دايمى كرده و جهان براى وى در هاله ى بى رنگ سر و گردن همان بت خلاصه گرديده است. من با چنين چهره حرفى براى تبادله نه دارم چون سمت انديشه و نتيجه گيرى هاى وى از پيش خط كشى شده است.

    تصادفاً من سرگرم نوشتن يكى از خاطره هاى خويش ميباشم كه بيشتر با آثار منتشر شده ى آقايان كشتمند، پنجشيرى و زيرى مستند گرديده و يقين دارم كه پرسشهاى شما در آن نوشته پاسخ خواهند يافت.

    و در فرجام،

    چنانكه بار بار اعلام نموده ام، اينبار شمارا مخاطب ميسازم كه من از سليمان لايق و اعمالش چى در گذشته و چى در امروز نماينده گى نه ميكنم. به فضل الهى، نامبرده زنده است و توان پاسخ به همه پرسشها را دارد و دروازه اش در كابل به روى همه گان باز است، به وى مراجعه كنيد و براى پرسشهاى تان پاسخ دست و پا كنيد. من از چنين پيشآمد برخى دوستان مربوط به يك سيلقه ى مشخص دارم ناراحت ميشوم. اميد مرا درك كرده بتوانيد.

    21 ساعت پيش • Li
    غرزي لايق سليمى گرامى،

    من از وطندار محترم عارف عرفان به غير از عكس پروفايلش بيشتر شناخت نه دارم. نوشته هايش را اينجا و آنجا خوانده ام و فقط به يك نتيجه رسيده ام: وى هنوز در گرو “راه” و “رهبر” درگير است و خيلى جانبدار مينويسد. بعضاً در مورد آنانيكه وى در ذهن خود براى آنها مقبره درست كرده است، خيلى متمرد، خيلى نا انصاف و خيلى گوچه گى پيشآمد ميكند. او به بت پيشوا سجده ى دايمى كرده و جهان براى وى در هاله ى بى رنگ سر و گردن همان بت خلاصه گرديده است. من با چنين چهره حرفى براى تبادله نه دارم چون سمت انديشه و نتيجه گيرى هاى وى از پيش خط كشى شده است.

    تصادفاً من سرگرم نوشتن يكى از خاطره هاى خويش ميباشم كه بيشتر با آثار منتشر شده ى آقايان كشتمند، پنجشيرى و زيرى مستند گرديده و يقين دارم كه پرسشهاى شما در آن نوشته پاسخ خواهند يافت.

    و در فرجام،

    چنانكه بار بار اعلام نموده ام، اينبار شمارا مخاطب ميسازم كه من از سليمان لايق و اعمالش چى در گذشته و چى در امروز نماينده گى نه ميكنم. به فضل الهى، نامبرده زنده است و توان پاسخ به همه پرسشها را دارد و دروازه اش در كابل به روى همه گان باز است، به وى مراجعه كنيد و براى پرسشهاى تان پاسخ دست و پا كنيد. من از چنين پيشآمد برخى دوستان مربوط به يك سيلقه ى مشخص دارم ناراحت ميشوم. اميد مرا درك كرده بتوانيد.

    21 ساعت پيش • Lik

    Salimi Mohammad Salim

    آقاي غرزي شما در مورد رفيق عارف عرفان راه مبالغه در پيش گرفته ايد ؛ نه او نا انصاف است و ني کوچه گي پيش آمد ميکند ، بلي او متمرد است ، متمرد در برابر جعل تاريخ ، دروغ وريا . آنچه را شما در ذهن آشفته تان براي تعدادي بت ميسازيد مشکل خود تان است . شما داريد با الهام و در تباني با پدر بزرگوار تان در برابر تاريخ قرار ميگيريد و ميخواهيد تاريخ را مسخ کنيد ، سعي داريد شخصيت ها را بکشيد ولي در برابر آن ناتوان هستيد و اقبال هم نظر ساختن تعداد قابل ملاحظهء افراد را هم از دست داده ايد ( درست مانند جناب سليمان لايق در تپه پير بلند ) ، اين توهم را نه تنها در ذهن تان خط کشي بلکه حک کرده ايد ولي شما نيک ميدانيد که شخصيت ها در درازناي تاريخ نه به مقبره ضرورت دارند و ني به منبر ، قلب هاي انسانها مقبره شان است و خِرد وعقل انسانها منبر هاي شان .
    آقاي غرزي شما وقتي با مشکل پاسخ روبرو شويد بسيار زيرکانه طفره ميرويد و پرسش کننده را به اصطلاح پشت نخودسياه روان ميکنيد ، وقتي از شما خواندم< من از سليمان لايق و اعمالش چي در گذشته و چي در امروز نماينده گي نمي کنم > نمايشنامه روان شاد استاد بيسد در کابل ننداري بنام ( او پدرم نيست ) در ذهنم تداعي شد و ما ضرب المثلي هم داشتيم که ميگفتند ( او تا گلون و بچه زير پاي ) و اينک شاهد هستيم که جو رقتبار سياسي امروز آن ضرب المثل را به شکل ( او تا گلون و پدر زير پاي ) تغير داده . بهر صورت
    آقاي غرزي از بخش اول سؤال قبلي ام که مربوط به تپه پيربلند بود ميگذرم چرا که شما از اعمال گذشته پدرتان نماينده کي نمکنيد، شما لطف نموده نه بحيث پسر سليمان لايق ني بل بحيث يک شخص تحصيل کرده و مترقي به بخش دوم سؤالم يعني رفتن سليمان لايق را با بخش تره کي امين چطور ارزيابي ميکنيد که با رفتن شان جنايات هولناک و کم سابقه در کشور رخ داد و اگر سليمان لايق با آنها نمي پيوست با در نظرداشت اينکه پيش از هفتم ثور اکثريت اعضاي بيروي سياسي ح.د.خ.ا در پي اخراج امين از حزب بودند وضع حزب وکشور چگونه مي بود

    4. maj kl. 22:58 = Redigeret = Synes godt om = 9

     

  • Hamida Gashtasb
    بسيار عجيب است ، که غرزي لايق از پدر قاتل خود دفاع مي کند ، پدري که براي او جز شرمساري وسر افگندگي ميراثي بجاي نگذاشته است ، سليمان لايق دستش به خون هزار ها پرچمي وخلقي شريف که عليه باند تباه کار امين مبارزه مي کردند، تا بيلک شانه آلوده است ، مليونها پدر در دنيا وجود دارد، توجه نماييد ، سليمان لايق را تاجک ها ، هزاره ها وازبک ها فاشيست ، پشتونها او را مرتد ، مجاهدين او را وطنفروش ، کمونيست ها واعضاي حزب وطن او را خايين وتسليم شده به پاکستان وقدرت هاي غربي ، غرب او را يک چهره هزار روي ، مي دانند، خودش در مصاحبه هاي راديويي وتلويزيوني اش ، بر ريش همه مردم وحزب خودش تاخته است ، او بر پدر حزب ، بر اعضاي حزب وبه انديشه حزب جهيد . خداي يکتا را سپاسگزارم ، که چنين پدري نداشتم ، پدر من يک افسر ميهنپرست وشجاع بود ، که بجز خانواده ودوستان نزديکش کسي اورا نمي شناختند، هر گاهي که در يک حلقه محدود نامش گرفته مي شود ، او را خدا بيامرز مي گويند، مگر سليمان لايق جهانشمول را همه اي دنيا با نفرت وتوهيين ولعنت همراه مي شناسند، حالا نمي دانم غرزي خان لايق چرا به چنين پدري افتخار مي کند ، راستي دلم برايش مي سوزد ، کاش تخلص خود را لبلبو مي گذاشت ، نه لايق ، اگر من جاي او بودم ، تخلص خود را شلغم مي گذاشتم ، مگر لايق ني !ببخشين از رک وراست نوشتنم. با معذرت !
    4 دقيقه = Like

    4. maj kl. 23:12 = Synes godt om = 8

     

  • Omar Faiz
    رفيق سليمي گرامي، هر دوبخش نوشته هاي شما را خواندم و بخود باليدم که رفيق استوار، با اراده و قلم بدستي چون شما را داريم که در هر محل و زمان از رفيق هم رزمش به دفاع ميخيزد و حقايق را بيان ميکند. در حقيقيت امر چنين برخورد جناب غرزي براي همه اشنا است، و انداختن برف بام خود را بالاي بام ديگران خوب آموخته است. او در مواقع که مجبور به پاسخگويي گردد يا رونده سفر ميشود، يا آدرس سليمان لايق را با محافظين دولتي اش ميدهد و يا به شيوه هاي گوناگون طرفه ميرود. از او هيچ گاهي جواب صادقانه انتظار نداشته باشيد.

    4. maj kl. 23:29 = Redigeret = Synes godt om = 9

     

  • Mirwais Se
    جناب سليمي:تاجايکه من درک نموده ام غير ازسفسطه سرايي که جناب غرزي ازپدر به ارث برده.او با مشکل دگر ارثي هم دست به گريبان هست.جناب غلام مجددلايق وقتيکه سواد کامل کسب نمود واز گذشته پدرش که با تباني احمد شاه ريس ضبط احوالات وبه دستور ها شنم خان براي اجراي وظايف خاص به حيث ملاه وخليفه به قطغن اعزام شد.چه رنجها که نکشيد.وسخن دگر اينکه براي گرگهاي باران ديده واگاه از عاقبت اعمالشا ن اين نوشته هاي شما
    يک کاميابي هست.

    5. maj kl. 00:31 = Synes godt om = 7

     

  • Salimi Mohammad Salim
    بخش سوم
    غرزي لايق سليمى عزيز،

    ميدانم كه من در اين بحث نه روح سرگردان خفته گان همان ساختار را آزرده ام، بلكه نقاطى را برجسته ساخته ام كه رگه ى هاى ناموسى يك ساختار كوچك سياسى بيرون مرزى را “بدون استحقاق” اهانت كرده است.

    من به بحثهاى درون حزبى نه پرداخته ام، بلكه از سالگشت يك خيانتى كه ميشود برايش خيانت ملى نام گذاشت، ياد تازه كرده ام.

    با آنهم، هرگاه علاقه داريد كه به ذوق شما سرگرم بحث حزبى شويم، پس كوشش كنيد كه ابزار كنايه و تحقير را كنار گذاريد و به فرهنگ شايسته ى گفتمان چنگ زنيد، تا هم لعل به دست آيد و هم يار نه رنجد.

    پيش ازاينكه من به پرسش شما بپردازم، لطف كنيد و مرا در روشنى قرار دهيد كه چرا در روز 7 ثور 57 نيرو هاى نظامى پرچمى ها غير فعال ماندند و خلقى ها را همراهى نه كردند(به استثناى يكى دو پيشآمد) ؟ چرا نور احمد نور در حاليكه تا اخير زندانى نه گرديده بود، به سازمان نظامى دستور حركت نه داده بود؟

    2 ساعت پيش • Like
    ..
    غرزي لايق راستى سليمى صاحب، لطف كنيد و مرا آگاه سازيد كه در اين بحث از كدام چهره هاى پيشكسوت همان حزب نفل قول نه كنم كه بر خاطر نازك شما گرد ملال نه نشيند؟

    برخى رفقاى شما، مثلاً خوش نه دارند كه از فقيد غوربندى و يا محترم بارق شفيعى نقل قول صورت بگيرد. براى آنها “اردو و سياست” اعتبار توراتى دارد.

    salim

    آقاي غرزي من از کنايه در برابر کنايه نوشته قبلي شما استفاده کردم ، اگر زحمت نباشد نوشته قبلي تان رابخوانيد . چرا بجاي قدوس غوربندي و بارق و لايق از قوماندان سپيده دم انقلاب نقل قول نميکنيد ؟ حال مي توانم حدس بزنم که جناب لايق هم بخاطر دلاوري و شجاعت امين طرف او را بر گزيد تا به زعم خودش آن فرعون را بکشد و پُست وزارت را هم از دست ندهد . آقاي غرزي من عضؤ دفتر سياسي حزب نبودم که از عدم شرکت بخش نظامي براي شما معلومات بدهم ، ميگفتند که پرچمي ها به کودتا معتقد نبودند ( گارد رياست جمهوري داوود خان در دست افسران پرچمي بود و هرگاه حزب به کودتا دست ميزد شايد به اصطلاح آب از آب تکان نمي خورد ، اين بار اول است از شما مي شنوم که چرا در کودتاي 7 ثور پرچمي شرکت نکردند)، اصل موضوع را از محترم لايق بپرسيد که عضؤ بيروي سياسي بود و فکر ميکنم که جناب شان هم در 7 ثوردر منزل کدام رفيقي پت شده بود . ممنون ميشوم اگر بازهم طفره نرفته و به سؤال قبلي من پاسخ بدهيد .

    47 دقيقه پيش • ويرايش شده • Like
    ..

    غرزي لايق آقاى سليمى،

    هرگاه من به هر پرسش و هر معما به فرمايش شما به محترم لايق مراجعه كنم و شما هم كه عضو بيرو سياسى نه بوده ايد و با دريغ از پيشآمد ها هم اظهار بيخبرى ميكنيد، پس چرا اين بحث را برگزيده ايد و با پافشارى آنرا ادامه ميدهيد. بهتر نيست كه يك سرگرمى مفيد تر براى خود دست و پا كنيد؟

    شب شما راحت

    غرزي لايق من چه گونه به پرسش قبلى شما پاسخ بنويسم، در حاليكه شما از ابتدايى ترين پيشآمد هاى همان روزگار اظهار بيخبرى ميكنيد. اينجا كه كورس تاريخ حزب نيست

    Salim
    آقاي غرزي چرا زود ناراحت ميشويد ، من نوشتم که عضؤ دفتر سياسي نبودم که از عدم شرکت بخش نظامي براي تان بنويسم ، مگر دروغ گفته ام ؟ اگر شما با خبر بوديد از کدام طريق ، شايد تعداد زيادي از رفقا از اين راز ( عدم شرکت بخش نظامي در 7 ثور ) با خبر نباشند ، لطف کنيد و ما را هم از تصميم بيروي سياسي ان وقت آگاه سازيد . ببينيد باز هم از دادن پاسخ به آن سؤال طفره رفتيد .

    5. maj kl. 00:58 = Synes godt om = 6

     

  • Salahudin Salah
    داکتر صاحب حيدر سلام من همين لحظه حدود 180کامنت را ديدم درتمام نوشته هاي شما تقاضاي شماره تليفون را نيافتم بجز شکايت تان از عدم ارسال ان اين چه شيوه رفاقت است من پيامت را ندارم از کجا بدانم که نمره تليفون خود را بفرستم حالا که اين گله بدون تقاضاي تان را ديدم همين لحظه بفرمايد بنويسد شماره ام را و با هم صحبت تليفوني خواهيم داشت 0031616267235ولي ازينکه از کابل مهمان دارم بعد از روز چهارشنبه برايم تليفون کنيد بهتر خواهد بود

    5. maj kl. 02:08 = Synes godt om = 3

     

  • داكتر حيدر عدل
    محترم صلاح الدين صلاح!
    از تماس تان سپاسگزارم. من از طريق كامنت ها تقاضاي از شما به ارتباط تيلفون ويا دوستي را نكرده ام.
    شما لطف نموده صفحه خصوصي تان را ببينيد حتما به خواهش من بر خواهيد خرد.
    اصلا جا ندارد كه من بجاي كامنت از شما تقاضاي دوستي ويا تيلفون را نمايم.
    صفحه خصوصي براي تبادل نظر و ده ها مطلب بين دو نفر است ، نه براي همه.
    موفق باشيد.

    5. maj kl. 02:25 = Synes godt om = 3

     

  • Salahudin Salah
    عرفان عزيز من در همه نوشته هايم هميشه گفته ام که جناب عظيمي يک افسر قوي و برجسته اردو کشور بوده و حتي در جنگ جلال اباد از نزديک ديدم مدتي را که جناب دلاور به سرقومانداني غرض ارايه گزارش به کابل خواسته شده بود و به عوض وي ايشان موقتا رهبري و سوق و اداره جزوتان هاي جبهه را داشتند در همان وقت که مدتي تقريبا دو ماه را در انجا با رفقا سپري کرده بودم به يکي از رفقا قرارگاه در ميدان هوايي گفتم که تمام شکست و ريخت جبهه را جناب عظيمي بسيار خوب جمع و جور کرد ولي در سياست بازي ها و حوادث اخير و تسليمي حاکميت به جهادي ها و نقش يک تعداد از رفقا و دوستان نظرم چيزي دگر است هر کدام ما و شما صاحب انديشه و ديدگاه هاي خود هستيم نمي شود که به فرمايش داکتر صاحب حميد که من و دوست عزيزم کاوش را که هرگز مستعار بازي نکرده شخ قلم و کج قلم کله شخي خطاب کند و ما به خواهش وي يکباره گي راست قلم شويم اين اتهامش خنده دار است . من قبلنا هم گفتم ثوري نيستم خانواده ما از سال هاي 1348و1349 بدين سو با حزب بوده و است برادر عزيزم ضيا جان که توسط خفاشان شوراي نظار در جريان وظيفه به اسارت گرفته شد و تا کنون لادرک است قرباني همين مکبت شد مرحوم پدرم را بخاطر دارم که بنام کمونيست از نساجي منفک و به تقاعد جبري سوق داده شد خودم با همت در راه ارمان هاي حزبم درکشور با سربلندي و افتخار شب و روز را نديده کار و فعاليت کرده ام هيچ نقطه اي کشور و جبهه نبوده که نرفته باشم برعلاوه کار و فعاليت حزبي ام فرد بيسواد نبوده ام بصورت منظم تحصيلات عالي مسلکي در سطح ماستر ي را دارم از عضويتم و گذشته ام نادم هم نيستم حزبم را دوست داشتم و دارم عضويتم در حزب نيز داوطلبانه واکاهانه بوده وتا کنون هم به عقب هيچ يک از بيروي سياسي که اکثر شان مريض و يا حالا عقل پيدا کرده ندامت خود در هر جا بيان مي کنند نبوده ام و نيستم داکتر صاحب مفيد چگونه من و کاوش صاحب را به ان ادبيات مورد پسند خودش محکوم مي کند حق اين را هم ندارد از هر حرف ناموزون خود بايد جواب بدهد اخر داکتر ادبيات کشور مااست . هر کس نظر خود را دارد و بايد مستقلانه بينديشد ما به بحث ها با نظريات مربوط به خود مي رويم اگر موافق بوديم صفت ما مي شود و درغيران هر کي هر دلش خواست نثار ما مي کند اين شيوه سازنده نيست اگر نمي خواهيد که در بحث ها باشيم لطفا يک آگاهي ينويسيد که موافقين ما حق ابراز نظر را دارند من و يا ما در نظر با شما ممکن سلسله حرف هاي را داشته باشيم ولي دشمني نداريم دوست ها ي همدگر هستيم سربلندي شما ارزوي من است

    5. maj kl. 03:14 = Redigeret = Synes godt om = 5

     

  • Salahudin Salah
    داکتر صاحب سلام مجدد من گفتم مهمان از کابل د ارم به جز همين صفحه دگر هيچ چيز را نديده ام و درينجا بايد تذکر مي داديد که در پيام خصوصي بهر حال اگر خواستيد با هم صحبت خواهيم کرد سلامت باشيد

    5. maj kl. 03:00 = Synes godt om = 1

     

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    صلاح عزيز را سلام در کمنت هاي شما شکاکيت هارا خواندم چند روز قبل در پيام خانه فيسبوکي تان نمرا ت تيلفون خود را نوشتم حالا هم تشکر که نمره تان را نو شتيد بعد از روز 4شنبه خدمت تان تيلفون خواهم کشيد .

    5. maj kl. 10:24 = Synes godt om = 4

     

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    رفيق سليم عزيز و قابل افتخار اعضاي با آرمان مر دمي حزب ! سپاس گذارم که پاسخ هاي دندان شکن تان به رو سپي جبري و شوقي سياسي عرزي لايق در اين جا لينک داديد تا شک هاي دگر هم از مشکوکين رفع گردد. ممنون تان
 
  • Mohammaad Nabi Azimi
    سليم عزيز ! هميشه آسان است که پاسخده ده پيامد ها و ره آورد ها نباشيم.، هميشه آسان وارزان است که سوال کنيم و بپرسيم که چرا اين طور شد ، چرا آن طور شد و خود ازبلندي هاي غرور بر پاسخدهنده بنگريم، قناعت نکنيم و اگر قناعت کرديم به قول رفيق عزيز مان کاوش ” قبول ” نکنيم و اگر جا داشت يگان ههههههههه سر دهيم ويا هبنويسيم . مناظره شما با فرزند جناب لايق و برخي از رفقايي که ازمن گلايه دارند که از گرفتن نام هاي شان دريکي از کومنت ها خود داري کرده ام تا حدود زيادي ازهمين ويژه گي ها برخوردار است. .اما از اين حرف ها که بگذريم مرا مثل هميشه خواندن نوشته هاي تان که بنياد استوار منطقي دارد و نمايانگر آگاهي ژرف شما از قضايا و حادثه هاي سياسي – نظامي چند دهه اخير کشور است، مشعوف مي سازد. رفيق سليم عزيز اجازه دهيد درهمين کومنت به رفيق شهاب الدين سرمد گرانمايه هم اطمينان دهم که اين خامه ،هرگز درمناظره ها و محاضره ها از فرهنگ پذيرفته شده و قابل پذيرش جامعه فرهنگي مان – حتي دربرابر مخالفان ايديولوزيکي – عدول نکرده است. مگر آن که : اين جهان کوه است و فعل ما صدا / سوي ما آيد ندا اندر ندا. شادکام باشيد رفقاي گرانقدر5. maj kl. 10:41 = Redigeret = Synes godt om = 9

     

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    رفيق کا وش کوچي عزيز دل من و تو در داخل قوس گرفتن حزب شهيدان و قهر مانان خوش نمي شود ما نمک حلال هاي آن حزب هستيم مبارزه من در وقت حا کميت حزب ما هميشه انتقادي بوده شاهد رفيق صلاح عزيز است اما نا م دزديده شده (وطن)راميخواهم داخل قوس بگيرم که با لاي حزب دسيسه وتحميل کردند و تا حال از پرزه رفتن محترم صديق رهپو رهايي نداريم .

    5. maj kl. 10:42 = Synes godt om = 5

     

  • داکتر حميدالله مفيد
    رفيق صلاح عزيز درود!
    مي خواستم نگارش خود را بازگشايي كنم وان اينكه:
    در نوشته بالايي با چشمان سفيد وبا قلم سياه رفيق هاي بسيار گرانقدر ما را چنين مخاطب ساخته بودند:
    چه دلاورست دزدي كه به كف چراغ دارد؟
    آغاز دشنام انجا بود، چرا در گفتمانهاي بسيار دوستانه دو رفيق روشنان نگر وعزيز ما را دزدي كه به كف چراغ دارند مخاطب ساخته اند؟
    من شما را نه ، همان خامه پرداز را دزد غولك بدست مخاطب ساخته ام

    5. maj kl. 12:17 = Synes godt om = 8

     

  • Yazdan Zafari
    زماني بود كه داكتر صاحب نجيب در ابتدا از پسوند اخر نام خود مي شرميد. وان را هيچگاهي بياد نمي اورد. وبعد ها در زمان گرفتن قدرت دوباره كلمه الله ورد زبانها شد. ويك تعداد از ايه هاي قران شريف را با تفسير ان نيز آموخت كه تا به مردم افعانستان وبخصوص جهاديها نشان دهد كه او يك شخص مسلمان و خدا پرستي است. ديگر زمان گذشته بود. چون او زمانيكه يا طمطراق يادي از ويراني پل هاي عقبي وطن يا كفن را ميكرد .وكمك هاي خارجي ديگر رويهمرفته قطع ميگرديد داكتر صاحب قبل ازينكه قيام ارتش شوروي سابق عليه گرباچف پيروز گردد وعجوﻻنه ان را به عنوان يك حركت ظفرمندانه به رسميت شناحت. وپيام تبريكي فرستاد وزمانيكه به مردم پيرو مدهب اسما عيليه و ازبك در محضر ده ها فعالين حزبي بطور كودكانه توهيني روا داشت وزمانيكه اوضاع سمت شمال را بدست خود واگاهانه دامن زد. وزمانيكه از سپردن قدرت دولتي به ظاهر شاه گلبدين حكمتيار را كه پيشنهادش را نپذيرفته بود اخطار داد. ديگر هر فرد عادي حزب ميدانست. كه داكتر نجيب الله كوله مسافرت رابسته وپل هاي عقبي را بخاطر فرار دو باره اعمار نموده است . وهمه ميدانستند كه عمر دولت وحزب وطن داكتر صاحب ديگر به پايان رسيده است. زمانيكه داكتر صاحب بعد از فرار نا فرجام طوري وانمود ساخته بود كه جهت پديرايي از بنينسيوان در نصف شب ان هم بدون قطعه تشريفات وبا خبر ساختن وزير خارجه وگارنيزون كابل درشرايط بسيار حساس مسخرهاي بيش نبود. فرار داكتر نجيب الله وبرخورد بسيار احساساتي وتعصب گيرانه وي در مقابلوطن دوستان شمال ورفتن چندين مراتبه اي هيت بلند پايه داكتر صاحب ودعوت وجا بجايي گروپ هاي مسلح حكمتيار در كميته مركزي. قصر گلخانه رياست جمهوري خوزه هاي دوازدهگانه پوليس وفرقه پنج وزارت امور داخله وجا بجايي دستگاه مخابره حكمتيار در وزارت داخله واخطار هاي متوتر حكمتيار در جهت تصفيه با اعضاي حزب وبوجود امدن خﻼي قدرت به نسبت رفتن ريس جمهور به دفتر سازمان ملل متحد ديگر نه نظامي وجود داشت ونه حاكميتي. اعظاي حزب بايد افتخار به كساني نمايند كه قهرمانانه ابتكار عمل را بدست گرفتند واز انتقام جويي افراد هاي بنياد گر حزب اسﻼمي كه تا هنوز هم مردم مظلوم اين وطن را به قتل ميرسانند .جلوگري نمود. اين افراد كساني هستند. كه گاه گاهي فوتوهاي شانتوسط دشمنان وطن جهت هراس از همبستگي مجدد اعضاي حزب در صفحات فيسبوك وسايت ها انتشار ميابد. انها بودند كه قهرمانانه بدفاع از مردم. بخصوص شهريان كابل به پا خاستند. وتعداد ي شان درين راه جانهاي شرين شان را فدا نمودند. نسلهاي ويروس پاشان سابق كه بد نامترين اشخاص در ميان اعضاي حزب بودند. امروز نيز از همبستگي مجدد اعضاي حزب در هراس اند و از اندك ترين پيروزي وهمبستگي انان رنج ميبرند. ايجاد نفاق وپراگندگي اعضاي سابق حزب به مرض عﻼج نا پذير انان مبدل شده است اعصاي حزب. ورفقا نبايد ديگر خود ها در گير حرف هاي عرض الود انان سازند. و انان چنان افرد منفور ي هستند كه امروز بجز از فرزندان واعضاي فاميل شان كسي ديگري با انها نيستند. ومو جوديت دوباره انها بجز از ضرر وسم پاشي هيچ مفاد ديگري به در تجمع رفقا نخواهند داشت. وضرور نيست كه عرفان عزيز عظيمي گران ارج وساير دوستان اوقات گرانبهاي خود مصروف ياوه گويي انهاسازيد من به عنوان يك عضو ساده وسابق ح.د.خ.ا.كه هيچ پيوند قومي به انانيكه مدت هاي در كابل ماندند وبما اعضاي حزب روحيه ميدادند. وما را تشويق به همبستگي مينمودند ندارم احترام وسپاس بي پيانم را نثار شان ميسازم. امروز انها نه قدرت ومقام دولتي دارند ونه حزبي اين مختصر نوشته بي سروپا ام به پاس اجراي وظايف صادقانه ودلسوزانه انها در حزب ودولت دموكراتيك بود كه من به عنوان شاهد عيني ان زمان بوده ام.

    5. maj kl. 12:23 = Redigeret = Synes godt om = 11

     

  • داكتر حيدر عدل
    رفقاي نهايت گرانقدر !
    از روز اول كه بحث در ارتباط به نوشته رفيق عرفان گرامي و انهم به جواب نوشته ها و عكس انداختن هاي اقاي غرزي و رفقايش بود. اولين صداهاي مخالفت از جانب رفقا صلاح الدين و كاوش به ارتباط نوشته رفيق عزيز ما عرفان بلند شد.
    و از همان روز الي همين لحظه به جز انتقاد و تعرض بالاي رفقا من نه كدام جوابي ازين رفقا ديده ام و نه استدلالي.
    به هر حالت ايشان نوشته اند كه مهمان دارند و مصروف هستند. ما همه الي روز پنج شنبه انتظار داريم تان ايشان ازين مهمانداري فارغ شده و به جواب سوالات ما بپردازند.
    در غير ان جاده يكطرفه خواهد بود.
    موفق باشيد.

    5. maj kl. 12:51 = Synes godt om = 7

     

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    رفيق عدل عزيز در اين صفحه استاد محتر مم فقير ودان ،محتر م پايمرد و رفقاي دگر هم عضويت دارند با يد در بحث شرکت يا قناعت کنند نمي دانم چرا خاموش اند ؟ يا همان جاده يک طرفه خويش روان اند خوشش شان ميايد ….!؟سکوت علامه رضايت است .

    5. maj kl. 12:56 = Redigeret = Synes godt om = 9

     

  • M Aref Erfan
    درود بي پايان به همه رفقاي نازنينم.اميد با بزرگي وقلبهاي فراخ وپرمهرتان؛غيابتم را طي جريان ديروزببخشيد.،طوري که کامنتها را ديدم ،اين مباحثات آگنده ازکابرد عاليترين فرهنگ گفتمان،تبارزبهترين شکيبائي وحس رفاقت هاي تاريخي بود.برجسته ترين رويکرد درهستۀ اين مباحثات عبوراز فصل جعليات،اتهامات بيمايه وبي اساس ،برخوردهاي عاطفي وذهنيگرانه با پديده هاي تاريخي،وجستجوي حقايق ناب.عبور ازمرزهاي انقطاب وانشقاق وبرداشتن گامهاي بلند واستواربسوي همزيستي وهمگراي وانسجام تکه پاره هاي مجدد نهادبرباد رفتۀ مان که روزگاري همۀمانرا درزيرسقف واحد گرد آورده بود.ره آورد مثبت اين بحث است.
    درين خط گفتمان،ازبيان واظهارت سازندۀ همه رفقا نهايت سپاسگزارم:
    رفيق اکبري عزيزمان ديگر سپاهي گمنام نيست .جلوه هاي درفش پرافتخار مبارزه چه ديروز وچه امروزمعرف او خواهد بود.بلي رفيق اکبري عزيز،رفتار جنون آميز با فوتو وشخصيت رفيق کارمل،بعد از دسيسۀ سبکدوشي اش ،به اين خرمن بيشترآتش زد،وقيمت آن اشتباهات بزرگ را تا کنون حزب ميپردازد،وجود اين همه جزاير درحزب تصادفي نيست.
    از رفيق شهاب الدين سرمند،وبيان بنيادينش ممنونم،تلاش خواهيم جست تا با همت همگاني دربيان حقايق از رويکرد سليقه گرائي عبورنموده وحقايق را ازاعماق زمين بيرون آريم.شما بجا فرموده ايد که :دست دوستي را نبايد شکست.
    سپاسگزارم از نمايش ارادۀ تواناي رفيق صارم گرامي که مثل هميشه آهنگ همسوي وهمگرائي را به سرايش آورده است.من با رفيق صارم عزيز هم عقيده ام که حتي برخي از اعضاي بيروي سيا سي نميدانستند که درعقب پلينوم هژده ومصالحۀ ملي يک “خندق ” کلان حفرشده است که همگان را به کام خود فرو ميبرد.
    با تشکر از زفيق داکتر حيدرعدل ،که با مساعي وسهم بارزومشارکتش درين گفتمان ،رفقا را ياري ميرساند.
    از رفيق سليم سليمي ،ازهمت بلندش،از منطق رسا واستدلال حقيقي اش که مبتني بر شواهد عيني استوار است،يک جهان سپاسگزارم.او حامي سرسخت حزبش ،آرمانش ورفقايش است.او با بچِۀ لايق بخاطر دفاع ازآرماني درافتيده است که جناب لايق روزگاري با آن آرمانها تجارت سودمندي براه انداخته بود،درافتيده است.لايقي که برابر قوطي گوگرد ديگردرتاريخ جا ندارد.تاريخ مملو ازجنايت،خيانت وشيطنت اين عنصر مسخ شده است. انها ديروزهم گورآفرينان حزب ونظام پيشين جمهوري دموکراتيک افغانستان بودند وامروزهم.
    سپاسگزارم از رفيق ميرويس گرامي که شجرۀ جاسوي پدري لايق را نيز آشکار ساخت.ووانمود ساخت که جاسوسي وخيانت وشيطنت اساسآ به شغل وپيشۀ اين خانواده مبدل شده است.
    بااظهار سپاس ازنظريات رفيق داکتر مفيد گرامي ورفيق عزيزما عمر فيض که غنائي بيشتر به اين گفتمان بخشيدند.
    سپاسگزارم از بانوي فرهيخته حميده گشتاسب،که چهرۀ واقعي لايق را به مثابۀ ويرانگر ترين عنصر خزيده درحزب ،درچند جمله بيان نموده است.
    از رفيق گرامي صلاح الدين صلاح وگران ارج گلزار کاوش ممنوم که درمباحثات با حضورگرم شان نقش معين را درين بحث ايفا نمودند.
    با تشکر از بيان صريح رفيق صلاح عزيز درخصوص قابليت ومهارتهاي نظامي ونقش برازندۀ او در فتوحات نبرد جلال آباداميد در پهنائ يواقعيت هاي تاريخي وروشنائي اين مباحثات،تاريخ را بارديگرباز خواني نموده ودرک نمايد که رژيم درفکتوربعد خارجي وعمليۀ فروپاشي طولاني مدت داخلي که نقشۀ آن در خارج ريختانده شده بود سقوط کرد. تباني ارکان حکومت وبلند پاگان رژيم چون لايق،وطنجار،پکتين ……درروشني اين همه اسناد انکارناپذير تاريخي اظهرالمنشس است.اميد ازمرض اين اعتقادات جسورانه عبور نمائيم
    از رفيق يزدان ظفري وبيان حقايق مستدل وانعکاس ديدگاه هاي تاريخي شان حول حوادث “فاجعۀ سقوط ” که در اسرار گفته ها ونا گفته هاي حيرت آور پيچ وتاب يافته است متشکرم.
    براي همه رفقاموفقيتهاي مزيد درين کازار آرزوميبرم.
    .

    5. maj kl. 13:51 = Redigeret = Synes godt om = 8

     

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    تقديم به رفقا ي منتقد !https://www.youtube.com/watch?v=Cs3vFhIPsgA

    رازق فاني – غايله

    دگر مگو که چه شد،چون شد و چه پيش آمد مگو که خرمن ما را کدام ساعقه سوخت دگر مگو ک…Se mere
    5. maj kl. 13:52 = Redigeret = Synes godt om = 4

     

  • داكتر حيدر عدل
    رفيق دانشمند و توانا عرفان گرامي درود بر شما!
    از شما تشكر و سپاس بي پايان كه نه در گذشته و نه در حال علاوه بر اينكه از موضع اصوليت هميشه دفاع و حمايت نموده ايد ، در پشتيباني از حملات ناجوان مردانه و غير اصولي بعضي انسان ها مانند غرزي و هم سال ان نيز دفاع و حمايت نموده ايد.
    نوشته اخير تان نهايت اموزنده و رفيقانه مطرح شده كه نمايانگر ديد وسيع شما را از قضايا و حوادث كشور بيان ميدارد. و در يك كلام جمع بندي علمي از اغاز گفتمان الي امروز ميباشد.
    دست تان درد نكند و قلم تان رساتر باد.

    5. maj kl. 14:32 = Synes godt om = 7

     

  • Gulzar Kawesh
    دوست محترم جناب حنرال عظيمي ، دوست ګرامي جناب داکتر مفيد ،وعزيزان ديګر از نوشته هاي هرکدام شما که درفضاي صميمانه باهمديګر صورت ګرفته ونقاط نظر هريک خويشرا بيان داشتيم سپاسګذارم از نوشته جناب عرفان عزيز که از موضع شان نوشته ودفاع کرده اند ممنونم . اګر درنوشته و کمنت ها همه موافق ميبوديم پس چرا همه دراينجا وآنجا مهاجر ودرغربت بسر ميبرديم ؟؟ واګر اينطور نميبود شايدمانند سالهاي خروش مبارزات وطندوستانه همه درزير يک سقف محکم دوستي ها ورفاقت ها مي نشستيم واز نظام که براي عدالت واقعي مبارزه ميکرد تاحال مستحکمتر و پايدار تر ازګذشته ميداشتيم ، حيفا وباتاسف که چنين نشد و اين شکست وريخت نظام که بعداز ويراني دژ شوروي با سياست ګلاسنوس و پريسترويکا شروع شد و دامنه آن همه متحدين اشرا فرا ګرفت و افغانستان نيز از آن بي نصيب نماند. هرچند خودم علنيت و فرا فکري رامنحيث روند مثبت باعبرت ازنواقص نظام ګذشته که دارايي مرکزيت دګم بوده جدن تاييد و حمايت ميدارم و اصول فکري خودرا بيشتر با اساسات و خواسته هاي ملي ووطندوستانه آراسته ميکنم عرض ميکنم که اين ګفتمان کنوني باوجود تفاوتها درنحوه برخورد رهبران ګدشته حزب و نظام و سقوط مرګبار آن که باجوانب وديدګاهاي مختلف بسته است اما نتيجه بعدي آن درسهاي بزرګ براي نسلهاي بعدي کشورما خواهند بود . از شاهپور ګرامي که به قوسين نوشتند عرض کنم که ح د خ ا و وطن هردو آن براي من ګرامي است و از دستآوردها و اشتباهات آن نه من ونه توونه ديګران ميتوانند چشم پوشي کنند !! اين بدان معني است که درمبارزه حال وآينده نبايد خوشپاور عمل کنيم بلکه ګذشته کار ومبارزه راعلاجي کنيم و قدمهاي بعدي رابګذاريم . تنها شعار دادن همه کار نيست بلکه به پراتيک واقعي زمان شتافت . فکر ميکنم بسياري از وطندوستان ګذشته ميتوانند دريک اتحاد کاري يکجا شوند اما اين اتحاد نبايد به طعنه ها يکجا باشد زيراهمه ما از بنياد وادامه نهضت تا سقوط مربوط همان نظام بوديم و هرکدام ګرداننده يک عرصه کار ومبارزه نظام ګذشته است و هيچکس از محور دستآوردها و اشتباهات آن زمان مبرا بوده نميتواند باشد . ح د خ ا و ادامه آن حزب وطن که باتحولات وتغييرات زمان زياد آموخته و آبديده شده است ، باوجود مشکلات عديده ازګذشته وامروز ميتوانند نقش بزرګ ملي ووطندوستانه شانرا درکشور ايفا کنند . من به اين نظر ام که بايد همه فرکسيونهاي درون حزبي که بنابر هر مسله ايجاد شده بود بلاقيد شرط منحل شوند تا يک بدنه وګردان نيرومند فکري موثر ايجادشود .هر فرد ورهبر که بازهم تلاشهاي ګروپي وفرکسيوني ميزنند بايد دربرابر حزب و همفکران استماع شده واز صفوف و رهبري ساختار رانده شوند .سازمان نوين بايد مقلد سياست هاي جهاني نباشد و بايد درفکر،انديشه وعمل واقعن حزب مردم افغانستان باشد. رهبران ګذشته حزب بايد بنابر حساسيت هاي معين جامعه افغاني جاي شانرا ازصدر کار ورهبري با احترام ووقدرداني از آنها بايد به نسل جوان وبالنده وکادرهاي خوشنام خالي نمايند و حزب آينده را دررهبري سالم کمک وهمکاري نمايند .همانظوريکه که درکامنت ګذشته ام نوشتم بايد يک کميته مستقل وبيطرف ايحاد و قضاياي رخداده سالهاي ګذشته را جمع آوري نموده و منحيث اسناد تاريخي حزب ترتيب و به صفوف آن ارايه دارند. همانطوريکه درنوشته جناب غرزي درباره حزب ونظام سوالات وداوري هاي مختلف وجود دارد درنوشته جناب عرفان ګرامي نيز همين داوري متفاوت وسوالات متعدد وجود داشته درحاليکه جناب جنرال عظيمي و عده ديګري با کرآت تاييد داشتند اما بايک حرف دوستانه بايد اضافه کرد که اين نوشته بخشي از واقعيت است نه کل واقعيتهاي رويداد !!و ضروراست بيشتر کنکاش صورت بګيرد . براي زمان کنوني بحث هاي زننده درميان متحدان نظام ګذشته به جز ازنقصان عظيم پيآمد خوبي ندارد . از تندروي وتشدد درمقابل هريک ازهمرزمان ګذشته خويش جدن بپرهيزم و مسايل را دوستانه وصميمانه به بحث وګفتګو بګذاريم .اميدوار هستم تامرا به خاطر نظريات ام تحمل کرده تا بتوانيم مسير هدفمند ومشترک را براي حال و آينده جستجو ودريافت نماييم .

    5. maj kl. 19:14 = Redigeret = Synes godt om = 9

     

  • Omar Faiz
    رفيق گلزار کاوش گرامي، من تبصره عالي تانرا با گرمي استقبال مي نمايم. تبصره تان برايم نويد بيشتر بخاطر ادامه درست و معقول اين گفتمان با فرهنگ عالي روشنگري بخشيد. بگذار شما و رفقاي عزيز ديگر که با اين گفتمان علاقمند اند در اين جا در فضاي رفيقانه و دوستانه ديدگاه هاي شانرا ارايه نمايند. من هم از شما رفيق گرامي سپاسمندم که ديدگاه هاي تان را بدون کدام ملاحظه يي نوشتيد.

    5. maj kl. 14:49 = Redigeret = Synes godt om = 9

     

  • Gulzar Kawesh
    من هم به نوبه خودم ازشما ګرانقدر فيض عزيز که همواره تلاش داريد تا از اينطريق خدمتي را براي همفکران و انديشمندان انجام دهيد بينهايت سپاسګذارم . شما نيز ازجمله کساني هستيد که اين برګه صميمانه مباحثات رفيقانه راباز نموده و زمينه هاي لازم بسيح و ابراز نظرها را فراهم کرديد .

    5. maj kl. 14:54 = Synes godt om = 7

     

  • Salahudin Salah
    گلزار عزيز خودت مي داني که من با خودت در هر ديد و بازديد حرف هاي خوب و صميمانه اي داشته ايم و مشترکا براي رفع يک سلسله حرف ها هميشه به گفت و گو ها پرداخته ايم نظريات خوب و بد خود را با بسيار صميميت تا حال توانسته ايم مطرح کنيم بازهم با گفته هايت کاملا هم نظرم اميد وارم باز من و تو را دريک رديف نگيرند اما تفاوت هم ندارد تو دوست و برادر مني ولي با در نظر داشت همه گفته ها باز هم دوستان ما يک جانب را با نهايت لطف و خوشبيني و عده را با بدبيني کامل سرکوب مي تنايند من مي گويم هر انکه با هر تنظيم اسلامي حد اقل کمک و هم نوعي را داشته است به جنبش و حزب جفا کرده اند من مخالف همه تنظيم هاي اسلامي هستم همه را دشمن مي دانم سازش با هريک را عمل دور از انصاف به حق رفقاي خود مي دانم و حاکميت تسليم داده شد نه اينکه مجاهدين بدون کمک عده به تنهايي همه را بدست اورده باشند و ما بين هم به سر همديگر بزنيم که فلان با حزب اسلامي رفت و فلان با شوراي نظار لعنت به هر دو شان

    5. maj kl. 15:28 = Redigeret = Synes godt om = 5

     

  • Gulzar Kawesh
    با اين کمنت خود هم ازدوست عزيز صارم ګرامي متشکرم که عکس مرا براي شناخت دوستان برګه که بامن نا آشنا بودنذ معرفي ساختند واميدوارم تاشک شان رفع شده باشد که مستعار نيستم  .

    5. maj kl. 15:36 = Synes godt om = 5

     

  • Salahudin Salah
    رفيق شمشاد (مستعار) ممنون از سوالات شما فکر مي کنم با عجله خواستي که به جواب منفي دادن به من بپردازي خوب کردي اين است جواب من برايت خودت که نمي دانم کي هستي بخاطريکه بدون عکس و با اين نام و تخلص ؟ 1- من به همه ولايات و بيشتر به سمت شمال به خاطر کار هاي سياسي طي چندين سال مي رفتم منحيث مسولين شعبات رياست سياسي و معاون ان ادا ره و اينکه قيم بودم دليلش شناختم از ان ولايات که متولد پلخمري هستم بود و در اخرين زمان ها که حوادث سمت شمال شروع شده بود و بغاوت عليه مرکز صورت گرفت من سرپرست رياست سياسي بودم و ريس سياسي غرض تداوي به شوروي وقت رفته بود .2-درست مي گويي من از س.د.ج.ا شروع کرده و هم زمان منشي هاي حزبي البته در سال 1359و 1360 بود دقت کن خدا را شکر که همه قدمه ها را گذشتانده ام پرش چندين پله اي نداشتم هههههههههه سازمان جوانان /منشي حزبي / معاون سياسي / امر سياسي/ سرپرست ادا رات اگر واسطه مي داشتم راسا ريس ادارات اوپراتيفي مي شدم بازهم خرسندم که نورمال ارتقا کرده ام انهم در بخش هاي سياسي در حاليکه تحصيلات عالي را داشتم و عده با تحصيلات پاينتر از من گاه گاهي امر من بودند.و زمانيکه براي معرفي ريس امنيت بدخشان به ان ولايت رفته بودم شخصا به اساس هدايت وزير امنيت شهيد يعقوبي صاحب موظف شده بودم و بودنم هم به اساس امر وزير و تماس هايم هم با عده تکيه به ان بود ان زمان دگر من در س.د .ج.ا نبودم ههههههه دوست عزيز 3- يک حرف مي دانم که داکتر صاحب نجيب براي صلح و مصالحه و رفاه مردم و رهايي جنبش از همه منجلاب هاي ان زمان به مثابه ريس حزب وطن همه تلاش هاي خود را مي کرد من به اين باورم ضرور نيست که به خودت تحميل کنم تو خود مي داني 4- هر حزبي با هر تنظيم احزاب تندرو و معتدل هفت گانه و يا هشت گانه که در تباني بوده و پروسه سقوط را تسريع بخشيده خايين است اين بار نام نمي گيرم من به هيچ ابله و احمق که مخالف انديشه اي ام بوده تن در نداده ام و نمي دهم ولي معلومات هايم هم در سطح است که مي دانم که چرا چنيين شده بود .5-من در اوخر و يا در استانه تسليمي حاکميت از جانب ان جفا کاران در درون و بيرون حزب سرپرست معاونيت سياسي وزارت بودم انهاي را که تو خود مي گويي در گارنيزيون بودند خوب مي دانم و خوب در تماس با ايشان بودم انچه به من گفته اند هنوز در حافظه ام است به ساده گي فر اموش نمي کنم اعضاي رهبري حزب همه با هم دست واحد نداده بودند. بزرگان قواي مسلح در تفاهم با عده از بيروي سياسي ان وقت دست بکار شده اند حاکميت و حزب را ازهم پاشيدند حالا هم در غرب زنده گي دارند لشکر از حزبي ها به شمول من مهاجر شده اند و عده شهيد شدند هنوز هم شما دوست عزيز مي گويد که من در جوانان بوده ام ريس نبوده ام و يا معاون و غيره اين سوالات شما چه درد را دوا مي کند که در تحليل اخر عده از درون حزب باعث سقوط شدند هر ان کس ازين خاينين و جفا کاران دفاع کند من به او هم مي گويم که خاين است هيچ تنظيم را برتر نمي دانم خدا حافظ ات شمشاد عزيز .

    5. maj kl. 16:23 = Redigeret = Synes godt om = 5

     

  • Salahudin Salah
    شاپور جان خوب کردي باز بخوان ما با هم اشنايي کامل داريم هر انسان حق ازاد انديشيدن را دارد شما به يک نظر هستيد و مخيرهستيد من صاحب نظريات خود به شما نمي گويم که در گفته هاي تان شکاکيت داريد موفق باشيد

    5. maj kl. 16:27 = Synes godt om = 2

     

  • Salahudin Salah
    حميد عزيز به من و کاوش گرامي شخ قلم و کله شخ گفته اي اين حرف را از خودت انتظار ند اشتم من با شما ممکن يادت باشد و يا نه بسيار طولاني شناخت دارم روزي به برادرم ضيا جان درموردت حرف هاي داشتم به من گفت رفيق خوبم است حرمت همان گذشته ها را هم ندانستي به مني که به بسيار ارامي و صميميت با رفقا برخورد مي کنم چنين خطاب کردي د اکتر صاحب عزيز ازرده شدم که چرا رفقاي ما وقتي در تقابل نظريات قرار گرفتند دگر به عقب نگاه نمي کنند تفاوت ندارد ممنونت

    5. maj kl. 16:31 = Synes godt om = 3

     

  • Gulzar Kawesh
    جناب يزدان ظفري ، ايکاش نوشته خودرا يکبارديګر بخواني و بدانيد که کامنت خودت با اخوانيها و مخالفان نظام چه همرنګي وتطابق دارد که دربرابر يک حزبي خويش چنين مينويسيد !! افسوس

    5. maj kl. 18:58 = Synes godt om

     

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    صلاح عزيز آزرده نشويد داکتر صاحب مفيد امروز برايشان گفتم که شما برادر شهيد ضيا هستيد وافتخار کردن

    5. maj kl. 19:01 = Redigeret = Synes godt om = 2

     

  • Salimi Mohammad Salim
    از لطف بي پايان رفقاي عزيز و گرانقدر سپاس گذارم
 
  • Sarem Shir
    رفيق عرفان عزيز سپاس از شما جداً از هر حرف شما مي آموزم و بااين شيوه خاص پيشبرد گفتمان شما مي آموزم که چګونه باهم گفتمان کنيم که هم احترام،هم ديد خود را باصراحت آن بيان کنيم بدون اينکه در و ديوار زنيم و با حرف معروف نيم قران قبول کرده ها سود جويي کنيم موفقيت تانرا با ارزوي سهم بيشتر عزيزان آرزو دارم، رفيق کاوش عزيز طرح تان از عمق صداقت تان است مطمين ام جايگاه خود را ميگيرد زيبا و خوب نوشتيد. براي من هميشه سوالي بوده که در ميان جم عزيزانيکه خود را دوستدار شهيد نجيب و در هر صفحه و کلام شان عکس ها و نوشته هايي با ديکور ها و… مصالحه ملي نوشته اند و خود را حتي بنام پيرو خط مصالحه ملي شهيد نجيب الله اعلان ميکنند. مطرح کرديم پاسخ نگرفته ام در نهايت توهين و تعقير کرده اند با نثار چند دشنام به ادرس زنده ياد کارمل و کارملي گفته اخراج کرده اند. که اين مصالحه را رفيق نجيب ما با کي ميکرد ؟ شرق و غرب از افريقا تا … رفت و هيت فرستاد با هفتگانه و هشتگانه و گروپ ظاهر با هرنوع شرايط آماده سپردن قدرت و کار مشترک بود آيا خيانت ميکرد يا خدمت ميکرد؟ شش و يا سه ماه وزارت مهم دفاع براي مسعود خالي گذاشته شده بود کي اعتراض کرد از اين حاميان، برخلاف کسانيکه اعتراض کردند زنداني شدند توسط همين رفقاي ما… هيچکسي پاسخ داده نتوانست! نوشتم شما که با رفقاي خود مصالحه کرده نميتوانيد اين بعد اش يعني چه! و سوالي داشتم که رفيق نجيب تصميم گرفتند شخصي که بروند گيريم مي رفتند بخير مي رسيدند آيا انها فکر کرده بودند که با اين رفتن شان چه حالي بر سر اين نظام و ملت و حزب مي آمد ؟ هرگز به مرگ هيچ انسان آرزو ندارم حتي جاني و مرگ و حادثه شهادت شهيد نجيب هم برايم غير قابل قبول است . و منفي مسايل سياسي پيش از اينکه حزب و انقلابي را بشناسم آنها را ميشناختم خوش ميبودم که ميتوانست به مقصد سفر خود با زن و فرزند خود مي رسيد. ولي تا حال خود را قناعت نداده ام که چگونه رفيق نجيب ما تصميم فردي به رفتن گرفتن و همه را در ميدان خدا رها کردند آيا از مسوليت و صداي اين همه افراد حزبي و غير حزبي که به ايشان اميد داشته بودند بي تفاوت بودند به همه چيز نقطه ختم گذاشته بودند… براي من از شناخت زمان و شخصيت شهيد نجيب اين روشن است که اگر در عقب در هاي بسته دلبند وعهده هاي چيزکي بنام ملل متحد و آدمکي بنام سيوان نميشدند و خصوصي نمي انديشيدند در کنار مردم و رفقاي خود ميبودند همان مردم و رفقاي شان که 4 سال دشواري ها را گذشتاندند 40 سال ديگر را هم همراه اش ميبودند چنانکه در جنګ جلال آباد ،کودتاه تني با شرايط دشوار اقتصادي مواد سوخت و غذايي که با نيم نان يک خانواده سپري کردند باز هم ميگذشتاندن… و اين همه کشت و خون با ان حالت اش هرگز در کابل صورت نميگرفت … معمي خوست و بعد شمال رفتن نيمه شب بعد مانع رفتن شدن حضور حزب سلامي و بعد جمعيت زير نيم کاسه است که کاسه اش سنگي است و خارجي و چنان نقش و نگار زده اند که تا هنوز ما بر فرق هم ميزنيم حتي از آفتاب با همان روشنايي و گرمي اش و از برف با همان سردي و سپيدي اش منکريم …5. maj kl. 19:52 = Synes godt om = 9

     

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    صلاح عزيز چه را بخوانم ؟

    5. maj kl. 20:25 = Synes godt om

     

  • Gulzar Kawesh
    دوست عزيز صارم ګرامي بازهم دريکجمله مختصر، من به رهبران فقيد ګذشته حزب احترام وحرمت دارم و نميخواهم يکي شانرا ازديګرش جدا به بررسي بګيرم . مسايل را که شما يادکرديد متاسفانه درهردو بخش حزبيها است و هردو ملامت هستند . زيرا بيشتر حزب را مال شخصي فرد فکر کرده و مجنون وار به قضايا مينګر ند تاعقلانيت ، درستي ، واقعيت ها را درک وراه هاي حل را جستجو نمايند . من از اول موضع خودرا بيان کردم وآرزودارم تاعقل سليم همه ماقادرشود تا با پديده ها بطورمجرد برخورد نکنيم وبايد جوانبي را که نظام وحزب را به اين حال رسانيد رديابي کنيم بدون فردګرايي وکيش شخصيت پرستي !! دوستان ما بادرک اوضاع وشرايط حاکميت ګذشته ، شکست وسقوط و عواطف شرقي شان بايد خاتمه دهند و ما حزب خودرا به نمونه کورياي شمالي تبديل نکنيم که براي حيات انديشه ها و نسلهاي بعدي ګران وجبران ناپذير تمام ميشود .

    5. maj kl. 21:09 = Redigeret = Synes godt om = 7

     

  • M Aref Erfan
    کتاب سرنوشت غم انگيز درافغانستان
    فليپ کاروين:
    هنگا مي که نجيب الله استعفي داد،همين درک وجود داشت ،ملل متحد کاري انجام داد تا او را مجبور به استعفا نمايد.واينهم صحيح است که مجاهدين درحال حاضر با حکومت درحال جنگ اند ونميخواهند که درحکومت انتقالي نجيب يا پيروان او درقدرت شامل سازند .آنها نجيب را دست نشاندۀ شوروي ميشمارند.ص-101
    +++++++++++++++++++++++++++++++++++++========++++++++++++++++++++++++
    بها[داکتربها والي کابل] معتقد است بيانيۀ نجيب الله به تاريخ 18مارچ که قصد خود را براي آمادگي به استعفا بيان کرد،موقف دولت را تضعيف کرد.وگفت زمان ومحل انتقال قدرت داراي اهميت فوق العاده است.او سوال کرد که با اين تعداد قوتهاي فراوانيکه دراطراف کابل تجمع کرده آيا 15 نفر[مقصد اواز شوراي بيطرف است –مترجم]قدرت کافي خواهد داشت يا خواهند توانست نظم را تامين نمايند؟ص-118
    +++++++++++++++++++++++++++++++++++++=======++++++++++++++++++++++++++
    15 اپريل 1192
    ساعت 7:30 !در جلسۀ صبحانه،”عوني “بما گفت،که نجيب امشب به ساعت 12:30[نيم ساعت بعد از نيمۀ شب ]تيلفون کرده وجلسۀ عاجل شوراي بيطرف ؟را تقاضا کرد.همچنان ميخواهد که بينين عا جلآ او را با خود به طياره نشانده بصورت مصئون به خارج پروازدهد.
    بدون تبصره.ص-121-122

    5. maj kl. 21:23 = Redigeret = Synes godt om = 11

     

  • Faried Akbari
    رفقاي نازنين درود بر هريک شما به ديد من اخبلاف ميان مان انقدر نيست که يکريگر را تحمل نکنيم ونپذيريم .هدف وارمان يکيست وهر رفيق برايمان عزيز وگراميست . بيايد يک ديگر را صميمانه در اغوش کشيم .اختلافات خورد وريزه راکنار گذاشته متوجه مخالفين شويم که در کمين نشسته اند.

    5. maj kl. 23:06 = Synes godt om = 9

     

  • Faried Akbari
    رفيق گلزار عزيز . رفيق صالح مهربان درود بر شما . گلايه از دوستان ميشود ته از مخالفان و ما هرکاه از يک ديگر گله منديم بدين مفهوم نيست که از دوستي و رفاقت مان کاسته شود. رفقاي عزيز بايد بدانيم که دشمن درکمين است وانها از کوچک ترين اختلافات مان استفاده ميکنند. جي فکرميکنيد هنگاميکه مخالفين مان در مورد شخصيت رفيق نجيب ما سخن زشت گويد ما ارام نشسته و چک چک ميکنيم . امروز يکي از دوستانم که مخالف ايد يو لوزي ماست در صفحه من در مقابل کومنت من در مورد شخصيت رفيق نجيب و ما چتين نوشت. در پاهين کاپي ميگنم.

    5. maj kl. 23:49 = Synes godt om = 5

     

  • Faried Akbari Faried Akbari
    کشته شدن داکتر نجيب ونابود سازي بت باميان درسي بود براي شناسايي کامل طالب و مجاهد براي نسل هاي امروز وفردا .
    vor 14 Stunden = Gefällt mir
    5. maj kl. 23:53 = Synes godt om = 4

     

  • Faried Akbari
    مشکل مردم خدا ستيز و دين ستيز ، مجاهد نيست بلکه کلمه مقدس جهاد است ونام اسلام است که ميخواهند با مخلوط کردن نام طالب عليه اسلام مبارزه کنند که هر گز وهر گز نخواهند تواست.اين بزدلان در داخل افغانستان حتي يک حرف عليه اسلام بزبان آورد ه نميتوانستند ووقتي را به حمايه بادران خارجي خود ميبنند به طمطراق و ابراز نطر ميپردازند.همين اکنون بخش کثيري از اين بي دينان شناخته شده در داخل افغانستان موجود اند واز ترس يک حرف بزبان نمياورند.داکتر نجيب نيز از قوم احمد زي بود وطالبان نيز اکثر از همين قوم دين ستيز کوچي اند وکانديداي رياست جمهوري فعلي يعني اشرف غني نيز کوچي است .يک کوچي افغانستان را به شرق فروخت وکوچي دوم آمده وآمادگي معامله افغانستان را با غرب را دارد که او نيز مثل داکتر نجيب به زباله دان تايخ سپرده خواهدشد.باز هم با يد گفته شود که اکثريت رهبران طالبان از بقاياي همي پرچمي ها وخلقي که بعد از فرار يک عده اعضاي برجسته خلقي و پرچمي وبه شمول اعضاي بلند پايه خاد به پاکستان ومعرفي آنها از طريق خان عبدالولي خان ومحمود اچکزي به isi طالب ساخته شد ويک پايگاه سازماندهي آنها در پهلوي ساير پايگاه ها در هوتل ever green جهانگير آباد تاسيس شده بود که افغانها همه شاه آن بودند. يکي از آن طالبان ک عضو بيروي سياسي و وزير دفاع افغانستان بود بنام عاريت ملا رشيد اولين مرتبه داخل کابل شده و وطندار پکتياوال خود را غرغره کرد .وديگر طالبان خلقي وپرچمي که عقده بزرگ عليه اسلام ومسلمان واز همه بد تر عقده شکست و سر گوني که فعلا تبديل شده به انتقام وحشيانه که خيلي وحشيانه به خرد وبزرگ وزن و مرد رحم نميکنند وحمله نا جوانمردانه مينمايند. واز همين گروپ افرادي تربيه شده را حتي به سوريه و اعراق به عرض کشتن مسلمانان آنجاها نيز ميفرستند وبسياري مسلمانان آن کشور ها توسط همين مسلمان ستيزان کمونيست به خاک و خون غلطانده ميشوند.به جز از انسان هاي بي دين ، هيچ هندويي،يهودي ، نصراني،زردشتي،گبري ترسايي وبت پرستي اين وحشي گري را نميکند که اين گروپ د بيدين چه در زمان حکومت خود چه بعد ازان انجام دادند?خوب مردم دقت کنند وببينند که در زمان طالب وفعلا در داخل افغانستان توسط اين کمونيستان شکست خورده کي ها کشته ميشوند ؟ فقط و فقط مسلمان ، نه پرچمي ونه خلقي.تنها داکتر نجيب به خاطر اختلافات قبيلوي وسليقوي اش با شاهنواز تني کشته شد.نجيب خودش علاوه بر اينکه قاتل هزاران مسلمان افعانستان است قاتل وفادار ترين يار و همکار خود، محتر م غلام فاروق يعقوبي که پاک ترين و خدمت گزار فرد در بين کل دار و دسته خلق و پرچم بود ، نيز است .مسکا نجيب يک ويديو به فيس بوک از يک طالب گرفتار شده قوم پدرش پخش نموده که وقتي مستطقين ازش در باره دين ، کلمه ، سنت ، فرض،وضو،نماز و غيره مي پرسند،يک کلمه نميداند،اين طالب گرفتار شده کي بايد باشد جز يک فرد کمونيست که هيچ آشنايي به دين نداشته ، جز دين ستيزي ومسلمان کشي.جاي تعجب و تاسف اين است که بعضي کس ها از يکطرف سنگ خداپرستي را به سينه ميزنند واز طرف ديگر سنگ مرده پرستي ، نجيب پرستي را .اي کمونيست ها !مطمين نباشيد که اگر فعلا طالباي همکيش تان شما را حمايت ميکند،در آينده نزديک در محاکمه ملت محکوم خواهيدشد.
    3 Std. = Gefällt mir
    Faried Akbari

    6. maj kl. 00:02 = Synes godt om

     

  • Faried Akbari
    اميد وارم رفقاي عزيز م مرا کمک نموده تا به جوابش بنويسم لظفن دشنام ندهيد فا ميلي است.

    6. maj kl. 00:15 = Synes godt om

     

  • M Aref Erfan
    با درود هاي مجدد براي رفقا هريک داکترحيدر عدل ،گلزار کاوش،عمرفيض ،سليم سليمي ،صلا ح الدين صلاح، ،طهماس شکسته ،شير صارم،فريد اکبري که باحضورگرم وپرمهرشان دامنۀ اين بحث را با ديدگاه ها ونظريات سازندۀ شان توسعه داده وجوهروارزش فرهنگ گفتمان را در استايل مدرن آن به نمايش گذاشتند.
    رفيق گرامي داکتر حيدر عدل،ممنوم از اظهارات جسورانۀ شما،واقعآ دردناک است که صدرنشينان جهان استعمار وتوبه دهندگاه منسوخ آرمانها وانديشه هاي ديروزچون سليمان لايق وحواريون اش با همه نمک حرامي وطفره هاي عوامفريبانه ،نونهالان برخاسته از درون دود وآتش را آماج قرارداده وبا هرترفند ممکن درجستجوي آخرين ضربه برپيکر جنبش ترقيخواه کشوراند.شادمانم که همه حزب ورفقا اين خفاشان سيه دل را پيوسته از درون جنبش رانده وچهره هاي آنها را افشا ميدارند.
    رفيق گرانقدرم گلزارکاوش،احساسات شما در راستائ همسوي نيروهاي ترقيخواه کشور جدآ قابل ستايش است.پژوهش عوامل گذشته وبازيابي راهکار هاي جديد براي فاصله گرفتن از کژروي ها وابهامات پيشين،فرايندي نويني را براي انسجام رفقا ايجاد خواهد کرد.آنچه که شما مطرخ نموده ايد درين خصوص دقيقترين تصوير غم انگيزيست که جنبش به آن مواجه ميباشد.
    رفيق گرامي صلا ح الدين صلاح،از اظهارات شما ممنون.اميد بتوانيم تا متدرجآ ازحوزۀ اعتقادات سنتي واکتسابي که در جو غبار آلود بر روح وروان مان اثرگذاشته است، فاصله گرفته وابعاد شکست جمهوري دموکراتيک افغانستان را درساحات اصلي وعوامل حقيقي وبرانگيزندۀ آن مشخص ساخته و ازين زنجيرهاي اسارتبار واغوا کننده رهائي يابيم.
    آري رفيق صارم گرانقدر، گاهي وقت حافظه ياري نميدهد وزود فراموش ميکنيم که کي اولين کسي بود که احمدشاه مسعود را بر بلنداي قدرت سياسي به حيث وزير دفاع نامزد ساخته بود؟ دوم اينکه ملل متحد يکي از اصلي ترين جناحي بود که فروپاشي نظام را سازماندهي کرد،دريغا شهيد داکتر نجيب الله بلا وقفه در سمت تحقق اين برنامه با همه شتاب پيشرفت وميدان را براي سقوط جمهوري دموکراتيک افغانستان بيش از پيش بازکرد.براي تائيد نظر شما،فرد هاليدي دررسالۀ تحت نام “فغانستان ،اسلامگرائي واثرات جنگ “درخصوص نا کامي نمايندۀ ملل متحد در امور افغانستان واشتباهات شهيد داکتر نجيب مينويسد:”نجيبالله آخرين رهبر ازميان چهارتن از رهبران حزب دموکراتيک خلق افغانستان است که دراثر اعتماد اشتباه آميزدر روندميانجيگري سازمان ملل متحد قدرت را واگذارکرد.

    6. maj kl. 00:45 = Redigeret = Synes godt om = 8

     

  • Salimi Mohammad Salim
    آقاي غرزي بحثي را که در باره سقوط آغاز نموده بوديد با حاشيه رفتن ها ،کنايه ها ، طفره رفتن از سؤال بنيادي، توهين ها، بزرگمنشي ها و بالاتر از صلاحيت تان دادن کار خانگي به بيراهه مي بريد که شايد اولين آموخته تان از پدر باشد . شما نمي خواهيد نظر تان را در باره سقوط بصراحت ابراز نماييد . من ميخواهم گفته هاي خود را جمعبندي کنم و به اين بحث پايان دهم ؛ آقاي غرزي شما بهتر ميدانيد دولتي که از جهت اقتصادي متکي به خود نباشد ( که دولت ما هم چنين بود ) تآثيرات بُعد خارجي تقريبن تعين کننده است ، زماني که گرباچف بقدرت رسيد آغار تدريجي سفوط کشورهاي سوسياليستي و کشورهاي وابسته به شوروي رقم خورد که حال هر ابجد خواني آنرا نيک ميداند ، گرباچف ( مطابق پلان رونالد ريگن و تاچر )در تمام اين کشورها رهبري جديد و به زعم خودش جوان گماشت منجمله درکشور ما . وقتي که ديوار برلين شکستانده ميشود و کشورهاي سوسياليستي يکي پي دديکري بنام دموکراسي فروميريزند ؛ سقوط دولت ما هم به روزشماري مي افتد ، داکترصاحب روشنتر از ديگران اين سقوط را مي ديدند و در پي آن شدند تا اين سقوط آرام و با اشتراک حزب در دولت بعدي صورت بگيرد و براي رسيدن به اين منظور توسط سليمان لايق دست بدامن امريکا بُردند که از جانب امريکا رد شد . از ملل متحد طالب کمک گرديدند ، با نماينده سازمان ملل آقاي بينن سيوان و تعدادي از افغان هاي مقيم اروپا طرح شوراي بيطرف را در حالي ريختند که کشور هاي غربي به آن علاقمند نشدند و پاکستان قيم مجاهدين با آن موافقت نداشت چراکه ( روسيه از ملا رباني روي فرش سرخ استقبال نموده بود و بوريس يلتسن سرحداتش را با افغانستان بسته کرده بود) سقوط دولت ما را به وضاحت مي ديد و از همکاري وابستگان گلبدين حکمتيار در داخل حزب وطن و قواي مسلح هم مطمين بود . حاميان مجاهدين بخصوص کشورهاي عربي و پاکستان به کدام عقل و خرد بايد اين شوراي بيطرف را مي پذيرفتند ؟ آنها با مصرف ملياردها دالر مجاهدين را خلق و تمويل کرده بودند بايد ثمر آن را هم با ايجاد دولت اسلامي وابسته بخود بدست ميآوردند که آوردند . و اما در بُعد داخلي سفوط : رفتن غير منتظره داکتر صاحب آن هم بدون اطلاع حزب و دولت و سبکدوش ساختن معاونينش از وظايف شان و سپردن کشور بخدا ، تعين نمودن وزراي فاقد صلاحيت و توانايي و وابسته به گلبدين (وزراي دفاع و داخله) که نتوانستند نيروهاي شان را سوق و اداره نمايند . همه بياد دارند که داکترصاحب بعد از پلينوم هژدهم اکثريت قاطع افسران وطن پرست و با صلاحيت را از پُست هاي فعال به پُست هاي غيرفعال تبديل و تعدادي را هم سبکدوش ساختند . ( وقتي نيروهاي مسلح فاقد کدر مسلکي و وطن پرست شود سوق و اداره اش مشکل و حتا نا ممکن ميشود ) . در حالت معکوس هرگاه همه چيز بر وفق مراد مي بود و داکتر صاحب هم با همان توانايي که داشتند کشور منجمله قواي مسلح را رهبري و اداره ميکردند بازهم سقوط دولت محتوم بود منتها تسليمي دولت به شکل آرام و مسلمت آميز صورت مي پذيرفت .
    حال از شما ميخواهم تا بصراحت تمام علل و يا علت سقوط را آن طوريکه ميدانيد بنويسيد با شف شف گفتن و انتظار به استخاره و آيات موهوم اين بحث را به درازا نکشيد و در عين زمان بحيث يک روشنفکر پاسخ سؤال قبلي مرا در ارتباط به رفتن سليمان لايق با گروپ تره کي امين و عواقب فاجعه بار آن فراموش نکنيد . من ديگر سخني براي گفتن ندارم و السلام.

    6. maj kl. 00:46 = Synes godt om = 10

     

  • Salahudin Salah
    د وست و رفيق عزيزم عارف ممنون از توجه شما به نوشته هاي همه مان اما با يک اضافه که شما خود گفته ايد (از حوزه اعتقادات سنتي و اکتسابي ………. فاصله گرفت ) ايا اگر در نوشته هاي خود اخرين اسم رژيم که جمهوري افغانستان نام داشت و طي فيصله نامه هاي از جمهوري دموکراتيک افغانستان به اين نام تعغير کرده بود و نام حزب ما که طي کنگره ان به اشتراک همه نماينده گان ان از ح . د . خ .ا به نام حزب وطن تعغير کرد نام ببريم به همه به مثابه اعضاي ان حزب که بايد به فيصله هاي ان احترام گذاشت بهتر نخواهد بود شب راحت برايت ارزو دارم

    6. maj kl. 00:50 = Synes godt om = 4

     

  • Mirwais Se
    جناب سليمي:بياييد بااين دو بند شعر اکتفا کنيم.
    پاي استدلاليان چوبين بود…..پاي چوبين سخت بي تمکين بود.
    اما يک نکته قابل تذکر هست .که درصفحه وزين خاطره ها ان چند نفر محدود.
    هم پيمانان وشرکاي توطيه غرزي.که خواستن توسط اين اقا گل را به اب دهند.دور ازچشم اعضاي شريف ان صفحه بايد. براي امرزش او يک محفل ترحيم شاندار به پاه کنند.

    6. maj kl. 01:29 = Redigeret = Synes godt om = 5

     

  • M Aref Erfan
    افسر دليروپرافتخار کشور رفيق سليمي گرانقدر؛نبشتۀ شمايک تحليل حقيقي ومنطقي ازفرايند فروپاشي جمهوري [دموکراتيک] افغانستان است.اينها مسايلي اندکه دراکثرپژوهشهاي علمي وتاريخي حول انگيزه هاي سقوط،بازتاب روشن يافته است.درخصوص واکنش انتقامجويانۀ دولت روسيه که از شناسائي رسمي دولت کودتا درماسکو از سوي شهيد داکتر نجيب الله ،واعلام روز خروج ارتش شوروي به مثابۀ روزنجات افغانستان برخاست،بايد گفت که اين واکنش نهايت مرگبار وخشمآلود بود.چنانچه دولت روسيه حتي صدور نفت وگندم را دربرابر پرداخت دالر نقد ،براي دولت افغانستان قطع نمود.درکامنت بالا رفيق سترجنرال نبي عظيمي از جيره بندي نفت وسايط نظامي درآستانۀ فروپاشي دولت،نيز ياد آوري نموده است.
    درخصوص کمپاين تبليغاتي جناب غرزي لايق پسر سليمان لايق بايد گفت،که سوگوارانه او بر استناد اين شعر ذيل تعهد کرده است :پدرم روضۀ رضوان به دو گندم بفروحت ++من چرا ملک جهان به جوي نفروشم.
    واقعآ انتظارميرفت که آقاي غرزي لايق همت نمايد تا باربزرگ گناهان نا بخشودني پدر را جبران نمايد.برعکس ديده ميشود که او مصمم است تا وظايف نا تمام پدر را بسر رسانيده وجنگ وغوغا وبد بيني وخصومت را درميان جنبش برانگيزد.او درجهت مسخ کامل انديشه هاي بهي خواهانۀ حزب دموکراتيک خلق افغانستان،قلم برداشته وهر لحظه آماده است تا با کاربرد رفتار پدرانه،جنبش را منشعب ومتلاشي نمايد. از همۀ رفقا تمنا مينمايم تا کاروان را با پرتاب سنگهاي نفرت بسوي اينها متوقف نسازند.نه لايق ونه فرزندش با توجه باپيشنه هاي تاريخي ووظايف ويرانگرانۀ شان درموقفي است،که ديگر به آنها وقعي گذاشت ودرپيرامون آن بحث نمود.

    6. maj kl. 01:34 = Redigeret = Synes godt om = 8

     

  • گروه دبيران يادواره ها
    انتقال قدرت توسط رهبري دولتي و ستر محکمه جمهوري [دموکراتيک] افغانستان به آقاي مجددي

    6. maj kl. 02:37 = Synes godt om = 5

     

  • گروه دبيران يادواره ها
    انتقال قدرت توسط رهبري دولتي و ستر محکمه جمهوري [دموکراتيک] افغانستان به آقاي مجددي

    6. maj kl. 02:39 = Synes godt om = 5

     

  • گروه دبيران يادواره ها
    اين هم پاکستان جانشين دوستي جمهوري[دموکراتيک] افغانستان

    6. maj kl. 02:45 = Synes godt om = 5

     

  • Yazdan Zafari
    محترم گلزار كاوش! من به عنوان يك عضو سابق ح.د.خ.ا .كه هنوز هم معتقد به ارمان واﻻي ان هستم. بطور مختصر كسي ويا كسانيكه باعت سقوط حزب ودولت دموكراتيك افعانستان گرديد به عنوان شاهيد عيني تحوﻻت وانكشافات دوران بعد از پلينوم هژده را بيان داشته ام. من در مورد عمل كرد هاي هريك از رهبران حزب جدا گانه قضاوت مينمايم .هيچگاهي رهبران نيك ناميكه اكثريت اعضاي حزب به نامهاي شان افتخار مينمايند با رهبران چون ﻻيق و….يكسان مقايسه نمينمايم. هر رهبر مطابق به اعمال شان در نزد اعضاي حزب جاي خاص شان را دارند. به رهبران وافسران شجاع ودلير كه بعد از سقوط حاكميت ودر شرايط بسيار دشوار وحساس تا سرحد نثار نمودن جانهاي شان ما را تنها نگذاشتند واعضاي حزب را پيوسته دعوت به همبستگي وهوشياري مي نمودند. وامروز فوتو هاي شان توسط دشمنان دايمي وديرينه حزب بنام كوداتا چيان ومعامله گران در سايت ها انتشار. ميدهند سر تعظيم فرو مياورم. به جنرال دلير وطن نبي عظيمي عزيز آن شخصيت برجسته نظامي وسياسي وساير رفقاي گران ارج عارف عرفان, عفار عريف ,عبدواحيد فيضي ,حميدالله مفيد وساير رفقاي عزيزيكه تا هنوز در سنگر دفاع از حزب ورفقا قرار دارند. ودر مقابل انهايكه نوشته هاي عرض الودي در سايت ويا كتابهاي را انتشار ميدهند. جوابهاي مستند ودندان شكن ميدهند افتخار مينمايم. انطوريكه در باﻻ تذكر دادم هنوز به ارمان واﻻي حزب خود كه تعداد كثيري از رفقا ويارانم بخاطر از ان جانهاي شرين اش را. از دست داده اند وفادار ومعتقد هستم. از بنياد گرايان اخونيزم وتروريستان كه من را متهم به آن نموده ايد متنفرم . باري ديگر پيشنهادم به رفقاي عزيزم اين است كه اوقات گرانبهاي شان صرف ياوه گويي هاي افراد معلوم كه نفاق وسم پاشي را در درون حزب از بزرگان وپدران شان به ارث اورده اند. ننمايند. من فكر ميكنم همه راز هاي عير اشكار در حزب درجريان دو دهه اخر با اسناد وشواهد انكار نا پذير مانند افتاب نمايان گرديده. بهتر خواهند بودكه طبق تاكيد وپشنهاد اكثريت از كامنت دهنده گان عزيز التر ناتيف همبستگي مجدد رفقا وياران سا بق وجديد صادق پاك ووفادار را جستجو نمود. رفقا نبايد تﻼش در جهت جمع اوري سياهي لشكر كه در اينده نيز باعت بد بختي در انسجام رفقا گردد. نمايند. به ارزوي پيروزي رفقا وياران نازنين وواقيعت گرا.

    6. maj kl. 06:09 = Synes godt om = 11

     

  • Shoaib Eshaqzai
    رفيق فريد جان اکبري در پارا گراف اخير تان که نگاشته ايد نظر کدام عضو فايل تان است ، از بحث رفقا خارج وبکلي بي ارتباط است ندانستم علت پخش آن در صفحه ياد واره ها که مخصوص رفقا است چي بود ؟

    6. maj kl. 15:16 = Synes godt om = 7

     

  • Salimi Mohammad Salim
    رفيق عرفان عزيز قلم تان در برابر حزبي هاي اماتور و متعصب برنده تر از شمشير است ، وقتي آنها نوشتهء را از شما ميخوانند هزيان ميگويند و مثل هميشه از دروغ و تهمت استمداد مي جويند . صرير قلم تان رساتر باد .

    6. maj kl. 17:54 = Synes godt om = 7

     

  • Faried Akbari
    رفيق شعيب عزيز ومهربان درود بر شما. باشما کاملن موافقم. از گذاشتن ان خامه اميد وارم رفقا برداشت غلط نکنند منظورم صرف اينست که دشمنان سوگند خورده مان در کمين اند . ما بايد متوجه انها ياشيم نه مصروف گلايه هاي خورد وريزه بالاي يک ديگر. شما عزيزان نيز يرايم حيثيت فاميل را داريد. يک عده رفقاي بيمار را بگذاريم بحال خود شان شايد روزگار تداوي شان کند.

    6. maj kl. 20:02 = Synes godt om = 6

     

  • Shoaib Eshaqzai
    ممنون تان رفيق فريد گرامي، حل شد .
  • M Aref Erfan
    اهدا به آناني که دودهۀتام ،تحت نام “کودتا”دروغ گفتند،
    جعل آفريدند وهياهوي کاذبانه برپا کردند.
    کتاب سرنوشت غم انگيز درافغانستان
    نويسنده :فليپ کاروين.
    16 اپريل 1192
    ساعت 1:30شب يک موتر ملل متحد رسيد،راننده مرا به قرارگاه اوسگاپ برد.ازآنجا بلا فاصله به اقامتگاه نجيب روان شديم درظرف چند دقيقه آنجا رسيديم .نجيب يک دريشي خاکستري تيرۀ رادار به تن داشت،به يک تاجر شبيه بود وبه اشتياق ميخنديد..ما به داخل رفتيم ،جنرال توخي وعوني بدون ضياع وقت با لاي بيانيۀ نجيب که درآن استعفاي خود را رسمآ اعلام ميداردبکارآغاز کردند.آنها درطول چند روز است که با لاي آن کارميکنند.واکنون ميخواهند آنرا نهائي سازند.بيانيه کوتاه خواهد بود.ص133-134
    ++++++++++++++++++++++============================++++++++++++++++++++
    ساعت 1:45 شب،بينين [سيوان]با طيارۀملل متحد درميدان هوائي نشسته ودرداخل طياره انتظارما را ميکشد.[من فکر ميکنم که با خود 15نفر اعضاي شوراي بيطرف را آورده است .پلان اولي اين بود که او آنها را درهمين طياره ايکه نجيب پرواز ميکند با خود به کابل بياورد.با اينکار انتقال قدرت دست بدست صورت ميگيرد.اما اينکه بينن درنيمۀ شب بکابل بيايد مانع اينکارشد.من احساس درد درمعدۀ عصباني خود کردم.]ص-137
    بعد ازينکه قطار خود را برگردانديم ،درهمان شب بلا فاصله آگاه شدم که حوادث خروج ناکام نجيب الله ازکابل داراي اهميت بيشتر بوده واين معامله دور از سرحدات افغانستان شکل کرفته ودرمجموع مربوط ميشود به عمليات صلح ملل متحد.ص-144
    +++++++++++++++===============================++++++++++++++++++++++…طوريکه درمقدمه يادکردم،”جياني پيکو”گزارش ميدهد:”دريک گفت وشنودي که روزقبل ازآن با” بينن” داشتم تشويش خود را ازخلاي قدرتي که بعد ازترک کابل توسط نجيب ايجاد ميشود توسط کي پُر خواهدشد؟ابرازداشته بود.”
    من صحبتي را که بعد ازبرگشتم از افغانستان با “جميز اوجوناح”يک آمرقبلي خود معاون سرمنشي درامور سياسي داشتم،بخاطر دارم .اوگفت چطورممکن است ملل متحد مسئوليت اخلاقي داشته باشد؟نجيبالله شايد مسئول کشتارهراران هموطن خود باشد…ملل متحد براساس مساعي جميله سرمنشي ،سعي ميورزد تا صلح وثبات وحکومت مستقل را درافغانستان بياورد.تضمين خروج مصئون نجيب درعوض استعفايش جزئي ازين مساعي بود.ص-146-147
    +++++++++++++++++++++++========================++++++++++++++++++++=
    ساعت 6:55
    دردفتر اسگاپ ملل متحد.نجيب :من گفته بودم که به مقصد عملي شدن پلان ملل متحد وکمک برفع مخاصمت ها در صورتيکه ديگرحمله يي بکابل صورت نگيرد،استعفي خواهم داد.بشما اخطارکرده بودم در صورتکيه قبل از جابجا شدن حکومت موئقتي استعفي نمايم،خلاي قدرت ايجاد ميشود.اين درست همان چيزيست که امروز بوقوع پيوسته .من با اين وضع سه سال است که مبارزه ميکنم .ميدانستم چه اتفاقي رخ ميدهد.يکبار اگرخلاي قدرت ايجاد شد چه کسي ازامنيت ،نظم ونسق ،مسئوليت خواهد داشت؟ص-154
    قضاوت با شما خوانندگان عزيز-بدون تبصره!

    6. maj kl. 21:53 = Redigeret = Synes godt om = 7

     

  • داكتر حيدر عدل
    اسناد بدون انكار ! از زبان نمايندگان ملل متحد. كه لحظه به لحظه شايد حوادث و اتفاقات بودند.
    اين نويسنده در يك بخشي ازين كتاب مينويسد كه !
    من در اخير فهميدم هدف امريكاه از طريق ملل متحد مبني بر فريب نجيب و دور ساختنش از قدرت بود.
    درود بر شما رفيق عرفان عزيز كه هميشه نوشته هاي تان با استناد اسناد و شواهد انكار ناپذير است.

    6. maj kl. 21:34 = Synes godt om = 7

     

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    آقاي گلزار کاوش چو ن در صفحه عرزي لايق و امرا الله صالح فعال اند جوابي در اين صفحه ندارند .

    6. maj kl. 21:45 = Synes godt om = 2

     

  • M Aref Erfan
    رفقاي عزيز وسروان گرامي صلاح الدين صلاح،ميرويس ،دبيران يادواره ها ،يزدان ظفري ،شعيب اسحاق زي ،سليم سليمي وفريد اکبري را هزاران درود باد!بار ديگر از مساعي مشترک وسهم بارز شما درين گفتمان اظهارسپاس بيکران مينمايم.به پاسخ رفيق صلاح عزيزبايد نگاشت که کاربرد نام جمهوري [دموکرتيک ] افغانستان به منظور تشخيص نظام وابسته به حزب دموکراتيک خلق افغانستان [حزب وطن ]صورت ميگيرد.پيش ازين نيزنظامي بنام “دولت جمهوري افغانستان ” نام داشت.اما هويت سياسي ويا طرزحکومت مربوط به حزب دموکراتيک خلق افغانستان،دراذهان عامه بنام “جمهوري دموکراتيک افغانستان “شهرت دارد،واين هويت کلي آن نظام است.
    دوم ،برپايۀ اسناد ومدارک تاريخي ،باني نخستين حزب، بنام “وطن “مرحوم غلام محمد غباربود،وکاربرد”حزب وطن”،درنبشته ها سوءظن ها را پديد مي آورد.منظورم ازترک اعتقادات،وباورهاي سنتي واکتسابي اينست که نبايد به گناه ناکردۀ تحت اثرات ترثبات کاذب عقيدتي وايجاد بد گماني بهترين ونستوه ترين رفقاي خويش را تحت نام “کوتا”براي فروپاشي جمهوري دموکرتيک افغانستان که از ابعاد وپهنۀ جهاني برخوردار است متهم سازيم.
    از رفقا وکارگزاران “گروه يادواره ها “به منظورانتشار کليپهاي مستند شان ممنون .
    نگارشات رفيق عزيزما يزدان ظفري،درخصوص رهبران ،حزب وآرمانهايش ،قابل تمجيد است .ما نبايد همه رهبران وبلند پايگان حزب،کادر ها وصفوف حزبي را دريک کفۀ ترازو مورد سنجش وقضاوت قرارداده ودرخصوص همه قضاوت واحد ويکسان نماييم.امروز دشمنان حزب کم نيستند که ملبس درخرقۀ پيشين حزب ،به بدترين دشمن حزب مبدل شده اند. جايگاه هر عضو حزب با توجه به مدارج تعهد وهمپيماني واعمالش متفاوت است.
    ياد داشت رفيق گرانقدر مان فريد اکبري براي رفقابويژه آنانيکه با دشمنان حزب همصدا شده اند يک پند نامۀ ارزشمند آموزشي است.اين نبشته ديدگاه خصومت انگيز دشمنان حزب وآرمانهايش را بدرستي مي تاباند.ما بايد درميان اين جو آشفته وبعضآ تصنعي که درميان جنبش شکل مي يابد،ميان نيروهاي ترقيخواه ،جايگاه اصلي خود را معين سازيم .

    6. maj kl. 21:49 = Synes godt om = 8

     

  • Salimi Mohammad Salim
    رفيق عرفان گران ارج هيچ کسي نميتواند ذره اي از بار بزرگ گناه هاي سليمان لايق را کم کند ؛ قرار گرفتن سليمان لايق در خدمت باند فاشيستي امين براي همه مردم کشور منجمله نيروهاي مترقي جبران نا پذير بود ، يک لحظه تصور کنيد که اگر سليمان لايق با امين همصدا نمي شد چي رخ ميداد و همصدا شدنش با امين چي بلايا و مصايبي را به بار آورد ؛ در حالت اول : اکثر اعضاي بيروي سياسي حزب پيش از هفت ثور براي اخراج امين از حزب به توافق رسيده بودند که به يقين پس از هفت ثور آمين را از حزب اخراج ميکردند و يا کم ازکم جلو يکه تازيهايش گرفته ميشد و آن جنايات هولناک رخ نميداد و در حالت دوم زجر و شکنجه و قتل و کشتار بيش از پانزده هزار انسان بيگناه منجمله دو هزار و پنجصد عضؤ حزب و زنداني شدن هزاران نفر ديگر ، که در همه اين جنايت ها سليمان لايق و شرکايش ( بارق و غوربندي) جاي اول را داشتند ، با اين توضيح مختصر کي ميتواند از بار بزرگ گناه سليمان لايق بکاهد ؟ از نظر اسلام حتا خداوند هم از گناه سليمان لايق نمي تواند چيزي کم کند چرا که حق انسان (حق العبد) تلف شده . با تآسف که برخي ها دابسته و يا ندانسته هنوز هم از اين جنايتکار دفاع مي کنند .

    6. maj kl. 21:59 = Synes godt om = 10

     

  • Shoaib Eshaqzai
    رفيق عدل عزيز ! انگريز ، امريکا وملل متحد از يک آبخور تغذيه ميگردند واعضاي ح د خ ا قبل از حاکيمت ميدانستند وباور هم داشتند که کپيتاليزم به حيث ادامه دهندهء ادوار برده گي هستند ، قابل تذکراست که اعضاي حزب در طول 14سال قبل از حاکميت (14000) وبعد از حاکميت (200000)رفيق قلم داد شده بود ، من بعضي از ديپلومات هاي حاکيمت را در همين ملل متحد ميشناسم که ويلا هاي بزرگ در امريکا در اختيار دارند که من زندگي سعادتمند برايشان ميطلبم ، من باور کامل دارم که تمام اعضاي مسول واگاه حزب يکسال قبل از سقوط حاکميت اطلاع داشتند . نه ميدانم رفيق شهيد ما داکتر نجيب چگونه حاضر شده بود با اين ملل متحد اعتماد کند ؟ با وصف آنکه تجربهء کافي ازسيستم استخباراتي کشوري وجهاني نيز داشتند .

    6. maj kl. 22:14 = Synes godt om = 8

     

  • Shoaib Eshaqzai
    تشکر رفيق عرفان گرامي از پژوهش هاي ژرف شما از اينکه مارا درنتيجه تلاش هاي دلسوزانه ومستند تان در عمق قضايا فرو بُرده بر معلومات ما ميافزايد ، قابل تذکر ميدانم وبه تمام رفقا خاطر نشان ميسازم که رهبر بزرگوار ما رفيق کارمل نه بُت بود وني ما بت پرست که بعضي ها چنين ميپندارند، مسوليت جنايات امين خاسته ونا خواسته دامن گير ما است . اما ما هيجگاهي رفيق نجيب شهيد را ازقلمرو عنفوان ((رفيق)) دور نه پنداشته وتمام دست آورد ها واشتباهات شان را با خود حمل ميکنيم 0 ما مسلمن در برابر مخالف ضد ايديولژي خود با کلمهء رفيق ورهبرخود قاطعانه برخورد ميکنيم بگذار آنهاي که به راه خود ايمان نداشتن وندارند ما را به هر اسم ورسم که دل شان ميخواهد محکوم کنند ، ما معتقديم که دسايس امپرياليزم سر انجام افشا شده وبشريت راه نجاتش را خود در مي يابند .

    6. maj kl. 23:13 = Synes godt om = 8

     

  • Mirwais Se
    جناب اسحاقزي گرامي :اگر اجازه دهيد يک شوخي کنم که اميدوار م ازچوکات ادب خارج نباشد.دوستي دارم گاهي که سخن محکم بشنود ويا بخواند بدون درنگ تعريف گرامري مذکر را بيان ميکند.(مذکر هغه شي ده چه پخپل سر کي نر نلري) وسخن شما را هم ميتوان از جنس ياد شده خواند.

    7. maj kl. 01:16 = Redigeret = Synes godt om = 4

     

  • Shoaib Eshaqzai
    دوست گرامي امي شوخي پشتويت خوشم آمد خنديدم ولايک کردم ، اينکه منظور تان چيست خود خوب ميدانيد ، شب تان خوش

    7. maj kl. 01:22 = Synes godt om = 1

     

  • Mirwais Se
    جناب اسحاقزي گرامي :شما حق داريد که در مورد منظور من شک کنيد چون مرااز نزديک نميشناسيد.من ساکن گذر شما(برگه يادواره ها) هستم من با سه سرورويار استوار از عرصهء 52 سال برادر هستم که از اقبال بلندم هر سه شان
    از پدرو مادر پشتون هستند.از اينکه در نوشتار پشتو مبتدا،خبر ودگر اصطلاحات را
    در جايش اورده نميتوانم کوتاهي هست.

    7. maj kl. 01:42 = Synes godt om = 4

     

  • M Aref Erfan
    با احترامات مجدد ودرود هاي آتشين به رفقا وسروران گرامي،رفقا داکتر حيدر عدل ، سليم سليمي ،شعيب اسحاق زي وميرويس عزيز!
    حضور گرم شما رفقا ودوستان عزيز،سخنان نغز ،تحليل هاي ژرف وانديشمندانۀ شما حول اين به بحث ،به بسياري نقط تاريک ،روشنائي بخشيده است.
    آري رفيق عدل عزيز،آناني که طي اين بييست سال طبل خصومت ودشمني وبي باوري را در ميان فلک زدگان وقربانيان ماجراهاي پشت پرده ،درميان رفقا ،به نوازش آورده بودند،اميد وجدانهاي خفته براي شان ياري رساند تا درورائي اين اسناد انکارناپذير،دست کينه وانتقام ازروي حزب برداشته وبه دشمنان آن نگاه نمايند.چقدر اسف انگيز است که نمايندۀ ممتاز ملل متحد که درعمق ماجراها حضور فعال دارد اظهار ميداردکه:”درهمان شب بلا فاصله آگاه شدم که حوادث خروج ناکام نجيب الله ازکابل داراي اهميت بيشتر بوده واين معامله دور از سرحدات افغانستان شکل گرفته ودرمجموع مربوط ميشود به عمليات صلح ملل متحد.”
    آري رفيق سليمي گران ارج،انگار که هربرگۀ ديوان سرگذشت سليمان لايق ورق ميخورد،درآن غير از آثار جنايت،جفا وشيطنت درحق حزب ومردم چيزي ديده نميشود.ا و سازمانده فعال همه ماجرا ها از بنياد حزب تا سقوط آنبود.ايکاش ماموريتش تا مراحل فروپاشي به اختتام ميرسيد.سوگوارانه او درتلاش است تا آخرين خشت بجا ماندۀ حزب ديروز را از زمين برکند.درين راستا حتي لايق پسرارشدش را مامور ساخته تا وظايف شيطاني وناتمام اورا بسربرساند.
    آنچه که رفيق ميرويس درباب رفيق شعيب اسحاق زي بسيار با محبت نوشته است،فکرکنم اين معاني را ميتاباند ،که گفتار رفيق شعيب عزيز هميش رُک وراست وشفاف وشجاعانه است.اين کلاميست که قد اندام واقعي او را به تصويرميکشد.حدود بيش از سه دهه است که با رفيق اسحاق زي گران ارج رفاقت وآشنائي داريم،او سراپا يک رفيق سرسپرده ،يار باوفاي حزبش،ورفيق روزهاي دشوارحزب وهمسفرانش بوده است.همان طوري که از کلام مهر انگيز رفيق ميرويس پيداست،که او خود ازقطار همين همتباران سياسي است.
    رفيق شعيب گرامي ،تعريف واقعي را که ازمضمون وماهيت واقعي سازمان ملل متحد وگرانندگان اين سازمان بعمل آورده است کاملآ باحقايق همخوان است.اسفناک است که چگونه شهيد داکتر نجيبالله افسار حزب ودولت وسرنوشت غم انگيزآنرا با همه خوشباوري بدست اين گورکنان انداخت،وبزرگترين فاجعه تاريخ بشريت را درکشور پديد آورد

    7. maj kl. 10:57 = Redigeret = Synes godt om = 6

     

  • M Aref Erfan
    نقش بازيگران خارجي درپروسۀ شکست صلح ملل متحد
    کتاب سرنوشت غم انگيز درافغانستان
    موئلف :فليپ کاروين
    ترجمه:حکيم سروري
    نجيب الله بتعداد يکهزارنفرعسکر بين المللي را درکابل تقاضاميکند،اما پاکستان شديدآ دربرابر اين پيشنهاد عکس العمل نشان داده ومعتقد است که براي چنين امري ضرورت وجود ندارد.ص-90
    [اين واضح است که پاکستان قوتهايرا ميخواهد که با پلان آن درمورد تسخير کابل ونشاندن حکومت تحت فرمانش درآنجا با وي کمک نمايد.قواي بين المللي که حفظ بيطرفي شهرت دارد مانعي است براي پيشبرد پلانهاي پاکستان.]
    طوريکه کوردويز هريسن درمطالعات ارزنده خود ميگويد :”پاليسي آمريکا دربخش اعظم اين جنگ عبارت بود ازجنگ با آخرين افغان.زيراآمريکا درهم آهنگ ساختن پاليسي خود که برحمايت ازمجاهدين استواربود مساعي صلح ملل متحد را حمايت کرده نتوانست. ]ص-91
    ++++++++++++++++++++++++++++====================++++++++++++++++++++++
    اگر اين انتقاد به بينن[سيوان ] وارد شود که از قبل اميدي براي رسيدن به يک سازش (کامپرومايز)،با هفتگانه هاي پشاور”طوريکه چنين ناميده ميشوند”وجود نداشت واستعفاي نجيب پيش از وقت بود.چنين پيشبيني واقعبينانه نيست .شايد ترک قدرت ازجانب نجيب يگانه نقطۀ وحدت بين گروهاي مختلف مسلح گوريلائي ميشد.ومسئلۀ مرکزي درميز مزاکره بود چگونه ميشد نا ديده گرفته شود.]ص-159
    +++++++++++++++++++++===========================+++++++++++++++++++++++++
    17 اپريل 1992
    ساعت 11:00قبل از ظهرسفارت ترکيه ،ارائۀ گذارش توسط سيوان
    بينن بيانيۀ خود را آغاز کرد وگفت استعفاي ديروزي نجيب الله کا ملآ منطبق با ابلا غيۀ 18 مارچ بود که درآن از استعفايش ذکر شده بود.وکاملآ موافق به پلان ملل متحد ميباشد.دربين” تمام گروپها “توافق نظروجود داشت تا نجيب الله استعفي داده واز کشور خارج شود.هدف از استعفاي او تأمين وحدت درکشور است.اين يک سناريوي غير معمول نيست وانتظاربرده ميشد يک ائتلاف بعوض او جاگزين شودوپروسه التيام يابي آغازشود ،اما آناني که برفتن او موافقه کرده بودند درآخرين لحظات نظرخود را تغيردادند وپروسۀ صلح تخريب شد.ص-168
    بينن درجواب سوالي تصديق کرد که تعريف “بيطرف” تا هنوز هم زيربحث است.اما طوريکه همه ميدانند تعريفات ،پرابلم نيستند.بلکه خيانت ،انتقامجوئي ومبارزه بخاطر قدرت پرابلم عمده است.اصل مسئله اينست که کي تجارت پرمنفعت مواد مخدره را کنترول مينمايد؟.ص-169
    درود به خوانندگان عزيز-بدون تبصره

    7. maj kl. 15:04 = Synes godt om = 4

     

  • Salahudin Salah
    رفيق عزيز و خوبم عارف جان اين نوشته ام به دومعني و اساسا به ادرس خودت و محترم (شاهين شمشاد ) است از نام يکي از صفحات ف ب برايم ياداشتي رسيد است که (شمشاد ) صفحه دومي خودت رفيق عارف باشد منظورم اين است که شما درجريان باشيد و اگر واقعا محترم شمشاد از مخفي بازي بگذرد حد اقل در همين صفحه خود را معرفي کند تا اشتباهات در موردش رفع گردد به نظرم کسي که واقيعت گو . حقيقت پسند باشد اسم مستعار در بحث هاي سياسي چه معني دارد کسي که حسابش پاک باشد از محاسبه هم باکي نداشته باشد دوست گرامي عارف جان از حيقيت مسله مرا در جريان قرار دهيد خوش مي شوم سرفراز باشيد

    7. maj kl. 15:07 = Synes godt om = 2

     

  • M Aref Erfan
    رفيق عزيزوگران ارجم صلاح الدين صلاح درود،سپاسگزارم از بيان صريح ،شفاف ورفيقانۀ شما،اين اتهام واهي ونسبت نام مستعار” شاهين شمشاد “با نام اينجانب توسط يکي از بازيگران که سعي نمود تا جو بي اعتمادي را ميان رفقا ايجاد نمايد،براه انداخته شد،تا جائيکه اين آقا يکي ازبهترين رفقا ودوستانم راکه درسازمان همطراز ما فعاليت دارد،عزض آتش افروزي وجدل درون سازماني،اين مطلب را نگاشته بود.خوشبختانه آن رفقا درنتيجۀ برخورد خردورزانه دريافتند که اين نام مستعار هيچگونه پيوندي با اينجانب نداشته وندارد،با توجه به پيشينه هاي سياسي واحترام واعتماد متقابل وبعد ازثبوت مطلب،رسمآ ازين جانب معذرت خواهي کردند ودرسايتهاي مربوط آنرا انتشاردادند.از سويي عقل سليم حکم ميکند که کسي که با نام اصلي وهويت اصلي وبا تمام شجاعت آگاهانه دربرابرخرابکاران وجعل کاران وجنگ افروزان به پا خاسته است،وهمه ابهامات را به نقد کشانيده است،چه نيازي دارد تا تحت نام مستعار دست به چنين تحرکات مرموزبزند.خوشبختانه من اين نام را حتي درپروفايلم ندارم .شما ميتوانيد از ادمين هاي “گروه دبيران يادواره ها ” درخصوص تثبيت هويت آن طالب معلومات شويد! سوگوارانه درين مباحثات اين نمونه هاي مستعار بيشمار است واينجانب بصورت کُل،هيچ علاقۀ به گفتمان مستعار نويسان ندارم.هرگاه به تاريخچه ظهور اين جدل واين اتهام علاقه داشته باشي ،من حاضرم تا اسم مراجعي که مثل شما درخصوص نام “شاهين شمشاد ” به شکارگاه کشانده شده بودند درپيام گيرت صادر ساخته ويا نمبر تيلفون تانرا بنگاريد تا درين مورد طور مستند براي شما روشني انداخته شود! شما زنده باشيدرفيق دوست داشتني ام !!

    7. maj kl. 15:34 = Redigeret = Synes godt om = 5

     

  • Salahudin Salah
    خواهش از همه مسولين صفحه ! بايد عاجل عکس العمل نشان داده شود و از صفحه بلاک شود و شماره من در همين صفحه است موفق باشيد

    7. maj kl. 15:49 = Synes godt om = 3

     

  • Omar Faiz
    رفيق گرامي صلاح الدين صلاح عزيز، در رابطه با اينکه رفيق عرفان گرامي هيچ رابطه يي با “شاهين شمشاد ” ندارند خودشان دلايل کافي ارايه نمودند. چون مرا هم در اين اواخر بحيث ادمين گروپ برگزيده اند شخصن از جناب “شاهين شمشاد ” شناختي ندارم. ولي پاليسي گروپ طوري است که اگر يکي از ادمين هاي گروپ شناختي از کدام نام مستعاري داشته باشند ميتواند شخص با نام مستعار در گروپ عضويت داشته باشد. چون ادمين هاي ديگر همين اکنون برايم قابل دستررسي نيست من عجالتن بخاطر رفع تشويش شما جناب “شاهين شمشاد” موقتن از گروپ حذف نمودم.

    7. maj kl. 16:02 = Synes godt om = 6

     

  • Salahudin Salah
    فياض گرامي ممنون محبت وتصميم رفيقانهات

    7. maj kl. 17:05 = Synes godt om = 1

     

  • داكتر حيدر عدل
    رفيق فيض گرامي !
    من شخصا از تصميم شما مبني بر حذف محترم شاهين شمشاد موافق نيستم. زيرا ايشان از اغاز بحث ها الي همين لحظه يك كلمه خلاف نورم هاي رفيقانه و يا صفحه يادواره ها چيزي بيان نداشتند ، كه رفقا بالاي ان انگشت انتقاد بگذارند.
    بر عكس موضع ايشان نهايت أصولي و رفيقانه است.
    تبليغات صفحه رسالت انقلابي و يا متحدين شان نمي تواند در پيوند رفيقانه ما و شما صدمه وارد نمايد.
    گرچه ظاهرا موفق هم شدند كه سو تفاهم بين رفيق صلاح و ديگران بوجود اورند ، كه خوشبختانه با نوشته رفيق عرفان اين مشكل حل گرديد.
    ازينكه موضع شاهين شمشاد و رفيق عرفان در حوادث سياسي كشور مشابع است , سايت رسالت انقلابي با برداشت غلط و تفرقه ميخواهد اين رفيق را كه هركسي است از ما جدا ساخته و دوري در بين رفقا إيجاد نمايد.
    ارزو دارم كه رفيق صلاح نيز با من موافق باشند.
    صحت و سلامت باشيد.

    7. maj kl. 17:32 = Synes godt om = 5

     

  • Omar Faiz
    داکتر صاحب عزيز رفيق عدل گرامي عدل گرامي، طوريکه نوشته ام تصميم من مؤقتي بود و صرف بخاطر رفع تشويش رفيق گرامي صلاح الدين صلاح بوده است و بس. هر هنگاميکه از جانب يکي از ادمين هاي برگه اطمينان بدهنو و شخصيت جناب شاهين شمشاد تضمين گردد عضويت شان دوباره احيا ميگردد.

    7. maj kl. 19:26 = Synes godt om = 6

     

  • Faried Akbari
    در کومنت بالا نوشتم که(رفقاي نازنين درود بر هريک شما به ديد من اخبلاف ميان مان انقدر نيست که يکريگر را تحمل نکنيم ونپذيريم .هدف وارمان يکيست وهر رفيق برايمان عزيز وگراميست . بيايد يک ديگر را صميمانه در اغوش کشيم .اختلافات خورد وريزه راکنار گذاشته متوجه مخالفين شويم که در کمين نشسته اند.). وهمه رفقاي نازنين ما لايک نمودند که از هريک شان سپاس نموده دست هر يک را رفيقانه ميفشارم. پرسشم از رفقاي عزيزرفيق گلزار و رفيق صلاح که ايا تبشته ام را بخوانش نگرفتن يا اينکه مرا نيز مانند رفيق شاهين نشناختن ولايک نکردند؟
    5. Mai um 23:06 = Gefällt mir = 9

    7. maj kl. 21:22 = Synes godt om = 6

     

  • Shoaib Eshaqzai
    رفيق فيض گرامي نه ما دولت يم وني در وراءي مسايل استخباراتي فعاليت داريم ، ما صفحهء به نام يادواره ها باز کرديم صادقانه ياداشت ها وخاطره هاي خويش را در يک خانواده خودي‌ ، در ميان مگذاريم من هيچ لزومي به استعاره نويسي نه ميبينم .

    7. maj kl. 21:46 = Synes godt om = 7

     

  • Salahudin Salah
    محترم حيدر عدل من با نظر شما کاملا مخالف هستم ضرورت مخفي کاري در سياست هاي امروزي وجود ندارد اگر کسي مي خواهد نظري ابراز دارد از ادرس خود و نام خود بنويسد من چه مي دانم که جناب شمشاد کي است با وجود ان که امروز دوست عزيزم رفيق عارف برايم تليفون کرده بود و از برکت جناب شمشاد صحبت بسيار ويژه و صميمانه اي با هم داشتيم و بعضي ناگفته و ادرس ها صميميت ما را بيشتر ساخت اما بايد از هويت مشخص با هم در موارد که با هم توافق داريم و يا درتقابل هستيم به روشن گري ذهنيت ها بپردازيم بطور نمونه محترم شمشاد به ادرس من حتي از مصورفيت حزبي ام در کادر س.د.ج.ا سوال مطرح کرد که دقيق و با صميميت از من جواب گرفت ولي من نفهميدم که اين ادرس مجهول کي بود که از من سوال کرد . از من ترس دارد و يا از گروه ياد واره ها و چيزي دگري که با بي هويتي بهترين رفقاي ما را زير سوال مي برد و به دگران مي گويد که همه را مي شناسم اما نبايد مرا بشناسند اين عملکرد دوستانه نيست شما مي گويد که طرفداران فلان عضو بيروي سياسي وظيفه گرفته تا ميان رفقا درز ايجاد کند چه معلوم که اين اقا هم از دشمن من و تو دستور نفاق را گرفته باشد شما سلامت باشيد

    I går kl. 00:47 = Redigeret = Synes godt om = 4

     

  • M Aref Erfan
    سروران سرافراز،رفقاي عزيز ورهروران راه عدالت ودادخواهي صلاح الدين صلاح ،عمر فيض،داکتر حيدر عدل،فريد اکبري شعيب اسحاق زي درود! بارديگراز مشارکت اثربخش وحضور گرم وپرمهر شما درين گفتمان،يک کهکشان سپاس.مسرورم که رفقا دريک بسترمدرنيته عالي ترين فرهنگ گفتمان سياسي را به نمايش گذاشتند.راهکرد که همۀ مانرا بسوي گشايش گره هاي که طي زمانه ها دردرنتيجۀ وزش گردبادهاي سياسي جهاني،منطقوي وداخلي وابهام سازي تصنعي ايجاد شده است. ياري ميرساند.من نيز به اين اعتقادم که درچنين مباحثات سياسي هرگاه رفقا با هويت هاي اصلي داخل گفتمان شود،بهتراست.ترجيح ميدهم تا نفس مباحثات سياسي درمحوريت مطالب اصلي که زمينه ساز بحران هاي سياسي طي دهه هاي اخيردرکشوربوده است سيرنمايد.درينجامنظورهمۀ مان محاکمه ساختن ويا به دادگاه کشانيدن کسي نيست،اما نقش شخصيتها دربحران آفريني وشکست حزب وفروپاشي برپايۀ اسناد ومدارک مشخص شده، قربانيان توهم انديشي بايد نجات يافته وآموزه هاي روشنگرانه درخدمت تاريخ وجامعه قرارگيرد.از همه اندکاران حوزۀ سياست وشاهدان عيني پروسۀ” انقلابي” کشور تمنا مينمايم تا دين ورسالت تاريخي شانرا درين راستا به ثمر برسانند.

    I går kl. 11:23 = Redigeret = Synes godt om = 8

     

  • M Aref Erfan
    نقش سليمان لايق براي “گروگان گيري”شهيد داکترنجيب الله
    کتاب سرنوشت غم انگيز درافغانستان
    موئلف :فليپ کاروين
    ترجمه:حکيم سروري
    16 اپريل 1992،ساعت 1:30
    گفتکوي لايق وسيوان درقرارگاه [حزب دموکراتيک خلق افغانستان] “وطن”
    سيوان :ما همه ميدانيم که مجاهدين هيچيک کمونست را درشوراي بيطرف نميخواهند.ونيزميدانيم که حزب وطن درلحظۀ فعلي هيچ نوع موئثريت ندارد.فاتح اين جنگ بزرگواري يي نخواهد داشت.درواقع درحاليکه بينن درمورد تخفيف بخشيدن انفجار درحال وقوع مي انديشيد،لايق درانديشۀ نجات خود بود.صحبت دربارۀ “حزب” يک نيرنگ است .غيرمسلح ساختن حزب وطن به مثابۀ کشيدن نيش مارمرده است.ص-161
    سيوان:…بنآ ايجاب مينمايد که او[نجيب ] فورآ ازکشور خارج شود.اگرهرچيزي برايش اتفاق افتد تآثيري بدي براي افغانستان خواهد داشت.براي او عبورمصئون ازکشوربايد تضمين شود.تا پروسۀ صلح به موفقيت بيانجامد.ص-162
    لايق:چيزيکه شب گذشته حينيکه ميخواستيد او را ازکشور به خارج انتقال دهيد،اتفاق افتيد،تآسف آوربود.مخصوصآ که اوتوانست ملل متحد را شامل سازد.عملي را که نجيب الله انجام داد تا مانند يک “دزد”کشور را درنيم شب ترک گويد،تآسف آوراست.زيرا او نه باحزب ونه با دولت مشوره کرد.مصئونيت وصحت او را تضمين ميکنيم،تا آنزمانيکه درمورد رفتن او تصميم اتخاذ نمائيم.ص-163
    سيوان:شماملل متحد را به يک موضع دشوار مواجه ميسازيد.نجيب الله از ملل متحد تقا ضاي پناهندگي نموده،اگرما اورا نپذيزيم براي پيشرفت پروسۀ صلح نا مطلوب خواهد بود.ما بايد اين پرابلم را حل کنيم والي نه به حيث يک حادثه عمده بين المللي با نتايجي که هيچکس آنرا پيش بيني کرده نميتواند درخواهد آمد.برعلاوه چطور ميتوانم شوراي بيطرف را قناعت دهم درجائي بيايند که امنيت آنها تضمين است درحاليکه مصئونيت نجيب الله را تامين کرده نميتوانم.ص-163
    لايق:ايجاب مينمود تا قبل ازانکشاف وضع بانجيب الله صحبت ميکرديم.
    سيوان:ما باهم “موافقتي” داشتيم ،خروج مصئون او بما وعده شده بود،چرانگذاشتيد کاروان ما از پوسته امنيتي عبور کند؟
    لايق:پروسجرهاي معيني وجود دارند که درهر حالت بايد مراعات شوند.نه تنها درموردشما.
    سيوان:اما ما باهم موافقتنامه اي داشتيم؟
    لايق: درينجا غلط فهمي صورت گرفته طوريکه گفتم طرزلعمل هاي معيني وجود دارد که درهرحالت قابل رعايت اند.[با آنکه بينن اکت ميکرد تا بداند اين لايق بوده که امرتوقف قطار را پيش ازينکه به ميدان برسد داده.]ص-164
    لايق:نجيب الله ميتواند نزد شما باشد اما اجازۀ نخواهد داشت تا از حريم ملل متحد پا خارج بگذارد.تا اينکه درموردش تصميم گرفته شود که کجا برود.آقاي سيوان حينيکه درافغانستان استيد احساس مصئونيت نميکنيد؟اين بخودي خود ثابت ميسازد که ما تضمين مصئونيت کرده ميتوانيم.ص-165
    سيوان:اکنون عمده ترين مسئله پياده کردن صلح درين کشوراست شما با نگاه داشتن نجيب الله درکابل هيچ چيزي کمائي نميکنيد وموجوديت او درينجا پروسۀ صلح را بهم ميزند…ازآنجائيکه پريزدنت نجيب الله استعفي داده وموافقت کرده تا کشور را ترک کند، مسلم ميپندارم که به شما مشوره کرده است. اميد وارم موقف مرا درک کنيد .اکنون درمورد منع وجلوگيري از تظاهرات دربرابر قرارگاه ملل متحد چه؟
    لايق:شما ميتوانيد اطمينان داشته باشيد که تظاهراتي دربرابر قرارگاه ملل متحد صورت نميگيرد.اما خواهشمندم نجيب الله را تا زمانيکه ما به شما چيزي نگفته ايم از اوسگاپ دورنسازيد.
    سيوان :من کابل را تا زماني که اين مثئله حل نشده ،ترک کرده نميتوانم…[درين لحظه بينن استعفي نامه نجيب الله را به کميتۀ اجرائيه ارائيه کردوبا صداي بلند قرائت گرديد.]
    لايق:ما اين نامه را برسميت نمي شناسيم نميتوانيم آنرا درراديوي دولتي اعلام کنيم.
    سيوان:ملل متحد همچنان آنرا نشرخواهد کرد.اما وسايل اطلاعات جمعي بين المللي کاپي آنرا نشر خواهند کرد.ص166-167
    بدون تبصره

    I går kl. 12:54 = Redigeret = Synes godt om = 8

     

  • Salahudin Salah
    سلام دوست عزيز ايا جناب لايق در ان شب و روز تنها بود و يا عده دگر از رفقاي ملکي و نظامي مان با ايشان همدوش در تصاميم مشترکا عمل مي کردند ؟ همه عليه داکتر صاحب شهيد قابل دقت است

    I går kl. 17:41 = Synes godt om = 3

     

  • Saleem Alizada
    نظرمن اين است که سليمان لايق درانهنگام بحيث معاون حزب وطن مسوليت مقام بالايي راداشت به همان خاطر نماينده ملل متحد اين موضوع را درک با وي موضوعات عمده را که دربالا تذکر رفته است به تنهايي مطرح نموده است ودراين صحبت ها با ملل متحد يگانه تصميم گيرنده سليمان لايق بوده است و گذارش هم چنين ميرساند .

    I går kl. 18:01 = Redigeret = Synes godt om = 5

     

  • Schahabuddin Sarmand
    دوستان عزيز ! درود به همه شما ،کنکاش رويداد هاي تاريخي را نميتوان با ديد کوتاه و در حلقه سليقه ها باز تاب نمود ، در قضايا و رويداد ها بلخصوص در کشور ما عوامل دروني و بيروني نقش تعين کننده داشته و دست داشته و دست آورد هاي ما اکثرن قرباني کيش شخصيت پرستي تا سرحد سمت گرائي و قوم گرائي گرديده است . در مورد افراد و اشخاص ودست داشتن شان در سقوط حاکميت و گروگان گيري زعامت متاشفانه اين موضوع قرينه تازه نبوده بل گذشته درد ناک را با خود دارد . تاريخ حزب ما بعد از حاکميت و بعد از 6 جدي نشان ميدهد که حزب واحد با دست کاري ها و فتنه گري هاي رنگارنگ واحد نماند حتي مشاورين خلقي و پرچمي حضور قوي در ارگان ها باز تاب نمودند و بعد از آن شيوه زننده و پارچه کننده فعاليت از جانب همان مشاورين در بين پرچمي ها آغازيد که تعداد را با دادن وعده ها عليه شخصيت هاي عالي حزبي تحريک کردند من بياد دارم شبي را که در رياست 10 امنيت دولتي سفير شوروي تعداد از رفقا را جمع نموده و از همان جا طرح را در عقب پرده به چشم مان جرقه زنان رساند . اگر ما مانند ديروز با هم ميبوديم و کشته و تشنه مقام و مقام پرستي نمي شديم از خود بريده با دشمن و قاتلين رفقاي خود نمي پيوستيم هر گز اکنون با مواضع مختلف در برابر قضايا بر خورد نمي کرديم . از ديد من بسيار حرف هاي وجود دارد که نا گفته باقي مانده و آن را ما چه که حتي اعضاي کميته مرکزي حزب نميدانند و آنانيکه ميدانند مهر سکوت بر لب زده و اذهان را در تاريکي قرار ميدهند . پس نبايد در انعکاس حقايق از شيوه علاقه کار گرفت وبراي روشن ساختن موضوع بايد بي هراس نوشت .بدرود

    I går kl. 18:09 = Redigeret = Synes godt om = 9

     

  • Faried Akbari
    فکر کنم در نشست سيوان ومحترم لايق محترم وکيل نيز شامل يودند وتمام جريان مزاکرات ميان سيوانو لايق توسط ترجمان وزارت خارجه ياداشت وتوسط وکيل بدون کم وکاست انتشار گرديد . شايد نزد رفقا موجود باشد. درود .

    I går kl. 19:11 = Redigeret = Synes godt om = 4

     

  • Omar Faiz
    رفيق گرامي شهاب الدين سرمند عزيز، شما در قسمت از کامنت تان نوشته ايد که: ” من بياد دارم شبي را که در رياست 10 امنيت دولتي سفير شوروي تعداد از رفقا را جمع نموده و از همان جا طرح را در عقب پرده به چشم مان جرقه زنان رساند…” چون طوريکه شما خود ياداور شديد که در ان محفل حضور داشتيد، چه خوب که ما طرح را از دست اول بخوانيم.

    for 23 timer siden = Redigeret = Synes godt om = 7

     

  • M Aref Erfan
    با سپاسهاي بيکرانه ازرفقاهريک صلاح الدين صلاح،سالم عليزاده،شهاب الدين سرمند،فريد اکبري وعمر فيض که سهم شاياني را براي بسط وتوسعه اين گفتمان انجام دادند.
    آري !رفيق صلاح گران ارج،درآن هنگامه هاي پرتلاطم ،طوريکه آقاي فليپ کاروين به مثابۀ شاهد عيني حوادث ونمايندۀ با اعتبار ملل متحد ،ازجريان رويداد ها بصورت عيني تصوير برداري نموده است ،در راستاي سوال شما بايد نگاشت که يکي از دسايس بزرگي که جريان فروپاشي حزب ونظام را سرعت بخشيد،مهندسي ايجاد “خلاي قدرت” بود که بوسيلۀ دستان مرموز ودرپيشاپيش آن سازمان ملل متحد شکل يافت.درين خصوص قبلا ديدگاه هاي مشخص نمايندۀ ملل متحد بازتاب يافت.سوگوارانه بطرزي نامعلومي شهيد داکتر نجيب الله خود،درين مسير گامهاي تندي برداشت ودايرۀ اين خلاي قدرت را با سبکدوشي سه تن از معاونين رياست جمهوري تکميل نمود.درآن زمان برپايۀ گزارشات مستند،درين کتاب ،سليمان لايق به حيث مقدرترين فردحزب ومعاون حزب وطن،رياست هيئت نمايندگي مذاکرات حزب وطن را به مثابۀ يگانه نمايندۀ قدرت حاکمه ،با ملل متحد بدوش داشت.چراکه ملل متحد ميدانست که سليمان لايق درآن هنگام يگانه کسي بود که ازچنين صلاحيت معتبر برخورداربود.
    با سپاس که درين راستا رفيق سالم عليزادۀ فرزانه، نيز روشني انداخته است.ديدگاه رفيق شهاب الدين قدرمند،قابل تأمل است ،که دستان بيروني بويژه برخي مشاورين فاسد شوروي در برانگيختن تضاد هاي درون سازماني نهايت تأثيرگزاربود،واينها بودند که بعضآ اختلافات حزبي را ميان رفقا تحميل ميکردند.به قول رفيق سرمند گرانقدر،بحران که دردامنه هاي قدرت حزب وداستان مداخلات بيشرمانۀ سفيرشوروي درجريان تدوير پلينوم هژده وزنداني ساختن رفقا در رياست ده امنيت سرميکشد،برخي ازيک سناريوي خرابکارانه مشاورين درحزب بود،که اتفاقات ناهنجار را درپي داشت.ازرفيق عمر فيض گرامي ممننوم که هستۀ اصلي اين بحث را به کاوش گذاشت.
    به پاسخ رفيق اکبري عزيز بايد نگاشت ،که درين مذاکرات يگانه فردي که درمقابل ميز نمايندۀملل متحد برپايه مستندات اين کتاب قرارداشت وسخن گوي حزب بود ،سليمان لايق بود .اما بايد نگاشت که برخي ملاقاتهاي که با هيئت اجرائيۀ حزب برگزار شد درينجا ،کارگردان ونمايندۀ آن سليمان لايق بود.چون درينجا درين کتاب ازکساني ديگري ياددهاني صورت نگرفته است.اين بحث برپايۀ چشمديد هاي نمايندۀ ملل متحد بر پايۀ کتاب “سرنوشت غم انگيزدر افغانستان” صورت گرفته است.علاوتآ موضوع اساسي که درينجا قابل بحث است ،نه تنها سطح صلاحيتها بل عمق اراده ونيات دشمنانۀ وخصومتبار مطرخ است.لايقي که درسايۀشهيد نجيب الله به آخرين معراج قدرت دست يافت چگونه يک شبه تغير موضع کرد،وپاي آن رهبربدام افتيده را به زنجيرکينه بست!
 

  • داكتر حيدر عدل
    رفيق عزيز صلاح!
    اميد وارم از امروز شما فارغ از مهمان داري شده باشيد، و به اصطلاح وطني جاي شان سبز باشد.
    بر ميگردم روي مسائل اساسي.
    در قدم اول تقاضاي من از شما اين است كه به سؤالات همه رفقا بايد جواب با فكت ها بدهيد و در بين به سؤالات من نيز. كه در بالا از روز هاي اول شروع ميشود.
    دوم اينكه سوالي ديگري از شما دارم ؟
    چرا داكتر صاحب نجيب بعد ازينكه فرارش نافرجام ماند ، دو باره به قصر رياست جمهوري و يا به منزل خود بر نگشت و فرداي ان روز جلسه را داير نكرد و زمام امور را دو باره بدست نگرفت.
    موفق باشيد.for 22 timer siden = Synes godt om = 3

     

  • Schahabuddin Sarmand
    فيض عزيز ! من از دعوت |آنعده رفقا در فاصله هاي کوتاه چيز جيزي پي بردم و بلخصوص ملاقات صميمانه سفير را با نفر مورد نظرش شان که در امور دولتي مقام دوم را داشت و تا زماني سر زبان ها هم بود درک کردم که حرف وجود دارد ورنه اين نشست ميشد در مقام رياست جمهوري هم برگذار گردد . بهتر است که محترم فرزام به مثابه ترجمان آن حرف ها بيان بدارند . بدرود

    for 21 timer siden = Synes godt om = 7

     

  • داكتر حيدر عدل
    رفيق نهايت ارجمند سرمند !
    حد اقل دليل اين نشست روز ، ماه و سال انرا اگر بياد داريد و نام هاي اين معاونين كه كي بودند.
    شايد متباقي رفقا درين صورت شايد كمك كرده بتوانند.
    موفق باشيد.

    for 21 timer siden = Synes godt om = 5

     

  • Schahabuddin Sarmand
    رفيق عزيز داکتر عدل ! اگر ذهنم اشتباه نکند چون ياداشت ندارم اين دعوت در اوائل سال 64 يا اواخر 63 تدوير گرديده بود در اين نشست محترم سلطان عالي کشتمند ، شهيد داکتر نجيب ، محمود بريالي که بعدن دعوت شد انور فرزام حضور داشتند رياست اداره را آن زمان محترم عارف ضخره و آمريت سياسي را محترم عزيز عازم داشتند . که چند ماه بعد از زبان يکي از مقامات امنيت در جريان تفريح يک جلسه در صحبت ها شنيدم که گفت عنقريب تغيري در رهبري بوجود مي آيد و اين زگنال بود تکان دهنده .

    for 21 timer siden = Redigeret = Synes godt om = 7

     

  • Faried Akbari
    رفيق عدل عزيز درود برشما. استدلال برخي از رفقا اينست . هنگاميکه پلان رفتن داکتر نجيب در ميدان هوايي کابل بر هم ميخورداز رفتن به مقر خويش صرف نظر ميکند و برهان مياورد که همين کسانيکه مانع رفتنم شدند مرا از بين ميبرند. به ديد من بايد شهيد نجيب وافعن قهرماني ميکرد ودوباره بمقر کميته مرکزي بر ميگشت و امروز همه چيز براي اعضاي حزب روشن ميبود اي کاش اين قهرماني را انجام ميداد وامروز همه اين پرسشها وجود نميداشت.

    for 21 timer siden = Synes godt om = 6

     

  • Faried Akbari
    رفيق سر مند عزيز همان شايد سال 1364باشد

    for 21 timer siden = Synes godt om = 3

     

  • داكتر حيدر عدل
    سپاس از شما رفيق عزيز سرمند !
    گري سؤالات را با اين خاطره تان باز نموديد. و حالا ميشود درين زمينه بيشتر تحقيق و تحليل انجام داد.
    سر بلند باشيد.

    for 21 timer siden = Synes godt om = 4

     

  • Schahabuddin Sarmand
    داکتر عدل عزيز به کمال ميل ولي متاسفم که لسان روسي بلد نبودم و از نزديک هم ترجمه محترم فرزام را شنيده نميتوانستم چون ما در گوشه جا گرفته بوديم و ناظر بوديم .

    for 21 timer siden = Synes godt om = 5

     

  • Schahabuddin Sarmand
    بلي اکبري عزيز سالش را دقيقن به ياد ندارم ولي واقعيت چنين بود که نگاشتم . سپاس از شما شايد همان سال بوده باشد

    for 21 timer siden = Synes godt om = 4

     

  • Omar Faiz
    از پاسخ هاي که رفيق سرمند گرامي ارايه نمودند سپاس گزارم. همچنان مطلب زيرين را خدمت رفيق عرفان گرامي و ساير رفقاي اشتراک کننده و خواننده اين گفتمان به عرض مي رسانم تا بدانم که در زمينه نظر شان چه باشد. بدون شک اسناد و فاکت هاي که در کتاب “سرنوشت غم‌انگيز در افغانستان” اثر فليپ کاوين که خود در جريان مسايل و فروپاشي حاکميت اشتراک مستقيم داشته از اهميت ويزه يي برخوردار است و آنرا به‌مثابه سند معتبر و انکارناپذير که رازهاي فروپاشي حاکميت ج.د.ا. عريان مي‌سازد، پذيرفت. همچنان فاکت ها و گزارش‌هايي که دراين اثر آمده است بالاي تمام نوشته‌ها، کتاب‌ها و تبليغات يک‌جانبه و غرض‌آلود که جريان فروپاشي حاکميت را وارونه نشان ميدادند خط بطلان ميکشد. تقاضاي من از رفقا و دوستان هموند دراين برگه اينست تا دراطراف اين سند ديدگاه‌هايشان را بيان دارند و يا اگر خود در جريان حوادث قرار داشته‌اند آنرا بدون کدام ملاحظه‌يي آزادانه بيان نمايند و همچنان اگر سوالاتي در ذهنشان خطور مي‌کند مي‌توانند سؤالات شان را طرح نمايند و يا در پاسخ به سؤالات ديدگاه‌هاي شانرا بيان کنند.
    براي من هم بعداز خوانش بخش‌هاي از کتاب فيليپ کاوين که رفيق عرفان گرامي آنرا به اشتراک گذاشتند سوالي در خصوص برخورد اخيري و گفتار بينين سيوان در ذهنم خطور کرد که در رابط با استعفانامه داکترصاحب شهيد نجيب الله چنين آمده است: “لايق: ما اين نامه را به رسميت نمي شناسيم نميتوانيم آنرا در راديوي دولتي اعلام کنيم.
    سيوان: ملل متحد همچنان آنرا نشرخواهد کرد. اما وسايل اطلاعات جمعي بين المللي کاپي آنرا نشر خواهند کرد.ص166-167.”
    ايا اينکه سيوان به‌صراحت مي‌گويد که “ملل متحد همچنان آنرا نشر خواهد کرد. اما وسايل اطلاعات جمعي بين‌المللي کاپي آنرا نشر خواهند کرد.” خود بيانگر اين نيست که حاکميت جمهوري داکترصاحب نجيب و “حزب وطن” ازجانب سازمان ملل متحد و جامعه حاکم بين‌المللي آنزمان محکوم به سقوط بود و هيچ نيرو داخلي بدون پشتبانه اقتصادي- سياسي از خارج آنرا نجات داده نمي‌توانست؟

    for 21 timer siden = Synes godt om = 7

     

  • Faried Akbari
    نيرويکه مانع پرواز شهيد نجيب ميشود نيروي ضعيف نبوده هر کاه قصد کشتن داکتر را ميداشتند اين کار را در همانجا وجاي امن ديگر براحتي انجام داده ميتوانستند اما روشن است که ان نيرو صرف مانع پرواز شدندو اينکه ميگو يند جانش دز خطر بود براي من قابل قبول نيست داکتر صاخب ميتوانست اذادانه يه مقر خويش بر ميکرديد.

    for 21 timer siden = Synes godt om = 7

     

  • Schahabuddin Sarmand
    رفيق فيض عزيز ! کلن نکته برجسته را انگشت گداشته و به نگارش گرفته ايد بلي چنين بود چون راه کاروان قبلن باز شده بود مگر در حزب وطن جز شخص داکتر نجيب شهيد کسي ديگري واقف نبود و از سوي ديگر آنانيکه در ضديت به نامه قرار داشتن ابتکاري سياسي حزبي از خود نشان نداند و درد آور اينکه از طريق رسانه هاي جمعي زشت و ناروا به آدرس شهيد نجيب هم گفتند . بلي هدفم خاص يکنفر نيست بل نشست هيات اجرائيه ووظيفه بيانيه را با چار چوکات آن به صحبت کننده سپردن همه بايد نقد گردند و بيشتر فردي که مسوليت رياست و يا سرپرستي را ولو اينکه براي 3 روز هم داشت ميباشد . نيروي منسجم حزب را به علاقه هاي سمتي و ملي خورد نموده بودند ولي باز هم اکثريت اردو و اميت دولتي به چنين برخورد که همه را بفروش رسانند موافق نبودند و ميخواستند برزمند تا پاي جان چون ميدانستند که سر نوشت بدي را مثل امروز در پيش رو دارند . سپاس

    for 20 timer siden = Synes godt om = 6

     

  • Shoaib Eshaqzai
    رفقاي گرامي وعزيزالقدرم ميخواهم يکي از ياداشتهايم را باشما در ميان بگذارم ! کاستي هاي نوشتاريم را با بزرگواري تان ببخشيد من نويسنده نيستم ، پلينوم18 مطابق به اساسنامه دايرومنفي 3 رفيقا هريک محمود بريالي ، داکتر صيب اناهيتا راتبزاد ورهبرگرامي ما کارمل ، همه اعضاي بيروي سياسي واعضاي کميته مرکزي تصميم مشترک به سبکدوشي رفيق کارمل اتخاز نمودند که اگر چنين تصميم مورد پزيرش صفوف اعضاي حزب ميبود اصلن قابل بحث وارايهء اسناد وشواهدوچشم ديدها نه بود ما نه زرخريدکس بوديم ونه معاش خور کسي اما وقيکه اکثريت اعضاي حزب به شمول کادر هاي دست دوم حزب ، صفوف حزب به شمول خودم عدم رضايت خود را طي مبارزه خياباني وشتافتن به ارگ رياست جمهوري فيصله پلنوم را باطل نموديم ، زيرا اکثريت معمولن صفوف است نه آنهايکه ازفکرخدمت به زحمت کشان درفکر موتر هاي قلفکچپات شده بودند ، بعداز برگشت رفيق کارمل از(تبعيد) ويا به زعم دولتمداران (تداوي) از خارج (روسيه) ، اينجانب ، رفيق ياسين صادقي ، رفيق قاسم آسماي ، رفيق ظاهر هيوادمل ، رفيق نعمت اله فرياد مرحوم که روحش شاد وخاطراطش گرامي باد ويکي دورفيق ديگر نه به حيث محافظ وبادي گارد بل صرف بمنظور جلو گيري از تنهايشان ازطرف شب ، توظيف گرديديم چون منزل بود و باش من ورفيق کارمل گرامي واقع سرک مطبعه رو به رو قرار داشت واز سوي هم در شار والي کابل کار ميکردم وبهران مواد ارتزاقي نيز نهايت مشکل شده بود ساعتها بايد در عقب نانواي منتظر ميماندي ، اغلبن شبانه من با آن بزرگوار ميبودم درطول يکسال که من درمنزلگاه رفيق کارمل بودم اکثر همان راي دهنده گان پلنوم را شاهد ام از جمله يکي از اين اعضا که در رسم گذشت سالگرد تحول ثور سال 1365 وظيفه مقدس شان بدور افگندن فوتوهاي رهبر بزرگوارم بودکه از دستان ما ربود وبه سرک قلاچ کرد رفيق ظهور رزمجورا ميگويم ، که دوست شخي من نيز است وهنوزهم قابل احترام . ساعت 11 بجهء ظهر زنگ تيلفون به صدا در آمد گوشي را برداشتم رفيق ظهور بود بعد از احوال پرسي گفتند ميخواهم رفيق کارمل را ملاقات کنم ، رفيق کارمل با رفقا شاه محمد دوست ، مجيدسربلند و فدامحمد دهنشين مصروف صحبت بودند مطلب را به رفيق کارمل گفتم ، لحظهء سکوت کرد وهدايت داد ؛ بگويش ساعت 8 شب ميتواند بيآيد ، وقتي دوباره رفيق ظهور را اطلاع دادم گفت ، رفيق شعيب څارندوي موءظف اجازه نه ميدهد اگر زحمت نه شود پاين شو واجازه ام را گرفته بالا بريم درموعد معينه از منزل 4 پاين شدم رفيق ظهور را باخود بلا بردم ، رفقا باهم تقريبن 3 ساعت صحبت داشتند بعد از ختم صحبت شان رفيق کارمل برايم هدايت داد تا رفيق ظهور را به خانمش تسليم کنم ومن هم چنين کردم . منظور من از اين يادواره نه پاينزدن کس است ونه بالا کشاندن کس من شاهد بسيار رويداد هاي بزرگ در اين سال هستم من وشماهم شاهد ين بلامنازعه تمام اعضاي بيروي سياسي وکميته مرکزي هستيد که دوباره به رفيق بزرگوارورهبرمن رو آوردند وهمه را پذيرفت به جز فريد مزدک وداکتر ضمير را با وصف تقاضاهاي مکرر شان . دراخير اين يادواره را نزد رفقايم که همه را بلا استثنا دوست واحترام دارم نوشتم ودر ميان گذاشتم اميدوارم سوء تعبير صورت نگيرد وحدت ويکپارچه گي ما منحيث انسان متعهد عامل پيروزي ما است . شاد وکامگار باشيد

    for 20 timer siden = Redigeret = Synes godt om = 8

     

  • Faried Akbari
    افتخار به شما رفيق اسحاقزي گرامي.

    for 20 timer siden = Synes godt om = 4

     

  • داكتر حيدر عدل
    رفيق گرامي شعيب إسحاق زي محترم درود بر شما!
    يادواره تان بيانگر بزرگي و گذشت بيپايان شادروان رفيق ببرك كارمل بوده و از جانبي خردي و پشيماني عده زيادي ازين رفقا را نشان ميدهد كه نا وقت به حقيقت پي بردند و خود را نيز قرباني اين فريب ساختند. ارزو دارم كه هرگاه اين خاطرات را با دوستان تان بيان نمي كنيد حد اقل براي اينده انها را در يك جاي بنويسيد. داشته ايد به كار.
    قلم تان رساتر باد.

    for 20 timer siden = Redigeret = Synes godt om = 7

     

  • Shoaib Eshaqzai
    رفق داکتر عزيز هميش رسالتم بالاتر از عقده هايم بوده ، اين درس را از معلم ورهبرم آموختيم من هم اکنون وظيفه ام ميدانم تا ما همه دست به هم داده چنان باشيم که زماني بوديم . اخوان وحاميانشان بدند ، من با گذشت هرروز بر حقانيت راهم معتفدتر ميشم . ممنون تان

    for 20 timer siden = Synes godt om = 9

     

  • Salahudin Salah
    رفيق عارف عزيز سلام شما گفتيد که رياست هيت نماينده گي حزب را جناب سليمان لايق به عهده داشت در حاليکه در همه جا اقايون جناب مرحوم بريالي و فريد مزدک و وکيل وزير خارجه ديده مي شود و همچنان مزدک معاون ريس حزب و کاوياني نيز از جمله معاونين و عده دگر از نظاميان مانند جناب عظيمي که اعلاميه دولت جهادي را قرايت نموده بود و دگران اما سوال من اين است که به گفته شما رياست هيت را جناب لايق داشت اعضا ان کيها بود و چرا با جناب لايق موافقت کرده بودند و وکيل چرا سازماندهي همه امور را به دست داشت در حاليکه اگر به گفته حرف حزب مطرح باشد معاونين ان حاظر بودند و در فلم ها ديده مي شوند و از دولت اگر حرفي باشد نيز کساني بود که حق نماينده گي را داشتند

    for 16 timer siden = Redigeret = Synes godt om = 1

     

  • Salahudin Salah
    سلام محترم داکتر صاحب حيدر زمانيکه خلاف همه نورم ها قوماندان اعلي قواي مسلح و ريس جمهور کشور را به اساس هدايت يک تيم از نظاميان در مسير راه توقف دهند و تمام روابط از جمله تليفون هايش را قطع کنند چگونه مي توانست در برابر اين حرکت متمردين بازهم به دفتر بدون همه امکانات رود بايد به دفتر ملل متحد مي رفت عملا کودتا عليه وي جريان داشت

    for 16 timer siden = Synes godt om = 1

     

  • Mohmad Saber aftab ba 2 angosht ponhan namishawad . taschkor rafiq erfan grami
    for 15 timer siden = Synes godt om = 2

     

  • Saleem Alizada
    با احترام به رفقاي گرامي ام !
    درمباحثات سياسي و خصوصن وقايع روزهاي سقوط بايد مطالب تاريخ وار پيش برود تا سوتفاهم رخ ندهد زيرا ديده شده که بسياري ارجمندان ويا مقالات را مرور نموده ام که اين مطلب را مدنظر نگرفته اند و خواننده را بيراهه برده يا واضيح بگويم تاريخ را مسخ نموده اند ونسل جوان را که دروقايع حضور نداشته اند دريک سردرگمي رها نموده اند .
    در روزهاي سقوط که دريک روز ميتوانست بسيار چيزي هاي غير مترقبه وغير پيشبيني شده بصورت اني رخ دهد و حتا ساعات مهم پنداشته ميشد .
    مطلب فوق را بخاطري ياداور شدم که رفيق گرامي صلاح هم در پرسش شان درمورد صحبت هاي سليمان لايق با نماينده ملل متحدکه انرا نماينده ملل متحد درخاطرات خود درج نموده وبعضي از عضاي حزب هم از ان اگاهي داشته است يعني اين صحبت ها روز بعد از پناهندگي داکتر صاحب نجيب الله درمقر ملل متحد صورت گرفته است … پيوسته وهمزمان مطلب ديگر را مطرح ميکنند ( در حاليکه در همه جا اقايون جناب مرحوم بريالي و فريد مزدک و وکيل وزير خارجه ديده مي شود ).

    البته منظور شان جمع شدن اين رفقا در راديو تلويزيون است
    درحاليکه به نظر من تفاوت اين دو رويداد کم از کم 20 روز را احتوا ميکند يعني در همين بيست روز نماينده ملل متحد از پياده نمودن پلان نام نهاد خود ابا ميورزد حکومت رسمن توسط نماينده هاي حکومت تسليم مجددي شده است (عکس ان دربالا ياداشت موجود است )‌و جنگ ها در گوشه وکنار شروع شده است .اين زمانيست که بايداز همشريان واعضاي حزب با خانواده هايشان که درميدان رها شده اند درحدود امکانات دفاع صورت گيرد يا حد اقل موجوديت اين فداکاران جلوگيري از کشتار دسته جمعي نمايد و فرصت را مساعد سازد تا کسانيکه ميتوانند خود را در جاي امن تر برسانند چون جلوگيري جنگ هاي را که 14 سال قبل پلان ان در راولپندي اسلام اباد باامريکا وشرکا ان گرفته شده است کسي گرفته نميتواند وسر نخ ديگران همان پياده شدن قواي امريکا ميباشد که بعد از عليل شدن نيروهاي متخاصم و خلاصي سلاحها و مين ها جمع اوري استنگر ها …..عملي ميشود

    for 12 timer siden = Redigeret = Synes godt om = 6

     

  • Satar Siddiqi
    سلاح الدين محترم در زماني كه داكتر صاحب عليه استاد خود به تحريك گرباچف كودتا كرد حزب كه مادرش بود ضربه كاري زد ايا اين را ميدانستيد و داكتر صاحب نا جوانمردان و دزدانه فرار كرد دزد از لحاظ شرعي محكوم است بايد بدانيد

    11 timer = Synes godt om = 4

     

  • Salahudin Salah
    محترم ستار من هيچگاه به هيچ عضو حزب دشنام نمي دهم امروز مردم در مورد داکتر صاحب هم قضاوت خود را دارند و هم در مرد مرحوم کارمل صاحب اگر به توهين کردن ها بپردازيد از بحث خارج مي شوم شيوه خوب نيست بايد بدانيد که تعداد زياد در زمان در قضيه سقوط شامل بودند . رهيري حزبي و نظامي به دو دسته تقسيم شده بودند. من بار ها گفته ام که هيچ يک تنظيم ها را تايد نمي کنم و هر ان کس که زير ريش انها رقصيده باشد برايش لعنت مي فرستم

    10 timer = Redigeret = Synes godt om = 5

     

  • Omar Faiz
    رفيق ستار صديقي گرامي، شهيد داکتر صاحب نجيب فرزند حزبش بود و تمام افتخارها و اشتباه هاي او مربود به همه ما ميشود، پس نبايد شيوه بياني را که سليمان لايق در رابطه با خروج داکتر صاحب بکار برده است تکرار نمود.

    10 timer = Synes godt om = 5

     

  • Schahabuddin Sarmand
    دوستان عزيز ! ما نبايد شيوه نگارش شوراي نظاري را در بحث هاي خود داشته باشيم بلي هر رهبر در جاي خود محبوبيت خود را داشت وتاريخ آنرا تبارز خواهد داد هر انكه عمل ميكند اشتباه هم سر ميزند ولي عامل سقوط را نبايد تنها به چند تن محدود پيوند داد در اين صورت خواسته يا نا خواسته طرف واقع ميشويم .هواهش است نه قرمايش

    9 timer = Synes godt om = 5

     

  • Mohmad Saber
    جنرال صاحب صلاح الدين صلاح من وقت کردم نوشته هاي هموطنانم را خواندم هيچکس توهين نکرده است کسي را ولي شما داکتر صاحب شهيد نجيب را در هر نوشته تان توهين کرديد شما در هرنوشته تان داکتر صاحب شهيد را بسيار بي کفايت و بيخبر از همه چيز و بسيار بيچاره معرفي کرديد اين همه کار شد ولي داکتر صاحب شهيد نه خبر داشت و نه کاري کرد.يکنفر از داکتر صاحب شهيد را صفت و خوب گفتند جنرال صاحب عظيمي جنرال صاحب صلاح الدين صلاح شما گفتيد که از صبح تليفون هاي داکتر صاحب قطع بود و داکتر صاحب هيچ کار کرده نميتوانست حقيقت ندارد داکتر صاحب تا ساعتي که برامدند قومنده و گذارش ميگرفتند اخرين گذارش را يعقوبي صاحب برايش دادند کل پرسونل رياست ده و گارد شاهد است که داکتر صاحب تا ساعتي که برامدند همه چيز داشتند و ريس جمهور بودند و بسياري کارمند ها و سرباز ها صباح از پناهندگي داکتر صاحب خبر شدند. جنرال صاحب صلاح الدين شما نوشته کرديد هر ان کس که زير ريش انها رقصيده باشد برايش لعنت مي فرستم
    بگويد که نه رقصيده شما نه رقصيده ايد کاش داکتر صاحب شهيد ما را در درياي آمو مينداخت ولي تنها نميگذاشت که بيغم بوديم.شما همه حزبي و مردم را توهين کرديد همه ما اروپا و امريکا نيستيم همين حالي هزار ها حزبي و مردم در زير ريش شان هنوز مي رقصند مجبور هستند ما زير ريش طالب هم رقصيديم شما به همه ما لعنت مي فرستيد.کارمل صاحب و داکتر صاحب شهيد چشم راست و چپ ما است به لحاظ خدا ما را بنام رهبران توهين نکنيد.

    8 timer = Synes godt om = 5

     

  • Shoaib Eshaqzai
    پيشنهاد ميکنم توده هارا در قضايا وحوادث وريدات هاي سياسي نه کشانيد ، به گفته علي شريعتي توده ها ومردم عوام حيثيت گوسفندان را دارد ورمهء گوسفندان را شبان بکار است ، از سوي هم در جوامع اسلامي وبي سواد تفاوت فاحش بين شهيد و مرگ طبعي اوجود دارد مانه بايد در عقب توده ها پناه بورده وواقيعت هاي تاريخي وسياسي جامعه خود را تنها در رويدات هاي چند روزهء سقوط حاکميت خلاصه نموده وتمام حوادث که قبل از پلينوم 18 وبعد از پلنوم 18 صورت گرفته را مورد ارزيابي و کنکاش قرار ندهيم ، براي من زياد قابل غور است هنگامي که موسس وبنيان گذار حزب با يک دست لباس از ارگ برون کشانده شدند هيچکس فکر نه کرد که اين رفيق واين شخصيت برازنده ، ايجاد گر ، موسس که درطي مبارزات طول عمراز مبارزه خياباني گرفته تا مبارزات پارلماني زندانها شکنجهگاه ها ودندان شکستنها وغيره را ديده ودر نتيجه نوراحمد نور ، سلطان علي کشتمند ، واناهيتاراتب زاد ، داکتر نجيب ، محمود بريالي وده ها وصد ها عضوي کميته مرکزي وکادر سياسي ظهور کرد ، کجا برود چي بخورد واحتياج کدام دروازه با شد ، صفوف حزب اينجفارا هيچگاه فرامو ش نه ميکند .اي کاش پيش از آنکه چنين تصميم که در رفت وآمدهاي نزد گرباچوف صورت ميگرفت وآن پذيراي شايانکه ازريس حکومت رفيق کشمند صورت گرفت با صفوف حزب در ميان گذاشته ميشد ونظر مجموع حزب خواسته ميشد وبعدن تصميم اتخاذ ميگرديد نه در شتاب به سازش پنهاني گرباچوف و السن با سردم داران سرمايه. با عرض حرمت

    8 timer = Redigeret = Synes godt om = 6

     

  • Faried Akbari
    رفقاي عزيز. حزب ما دوصد هزار عضو داشت وتصاميم بزرگ بدون در جريان گذاشتن صفوف بنظر من گناه نابخشودني و جفاي بسا بزرک برشهيدان گلگون کفن حزب و صفوف ميباشد. زمانيکه ضرورت اايجاب ميکمد و رهبر حزب ما شعار وطن ياکفن را براي ما صفوف پيشنهاد ميکند و همين ماها بوديم که به سخن رهبر لبيک گفته جنگ جلال اباد را فتح وپوز پاکستان را بزمين ماليديم وباز هم کودتاي شهنواز تني را شکست داديم وچطور حاضر ميشود اين رهبر ما را بدون در جريان گذاشتن وفايع وحوادث از طرف شب راهي هندوستان شود با معذرت از رفقا ايا اين صفوف باکميت دو صد ويا صد وبلاخره ده هزار نفر ملي بوديم؟ ايا نمي توانست باز هم مارا در چهاراهي اريانا جمع کندو يگفته يگان از بغاوت شمال ويا جنوب سخن براند ومارا از هزاران پرسشها که پاسخ را باخود يکجا برد رها نمايد.درود

    7 timer = Synes godt om = 5

     

  • Laila Masstan
    محترم عرفان نوشته تان را خواندم با شور شعف نوشته أيد. اگر اين مصاحبه را نميديدم نمي خواستم كامنت بنويسم. بعد از تحول كيفي و بنيادي در مكاتب مضموني تدريس ميشد بنام سياست جامعه شناسي. يكي از تاپيك هايش همين بود كه هر پديده نو جاي پديده كهنه را ميگيرد. بايد به اين اصل باور داشته باشيم. اينكه كي ها در پي از بين بردن رژيم دموكراتيك در افغانستان شد خواست وقت زمان بود و اين بار اول در دنيا اتفاق نيافتاده. اينكه مسعود كانديد وزارت دفاع داكتر نجيب بود. بايد ياد كنم كه زمانيكه رفيق هاي همرزم نجيب او را قبول نداشتند مسعود چطور ميتوانست نجيب را قبول كند؟؟ از اين همه كه بگذريم ميخواهم به تمام شهيدان و دست اندركاران تحول هفت ثور درود بگويم كه اگر ان تحول نمي امد، هنوز هم ستار سيرت و همراهانش ميبودند ومملكت در چه حالت ميبود.و درود روان شهدا و دست اندر كاران تحول هشت ثور بگويم كه چهره ها وسيرت هاي اين بي سيرت ها را آشكار كرد. http://youtu.be/MtcnCXSvaF8

    TOLOnews 02 May 2014 PURSO PAL / پرس و پال 02 اپريل 2014

    www.tolonews.com www.google.com/+TOLOnewswww.facebook.com/tolonewswww.twitter.com/tolonews
    7 timer = Synes godt om = 5

     

  • Salahudin Salah
    دوستان عزيز مانند شما به حزبم و رهبران ان احترام داشته ام و دارم درينجا اعضاي عادي حزب مورد سوال نيستند رفقا فقط به جناب سليمان لايق و يکي دو دگر و شخصا به داکتر صاحب نجيب و يا گاهي زير نام طرفداران ايشان سخن را در ميان گذاشته اند و اينکه درين اشتباهات و يا کمبودي ها همه رهبران و نظاميان بلند پايه دست و گريبان بوده اند بدون در نظر داشت اين و ان بررسي نقادانه صورت نمي گيرد ( اله و بلا به گردن ملا ) من دقيقا مي دانم که عده از دوستان ما با داکتر صاحب کم مهري کردند و وي را در مشکلات تنها گذاشتند و زمانيکه اعلاميه هاي دولت و يا اسنادي از جانب هيت اجراييه حزب با ايشان مطرح مي شد تايد مي کردند و در صف دفاع از سياستهاي مطروحه بودند ولي در عمل بعضي به شکل دگر من بياد دارم و اسناد که در پاي ان تعداد زياد از مسولين ان زمان اعم از ملکي و نظامي امضا و مهر تايد گذاشتنه اند با همه فيصله ها توافق داشتند ولي امروز ؟ حاکميت ديروز به همان حزب خوب و بدش تعلق مي گيرد که دشمن همه انها را بنام کمونسيت هنوز که هنوز است محکوم مي نمايند ولي ما يک دسته را زير نام مرحوم کا رمل و عده را بنام شهيد نجيب با هم انداخته ايم به نظر من نبايد چنين شود اشتباه و خطا هاي دوران حاکميت حزب برملا ساخته شود و انچه به مسايل درون حزبي است با حد اقل اتحاد نظربا براه اندازي نظر خواهي ها از اعضاي حزب تصميم اتخاذ شود و بعدا حکم مطلق داده شود .من هيچ عضو عادي را که در تصميم گيري ها شامل نبوده و با سر سپرده گي به دفاع از حزب خود بوده شامل اين بگو ومگو هاي که جريان دارد نساخته ام ان حالت که بوجود امده بود به يک تعداد معين ارتباط مستقيم داشت و دارد که نقش شان در تعغير مسير ها تعين کننده بود. درينبحث دوستان جوانب خارجي وضع بين المللي دست داشتن همسايه گان بد ما را به تحليل گرفتند گاهي تيوريک به تفصيل و توضيح پرداخته اند که با عث شده من هم به زبان بسيار ساده عده از نکات نظرم را بگويم ولي محترم صابر دوست عزيز ما که مي گويد دشنام ها را نديده ام چرا نديده ايد به داکتر صاحب گفته مي شود( که دزدانه فرار مي کرد ) يک نوع توهين و دشنام نيست ؟ و ده ها نمونه دگر من زياد عادت ندارم که نام ها را بگيرم خلاصه قبول کنيد و يا نه به من زياد تفاوت ندارد مي دانم که با حزب و حاکميت عده جفا کردند که خواهي نخواهي در راس ان رهبري و در قدمه هاي دگر کادر هاي دست اول در عرصه ملکي و نظامي شامل بوده اند حالا اگر دوستان مي خواهند دوباره به مبارزه بر حق و انساني در راس جنبش روشنفکري و روشنگري ها کار صورت گيرد بيشتر به تحليل ها بپردازند اهميت دارد نه به اتهام زني ها که ( مرحوم کارمل و شهيد نجيب اله که از يک مکتب بودند ) بيشتر مورد سو استفاده دشمن قرار داده شود يک تعداد بيرق بالا کنند که ما طرفداران کارمل صاحب هستيم و عده به دفاع از داکتر صاحب نجيب همين مسايل تا کنون باعث شده که هيچ يک از بخش هاي جدا شده با هم نمي توانند وحدت کنند هنوز در اتهام زني مصروف اند هيچ يک نمي گويد که ما همه در ان زمان به شکلي در اشتباهات شامل بوديم تاريخ در نها يت امر قضاوت خود را خواهد کرد و با بي رحمي با حرمت

    6 timer = Synes godt om = 5

     

  • Salahudin Salah
    دوستان عزيز ما بايد افتخار کنند که در داخل کشور مردم به گذشته ها و گفته هاي ان حزب باور پيدا کرده اند که از دوران مجاهدين و غيره … کرده به مراتب بهتر بود و صحبت هاي داکتر نجيب را با جريت در همه جا مي شنوند و با نصب فوتوهايش ارادت خويش را نشان مي دهند اين افتخار به همه ما و شما تعلق مي کيرد داکتر صاحب قبل از پلينوم 18 هم يکي از بهترين زفقاي ما و شما بود و در کادر رهبري حزب هم با دليري و متانت کار مي نمود و همه او را دوست داشت و احترام مي کرد در تحليل اخر يکي از شهداي گلگون کفن همان حزب است روحش شاد و خاطراتش جاويدان

    6 timer = Synes godt om = 6

     

  • Shoaib Eshaqzai
    ناگفته نه ماند من ورفيق صلاح گرامي در گذشته ها وحاکميت ها هيچ نوعه معرفت نداشتيم اما اکنون درعالم دوري از وطن ومردم شبها در کنارهم هستيم ساز ميکنيم وموسيقي ميکنيم ومطمينم با رفقا چون صلاح از راه محبتها وصميمتها به نتيجهء مطلوب ميرسيم .

    5 timer = Synes godt om = 7

     

  • Omar Faiz
    رفقاي گرامي، ميخواستم که توجه شمارا جلب نمايم تا اين گفتمان را در استقامت اصلي آن ادامه دهيد و از کامنت هاي تخريش کننده بپرهيزيد. هدف اصلي ما روشن ساختن زاوياي تاريک و علل و عوامل اصلي سقوط را که دراين مدت درعقب غبار غليظ تبليغات خصمانه مستور بود، مي‌باشد. برملا ساختن اين زاوياي تاريک صرف با احترام متقابل و بديده گرفتن ديدگاه همديگر ممکن است و بس. رفيق شعيب گرامي، خرسندم که با رفيق صلاح الدين گرامي روابط خوب دوستانه داريد، ما را هم در يگان محفل تان فراموش نکنيد.
    درضمن ميخواهم که از رفيق صلاح‌الدين صلاح گرامي سپاس گذاري نمايم که بر مسأله خروج داکترصاحب نجيب در نيمه‌شب بدون آگاهي هيأت اجراييه حزب وطن و معاونين رييس‌جمهور مُهر تاييد گذاشتند و طوريکه خودشان مي‌نويسند: «زمانيکه خلاف همه نورم ها قوماندان اعلي قواي مسلح و ريس جمهور کشور را به اساس هدايت يک تيم از نظاميان در مسير راه توقف دهند و تمام روابط از جمله تليفون هايش را قطع کنند چگونه مي توانست در برابر اين حرکت متمردين بازهم به دفتر بدون همه امکانات رود بايد به دفتر ملل متحد مي‌رفت عملاً کودتا عليه وي جريان داشت.» ولي اسناد و شواهد مي‌رساند که داکترصاحب شهيد تا آخرين دقايق، الي پناهنده شدن شان در دفتر اسکاپ از تمام صلاحيت‌هاي يک رييس‌جمهور برحال کشور برخوردار و تمام روابط وي با دنياي خارج تأمين بود. بعد از اين که رييس‌جمهور استعفا مينمايد و تصميم به خارج شدن از کشور را مي‌گيرد که نافرجام بود، چگونه ما ميتوانيم حوادث و تدابير بعدي را که به‌منظور حفظ جان، مال، حيثيت و ناموس هزاران حزبي و خانواده‌هاي شان بود کودتا بناميم. ايا هدف اساسي داکترصاحب نجيب کشتار دسته‌جمعي اعضاي حزب به‌وسيله گلبدين، مسعود… بود؛ و يا از بندبند بريدن اعضاي حزب به‌مثل شهيد کريم شادان… به‌وسيله اشرار، که نبود. پس تمام تدابير، مذاکرات و اقداماتي که بعداز حادثه خروج داکترصاحب صورت گرفته به هيچ نمي‌توان نام کودتا را بالاي آن گذاشت.

    4 timer = Redigeret = Synes godt om = 4

     

  • Schahabuddin Sarmand
    من در كامنت دوست ما صلاح دو نكته را دريافتم اول كه حزب ما سر ربان هاست بلي چنين است حزبي ها سگ باز نبودن واگر بودن همان سگ بر اين أشرار بي فرهنگ شرف داشت دوم از دو شخصيت ياد كردند كه بدون ترديد افتخارات جاودان را دارند بيايد شخصيت را به جاي شان بگذاريم وبه توجه داشته باشيم كه چطور ميتوانيم رهروان خوب همان وهبران خود باشيم شهيد نجيب هميشه رفيق خوب بود ولي أطرافيانش وي را در ذهنيت ها كوبيد . روح شان شاد باد . خوب از بحث خارج نشوم زيرا بحث با گفتمان صميمانه رنگ تازه بخود ميگيرد

    5 timer = Synes godt om = 7

     

  • Faried Akbari
    رفقاي عزيز قسميکه در بالا عرض کردم ما از دوستان خويش صميمانه گلايه ميکنيم اما موضع ما در مفابل مخالفين کاملن روشن است. فسميکه رفيق اسحاق زي نازنين ما گفتند ما در مقابل پدر حزبمان ومادر حزب مان جفا نموديم اين را يايد بپذيريم .در غير شهيدان حزب وتاريخ مبارزات حزب مارا نميبخشند. درود.

    5 timer = Synes godt om = 5

     

  • Shoaib Eshaqzai
    رفقاي گرامي ونهايت عزيز گاهي شده که با خود بانديشيم که چرا به جاي اقا وصاحب همديگر را رفيق خطاب ميکنيم ؟ آيا از اوان نخستين گامهاي که به غرض نجات ملت ما برداشيم ، راه تکنوکرات هاي غربي ويا لبرار هاي جهان کنوني سر مايه بودويا برعکس ؟ ويا اينکه ما به نام کمونست گويا بدنام شديم ، نه بوديم ؟ آموزه هاي ما به اصول وموازين مارکسيزم لينينزم بود يا نه بود ؟ خلقي ها وپرچمي ها بالاي انقلاب خلقي دمکراتيک وملي دمکراتيک دعوا نداشتند ؟ اگر بلي ، پس به نتيجه ميرسيم که مش مصالحه ملي ادامه دهنده پرسترويکه بوده وزمانيکه شوروي با همه عزمتش سقوط ميکند ، اينکه رهبري حاکميت را در افغانستان کي بدوش دارد ناگذير سقوط را بايدمي پذيرفت زيرا صد فيصد يک اوردوگاه وا بسته بود واگر هزار بار آن اوردوگاه دوباره احيا گردت من باز هم خود را عضو آن ميدانم ، زيرا اوردوگاه فعلي نزد من همان اوردوگاه است که من را به پناه گذيني به آن اوردوگاه وادار ساخت . مارفيق هستيم ومفهوم رفيق والاتر وبالاتر ازهمه القاب است

    4 timer = Redigeret = Synes godt om = 7

     

  • Salahudin Salah
    دوست عزيز سرمند من در هيچ قسمت از سگ بازان و…چيزي نگفته ام هميشه به اين باورم که همه حزبي هاي ما مقام شايسته و بلند را دارند و همچنان گفته ام که هيچ تنظيم را تايد نمي کنم و به رهبران حزب مان مانند مرحوم کارمل هم به ديده احترام و قدر مي نگرم از جمله موسسين و رهبر حزب محبوبم بوده و شهيد داکتر نجيب نيز در يک مقطع زمان ريس حزب وطن و ريس جمهور کشور بوده است احترامش برايم شرط است . يگانه عادتم اين است که ناحق رهبران و کادر ها ي حزب را توهين نمي کنم

    3 timer = Redigeret = Synes godt om = 4

     

  • Salahudin Salah
    شعيب عزيز سلام ممنون محبت ات من عادت توهين را بکسي ندارم حزب و حزبي ها همه چيز من است کنون در اختلاف نظريات بازهم رفقاي خوب همدگر هستيم اگر دوستان در بحث بدون توهين اما براي دريافت نکات مشترک کار کردند خوب در غير ان به بحث خاتمه مي دهم همان طوريکه عده از رفقا با حفظ همه حرمت که من هم به مرحوم رفيق کارمل دارم ولي زمانيکه نام از داکتر صاحب مي شود با بسيار زشتي جواب مي دهند

  • Zuber Sherzad
    اسحق زي صاحب خيلي عالي تحليل نمودي وبه يک مسله مهم اشاره کردي شوروي که سقوط کرد يقينآ وحتمي حاکميت ما سقوط ميکرد که کرد3 timer = Synes godt om = 6
  • Schahabuddin Sarmand
    صلاح عزيز ! هدف من شما ونگاشته شما نبود بل صراحت دادم كه مردم به سگ حزبي ها ارج ميگذارند ولي اين ما أعضاي حزبيم كه بر سر وروي يكديگر ميكوييم ويكديگر را تحمل نمي كنيم من در نگاشته هاي خود اكثرن تلاش ميورزم كه خاطري را آزرده نسازم . بدرود

    3 timer = Synes godt om = 8

  • Gulzar Kawesh
    سلام من بر همه دوستان وعزيزان برګه ، آرزومندم تا همه شان درعافيت وسلامتي باشند . من نوشته هاي هريک از رفقا وعزيزان را خواندم وهرکدام شان از ګذشته ها، افتخارات ،دستآوردها ومشکلات نيز يادآوري کردند درکمنت دوست عزيز اسحاقزي نکات مهمي را خواندم واز احساس رفيقانه شان هم تشکر ميکنم . موضوعي که درکمنت شان مصالحه را با پروسترويکا شوروي ربط دادند قسمن عيني است اما مسله ختم جنګ و آوردن صلح يکي از نيازهاو ضرورت هاي مهم کشورما بوده که به آرمانهاي حزب درتضاد و تصادم قرار نداشت و دراکثريت اسناد حزب ونظام مسايل چون بازګشت آبرومندانه مهاجران افغان ، اغاز مذاکرات با نيروهاي متخاصم ، عقد پروتوکل هاي تسليمي ګروههاي مسلح مخالف به حاکميت ، توسعه قدرت وحاکميت دولتي وبسياري مسايل ديګر از آغاز برنامه هاي نظام بوده است که نوع سازش و مصالحه است . آنچه درباره مصالحه ملي بعداز سالهاي 1365 بازهم مطرح شد دراينباره ديدګاههاي متفاوت وجود داشت که به همين خاطر برخي مخالفت هاي سياسي نيز بوجود آمد . و دوطرف نتوانستند يکديګر را درک نمايند و تيشه به ريشه خودزدند وتاسقوط به همين منوال ادامه يافت . آنچه اکنون دربحثها صورت ميګيرد همه شان درهسته وبنياد نظريات نيک وارزشمند است واما از زواياي مختلف به بررسي ګرفته ميشود که اګر نقاط مشترک وواحد همديګر جستجو شود بازهم همخواني نظريات بيشتر ميګردد به شرط انکه همه ازعقب رهبران وشخصيت هاي فقيد نظام برآيند و درجوهر مسله مشکلات را جستجوکنند که تاجايي آغاز اين بحرانها راکه عبارت از تغييرات سياست شوروي درسطح منطقه وجهان بود رديابي و پيدا شد باقي مواردکه صورت ګرفته بيشتر ريشه دروابستګي نظام به قدرتهاي بيروني بوده ، عدم تجارب وپختګي سياسي و شناخت لازم ازجهان ، منطقه وتاريخ کشور ما، برخوردهاي احساساتي ، برخورد هاي سليقوي و شخصي که هيچوقت جنبه حزبي نداشته ميتوان ياد آور شد .وخوشبختانه اکنون ازبرکت شناخت ودرک همان پديده ها حوادث ورخدادهاي ګذشته است که اکنون هريک از عزيزان بانګرش بسيار خوب ابراز نظر ميدارند .

    2 timer = Redigeret = Synes godt om = 6

  • Mohmad Saber
    صلاح الدين صلاح محترم من که گفتم توهين نکرده اند بخاطري گفتم که گناه يک حزبي نيست چنين مينويسد او درد دارد جان خود را فدا کرد پاک کار کرد با معاش کم که ماه اش پوره نميشد پس انداز نداشت به ان حزب و رهبر اش وفادار بود صبح از خواب ميخيزد خبر ميشود که رهبر…Se mere

    2 timer = Synes godt om = 5

  • داكتر حيدر عدل
    محترم صلاح الدين صلاح!
    جواب سوالم را با اتهام بستن به اكثريت اعضاي رهبري حزبي و دولتي داديد. كه گفتيد در برابرش كودتا شد و چاره ديگر نداشت تا برگردد بالاي وظيفه اش. به ناچار راهي دفتر ملل متحد شد.
    دوست عزيز ! باور كنيد همين لحظه هر قدر فكر ميكنم تا ت…Se mere

    1 t. = Synes godt om = 3

  • Salahudin Salah
    صابر عزيز ان عده از عزيزان ما که در وطن باقي ماند ه بودند همه شان نور ديده من است من خودم نيز مدتي را در وطن بودم گاهي در يک محل و گاهي در محل دگر تا شرايط سفرم به کمک دوستان عزيز گرامي ام خان اقا و همايون فوزي اماده شد. تا دوران حکومت برهان الدي…Se mere

    42 min. = Synes godt om = 1

  • داكتر حيدر عدل
    رفيق عزيز صلاح!
    من هم معتقد به حرف اخر تان هستم كه بايد گذشته رابه بررسي بگيريم تا براي اينده راه حل درست دريابيم.
    يعني نقد از گذشته بايد صورت بگيرد ولو هر قدر هم اگر واقعيت تلخ هم باشد. تا در اينده درس عبرتي براي همه شود.

 

  • داكتر حيدر عدل
    رفيق تهماس گرامي پيشنهاد خوب را در ميان گذاشتيد. واقعيت هاي پلينوم هجده را بايد بيان داشت ولي نه در صفحه هاي خصوصي ، بگذاريد همه رفقا از حقايق بيشتر اگاه شوند تا روشنگري از حوادث بوجود ايد.
    موفق باشيد.

    I går kl. 11:13 = Synes godt om = 6

     

  • Zuber Sherzad
    رفيق صلاح عزيز هيچکس از روز هايي دشوار که خانه ات به مخفيګاه رفقا بدل شده بود خدمات مادرانه مادر عزيزت ، خدمات خودت وخدمات اعضاي فاميلت که هر لحظه با مرګ پنجه را نرم ميکرد فراموش نميکنند وکسي هم نيست که ان خدمات بزرګ شما را نا ديده بګيرد باور کن در لب دريا پنجشير رفيق کامجو از ان روزها که در منزل شما مخفي بوده به مبارزه شما در حضور ده ها رفيق افتخار کرد.
    شهادت برادر عزيزت شهادت يک عزيز است روحش شاد.
    مسله در اين است که در بحث داخل شدي بايد تحمل که هميشه داشتي انرا بايد داشته باشي که داري.
    من ميدانم شما نيز از حقايق با خبر هستي ولي با حرفها يي کودتا وتطبيق پلان پنج فقره يي موافق نميباشم . اګر صاحبان ان پلان صادق ميبود ايا نميتوانست دا کتر شهيد را به اغوش ګرم خانواده برساند يقينآ ميتوانست ولي انها صادق نبوده انها به يک تير نه تنها دو پاخته هزار پاخته را شکار کرد.

    I går kl. 11:22 = Synes godt om = 9

     

  • Salahudin Salah
    داکتر صاحب حيدر مايه تاثرم درين بود که دها بار مي گفتم که من در هيچ تشکيلات نيستم چند مرتبه به اين و ان نسبت داده شدم گفتم به رهبران حزب منظورم فقط مرحوم کارمل و شهيد داکتر نجيب بود احترام قايل هستم باز کسي نام از دگران که از ايشان نفرت دارم برايم نوشت چگونه ارامش بدست ايد ولي تحمل کردم به گفته زبير عزيز با عارف عزيز بسيار خوش شدم که هم صحبت شدم باز به رفقا گفتم ولي هنوز باور کم بود گفتم اين شيوه که به تحقير بپردازيم درست نيست همه فکر کردند که من کدام منظور داشته باشم از جنگ هاي جلال اباد گفتم حتي برتري جناب عظيمي را نسبت به دلاور که خودم شاهد ان بودم تقريبا دو ماه در جبهه با رفقا بودم ولي عظيمي گرامي خود را نااگاه گرفت در قومانداني جبهه با هم صحبت هاي داشتيم و در کابل اعضاي خانواده خود را توسط من در ادارات امنيت تعغير و تبديل کرده بود فقط در بحث ها همه را از ياد برد تفاوت ندارد توضيح دادم که با عظيمي چيزي ندارم ولي در مورد ساير گپ ها خواستم تحليل ها صورت گيرد بايد ثابت شود که کي ملامت بود با تاثف اعضاي بيروي سياسي يا نادم هستند و يا سکوت کرده اند همين کادر ها در جنجال ها هستند . شاپور جان زشت گفت برايش دوستانه گفتم جلوگيري شود سپاس از وي که حرفم را پذيرفت با شما قصدا نخواستم با نام تان در بحث بروم دليل همين بود همه فقط مرا طرف قرار مي دهند . لطفا بکشانيد پاي عاميلن اصلي را که ما با هم نزديک شويم . پلينوم پلينوم مي گويد من بعد از پلينوم در حزب نيامده ام . لعنت به گر باچف همه را به جان هم انداخت کنون مي خواهد مسکو را بالاي پوتين بسازد .افغانستان را خراب کرد . رفقا نوشته هايم را برخم کشيد حوصله کردم و مي کنم همه ما دوستان ديرينه بوديم و هستيم ديشب تصادف در مورد عکس هاي دوست خوبم خان اقا محترم تهماس با من در گفتگو شد پيشنهادش را پذيرفتم حتي ادرس ايميل خود را دادم کنون مي گويم با شما هم کدام حرفي ندارم دوست خوب من هستي بايد با هم مشوره ها را داشته باشيم من باحزب خود بودم و هستم سلامت باشيد

    I går kl. 12:05 = Redigeret = Synes godt om = 8

     

  • Salahudin Salah
    زبير عزيز و گرامي خوش شدم که در بحت داخل شدي و حقيقت را از زبان خود سليمان که ما در خانه او را برادر مي گفتيم شنيدي و بيان کردي که همه زنده گي ما حزب ما بود و تواز همه مرا بهتر مي شناسي من در انتخابم دوست هاي ديرينه ام را از همه ترجيع مي دهم هيچ کس و هيچ تنمظيم جاي رفيقم را برايم نداشته و نخواهد داشت من با همه رفقاي دوست داشتني ام بودم و هستم راستي تو خبر د اري که رفقا مانند اصولمل و دادمحمد ودگران را تا کدام حد مدد و ياري مي رسانيدم در همان حالات ممنونت برادر عزيز

    I går kl. 12:02 = Redigeret = Synes godt om = 7

     

  • Omar Faiz
    رفقاي گرامي، من خرسندم که اين گفتمان سبب گرديد تا روابط نسبتاً خوب و دوستانه بين رفقاي اشتراک کننده پيوسته ايجاد ميگردد، من در زمينه از حوصلمندي، برخورد دوستانه و احترام متقابل شما سپاس گزارم بخصوص برخورد صميمانه يي رفقاي گران ارجم صلح الدين صلاح، گلزار کاوش، داکتر صاحب عدل، محمود طهماس ، مسعود مهدي، محمد صابر و زبير شيرزاد قابل شتايش است. اميدوارم تا اين گفتمان در مسير درست آن ادامه يابد و طوريکه رفيق صلاح الدين صلاح آرززو برده اند رفقاي بيشتري که صاحب نظر اند و يا در جريان حوادث قرار داشته اندف ديدگاه هاي شان را با ما شريک سازند.

    I går kl. 12:15 = Synes godt om = 8

     

  • Yazdan Zafari
    ايكاش شهيد نجيب الله به ان سوگند وفا داري كه بحيث ريس جمهور كشور در پيشگاه مردم دعوت شده بنام لويه جرگه داده بود. وفادار وپابند ميماند. و در جهت تحقق اهداف مصالحه صادق ميبود. و مصالحه را در قدمه اول از درون حزب اعاز ميكرد. گاهي بر خلقي ها تا تاسر حد كودا تا حمله كرد وگاهي پر چمي ها بيرحمانه تاخت. وگاهي بر قوم هزاره اسماعيله مدهب به عنوان مردم نجس وهم بر ازبكان در محضر فعالين وكادر هاي حزب بطور افراد ………..حمله نميكرد وبحران صفحات شمال را را با دست خود خلق بو جود نميآورد وبه بازي هاي اوپراتيفي در ميان اعضاي حزب ادامه نميداد. وبه آراي آعصاي حزب سازمانهاي اوليه وكميته هاي حزبي مراجعه ميگرديد. من فكر نميكنم كه چنان بحرانهاي در حزب بوجود ميامد . داكتر نجيب الله نه پابند. تحقق مصالحه در ميان اعضاي حزب بود ونه با مخالفين. ونه وفادار با تيمي كه وي را به قدرت رسانيده بود .دولت قبل از داكتر نجيب هيچگاهي جنگ را با مخالفين اعﻼن نكرده بود ان مخاليفين بودند كه مطابق نقشه ودستور بادران امريكايي وشركاي سرمايه شان, ودستور اي اس اي پاكستان ورزيم منفور اخوندي ايران به جنگ وافعان كشي در وطن ما دامن ميزد. خوب بياد دارم كه دسالهاي 1359 چه در اثناي دروس سياسي با سر بازان و چه از طريق كميته هاي وﻻيتي وكارمندان سياسي كار با اهالي ومردم ملكي از جنگ خسارات وعواقب نا گوار ان در وطن ما براي مردم افسران وسربازان هوشدار ميداد ند .دولت هيچگاهي تا زمانيكه محالفين دست به جنگ وخشونت نميزد در مقابل انها نميجنگيد. داكتر صاحب نجيب الله كي در مورد تحقق مصالحه ملي اش در مقابل مخالفين دولت اش وفا دار ماند. بر عكس در دوران مصالحه دولت دست اورد هاي بزرگي را از دست داد. اعضاي حزب از ورهبري ان دلسرد گرديد اگر در گذشته تنها فريكسيون ميان جناح خلق وپرچم وجود داشت در زمان قدرت داكتر نجيبالله فريكسيون هاي متعددي بوجود امد كه حتي وخطر ناكي تا سر حد بر خورد هاي نظامي پيش امد. در بخش ملكي وﻻيت ها يكي پيهم سقوط ميكرد. انداخت هاي سﻼح هاي ثقيله عﻼوه از طيارات جنگي تانكها وتوپها به استعمال سﻼحهاي در برد امحاي دسته جمعي بيشتري نظير لونا واسكاد به بركت مصالحه ملي ارتقا يافت. وبﻼ آخره سقوط مرگبار حاكيميت بر اساس اشتباهات خود خواهي ها ورفتار سكتاريستي خود دولت بوجود امد. ايكاش عملكرد هاي دكتور نجيب الله مطابق به ان سوگند وفاداري اش ميبود. تا براي افسران وسربازا نظامي واعضاي حكومت نيز ان سوگند ( تحليف) الگو ميبود.

    I går kl. 12:41 = Redigeret = Synes godt om = 9

     

  • M Aref Erfan
    چهرۀ “کودتا” سرايان دربرابر نورحقيقت
    کتاب سرنوشت غم انگيز درافغانستان
    موئلف :فليپ کاروين
    ترجمه:حکيم سروري
    18 اپريل ساعت 22:30
    من به ديدار نجيب وجنرال توخي رفتم،آنها درطبقۀ با لائي آخرعمارت جا بجا شده اند که درگذشته بحيث دفترواتاق جلسات استفاده ميشد…نجيب ازديدن من خوشحال شد.من به نجيب گفتم که وکيل برخورد سختگيرانه داشته واز استعفاي غير قانوني نجيب بد گوئي ميکرد.او سوال کرد که چرا نجيب قبل ازاستعفا وفرار با حکومت وحزب وطن مشوره نکرد ؟او (نجيب )به من گفت که شب قبل ازخروج پلان شده من،وکيل نزدم آمد ودرمورد حوادثيکه بعد از رفتن قريب الوقوع سرمن خواهد آمد احساس نا راحتي ميکرد.
    نجيب سوال کرد چطورميتواند شخصآ مانعي در راه صلح باشد اکنون که استعفي داده صلحي وجود ندارد.صفحات 181-182

    درين وقت بينن وارد شد نجيب از ديدار او خوش شد واو ميدانست بينن يگانه مايۀ اميد است که اورا ميتواند ازکابل زنده انتقال دهد…سپس نجيب گفت او شنيده که به خانم واولاد هايش که اکنون دردهلي جديد بسرميبرند گفته شده بخاطر تهديد انتقامجوئي ،هند را ترک کنند.ودرجائي دراروپا بروند.نجيب پرسيد آيا اين آوازه درست است؟او از روزيکه اين آوازه را شنيده با خانم خود صحبت نکرده .اگر اين درست باشد آيا سيوان ميتواند امنيت آنها را بعد ازينکه از دهلي بيرون شدند،تامين کند.نجيب گفت نا راحت نباشيد ما ميتوانيم غم تکت طياره شانرا بخوريم .بينن گفت فردا صبح اولين کاريرا که ميکند در مورد صحت وسقم اين آوازه معلومات ميگيرد.ص-183
    19 اپريل 1992
    تلويزون بي بي سي عکس هاي راکتها را که درکابل اصابت کرده نشان ميدهد. اما عکسها ارز دو سال قبل است .هم اهالي محل وهمکارمندان ملل متحد که از دوسال به اينطرف اينجا اند اين تحليل را تائيد مينمايند.
    ساعت 15:45
    درسفارت ترکيه يک نطاق سفير به ماگفت هشت نفر نماينده از کشور هاي ….خواستند تا وکيل را در وزارت خارجه ملاقات نمايند در دسترس نبود وکاويان [داوود کاويان ]آنها را ملاقات کرد.او خوب بنظر نمي آمد ،هيجان زده بود.اما به آنها وعده بود که تقاضاي شانرا بوکيل انتقال ميدهد.کاويان گفت غرض اداره کابل يک کميتۀ چهار نفري پيشنهاد شده اما تا هنوز تشکيل نشده ،کار بالائي آن جريان دارد ونيز گفت آنطوريکه آوازه شايع شده بود،معاون رئيس جمهور تعين نشده است.درحال حاضرعنصر عمده وچشمگير درحکومت سراسيمگي ودست پاچگي است .بين افغانها فقدان رهبري وجود دارد.تا کنون درشهر زندگي يوميه بصورت نورمال وجود دارد.مردم به دوکانها ودفاتر خودميروند .صفحات 188-189
    سپس سرمنشي به تاريخ10 اپريل اعلام کرد که درپرنسيپ موافقۀ با لاي يک شوراي بيطرف داراي پايه هاي وسيع صورت گرفته ،اما ملل متحد هيچگاهي پا فشاري نکرده که اين يگانه چاره ممکن است.افغانها خود بايد تصميم بگيرند.اگر مردم افغانستان حکومتي را صرف مرکب از مجاهدين بخواهند خوب است ،اين انتخاب مربوط آنهاست.ص- 191
    سوال: آيا درپلان داريد که بغير از اعضاي حکومت بارديگر با رهبران افغانستان مثلآ قوماندان مسعود هم ببينيد؟
    بينن:بلي فردا ميخواهم داخل افغانستان سفرکنم .
    سوال :دراين لحظه موانع عمده در راه صلح کدامها اند؟
    بينن:موانع عمده تقريبآ برطرف شده وبايد تصميم ازجانب خود افغانها گرفته شود.بدون شک يک ادارۀ انتقالي بوجود خواهد آمد .سوال اينست که درين اداره کي ها شامل خواهند بود؟ملل متحد شخص ياگروپ مورد نظر ندارد ومخالف با هيچ گروپ هم نيست .تصميم بدست مردم افغانستان است.
    سوال :آيا سهمگيري درشوراي جديد حل شده ؟
    بينن:فکرميکنم اکنون يک روحيۀ مصالحه ايجاد شده .بايد مصالحه يي درزمينه صورتگيرد.
    سوال :آيا درحال حاضر پلان شوراي بيطرف کهنه نشده ؟
    بينن :طوريکه گفتم هرچيزي را که افغانها مورد قبول است.ملل متحد هيچ برخورد احساسي دربرابر ايده ها ونظريات ديگران ندارد.اگر افغانها بعوض شوراي بيطرف حکومت مجاهدين را ميخواهند،اين انتخاب آنهاست واز نظر ملل متحد مورد تائيد است.
    سوال : درحال حاضر کدام امکانات باقي مانده؟
    بينن:اکنون دو امکان وجود دارد يا يک شوراي بيطرف دارائي پايه هاي وسيع ،يا يک شوراي مجاهدين .انتخاب به افغانهاست .اين هردو امکان در پشاور صحبت شده .
    سوال: آيا يک شوراي مجاهدين براي اهالي کابل مشکل ايجاد نخواهد کرد؟
    بينن:عمده ترين مشکل ترکيب شورا است .ايدۀ شورا ازطرف همه جانب پذيرفته شده.صفحات192-194

    I går kl. 13:29 = Synes godt om = 7

     

  • M Aref Erfan
    تبصره: به تداوم پراگراف فوق !
    نامه نويسان “نامۀ پس ازمرگ ” که بعد از مرگ شهيد نجيب الله نامه هاي جعلي از نام او ترتيب دادند ،جعل آفريدند واتهام بستند ،طي دو دهه تلاش نمودند تابا پخش پرازيت وغبار سياسي اذهان عامه را مکدر سازند،نميدانم پاسخ آنها جز شرمندگي دربرابر حقايق تاريخ چه خواهد بود؟درين جستار محدود چند فاکت قابل بحث است:
    – داکترنجيب با هيچ يکي از اراکين حزبي ودولتي در خصوص”خروج “حويش مشورت نکرده ويک عمل شخصي رادرغياب حزب ودولت انجام داده است.
    – شهيد داکتر نجيب برقول داوود کاويان معين وزارت خارجه ،قبل ازخروج خويش براي ايجاد خلائي قدرت سياسي وبرانگيختن هرج مرج درکشور حتي سه تن از معاونين رئيس جمهور را سبکدوش نموده بود.
    – شهيد داکتر نجيب الله خود اعتراف مينمايد که درصورت استعفي او، ديگر صلحي درکشور وجود ندارد.
    -شهيد داکتر نجيب الله ازاستعفايش حرف ميزند،حواريون کاذب او از کودتا سخن ميرانند.کدام را بايدباورکرد؟ درحاليکه در طي اين دو دهه هيچ يکي از رسانه هاي معتبر جهان از وقوع “کوتا” حرفي نگفته اند!
    -داکتر نجيب بطرز نا معلومي آگاهي مي يابد که زندگي فاميل او به غرض انتقامجوئي درهند ،مورد تهديد قرار گرفته است،او علاقمند است تافاميل اش در اروپا انتقال يابد.اين خود حاوي انگيزش سوالات تازه است؟
    _داوود کاويان معاون وزيرخارجه از علاقمندان سرسخت شهيد داکتر نجيب الله ،درملاقات خويش تلويحآ از آرامش شهر[کودتا؟] سخن رانده واز سبکدوشي معاونين رئيس جمهور حکايت دارد.
    -عملآ ديده ميشود که ملل متحد سرنوشت رژيم را در”تارخام ” بسته نموده وتا حال هيچ نوع توافقي با لاي ترکيب “حکومت بيطرف انتقالي “صورت نگرفته است.اما شهيد داکتر نجيب الله قبل از پختگي اين توافقات سر به سرزمين هند باز مينمايد!
    – ملل متحد با تناقضات صريح در طرح خويش بحران آفريد .او باني دو طرح متناقض بود .:حکومت بيطرف وحکومت جهادي .هنوز منتظر است تا افغانها ! روي کدام طرح به توافق ميرسند؟
    -برخلاف کودتا سرايان،هنوز احمد شاه مسعود در قرارگاه خويش حضور دارد ونمايند ۀ ملل متحد بينن سيوان ميخواهد تا او را در اقامتگاه اصلي اش ملاقات نمايد.
    جالب تر از همه که نه شهيد داکتر نجيب،نه هواخواهان او مثل داوود کاويان ونه ملل متحد هيچ يکي ازين کودتاي برخاسته ازذهنيت هاي مريض سخن نمي راند! وبرعکس ادعاي کاذبانۀ حواريون شهيد داکتر نجيب الله گويا مخالفين اش که درجستجوي قدرت اند مثل عبدالوکيل از استعفاي نجيب به قهرگرايده اند!هر خواننۀ گرامي ميداند که کسانيکه در حالت ترصد برپائي کودتا بودند ،بايد ازين استعفا وخروج ناگهاني استقبال ميکردند.همه ناظرين سياسي به اين اعقاد اند که درصورت برگشت داکترنجيب به مقر اصلي اش،وضع چنين فاجعه بار انکشاف نميکرد وخلائي قدرت همه جريان را متلاشي نمي نمود.چرا تمامي اراکين دولت منجمله وزرائي قواي مسلح(دفاع ،داحله ،امنيت )تحت فرمان او بودند.
    درکل ديده ميشود که عمق فاجعه نهايت ريشه دار است وبا خوانش اين سطور غم انگيز واضحآ نتيجه گيري ميشود که کي اساسگذار اين فاجعه بزرگ وعمدي وکينه توزانه درحزب وکشوربود؟.
 
  • Yazdan Zafari
    رفيق عرفان عزيز وعظمي گران ارج! نوشته شما برايم خيلي آموزنده است. چون شما راز هاي نهفته در حزب را با اسناد هاي مستند وعير قابل انكار مينويسيد. قلم شما توانا باد.I går kl. 13:44 = Synes godt om = 8

     

  • داكتر حيدر عدل
    رفيق عرفان گرانقدر درود بر شما!
    خوب است كه حد اقل يك انسان ، با حد اقل احساس مثل اقاي فليپ پيدا شد كه 10فيصد حقايق دست داشته ان زمان را تحرير نموده تا بعضي از رفقا و متباقي مردميكه از عمق حوادث و فاجعه اگاه نبودند ، در روشني قرار گرفته تا در مورد ان دوره بخصوص از ديد يك خارجي و يك بيگانه اين وقايع لحظه به لحظه ثبت شده را به تحليل بگيرند. و از تحليل و نوشته شما با فاكت هاي غير قابل انكار ان شرايط ، چنين نتيجه بدست مي ايد كه واقعا ملل متحد در يك بازي بزرگ به طرفداري از امريكا و متحدينش در تباني با مخالفين داخلي رژيم ما و شما در سقوط رژيم از هيچ نوع دروغ و فريب دريغ نورزيدند، و در نتيجه به هدف خود نائل امدند.
    ولي جاي افسوس درين است كه داكتر صاحب نجيب با وجود تجربه از مخالفين رژيم چه در سطح داخلي يعني مجاهدين و در سطح بين المللي تجربه كافي داشتند. چطور به يكبارگي همه گذشته ها را فراموش نموده و به وعده هاي دروغين اين شياطين اعتماد ميكند.
    درينجا دو نيجه بدست ميايد.
    اول – داكتر صاحب نجيب ازينكه اعضاي حزب از كودتا اش يعني ( پلينوم ) حمايت نكردند عقده گرفت و خواست با اين استعفا و سبكدوشي معاونينش ، خلاح قدرت را به وجود أورده و حزب و مردم را بدست جلادان تسليم نمايد. تا بدين گونه انتقام از رفقاي خود كشيده باشد.
    دوم- بمنظور رسيدن به فاميل و زنده ماندن خودش بعد از امدن أشرار در داخل افغانستان و از جانب ديگر قطح اميدش از وعده هاي ميان خالي جانب شوروي وقت ، در يك معامله مخفي در پشت پرده با نماينده ملل متحد و تظمين دروغين ايشان مبني بر خروج ارام ايشان از وطن ، تن به اين عمل ناجوانمردانه داده و حزب و مردم خود را فداي شخص خود و فاميلش ميخواست نمايد كه بر عكس شد.
    او ميدانست كه بعد از استعفا و سبكدوشي معاونينش به كدام نام و نشاني دو باره به ارگ رياست جمهوري به صفت رييس جمهور برگردد. و من مطمئن هستم كه باز هم اين نماينده ملل متحد باز هم با وعده دروغين ديگر خود به جناب داكتر صاحب گفته باشد كه برويد داخل دفتر ما و فردا در اولين فرصت شما را انتقال خواهيم داد.
    كه فرداي ان روز صفحه تاريخ بشكل ديگر ان ورق ميخورد. اولين كشوريكه حاضر به پذيرش فاميلش و خودش شده بود از پناهندگي اش معذرت ميخواهد و معاون و إستادش اقاي سليمان لائق مانع خروجش از افغانستان ميشود. زيرا او نيز حتما ارزو داشته كه در همان طياره با شاگردش بايد يكجا ميبود و از افغانستان با هم يكجا خارج ميشدند.
    بناعا شعله هاي انتقامجوهي اش فوران ميكند و مانند گذشته كه با معامله خود با امين و باندش باعث ازبين رفتن هزار ها رفيق و هم وطن ما ميشود. اين بار با اين عمل خود باعث مرگ شاگرد خود شهيد داكتر نجيبالله ميگردد.
    و امروز باز هم با شعبده بازي هاي خود دست از انتقام جويي در برابر اعضاي حزب بر نداشته است و ارزو دارد تا اخرين بقاياي اين فاميل بزرگ وطن را نيست و نابود نمايد. كه ديگر دير شده و كسي فريب اش را نخواهد خرد.

    I går kl. 14:40 = Redigeret = Synes godt om = 6

     

  • Saleem Alizada
    انهائيکه خواسته اند حقايق و واقعيت ها را معکوس جلوه دهند حتا تاريخ هاي حوادث را با فلم هاي گرفته شده توسط استخبارات فرانسه را با جعليات پيوند داده اند که گويا اين روز هاي اول سقوط است درحاليکه اين حوادث که در فلم ها وعکس ها است چند هفته و ماه بعداز سقوط است که ديگر همه چيز از دست رفته است .
    دراسناد معتبر فعلي به وضاحت ملاحظه ميگردد که دولت و حزب از يک خلا قدرت رنج ميبرد و پلان ملل متحد که بنام ان تا اکنون ( تجارت سياسي روان است ) هنوز روي کاغذ است کار عملي درمورد ان صورت نگرفته است و نماينده ملل متحد هنوز مصمم درمورد ان نيست .

    عرفان گران ارج قلم تان رسا که حقايق تلخ روز گار را با زحمات و حوصله مندي ثبت تاريخ مينمايد

    I går kl. 15:40 = Redigeret = Synes godt om = 8

     

  • M Aref Erfan
    رفقاي نهايت عزيز وگران ارج را هزاران درود باد!
    از مشارکت صميمانۀ هريک شما فرزانه گان سپاس بيکران .ممنونم ازدوستانيکه با “لايک ” گذاشتن در پائي کامنتها،يه گونۀ سهم بارز شانرا درين بحث بطور بيسابقه به نمايش گذاشتند.ازرفقاي گرانقدر وهموندان عزيزچون گروه دبيران ،صلاح الدين صلاح،شاهپور شکستته ،حسيب احمدي ،محمود طهماس، داکتر حيدر عدل ،زبير شيرزاد،عمر فيض،يزدان ظفري ،سليم عليزداه ،يک جهان سپاس که با ديدگاه ونظريات خرد ورزانۀ شان ،متمم ومکمل اين بحث گرديده وحقيقت حوادث پيچيده وتحريف شده را از اعماق تاريخ بيرون کشيده ودرخدمت جامعه ومردم قرارميدهند. شادمانم که روند گفتمان سياسي درعاليترين بستر فرهنگ ،واحترام متقابل ،سمت وسو مي يابد!

    I går kl. 16:48 = Redigeret = Synes ikke godt om længere = 10

     

  • Salahudin Salah
    رفقاي عزيز و دوست داشتني (عارف و عمر ) و ساير رفقا من تا ختم بحث ها با شما با روحيه عالي دوستانه و صميمي خواهم بود و انچه مي خواهم با صداقت با شما شريک مي سازم طرفدار دريافت همه ناگفته ها هستم البته در فضاي ارام و صميميت اميد دارم که ازين بحث ها به يک نتيجه سالم برسيم ارزوي انرژي بيشتر را به همه دارم

    for 23 timer siden = Redigeret = Synes godt om = 7

     

  • Schahabuddin Sarmand
    دوستان عزيز درود به همه شما ! بلي بحث جالب است و روي اين بحث فکر ميکنم فراوان تبادل افکار صورت گرفته من اين بحث را در اين برگه در يک سطح عالي کلتور يافتم مگر با همه اين اثبات کردن ها وافشا کردن ها بايد راه چاره امروز و فرداي را هم سراغ کرد و خامۀرا براي کار امروز و زندگي فردا که شايد هم ما حضور حياتي نداشته باشيم ريخت . تا اکنون من به چنين سندي سر نخورده ام که ما با استفاده از خوب و بد ديروز راه امروز و فرداي خود را روششن سازيم . باز هم البته که من مخالف ادامه بحث نيستم مگر چه خوب که گرداننده گان سياست در همان زمان خود را در بين ما تشنه گان حقيقت شريک سازند و از صندق هاي ففل شده شان تاريخ حيات حزب را که مربوط به همه ما ميگردد بيان بدارند طووريکه رفيق نبي عظيمي خود را در هر بحث با رفقا شريک ساخته و داشته اي خود را آشکارا تبارز ميدهند . بدرود

    for 23 timer siden = Synes godt om = 8

     

  • Salahudin Salah
    دوست عزيز سرمند من روز قيل اين هدف رفيقانه شما را عرض کردم که ما بايد به نسل جوان ونوخاسته کشور از تاريخ سياسي خود سندي ارايه بداريم و يکي از ارزو هايم است ودر قسمت بند دوم گفته شما انانکه بيشتر در حوادث شامل بودند و و در سطوح بالايي قرار داشتند موقع گفتن حقايق رسيد ه است همه در بند بست ها قرار دارد که چرا اينها دوستان سابقه ما سکوت اختيار کرده اند من با شما موافقم

    for 23 timer siden = Redigeret = Synes godt om = 6

     

  • داكتر حيدر عدل
    بلي دوستان عزيز !
    من نيز با شما رفقا هم صدا و همنوا هستم. ولي از نظر من هنوز حرف هاي ناگفته رفقا زياد دارند كه بايد گفته شود و يك ارزيابي دقيق با تحليل همه جانبه از حوادث و قضايا مطابق اسناد آرائه گردد تا مورد پذيرش و قناعت رفقا قرار گيرد.
    بعد زمان ان خواهد رسيد تا با تجربه از گذشته به اينده فكر نمايم.
    موفق باشيد.

    for 22 timer siden = Synes godt om = 7

     

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    رقيق سرمند عزيز را درود
    دقيقا نظر تان عاليست در گروه فيسبوکي يادواره ها بحث دقيق با احترام متقابل در جريان است اما تعداد در صفحات شخصي خود مطالب را يکجانبه نشر و دو دشنام با نام هاي مستعار مينويسند اما در يادواره هاحاضر به ببحث نيستند جالب است

    for 22 timer siden = Synes godt om = 9

     

  • داكتر حيدر عدل
    رفيق تهماس عزيز!
    انها شهامت روبرو شدن با واقعيت ها را ندارند و خاموشانه و با چند نفر مثل خود شان بگو مگو دارند.
    انها فقط خود را فريب ميدهند نه ديگران را.
    موفق باشيد.

    for 21 timer siden = Synes godt om = 8

     

  • Mahmoud Tahmass
    درود وسلام از به شما بزرگان فرهيخته رفقاي گرامي وعزيزم وعرفان صاحب گرامي داکتر صاحب بزرگوار عدل جنرال صاحب نورچشم و خرد حزب ما عظيمي صاحب و مسولين برگه ياد آواره ها و سايرين عزيزان عرض ميدارم. قبل از اينکه سر عمق فاصله ها برويم حوادث و علت ومسوبين حادثات و سقوط حزب و دولت ما ميخواهم يک نقطه را واضح سازم رفيق کارمل فقيد رفيق بريالي فقيد داکتر صاحب اناهيتا مادر بزرگوار هيچ گاه چنين ام دستور در رابطه به تضعيف داکتر نجيب نداده اند برعکس هميشه به ما صفوف هدايت داده اند که نجيب را تنها نگداريد و اين دستور حزب است.من که شخصآ از جمله فدايي ها کارمل صاحب بودم با احترام همه حلقه اول ميدانند که نجيب و وکيل بخشيده شده بود از جانب رهبران ما نسبت به جفا کاري هايش ورنه در روز هاي اول کاري که طالبان انجام دادند نصيب شان بود.ولي با تمام آن نابساماني ها تمام حلقه نامرد و دو اتشه هاي پلينوم گوياه هژده يک بار سري به دفتر سازمان ملل متحد و جوياياي رهبر خود نشد ند . ديروز در رابطه به نامه هاي جعلي يک دو قطعه خط از دفتر داکتر صاحب کمشينري سازمان ملل متحد کابل مستند به خط رفيق جنرال جبسر نشر کردم در حاليکه دور دستر خوان رفيق نجيب بد و رد براي رسيدن حقوق پناهندهگي در غرب نثار رفيق نجيب ميفرستادند.. باز هم اين ما بوديم به هر شکل احوالش را داشتيم در مرگش چشم ها ولب هاي ما خون گريه کرد و قلب ما بريش درد دارد و ميسوزد . حوادث يک سال شش ماه قبل از پلينوم هژده آغاز شده بود…. که جهت معلومات جناب صلاح الدين صلاح رفقاي با صلاحيت همچو عرفانصاحب عظيمي صاحب و شير زاد صاحب و يگران خواهند پرداخت و من در محدوده کوچک خود کمک خواهم کرد و خوشحال خواهم بود که صلاح الدين صاحب دوباره به اصل خويش آورده شوند. .با شاد باش هاي رفيقانه و دوستانه……d يک نمونه از رابطه به تماس و جريان ارتباط با رفيق شهيد داکتر نجيب الله…. نه رفيق کارمل نامرد بود و نه ياران با وفا وبا اصولش.

    for 21 timer siden = Redigeret = Synes godt om = 9

     

  • Hasieb Ahmadi
    رفيق گرامي جنرال صلاح الدين صلاح از گزند روز گار در امان باشيد ،
    همان گونه که قسمت زيادي انچه قبلا شريک شما و رفقا ساخته بودم کاپي از برداشت و نوشته هاي شما بود اينار انرا با حرمت بيشتر طور تکرار احس از قلم خويش ميگذارم . من نوشته شما و ساير رفقا را با علاقمندي خاص و روشن شدن حقايق دنبال و تعقيب ميکنم . با تاسف بايد خدمت شما بنوسيم که شايد شما بنابر ازدياد مطالب فرًصت خوانش همه را نداشته ايد . چرا اين مطلب را مينوسم ؟
    از جواب شما عنواني خويش ميخوانم که نوشته ايد { رفيق احمدي عزيز من هيچگاه در مورد اعضاي حزب که بندي شده بودند چک چک نکرده ام ….. } رفيق صلاح ايا من در ان نوشته خويش حرفي ، کلمه ي ، جمله ي يا سطر خطاب به شما نوشته ام که شما چک چک مي کرديد ؟ نوشته من شامل سه چهار بند و شماره سواليه هاي بود که مطابق بحث بدان جواب گفته ميشد . بنا شما ان نوشته مرا باز خواني کنيد و نظر مشخص خويشرا بدان سه چهار سواليه ابراز کنيد . اگر من در ايينده اجازه ابراز نظر را در صفحه داشته باشم ، با قلم نا توان خويش مطابق چشم ديد هايم ثابت خواهم ساخت که پروسه صلح سازمان ملل مثل که ( نامه جعلي کدام رييس جمهور جديد زنده و فقيد ) نيز جعل و کلاه بردار ي و گروهگان گيري اشخاص و افراد احساساتي چيزي ديگر را به ارمغان نداشت و نخواهد داشت ، انهم چنان است . در نخسين روز هاي که سيايت ها و صفحات فيسبوکي به جعل تاريخ با متن ها و اواز ها ي اشنا و مغرض که اهسته اهسته شناسايي ميشوند و جرئت گفتمان مستفيم را با رفقا ندارند و از کرده هاي خويش نادم اند چسپ داشت ديگر که هيچ چسپي نخواهد داشت . نميشود افتاب را با دو انگشت پنهان کرد خوش نويسان ديروزي که از بيکاري خط و کتابت داکتر صاحب را در دفتر کاري مشق تمرين ميکردند شناسايي شده اند . شگفت انگيز است که در طول اين همه سال ها حتي استعداد انرا نيز نداشتند که امضا داکتر صاحب را که خيلي ساده هم بود حتي 90 فيصد ياد گيرند . ميگذرم .
    قسمت زياد اين نوشته من شخص شما را مخاطب قرار نميدهد . شيوه نوشتاري من نقد است بنا از مديريت صفحه تقا ضا دارم اشخاص ذيل را به گفتمان و مباحثه روي حقايق انچه گذشت دعودت صفحه کنند :
    1- محترم فقير و دان
    2- محترم رازق ويدي
    3- محترم مقيم پيکار

    for 17 timer siden = Redigeret = Synes godt om = 5

     

  • Hasieb Ahmadi
    اين هم همان که قبلا عرض شد .
    رفيق گرامي صلاح من از تناقضات که در نوشته شما وجود دارد چشم ميپوشم و چشم ديد خود را خدمت دوستان و رفقا ي خوانده کوتاه و فشرده ميسنوسم
    1- پروسيه 5 فقره ملل جز بازي اپراتيفي سازمان سياه چيزي ديگر نبود ، مردم اعضاي حزبو دولت دو سال اخير خير که پنج سال انتظارش را کشديم يخي بود روي افتاب که ديدم .
    2- اگر رهبري حزبي و دولتي به ان پروسه اطمينان کامل داشتند و همه را قناعت داده يودند چرا اسناد حزبي ، دو لتي ، اپراتيفي و سر انجام استخباراتي به امر فرد اول حکومت و حزب يکسال قبل از سقوط به مراحل مختلف اتش زده شدند ؟
    3- وقتي يک رئيس جمهئور رسمي کشوري به سويه رسانه ها و تلويزيون انهم به زبان خود بيان ميکند ” من از چوکي و قدرت تا سرحد مرگ ” تير استم توجه کنيد : براي دشمن نظام سياسي ان زمان اين پيام چه مفهومي را ميرساند ؟ ايا با اين گفتار دشمن نفع خويش را تا اخرين روز سقوط نمي سنجد ؟ و يا انيکه ميگويد داکتر نجيب راست ميگويد بيا همرايش مصالحه کنيم ؟ ثمره 14 سال جهاد شان و ثمره آي اس اي چه ميشد ؟
    4- با کدامين از شخصيت هاي اروپاي که تبليغ ميشد شامل پروسه صلح اند ، روي پرده تلويزيون و رسانه ها مصاحبه ها و گفتمان صورت گرفت که اعضاي حزب چه !؟ تا مردم متعقين به پروسه صلح ملل ميشدند ؟ کدام چهره ها 45 نفري بلاخره 8 نفر چهره نشان دادند ؟ و در کجا ؟
    5- داکتر صاحب نجيب در حزب يگانه وظيفه که داشت عودت قطعات غير محدود شوري سابق به طور ابرومندانه به کشور شان ايا همنيطور نبود ؟ اگر نبود وقتي براي عزيمت شان به کشور شان ان روز را روز نجات اعلان کرد پس چرا عودت انها را روز ماتم ملي نام نگذاشت ؟ و ده سال تمام در بهترين و مهمترين پٌست انجام وظيفه کرد ؟ .
    6- داکتر صاحب نجيب مرحوم چرا بعد از پلينوم هژده نخست منحيث فرد اول به قناعت اعضاي حرب سعي نکرد ؟ چرا در اولين بيانيه اش خطاب به اعضاي حزب در حاليکه دستانش را ميماليد و ان غور گلو پنچ سال بعد را نداشت گفت : ” رفقا مرا ببخشيد ………. خودم شاهد صحنه بودم . ولي وقتي رفقا احترامش کردند بهترين هاي حزب را زنداني ساخت ، باند امين را از زندان رها کرد و رفيق ها صرف يک مثال ميزنم : وسيله شد تا رفيق شوريده توسط يک بيسواد سيلي بخورد !!! و از رفيق بريالي مرحوم بي عقل ديگر ذريعه استعلام اين سوال را بپرسد : لطفا خود و شهرت مکمل خويشرا بنوسيد .

    اين داستان پر درد خيلي دراز است حکايت شب سقوط گارنيزون کابل باشد . در اخير نيمه تمام به شما رفيق صلاح الين با عرض حرمت ميگويم رفقا زياد سعي کردند تا شما از رنج و عذاب ناحق خلاص شويد . با حرمت

    for 19 timer siden = Synes godt om = 6

     

  • Salahudin Salah
    محترم تهماس گرامي من با يکي از اقارب داکتر صاحب اناهيتا که از جمله دوستان هميشه گي ام بود و هست با وي (دوران رياست جمهوري داکتر صاحب نجيب) مفصل ملاقات داشتم اول بايد بگويم که واقعا قابل احترام برايم بود و هست بخاطريکه دگر اين حرف را به من استعمال نکني من با اصلم بودم و هستم گفت کمي مريض هستم دريورم را به شفاخانه امنيت فرستادم همان داکتر ي را که خودش مي خواست از شفاخانه اوردم معالجه و تداويش و اخد و اوردن دواهايش را به عهده گرفتم من همان صلاح هستم که بودم بحث هاي اين صفحه را به اصل گفتن و.. به من نگويد لزوم نمي دانم و روابط بسيار صميمانه وتوام با احترام با جميله جان هم من و خانم داريم من هر قدر شما دوستان را به محبت دعوت مي کنم واپس شما به کنايه پردازي ها مي رويد اگر نمي خواهيد از بحث در صفحه خاتمه مي دهم اين يک نمونه بود که عرض کردم دوست عزيز.

    for 19 timer siden = Redigeret = Synes godt om = 7

     

  • Salahudin Salah
    دوست عزيزم احمدي قبلا به رفقا گفته بودم که از کابل مهمان دارم و هميشه اگر در روز هاي گذشته ديده باشيد نا وقت هاي شب مطالب را مرور مي کردم از شما را مرور کردم قصدا به هر بند از سوالا ت شما جواب نداده ام کوشش اول من اين بود و هست که يک بار دوستان ما ازين ذهنيت برايند که در مورد من با اشتباه پيش مي روند مثلا با همه گفته هايم که ديروز از محترم تهماس با گرمي استقبال کردم همين لحظه در نوشته خود مي گويد که صلاح به اصل خود برگردد من وخانواده ام ديروز به حزب نيامده ام يک بار شما همه تان به اين نقطه برسيد که من هم مثل شما عضو حزب بوده ام تمام نوشته هايم را بخوانيد ببينيد که با کي برخورد بد کرده ام که همه شما عليه من قرار داريد ولي وقتي بعضي مطالب را مي گويم هدف تنها اين نيست که من بگويم از هر جا و کجاي که شنيده شده بايد برايش جواب هاي منطقي دريافت کنيم همه را با هم در ميان بگذاريم هدف بدست مي ايد همه را فقط که من گفته باشم فکر نکنيد يک روز درهمين صفحه جريان يکي از جلسات بيروي سياسي را که هشت عضو با سه ريس سياسي داشت مي نويسم دوست عزيز
 

 

  • Ali Rostami
    قسمت اول :رفقاي عزيز : نظريات رفقا ودوستان دررابطه به يک مرحله بزرگ تاريخ جنبش چپ کشور وسرنوشت مردم مادرمحور خوب وبد کردن ، اين وان رهبر حزب دموکراتيک خلق افغانستان ميچرخد. من ميگويم رفقا ماوشما بمثابه حلقهاي زنجير گذشته ،حال واينده هستيم وازاين حلقه ها خودرا جدا نميتوانيم کرد. به همه معلوم است که حوادث تکان دهنده وخشونت بار که درسرنوشت حزب ومردم ما تحميل شد دوبُعد دارد. يک بُعد داخلي وديگر بُعد خارجي . افزار ووسايل کاربرد هردو دست بدست هم داده وضع ناگوار غير پيشبيي را بوجود اورد. رفيق عزيز وگرانمايه عارف عرفان هردو بُعد را درنبشته خويش عيني تحليل وارزيابي نموده است . ومن با احترام به نظريات رفيق عرفان عزيز ميخواهم افزود کنم دربُعد يک : کشورما در طول تاريخ از لحاظ اقتصادي وابسته به يکي از ابر قدرتهاخارجي بوده وريشه هاي اقتصادي ما از ان اب ميخورد. بد بختانه بعد از فروپاشي شوروي اين ريشه خشک شده وتازه گي وشادابي خودرا ازدست داد. دو بُعد داخلي: ، ازانجايکه هرکدام ماوشما خودرابمثابه چپ افغاني قرار ميدهم با داشتن تمام خصوصيات وطني که ساير هموطنان ما هم ازافراد ديني مذهبي سکولار غير سکولار تجدد خواه وغيره وحتا يک انسان عادي جامعه ماداشت وابسته بوديم نمي توانستيم که از ان گريز کنيم براينکه تجربه تلخي را در يک برهه تاريخي از زماني امين وامنيهارا داشتم ونمي توانستيم پاي خودرا ازگليم خويش زيادتردراز نمايم. بناعن زمانيکه تغيرات رهبري بنا به تصميم بُعد خارجي با تباني با بُعد داخلي بدون اينکه اين همه خصلتها رامد نطر گرفته باشد با عمل شتاب زده که انرا درخواب هم نمي ديدند بالاي اعضاي حزب تحميل کردند . وبي احترامي به رفقاي رهبري که در نزد اعضاي حزب از لحاظ سنتي وعقيدوي محترم بود صورت گرفت. رهبري با مشي حزب وتمامي اساسات حزبي بازسازي ونوشد. تنها يک چيز نونه شد، خودخواهي هاوگروپ بازيها . مشي مصالحه ملي يک جانبه اعلام شدوبر بنياد تئوري ان بادوستان وهمرزمان جنگ وخشونت اغاز شد، با دشمنان مدارا ودوستي . چرا اين دوقظب بوجود امد براي اينکه طرح سياسي که مصالح ملي بود اکثريت اعضاي حزب عواقب نا فرجام انرا پپشبيني داشتند وبا ان مخالف بودند.ازنجمله خودم که از اغاز تصميم پلينوم هژده مخالف بودم که اولين ضربه داکتر صاحب نجيب بالاي من وچند رفيق ديگر وارد شد وبه صفت جزايي به لواي سرحدي در دوپشته هرات به صفت لمري بريدمن ومعاون سياسي کندک اعزام شدم به گفته خودشان که “تااز سرحدات انقلاب دفاع” نمايم. مارا رفتيم تا اخرين روزهاي حاکميت از ان دفاع کرديم. خوب اين جاي شک نيست که من بنا به عواطف وايمان راسخ به عقيده حزبي خود اشتباهاتي را مرتک شده باشم ،اما تجربه اي که ازلحاظ کاري سياسي سکان رهبري نسبت بمن داشت زمين اسمان فرق داشت چرا تصاميم عجولانه ودشمنانه براي ازبين بردن نزديک ترين رفيقاي خود کرفتند!!. وازاين حرکتها رنگارنگ بيشتر، الي سرحد زنداني کردن وبيکاري وغيره .
    وهمين رفقاي با ايمان وباعقيده راسخ تا اخرين لحظه از دولت وحاکمت حزب جانانه دفاع والي جنگهاي تنظيمي در کابل بشمول خودم در کشوربوديم ، اما انعده کسانيکه مطابق نرخ روز نان ميخوردند وحالا همان عادت خود را نيز تکرار ميکننند در اخرين روزهاي حاکميت داکتر صاحب شهيد بنام مريضي ، مرخصي وغيره عريضه بدست دراين گوشه وان گوشه رياست پاسپورت براي اخذ پاسپورت اين دروازه وان دروازه را دق الباب مينمودند. وبعدازاخذ پاسپورت با اعضاي فاميل خويش روانه هند وجمهوريتهاي سابق شوروي ومسکو ميشدند. سوال اينست که اين اقايان چرا دران زمان به فکر وطن ونجيبا الله وحاکميت وي نبودند!! وتنها براي خود وفاميل خود فکر مينمودند. بعد ازسقوط وتغير شرايط وجنگهاي کابل به فکر وطن شده و دست به چاقوکشي زده ومدافعگر راستين وطن وداکتر نجيب شدند وازامکانات وافراي فرهنگي براي عقده گشاي گروپي قومي ومنطقوي خود دست به توطئه با تحرير مقالات وکتابها جعلي شدند. عليه صادق ترين افراد باشايسته رهبري ونظامي دسايس و توطئه هاي دروغين وشاخدارخويش نشانه گرفتند. انقدر جعليات را عليه اين افراد پخش کرداندکه خيانتهاي و کودتاي تني عليه حزب وهمچنان معاملات که پشت پرده وروي پرده با گلبدين وساير عناصر تنظيمي صورت گرفته بود،پنهان باقي بماند؟. وهيچ کدام انها از اين حوادث نام نه برده ومورد بحث قرارانه داد ه اند. چرا نه شده ؟؟ . از جانب ديگر همين پيشقدمان ومدافعن سرسخت شهيد داکتر نجيب ومدافع وطن وحزب چرا زمانيکه نيست نبود دولت بنام مصالحه درزمان حاکميت به تاراج رسيد ولسواليها وعلاقد اريها به نوبه پي هم تسليم به تنظيمها ميگرديد وپست وزارت دفاع براي قومندانان بالخصوص براي مسعود شش ماه ويا پيشتر خالي بود وموضوع سازش با قومندانان داخل کشور مطرح بود چرا دردفاع نه برامدند که سرنوشت حزب چه ميشود ورفقايکه سوال ميگردند جزايهاي سنگين مانند به زندان ويا به جزتامها دوردست قواي مسلح کشور اعزام ميگرديد ،مواجه ميشدند. جاي دارد بگويم که کدام اعضاي اصلي وعي البدل کميته مرکزي نداي تشکل نهاد دفاعيي را دريکي از گوشه وطن بلند نمود که اعضاي حزب به دورانها بسيج ميشدند وحودرا اماده دفاع از حاکميت حزب ومردم مينمودند؟؟ .for 18 timer siden = Synes godt om = 8

     

  • Ali Rostami
    قسمت دوم: اين توضيحات دور درازشايد تکراري باشد براي اين است که دست پاي مابسته شده بود پل عقبي نداشتيم ،هيچ راه جزء اينکه خود ابتکار عمل مستقلانه را بدست ميگرفتيم ما نه پشتباني خارجي داشتيم نه داخلي ،چرا واقعيت را پنهان نمايم . بايد از واقعيت طفره نه رفت ، پايه هاي اجتماعي ومردمي ، اعتماد نسبت بما درميان مردم ازبين رفته بود و ما را بمثابه پهلوان مغلوب فکر مينمودند وروحيه وتمايل واميد انهابسوي تنطيمها بود که بهشت برين را برايشان به ارمغان مياورند، که متاسفانه کم ازجهنم نصيب شان نشد! طوريکه اسناد معتبر ازقبيل کتاب سرنو شت غم انگيزدر افغانستان، دسايس پنهان وچهره هاي پنهان وعريا ن نوشته از حکمتيار وهمچنان مقالات حسن شرق وکاروال وغيره نماينکر سازشهاي پشت برده وپنهان ميان رهبري حزب وجود داشته است که از اعضاي حزب پنهان شده بود. وهيچ گونه تفاهم ميان اعضاي گروپ بنام سازمان ملل متحد وبيطرفان وجود خارجي نه داشته فقط بخاطر کنارگيري داکتر نجيب به نفع مجاهدين تبليغ ميشد. براساس اين عوامل و اعلام استعفاي شهيد داکتر نجيب زمينه از هم پاشي حزب ودولت عملن اغاز گرديد . در انصورت بر بنياد طرح وتحقق مشي مصالحه که ارزوي داکتر صاحب بود . به ابتکار دوستم وساير جنرالان نطامي وبعضي از اشخاص بلند پايه حزبي ايتلاف سمت شمال بوجود امده که حوادث بعدي به همه روشن است.بناعن خنثا وسرکوب سازش با حزب اسلامي گلبدين که حتا اعضاي وي به داخل ارگ ووزارت داخله وکميته مرکزي شده بود وخودرا فاتح کابل ميدانسد از جانب همين اقسران شجاع صورت گرفت واز کشتار دسته جمعي اعضاي حزب ومردم واز تلفات مالي وجاني انها جلوگيري شدکه امروز از خيرات شان در پشت کمپيوتر ها بافکر ارام وسالم نشسته که تاريخ خود وديگران را رقم ميزنند.!! افتخار به انعده رفقاي رهبري که تا اخرين لحظات باموجوديت تهديد هاي مرگ براي کمک مالي از طريق بودجه حزبي رفقا وخانواده انها راحمايت کرده واز تلفات انها جلوگيري نموده است که امروز مانندگل سر سبت در کنار رفقاي همرزم خويش قرار دارند. . اينها قهرمانان تاريخ جنبش مابوده وتاريخ قضاوت خودرا دراينده بظور شايسته خواهد نمود. فرياد کودتا عليه حزب وداکتر نجيب يک بنياد تهي و خالي ودور از واقعيت است کدام قدرت وحکومت وجود داشت تا براي گرفتن قدرت کودتا صورت ميگرفت؟ عليه حکومت که از هم پاشيده بود وبه دسته هاي گوناگون تقسيم شده بود وخود ريسس جمهو دواطلبانه براي رفتن به هندوستان دولت ومردم وکشوررا به” ميدان خداوراستي “به گفته مردم قرار داده بود.. صورت ميگرفت !! کودتا،برعکس عليه قدرت وحاکميت که داراي نظام حاکم دريک جامعه داشته باشد صورت ميگردتا قدرت وحاکميت را تسخيرنمايد. در حاليکه همين افسران خود در مهره هاي حاکميت قرارداشتند اينها ميخواستند عليه خودقيام کند اين اتهامات جز افسانه ها وقصهابراي گرم نمودن محفل هاي شراب وکباب درخارج وطن چيزي ديگري بوده نمي تواند،باشد. رستمي

    for 18 timer siden = Redigeret = Synes godt om = 11

     

  • Hasieb Ahmadi
    جنرال صاحب صلاح با حرمت فروان هيچ اجباري بالاي شما گرامي وجود نداشت که با وجود ميزباني نوشته گذاريد که تعمق فردا کار داشته باشد بنا راحت باشيد با اشتياق تمام انتطار خوانش انچه در سطر اخير خويش بدان اشاره کرديد استيم

    for 18 timer siden = Redigeret = Synes godt om = 2

     

  • Mahmoud Tahmass
    آفرين رفيق علي جان رستمي اين واقعيت يک زاويه حادثات است.

    for 18 timer siden = Synes godt om = 3

     

  • Faried Akbari
    تحليل درست وبجا واستوار به واقعيتها. زنده باشي رفيق رستمي عزيز. به افتخار همين سخن يک پيک جنگ ميندازيم در همين نزد يکها.

    for 18 timer siden = Synes godt om = 6

     

  • Ali Rostami
    رفيق فريد جان عزيز سپاس از احساس نيک رفقانه ات.

    for 18 timer siden = Synes godt om = 5

     

  • M Aref Erfan
    باسپاسهاي بي پايان از کامنتهاي رفقاي نهايت عزيزومحبوبم صلاح الدين صلاح ،داکترحيدرعدل ،شهاب الدين سرمند ،شاهپور شکسته،محمود طهماس،حسيب احمدي ،علي رستمي ،فريد اکبري که باپذيرش زحمات زياد وعشق سوزان به سرنوشت نگون بخت حزب ودولت پيشين ،با ديدگاهاي واقعبينانه وانديشه هاي خرد ورزانه ،با همه فراخدلي،در سمت رهيابي وباز يابي رخدادها وعوامل فروپاشي حزب وحاکميت گام برداشته اند وکماکان اين بحث راغنابخشيدند.
    تحليل هاي ژرف وريشه يابي بغرنج ترين سوالات در کامنتهاي رفقا،داکتر حيدرعدل،علي رستمي،حسيب احمدي ،محمودطهماس،بيش از پيش دامنۀ اين مباحثات را رنگين ساخته وبه آن وسعت خاص بخشيده است .طرح ونظريات رفيق شهاب الدين سرمند گرامي درخصوص گشايش قفل هاي سربه مُهر رهبران طرازاول حزب براي بيان ناگفته هاي تاريخ از ارزشمندي خاصي برخوردار است.سلوک رفيق محمود طهماس ورفتار عيارانۀ او با رهبر بازنشستۀ حزب شهيد داکتر نجيبالله درفقدان قدرت سياسي اش در دفتراسگاپ ملل متحد که فراموش هواداران پيشين اش گشته بود، ستايش برانگيز است.ديدگاه رفيق صلاح گرامي براي تدارک پاکيزه ترين صفحات تاريخ براي نسل هاي آينده کشور رسالت تاريخي هر يکي ازرفقاست.باآرزوي رستگاري براي همه! به پيش بسوي گشايش آخرين درب حقيقت !

    for 16 timer siden = Redigeret = Synes godt om = 5

     

  • Jelani Gulshanyar
    :
    وقوع تحولات سريع سياسي در شوروي پس از کودتاي نا فرجام آگست 1991 نجيب الله و رهبران حاکميت حزب دموکراتيک خلق(حزب وطن) را در کابل غافلگير کرد. تصميم دولت شوروي به قطع کامل سلاح براي کابل يک ماه پس از کودتا (سپتمبر 1991) که در توافق با ايالات متحده امريکا صورت گرفت، براي نجيب الله بسيار شگفت آور و ناراحت کننده بود. هر چند شوارد نادزي وزير خارجه شوروي سالها پس از فروپاشي شوروي امضاي موافقت نامه ژنو را خيانت در برابر نجيب الله خواند، اما به نظر مي رسيد که تصوير واقعي خيانت پس از توافق سپتمبر1991 در برابر چشمان نجيب الله مجسم شده باشد. رئيس اکادمي ديپلوماسي وزارت خارجه روسيه نيز از چنين خيانتي در برابر نجيب الله و حزب دموکراتيک خلق سخن مي گويد: « ما و امريکايي ها از رساندن اسلحه به طرف هاي در گير خود داري کرديم. اما از آن سو پاکستان و ايران به دادن و رساندن اسلحه به مجاهدين ادامه دادند و نجيب الله که عملاً تنها يک منبع تأمين اسلحه داشت و آن شوروي بود، تنها ماند و به بن بست رسيد. و بعد از سه ماه کابل سقوط کرد. اما جنگ خاتمه نيافت. ما با دست هاي خود قايق افغانستان را به دست موج ها سپرديم . ما به هزاران انسان خيانت کرديم . به آنهايي که زندگي شان به خاطر رابطه با مابه خطر جدي رو برو مي شد. در اين مورد در آن زمان هيچ کس نمي انديشيد . »
    دکتور نجيب الله در برابر اعلاميه توقف کمک هاي نظامي و غيرنظامي شوروي و يا به قول رئيس اکادمي ديپلوماسي وزارت خارجه روسيه خيانت در برابر او و حزب دموکراتيک خلق، بسيار ناراحت و خشمگين بود. وي خطر را به خوبي تشخيص ميداد که شوروي به سرعت بسوي فروپاشي ميرود و حاکميت حزب دموکراتيک خلق از اولين و آخرين تکيه گاه خارجي محروم مي شود. نتيجه ي اين محروميت روشن بود . نتيجه اي که بيان آنرا مي توان در مقاله اي يکي از هواداران نجيب الله که هر چند در پاسخ به مخالفان درون حزبي خويش نگاشته است، چنين خواند: «واقعييت اين است که دولت آنزمان از سوزن تا کفن از طرف اتحاد شوروي تمويل مي گرديد، و کار اساسي حکومت و صدر اعظم تقسيم همان کفن و سوزن بود، زيرا در کشور جنگ جريان داشت نه صنعتي به مفهوم واقعي وجود داشت و نه زراعتي، در اين صورت موجوديت صدر اعظم نيرومند مانند کشتمند و يا مرحوم خالقيار معيوب براي تقسيم کردن آن خيرات يکي بود، توقف خيرات ميتوانست عامل فروپاشي گردد ولي نه تقسيم کننده آن»

    for 15 timer siden = Synes godt om = 5

     

  • Sarem Shir
    باتجاربي که از مباحثات دارم بدون مبالغه ميتوان گفت که اولين گفتماني است که چنان مسير عالي را طي ميکند که مرا شوق زده بيشتر مطالعه ساخته است تا حرف گرچه حرف هاي هم زده ام … جاي دارد که از رفيق عرفان عزيز و از هر رفيق عزيز سپاس براي تحمل و گذشت شان بعد بخاطر تحليل ها و گفتني هاي شان از همه حقايق خورد بزرگ نمايم.من هم مانند همه شما عزيزان به همين عقيده ام هرگاه ما بتوانيم تااخير همين موضوع را دنبال کرده مشترک واضع بسازيم و سوال ها و شک و ترديد را حل کنيم انوقت است که ميتوانيم گذار به اينده کنيم زيرا دو موضوع اساسي همين است که بايد واضع شود و از همين دو موضوع است که دشمن و افراد مغرض و مريض با شيوه هاي گوناگون سوي استفاده کرده اند و در ميان خوبترين اعضاي حزب شک و ترديد تا سطح دوري و دشمني را ترويج داده اند زيرا بيشترين اعضاي حزب از حقايق به دور بودند و هم شرايط بعدي چنان اورد که هرکدام بار مسوليت ها و جنجال هاي فراواني را بردوش ميکشيد و امکانات دسترسي هم کمتر بود که امروز امکانات هم بيشتر است و فشار روزگار هم به نوعي ان کمتر شده است پس اميدواري ما بيشتر است بايد به ان رسيم،آنچه رفقا توقع دارند تا اين و يا آن محترمي سهم بگيرد من صادقانه در يک نوشته به شما عزيزان تذکر دادم که باورکنيد بيشترين آن بيروي سياسي از جز ان حقايقي که شما عزيزان آگاه هستيد اگر خبر داشته باشند بيشتر آنها هم در زمان اش به وسيله يي براي بازي هاي اوپراتيفي بنابر هر دليلي فقط استفاده شدند و برخورد هايشان و تسليمي هايشان به بازي هاي اوپراتيفي هم هرگز به اساس و بنياد خط سياسي شان(ح.د.خ.ا) نبوده بلکه به اساس اعواطف ، سليقه ها و خوشبيني و بدبيني هاي شخصي شان بوده و تا هنوز است. هرگاه بربنياد خط سياسي انها ميبود هرگز ما امروز وقت خود را با اين دل پرخون و روزگار تلخ بيشتر از دو دهه نميگذشتانديم بلکه حالا هم هرکدام در وظايف خود زياد و کم در سرزمين خود مصروف خدمت مي بوديم با هرچه دشواري که بود . ما اگر تجربه کوبا را نداشتيم ولي در استواري و مقاومت و از خودگذري کمتر از انها نبوديم.پس انها را بگذاريد ولي يک خواهش کنيد که ما را بگذارند! و آنچه مشخص رفيق احمدي از محترم ودان ووو ياد آوري کرده اند بايد گفت انها در همين برگه حضور دارند ميخوانند و ميبينند هرگز هم سهم نميگيرند به جز در تسليت و همدردي حتي بخاطر همين گفتمان اينبار در سوگ مشترک همه ما جاوبدانگي زنده ياد فروتن هم سهم نگرفتند زيرا مشکل است براي يکتعداد تا بپذيرند سو خطايي هم داشتند.شما توقع داريد تا محترم ودان دشنه هاي سرخ خود را نقد کنند و يا کتابي را که همين اکنون زيب صفحه شان ساخته اند مصالحه ملي… را انها حتي براي دفاع از يک مقاله خود در رابطه به شش جدي حاضر نشدند! پس بهتر است که از اين تقاضا ها صرف نظر کنيم و اين پروسه را به همين شکل داوطلبانه و سهم مسولانه قبول کنيم هرکي توان دارد و يا در کفش ريگي ندارد سهم بگيرد کار خوبي ميکند غير آن …!؟ به اميد موفقيت همه عزيزان

    for 15 timer siden = Synes godt om = 5

     

  • Mahmoud Tahmass
    جنانب صلاح الدين صلاح سلام ميفرستم. مرا از دفاع و غرور که نشان داديد که با. اصل خويش استيد خوشم آمد و ميخواهم براي اولينبار برايتان کلمه پاک شريفانه و مقدس را بنويسم.. رفيق صلاح الدين گرامي خوش آمديد.ما رفيق ها نا سپاس نيسيم و قدر هر رفيق عزيز خود را داريم.در رابطه به داشتن ارتباطات عده اي چوکي طلب و موقع طلب در هر زمان و رژيم افراد اشخاصي وجود داشتند شما يادي از نزديک هاي داکتر صاحب اناهيتا راتب زاد کرديد.بايد شف شف نه شفتالو بحث کنيم.حتمآ داکتر شريف ريس چهار بعدآ ديپلومات شدند ميشناسيد.. از نزديک ترين دوستان فاميلي رفيق اناهيتا و رفيق جميله جان شان بودند و تا ختم قدرت بهترين حزبي و چوکي را هم برايش لازم ميدانستند يکروز در روز هاي دشوار هم محافظين داکتر صاحب از ملاقات خاص شان با جناب شريف سخت توهين تحقير شدند که گويا نبايد پرس پال ميشدند.گذشت،،، در کانادا با رفيق ها حتي حرف نمي زند دورادورش اخواني ها جم شده اند يک هفته قبل از وفات رفيق بريالي که در بستر بيماري بودند موقف داکتر شريف را پرسيدم که ديروز چنان بود و امروز چه بايد کرد. جوابداد او را در حد و بصفت يکدوست فاميلي بشناسيد و رفاقت سر زمان قدرت بود. ما رفقا ديگر توقوع از داکتر شريف نداريم کفايت ميکند.منظورم از اين ژمثال من شناخت ها از رفاقت هاي حزبي فرق دارد.ما و شما هدف مقدس داشتيم مبارزه آگاهانه و قرباني منافع براي حزب و مردم.بيشک که شما خدمات شاياني شايد در زمانش انجام داده باشيد ولي بيست وسه سال است که شما عملآ در صحنه غيابت داريد …و يا شايد در خدمت کدام …..دوسيه اوپراتيفي بايد باز شود….به هرصورت شما را همه ما ميشناسيم ودر عمل ميخواهيم بيبينيم که شما با ما يعني صفوف استيد يا نه با شناخت ها و ضميمه بودن ها…يک يادآواره…هفده سال قبل رفيق حشمت کيهاني در هالند فوت نمودند در حاليکه در حالت مخفي در هالند زندگي داشتند ولي وقت جنازه از سراسر اروپاه و امريکاه رفيقا رسيدند بيشتر از چهار صد تا پنجصد رفيق دولت هالند که جنابشان را زير نظر داشت باز ماندنتعجب کردند که با هيچ کسي تماس نداشت چگونه اينقدر نفر سرازير شده… در روز بشمول مزدک کاوياني طارق سه علومي صاحب لودين صاحب و بزرگان و کدر ها آمده بودند. ولي امروز همان آرزو وجود ندارد دشمن نفوذ کرده رفقاي ما را پارچه پارچه کردند.. اولين گروپ ها شروع شد گروپ لايق .. گروپ مزدک بيشتر گروپ جوانها ..گروپ کاوياني…وبعدآ بيشتر و بيشتر شد.اکنون ما و مبارزه ما دو فکتور مقابله دارد يکي حوادث و مسولين حوادث که بحث ما و شما جريان دارد ،،دوم فکتور تفرقه بيروني سازماندهي شده غربي که مانع جدي و اقتصادي دارد … بنابرين اگر ما در يک جهت بتوانيم به فکتور هاي قبل از پلينوم هژدهم سفر داکتر صاحب نجيب به نيويارک و عوامل بعدي تا مصالحه ملي در حاليکه قبلا گام هاي بهتر و مصونتر تيزيز هاي ده گانه وجودداشت. فايق آيم فکتور هاي تفرقه بيروني بيشتر اثر گذار است…..که مانع وحدت ويکپارچگي ما ميشود.. مثلآ علومي صاحب..از رفقاي عزيز ماست ولي بيبينيد که سي اي اي چگونه از ما جدا ساختيش جنرال اکرم خان که ريس ارکانش بود جزب استخبارات هالند و امريکاه شد و او بدون علومي نيمه مکمل است با خود بردش.. و او هم از محبوبيت خود استفاده کرده عملآ حزبي را در کابل و دوستدارانش در اروپا ساخت …براي بدست آوردن حقايق رفيق هاي ما در چند جهت مبارزه دارند تا هم لعل بدست آيد و هم دل يار نرنجد.خوب بيايد داکتر صاحب نجيب را بطور مثال مسول در جه يک حوادث بدانيم خوب او شهيد شد و محکمه وجود ندارد موضوع حل است…در اينجا ما به هد ف نرسيده ايم عوامليکه در حلقه زير نام داکتر نجيب استند بد ترين مکروب هاي کشنده دروني استند که بايد انتي بيوتيک داده شوند که بدست اوردنشان يا نابود کردن مکروب ها يک کميونيتي يا سوسايتي يا بعنوان ديگر يک حزب و نهضت نجات پيدا کند. اين افراد پشت پرده وخاص استند ….بايد ذهن همه رفقا باز ساخته شود آنهايکه تحت نام داکتر نجيب حلقه ساخته اند تجريد شوند و حزب محبوب ما آهسته آهسته يکپارچه شوند…..که اين يکي از وظايف خودت است بصفت همو رفيق صلاح الدين شجاعانه بدون ترس براي افشاه ان چهره ها مبارزه کنيد و رفقا ييکه زير نام شريفانه داکتر نجيب اغوا شده اند مورد بازي يک پلينوم هژده ديگر نشوند.ما هدف نجات و يکپارچه شدن حزب ما را داريم ولي از اين گوشه و ان گوشه جريانات بيروني وجود دارد..من گرنتي ميدهم موضوع پلينوم هژدهم حل شده خواهد بود.چون داکتر نجيب قرباني توطه شوروي امريکاه بود که تحت پلان مصالحه ملي و پلان ملل متحد و کارکشته هاي سي اي اي بيبنين سوان پتروس غالي و امثالش قرباني منافع شان براي پاکستان بود.و اينگونه افراد چون صدام حسين معمرالقضافي حسني مبارک اسما بن لادن وغيره در جهان زياد است.بي جهت رفقاي ما را مصروف ساخته اند اين قايده بازي هاي غربي و پنج قدرت شوراي امنيت ملل متحد است. يکي پاس ميدهد. ديگرش گولميزند. بقيه در آينده .شاد باشيد.اشتباهات تايپي را معذورم بداريد.

    10 timer = Redigeret = Synes godt om = 5

     

  • Salahudin Salah
    رفيق تهماس عزيز من از اداره شش تا ختم کارش با داکترصاحب شريف معرفت داشتم مبناي روابطم با داکتر صاحب اناهيتا (مورکي) حزبي بوده که با عث شد ان دوستم هم عضو حزب بود افشايش نکردم و از مرحوم کيهاني شما درست مي کويد نتنها در مراسم جنازه اش فعالانه سهم داشتم (بيانيه دهنده در ختم مراسم محترم عيسي جسور) بلکه از قبل از بودنش در شهر هايندهوفن و فاميل خانمش مطلع بودم در حافظه ام و صندوق دلم دوستان فراواني از ان حزب که تا کنون هم به همه خوبي و بدي اش افتخار مي کنم است اما يک عادت دارم که نمي خواهم دوستان ديروزه ام را با کلمات تاخوشايند برنجانم با محترم علومي دوبار يک بار در مراسم فاتحه محترم خالقيار و باري هم در ميدان هوايي فرانکفورت حرف دلم را گفته ام که پيوند با سابقه حزبي و سياسي ام داشت و دارد موفقيت شما را ارزو دارم

    7 timer = Synes godt om = 5

     

  • M Aref Erfan
    مذاکرات با رهبران جهادي ونقش خرابکارانۀ پاکستان
    . کتاب سرنوشت غم انگيز درافغانستان
    موئلف :فليپ کاروين
    ترجمه:حکيم سروري
    22اپريل 1992ساعت 21:00
    ملاقات دردفتروزيرخارجه عبد الوکيل .
    من بينن را همراهي کردم.
    بينن:ديروز به ديدن دوستم به مزار رفتم.وامروز مسعود را درچاريکارملاقات کردم.براي شان حالي ساختم که جنگ ديگربس است .براي داخل شدن بکابل دوراه وجود دارد.جنگ ومذاکره .بهترين راه صحبت ومذاکره برخورد برادروار است.
    مسعود گفت او به کابل تعرض نخواهدکرد.ضرورتي براي جنگ ديده نميشود اما بما گفت به کسي اجازه نخواهد داد تا به کمربند امنيتي نفوذ کند.
    وکيل:پارلمان افغانستان استعفاي نجيب را نپذيرفت.اين مخالف قانون اساسي است بنآ هيچکس نميتواند اورا تعويض کند.سرپرست رياست جمهوري تعين نخواهد شد.ص-206
    بينن :مسعود ميخواهد درحکومت مرکزي نماينده داشته باشد.نظر او اينست که گروپهاي اتنيکي نظر به تناسب نفوس خود نمايندگي داشته باشند .
    وکيل: من با حکمتيار درتماس استم او منطقي است اما ….من معتقدم که همۀ ما پروسه صلح ملل متحد را حمايت کنيم. حکمتيار به ملل متحد اعتمادندارد.مشکل درينجاست که( آي اس آي )،تا همين اکنون دشمني را تحريک ميکند.آنها حکمتيار را پشتيباني مينمايند.در افغانستان ائتلافها درهرکجا براي يافتن راه حل صلح آميز صورت ميگيرد .اما آي اس آي درتلاش آن است که تاپروسه صلح را تخريب کند.لطفآ آقاي سيوان چيزي درزمينه انجام دهيد .تمام جوانب به استثناي پاکستان طرفدارصلح اند.همين لحظه درجلال آباد، قندهار وشهرهاي ديگر شوراها تشکيل يافته است.ائيتلافها ايجاد ميشوند .اما حکمتيار وپاکستان تمايل ندازندتا اين شورا ها را برسميت بشناسند.فقط ديروزبا نمايندگان حکمتيار صحبت داشتم آنها از زدوخورد نفرت دارند .اما آي اس آي انها را زير فشار قرارميدهد.
    بينن:من به مسعود گفتم که ملل متحد صرف خواهان صلح است .ما اهداف عمده خود را بپايۀ اکمال رسانيده ايم.
    تقاضاي وجود داشت که نجيب الله استعفي بدهد که داد. تقاضا درمورد شوراي بيطرف موافقه شده .ما براي برقراري صلح آماده ايم.ص-207
    وکيل:يگانه کسيکه مخالف صلح ميباشد حکمتياراست.[با آنکه اظهارات وکيل درمورد مخالفت حکمتيار شايد ساده لوحانه تلقي شود ،اما تا حدودي زيادي صحيح است.
    حکمتيار[وبه مقياس وسيعترپاکستان ] اپوزيشن قدرتمند نظامي را تشکيل ميدهند،وبراي گرفتن قدرت در افغانستان درتلاش اند.درموجوديت ائتلاف وسيع منافع ملي پاکستان بصورت کُل تامين شده نميتواند .حکمتيار با گروپهاي معين مجاهدين درمعاضدت قرار دارد .اواز پاکستان[عربستان سعودي] نمايندگي ميکندوپاکستان کنترول عام وتام راميخواهد نه کمتر.
    “روبين “ROBINمينويسد:”آي اس آي پاکستان ازساليان متمادي به اينطرف بالاي حکمتيار سرمايه گذاري فوق العاده نموده واورا منحيث يک ضامن کليدي منافع پاکستان در افغانستان به حساب مي آورد.روبين ادامه داده مينويسد حتي پاکستان تلاش کرد که مساعي ايالات متحدۀآمريکا واتحاد شوروي را اگر به اهداف ملي پاکستان درتقابل باشند،نهاني تخريب کند.آي اس آي سعي بعمل آورد تا چندين بار مليشه هاي حکمتيار را به پيروزي نظامي ترغيب کند که اين بذات خود درمذاکرات آمريکا وشوروي تاثير ميانداخت،ونيزاز تحت الشعاع قراردادن مشتري پاکستان [گلبدين حکمتيار ] جلوگيري بعمل آورد.ص-208
    تبصره :براي تائيد ديدگاهاي آقاي فليپ کاروين نمايندۀ معتبر ملل متحد،در راستاي نقش حکمتياربه مثابۀ “مشتري “پاکستان ،در برهم زدن پروسه صلح ملل متحد توجه دوستان وخوانندگان عزيز را به گفتگوي حکمتيار واحمد شاه مسعود را درلينک ذيل جلب مينمايم.
    http://www.khorasanzameen.net/php/read.php?id=284

    گفتگوي احمد شاه مسعود و گلبدين حکمتيار در آستانۀ سقوط حکومت داکتر نجيب الله
    www.khorasanzameen.net
    وقتي در اواخر سال 1370 خورشيدي حکومت حزب دمکراتيک خلق بسوي زوال و سقوط رفت، پايتخت مورد تهديد گلب الدين حکمتيار رهبر حزب اسلامي قرار گرفت. براي حکمتيار که نتوانسته بود روياي دسترسي به حکومت را در کودتاي ناکام مشترک خود با شهنواز تني وزير دفاع دولت داکتر نجيب الله تحقق بخشد، دور ماندن از تصرف پايتخت…

 

  • Mirwais Se
    در عمق ودر اصل دوبرادرشاگرديک مدرسه.با هدف کاملاً مشترک ودر ظاهر براي اغواي خلق الله جلوهء دو دشمن را ميفروشند. خداوندا چه زشت وچه زيبا مسعود وحکمت يار را به سزاي اعمال خود شان برسان.3 timer = Synes godt om = 2
  • M Aref Erfan
    بارهم يک رسوائي جديد ودزد با پشتاره
    باند گروپي سالها قبل،براي چرخش بازار مکاره،جعل واتهام ،به منظورجعل تاريخ ووارونه ساختن جريان “فاجعه سقوط نظام دموکراتيک “حتي به مرشد ورهبر شان رحم نکردند ونامۀ را بعد ازمرگش جعل کردند ،وقابليت نوشتاري ،وتوانائي هاي…Se mere

    2 timer = Synes godt om = 1

  • M Aref Erfan
    پيوست به پراگراف فوق !!!!!فليپ- شما عقيده داريد که با نجيب خيانت کرد؟
    AZ -بلي ، او با نجيب سر مخالفت را گرفت.هنگاميکه از قصــــــد عزيمت نجيب الله مطلع شد.او چـــــــــــــــندين طياره پر از سربازان را به ميدان هوائي کابل فرستاد (A صحبت ميکند)من با او بودم که تيليفون برايش آمد.ازين جا است که من ميدانم که در ميدان هوائي کابل چه اتفاق افتيد.
    فليپ – ما تقريباً به ميدان رسيده بودم. در آخرين پوسته کنترولي توقف داده شديم.
    بلي آنها پرسونل دوستم بودند.
    – فليپ- من به خاطر دارم که افسر پوسته ما را توقف داد و با امر خود تيليفوني صحبت کرد.
    – A – من در آنجا بودم او با دوستم در مزار تيليفون کرد
    – فليپ – و سپس دوستم به او چه گفت؟
    – AZ – دوستم برايش گفت نجيب را نگذارد پيش برود. اورا مجبور سازيد دوباره برگردد. ما فکر ميکرديم که نجيب به اقامتگاه خود بر ميگردد.
    – فليپ – چه اتفاق ميافتيد اگر نجيب به اقامتگاه ميرفت؟
    – AZ – دوستم او را ميکشت.
    – فليپ – بناً نجيب درست ميانديشيد.او از بازگشت به اقامتگاه خود هراس داشت. ميگفت در انجا به قتل ميرسم.
    – AZ – بلي مطمئناً همينطور ميشد.
    – فليپ – و اما دوستم چرا نگذاشت نجيب از کشور خارج شود؟ او ديگر از صحنه دور ميشد.
    – AZ – زيرا دوستم محاسبه ميکرد( در حقيقت مطابق گفته علمي کارمل انرا محاسبه کرده بود نه دوستم)که او هنوز هم قدرت دارد اگر از کشور خارج هم شود.نجيب حامياني در داخل افغانستان داشت و احتمالاً يکروز به قدرت باز برسد. بدون نجيب پيروان نجيب تهديد به شمار نمي ايد.
    – فليپ – شما فکر ميکنيد که يعقوبي خوکشي کرده؟ او وزير امنيت دولتي نجيب بود به ما گفته شد که او بخاطر ناکامي ما ،در وظيفه خارج ساختن نجيب از کابل ، خودکشي کرده. او شخصاًموفقيت وظيفه مارا تضمين کرده بود.و هنگاميکه نتوانست که وظيفه خود را انجام دهد ، به خود کشي اقدام کرد.
    – AZ – ني، ني ، ني يعقوبي اقدام به خودکشي نکرده.ما اورا ميشناختيم او خود کشي نکرده .او به قتل رسانيده شد
    – فليپ – توسط کي ؟
    – AZ – يکي از زير دستان اش( بطور عام شايع است که توسط يارمحمد برادر فريد مزدک عضو هئيت رهبري جمعيت: مستمند)که با او مخالف بود و شخص خود خوا بود.
    – فليپ – پس اين عمل کاملاً شخصي بوده؟ يا سياسي؟ آيا کسي امر قتل او را داده بود؟
    AZ – او به امر مسعود کشته شد.
    فکر ميکنم که براي رد جعليات اقاي حسن شرق براي فعلاً همين اندازه نقل قول ها از منابع مختلف کفايت ميکند،اميد است تا از جعل تاريخ در اينده صرف نظر صورت گيرد. درغير آن هستند افغانهايئکه بطور عملي با جاسوسان شرق وغرب معامله خواهند کرد تا درس عبرت باشد براي ديگر جواسيس شرق وغــــرب.
    پايان

  • 2 timer = Synes godt om = 1
  • Salahudin Salah
    دوست و رفيق عزيز تهماس با اين همه سياست بازي ها و بحث هاي که هنوز هم جريان دارد و تازه به حد اقل نتيجه رسيده ايم که يک دگر با صميميت در گفتگو ها داشته باشيم يک شوخي همراي خودت در حاليکه ممکن با هم ديده باشيم و يا نه خدا را شکر که مانند استاد رباني که وي حزب را منحل کرد مرا به ان سرنوشت دچار نکردي و از حالت تعليق عضويت حزبي چهل ساله ام نجات يافت هههههههه تعبير غلط نکني من از دير زمان ها با اصل بودم و با اصل خود که همه زنده گي ام است به پيش خواهم رفت ( ح .د .خ .ا و حزب وطن ) مرا تا گور بدرقه خواهد کرد

    2 timer = Synes godt om = 1

  • Jelani Gulshanyar
    آقاي بهمنش،اميدوارم که سرحال باشيد،اينجا بحث بالاي تجارت نام نيست،بلکه بالاي سقوط حاکميت ح.د.خ.ا است،من نظرخودرا با نشر اين ويديو به تصوير کشيدم،عوامل اساسي دروني و بيروني زيرين، زمينه هاي مساعدي را براي فروپاشي و سقوط حاکميت ح. د. خ ا ، بوجود آورد:
    1ـ برکناري ببرک کارمل ازمقامات حزبي و دولتي با راه اندازي کودتا و تبعيد وي ازکشور، خلاف ارادۀ اکثريت قاطع اعضاي حزب؛ وجدان بيدار همه سنگرداران ملکي و نظامي ح. د. خ. ا را جريحه دار ساخت. زيرا ببرک کارمل از نظر سن، دانش سياسي ، کار و فعاليت حزبي و دولتي و جايگاهش بمثابۀ پرچمدار نهضت محصلين افغانستان؛ يکي ازبنياد گذاران و منشي کميته مرکزي ح.د.خ. ا ، هشت سال وکيل و نمايندۀ شهريان کابل و سخنگوي زحمتکشان ميهن درمجلس نمايندگان مردم افغانستان، براي هردو جناح ( پرچم و خلق ) حزب و اکثريت شهروندان محروم و آبله بدست کشورمان، مورد قبول و پذيرش بود؛ وي درآن برهه اي از تاريخ کشورمان قدرت و توانمندي علمي ـ سياسي فزيکي و رواني کار و انجام وظايف را در بخش هاي حزبي و دولتي درخود نهفته داشت و درميان اعضاي رهبري حزبي و دولتي ، هيچ کسي درآن مقطع زماني نمي توانست جاي او را تکميل و جانشين وي گردد.
    2ـ نصب دوکتور نجيب الله بجاي ببرک کارمل، بنابرکمبودي هاي وي : ازنظر سن ، دانش سياسي، کرکتر حزبي ، برخوردهاي اخلاقي ، آداب و معاشرت اجتماعي و تجارب لازم سياسي و دولتمداري، براي هردو جناح قبلي حزب و مردم افغانستان قابل پذيرش و تحمل نبود؛ يعني وي ظرفيت لازم را براي رهبري حزب ، دولت و جامعۀ سنتي افغانستان درخود نداشت؛
    زيرا نصب نجيب الله بمثابۀ يک جوان احساساتي و متعصب و کم تجربه؛ بعوض ببرک کارمل ، شخصيتي که درميان مردم افغانستان ـ احزاب و دولتهاي مترقي و پيشرو جهان از اعتبار و محبوبيت ويژه اي برخوردار بود، زنگ خطر شکست حاکميت ح. د. خ. ا را به صدا در آورده ، همه دوستان داخلي و بين المللي را مأيوس و متأثر نموده ، دشمنان حزب ، وطن و مردم مان را شاد کام و مژده ي پيروزي بخشيد؛
    3ـ تضعيف پايه هاي سياسي ـ اعتقادي درون حاکميت، ازطريق برکناري شمار زيادي از کارمندان ورزيده و مجرب حزبي و دولتي، وفاداران سرسپرده به مردم و ميهن، در مرکز و ولايات، به بهانه تراشي ها و حيله گري هاي گوناگون از کار و وظايف؛ سوق نمودن شمار ديگري ازشايسته ترين و مجرب ترين کادر هاي حزب به تقاعد اجباري پيش ازميعاد معين قانوني؛ درعوض آنان برگزيدن بدنامترين افراد وابسته به رهبران کودتا و فرکسيون هاي ضد حزب که ازجانب مقامات حزبي مجازات شده بودند؛
    4ـ درپيشگيري سياست کادري غيرعادلانه و مخالف معيارهاي اساسنامۀ حزب، باپيش کشيدن و تعيين شماري ازافراد در رده هاي مهم و کليدي وظايف حزبي و دولتي ، بدون درنظرداشت اصل شايستگي، لياقت، کارداني، پاکي، تقوا، سابقۀ نيک، داشتن نيت پاک خدمت به ميهن و مردم…؛
    5ـ عقب نشيني پياپي مطابق پلان مشترک مسکوـ واشينگتن و اسلام آباد، تحت عنوان مصالحۀ ملي، بدون تعيين حد و مرز آن، به مقصد فراهم آوري مقدمات سازش و ارضاي خاطر رهبران تنظيم ها درپلنوم نزدهم کميته مرکزي ح. د. خ. ا ؛ ( اصول کلي مصالحۀ ملي درپلنوم شانزدهم و درتزسهاي ده گانه ، ازموضع قدرت مطرح شده بود؛ وليک طرح مصالحه ازموضع ضعف و اتخاذ تدابير و روشهاي سازشکارانه رهبري حزبي و دولتي پس ازکودتاي 14 ثور 1365 سبب آن گرديد تا اين سياست ازطرف گروههاي جنگي مخالف ، دول غربي و نظاميگران پاکستان، بمثابۀ يک عمل نمايشي و تشريفاتي رژيم ، به غرض اغوا و فريب مردم و جلب توجه خارجي ها ، تلقي گردد. بنابران با مخالفت و استهزاء ازسوي طرف مقابل استقبال گرديد ) و عدم صداقت درتشريح، توضيح و تعيين حد و مرز و ميکانيزم تطبيق آن در يک ديالوگ باز درون حزبي با منتقدين آن ؛ استفادۀ ابزاري ازاين سياست درمقابل مخالفين کودتاي 14 ثور 1365 و همچنين پنهان نگهداشتن اين شکست، درپشت پردۀ دروغها و بهانه هاي مبارزۀ درون حزبي………………….

    2 timer = Synes godt om = 1

  • Jelani Gulshanyar
    آقاي فريدون فريد!ديروزناوقت شب من اين پيام شما را باکمي تفاوت با پيام ديروزشما،با تاپه هاي خاديستي تان تا اخير ودقيق خواندم،تصميم گرفتم که صبح به اين پيام شما جواب بدهم،صبح وقتي که به فيسبوک سرزدم پيام شما از صفحه فيسبوک حذف شده بود،اکنون هم ناوقت شب است،کوشش ميکنم به شکل خلص وفشرده به پيام شماجواب بدهم! اگرمتوجه شده باشيدمن کلمه« صرف»را استعمال کرده ام ونوشته ام که صرف در مورد سقوط وفرار نجيب الله.ومن صرف يک جمله اولي را که چه تعداد مساحت کشور در زمان شوروي وبعد از شوروي تحت حاکميت دولت بوده من ترجمه نکرده ام،من هرجمله و هرواژه آنرا آنچه بيان کرده من ترجمه کرده ام،اگرواقعيت آنرا ترجمه کنم چنين است! نجيبي که ميگفت وطن يا کفن،آن نجيب نيست،بيش از دوصد هزار عضوحزب را دربحرهند غرق کرده وخود دست به فرار زده است،در نيمه شب طي چندين ساعت به در سفارت خانه هاي کشورهاي خارجي بخاطر تقاضاي پناهنده گي لالان وسرگردان تپيد وهيچ سفارت برايش جواب مثبت نداد،سفارت روسيه حتي دروازه خود را به رويش بسته کرد،تنها ملل متحد موافقه کرد که وي را در دفترخود جا بدهد..

 

  • M Aref Erfan
    دوستان عزيز،رفقاي گرامي وهموندان نازنين جيلاني گلشنيار گرامي، شير صارم گرانقدر،،محمودطهماس عزيز،،صلاح الدين صلاح گرانمايه ،وميرويس بزرگوار راهزاران درود باد!!
    اينک از اعماق قلبم به مناسبت مشارکت صميمانه ومباحثات ارزشمند شما در راستاي گفتمان موجود ،ابراز سپاس نموده ،سلامتي وکامگاري هريکي شما رفقاي عزيز را آرزوميبرم.قلم تان هميش توانا وعزم تان جاويدان باد!12. maj kl. 18:51 = Synes ikke godt om længere = 7

     

  • Mahmoud Tahmass
    من مشکور شما رفيق عرفان عزيز فرهيخته ثابت و با اصول وخردمند و رفيق عزيز جيلاني عزيز وسر سپرده و پر افتخار و سايرين رفقاي گرامي که ما را چشم اميد بشماست است .ضمنآ ممنون رفيق صلاح الدين که با حوصله و لبخند پاسخ رفيقانه ميدهند ..البته رفيق صلاح الدين ما صفوف عضويت بيروي سياسي که در حق ما وشما اعضاي حزب جفا کرده اند رحم نمي کنيم تا توبه نامه به عنوان صفوف و مردم ما نفرستند..و از همين اکنون صلب و خلع عضويت استند ..اکنون ، دلکشان که مورند يا دلکشان کي نه مورند،.شما سبز شاد و سر فراز باشيد عزيزانم..

    12. maj kl. 22:02 = Redigeret = Synes godt om = 5

     

  • M Aref Erfan
    رفيق نهايت محبوبم محمود طهماس عزيز درود!از مهرورزي هاي مستدام وآتشين شما جهاني سپاس !نه تنها شما رفقاي گران ارج افتخار بل اميد بي پايان وروزنۀ نويد بخش براي نسل هاي جديد وآيندۀ کشور هستيد.قربان محبتهاي هميشگي شمارفيق گرانمايه !

    12. maj kl. 23:00 = Synes godt om = 5

     

  • داکتر حميدالله مفيد
    نگرش بسيار دلچسپ ونغز ، با راهکرد هاي بسيار عالي !

    12. maj kl. 23:25 = Synes godt om = 4

     

  • Hamida Gashtasb
    در اين نوشته جناب عرفان از حقايقي پرده برداشته شده است ، که متاسفانه تا حال زير هاله اي از ابهام خوابيده بود . شکست حاکميت حزب وطن ، نه با سالوسي ونه با جادوگري ، بلکه از عوامل داغ جهاني واز ضعف سياست هاي فراتباري وخودنمايي ها وترسيدنهاي رهبري وقت جناب داکتر نجيب الله سرچشمه مي گيرد، اگر اقدامهاي به موقع رفيق هاي سالم حزبي نمي بود ، اين دسيسه سازان گردن کلفت در رآس آن سليمان نا لايق ، منوکي منگل ، رفيع کج کلاه ، وديگر خبيثان مسخ شده تاريخ ، حالي يک حزبي هم زنده نمي بود.سپاس از شما برادر گرامي عرفان ، که از گرد وخاک را از روي خقايق سترديد. با احترام

    12. maj kl. 23:34 = Synes godt om = 6

     

  • Mirwais Se
    خواهر گرامي گشتاسب:از قديم گفته اند( زن مگو مرد افرين روزگار ) من شمارا از طريق صفحهء وزين يادواره هاشناختم درحاليکه ميگويند که خانم ها داراي احساس رقيق وظريف هستندليکن شمارا تا ان حد صاحب تحمل يافتم مانند سنگ خاراکه درعمق حاد قضا يا که تحمل حمل اش براي مردهاي مرد مشکل هست.وارد .وچه سليس وزيبا تفسير مينماييد.به سلامت باسيد.

    13. maj kl. 00:55 = Redigeret = Synes godt om = 5

     

  • M Aref Erfan
    با اظهار سپاس بيکران از رفقا داکتر حميداله مفيد،بانوي فرزانه حميده گشتاسب ،وگرانقدرميرويس سي که با ابراز عقايد وديدگاه هايشان درين بحث مشارکت جسته وآنرا غنا بخشيدند.من با تحليل ژرف بانو گشتاسب موافقم که يک جريان پيچيده وعوامل بغرنج که عمدتآ درفکتور بين المللي فروپاشي نظام ميتوان سراغ نمود،باعث اينهمه ويرانگري شد.عوامل داخلي که با عوامل بيروني دست باهم دادند ،وعمدتآ درکاربرداستراتيژي غلط،سياست ديکته،الگو برادراي دسايس گرباچف ،تباني هاي پشت پرده ودسايس چهره هاي عريان ريشه جسته است،عامل اين تراژيدي گرديد. بسياري اين پديده ها روشنتر از آفتاب است .اما دشمنان حزب وکشور اکنون هم درکمين نشسته اند تا با جو سازي واکاذيب ،جريانات را تحريف نموده وآخرين انتقام را ازبازماندگاه حزب دموکراتيک خلق افغانستان با برانگيختن جدل هاي سيا سي حاصل نمايند.

    13. maj kl. 12:47 = Synes godt om = 2

     

  • M Aref Erfan
    سقوط کابل ،فاجعۀ قرن بيست درافغانستان
    کتاب سرنوشت غم انگيز درافغانستان
    موئلف :فليپ کاروين
    ترجمه:حکيم سروري
    25اپريل 1192
    اخبار اعلان کرد که امروز کابل رسمآ سقوط کرد.صد ها نفر مجاهدين وارد شهرشدند،عمارات دولتي ، ستيشن راديو وغيره جا ها را اشغال کرده اند.درحال حاضر رهبران مجاهدين درشهر پشاور موافقه خود را به نام [موافقه پشاور]ددرمورد شمول 51نفر درحکومت انتقالي اعلام کردند.[اين گروپ 51 نفري ،الترنا تيف شوراي بيطرف بشمار ميرود] درعين زمان مورد سوال است که همه قوماندانان مجاهدين اين حکومت 51 نفري راکه قرار است درظرف يک يا دو روزبه کابل بروند،قبول دارند يانه؟
    کاکردرتبصرۀ درمورد موافقه پشاور چنين مينويسد:” آنها در يک متينگي که اشتراک کنندگان غير افغان تعداد شان ازفغانان زياد بود به موافقه رسيدند.با آنکه جلسه بنام اداره مستقل افغانها نامگذاري شده بود.”او علاوه ميکند که بتاريخ 24 اپريل درحدود 20000نفر مجاهدين مسلح با استفاده از تاريکي شب به کابل داخل شدند.ص-210-211
    اين تنها نجيب نيست که به گروگان گرفته شده است بلکه افغانستان همچنان .معهذا اينبار ربايندگان نه روسيه ونه بريتانياي کبير است.بلکه پاکستان است که گوي سبقت را ربوده.ص211
    28 اپريل 1992
    يک کاروان مشتمل از سي عراده موتر51 نفر اعضاي حکومت اسلامي مجاهدين رااز پشاور از طريق زمين به کابل رساند.اين حادثه درتلويزيون محلي،راديوي بي بي سي گزارش داده شد…حکومت انتقالي دريک عمارت بزرگيکه از اداره اوسگاپ درکابل چندان فاصله ندارد،قدرت را تسليم شد.يکي ازهمکارانم که انگليس است خاطرنشان ميسازد که مواصلت اين گروپ به کابل مانند مواصلت هتلر درپراگ بود.رئيس دستگاه استخباراتي عربستان سعودي نيز درمراسم حاضربود.
    ديد گاها درمقرموسسۀ ملل متحد
    تقريبآ يکسال قبل ازينکه به منطقه بروم در21 مي 1991 سرمنشي آنزمان “هاويرپريزدوکويلار” درمورد مساعي خود بخاطراستقرار صلح در افغانستان ابلاغيه نشرکرد.او در ابلاغيه خود گفت که فقط يک دو مشوره ها را با تمام بخشهاي افغاني بشمول رهبران سياسي گروپهاي متخاصم وقوماندانان که درپشاور،تهران وداخل افغانستان …انجام داد .اين به مفهوم آنست که با کمونستها هم مشوره بعمل آمده ودلالت به آن ميکند درهرائتلا فيکه بوجود بيايد کمونستها شرکت خواهند داشت.ضرورنيست که دراکثريت باشند .اما بهرحال بايد شامل باشند.مگرآيا پاکستان،عربستان سعودي ،ايالات متحدۀ آمريکا وپيروان شان قبل ويعد از زمانيکه درين کتاب تشريح شده درعمل موافقه کرده اند،که تمام بخشهاي افغاني درحکومت بعد از نجيب سهيم باشند؟ص-217
    بدون-تبصره

    13. maj kl. 12:51 = Synes godt om = 4

     

  • M Aref Erfan
    سرآغاز عمق فاجعه درحزب وجمهوري دموکراتيک افغانستان!!
    درين ويديوي مستند که توسط CNN””تحيه شده است ،ريشۀ تمامي بحرانات وعوامل سقوط وفروپاشي حزب وجمهوري دموکراتيک افغانستان را ميتوان جستجوکرد.درينجا گفته ميشودکه
    :1- زمانيکه” ايتلاف دوستانه”(friendly coalition) ميان ايالات متحدۀ آمريکا،پاکستان،وشوروي عصرگرباچف،بوجود مي آيد،با الهام ازآن وبراي تطبيق “نقشۀ راه” که نظامرا بسوي پرتگاه ميکشاند،”پلينوم هژده”درحزب دائيرورهبري حزب تعويض ميگردد.
    2-با تعويض رهبري حزب،برقول اين ويديو کليپ معتبر،گرباچف براي شهيد داکتر نجيب الله ،طرح ناکام استراتيژي مصالحۀ ملي را که کِشتي طوفانزدۀ حزب را درموجها افگند،ديکتۀ مينمايد،اما حوادث گام به گام با تطبيق سناريوي مطروحه وطرح ناکام توافقات ژينو ومواد پنج فقرۀ ملل متحد،مشي شکست خوردۀمصالحۀ ملي ،ايجاد شوراي بيطرف خيالي،استعفاي نا بهنگام شهيد داکتر نجيباله ،ايجاد خلاي قدرت سياسي وسقوط نظام،انکشاف مينمايد.
    تهداب پلينوم هژده درحزب بوسيلۀ گرباچف گذاشته شد،اما اين گرباچف کيست،بهتراست او را از زبان خودش شناخته وآنچه که براي حزب وکشورما به ارمغان آورد،داوري نمود!
    درنوزدهمين سال فروپاشي اتحادشوروي، نشريه “ساويتسکايا راسيا” (روسيه شوروي) سخنراني خائنانه “گرباچف”را درسميناري دردانشگاه امريکائي ترکيه منتشر کرده است.
    گرباچف گفت :”از ابتدايي ورود به حزب نقشۀ نابودي آن راداشتم”.
    نه تنها اين، بلکه اعتراف مي کند که ” هدف تمامي زندگي من نابودي کمونيسم و ديکتاتوري غيرقابل تحمل بر مردم بود.همسرمن که ضرورت اين نکته را حتي قبل از من درک کرده بود از من کاملا حمايت کرد.”
    او اضافه ميکند”براي دستيابي به اين هدف من ازموقعيت خود درحزب و کشوراستفاده کردم. از اينروهمسرمن بي وقفه مرابه اين سمت سوق داد که طبعا موقعيت بالاتر و بالاتردرکشورکسب کنم.”
    “زمانيکه من شخصأ با غرب آشنا شدم، متوجه شدم که نميتوانم از هدفي که پيش روي خود قرارداده ام عقب نشيني کنم و براي دستيابي به اين هدف من, مي بايست تمامي رهبري حزب کمونيست اتحادشوروي، اتحاد جماهيرشوروي و همچنين رهبري در تمامي کشورهاي سوسياليستي را تعويض کنم. ايده آل من درآن زمان راه کشورهاي سوسيال- دموکراسي بود. ”
    “من موفق شدم همکاراني رابراي اجراي اين اهداف پيداکنم. در بين آنها “ياکولف” و “شوارناتزه” جاي ويژه اي دارند که خدمات آنان درامر مشترک ما بسيار با ارزش است.”
    با توجه به نقش مداخلات ودسايس خرابکارانۀ مثلث (آمريکا،پاکستان وشوروي عصرگرباچف) براي برنامه ريزي سقوط جمهوري دموکراتيک افغانستان،ميتوان به نامۀ شهيد داکترنجيبالله مراجعه نموده وبه اعماق دسايس برنامه ريزي شده پي برد.
    ل. ي . شپارشين در کتابش به نام دست هاي ماسکو در ص 206 چنين نوشت
    داکتر نجيب الله پس ازقطع کمک ها وادامه نامردي هاي سياستمداران روس نامه يي آگنده از درد براي شيوارد نادزي مي نويسد و چنين گلايه مي کند :
    ” …من نمي خواستم رييس جمهور شوم. شما مرا راضي ساختيد. پيگيرانه خواهش کرديد و وعده حمايت داديد… حالا ديگر من وجمهوري افغانستان را به دست سرنوشت رها مي کنيد. چگونه مي توان اين مسأله را درک کرد؟”
    براي تثبيت وتائيد نگارش هاي فوق ونقش دسايس” مثلث” ويرانگر براي تدوير پلينوم هژده وتغير رهبري حزب که جادۀ فروپاشي را هموار ساخت وحزب ودولت را ازجوهررزمندگي محروم ساخته وسرآغاز فروپاشي گرديد توجه دوستان را به ويديوي کليپ ذيل معطوف ميدارم:
    http://www.youtube.com/watch?v=rsNiS26YSvU

    SOVIET AFGHAN WAR DOCUMENTARY Part 5-5

    Soviet Afghanistan War 1979 – 1989.
    13. maj kl. 19:27 = Redigeret = Synes godt om = 6

     

  • Mirwais Se
    جناب عرفان گرامي همه کس ميداند که شب سيا است .اما بعضيها يا شهامت گفتنش را ندارند. ويا مأمور معذورند. به سلامت باشيد.

    I går kl. 00:59 = Synes godt om = 2

     

  • گروه دبيران يادواره ها Jelani Gulshanyar
    در تاريخ May 9 و ساعت 23:02 = ويرايش شده

    واقعيتهاي سقوط حاکميت ح.د.خ.ا وفرار شهيد داکترنجيب الله دراين فلم مستند.

    صرف درمورد سقوط وفرار نجيب الله:
    بتاريخ 13 سپتامبرسال 1991 بعدازکودتاي نافرجام ماه اگست درشوروي،باريس پانکين وزيرخارجه جديد شوروي وجيمسبيکر وزيرخارجه آمريکا به توافق رسيدند که مسکو و واشنگتن ازاول جنوري سال 1992 تمام کمکهاي نظامي خودرا بالاي هردوطرف درگيرجنگ درافغانستان قطع نمايند.
    رژيم نجيب الله وقتي سقوط کردکه روسيه تقاضاي فروش تيل ديزل وتيل طيارات را به رژيم رد کرد وحتي به دالر نخواست که تيل خودرا بفروش برساند،نه مفت ورايگان بدهد ودريکي ازروز هاي معين درماه اپريل تمام تانکهاي دولت وزرهپوشهاي دولت ازبي تيلي متوقف شد وحتي طياره خودنجيب الله نتوانست که پروازکند،نجيب الله بيچاره مجبورشد که چندين ساعت به شهرکابل بخاطر تقاضاي پناهندگي لالان وسرگردان گشت وهيچ کسي وي را نپذيرفتند وحتي روسها دروازه سفارت خود را بر روي وي بسته کردند وجواب رد برايش دادند،يگانه کس تنها ملل متحد موافقه کرد که وي را بپذيرد. https://www.facebook.com/photo.php?v=629711750455986
    I går kl. 02:33 = Synes godt om = 2

     

  • گروه دبيران يادواره ها Hamida Gashtasb
    پيداست ، که جناب داکتر شهيد ، از ترس جانک خود فرار را بر قرار ترجيح داد ، بلا در پس ديگران ، من زنده جهان زنده گفته و دوتا کرد، روانش شاد وپيروانش که با توطييه ودسيسه بالاي آن مرحومک تجارت مي کنند، شرمنده وسر افگنده باد! برادر گرامي گلشنيار از اين ويديويي بسيا خوب تان يک جهام سپاس !
    در تاريخ May 9 و ساعت 23:07 = پسنديدن = 5
    Nisar Jawed
    رفيق عاليقدر گلشنيار چون همه به زبان روسي بلديت ندارند اگر زحمت نباشد متن ترجمه ويديو را بنويسيد ممنون ميشوم در حفظ خداوند باشيد
    در تاريخ May 9 و ساعت 23:08 = پسنديدن = 7
    Shafi Sediqi
    خواهر عزيز ! چي بخواهيم يا نخواهيم شادروان ببرک کارمل و شهيد داکتر نجيب اله دو تن از ابر مردان تاريخ سياسي افغانستان بودند و در خاطره ها جاودانه خواهند ماندند . من با کلمه مرحومک شما موافق نيستم.اينکه طرفداران داکتر صاحب چي ميگويند و چي ميکنند مربوط خودشان است اما داکتر نجيب اله نيز در بين مردم هنوزهم طرفدار دارد. با حرمت
    در تاريخ May 10 و ساعت 08:01 = پسنديدن = 1
    Zabur Ahmadi
    خواهر ما درست ميگه
    در تاريخ May 10 و ساعت 09:30 = پسنديدن = 1
    Gulzar Kawesh
    جاي شک نيست فکتور بيروني سقوط نظام البته که تغيير سياست روز و قطع کمک هاي شوروي به افغانستان است ، فکتور داخلي آن وابزار سقوط موارد اند که قابل مکث و دقت است !!
    در تاريخ May 10 و ساعت 11:31 = پسنديدن = 2
    Nazir Ahmad
    Man dar Kabul tawlid wa tahsil maktab bereft am zaban rusi zabane sewom man ast dar in mosaheba gotta Shoma ast waqte rusya zof aqtesadi wa sits I bood Amrika astefada siya ba nafe khod Komak ba mogahidin ra afzaesh dad khod mani in ast ke Amrika mehkwastam dakhele watane ma Shawn!
    در تاريخ May 10 و ساعت 15:30 = پسنديدن = 1
    Noor Ahmad Behmanesh
    کفايت مي کند از تجارت نام رفقاي قهرمان / رفيق کارمل وداکتر صايب نجيب / هردويش محترم و خدمت گار وطن بودند . . هر وقتي که درک کرديم و با يک صدا گفتيم زنده باد ببرک کارمل و داکتر نجيب .و نجيبي بودن و کارملي بودن را از کله هاي . . . . . . . دور اندازيم .در آن وقت پيروزي از آن ماست . در غير آن وقت تان را بيجا مصرف نکنيد . به يک قهقرا مي رسيم .. شادروان الشانسکي مشاور داکتر صاب واقعت را گفته . اگر باريس ايلتسن نشه اي با داکتر صايب ناجوانسي نميکرد .وطن ما به اين وضع نميبود و داکتر صايب زنده ميبود . روح تمام رفقايس جنبش دموکراسي شاد باد .
    در تاريخ May 10 و ساعت 15:37 = ويرايش شده = پسنديدن = 3
    Shafi Sediqi
    بسيار عالي دقيق فرموديد . اگر با يک صدا اماده زنده باد گفتن نيستيم ؟ درست خواهد بود به ادرس رهبران گذشته که با تاسف در ميان ما نيستند ، مرده باد هم نگويم.
    در تاريخ May 10 و ساعت 15:59 = پسنديدن = 3

 

  • گروه دبيران يادواره ها Jelani Gulshanyar
    آقاي بهمنش،اميدوارم که سرحال باشيد،اينجا بحث بالاي تجارت نام نيست،بلکه بالاي سقوط حاکميت ح.د.خ.ا است،من نظرخودرا با نشر اين ويديو به تصوير کشيدم،عوامل اساسي دروني و بيروني زيرين، زمينه هاي مساعدي را براي فروپاشي و سقوط حاکميت ح. د. خ ا ، بوجود آورد:
    1ـ برکناري ببرک کارمل ازمقامات حزبي و دولتي با راه اندازي کودتا و تبعيد وي ازکشور، خلاف ارادۀ اکثريت قاطع اعضاي حزب؛ وجدان بيدار همه سنگرداران ملکي و نظامي ح. د. خ. ا را جريحه دار ساخت. زيرا ببرک کارمل از نظر سن، دانش سياسي ، کار و فعاليت حزبي و دولتي و جايگاهش بمثابۀ پرچمدار نهضت محصلين افغانستان؛ يکي ازبنياد گذاران و منشي کميته مرکزي ح.د.خ. ا ، هشت سال وکيل و نمايندۀ شهريان کابل و سخنگوي زحمتکشان ميهن درمجلس نمايندگان مردم افغانستان، براي هردو جناح ( پرچم و خلق ) حزب و اکثريت شهروندان محروم و آبله بدست کشورمان، مورد قبول و پذيرش بود؛ وي درآن برهه اي از تاريخ کشورمان قدرت و توانمندي علمي ـ سياسي فزيکي و رواني کار و انجام وظايف را در بخش هاي حزبي و دولتي درخود نهفته داشت و درميان اعضاي رهبري حزبي و دولتي ، هيچ کسي درآن مقطع زماني نمي توانست جاي او را تکميل و جانشين وي گردد.
    2ـ نصب دوکتور نجيب الله بجاي ببرک کارمل، بنابرکمبودي هاي وي : ازنظر سن ، دانش سياسي، کرکتر حزبي ، برخوردهاي اخلاقي ، آداب و معاشرت اجتماعي و تجارب لازم سياسي و دولتمداري، براي هردو جناح قبلي حزب و مردم افغانستان قابل پذيرش و تحمل نبود؛ يعني وي ظرفيت لازم را براي رهبري حزب ، دولت و جامعۀ سنتي افغانستان درخود نداشت؛
    زيرا نصب نجيب الله بمثابۀ يک جوان احساساتي و متعصب و کم تجربه؛ بعوض ببرک کارمل ، شخصيتي که درميان مردم افغانستان ـ احزاب و دولتهاي مترقي و پيشرو جهان از اعتبار و محبوبيت ويژه اي برخوردار بود، زنگ خطر شکست حاکميت ح. د. خ. ا را به صدا در آورده ، همه دوستان داخلي و بين المللي را مأيوس و متأثر نموده ، دشمنان حزب ، وطن و مردم مان را شاد کام و مژده ي پيروزي بخشيد؛
    3ـ تضعيف پايه هاي سياسي ـ اعتقادي درون حاکميت، ازطريق برکناري شمار زيادي از کارمندان ورزيده و مجرب حزبي و دولتي، وفاداران سرسپرده به مردم و ميهن، در مرکز و ولايات، به بهانه تراشي ها و حيله گري هاي گوناگون از کار و وظايف؛ سوق نمودن شمار ديگري ازشايسته ترين و مجرب ترين کادر هاي حزب به تقاعد اجباري پيش ازميعاد معين قانوني؛ درعوض آنان برگزيدن بدنامترين افراد وابسته به رهبران کودتا و فرکسيون هاي ضد حزب که ازجانب مقامات حزبي مجازات شده بودند؛
    4ـ درپيشگيري سياست کادري غيرعادلانه و مخالف معيارهاي اساسنامۀ حزب، باپيش کشيدن و تعيين شماري ازافراد در رده هاي مهم و کليدي وظايف حزبي و دولتي ، بدون درنظرداشت اصل شايستگي، لياقت، کارداني، پاکي، تقوا، سابقۀ نيک، داشتن نيت پاک خدمت به ميهن و مردم…؛
    5ـ عقب نشيني پياپي مطابق پلان مشترک مسکوـ واشينگتن و اسلام آباد، تحت عنوان مصالحۀ ملي، بدون تعيين حد و مرز آن، به مقصد فراهم آوري مقدمات سازش و ارضاي خاطر رهبران تنظيم ها درپلنوم نزدهم کميته مرکزي ح. د. خ. ا ؛ ( اصول کلي مصالحۀ ملي درپلنوم شانزدهم و درتزسهاي ده گانه ، ازموضع قدرت مطرح شده بود؛ وليک طرح مصالحه ازموضع ضعف و اتخاذ تدابير و روشهاي سازشکارانه رهبري حزبي و دولتي پس ازکودتاي 14 ثور 1365 سبب آن گرديد تا اين سياست ازطرف گروههاي جنگي مخالف ، دول غربي و نظاميگران پاکستان، بمثابۀ يک عمل نمايشي و تشريفاتي رژيم ، به غرض اغوا و فريب مردم و جلب توجه خارجي ها ، تلقي گردد. بنابران با مخالفت و استهزاء ازسوي طرف مقابل استقبال گرديد ) و عدم صداقت درتشريح، توضيح و تعيين حد و مرز و ميکانيزم تطبيق آن در يک ديالوگ باز درون حزبي با منتقدين آن ؛ استفادۀ ابزاري ازاين سياست درمقابل مخالفين کودتاي 14 ثور 1365 و همچنين پنهان نگهداشتن اين شکست، درپشت پردۀ دروغها و بهانه هاي مبارزۀ درون حزبي………………….
    در تاريخ May 11 و ساعت 06:34 = ويرايش شده = پسنديدن = 4
    I går kl. 02:42 = Synes godt om = 2 
  • گروه دبيران يادواره ها Fraidoun Farid
    عزيزان ارجمند را درود ميفرستم!
    از اينکه بسياري از دوستان به لسان روسي بلديت ندارند و نميدانند موضوع از چه قرار است متاسفم و قرار مشاهده يک عده افراد و اشخاص ميخواهند بمنظور خوش خدمتي به اجانب در بين اعضاي حزب و جنبش چپ ديروزي تفرقه انداخته و فضاي بدبيني،نفاق و بي اعتمادي را تحت عناوين مختلف و تخريب تمامي افتخارات ديروزي رهبران حزب دموکراتيک خلق افغانستان (حزب وطن)تبليغ نمايند، که همچو تبليغات ميتواند صرف از جانب جريانات و شبکه هاي غيرسرمنشاء گيرد.
    جناب گلشنيار شما که اين ويديو را بحيث يک سند با اعتبار پيشکش نموده ايد به هيچ وجه با آنچه که شما بيان نموده ايد مطابقت ندارد و يا اينکه به خواننده مهفوم نادرست ارائه ميدارد ، لطف نموده به دوستان ترجمه و يا مهفوم درست و حقيقي آنرا بدون تحريف غلط و اشتباه
    بيان نمايد.
    ا”در اين مصاحبه تلويزوني گوينده ميکوشد تا در رابطه به عوامل و انگيزه هاي ازهم پاشي حاکميت دولتي و سياسي حزب دموکراتيک خلق افغانستان (حزب وطن ) سخن براند که دقيقأ از عوامل و انگيزه هاي که همه با هم در آنزمان ارتباط و پيوند هاي ارگانيک و سياسي داشته اند نام ميبرد”.
    وي مي افزايد در اين کشور شرايط بشکل قابل ملاحظه تغير نموده است، سابق زمانيکه قوتهاي شوروي مستقر بود بيش از هشتاد در صد اراضي اين کشور توسط مجاهدين کنترول ميگرديد، ولي بعدأ يعني در عدم موجوديت قطعات شوروي، در تمام اين کشور ح.د خ.ا (حزب وطن) تسلط کامل داشت، ولي بعد از 13 سپتامبر سال 1991و به تعقيب آن بعد از کودتاي اگست در روسيه وزير خارجه جديد شوروي بوريس پانکين و جيمز بيکر قرار دادي را بمنظور قطع ارسال کمک هاي نظامي به جوانب در گير به امضا رسانيدند ، دراين قرارداد آمده بود که هردو طرف يعني وشنگتن و شوروي از تاريخ 01.01.1992 مکلف اند تا کمک هاي خود را به جوانب درگير قطع نمايند، که جانب شوروي اين کار را عملأ کرد که بعدأ دوکتور نجيب الله از جوانب شوروي تقاضاي مکرر کمکهاي اقتصادي را حتا در برابر پرداخت پول به دالراز جانب شوروي نمود ولي جانب شوروي تمامي کمک هاي بلاعوض خويش را قطع نموده که در نتيجه تمامي طيارات کشور و حتا بشمول طياره ريس جمهور بدون مواد سوخت باقي ماند.”
    قابل ياد آوريست که در اينجا از تاثيرات و عوامل منفي سياستهاي جهاني و از هم پاشي ابر قدرت جهاني اتحاد شوروي از يکسو ، زدوبند هاي پنهاني بعضي موره هاي حزبي و جنرالهاي معامله گر در دستگاه دولتي و سازمان حزبي از سوي ديگر ، بميان آمدن تمايلات زباني، قومي و منطقوي در رده هاي بالايي حزبي که همه و همه دست بدست هم داده بستر سقوط و زوال حاکميت سياسي و دولتي را ضمينه ساز گرديدند نام ببريم.
    در تاريخ May 11 و ساعت 22:34 = پسنديدن = 1
    I går kl. 02:42 = Synes godt om = 2

     

  • گروه دبيران يادواره ها Jelani Gulshanyar
    آقاي فريد!ديروزناوقت شب من اين پيام شما را باکمي تفاوت با پيام ديروزشما،با تاپه هاي خاديستي تان تا اخير ودقيق خواندم،تصميم گرفتم که صبح به اين پيام شما جواب بدهم،صبح وقتي که به فيسبوک سرزدم پيام شما از صفحه فيسبوک حذف شده بود،اکنون هم ناوقت شب است،کوشش ميکنم به شکل خلص وفشرده به پيام شماجواب بدهم! اگرمتوجه شده باشيدمن کلمه« صرف»را استعمال کرده ام ونوشته ام که صرف در مورد سقوط وفرار نجيب الله.ومن صرف يک جمله اولي را که چه تعداد مساحت کشور در زمان شوروي وبعد از شوروي تحت حاکميت دولت بوده من ترجمه نکرده ام،من هرجمله و هرواژه آنرا آنچه بيان کرده من ترجمه کرده ام،اگرواقعيت آنرا ترجمه کنم چنين است! نجيبي که ميگفت وطن يا کفن،آن نجيب نيست،بيش از دوصد هزار عضوحزب را دربحرهند غرق کرده وخود دست به فرار زده است،در نيمه شب طي چندين ساعت به در سفارت خانه هاي کشورهاي خارجي بخاطر تقاضاي پناهنده گي لالان وسرگردان تپيد وهيچ سفارت برايش جواب مثبت نداد،سفارت روسيه حتي دروازه خود را به رويش بسته کرد،تنها ملل متحد موافقه کرد که وي را در دفترخود جا بدهد.
    در تاريخ May 12 و ساعت 10:29 = ويرايش شده = پسنديدن = 2
    Mahmoud Tahmass
    داکتر نور جان بهمنش درود برسد چه گپ شده رفيق عزيز؟ فکر کنم که گپ ها ( نهبروت) شده؟
    در تاريخ May 12 و ساعت 03:24 = پسنديدن = 3
    Omar Faiz
    رفقاي گرامي، طوريکه ديده ميشود عين گفتمان زير عنوان “شعبده بازاني که با اين “فوتو” آفتاب را پنهان ميدارند!!” که از جانب رفيق عرفان گرامي براه انداخته شده در همين برگه با فرهنگ عالي روشنگري جريان دارد. ما ادامه اين بحث را بطور موازي در اين جا ضروري نميپنداريم. از رفيق گلشنيار گرامي و رفقاي اشترک کننده در اين بحث تقاضا ميگردد تا مطالب مورد علاقه شانرا در پاي گفتماني که در بالا تذکار يافت انتقال دهند و در ان بحث روشنگرانه سهم فعال گيرند زيرا در ختم روز ما اين بحث را که موازي با بحث بالا است از برگه حذف ميکنيم تا از تکراري تبصره ها جلو گيري کرده باشيم و براي هموندان اين برگه دلگير نباشد. با درود.
    در تاريخ May 12 و ساعت 10:10 = ويرايش شده = پسنديدن = 3
    Mohammaad Nabi Azimi رفيق گلشنيار عزيز! پژوهش هاي شما براي دستيابي به حقيقت واقعاً قابل تمجيد است. شما بهتان نمي زنيد، افترا نمي کنيد، به شايعات باور نمي کنيد، به سويه کوچه وبازار از يک بت خود ساخته دفاع نمي کنيد. درعوض بازبان منطق باب بحث را مي گشاييد و از حقايقي سخن مي زنيد که آگاهان و خبره گان دنياي سياست درنوشته هاي مستند و درنوار هاي ويديويي به ثبت رسانيده اند. اميدوارم به هراس تر و شجاعانه تر به اين پژوهش هاي پربار تان ادامه دهيد تا درپرتو کوشش هاي شما صدف از خزف تفريق شده بتواند. ما با شما هستيم.
    در تاريخ May 12 و ساعت 10:14 = پسنديدن = 5
    Mohammaad Nabi Azimi
    به هراس تر، بي هراس تر خوانده شود. سپاس
    در تاريخ May 12 و ساعت 10:16 = پسنديدن = 4
    Shafi Sediqi
    دوستان و رفقاي عزيز که ديروز باهم رفيق بوديم !
    شما بهتر ميدانيد ، رفيق در ادبيات سياسي و سياست يعني چه ؟
    با پوزش که word زبان دري فارسي يا پشتو در تستاتور من عده اي از حروف ندارد.
    اما کوشش ميکنم ارايه مطلب کنم.
    بارها گفته ام که دو عامل اساسي در پيوستن من به صفوف ح.د.خ.ا نقش عمده داشت : اول.٪ 50 به خاطر شادروان ببرک کارمل که در راس رهبري انوقت حزب ما قرار داشت. دوم . براي خدمت و در دفاع ازمنافع زحمتکشان افغانستان. اينکه چرا استدلال و دفاعيه خودرا دارم.
    مدتي چهل سال تمام جريان ها ، بحران ها ، اختلافات جناحي و درون جناحي ، کودتا ها ، اشتباهات ، واقعيت ها و افتخارات گذشته به اکتريت قاطع اعصاي سابق حزب معلوم است.
    من بيان حقيقت ها و واقعيت ها را در شرايط کنوني به نفع جنبش نميدانم . هر سخني مکاني دارد.
    سره از ناسره ، صدف از حزف ، شمشيرزن از لاف زن قبلا جداشده و به همه ما اشکار است.
    سلامت را از ملامت در کنگره واحد حزبي ميتوان جدا کرد. بيايد مشترک براي ايجاد يک حزب واحد سراسري در دفاع از منافع ملي و زحمتکشان افغانستان تلاش و مساعي مشترک به خرج دهيم تا روح شهيدان و گذشته گان ما شاد شود. با حرمت
    در تاريخ May 12 و ساعت 12:44 = پسنديدن = 6
    I går kl. 02:44 = Synes godt om = 2

     

  • گروه دبيران يادواره ها Fraidoun Farid
    آغاي گلشنيار تا اين لحظه تصور براين بودم که گويا شما يا از جمله هواخواهان ويا از جمله اعضاي سابق (ح.دخ,ا، حزب وطن ) و يا رفيق ما باشيد که متاسفانه در قسمت شناخت شما اشتباه صورت گرفته بود، زيرا از لابلاي کامنتها و ياداشتک هاي شما و بخصوص در کامنت قبلي که متاسفانه پاکش نموديد به صراحت از موضع شوراي نظار اين سازمان تروريستي بجوابم پرداخته واز آن سازمان دفاع کردايد ، بنأ بحث با استدلال هاي ماجراجويانه و ميان تهي شما مورد نداشته و جمبندي هاي شما بي اساس ميباشد.
    4 ساعت = پسنديدن
    Shoaib Eshaqzai
    من به نظر رفيق شفيع صديقي اکتفا نموده به تاءيد از آن بهتر است بطرف ايجاد گردهم اوري معتقدين رفقا در يک کگنره تلاش ورزيم .
    4 ساعت = پسنديدن = 2
    Fraidoun Farid يعني که شما در سطح شخصيت هاي بزرگ جهان مارکس، انگلس و لنين قرار داريد وصرف نقل قول هاي شما از همچو بزرگمردان ميباشد ؟ مگر فکر نکنم !
    3 ساعت = پسنديدن
    Shafi Sediqi
    رفقاي عزيز ، دوستان و همرزمان ! با سپاس از شما که ديدگاه مرا در رابطه به گذشته مشترک مان تاييد و يا مورد ارزيابي قرار داده ايد .
    ممنون هر کدام شما عزيزان هستم.ما گذشته مشترک پر افتخار داشيم ، بدترين ما ممکن خوبترين دگران باشد زمان و حوادت اخري کشور نشان داد که همه رهبران ، گذشته گان و بزرگان ما براي سعادت مردم خويش جان هاي شيرين خودرا قربان کردند نه براي منافع شخصي‌.يار زنده صحبت باقي . درود و حرمت به شما
    2 ساعت = پسنديدن = 3
    Fraidoun Farid
    رفيق عزيزم صديقي گرامي با شما شناخت دقيق ندارم ولي احساس پاک شمارا نسبت به گذشته هاي افتخار آفرين حزب قهرمان خويش ميستايم و دستان تان را صميمانه فشرده ، درود ميفرستم بر روان پاک شهداي قهرمان ما شهداي راه صلح، ترقي و پيشرفت ! کاش ما مردم خوب ميبوديم !
    1 ساعت = پسنديدن
    I går kl. 02:45 = Synes godt om = 1

     

  • گروه دبيران يادواره ها Jelani Gulshanyar
    فريدون فريد عزيز هرگاه پايمرد عزيز خودشان لطف کنند از اکونت خود بنويسند بهتر خواهد بود از اينکه از نام شما استفاده کرده هم سبب ضياع وقت شما شوند و هم در ان شخصيت شما را متضرر بسازند هم از خود را بلاخره رفيق با فهم و قلم هم هستند اگر جرات هم کنند بهتر خواهد بود زيرا اينجا ما و شما در ميان خود هستيم و اگر صداقت و دليل و بران داريم و راستي به حزب و مردم مبارزه مي انديشيم چرا در زير لحاف، اينجا هيچکس را بخاطر نظر اش کسي نه ترور کرده نه توهين بايد استواري و نيت خود را درميدان بيندازيم با رفقاي خود به حقيقت تسليم شويم ديگر وقت تهمت بازي ها خلاص شده اگر حقيقتي داريم بايد شريک بسازيم و اگر حقيقتي را ميبينيم بپذيريم . شما اين نوشته پايمرد عزيز را بخوانيد که از نام شما گذاشته اند گويا مرا با اين نوشته اش خورد خمير ساخته اند ولي در حقيقت شما را توهين کرده اند که چنين منطق را پيش ميکشد Fraidoun Farid يعني که شما در سطح شخصيت هاي بزرگ جهان مارکس، انگلس و لنين قرار داريد وصرف نقل قول هاي شما از همچو بزرگمردان ميباشد ؟ مگر فکر نکنم ! 21 دقيقه • پسنديدن گويا شما تا حال فرق بين پژوهش و نقل و قول را نميدانيد که در هر قسمت از نوشته هاي من با خط درشت نوشته شده است.وقتي شما به نوشته هاي من که به قسمت دهم رسيده است دقيق شويد آنوقت ميدانيد که رفيق پايمرد با ان زيرکي شان هر کلمه اش را خوانده و ميدانند ولي در حق شما با اين منطق ظلمي را کرده است. من منطق شما را اگر خودتان باشيد در اين سطح مگر فکر نکنم! حالا اين انتخاب شماست که ميخواهيد خودتان براي خود باشيد و ديد و فهم خود را بميان اوريد و يا اين نمايش خانواده گي را در عقب نام تان ! آنچه در باره عضويت ام هرچه که رفيق پايمرد مينويسند و يا اتهام وارد ميکنند حق خودشان شوراي نظار مي نامند و يا نام ديگر مگر من يک عضو حزب هستم که شعوري پيش از انقلاب عضو حزب دموکراتيک خلق افغانستان شديم تا اکنون هم عضو همان حزب هستم ديروز هم با گناه تاريخي که شهيد نجيب الله به دستور تيم گرباچوف براي بدنامي و محکوم کردن حزب ما در تاريخ انجام داد و نام تاريخي حزب وطن زنده ياد غبار را غير قانوني به نام حزب گذاشت موافق نبودم حالا هم نيستم نمي خواهم تا نسل هاي بعدي مرا و حزب ام را بخاطر اين عمل ناشايست محکوم کنند که ازطرف حزب نبود و اگر خودت مسله کنگره را هم بياوري بسيار ساده انديشي خواهد بود مانند پلنوم 18 را رسمي خواندن زيرا هردو عملي بود که انجام شده بود نه انتخاب شده پس من عضو همان حزب با همان انديشه ان هستم ودر همين شرايط بصفت يک عضو حزب مسولانه ده ها آثار را ميخوانم و ترجمه و تحليل ميکنم تا بتوانم واقعيت هاي تاريخي را براي رفقايم براي نسل اينده انتقال بدهم ميدانم که اينکار من براي يکتعداد خوشايند نيست بخصوص براي کسانيکه به اين نام روزي ميخورند و معاش بگير استند و يا انعده که ميخواهند در عقب نام شهيد نجيب الله سياست حزب افغان ملتي را براي سربازگيري از بين رفقاي ما بنام پشتون بودن با عکس شهيد نجيب الله و احمد شاه بابا روي احساسات شان بگيرند ولي براي رفقاي با شرف ام که صادقانه به حزب و تاريخ خود و به مسوليت هاي صادقانه خود مي انديشد گرچه فدايي نام شهيد نجيب هم باشد حقيقت را ميپذيرد و برايش قابل فهم است چون ميداند فقط با تاريخ حقيقي ميتوان به اينده رفت و اين خود احترام بزرگ است به شخصيت خود شهيد نجيب تا از خوبي ها و اشتباهات اشد نقد تاريخي شود براي فردا سالم اين بود چند گفته من که به شما تقديم کردم بسيار خوشحال ميشوم که شما دو رفيق عزيز و دو برادر را با هويت هاي خود تان در بحث ها ببينم تا با معرفت و تبادل نظر و دانستني هاي ما نزديکي ها و احترام ما بيشتر شود .
    24 دقيقه = پسنديدن
    I går kl. 02:46 = Synes godt om = 4

     

  • گروه دبيران يادواره ها Gulzar Kawesh
    دوستان عزيز ميخواهم برخي نقاط نظر خود را دراينباره مختصر بيان کنم . نخست مطلبي جالبي که از جانب شخصي نام اشرا نميخواهم بنويسم از موافقان عملکرد همين نظاميان درعکس است چند شب پيش دريک صحبت تيلفوني در رابطه با نوشته جناب غرزي برايم ګفت که آنها ,کي ؟؟ يعني همين ګروپ سقوط نظام ) تصميم داشتند که درجريان کودتاي تني مشکل را باداکتر نجيب همزمان حل وفصل کنند واز قدرت بدورش نمايند زيرا کودتاي تني ناکام شده بود و همه امکانات بدست نظامياني قرار داشت که عده آنها مخالف داکتر نجيب بودند . با شنيدن اين حرف ها برايم سوالات زيادي مطرح شد که کدام اشخاص و افراد داخل نظام و زير رهبري کدام بخشهاي دروني و استخبارات بيروني به چنين اقدامي مبادرت ميورزيد ؟؟ خوب اګرمشکل تنها شهيد داکتر نجيب بود پس چرا باخرد جمعي حزب مراجعه نکردند و درسطوح مختلف اين امکانات را داشتند تا مسايل را قسمي بهتر از سال 1371 اجرا کنند و درهمانوقت تصميم ميګرفتند زيرا بدون آن در درون نظام بنابر علايق فرکسيوني و سليقه هاي شخصي هرج ومرج جاري بود !!. ويا چرا جسورانه و بيباک ايستاده نشدند و راه حزب و انديشه خودرا بدون دشمني با حزب وطن درحاليکه مدافع نظام باقي ميماندند جدا ميساختند و بدون تظاهر وفريب بر راه خويش ادامه ميدادند وسازمان هاي اصولګراي کلاسيک شان پابرجا ايجاد و ادامه ميدادند !! . چرا خلاف اساسنامه حزب فرکسيونهاي مخفي وجود داشت ؟ همزمان چرا افراد وتيم هاي وفادار به اعضاي بيروي سياسي جاي سياست کادري راګرفت ؟درحاليکه درآنوقت درمزار و يا جاهاي ديګر هيچګونه تغييرات تشکيلاتي و دولتي صورت نګرفته بود و تاهنوز به حرف مسعود عزيز« پشتونيزه »نشده بود ؟ آين چرا ها را بايد پاسخ خود را داشته باشد !! اګر برخي دوستان تغيير نظام را به ميل خودشان به يک تنظيم وګروپ مورد علاقه شان خواستند با عقد قراردادهاي جداګانه همکاري را با تنظيم اجرا کند چه توضيح برايش دارند؟ درحاليکه اين عمل شان باعث کشمکش هاي تنظيمي ، قومي وسمتي شود آنرا شما چه نام ميګذاريد ؟؟؟ پاسخ دوستان که از اين عمل رهبران حزبي و نظامي دفاع ميکنند چه است که با اين عملکرد شان کشور درجنګ داخلي برادرکشي غرق شد ، اقتصاد نسبي کشور ، قوايمسلح آن به يغما برده شد ونابود شد ، کابل ويران شده و هفتاد هزار کشته دادند ؟ ودهها مصيبت و فاجعه تاريخي و دردناک ديګر که کشتار هاي قومي ، مذهبي مردم ومهاجرت هاي اجباري ديګر شد آنرا چه نام وافتخار ميدانند ؟؟ پس با نوشتن اين تبصره مختصر ميخواهم بګويم که مسله ولايت بلخ و پشتونيزه کردن آن صرف يک بهانه يي بيش نيست بلکه برنامه سقوط نظام وهمدستي با تنظيمهاي مختلف درخفا از جانب همين رهبران حزبي ، دولتي و نظامي از قبل وجود داشت و درهنګام سقوط همه آن افشا ورسوا شد و آنهم درحاليکه صفوف رزمنده آن بيخبر از هم زدوبند هاي رهبران شان مانند ګذشته در دفاع از حاکميت و نظام درحالت فقر ، بي معاشي ، بيچاره ګي ودربدري ادامه ميدادند وهرکدام شان صادقانه درکار وزحمت به نفع نظام مصروف بودند . براهت دادن عده از رهبران حزبي و نظامي بدون آنکه عواقب عملکرد شان به داوري وبررسي ګرفته شود يک امر ساده لوحانه است که ګفته شود به خاطر نجات رفقا و….. ! چه تعداد از متحدان نظام درظرف دوماه اول حکومت تنظيمي ها کشته ويا نا پديد شدند ؟ قصه از شفيقه کارمند امنيت کندز که درروزهاي اول تاج ګذاري همين تنظيمها با خانواده هشت نفري شان درشهر کندز تيرباران ميشود ، ومانند اين حادثه چه تعداد حوادث غمناک ديګر صورت ګرفته است که هرکدام شمايان ومردم افغانستان شاهد فجايع ووحشت اين تنظيمها هستند . و سيل مهاجرت هاي ديګر آغاز شد که حکايه از زندګي هرکدام دارد.
    ……..
    اين نوشته براي ما در پيامخانه خصوصي فرستاده شده است.
    I går kl. 18:42 = Synes godt om = 5

     

  • Omar Faiz
    ايکاش رفيق گلزار کاوش خودشان تبصره شان را در اين برگه مستقيماً نشر مي کردند. از رفيق گلزار کاوش گرامي تقاضا ميکنم تا در اين گفتمان خودشان آزادانه سهم بگيرند.

    I går kl. 21:12 = Synes godt om = 5

     

  • Jelani Gulshanyar
    درکتاب افغانستان درقرن بيستم «ظاهرطنين»چنين خواندم:دوستم ميگويد،يک روزما به دفتردکترنجيب رفتيم وازماموريتي آمده بوديم که درآن قطارقندهار را به قلات رسانده بوديم،خيلي تلفات وضايعات داديم.دکترنجيب بسيارعصبي به من گفت درفرقه ات چندهزارنفراست؟من گفتم بالاتر ازچهل هزارنفراست.گفت،چه پلان داري،اين قدرنفررا درفرقه تنظيم کردي؟من گفتم دکترصاحب نجيب!اگرشما مارا درپهلويتان داشته باشيد،بالاترازچهل هزارنفرميشه.ماکارميکنيم،دربين مردم ميرويم،ولايتها،ولسواليهارا آزادمي سازيم وآنهارا درفرقه تنظيم مي کنيم.گفت ما ازپلانهاي شما خبرداريم وگفت:اسلام کريموف درتاشکندغوربزند،دوستم درشمال،من گفتم دکترصاحب ماازبک افغانستان هستيم،اسلام کريموف رئيس جمهورازبکستان است،ما ازبک هم باشيم،مربوط به افغانستان هستيم.ماهيچ نوع روابط بااسلام کريموف ندارم.همين طورگفتم وراستي« روابطي»هم نداشتم……….

    I går kl. 21:56 = Redigeret = Synes godt om = 8

     

  • M Aref Erfan http://pendar.forums1.net/t4346-topic
    نوت: با توجه به تغير آدرس لينک ويدويکليپ نامبرده درين مقاله ،آدرس جديد لينک ذيل تقديم شما دوستان ميشود:
    http://www.youtube.com/watch?v=rsNiS26YSvU

    اهدا به آناني که دودهۀ تام ،تحت نام “کودتا”دروغ گفتند، جعل آفريدند و……
    pendar.forums1.net
    درين روزها فيلم مستندي ,که راوي يي سرآغازدسايس ابرقدرت هاي بزرگ ومحافل جنايتکارم…Se mere
    10 timer = Redigeret = Synes godt om = 5

     

  • M Aref Erfan http://www.ariaye.com/dari6/siasi2/erfan2.html

    erfan2 ,siasi, ariaye
    www.ariaye.com
    از مدت ها بدينسو تيم جفا کار وقا تلين اصلي شهيد داکتر نجيب الله , اميني هاي خون …Se mere
    10 timer = Synes godt om = 4

     

  • M Aref Erfan http://forum.mashal.org/viewtopic.php?f=5&t=21

    forum.Mashal.org • مشاهده مبحث – ضمير ميهنپور مسئوليت” کودتا”را به دوش شهيد نجيب الله انداخت.
    forum.mashal.org
    10 timer = Synes godt om = 4

     

  • Fraidoun Farid
    جناب محترم گلشنيار بر بنياد تمامي ارزش هاي انساني و اخلاقي درود بر شما !!! ببخشيد که بنابر مصروفيت کاري نتوانستم پاسخ بموقع برايتان ارايه نمايم!
    از آنجايکه در اين بحث شما با شخص من طرف استيد لازم نميدانم تا سخن و حرف هاي ناسنجيده شما به آدرس اشخاص و افرادي که در بحث با شما نيست استقامت داده شود. زيرا از يکسو اين اکونت شخص خودم بوده ودر بيان کلام، استدلال و منطق، حرف و بحث نيز نظر مستقل خودم بر مبناي داشتن استقلايت فردي با ديدگاه هاي جداگانه در قبال مسايل سياسي و حزبي و وطنيم ميباشم و لطفأ در آينده هم نکوشيد تا ديدگاه و نظريات فردي يک شخص را وابسته به ديدگاه و نظريات شخص ديگر بدانيد، زيرا خودم ميتوانم ديدگاه خويش را مستقلانه بيان بدارم. از ايام نو جواني تا الحال از برکت همين سازمان سياسي خويش آموخته ام و افتخار آميز در جبهه نبرد و جبهه آموزش در صف مقدم قرار داشته و ميدانم چه بيان کنم و چه استدلال . گلشنيار عزيز ببخشيد که بندهء هيچ مدان همين قدر ميتواند و در بعضي موارد گستاخي کرده پيرامون ديدگاه و نظريات عالمانه شما نگاشته و باعث ناخرسندي شما گرديده ام. اما سوال بر انگيز است که چرا ما نميتوانيم بجواب منطقي و سالم يکديگر خود بپردازيم ؟ حرف در اينجاست ما زمانيکه توامندي استدلال را در فهم خود ننمبينيم ميکوشيم تا جانب مقابل را با حرفهاي نا مناسب و غير مجاز که بيانگر سطح و سويه اجتماعي ما ميباشد خورد و ذليل ساخته و خودرا نابغه جلوه دهيم، ولي هرگاه ما بتوانيم در استدلال و تبادل نظر خويش تحمل شنيدن و قابليت پزيرش را داشته باشيم تا بشنويم و از خود بيان بداريم نهايت خردمندي مارا بيان ميدارد . گلشنيار گرامي خداوند شمارا توان بدهد که ما هيچ مدان ها هم از فيض مقالات شما در روشنايي قرار گيريم، ولي فکر کنم که کاپي و اقتباس از اين مقاله و آن مقاله بعدأ پيشکش در اين صفحه و آن صفحه ، دل بر آن خوش نموده و آن را پژوهش ميناميد ، باشد هرطوري که مخواهيد ، ولي پژوهش ها ممولأ بر بنياد کتب، رساله هاي علمي و تاريخي و مدارک مستند استوار بوده و سراعت کلام ميداشته باشد که در نتيجه هدف نهايي اين تلاش بيرون رفت از آن حالت بحراني و دستيابي به راه حل ميباشد، که متاسفانه شما بغير از ايجاد نفاق و پخش نظريات بدبينانه و عقده گشايي نسبت يک ديگر چيزي در کيسه نداريد.
    گلشنيار گرامي از اينکه شما خود را از اعضاي آن حزب قلمداد مينمائيد ترديدي ندارم زيرا در جريان سقوط حاکميت معلوم گرديد که سر ها از يخن دشمنان ولاشخوران جهادي بيرون برآمد و چهره ها اصليت خود نمايان نمود ، قرار گفته شما يکي سرگردان به بگرام ،ديگر به لوگر ديگر پنجشير و ديگر کجا کجا که بدبختانه ما صفوف آن حزب تکه تکه که تا حال نتوانستيم در يک کنگره سراسري سرنوشت سياسي خويش را تعين نموده و از همچو معاملگران سياسي خواهان پاسخ شويم . بيائيدمنحيث رفقاي همسنگر ديروزي و بپاس روان بزرگمردان آن حزب ديروز رفيق عزيز ببرک کارمل و شهيد دوکتور نجيب الله و ديگر شهداي پاک آن حزب ديروزي از عقده گشايي کنار جسته و از طرق درست و اخلاقي آن جوياي حقيقت شويم ضمنن خوشحالم که باشما هم کلام گرديدم . هرگاه در آينده از اين اکونت ياداشت و يا پيامي در يافت نموديد از خودم ميباشد و يا اگر با شخصي ديگر اشتباه به اين آدرس پست نموديد ميتوانيد به آدرس شخص مورد نظر خويش پست نموده جواب خود را درياف نمائيد ! ممنون شما

    6 timer = Synes godt om = 4

     

  • Omar Faiz
    رفيق عرفان گرامي، افتخار به شما که ديدگاه هاي مختلف صاحب نظرات را از غرض روش شدن سقوط و يا فروپاشي حاکميت حزب وطن گردآوري و به اشتراک ميگذاريد. در اين جاي شک نيست که ديگاه و تحليل هاي ژرف شما قابل شتايس است. من در تارنما ديدگاه گتماني را به اشتراک محترم فريد احمد مزدک در اين رابطه خواندم که براي هموندان اين برگه بخش هاي از انرا به نشر مي رسانم . شايد مورد دلچسپي شان قرار گيريد.

    1 t. = Synes godt om = 1

     

  • Omar Faiz
    برخي از ديدگاه ها و پاسخ هاي فريد مزدک که در رابطه با فاجعه سقوط در تانماي ديدگاه نشر شده:

    فريد مزدک: “کودتاي سقوط” هيچ وقت وجود نداشته است. دولت ما شاريد و فروپاشي. دولتِ بي پول، بي روحيه و بي حامي خارجي را نمشد نگهداشت….Se mere

    1 t. = Synes godt om = 2

     

  • Omar Faiz
    برخي از ديدگاه ها و پاسخ هاي فريد مزدک که در رابطه با فاجعه سقوط در تانماي ديدگاه نشر شده:-2
    * روزهاي آخر… داکتر نجيب نخواست با “شمال” مصالحه کند. از بهار 1991 آماده‌گي براي کوچيدن داشت. او در بازي‌هاي مثلث مسکو، اسلام آباد و سازمان ملل خود راه خود را گم کرد. آمريکايي‌ها آماده کار با او بودند اما او هيچگاه از مسکو نبريد. او از يکطرف براي جلب شاه سابق و مسعود کوشيد و از طرف ديگر براي نزديکي با حکمتيار. او فکر ميکرد که در اطراف کابل و شمال و شمالشرق موجوديت يک حکمتيار نيرومند به نفع ماست. و دنيا اين همه را حس ميکرد.
    * داکتر براي رفتن آماده ميشد و منتظر سيوان بود. يکروز پيش از اين وعده تيلگرامي بنام من از دوستم رسيد با اين بين که “حکمتيار براي تصرف کابل آماده است و ما مبارزه بر ضد اورا وظيفه‌ي خود دانسته اماده همکاري هستيم. من براي داکتر تليفون کردم و از آمدن پيام دوستم آگاهي دادم و خواستم تا عاجل نزدشان بروم. ايشان گفتند که تا فردا ساعت 2 وقت ندارد. من تيلفوني محتواي پيام را برايشان گفتم و متوجه شدم که ايشان در جريان‌اند. فرداي آنروز داکتر بين ساعت 12 و 30 منتظر سيوان است. قطعات دوستم هم به کابل نرسيده اما سيوان نمي‌آيد سر شب فرودگاه کابل پر ميشه از افراد دوستم و نيم شب سيوان وارد کابل ميشه. او دليل دير آمدن خويشرا گاهي خرابي هوا و گاهي هم مزاحمت پاکستاني‌ها بيان کرد اما خرابي هوا را نميشه پذيرفت.
    * تسليمي قدرت توسط محترم سرابي معاون ريس جمهور به صبغت الله مجددي در حضور سيوان صورت گرفت. اما قدرت در پاي حکمتيار ريخته شده بود. اينجا خود حکمتيار شاهد عيني است. دوستان عزيز يکبار به صفحه‌هاي 75 تا 91 کتاب حکمتيار بنام “دسايس پنهان چهره‌هاي آشکار” نظر اندازيد. يکبار هم به آن مکالمه معروف تيلفوني مسعود با حکمتيار توجه کنيد. افسانه‌هاي که توسط چند اجير پاکستاني زمزمه شده نبايد ما را به بيراهه ببرد.
    * بيشترين تماس‌ها و مذاکرات بين دولت داکتر نجيب و حکمتيار صورت گرفته و تنظيم کنندۀ تمام ديد واديد ها مسکو بوده نه اسلام‌آباد و واشنگتن.
    * به جواب رستگار عزيز، جلوگيري از خلأي قدرت صرف در توان سازمان ملل بود و در صورت جابجا شدن امکانات نظامي آن سازمان، وضع خراب نميشد. فرداي آن شبي که داکتر نجيب به دفتر ملل متحد رفت هيئت اجرائيه با سيوان، بنابر تقاضاي خودش ديدار داشت. او در اين نشست دو گپ داشت:
    1- به ريس جمهور مستعفي اجازه سفر به خارج داده شود.
    2- قدرت به دولت مجاهدين سپرده شود.
    خواست اول ناممکن بود چون فرودگاه در اختيار هيئت اجرائيه نبود و خواست دوم عملي بود؛ اما در هيئت اجرائيه در اين زمينه نظر واحد وجود نداشت. زنده‌ياد بريالي ميگفت که: اجلاس شوراي مرکزي بايد در زمينه تصميم بگيرد. ولي من برايشان گفتم که اجلاس يا پلينوم نصاب لازم را ندارد. اکثر اعضاي شوراي مرکزي مصروف تجارت بين مزار، ترمز، تاشکنت و دوشنبه اند. جالب است که تعداد زياد از عاشقان داکتر نجيب و حاکميت آنوقت از همين گروه بودند.
    در رابطه با پوشش خلأي قدرت:
    * براي عملي شدن طرح سيوان بايد هاتف که معاون اول رييس جمهور بود پيش ميشد. اما او يکروز پيش با سه همقطارش ديگرش خويش فرمان سبکدوشي خويش را بدست آورده بود. سبکدوشي معاونين رييس جمهور براي سيوان غير منتظره بود. اما چرا داکتر همزمان با استعفاي خويش معاونين خود را نيز سبکدوش کرد؟
    ادامه دارد.

    1 t. = Redigeret = Synes godt om = 2

     

  • Omar Faiz
    برخي از ديدگاه ها و پاسخ هاي فريد مزدک که در رابطه با فاجعه سقوط در تانماي ديدگاه نشر شده:-3
    * بر همه روشن بود که هر دو جناح در اردو، نيروي بزرگ در اختيار داشتند. خاد در دست پرچمي‌ها و وزارت داخله بيشتر در دست خلقي‌ها بود. در آستانه برآمدن شوروي‌ها تلاش براي افزايش امکانات در بازي‌هاي دروني قدرت ميان خلقي‌ها و پرچمي‌ها با جديت و سرعت بيشتر انجام ميگرفت. براي پرچمي‌ها خطر کودتا از جانب خلقي‌ها ديگر به يک امر جدي تبديل شده بود. به‌منظور جلوگيري از کودتا‌ها، در جنب وزارت امنيت دولتي، گارد ملي تشکيل شد.
    * خلقي‌ها با تشکيل گارد به مخالفت شديد پرداختند و در جلسات سازمانهاي حزبي کارزار مخالفت با اين اقدام را براه انداختند. آنها گارد را اردوي دوم، غيرضروري و آنهم با امتيازات بزرگ ميدانستند و اردو را مستحق اعتماد کامل دانسته و به افزايش نقش آن تأکيد ميکردند. کشمکش‌ها ميان رييس جمهور و وزير دفاع از همين جا آغاز شد. تشکيل گارد ابتکار کميته امنيت دولتي شوروي بود و بيشتر بر تجارب عراق و سوريه اتکا داشت.
    * براي وزارت دفاع شوروي نيز ايجاد گارد به معناي ناکامي آنها در تشکيل و تقويت اردوي افغانستان بود. براي نخستين بار مير صاحب کاروال در بيروي از نقش و حق اردو و سازمان‌هاي حزبي آن سخن زد و به افزايش نقش سازمان‌هاي حزبي در اردو تأکيد کرد. آنها در اين راستا سرسختانه پيش ميرفتند و از تهديد و ترساندن در جلسات بيروي سياسي هم دريغ نميکردند.
    * براي رييس جمهور نجيب الله پس از خروج نظاميان شوروي دو خطر وجود داشت: يکي در [برون از حاکميت – مجاهدين] و ديگر در درون حاکميت – خلقي‌ها.] او براي مبارزه با هر دو خطر آماده ميشد. خلقي‌ها ميدانستند که گارد براي اهداف بعدي‌شان يک مانع است. آنها از يکطرف براي تضعيف گارد کوشش ميکردند و از سوي ديگر به اين بهانه به انسجام خويش ميپرداختند. در مرکز اين فعاليت‌ها مير صاحب کاروال قرار داشت که کانديد نظاميان شوروي براي جانشيني کارمل بود. هماهنگي امکانات نظامي آنها با حزب اسلامي هم داشت به تدريج بوجود ميآمد. نقش بزرگ در اين زمينه مطابق اظهارات قاضي حسين پاکستاني پس از کودتاي ناکام تني جنرال آصف شور ايفا ميکرد.
    * داکتر نجيب از حضور مسلح تني در جلسات بيروي سياسي تشويش داشت. فکر ميکنم که او توسط شوروي‌ها متوجه اين مسله شده بود. در يکي از جلسات يعقوبي پيشنهاد کرد که نبايد اعضاي بيروي سياسي در جلسات با خود سلاح حمل کنند. اين پيشنهاد با خشونت تمام از جانب کاروال و تني رد گرديد و سبب پرخاش ميان يعقوبي و کاروال شد. از آنروز به بعد ما جلسه آرام بيروي سياسي نداشتيم.
    ادامه دارد.

  • Shoaib Eshaqzai
    در چي يک حزب ما زندگي ميکرديم ؟ من تازه به ديدگاه محترم مزدک برخوردم واشناشدم که ميرصاحب کاروال قبلن بعد از رحلت رفيق کارمل زنده ياد در مسکو به مناسبت وفات شان صحبت کردند ، اگر امکان داشته باشد به ادامه خاطرات محترم مزدک صحبت کاروال رانيز اضافه کنيد ، درآنصورت به عزمت رهبرما بيش از پيش پي ميبريم که چگونه درچنين حزب با چنان ساختار تشکيلاتي در تداوم مش مصالحه ملي رفيق کارمل ترور نشد .15. maj kl. 22:05 = Synes godt om = 7

     

  • گروه دبيران يادواره ها
    سخنراني محترم ميرصاحب کاروال در روز انتقال پيکر زنده ياد ببرک کارمل رهبرملي ومردمي،رهبرزحمتکشان افغانستان ازمسکو به وطن.https://www.facebook.com/photo.php?v=586904928070002&set=vb.100002515008851&type=3&theater

    16. maj kl. 00:26 = Synes godt om = 1

     

  • Jelani Gulshanyar
    رفيق عزيز فريدون فريد(جمشيدپايمرد) درود مرا بپذيريد.نميخواهم اين گفتمان را که با زحمات رفقاي محترم به نسخه تاريخي حتي کليد آينده مشترک همه ماوشما تبديل شده به بيراهه بکشانم ولي رفيق عزيز و گرامي ام تجارب تلخ ما را به انجا رسانده است تا فرق شير و آب را بکنيم و شهامت صادقانه بيان کردن آن مهم است که من براي شما بيان کردم و به اين تفکيک ام باورمندم و شما فراموش نکنيد که اين تنها من خواننده نيستم که چنين تفاوت را بيان کنم بلکه اين گفتمان را به صدها انسان مطالعه کرده اند و بخوبي ميدانند و اگر شما سر خود شک داريد بار ديگر نوشته هاي تان را مطالعه کنيد و بيبينيد که در کجا چنين اشتباه را کرديد تا برخلاف دو شکار يک تير را نشانه گرفته است. من نميدانم که در فرهنگ بعضي از رفقاي ما توهين و تعقير چه مفهومي را ميدهد. ورنه توهين و تعقير يک انسان گاهي او را درسطح فيلاسوف و گاهي در بي باوري به جاهل و بلاخره با اتهام نافهمي ،بدبيني،نفاق اغده صفت ها دادن ! رفيق عزيزم وقتي طرف استدلال منطقي نداشته باشد حتمي به توهين رجوع ميکند و يا هم در عقب ديگران پنهان مي شود چنين است برخورد ! تا امروز شما را ناراحت نميسازم ولي واقعيت همين است رفقاي ما که بنام شهيد نجيب الله سينه ميزنند همين يک روش را دارند اگر بسيار هم غير از اين کنند بنام وحدت حرف مي زنند و يا مردانه فرار را انتخاب ميکنند. و همين رفقاي ما ديگران را به هفت کتاب سفيد بدون تاريخ و نوشته به خيانت محکوم ميکنند ديگران را به همراهي تنظيم ها و حتي لاشخور معرفي ميکنند در حاليکه رفقا به درستي حتي از تفاله خوري هاي امروزشان با سفر ها به کابل آگاهي دارند ديروز را بگذاريد که چي ها کردند در تاريخ همينقدر توهين و بدنام سازي شهيد نجيب که شده است فقط همين شبکه کرده است که خود را حامي شهيد نجيب ميدانند . مفهوم پژوهش تنها براهت دادن نيست بلکه جمبندي هاي واقعيت ها هم ميباشد اينکه تصادف واقعيت هاي تاريخي و ديدگاه هاي ديگران به ميل شما برابر نيست گناه پژوهش نه گناه در ديد است پس بايد ديده ها را شست قبول کرد که واقعيت ها غير از ان هم است که من ميدانم ،خيال ميکنم و يا هم جعل ميکنم اگر خودت به حرف اخير ات باور و صداقت داريد بايد از واقعيت ها نترسيد زيرا فقط با داشتن واقعيت ها احترام و نزديکي صادقانه ما امکان پذير است. من ارزومندم تا شما بصفت يکي از ده ها گروپ که مسول شوراي اروپايي يکي از آن گروپي ها بنام شهيد نجيب الله هستيد شهامت کنيد در بحث داخل شويد حرف تانرا بزنيد بازو در دانستن حقيقت ها و همراه براي نزديکي ها شويد انهايکه شما را مانع برامد تان ميشوند بدانيد که اول دشمن شما بعد دشمن شهيد نجيب الله و بعد دشمن همه حزبي ها اند غير از ان چرا بايد مانع شوند براي اينکه رفقا با هم نزديک نشوند و متحد نشوند من همانطوريکه پيشتر به شما گفتم که اين نوشته ها را به صدها انسان بخصوص حزبي ها ميخوانند انها ميبينند که کي ها حضور دارند و کي ها چه ميگويند و هرکسي که در کفش ريگ ندارد و حرف اش و خواست اش صادقانه است سهم ميگيرد ميگويد و ميشنود و از واقعيت نميترسد چون ميکوشد تا با واقعيت ها کنار هم بيايد و ديگران را نيز مساعدت کند. ديگر تمام شد تجارت با نام رهبران ديگر به هر نام و سوژه تجارت امکان ندارد حتي سوي استفاده قومي و زباني ديگر شنواي براي اين بازي هاي دلخراش وجود ندارد.و هيچ اتهام و ناروايي مرا از کار صادقانه ام همانطوريکه قبل هم برايتان گفتم مانع شده نميتواند زيرا من ميخواهم در اين کاروان بصفت يک عضو حزب درکنار رفيق عرفان و صد ها رفيقم دين خود را ادا کنم که ديگر شک و ترديد در بين رفقايم با سوژه هاي اعوامفريبانه گروهاي مغرض و مريض استخدام شده نباشد.شايد بسيار اشتباه داشته باشم ولي خوشبختم که از حرف هاي هوايي و پنهان شدن کرده پژوهش ميکنم و علني حضور دارم،با تمام ارزش هاي انساني به احترام به شما رفيق جمشيد پايمرد گرامي و رفيق فريدون فريد گرامي معذرت ميخواهم که اگر حرف هاي صادقانه ام شما را ناراحت کرده باشد اميدوارم که شما هردو برادر و رفيق گرامي را در اين گفتمان داشته باشيم و از شما بياموزم و بشناسم تا روزي زير يک سقف براي اينده مشترک ما بدون هر ترديد و شک نسبت به همديگر کار صادقانه براي جنبش روشنگري و نسل اينده کشور نماييم . . .

    16. maj kl. 02:27 = Synes godt om = 8

     

  • Massud Mehdi
    شعيب جان اسحاق زي عزيز . بيانيه ها و خطابه ها معيار صداقت و وفاداري نيست . سياسيون به نرخ روز ميتوانند بسرايند . ما شاهد دستبوسي امين بوديم و در کنفرانس خزب شاهد سخنراني داکتر نجيب اله شهيد در مدح ببرک کارمل مرحومي ( موي سفيد ش را فلګ رايګان …. ) بوديم . کرملن در تغير مهره هاي حزب ما دست باز داشت . که همه ما شاهد نقش و صلاحيت مشاورين ( قواي دوست ) در تمام سطوح بوديم . اګر ميخواهيد به قله يي واقيعت ها دسترسي پيدا کنيد عقده يي و کينه توزانه برخورد نکنيد به صبر و حوصله همه موخذ هارا بايد ارزش داد

    16. maj kl. 07:26 = Synes godt om = 10

     

  • Akram Haidary Jabarkhail
    زمانيكه شادروان ببرك كارمل در شفاخانه بستر بودند ، و يك تعداد از رفقا به عيادت ايشان رفته بودند ، كه يكي از رفقاي برجسته حزب بداخل اطاق گرديد و به رفيق كارمل گفت كه داكتر نجيب كشته شد ، رفيق كارمل با شنيدن اين حرف بالاي دوست مايان چنان قهر و غضب گرديده بود كه برايش گفت تو ميداني خبر مرگ پسر مرا برايم اوردي ، و گفت كه پاكستان با حاميان شان كار خويش را انجام دادند .
    دوستان اين مطلب را همان رفيق كه احوال را رسانيده بود براي ما دوستان ياد اوري نمود ، و گفت كه رفيق كارمل واقعا از بزرگي خاصي برخوردار بودند ، و انچه در رابط به خبر مرگ دوكتور نجيب الله رخ داده بود صادقانه اعتراف نمود .

    16. maj kl. 09:44 = Synes godt om = 12

     

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    بلي حرف شما دقيق است رفيق کار مل دشمني را با رفقاي خود ياد ندا شت ورنه سيلمان لايق را در شش جدي با يد محکمه ميکرد .

    16. maj kl. 09:50 = Synes godt om = 8

     

  • Jelani Gulshanyar
    ببرک کارمل يگانه رهبر وخد متگار واقعي مردم درتاريخ افغانستان است. شخصيت، اخلاق، کرکتر، فهم وآگاهي او، آن بزرگمرد را برديگران برتري ميداد وازهمين سبب درحلقۀ رهبري ح. د. خ. ا ، براي عده اي از جاه طلبان وکرسي پرستان، قابل تحمل نبود.
    آشتي ناپذير بودنش با دشمنان آزادي وسعادت انسان زحمتکش، اورا از سايررهبران جهان متمايزميساخت وازهمين سبب بود، که ارتجاع منطقه خاصتآ پاکستان وجهان غرب عمدتآ امريکا ، تحمل موجوديت اش را بحيث رهبر افغانستان نداشتند
    ببرک کارمل بعد ازکناررفتن ازوظايف حزبي ودولتي، کمتروبه ندرت درمطبوعات ظاهرشد وسخن گفت، چنانچه دريک مصاحبه با آقاي حامد علمي درشهرک حيرتان زماني گفته بود: ” درسکوت من سياستي نهفته است” وآن سکوت تازمان مرگش ادامه يافتولي چرا سکوت؟ آيا آن شخصيت بزرگ وسخنران نامدارافغانستان، چيزي براي گفتن نداشت؟ نه! او نخواست ازخود بگويد وخود بر خود داوري کند، بلکه انتظار کشيد تا تاريخ سخن بگويد و حوادث و انکشافاتي که او به وقوع اش ايمان خلل ناپذير داشت، بردرست بودن مشي و آرمان او وحزب اش ح. د. خ. ا ( حزب زحمتکشان افغانستان) و همچنان سياستهاي توسعه طلبانه ونيات تجاوزکارانه اي ايا لات متحدۀ امريکا درمورد افغانستان ومنطقه، صحه بگذارد! وتاريخ امروز سخن مي گويد و حوادث و انکشافات بعد از فروپاشي حکومت داکترنجيب الله وبخصوص حضورمجدد يک ابرقدرت درافغانستان و ادامه اي تجاوزات و مداخلات پاکستان درامورافغانستان ، صحت گفتار و حقانيت” سکوت” آن بزرگ مرد تاريخ ببرک کارمل را ثابت ميسازد.

    16. maj kl. 10:39 = Synes godt om = 10

     

  • Faried Akbari
    رفقاي عزيز ومهربان درودبر هر يک شما مبارزان راه حق وعدالت. تا جايکه من کوچک شما ها اگاهي از شخصيت وا لاگهر شاد روان کارمل عزيزدارم يک انسان اگاه مبارز غير عقده يي ودلسوز براي همه بود که براي همه مانند افتاب روشن وهويداست. ما بايد اتکا به اسناد رسمي داشته باشيم نه اينکه نفل وقول ها ببينيد که اسلام از همين نقل وقولها واحاديث ساختگي به کجا رسيده است؟ايا ما فراموش کرديم که رفيق کارمل بخاطرحقيقت انقلاب دموکراتيک واينکه براي مردم بفهماند که ماديگر امين وباند جنايت کارش نيستيم همه را بشمول سياف را از زندان رها نکرد؟ ايا باند جنايت کار امين را که هزاران رفيق همراه وهم پيمانش را شکنجه و شهيد ساخت اعدام نمود؟ ايا توبه نامه سيليمان لايق را قبول نکرد؟ پس روشن است که رفيق کارمل دل بزرگ داشت وهيچگاه کدورت نداشت وباور کامل دازم که روزي رفيق نجيب را نيزبا وجود اشتباهاتش مورد شفقت ومهرباني خويش قرار ميداد. رفقاي عزيز . به ديد من سقوط ح.د.ا امر حتمي بود اين حاکيت را نه غرب به سرکرده گي امريکا ونه پاکستان وايران ميخواست حتا اگر اين حزب را با اب زمزم هم شستو شو ميکرديم اگر در راس اين حاکميت رفيق کارمل ويا رفيق نجيت ويا من وتو ميبوديم سقوط امر حتمي بود چونکه دوست ودشمن از ما رو گشتانده بود . تا جايکه من اگاه هم در هيچ يک از اسناد رسمي حزبي ودولتي ني رفيق کارمل وني رفيق نجيب بر عليه يک ديگر سخن نگفته اند اين درز را گرباچف خاين در ميان مان انداخت . ما بايست درس عبرت گرفته گربا چف را به حيث دشمن حزب مان پنداشته وحدت در بين خود ايجاد کنيم دست دوستي را مانند فبل از پلينوم 18 با هم صميمانه بفشاريم تاروان رهبران واقعي شاد گردد. هر رفيق اصولي نور چشم من اند. درود.

    16. maj kl. 10:44 = Synes godt om = 16

     

  • Djamshed Paimard
    دوستان عزيز سلام وحرمت به شما ! امشب رفيق عزيزي بمن نگاشت که در بحثي که حضور ندارم ودر پرخاشي با برادرم فريدون فريد و ابراز نظراتش سوء تفاهمي پيش آمده و نظرات وي را بمن نسبت داده اند .ناگزير برگه ياد واره ها را باز نمودم و ديدم که با تاکيد شخصي که نامش را هرگز در تمام حيات زندکي سياسي ام نشنيده ام به اسم جيلاني کلشنيار چندين بار بعوض برادر ورفيقم فريدون فريد مرا خطاب نموده که کويا جرات مشارکت در بحث مستقيم را ندارم و از نام برادرم در بحث ابراز نطر مينمايم .شايد اين دوست مرا با خصوصبات منوط به خودم نميشناسد. اما در برگه و اين بحث رفقايي هستند که مرا بخوبي ميشناسند !اما برادرم فريدون فريد خود يک شخصيت مستقل وداراي فکر مستقل خودش است و صلاحيت تعقل انديشه و فکر خود را خودش بخوبي دارد وي از نوجواني تاکنون با شجاعت و مردانگي در پاي آٰرمانهاي وطن ومردمش رزميده است وقدرت ابراز نظر و دفاع از مفکوره اش را خودش دارد. من در حالي که نميخواهم دربحث رفقا ودوستان داخل شوم اما صرفاْ از داخل وطن واز چشم ديد خودم به اطلاع عزيزان ميرسانم که بيش از بيست سالي را که نسل ما مصروف تول و ترازوي کرده ها وناکرده ها و مصرف بار کردن اشتباهات اين رهبر و آن رهبر بدوش يک ديگرهستيم و بنا برهمين اشتباه و عوامل متعدد ديگر نتوانستيم حضور مشترک نبرو مند و واحد سياسي را در کشورتامين نمايم ما وظايف تاريخي و مشترک امروز را به بحث نکشيديم و از هر قسمت حزب چندين شاخه و توته ايجاد نموديم بر عکس نيرو هاي جديد سياسي و بخصوص جوانان باشهامت وطن با درک وخرد بلند سياسي قابل افتخار جاي مان را در ميدان سياسي کشور پر کرده اند و با تعقل و خرد گرايي راه خويش را به پيش باز مينمايند و نسل مابا همين پرخاش ها و محاسبات دور از صلاحيت واز کنج ديد عينگ هاي رنگه خود عمر خود رابسر ميرسانند واز دايره تاثير گزاري بر روند سياسي کشور زدوده ميشوند . درحاليکه تاريخ کشور بي باکانه قضاوت خود را نسبت به همه کرده است و مينمايد. پيشنهاد من به دوستان اين است که بس است بسيار استخوان شکني نموديم . ديگر نبايد چوب سوخت آتش ديگران شد در حاليکه براي ديگرکشور ها منافع دايمي شان مطرح است آنها دوستان دايمي و دشمنان دايمي ندارند بلکه منافع دايمي دارند. وتاريخ دوستي ها و دشمني ها با مردم ما اين واقعيت را ثايت ساخته است. رفقاي عزيز! بنابر معاذير شخصي در ادامه بحث شرکت نخواهم توانست ولي از صميم قلب گوشه ء گوچک از نظرات خود را با شما عزيزان شريک ساختم . با حرمت . براي شما موفقيت ميخواهم.

    16. maj kl. 13:07 = Synes godt om = 8

     

  • Qasem Osmai
    آنچه را که رفيق گرامي جبارخيل نوشته است، عين واقعيت است. شاهد اين صحبت و عکس العمل رفيق کارمل، چند نفر بودند. يکي از ان رفقا چند لحظه بعد جريان آنرا برايم تلفوني گفتند.

    16. maj kl. 13:08 = Synes godt om = 12

     

  • Schahabuddin Sarmand
    پايمرد گرامي را سلام ! از ديد من سوي تفاهم صورت گرفته هر دو عزيز ار جمله رفقاي عزيز ودقيق تر جوان به تناسب سن وسال ما اند هم فريد عزيز وهم گلشنيار عزيز .

    16. maj kl. 15:26 = Synes godt om = 13

     

  • M Aref Erfan
    دوستان عزيز درود!
    درين مقطع از گفتمان سياسي وآفرينش هاي تاريخي که به همت ومساعي قلم بدستان فرهيختۀ مان،درقالب آزادي بيان توسط همسخنان عزيز مان سيريافت،جا دارد تا از حضور پرمهر همه هموندان گرانمايه اظهار سپاس بي پايان وقدرداني نمايم.با امتنان بي پايان ازدوستان ،رفقا ،ياران وسروران گرانقدر عمر فيض،شاهپور شکسته گرانمايه ورفيق گلشنيارگرامي که با زحمات ومساعي هميشگي ديدگاه،بلند پايگان حزب دموکراتيک خلق افغانستان را،درين گفتمان افزود ساخته ودامنۀ بحث را توسعه بخشيدند.
    با تشکراز نقش روشنگرانۀ رفقاي عزيز،فريدون فريدنازنين ،ميرويس بزرگوار!گروه وزين دبيران يادواره ها،مسعود مهدي عزيز ،فريد اکبري گرانمايه که کماکان اين مباحثات را دنبال نموده وبا ديدگاهاي خويش به آن غنا ميبخشند.
    سپاگزارم ،ازحضور گرم رفقا،شعيب اسحاق زي وطرح پيشنهادش درمورد ديدگاه هاي رهبران صائيب نظر درين بخش ،گرانقدر قاسم آسمائي،فريد اکبري فرزانه که بطرز مستند،عظمت وبزرگي رفيق کارمل را به نمايش کشيده واز سجاياي عالي،محبت آميز وبخشايش بي پايانش دربرابر انسان،بويژه رفقا وشخص شهيد داکترنجيب الله ،که با برداشتهاي تاريخي من همخواني دارد،ياد آوري نمودند.
    باسپاسهاي عميق از مشارکت ونظريات رفيق جمشيد پايمرد درين گفتمان.اميد رفيق پايمرد گرامي توفيق يابد که با حضورش درين گفتمان انگيزه ساز طرح سوالات پيچيده درخصوص عوامل فروپاشي جمهوري دموکراتيک افغانستان وحزب دموکراتيک خلق افغانستان وپايان اين سناريوي دنباله دار که محصول اجتناب ناپذير جزم انديشي،توهمگرائي وعقده گشائي هاي روشنفکرانه در يک حوزۀ نهايت تاريک ومحدوداست،گردد.
    ضرورميدانم تا آرايش اين بسترجديد وپيش کشيدن سوالات پيچيده ،زمينه سازگشايش فصل جديد راه اندازي گفتمان پژوهشي ، بازخواني وبازنگري تاريخ وقايع پيشين که درنورآفتاب تجسم دارد،برهمه رويکردهاي خصومتبار نقطۀ پايان گذاشته ووارد فصل نوين کاروپيکار انقلابي شده وهمه همگام تاريخ گرديم.
    به پندارمن ،ره آورد اين بحث نه براي خردورزان حوزۀ سياست وتاريخ که ازهمه اطلاعات وآگاهي بي نيازاند، بل براي آناني قالب بندي شده است، که دربرابر”حقيقت “به نبرد برخاسته وحزب ونستوه ترين فرزندان آن را طي اين دو دهه به رگباربسته اند.با وصف جو غبارآلودي که درپيرامون فکنتور هاي فروپاشي وسقوط حزب ودولت،سايه افگند،تاريخ برجسته ترين فرآورده هاي شکست را درخدمت نسل بالندۀ کشوروهمه رهروان مکتب پيشين سياسي مان که همانا حزب دموکراتيک خلق ا فغانستان است، قرارداده استبا اين وجود،ما سرنشينان کارواني هستيم که درين سفرگاه که بسوي بلند ترين قله ها درحرکت است،پيوسته آماج قرارگرفته است.
    سوگوارانه اين درخت اميد،کرارآ با “دستۀ” خويش،زخم تبر را تحمل کرده است،وما پيوسته قربانيان يورشهاي “خودي “بوده ايم،وبسياريها با حفظ سپري شدن دو دهۀ آزگار،هنوزازمراسم ترحيم نظام وگردانندگان متوفي آن بيرون نشده ،به تاريکي پناه جسته ورهروان پيشين شان را به عوض دشمنان وطن نشانه ميگيرند.
    سيرتحولات تاريخ،ونيازمنديهاي سيا سي واجتماعي وارجحيت هاي مبارزات سياسي براي مان روشن است .ما نميخواهيم تا درنخستين نردبان زمان متوقف شويم،منزلگاه اخيرمان فتح آخرين قله هاي آرماني زحمتکشان کشور ورهائي جامعه ازمنجلاب،ستم،ظلم فساد وبيعدالتي بوده وبا اهتراز کشيدن درفش دادخواهي به پيش خواهيم رفت.اميد شما وهمه ياران پيشين همه وهمه سرنشينان اين کشتي فلک زده باشيم! به پيش بسوي انسجام همه نيروهاي ترقيخواه،عدالتخواه ،دموکرات ووطنپرست!

 

  • Saleem Alizada
    سلام پايمرد گرامي ، من درحاليکه ارزوي نيک شما را درمورد همسويي رفقا استقبال ميکنم اضافه ميکنم که اين گفتمان فعلي براي اولين بار به همين منظور براه انداخته شده… که ديگر بس است تجارتي سياسي (بلند نمودن پيراهن پرخون حضرت عثمان )و درعقب فلم ها وتصاوير بيانات دروغين توام با جعلنامه ها ،تهمت ها دشنامهاو تاريخ هاروز را وارونه جلوه دادن واقعيت هارا جعل نمودند.ازان گذشته بس است اضافه نمودند فوتوشاب ها با عکس هاي زنده ياد کارمل گرامي …..بس است نفاق ها را بيشتر دامن زدن به اسياب دشمنان آبريختن.
    من که يکي از صفوف بوده ام بار بار براي همين به اصطلاح رهروان دروغين که با عکس هاي شهيد نجيب الله مزين بوده اند نوشتم بس است ديگر دامن حزب تان را بالا نکنيد که براي دشمنان حزب ما که ماهمه براي انها همان اعضاي حزب د خ ا ويا بنام کمونست استيم براي انها ديگر کارمل ونجيب … مفهوم ندارد ولي انها نشنيدن به کار خود دوام دادند گپ بجاي رسيد که دشمنان تاريخي حزب ما را گرد اوردن براي دشنام دادن به زنده ياد کارمل گرامي ……
    گله دوستانه ورفقانه من از شما پايمردگرامي وامثال شما اين است که ايا شما يکبار براي انها گوشزد نموديد که اينکار تان دشمنان حزب مارا خشنود ميسازد وسو تفاهمات را بخواست دشمنان به نفاق تبديل ميکندو باعث کدورت و تبديل به دشمني تازه ميشود بجاي اتحاد ؟
    نيروهارا بيشتر متلاشي ساخته پارچه پارچه ميکند ….. يا اينکه اگر توانستيد براي تائيد ان نوشتيد يا حد اقل لايک تائيدي زديد.

    اکنون که يک بحث رفقانه بدون توهين به کسي ،براي روشن شدن حقايق انروز ها به ابتکار رفيق ارجمند عرفان گرامي وساير عزيران براه انداخته شده است تا همه کينه ها دربين ما حل شود وگفتني هاي خودرا بدون پشت سرگويي در حضور همه بيان کنيم …ايا اين ناانصافانه نخواهد بود که باز هم به نوعي سرکوب شويم ما راهم همرديف انها دانست وقلم داد کرد ! که بيست سال حزب را بنام کوتاد و کودتاگران تکه تکه نمودند وما براي اينکه نشود عمل ما مثل انها حساب شود خاموش بوديم ولي اين بيست سال خاموشي کافي نيست ؟ شمامينوسيد که
    “” بس است بسيار استخوان شکني نموديم “”
    بطور مثال يکي از نوشته هاي من که دوسال قبل براي همين افراد نفاق انداز نوشته بودم به ارزوي اينکه بس است ديگر نفاق اندازي ، بايد متحد شد ،بايد دشمن اصلي را شناخت در همين بحث ها در اولين کامنت ها موجود است .
    دراخير شما پايمرد گرامي را دراين گفتمان خوش امديد گفته از شماو عزيزانيکه ما را همرديف انها ميدانند يک گله دوستانه نمودم .
    يک متل داريم ماهي را هروقت از آب بگيري تازه است به اميد روزي که همه متحدباشيم .

    16. maj kl. 18:05 = Redigeret = Synes godt om = 10

     

  • Salimi Mohammad Salim
    آقاي جمشيد پايمرد نوشته اند : (…..تاريخ کشور بي باکانه قضاوت خود را نسبت به همه کرده است و مينمايد …) ولي نگفته اند که کدام تاريخ ؟ آيا اين تاريخ از آسمان نازل شده و يا ميشود ، از بازار قصه خواني پشاور آمده و يا مي آيد ، دروغ نامه قدوس غوربندي ، مصاحبه ها و اشعار سليمان لايق و يا هم هذيان گويي غرزي و گروپ شعبده بازان و جعلکاران و نامه نويسان و ويديو سازان مزدبگير است ؟ جناب شان از کدام تاريخ بي باک سخن ميگويند ؟ اگر براي آقاي پايمرد ممکن باشد لطف نموده و اين تاريخ معرفي نمايند تا در روشنايي آن حوادث دردناک و تکاندهندهء که در حزب و دولت رخ داده ريشه يابي شوند .

    16. maj kl. 19:18 = Synes godt om = 14

     

  • Salimi Mohammad Salim
    من امروز در ايميل خود نوشته اي از رفيق جيلاني گلشنيار عزيز را که به جواب نوشته جمشيد پايمرد عنواني برگه يادواره ها بود خواندم ، اما اکنون آن نوشته در اين برگه نيست ، اميد دبيران گران ارج يادواره ها در مورد تحقيق نمايند که آن نوشته به برگه نرسيده و يا هم حذف شده است . اينک متن آن نوشته : Jelani Gulshanyar
    Jelani Gulshanyar May 16 02:27
    رفيق عزيز فريدون فريد(جمشيدپايمرد) درود مرا بپذيريد.نميخواهم اين گفتمان را که با زحمات رفقاي محترم به نسخه تاريخي حتي کليد آينده مشترک همه ماوشما تبديل شده به بيراهه بکشانم ولي رفيق عزيز و گرامي ام تجارب تلخ ما را به انجا رسانده است تا فرق شير و آب را بکنيم و شهامت صادقانه بيان کردن آن مهم است که من براي شما بيان کردم و به اين تفکيک ام باورمندم و شما فراموش نکنيد که اين تنها من خواننده نيستم که چنين تفاوت را بيان کنم بلکه اين گفتمان را به صدها انسان مطالعه کرده اند و بخوبي ميدانند و اگر شما سر خود شک داريد بار ديگر نوشته هاي تان را مطالعه کنيد و بيبينيد که در کجا چنين اشتباه را کرديد تا برخلاف دو شکار يک تير را نشانه گرفته است. من نميدانم که در فرهنگ بعضي از رفقاي ما توهين و تعقير چه مفهومي را ميدهد. ورنه توهين و تعقير يک انسان گاهي او را درسطح فيلاسوف و گاهي در بي باوري به جاهل و بلاخره با اتهام نافهمي ،بدبيني،نفاق اغده صفت ها دادن ! رفيق عزيزم وقتي طرف استدلال منطقي نداشته باشد حتمي به توهين رجوع ميکند و يا هم در عقب ديگران پنهان مي شود چنين است برخورد ! تا امروز شما را ناراحت نميسازم ولي واقعيت همين است رفقاي ما که بنام شهيد نجيب الله سينه ميزنند همين يک روش را دارند اگر بسيار هم غير از اين کنند بنام وحدت حرف مي زنند و يا مردانه فرار را انتخاب ميکنند. و همين رفقاي ما ديگران را به هفت کتاب سفيد بدون تاريخ و نوشته به خيانت محکوم ميکنند ديگران را به همراهي تنظيم ها و حتي لاشخور معرفي ميکنند در حاليکه رفقا به درستي حتي از تفاله خوري هاي امروزشان با سفر ها به کابل آگاهي دارند ديروز را بگذاريد که چي ها کردند در تاريخ همينقدر توهين و بدنام سازي شهيد نجيب که شده است فقط همين شبکه کرده است که خود را حامي شهيد نجيب ميدانند . مفهوم پژوهش تنها براهت دادن نيست بلکه جمبندي هاي واقعيت ها هم ميباشد اينکه تصادف واقعيت هاي تاريخي و ديدگاه هاي ديگران به ميل شما برابر نيست گناه پژوهش نه گناه در ديد است پس بايد ديده ها را شست قبول کرد که واقعيت ها غير از ان هم است که من ميدانم ،خيال ميکنم و يا هم جعل ميکنم اگر خودت به حرف اخير ات باور و صداقت داريد بايد از واقعيت ها نترسيد زيرا فقط با داشتن واقعيت ها احترام و نزديکي صادقانه ما امکان پذير است. من ارزومندم تا شما بصفت يکي از ده ها گروپ که مسول شوراي اروپايي يکي از آن گروپي ها بنام شهيد نجيب الله هستيد شهامت کنيد در بحث داخل شويد حرف تانرا بزنيد بازو در دانستن حقيقت ها و همراه براي نزديکي ها شويد انهايکه شما را مانع برامد تان ميشوند بدانيد که اول دشمن شما بعد دشمن شهيد نجيب الله و بعد دشمن همه حزبي ها اند غير از ان چرا بايد مانع شوند براي اينکه رفقا با هم نزديک نشوند و متحد نشوند من همانطوريکه پيشتر به شما گفتم که اين نوشته ها را به صدها انسان بخصوص حزبي ها ميخوانند انها ميبينند که کي ها حضور دارند و کي ها چه ميگويند و هرکسي که در کفش ريگ ندارد و حرف اش و خواست اش صادقانه است سهم ميگيرد ميگويد و ميشنود و از واقعيت نميترسد چون ميکوشد تا با واقعيت ها کنار هم بيايد و ديگران را نيز مساعدت کند. ديگر تمام شد تجارت با نام رهبران ديگر به هر نام و سوژه تجارت امکان ندارد حتي سوي استفاده قومي و زباني ديگر شنواي براي اين بازي هاي دلخراش وجود ندارد.و هيچ اتهام و ناروايي مرا از کار صادقانه ام همانطوريکه قبل هم برايتان گفتم مانع شده نميتواند زيرا من ميخواهم در اين کاروان بصفت يک عضو حزب درکنار رفيق عرفان و صد ها رفيقم دين خود را ادا کنم که ديگر شک و ترديد در بين رفقايم با سوژه هاي اعوامفريبانه گروهاي مغرض و مريض استخدام شده نباشد.شايد بسيار اشتباه داشته باشم ولي خوشبختم که از حرف هاي هوايي و پنهان شدن کرده پژوهش ميکنم و علني حضور دارم،با تمام ارزش هاي انساني به احترام به شما رفيق جمشيد پايمرد گرامي و رفيق فريدون فريد گرامي معذرت ميخواهم که اگر حرف هاي صادقانه ام شما را ناراحت کرده باشد اميدوارم که شما هردو برادر و رفيق گرامي را در اين گفتمان داشته باشيم و از شما بياموزم و بشناسم تا روزي زير يک سقف براي اينده مشترک ما بدون هر ترديد و شک نسبت به همديگر کار صادقانه براي جنبش روشنگري و نسل اينده کشور نماييم .

    16. maj kl. 19:31 = Synes godt om = 2

     

  • گروه دبيران يادواره ها
    رفيق سليم گران ارج همين لحضه کنترول کرديم همين نوشته رفيق گران ارج گلشنيار در جم نظريات رفقا و دوستان وجود دارد.

    16. maj kl. 19:36 = Synes godt om = 5

     

  • Gulzar Kawesh
    دوستان ګرانقدر ، هرچند نميخواستم بارديګر دربحث داخل شوم و خواستم ديدګاههاي ساير عزيزان را پيرامون اين نبشته بخوانم ،امادريغا ميخواهم درچند جمله مختصر باز هم يا د آور شوم که ، اول اينکه بحث کنوني ارزشمند است وبراي رسيدن به نقاط نظر مشترک وواحد براي ادامه مبارزه وخاستګاههاي خط دموکراتيک و ملي کشور . دوم رفع بحران وبي اعتمادي که نهضت را سالهاي متمادي تهديد وتضعيف کرده و اينهمه مخالفت ها از آخور دشمنان عليه نهضت مترقي ودموکراتيک نشانه ګرفته شده است . سوم عقلاني کردن سياست و برنامه هاي جنبش مترقي ودموکراتيک بربنياد تجارب مبارزات ګذشته و نه بربنياد کيش شخصيت هاو رهبران فقيد ګذشته بلکه تجارب مبارزات شان با دستآوردها و اشتباهات شان دريک فضاي صميمانه ومجازي براي راهکرد هاي بعدي که مبرا ازخلاهاي کاري وعملي ګذشته است پيش بکشند و اتحاد راهروان آنرا بارديګر دريک محور نيرومند فکري ايجاد واحيا کند . خوشبختانه بحث ها دريک نقطه لازم همګرايي و حوصله مندي صميمانه ميرسد و نتيجه خودرا هم دارد اما بدبختانه برخي دوستان (بعضي رفقا ) بحث را به کجراهه برده و به موارد ومسايلي ميپردازند که از ګفتار ونوشته هاي شان احساسات ،يکه تازي ، اتهام زدن و پافشاري با موارد پيش پا افتاده که فضاي بحث و نزديکي را بيشتر مکدر ميسازد .اګر کمنت هاي دوستان عزيز واز جمله حناب عليزاده و جناب سليم را بخوانم پس من فکر ميکنم که ما بحث را دوباره از اول آن آغاز کرديم و نتايج بدست آمده چندين روزه را که بيشتر متکي به رسيدن به يک هدف مشترک وواحد که عبارت اند از همبستګي واتحاد همفکران و طرفداران يک نظريه علمي و قانونمند مبارزه براي مردم وکشورما افغانستان است و علاجي همه واقعيات ،حوادث ورويدادهاي ګذشته رابا ديدګاههاي متفاوت اما حل شدني است به تعويق ميآندازند و زمينه را براي پرخاشګري ، و مخالفت ها بيشتر هموار ميسازند زيرا اين بحث ها نه براي براهت دادن و بالا کشيدن جناح،فرکسيوني وياشخصي است ونه براي بربادي وبدبختي هاي بيشتر ازاين که ګريبانګير حزبيها است که متاسفانه برخي طرفداران انديشه هاي دموکراتيک ومترقي به آن مبتلا هستند . من از جناب محترم عرفان عزيز و دوست ګرانمايه فيض ګرامي آرزومندم که علاجي ونتيجه ګيريهاي اينوع بحث ها ما را کمک کنند تا براي حال و آينده خطوط نطري وکاري متحدان فکري ترقي و دموکراسي را باهم نزديک سازند نه اينکه خط قرمز بدبيني ها وکدورت هاي ګذشته ديروزي که به ګپ مردم وطن ما به دوتوتي نمي ارزد بيشتر وفراختر سازند زيرا اين نوع ريسک و نفاق ميان همفکران و وابسته ګان نظام ګذشته همانند آنست که آب بر آسياب دشمنان ريختن است !! .نظر من از ابتدا اين بوده و است به همه برګه هاي وابستګان نظام ګذشته پيرامون چنين مسايل بحث را آغاز ميکنند ، آيا هدف شان براي نزديکي و همګرايي و توضيح حقايق ويانظريات متفاوت است تاراهکرد هاي درست و سالم بعدي را انتخاب وتعين کرد ويا هيزم انداختن در شعله هاي خانماسوز ګذشته است که همه به پرتګاه سقوط و نابودي رفت و همه دار وندار نظام وحزب دستخوش حوادث دردناک تاريخي شد که تا امروز همين بخشهاي باقيمانده نظام ګذشته نميتوانند به خاطر سليقه هاي فردګرايانه شان روي مبارزه صادقانه به خاطر وطن ومردم شان جور وبرابر آيند و جاي وطن رابراي دشمنان شان خالي و فارغبال ګذاشتند ؟؟ لذا آرزومندم تا ديدګاههاي عزيزان نه بر حسب سليقه ها و خواسته هاي فردي باشد بلکه رهنمودي باشد براي ادامه کار وپيکار حال و آينده نهضت و اين معمول زماني امکان پذير است که همه از عقب شخصيت هاي ګرانقدر ګذشته بيرون آمده وبراي فلاح و وخوشبختي کشور ومردم بار ديګر متحد ومتفق شوند وبګذارند تا مسايل ورويداد هاي ګذشته را که به زعم و رقم خود داوري کنند بهتر اينست تا اينکار ووظيفه رايک کميته مستقل وصادق درون حزبي بعهده ګرفته وبراي صفوف و کادرهاي آن که دچار سردرګمي و اختلاف سليقوي و شخصيتي اند ګذارش جامع ارايه دارند ، بقيه مسايل آن به تاريخ نګاران و نخبګان مستقل انديش تعلق داشته که بدون طرف وغرض سنګ را ازګندم جدا ساخته پيرامون همين رويداد ها ازهمه جوانب درګير منازعه و مخالفت ها تاريخ نګاري واقعي و خالصانه نمايند !!

    17. maj kl. 09:32 = Redigeret = Synes godt om = 6

     

  • Omar Faiz
    رفيق جمشيد پايمرد گرامي درود، خرسندم که سؤتفاهم بميان آمده بين رفيق فريدون فريد عزيز و رفيق گلشنيار گرامي سبب گرديد تا شما در اين گفتمان دوستانه که رفقا زياد علاقمند آن بودند اشتراک ورزيديد. همچنان اطمينان دارم که سؤتفاهم بميان آمده بين رفقاي مذکور سبب ميگردد تا در بين شان تفاهم و نزديکي بيشتر ايجاد گردد. زيرا اين نخستين گفتمان بي آلايشانه و باز بعد مدت زمان زيادي است که به ابتکار رفيق عرفان گرامي و گروه يادواره‌ها به راه افتاده و چنين سؤتفاهم ها کاملاً طبيعي مي‌نمايد و باکمال رضايت بايد خاطر نشان سازم که در همين گفتمان روابط بسيار پسنديده بين رفقاي که در اين گفتمان سهم فعال داشته‌اند ايجاد گرديد است که همه و همه ناشي از برخورد مدبرانه ميزبان اين بحث، رفيق گرامي عارف عرفان، اشتراک کننده‌گان گرامي و گروه دبيران يادواره‌ها بوده است.
    رفيق پايمرد گرامي، در اين گفتمان آزاد ما مصروف سبک و سنگين ساختن اين و يا آن رهبر ح.د.خ.ا. (حزب وطن) نبوده بلکه رفقا با ديدگاه‌هاي متفاوت سعي دارند تا عوامل و برخوردهاي که سبب سقوط و فروپاشي حاکميت و پاچه پارچه شدن حزب گرديد، به بررسي گرفته و ديدگاه‌هاي خود و ديگران را بسيار صميمانه ابراز دارند، که حق هم دارند. ما در اين مدت حرف‌هاي فراواني داريم که بايد بخاطر تفاهم و نزديکي بيشتر بسيار صادقانه و با حاصله مندي وافر به يک ديگر بگوييم. در اين گفتمان براي هيچ کسي اجازه اهانت و برخورد خشن عليه هيچ کسي را مجاز نمي‌دانيم و گله‌هاي رفيقانه که ناشي از جدايي‌هاي چندين ساله که سخت غير ثمربخش و ناپسند بود کاملا منطقي است که بايد ما در مورد بايد توان درک يکديگر داشته باشيم. اميد رفيق گرامي گلزار کاوش که هميش در اين بحث دوستانه شرکت فعال داشته‌اند نوشته‌هاي رفقا سليمي و عليزاده را به حيث يک گله‌مندي رفيقانه و صادقانه بپذيرند زيرا تخريب رهبران گذشته حزب به نفع هيچ‌کدام نبوده و آب را به آسياب دشمن مي‌ريزد، جاي بسا خوشبختي خواهد تا ما در تمام شبکه‌هاي فيسبوکي و تارنمايي از چنين تخريب‌ها و اتهام زدني‌هاي بي‌مورد و غيرموجه و مضر بتوانيم جلوگيري نمايم و يا حد اقل در کاهش آن اثرگذار باشيم. من براي رفيق پايمرد گرامي سفرهاي خوش در داخل وطن آرزو مبرم . همچنان آرزومندم تا در فرصت‌هاي مناسب دراين گفتمان اشتراک نمايند و از ديدگاه‌هاي شان ما را بهره‌مند سازند.
    همچنان رفيق گلزار کاوش عزيز، بي همگان به سر شود بي تو بسر نمي‌شود. ما اشتراک فعال‌تر و گرمتر شما را آرزو داريم.

    16. maj kl. 22:31 = Redigeret = Synes godt om = 9

     

  • Fraidoun Farid
    به رفقاي عزيزم درود ميفرستم و خوشوقتم که در جمع عزيزان در ارائه نظر و شنيدن نظريات دوستان يکجا ميباشم.
    دوستان عزيز ديده ميشود که يک عده افراد و اشخاص بد بين و مغرض نميخواهند تا همهٔ رفقا بشکل وسيع و همه جانبه در همچو بحث ها و گفتمان هاي صميمانه اشتراک و سهم وسيع داشته و در قبال مسايل گذشته، حال و آينده سياسي خويش ابراز نظر نمايند .
    در اينجا بنظرميرسد هر شخص به ضم خويش با گرفتن نام هاي رهبران ديروزي آن حزب ميخواهند جملات و کلمات خويش را رنگ و رونق داده و بدين شکل صداقت و وفاداري خويش را نسبت شخصيتها بيشتر جلوه داده و فخر فروشي نمايند که اين راه تفاهم در جهت دست يابي به يک راه حل معقول نميباشد .
    جناب گلشنيار نميخواستم بنويسم ولي شما مرا با ياداشت هاي بي ربط و بي محتواه خود مجبور ميسازيد تا نا گزير دوستان را نيز متوجه برخورد غرض آلود و ناسالم شما در قبال نظر و ديد شخصي خودم ساخته و مدافع حرف و استدلالم گردم.
    جناب گلشنيار قبلأ نيز براي شما درکامنت هاي خويش بيان نمودم که من خودم، خودم بوده و حرف و بيانم نمايانگر طرز ديد و افکارم راجع به گذشته سياسي حزب ماو تاريخ پر ماجراي آن بوده که هيچگاهي خود را بحيث کارشناس ، پژوهشگر و يا امسال آن تباز نداده ام و خواهانش هم نيستم.
    جناب گلشنيار هرگاه شما به رفيق پايمرد گرامي چيزي مشخص به گفتن داريد، لطف کرده به آدرس و اکونت مستقل خود ايشان تکليف تان را رفع نموده و ديدگاه و نظر شخصي خويش را ابراز بداريد در غير آن با کامنت هاي بيمورد باعث ضيا وقت گرانبهاي من و خود نگرديد و بگذاريد تا در جمع دوستان باشم در غير آن گفته عوام شماره راهٔ و ماره راهٔ.همچنان از اينکه پايمرد گرامي شخصأ پيام خويش را در اينجا ابراز نمودند فکر کنم براي جناب گلشنيار چيزي باقي نماند……و .ضمنن شما ميکوشيد تا با بيان و انتخاب کلمات احساساتي، ناسالم و غيرواقعبينانه خويش اشخاص و افراد ديگر را مورد تهاجم قرار داده و توهين نمايد ، فکر نميگردد که شما تفاوت کلمات في ميان کوچه و بازار را با بحث روي موضوعات سياسي و فکري بدانيد ! اگر ميدانيد پس توجع نمايد چنانچه شما در جاي چنين نوشته ايد ! << اگر صداقت و دليل و بران داريم و راستي به حزب و مردم مبارزه مي انديشيم چرا در زير لحاف، اينجا هيچکس را بخاطر نظر اش کسي نه ترور کرده نه توهين بايد استواري و نيت خود را >> بنأ ما بايد بدانيم که با بيان همچو کلمات نامناسب در بحث ها، کرکتر و ضعف اخلاقي خويش را تحريف نموده و همچو کلمات جز از خصلت مردانگي و صفات نيک نميباشد. درآخير برايتان در امرعرضهٔ شير خالص و بدون آب، بازار گرم و صداقت آرزومندم !
    از پايمرد عزيز سپاس تا با حضور فردي خويش و با ابراز نظر خود ذهنيت آنعده از دوستانيکه دچار سوتفاهمات بودند روش نمودند. سپاس از رفقا گرامي سرمند عزيز، رفيق عرفان عزيز و از رفيق گرامي عمر فيض!
    ممنون شما

  • Schahabuddin Sarmand
    دوستان عزيز ! رفيق فريدون فريد عزيز و رفيق گلشنيار عزيز ، من به صفت يک رفيق از شما صميمانه تقاضا دارم که از خصومت گذشته و در پي صميمت ووصلت رفيقانه اقدام ورزيد باور کنيد که هردو عزيز ايد و هردو در يک راه و نظر روانيد از هرودي شما عزيزان مدارا و گذشت را آرزو ميدارم . اميد خواهش من را در نظر گرفته محبت نمايد .17. maj kl. 07:02 = Redigeret = Synes godt om = 10

     

  • Schahabuddin Sarmand
    دوستان عزيز ! درود بر شما ، درست بيش از20 سال ميشود که ما در کنکاش شکست حزب و عوامل داخلي و خارجي آن مصروفيم ، همانطوريکه يک عمر را در چارچوکات تشکيلاتي يک سازمان سياسي براي يک آرمان مقدس يعني خدمت به وطن ومردم که جز اين چيزي ديگري هم مطرح نبود وقف کرديم ، حال دارد بافي عمر مان را در کنکاش شکست با يک سکوت افسانوي سياسي سپري مي نمايم . مبرهن است که تعداد از دوستان نظريات کتبي و صوتي شان را شريک همه گان نموده و تا جاي روي حقايق شکست روشني انداخته پرده از روي معما برداشته اند . از سوي ديگر سردمداران مخالفين دولت و حاکميت حزب ما در کتب ونوار هاي ويديوئي يا ويديو کليپ ها پرده از روي راز برداشته اند که نمونه آنرا در همين گفتمان ديديم و شنيديم . .از ديد من جاي براي درگيري و کنکاش باقي نمي ماند و بيشتر از اين نبايد خدا نخواسته غرق در کندابي شويم که ترکيب آن براي ما روشن است ، در اين مدت زمان افغانستاني ها و جهان روي مسائل افغانستان اسناد و شواهد ارائه داشته اند که مثمر و موثر بوده است . تنها آنانيکه خود در اين چپه گردشي سهيم بودند زبان باز نکرده وقلم فرسادي ننموده اند که منتهاي بزدلي شان را ميرساند . بيايد اگر مشکل هم است بپذيريم که کمبود ما در جامعه جدي احساس ميگردد و اين کمبود را با ديد ديروز نميتوان جبران کرد وبا نفي کلي ديروز هم نمي توان پر کرد . دليل اينکه ما وابسطه به يک سازمان و متعهد به مردم خود بوديم وکماکان باقي مانده ايم ادامه اين تعهد را ميتوان از تجارب تلخ و شرين حزب خود که داريم ادامه داده راه حل براي مبارزه امروز و فردا را جستجو نموده و بدون پهلو دادن به نام و فوتوها رهبران وويديو کليپ هاي که جز مرض نفاق را سرايت ميدهد و نيز بدون زانو زدن به مخالفين ديروز ، متکي به خود ، خود را جمع و جور نموده تا باشد حداقل براي نسل آينده متکي به ديد مترقي دور از سلاح و سلاح سالاري ، قومندان سالاري و جهاد و جهاد بازي روزنه را باز نمايم . آن زمان است که روان رفته گان و رهبران خود را شاد نموده اداي رسالت مي نمايم . بلي براي آگاهانه با هم بودن حقايق را بي هراس بايد بيان کرد و در برابر آن حقايق زانو زد و در بيان حقايق هر گز نبايد به حريم شخصي و کرامت انساني افراد و اشخاص تعرض و توهين نمود . بيايد از سليقه ها و علاقه بريد و به اصول و کلمه با ارزش رفاقت تن داد . پدرود و سپاس

    17. maj kl. 00:16 = Synes godt om = 10

     

  • Omar Faiz
    رفيق فريدون فريد گرامي، من فکر ميکنم که سؤتفاهمي که بين شما و رفيق گلشنيار گرامي در اين برگه و يا خارج از اين برگه رخ داده بود با دلسوزي و ميانچگري رفقا مرفوع گرديده من از هر دوشما رفقاي عزيزم تقاضا دارم تا به به بگومگو هاي که سبب تخريش بيشتر مناسبات تان ميگردد بپرهيزد. بياييد باهم دست دوستي و صميمت رفيقانه براي يکديگر دراز کنيد و در اين گفتمان رفيقانه ديدگاه هاي تانرا بدون مخاطب ساختن يکديگر و با حرمت و فرهنگ عالي روشنگري بيان کنيد. بالاخره ما بايد از شيوه اتهام زني ها به يک بحث روشنگري عبور کنيم. بگذاريد اين برگه و اين گفتمان را که رفيق عرفان گرانمايه اغاز نموده اند، آغازگر اين گزار باشد. آرزو دارم رفيق گلشنيار گرامي به مثابه گام نخست اگر گفتني هم در رابطه با کامنت فريدون فريد عزيز دارند با حوصله فراخ و آغوش باز برخورد نمايند، در غير ان بگذاريد تا رفقا ديدگاه هاي شانرا در اطراف بحث موجود ابراز نمايند.

    17. maj kl. 00:29 = Redigeret = Synes godt om = 11

     

  • Ali Rostami
    رفقاي عزيز وهموندان گرامي، من درنبشته جداگانه اي نظريات وچشم ديدهاي خودر ا براساس شاهد عيني بطور خلص تحرير داشته ام که در صفحات قبلي اين بحث موجود است. طوريکه ميبنم بحث از محورپژوهشي خود خارج ميگردد وتحت سايه عواطف واحساسات سليقه ايي ما قرار ميگرد که مارا به هدف نهايي نه رسانيده بلکه دران چيلک انداخته ميشود تا در نيمه راه سقط گردد. لطفن از خوب بد رفقاي دست اول رهبري ازجمله زندياد ببرک کارمل وشهيد نجيب الله خودداري نمايم . درمورد خصوصيات وکرکتر وموقف سياسي اجتماعي وفرهنگي انها هرکدام ماوشما معلوماتهاي زيادي داريم که دريک کتاب هم گنجايش نداردبه گفته مردم ما که: افتاب به دوانگشت پنهان نميشود. دراينصورت ضرورت است که بحث را به مسير اصلي ان سوق داد تا براي رسيدن به يک وفاق رفقانه وهموندي برسيم وخويشتن ورفقا رااز اتهامات وناسزا گوي ها نجات دهيم. وتاريخ تراژيک حزب خودرا براي درس واموزش به نسلهاي اينده علمن بازگو وبه حافظه تاريخ امانت بسپاريم.ما تنها وسيله وصل حلقه هاي ديروز به امروزفردا هسيتيم. نظريات وچشم ديدهاي خويشرا بازگو نموده وقضاوت را به مردم وتاريخ ميسپاريم.قضاوت را در روند تاريخ ديگر انديشان برمبناي واقعيتهاي زمان مينمايند. مانند اينکه ما ازعملکردهاي زمامداران گذشته کشور براصل پژوهشي هاي تاريخي که تاريخنگاران تحرير داشته ويااز ديد وخاطرات نسلهاي گذشته دور ونزديک که بطور شفاعي بما انتقال يافته است ، قضاوت وابراز نظر مينمايم. بحثها علمي رفقانه وعيني دوراز خصومت وانتقام جويي باشد درغير ما بسوي کجااباد خواهيم رفت.

    17. maj kl. 00:42 = Redigeret = Synes godt om = 11

     

  • Jelani Gulshanyar
    . فريدون فريد عزيز چيزي بين ما نا تقسيم نمانده ما رفيق ديروز امروز هم رفيق خواهيم شد و فردا رفيق تر خواهيم بود.راه ما مشترک است به شرط اينکه نظر همديگر را بپذيريم نه اينکه اختلاف نظر را توهين فردي فکر کرده به توهين و تعقير يکديگر بپردازيم.آرزوي من اين بود که خودت خود باشي و رفيق پايمرد عزيز پايمرد بمانند حال که شما هر دو عزيز را داريم از اين چه بهتر به اميد اينکه تحليل ها و نظريات شما عزيزان را مطالعه نمايم و سود ببرم. سخن اخر اينکه ابراز نظر کردن و بيان ديدگاه در باره رهبران به هيچوجه مسله تايد و تخريب در ميان نيست و اينرا حق خود ميدانم تا ان رهبران را بيشتر و بهتر از هرکس ديگر درمورد شان بگويم و بدانم زيرا نه تنها من بلکه هزار ها مثل من سرنوشت خود را به انها تسليم کرده بوديم و به دستور فيصله شان کار مي نموديم. براي من مانند هر انسان با خرد فرق عظيمي بين افراد يک حقيقت است و به همين خاطر براي من فرق بزرگ بين شهيد نجيب الله و زنده يادببرک کارمل است در همه امور فکر ميکنم بحث با روند عادي خود جريان دارد و تائيد يا رد رهبران هم که در يک قسمت ياد شده است مربوط به بحث بوده که سر آنها آمده است. و رفقا ديدگاه هاي شان را درمورد يک رهبر و يا رهبراني نوشته کرده اند پس نبايد اين همه عزيزان را محکوم به … اين و يا ان کرد زيرا اينجا هيچکس آرزوي جبهه گرفتن را ندارد ولي هيچکس هم حق ندارد که از حق نظر شان و محتواي آن بهانه جويي کند. بگذار که در مورد هر رهبر باشد و يا هرفرد ديگر شما سلامت باشيد. من در اينمورد سخنم تمام است اميدوارم رفيق فريدون فريد عزيز از نوشته هاي همديگر بياموزيم و دوست و رفيق بمانيم.

    17. maj kl. 09:37 = Redigeret = Synes godt om = 10

     

  • Sarem Shir
    با تايد حرف هاي خوب هر رفيق عزيز، من ميخواهم بگويم که تااکنون اين گفتمان به بيراهه نرفته است. بلکه همين تصادف بين رفيق فريد و رفيق گلشنيار عزيز که هردو عزيز را ميشناسم به من خود جز همين پروسه است که ارزوي مشترک ما است يعني نزديک شدن ها اکنون ديگر رفيق فريد و رفيق گلشنيار افراد نا اشنا با هم نيستند که باز هم شک و ترديدي در ميان ايد بلکه ميشناسند و مطمين هستم فردا انها بيشتر از شناخت شخصي و زماني ما دوستان و رفقاي خوب خواهد بود. در اين زمينه از کوشش رفقا رفيق فيض عزيز ، رفيق سرمند عزيز سپاسگذارم و ارزو دارم که همينطور هر تصادفي که ميشود با سهم مشترک حل گردد چنانکه بين رفيق کاوش عزيز و تعدادي از رفقا با سهم رفقا حل گرديد. به يقين ادامه اين گفتمان در وجود شما رفقاي عزيز به ارزوي مشترک ما همه را نزديک ساخته و عملي ميسازد.

    17. maj kl. 00:55 = Redigeret = Synes godt om = 12

     

  • Salahudin Salah
    رفقاي عزيزم عارف عرفان وعمر فيض من درين چند روز اخير با علاقه خاص ديدگاه هاي رفقا و دوستان را تعقيب نموده ام و گاه گاهي حد اقل گفته هاي نمونه اي را خدمت دوستان عرض کرده ام و در هفته هاي قبل با دقت و توجه دل سوزانه شما و تعداد زياد از دوستان توانستيم که از عده حرف هاي نا مناسب و يا به عباره استعمال انچه سبب رنجش مي شد جلوگيري به موقع و رفيقانه نمايم که چنين هم شد ولي گاه گاهي ديده مي شود که هنوز هم نمونه هاي ان سر بلند مي کند ارزويم اين است چنانچه چندين بار مطرح کرده ام که ما بايد راه بيرون رفت ازين حالت را براي اينده خود و نسل جوان کشور دريابيم ضرورت نمي دانم که همه گفته هاي دوست گرامي ام گلزار و رفيق سرمند عزيز را نقل قول و يا باز نويسي کنم که همين امشب ابراز کرده اند من به صفت دوست و رفيق شما با گفته هاي شان کاملا موافقم نبايد گذاشت که دشمن به شکلي از اشکال از ما و گفته هاي ما سو استفاده کنند گذشته جنبش دموکراتيک و نقش انسان دوستانه حزب ما و رهبران انسان دوست ان که منظورم روشن است نمي خواهم نام بگيرم در مراحل مختلف از تاريخ کشور هميشه برجسته بوده و اين گفته سرمند عزيز خوشم امدو انرا اينجا گاپي کردم.( تنها آنانيکه خود در اين چپه گردشي سهيم بودند زبان باز نکرده وقلم فرسايي ننموده اند که منتهاي بزدلي شان را ميرساند) و تا جاي هم مي دانم که ان بزدلان چنانچه در کشور بالاي شانه هاي اعضاي صديق حزب ما سوار بودند و به گفته اي از شير و پراته ان حزب مستفيد شده بودند صد بار اگر هم بنويسم و بگويم جريت حقيقت گويي را نخواهند که داشت پس بر ماست که به مثابه کادر هاي سابقه دار ان حزب بازهم در راست گويي و به حيقيت تن در دادن با صميميت و رفاقت ديروز ي يک بار دگر نا گفته ها را با صداقت و صميمت بيان کرده و شما دوستان مسولين و يا گرداننده گان اصلي برگه قسما به نتيجه گيري هاي مقدماتي بپردازيد تاکنون 441 نظر و حدود 60لايک درين مورد ثبت شده است اگر حد اقل يک جمع بندي نظريات هم شود مفيد خواهد بود . و از همه تقاضاي صميميت و برخورد دوستانه را از نام برگه نمايد و به نظر من هر دوستي که دور از حد تعين شده پالسي گفنمان حرف را بيان داشت با جديت تمام نوشته اش را حذف نمايد بهتر خواهد شد .سرفرازي تان ارزوي من است

    17. maj kl. 01:38 = Redigeret = Synes godt om = 10

     

  • Mahmoud Tahmass
    درود به رفقاي غزيزم و دوستان حاضر اين برگه.! رفقاي گرامي ! دوستان ابعاد مختلف قضايا را تحت تحليل و شعاع قرار داده اند …رفيق شعيب اسحاقزي گرامي يک حرف جالب نوشتن در چه حزبي بوديم؟ خوب شد رفيق کارمل را ترور نکردند.! به شما رفيق عزيز و سايرين که اوضاع را از بيرون نگاه داشتند و قهرمانانه با صفوف بودند …ولي در داخل اوضاع بد تر بود اي کاش رفيق رسول ياور يا رفيق حسين ياور دهن باز کنند و در اين صفحه حضور داشته باشند رفقاي گرامي من بودم در قلب جريانات و تغيرات .سه بار مستقيمآ رفيق کارمل را هدف ترور مستقيم قرار دادند ولي ناکام شدند چون رفيق رسول و رفيق حسين و ماها فداي ها بوديم و در بيرون رفيق اناهيتا سازمان زنان و رفيق هاي ملکي نظامي آماده هر نوع فداکاري شدند زور شان نرسيد ورنه حتي در سطح عضو دارلانشاه حاضر شده بود که رفيق کارمل را مورد فير تفنکچه قرار بدهد..امروز مشکلات وحدت که است به خاطر همو نامردي ها و نا رفيقي هاست..ورنه بين اعضا حزب که نا آگاهانه دنبال شعار هاي مصالحه و سرخ سبز رفيق نجيب رفتن مسول نيستند. ما جور خواهيم آمد بجز نامرد ها.

    17. maj kl. 02:12 = Redigeret = Synes godt om = 7

     

  • Nasir Ahmed Dastgeer
    دوستان ورفقاي عزيز ]
    من چند روز است ياداشت هاي جمله رفقا را مطالعه کردم ، آگاهي حاصل نموده وزياد آموختم .
    واقعاً سليقه ها و نظريات متفاوت است و از نظر من سقوط جبر تاريخي بود ولي درد آور و رنج دهنده آن بود که حزب ما در حضور رهبران نخبه و پر مصرف وبادي گارد هاي فراوان توسط فرمان مجددي منحل اعلان شد و دارائي هايش نيز ضبط گرديد و هيچ عکس العملي ، پيامي و دستوري از رفقاي گرامي رهبري ( که زياد عاشق دستور دادن هم بودند ) حاصل نکرديم بر خلاف امر کردند که  همه جيز را تسليم برادران مجاهد نمايد.) . جريان تسليمي انستيتوت علوم اجتماعي کميته مرکزي را که من در آن زمان استاد وباشنده آن انستيتوت بودم در آينده برايتان مينيويسم چراکه فعلاً نمي خواهم از بحث خارج شوم .
    بنا بر اين تجربه نشان داد که اين رهبران به درد بخور نيستنند ، ولي رفقا حق دارند کسي را زياد تر دوست داشته باشند وکسي را کمتر ولي نه به قيمت توهين وتحقير ديگران ، از جانب ديگر اين همه دوستي ها چه دردي را دوا ميکند ؟
    من چند روز قبل در جريان بحث در همين موارد با آقاي مزدک در صفحه س.د.ج.ا.توسط محترم مسعود مهدي از آن صفحه حذف شدم با وجود آنکه خود را از اولين اعضاي آن سازمان ميدانم . اين مثال تائيديست بر گفتهاي رفيق فريدون فريد که نه خوش خدمتي به رهبراني که در قيد حيات هستنند ونه قهرمان سازي از رهبران گذشته کمک مان ميکند ، بر خلاف تفرقه و دوري را تداوم ميبخشد . همه مردان دوران خود بودند ، که از ايشان آموختيم ولي ما بايد مردان دوران خود باشيم .
    من با نظريات رفيق گلزار و رفيق فريد کاملاً موافق هستم . در جامعۀ که حزب ما اساس مبارزات سياسي – پارلماني را گذاشت ، چندين بار است که انتخابات بدون حضور و سهم داشتن محسوس جريان چپ ديموکراتيک بسر ميرسد . که اين خود کمبود ماست .
    پس بيائيد تا ما اعضا و کادر هاي ح.د.خ.ا. ( حزب وطن) از همه قدرت ديده ها و امتحان شده ها که ديگرپروتوکول هاي فراوان را امضأ کرده اند و پاهاي شان در چندين جهت بند است بگزيم .و زمينه اتحاد و اتفاق و تشکل دوباره را به اساس واقيعت هاي عيني زمان ما مساعد سازيم . من باور کامل دارم که تعدادي از اين رهبران گذشته عمداً و به اساس وظيفه مانع تشکل حزب ميگردند و در خود خواهي هاي ميراث گرفته از زمان حاکميت عرق هستنند .اتحاد ما نجات وطن است !!!

    17. maj kl. 02:30 = Synes godt om = 11

     

  • Mahmoud Tahmass
    جناب نصير دستگير سلام بشما!نظر شما قابل احترام است ولي برداشت وتحليل شما نظر به آنزمان در تفاوت به امروز و در سطح واقعي نيست .شما نوشتيد، حزب ما در حضور رهبران نخبه و پر مصرف و باديگارد هاي فراوان… …،ببينيد تحليل شما بسيار در سطح پاهين و ديد ومقايسه امروز است.رهبران هيچ يک باديگارد هاي شخصي دالري گروپ بلک واتر امريکايي نداشتند همه در تشکيلات رسمي دولت افغانستان تابع قانون ودر چوکات وزارت امنيت ،گارد ملي رياست ده بودند. که در وظايف محاربوي هم فرستاده شدند مثلآ گارد ملي در قندهار مثلآ قوماندان لواه چهار گارد درقندهار شهيد شد…و تعدادي بنام باديگاد ها و غيره.پرچمي ها از عقب ترور شدند..يک مقايسه نا عادلانه با باديگارد هاي دولت امروز کرديد. دوم تهمت دارايي هايشان ضبط شد، کدام رهبر بشمول کارمل صاحب فقيد داکتر نجيب فقيد و بيروي سياسي به جز مکرويان هاي دولتي که در زمان نجيب شخصي شد نظر به تعداد اطاق مثلا سه اطاقه شش لک افغاني آنزمان که يک دالر 2550افغاني بود چه سند داريد از دارايها؟ داراي حزب ما دفتر جديد کميته مرکزي حزب که در عقب به اصطلاح وزارت دفاع سابق آباد شده بود.چيزي نداشتيم..يا انستيتوت علوم اجتماعي..کميته مرکزي سازمان جوانان مزدک کلوپ وزارت معارف بود .چه و کدام دارايي؟ با تمام حوادث دروني ما من منحيث يک عضو پابند به اصول از حيثيت حزب و رهبري حزبم با اصول و پرنصيب دفاع ميکنم و هر گونه ادعا و تهمت را مردود ميدانم. ولي يک واقعيت شرم آور که سند و ثبوت دقيق در دست نيست امريکاه توسط ملل متحد که در ققيد بازي اش است توسط چک 5مليون دالري به داکتر نجيب که فاميلش قبلآ در هندوستان جابجا شدند شرايط دورشدنش از قدرت را توطه چيدن و همان بود که همه حزب که اگر در بحر هند غرق ميشدند پهلوان زنده خوش بود تا به هندوستان فرار کند. شايد اين همان بود که لايق هم در گرفته بود هر چه نا سزا بود در حق اش روا داشت. بنابرين که کي را خوش دارد و کي کي را حق شخصي شان است در مبارزه حزبي نبايد چنين اخلاق وجود داشته باشد.از حق و عدالت و از پاک بودن رهبر بايد دفاع شود و نبايد بت پرستي کرد ولي توهين و تهمت دور ار رفاقت و اخلاق است.سبز باشيد

    17. maj kl. 06:57 = Redigeret = Synes godt om = 10

     

  • Hasieb Ahmadi
    چند نکته

    قضيه تسليمي حکومت چيزي تازه اي نيست . محترم عظيمي در کتاب ” اردو و سياست ” بسياري قضايا را سالهاي قبل نوشته است . ديده ميشود که پخش کنندگان ” ويدوها ” سالهاي سال در خواب بي خبري و بي اطلاعي فرورفته بودند و حال بيدار شده اند تا در ميان نيروهاي چپ و مترقي کشور اختلافاتي را زير عنوان ” کودتا ” دامن بزنند . در اصل اين ” ويديو ها ” کشف جديدي نيست . من اميدوا استم که بالاخره رفقا از سليفه هاي شوقي هنوز هم وقت دارند تا دور شوند بخصوص وقتي در مورد جنبش دموکراتيک انديشه و پدايش ان صحبت ميکنند . واقعيت اينست هر گاه انها که فعلا دست نصحيت دارند !!!؟؟ خوش امده اند …. ولي هرگز نبايد براي انتشتار ( فوتو شاپ ها ، گوينده متن هاي دور از اخلاق سياسي و سطح کوچه و بازاز دست ميزدند ، نبايد دوستي هاي شخصي خويش را به منافع حزب عوض ميکردند!!! رفقا چشم ديد وواقعيت نويسي ميخواهند من ميگويم بعد از پلنيوم 18 تنها رهبر حزب تغير کرد ديگر همه چيز سري جايش بود و چرا سه روز بعد ان شيوه مبارزه شکلي ديگر گرفت ؟ چرا دشمن فراموش و رفيق ها مورد فوکس مبارزه قرار گرفتند ؟ کسي که هنوز چيزي نگفته بود . چرا عوض شدن ها از سطح منشي هاي سازمان هاي اوليه شروع شد ؟ و تا سرحد اطلاعات استخبارتي که احزاب جهادي فراموش و جايش را به تعقيب و پيگرد رفقا تعويض کرد حتي بعد از وقت رسمي.
    چرا اين چنين عمل در خط اول مبارزه قرار گرفت ؟ چرا رفقا و عده ي از مسوولين که بنابر نراکت ها ( من ان روز ها بخصوص سه هفته را مطابق چشم ديد هفته هاي گنس نام گذاشته ام ) فوتو زنده ياد ببرک کارمل را هنوز پايين نکرده بودند اسم نويسي شدند ؟ و بي موجب تاپه خوردند ؟ چرا بهترين کادر هاي حزبي که سالها با لاقيت و شايستگي( خورد و بزرگ ) که از اعتبار خوب در محيط کار ي بر خوردار بودند به جبهات و خطوط اول اعزام شدند ؟ چرا واژه پلينوم زده رايج شد ؟
    در نوشته بعضي از دوستا از تشويش دکتور نجيب اله از تخريب پروسه توسط اي اس اي خوانده ميشود ، اما آيا دکتور صاحب شهيد از امکانات آن اداره جاسوسي بي خبرو ناآگاه بود ؟ وآيا ايشان نميدانست که تنظيم هاي جهادي ساخت پاکستان بوده و صرف به دستور آنها فعاليت ميکنند . و امروز آن واقعيت ديروز به حقيقت مبدل شده که حتي امريکا طي سال هاي حضور فعال اش در منطقته موفق نشده تا از حمايت ” اي اس اس و طالبان بعنوان ادامه دهنده همان راه ” تنظيم هاي جهادي بکاهد. ؟ بهر حال

    رفيق فرويدون ” فريد ” با حرمت فروان خدمت شما ، جهت غنا و روشن شدن حقايق روي صفحه ميخواهم شما به عنوان پاسخ بران چرا ها ؟؟ چيزي از چشم ديد خويش بنوسيد . نميخواهم گذشته هاي بحث را با شما روي اين برگه تازه سازم ونميخواهم به ياد شما دهم که هر کي عکس و فوتو داکتر صاحب شهيد را حمل ميکرد لايک تائيد ميزديد .

    17. maj kl. 22:28 = Redigeret = Synes godt om = 11

     

  • Schahabuddin Sarmand
    دوستان عزيز را درود باد ! ببينيد ما روي يک زمان و حادثه تراژيد به ابتکار دوست عزيز عرفان و مديريت دبيران برگه در گفتمان پرداختيم اگر حرف روي شناخت شهيد نجيب از مخالفين دولت و حاميان داخلي و خارجي آن باشد هيچ ترديد وجود ندارد که داکتر شهيد اطلاعات مکمل و شناخت دقيق از کرد ها و خواسته هاي شان داشت از همين سبب بود که سياست تضرع با مجاهدين در چار چو.کات مشي مصالحه مورد تائيد اکثريت اعضاي حزب قرار نداشت ما ولايت ، ولسوالي ووو را به خاطر تحقق مشي مصالحه براي اهريمن رها کرديم ولي با همه شناخت اعتماد بيحد و اندازه بالاي آنها صورت گرفت که نبايد ميگرفت از همين سبب بود که مخالفين روند تسليم گرايانه مصالحه دست به عکس العمل زده و چون ديگر بهانه نبود بهترين بهانه همانا پلنوم 18 بود و بس تعدادي را سبک دوش و تعدادي را روانه زندان نمودند . حقيقت روشن است و روشن تر هم ميگردد به باور من هيچ حزبي صادق خصومت شخصي با داکتر شهيد نداشت بل مخالفت ذر ديدگاها ، عمل کرد ها و سازش ها بود نه چيزي ديگري . پس زگنال سقوط از همان مشي مصالحه و روند آن آشکارا بود .

    17. maj kl. 23:20 = Redigeret = Synes godt om = 15

     

  • Sarem Shir
    پس مشکل ما را با درد دانستيم که مصالحه با دشمن کار درست نبود و خصومت بارفيق بدتر از آن بود.و هردو به قيمت گذافي براي بزرگترين هسته روشنفکري ح.د.خ.ا تمام شد.حال که رفقاي عزيز ما که ديروز اعتراض رفقا را مبني به مصالحه با دشمن خيانت ميدانستند به اين حقيقت پي برده اند حتي قرار گرفتن بدون انتخاب براي دفاع از مردم و رفقايشان که در اصل بنياد همان مصالحه ملي! بود خيانت ميدانند و برخلاف که ديروز اعتراض با کارکرد هاي رهبري را عمل ضد و خصمانه ميدانستند . امروز همان عمل را برخلاف عمل سد وحدت و اتحاد ميان رفقا ميدانند اين خود يک تحول است که فقط شنگ افغاني اش چربي ميکند تا بي پرده و مستقيم بگويم ديروز اين اشتباهات شد امروز تکرار اش نکنيم … بيايد از اين تجارب اين تحول را بپذيريم ديروز فراموش هيچکس نميشود ولي درس است و تاريخ ديگر طلسم فانتازم محکوم کردن هاي کودتا و ويدو ها و پهلوان سازي ها شکست به هرنامي باشد… ريشه دروني و بيروني آشکار شد ولي اين ميدان به گفته عاميانه ما ميدان خدا و راستي ماند صفوف وحال اين صفوف است که بار مسوليت برسي ديروز ،تعين امروز و حرکت به فردا را ميکشد و فردا درست ما فقط در اين خواهد بود تا با برسي گذشته صادقانه به نقطه مشترک برسيم نه اينکه باز هم به گل روي ها اين و يا ان کنيم و در عقب و درون خود با خود قهر باشيم! فقط انهايکه باهم در برسي ها بر بنياد واقعيت آنرا با شهامت ميپذيرند و به موافقه مي رسند ميتوانند راه آينده را مشترک ادامه بدهند با ديد درست از امروز و دورنماي آينده … غير ان ممکن نيست!!! و نبايد رفقا از آنعده از رفقايي که بنابر هر دليلي نميتوانند واقعيت را بپذيرند توقع بيشتر و يا هم خصومت نمايند بگذارند تا آنها خود مرحله به مرحله خود و راه خود را دريابند اگر چنان شد که حقيقت خود را دريافتند بايد آغوش رفيقانه هميشه باز باشد غير آن در هر آدرس ديگر که خواستند آن انتخاب شان را حقيقت بپذيرند.

 

  • Massud Mehdi
    سرمند عزيز . بايد منشاء مخالفت هاي درون حزب را بايد کنجکاو کد . صفوف هيچګاه با هم مخالف نبودند و هميشه جانبازانه در تحقق مصوبات پيلنوم هاي ان حزب ميکوشيدند ولي بيخبر از اختلافات درون رهبري ان حزب . اګر به تاريخچه ان حزب دقت شود از کنګره موسس الي از هم پاشي در داخل فعاليت هاي فريکسيوني رونق داشته . تصاميم صرف فورموليته بوده و در اجرايي ان مسوليت نبوده . اګر تصاميم و فيصله ها دستجمعي بوده بايد تمام رهبري در تطبيق ان ميکوشيدند که متأسفانه چنان نبوده ، بطور نمونه پلنوم 18 که کاملن تشکيلاتي و تحميل شده از جانب حامي خارجي ما بود . بايد رهبري همان زمان زهر تلخ را بخاطر منافع کشور و حفظ مقاومت در برابر دشمنان و وحدت و يکپارچګي حزب مينوشيدند .و صفوف را دعوت به تطبيق مصوبه ان پلينوم ميکردند از حوادث فاجعه بار که ما شاهديم جلوګيري ميشد . که متاسفانه چنين نشد ، حزب که روزهاي دشوار را در مقابله با دشمنان دست و پنجه نرم ميکرد از درون به دو شاخه ( طرفدار و ضد پلنوم 18 ) تقسيم ګرديد . هردو ګروپ جهت زور ازمايي از هيچ وسيله يي دريغ نکردند .سرنوشت وطن را قرباني سرنوشت خود کردند . در نتيجه منقسم به ګروپ ها ي حزبي طرفداران پلنوم 18 که در کادر رهبري ارګانهاي سرنوشت ساز ( قواي مسلح ) به در نظر داشت معيار ضد کارملي بدون داشتن دانش مسلکي و فني و سياسي در مقام هاي بالايي تعين ګرديدند و به پاس اعتماد که بالايشان شده بود به عوض ضد انقلاب بالاي ضد پلينوم 18 تازيدند . در نتيجه ميتوان شمرد که رهبري حزب در پاشيدن تخم نفاق و بي اعتماد ي مسول اند . زيراکه صفوف باهم اختلاف نظر ندارند .18. maj kl. 00:37 = Synes godt om = 14

     

  • Schahabuddin Sarmand
    سلام عزيزان ! کلن با ديد عزيزان مسعود مهدي و صارم عزيز همنظرم بدون ترديد که حزب از همان آغاز تاسيس مشکلات دروني خود را داشت که متاسفانه حل نشد بر عکس به يک مرض مبدل شد در اين مورد تا اکنون تنها محترم دستگير پنجشيري قلم فرسائي نموده اند ولي ديگران سکوت نمودند . بلي دقيق که پلنوم 18 و وو از جانب دست خارج تحميل شد مگر عقل سليم هميشه دستور ميداد که مبارزه درون حزبي را معيار قرار دهيد دست به فرکسيون نزنيد . ه اين بحث جداگانه خواهد بود ولي درست است که صفوف مشکل نداشتند ولي براي صفوف مشکل خلق ميکردند تا مسله موافق و مخالف بيشتر تر دامن زده شود . من نوشتم که با شهيد نجيب شخضي هيچ نوع مخاصمت وجود نداشت ولي وي را اطرفيانش طوري چار پير کرده بودند که نمي توانست مشکل کشائي نمايد . و نيز پلان مسکو مطرح بود که بعدن همه آشکارا آنرا از طريق رسانه هاي جمعي به مشاهده نشستند . در يک کلام که حزب طوريکه بايد منزه مي بود نبود از حضور امين گرفته تا ديگران حزب هرگز سطوح رهبري را مجازات نکرد و هر آنچه بود بيچاره صفوف متقبل ميشد . اين ها همه درس است که بايد آموخت و راه آينده را روشن ساخت .وچه زيباست اين گفته «انسانها در سياست هميشه قربانيان ساده دلِ فريب و خود فريبي بوده و خواهند بود و تا زماني كه نياموزند منافع طبقاتي اين يا آن گروه را در پشت عبارتهاي اخلاقي، مذهبي، سياسي و اجتماعي و وعده هاي آنها جستجو كنند، قرباني خواهند شد.((ولاديمير لنين))

    18. maj kl. 11:19 = Redigeret = Synes godt om = 10

     

  • داكتر حيدر عدل
    رفقا و دوستان گرامي !
    زمانيكه نظريات رفقا را مطالعه ميكنيم ، همه از عمق وجدان و با احساس حزبي و وطني ارزو دارند و مي خواهند يكبار ديگر همه با هم و با يك صدا بدور يك ارمان واحد كه هدف از خدمت گزاري به مردم و جامعه است گرد هم جمع شده ، اختلاف ها را كنار گذاشته و به مردم خود خدمت نمايند. كه اين أرمان نهايت إنساني و شريفانه است. و بايد تحقق يابد.
    از جانب ديگر در اين دو دهه با تاسف از جانب بعضي رفقا و حلقات حزبي ، اگاهانه و يا غير اگاهانه چنين تبليغات زهراگين در بين رفقا پخش شده است كه اميد دوباره يكجا شدن را تقريبا ناممكن ساخته است.
    عوامل اين اختلافات و جدايي ها و منشع انرا بايد از روز ها و ماه هاي قبل از پلينوم 18 هجده سراغ نمود.
    بدون اينكه نامي از رفقا بگيرم و در مورد نظريات هر كدام شان بطور جداگانه چيزي بنويسم ، ميخواهم بصورت مختصر بعضي نقاط تاريك ان دوران را به تحليل و ازريابي قرار بدهيم ، تا باشد از نتائج بدست امده در اينده درسي براي هم سويي بوجود ايد.

    بعضي از رفقا از نهايت دلسوزي مينويسند كه پلينوم 18 بالاي حزب ما تحميل شد و همه رفقا بشمول رهبري حزب بايد از ان حمايت و پشتيباني ميكردند. كه اين ارزو قابل قدر است اما !
    بيايد از اينجا اغاز نمايم كه!
    شهيد داكتر نجيب الله را جانب شوروي وقت فريب داد و با وعده هاي چرب ، به قدرت اوردنش. اما داكتر صاحب چرا با رفيق خود ، با رهبر خود، با استاد خود و بلاخره با پدر معنوي خود از راه اشتي و مدارا پيش نيامد و در كل دل رفقا را بدست نگرفت؟
    مثالي از اغاز
    خشونت داكتر صاحب نجيب با شادروان رفيق كارمل دارم كه شايد اكثريت رفقا از ان اگاهي ندارند و يك مورد انرا رفيق طهماس نوشتد و لي ديدم كسي در مورد سوال نكرد ، شايد باور نكردند.
    به هر حال بر ميگردم روي اصل مطلب.
    رفيق كارمل را چند ماه قبل از پلينوم 18 به مسكو خواستند و در همانجا نگاه اش كردند كه همه در جريان هستند. در كابل هفت ثور را بدون ايشان داكتر صاحب نجيب به اصطلاح تجليل كرد چرا؟
    از زبان محترمه بانوي نهايت گرامي و پرستار روز هاي دشوار رفيق شادروان ببرك كارمل عزيز ، محبوبه جان كارمل مينويسم كه !
    رفيق كارمل به ماسكو بودند و مرا به كدام مناسبتي به سفارت شوروي وقت دعوت نمودند. خوش شدم و رفتم تا با رفقا صحبت نمايم و أفواها تي را كه در مورد رفيق كارمل از زبان ها ميشنيدم با انها مطرح نمايم و علت را جويا شوم.
    ايشان ميفرمايند!
    هنوز هفت ثور تجليل نشده و از پلينوم 18 اصلا خبري نيست. صرف ميگويند رفيق كارمل دير كرده چرا نمي أيند.
    رفيق محبوبه كارمل ميگويند اولين رفيق كه چشمم به اش افتيد رفيق نجيب بود بسيار خوشحال شدم و نزدش رفته بعد از احوال پرسي از او پرسيدم ؟ رفيق نجيب بعضي حرف ها در مورد رفيق كارمل ميشنوم ، ايا حقيقت دارد. شما كدام چيزي ميدانيد ؟
    رفيق محبوبه كارمل مي گويند !
    به مجرديكه حرف من تمام شد ، رفيق نجيب بازويم را گرفته و مرا بطرف در خروجي كشاند و با غرور و اخطار جدي برايم چنين گفت !
    همين حالا ميروي به خانه ات و براي شوهرت نيز بگو كه اگر دوباره به كابل بيايد بندي اش ميكنم و تمام خانواده تان را به زندان خواهم انداخت. ديگر صدايت نبرايد و رأسا ميروي به خانه ات.
    رفيق محبوبه كارمل حيات دارند و بادئ گارد هاي شان نيز زنده و سلامت و شاهدين واقعي و عيني اين بر خرد ناجوانمردانه در برابر ايشان هستند كه كسي از ان انكار كرده نمي تواند.
    پس اين يك تعويض رهبر نيست كه ما ظاهرا خود را فريب ميدهيم
    و از جانب ديگر اين تعويض
    به خواست روس ها با علاقمندي و توطئه لبيك گفته شده است نه از روي مجبوريت سياسي و يا عوامل
    بين المللي ان.
    پس ببينيد رفقا كه توطئه بخاطر غصب قدرت از كجا اغاز ميشود و انهم به شكل ناجوانمردانه ان.
    توطئه دوم ! بعد از مقاومت سرسختانه رفقاي حزبي قبل از داير شدن پلينوم در برابر اين توطئه ، داكتر نجيب و روس ها به رفيق كارمل وعده ميدهند كه عضويت شما در بيوروي سياسي حفظ ميماند و همزمان شما رييس شوراي انقلابي نيز هستيد.
    ولي با تاسف چندي سپري نمي گردد كه داكتر صاحب متوجه ميشود كه با موجوديت رفيق كارمل در بيوروي سياسي حزب و به صفت رييس دولت ، گويا نقش اش به صفر تقرب كرده و اين جاطلبي هايش او را وادار ميسازد تا دست به توطئه هاي ديگر بزند.
    رفيق محمود طهماس از سه بار ترور ناكام رفيق كارمل ياد كردند كه من با جرعت ان را تأييد ميكنم و خودم در جريان مستقيم ان بودم.
    كه در اينده ها با اراهه ديگر اسناد و فاكت هاي انكار ناپذير جريان اين ها بطور مفصل نوشته خواهد شد.
    پس رفقا بايد بپذيريد كه اين تعويض بنا به ضرورت زمان بوجود نيامده و دستاني در عقب ان در فعاليت بوده است.

    از نظر من اين مرحله بايد بيشتر مورد تحليل و ارزيابي دقيق قرار بگيرد ، زيرا عوامل سقوط حاكميت و ازبين رفتن حزب در كل. اغازش از همين جا شروع ميشود. اين است علت سقوط بعدي و اغاز توطئه ها و إيجاد فركسيون ها كه در جايش از هر كدام بطور جداگانه بايد ياد كرد و به تحليل گرفت.

    18. maj kl. 11:58 = Synes godt om = 15

     

  • Mohammaad Nabi Azimi
    رفيق عدل گرانمايه و رفيق طهماس عزيز، درود بر شما ! راستش با خواندن ياد واره هاي هولناک تان شگتفتي زده شده ام، نه به خاطر آن که نخستين باري است که مي شنوم کسي به خاطر چوکي و مقام تمام ارزش هاي انساني را زير پا گذاشته و حاضر به نابودي فزيکي يکي از نزديکترين هايش مي شود- زيرا دريغا که درتاريخ سرزمين من وشما ؛ بارها وبارها چنين اتفاق افتاده است که پدري فرزندش را ويا برعکس فرزندي پدرش را ويا برادري برادرش را ويا شاگردي استادش را به قتل برساند، کور کند و يا گردن بزند- بل بهت زده مي شوم هنگامي که مي خوانم شخصيتي همچون نجيب که بار ها از ارزش هايي چون مردي و مردانه گي و شمله و غيرت افغااني سخن مي گفت به چنين خفتي تن داده باشد که با ناموس رهبر حزبش با چنان خشونت سخن بگويد ويا سه بار قصد ترور پيشوايش را کرده باشد. اگر امين استدش را خفک کرد، نامش در سرش بود: امين جنايتکار, مگر نه ؟ بنابراين حالا چگونه مي توان از درخشش خشمي که درچشمان خواننده گان اين ياد مانده هاي شما عزيزان ساطع شده است، جلوگيري کرد؟ مي ترسم اين خوشه هاي خشم در روان وروح رهروان راه زنده ياد کارمل عزيز نفوذ کرده ، آماس کند ، به پخته گي برسد د و از خوشه چيني آينده خبر دهد.

    18. maj kl. 16:45 = Synes godt om = 12

     

  • Nasir Ahmed Dastgeer
    جناب محترم Mahmoud Tahmass با معذرت که نسبت مصروفيت هاي وظيفوي دير تر به جواب شما ميپردازم .
    شايد سطح تحليل من بسيار پايين تر از آن باشد که شما فکر ميکنيد . ولي براي من اين فاکت مهم بود که :(حزب ما… توسط فرمان مجددي منحل شد و دارائي هايش نيز ضبط گرديد ) . اما براي شما بادي گاردها .
    همچنان ( دارائي هايش ) ينعي دارئي هاي حزب نه دارائي هاي رهبران حزب که از جمله ساختمان انستيتوت علوم اجتماعي دارئي شخصي هويت حقوقي بنام حزب ديموکراتيک خلق افغانستان ( حزب وطن) بود که صدها مليون دالر ارزش داشت و دارد .، ويا گاهي فکر کرده ايد که پول هاي حق العضويت در داخل وخارج کشور و حسابات بانکي حزب چه شد ؟
    رفيق گرامي ! من شما و همه عزيزان را به ترک رهبران گذشته و گذشته گرائي دعوت ميکنم ولي شما باز هم در چند سطر معدود از چند تن اشخاص و جناحي از حزب ….يا آوري ميکنيد.
    باور داشته باشيد که من هم مانند شما از تهمت و ادعاي بيجا نفرت دارم ، لهذا اين چند سطر را خدمت شما نوشتم ، اميد وارم دقت کنيد .سعادتمند باشيد.

    18. maj kl. 16:47 = Synes godt om = 8

     

  • Mahmoud Tahmass
    رفيق نصير احمد جان دستگير سپاس که دست مرا گرفتيد .اين عمل و سخن زيبا شما مرا شيفته تان ساخت ..اين عمل سخن و طرز بيان شما يک آزمون و يک تجربه خوب در طرز ديد هاست که هريک از ما اينگونه طرز ديد را که از زاويه مخالف ميبيند در حاليکه هدف يکي است در ميان ما رفقا همان محبت اولي را زنده ميکند فاصله ها را کم ميسازد و بسوي هدف مشترک سوق مينمايد.شما سبز باشيد .من هميشه سر تعظيم به رفقاي عزيز شکسته وبا دانش خود هستم ،،شما را اکنون پيدا کردم و رفيق گهر ناياب مکتب علم سخن وپند شکسته و مهربان رفيق نبي عظيمي را در گذشته و شما رفقا آرمش روحي ما استيد.سپاس از شما.

    18. maj kl. 17:46 = Redigeret = Synes godt om = 9

     

  • Mahmoud Tahmass
    رفيق داکتر حيدر گرامي را درود ميفرستم و سپاسمندم.ازاينکه شما تائيد حوادث را داريد خرسندم چون اين حوادث را در حزب 200 هزاري ما صرف در حدود بيست تا سي نفر بيشتر شاهد نيستند خرسندم شما شايد يک از جمله ماها باشيد طبعي است که بيشتر به يک قصه و افسانه شايد نزد بسياري عزيزانمان باشد ولي با صراحت وباجرهت و با ثبوت اعلام ميدارم حرفي و سخني در مورد يکسال قبل از پ18 تا پ18&19&20 حقيقت بود و مسوليت را از هر حرف خود بدوش ميگيرم. روي بسيار نزاکت ها دهن خريطه را باز نگذاشته ايم ورنه بسيار رفقاي ديگر بيروي سياسي معلومحال شامل دسيايس و نامردي ها ميشوند. به هرصورت آنهئيکه خاموش اند يا چيزي ندارند و يا چيزي باعث شرمنده گي شان است ورنه اين يک حقيقت ايست که نمي شود خاموش بود .ممنون شما .

    18. maj kl. 18:17 = Redigeret = Synes godt om = 10

     

  • Nasir Ahmed Dastgeer
    رفيق گرامي جناب طهماس !
    از بزگواري ولطف بيکران شما جهان سپاس . واقعاً درد من بي اتفاقي هاست ، ما به اتحاد ، اتفاق و تشکل دوباره احتياج داريم . نه بخاطر سليقه ها ونظريات شخصي خويش بلکه بخاطر وطني که حقدار ماست و من به رفقايم ايمان دارم که روزي با ما يا بدون ما اين ضرورت و کمبود را عملي و تکميل خواهند کرد. کامگار باشيد .

    18. maj kl. 18:23 = Synes godt om = 8

     

  • داكتر حيدر عدل
    رفيق گرانقدر عظيمي صاحب درود بر شما!
    من نيز در مدت بيشتر از بيست سال است كه با خود در جدال و گفت و گو هستم كه ايا در عقب اين توطئه ها و دسايس ترور نافرجام شادروان رفيق كارمل گرامي ميتواند شخص اول حزب يعني شهيد داكتر نجيب الله باشد و يا انعده از خوش خدمت هاي ايشان كه بخاطر رسيدن به مقام و چوكي از هيچ عملي دست بردار نبودند.
    ولي اينكه سه بار قصد ترور ايشان سازمان داده شد و ناكام گرديد حقيقتي است انكار ناپذير.
    نقطه قابل مكس درين است كه با تاسف شخص رفيق كارمل از اخرين توطئه نيز اگاه شدند ، كه اين موضوع تا اخر عمر ، ايشان را رنج ميداد و برايشان غير قابل باور جلوه مينمود.

    18. maj kl. 18:35 = Synes godt om = 11

     

  • Fraidoun Farid
    رفيق عزيز داکتر حيدرعدل را درود ميفرستم ! من به طرز ديد و نظريات فردي شما و ديگر دوستان که بر بنياد علايق ، سليقه ها و عواطف فردي استوار ميباشد احترام داشته و کاري ندارم ولي پزيرش همچو اتهام ها به آدرس ( X ) ويا ( Z ) بدون ارايه اسنا و شواهيد قابليت درست و منطقي ندارد، ولي با يک حرف شما کاملأ موافق بوده که اشخاص و افراد خوش خدمت و معاملگر در اطراف اين رهبران حلقه زده و بر خلاف خواست و فيصله هاي ايشان بمنظور عقده گشايي عمل ميکردند.

    18. maj kl. 19:22 = Redigeret = Synes godt om = 2

     

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    داکتر صاحب عدل ! در جلسه که داکتر شهيد گفت موي سفيدش … و در جلسه که غير مرعي گفت کارمل ميخواهد با يک مليو ن عسکر روسي (( گفته فريدون عزيز اتهام )) اما دسيسهانه … ميخواهد حکومت کند بر وجدان ها خنديدم .

    18. maj kl. 19:38 = Synes godt om = 6

     

  • Noor Sultani
    موفق باشيد

    18. maj kl. 20:06 = Synes godt om = 1

     

  • Mahmoud Tahmass
    بازهم يک محبت و سلام به همه رفقا گرامي ،، رفيق محترمم دستگير گرامي درد همه حزب از جهات مختلف سر يک محور است چرا؟ چرا بي اتفاقي ولي هيچگاه بحث را بسوي آن نميبرند چرا نا رفاقتي؟ بيبينيد رفيق داکتر حيدر حرفي از زبان ريسه صاحب محبوبه جان ميزند ولي رفيق فريدون جان فريد ثبوت ميخواهد .قضاوت اين است در همان لحظه و همو حرکت نا رفيقانه رفيق نجيب نه ويديو بود و نه تيپي که صدا ضپت ميکرد و رفيق فريد سند ميخواهد اينجاست درد ما پس به نظر آغا فريد يا داکتر حيدر دروغ ميگويد يا محبوبه جان.واينجا قلب من ميگيريد که حيف حيف رفيق فريدون فريد گرامي اي کاش در آن لحظات در سالهاي 1359*1360 شبانه ميديد که محبوبه جان کارمل نان شب را آماده ميکرد و مثل مادر انتظار داکتر نجيب ميبود که به شوراي انقلابي بيايد و يکجا غذا صرف کنند..و مثل اين دها موضوع بل مثل.رفيق فريدون فريد گرامي چه ثبوت ميخواهيد که من منحيث سکورد و نفر خاص اول بشما ثبوت بدهم .و شما از خود ثبوت بدهيد که يک حزبي راسخ پاک و وفدار به اصول و آرمان ها ا.ستيد.. .وسلام در خدمتان استم.

    18. maj kl. 20:30 = Redigeret = Synes godt om = 13

     

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    شخصي بنام جلال باياني کاوشگر که عضو صفحه فيسبوکي ياواره هاهم هستند اما بدون آنکه اين جا دليل بگويند در و پر فا يل شخصي تا تو انسته رفيق عظيمي بزرگوار و عرفان عزيز را فحش گفته البته رفقاي که در مورد دليل و منطق کفته اند قا بل فخر ما اند مانند پايمرد عزيز ،دوستم صلاح عزيز ، کاوش عزيز ، فريدون عزيز و غيره رفقا … اما فراموش نکنيد که چنين نامردان هم هستد که با لاي جسد دکتور شهيد فواحشي سياسي مدت 20سال است که دارند و سپاه خاموش حزب فقط طرفشان نگاه دارند .

    18. maj kl. 21:47 = Redigeret = Synes godt om = 9

     

  • Salahudin Salah
    رفيق عزيز شاپور جان من هميشه و پيوسته به گذشته علنا مخالف سرسخت توهين کردن ها هستم و حتي در روابط خارج از اين صفحه هم با دوستان و رفقا گفته ام که از حرف بد و توهين که هيچ چيزي را بدست نمي اوريم جدا جلوگيري شود اينجا بايد منطق جاي هر حرف نا موزون را بگيرد کافي است که دشمنان سوگند خورده اي ما همه روزه به ادرس همه حزبي ها دشنام مي دهند . من هم از همه رفقاو دوستان ديروزي خود صميمانه تقاضا دارم که از کلمات توهين اميز جدا جلوگيري کنند با حرمت

    18. maj kl. 22:13 = Redigeret = Synes godt om = 10

     

  • Noor Sultani
    دوستان درهمه دوران ها اعضاي بيروي سياسي ما در زندان بودند ،از ماست که برماست

    18. maj kl. 22:25 = Synes godt om = 2

     

  • Fraidoun Farid
    محبت بالاي محبت رفيق طهماس عزيز، از دير زمانيست که در جستجوي گمشده سررگردان ميباشيم و فکر نکنم دريافتش آنقدر ساده و آسان باشد. آن گمشده يعني حقيقت تاريخ و رويداد هاي سياسي حزب عزيز ما طي دودهه گذشته که بشکل گنگ و تحريف شده از طرق و مراجع مختلف بشکل مقاله و روايات پيشکش ما وشما گرديده است . بهمين منظورما براي دستيابي به حقايق نياز به اسناد موثق و مستند تاريخي داشته و در اين زمينه بدون سليقه بايد برخورد کرد.

    18. maj kl. 23:42 = Redigeret = Synes godt om = 5

     

  • M Aref Erfan
    رفقاي عزيزوگرامي ،وهمه هموندان وسروانيکه در پاي اين خامه ديدگاه هاونظريات شان را براي بيرون شدن ازحوزۀ دگماتيسم وکينه ورزي ،وهموار سازي بسترگفتمان سياسي درخط همسوي نيروهاي همطراز جامعه نگاشته اند ،يک کهکشان سپاس!
    ازشما دوستان ورفقاي گرامي خويش عاجزانه تمنا دارم تا به علت غيابت سه روزه ام درين بحث ،که بيرون از دهکدۀ خويش بسرميبردم ،معذورم داريند!
    با تداوم اين بحث،بدينوسيله از تک تک رفقاي گران ارج سليم عليزاده ،سليم سليمي،جيلاني گلشنيار،حسيب احمدي،محمودطهماس،نصيراحمددستگير،صلاح الدين صلاح ،گلزارکاوش ،عمرفيض،فريدون فريد،شهاب الدين سرمند،علي رستمي،شيرصارم ،داکتر حيدرعدل،شاهپور شکسته ،مسعود مهدي ،گروه يادواره ها ونورسلطاني ،که با تمام جسارت وبا تعقل سالم،براي اداي رسالت بزرگ تاريخي وايجاد ميراثهاي بزرگ براي نسل هاي امروز وفرداي کشور،با توسل به قلم وفرهنگ عالي گفتمان ،درين مباحثات شرکت جستند،اداي احترام بي پايان مينمايم.
    سپاسگزارم که رفقا با توجه به درازناي مشترکات سياسي وتاريخي ،با حفظ انديشه ها وديدگاهاي نقاد،شهامت بخشايش رفيقانه را درپيي لغزشها وسوءتفاهمات رفيقانه که درديدگاهاي متفاوت بازتاب مي يابد،ازخود به نمايش گذاشته واين خطوطيست که مسير همسوي وهمگرائي را براي ما بازخواهدکرد وما را وارد تازه ترين وتجدد انگيزترين قصل تاريخ سياسي خواهد نمود!
    کليترين مفاهيم وره آورد اين مباحثات سياسي آنست تا از مرزجدل هاي دامنه دارسياسي ،از توسل به اتهام،وکاربرد نگارشهاي مستهجن که بنياد هاي سياسي مارا درگذشته درنورديده بود،ازکاربرد ادعاهاي واهي بيرون آمده وبرپايۀ اسناد،مدارک و”شواهد” تاريخي ،گذشته هاي فاجعه باررا درسياست گزيني ها،رفتارها،استراتيژيها وشيوه هاي رهبري ودولت مداري،برپايه داشته هاي تاريخي وآزمون زمان به نقد کشيده،وراه هاي آينده را با استفاده ازين آزمونگاه تاريخ ترسيم مي نمايند!
    ديدگاهاي همه هموندان عزيز درکُل بشارت دهندۀ آنست،که با روحيۀ همديگر پذيري به فصل ذهني گريها بايان بخشيده شده وبا استنتاج عاقلانه از پيامد خونبار”فاجعۀ سقوط” وعوامل وانگيزه هاي آن که در ديدگاهاي رفقا ودوستان بخشي اعظم آن متبلوريافته است،راه مشترک آينده را نشاني شد نمائيم.اميدوارم تا درين بحث بيشترين مهره هاي مطرح سياسي ،نويسندگان ،خردورزان،ونقادان “معروف”رخدادهاي سالهاي 90 جمهوري دموکراتيک افغانستان ،شرکت فعال جسته ودرهمين آزمايشکاه سياسي صحت وسقم نظريات شانرا درين ميدان به داوري گذاشته وبه منازعات تباهکن وميان سازماني اختتام بخشند!
    با اينکه رفقاي عزيز،چشم براه معجزۀ تاريخ وگشايش لب هاي سکوت “رهبران” بوده اند،اما بهتر است تا بازهم صفوف نستوه ورزمندۀ حزب به مثابۀ پيشقراولان اين نهضت،اين بار سهمگين “رهبران”را بدوش کشيده وبا خلاقيت تام ،جنبش را ازبحران کنوني بيرون کشيده وبا زدايش ابروارهاي تاريک وامحاي ديوار بي اعتمادي، کانون همگرائي را ايجادنمايند.
    اميد است تا رفقا بر تقاضاي همگاني تمکين نموده وگفتمان را برمدار رخداد هاي تاريخي ونقاط اساسي شکست فکتور داخلي متمرکز نموده وآنرا ازمسيرفرعي بيرون کشيده برمحوريت کلي آرايش بخشند.
    درين گفتمان ،برخي ديدگاه هاي بکروتازه به مثابه گرهگاه رخداد هاي ناهنجارکه به گونۀ غير متعارف درحزب ظهور نمود،بازتاب يافته است،البته پديده هاي که مقدمات فروپاشي را فراهم ساخت. اينها شگرد هايست که نميتوان با سادگي ازکنارش عبور کرد بهتر است تا بطورکار شناسانه اين عناصر را به بحث کشيد..
    از ديد من ،درکُل جايگاه پرافتخار رهبران حزب به حيث پاکبازترين وفداکارترين نيروهاي سياسي جامعۀ ما در راستاي خدمتگذاري براي جامعه ،قابل ستايش است. نمتوان سخاوتمندانه براشتباهات رهبران حزب پرده افگند.اينجا بحث تاريخ وقضاوت تاريخي مطرح است .اينجاسرنوشت فروپاشي يک نظام ويک جامعه مطرح است. به همين منوال،بايسته است تا بدون حب وبغض وکاربرد کلمات توهين آميز،عملکرد هاي سياسي ايشان را بطرزخردورزانه،واقعبينانه ومنصفانه به نقد کشيده وجادۀ سکوت را با همه شجاعت درهم شکستانده ،وصفوف حزب را ازين درد” بلاتکليفي” در روشني نور حقيقت مشترکآ بيرون آوريم.ترجيح ميدهم تا عوامل “پشت پردۀ ” سقوط را که فکتور عمده در بُعد داخلي شکست است،به بحث کشيده ورازهاي ناگفته را براي حزب وصفوف ارزاني فرمائيم.

    19. maj kl. 00:20 = Redigeret = Synes godt om = 13

     

  • Mahmoud Tahmass
    رفيق فريدون فريد عزير سلام پر از صفا و صداقت به حضور شما برسد.،،متاسف استم که شما و تعدادي رفقا سرگردان در يافت گمشده تان حقيقت در 25 سال استيد حقيقت از لحظات اول در همان مسايل تلخ نمايان بود واست مشکل از تعدادي براي پزيرقتن شنيدن و باور داشتن حقايق است ..چون جريان حقوقي و محکمه نيستيم که مدارک داده شود بل اشخاصي مانند من شاهدين استند اکنون وظيفه دست اندر کاران تاريخ نويس و مورخين تاريخ است که درج کتاب نمايند.ما براي بيان حقايق حرفي گنگ نداريم ولي مشکل داريم که گرفتن اسم اشخاص براي افراديکه باورمند به او اشخاص استند،مشکلات در قناعت شان است.مثلا شما اگر به حرف هاي داکتر حيدر باور کنيد در واقعيت دست ياب حقيقت شديد.،،با درود ها.

 

  • داكتر حيدر عدل
    رفقاي گرامي!
    جان مطلب درين است كه تاريخ را كساني مينويسند كه خود در حوادث و رويداد ها حاضر و حضور داشته و بنا به طرز ديد و برداشت از حوادث انها را روز شماري نموده ويا به عبارت ديگر وقايع نگاري مينمايد و در كتاب خاطرات خويش بطور منظم انها را مينويسند كه در حقيقت همه گويا درج تاريخ شده است.
    از جانب ديگر بعضي انسان ها بنا به إمكانات دست داشته خودش اين رويداد ها را بشكل كتاب مينويسد و يا به كمك نويسنده ها و تاريخ نويسان هم عصر خويش. بعضا اين ياد داشت هاي تاريخي ساليان متمادي از نظر ها بدور مانده تا بعضا بر حسب تصادف بدست يك انسان اگاه و امانت دار مي افتد كه بعدا به كتاب با ارزش تاريخ تبديل ميگردد.
    بر ميگردم روي اصل موضوع كه بعضي از رفقا خواهش اراهه اسناد را دارند تا حرف به كرسي بنشيند. در غير ان از اعتبار ساقد است.بلي دوستان و رفقاي عزيز.
    علاوه بر اينكه شاهدان عيني موجود و زنده هستند تا در صورت اثبات مطلب بر صحت اين حادثه شهادت بدهند. خود حوادث و رويدادهاي ان دوران چنين مرحله به مرحله پيش امد كه ضرورت به شاهد و اراهه سند و يا اسناد ديده نمي شود. فقط چشم بينا كار دارد تا همه حوادث را چنانيكه است ببينند نه از عينك علايق شخصي و يا ديد سليقوي ان.

    نظر گذرا از حوادث قبل از پلينوم
    18 حزب !
    ايا رفقا بياد دارند كه هفت ثور بدون موجوديت رفيق كارمل برگزار گرديد ؟
    ايا رفقا بياد دارند كه در همين روز طرفداران داكتر صاحب نجيب عكس هاي رفيق كارمل را پايان كردند كه در راس ان رفيق ظهور رزمجو قرار داشت؟
    ايا رفقا بياد دارند كه بعد از امدن رفيق كارمل از ماسكو به كابل ، اوازه كنار رفتن شان از رهبري حزب بلند شد؟
    ايا رفقا بياد دارند كه تظاهرات وسيع بخاطر نجات جان رفيق كارمل براه افتيد و تا رياست جمهوري رسيد ؟
    ايا رفقا بياد دارند كه يكعده از اعضاي بيوروي سياسي حزب از شادروان محمود بريالي خواهش كردند كه در برابر رفقا ايستاده شده از صحت رفيق كارمل براي انها اطمينان بدهد و همه را به ارامش دعوت نمايند ، كه شادروان مجيد سربلند مانع رفيق بريالي شد و گفت انانيكه كه اين شعله را اتش زده اند خود بروند و جواب رفقا را بدهند ؟
    پس رفقاي عزيز بيايد صادقانه اعتراف نمايم كه همه يي اين جريانات و حوادث روند طبيعي با خود تحت عنوان باز سازي نداشتند و همه شوق قدرت و براي يك عده حفظ مقام و چوكي و براي عده ديگر مثل رفقاي خلقي ما دور شدن رفيق كارمل از مقام رهبري حزب بزرگترين خواست و ارزوي شان بود. زيرا انها ميدانستند كه بدون رفيق كارمل هيچ يك از اعضاي رهبري در برابر توطئه هاي ايشان مقاومت كرده نمي تواند.

    ايا رفقايكه منتظر سند هستند در برابر اين سوالات من چه جواب دارند ؟ و يا باز هم ميگويند كه اين حوادث اتفاق نه افتيده ، لطفا سند اراهه نمايد.
    درين صورت دو جواب ميتوان اراهه نمود.
    1- يا اين رفقا اصلا در عمق اين حوادث و جريانات نبوده اند، صرف بنا بر شنيده ها و علايق شخصي و ظاهرا طرفدار باز سازي. شنيده اند كه گويا علي أباد شهر است. در حاليكه همه ميدانند كه نه ان يك قشلاق كوچكي بيش نيست.
    2- و يا همه چيز را ميدانند و به اصطلاح خود را به نفهمي زده و منكر حقيقت ميشوند و با استدلال نهايت ضعيف ميخواهند افتاب را به دو انگشت خود پنهان نمايند.

    از لحاظ شرعي ، قانوني و حقوقي در صورت شهادت دو و يا بيشتر از ان صحت مسله از جانب همه تأييد ميگردد.
    از طرف ديگر زمانيكه خودم به صفت يك انسان بامسوليت و حاضر در همه حوادث و جريانات ، با قاطعيت و مسوليت ميگويم كه شاهد ان جريان هستم. ديگر ضرورت به اراهه سند نمي بينم تا بعضي انسانها انرا بپذيريد و يا خير.
    در اخير از انعده رفقايكه عقب سند ميگردند ، لطف نمايند به سوالات من جواب بگويند و در مقابل من حاضرم با مسوليت به تمام سوالات شان جواب راهه نايم.
    بدون اينكه كدام نزاكتي و يا سو تفاهم در بين رفقا إيجاد شود.
    اين است راه بيرون رفت از مشكلات و رسيدن به تفاهم و يكدلي.
    موفق باشيد.

    19. maj kl. 01:08 = Redigeret = Synes godt om = 11

     

  • Jelani Gulshanyar
    رفيق گران ارج داکترصاحب عدل!درودبرشما وهمه خونندگان اين صفحه،دوستان ورفقاي که اسناد مستند کاردارند،به کتاب مرحوم ميرصاحب کاروال«درسهاي تلخ وعبرت انگيزافغانستان» ومقالات محترم دستگيرپنجشيري در سايت آريائي مراجعه کنند؛مرحوم کاروال، بسيارساده وفصيح به لهجه خوستي بيان کرده است،وي منحيث عضوبيروي سياسي حزب همه حقايق را ازترورتافراربيان کرده است، ميرصاحب کاروال مثل ديگران دهن خودرا پلسترنکرد.روحش شاد،بهشت برين جايش.

    19. maj kl. 22:19 = Redigeret = Synes godt om = 10

     

  • داكتر حيدر عدل
    رفيق گلشنيار گرامي!
    شما درست ميفرمايد و همه ميدانند كه اين حوادث و اتفاقات در سطح كشور و حزب ما رخ داده است. كه ضرورت به سند ندارد.
    در غير ان كتاب اقاي كاروال نيز بدون اراهه سند نزد بعضي ها اعتبار ندارد.

    19. maj kl. 01:50 = Synes godt om = 11

     

  • Yazdan Zafari
    رفقاي گران ارج داكتر صاحب عدل. وگلشنيار عزيز! طبق فرموده داكترصاحب عدل حوادث واتفاقاتيكه در سطح كشور وحزب ما رخ داده ضرورت به سند ندارد. ما همه شاهد ان دوران هستيم از هر وقايع ان زمان روز مره با خبر ميبوديم. محترم دستگير پنجشيري در چند مقاله خود كه درسايت هاي اريايي واصالت. وسپيده دماقبال چاپ يافته به عنوان شاهيد عيني در جلسات رسمي كميته مركزي وبيروي سياسي با وجوديكه در گدشته ها در مخالفت با شاد روان رفيق كارمل قرار داشته به حقانيت رهبري رفيق كارمل اعتراف نموده واز گدشته هايش در مقابل رفيق كارمل ابراز ندامت نموده است, سخنان رفيق كاروال را تعداد كثيري از رفقا در مراسم. اشتراك بر جنازه زنده ياد رفيق كارمل در مسكو شنيده اند .رفيق پنجشيري ومرحوم رفيق كاروال به عنوان شاهدان عيني ان زمان بحيت اعضاي بيروي سياسي چشم ديد هاي شان را براي نسلهاي اينده وطن بيان داشته اند.وكتاب سر نوشت. عم انگيز وده ها اسناد وشواهد ديگري نيز وجود دارد كه بر تاريخ. حزب ما قضاوت نموده وحاﻻ بر ما اعضاي ان حزب است كه ديگر هوشيار بوده براي ياوه سرايان وقت نداده. هر چه بيشتر خود ها را منسجم سازيم. در شرايط كنوني وطن نياز به انسجام شما دوستان دارد. وزخمهاي خونين ودرد ورنجهاي وطن بدستان شما وساير وطندوستان مداوا ميگردد وبس.

    19. maj kl. 05:14 = Redigeret = Synes godt om = 8

     

  • Mahmoud Tahmass
    رفيق هاي عزيز ! در روز هفتم ثور وظيفه من مسلح در زير لوژ دقيق محلي که رهبر ها وشخص اول پزيرا در وسط براي راپور وزير دفاع وقطعات و رسم گذشت ميباشندبود واکي تاکي ام با من بود رفقاي ما در هر نقطه اساس توضيف بودند ارتباطات مرکز با تمام شبکه ها همزمان شنيده ميشد رفيق کارمل عزيز جهت ،،،،،،،؟??؟؟ تداوي به مسکو رونده شده بودند از همه خط هاي که به نوبت بايد رسم گذشت آغاز شود نيرو هاي ملکي سازمان هاي حزبي يازده ناحيه از قسمت سينماي پامير تحت رهنمايي ظهور خان رزمجو هدايت ميشد …رزمجو با دو مشاور اکرم سياه ياورش در آن محل براي کنترول نظم رسم گذشت حاضر ميشود ودر شفر مخابره رفيق مسول آن محل پيام به مرکز داد که نفر 1 ک ش هدايت دادند که سازمام هاي حزبي عکس هاي رفيق کارمل را بلند نکنند و بايد تمام عکس ها رفيق کارمل تا سطح تحديد گفتند که جم شود.ختم، من در مقابل لوژ بودم وقتي نوبت رفيق هاي يازده ناحيه رسيد تما م عکس هاي رفيق کارمل بلند شد در حاليکه رزمجو به ماما ها اطمينان داده بود که عکس کارمل به دستور او بلند نخواهد شد..يک شرمندگي و سر در گمي صورت گرفته بود..بقيه در آينده اگر کسي سوال دارد.با احترام.

    19. maj kl. 06:27 = Redigeret = Synes godt om = 8

     

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    رفقا ودوستان عزيز؟ دسيسه عليه حزب وزنده ياد ببرک کارمل از کودتاي 18 آغاز نشده بود از تأسيس حزب تا 57وشش جدي ….. به صورت اخص توسط لايق جاسوس سازمان هاي استخبارتي ومعاش خور تمام رژيم ها تابه امروز و کساني که اورا استاد ميگفتند آغاز شده بود و در کودتاي 18 تبلور يافته که تا حال درد و رنج اش را رفقاي اصيل حزب ميکشند .

    19. maj kl. 09:10 = Redigeret = Synes godt om = 9

     

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    يک اشاره ! ازلحاظ فلسفه و بحث منطقي چهار اصل عمده مدنظر گرفته شودبحث به نتيجه ميرسد .
    1.علم
    2.ثبوت
    3.قبول
    4.اعتبار
    در عدم موجوديت يکي از اين مطرحه هاي فلسفي ،بحث ها وتحقيقات مي لنگد.در غير آن هر پديده که علمي هم ثبوت شود اعتبار و قبول نباشد ميتوان گفت همان دو پاي رادر يک موزه کردن است که مذهبيون ازاين شيوه زياد استقاده مي نمايند. حرمت به تمامي رفقا و دوستان عزيز.

    19. maj kl. 09:45 = Redigeret = Synes godt om = 10

     

  • Yazdan Zafari
    رفيق شاهپور عزيز! دقيق فرموده ايد. بعد از تدوير پلينوم 18 جلسه فعالين حزبي قطعات وجزوتامهاي فرقه 20 بعﻼن داير گرديد. دران جلسه ظهور رزمجو از طرف بيروي سياسي اشتراك ورزيده بود ,درانوقت من منشي سازمان اوليه وكميته حزبي عند ده ان فرقه بودم وگذارش. عند به جلسه از جانب من ايرايه شد. عند ده فرقه 20 يكي از فعالترين قطعات وجزوتاماي فرق 20 به شمار ميرفت از لحاظ مورال, درجه اكمال پرسونل,وتجهيزات تخنيكي از وضعيتي خوبي بر خوردار بود.در گدارش من عﻼوه بر از جنانب متبت ومنفي كار از تطبيق. , هدايات ورهنمايي هاي رفيق كارمل به عنوان منشي عمومي حزب وسر قوماندان اعلي قواي مسلح در جهت ارتقاي احضارات عالي محاربوي ,مورال رزمي قطعات وجزوتامهاي قواي نيز تدكر بعمل امده بود. و ياد اوري از هدايات ورهنمايي هاي رفيق كارمل در گدارش خشم ظهور رزمجو را بر انگيحته بو د ودرختم جلسه در طي سخنرااني خويش مخالفت خود را از ياد اوري نام نامي رفيق كارمل كه ديگر به قلب هاي اعضاي حزب جا گرفته بود مخالفت خود را اعﻼم نمود. رزمجو, داكتر,نجيب,ويك تعداد از رهبران ديگري كه در نزد اعضاي حزب محبوبيت داشتند. با يك عمل نا سنجيده و خود خواهانه همان محبوبيت واتوريطه خود كه درميان اعضاي كسپ نموده بودند ديگر در نزد اعضاي حزب ان محبوبيت شان از دست داده بودند و انسانهاي كه يك بار در ميان مردم خام گرديد وباور مردم از وي سلب شد. مشكل خواهند بود كه دوباره احيا گردد.

    19. maj kl. 13:37 = Redigeret = Synes godt om = 12

     

  • Rasam Ariana
    رفقا و دوستان گرامي از مدتيست نوشته ها و گفتمان را روي اين برگه تعقيب ميکنم مصمم که نوشته ها يادداشت و خاطرات هر رفيق ارزش و معني خود را دارد براي دسيبابي به حقايق شخصا طرفدار ان استم تا چشم ديد ها بيشتر انعکاس يابد . به يقين که همه دوستان و رفقا حاضر اين برگه عمري را براي رفا و سعادت کشور و جامعه شان سپري نموده اند. بيايد از قلم پر دازي ها ، بازي با کلمات حايشه روي ها ، منبعد پر هيز کنيم . انچه حقيقت است به زبان ساده و روان شريک همديگر سازيم مثال مياورم : کدام دوست و رفيق به نوشته هاي رفيق گرامي داکتر صاحب عدل واکنش نشان داد که ان حقايق نيست ؟ تا کي از عقب بايد خنجر زد ؟ چرا دوستان و رفقايکه سعي دارند اين بحث مثل سالهاي قبل به بيراهه رود جوابي براي ان چرا ها و ان ايا ها ندارند انتظار چه را ميکشند ؟ هدف من چيزي ديگر جز بيان حقايق و چشم ديد هاي نيست بنا حق بنوسم که بلي داکتر صاحب عدل انچه شما نوشته ايد آيا گفته ايد من شخصا همه را بياد دارم و در ضرورت بدان سه چهار ايا ديگر نيز اضافه خواهم کرد تا ديگران نيز انرا بياد اورند و يا مثلا اينها کي ها اند و اينجا چه ميکند ؟

    19. maj kl. 22:25 = Redigeret = Synes godt om = 9

     

  • داكتر حيدر عدل
    رفيق ارين گرامي!
    يكعده از رفقا طي ساليان متمادي از نام حزب و رهبران ان مصروف تجارت سياسي بودند و با تاسف تا به امروز نيز ادامه دارد.
    اين رفقا هرگاه قرار شود به ادرس هر رفيق و يا رهبري سابق حزب چه در بخش ملكي و يا نظامي حرفي بزنند و يا عكسي پخش نمايند. گويا حق دارند و هر چه ميگويند هم حقيقت است و هم مستند.
    در مقابل هيچ كس ديگر حق ندارد خلاف حرف شان حرفي بگويد و يا بنويسد.
    يكعده از رفقا در طول ساليان متمادي هر چه ديدند و شنيدند ، همه را با صبر و حوصله مندي تحمل نموده و به اين اميد بودند كه بالاخره اين رفقا به واقعيت هاي عيني ان دوران پي برده از در صلح و اشتي بخاطر أرمان مردم و حزب خود گذشته ها را فراموش نموده ، با درس هاي از ان اينده وطن خود را مقدم ميشمارند. كه متاسفانه چنين نشد.
    هرگاه رفقا صفحات بعضي ازين انسان هاي خود خواه ونفهم را باز نمايد ، خواهيد ديد كه اغاز گر همه اين مسائل انها بودند و هستند.
    ولي با يك تفاوت كه ديگر ما مانند گذشته در برابر اين ها خاموشي اختيار نخواهيم كرد.
    امروز بر ما لازم است تا تمام واقعات و حقايقي را كه از نظر ما گذشته بايد بنويسيم و بيان نمايم.
    تا رفقا بتوانند هر دو رخ سكه را قضاوت نمايند.
    ميبينيد ! براي اولين بار يك حقيقت كه بايد از سال ها قبل بيان ميشد ، انرا نوشتم ، اينها چنين شوكه شدند كه براي شان اصلا باورنكردي جلوه كرد. زيرا با تاسف تا به امروز اين ها به ظاهر اين رهبران فريب خرده بودند و روي ديگر انرا كه واقعيت هاي پنهان در ان نهفته است را نديده اند.
    ما زمانيكه با واقعيت ها روبرو ميشويم ، بايد شهامت انرا داشته باشيم تا انها را بپذيريم. گذشته از ان كه ظاهرا براي ما سخت تمام ميشود.
    به هر حالت در ابتدأ شايد كمي مشكل باشد تا با واقعيت ها روبرو ميشويم. ولي از جانب ديگر براي قضاوت ما اين حقايق نهايت مفيد خواهد بود.
    تا واقعيت ها بيان نگردد ، تاريخ در خلاي ان نوشته خواهد شد.
    موفق باشيد.

    19. maj kl. 23:03 = Redigeret = Synes godt om = 9

     

  • Jelani Gulshanyar
    ازکتاب«عبورازآتش»نويسنده سيدادريس مير نماينده گلبدين حکمتيار.
    صبح 6 ثورارگ رياست جمهوري،کميته مرکزي حزب وطن وساختمانهاي وزارت دفاع وداخله وصدارت که مقرخالقيارآخرين صدراعظم دولت نجيب الله بود عملأ تحت تصرف مجاهديني که مربوط به من بود،درآمد وماهمه تاصبح روز بعد در تآمين امنيت مطمئين ودرجلوگيري از دزدي وتاراج اموال دولتي کوشيديم.
    روز 6 ثور کابل عملأ در تسلط مجاهدين بود.به ياد دارم صبح آنروزآمرصاحب انورخان دنگرکه يکي از قومندانان جمعيت اسلامي بودوملاصاحب تاج محمد مجاهد يکي ازبرجسته ترين قوماندانان اتجاد اسلامي که جبهاتش در خط اول شمال کابل در کاريزمير قرار داشت،با يک جمع مجاهدين شان به قصرنمبر دوي ارگ که محل سوق واداره من بود،آمده وفتح کابل را تبريک گفتند.

    روز بعد درکابل شروع به افرادي که با ما هم آهنگ شده بودند،کردم وقراربراين شد که با توجه به تحولات شمال،ماروند جابجايي افراد راتسريع کنيم.تااين هنگام مرزبندي بين جناح هاي حزب حاکم کاملأمشخص شده ووضيعت از کنترول خارج شده بود.
    من درملاقاتي که در روز بعد ازبرگشتنم به کابل با فاروق يعقوبي در منزل يکي از اقاربم داشتم وي را کاملأ سرگشته وحيران يافتم.يعقوبي ميگفت که ازنجيب کاملأ مايوس شده واين آدم که جنون قدرت دارد،آگاهانه مقدمات جنگ خانمانسوزرا فراهم ميکندوبدبختانه همه درين دام سقوط کرده اند.بايد گفت که ازتمام اراکين دولت وحزب دموکراتيک خلق که من با آنها ملاقي شده بودم،يعقوبي راآگاه ترين وباهوش ترين شان يافته بودم.

    19. maj kl. 23:32 = Synes godt om = 8

     

  • Mahmoud Tahmass
    رفيق گرامي داکتر حيدر عزيز سلام بشما. در جايکه حقيقت نوشته شود و گفته شود اربابان کذاب سياست و مداري هاي ماجرا ها ي بي اتفاقي و مخربين فرار را بر قرار ترجع ميدهند… آنها هميشه در محلاتي استند بوي کثافت شان در جم کثافات ديگر محسوس نباشد کجا توان و قدرت و شرافت شنيدن تحمل وبرداشت حقايق را دارند. با درود ها.

    I går kl. 01:17 = Synes godt om = 6

     

  • Fraidoun Farid
    رفيق طهماس گرامي صد در صد با حرف شما عزيز موافقم !

    I går kl. 01:23 = Synes godt om = 4

     

  • Mahmoud Tahmass
    رفيق جيلاني عزيز سلام بشما. بسيار مطلب جالب را بنشر آورديد اين حقيقت روي دوم سکه است .چندي قبل يک عکس شهنواز تني را با گلبدين حکمتيار ديدم دوستان و رفقا هر چه بد و حرف هاي زننده بود نثارش فرستاده بودند…هدف من اين است او کودتاه کرد عملآ دشمني کرد نزد بادارش فرار کرد ،..،،خوب حال چه بايد نثار کرد براي کسانيکه در ششم ثور گلبدين را در ارگ و هوتل آريانا قصر دو و وزارت داخله جابجا کردند؟ يعقوبي بيچاره يک پوليس مسللکي تحصيل کرده المان و يک شخصيت نيک و بي غرض بود خداوند ببخشدش سخت قرباني بد بود شهادت شان.روح شان شاد باد.

    I går kl. 01:29 = Synes godt om = 4

     

  • Mahmoud Tahmass
    هدف من اين عکس است.

    I går kl. 01:39 = Synes godt om = 3

     

  • Mahmoud Tahmass
    رفيق فريدون فريد عزيز سپاس از هم فکري شما و بنازم شما را همت شما را که واضع پوستکنده نظرات تان بيان ميکنيد.

    I går kl. 01:44 = Synes godt om = 5

     

  • Fraidoun Farid
    رفيقاي عزيزازقرار معلوم اين برگه مربوط ميگردد به قشرروشن و فهميده ، ولي چطور ميتواند امکان داشته باشد ما قصه گک هاي افسانوي سي مرغ پاکسان و دار دسته گلبدين و جهادي هاي کثيف ايشان را منحيث اسناد معتبر قبول نموده وآنرا منحيث يک سند واقعي و تاريخي خويش بپزيريم ، اگر اشتبا نکرده باشم دراين برگه دوستان اهل قلم و خرد بدورهم جمع شده تا با ارائه شواهيد و مدارک از مراجع معتبر در رابط به گذشته هاي حزب خويش ابراز نظر و حقايق را بطور مستند خدمت دوستان پيشکش نمايند نه از منابع نا مطلوب و غلط !

    I går kl. 02:39 = Synes godt om = 6

 

  • Faried Akbari
    رفقاي نازنين درود براي هر يک شما . ما دنبال اسناد ميگرديم در حاليکه ايا ما خود اسناد نيستيم؟ ايا ما که در صفوف قرار داشتيم معامله گر بوديم؟ کدام دستور حزب را ما انجام نداديم؟ ايا ما به اعضاي بيروي سياسي و کميته مرکزي احترام نداشتيم ؟ حتا کسانيکه در مقامهاي بلند تکيه کرده بودند والف در جگر نداشتند ما صرف در تلويزيون ميديديم يا اينکه بيانيه هاي انقلابي انهم از روي کاغذ که مشاورين شان نوشته وترجمان انرا به دري و يا پشتوترجمه و انها يراي مان از روي بخوانش ميگرفتند.انها کساني بودند وهستند که انوقت نيز چيزي در يساط نداشتند وکنون نيز ندارندو به همين خاطر خاموشي اختيار کرده اند وهميشه در معاملات و جنگ انداختن رفقا نقش اول را بازي کرده اند وتاکنون نقش دارند . انها هستند که شهامت ومردانگي صفوف سربازان وجنرالان را درجنگ جلال اباد که پوز پاکستان را بزمين ماليدند ناديده ميگيرند ولي مردم از جانبازي هايشان به افتخار ياد ميکنند.شرم بر چنين کسانيکه داشتيم وداريم. ا رفقاي عزيز. پشنهاد مينمايم کوشش کنيم ما خود را بر گردانيم به پيش از پيلنوم 18دوران دوستي صميميت ورفاقت که ما در ان هنگام هررفيق را در موقف و موقعيت خودش دوست داشتيم وبرايش احترام قايل بوديم . هر گاه توانستيم توته هاي کشتي خود را جمع اوري کنيم انگاه ميتوانيم همه مسايل وگله وگذاريهارا در يک فضاي باز سياسي حل وفصل نمايم ودر يک کنفرانس سراسري کساني را که پايشان در معاملات ذيدخل بوده به محکمه حزبي دعوت نمايم.رفيقانه دست شما عزيزان را ميفشارمI går kl. 10:38 = Synes godt om = 10

     

  • Mohmad Saber
    من بعد از تبادل چند موضوع با جنرال صاحب صلاح الدين صلاح که به يک سوالم هم پاسخ ندادند و با شوخي برايشان از کارسياسي ياد اورشدم بيشتر خواننده نظريات دوستان محترم بودم در اين مدت نوشته هاي شما محترم فريدون فريد محترم را مطالعه کردم فقط ندانستم که براي شما کدام اسناد معتبر اند اگر رفقاي تان که شاهد اصلي هستند ميگويند باز هم سند ميخواهيد اگر از نويسنده هاي خارجي ميگويند و يا از نويسنده هاي مخالف ميگويند باز هم قبول نداريد اگر بگويد که اين مراجع معتبر با ارايه شواهد کدام اند خوش خواهم شد.

    I går kl. 11:33 = Synes godt om = 10

     

  • داكتر حيدر عدل
    رفيق عزيز فريدون فريد!
    خوشحال هستم كه شما و ديگر رفقا را درين صفحه داريم ، كه با نوشته هاي شان پرده از حقايق تلخ ان دوران برداشته و همه را در روشني ان حوادث قرار ميدهند.
    نظر من اينست ! در صورتيكه بعضي رفقا با نظريات يك و يا چند رفيق ديگر موافق نيست و يا اراهه مطلبي از نظر شان مقبول و يا جعل جلوه ميكند. توقع اين است تا در صورت رد ان ، رفيق ما بايد استدلال قوي با منطق زمان اراهه نمايند. نه اينكه در يك جمله و خلاصه گفته شود ! اين را من قبول ندارم ، زيرا بدون سند گفته شده است.
    دوم اينكه! ستدلال خود تان در زمينه مهم است كه اراهه گردد.
    درين صورت ، ميتوانيم راه بيرون رفت ازين پرابلم ها را با تبادل نظر در يابيم. در غير ان بصورت گنگ مطلبي را بيان داشتن ، مهم نيست كه اين مطلب جنبه موافق و يا مخالف داشته باشد. مهم ان است كه اين تفاوت نظر را با استدلال و گفتمان نزديك سازيم و از بين ببريم.
    موفق باشيد.

    I går kl. 11:34 = Synes godt om = 10

     

  • Fraidoun Farid
    رفقاي عزيزم داکتر گرامي حيدر عدل و رفيق خوبم صابر ، ميخواهم يک کتاب بنوسم ولي بنا بر مشکلات کاري بعدأ ميخواهم باشما عزيزان باشم، جالب است !

    I går kl. 12:03 = Redigeret = Synes godt om = 6

     

  • Rasam Ariana
    رفيق فريدون فريد درود به شما ،
    زياد آرزو داشتم شما در بحث باقي ميمانديد . تمنا ميرفت شما رفيق عزيز بيشتر از ديگران واکنش قاطع تري مبني فوتو هاي فوق ميداشتيد ( با متن مرا کاري نيست ) بجاي انيکه انرا جعل بناميد توجه به گذاشته ها بيانگر ان است شهنواز تني کسي بود که عليه حاکميت دولتي به زعامت داکتر صاحب نجيب کوتاه کرد و يکي از عوامل اساسي سقوط حاکميت شمرده ميشود ( حتي امروز از منابع غربي) شما گرامي روي ان تصوير شهنواز تني را با گلبدين نمي بينيد ؟ و يا نميخواهيد ببينيد ؟ من که ميبينم . خير شما انرا جعل بخوانيد واعمال را تفبيح نکنيد و قبح نشمريد . ما هم در گذشته و هم حال ان وظايف شما را انجام ميدهيم درينجا و هم درساير صفحاتيکه بعد دو روز مباحثه بالاخره باند تني و باند حفيظ الله امين با انان که سنگ محبت و دوستي داکتر صاحب نجيب را به سينه ميکوبيدند هم نظر و همنوا شدند و ما را بنام کودتاچي و کارملي از صفحه اخراج کردند . راه تان سبز باد .

    I går kl. 13:03 = Redigeret = Synes godt om = 10

     

  • داكتر حيدر عدل
    رفيق ارين گرامي!
    أرمان و هدف ما و شما از بيان حقايق تلخ تاريخي ان دوران ، كه در اثر اشتباهات نابخشودني بعضي از رهبران منجر به سقوط حزب و حاكميت ان دوران گرديد. تنها رفيق خوب ما فريدون فريد و يا بعضي ديگر رفقا كه نمي خواهند حقايق را طوريكه است ببينند. نمي باشد.
    هدف ما مجموع حزب و مردم شريف افغانستان است ، تا بالاخره بايد اين حقايق در اختيار شان قرار بگيرد. تا توانسته باشند قضاوت عادلانه در مورد ما در اينده نمايند.
    موفق باشيد.

    I går kl. 13:47 = Synes godt om = 11

     

  • Salahudin Salah
    کودتاي شهنواز حکمت يار يک واقيعت انکار ناپذير در تاريخ کشور است و سرکوب ان نيز نذير ندارد که وزير دفاع يک کشور عليه حاکميت قرار گيرد و در نتيجه چنان ضعيف و ناتوان باشد که در اسرع وقت سرکوب گردد به يقين که منابع خارجي و تمام رسانه ها درمورد ان نظريات خود را داشت و ناگفته نماند که در تضعيف نيرو هاي قواي مسلح نيز تاثير گذار بوده اما همبستگي و تشريک مساعي ميان نيرو هاي مسلح کشورو رهبري دقيق از جانب سرقومانداني قواي مسلح در ان زمان در کمترين زمان خلاي ايجاد شده را تلافي کرد . از صفحات کشيدن ها چاره اصلي نيست کسي که به يک ايديالوژي و مفکوره باور مند باشد با توهين ها و برچسپ زدنها و دور ساختن ها از صفحات هيچ اثري به مفکوره وي اگر با اداره قوي باشد ندارد شما دوست عزيز به نظر من تن به حقيقت بدهيد پذيرفتن حقيقت هم کار اسان نيست حوصله و بردباري توام با حاکم بودن منطق نقش بارزي را دارد موفق باشيد

    I går kl. 13:59 = Synes godt om = 12

     

  • گروه دبيران يادواره ها
    رفيق فريدون فريد، رفقاي گرامي، ما در اين برگه اين بحث را اغاز گرديم تا بدون اتهام زني رفقا نظريات و ديدگاه‌هاي خودشان و ديدگاه ساير صاحب نظران که در حوادث سقوط و فروپاشي حاکميت حزب وطن اشتراک داشته‌اند به کنکاش بگيرند و اسناد و ديدگاه‌هاي منابع بين المللي را پيش نمايند که خوشبختانه اين امر به وجه احسن به‌پيش مي‌رود. چنين اسناد ضرور نيست که حتمي مهر و تابه داشته باشد. ما در اين برگه تمام ديد گاه‌ها را بدون سانسور به نشر مي‌رسانيم. ديدگاه‌هاي تمام هموندان اين برگه براي ما محترم و از اشتراک فعال شان سپاس گزاريم. گرداننده گان اين برگه اصول گفتمان روشنگري را جداً رعايت نموده و به هيچ‌کس تاکنون اجازه نداده است تا طرف مقابل را هتک حرمت و يا شخصيت‌هاي در گير حادثه را اهانت نمايد. ولي همزمان با برگه ما صفحه فيسبوکي جناب غرزي لايق هم با تلاش‌هاي مذبوحانه سعي مينمايد تا حوادث را وارونه جلوه داده و با ارايه نوشته‌ها و چرنديات يک‌جانبه افراد مغرض چون غوربندي و ديگران اذهان را به گم راهه ببرد. ان عده از هموندان ان گروپ که با ديدگاه جناب غرزي مخالف باشد کامنت هايش از برگه حذف و خودش بلاک ميگردد که نمونه‌هاي آنرا رفيق سليمي و عليزاده در اين برگه نوشته‌اند. براي ما جالب است که همين رفقاي که در برگه غرزي لايق عضويت دارند و اتهامات و کامنت هاي تعصب آميز را مي‌خوانند که حتي برخي از ان‌ها را ميتوان دروغ شاخ‌دار ناميد چرا نتها واکنش نشان نمي‌دهند و طالب سند نمي‌شوند بلکه آنرا ها لايک ميکنند. من منحيث نمونه يکي دو کامنت را برايتان نشر مي‌کنم تا خود قضاوت کنيد. همچنان بايد ياد آور شوم که تمام کامنت و مطالب اين برگه همزمان در تارنماي رسالت نيز نشر ميگردد تا ساير خواننده گان که در اين برگه عضويت ندارند از آن بهره‌مند شوند.

    I går kl. 14:59 = Synes godt om = 7

     

  • گروه دبيران يادواره ها • Nader Sidiqi
    ميدان هوايي کابل قبل آر امدن افراد مسلح حزب اسلامي توسط افراد مليشه بنام دوستم و شوراي نظار اشغال شده بود و گلبدين در ميدان هوايي هيچ کدام حاکميت نداشته حتي يک ساعت هم در منطقه ميدان هوايي کابل حاکم نبود بلکه از شروع 8 ثور 1371ميدان هوايي کابل مورد اصابت راکت هاي گلبدين بود و در ان وقت من جريان اصابت راکت حزب اسلامي را بميدان هوايي ازخير خانه که من دران خانه زند هگي ميکردم از بام خانه مي ديدم , اين همه اضافه گويي است صرف افراد گلبدين در سالنگ شمالي که من ازين راه بطرف مزار رفتم در راه ايستاده بودند واسم قوماندان حزب اسلامي صوفي پاينده بود .و هر وسيله ترانسپورتي را کنترول مينمودند من در سرويس با اطفالم بودم هنگاميکه نفر مسلح حزب اسلامي به داخل سرويس بالا شد صرف مردها را مورد سوال قرار مي دادند و تنها مرا از سرويس پائين نمودند از من سوال کردن کجا ميروي گفتم در کابل جنگ شديد شده براي موقت مزار ميروم بعد برايم گفت پيش مليشه هاي گلم جم خو نمي روي من گفتم نخير بعدآ به من گفت که به خاطر اطفالت ما ترا منتظر نمي سازيم برايم يک تکري توت را براي اطفال من دادند . و سرويس را اجازه داد که برود . براي محترم نويسنده اين کتاب بايد بگويم که اين کتاب را اگر بعداز 50 سال چاپ ميکردي بهتر بود که کسانيکه تمام جريانات 8 ثور را به چشم خود ديده اند و در کابل زنده گي ميکردند و همه نظر به سن وسال زنده نمي بودند و اين اضافه گويي تان را اگر نسل بعدي مي پزيرفت . در مورد فريد مزدک بايد بگويم که وي در روز هاي اول در موتر جيپ سياه با محافظين از شوراي نظار آزدانه در کابل گذشت و گذار داشت و من در جاده تيمورشاهي که منتظر سرويس چهلستون بودم اورا به چشم خود ديديم . حزب اسلامي صرف 3 روز در مرکز کابل بودند و قرارگاه شان در باغ چهلستون و قطعه مخابره در مکرويان بود و بعدآ به تپه مکروريان کشانده شدن و بلاخره به شاه شهيد بعدآ بگرامي و چهارآسياب و لهوگر جابجا شدن تا روزيکه من در کابل بودم .صرف در مورد سيداکرام پيگير که در مزار بود و کارمل که در معمانخانه رياست انحصارات دولتي که تعمير بسيار مجهز بود همراي فاميل فاروق سيغاني معاون انحصار دولتي زنده گي مي نمود در بندر حيرتان و شب که من به رسم تصادف در حيرتان با فاروق سيغاني که در مکرويان در يک بلاک زندهگي ميکرديم و يگان روز و شب در صورت ضرورت از تيلفون خانه من استفاده ميکرد به ان پاس مارا به خانه خود براي يک شب برد و برايم گفت که ديشب درهمين کوچ يا چوکي که شما فعلا قرار داريد ديشب کارمل صاحب نشسته بود و امروز به قصد مسکو از سرحدحيرتان گذشت . من برايش گفتم که هميشه اين جا بود گفت يگان وقت ولي لباس هايش اينجا بود. براي فعلا همين قدر <<<<<<<<< و ادامه خواهم داد در نوشته من حتي يک کليمه آن اضافه گويي ندارد .
    15 mei om 20:15 • Bewerkt • Vind ik leuk • 4
    I går kl. 15:01 = Synes godt om = 3

     

  • گروه دبيران يادواره ها Nader Sidiqi
    رهبري حزب وطن در بالا کشيدن يک تعداد از اعضاي حزب به کميته مرکزي ح .د.خ. ا و بيروي سياسي { بيروي اجرائيه حزب وطن } بعد از کودتا پلان شده از خارج ، توسط تني وزير دفاع سابق ، بدون در نظر داشت وفاداري کانديدان به ارمانهاي حزب ، وطن و شايستگي ؛ بلکه بانظر داشت رفاقت هاي شخصي و فرکسيون بازي هاي دروني رهبري حزب وطـن ، “حــزب وطـن ” مرتکب اشتبأ بزرگ شد. ناگفته نبايد گذاشت تعينات يک تعداد افسران در پست هاي کليدي در وزارت دفاع ، امنيت ملي و وزارت داخله ، زمينه کودتا را از جانب ستون پنجم يا مار هاي داخل آستين حزب وطن مساعد ساخت . دور از واقعيت نخواهد بود که زمينه کودتا شهنواز تني را هم همين ستون پنجم و مارهاي داخلي بيروي اجراييه حزب وطن با همدستي عده ء از جنرال هاي پوقانه ي از قوايمسلاح آنزمان به رهبري نبي اعظيمي . آصف دلاور ، علومي خوردو کلان و عده ديگر و از وزارت امنيت دولي معاونين آن و زارت و از وزارت داخله به رهبري زرمتي قطعات اپراتيفي را سازماندهي کرده بودند تا از يکطرف وحدت حزب را برهم زده باشند وهم آب را خت کرده و خود ماهي بيگرند که همينطور هم کردند با اين پلان شان دور و پيش داکتر نجيب الله را خالي کردند. و هم نيروي هاي مدافعين حزب را ناتوان ساختند. و بايد اضافه نمود که تمام پلان ها ي کودتا دوم در بندر حيرتان در مهمانخانه انحصارات دولتي گرفته شده بود .
    I går kl. 15:05 = Synes godt om = 4

     

  • گروه دبيران يادواره ها Nader Sidiqi
    به ادامه اينک لست صرف افسران نظامي را که در کودتا عليه مشي مصالحه ملي و پلان صلح ملل متحد خائينانه و بيشرمانه دست داشتند. ” سترجنرال محمد نبي عظيمي معاون اول وزير دفاع و قوماندان گارنيزيون شهر کابل , سترجنرال محمد آصف دلاور لوي درستيز قواي مسلح , دگرجنرال نورالحق علومي ريس اسبق تنظيميه زون جنوب غرب ,تورنجنرال عبدالحق علومي مسوول قواي مسلح در شوراي مرکزي حزب وطن , دگر جنرال محمد عظيم زرمتي قوماندان عمومي قطعات اپراتيفي وزارت امورداخله ,دگرجنرال سيد اعظم سعيد قوماندان عمومي قطعات گارد , دگرجنرال عبدالفتاح قوماندان عمومي قواي هوايي و مدافعه هوايي ,بريد جنرال لطيف و بريد جنرال امير محمد جمشيد (فعلا قوماندان عمومي محابس ) کارمندان رياست سياسي اردو ,دگر جنرال عبدالرشيد دوستم قوماندان فرقه 53 جوزجان , بريد جنرال عبدالمومن قوماندان فرقه هفتاد حيرتان , دگرجنرال سيد جعفر نادري والي بغلان , بريد جنرال خان آقا ريس امنيت دولتي بلخ , تورنجنرال يارمحمد معاون وزير امنيت دولتي , تورنجنرال باقر فرين معاون وزير امنيت دولتي , تورنجنرال اسدالله مشهور به مار خور , بريد جنرال بابه جان قوماندان گروپ قومي مربوط رياست پنج و ده ها تن نظامي خاين ديگر در سقوط حاکميت جمهوري افغانستان به اميد اينکه در ائتلاف ننگين شان با اشرار قسمت عمده قدرت دولتي را تصاحب ميشونددست داشتند”
    I går kl. 15:05 = Synes godt om = 2

     

  • گروه دبيران يادواره ها
    بايد ياد آور شوم که در ان برگه بر علاوه غرزي و سهيلا و يک عده از دوستان هم ليک هاي شان را در پاي چنين يادداشت ها گذاشته اند که در اين برگه ادعاي ارايه اسناد و جلوگيري از اتهام زني را دارند ولي در آنجا حتي ايرادي هم نمينمايند. شايد نميتوانند؟ و يا ميترسند که اخراج نشوند؟ ما از آنعده دوستان که در برگه غرزي لايق عضويت دارند(چون محترم نياز زمري و محترم کابلي والا) در صورتيکه خواهان گفتمان سالم در اين برگه ميباشند و در اين برگه عضويت ندارند و يا سهم نميگيرند دوستانه تقاضا داريم تا دراين برگه با تضمين کامل از جانب گروه دبيران برگه در بحث ها سهم بگيرند.

    I går kl. 15:27 = Redigeret = Synes godt om = 10

     

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    بحث در اين برگه يکتعداد روسپيان سياسي و لاش خوران سياسي را همچنان (عر) زي مجدد وپدر جاسوس اش را وارخطا ساخته و فکر کرده بودند بچشم هزاران اعضاي اصيل حزب شهيد ان وقهرمانان 20 سال دگر هم خاک ميزنند اما بي خبر از مشت تاريخ که دگر در دهن بويناک شان ميکوبد و خواهد کوبيد.

    I går kl. 15:34 = Synes godt om = 3

     

  • Nabi Aryan
    دوستان عزيز ! درست يک سال قبل تارنماي پندارنو يک سلسله اسناد و شواهد را تحت عنوان « راز هاي پشت پرده سقوط فاجعه بار کابل در ثور سال 1371» خدمت خوانندگان سايت پندارنو بنشر رسانيد، بعد از مطالعۀ نوشتۀ دوست و رفيق عزيزم عرفان گرامي زير عنوان « شعبده بازاني که با اين “فوتو” آفتاب را پنهان ميدارند!!» مطالعۀ مجدداسناد فوق الذکر را خالي از مفاد نميدانم بنأ توجه شما رفقاي گران قدر را يکبارديگربه آن معطوف ميدارم. http://pendar.forums1.net/t3874-topic

 

  • Fraidoun Farid
    رفقاي عزيز داکترعدل و آرياناء گرامي اصلأ ميخواستم بعدأ بنويسم ولي ناگزير وقت گرفتم تا امين حالا اين نبشته را با دوستان شريک سازم. بلي بدون شک شهنواز تني بمثابه يکي از جنايتکاران مهشور و از جمله نوکران فروخته شده اي اس اي چتلستان و از جمله متحدين غلبدين بي حکمت بوده که در تباني با اين تروريست و قاتل مردم بيگناه دست به کودتاي ناکام و ننگين زد که در نتيجه باعث کشتار مردم بيگناه و ويراني شهر کابل گرديد و با واکنش جدي و وطنپرستانه نيروهاي مسلح کشور قرار گرفته و سپس بدامان دالپسدان پاکستاني خويش شتافت ، من شخصأ بحيث سرباز گارد شاهد کودتا ناکام وي عليه حاکميت دولت جمهوري افغانستان و حزب ما بوده ام. دوست عزيز آريانا در قسمت تصوير بالا اين دو جنايتکار اصلأ هيچ حرفي نداشته و شما بيمورد شاکي شد ه ايد .رفقاي عزيز سالها قبل در يکي از سايتها اين نوشته شهيد دوکتور نجيب الله را مطالعه و آرشيف نموده بودم که اينک بمنظور روشن ساختن بعضي ذهنيتها و غنا بخشيدن اين بحث ميخواهم اين مطلب را در اينجا با عزيزانم شريک سازم.
    _________________________
    نامۀ شهيد دوکتور نجيب در رابطه به کودتاي شوم وننگين شهنوازتني – گلبدين
    درذيل متن نامه دوکتورنجيب رييس جمهورسابق افغانستان رامي خوانيد که به خاطر کودتاي نافرجام
    شهنوازتني و گلبدين
    عنواني …………..نوشته است .
    —————–
    بسم الله الرحمن الرحيم
    شاغلي محترم……………
    اين نامه را به تعقيب مراسله قبلي خويش وهنگامي به شمامي نگارم که توطعه کودتاي خاينانه شهنوازتني وگلبدين حکمتيارکه دوروزقبل تحت رهبري سازمان استخبارات نظامي پاکستان براه انداخته شده بود درنتيجه عکس العمل به موقع وکوبنده قواي مسلح قهرمان کشور وهمکاري قاطع مردم شريف وصلح دوست افغانستا ن به شکست ننگين مواجه شد. فرارسازماندهنگان وشرکت کنند گان کودتاي نافرجام به پاکستان صحت ودرستي اسناد وشواهد انکارناپذيردرموراتحاد ووابستگي شهنواز- گلبدين رابه پاکستان به اثبات مي رساند.
    ماقبلآبه تکرارگفته بوديم که عناصروحلقات افراطي متعصب وجنگ طلب درصفوف مخالفين دولت ومشتي ازمتحدين وهم نظراني ما جراجوي جاه طلب ونظاميگران شا ن دردرون دولت افغانستان دست به دست هم داده باحمايت پاکستان بااستفاده ازهروسيله مانع دريافت يک راه حل سياسي وصلح آميزبراي خاتمه بخشيدن به جنگ وخون ريزي درکشوررنجديده ومصيبت زده مامي شدند باپيروزي هاي زوزافزون سياست مصالحه ملي وبخصوص پس ازکشف ودستگيري يک قسمت مهم شبکه مخفي گلبدين درشهرکابل اين عناصروحلقات وطنفروش اميد خودرا براي جلوگيري ازاسقرارصلح وتحقق مصالحه ملي ازدست داده وتصميم گرفتند تابا براه انداختن اين کودتا يک د کتاتوري خونين وسياه رابرقرارنموده وجلو تعميم وتوسعه دموکراسي رادرکشورسد شوند. اين افرادي وحلقات به خوبي مي دانستند که در يک فرداي صلح آميزودموکراتيک درافغانستان جايگاه ومقامي رانصيب نخواهند شد وبرعکس افرادبي شخصيت وبي مقداررا تاسرحد خيانت وجنايت عليه منافع علياي کشورومردم کشانيده وآنهارابه عامل ووسيله پيشبردمقاصد شيطاني وضدافغاني شبکه هاي استخباراتي پاکستان مبدل کرد.
    با وصف انکه کودتا براساس يک پلان دقيق ووسيع تدارک شده بود افرادي کليدي چون وزيردفاع، قوماندان عمومي هواي ومدافعه هوايي دررهبري آن سهم داشتند، قومانداني عمومي اعلاي قواي مسلح جمهوري افغانستان توانست درظرف مدت کمتراز(24ساعت) براوضاع درسراسرکشورمسلط شده وباکمترين تلفات اين توطه بزرگ ضد ملي وضد صلح راعقيم سازد. اين امربارديگرنيرومندي وشايستگي دولت جمهوري افغانستان رابه حيث يک واقيعت انکارناپذير عيني وسياسي جامعه ما به اثبات رسانيد واميدواري برخي مخافل داخلي وخارجي را به انفجارآن ازدرون به يأس مبد ل ساخت. اين پيروزي ماتوانست تا ازوقوع يک فاحعه بزرک ودوامدارباعواقب نهايت وخيم ومرگ بارآن وتبديل افغانستان به يک لبنان ديگر جلوگيري کند. به جرأت واطمينان مي توان ادعا نمود که توطه کودتا عکس العمل آشکاروخشونت با رنيروهاي جنک طلب افراطي وضد دموکراسي دربرابرپيروزهاي روزافزون سياست آشتي ملي ونيروهاي طرفدار صلح ودموکراسي بوده است.
    باسرکوب قطعي کوتاودستگيري حلقات اساسي رهبري آن انشاالله اخرين موانع درداخل دولت براي تسريع هرچه بيشتر پروسه مصالحه ملي ودموکراسي درکشورمابرطرف گرديده وزمينه تجمع تما م نيروهاي سياسي افغاني طرفدارصلح درداخل وخارج کشوربراي تفاهم سالم، معقول وعادلانه هموارگرديده است. دراين فرصت خطيربارديگرازشما دعوت مي نمايم تا به استفاد ه ازحيثيت واعتباراجتماعي تان بکوشيد درتقويت ونيرومندي جبهه صلح افغانستان نقش شايسته ايفاه نمايد.
    (داکترنجيب الله رييس جمهورافغانستان)
    ———————————-
    تذکر: به دليل حجم پيشترنامه نتوانستم که متن کامل نامه رابنوسيم( ظ . ا) محصل از – ولايت کندزI går kl. 16:38 = Synes godt om = 3

     

  • Nabi Aryan http://pendar.forums1.net/t4359-topic

    دسايس پنهان و چهره عريان
    pendar.forums1.net
    براي مطالعہ کتاب روي آن کليک کنيد
    I går kl. 16:39 = Synes godt om = 5 = Fjern forhåndsvisning

     

  • Nabi Aryan http://pendar.forums1.net/t3940-topic :از قسمت اول الي قسمت چهارم

    قسمت چهارم راز هاي پشت پردۀ سقوط جمهوري افغانستان
    pendar.forums1.net
    رازهاي پشت پرده سقوط فاجعه بار کابل در ثور سال 1371 توضيح مختصر پيرامون رازهاي پ…Se mere
    I går kl. 16:43 = Redigeret = Synes godt om = 6 = Fjern forhåndsvisning

     

  • Nabi Aryan http://pendar.forums1.net/t3964-topic

    قسمت پنجم راز هاي پشت پردۀ سقوط جمهوري افغانستان
    pendar.forums1.net
    رازهاي پشت پرده سقوط فاجعه بار کابل در ثور سال 1371 طرح برنامه اين سقوط فاجعه با…Se mere
    I går kl. 16:43 = Synes godt om = 5 = Fjern forhåndsvisning

     

  • Nabi Aryan http://pendar.forums1.net/t4360-topic

    کتاب عبوراز آتش نوشتۀ سيد ادريس
    pendar.forums1.net
    براي مطالعہ کتاب روي آن کليک کنيد
    I går kl. 16:48 = Redigeret = Synes godt om = 2 = Fjern forhåndsvisning

     

  • Nabi Aryan http://pendar.forums1.net/t4361-topic

    کتاب آغاز بدون انجام جريان مذاکرات ليبيا
    pendar.forums1.net
    براي مطالعہ کتاب روي آن کليک کنيد
    I går kl. 16:59 = Redigeret = Synes godt om = 2 = Fjern forhåndsvisning

     

  • Rasam Ariana
    رفيق فريدون فريد ؛
    اگر موضوع را از زوايه ديگر که جهت و هدف موشگافي ها را براي بيان حقايق و انچه در حزب و وطن ما گذشت بنگريم ، شکوه نه بل گلايه من باعث شد تا شما گرامي چيزي بهتر تر نسبت به گذاشته ها روي صفحه بگذاريد . نامه را سر تا پا باز بعد از مدتي خواندم . حقايق زياد را منعکس ميسازد . با اضا فه اينکه جريان کوتاه نه يکباره شکل گرفت و نه هم به اسرع وقت ونه هم تنها به ابتکار سر قوانداني اعلي قواي مسلح و يک و يا دو شخص !! سر کوب شد حقيقت انست که نيروي کشفي کشور در ان زمان از ماه ها وقوع چنين کودتاي در جريان بودند و همواره بالاي قلع ،ازبيخ‌برکندن و قمع ان زحمات شبا روزي ميکشدند ولي با تاسف هنوز هم داکتر نجيب شهيد خوشباوري داشت و فکر نميکرد که شهنواز تني به اين سادگي کودتا کند و به بعضي مطالب و اطلاعات باارزش که به مرحومي ميرسيد 80 فيصد اعتماد ميکرد نه 100 فيصد !! ( گواه انچه گفته اميديم ، صرف نمودن غذا تني در منزل شهيد نجيب که فرداي ان دست به کودتا زد را ميتوان ياد کرد ، “اشک را خورد ولي سير نکرد ” ) اين گواه در بيانات شخص داکتر نجيب نيز اگر به دقت شنيده شود بعد ها بيان شده ! نيروي هاي امنيتي و کشفي هرگز نميخواستند حالت چنان شود که با تاسف شد ووووووووو
    حليم جان ريس مخابره وزرات دفاع انوقت که يکي از مهره هاي اساسي کودتا بود و بعدها در يکي از شهر هاي اروپايي جان به حق سپرد بار ها ميگفت ( که چيري استخبارات نه واي خو نجيب چپه شوي واي ) . حتي به ادرس مرحوم يعقوبي و ديگران دشنام نثار ميکرد . حال اگر من يکباره و فرضا بنوسم که چه سندي وجود دارد که نامه از طرف داکتر صاحب نوشته شده باشد؟؟ شما نيز خواهيد گفت ديگر چگونه سند ميخواهيد ؟ سبز تر باشيد.

    I går kl. 17:29 = Redigeret = Synes godt om = 9

     

  • گروه دبيران يادواره ها
    اين بيانيه شهيد نجيب الله در رابطه به کودتاي تني و چگونگي داخل کردن تني و گروپ آنها به تشکيل حزب با مردم پکتيا ابراز نموده اند. https://www.youtube.com/watch?v=asyMYeLF8VM

    “Dr. Najibullah – Speech on Shahnawaz Tanai, Coup d’état” Part 2/7

    د شهيد ډاکتر نجيب الله د وينا بشپړه ويډيو ـ د بي ننګ خاين شهنواز «تڼي» د وسله والې کودتا په اړه
    I går kl. 18:40 = Synes godt om = 4

     

  • Salahudin Salah
    دوستان عزيز ! شما را به خوانش مقاله دکتور نسرين کتونا تبعه هنګري که به زبان هاي دري و پشتو تسلط دارد، تحت عنوان« جنګ جلال اباد»( اموزش هاي آن براي خروج مصون قوت هاي بين المللي بعد از سال 2014 ميلادي از افغانستان) که در چندين سايت انترنيتي هم اقبال نشر يافته و پرده از روي يک سلسله راز ها در مورد جنګ جلال اباد و علت ناکامي عمليه صلح ملل متحد دوران دکتور نجيب الله شهيد، برداشته و به ګفته عام سره را از نا سره جدا ساخته است، دعوت مي کنم.
    http://www.ariaye.com/dari11/siasi/nasrin.html

    arez,siasi, ariaye
    www.ariaye.com
    (و آموزش هاي آن براي خروج مصئون قوتهاي بين المللي بعد از سال 2014 از افغانستان)

    25 min. = Vind ik leuk = 1 = Voorbeeld verwijderen

    ..

    دوستان عزيز من اين ياداشت را از صفحه دوست و رفيق عزيزم زلمي نصرت کاپي کرده ام ودرين بحث انرا با دوستان غرض بيشتر ابراز نظر ها گذاشته ام دوستان و رفقا مي توانند نقاط نظر خود را بيان نمايند
    arez,siasi, ariaye
    www.ariaye.com
    (و آموزش هاي آن براي خروج مصئون قوتهاي بين المللي بعد از سال  2014 از افغانستان)
    for 23 timer siden = Redigeret = Synes godt om = 4

     

  • Mohmad Saber
    دوست خوبم فريدون فريد محترم تشکر از شفقت تان دوستان محترم من از اشتراک فريدون جان فريد از کاووش محترم از جنرال صاحب محترم صلاح الدين صلاح سپاسگذارم که با هرچه مي انديشند با شکيبايي و فرهنگ خوب مينويسند و با شهامت مينويسند ولي شرم است به انهايکه بنام داکترصاحب شهيد تجارت ميکنند و در وقت اش ام تا همو وقت از اش استفاده کردند تا که در پيش همه بدنام و مجبور به فرار اش کردن و حالي هم بنام اش تجارت ميکنند و در هرجاي بدنام اش ميکنند که يکي اش شهامت اينرا پيدا نکرد که يک حرف بزند حال شرم است و ننگ است که دوستان ما به انها وقت خود را ضايع کنند گفته طهماس صاحب وارخطاستند که تجارت شان خراب ميشود. جنرال صاحب صلاح باوجوديکه در دلم کلوله ماند که يک سوالم را جواب بدهيد ولي دوست تان دارم در همين چند سال از شما يک حرف زشت نه شنيده ام و هميشه در بحث ها با مه صميمي بوديد. مگر حيف تان کرده با اين بزرگي تان لينک اين مقاله مجاري صاحبه را مانديد به مثابه سند اين بي بي را مه خوب شخصي ميشناسم حتي خبر هم دارم که همي مقاله ره کي برايش نوشته کرده دل تان و حيف تان بخدا و به شما سوگند اگه از اين کرده لينک دروغ ها و فلسفه هاي آسماني ودان صاحب را که جناب لايق نوشته کرده اند و انها بنام خود چاپ کرده ميگذاشتيد خوبتر بود.حد اقل نام شان خو فقير محمد ودان است. ميترسم که در اينروز ها ودان صاحب بسيار مومن و مسلمان هم شده اند مرا بد دعا نکنند حيف ام مي ايد که رفيق هاي ما تا حال نه فهميده اند که يک گروپ به نام داکتر صاحب شهيد چه دوستان خوب ما را در چهره هاي ديگران بازي ميدهند. اولين مسول بدنامي داکتر شهيد و ايجاد بي اتفاقي ها را لايق صاحب در خانه همي ودان صاحب که از مريد هاي قديمي شان بود تهداب گذاشت بعد از مهاجرت اش توسط اي اس اي دشنه هاي سرخ اش،کردارهايش و بندار هايش و مصالحه ملي اش دل تان باور ميکنيد به جز ده فيصد اش که تعاريف شخصي خود را کرده از خود اش است ديگر همه اش از لايق است و بعد از اوکي اي اس اي و به مصرف اي اس اي چاپ کرده است يکبار بخوانيد چشم پت ميفهميد بيدار شويد رفيقاي گلم تاکه ما شيطان را ديده به دانسته فرشته بگيم روز خوبي نمي بينيم و يکجاي نمي شويم و همتو شک سر يک ديگه خود ميکنيم دوست خوبم و گلم فريد محترم اگه همي گپ مرا بدون سند قبول کنيد که سند اش را هم خودت ميفهمي حتي داري تمام مشکل ما صفوف حل است. کامگار باشيد .

    for 23 timer siden = Synes ikke godt om længere = 8

     

  • Salahudin Salah
    دوستان عزيز من اين ياداشت را از صفحه دوست و رفيق عزيزم زلمي نصرت کاپي کرده ام ودرين بحث انرا با دوستان غرض بيشتر ابراز نظر ها گذاشته ام دوستان و رفقا مي توانند نقاط نظر خود را بيان نمايند .

    for 23 timer siden = Synes godt om = 5

     

  • Salahudin Salah
    صابر عزيز ممنونت سپاسگذار ! ما همه دوستان خوب دوران هاي دشوار مبارزه بوده ايم و کنون هم با هم دوست هستيم دوست با دوست و يا رفيق با رفيق نبايد با زبان دشمني حرف بزند .گرچه بعضي اوقات ممکن بالاي همدگر عصبي شويم ولي حق توهين کس را نداريم . من از دوران مکتب و اولين روز هاي مبارزه حوصله جرو بحث ها را داشتم ولي از حرف تحقير و توهين بدم مي امد بياد دارم در سال هاي 52 و 53 در دوره ليسه ساعت ها با اخواني ها بحث مي کرديم ولي به کرامت انساني يکدگر بي مورد تحقير نمي کرديم حالا چرا به رفقا و دوستان خود توهين کنيم من اصلا اين حق را بخود نمي دهم سپاس از شما که اين برخوردم را تايد کرده ايد و دوستانه ابراز داشته ايد . من بارها گفته ام که به عضويت حزبي ام افتخار مي کنم خوب و بد حزبم يعني اگر رهبري حزب در شرايط و اوضاع مختلف کشور اشتباه هم کرده باشند صد ها افتخارات هم دارند من با هر دو هستم اين را هم گفته ام که کنون سياست مستقل مربوط به خود را دارم زير تاثير هيچ يک از اعضاي رهبري ديروزنبودم ونيستم و در هيچ يک از تشکيلات هاي خارج کشور هم تنظيم نيستم ولي حق ابراز نظر را بخود مي دهم . صابر گرامي خدا نخواسته باشد که در دل تو عزيز چيزي کلوله باند تو دوست و برادري من هستي اين نوشته را از صفحه دوست خوبم زلمي جان غرض ابراز نظر کاپي کردم و نوشتم که: ( دوستان عزيز من اين ياداشت را از صفحه دوست و رفيق عزيزم زلمي نصرت کاپي کرده ام ودرين بحث انرا با دوستان غرض بيشتر ابراز نظر ها گذاشته ام دوستان و رفقا مي توانند نقاط نظر خود را بيان نمايند ) هر نويسنده مي نويسد بزرگي اش در ان است که حرف واقيعت را بنويسد ولي مي دانم که فيصدي انديشه هاي خودش شامل اثارش مي باشد هر کي باشد مهم نيست که اکنون من نام کسي را بيان بدارم .خودت و يا اگر من هم بنويسيم انچه شالوده ذهن و فکر مان در پيوند به طرز ديد سياسي مان است مي نويسيم همينطور نيست بهر حالت دوستان اين يا داشت را هم مرور کنند از لابلاي ان ممکن يک فيصدي از حرف ها بدرد اين گفتمان بخورد به نظر من خالي از مفاد نيست باحرمت دوست گرامي ام صابر عزيز

    for 22 timer siden = Redigeret = Synes godt om = 5

     

  • Rasam Ariana
    جنرال صاحب اين داکتر نسرين عضو باند امين جلاد است اگر شما خبر نداريد بعدا من کاپي نوشته هاي شان را خدمت خواند گان صفحه نشر خواهم کرد سالها قبل گفته بودم اينها روزي کتاب خواهند نوشت و نوشتند . ظريف الله ظريف والي ومنشي کميته ولايتي هرات زمان امين که در 24 حوت ميله تانگ را به امر امين بروي مردم بي گناه و با گناه دور داد و شليک مرگبار کرد که هنوز هم به نام پرچمي ها تاپه زده ميشود نيز مصروف نوشتن است تا امين را نويسنده معرفي کنند و اثار را بعد از مرگ وي به نامش قلم زنند. امين شروع و ختم صحبت خود را سنجش کرده نميتوانست چگونه بعد از مرگ نويسنده شد ؟

    for 22 timer siden = Redigeret = Synes godt om = 8

     

  • Salahudin Salah
    دوست و رفيق خوبم محمد صابر ! يک مطلب را بياد داشته باشيد که من هيچگاه سند سازي نکرده ام و نمي کنم خودم بخشي از حقايق و تاريخ زنده و پر از فراز و نشيب حزبم (ح.د.خ.ا و حزب وطن)و حاکميت بوده ام بخاطريکه مصروف يک نوشته هستم تاکنون انچه را که از نزديک ديده ام همه را بيان نکرده ام حوصله و دل تاريخ بزرگ است ما نسل که به پيري رفته روان هستيم پربهاترين دوران جواني را با همين حزب خود بوديم شب و روز مصروف خدمت به انسان ان وطن و افتخار هم مي کنم حزب و وطن بالايم اين حق را داشت

    for 22 timer siden = Synes godt om = 5

     

  • Rasam Ariana
    د وکتروس صاحبه سالها که شما در فيسبوک بنابر مشکلات دسترسي نداشتيد يکي از فعالين برگه ذيل بود :
    https://www.facebook.com/groups/khanpacha/

    for 22 timer siden = Synes godt om = 2

     

  • Salahudin Salah
    ممنونت اريانا عزيز راست مي گويي من در ف ب جوانم ههههههههه اما خودم پير شده ام کنون نشاني ارسالي شما را مي بينم

    for 22 timer siden = Redigeret = Synes godt om = 2

     

  • Salahudin Salah
    فکر مي کنم که ظريف از بغلان به هرات مقرر شده بود

    for 22 timer siden = Synes godt om = 1

     

  • Fraidoun Farid
    رفيق عزيز صلاح الدين ممنون شما يکبار خوانده بودم و بازهم خواندم بسيار جالب !

    for 22 timer siden = Synes godt om = 2

     

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    رفيق فريدون ما چون مصروف نوشته کردن هستند اين دودگاه را دو بار خواندند که اين جفنگيات باند خونخوار امين لا يق را در کتاب خويش افشا ه و روي سياه شان را سياه تر بساز د تا با شد وجدانان خفته بيدار شوند .

    for 20 timer siden = Synes godt om = 2

  • Mohmad Saber
    اين هم يک کتاب از جنگ جلال اباد که راستي براي من نظير اش را نديده ام به اميد اينکه کتاب شما جنرال صاحب صلاح الدين صلاح کتاب دوم باشد که برايش چنان بنويسم در باره اين حماسه تاريخ قواي مسلح قهرمان ما و مردم قهرمان جلال آباد اگر زنده باشمhttp://www.vatandar.at/Nabiazimmi

    for 20 timer siden = Synes godt om = 6

     

  • Salahudin Salah
    صابر عزيز به نظر من اين نوشته ات را ازين صفحه بردار و در صفحه خود نصرت عزيز بگذار من کاملا واضح و روشن ديدگاه خود را در مورد خودت و شيوه هاي خوب در بحث گفته ام همين شيوه را مي پذيرم و انانيکه در جلال اباد به شمول جناب عظيمي که با افتخار در ان جبهه رزميد فشرده بيان کرده ام مي خواهم اين گفتمان کمي متفاوت تر باشد هر گاه من به ادرس کدام دوست و عزيز همسنگرم در جلال اباد کم لطفي کرده باشم بفرما که جواب بدهم درينجا از همه گفته ها بايد راه درست و حل اصلي قضاياي گذشته دريافت گردد

    for 20 timer siden = Redigeret = Synes godt om = 5

     

  • Omar Faiz
    رفيق صلاح الدين صلاح گرامي، من هم نوشته “بلند بالاي” خانم هنگري الاصل را يکي دو روز قبل در تارنماهاي هاي انترنتي خواندم که نوشته تصادفي و بخاطر خروج نيروهاي ناتو و ايساف در 2014 فرمايش داده نشده است. چنانچه رفيق رصم اريانا اشاره کرده اند سوابق فيسبوکي خانم نسرين کوتنا منحيث يکي از چهره هاي باند امين اشکار بوده و براي عده قابل ملاحظه دوستان که در فيسبوک و در برگه پاچا خان و ديگران معلوم و با تبصيره هاي کم ظرف وي آشنا ميباشند. اين مقاله سبب شد تا از کار هوايي هاي خانم رشوه ستان و خود فروش در پروسه انتخابات 16 حمل 2014 آگاهي يابم. اين همان خانم است که منحيث ناظر انتخاباتي در يکي از مراکز انتخاباتي شرق کابل بخاطر پِر کردن صندوق هاي رايدهي از يکي از کانديدان رشوه مطالبه بود و گزارش تصويري او مستند از طريق تلويزون امروز به نشر رسيده است. بنابرين اين خانم برعلاوه سوابق مخشوش و مکدرش از جانب کميسيون مستقل انتخابات متهم به نقض قوانين کشور ما ميباشد. علاقمندي اين خانم در حوادث و رويدادهاي کشور ما گوياي وابسته گي وي است به يکي از شبکه هاي خارجي و از اين درک نوشته هاي او هم نمتواند بيطرافانه و واقعبينانه باشد. رفيق صلاح گرامي قبل از همه سپاس از اينکه اين نوشته خانم کوتنا را به اشتراک گذاشتيد ولي سوالم متوجه خود شما است که منحيث اشتراک کننده جنگ جلال آباد تا چه اندازه ميتواند ديدگاه “او” واقعبينانه باشد؟ نظر خود تان در مورد چه است؟

    for 20 timer siden = Redigeret = Synes godt om = 8

     

  • Mohmad Saber
    جنرال صاحب صلاح بار ديگر ميگويم از شفقت شما به اين کوچک تان تشکر من نگفته ام که شما چنان کرديد يا گفتيد نوشته ام را مطالعه کنيد من در صفحه دوستم نصرت جان پوست کنده و به شناختي که دارم نوشته کرده ام و اينجا نظر به همين صفحه خير چون شما که خوش تان نه امد…Se mere

    for 20 timer siden = Redigeret = Synes godt om = 5

     

  • Salahudin Salah
    صابرگرامي فهميدم که به ادرس من نگفته ايد مسله خوش امدن من و تو مطرح نيست اينجا بسيار حرف زده مي شود که گاهي خوش خودت و گاهي هم خوش من نمي ايد ولي حوصله و بردباري رفقا مهم تر از همه است هدفم ان بود که انچه محترم نصرت گفته در صفحه خودش است جواب خود را در همان جا از شما بگيرد بهتر است درينجا عده که با وي دوست نيستند نمي دانند که وي چه گفته و شما چه نوشته ايد باز هم مخير هستيد

    for 19 timer siden = Synes godt om = 4

     

  • M Aref Erfan https://www.facebook.com/photo.php?fbid=10202584737835604&set=a.4659933252265.184823.1111436579&type=1&theater

    Tidslinjebilleder
    کتاب :”ياد مانده هاي ازجنگ جلال آباد”!
    رخشنده ترين تصويري پيکارحماسه ساز تاريخ!

    Læs videre
    Af: M Aref Erfan
    for 19 timer siden = Synes godt om = 7

     

  • Jelani Gulshanyar https://www.facebook.com/photo.php?fbid=635382846555543&set=a.150037395090093.33449.100002515008851&type=1&theater

    Tidslinjebilleder
    نجيب الله فرزند موطلائي” ک.گ.ب “بود. گرباچوف ازهمان آغاز درمورد موجوديت قشون سرخ…
    Læs videre
    ميدان هوايي مولانا جلال الدين محمد بلخي که در مزارشريف در پانزده کيلومتري آرامتو…Se mere
    Af: Jelani Gulshanyar
    for 18 timer siden = Synes godt om = 4

     

  • Mohmad Saber
    جنرال صاحب صلاح آن نوشته را برداشتم خير اگر براي يکبار به يک سوال ام پاسخ بدهيد که سه بار به شما نوشتم از شما خواهش دارم جنرال صاحب که نظر شما چيست راجع به اين نوشته چرا شما ادم عالمي هستيد بدون دليل و موجب و ندانستن ارزش اش اينجا نميگذاشتيد خوشحال ميشوم اگر نظر تانرا بدانم راجع به اين نوشته انتخابي شما تشکر از شما

    for 14 timer siden = Synes godt om = 3

     

  • Schahabuddin Sarmand
    دوستان عزيز درود به همه شما ! ما داشتيم سير پوست کرده را يکبار ديگر کنترول ميکرديم که چيز چيزکه اگر باقي مانده باشد هم صاف گردد ولي حالا ما روي يک فضاي که همه در آن خود را شريک ميدانستند مصروف شديم که عبارت از نبرد جلال آباد ميباشد دوم اينکه يکي عوامل عيني شکست را مي پذيرد و ديگري آنرا کودتا ميگويد ولي تيکه داران اصلي که جانب اعظيمي گرامي ديوار خود را تکان هم نمي دهند بلي دوستان و رفقاي نظامي ما در گوشه وکنار خريطه و در فلم هم ديده ميشوند اين را انکار کرده نميتوانيم ولي خواهش اين است که روشن تر و پاسخ دهنده تر علت حضور شانرا بيان بدارند تا همه تشويش ها رفع گردد . سوم اينکه معاونين و هيات ريسه حزب چرا خاموش نشسته اند من اين را در سياه مشق قبلي خود هم صراحت داده ام . حزب شکست خورد و تعدادي از حزب بريد و با تنظيم ها چسپيد رهبر حزب با همه دلسوزي بار بار تاکيد نمود که روابط زنجير خود را حفظ و از بين خود بلخصوص کادر ها، رهبري سازمان بعدي خود را انتخاب نمايد . بيايد ببينيم که به چه شکل و شيوه مطلوب اين شکست و ريخت را ميتوان ترميم سالم نمود و خود را وقف کرد . بدرود

    11 timer = Synes godt om = 5

     

  • Faried Akbari
    درود يه رفيق سرمند عزيز. همين جمله را که شما عزيز نوشله ايد درست نفهميدم( رهبر حزب با همه دلسوزي بار بار تاکيد نمود که روابط زنجير خود را حفظ و از بين خود بلخصوص کادر ها، رهبري سازمان بعدي خود را انتخاب نمايد .) هرگاه لطف نموده کمي روشني اندازيد خوش ميشوم.سپاس از شما .

    10 timer = Redigeret = Synes godt om

     

  • Majid Yar
    دوستان عزيز حدود يك ماه از جر وبحث در اين نوشتار ميگذرد ولي با اظهار تاسف اين حقير منحيث خوردترين فرد شما به جز ضياي وقت چيزي نصيبم نشد مرغ هر دوست فقط يك لنگدارد، هر دوست ما عاشق نظريات فيلسوف مهابانه خويش اند از هر جاه نقل قول و مانند ملا هاي پشاوري كتاب كشي ميكنند هيچ فردي حاظر نيست خطاي خوش پذيرفته و با اظهار ان بزرگ منشى كنند ، من به اين نتيجه رسيدم كه همه خطا ها ي از من بوده كه عمر ام جواني ام وهمه را فدايي حزبم كردم

    9 timer = Synes godt om = 2

     

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    رفقاي عزيز ! چون نظريات و تحليل هاي رفقا در تار نماي رسالت نشر ميگردد متوجه با شيم دو بار ه بردا شتن کاري را نمي کند .در تار نما تماما ميتوانند آنر ا مشا هده کنند چه در فيسبوک با شند يا نبا شند .

    9 timer = Synes godt om = 1

     

  • Shahpoor Shekasta Thahmass www.resalat.de

    بازگشت به صفحه اصلي – رسالت resalat
    www.resalat.de
    باتوجه به درازنائي تاريخ تجاوزات استعماري ،مداخلات وجنايات هولناکي که درسرزمين افغانستان رخ داد ، همگام با رخداد…ادامـــــــــه
    9 timer = Synes godt om

     

  • Schahabuddin Sarmand
    اكبري عزيز ! هدف از رهبر زنده ياد ببرك كارمل است كه در بدترين حالت صحي رفقا را در روابط حزبي فرا ميخواند و از رهبري (هيت إجرائه و معاونين )بادرك كه داشت سازندگي را توقوع نداشت به اين سبب جهت يك تشكل منظم رفقا را براي شناخت ودرك ويسع در تامين رابطه دعوت ميكرد چنانچه در آلمان اين شيوه وجود داشت وتا سرحد نشست هاي جمعي جهت تبادل نظر هم إنجاميد . بدرود

    9 timer = Synes godt om = 10

     

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    رفيق يار عزيز ! اينکه از گذشته هايتان پيشمان هستيد مربوط ميشود به خود تان هزاران عضوٰ حزب به گذشته هاي خود افتخار دار ند و آر مان هاي مردمي آن حزب شهيدان و قهر مانان را در سر تا به همين حال دار ند مانند رفيق صلاح عزيز که در کمنت اش تذکر هم دادند بيايد اگر چيزي از تار يخ مينو سيد بنو سيد ورنه زحمت هاي رفقا که چه مخالف و چه موافق نظر و تحليل دار ند را نا ديده نگير يد . حرمت

    9 timer = Synes godt om = 4

     

  • Majid Yar
    شاهپور عزيز من انچه مينويسم از ان پاسخگو ام نه برداشتي که شما ميکنيد من هيچگاه از گذشتهام نادم نيستم و مانند ديگر عزيزان با تسلمي وطن را ترک نکردهام من دوران سياه جهادي ها و سياتر از ان طالبان را در وطن تجربه و زندان ها را متقبل شدهام و در سال 2000به اروپاه امدهام بحث يکه نتيجه اش از فبل اشکار باشد ضرورت به پرداخت ان چه دقيق بعد از پ 18 حزب پارچه پارچه شد همه شاهدام شمال در اثر توطه سقوط کرد و درکل حزب را دوسته تسليم دوشمنان ايدلوژي گرديد اين همه اشتباهات را ما صفوف حزب انجام دادهيم وحال اين ما ايم که پيشمانيم بنازم قضاوت را

    8 timer = Redigeret = Synes godt om = 2

     

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    بلي رفيق يار عزيز دقيق فر موديد … بحث با لاي روي همين تسليمي است که يکباره اشرار تروريست برداران آزرده خاطر و تسليمي آغاز شد و خود فرار ميکردند وميخواستند اعضاي حزب را در هزاران چاراهي به دار آوايزان نمايند .

    8 timer = Synes godt om = 1

     

  • Majid Yar
    تماس عزيز چه تصور داريد بعداز تسليمي چه تعداد از رفقا در زندان هاي پنجشير نيست ونابود شدند و پوسيدند رفقا حزب تنها همين تعداد کادر ها و رهبري نبودند که با بکس هاي ديپلومات وطن را ترک کردند . اگر توطه در کار نبود چرا اين رهبران فاميل ها وحتي دورترين اقارب خويش را به اروپا و اميريکا سالها قبل ار تسليمي انتقال دادند ايا اگاهي هم به اين نکته توجع کردهايد.

    8 timer = Redigeret = Synes godt om = 2

     

  • M Aref Erfan
    اينک از ژرفاي قلبم بهترين درود ها وسپاسهاي قلبي خويش را حضور هموندان عزيز،خوانندگان گران ارج اين مباحثات بي بديل،وهمه دوستانيکه درپائي آن “لايک ” گذاشته اند نثارمينمايم.بويژه درين راستا از حضورگرم وپرمهر رفقا ودوستان هريک محمودطهماس،داکتر حيدرعدل،جيلان…Se mere

    6 timer = Redigeret = Synes godt om = 7

     

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    يار عزيز اکثرا در وطنم بارفقا امروز حزب چب و فعال انداگرچه چندين حزب شدند ولي قابل افتخار اند در مورد بکس ها دليل تان ببخشي سطحي است حزب ما مسوليت افراد خاين را نداردلطف کرده بحث مهم را به حرفهاي بهوده تبديل ننمايد خواهش است عزيز.

    8 timer = Redigeret = Synes godt om = 4

     

  • Majid Yar
    شاهپور عزيز هميشه در نظر رفقاي رهبري حرف هاي ما صفوف بيهوده جلوه نموده تاريخ حزب در مورد عملكرد فرد فرد محاسبه خواهدكرد راستي هم افتاب به دو انگشت پنهان نميشود

    7 timer = Synes godt om

     

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    رفيق عزيز بيايد چت خصوصي بامن داشته باش تا مزاحم اين بحثها تاريخي نشويم حرمت

    7 timer = Synes godt om = 1

     

  • Faried Akbari
    همان ضرب المثل بيادم امد که ميگويند دستم به الو نميرسه طرش است. بيروي سياسي وکميته مرکزي از هم ريخته وپارچه پارچه کمک ها قطع شده دولت از هم پاشيده. مردم نان مي خواهند . چطور ميتوانستيم از اين همه دشواريها بير…Se mere

    6 timer = Synes godt om = 4

     

  • Saleem Alizada
    رفيق مجيد يار گرامي بسيار مطالب گنگ در بحث و گفتمان روشن شد رفيقا چشم ديد ها واسناد معتبر که در قضايا افغانستان دست اول بودند ترجمه نمودند و همه با حوصله مندي با دليل ومنطق به بحث سازنده مي پردازند تا همه زوايا ناگفته بعد خارجي و داخلي در قضاياي سقوط برجسته شود من فکر ميکنم شما همه مطالب را نخوانده ايد بخاطر اين حدس را زدم که سوال را که شما مطرح نموده ايد جواب ان بار بار در بين بحثها امده است . از شما رفيق گرامي خواهش ميکنم به بحث ها به اصطلاح زانو بزنيد همه را بخوانيد بعد رفيقانه پرسش هاي تان را با دليل و مقطع زماني ان زمان مشرح بيان نمايد تا خواندگان محترم هم از نظريات شما سود جويند و براي راه رسيدن حل قضايا مفيد باشد . اين شيوه مخالفين حزب ما بوده که بدون اشراک سالم در بحث يک بار مينويسند !
    “” کمونيست هاي پرچمي وخلقي با عث تباهي افغانستان و کشتار …..شده و اين نجيب کمونست ريس خاد ……… “”وغيره
    مثلن دراين نبشته هاي اخير رفيق گرامي گلشنيار اسناد معتبر را از دست اول که درقضايا افغانستان رول عمده داشته اند ترجمه نموده است که بسيار گفته هاي گنگ را روشن ميسازد مثلن شما درمورد ان چه گفتني داريد تا خوانندگان محترم از ان بيشتر مستفيد شوند با درود رفقانه

    6 timer = Redigeret = Synes godt om = 9

     

  • Mohmad Saber
    مجيد يار گرامي اين دور از انصاف است که شما زياده از 40 نفر را که اينجا با هم با احترام و دوستانه گپ ميزنند و اين شهامت را کرده اند ملا هاي پشوري بخوانيد اين چه رفاقت و حزبيت است شما را نمي شناسم ولي عکساي جواني تان را راشد و کارمل صاحب را ديده ام. نوشته شما را چند روز پيش در صفحه غرزي لايق خواندم که نوشته بوديد زنده باد غرزي عزيز مرگ به دشمنان ات ما حزبي ها که در کله يک ديگه خود ميزنيم از همي است که تا حال زنده باد و مرده باد خود ره نمي فهميم به کي بگويم وقتي غرزي لايق صاحب مرگ همه ما را بدنامي همه را ميخواهد همراي همه خدمات و خوبي هاي خودت خود را محکوم ميکند زنده باد ميگويد و رفقاي تانرا که درد اش از شما کمتر نيست و پاکي شان خدمات شان مثل شما است مرده باد ميگويد ملا پشاوري ميگويد قربان اي خدا ره شوم سر ما چه حال امده است يار جان گلم به کجا سقوط کرديم .سرمند صاحب هر گپ تان حق است تشکر از شما

    6 timer = Synes godt om = 6

     

  • Omar Faiz
    ميگويند با ما نشيني ما شوي با ديگ نشيني سياه.غرزي لايق در نوشته هاي خود حزبي را ها بنام هاي قوچ هاي جنگي، سربازان حزب قشله… و خود را ايليت جامعه و آن حزب ميخواند. انتظار بيشتر هم نداريم. مرغ يگان براستي يک لنگ دارد و از سر شق نميخواهند پاهين شوند. طوريکه دوستي در همين جا نوشته بود ” ميتوان قناعت کرد و اما قبول نه” براي عده نوشته خانم هنگري که به فرمايش باند امين-لايق نوشته شده معتبر تر از نوشته هاي ده ها رفيق که خود در جنگ هاي جلال آباد اشتراک مستقيم داشته است، ميباشد. همان خانمي که رشوه ستاني اش در تلويزيون هاي داخل کشور رسوا گرديد. مرحبا به چنين قضاوت، واقعن دست هاي ملا هاي پشاوري را از عقب بسته اند.

    6 timer = Redigeret = Synes godt om = 6

     

  • Majid Yar
    دوستان نميدانم چرا كمنت مرا برداشته اند،دو باره مينوسم ، شاهپور عزيز مگر من چه نوشتم كه شما خواهش چت خصوصيي را با من داريد مگر اينجاه در مورد تاريچه حزب بحث نميشود مگر عملكرد رهبري حزب مورد بحث نيست فكر ميكنم شما صرف به چك چكي ضرورت داريد نه به بيان حقايق ، بحث تاريخي شما بدين منوال است اين كامنترا نيز برداريد

    6 timer = Redigeret = Synes godt om

     

  • Majid Yar
    صابر عزيز لطفا تهمت نزنيد من با غرزي سواي حزب شناخت دارم و لايق را تا امروز از نزديك هم نديدهام و هر انكه خلاف مرام حزب عمل كرده باشد لعنت ميفرستم و به هيچ عضو رهبري هيچگونه رابط ويا پيوند ندارم در مورد گذشتهام ميتوانيد معلومات بگيرديد روي سياي حزب ام نيستم وقتي بحث حقاليق را باز ميكنيد توان شنيدناش را هم داشته باشيد

    6 timer = Synes godt om

     

  • Faried Akbari
    چو پرده دار به شمشير ميزني همه را / رقيب نيز چنين محترم نخواهد ماند. گربا چف و تيم جنايت کارش به رفيق نازنين ما که چقدر در قلب زحمتکشا جا داشت خيانت کرد . اينرا بايست رفيق نجيب ما وتعداد ديگر رفقا درک ميکردند همين تيم جنايت کار که رفيق نجيب را بالا کشيد روزي در ميدان خدا وراستي رهايش کرد.اميد رفقايکه به سياست پروسترويکا .گرباچف هورا ميگفتند .چکچک ميکردند به اشتباه خود پي برده باشند.

    6 timer = Synes godt om = 8

     

  • Omar Faiz
    جناب مجيد يار گرامي، من دو کامنت شما را همين اکنون هم ميبينم. ولي يک مطلب را بايد از همديگر تفکيک نمود که ما در اين برگه کارکرد هاي رهبران و رهبري حزب را مورد بحث قرار نداده و نمي دهيم ما در اين بحث در مورد عوامل فروپاشي و سقوط حاکميت حزب وطن را مورد بررسي قرار داده يم از روي لطف اين بحث را به بي راهه نبريد. ما ميخواهيم تا بدانيم که فروپاشي و تدابيري که به اين منظور اتخاذ گرديد از کدام تاريخ آغاز شد؟ چه اقداماتي بدينمنظور عملي شد؟ مجريان و پلان گذاران اصلي کدام مراجع بود. ….. زيرا حاکميت در يک روز و يک ساعت با اقدام داکتر صاحب نجيب بخاطر ترک وطن صورت نپذيرفت بلکه آن اقدام آخرين تدبيري بود که همه در جريان آن قرار دارند.

 

  • Mohmad Saber
    يارجان گرامي اگر خوبي هاي تان نميبود حيف تان نميگفتم عکس شما با کارمل صاحب پوستر کلان در هر جاي بود او وقت نميشناختم شما را چند روز پيش يک رفيق از شما برايم گفت او هم مه پرسان کردم که اين يار صاحب در صفحه غرزي لايق بسيار مي نويسند ميشناسيد من تهمت نميکنم شايد ياد تان رفته باشد فقط من فشرده نوشته تانرا Niaz Niaz
    نيكمرغه او بريالي مو غوارم .
    Vertaling bekijken
    26 april om 14:37 = Vind ik leuk = 2Majid Yar
    غرزي عزيز هميشه چنين جوان وشاداب ميخواهمت بد خواهانت نابود باد
    26 april om 16:27 = Vind ik leuk = 2

    Torsonzada Merza
    هرزل چه ستاسي فوتو وينم هغه يخي شپي او ورزي را په ياد شي كوم چه دسيلو،خوشحال مينه، كوته سنگي ، افشار،قلعه شاده، دشت برچي،،،،،،،،،، او نورو زايونو كي مو تيرولي، خو ددي تولو هلو زلو محصول او افتخار زمونز بي مغزه،خودخوا رهبرانو لكه ترهكي گفتم اينه خودتان بيبينيد

    6 timer = Synes godt om = 2

  • Majid Yar
    صابر جان قسميكه در بالا تذكر دادم من با غرزي از دوران مكتب اشنايي دارم سال هاي 51 ، نه در رابطه به عمل كرد پدر اش با هم نظر ام ونه در رابطه طرز ديداش در رابطه حزب ، من مجسمه نيستم كه هر كه به دل خوا خود تغير جهت ام دهد برداشت خود را دارم و نظر خود را ، در دو سال ودو مه كه نزد شوراي نظار زنداني بودم آموختم كه بايد خودم باشم و به كسي وابسطه ني

    6 timer = Synes godt om = 6

  • Majid Yar
    رفيق فزيد اكبري عزيز بعد پ18 در جايكه شما حقالضويت ميداديد من هم ميدادام وسند هم دارم از چك چكي پروسترويكا نيستم

    5 timer = Synes godt om = 7

  • Omar Faiz
    مجيد يار گرامي، اينکه شما دوسال و دو ماه نزد شوراي نظار زنداني بوديد ميدانم که برايتان خيلي درداور بود و خاطرات ماندگاري از آن روزگار سيه داشته باشيد که حتمي براي ما جالب و خواندني خواهد بود. خيلي علاقمنديم تا آن خاطرات ماندگار را از قلم خودتان در اين برگه بخوانيم. البته هر زمانيکه فرصت را مناسب ديديد ما را از آن خاطرات بي نصيب نسازيد.

    5 timer = Redigeret = Synes godt om = 7

  • Faried Akbari
    اينهم به پاسخ يک کومنت رفيق مجيد يار عزيز. ميگن جنگل را اتش گرفت تر وخشک در ان ميسوخت. پرنده يي با منقار خويش اب ميگرفت و از بلنديها بالاي اتش ميريخت . پرسيدند پرنده چي ميکني با اين اتش سوزي بزرگ با اين مقدار اب اصلن تاثير بالاي اتش نميکند؟ پرنده گک گفت من کارم را انجام ميدهم که هر گاه در اينده از من پرسيده شود که تو در ان اتش که همه ميسوخت چي کردي؟ ميگويم من همه کوششم را کردم تا اتش را خاموش سازم. هر گا ما بتوانيم جان يک رفيق را نجات دهيم هم خدمتي کرده ايم.

    5 timer = Synes godt om = 3

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    لطفا دوستان به بحثي اصل بروند يار عزيز ميتواند روي موضوع اصلي بحث کند ويا ميتوانند در صفحه (غر) زي مجدد آدمکشان و جاسوسان بحث کنند. آزاد اند

    5 timer = Synes godt om = 1

  • Majid Yar
    فريد جان اين پاسخ را به ادرسانها يكه حزب را به خاك سياه نشاندد بدهي نه به من ، من دشمن انهايكه با خزب بخاطر بقا خويش وبخاطر رفاعي فاميل خوش جفا كرداند ام

    5 timer = Synes godt om

  • داكتر حيدر عدل
    رفقاي عزيز درود بر شما!
    از مدتي ميشود كه بعضي رفقا با كنايه و به اصطلاح وطني پرزه گويي را اغاز نموده اند. كه اين شيوه بر خرد از نظر من نادرست است. به جز از وقت گذراني چيز ديگري حاصل ما نخواهد شد.
    شايد بعضي ها قصدي و عمدي ميخواهند ، چنين حركت هاي را …Se mere

    5 timer = Redigeret = Synes godt om = 5

  • داكتر حيدر عدل
    رفيق عزيز مجيد يار!
    اميد با تفصيل ، نه در لفافه ، لطف نموده بگويد ، كي باعث سقوط شمال شد و كدام دست ها در ان بازي ميكرد؟
    ممنون شما.

    5 timer = Synes godt om = 5

  • داكتر حيدر عدل
    رفيق مَجِيدٌ يار عزيز!
    سوال دوم از نوشته شما برايم خلق شد.
    كي ها حزب را به خاك سياه نشاند؟
    علل و عاملين انرا معرفي نمايد.
    در صورت جواب به اين سوالات ، و انهم بصورت دقيق و مشرح. انگاه ميشود پذيرفت كه ما در يك بحث دقيق سياسي و تاريخي كه مربوط به حزب ما است پرداخته و ميخواهيم با تحليل و ارزيابي دقيق اينده را رقم بزنيم. نه اينكه كتره و كيانه را پيشه خود سازيم.
    كه براي ما و شما نه معقول و نه مقبول ميفتد.
    زنده و سلامت باشيد.

    5 timer = Synes godt om = 2

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    در غير اگر به سوال هاجوابي نداشتن پس دستور تخريب بحث را گرفتند که هرگز برايشان اجاره نخواهيم دادحيدرعزيز

    5 timer = Redigeret = Synes godt om = 1

  • Sarem Shir
    رفيق عدل عزيز بجا گفتند و نبايد فراموش کرد که دو دهه را و بيشتر از انرا ما با اين حالت يخنگيري سپري کرديم کفايت ميکند. بايد به اصل موضوع که در اين يک ماه عزيزان زحمت کشيده اند برويم مجيد يار عزيز رفيق عزيز و گرامي ما است برداشت خود را ابراز کردند و تعدادي نظر هم دادند من فقط به صفت يک دوست و رفيق از مجيد يار عزيز خواهش دارم که لطف کن از همان رهبري و… که نزد شما محکوم به سقوط خيانت و هرچه ميدانيد بنويسيد و هرچه ميدانيد بنويسيد تا همه بدانيم بهتر است تا کي در سينه قيد اش کنيد زيرا اين قيد کردن ها ما را درد ميدهد و با عزيزان مواجه ميسازد ديگر هيچ دليلي نداريم که ما انرا نگويم زيرا گفتن ها روان را راحت ميسازد ما در گفتن حقايق سهيم ميشويم و رفقاي ديگر را که يک سمت حقيقت و يا هم هيچ نميدانند کمک هم ميکنيم البته اين نظر من است و خوشبختانه در اينجا همه همين ارزو را دارند و هميگونه سهم ميگيرند با ديدگاه هاي مختلف بدون سانسور…

    4 timer = Synes godt om = 4

  • Majid Yar
    داكتر عدل عزيز به شما بهتر معلوم باشد كه بعد از پ 18 هر سه عضو حرب دو ان با ان مخالف بود و در حلقات خويش تجديد سازمان يافتند كه شخصا خودم از ان جمله بودم و مدت شش ماه وظيفه در رياست مربوبطه به تحليق در امد، با همه دوستان موافقم كه پ18 سر اغاز بدبختي حزب بوداست ، و اما ما در مخالفت ان سازمان دهي ميشدم و در راه خويش استوار بوديم چرا چنان بد سازمان دهي شديم كه به قهقرا برويم

    4 timer = Redigeret = Synes godt om = 1

  • Majid Yar
    با غرض پوزش بايد به كارم بروم بعد از ختم كار دو باره حاضر ميشوم

    4 timer = Synes godt om = 3

  • داكتر حيدر عدل
    روز خوب و كار راحت برايتان ارزو دارم.
    يار زنده و صحبت باقي !

    4 timer = Synes godt om = 4

  • Majid Yar
    ممنون شما

    4 timer = Synes godt om = 3

  • Sarem Shir
    يک خواهش رفيقانه از رفقا و دوستان دارم که به گفته هاي غرزي لايق زياد خود را مصروف نسازند او وظيفه تخريب حزب و رفقا را با يک برنامه دارد که معاش دالري پدر محترم شان قطع نشود و از تقاعدي اش بي نصيب نشود من بحث هاي زيادي با او داشتم او چيزي براي گفتن ندارد چون پاسخ نميدهد فقط مينويسد هرچه بر ضد حزب و افراد نيک نام اش است با افترا تهمت و اتهام به گفته خود اش دست اول نويس …او چشم پتکان با افتاب دارد در نهايت عصبي ميشود و گريز… و براي شنيدن حرف هاي او هم همان چند نفر محدود و چند نام مستعار خود اش ،براي تخريب حزب ما مليارد ها مصرف شده و هنوز هم ميشود جان هاي هزار ها گرفته شده است بهترين آبادي هاي ناچيز ما ويران شده است و هنوز ميشود و اين پروسه بامصرف و جديت بيشتر نسبت به زمان حاکميت وجود دارد زيرا نيم قرن تاريخچه معاصر اين دشمني تمام پر هاي بازي خود را استفاده کردند و اين پر اخير دگر انديشي شان هم سياه برامد چون ريشه ما را که باورمندي به تکامل بود ناديده گرفته بودند و از طرف ديگر به همان اندازه که انها ما را تخريب کردند به همان اندازه قدسيت حقيقي يک جم از بهترين فرزندان روشن شد و روشن شده مي رود.ما در ميان همين بازي ها به همين سه موضوع عمده که بسيار خوب اينجا ادامه دارد نياز حياتي داريم از …تا به اصطلاح پلنوم 18 و از ان تاريخ الي انتقال قدرت و سوي استفاده از نام رهبري حزب هرگاه ما بيشتر در اين زمينه گفته ها و ناگفته هاي خود را بگويم ديگر مشکلي نداريم زيرا اين مشکل هم يا از طريق تبليغ و تخريب دشمن و يا هم از عدم دسترسي به واقعيت ها براي ما به ميان امده است. در نهايت باورمندي ما يکي است ما ديروز هم بهترين رفقا بوديم به خانواده تبديل شديم فردا با خودماني و رفاقت بهتر از گذشته باهم خواهيم بود.

    4 timer = Synes godt om = 9

  • داكتر حيدر عدل
    رفقاي گرامي درود بر شما!
    وظيفه ما است تا حقايق و نقاط تاريك جريانات و حوادث سياسي ان دوران را كه همه در فراز و نشيب ان مانند موج در حركت بوديم. و با تلاش بيپايان ارزو داشتيم تا مسير اين موج و طوفان را در مسير اصلي و درست ان سمت بدهيم. كه مطابق أرمان و…Se mere

    4 timer = Redigeret = Synes godt om = 8

  • Mahmoud Tahmass
    رفيق مجيد يار سلام ميفرستم! اولن نميخواهم رنگ ظرف را بخود بگيرم آب باشم.من نگاه وديد ديگري بشما داشتم ولي وقتي ما همه را مقايسه با ملا هاي پشاوري کرديد متاثر شدم .،،نشنيده ايد زخم کارد ميرود زخم زبان نه.، من ميبينم که شما آينده را هم پيش بيني داريد خوب چه بگويم دوستي باداشتن ملا غرزي فرزند مداري سليمانشاه خاکي که نيم عمرش در دربازه هاي اقوام قبايل براي دزدي يک مشت پول گذشت تاثيرات فال بيني و بيش بيني هاي خود ميداشته باشد..فراموش نکنيد کشتار هاي جمعي و در زندان انداختن هاي شوراي نظار همه از برکت مصالحه ملي ملا نجيب ملا رفيع ملا لايق ملا کاوياني ملا ظهور و امثال شان و اکنون فرزندانشان ملا غرزي ملا توخي ملا ودان وغيره بوده نبايد ما را با ملا هاي پشاوري مقايسه کنيد اين رفقاي دوران کودکي و مکتب تان را نفرين بفرستيد.با درود ها.،

    3 timer = Synes godt om = 2

  • Faried Akbari
    رفيق مجيد يار عزيز.بار ها نوشتم باز هم مينويسم که سقوط حزب . دولت ما امر حتمي بود چون پلان گرباچف خاين بود در راس حاکميت هر رفيق که ميبود سقوط ميکرد مانند ديگر کشور هاي سوسياليستي و دموکرات اين يک درد واندوه بين المللي بودو اما درد من وهزاران هزار مانند من ابنست که رفقاي ما چرا سقوط کردند.

    3 timer = Synes godt om = 2

  • Rasam Ariana
    هر کي پا کج مي نهد خون دل ما مي خوريم=== شيشهءناموس عالم در بغل داريم ما
    رفيق صارم گرامي درود به شما ،
    با قسمت اعظم نوشته اخير شما هم نظرم . امـــــــــــــــــــــا شما و عده زياد رفقا حاضر اين بحث شايد شاهد باشيد ، که سالها …Se mere

    2 timer = Synes godt om = 3

  • Yazdan Zafari
    من به عنوان يكي از اعضاي حزب ويكي از مخالفين پلينوم هژده هم بنا بر دﻻيل فراواني كه توسط رفقا در كامنت هاي شان تذكر داده اند ودر اسناد هاي معتبر هم درج است تكرار ان را ﻻزم نميدانم ونه ميخواهم اوقات گرانبهاي دوستان را بخاطر مطالعه ان بيگيرم.هيچ وقتي نشنيده ام ويا هيچ كسي من را مجبور به مخالفت ان نكرده بود. واز اعصاي بلند پايه حزب نيز كسي را دعوت در محالفت به نميكرد. بر عكس انانيكه تشنه قدرت بودند همچو فكر ميكردند واز محبوبيت عده از رهبران وبيروي سياسي كه در نزد اعضاي حزب داشتند.تحمل ديدار شان را نداشتند. من يك. مثالي از زنده ياد محمود بريالي ياد اوري مينمايم. محمود بريالي بعد از رهايي از زندان به عنوان معاون صدر اعظم تعين شد او جهت اكمﻼت مواد مورد ضرورت اوليه شهروندان كابل به سمت شمال توظيف گرديد. بخاطر تامين امنيت راه صفحات شمال وبخصوص سالنگها با افسران قعالين قطعات وجزوتاماي مربوطگروپ اوپراتيفي سمت شمال. در كلوب نساجي پلخمري مﻼقات نمود. وهدايات ﻻزمي را در جهت تامين امنيت ورسانيدن مواد اوليه به شهر وندان كابل براي اشتراك كننده گان ان محفل داد. زنده ياد محمود بريالي دران محفل وساير محافل سمت شمال به استقبال شايان اعضاي حزب ومردم صفحات شمال واقع شد. در صورتيكه زنده ياد بريالي از دل وجان تﻼش داشت تا وظايف اش را موفقانه انجام دهد. ولي جاسوسان وخوش خدمت هاي كه بخاطر تعقيب وي توظيف گرديده بودند. ازان استقبال بي نظير كه از زنده ياد بريالي صورت گرفته بود راپور وي را براي شخص اول در كابل. انتقال داده بود. وكابل وي را در طي 24 ساعت دوباره به كابل خواست. وتحمل استقبال از محمود بريالي را نداشتند. من زمانيكه از بعﻼن دريكي شعبات رياست عمومي امور سياسي تبديل شدم. بعد از كوداتاي كه ميان داكتر نجيب الله ووزير دفاعش صورت صورتگرفت چند ما بعد از ان داكتر صاحب نجيب صحبتهاي با افسران وفعالين حزبي قراگاه وزارت دفاع گارنيزون كابل وساير قطعات مربوط ستر درستيز در تاكويي قصر وزارت خارجه داشت. نيز شواهد سخنراني وي بودم. من نيات داكتر صاحب نجيب رهبر حزب را با صحبت هايش دران محفل نيز درك كردم. ودران زمان فهميدم كه وي چه پاليسي هاي را بازي نميكند. كه در يك دست الكول ودر دست ديگر قران دارد.مردم ما مثل معروفي دارند. ميگويند كه هركس مطابق به نيات شان پاداش شان را ميگيرد. وما ان پاداش هاي صاقانه وي را بچشمان خويش ديديم. ياد اوري سخنان ان شهيد را بر اساس در خواست مكرر رفقا درين كامنت ﻻزم نميدانم.

    1 t. = Redigeret = Synes godt om = 4

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    به ار تباط کمنت رفيق فيض عزيز !؟


  • Faried Akbari
    اين خان دوسريش کيست؟ نشناختم رفقاي عزيز.

    44 min. = Synes godt om = 1

     

  • Shahpoor Shekasta Thahmass
    فريد غزيز اين خان نجيب جان کابلي رهبر حزب نا بستگي ملي که فعلا براي سياف کمپيان ميکند ودگران برا يش زياد تر پول نداند تاکمپاين کند و ملگري نسر ين يکي از نطاره گر ها بين الملي که خو شبختانه در رشوه خوردن اينبار افشا شد ….. وملگري نسرين از طريق سازمان ها جاوسوسي سرمايه دو د گاه را در کا غذ سيا ه کرده که حسرت و نصرت (غر) و غيره افتخار بر (نسر و اين )دارند …

    12 min. = Redigeret = Synes godt om = 2


      • روسپي سياسي (غر)زي لايقآوريل 16
        .

        سير زمان بار ديگر سالى بر حادثه ى شهادت استاد مير اكبر خيبر افزود و هر چى از آن جنايت “درون حزبى” بيشتر فاصله ميگيريم به شفافيت و صداقت حلقه ى رهبرى همان حزب قشله يى بدگمان تر ميشويم. خيبر نخستين و آخرين قربانى ذلت كيش شخصيت و كيش رهبر نه بود، بلكه شهادت وى سرآغاز زوال جنبش انقلابى كشور در گزينه ى انديشه و عمل نادرست بود. حادثه ى ثور كه شهادت خيبر را انگيزه ى آن ياد كرده اند، سرانجام به فروپاشى همان حزب، سقوط حاكميت ملى و ليلام وطن سربلند و مردم آزاده ى آن انجاميد. مبرميت ديدگاه هاى خيبر و وزن شخصيت او را در همين بعد ها بايد جستجو كرد.

        ياد آورى از خيبر و قتل پر معماى وى نه به خاطريست كه به مرده پرستى سردچار شده ايم، يا در گذشته گير كرده ايم و يا سليقه ى كدام گروهبندى را نماينده گى ميكنيم و يا هم اينكه از نام آن شهيد بت ميسازيم و از آن براى هدف هاى ناشى استفاده ى ابزارى ميكنيم. تازه كردن ياد آن بزرگ مرد به معنى اداى حرمت به پيشگاه تمام شهداى گلگون كفن كشور است كه به گونه يى، قربانى جنگ قدرت، جنگ براى قدرت شدند. بزرگداشت از اين روز به معنى آنست كه هيچكس و هيچ چيز فراموش نه شده است و عدالت انتقالى روزى به دروازه هاى جنايت و جنايتكار سه چهار دهه ى اخير بيگمان دق الباب ميكند. خاطره اين روز به معنى تكرار تعهد براى مبارزه با تاريك انديشى و تحجر است.

        ما مأمور گفتن ناگفته ها و رديابى آنچه در شب 28 حمل 1357 پيشآمد، نه ميباشيم؛ ما پيش زمينه هاى آن قتل مرموز و اينكه آن فاجعه به سود و يا ضرر كى و چى بوده را موشگافى نه ميكنيم؛ ما بر قرينه ى آن ترور نابخردانه روريارويى ها و انتقام كشى ها در كادر رهبرى حزب زوال يافته ى دموكراتيك خلق را به كاوش نه ميگيريم؛ پرداختن به شهادت ميراكبر خيبر و يادهانى از آنرا در چوكات يادبود از جانبازى ها و فداكاريهاى فرزندان شايسته ى همان حزب خلاصه ميكنيم و بيشترينه به گفتگو روى پيآمدهاى سياسى آن تراژيدى سرگرم خواهيم شد. ديده به راه واكنشهاى دوستان ….ههههههههههه پدرک ناجوان ات را مردانه فارغ بال کشيدي يعني که پدرک مظلومت هيچ خبر نداشت و تو چاقو در نيفه مبارزه دار ي .

        23. maj kl. 20:22 = Redigeret = Synes godt om = 7

         

      • Jelani Gulshanyar https://www.facebook.com/photo.php?fbid=442991402461356&set=pb.100002515008851.-2207520000.1400872406.&type=3&theater

        Tidslinjebilleder
        رازهاي پشت پرده
        سقوط فاجعه بار کابل در ثور سال 1371

        نشر يادداشت هاي قلمي سليمان…
        Læs videre
        ميدان هوايي مولانا جلال الدين محمد بلخي که در مزارشريف در پانزده کيلومتري آرامتو…Se mere
        Af: Jelani Gulshanyar
        23. maj kl. 21:29 = Synes godt om = 5

         

      • Shahpoor Shekasta Thahmass

        23. maj kl. 21:47 = Synes godt om = 5

         

      • Nasir Ahmed Dastgeer
        رفيق بزرگوار ومحترم جناب حيدر عدل بسلامت باسند !
        با معذرت که وقت کافي نداشتم تا بلا فاصله به پرسش شما جواب ارائه ميداشتم ، بهر صورت ناوقت آمدن بهتر است از نيامدن .
        با وجود آنکه مطمئن هستم من هنوز تا ديرها به رهنمايي شما وهمه رفقاي بزرگوار ضرورت دارم ،ميخواهم فقد نظر خود را خدمت تان تقديم کنم و بدانم شما را چه در نظر آيد.
        برداشت شما کاملاً دقيق است من در بسياري موارد با رفيق گرامي جناب عرفان موافق نيستم : در انتخاب بين حکمتيار و مسعود من پيرو نظريه بد وبد تر نيستم من فقد خوب و بد را ميشناسم .در زمان حاکميت هردو دشمن ما بودند و در پاکستان تشريف داشتنند ، هم چنانيکه رفقا و سربازان قوت هاي مسلح در لوگر و چهار آسياب شهد شدند در پينجشير نيز بهترين رفقا را از دست داديم . چگونه ميتواند يکي پاکستاني و ديگري کابلي باشد ؟ گذارش جنرال رفيع و داکتر وکيل را به بيروي سياسي ( خاصه خپرونه ) حتمي بخاطر داريد که مذاکراک هم زمان در هردوجهت آغاز گرديد ولي معاملات شخصي و گروپي شد . من گاه گاهي از خود ميپرسم آيا اگر رهبري حزبي ما با در نظر داشت منافع ملي ودرايت کامل بر خورد ميکردند و سليقه هاي شخصي وگروپي را در نظر نمي گفتنند ، و به خاطر پلينوم 18 انتقام جوئي نمکردند، نمي توانستيم از ويراني کابل و قتل عام مردم اين شهر جلو گيري کنيم ؟ وتا چه حد رهبري حزب ما در اين تراژيدي سهيم است .؟
        جلسه فعا لين حزبي شهر کابل به همان ترکيب که داکتر نجيب دو بار در زيرزميني وزارت خارجه دعوت کرد ، در هوتل آريانا به حضور چهار معاون داکتر نجيب وشکر فشاني هاي سليمان لايق در رابطه به داکتر نجيب را بخاطر داريد ؟
        بايد هرچه روز تر به اين تسليم کنيم تا به آن ديگر تسليم نشود . آيا موضوع اصلي جريان تسليمي بدون چون وچرا در هردوطرف ، اين حرف نبود ؟
        پس از نظر من همه آنانيکه در پروسه تسليمي سهم داشتنند در حق مردم و مملکت جفا کردند و قهرمان نبودند .
        من افسران نظامي را که در وطن پرستي و شهامت شان هيچ شک ندارم درک کرده ميتوانم که در آن زمان پروسه در سمتي پيش رفته بود که کاري نمي شد کرد ولي باز هم تلاش و ابتکاري از خود نشان ندادند . بطور مثال نجات روسيه از وضع دشواري که داشت فقد به داريت و يکپارچگي نظاميان شان ميسر گرديد.
        رفيق عدل گرامي !
        مطمئن باشيد هرکداما تاريخ زنده هستيم و براي گفته هاي خود صد ها دليل و فاکت و قصه داريم ، ولي پيشنهاد من بريدن از گذشته براي ساختن آينده است ، چون گذشۀ بسيار جنجالي داريم که تعدادي هم خواسته يا نا خواسته به نقاط درد آورش فشار وارد ميکند و فاصله ها را طويل تر ميسازند .
        اگر همين نسل کادر ها و فعالين حزبي مانند شما وهمه عزيزان اين برگه که سر شان به تن شان مي ارزد ، با حذف حلقۀ اول رهبري ، کاري نکنند نه روشن شدن مسائل پشت برده، در مورد پينوم 18 ونه در مورد پناه بردن داکتر نجيب به دفتر ملل کمک ما خواهد کرد .
        من طرفدار طولاني نو شتن نيستم ورنه گفتني بسيار است ، يار زند وصحبت باقي
        سعادت من باشيد .

        23. maj kl. 22:10 = Synes godt om = 8

         

      • داكتر حيدر عدل
        رفيق گرامي دستگير عزيز!
        از لطف و محبت تان جهان سپاس.
        ارزو و توقع من نيز همان است كه شما در مورد ان نوشتيد.
        مطمئن هستم كه اكثريت رفقا در جريان هستند ، درين مدت بيست و چند سال بعد از سقوط ، بعضي كتاب ها و نوشته هاي از رفقاي حزبي خود ما شروع تا نويسنده هاي خارجي و غيره يعني ( خانم نسرين ) بنشر رسيد كه جواب گوي بسياري از سوالات ما بود.
        ولي درين اواخر اقاي غرزي با نوشتن مقاله و نشر عكس هاي از بهترين رفقاي حزبي ما و نشر نامه جعلي بنام داكتر صاحب نجيب ، چه را ميخواهند در خور رفقاي حزبي و مردم ما بدهند.
        هرگاه شما اين مقاله را مطالعه نمايد ، هر سطر ان دنياي از توهين ، تحقير ، كنايه و در يك كلام متهم نمودن رفقاي رهبري حزب به جنايت و خيانت است و بس.
        بناعا علت تمام اين نوشته ها ، منشع ان از انجا اغاز ميگردد و بس.
        بعد ازين رفقا تصميم گرفته اند كه منبعد در برابر هيچ يك ازين نوع اتهامات خاموش ننيشينند. و جواب محكم با اسناد برايشان داده شود.
        رفيق دستگير گرامي!
        نظر و يا گله تان از رفقا در زمان تسلمي قدرت بالاي چشم همه يي ما. ولي يك حرف باقي ميماند. اين گزينه از نظر رفقا و امروز از نظرما معقول ترين گزينه بود بمنظور پيشگيري از خونريزي بخصوص در مورد رفقاي حزبي ما.

        حالا اگر زحمت نشود لطف نموده بنويسيد ، هرگاه شما بجاي رفقاي مسول ، بخصوص بخش نظامي ميبوديد چه ميكرديد و راه حل براي حفظ قدرت چه ميبود. ويا تسليمي چه شكل و با كي ها انجام ميشد.
        موفق باشيد.

        23. maj kl. 22:50 = Redigeret = Synes godt om = 5

         

      • Nasir Ahmed Dastgeer
        رفيق محترم داکتر صاحب عدل !
        من طرفدار حفظ قدرت نبودم و امکان هم نداشت ولي حفظ تشکيلات حزبي بصورت مخفي ويا نيمه محخفي ميسر بود ، که متأسفانه از نظر من بي اتفاقي رهبري حزبي ونظامي سبب شد که حزب منحل و اعضاي آن آواره در بدر گردند . شما ميدانيد در برابر فاميل هاي شهدا و معلولين عضو حزب تا حال در افغانستان چه گونه بر خوردي وجود دارد .
        هم چنان من معتقد هستم که اگر عجله صورت نميگرفت حفظ قوت هاي مسلح نيز امکان داشت .
        به اميد سعادت شما

        23. maj kl. 23:11 = Synes godt om = 5

         

      • Nabi Aryan http://pendar.forums1.net/t4362-topic

        سه ابليس عامل ويراني وطن ما
        pendar.forums1.net
        اسناد سخن ميگويند چگونگي سقوط جمهوري افغانستان و معاملات پشت پردہ آن يکي از مسائ…Se mere
        23. maj kl. 23:50 = Synes godt om = 8 = Fjern forhåndsvisning

         

      • Salimi Mohammad Salim
        رفيق محترم نصيراحمددستگير کي ها بايد اين کار ميکردند ؟ در بخش حزبي سليمان لايق با صلاحيت بود و در بخش نظامي هم رئيس ارکان سرقومانداني قواي مسلح که هردو به گلبدين پيوستند . وزراي قواي مسلح هم سمت و سوي شان معلوم بود ، محترم داکترصاحب هم که وطن ، حزب و دولت را به خداوند سپردند . آيا شما کدام چهره نظامي را مي توانيد نام ببريد که با موجوديت رئيس ارکان سرقومانداني و وزراي قواي مسلح مي توانست قواي مسلح را حفظ نمايد .

        23. maj kl. 23:54 = Synes godt om = 14

         

      • Mahmoud Tahmass Salimi Mohammad Salim صاحب بسيار سوالات زيبا و دقيق.
        23. maj kl. 23:57 = Synes godt om = 3

         

      • داكتر حيدر عدل
        رفيق محترم دستگير!
        تشكر از جواب تان!
        ولي سوال من را با تفصيل جواب نداديد. تا من قضاوتم را با شما در ميان ميگذاشتم.
        گر چه جواب شما را رفيق گرامي و محترم ما رفيق سليمي گفتند. ولي شما اين همه مسوليت را از كي ها توقع داشتيد.
        حوادث چنان با سرعت در حال تغير بود كه اصلا از پيش بيني رفقا خارج شده بود.
        مطلبي را خدمت تان بيان نمايم !
        شادروان محمود بريالي گفتند !
        من از دفتر كارم در كميته مركزي حزب ، بيرون شدم تا نزد كدام رفيق ديگري بروم. ديدم يك مرد مصلح با ريش بلند و پيراهن و تنبان در حال گشت زني است. صدايش كردم و پرسيدم تو كي هستي و اينجا چه ميكني؟
        در جواب ميگويد ! به امر معاون صاحب اينجا امده ام تا محافظت شان را داشته باشم.
        رفيق بريالي باز ميپرسد؟ معاون صاحب كي است ؟ مرد جواب ميدهد ! معاون صاحب جنرال رفيع را ميگويم. تو مربوط كي هستي من قوماندان فلاني از حزب امير صاحب گلبدين.
        رفيق بريالي ادامه داده ميگويند!
        من عاجل به دفترم رفته و به رفيع زنگ زدم و جريان را جويا شدم.
        جنرال رفيع در جواب ميگويد ! من با گلبدين قبلا حل مطلب نموده ام ، شما تشويش نكنيد اين ها را من براي محافظت خود و رفقا به اينجا دعوت نموده ام.
        پس ببينيد ، معامله و سازش تا اين حد و انهم در سطح معاون رييس جمهور و نمي دانم معاون سر قومانداني علا و غيره.
        در حاليكه نه حزب ازين تصميم اگاهي دارد و نه دولت.
        تنها اسمش را ميتوان توطئه گذاشت و بس.
        اميد شما لطف نموده سوال اصلي را مشرح جواب بگويد و گزينه انرا و نوع ادامه حاكميت ويا زنده ماندن حزب را.
        موفق باشيد.

        24. maj kl. 00:30 = Redigeret = Synes godt om = 8

         

      • Fraidoun Farid
        رفيق عزيزداکتر گرامي حيدر عدل بيائيد براي يک لحظه مسايل سياسي، حزبي و تاريخي کشور را با ديد وسيع و از دريچه غير جانبدارانه مورد قضاوت و برسي قرار دهيم و به سوالات که در ذهن ما خطور نموده پاسخي درست در يابيم.
        چنانچه ما اعضاي آن حزب از يک جانب با تصاميم و فيصله هاي حزبي آن موافق بوديم و از جانب ديگر حلقهٔ از مخالفين را در درون آن حزب تشکيل داده وبرخلاف تصاميم و فيصله هاي آن حزب عمل مينموديم.
        قسميکه يک عده از رفقاي ناراضي بر خلاف طرح مشي مصالحه ملي و سازش و اشتراک در يک حکومت با پايه هاي وسيع بوده و آن را خيانت در امرمنافع سياسي پرولتاريا تلقي مينمودند و از جانب ديگر اين رفقا در سدد دستيابي به يک سازش نامحرمانه با حلقات جهادي و سازمانهاي بنيادگرا در جهت فروپاشي حاکميت سياسي و ناکامي پلان پنج فقرهٔ سازمان ملل متحد بودند، مگر اين رفقا تعهد نکرده بودند که با دشمنان آشتي ناپزير خويش تا سرحد پيروزي بايد مبارزه و جنگ کرد و با اين دشمنان ايديالوژيکي خود هرگز سازش نخواهند کرد ؟ چرا اين رفقا در خفا و عقب پرده در تباني با دشمن بستر سقوط حاکميت سياسي را فراهم ساختند ؟
        آيا حزب بشکل دسته جمعي فيصله و تصميم بر اين نداشت تا در آن مقطع زماني براي بيرون رفت از وضع بحراني و سياسي ناگزير بايد راه صلح را در پيش گرفته و در جهت دستيبابي به اين امر يعني دستيابي به يک صلح سراسري و در جهت بقاي سياسي خود در يک حکومت با پايه هاي وسيع عمل نمايد؟ و در جاي شما رفيق حيدرعدل يادآوري نموده ايد که بمنظور جلو گيري از خون ريزي و کشتار در ميان بد و بد تر اين حلقه وريات بد را انتخاب نمود ، هر گاه از لحاظ علوم سياسي و فلسفي هم به اين موضوع دقيق شويد که خوشبختانه تخصص هم داريد هرگز سازش ميان چپ افراطي و راست افرطي ناممکن بوده و عواقب خطر ناکي از خود اثر گذار ميباشد که نتايج و ثمر آن يعني نابودي سازمان سياسي ما ، ويراني کابل و کشتار مردم بيگناه و جاري شدن جوي هاي خون در کشور بوده که همه را ما بچشم سر ديديم و تماشا کرديم و شاهد بوديم ،آيا اين همه ميتواند پاسخ به سوالات بيجواب باشد ؟
        در اينجا در ذهنم سوالي ظهور مينمايد که ؟؟؟ چرا زمانيکه نمايندهٔ سازمان ملل در آن مقطع اساس سياسي و نظامي بخاطر جلوگيري از عدم فروپاشي حاکميت و بميان آمدن خلأ قدرت در کشور چنان سراسيمه به شما جنرال گرامي نبي عظيمي مراجعه نموده و به شخص شما در جهت تشکيل شوراي نظامي چنين پيشنهادي صورت گرفت و شما پزيرش همچو پيشنهاد درست و منطقي را رد نموديد ،تصور نمکنيد که در آن لحظه شما دچار اشتباه جبران ناپزير شده ايد ؟؟؟
        دوستان توجع نمايند به قسمت از کتاب اردو و سياست نوشته محترم نبي عظيمي !
        او درآن روز — همچنان که درصص 538 – 539 اردو وسياست آمده است– ، از توافقي که بين وي و داکترنجيب الله و مجاهدين سابق جهت انتقال مسالمت آميز قدرت صورت گرفته بود سخن گفت واز اين که دگرگوني هاي شمال بدون خونريزي وکشته شدن وپامال گرديدن مردمان بي گناه آن سامان صورت گرفته بود ، مراتب امتنان سرمنشي سازمان ملل متحد را به من واز طريق من به نظاميان باز گو کرد. سپس وي ازايجاد شوراي نظاميي که پس از استعفاي مرحوم نجيب الله براي مدت کوتاهي ازخلاي قدرت جلوگيري کند و پس ازآن قدرت را به شوراي پانزده نفري تسليم کند صحبت نموده وجوياي نظر من در اين زمينه گرديد که دراين جا ضرورت به تکرار آن صحبت ها نمي بينم. تنها مي خواهم بگويم که طرح وي در مورد ايجاد شوراي نظامي با موجوديت وزراي دفاع ، داخله و امنيت دولتي درهمان نخستين لحظات به نظرم غيرعملي و خيالپردازانه جلوه کرد و به نظرم رسيد که اين آدم با وصف دويدن ودويدن و پويايي فراوانش جهت فراهم ساختن صلح وآشتي درسرزمين ما، طرح احساساتي وناپخته يي دارد که نمي توان به عملي شدن آن دل بست. درآن ملاقات او با حرارت سخن مي گفت و از صلحي که به ابتکار وکوشش او به وجود مي آمد به وجد آمده بود. يادم است که هنگامي که از مجاهدين سابق حرف مي زد، دستش را چنان تکان مي داد که انگارمگس مزاحمي را از خود براند. مي گفت : ” آنان ديگر نمي توانند دربرابر اين طرح مقاومت کنند. ديگر همه چيز گذشته است. فقط يکي دونفري هنوز هم مقاومت مي کنند که چندان هم جدي نيستند ، فقط ناز مي کنند ؛ ولي به زودي اين طرح را خواهند پذيرفت.”
        آرزومندم عزيزان خردمندم بپاسخ سوالم بپردازند

        24. maj kl. 02:26 = Redigeret = Synes godt om = 3

         

      • M Aref Erfan
        همه رفقاي عزيز وگرامي وياران وسروران گرانمايه راهزاران درود باد!
        سپاسگزارم از ديدگاهاي رفقاي نهايت محبوب ومهربانم،شير صارم،عمرفيض،شاهپور شکسته طهماس،جيلاني گلشنيار،نصير احمد دستگير،داکترحيدرعدل ،نبي آرين،ومحمود طهماس که با کامنت هاي خويش اين بحث را غنابيشتربخشيدند.
        ديدگاهي همه رفقاي گرانقدرقابل مکث است،دربسا موارد متمم ومکمل اين گفتمان بوده وپاسخهاي بنياديني را براي پرسشهاي تاريخي تديون نموده است.تنهابراي جلوگيري از ضياع وقت گرانبهاي رفقا،ميخواهم چندپاسخ دوستانه را به آدرس رفيق گرانقدر نصير احمد دستگيرارائيه نمايم:
        رفيق دستگير گرانقدر،نبايد پديده هاي بحرانزاي سياسي را درطلاتم دهۀ نود ودرآستانۀ فروپاشي سقوط بطور مجرد،در بعد داخلي ودرحدود ظرفيتهاي هاي فرماندهان ورهبران جهادي درسپيده دم “هشتم ثور 1371،برسي نمود.از سوي دريک ديد روشنگرانه وعادلانه درزمرۀ مجموعۀ سران جهادي دو نفر”حکمتياروملاعمر”نماينده هاي نيابتي پاکستان اند وآنها موظف اند تا براي استقرار صوبه پنجم پاکستان برزمند،فکرکنم که هنوز طرح”کنفدراسيون افغانستان با پاکستان” از سوي حکمتيار درخاطرهاي تاريخ زنده است.درين شکي نيست که مدارج سطح جنايات رهبران وفرماندهان جهادي يکسان است،اما چگونگي انجام ماموريت شان متفاوت است.احمد شاه مسعود،مدتها قبل توسط شهيد داکتر نجيبالله به حيث وزيردفاع کانديد شده بود،اما مسعود نپذيرفت.اين ديد “يکسان پذيري” نبايد چنان توجيه شود که کودتاي وزرائ قواي مسلح در بهار 1371به مشارکت سليمان لايق وجنرال رفيع عليه آخرين بقاياي نظام موجه بود!
        از ديد آگاهان سياسي ،هرگاه درآن زمان ،حکمتيار،”به فتح ظفرمندانۀ کابل ” نائيل ميگرديد،باز شما ناظر حمام هاي خون خواهيد مي بوديد .
        بسيار دوستان عزيزمان ازدو زاويه نهايت خشمگينانه وکينه توزانه به حوادث نگاه نموده ودرخصوص دو چرخش نا موزون ،زخم خونين برجگردارند: اول اينکه چراکودتاي نمايندۀ پاکستان “حکمتيار” با مشارکت نيرومند سران رژيم وقت به پيروزي نرسيد،دوم اينکه چرا شهيد داکترنجيبالله موفق نشد تا آزادانه کشور را ترک ميگفت.هرگاه تاريخ ياري ميکرد اين دو پديده محقق ميشد،ديگر صداي “کودتا” ازين حنجره ها بيرون نمي گرديد.اينجاکسي براي سقوط وفروپاشي نظام وحزب نمي گريند بل براي حکمتيار ميگريند وآه وافسوس ميکشند که چرا درفش پاکستان از فراز کاخ کميتۀ مرکزي حزب ورياست جمهوري به زيرکشيده شد. فکرکنم مردم هنوز حافظۀ شانرا ازدست نداده واين تهاجم وحشتناک لشکرحکمتيار را درکابل به ياد دارند. دوم فرياد ميکشند وناله ميکشند اينکه چرا برنامۀ “خروج “شهيد داکترنجيب الله ناکام شد؟؟
        ميبينم که شما دريک روي سکه نگاه نموده وازمذاکرات “داکتروکيل وجنرال رفيع با حکمتيار سخن مي رانيد،اما برعکس در روي ديگر سکه مذاکرات مخفي ميان حکمتيار وسليمان لايق دريک تباني پنهان جريان داشت.شما اين حقيقت را درکتاب سليمان لايق،(آغاز بدون انجام وکتاب حکتيار”دسايس پنهان وچهره هاي عريان” بخوبي دريافته ميتوانيد.بويژه بسيار غم انگيز است که در صفحات 56-57 کتاب حکمتيار از سوي سران رژيم، نقل قول ميشود که هرگاه طرح نظام ايتلافي را حکمتيارصاحب “برادربزرگ”نپذيرد باز گلايه نکند که رژيم براي ظاهر شاه تسليم داده خواهدشد!!
        دوست گرامي،شما ازانتقامجوئي پلينوم هژده ياد نموديد وخاطر نشان ساختيد هرگاه انتقام جوئي پلينوم هژده نميبود همه چيز گل وگلزاربود.فکر کنم که شما تا هنوز فلسفۀ تدوير پلينوم هژده را بدرستي درک نکرده ايد؟ پلينوم هژده خود انتقام تاريخي ازحزب ودولت بود.اين پلينوم بدستورنماينده سيا گرباچف،ريگن وجنرال ضيا الحق تديوريافت.اين جريانات درصفحات تاريخ شما ثبت است.فروپاشي نظام از همين پلينوم آغاز يافت،رژيم درکوماي سياسي جان سپرد،ورنه شهيد داکترنجيبالله که با قيمت گزاف اين رهبري را بدست آورده بود به چنين سهولت استعفا نميدادوبسوي سرزمين هند ره نميگشود.
        رفيق گرامي دستگير،ما بايد با پديده هاي سياسي بطرز ديالکتيک برخورد نمايم ،نه به شيوۀ آرمانگرانايه وميتافزيک ،اولآ اينکه روسيه بوسيله نظاميان ورفتار نظاميگرانه نجات نيافت بل فکتورهاي متعدد واستراتيژيهاي علمي وگزينش سياست اقتصادي وايجاد رهبري پرگماتيک منتج به نجات روسيه گرديد. دوم اينکه مقايسۀ افغانستان با روسيه با هيچ قالبي سازگار نيست.سوم اينکه شما رهبر ورئيس جمهور برحال داشتيد،چرا اين پرسش را دربرابش مطرح نمي سازيد که چرا نا بهنگام استعفا داد ؟چرا حزب،دولت ومردم را رها کرد ودست به خروج ناکام زد؟لطفآ چگونگي خروج را درکتاب فليپ کاروين مطالعه نمائيد وبعدآ بطرز عادلانه قضاوت نمائيد! رژيم در پروسه مصالحۀ ملي به تابوت گذاشته شده بود،فليپ کاروين نيشخند زنان از قول بينن سيوان يادآوري مينمايد،که “سخن از قدرت حزب به معناي کشيدن نيش مار مرده بود” !درين حالت چهار افسر نظامي چه کرده ميتوانست؟بويژه درلحظاتي که وزيردفاع،داخله،امنيت،اهرم اساسي قدرت را دردست دارند واز شروع پناهندگي شهيد داکترنجيبالله تا روز هشتم ثور دو وزير (داخله –دفاع ) برحال بودند واز حمايت وسيع سليمان لايق وجنرال رفيع …..برخورداربودند!!
        اين جريانات بايد بطرز علمي وواقعبينانه تحليل شود نه به شيوۀ آرماني !

        24. maj kl. 03:13 = Redigeret = Synes godt om = 11

         

      • Mahmoud Tahmass
        رفيق فريدون فريد سلام بشما گرچه ميدانم يک کتاب سر دست داريد.. ولي نبايد زيرکانه و بصورت عمومي کتله اي از خرمندان را به فير توپ بنديد. (چنانچه ما اعضاي آن حزب از يک جانب با تصاميم و فيصله هاي حزبي آن مخالف بوديم و از جانب ديگر حلقهٔ از مخالفين را در درون آن حزب تشکيل داده وبرخلاف تصاميم و فيصله هاي آن حزب عمل مينموديم)ميشود دقيق تر و مشخص تر مثال بدهيد.؟ ويا بکدام دليل ثبوت کي ها بکدام دليل مخالف منافع حزب ؟ در حاليکه تعدادي مخالف طرز رفتار رهبري جديد بودند نه مخالف پاليسي و شما مشخصآ بگويد کي ها که پاسخ مشخص بدست آوريد(قسميکه يک عده از رفقاي ناراضي بر خلاف طرح مشي مصالحه ملي و سازش و اشتراک در يک حکومت با پايه هاي وسيع بوده و آن را خيانت در امرمنافع سياسي پرولتاريا تلقي مينمودند و از جانب ديگر اين رفقا در سدد دستيابي به يک سازش نامحرمانه با حلقات جهادي و سازمانهاي بنيادگرا در جهت فروپاشي حاکميت سياسي و ناکامي پلان پنج فقرهٔ سازمان ملل متحد بودند، ) آيا شما ميدانيد که ک.ج.ب با سي آي اي ..با آي اس آي .اول از طريق جنگ جلال آباد زور زدند .باز به بازي تِيوري توطئه دست زدند واين بينين سوان و امثال اش پرژه بي مسوليت بود که بعد از ختم کار تقاوتي ميشوند و رفع مسوليت؟ توسط تمام ملاقات ها اجنتوري کردند رهبري جديد را بي اتفاق و خريدند به همين خاطر مخالفت و خود داشت حتي نجيب پلان فرارش را ياورش جبسر تا آخرين لحظات آگاهي نداشت و نام شب جديدي را نداشت. چگونه پلان کرده بود که بينين سوان به ميدان بنام ملاقات بيايد شايد حتي توخي را با خود نبرد. تهمت نبنديد حرف پشت پرده هنوز پشت پرده است..ورنه سياست مصالحه ملي و جود داشت تيزس هاي ده گانه چرا کسي با روند طبعي مخالفت کند؟ در اين بخش بلي (دوستان توجع نمايند به قسمت از کتاب اردو و سياست نوشته محترم نبي اعظيمي !
        او درآن روز — همچنان که درصص 538 – 539 اردو وسياست آمده است– ، از توافقي که بين وي و داکترنجيب الله و مجاهدين سابق جهت انتقال مسالمت آميز قدرت صورت گرفته بود سخن گفت واز اين که دگرگوني هاي شمال بدون خونريزي وکشته شدن وپامال گرديدن مردمان بي گناه آن سامان صورت گرفته بود ، مراتب امتنان سرمنشي سازمان ملل متحد را به من واز طريق من به نظاميان باز گو کرد) چون حتي يعقوبي وزير امنيت در جريان نبود تاريخ 4-5-6 ثور نيروهاي حزب اسلامي در نقاط مهم دولت کنترول را بدست آوردند.. و ملل متحد دزدانه نجيب را خارج ميکردند و کسي بوي نميبرد داکتر نجيب چگونه فرار کرد و ملل متحد اين موضوع را افشا ه نمي کرد دزد با پشتاره گير آمد.جانم.و ضمنآ نمي دانم در فکر شما همچو داکتر صاحب چه تخيلاتيست که شايد خود تان بفهميد از شف شف کرده شفتالو در ميدان مشخصآ نقطه هاي نقد تان را واضع و پوست کنده بگويد در اين جا ادب عرف رعايت است احترامانه پاسخ دريافت ميکنيد و کتاب تان هم گنکس کننده نمي باشد شما ياد داشت هاي خانم نسرين را بيبينيد پروفيشنل واضح واضيح است و جالب و زيرکانه زهر هم پاشيده و همه بايد علمآ و مستند به جوابش برسند .هر نوع اگر ها و مگر ها نمي تواند نکات ذکر شده او را تضعيف کند .وشما چنين فکت ميدهيد(سپس وي ازايجاد شوراي نظاميي که پس از استعفاي مرحوم نجيب الله براي مدت کوتاهي ازخلاي قدرت جلوگيري کند و پس ازآن قدرت را به شوراي پانزده نفري تسليم کند صحبت نموده وجوياي نظر من در اين زمينه گرديد که دراين جا ضرورت به تکرار آن صحبت ها نمي بينم. تنها مي خواهم بگويم که طرح وي در مورد ايجاد شوراي نظامي با موجوديت وزراي دفاع ، داخله و امنيت دولتي درهمان نخستين لحظات به نظرم غيرعملي و خيالپردازانه جلوه کرد و به نظرم رسيد ) بنظر شما در همان لحظه بايد چه انجام ميشد.؟

      Majid Yar

      رفيق محترم داكتر صيب عدل در حزب يكه هر عضو دفتر سياسي اش از خود راه ورسمي داشتند و مرام و اساسنامه را فرموش كرده در غضب و حفظ قدرت بر سر همديگر ميكوبيدند خو تصور كنيد كه چطور حزب به خاك سياه كشانيده شد ، اين رفقا رهبري بودند (با تاكيد ميگويم همه اعضاي بيروي سياسي در هر مقطعه زماني كه در تصميم گيري سهيم بودند)كه با خون رفقاي شهيد چو كمال شيوا كه با خونش در سرك قير سياه نوشت زندباد حزب بازي كردند من شاهد شهيد شدن بيش از صد رفيق دوست برادر در كنارام بودهام شاهد زخمي شدن همرزم ام كه در صحت شدنش هاجز بودم امروز هم خواب را از چشم ام ميربايد ، كي جواب گو است گرباچف ويا رهبري حزب، متاثر ميشوم هر گاه خلاف باور و برداشت رفيقي نوشتي بايد مانند گذشته تاپه بخوري كه (نجيبي ، كشمندي ، لايقي ، بارقي ووووووووو) ما تا زنده ايم از اين مريضي رهايي نخواهيد يابيم.
      چند نكته به رفيق محمود تهماس عزيز تاكيدأ به عرض ميرسانم كه صرفأ با عرزي از دروان نو جواني اشناي دارم و اين رابط در سطح دوستي بوده وبس باز هم تذكر ميدهم كه مجسمه نيستم كه هر كي بدل خود مرا پيرايش دهد، در مسايل عقيدتي مستقل ام و به احدي پيمان نداشته وندارم دوستانيكه با اينجانب اشنايي دارند شاهد مدعايم اند،22. maj kl. 11:17 = Redigeret = Synes godt om = 14

       

    • Shahpoor Shekasta Thahmass
      ولا رفيق يار عزيز حالا که کمنت ات را خواند م بسيار رفيق خوب هستي . اميد مني “ٰژوپ” هاي سياسي فريبت ندهد … افتخار بر تو

      21. maj kl. 21:46 = Redigeret = Synes godt om = 4

       

    • Nasir Ahmed Dastgeer
      دوستان ورفقاي عزيز !
      طوري که قبلا نيز ياد آوري نموده ام ، سقوط حاکميت جبر تاريخ و پلان ساخته شده در خارج از افغانستان بود که چند تن از رهبري حزب ما نيز در آن سهم داشتنند .
      براي حکام آن دوران و آنهاي در رکاب شان صاحب قدرت و لب ناني بودند حااکميت مهم بود واست . ولي براي من حزب که من عضو آن بودم ، نوجواني و جواني ام را برايش گذاشتم ، آرمانم آرمان حزبم بود و بلاخره رفقاي نازنين صادق و وطنپرست داشتم که در همه وظايف و در سخت ترين روز ها با من و حزب شان بودند ،معيوب شدند ، شهد شدند ولي خيانت نکردند ،مهم است .
      چرا حزب ما به فرمان مجددي منحل شد ؟
      کي مسعوليت انحلال قوئت هاي مسلح را دارد ؟
      با گلبدين ومسعود کي سا زش کرد ؟
      سرنوشت اعضاي حزب بعد از سقوط چه شد ؟
      چه تعداد از رفقاي ما را برادران مجاهد رهبري ما ( اشرار ) بقتل رسنانيدند ؟
      رهبري ديروزي حزب ما که امروز در دولت جهادي سهم دارند براي چه کسي کار ميکردند و ميکنند ؟
      دارئي هاي حزب ما چه شد ؟

      و صد ها سوال ديگر
      جواب به همه اين سوالات نزد من در خيانت رهبري حزبي و نظامي دوران ما حل ميگردد.گذشته از دوران قبل از قيام ثور، رهبري حزب ما در دوران حفيظ الله امين بخش مخفي را سازمان دادند ورهبري کردند و ما همراي شان بوديم ، بعد از پلينوم 18 حلقات مخفي را ايجاد کردند و ما همراي شان بوديم ، چون در عمل شان صداقت را احساس ميکرديم . آيا اگر در آستانه سقوط به سازش هاي ننگين و پذيراهي هاي مضحک و ادبيات مسخره و بي اتفاقي هاي سمتي و زباني متوصل نمي شدند و برحلاف با اعضاي حزب صادقانه مشوره ميکردند و تشکل حزبي را حفظ ميکردند ، کدام يک از شما عزيزان با ايشان نمي بوديد ؟
      مگر حفظ تکشل حزب هم تيل ديزل کارداشت ؟
      لهذا رفقاي عزيز !
      از احساسات وقهرمان سازي ها بگزريد و تحقيقات تاريخي را براي افراد مسلکي واگذار شويد و از موقع که هنوز داريم و چند تني که سر شان به تن شان مييرزد استفده کنيد و متحد شويد .
      اتحاد دواي همه درد هاي ماست !!! پدرود تا مجال ديگر

      21. maj kl. 21:57 = Synes godt om = 3

       

    • داكتر حيدر عدل
      رفيق دستگير عزيز سلام بر شما!
      نوشته تان كه همه از احساسات پاك و نيك تان سر چشمه ميگيرد ، بيانگو ان است.
      ولي دو مطلب نزد من پيدا شد كه ايا شما از روز اول و يا اغازين اين نوشته بنام ( شعبده بازان) همه كمنت ها و نظريات را تعقيب نموده ايد يا خير.
      زيرا از نوشته شما بر داشت من اينست كه يا شما همه را تعقيب نكرده ايد و يا اينكه مورد قبول شما واقع نشده است.
      دوم اينكه! شما مينويسيد كه از قهرمان سازي ها بگذريد و تحقيقات تاريخي را بگذاريد براي ادم هاي مسلكي. و چند نفري كه داريد و سرشان به تن شان مي ارزد بدور شان جمع شويد و استفاده كنيد.

      ايا امكان دارد در زمينه معلومات مفصل بدهيد و مرا رهنمايي كنيد.
      خوشحال خواهم شد.

      21. maj kl. 23:13 = Synes godt om = 11

       

    • Shahpoor Shekasta Thahmass
      جالب است فرمان منحل حزب ……..؟ باز سوال دارم چرا اشرار تروريست به بردار هاي آزاده خاطر يکشبه تبديل شد کوچه حسن چپ مسدود است در بحث … معذرت ميخواهم دستگير عزيز. ….

      21. maj kl. 23:18 = Synes godt om = 3

       

    • M Aref Erfan
      چشم اندازعيني پلينوم هژده
      بخش اول
      آوانيکه درآنسوي مرزها ،در ريکجاويک آيسلند ميان ريگن وميخايل گرباچف مبني بر واژگون سازي حزب دموکراتيک خلق افغانستان تصميم گرفته شد،درحقيقت درهمانجا براي حزب “تکفين” آماده شد وآنها به دنبال “قبرکن ” مي گشتند.به دنبال اين توافقات دوجانبه ،آنها به ضلع سوم مثلث نياز داشتند تا اين بازي را تا آخرمدريت نمايند،لذا براي تحقق اين استراتيژي مرگ ،آنها “ايتلاف دوستانه(Friendly coalition )،را با مشارکت پاکستان دررأس جنرال ضياالحق حاکم نظامي پاکستان ،ايجاد نموده وشهيد داکتر نجيب الله را به حيث مجري وآخرين قرباني اين دسيسۀ جنايتبار برگزيدند.
      رفيق ببرک کارمل درپي تقابل با گرباچف درخصوص طرح تحميل سياست تسليم طلبانۀ او مجددآ به ماسکو فراخوانده شد. سفراو تحت عنوان “معاينات صحي،به ماسکو ،از سوي رسانه ها با هنرمندي وابتکاري خاصي کارمندان امنيت درادارۀ تلويزيون ،انتشار يافت،ورنه حتي ازقبل تمامي ارکان رهبري حزب ودولت تحت فرمان نيروهاي نامرئي جامعه درآمده بود.آگاهان سياسي به اين اعتقاد اند که پخش اخبار سفر فقيد ببرک کارمل،ژرفاي پلان انهدام فزيکي او را برهم زد ورنه او با سرنوشت پيشين رهبران طرازاول مواجه ميگرديد.
      رفيق ببرک کارمل مدتهاي طولاني را درقيد اسارت کرملين بسربرده وروابطش با جهاني بيرون قطع گرديد.درافغانستان تب وتلاشهاي زيادي بکار رفت تا با همآهنگي با ماسکو،در خصوص تکميل نقشۀ “کودتا ” براي تعويض رهبري حزب، کارهاي شتابنده رابسر رسانيده وقوتهاي نظامي وملکي را تحت فرماندهي واحد وتحت نظر سرمشاور شوروي “ويکتور پلينيچکو” بسيچ نمايند.
      غيابت طولاني رفيق ببرک کارمل در صفوف حزب وجامعه دلهره گي ووسواس شديد را برانگيخت،در آستانۀ برگذاري برپائي جشن سالروز “انقلاب” سازمانهاي حزبي ونهاد هاي اجتماعي شهرکابل،براي استقبال ازآن آماده ميشد.کميتۀ حزبي شهرکابل همه ساله تمرينات بزرگ اجتماعي رابا مشارکت جمع کثيري ازسازمانهاي حزبي واجتماعي ،موسسات فرهنگي ،دانشگاهي وکارمندان موسسات دولتي نواحي يازده گانۀ شهرکابل درمنطقۀ جشن در چمن حضوري کابل براي تدارک بهتر رسم گذشت ملکي انجام ميداد.
      به تاريخ ششم ثور 1365،برپائي يک مارش بزرگ درمقابل”لوژ” سازماندهي شد.اينجانب قبلآ در سمت معاون منشي کميتۀ حزبي ناحيۀ اول شهر کابل ،به حيث “شعار دهندۀ” مرکزي جشن هفتم ثوربرزگيزده شده بودم تا شعار ها را توسط “لوديسپيکر “مرکزي به سرايش کشيده وفضاونوائي جشن را درآستانۀ تاجگذاري رهبري جديد حزبي ودولتي سرور تازه ببخشم .
      درين خصوص شعار هاي معين وقبلآ تثبيت شده دراختيار اينجانب قرار داده شده بود.فضاي حزن انگيز ودلهره آميز در زيرابر شايعات ،تغير رهبري حزب ،برشادماني هاي جشن سالروزانقلاب ، ازقبل سايه افگنده بود.من درمرکز لوژ قرارداشتم ورژُۀ سازمانهاي شهري از مقابل لوژ،آغاز يافت. شعار ها يکي پي ديگري به سرايش کشيده شد وبه واکنش نه چندان شورانگيز شهريان کابل مواجه گرديد.درين جريان برخلاف روال موجود وفقدان شعار سنتي حزب که به آدرس رهبران طراز اول در روز جشن سروده ميشد،متوجه شدم که شعار “زنده باد”رهبر حزب از لست شعار ها حذف شده است.براي درهم شکستن بازار شايعه وآرايش بخشيدن فضاي شعف انگيز با صداي رسا فرياد کشيدم که : زنده باد رفيق ببرک کارمل منشي عمومي …….”اين آهنگي طنين اندازي بود که برروح هزاران رفيق اثرگذاشت وفضا رونقي تازه يافت.بخاطر اين گناه،من فورآ مورد توبيخ قرارگرفته وازلوژبه زيرکشيده شدم.آنجا با تمام وجود درک کردم که کمينگاهي بزرگي براي رهبرحزب درکابل آما ده شده است .
      در روزهفتم ثور جشن ورژه نظامي وملکي براه انداخته شد،برخلاف ارادۀ سکانداران واقتدار گرايان نوين،شهريان کابل مجددآ بنام رفيق کارمل بطرز طنين اندازي شعار دادند.اما انتقال فوتوهاي رفيق کارمل درآن روز جرم بزرگ وبخشايش ناپذيرپنداشته شد.همان رهبريکه قبلآ همگان را به شاعران شفتۀ خويش مبدل ساخته بود.
      ادامه دارد.

      21. maj kl. 23:24 = Synes godt om = 13

       

    • M Aref Erfan
      چشم انداز عيني پلينوم هژده
      بخش دوم
      در امتداداين روزهاي دردآلود ،فضاي سياسي درحزب وجامعه پيهم وروزتا روزتيره ميگشت ،به تاريخ يازدهم ثور مصادف با روز اول ماه “مي ” درنتيجه فشارهاي متوالي سازمانهاي حزبي، فقيد ببرک کارمل از بند ماسکو رها شد ودر يک فضاي طوفاني ورعد وبرق وباران شديد وفضاي کاملا مختنق سياسي ،پا به ميدان هوائي کابل گذاشت.
      برخلاف ارادۀ حاکمان جديد که تا کنون سکان رهبري را ازآن خود ساخته بود،مردمان شهرکابل وسازمانهاي حزبي شهر با حمل شعارها وفوتو هاي رفيق کارمل در دو سوي سرک ميدان هوائي براي مشايعت رفيق کارمل صف بستند.موترحامل رفيق کارمل در نيمه راه به احترام مشايعت کنندگان برسم احترام توقف کرد ورفيق کارمل با آنها مصافحه نموده وبه گونۀ از سلامتي خويش براي مستقبلين بشارت داد.
      موتررفيق کارمل که به وسيله رهبران طرازاول حزب سکورت ميشد ،بسوي قصررياست جمهوري جايکه قبلآ خندقهاي عميقي براي رهبر حزب ،حفرشده بود سرميکشيد وبسوي تله يي که گرباچف برايش هموار ساخته بود،نزديک ميشد .
      شهريان کابل که مشتاقانه به استقبال رفيق کارمل رفته بودند با راه اندازي مارشي بزرگ وسرايش شعارهاي شورانگيز ازاو مشايعت نمودند.قرار بود تا اين مارش بسوي کاخ رياست جمهوري وکميتۀ مرکزي حزب وبه سمت جادۀ نادرپشتون سمت يافته وبا ايجاد تکانه هاي رستاخيز اجتماعي از وقوع آفت “پلينوم هژده” جلوگيري نمايند.اما شيرازه هاي اميتي ودفاعي کشور قبلآ بدست سران کودتا افتيده بود.
      اين مارش در چهار راهي صحت عامه متصل مکرويان سوم با مقاومت سرسختانۀ نيروهاي امنيتي مواجه شد وبا ايجاد کمربند شديد ومقاوم امنيتي نتوانسيت تا بسوي معيادگاه آزادي ره گشايد.مارش بسوي مکرويان هاي کهنه ره گشود وبا تقرب درچهار راهي مسلخ همه راه ها را بوسيلۀ نيروهاي امنيتي مسدود يافت. مارش ديگر درحلقۀ محاصرۀ کامل نيرو هاي امنيتي قرارگرفت.درينجا ابتکار برپائي ميتينگ مختصر پديد آمد واين فرصت تاريخي بروز کرد تا اينجانب با انجام رسالت تاريخي وانجام دين سياسي دربرابرحزب ورفقا صداي اعتراض خويش را به نمايندگي اين جميعت هيجان زده بيرون نموده ودر بلنداي اين چهار راهي ضمن سخنراني آتشيني فر يادنمايم که :”رفقاي عزيز؛ حزب ما درآستانۀ آماج دسايس برنامه ريزي شده از سوي کاخ نشينان کرملين قرارگرفته است.اينجا دسايس بس بزرگي درحال وقوع است ،همه رفقا وصفوف رزمندۀ حزب بايد به پاخيزند ودربرابر اين توطئه درهرکجائي که هستند مقابله نمايند….”خوشبختانه اين سخنراني با استقبال پرشوررفقاي شرکت کننده مواجه گرديد.رفقاي درهمين برگه ودرهمين اروپا هستند که خوشبختانه شاهدان عيني اين حوادث اند.
      فضاي شهرکابل هرروز وهر لحظه پرتپش ميگرديد،بويژه زماني که درک گرديد که رهبران کرملين بويژه گرباچف اين نمايندۀ سيا درعقب اين تراژيدي قراردارد،بيش از پيش هيجاني ميگرديد.ديري نگذشت که اکثريت قاطع موسسات اداري،تعليمي،دانشگاهي ،کارگري ومردمان قدرشناس افغانستان موج خروشاني را برپانموده ودر همه مکانهاي شهرکابل به خاستند.قصر رياست جمهوري به محاصرۀ کامل شهريان کابل درآمد.اين رستاخيز چنان نيرو يافت که بلاخره مردم بخاطر حمايت رهبر شان به مصاف ارتش سرخ در داخل گارد رياست جمهوري شتافته ودرب آهنين قصر رياست جمهوري را متلاشي نموده وبا سربازان محافظ دست وپنجه نرم نمودند.اين تلاطم مردمي چند روز طول کشيد تا بلاخره پديدۀ بنام “پلينوم هژده” که نتيجۀ “کودتاي سفيد ” درحزب بود،درخط آرماني نمايندۀ سيا گرباچف ،سردمداران قصر سفيد ونظاميگران پاکستان در اوج رزمايش نظامي وکاربرد شيوه هاي تهديد آميز رئيس” کي گي بي “ووزرائي قوائي مسلح کشور،عرض وجود نمود.اين پلينوم بزرگترين زمين لرزۀ سياسي را با رويکرد مشي مصالحۀ ملي گرباچف به ارمغان آورد ونظام وحزب را بسوي سراشيبي فروپاشي وسقوط سوق داد!
      با تدوير پلينوم هژده وبرکناري رفيق ببرک کارمل ،جنرال ضيا الحق حاکم نظامي پاکستان ضمن مصاحبۀ گفت:” ما حال، فيل را ازدروازه عبورداده ايم،تنها دُم آن باقيست.”
      يکي ديگرازناگوارترين پيامد پلينوم هژده ومشي مصالحۀ ملي به دارآويختن شهيد داکترنجيب الله بود،که درپاياني ترين بخشي اين سناريوي شيطاني مهندسي شده بود.
      اينها سرگذشت دردناکترين صفحات تاريخ است که بدستان محيلانۀ اجنبي،حزب ،دولت وبهترين رهبران حزب، صفوف رزمنده وفداکار،مردم نجيب کشور،افسران دليروسربازان شجاع وجسورميهن همه فدا شدند.اين تلخترين آموزه هاي تاريخ است که هرگز نبايد آنرا تکرارکرد!
      اين سرگذشت تلخ،دردآورترين خاطرات زندگي ام بود خواستم تا به حيث شاهد عيني نثار دوستان ورفقاي عزيز خويش نمايم!

      21. maj kl. 23:24 = Synes godt om = 13

       

    • Shoaib Eshaqzai
      رفيق دستگير عزيز ! در ديد نظر تان چند مطلب سوال بر انگيز به ذهنم خطور کرد ؛ 1 ( سقوط حاکميت جبر تاريخ وپلان ساخته شده در خارج از افغانستان بود که چند تن ازرهبري حزب ما نيز درآن سهم داشتند). وبعداز آن 7 سوال ويا هم صدها سوال ديگر . 2 (جواب به همهء ين سوالات نزد من درخيانت رهبري حزبي ونظامي دوران ماحل ميگردد) . 3 ( در زمان امين وبعد از پلينوم 18 حلقات مخفي را ايجاد کردند وما همراي شان بوديم) . 4 ( از احساسات وقهرمان سازي ها بگذريد وتحقيقات تاريخي را براي افراد مسلکي واگذار شويد) .
      مطلب اول تان چندين مرتبه در کمنت هاي رفقا باز تاب يافته ومورد تايد همه رفقا قرار گرفته چون اساس مطلب همين است ، 7 پرسشتان را نيز مطلب که شما دراول ذکر کردين جواب ميدهد ، مطلب دوهم تان مشخص نيست کدام رهبري موافقين ويا مخالفين پلنوم 18؟ در مطلب سوم در 2 دورهء تاريخي که شما (اکثريت حزب) با حزب وهدف خودتان بوديد نه با رفيق کارمل ويا کدام شخص ديگرما روک و راست قبل از تد وير پلنوم 18 از انحراف پي برده بوديم ، ديد شما چيست در قبال اين رهبري ؟ . مطلب چهارم تان کمي دلگير کننده است ، بازتاب از رويدات ها وحوادث که از جانب رفيق فرهيخته ودانشمند بي نظير ما رفيق عارف عرفان چه در اصل موضوع وچه درکمنت ها وهکذا ساير رفيقها نموده تا اکنون در هيچ ديدگاه نه مطالعه نموده ام وني شنيده من براي اولين بار است که با رفقاي در بحث رفيقانه منجمله شما قرار گرفتيم که در طول عمر سياسي چنين يک چرخش معياري را شاهد نه بوده ام ، به کدام فرد مسلکي مراجعه کنم که درگوشهء ازذبوني وترس وابهام پناه برده ؟ ممنون از توجه تان

      21. maj kl. 23:49 = Synes godt om = 10

       

    • Faried Akbari
      رفيق عرفان عزيز وفرهيخته. واقعن چنين بود که شما عزيز نوشتيد. همه صحنه ها را شاهد بودم. فرق همين بود که ما سر بازان گارد از دسيسه و کودتا سفيد اگاهي نداشتيم وما سربازان در بين خود ميگفتيم که رفيق کارمل خو شگر جور و صحتمند نزد ماست اين مردم عصاب خود را از دست دادند و شعار ميدهند زنده باد رفيق کارمل.

      21. maj kl. 23:56 = Synes godt om = 7

       

    • Shoaib Eshaqzai
      ومن گام به گام همه ي اين حوادث را نه تنها شاهد ام بلکه اگاهانه بدون کدام هدايت به جز هدايت وجدان تعقيب وتقبه نمودم .

      22. maj kl. 00:16 = Synes godt om = 9

       

    • Schahabuddin Sarmand
      دوستان عزيز ! زماني که از يک تغير چه مثبت باشد و يا منفي حرف ميزنيم بايد متکي به اسناد حزبي و بطور اخص اسناسنامه حزب مسائل را به بحث گيريم . مسله سقوط مطرح شد و ويديو کليپ ها حرف هاي و صداي تصويري شان را به اذهان مردم رسانيد مگر ما در پي باز کردن راز هاي پنهاني شديم که تا حد توان بايد رسالت خود را ادا نمود . بدون ترديد که با وجود تغير نام حزب ، ارگانهاي رهبري حزب هنوز هم حزب در رهبري جامعه نقش داشت نمونه مثال ريس حزب مقام رياست جمهوري را هم داشتند در تصاميم به باور کامل تا زمان سقوط خوست هم رهبري حزب با رهبري قواي مسلح مشترکن تصميم اتخاذ ميکردند در زنداني کردن و جابجا کردن کادر ها هيات ريسه و يا جلسه معاونين حزب تصميم خود را ميگرفت چرا اين ک.تاه سياه مشق ؟ برا اينکه ما کمر نبستيم تا يک فرد را خدا و ديگري را گدا سازيم بلي در سقوط و پارچه شدن حزب رهبري سهيم بودند و بايد هم آنايکه در قيد حيات اند رفع مسوليت نمايند و به قناعت اعضاي حزب بپردازند . من از استفاده الفاظ رکيک به آدرس هر عضو حزب که باشد نفرت دارم بلخصوص در مباحث که عقلاني و علمي و در بين يک جمعيت آگاه صورت ميگيرد . پس بيايد عامل سقوط را هم حزبي و دولتي به کنکاش گرفت .من با ديد رفيق مجيد يار موافقم بلي همين رهزنان که تحفه هاي مصالحه را بدون هيچ نوع تظمين و حاکميت را هم در مشارکت نيروهاي نظامي ما جهت جلو گيري از خون ريزي گرفتند تعداد زيادي از رفقا را به شهادت رساندند نمونه بارز آن شادان و بعدن عبدالحق علومي و ديگران . آزموده را آزمودن خطاست و رهبري ما خطا کردند در دولت نقش تعين کننده را ريس جمهور دارد چون فرامين را وي صادر ميکند پس تنها ماندن يک دولت ، مردم ووطن هم کار دقيق نبود اين ها نکات تاريک اند که بايد مقامات پاسخ بدهند . نميدانم چرا جناب وکيل و ديگران سکوت نموده اند اکنون ديگر براي حزب حتي همان اسکليت هم باقي نمانده ديگر بايد ذهن حزبي ها و مردم را روشن ساخت . زيگنال ها فراوان اند که بايد به کنکاش گرفته شوند تنها به کتاب آقاي فليپ کاروين نبايد بسنده کرد حرفهاي در اردو و سياست وجود دارد در خاطرات سياسي مرحوم جنرال قادر ، کاروال ، زيري و ياداشت هاي سياسي محترم کشتمند هم وجود دارد مگر زبان گويا بسته است و دهن باز نمي کند . اين قفل بايد باز شود و يا هنوز هم هيات اجرائيه و صفوف را خواب مي بينند . چرا به صداي اعضاي حزب جواب نمي دهند چرا گذاشتند حزب از هم بپاشد همه که تغير ايدلوژي نکرده بود چرا و دها چرا هاي ديگر و حتي در يکجا شدن رفقا و يک ساختار نيرومند سد واقع شدند . با پوزش اگر کمي با چرا ها روال بحث را تيره ساخته باشم مگر ما با هم مي زنيم و آنانيکه مقصر اند ما را تماشا ميدارند ومي خندند . بدرود

      22. maj kl. 00:18 = Synes godt om = 13

       

    • Mirwais Se
      جناب عرفان گرامي:اين مطالب ضروريترين هست. که در مناظره هاي جاري انعکاس يافته.من نهايت متأثر بودم که تا ان وقتيکه خوشبينيهاوبد بينيها تهنشين کند.وحقايق تاريخي ح. د.خ.ا در وجود رهبر محبوب ان زنده ياد ببرک کارمل تبلور يابد.من زنده نخواهم بود.اماحال ميدانم ودانستم که افتاب وحقيقت را به دو انگشت پنهان نتوان کرد.از مجموع شرکت کننده هاي قلم به دست ياد واره ها
      سپاس گذار بايد بود.که ما را به راه روشن رهنما شدند.

      22. maj kl. 00:52 = Redigeret = Synes godt om = 8

       

    • Faried Akbari
      رفيق سرمند عزيز سخن دقيق همين است گه ما صفوف خون دل ميخوريم. باز هم ميگويم که ما بايدرهبران را به محکمه حزبي بکشانيم وبايد قناعت مارا حاصل نمايند. نه اينکه چند سطري مينويسند وخوش اند که ما پاسخ نوشتيم انها با خامه خود خود را قناعت وتسکين داده اند نه ما را طور نمونه برامدن سالم اقايان جفسر و توخي به اروپا و رفتن رفيق نجيب به پاي شگنجه واعدام ايا پاسخ اين اقايان براي شما قناعت بخش است براي من که هرگز ني . انها بايد وجدا نن جواب دهند.

      22. maj kl. 00:54 = Synes godt om = 12

       

    • Mirwais Se
      جناب فريد اکبري عزيز:به ياران نيمه راه وتصادفي واژهء رهبر چسپ ندارد.شما به کساني رهبران خطاب نموده ايدکه خودشان هم اگر وجدانشانرا وکيل بگيرند به سخن شما باور نخواهند کرد.با پوزش از شما.انهادردشوارترين زمان نه تنها به زنده ياد کار مل که به ملت هم خيانت کردند.

      22. maj kl. 01:21 = Redigeret = Synes godt om = 10

       

    • Mahmoud Tahmass
      رفيق عرفان عزيز فرهنگي فرهيخته رفيق ثابت گوارا اميد و نفس ما رفقا را درود ميفرستم. ميخواهم در رابطه به ادامه چشم انداز عيني پلينوم هژده چند سطري با اجازه شما افزود کنم منحيث فرد حاضر و مسول خط السير در بازه يا سرک وسط دخولي مکرويان سوم و چهارهي صحت عامه الي چهاراهي آريانا و مسول مخابره و کمونيکيشن بودم با اينکه هزار ٪ دقيق نوشته ايد و تائيد ميدارم…معلوماتي حضور شما و ساير رفقا به عرض ميرسانم. گروپ شما رفقا و رفقاي سازمان زنان توسط گروپ ريزرف سربازان گارد و گروپ افندي رياست حوزه اول خاد رفيق جلال شهيد مورد حمله قرار گرفت و مسير شما را متوقف ساختن. ولي در همان شرايط باراني در حدود بيست زفيق توانستن کمربند هارا عبور کنند آرزو دارم رفيق انور فرزام هم قلم رنجه کنند او رفقا خط اميتي چهاراهي آرينا را هم شکستند بطرف دربازه سلام خانه در حرکت بودند که نمي دانم به رفيق فرزام کي دستور داد عاجلآ در سرويس هاي زرد روسي که مربوط پرسونل بود و در حاليکه رفقا گلو پاره ميکردند زنده باد رفيق کارمل و مرگ بر خاينين رسيدند و من تنها شخصي امنيتي بودم که با مخابره واکي تاکي ام داخل سرويس با رفقا شدم و رفيق فرزان به همه رفقا وعده داد رفيق کارمل صحت دارند و فردا رفقا تشريف بياورند ورفيق کارمل را خواهيد ديد و با شما رفقا صحبت خواهند کرد چون حال باران و جنابشان خسته استند. دقيق اينگونه رفقا بازگشت کردند .. و فردا….. ادامه دارد. بادرود ها.

      22. maj kl. 08:04 = Redigeret = Synes godt om = 11

       

    • Faried Akbari
      رفيق ميرويس عزيز . شما عزيز کاملن دقيق گفتيد با شما همنوا هستم .گفتتم باش کمي دلشان خوش شود به جمله رهبرا حسابشان کردم.هههههههه اميد منظورم از رهبران را شما عزيزان فهميده باشيد .سبز باشيد رفيق مهربان.

      22. maj kl. 09:57 = Synes godt om = 6

       

    • Mirwais Se
      دربالاه از قلم محترم مجيد يارکه مخاطب شان داکترصاحب عدل بودمطلبي خواندم:که اعضاي دفتر سياسي حزب ما خارج چوکات اساسنامه ومرامنامه حزب ازخود راه ورسمي داشتند.به جوابشان بدون اجازهءمحترم بهين صاحب که وقتي مسوول
      اژانس باختر در سفارت افغان مقيم هند بودند.حکايتي تقديم ميکنم.روزي يک ژورناليست انگليسي درموردي ازجنابشان سوال کرده بود که جواب پس نگرفته
      گله اميزبه بهين صاحب گفته بود. فرق نميکند جواب سوالم رااز کدام عضودفتر سيا سي حزب تان ميگيرم.پس بجاي واژهء راه ورسم ميتوان درموردبعضي شان کلمهء چينل راتذکرداد.

      22. maj kl. 10:55 = Redigeret = Synes godt om = 9

       

    • Mohammaad Nabi Azimi
      رفيق عرفان عزيز! سپاسگزارم از محبت تان که کتاب يادمانده هاي جنگ جلال آباد را دراختيار خواننده گان وبازديدکننده گان اين برگه وزين گذاشتيد. اميدوارم خواندن اين کتاب به پرسش هاي بسياري ا زدوستان ما پاسخ روشن بدهد که نويسنده کتاب هرگز کوشش نکرده است تا نقش سازنده داکتر نجيب را در دفاع از جنگ جلال آباد کمرنگ و ضعيف جلوه دهد. اما آن چه مربوط مي شود به نوشته بانو نسرين درباره جنگ جلال آباد، بايد گفت که آن نوشته را در نخستين لحظات نشرش رفيق عمر هژيز برايم فرستاد و سپس رفيق داکتر واسع عظيمي خبر داد که درموردش نوشته يي روي دست دارد. به همين سبب من نخواستم تا نظرم را درمورد آن نوشته که بيشتر يک گزارش سياسي – عاطفي است تا يک گزارش دقيق از وضعيت ، حالت ، ترکيب و گروپمان قوت هاي هردو طرف جبهه چيزي بنويسم. اما اين بدان معني نيست که نوشته بانو نسرين قابل استفاده نيست. البته مي توان تکه هايي از آن را براي غني بخشيدن کتاب تاريخ جنگ تاريخ ساز جلال آباد به معرض خواندان دوستداران قرار داد. که البته من اين کار را با کمال خوشي انجام خواهم داد. اما آن چه درمورد من وکار کرد هايم در رابطه به حادثه سقوط سرهم بندي کرده است، چيزي نيست جز همان دور باطلي که شايعه سازان و هرزه نگاران بدان دلخوش کرده اند. شادمان باشيد.

      22. maj kl. 15:32 = Synes godt om = 15

       

    • Mirwais Se
      جناب شير صارم عزيز چه خواهش مدبرانه وچه شناخت عميق از شاگردان خاکيشاي مداري.بااو چشم بنديها ونيرنگ هاي کهنه شان.

      22. maj kl. 19:26 = Redigeret = Synes godt om = 6

       

    • Shahpoor Shekasta Thahmass
      فکرمکنم تعداد از تجارت پيشه هاي سياسي مصروف نشر دودگاه نسرين شنواري باند امين طفلانه بوده واين روسپيان سياسي دامن کوتاه خود را کوتاه تر ميسازند ……….بازار صفحات خود را رونق دادند… يگان گردش نمايد.

      23. maj kl. 03:48 = Redigeret = Synes godt om = 8

       

    • M Aref Erfan
      رهروان وهمسفران عزيز درود!
      شادمانم که رفقاي محبوب وگرانقدرم هريک مجيد يارگرانقدر،سليم عليزادۀ گرامي ،رفيق صابرگرانمايه،رفيق عمر فيض فرزانه، داکتر حيدرعدل گران ارج، شعيب اسحاق زي گرانمايه ،فريد اکبري نازنين،شهاب الدين سرمند عزيز،ميرويس بزرگوار،محمود طهماس دوست داشتني،بزرگوار سترجنرال محمد نبي عظيمي،شاهپور شکستۀ گرانمايه،باحضور پرمهرشان درين بحث ،وآفرينش هاي نوين وبيان ديدگاهاي خردورزانۀ شان در پيرامون رخدادهاي تاريخي کشور،پهناي آنرا گسترش داده وبرمحوريت جريان معين سياسي ابراز نظر نمودند.
      سپاسگزارم ازابراز محبتهاي هاي آتشين فرد فردشما رفقاي مهربان که نسبت به مني کمترين عالميان ارزاني فرموديد.نظريات وديد گاهاي شما رفقاي گرانقدر،به مثابۀ شهود عيني جريانات تاريخي وتحليل هاي ژرفنگرانۀ شما درقبال رخدادها ازباورمند يهاي خاصي نزد اهل خرد،برخورداراست.
      اظهارات رفيق مجيد يار گرامي،طرح نقاط بارز رفيق سليم عليزاده عزيز،نظريات رفقاي گرانقدر محمد صابر وعمر فيض که بطرز نقاد بيان شده است،پيشنهادات سودمند رفيق داکترحيدرعدل جهت تمرکزگرائي مباحثات،ديدگاهاي کاوشگرانه وحقيت جويندۀ رفيق شير صارم عزيز همه وهمه دربعد مکاني وزماني اش از ارزشهاي بزرگي برخورداراست.
      اظهارات رفقا يزدان ظفري ورسام آريانا درين گفتمان ،بيش از پيش به پهناي آن افزوده است.
      طرح نظريات ونقاط مورد بحث رفيق شعيب اسحاق زي گران ارج ،بيان خاطرات رفيق اکبر ي نازنين ،تحليل علمي رفيق شهاب الدين سرمند،احساسات،آرمانها وآرزوهاي پاک رفيق ميرويس گرانمايه ،خاطرات ماندگار وآموزندۀ رفيق محمود طهماس دوست داشتني ،آفرينشهاي گهربار فرهيخته مرد قلم،ودلاور مرد سنگر محترم سترجنرال محمد نبي عظيمي بزرگوار،بويژه درراستاي نبرد حماسه سازجلال آباد،وکامنت رفيق گرامي شاهپور شکستۀ گرانقدر،جدآ ستايش برانگيز است .از تک تک شما سروران بزرگ ورفقاي نهايت محبوبم سپاس !
      اميد است تا رفقا تازه ترين مطالب را مورد گفتمان قرارداده وابعاد وگسترۀ اين گفتمان را توسعه بخشند

      23. maj kl. 00:29 = Synes godt om = 9

       

    • Sarem Shir
      رفيق راصم آريانا عزيز و رفيق ميرويس عزيز سپاس از شما،رفيق راصم آريانا عزيزهدف من چنان نبود . هدف من صرف از مصروف شدن و ارزش دادن به چيزي است که هيچ چيز جديد ندارد و هيچ حرف جديدي ندارد زيرا جناب غرزي لايق با تجارب نزديکترين فرد نسبت به خود نه آموخت تا خود اش باشد باز هم در پل پاي زيکزاک پدر قدم گذاشت او ميخواهد با نام زنده ياد خيبرتوجه را از نقش پدرش عليه زنده ياد خيبر تا جاويدانگي اش،نقش پدر اش در حيات سياسي نجيب الله شهيد تا سقوط اش و در نهايت دامن زدن به تعصبات قومي و زباني را ماست مالي کند.من براي او در گروه خود اش نيز چنين نوشتم که هرگاه دنبال قاتل زنده ياد خيبر و عدم برسي و تجليل از نام او هستي هيچکسي در اين مسله مورد سوال و ترديد بيشتر از جناب لايق ندارد.هرگاه دنبال سقوط و ماجراهاي سياسي نجيب شهيدهستي هيچکسي بيشتر از جناب لايق ذيدخل نيست و بلاخره دامن زدن به تعصبات قومي و زباني… پس او با زمان و حقيقت بازي ميکند در حاليکه نه زمان را ميتوان تغير داد و نه هم ميتوانيم حقيقت را فرمايش بدهيم… من توجه را به اين گفتمان بيشتر آرزو کردم چون در اينجا بعد ديرزماني ما حرف هاي نو ميزنيم و مي شنويم با يک روحيه و نفس تازه گذشت و پذيرفتن همديگر با ديدگاه هاي مختلف و بلاخره همه در مسير يک هدف موافق اند با برسي دقيق گذشته مشترک در کنار هم براي امروز و فرداي مشترک… مطمين که اين حرکت سالم گلوي ماجراجويان و نفس بازار تجار هاي سياسي را خفه ميکند و آنها دست و پاچه اند و چنان بيچاره شده اند که شما خود ميبينيد که از يک نوشته مشکوکي بنام نسرين … چه هياهوي انداخته اند که فکر کنيد اينها تازه از جنگ جلال آباد خبر شده اند و تا امروز هيچکسي در اينمورد حرفي نه زده است … همين امروز با روشن کردن کمپيوتر حدود يکساعت را در ديد آنچه دوستان گذاشته بودند مصروف کردم و چيز هايي را ديدم که بعضي عزيزان در مورد اين نوشته نوشته بودند حتي کسانيکه خود را از قهرمانان آن جنگ قلم ميزنند و… چنانچه رفيق صابر نوشته اند صرف بخاطر دو اتهام به آدرس رفيق عظيمي محترم و محترم جنرال دلاور و يا چنانکه رفيق عدل عزيز گفتند که نوشتن من و ان مرد موقر خواب را حرام کرد ورنه فقط در آن نظام رفيق عظيمي محترم بودند و بس… به اميد ادامه خوب و سهم رفقا و دوستان در اين گفتمان…

      23. maj kl. 12:40 = Synes godt om = 11

       

    • Shoaib Eshaqzai
      من درمشوره با يکي از رفقاي متعهد وهدفمند در ارتباط به يک مضمون جناب غرزي تحت عنوان
      ( « رهبر»و«راه»اميل ناموس گردن «انقلابي»ما )
      پاسخي ارايه داشتم تا اگر امکان داشته باشد به واقيعت هاي جامعه ووطن ، انگيزه هاي ايجاد ح د خ ا و غيره توجه کند که نه نکرد ، به هرحال پاسخم را با شما هموندان شريک ميسازم تا باشد با درنظرداشت نظريات وعقايد جناب غرزي ، همه موافقين ومخالفين درهمين برگه مورد باز نگري قرار دهند .

      من در اين ديالوگ که جناب غرزي به را انداخته چند مشکلي دارم :
      اغاز از اينکه 23 سال بعد از سقوط حاکيمت انقلابي ، هيچ نه ميدانم که طرف ويا مخاطب جناب شان کيست؟ اگر من درست فهميده باشم ،اکثر سازمان ها وجريانها ادامه دهندهء «راه» آن حاکميت انقلابي ، امروزبر يک خط عقلاني ومنطقي با درنظر داشت شراط داخلي ، منطقوي وجهاني حرکت مي کنند ودر اطراف برنامه ها وسياست هاي مدرن وقابل درک با هم جمع ميشوند . اين کي است عقب مانده چسپيده به گذشته است ؟ محترم غرزي يا آنهايکه غرزي به آنها دشنام ميدهد ؟ کي کهنه وپرعقده است ؟ چرا غرزي 23 سال بعد با اين حرفهاي تاريخ زده به ميدان آمده است ؟ اين بحث ها 22- 23 سال قبل در بين ما با قوت وجود داشت که محترم غرزي درآنوقت ها دراين بحث اصلن وجود نداشت حالا بايد دوباره واز سر با او اين بحث را آغاز کنيم که رهبر چيست وغربچيست وشرق چيست ؟
      بعداز اينکه جناب غرزي از تفکر وانديشه حرف ميزند ، من درتمام نوشتهء شان غير از بدگوي و اهانت گذشته وآنهم متکي برعقده هاي کاملا شخصي چيزي نه ديده ام . يک مو انديشه ، يکزره تفکر در اين نوشته نيست که من خودرا قناعت بدهم که غرزي از گذشته بريده وبه آنجاي رسيده که کم وبيش قابل تعمق است .
      ميگويد گذشته درست نه بود . مشکل عمده در آنست که غرزي فکر ميکند که او تنها کسي است که ميگويد گذشته نادرست بودوتمام دلايلي را که ارايه ميدارد ، دلايل تراوش ذهن خودش است وهيچکس ديکر اين ها را نه گفته است .
      خلاصه اينگونه مي شود:
      مارکسيزم را نقد کنيد ، مارکسيزم را رها کنيد زيرا انديشه وتفکر خارجي است ، به جايش تفکر افغاني وناب وطني روي بياوريد ، من حيرانم که با اين فرمايشات «نقادانه»! ، «وا قعبينانه»! و «مدرن»! غرزي چي کنم ؟
      در کجاي انديشه هاي مولانا ، حافظ شيرازي ، خيام وخوشحال ختک بروم انديشه هاي را پيداکنم که بتواند به جاي فلسفه ، سياست واقصاد وفزيک وکيميا کار بدهد ؟
      مشکل اساسي من در اين است که جناب لايق را بتوانم متوجه بسازم که انديشه هاي ضد مارکسستي وضد انقلابي که او بي هر گونه ملاحظه شايع ميسازد ، انديشه هاي خارجي و وارداتي است .
      از اينجاست که براي من مهم نيست که محترم غرزي مواضع انقلابي را ترک کرده است . مهم اين است که از آن کرسي به کدام کرسي جلوس کرده است ؟
      بياييد در اين مورد بحث کنيم ، اگر ميخواهيم مفيد بحث کنيم و واقعن در فکر انسان مظلوم وعذاب ديده کشورخود هستيم . با عرض حرمت

      23. maj kl. 16:06 = Synes godt om = 11

       

    • Zuber Sherzad
      رفيق اسحق زي خيلي دقيق فکر کردي و پيشنهاد شما عالي است

      23. maj kl. 16:47 = Synes godt om = 4

       

    • Omar Faiz
      رفيق اسحاق زي گرامي، اگر از شما تقاضا کنيم که همان نوشته جناب غرزي را با همين تبصره خويش بصورت مستقل هم نشر کنيد امکان دارد؟ زيرا ما نميدانيم که جناب شان چه دُر سُفته اند.

      23. maj kl. 17:03 = Redigeret = Synes godt om = 6

       

    • Shahpoor Shekasta Thahmass
      رفقا يک مطلب را فراموش نکنيم …. غلام مجدد در مصاحبه خود ، به عباره دگر در بي بي سي گفت که من بعد از سال 1359باحزب نبودم در کوه پايه هاي افغانستان بودم(شايد کسانيکه او نالايق را استاد ميگفتند …هم آنجا بودند ) که حتي آقاي فاني سوال کننده خجالت کشيد و گفت که آن همه شعر ها يتان هيچ ونالايقي …..بي غيرت ….. با همان جواب هاي بي شرم . بنأ اين اجداد (غر)زي بعد از سقوط امين حزب رارها کرده بودند اين فالبين ها چرا هر چند سال نمک حرامي خود را تجديدميکنندووو و تکرار وتازه مي نمايند. قربان «غر»زي جان فاميديم و هر سال يک ندامت تانرا تازه نکنيد…فکاهي يا دم آ مد اما نمنويسم «چاقو در نيفه ام ».آري پدرت سال 59 نمک حرامي را اقرار کرده شايد قبل از ان ناموسي را اقرار نکرده …اما خودت چه ناپدر که حالا صفحه فيسوکي ات از ندامت هاسياه است چون به ارزش خون ملت در شوروي اعياشي ميکردي شايد هم جا سوسي مثل عمر پدر متاسفم .حالي داري چا قو در نيفه …..

      23. maj kl. 19:46 = Redigeret = Synes godt om = 4

       

    • Shoaib Eshaqzai
      رفيق فيض ګرامي زياد کوشش کردم که مطلب ومضمون هردو را با رفقا شريک سازم اما نه شد . عنوان مطلب اورا نوشته ام فکر ميکنم در سايت هاي مربوط به خودش قابل دسترس است . اما چون زياد نوشته ، از دستم نه ميشه که تمام متن مضون شانرا باز نويسي کنم . با معذرت

     

    • روسپي سياسي (غر)زي لايقآوريل 16
      .

      سير زمان بار ديگر سالى بر حادثه ى شهادت استاد مير اكبر خيبر افزود و هر چى از آن جنايت “درون حزبى” بيشتر فاصله ميگيريم به شفافيت و صداقت حلقه ى رهبرى همان حزب قشله يى بدگمان تر ميشويم. خيبر نخستين و آخرين قربانى ذلت كيش شخصيت و كيش رهبر نه بود، بلكه شهادت وى سرآغاز زوال جنبش انقلابى كشور در گزينه ى انديشه و عمل نادرست بود. حادثه ى ثور كه شهادت خيبر را انگيزه ى آن ياد كرده اند، سرانجام به فروپاشى همان حزب، سقوط حاكميت ملى و ليلام وطن سربلند و مردم آزاده ى آن انجاميد. مبرميت ديدگاه هاى خيبر و وزن شخصيت او را در همين بعد ها بايد جستجو كرد.

      ياد آورى از خيبر و قتل پر معماى وى نه به خاطريست كه به مرده پرستى سردچار شده ايم، يا در گذشته گير كرده ايم و يا سليقه ى كدام گروهبندى را نماينده گى ميكنيم و يا هم اينكه از نام آن شهيد بت ميسازيم و از آن براى هدف هاى ناشى استفاده ى ابزارى ميكنيم. تازه كردن ياد آن بزرگ مرد به معنى اداى حرمت به پيشگاه تمام شهداى گلگون كفن كشور است كه به گونه يى، قربانى جنگ قدرت، جنگ براى قدرت شدند. بزرگداشت از اين روز به معنى آنست كه هيچكس و هيچ چيز فراموش نه شده است و عدالت انتقالى روزى به دروازه هاى جنايت و جنايتكار سه چهار دهه ى اخير بيگمان دق الباب ميكند. خاطره اين روز به معنى تكرار تعهد براى مبارزه با تاريك انديشى و تحجر است.

      ما مأمور گفتن ناگفته ها و رديابى آنچه در شب 28 حمل 1357 پيشآمد، نه ميباشيم؛ ما پيش زمينه هاى آن قتل مرموز و اينكه آن فاجعه به سود و يا ضرر كى و چى بوده را موشگافى نه ميكنيم؛ ما بر قرينه ى آن ترور نابخردانه روريارويى ها و انتقام كشى ها در كادر رهبرى حزب زوال يافته ى دموكراتيك خلق را به كاوش نه ميگيريم؛ پرداختن به شهادت ميراكبر خيبر و يادهانى از آنرا در چوكات يادبود از جانبازى ها و فداكاريهاى فرزندان شايسته ى همان حزب خلاصه ميكنيم و بيشترينه به گفتگو روى پيآمدهاى سياسى آن تراژيدى سرگرم خواهيم شد. ديده به راه واكنشهاى دوستان ….ههههههههههه پدرک ناجوان ات را مردانه فارغ بال کشيدي يعني که پدرک مظلومت هيچ خبر نداشت و تو چاقو در نيفه مبارزه دار ي .

      23. maj kl. 20:22 = Redigeret = Synes godt om = 7

       

    • Jelani Gulshanyar https://www.facebook.com/photo.php?fbid=442991402461356&set=pb.100002515008851.-2207520000.1400872406.&type=3&theater

      Tidslinjebilleder
      رازهاي پشت پرده
      سقوط فاجعه بار کابل در ثور سال 1371

      نشر يادداشت هاي قلمي سليمان…
      Læs videre
      ميدان هوايي مولانا جلال الدين محمد بلخي که در مزارشريف در پانزده کيلومتري آرامتو…Se mere
      Af: Jelani Gulshanyar
      23. maj kl. 21:29 = Synes godt om = 5

       

    • Shahpoor Shekasta Thahmass

      23. maj kl. 21:47 = Synes godt om = 5

       

    • Nasir Ahmed Dastgeer
      رفيق بزرگوار ومحترم جناب حيدر عدل بسلامت باسند !
      با معذرت که وقت کافي نداشتم تا بلا فاصله به پرسش شما جواب ارائه ميداشتم ، بهر صورت ناوقت آمدن بهتر است از نيامدن .
      با وجود آنکه مطمئن هستم من هنوز تا ديرها به رهنمايي شما وهمه رفقاي بزرگوار ضرورت دارم ،ميخواهم فقد نظر خود را خدمت تان تقديم کنم و بدانم شما را چه در نظر آيد.
      برداشت شما کاملاً دقيق است من در بسياري موارد با رفيق گرامي جناب عرفان موافق نيستم : در انتخاب بين حکمتيار و مسعود من پيرو نظريه بد وبد تر نيستم من فقد خوب و بد را ميشناسم .در زمان حاکميت هردو دشمن ما بودند و در پاکستان تشريف داشتنند ، هم چنانيکه رفقا و سربازان قوت هاي مسلح در لوگر و چهار آسياب شهد شدند در پينجشير نيز بهترين رفقا را از دست داديم . چگونه ميتواند يکي پاکستاني و ديگري کابلي باشد ؟ گذارش جنرال رفيع و داکتر وکيل را به بيروي سياسي ( خاصه خپرونه ) حتمي بخاطر داريد که مذاکراک هم زمان در هردوجهت آغاز گرديد ولي معاملات شخصي و گروپي شد . من گاه گاهي از خود ميپرسم آيا اگر رهبري حزبي ما با در نظر داشت منافع ملي ودرايت کامل بر خورد ميکردند و سليقه هاي شخصي وگروپي را در نظر نمي گفتنند ، و به خاطر پلينوم 18 انتقام جوئي نمکردند، نمي توانستيم از ويراني کابل و قتل عام مردم اين شهر جلو گيري کنيم ؟ وتا چه حد رهبري حزب ما در اين تراژيدي سهيم است .؟
      جلسه فعا لين حزبي شهر کابل به همان ترکيب که داکتر نجيب دو بار در زيرزميني وزارت خارجه دعوت کرد ، در هوتل آريانا به حضور چهار معاون داکتر نجيب وشکر فشاني هاي سليمان لايق در رابطه به داکتر نجيب را بخاطر داريد ؟
      بايد هرچه روز تر به اين تسليم کنيم تا به آن ديگر تسليم نشود . آيا موضوع اصلي جريان تسليمي بدون چون وچرا در هردوطرف ، اين حرف نبود ؟
      پس از نظر من همه آنانيکه در پروسه تسليمي سهم داشتنند در حق مردم و مملکت جفا کردند و قهرمان نبودند .
      من افسران نظامي را که در وطن پرستي و شهامت شان هيچ شک ندارم درک کرده ميتوانم که در آن زمان پروسه در سمتي پيش رفته بود که کاري نمي شد کرد ولي باز هم تلاش و ابتکاري از خود نشان ندادند . بطور مثال نجات روسيه از وضع دشواري که داشت فقد به داريت و يکپارچگي نظاميان شان ميسر گرديد.
      رفيق عدل گرامي !
      مطمئن باشيد هرکداما تاريخ زنده هستيم و براي گفته هاي خود صد ها دليل و فاکت و قصه داريم ، ولي پيشنهاد من بريدن از گذشته براي ساختن آينده است ، چون گذشۀ بسيار جنجالي داريم که تعدادي هم خواسته يا نا خواسته به نقاط درد آورش فشار وارد ميکند و فاصله ها را طويل تر ميسازند .
      اگر همين نسل کادر ها و فعالين حزبي مانند شما وهمه عزيزان اين برگه که سر شان به تن شان مي ارزد ، با حذف حلقۀ اول رهبري ، کاري نکنند نه روشن شدن مسائل پشت برده، در مورد پينوم 18 ونه در مورد پناه بردن داکتر نجيب به دفتر ملل کمک ما خواهد کرد .
      من طرفدار طولاني نو شتن نيستم ورنه گفتني بسيار است ، يار زند وصحبت باقي
      سعادت من باشيد .

      23. maj kl. 22:10 = Synes godt om = 8

       

    • داكتر حيدر عدل
      رفيق گرامي دستگير عزيز!
      از لطف و محبت تان جهان سپاس.
      ارزو و توقع من نيز همان است كه شما در مورد ان نوشتيد.
      مطمئن هستم كه اكثريت رفقا در جريان هستند ، درين مدت بيست و چند سال بعد از سقوط ، بعضي كتاب ها و نوشته هاي از رفقاي حزبي خود ما شروع تا نويسنده هاي خارجي و غيره يعني ( خانم نسرين ) بنشر رسيد كه جواب گوي بسياري از سوالات ما بود.
      ولي درين اواخر اقاي غرزي با نوشتن مقاله و نشر عكس هاي از بهترين رفقاي حزبي ما و نشر نامه جعلي بنام داكتر صاحب نجيب ، چه را ميخواهند در خور رفقاي حزبي و مردم ما بدهند.
      هرگاه شما اين مقاله را مطالعه نمايد ، هر سطر ان دنياي از توهين ، تحقير ، كنايه و در يك كلام متهم نمودن رفقاي رهبري حزب به جنايت و خيانت است و بس.
      بناعا علت تمام اين نوشته ها ، منشع ان از انجا اغاز ميگردد و بس.
      بعد ازين رفقا تصميم گرفته اند كه منبعد در برابر هيچ يك ازين نوع اتهامات خاموش ننيشينند. و جواب محكم با اسناد برايشان داده شود.
      رفيق دستگير گرامي!
      نظر و يا گله تان از رفقا در زمان تسلمي قدرت بالاي چشم همه يي ما. ولي يك حرف باقي ميماند. اين گزينه از نظر رفقا و امروز از نظرما معقول ترين گزينه بود بمنظور پيشگيري از خونريزي بخصوص در مورد رفقاي حزبي ما.

      حالا اگر زحمت نشود لطف نموده بنويسيد ، هرگاه شما بجاي رفقاي مسول ، بخصوص بخش نظامي ميبوديد چه ميكرديد و راه حل براي حفظ قدرت چه ميبود. ويا تسليمي چه شكل و با كي ها انجام ميشد.
      موفق باشيد.

      23. maj kl. 22:50 = Redigeret = Synes godt om = 5

       

    • Nasir Ahmed Dastgeer
      رفيق محترم داکتر صاحب عدل !
      من طرفدار حفظ قدرت نبودم و امکان هم نداشت ولي حفظ تشکيلات حزبي بصورت مخفي ويا نيمه محخفي ميسر بود ، که متأسفانه از نظر من بي اتفاقي رهبري حزبي ونظامي سبب شد که حزب منحل و اعضاي آن آواره در بدر گردند . شما ميدانيد در برابر فاميل هاي شهدا و معلولين عضو حزب تا حال در افغانستان چه گونه بر خوردي وجود دارد .
      هم چنان من معتقد هستم که اگر عجله صورت نميگرفت حفظ قوت هاي مسلح نيز امکان داشت .
      به اميد سعادت شما

      23. maj kl. 23:11 = Synes godt om = 5

       

    • Nabi Aryan http://pendar.forums1.net/t4362-topic

      سه ابليس عامل ويراني وطن ما
      pendar.forums1.net
      اسناد سخن ميگويند چگونگي سقوط جمهوري افغانستان و معاملات پشت پردہ آن يکي از مسائ…Se mere
      23. maj kl. 23:50 = Synes godt om = 8 = Fjern forhåndsvisning

       

    • Salimi Mohammad Salim
      رفيق محترم نصيراحمددستگير کي ها بايد اين کار ميکردند ؟ در بخش حزبي سليمان لايق با صلاحيت بود و در بخش نظامي هم رئيس ارکان سرقومانداني قواي مسلح که هردو به گلبدين پيوستند . وزراي قواي مسلح هم سمت و سوي شان معلوم بود ، محترم داکترصاحب هم که وطن ، حزب و دولت را به خداوند سپردند . آيا شما کدام چهره نظامي را مي توانيد نام ببريد که با موجوديت رئيس ارکان سرقومانداني و وزراي قواي مسلح مي توانست قواي مسلح را حفظ نمايد .

      23. maj kl. 23:54 = Synes godt om = 14

       

    • Mahmoud Tahmass Salimi Mohammad Salim صاحب بسيار سوالات زيبا و دقيق.
      23. maj kl. 23:57 = Synes godt om = 3

       

    • داكتر حيدر عدل
      رفيق محترم دستگير!
      تشكر از جواب تان!
      ولي سوال من را با تفصيل جواب نداديد. تا من قضاوتم را با شما در ميان ميگذاشتم.
      گر چه جواب شما را رفيق گرامي و محترم ما رفيق سليمي گفتند. ولي شما اين همه مسوليت را از كي ها توقع داشتيد.
      حوادث چنان با سرعت در حال تغير بود كه اصلا از پيش بيني رفقا خارج شده بود.
      مطلبي را خدمت تان بيان نمايم !
      شادروان محمود بريالي گفتند !
      من از دفتر كارم در كميته مركزي حزب ، بيرون شدم تا نزد كدام رفيق ديگري بروم. ديدم يك مرد مصلح با ريش بلند و پيراهن و تنبان در حال گشت زني است. صدايش كردم و پرسيدم تو كي هستي و اينجا چه ميكني؟
      در جواب ميگويد ! به امر معاون صاحب اينجا امده ام تا محافظت شان را داشته باشم.
      رفيق بريالي باز ميپرسد؟ معاون صاحب كي است ؟ مرد جواب ميدهد ! معاون صاحب جنرال رفيع را ميگويم. تو مربوط كي هستي من قوماندان فلاني از حزب امير صاحب گلبدين.
      رفيق بريالي ادامه داده ميگويند!
      من عاجل به دفترم رفته و به رفيع زنگ زدم و جريان را جويا شدم.
      جنرال رفيع در جواب ميگويد ! من با گلبدين قبلا حل مطلب نموده ام ، شما تشويش نكنيد اين ها را من براي محافظت خود و رفقا به اينجا دعوت نموده ام.
      پس ببينيد ، معامله و سازش تا اين حد و انهم در سطح معاون رييس جمهور و نمي دانم معاون سر قومانداني علا و غيره.
      در حاليكه نه حزب ازين تصميم اگاهي دارد و نه دولت.
      تنها اسمش را ميتوان توطئه گذاشت و بس.
      اميد شما لطف نموده سوال اصلي را مشرح جواب بگويد و گزينه انرا و نوع ادامه حاكميت ويا زنده ماندن حزب را.
      موفق باشيد.

      24. maj kl. 00:30 = Redigeret = Synes godt om = 8

       

    • Fraidoun Farid
      رفيق عزيزداکتر گرامي حيدر عدل بيائيد براي يک لحظه مسايل سياسي، حزبي و تاريخي کشور را با ديد وسيع و از دريچه غير جانبدارانه مورد قضاوت و برسي قرار دهيم و به سوالات که در ذهن ما خطور نموده پاسخي درست در يابيم.
      چنانچه ما اعضاي آن حزب از يک جانب با تصاميم و فيصله هاي حزبي آن موافق بوديم و از جانب ديگر حلقهٔ از مخالفين را در درون آن حزب تشکيل داده وبرخلاف تصاميم و فيصله هاي آن حزب عمل مينموديم.
      قسميکه يک عده از رفقاي ناراضي بر خلاف طرح مشي مصالحه ملي و سازش و اشتراک در يک حکومت با پايه هاي وسيع بوده و آن را خيانت در امرمنافع سياسي پرولتاريا تلقي مينمودند و از جانب ديگر اين رفقا در سدد دستيابي به يک سازش نامحرمانه با حلقات جهادي و سازمانهاي بنيادگرا در جهت فروپاشي حاکميت سياسي و ناکامي پلان پنج فقرهٔ سازمان ملل متحد بودند، مگر اين رفقا تعهد نکرده بودند که با دشمنان آشتي ناپزير خويش تا سرحد پيروزي بايد مبارزه و جنگ کرد و با اين دشمنان ايديالوژيکي خود هرگز سازش نخواهند کرد ؟ چرا اين رفقا در خفا و عقب پرده در تباني با دشمن بستر سقوط حاکميت سياسي را فراهم ساختند ؟
      آيا حزب بشکل دسته جمعي فيصله و تصميم بر اين نداشت تا در آن مقطع زماني براي بيرون رفت از وضع بحراني و سياسي ناگزير بايد راه صلح را در پيش گرفته و در جهت دستيبابي به اين امر يعني دستيابي به يک صلح سراسري و در جهت بقاي سياسي خود در يک حکومت با پايه هاي وسيع عمل نمايد؟ و در جاي شما رفيق حيدرعدل يادآوري نموده ايد که بمنظور جلو گيري از خون ريزي و کشتار در ميان بد و بد تر اين حلقه وريات بد را انتخاب نمود ، هر گاه از لحاظ علوم سياسي و فلسفي هم به اين موضوع دقيق شويد که خوشبختانه تخصص هم داريد هرگز سازش ميان چپ افراطي و راست افرطي ناممکن بوده و عواقب خطر ناکي از خود اثر گذار ميباشد که نتايج و ثمر آن يعني نابودي سازمان سياسي ما ، ويراني کابل و کشتار مردم بيگناه و جاري شدن جوي هاي خون در کشور بوده که همه را ما بچشم سر ديديم و تماشا کرديم و شاهد بوديم ،آيا اين همه ميتواند پاسخ به سوالات بيجواب باشد ؟
      در اينجا در ذهنم سوالي ظهور مينمايد که ؟؟؟ چرا زمانيکه نمايندهٔ سازمان ملل در آن مقطع اساس سياسي و نظامي بخاطر جلوگيري از عدم فروپاشي حاکميت و بميان آمدن خلأ قدرت در کشور چنان سراسيمه به شما جنرال گرامي نبي عظيمي مراجعه نموده و به شخص شما در جهت تشکيل شوراي نظامي چنين پيشنهادي صورت گرفت و شما پزيرش همچو پيشنهاد درست و منطقي را رد نموديد ،تصور نمکنيد که در آن لحظه شما دچار اشتباه جبران ناپزير شده ايد ؟؟؟
      دوستان توجع نمايند به قسمت از کتاب اردو و سياست نوشته محترم نبي عظيمي !
      او درآن روز — همچنان که درصص 538 – 539 اردو وسياست آمده است– ، از توافقي که بين وي و داکترنجيب الله و مجاهدين سابق جهت انتقال مسالمت آميز قدرت صورت گرفته بود سخن گفت واز اين که دگرگوني هاي شمال بدون خونريزي وکشته شدن وپامال گرديدن مردمان بي گناه آن سامان صورت گرفته بود ، مراتب امتنان سرمنشي سازمان ملل متحد را به من واز طريق من به نظاميان باز گو کرد. سپس وي ازايجاد شوراي نظاميي که پس از استعفاي مرحوم نجيب الله براي مدت کوتاهي ازخلاي قدرت جلوگيري کند و پس ازآن قدرت را به شوراي پانزده نفري تسليم کند صحبت نموده وجوياي نظر من در اين زمينه گرديد که دراين جا ضرورت به تکرار آن صحبت ها نمي بينم. تنها مي خواهم بگويم که طرح وي در مورد ايجاد شوراي نظامي با موجوديت وزراي دفاع ، داخله و امنيت دولتي درهمان نخستين لحظات به نظرم غيرعملي و خيالپردازانه جلوه کرد و به نظرم رسيد که اين آدم با وصف دويدن ودويدن و پويايي فراوانش جهت فراهم ساختن صلح وآشتي درسرزمين ما، طرح احساساتي وناپخته يي دارد که نمي توان به عملي شدن آن دل بست. درآن ملاقات او با حرارت سخن مي گفت و از صلحي که به ابتکار وکوشش او به وجود مي آمد به وجد آمده بود. يادم است که هنگامي که از مجاهدين سابق حرف مي زد، دستش را چنان تکان مي داد که انگارمگس مزاحمي را از خود براند. مي گفت : ” آنان ديگر نمي توانند دربرابر اين طرح مقاومت کنند. ديگر همه چيز گذشته است. فقط يکي دونفري هنوز هم مقاومت مي کنند که چندان هم جدي نيستند ، فقط ناز مي کنند ؛ ولي به زودي اين طرح را خواهند پذيرفت.”
      آرزومندم عزيزان خردمندم بپاسخ سوالم بپردازند

      24. maj kl. 02:26 = Redigeret = Synes godt om = 3

       

    • M Aref Erfan
      همه رفقاي عزيز وگرامي وياران وسروران گرانمايه راهزاران درود باد!
      سپاسگزارم از ديدگاهاي رفقاي نهايت محبوب ومهربانم،شير صارم،عمرفيض،شاهپور شکسته طهماس،جيلاني گلشنيار،نصير احمد دستگير،داکترحيدرعدل ،نبي آرين،ومحمود طهماس که با کامنت هاي خويش اين بحث را غنابيشتربخشيدند.
      ديدگاهي همه رفقاي گرانقدرقابل مکث است،دربسا موارد متمم ومکمل اين گفتمان بوده وپاسخهاي بنياديني را براي پرسشهاي تاريخي تديون نموده است.تنهابراي جلوگيري از ضياع وقت گرانبهاي رفقا،ميخواهم چندپاسخ دوستانه را به آدرس رفيق گرانقدر نصير احمد دستگيرارائيه نمايم:
      رفيق دستگير گرانقدر،نبايد پديده هاي بحرانزاي سياسي را درطلاتم دهۀ نود ودرآستانۀ فروپاشي سقوط بطور مجرد،در بعد داخلي ودرحدود ظرفيتهاي هاي فرماندهان ورهبران جهادي درسپيده دم “هشتم ثور 1371،برسي نمود.از سوي دريک ديد روشنگرانه وعادلانه درزمرۀ مجموعۀ سران جهادي دو نفر”حکمتياروملاعمر”نماينده هاي نيابتي پاکستان اند وآنها موظف اند تا براي استقرار صوبه پنجم پاکستان برزمند،فکرکنم که هنوز طرح”کنفدراسيون افغانستان با پاکستان” از سوي حکمتيار درخاطرهاي تاريخ زنده است.درين شکي نيست که مدارج سطح جنايات رهبران وفرماندهان جهادي يکسان است،اما چگونگي انجام ماموريت شان متفاوت است.احمد شاه مسعود،مدتها قبل توسط شهيد داکتر نجيبالله به حيث وزيردفاع کانديد شده بود،اما مسعود نپذيرفت.اين ديد “يکسان پذيري” نبايد چنان توجيه شود که کودتاي وزرائ قواي مسلح در بهار 1371به مشارکت سليمان لايق وجنرال رفيع عليه آخرين بقاياي نظام موجه بود!
      از ديد آگاهان سياسي ،هرگاه درآن زمان ،حکمتيار،”به فتح ظفرمندانۀ کابل ” نائيل ميگرديد،باز شما ناظر حمام هاي خون خواهيد مي بوديد .
      بسيار دوستان عزيزمان ازدو زاويه نهايت خشمگينانه وکينه توزانه به حوادث نگاه نموده ودرخصوص دو چرخش نا موزون ،زخم خونين برجگردارند: اول اينکه چراکودتاي نمايندۀ پاکستان “حکمتيار” با مشارکت نيرومند سران رژيم وقت به پيروزي نرسيد،دوم اينکه چرا شهيد داکترنجيبالله موفق نشد تا آزادانه کشور را ترک ميگفت.هرگاه تاريخ ياري ميکرد اين دو پديده محقق ميشد،ديگر صداي “کودتا” ازين حنجره ها بيرون نمي گرديد.اينجاکسي براي سقوط وفروپاشي نظام وحزب نمي گريند بل براي حکمتيار ميگريند وآه وافسوس ميکشند که چرا درفش پاکستان از فراز کاخ کميتۀ مرکزي حزب ورياست جمهوري به زيرکشيده شد. فکرکنم مردم هنوز حافظۀ شانرا ازدست نداده واين تهاجم وحشتناک لشکرحکمتيار را درکابل به ياد دارند. دوم فرياد ميکشند وناله ميکشند اينکه چرا برنامۀ “خروج “شهيد داکترنجيب الله ناکام شد؟؟
      ميبينم که شما دريک روي سکه نگاه نموده وازمذاکرات “داکتروکيل وجنرال رفيع با حکمتيار سخن مي رانيد،اما برعکس در روي ديگر سکه مذاکرات مخفي ميان حکمتيار وسليمان لايق دريک تباني پنهان جريان داشت.شما اين حقيقت را درکتاب سليمان لايق،(آغاز بدون انجام وکتاب حکتيار”دسايس پنهان وچهره هاي عريان” بخوبي دريافته ميتوانيد.بويژه بسيار غم انگيز است که در صفحات 56-57 کتاب حکمتيار از سوي سران رژيم، نقل قول ميشود که هرگاه طرح نظام ايتلافي را حکمتيارصاحب “برادربزرگ”نپذيرد باز گلايه نکند که رژيم براي ظاهر شاه تسليم داده خواهدشد!!
      دوست گرامي،شما ازانتقامجوئي پلينوم هژده ياد نموديد وخاطر نشان ساختيد هرگاه انتقام جوئي پلينوم هژده نميبود همه چيز گل وگلزاربود.فکر کنم که شما تا هنوز فلسفۀ تدوير پلينوم هژده را بدرستي درک نکرده ايد؟ پلينوم هژده خود انتقام تاريخي ازحزب ودولت بود.اين پلينوم بدستورنماينده سيا گرباچف،ريگن وجنرال ضيا الحق تديوريافت.اين جريانات درصفحات تاريخ شما ثبت است.فروپاشي نظام از همين پلينوم آغاز يافت،رژيم درکوماي سياسي جان سپرد،ورنه شهيد داکترنجيبالله که با قيمت گزاف اين رهبري را بدست آورده بود به چنين سهولت استعفا نميدادوبسوي سرزمين هند ره نميگشود.
      رفيق گرامي دستگير،ما بايد با پديده هاي سياسي بطرز ديالکتيک برخورد نمايم ،نه به شيوۀ آرمانگرانايه وميتافزيک ،اولآ اينکه روسيه بوسيله نظاميان ورفتار نظاميگرانه نجات نيافت بل فکتورهاي متعدد واستراتيژيهاي علمي وگزينش سياست اقتصادي وايجاد رهبري پرگماتيک منتج به نجات روسيه گرديد. دوم اينکه مقايسۀ افغانستان با روسيه با هيچ قالبي سازگار نيست.سوم اينکه شما رهبر ورئيس جمهور برحال داشتيد،چرا اين پرسش را دربرابش مطرح نمي سازيد که چرا نا بهنگام استعفا داد ؟چرا حزب،دولت ومردم را رها کرد ودست به خروج ناکام زد؟لطفآ چگونگي خروج را درکتاب فليپ کاروين مطالعه نمائيد وبعدآ بطرز عادلانه قضاوت نمائيد! رژيم در پروسه مصالحۀ ملي به تابوت گذاشته شده بود،فليپ کاروين نيشخند زنان از قول بينن سيوان يادآوري مينمايد،که “سخن از قدرت حزب به معناي کشيدن نيش مار مرده بود” !درين حالت چهار افسر نظامي چه کرده ميتوانست؟بويژه درلحظاتي که وزيردفاع،داخله،امنيت،اهرم اساسي قدرت را دردست دارند واز شروع پناهندگي شهيد داکترنجيبالله تا روز هشتم ثور دو وزير (داخله –دفاع ) برحال بودند واز حمايت وسيع سليمان لايق وجنرال رفيع …..برخورداربودند!!
      اين جريانات بايد بطرز علمي وواقعبينانه تحليل شود نه به شيوۀ آرماني !

      24. maj kl. 03:13 = Redigeret = Synes godt om = 11

       

    • Mahmoud Tahmass
      رفيق فريدون فريد سلام بشما گرچه ميدانم يک کتاب سر دست داريد.. ولي نبايد زيرکانه و بصورت عمومي کتله اي از خرمندان را به فير توپ بنديد. (چنانچه ما اعضاي آن حزب از يک جانب با تصاميم و فيصله هاي حزبي آن مخالف بوديم و از جانب ديگر حلقهٔ از مخالفين را در درون آن حزب تشکيل داده وبرخلاف تصاميم و فيصله هاي آن حزب عمل مينموديم)ميشود دقيق تر و مشخص تر مثال بدهيد.؟ ويا بکدام دليل ثبوت کي ها بکدام دليل مخالف منافع حزب ؟ در حاليکه تعدادي مخالف طرز رفتار رهبري جديد بودند نه مخالف پاليسي و شما مشخصآ بگويد کي ها که پاسخ مشخص بدست آوريد(قسميکه يک عده از رفقاي ناراضي بر خلاف طرح مشي مصالحه ملي و سازش و اشتراک در يک حکومت با پايه هاي وسيع بوده و آن را خيانت در امرمنافع سياسي پرولتاريا تلقي مينمودند و از جانب ديگر اين رفقا در سدد دستيابي به يک سازش نامحرمانه با حلقات جهادي و سازمانهاي بنيادگرا در جهت فروپاشي حاکميت سياسي و ناکامي پلان پنج فقرهٔ سازمان ملل متحد بودند، ) آيا شما ميدانيد که ک.ج.ب با سي آي اي ..با آي اس آي .اول از طريق جنگ جلال آباد زور زدند .باز به بازي تِيوري توطئه دست زدند واين بينين سوان و امثال اش پرژه بي مسوليت بود که بعد از ختم کار تقاوتي ميشوند و رفع مسوليت؟ توسط تمام ملاقات ها اجنتوري کردند رهبري جديد را بي اتفاق و خريدند به همين خاطر مخالفت و خود داشت حتي نجيب پلان فرارش را ياورش جبسر تا آخرين لحظات آگاهي نداشت و نام شب جديدي را نداشت. چگونه پلان کرده بود که بينين سوان به ميدان بنام ملاقات بيايد شايد حتي توخي را با خود نبرد. تهمت نبنديد حرف پشت پرده هنوز پشت پرده است..ورنه سياست مصالحه ملي و جود داشت تيزس هاي ده گانه چرا کسي با روند طبعي مخالفت کند؟ در اين بخش بلي (دوستان توجع نمايند به قسمت از کتاب اردو و سياست نوشته محترم نبي اعظيمي !
      او درآن روز — همچنان که درصص 538 – 539 اردو وسياست آمده است– ، از توافقي که بين وي و داکترنجيب الله و مجاهدين سابق جهت انتقال مسالمت آميز قدرت صورت گرفته بود سخن گفت واز اين که دگرگوني هاي شمال بدون خونريزي وکشته شدن وپامال گرديدن مردمان بي گناه آن سامان صورت گرفته بود ، مراتب امتنان سرمنشي سازمان ملل متحد را به من واز طريق من به نظاميان باز گو کرد) چون حتي يعقوبي وزير امنيت در جريان نبود تاريخ 4-5-6 ثور نيروهاي حزب اسلامي در نقاط مهم دولت کنترول را بدست آوردند.. و ملل متحد دزدانه نجيب را خارج ميکردند و کسي بوي نميبرد داکتر نجيب چگونه فرار کرد و ملل متحد اين موضوع را افشا ه نمي کرد دزد با پشتاره گير آمد.جانم.و ضمنآ نمي دانم در فکر شما همچو داکتر صاحب چه تخيلاتيست که شايد خود تان بفهميد از شف شف کرده شفتالو در ميدان مشخصآ نقطه هاي نقد تان را واضع و پوست کنده بگويد در اين جا ادب عرف رعايت است احترامانه پاسخ دريافت ميکنيد و کتاب تان هم گنکس کننده نمي باشد شما ياد داشت هاي خانم نسرين را بيبينيد پروفيشنل واضح واضيح است و جالب و زيرکانه زهر هم پاشيده و همه بايد علمآ و مستند به جوابش برسند .هر نوع اگر ها و مگر ها نمي تواند نکات ذکر شده او را تضعيف کند .وشما چنين فکت ميدهيد(سپس وي ازايجاد شوراي نظاميي که پس از استعفاي مرحوم نجيب الله براي مدت کوتاهي ازخلاي قدرت جلوگيري کند و پس ازآن قدرت را به شوراي پانزده نفري تسليم کند صحبت نموده وجوياي نظر من در اين زمينه گرديد که دراين جا ضرورت به تکرار آن صحبت ها نمي بينم. تنها مي خواهم بگويم که طرح وي در مورد ايجاد شوراي نظامي با موجوديت وزراي دفاع ، داخله و امنيت دولتي درهمان نخستين لحظات به نظرم غيرعملي و خيالپردازانه جلوه کرد و به نظرم رسيد ) بنظر شما در همان لحظه بايد چه انجام ميشد.؟
      • Fraidoun Farid
        طهماس عزيز ميخواستم بنويسم چون ناوقت است تنها به خواندن اکتفا نموده فردا جنگ شديار سر شديار ! شب تان خوش24. maj kl. 03:01 = Synes godt om = 4

         

      • Mahmoud Tahmass
        درست است عزيزم خداوند شما را هم آرام بسازد چون هميشه يک احوال ميگيريد و دوان دوان رفتني ميشويد. آرزو داريم در اين آزمون و برگه تعين کننده مرز ها سهم خوب بگيريد و موثريت شما را مستفيد شويم. با سپاس رفيقانه.

        24. maj kl. 03:05 = Synes godt om = 6

         

      • Mahmoud Tahmass
        بسيار زيبا رفيق عرفان گرامي کاملآ اکادميک و علمي … رفقا اکثرآ عاطفي بحث دارند. شما جاويدان باشيد.

        24. maj kl. 03:12 = Synes godt om = 7

         

      • Shahpoor Shekasta Thahmass
        اينکه نجيب شهيد در صف مقدم جبهه رفت ياد ر کودتاي طني در زير زميني رياست جمهوري مخفي بود مورد بحث نيست بلکه اين جنرال عزيز قابل افتخار بودند که از حاکميت متردد نجيب دفاع کردند.

        24. maj kl. 04:00 = Synes godt om = 5

         

      • Hasieb Ahmadi
        با حرمت فراوان ، واکنشي دارم به نوشته فريدون فريد که با عرض معذرت بنابر کمبود وقت نتوانستم اکنون بنوسم .

        24. maj kl. 06:58 = Synes godt om = 8

         

      • داكتر حيدر عدل
        رفيق محترم فريدون فريد!
        بحث سياسي ما و شما به افسانه سرمگسك تبديل شده است. هرگاه به اين منوال ادامه پيدا كند. علاوه براينكه به كدام نتيجه مثبت نمي توانيم برسيم ، در مجموع ضيا وقت نيز است.
        ثانيا ، شيوه بحث شما دارد از جالبيت خود خارج ميشود. زيرا جاده يكطرفه شده است. فقط بايد شما سوال نمايد و ما جواب بدهيم.

        بيايد براي حل اين پرابلم به اين نتيجه برسيم كه ! شما و يا هر رفيق ديگر ، يك سوال ميكند و همه به ان جواب ميدهيم. الي زمانيكه توافق بالاي ان صورت بگيرد. بعد مي پردازيم به سوال بعدي.
        در غير ان براي همه به جز از ضيا وقت چيز ديگري نيست. به همين شكل كه شما كار ميكنيد ، همه مصروف هستند. اميد مطلب و مشكل را درك نموده باشيد.
        و از رفقا نيز تقاضا دارم تا به همين شيوه پيش بروند.

        24. maj kl. 16:59 = Redigeret = Synes godt om = 11

         

      • Noor Sultani
        اين قصه را هيج کس قبول نميکند.

        24. maj kl. 17:05 = Synes godt om = 1

         

      • Mahmoud Tahmass
        نور سلطان محترم ،.! کدام قصه را کس قبول ندارد؟

        24. maj kl. 17:27 = Synes godt om = 1

         

      • Sarem Shir
        رفيق فريدون فريد عزيز آغاز نوشته خودت چه زيبا جمله بيايد دور … غير جانبه … ديد وسيع…. شروع شده است. ولي درست در سر خط خودت طرف قرار دادي و طرف شدي… يک چيز برايم جالب است که چرا بيشترين رفقاي ما در جم رفقا ،خود را فارغ از هرچه نشان ميدهند ولي از همينجا با يک کليک کردن در صفحه ديگر چيز ديگر حتي برضد خود قرار مي گيرند در آغاز هم من به اين موضوع اشاره کردم ولي برخلاف رفقاي که مخالف به اصطلاح پلنوم18 اند با صراحت ميگويند چنان بوديم و چنين هستيم بيايد که همين صراحت را داشته باشيم غير آن در قدم اول راه خود حتي حرف خود را گم ميکنيم.در نوشته شما انقدر از انگشت گرفتن ها تذکر رفته است تا ده سال بعد از آن تاريخ ولي اگر شما راستي غير جانبه و با ديد وسيع بيبينيد کافي است که به يکماه پيش از اين ده سال مراجه ميکرديد اول که اين سوالات در ميان نميبود دوم انرزي شما و رفقاي بعد از شما که نوشتند به شکل لازمي ان بخرچ مي رفت.همين اکنون خاطره عزيزي را درمورد منصورهاشمي خواندم که رفيق نجيب ما او را از زندان رها کرده بودکه در جايش خواهم گفت… فقط سه سوال دارم اول اينکه از نظر خودت پلنوم 18 بود يا کودتا…؟ 2 چند فيصد حزب از خلقي و پرچمي حتي خاد که رفيق نجيب ريس آن ارگان بود در آن کودتا و يا به اصطلاح پلنوم 18 با رفيق نجيب بودند…؟ 3 شما چه توجيع براي قناعت خود از تصميم منحصر به فرد رفيق نجيب براي سفر به هند داريد…؟ بقيه حرف ها را بعد خواهيم گفت…

        24. maj kl. 19:45 = Fjern Synes godt om = 12

         

      • Nasir Ahmed Dastgeer
        (.اينجاکسي براي سقوط وفروپاشي نظام وحزب نمي گريند بل براي حکمتيار ميگريند وآه وافسوس ميکشند که چرا درفش پاکستان از فراز کاخ کميتۀ مرکزي حزب ورياست جمهوري به زير کشيده شد.)
        رفيق عرفان گرامي !
        لطفاً خود اين جملۀ کاملاً اکادميک وعلمي خويش يکبار ديگر بخوانيد و مکث کنيد که چه اتهامي وارد ميکنيد .
        اگر مطابق نظر شما هردوروي سکه را ببينيم ، در پهلوي نظريه کنفدراسيون ، نظريه خراسان بزرگ نيز موجود بود واست . وهمچنان اگر تعدادي با گلبدين سازش کردند ، تعدادي هم با مسعود سازش گردند که هردو خيانت بود ، ولي شما صرف يکي را خيانت ميدانيد . واز اوضاع واحوال روسيه نيز هيچ آگاهي نداريد و پيوسطه به ادبيات کهنه متوصل شده خود را آکاه اموروانمود ميکنيد .
        چون صحبت هاي شما که آغاز گر اين بحث بوديد غير مسعولانه ، جانب دار و تعميلي بر نظر ديگر رفقاست ، من برسم احتجاج از اين بحث کناره ميگيرم .
        گامگار باشيد .

        25. maj kl. 00:51 = Synes godt om = 4

         

      • Noor Sultani
        در وطن کدام شرکت معاملاتي نبود که فقط يک ريس رهبري کنند،حزبي يکه تاز با کميته هاي.،…. وجود داشت،که وطن را رهبري ميکردند

        25. maj kl. 01:02 = Synes godt om = 1

         

      • Faried Akbari
        سلطاني عزيز خوشحال ميشوم اگر شما عزيز روشنترسخن گويد کومنت هاي شما چيستان به نظر ميرسد.

        25. maj kl. 01:19 = Synes godt om = 3

         

      • Saleem Alizada
        محترم دستگير گرامي !
        موضوع کنفدريشن با پاکستان که از طرف گلبدين مطرح شده بود فکرکنم درسالهاي -1988-1987 بود……
        ولي حرف خراسان وخراسان بازي در دو سه سال بعد ازحاکميت جناب کرزي بعد از سالهاي 2003 مروج شد که البته يکي ازگروپ ها ادعاي لوي پشتونستان را درگفتار خود بازتاپ ميدادند و مخالفين ان از خراسان ياد ميکنند ، که حتا گفته ميتوانم اين موضوع نه در زمان حاکميت مجاهدين ونه درحکومت طالبان هم مطرح نبود . شما چه گونه اين دوموضوع را که تقريبن بيشتر از 15 سال تفاوت
        را نشان ميدهد همزمان ميدانيد ؟
        همچنان درمورد امدن گروپ هاي گلبدين و مسعود به کابل جوابات با تفصيل درنبشته هاي بالا تذکر رفته است

        25. maj kl. 15:51 = Redigeret = Synes godt om = 5

         

      • Faried Akbari
        رفقاي عزيز خواهش ميکنم بيايد طفره روي کتره و کيانه را کنار بگذاريم با صرا حت وو جدان پاک حزبي داخل کنکاش شويم ومردانه در اين راه گام برداريم.تا جايکه ديده شده اسناد که ما برخ يک ديگر ميکشيم صرف نظر از درست ونادرست بودن ان از جانب موافقين ومخالفين پ 18درد ما صفوف را دوا نکرد هر گاه اسناد اراه شده دقيق و موثق هم باشد چونکه ما افغان هستيم و مرغ ما يک لنگ داره/ خوب اين حق ماست که قبول داريم ياني. مگر چه کسي ميتواند از چشم ديد ها ي مان که خود شکر زنده ايم انکارنمود؟ پرسش دارم از رفقايکه واقعن پابند اصول اند و خواهش ميکنم که با وجدان پاک حزبي جوابدهند.ايا در مورد سبکدوشي رفيق کارمل از ما صفوف نظر خواهي صورت گرفت؟ اخر او رهبر يک حزب دوصد هزار نفري بود مکتب غازي نبود که چند نقر نامش را به ليسه شيرشاه سوري تبديل نمايند. رفتن سه وزيران دفاع داخله و امنيت به منزل و يا دفتر شاد روان کارمل و خواستار سبکدوشي ايشان شدن نميدانم به اين چي نام بگذارم اصوليت شرافت انسانيت…؟ ايا نميشد که رفقاي رهبري مان بجاي اينکه رفيق کارمل را تبعيد کنند ايشان را در مقر کميته مرکزي و يا در کاخ رياست جمهوري مانند گل نگهداري کنند وجهت مشوره نزدش مراجعه ميشد؟ بايد ما با شرافت حزبي خويش اين اشتباهات را بپذيريم تا نسل امروز و فردا از ما اخترام به بزرگان را بياموزند در غير اين حزب ديگر نه پدري دارد و نه در اينده فرزندي خواهد داشت.

        25. maj kl. 13:26 = Redigeret = Synes godt om = 8

         

      • Schahabuddin Sarmand
        دوستان عزيز من با حرمت به همه شما اين پارچه را شريک حال همه ميدانم آرزو دارم سبب آزرده گي دوست نگردد چئن مدت زمان طولاني همه ما شمشير ها را بر دست عليه يکديگر در تقابل بوديم . https://www.youtube.com/watch?v=CXJviIrHlDM&feature=youtu.be

        فرياد افغان مزمل مقتدر / Muzammil Muqtadar

        فرياد افغان نه پنجشيري . نه گرديزي نه هزاره . نه ازبيکي نه پشتونم . نه تاجکم من …Se mere
        25. maj kl. 13:36 = Synes godt om = 9

         

      • Schahabuddin Sarmand
        دوستان عزيز و رفقاي ارجمند ! من در سياه مشق خود بار بار نگاشتم که مسائل حزبي را حزبي مورد کنکاش قرار ميدهيم و مسائل دولتي را دولتي مطابق قوانين دولت با پوزش بدين معني که قانون مندي حيات حزبي ما ارتباط به اساسنامه و حيات اجتماعي ما به قانون تصويب شده در چار چوکات دولت بوده . حزب چرا بعد از سقوط بمرگ سوق داده شد ؟ حرف دگريست ولي دولت با همه نيرومندي چرا سقوط کرد حرفي دگري است ؟ آيا زمانيکه معاونين ريس جمهور سبک دوش باشند و رسي جمهور هم با نماينده سرمنشي ملل متحد در حهت بيرون شدن از وطن باشد اين عمل خود بيان خلاي قدرت را ندارد ؟ آيا شخصيت که در راس مصالحه با دشمن بود و از همه پلان هاي دشمن و حاميان آن در قبال حزبي ها و مردم معلومات دقيق داشت بايد دست به چنين اقدام ميزد . اين سوال ها و دها سوال ديگر اينجا مطرح است که بايد به پاسخ صميمانه در فضاي رفاقت متکي به نورم ها پذيرفته شده تبادل نظر بدون هتک حرمت به شخصيت و مقام انساني و حريم خانوتد گي شخصي به بحث رفت .

        25. maj kl. 13:45 = Redigeret = Synes godt om = 11

         

      • Schahabuddin Sarmand
        حرف ديگر که واقعن آزار دهنده هم است اينکه : دوستان ما بيرق افغانستان را چقدر با وحدت در اهتزاز نگهه داشتيم که حال در صدد در اهتزاز آوردن بيرق پاکستان و طرح نو خراسان ميشويم . اين قابل بحث است من در تمام طول حيات حزبي خود به اين مرض حتي در زمان پشيبرد مشي مصالحه هم سر نخورديم حرف هاي از سرباز و افسر وجود داشت که به حکمت رهبري جمعي حرب حل گرديد . ولي براي من به مثابه يک انسان متعهد نام کشورم شناخت بين المللي دارد و مورد حرمت است اينکه طراحان نو انديش چه در خيال دارند و چگونه آنرا تحقق مي بخشند سواليست که جوابش خدا ميداند . بدرود

        25. maj kl. 13:52 = Redigeret = Synes godt om = 11

         

      • گروه دبيران يادواره ها Mahmoud Tahmass

        3 ساعت • ويرايش شده.

        .>بخش اول ) رفيق گرامي عظيمي صاحب و رفقاي گروه دبيران يادواره‌ها سلام به شما! از آنجا هويداست غرب با تمام معني سيستم دولت‌هاي غيرعربي را مطالعه دارند. يکي از خصوصيات دولت‌ها و احزاب رهبر آن است که نقطه وصل مرکز به اطراف است… و به يک برهم زدن توازن برهم خورده و دايره از هم مي‌پاشد! سازمان ملل و دواير آن مطلقاً تحت کنترول و رهنمايي ام-5 و ام-6 و مديران کار کشته ماشين استخبارات و ماشين جنگي پروپاگند خبري ميباشد. مارشال پلان امريکا بعد از جنگ دوم جهاني براي آبادي اروپا شرايط ذيل را گذاشت اقتصاد و تجارت في جانبين و اجازه مکمل نشرات تبليغاتي تحت نظارت مي‌داشته باشند که امضا شد و در آرشيف کشورهاي هفت کشور اروپايي موجود است… و اين روند بهترين مديران در ملل متحد از هر کشوري که چه فرانسوي الماني کوريايي مصري تونسي تربيه شده دست خودشان و يا پوهنتون ملل متحد در هالند تدريس شده و در امريکا به خدمت کارمندان واشنگتن و تحت پوشش قرار ميگيرند… در مورد افغانستان هدف شان با سقوط اتحاد شوروي بوره کردن خواهش پاکستان که خدمات شاياني منحيث تخته خيز اهداف غرب و تربيه تروريست‌هاي اسلامي و نابودي دولت افغانستان بود اعلام مصالحه ملي باز نمودن درباره براي تطبيق پروژه غرب از مرجع ديپلوماتيک شد و ادامه سياست چند بودي شان جنگ ادامه داشت نمونه‌اش جنگ جلال آباد ولي با تاسف شان شکست و نااميدي شدند و در صدد راه‌هاي مختلف برآمدند در خريد آدم‌هاي سست عنصر و تضعيف قواي مسلح ما شدند که دو نمونه مثال. خنثي شدن کودتا شبکه حقاني توسط آي اس اي و دستگيري جنرال زلمي قوماندان گارد ملي رياست جمهور حکيم خان ختک و عده ديگر از منسوبين شريک قضيه… ادامه دارد.
        25. maj kl. 21:28 = Redigeret = Synes godt om = 4

         

      • گروه دبيران يادواره ها Mahmoud Tahmass قسمت دوم! سقوط و شکست کودتان تني نااميدي ديگري بود. در حين زمان در سطح بين المللي در حمايه پاکستان و ارج گذاري از پاپ جانپال دوم که در سقوط اتحاد وارسا و مذهبي ساختن اروپاي شرقي که در جنگ سرد بي‌نظير بود به رشد کريستيانيتي کاتوليک و ارتودوکس سرمايه گذاري دارند…در افغانستان از طريق مرجع ديپلوماتيک موفق به رخنه در دولت داکتر نجيب الله شدند… تضعيف حربش و معامله شخصي با گرانتي بدين شکل! تأمين امنيت شخصي و اقتصادي فاميل داکتر نجيب الله به خواهش و علاقه‌اي که خانم فتانه جان به هندوستان با يک چک پنج ميليون دالري بنام کمک به روند مصالحه ملي در حساب بانگي فتانه خانم واريز ميشود… خاطر داکتر نجيب الله جم ميشود و يک سرش و جانش و چگونه بايد از صحنه کشيده شود؟… ادامه دارد.
        25. maj kl. 21:28 = Redigeret = Synes godt om = 4

         

      • گروه دبيران يادواره ها Mahmoud Tahmass قسمت سوم! بينين سيوان تطبيق پروژه سقوط دولت را از طريق مراجع ديپلوماتيک از پاکستان دريافت دارد و دست پاکستان در اهدافش بالا است. داکتر نجيب خود را در بين حزب تجريد ديده احساس مي‌کند مناسباتش در شمال با جنرال دوستم خراب است کمرش را شکستانده…در درون خودش با حکمتيار و اي اس اي توسط بينين سيوان پلان اشد محرم که نام بدي ملل متحد نشود در 4.5.6 يعني سه روز قبل جابجاي حزب اسلامي و کارمندان خاص اي اس اي در ارگ صدارت و وزارت داخله و قرارگاه اداره و سوق شان هوتل آريانا تعين ميشود پلان گرديده که داکتر نجيب الله در توسط بينين در نيمه شب توسط طياره او از افغانستان فرار داده شود… براي اينکه خلا ء قدرت نيايد فردا به‌مجرد بيدار شدن دنيا در تغير و حزب اسلامي اعلام رهبري و حکومت اسلامي را مينمايد.>. اکنون رفقاي که در حلقه اول امنيتي قرار دارند…به اين حوادث پي مي‌برند و مي‌دانند که چه ميگويم. رفيق نجيب آنقدر شتاب‌زده فرار است که حتي جفسر مجال پرسان کردن و نام شب را پيدا نمي‌کند چون موضوع حتي از او مخفي بود…نام شب ساخت هشت شب محرم به تمام ارگان‌ها انتقال ميکرد در صورت کشف و راپور بعضآ 5 تا دقيقه قبل از قيود شب گردي نام شب تغير ميکرد… که نام شب نورمال به جفسر ساعت هشت رسيده بود. آدم زيرک غرق پيوستن به فاميلش بود نخواست حتي از احمد زي برادرش براي امنيت اش و خط السير ميدان کمک بخواهد به‌طور معمول تما م بيروي سياسي به‌مجرد بيرون شدنشان از خانه مخابره که از رياست ده سيسم انگنسترم است روس‌ها رياست شش و رياست ده از چينل هاي مختلف اش استفاده دارند. آن‌هاي که رياست ده را مديريت دوم را بلد استند خانه دختر سردار داود پهلوي دفتر مدير و اتاق شاور يک نوکريوالي با سيستم اخذ مخابره جور شده بود و اين کار من بوده که هر عضو رهبري اگر بدون امنيتي از خانه‌هاي شان خارج شوند بخصوص مدير يت اول براي شخص اول و دوم تا آماده شوند يک گرو پ جهار تا هشت نفره و تا رسيدن سربازان وافسران گارد و محافظين از اين مديريت همه عاجل در محل حاضر ميشدند و يا در خط السير يکجا ميشدند…ادامه دارد
        2 ساعت = پسنديدن =
        25. maj kl. 21:29 = Redigeret = Synes godt om = 4

         

      • گروه دبيران يادواره ها Mahmoud Tahmass اينک پهلوان زنده خوش است … داکتر صاحب نجيب الله اين هم رفاقت و مردانگي‌هاي او و کاکه‌گي هاي او ما که خون برايش مي‌دويم اينگونه فرار مي‌کند که حتي قوانين يادش رفته فردا که رهبري توسط گلبدين اعدام شود جنرال‌ها و کدرها به او چه او هندوستان رسيده بود پان خام که از زيرکي در دام افتيد و دزد با پشتاره در ميدان متوقف شد (بينين سيوان) اگر داکتر هدف نيک داشت براي بدرقه سيوان چرا بازگشت کرده به سر ق اعلي ويا سر ق گارنيزيون نه رفت چرا از وزارت خارجه کسي را به ميزباني نخواست؟ آخر وکيل هم رفيقش بود. داکتر نجيب دانسته بود که نيروهاي خطر ناک کماندوي گلبدين آي اس اي در ارگ جابجاست تصميم مي‌گيرد که به دفتر سازمان ملل برود مبادا بينين سيوان بتواند خارجش کند… و افشاء ميشود که نيروهاي حزب اسلامي در محلات موجود است در اينجا کدام کودتا صورت نگرفته بل کودتا سيا ه داکتر گلبدين اي اس اي شکست خورد و اين ويديوها و عکس‌هاي ويديوي مستندي است که نيروهاي مسعود با جنرال‌ها و مسؤولين رهبري دارند درست ايست و اين‌ها حق انتخاب و انتقال مسا لمت آميز دولت و قواي مسلح با نجات جان صدها عضو حزب کدرها و افسران قواي مسلح ميگردد و نيروهاي گلبدين با يک حمله از ارگ وزارت داخله صدارت و هوتل آريانا به کارته نو و چهارآسياب فرار ميکنند… به يادم آمد آن شعري که مي‌گويد ||> اي نازنين اي نازنين در آيينه ما را ببين >>>> از دست اين پست چهره‌ها در آيينه افتاده چين… در نتيجه رفيق يعقوبي و ريس 5 خاد کشته يا شهيد يا خودکشي کردند؛ و متباقي با اتکار جنرال خردورز نبي عظيمي و سايرين جنرال‌ها نجات پيدا نموده اکثراً در اروپا کته کته قدم مي بردارند و که گويا سنگ از سنگ شور نخورده بود و الله بلا در گردن جنرالان. بود سخت ناسپاسان و نامردان برآمدن… به همي منظور علومي صاحب ترجيع مي‌دهد که با عبدالله و جمعيتي‌ها باشد تا رفقاي نامرد ناجوان. با درودها بي‌شمار.2 ساعت = پسنديدن =
        25. maj kl. 21:29 = Redigeret = Synes godt om = 7

         

      • Hasieb Ahmadi
        با سلام و درود ؛
        اينک طبق وعده چند سخن به نوشته رفيق فريدون فريد ،
        فريدون فريد با حرمت فراوان چند نکته را به عجله بنابر کم بود وقت خدمت شما به عرض ميرسانم .
        در نوشته شما تناقضات زيادي وجود دارد در قسمت خيلي مهم ان رفيق محمود طهماس با ظرافت و زيبايي خاص بدان تماس گرفتند ،خواهشمند انرا دقيق مطالعه نمايد .
        بنابر دلايل زير اگر کتاب را که ميخواستيد بنوسيد همين باشيد ؟ يقين کنيد خريدار ندارد
        1- تاکنون در نوشته هيچ رفيق نيمخوانيد که طرح مصالحه ملي را که با تاسف پنج سال تمام روي کاغذ باقي ماند وجز وقت کشي ، نزديک شدن به سقوط حتمي ، تشديد مبارازات فرکسيوني حتي نيمه علني شدند انهادر داخل حزب ، تضيف روحيه رفقا حزبي در جهت دفاع از انقلاب ثور و دستآوردهاي ان ، برخ کشيدن گفته هاي ميان تهي و دور از واقعيت ، چون ادامه و جريان مذاکرات وپروتوکول ها با قوماندانان و سران مجاهدين “که هرگز ديده نشد با کي ها در کجا و بکدام سطح مذاکره و تفاهم صورت گرفته” ؟ ( اگر چنين چيزي وجود ميداشت خيلي بهتر مشيد تااين چهره ها و اشخاص به مردم معرفي مي شدند فکر کنم با در نظرداشت شرايط اساس اين عمل روحيه دشمنان قسم خورده و کسانيکه به صلح حاضر نبودند ضعيف ميساخت و در عوض قدمي مثبتي و عملي براي مصالحه ملي بوجود مياورد !!! در عين حال از جانب ديگر به شاه سابق ظاهر خان خطاب ميشود که : که اگر ميايي هم بگو واگر نمايي هم بگو ” اين خود انچه ديروز گفته شده بود، نقض ميکند که هيچ گپي نيست وپاکستان را مطمين تر ميسازد که خيرخيريتي است ) . علاوتا بي نتيجه ماندن و سردر گمي عجيب مبني بر ملاقات ها با شخصيت هاي سياسي افغان مقيم اروپا امريکا، عدم پشتباني عملي وطرز ديده مشخص انها از مصالحه و تن دادن به پلان ” صلح ملل متحد” . قبلا نيز اشاره داشتم که مردم ما نه ان لست را ديدن نه شاهد کدام مصاحبه ، نوشته وگفتاري ازانها را که مبتني بر سهم فعال شان در پروسه بوده باشد شاهد بودند
        رفيق فريد رفقا در مورد نوشته شما چيزي هاي نوشتند و موضوع را علاجي کردند من ميخواهم به تکرار احسن عرض کنم که اين پروسه امکانات عملي نداشت به حلوا حلوا گفتن دهن کسي شيرين نشد .ملل و سيوان از کجا و چطور يکباره دوست حکومت ( کمونسيتي) که چهاده سال جهاد را از هر لحاظ تمويل و تحميل ميکردند با حکومت کمونيستي دوست شد ؟ در حاليکه سقوط حتمي رژيم را گرباجف قبلا وعده با تعهد نامه و امضا سپرده بود . قبلا نيز عرض شد واقعيت ها چيزي ديگر را به نمايش گذاشت ،انها به هيچ عنواني حکومت و بقاياي حکومت دموکراتيک را بخصوص در موجوديت داکتر نجيب الله نمي پذيرفتند نتجيه را هم ديدم که حتي داکتر نجيب را حاضربه استعفا نيز ساختند . جوابگوي ثمره جهاد چه و کي ها ميشدند ؟ پاکستان را کي ها قناعت ميداد ند؟ عرب ها چه ميگفتند ؟ وعده مسکو چه ميشد؟ ايا شناخت از نجيب الله و سوابق را فراموش کرده بودند و نميدانستند ؟ بنا نبايد به قضايا ي سرنوشت يک کشور که دستخوش امواج و بازي اپراتيفي و استخباراتي انهم تراوش ذهن کهنه پيخان قصر سفيد و شرکاي شان بود به اين سادگي ديد وتن در داد. ايا شما از تهيه گذارش و طرز ديد اقاي (کاردويز) چيزي ميدانيد ؟ ايا شما اگاهي دارد که چرا کارويز تعويض شد ؟ مسايل بخرنج تراز بود که ما فکر ميکنم . رفيق فريدون من شيوه نبشته و کلمات که استفاده ميکند مثل:{ راضي و ناراضي ….، حکومت با پايه وسيع ،يک سازش نامحرمانه با حلقات جهادي و سازمانهاي بنيادگرا در جهت فروپاشي حاکميت سياسي و ناکامي پلان پنج فقرهٔ سازمان ملل متحد بودند،……. مگر اين رفقا تعهد نکرده بودند که با دشمنان آشتي ناپزير خويش تا سرحد پيروزي بايد مبارزه و جنگ کرد و با اين دشمنان ايديالوژيکي خود هرگز سازش نخواهند کرد….. ؟ چرا اين رفقا در خفا و عقب پرده در تباني با دشمن بستر….. و نتايج و ثمر آن يعني نابودي سازمان سياسي ما سقوط حاکميت سياسي را فراهم ساختند ؟ …..هرگز سازش ميان چپ افراطي و راست افرطي ناممکن بوده] سر در نمي آورم فکر نميکنيد اين نوشته ها خود طرح مصالحه ملي را زير سوال ميبرد يعني اينکه پس مصالحه ملي به کدام هدف و باکي و براي کي ها اعلان و اعلام شده بود ؟ بنا شما که مينوسيد (مگر اين رفقا تعهد نکرده بودند که با دشمنان آشتي ناپزير خويش تا سرحد پيروزي بايد مبارزه و جنگ کرد و با اين دشمنان ايديالوژيکي خود هرگز سازش نخواهند کرد…..) فکر نميکند خود را تجريد ميکنيد چون شما از مصالحه ملي و تحقق ان و ملل پشنباني ميکنيد پس اين کي ها بايد ميبودند که با دشمنان اشتي ناپذير خويش تا سرحد پيروزي مبارزه ميکردند؟ و با دشمنان ايديالوژيک خود هر گز سازش نميکردند؟؟؟ ( مصالحه)
        گفتني زياد است نيمخواهم دوستي را خسته سازم با اين فرضيه و مثال به شخص خود نوشته فعلي را ختم ميکنم
        مگر من مغز خر خورده باشم که صلح را به جنگ تعويض کنم درحاليکه به هدف و ارمان شگوفايي و صلح دايمي خوش بختي رفا مردم داوطلبانه عضويت حزب ترا ز نوين پشاهنگ طبقه کارگر و ساير زحمتکشان را قبول کرده بودم.
        با حرمت

        26. maj kl. 15:55 = Redigeret = Synes godt om = 10

         

      • Salimi Mohammad Salim
        رفيق داکتر عدل گرامي درود به شما
        شما خود را در يک بحث سرگردان با کسي مصروف ساخته ايد که نه خود قناعت ميکند و نه شما را قناعت داده ميتواند ، شايد هم مشکل نوشتاري داشته باشد ، من جملات زير را از نوشته اخير شان نقل مي کنم :
        (چنانچه ما اعضاي آن حزب از يک جانب با تصاميم و فيصله هاي حزبي آن مخالف بوديم و از جانب ديگر حلقهٔ از مخالفين را در درون آن حزب تشکيل داده وبرخلاف تصاميم و فيصله هاي آن حزب عمل مينموديم ) م.
        من از پره گراف فوق تنها يک جانبش را فهميدم ، در پره گراف بعدي چنين نوشته اند : م
        (قسميکه يک عده از رفقاي ناراضي بر خلاف طرح مشي مصالحه ملي و سازش و اشتراک در يک حکومت با پايه هاي وسيع بوده و آن را خيانت در امرمنافع سياسي پرولتاريا تلقي مينمودند و از جانب ديگر اين رفقا در سدد دستيابي به يک سازش نامحرمانه با حلقات جهادي و سازمانهاي بنيادگرا در جهت فروپاشي حاکميت سياسي و ناکامي پلان پنج فقرهٔ سازمان ملل متحد بودند، مگر اين رفقا تعهد نکرده بودند که با دشمنان آشتي ناپزير خويش تا سرحد پيروزي بايد مبارزه و جنگ کرد و با اين دشمنان ايديالوژيکي خود هرگز سازش نخواهند کرد ؟ چرا اين رفقا در خفا و عقب پرده در تباني با دشمن بستر سقوط حاکميت سياسي را فراهم ساختند )؟
        در پره گراف بالا معناي سدد را به حرف (س) نفهميدم . و اين سازش نا محرمانه چي قِسم سازش است ، مگر نامحرمانه بمعناي علني نيست ؟
        داکتر صاحب عدل از پره گراف پائين جيزي دستگيرم نشد اگر شما آنرا توضيح نماييد
        (هر گاه از لحاظ علوم سياسي و فلسفي هم به اين موضوع دقيق شويد که خوشبختانه تخصص هم داريد هرگز سازش ميان چپ افراطي و راست افرطي ناممکن بوده و عواقب خطر ناکي از خود اثر گذار ميباشد که نتايج و ثمر آن يعني نابودي سازمان سياسي ما ، ويراني کابل و کشتار مردم بيگناه و جاري شدن جوي هاي خون در کشور بوده که همه را ما بچشم سر ديديم و تماشا کرديم و شاهد بوديم ،آيا اين همه ميتواند پاسخ به سوالات بيجواب باشد ؟ ) ؟
        در پره گراف ذيل : من شنيده بودم که سوال در ذهن خطور ميکند نه ظهور و مقطع اساس با مقطع حساس فرق دارد آيا منظور اساس است و يا حساس ؟ توجه کنيد :
        (در اينجا در ذهنم سوالي ظهور مينمايد که ؟؟؟ چرا زمانيکه نمايندهٔ سازمان ملل در آن مقطع اساس سياسي و نظامي بخاطر جلوگيري از عدم فروپاشي حاکميت و بميان آمدن خلأ قدرت در کشور چنان سراسيمه به شما جنرال گرامي نبي عظيمي مراجعه نموده و به شخص شما در جهت تشکيل شوراي نظامي چنين پيشنهادي صورت گرفت و شما پزيرش همچو پيشنهاد درست و منطقي را رد نموديد ،تصور نمکنيد که در آن لحظه شما دچار اشتباه جبران ناپزير شده ايد ؟؟ ؟) ؟
        در پره گراف آتي مانند استادان خود از فرار داکتر صاحب طفره رفته و کلمه استعفا را بکار مي برد وتا اخير هيجکسي نقهميد که اين شوراي پانزده نفري در کدام کشور منتظر تسليم شدن قدرت بود و آيا اين شورا موجوديت فزيکي داشت و يا …. ؟ ا
        (شوراي نظاميي که پس از استعفاي مرحوم نجيب الله براي مدت کوتاهي ازخلاي قدرت جلوگيري کند و پس ازآن قدرت را به شوراي پانزده نفري تسليم کند صحبت نموده ) ه

        در پائين از محترم عظيمي نقل قول نموده ولي متوجه نشده که سخن رفيق عظيمي بسيار هم دقيق بود. اما چرا خود داکترصاحب نجيب خود قبل از رفتن نافرجام شان شوراي نظامي را ايجاد نکردند ؟

        (جوياي نظر من در اين زمينه گرديد که دراين جا ضرورت به تکرار آن صحبت ها نمي بينم. تنها مي خواهم بگويم که طرح وي در مورد ايجاد شوراي نظامي با موجوديت وزراي دفاع ، داخله و امنيت دولتي درهمان نخستين لحظات به نظرم غيرعملي و خيالپردازانه جلوه کرد )
        رفيق داکتر عدل گرانقدر اگر از من مي شنويد از خير اين بحث بگذريد ، با کسي بحث کنيد که يا قناعت داده بتواند و يا خود
        قناعت کند . به گفته رفيق گلشنيار عزيز بگذاريد که تا نفر اصلي ( جمشيد پايمرد ) وارد گفتگو شود .
        از يکي دو رفيق خواندم که آقاي فريدون ميخواهد کتاب بنويسد ؛ شايداين کتاب را باز هم آن نويسنده گان اجير همانهاي که از آخرت نامه نوشته بودند بنويسند زيرا خود آقاي فريدون آن سطح و سويه را ندارد که کتاب بنويسد ،

        26. maj kl. 16:47 = Synes godt om = 7

         

      • Fraidoun Farid
        رفيق احمدي عزيز سپاس از اينکه وقت گرفتيد و به قرار خويش وفا نموديد ! مطلب زيبا شما را باهمان ظرافت که نوشته ايد با همان ظرافت خارج از زوايا و با ور هاي فردي مطالعه نمودم ، ولي شما صرف بيک موضوع اشاره نموده و باقي سوالات و موضوعات که قسمأ در پاين کامنت قبلي نوشته شده بود چيزي ارايه ننموديد و اين سوالات واقعأ نزدم لاجواب باقيست . بلي رفقاي عزيزم هرکدام تلاش نموده اند تا چيز چيزکي توضع دهند ولي از شما آرزومندم تا در قسمت پيشنهاد شوراي نظامي اگر چيزي جالبتر ميدانيد ارايه بداريد . من در يک فرصت خوب دلايل خويش را براي شما خواهم نوشت! سپاس از محبت شما !

        26. maj kl. 17:06 = Synes godt om = 3

         

      • داكتر حيدر عدل
        رفقاي نهايت عزيز و گرانقدر درود بي پايان به شما سروران و سرسپرده گان راه أزادي و ترقي وطن.

        از مدت چند هفته به اين سو، الي امروز ، رفقا به صورت فعال و همه جانبه ، در افشا سازي چهره هاي سياه تاريخ سياسي كشور ما نقش افريني نموده با اراهه نظريات با اسناد و شواهد موثق. توانستند ، حقانيت حزب به رهبري ، رهبر فرزانه ان شادروان رفيق ببرك كارمل ، را در سطح نهايت عالي فارغ از هر نوع تعصب به كنكاش و ارزيابي قرار بدهند. و وظيفه خطير حزبي و وطني خود را به انجام برسانند.

        بناعا من از رفيق عرفان عزيز و گرامي ، كه گرداننده اصلي اين برگه بنام ( اصلي انها ، شعبده بازان ) ميباشند. رفيقانه و دوستانه خواهش دارم تا ! بعد از ارزيابي نهائي و جمع بندي تمام نظريات رفقااين صفحه را كه از نظر اراهه نظريات و لايك ها بي سابقه است ، كه حدود نزديك به هفت صد نظريه يا كمنت را با خود دارد ببندند.
        مثل قديمي داريم كه ميگويند! در خانه اگر كس است ، يك نقطه بس است.
        انهايكه مامور و معذور هستند ، اگاهانه وظيفه دارند، تا حقايق تاريخي و سياسي حزب ما را جمعا با سربازي و قهرماني رفقاي حزبي و نظامي ما ، كه با سرسپردگي و فداكاري توانستند ، جلو جوي خون را به گفته شهيد داكتر نجيب الله بگيرند. انهم بخصوص در بين رفقاي حزبي ما وارونه و بي ارزش جلوه دهند. تا ازين طريق توانسته باشند نقش سياه پدران و رهبران تاريخ زده خود را در لابلاي اين سياه نوشته هاي خود پنهان نمايند ، و از جانب ديگر باداران خارجي خود را نيز در بدل پول سبز ، رازي نگاه دارند.

        من مطمئن هستم كه اكثريت رفقا و دوستان فيسبوكي و سايت هاي انترنيتي ما ، در طول اين مدت به حقايق و نقاط تاريك حوادث تاريخي ان دوران پي برده ، و سوالات شان حل گرديده است.
        از جانب ديگر يقينن كامل دارم كه درس عبرتي براي انهايكه اين اتش را شعله ور ساختند شده باشد. تا ديگر أقدام به اين جعل كاري ها و دروغ هاي شاخدار ننمايند و از نام مرده ها نامه نسازند ، و از انداختن عكس هاي بي مورد و بيجا خود داري نمايند. در غير ان اين سناريو با اسناد بيشتر و حقايق ان در برابر همگان قرار خواهد گرفت.

        تلاش ما از گذشته ها الي امروز براي وصل كردن است. نه بر عكس ان.
        به پيش در راه تأمين وحدت واقعي در بين تمام جزاير حزب دموكراتيك خلق افغانستان ( حزب وطن ).
        موفق و كامگار باشيد.

        26. maj kl. 17:15 = Synes godt om = 7

         

      • Fraidoun Farid
        دوبارمطالعه گردد !!!! چنانچه ما اعضاي آن حزب از يک جانب با تصاميم و فيصله هاي حزبي آن موافق بوديم و از جانب ديگر حلقهٔ از مخالفين را در درون آن حزب تشکيل داده وبرخلاف تصاميم و فيصله هاي آن حزب عمل مينموديم .منظورم حلقهٔ فراکسيوني داخل حزب بوده.در داخل جلسات راي موافق و در محافل شخصي مخالف !

        26. maj kl. 17:26 = Synes godt om = 1

         

      • Mahmoud Tahmass
        ما سر وحدت کار ميکنيم و با تاسف تعدادي چون ناوقت بيدار شدند قصه هايشان و سولات شان نا آگانه يا آگاهلنه در ضديت و اصول است. تهمت که {چنانچه ما اعضاي آن حزب از يک جانب با تصاميم و فيصله هاي حزبي آن موافق بوديم و از جانب ديگر حلقهٔ از مخالفين را در درون آن حزب تشکيل داده وبرخلاف تصاميم و فيصله هاي آن حزب عمل مينموديم .منظورم حلقهٔ فراکسيوني داخل حزب بوده.در داخل جلسات راي موافق و در محافل شخصي مخالف } اين جفنگ بي معني است ..مخالفت اکثريت با کميت ناچيزيکه به اساس پلان گرباچف باهعم پيوستن گنجايش اين ياوه گويي ها را ندارد فيضله حزب در انتخابات حزبي معلوم بود آنهاِيکه بزور تفنگ کنفرانس حزبي داير کردند مسول تما جفا ها فرکسيون ها و بد بجتي هاي حزب ما استند.

        26. maj kl. 18:06 = Synes godt om = 7

         

      • Fraidoun Farid
        سليم سليمي گمان ميكردم كه شما واقعأ حزبي خوب ، سابقه دار و با فهم باشيد ولي بايک سخن از شما پي بردم که هيچ شي نيستيد ، زيرا شما اولأ نزاکت و اخلاق جر و بحث را نداريد دوم که من اصلأ با شما طرف نبوده و سوم ، اينجا بگفته عزيزان، ما ميخواهيم براي دستيابي به موضوعات گنگ و بي پاسخ جرو بحث دوستانه و صميمي نموده تا دست بر جوهر حقيقت رسانيم، نه براي مقاله خواني در اينجا لازم است تا آهسته آهسته اين اخلاق را بياموزيم تا تحمل شنيدن و بازگو کردن از خود را داشته باشيم . چنانچه ادعا داريدمگر ميبينم که سطح و سويه شما نظر به نوشته تان در سطح نيست که اشتباه ديگران را وانمود نمايد و شما خودتان به اندازه کافي به کمک نياز داريد و برويد براي كساني توصيه اين و آن را بكنيد كه از شما کرده در سطح نازل سواد سياسي و سواد عادي قرار دارند. تمام كومنت هايتان را خواندم که سراپا غلطي املايي و انشايي تان مويد سطح بلندي و پستي سياست تان است. ما بسيار سر سفيد ها و بسيار لحاف هاي كهنه شصت و پنج ساله مانند شما داشته و داريم .كه از قابليت استفاده برامده است.
        سليم سليمي اگر گمان بر اين داريد که در اينجا همه بايد چک چکي باشند ،شما بکف زدن ها ادامه بدهيد و ما ميپرسيم و پاسخ ارائه ميداريم .

        26. maj kl. 18:33 = Synes godt om

         

      • Fraidoun Farid
        ما و شما رفيق جان هنوزهم مشکل داريم چون سوالات ما بمثابه مخالفت ها تلقي ميگردد! ههههه
        • Hasieb Ahmadi
          رفيق فريدون عرض حرمت
          من باز وعده ميدهم و ميگذارم که نوشته هايم دنباله دارد . امــــــــــــــــــا فعلا از شما ميخواهم بدانم که نوشته مرا که واکنش به نوشتار شما بود چند بار مطالعه نموديد ؟ چرا اين سوال ؟
          ديده ميشود که شما رفيق با بي علاقه گي خاص ميخوانيد و به نکات اساسي ان توجه نميکنيد چنانچه من به مشخصه هاي معيين از نوشته شخص شما تماس گرفته ام و انرا جواب داده ام تا جايکه از نوشته محترم اعظيمي از کتاب اردو و سياست نقل قول کرده ماخذ گرفته ايد ، ضرورت جوابي شخص مرا ندارد . ارزو ندارم شما ازرده خاطر و ناراضي شويد مگر مشاهده ميشود که شما رفيق خوب بر علاوه که مشکل نوشتاري داريد مشکل خوانش و تحيليل نيز داريد . حال از شما خواهش ميکنم نوشته مرا باز خواني کنيد و نکات را که با ان موافق ايد هم روشن سازيد و گفته هاي که از نظر شما دور از واقعيت است و با شما مشکل دارد نيز برجسته ساخته با نقد و نظر مشخص خويش بدان مستند انگشت انتقاد بگذاريد ، نه اينکه شما سوال کرده برويد و ما جواب ارايه کنم و نتجيه را نيز نداسته به سوالي ديگر شما بر بخوريم و يا از شما چيزي بخوانيم که حدس بزنيم و بر دارشت نمايم که رفيق فريدون اصلا هيچ نوشته ما را مطالعه نکرده . من شخصا به تعداد زياد چرا ها و سواليه هاي شما جواب گفتم و حتي ازان فراتر معلومات افقي ارايه کردم حال نوبت شماست تا نوشته مرا يا قبول و يا نقد کنيد . رفيق فريد ببنيد دوستي ديگر بنام سليم سليمي که به پاسخ شما نسبت به من روشن تر و اضح تر نوشت . جواب شما عنواني ايشان چه شروع و چه ختم دارد !!! من احترامانه انتظار جواب مشخص شما باقي ميمانم .26. maj kl. 19:05 = Synes godt om = 5

           

        • Fraidoun Farid
          محترم احمدي فکر ميکردم به آدرس درست يعني در جمعي عزيزانم ميباشم مگر با پوزش ، با برداشتي که برايم دست داد به آدرس غلط و اشتبايي با کساني مواجع ميباشم که أنها همه حوادث و رويداد ها را از يک دريچه بتماشا نشسته وضمنن فاقد تحمل برسش و بيان بوده و ميکوشند بيکي از اشکال تا جانب مقابل را ناراحت ساخته از فضاي بحث خارج نمايند . ممنون شما همين طوريکه استيد خوشحال باشيد !

          26. maj kl. 19:28 = Synes godt om = 5

           

        • Saleem Alizada
          رفيق عزيز وگرامي فريدون فريد با درود !
          ببينيد براي حل سوالات تان وبراي جلوگيري از سردرگمي ، رفيق شير صارم در چند نوشته بالاتر از شما مشخص سوال نمودند تا زودتر به حل موضوع بپردارند ولي شما ان سوال را جواب نداديد لذا از شما خواهشمندم براي اختصار موضوع ورسيدن به ان به جواب ان پردازيد اينجا همه سوالات مطرح شده از همه جهت بحث صورت گرفته است .

          سوال رفيق شير صارم چنين بود !
          “”رفيق فريدون عزيز ……. فقط سه سوال دارم اول اينکه از نظر خودت پلنوم 18 بود يا کودتا…؟ 2 چند فيصد حزب از خلقي و پرچمي حتي خاد که رفيق نجيب ريس آن ارگان بود در آن کودتا و يا به اصطلاح پلنوم 18 با رفيق نجيب بودند…؟ 3 شما چه توجيع براي قناعت خود از تصميم منحصر به فرد رفيق نجيب براي سفر به هند داريد…؟ بقيه حرف ها را بعد خواهيم گفت.. “”

          26. maj kl. 20:07 = Redigeret = Synes godt om = 7

           

        • Shahpoor Shekasta Thahmass
          رفيق فر يدون عزيز را سلام و احترا م ! بيبنيد تا حال از شما ،رفيق صلاح ، مجيد يار ،پايمرد عزيز ، ودان عزيز و غيره ها سوال هاي متعدد انجام ميگيرد و جواب در يافت نميشود ما قسمت از تاريخ تلخ و شرين حزب خود را بحث ميکنيم جواب ميخواهيم يا قناعت کنيد منفي که وابسته نباشيم بيست سال گذشت خاموشي ما و تبليغات شما ختم است کسانيکه روي احساسات فر يب خوردند بر گردند بر واقعت ها تاريخ ، خاک پاشيدن اگر گار ميکرد در اين بيست سال کار ميکرد ، کتاب هاي ادريس ، فليب وووو ادامه دارد ما هم عضو همان حزبيم که سايت هاي همچو پيام وطن و غير ه تجارت سياسي ميکردند و ما فقط نگا ه … دگر سکوت شکست هيچکس نميتوانند کسي را که فرار ميکرد و فرداي انروز هزاران رو شن فکر را رها وتوسط اجنتان پا کستاني به خون ميکشيد ندبه اين ساده گي ببخشد مهم نيست که در بيست سال اخير رو ي جسدش تجار ت ميکردند ادامه يابد اين جا دا گز و داميدان تاريخ است متو جه باشيد کوچه هاي حسن چب در تاريخ بسته است رفيق عزيز .شايد بسياري از تجارت گران سياسي مصروف و لذت بردن چرنديات نسرين شينواري رشوه خور باند امين فا شيست در صفحات شحصي با شندو فقط …فقط خودشان خود را بازي ميدهند نه دگران را .

          26. maj kl. 20:36 = Redigeret = Synes godt om = 5

           

        • Hasieb Ahmadi
          از رفقا گرامي خواهش ميکنم و پيشنهاد دارم تا براي رفيق فرويدن کمي وقت بدهند تا نوشته ها را باز خواني کند ووقت جواب معيين دستباب شان شود فکر کنم اين پيشنهاد گوشه ي حقايق ديگر را نيز روشن تر سازد و براي ادامه بحث و پژوهش بهتر باشد رفيق فرويدون از نطر من اين اولين باريست که شما ادرس را اشتباه نگرفته ايد . اگر اشتباه پيشنهاد کرده بود پوزش ميخواهم .

          26. maj kl. 20:12 = Redigeret = Synes godt om = 6

           

        • Fraidoun Farid
          ببينيد رفقا شما چقدربرخورد ناسالم وعقدهٔ با رفيق خود مينمايد، فکر نکنم در قاموس حزبي ما چنين برخورد هاي ناسالم وجود داشته بوده باشد. با شما دسکوسيون هيچ دردي را دوا نميکند حيف وقت گرانبهايم برايتان توفيق خواهانم !

          26. maj kl. 20:40 = Synes godt om = 2

           

        • Shahpoor Shekasta Thahmass
          رفيق فريدون نگويم يا سوال نکنيم تنها شما اجاز ه سوال را دار يد بگويدو بس؟ بيست سال عقده مند هاي سياسي را تحمل کرديم حالا که سوال ميکنم ما شديم عقده مند و دگران تاريخ دان و قاضي ؟

          26. maj kl. 20:45 = Redigeret = Synes godt om = 5

           

        • Omar Faiz
          رفيق فريدون فريد گرامي من همين اکنون سه کامنت بالايي را خواندم کدام مطلبي که اهانت صورت گرفته باشد برنخورده ام. بالاخره رفقا هم حق دارند تا به سوالاتشان پاسخ ارايه گردد تا به کي بايد کلي گويي نماييم. ده سوال خودم بدون پاسخ مانده و رفقا از کنار ان با بي تفاوتي رد شده اند. اين هم مصلحت نيست.

          26. maj kl. 20:47 = Synes godt om = 6

           

        • Salimi Mohammad Salim
          آقاي فريدون من با شما سخني نداشتم ، نوشته من به آدرس رفيق داکترعدل بود ، من ادعاي نويسنده گي ندارم با آن هم سعي ميکنم کمتر اِشتباه املايي داشته باشم ، ولي جناب شما که ميخواهيد کتاب بنويسيد بايد کمي در مورد املا و اِنشاء دقت کنيد . از شما ممنون ميشوم هرگاه اِشتباهات نوشتاري مرا برايم نشان بدهيد تا بياموزم . راستي شما گاهي احساساتي هم مي نويسيد توجه کنيد به اين بخش نوشته تان ( چنانچه ادعا داريدمگر ميبينم که سطح و سويه شما نظر به نوشته تان در سطح نيست که اشتباه ديگران را وانمود نمايد و شما خودتان به اندازه کافي به کمک نياز داريد و برويد براي كساني توصيه اين و آن را بكنيد كه از شما کرده در سطح نازل سواد سياسي و سواد عادي قرار دارند. تمام كومنت هايتان را خواندم که سراپا غلطي املايي و انشايي تان مويد سطح بلندي و پستي سياست تان است. ما بسيار سر سفيد ها و بسيار لحاف هاي كهنه شصت و پنج ساله مانند شما داشته و داريم .كه از قابليت استفاده برامده است. ) من نه احساساتي هستم ونه چک چکي . آقاي فريدون فريد شما نوشته ايد که : ( ما ميخواهيم براي دستيابي به موضوعات گنگ و بي پاسخ جرو بحث دوستانه و صميمي نموده تا دست بر جوهر حقيقت رسانيم، ) . کدام موضوعات گنگ ؟ مگر شما عضوء حزب نبوديد که بوديد و آيا از حوادث مهمي که در داخل حزب روي داده بود به گونه مثال تدوير پلينوم 18 ، سبکدوشي باسوادترين و صادقترين کدرهاي حزبي و دولتي ، بالا کشيدن افراد تصادفي و بخصوص باند امين ، تسليمي شهرها و ولايات بنام مصالحه ملي و بلآخره رفتن نافرجام داکترصاحب نجيب و سبکدوشي معاونين رئيس جمهور اطلاع نداشتيد که به يقين آگاهي داشتيد ، با وجود آگاهي تان اگر در کفش تان ريگي نباشد پس کدام موضوعات ميتواند براي تان گنگ باشد ؟ با آن هم اگر موضوع سقوط حاکميت براي تان گنگ باشد يک بار ديگر نوشته مستند رفيق عارف عرفان را با دقت و با حضور وجدان بخوانيد .

          26. maj kl. 20:53 = Synes godt om = 9

           

        • Shahpoor Shekasta Thahmass
          رفيق عرفان قهرمان عزيز موضوع که براي بحث طرح کرديد تعداد فکر ميکردند چرندايت 20ساله شان هنوز هم در قمار خانه افسانه ساز هايشان حريف داره وچال بروند اما ديدند که گز وميدان تاريخ چيز دگريست که کوه را کا ه ميسازد .به همين ملحوظ از بحث فرار ميکنند و بهانه جويي ،نظر من اينست کمنت ها همه اسناد اند اخر ين تبصره وبرداشت تان را نوشته و ناکامي تجارها سياسي را در اين بحث و حاضر نشدن ايشان را اعلام بداريد تا اين مستند به اذهان عام به حد امکان برسد . البته نظر من است .

          27. maj kl. 01:04 = Redigeret = Synes godt om = 5

           

        • Faried Akbari
          رفيق سليم عزيز درود . شما نازنين ها قوت قلب انهايکه مانند من از وفايع و حوادث دور مانده اند ميباشيد. چون شما ايد که ما را در روشنايي وقايع که ما از ان دور بوديم قرار ميدهيد .و همچنان سپاس جدا گانه بخاطر تبشته هاي پر شکيب شما که خود ثبوت بزرگواري شما عزيز ميباشد. زنده باشيد عزيزان.

          26. maj kl. 21:22 = Synes godt om = 6

           

        • Fraidoun Farid
          رفيق شاهپورعزيز، باور کنيد که نه بکدام فراکسيون و نه بکدام جرياني و نه بکدام روشي و تنظيم سياسي وابسته بوده و نه بر بنياد علايق پيرو کدام انديشه خاص سياسي شخص ميباشم .در اينجا انقلابي بودن و صداق بدون به آرمانهايم بالاتر از گرايش به شخصيت هاي سياسي گذشته ميباشد . اگر فکر ميکنيد که من از کدام آدرس و يا کدام مرجعه براي وکالت اينجا آمده ام دچار اشتباه شديد فکري شده ايد. ممنون شما من از بحث فرار نميکنم ، ولي سوالاتم حل نشد سپاس ! ديگر سهم نميگيرم!
          ما و شما رفيق جان هنوزهم مشکل داريم چون در اينجا سوالات بمثابه مخالفت ها تلقي ميگردد!

          26. maj kl. 21:38 = Redigeret = Synes godt om = 4

           

        • Shahpoor Shekasta Thahmass
          رفيق فريدون به هيچ وجه مقصد من شما نيستيد و نبوديد و به شما احترام دارم که تا اين حال اگر چه از جريانات چندان احوال هم نداريد اقلن بحث را پيش ميبريد … افتخار … اما همين دوست عزيزم رفيق صلا ح در اين جا سوالات جدي مطرح است مينويسند مصروف کارم ،اما در صفحات شخصي چنا ن از خانم شينواري روشوه خوردر جروبحث مصروف است که از دل باغ باغ شدنش دلم برا يش سوخت و بر دگرانش همچنان که اخرين افتخارات شان همين نوشته شينواري جان است .

          26. maj kl. 21:51 = Redigeret = Synes godt om = 3

           

        • Farhad Barakzoy
          درود به دوستان عزيز

          من در مورد حوادثي که در سال 1992 رخ داد،‌ حرفي ندارم.
          تنها يک چيز را ميدانم: آنهايي که ما را به قول عوام به بام بالا کرده و زينه ها را از زير پاي ما برداشتند، مقصر اصلي اند. طبعا سقوط حتمي بود. انتقاد جدي متوجه آن عده از رهبران ما است که اين حوادث را قبلا پيشبين نبوده و با داشتن تمام اختلافات سليقوي و انديشوي، در مورد سرنوشت 200 هزار انسان وطن که از بهترين هاي آن جامعه بودند، فکري نکردند و هرکس فقط در پي نجات خودش بود. اما نگفته اند که:‌ « روز بد بيادر ندارد » ؟
          اما سرنوشت ما و ميليون هاي ديگر ني تنها در افغانستان، بل در ساير کشورهاي فروپاشيده از روزي اين چنين رقم خورد که در حزب کمونيست شوروي تيم رويزيونيست ها به سردمداري گورباچف به قدرت رسيد. اما بطور اخص سرنوشت ما در ريک جاويک رقم خورد، وقتي با الهام از تفکر نوين سياسي، راه و خط و سرنوشت حزب ما و ده ها حزب مترقي ديگر تعيين کرديد.
          بخاطر جلوگيري از طوالت کلام، توجه دوستان را به اين فيلم ويديويي جلب ميکنم:‌ کساني که زبان آلماني بلد اند، ميتوانند از آن استفاده نمايند. فکر ميکنم حتا به زبان انگليسي هم وجود دارد.
          اما کتاب آن به زبان فرانسوي زير کار ترجمه من است که اميدوارم بتوانم به زودي آنرا تمام کنم. هفت فصل آن ترجمه شده است.
          عمق فاجعه خيلي بالاتر از خيانت هاي رهبران ما در اينجا و آنجا است. ما در بحر بيکران جنگ سرد،‌ يعني جنگ استخباراتي، قطره يي بيش نبوديم. تنها جنگ در کشور ما صورت گرفته بود و ما را اولين قرباني گرفت.
          اين هم شما و فيلم به زبان آلماني. ناگفته نبايد گذاشت که دانيله گنزر استاد تاريخ در پوهنتون بازل کشور سويس ميباشد.
          http://www.youtube.com/watch?v=2YuE6U15wr8

          تاريخ تکرار ميشود. اکنون همان حوادث و ترفند ها دوباره در حال تکرار شدن اند. اما اينبار در اوکراين و باز هم در اروپا.
          ارو‍پا را ميتوان قاره و زادگاه جنگ ها دانست.

          Die NATO – Dr. Daniele Ganser

          http://RoteFahne.tv/ – Die NATO und ihre Geheimarmeen, Vorlesung von Historiker …Se mere
          26. maj kl. 21:55 = Redigeret = Fjern Synes godt om = 13

           

        • Hasieb Ahmadi
          رفيق فريد من به شما موفقيت هاي بيشتر از پيش در امور محوله تان چون فلم برادري از محافل خوشي همو طنان ، اديت ، صدا گذاري ، انتخاب صحنه هاي زيبا ، ارامش بدون استرس در روز محفل و بعد از ان، جواب مقنع براي تليفون ها فاميل عروس و داماد که هنوز کست و نوار ويديو شان ادامه نشده و در لست قرار دارد ، تهيه البوم عکس ها مطابق وعده قبلي ، ووووووووو ميخواهم با تاسف شما اهل سياست نبوديد و انچه در ميز هاي قبل از صرف غذا در محافل شنيده ايد اينجا شريک ميسازيد بنا درياب سخنم را خطاب به شما چنين ختم کردم .

          26. maj kl. 21:57 = Synes godt om = 7

           

        • Omar Faiz
          رفقاي گرامي را به حوصلمندي بيشتر دعوت ميکنم. همچنان از رفيق فريدون فريد گرامي توقع برده ميشود تا در اين گفتمان سهم بگيرند. البته بيشتر علاقمند آن هستيم که در بحث خود هم با رعايت برخورد نماييم. تا کنون در اين گفتمان عليه هيکسي اهانتي صورت نگرفته ولي از فريدون فريد گرامي ميخواهم تا اين بخش کامنت شان را خود شان چگونه ارزيابي مينمايند؟ (… سليم سليمي گمان ميكردم كه شما واقعأ حزبي خوب ، سابقه دار و با فهم باشيد ولي بايک سخن از شما پي بردم که هيچ شي نيستيد ، زيرا شما اولأ نزاکت و اخلاق جر و بحث را نداريد….)

          26. maj kl. 22:25 = Redigeret = Synes godt om = 7

           

        • Omar Faiz
          حد اقل بايد رفيق سليم سليمي گرانقدر دوچند عمر رفيق فريدون فريد را داشته باشند.

          26. maj kl. 22:24 = Synes godt om = 7

           

        • Hasieb Ahmadi
          با تاسف بعضي از دوستان هنوز که هنوز است نياموخته اند که بحث و مباحثه دراصل چه مفهوم حقيقي را دنبال ميکند و نوشته هاي شان را عنوان ميکنند بدون شرح يعني چه ؟ ايا کسي حق ندارد شرح دهد و نظر شريک کند .

          26. maj kl. 22:50 = Synes godt om = 4

           

        • Omar Faiz
          رفيق دستگير گرامي، گذاشتن همين تصوير و همين موضوع به اين گفتمان هيچ ربطي ندارد و انرا به بي راهه ميبرد. اگر زياد علاقمند بحث در رابطه با خراسان و افغانستان هستيد نخست اثر چارجلدي نام و ننگ جناب سليمان راوش را مطالعه کنيد و اگر سوالي داشتيد در برگه خودشان و يا در همين جا مطرح کنيد. من سعي ميکنم تا خود جناب راوش به پاسخ بپردازند. به منظور جلوگيري از بيراهه رفتن اين گفتوگو تصوير را که نشر کرده ايد حذف ميکنم.

          26. maj kl. 22:57 = Redigeret = Synes godt om = 8

           

        • Shahpoor Shekasta Thahmass
          يک کورس بيست ساله دگر کارست

          26. maj kl. 22:53 = Synes godt om = 5

           

        • Zuber Sherzad
          رفيق فريدون عزيز شما را دعوت ميکنم تا نخست رفيق سليم بزرګ را بشناسيد که رفيق عزيز وبزرګوار سليم کي است و نقش او درسياست ، اداره ونظام عسکري چه بوده بعد از ان قلمت را بکار بګير همين خواهش من است فريد عزيز.

          26. maj kl. 22:53 = Synes godt om = 11

           

        • Jelani Gulshanyar
          رفيق شيرزاد!درود برشما،ميگويند:قلمي که مغز ندارد، حتما آبرويشان را خواهد برد.

          26. maj kl. 23:00 = Redigeret = Synes godt om = 8

           

        • Salahudin Salah
          رفيق عزيز عمر از شما دوستانه خواهش مي کنم که کامنت ها را به مثابه يکي از مسولين برگه دقيق بخوانيد ممکن بيشتر دوستان با اين شيوه کنايه گفتن ها و ادرس مشخص دادن از نام رفقا از صفحه دور شوند من يا داشت ان خانم را قبل از انکه در صفحه ام بگذارم در همين جا ( ياد واره ها) به گونه که دوستان ابراز نظر کنند گذاشتم و ادرس مخشص دوست اولي را هم نوشتم وبعد در صفحه ام بخاطر داشتن ان کاپي کردم کسي حق ندارد در مورد مواد که هر دوست و رفيق در صفحه خود که حريم شخصي اش است تعنه ها صادر کند . راستي ضرور نيست که هر روز ابتدا گزارش مصروفيت هاي فاميلي خود را بيان کرده و از دوستان اجازه گرفته صفحه را به غرض کار هاي شخصي و فاميلي خود بسته کنيم من چندين بار از طرز برخورد ها به شما معلومات ارايه کردم و اکنون خودم واقعا مصروف کوچ کشي يکي از پسرانم از يک شهر و به دگر شهر هستم ببينيد که شاپور جان به ادرس من چند بار لطف ارزاني کرده است و راستي من از نام کدام حزب و گروپي درين برگه نماينده گي نمي کنم مرا دررديف انانيکه مسوليت يک بخش از حزب را در خارج از کشور دارند حساب نکنيد هر ان وقت خواستم با دوستان و رفقا در بعضي موارد به مشوره ها و يا بحث ها مي پردازم و اگر سوالي نداشتم و يا اگر به بحث دلچسپي نداشتم فقط مي خوانم و ابراز نظر نمي کنم ا ز ياداشت ها استفاده خود را مي کنم و رفيق شاپور عزيز کوشش کند که تعداد از مسولين دگر تشکيلات ها را به بحث بکشاند تا درين مورد به يک نتيجه برسيد و من با يک حرفش موافقم که کنون بايد يک ارزيابي صورت گيرد خوب خواهد شد بار دگر خواهش مي کنم که در جمع کردن رفقا کوشش کنيد نه به دور ساختن موفق و کامگاري تان ارزوي من است

          26. maj kl. 23:05 = Synes godt om = 6

           

        • Mahmoud Tahmass
          رفيق فريدون گرامي را درود ميفرستم! بيبينيد دوروز قبل من از لابلا يادداشت شما که بصورت عمومي(جنرال) بحث ميکنيد .اشاره نوشتم و.اين نتيجه اش است که همه را در يک زاويه مانند امير المومنين (ملا محمد عمرصاحب)به تيغ شمشير شاه دوشمشيره برابر کرديد .وعکس العمل شديد مواجه ميشويد.اين رسم بحث نيست اگر سوال داريد در مقابل سوال پاسخ دارد بايد هردو جهت براي بدست آوردن هدف جواب مستند و قانع کننده بدون تهمت اتهام و احترام به پاسخ متقابله عمل خردمندانه شود .نبايد قاضي شده حکم صادر کنيد ..رفيقا اين برگه بيشتر نزديک به رهبران بودند .ما رفيق نجيب را بيشتر از هر عضو بيروي سياسي دوست داشتيم و لي رفيق نجيب خواست همه ما را زنده ذفن کند .شما بمثابه بهترين بيرو مدافع سر سپرده و گرويده رفيق شهيد نجيب احترامانه ما را قناعت بدهيد و ما را در حزب ما خودت دوباره به صفت برنده وحدت يکي بهترين ها و قابل احترام خواهي بود.! در غير ان کسي مضمون سولات شما نخواهند شد.داکتر نجيب فقيد هم از زيرکي و هوشياري فوق العاده در دام وتلک افتاد..شعر ناچيز بشما عرض ميدارم کمي و کاستي اش را معذور بداريد.هر کي نياموخت ز پند روزگار ، هيچ نياموذد ز هيچ آموز گار.**با درود ها.

          26. maj kl. 23:05 = Redigeret = Synes godt om = 5

           

        • Jelani Gulshanyar
          رفيق سليم يکي از سپهسالارنظامي ما است،که قهرماني هاي شان درج تاريخ است،آفتابرا نميتوان با دود وغبارتيره وتاريک پنهان کرد،علميت ودانش وي به همه معلوم است.

          26. maj kl. 23:07 = Redigeret = Synes godt om = 7

           

        • Mahmoud Tahmass
          رفيق صلاح الدين عزيز رفقا خودت را دوست دارند رفيق شاهپور هم به هرشکل ميخواهد که کمي سهم و فعال باشيد ..ا رفقا همه خواهش است مستقيم بدون کنايه و نيش خط راسآ و مشخصآ هدف خود را بيان کنند تا ديگران با تب نازکي ها بخود نخوريم. شاد باشيد.

          26. maj kl. 23:15 = Redigeret = Synes godt om = 5

           

        • Shahpoor Shekasta Thahmass
          رفيق صلاح عزيز را در ود ، ديروز کمنت هاي تا نرا در مدح خانم شينواري خواندم بيکاري تان برايم جالب بود و لي در اين صفحه که سوال هاي بس مهم موجود است حتي يک پاسخ ارائه کرده نمي توانيد دگر سکوت بيست ساله شکسته ميشود فراري و نافراري مستند معلوم شود عقده گشايا ن که اتش بازي ميکردن فکر ميکردند همه چيز را خا کستر خواهند کرد ، بخطا رفته اند . رفيق و دو ست عزيز از اشيه گفتن کرده مشخص به سوال هاي رفيق حيدر عدل که گروپ نجيب رفيق حيدر را به همين خاطر زنداني کرده بود جواب بدهيد و هم سوال هاي رفيق صارم را …. چرا ؟اين
          طرف و ان طرف توهين شد يم ولا توهين شديم بحث نمکنيم اين چه معني هنوز کجا بحث کرديد که مرا «شاپور جان بمن ارزاني داشت »چه را ؟ !؟ حرمت دوست عزيز

          26. maj kl. 23:38 = Redigeret = Synes godt om = 5

           

        • Mahmoud Tahmass
          رفيق شير زاد گرامي درود بشما! شنيده ايد که چه خوب گفته! چشمي که ندارد نظري حلقه دام است،هرلب که سخن سنج نباشد لب بام است. .سبز باشيد

          26. maj kl. 23:31 = Synes godt om = 3

           

        • Shahpoor Shekasta Thahmass
          رفيق صلاح عزيز دگر تشکلا ت در اين بحث کشاندن ضرور نيست فقط اين جا بحث نجيب ،فرار و سقوط است و مدافعين بيست ساله ايشان با وارونه نشان دادن ويديو هاي جنرال هاي قهرمان مردم افغانستان وبا قلم ها رنگه و دهن پر ازقف ديده درآيي ميکردند در صفحه وجود دارند …. و باز هم کشاندن هدف نيست حالا و قت افشاه شدن است و زينگال براي مسخ کننده هاي تاريخ .

          26. maj kl. 23:37 = Redigeret = Synes godt om = 5

           

        • Salimi Mohammad Salim
          رفقاي گرانقدر از لطف و محبت تان سپاسگذارم .

          26. maj kl. 23:35 = Synes godt om = 9

           

        • Omar Faiz
          رفيق صلاح گرامي، ما همه دبيران اين برگه تلاش هاي خود را ميکنيم تا رفقا از کلي گويي که سبب رنجش خاطر و ايجاد سوءتفاهم ميگردد جلوگيري نماييم، من از شما و تمام رفقاي گرامي در اين مورد همکاري صادقانه را آرزو ميکنم. همچنان توقع دارم تا همه ما و شما مصروفيت هاي کاري و شخصي يکديگر را مد نظر داشته باشيم. ضرور نيست تا به سوالات رفقا با عجله و شتاب پاسخ ارايه گردد ولي ندادن پاسخ به سوالات رفقا هم سوء دهني را ايجاد ميکند.

          26. maj kl. 23:39 = Synes godt om = 8

           

        • Mahmoud Tahmass
          خاموشي به معني عاقل بودن نيست بل راضايت وضعف است! در چنين موارد.

          26. maj kl. 23:44 = Synes godt om = 1

           

        • Sarem Shir
          رفيق فريدون فريد عزيز سلام ام را بپذيريد.اگر همه چيز به ميل و مرام ما ميبود اين زنده گي نه شخصي نه سياسي و نه هم اقتصادي اش مفهوم و مزه مي داشت… ولي اگر به ميل ما نيست به معني اين نيست که همه خانه را آتش زد در عوض اينکه سهم گرفت و اصلاح کرد در اين کم و بيش سه هفته در ميان اين 500 نظر شما توهين نشديد حرمت شديد ولي در اخير که مسله سوال مطرح شد شما چنين فيصله کرديد ؟؟؟ در حقيقت چرا من سوال را به شما مطرح کردم تا شيوه گفتمان تغير بخورد تنها همين چند رفيق نباشد که لست سوال ها را قطار کنند بلکه بايد در سوال ها جوهر نظر شما را هم بدانم زيرا ان سوال ها از متن شما برايم پيدا شد ان سوال ها از ذهن کوچک من سوال هاي مهمي است که تعدادي از رفقا بايد سر ان دقيق شوند ان سوال ها به هيچوجه تخريب نيست بلکه با ابراز نظر شما حتمي ما حرف هاي بعدي را ميگفتيم و انوقت است که از سخنان کليشه يي خارج مي شديم و از انگشت گرفتن ها خارج شده در چوکات (ما) به بحث مي رفتيم.ولي بيبينيد که شما حتي دو کلمه يي هم به ادرس من نه نوشتيد من نه انسان سختگير و نه هم… هستم که به شما نوشته ميکردم که حتي از لحاظ معرفت و نزاکت هم نه نوشتيد که خير اين و يا ان حتي سلامي هم نه… اين اصطلاحات فرکسيون ووو براي من مفهوم ندارد من صرف حزبي هاي اصولي و دلسوز و يک جم از با معذرت اوباش هاي سياسي را مي شناسم که غير از دشنام و تهمت کاري ندارند. زيرا ما ديگر در ان شرايطي نيستيم که موضوع فرکسيون ووو را مطرح کنيم و هرکي هم که ابراز نظر ميکند از نظر من يکي از همين دو خط است . پس حرف هاي شما هم دقيق است که شما هم مانند من و ديگران شامل هيچ حلقه يي نيستيد ولي اين ديدگاه تان است که چرخش ميزند ولي صرف شما اين جبر را بالاي خود اورديد که ديدگاه تان را زنداني ساختيد اگر چنين نميکرديد هرگز چنين فيصله را در اين گفتمان نميکرديد زيرا من در سخت گفتن ها تفاوت را نمي بينم بخصوص از من ناراحت نشويد عاشيه رفتن از موضوع هم از طرف شما و چند عزيز يکي از دلايل ديگر است. زيرا گفتمان تنها سوال کردن و مخاطب کردن نيست بلکه به سوال و پاسخ دادن نيز مجبوريم… به اميد اينکه اينبار هم شما را داشته باشيم با تمام ازادي و همه جانبه با سوال و پاسخ با طرح و طرف شدن زيرا ما همه يکي هستيم ورنه مصروفيت هاي زياد بيشتر از اين خواندن و نوشتن است ولي احساس…

          27. maj kl. 16:27 = Synes godt om = 9

           

        • Fraidoun Farid
          رفيق عزيزم شير صارم قلبأ از شما گرانقدرسپاسگذاربوده، ببخشيد ! اميدوارم عدم دريافت پاسخ به سوال تان را ناشي از بيتفاوتي و يا بي ارزش جلوه دادن کامنت تان ندانيد، تنها و تنها بدليل مصروفيهاي کاري و ضمنن بدليل مصروف شدن با رفقا در ارايه پاسخ هاي بيمورد و بحث هاي اضافي نتوانستم آنچه لازم بود خدمت شما ارايه بدارم . بپاسخ هاي شما خواهم برداخت ! امروز هم همه رفقاي حزبي ديروزخود را دوست دارم ! ممنون

          27. maj kl. 17:43 = Redigeret = Synes godt om = 8

           

        • Nasir Ahmed Dastgeer
          رفيق محترم جناب عمر فيض !
          از يک طرف جواب دادن به سولات رفقا را مشوره ميدهيد واز جانب ديگر آنچه را من در جواب رفيق عليزاده و عنواني ايشان با رفقا شريک کردم حذف نموديد . همچنان آن عکس و آدرس را بي ربط به موضوع دانستيد در صورتيکه من منابع تيوريک نظريات رفيق عرفان را ميخواستم با رفقا شريک سازم . بگذاريد همه بدانند که ارد بزرگ کيست و چه کساني در افانستان از او پيروي ميکنند .
          کامگار بالشيد .

          27. maj kl. 22:48 = Synes godt om = 3

           

        • Omar Faiz
          رفيق دستگير گرامي، باور کنيد که نام هاي تاريخي و باستاني وطن ما موضوع کاملن جداگانه يي است که به اين گفتمان ما و شما ربطي ندارد و بحث دور و دراز ديگر را مطالبه ميکند. برداشتن آن نه بخاطر سانسور و يا بديده نگرفتن ديدگاه شما بود بلکه بخاطر دور شدن از موضوع اصلي اين گفتمان بود. يار زنده و صحبت باقي در هنگام مناسب و يا همين حالا هم ميشود که شما همين بحث را بطور جداگانه آغاز کنيد و ميزبان همان بحث باشيد. من شخصن با شما همکاري مي نمايم.
          • M Aref Erfan
            رفقاي نهايت عزيز وگرامي درود!
            اميد غيابتم را طي دوروز گذشته معذورداشته منت گذاريد!
            بارديگرازسهم بارز شما رفقاي نستوه درامتداد اين بحث بيسابقه که در پيرامون برگه هاي ازتاريخ فاجعه بارکشور براه افتيده است سپاسگرازم.شما توانستيد با منطق رسا،وبا تکيه به حقايق تاريخ،به انحصارمصنوعي تکه پاره هاي وقايع تاريخي نقطۀ پايان گذاشته ،وحقايق ناب وناگفته را اززيرچنبره هاي سياهي وتوهم بيرون ودريک کنکاش سازنده ونيرومند آنرا به خورد هموندان عزيزوجامعه ظلمت زدۀ افغانستان تقديم نمائيند.درجهان هيچکسي رايارائي آن نيست ونخواهد بود تا درين نبرد حق عليه باطل،به مصاف شما قرارگرفته وتاريخ جعل،فريب وعوامفريبي را در هزارۀ بيست ويکم ،جاگزين حقيقت سازد.فروپاشي نظام جمهوري دموکراتيک افغانستان،دردرازنائي يک دسيسۀ دامنه دارتاريخي گره يافته است وبه برکت شواهد،مدارک واسناد معتبرتاريخي،امروزروزيست که “خدا ازروي کارآدمها پرده برداشته است.”
            سقوط جمهوري دموکراتيک افغانستان وعوامل تشکيل دهندۀ آن ديگراظهرمن الشمس است ودستان آلودۀ بسياري درين تباني درعقب پرده، افشاءشده است وبصورت کُل افشاءخواهد شد.سناريوي سقوط يک طرح پيچيده واستراتيژيک ابرقدرت هاي زمان،برنامه هاي منطقوي وماموريت سردمداران داخلي بودودامنۀ فراخ وپهنائي بزرگ دارد.افتخار دارم که اکثريت رفقا با پتانسيل بزرگ وخيره کننده اين ظرفيتهاي عالي را دروجود خويش پربارساخته اند.
            درينجا ودرين گفتمان جا دارد تا از فرد فرد شما رفقاي عزيز وگرانقدرهريک،محمود طهماس،فريدون فريد،شاهپورشکسته،داکترحيدرعدل،نصيراحمد دستگير،فريداکبري ،سليم عليزاده،شهاب الدين سرمند،صلاح الدين صلاح ،جيلاني گلشنيار،حسيب احمدي،سليم سليمي،عمرفيض ،شاهپورشکسته،شيرصارم،فرهاد بارکزوي ،زبيرشيرزاد،گروهدبيران يادواره ها،وسائردوستانيکه اسماي مبارک شان ازقيد قلم مانده باشدابرازسپاس بي پايان نمايم.
            ازهمه رفقاي که حرف درسينه دارند واين گفتمان را بطورنقاد ونگاه متفاوت ميخواهند تحليل نمايند،استقبال خواهيم کرد.يک فرصت نوين ويک رويکرد تازه که با فرايند فرهنگ عالي پديد آمده است،ازهمه واقعه نگارها،ونويسندگان عزيزي که تا کنون به چشم خود ومردم خاک افشاندند،جعل آفريدند،تهمت بستند،نامه هاي جعلي واسناد جعلي آفريدند،صميمانه تقاضا ميشود،تادرين حوزه ودريک بحث کلکتيفي مشارکت نموده وآفرينش هاي خويش را صيقل بخشيده ووبا راهکرد حقيقت يابي ،برگه هاي تاريخ را ازلکه هاي سياهي منزه سازند.
            ازرفقاي گرانقدر خويش تمنا دارم تا حريم شخصي رفقا وهموندان گرامي را احترام گذاشته وجوهرانساني وارزشهاي بزرگ سياسي واجتماعي رفقا را حرمت گذارند.رفقاي گرامي مان بويژه افسران شجاع ورزمجوياني که سالهاي متمادي درخط مقدم مبارزه قرارداشتند وهمين اکنون پرچم پرافتخارمبارزه را متعهدانه بدوش کشيده اند،ازثروتهاي عظيم وافتخارات بزرگ تاريخ وجامعۀ مان محسوب ميگردند.بويژه افسران غيور وشجاعي مانند رفيق سليم سليمي که بهترين دوران زندگي خويش را بخاطر مبارزه ودفاع ازمادروطن سپري نموده است.
            از رفيق گرامي نصير احمد دستگير سپاسگزارم که ديدگاه خويش را جسورانه مطرح ساختند،اميد وارم تا رفيق دستگيرعزيز، تاريخ را دگرباره به خوانش گرفته وزوال حزب ،حاکميت وعوامل شکل دهندۀ آنراکه بارها درهمين برگه نگارش يافته است دريک بعد کلي درنظرگيرد.کتاب هاي سيد ادريس (عبور ازآتش )وکتاب حکمتيار (دسايس پنهان وچهره هاي عريان ) همچنان کتاب سليمان لايق (آغاز بدون انجام ) را مجددآ به خوانش گرفته ودرک نمائيد که آخرين بقاياي تهداب نظام را کي با لگد زد وسربه صحرا کشيد؟البته با رفيق دستگيرگرامي درخصوص مدارج فهم سياسي خويش همنظرم ،مني کمترين عالميان ،هنوز دررديف “دانش جويان”صنف اول قراردارم ،لذا درموقفي نيستم تا نظريات خويشرا برديگران تحميل نمايم.تا کنون مبتني بربرگه هاي تاريخ سخن رانده ام ،اميداست کژرفتاري قلمم رامشخصتربيان داريد !
            من باديدگاه رفيق گرامي فرهاد بارکزوي درخصوص سقوط وفروپاشي نظام که نقشۀ آن در ريکجاويک آيسلند ريخته شد همنظرم واضافه مينمايم که با تأسي ازين عقد نامۀ جنايتکارانه ميان ريگن وگرباچف، “پلينوم هژده”دائرشد تعويض مُهره ها صورت گرفت وطرح “مصالحۀ ملي” بدستورگرباچف اعلان گرديد.درين مورد اسناد انکارناپذيرموجود است.يقين کامل دارم که رفقا با پيدايش”سرکلاوه” درک خواهند کرد که چراحزب ونظام فروپاشيد؟ عامل اصلي چه بود؟ کي مامور سقوط وفروپاشي بود؟وفرجام کارچه شد؟
            يقين کامل دارم که خوانندگان گران ارج در سطحي نيستند که زوال فروپاشي را از کودتاي نا بهنگام حکمتيار درآستانۀ سقوط دولت وشکست آن کودتا که به مشارکت وزرائي قواي مسلح وسران رژيم صورت گرفت محاسبه نمايند،بل از زماني محاسبه خواهند نمود که درين توافقات ريکجاويک و،تشکيل” ايتلاف دوستانه” سپس پلينوم هژده وسياست مصالحۀ ملي براي حزب ونظام “تکفين” آماده شد!28. maj kl. 00:14 = Redigeret = Synes godt om = 13

             

          • Hasieb Ahmadi
            رفيق گرامي دستگير درود
            من نوشته هاي شما و همه دوستان را تعقيب کرده و ميخوانم ، متا سفانه از نوشته هاي شما چيزي دستياب علل سقوط که اصل عمده بحث را تشکيل ميدهد تا کنون نخواندم ، همواره شما سعي داريد بحث را شخصي سازي کنيد و دوست و رفيق را مخاطب قرار دهيد اگر بدين شيوه پيش برويم بحث ها به بيراهه کشيده ميشود اين صفحه يادواره ها نام دارد من تا کنون چيزي از شما مطابق عنوان ان نخوانده ام لطف کنيد به عوض حمله هاي شخصي چشمديدي در ان موارد و از ياددشت خويش بنوسيد . فراموش نکنيد اين نوشته سر نوشت ساز خواهند شد پس هر انچه داريد اينجا بنوسيد

            28. maj kl. 00:40 = Redigeret = Synes godt om = 10

             

          • Mohammaad Nabi Azimi
            رفيق عرفان گرانمايه ! چه خوب و چه زيبا و چه ارزنده نتيجه گيري کرده ايد. فاکت ها و حقايقي که از قلم شما و هموندان و مهمانان اين صفحه به ارتباط سقوط محتوم حاکميت مان که با گريز داکتر نجيب تسريع شد، چنان روشن و هويدا و مبرهن است که نگر انسان کور باشد يا کر و يا گنگ که هنوز هم آب درهاوون بکوبد. به نظرم وقت آن رسيده است که رفقا با همين نتيجه گيري منطقي شما، اين بحث را خاتمه يافته تلقي کنند وبراي دوستاني که هنوز هم در ديدگاه هاي خود با و جود اين همه حقايق نمي خواهند تغيير بياورند, چشمان باز وبا بصيرت آرزو کنند. شما زنده باشيد رفقاي عزيز

            28. maj kl. 16:35 = Synes godt om = 12

             

          • Bahar Elahi
            رفقاي عزيز اين ‌يک شعمهِ از حادثات رخ داده بالاي رفقاي جان سپرده حزبي ما است چون فعلا وقت کافي ندارم خلاصه مينويسم:- 8 حمل 1371 پدرم که تا همين تاريخ در جلال آباد ايفاي وظيفه مي‌کرد به کابل تبديل وظيفه شّد و ما به کابل آمديم .دگر دوستان و رفيق‌هاي حزبي ما در همانجا ( قول ارردو) ماندند تا جاي که احوال دارم بسياري آنها مورد لت و کوب اذيت قرار گرفتند و مال و اموال خانه‌هاي‌شان چور شّد کسانيکه زنده از لت و کوب ماندن به خانه‌هاي مردم جلال آباد پناه آوردند.ما که به کابل آمديم اوضاع شکسته‌ و خاموش به نظر ميرسيد. بعد ازمدت ‌يک ماه اشرار در کابل رسيدند آنها به نوبه خود خانه ها و دفاتر را چور کردند روزي افراد لونگي پوش عقب دروازهٔ ما آمده و بعد از چند دقيقه تبادله حرف پدرم را زير لت و کوب کنداق‌هاي تفنگ قرار دادند. هوا تاريک شده بود پدرم به خانه آمد و به مادرم گفت‌ چند جوره لباس خود و دختر‌ها را ببند و به خير خانه (خانه پدر کلانم)برويد ما که لباس پدرم را آغشته به خون ديديم جوياي احوال شديم. پدرم گفتند نفر‌هاي مسٔلح مربوط به پوسته‌هاي سياف بود . بعد‌ها به سبب همين ضربه‌ها به بيماري مبتلا شّد و به حق پيوست . تا به حالا ‌يک سوال مرا ميازارد اگر همه با سلامتي از وطن خارج رفتند چرا دست ما را هم نگرفتند و ما را به ‌يک جنگ تن‌ به تن‌ تنها گذشتند؟ به هر صورت گله ندارم. افتخار ميکنم که تا آخرين لحظه پدرم از وطن دفاع کرده.

            28. maj kl. 18:24 = Synes godt om = 14

             

          • Fraidoun Farid
            بهارجان عزيز شهر جلال آباد شهر پدري من است و من به حماسه ها و قهرماني هاي پدر شما در آن شهر و در تمامي افغانستان در دفاع از تماميت ارضي و حاکميت ملي کشور سرتعظيم فرود آورده بر روح ايشان و تمام شهداي قهرمان و وطنپرست آن ديار درد و غصه درود ميفرستم !

            28. maj kl. 19:00 = Synes godt om = 11

             

          • Bahar Elahi spas bradar nhayat graamy
            28. maj kl. 19:44 = Synes godt om = 3

             

          • Faried Akbari
            بهار عزيز ضمن اينکه خويشتن را شريک غم شما عزيز دانسته براي پدر مهربان شما که افتخار تمام ماست جنت برين ارزو ميکنم. شما عزيز وافعن درست به نقظه اساسي ومهم اشاره نموديد که پرسش ما صفوف همين است.و من از شما عزيز پرسشي دارم که ايا شما ويا پدر مرحوم شما از رفتن شهيد نجيب به هندوستان اگاه بوديد؟ ايا شهيد نجيب نميتوانست در چنين يک حالت حساس که هزار مرتبه از جنگ جلال اباد مهم و مهم تر بود ما را در جريان همه رويداد ها قرار ميداد؟ سخن همين جاست بهار عزيز که ديگ بي سر پوش شد. اشرار در موجوديت شهيد نجيب در دهن دروازه هاي مان رسيده بود ورفيق نجيب ما صرف در غم نجات خويش وباديگارد هاي خويش ميباشد نه در غم من وتو. درود.

            28. maj kl. 20:18 = Synes godt om = 8

             

          • M Aref Erfan
            بازتاب فاجعه بار پلينوم هژده
            “بخش اول”
            پس از جمعبندي عوامل وفکتور هاي بين المللي که نقش شماره يک فرسايشي را در فرو پاشي نظام دموکراتيک ايفا نمود برخي عوامل داخلي نيز اين پروسه را بيش ازپيش تسريع بخشيدواين جريان بارها بوسيله شاهدان عيني مو رخين , پژوهشگران وناظران جريانات نا هنجار سياسي تذکار يافته است, نميخواهم تا به تفصيل روي آن بپردازم صرف بر برخي از اين عوامل بطورجسته وگر يخته اشاره مينمايم :
            -پلينوم هژده اساسآ براي “سقوط”و”فروپاشي”حزب دموکراتيک خلق افغانستان ودولت جمهوري دموکراتيک افغانستان ، دربيرون ازمرزها،درريکجاويک آيسلند ميان ريگن وگرباچف طراحي شده بود.با تشکيل”ايتلاف دوستانه”ميان مثلث آمريکا،پاکستان وشوروي عصرگرباچف ،پلينوم هژده خلاف ارادۀ صفوف حزب ودرخط مقابل جوسياسي درحزب تحميل گرديد. تعويض رهبري درحزب براي تحقق برنامه هاي “ايتلاف سه گانه” پديد آمد.دکترين گرباچف وسياستهاي “گلاسنوست” وپروستريکا”براي پاک سازي مهره هاي اصلي وستونهاي کادري حزب برگزيده شد وسياست سازش وتسليم طلبانۀ گرباچف،وکارزارانديشه زدائي ، به حيث گزينۀ اصلي سياسي درحزب دموکراتيک خلق افغانستان پديد آمد.
            نخستين گزينۀ سياسي گرباچف براي فروپاشي سوسياليسم ،عبارت ازتهي ساختن حزب ازجوهرانديشوي وپاک کاري کامل ارکان رهبري وکادرهاي وفاداربه آرمان سوسياليسم ،ازرده هاي رهبري کنندۀّ حزبي بود.سوگوارانه اين راهکار ويرانگر پس از پلينوم هژده اساس سياست گزاري کادري حزب را تشکيل داد وخانه تکاني تشکيلاتي ميدان را براي رشد افراد نا متعهد وتصادفي که تاهمين حالاباآهنگ دشمنان وطن هم آوازشده اند،بازکرد.
            -تعميق بحران سياسي در ارکان رهبري حزب وکنارفتن چهره هاي شاخصي ومهره هاي اصلي رهبري کننده حزب،زدايش کامل شايسته سالاري وتهي ساختن پيکرحزب از انديشه ها ،تفکرات وآرمانهاي مطروحه درخط برناموي آن.
            – و جود بحران ،وصف آرائ شديد وتقابل سراسري ميان بخش اقليت رهبري کننده وجمع اکثريت حدود بيش از99 فيصد صفوف حزب .اين مرزبزرگ اختلاف، زماني جلوه گرشد که دومين کنفرانس سراسري حزب در سال 1366 برگزارشد،ورستاخيزصفوف درمقابل رهبري رادرآستانۀانتخابات حزبي براي نمايندگان کنفرانس درسراسرکشور،به نمايش گذاشت. متعاقبا سالهاي بعد دريک نظرخواهي سراسري درحزب،موج مخالفتها از اثر روش ها واشتباهات پيهم وکژوي هاي بي انتهاي سياست گزيني ها، از ژرفا به سطح کشيده شد وصفوف حزب طي اين نظرخواهي درسراسرکشور به مخالفت برخاستند وهزاران سوال وانتقاد به مراجع رهبري کنندۀ حزب راه يافت،اما سوگوارانه همه فريادها نا شنيده باقي ماندوبدون گزينش کوچکترين رويکردي،حزب درجادۀ فروپاشي قدم رنجه فرمود.
            پلينوم هژده جايگاه رهبري حزب درجامعه را تعويض نمود،دولت به مثابه ارگان رهبري کنندۀ جامعه مبدل شد وشيوه هاي رهبري کنندۀ “فردگرائي” جاگزين رهبري جمعي شد. ،امحاي کامل رهبري کلکتيفي وکاربرد شيوه هاي فرماندهي درخصوص رهبري حزب پديد آمد.اين پروسه تا آنجا تعميق يافت که حتي مبتکرين وگردانندگان پليينوم هژده مغضوب واقع شده،يا به وظايف پسيف گماشته شدند،ويا از وظايف کليدي سبکدوش وحتي از صف مبارزۀ فعال بيرون شدند.رهبران بي اعتقاد وبي انديشه به سکان رهبري حزب جا يافتند ودستۀ ” فرماندهان” دريک تيم معين گردآمده وحزب رارهبري مينمودند.

            28. maj kl. 23:25 = Redigeret = Synes godt om = 10

             

          • M Aref Erfan
            بازتاب فاجعه بار پلينوم هژده
            “بخش دوم”

            تشديد جو خصومت ودشمني درميان حلقات رهبري ورده هاي صفوف حزبي. گزينش شيوه هاي مدا را با دشمنان سوگند خوردۀ خلق ورهائي جنايتکاران سياسي ازجمله گروه امين از زندان وزنداني ساختن مهره هاي موثر هردو جناح حزب”خلق” و”پرچم “پديدار گرديد.اين جريان طوري تکامل يافت که رفته رفته رهبرحزب دريک سوي خط وصفوف وبرخي متباقي رهبري به شمول نزديکترين افرادي همنشين رهبر، مثل سليمان لايق،درمراحل اخيرزمامداري حزب ودولت،درخط مقابل رهبر قرارگرفتند.
            تعميق اختلافات برنامه ريزي شده ميان جناح پرچم وتوسعۀ روزافزون جناح بندي ،گروهبندي ودسته هاي فرکسيوني ميان حزب.گفتنيست که تا همين اکنون اثرات زيانبار آن حوادث پيشين درانقسام جزايرحزبي وپارچه پاچه ساختن وتکه تکه نمودن سازمان حزبي درمحدودۀ اين گيتي نمايان است.
            – تضعيف رو حيه رزمي حزب در جريان تداوم سياست دوگانه وچند پهلوي مصالحه ملي ,ترک روز افزون عضويت حزب ،امحاي کامل جوهرمبارزات سياسي ومستولي شدن فضاي رعب , وحشت ودلسردي , در ميان صفوف حزب بويژه طي اعلان پروسه “مصالحۀ ملي .انتقال سازمانهاي حزبي در يک جو آشفته ورعب آميز از موسسات دولتي به محلات زيست،تحت عنوان آمادگي براي استقبال وپذيرش مخالفين در وزارت خانه ها وموسسات دولتي،متلاشي ساختن اهرم سازماني درحزب وايجاد شرايط خاص براي ترک روز افزون اعضاي حزب.طورمثال قبل از انتقال سازمانها هاي حزبي به محلات زيست،سازمان حزبي شهرکابل حدود 34 هزار عضوحزب را درخود جا داده بود،اما باتحميل عمليه انتقال سازمانها به محلات زيست تحت سايۀ فضاي ترسناک،اين رقم تاحدود 17000 عضوحزب کاهش فاحش نمود.البته اين ميزان درولايات به مراتب بيشتربود.
            – تداوم يکجانبه سياست مشي مصالحه ملي , عقب نشيني هاي بي لزوم در برابر دشمنان آشتي نا پذير مردم افغانستان،تخليه ولايات ، ،تشجيع مخالفين سياسي , ونابود ساختن مورال رزمي حزب و قواي مسلح تحت عنوان سياست ” آشتي ملي ”
            – دور ساختن , سبکدوش ساختن و به زندان کشيدن بخشي ازرهبران وکادرهاي جناح پرچم و محبوس ساختن بيش از نصف ازرهبران جناح خلق , افسران وطنپرست وجنرالان وطندوست رفقاي خلقي ؛ وبرگشت مجدد اميني ها در اهرم قدرت سياسي ؛
            تشديد اختلافات شديد جناحي ميان جناح هاي خلق وپرچم ،تاسرحد تقابل نظامي ،وراه اندازي کودتا (شهنواز تني )ودرهم شکستن ستون فقرات نيروهاي مسلح کشور.
            – دامن زدن اختلافات عمدي درارکان نيرو هاي مسلح وفا دار به رژيم بو يژه ايجاد انگيزه هاي تحريک آميز در ميان قوت هاي شمال بوسيله عمال نفوذي، جمعه اسک ،تاج محمد ريس امنيت ولايت بلخ ورسول بيخدا،وتشديد عمدي وآگاها نه اين اختلا فات بوسيله حلقات مرموزدر هسته رهبري رژيم.
            – سپردن مقدرات سياسي حزب ،جامعه ودولت بدست غرب تحت نام ملل متحد.وتدارک آمادگي درازمدت”رهبر”براي “خروج”ازکشور.اين مولفه ها همه وهمه درسها وآزمونهاي تلخ ونا گوار تاريخ است .بايد ازآن آموخت .اين درس را بايد فراگرفت .

            28. maj kl. 23:25 = Redigeret = Fjern Synes godt om = 13

             

          • Faried Akbari
            ارزيابي دقيق وارزنده . اينست حفيفت که شما عرفان نازنين نگاشتيد . زنده باد راست گويان.

            29. maj kl. 00:01 = Synes godt om = 7

             

          • Sakhi Nowrozi
            سلامهاودرودهاي گرم بتمام رفقاويادآوران دوران عزت وسرافرازي:
            حضورسبزشمارفقا .روح وروان مردم راطراوت وتازگي ميبخشد.اميدوارم دوستانيکه ادعاي رفيق بودن ميکنند.واقعيت پزيرباشند.ازلجاجت وسبک خيالي دست بردارند.حقيقتهاي تاريخي راباتمام تلخيهايش بپزيرند.
            متاسفانه فرار ريس جمهوردرنيمه ي شب يک واقعيت انکارنکردني است.گرچه فقير محمدودان .اسحاق توخي وتعدادي ديگرخواستند.بنوعي اين فرارنافرجام داکترنجيب رابا توجيهات غيرمنطقي شان. بخش عمليه صلح نامند.مردم واقعبين بخوبي دريافته اند.سه عامل اساسي باعث اين درد سياسي شده است.
            1- بينن سوان نماينده ملل متحد درهمکاري پاکستان.
            2-گلبدين درتباني تيم نيمه راهش.
            3-سياسيون فرصت طلب اتحادازهم گسيخته شوروي.
            جنگ ودفاع درجلال آباد .خنثا سازي کودتاي تني.عمليات درتنگي واغجان. تعرض درپغمان وميدانشهر.عمليات در گرديز . . . . آيانميتوانست به ريس جمهوراميدي تازه ببخشد؟حالا از آقاي توخي سوال شود .ريس جمهور چي در سر داشت .که بالاي جنرالان دليرقواي مسلح کشورکه دريک اشاره اش چي حماسه هايکه نيافريدند.اعتماد نکرد.حتابه وطنجار.پکتين.مانوکي منگل که اعضاي برجسته تيمشرا تشکيل ميدادندنيزپشت پازد.
            فکرکنم همان شعار بعداز خروج نيروهاي شوروي (وطن ياکفن)تبديل به (فرارياقرار)خود نوعي سردرگمي تلقي سياسي گردد.
            ايجادموانع براي جلوگيري از ان فرار بزرگ .خودنوعي شکستن کودتاي دوم بود.که اينبار طراح کودتا شخص ريس جمهور شناخته وشناسانده شد.
            آقايان ودان وتوخي بدانند.باپناه بردن شهيدنجيب الله بدفتر ملل متحد.کودتاي گلبدين.پاکستان براي بار دوم بناکامي انجاميد.اگر به اين کودتاي نرم رسيدگي نميشد.جهان شاهد يک فاجعه بزرگ درکشور ميبود.رفيع.وطنجار.پکتين بايد لب بسخن بگشايند.بدستور کي مزاکرات باحکمتيار درلوگر صورت گرفت؟حدود500نفر افراد گلبدين را کيها درارگ .کميته مرکزي و وزارت داخله جابجا کردند؟
            مردم افغانستان خصوصاهمشهريان کابل اينقدرناسپاس وقدرنشناس نيستند.تادوست ودشمن تفکيک نتوانند.تدبيرخردمندانه ي جنرال عظيمي.جنرال دلاور.جنرال علومي.سيد اعظم سعيدوديگر کادرهاي نظامي کشور بود.که قدرت بشکل مسالمت آميزتحويل شد.زندگي ده ها هزار اعضاي حزب تامين وتضمين شد.حالا در غندي هاي خير نشسته وابراز نظر ميکنيد.آقاي توخي وجفسر بمردم بايد جواب بدهيد .باطالبان چي معامله ي را انجام داديد.ريس تانرا بشکل فجيع بشهادت رساندندو شما جان بسلامت برديد؟يک روزي بايد درحضورمردم حساب پس بدهيد.

            29. maj kl. 04:44 = Synes godt om = 11

             

          • Ahmad Shah Rasta
            با تاسف که خيلي ناوقت اين نوشته ي بلند را که يادواره يي از يک برهه ي تاريخ است، خواندم. شور بختنانه که در تداوم اين همه جنايت ها از دير زماني دستگاه هاي جاسوسي کشور هاي همسايه به ويژه آي اس آي با مهارت دروجود برخي از انقلابيون ديروزي ما ، يک بار ديگر شالوده ي توطه هاي بزرگتري را مي ريزند. فجيع تر اينکه اين سازمان هاي جهنمي نسل اندر نسل بر اشخاص سرمايه گذاري ميکنند. وديعه و ميراث يک نسل را به نسل بعدي مي سپارند. کسانيکه دست به چنين برخورد هاي ناسالم ميزنند و بهترين فرزندان رزم و حماسه ي کشور ما را با تلاش هاي مذبوحانه ميخواهند بد نام سازند ، لاجرم که در پشت خويش، همين سازمانهاي جهنمي را دارند. تاريخ شاهد و گواه است. شاد و صحتمند باشيد عرفان عزيز.

            29. maj kl. 08:37 = Synes godt om = 13

             

          • Ali Rostami
            رفقا اگر امروزويا فردا اشرف غني ريس جمهورشودودوستم عادي معاون وي است دوستمي که باعث سفوط داکترنجيب شد.ايااعضاي حرب وطن چه ادعاي ديگر خواهد داست هنوزهم ازکودتاسخن خواهندگفتند؟؟؟؟

            29. maj kl. 17:44 = Redigeret = Synes godt om = 10

             

          • Bahar Elahi
            خاطرهِ ديگر را که از بعد از مقاومت دارم به طور مختصر منگارم :بعد از ختم جنگ‌هاي اسلامي و طالبي و با آمدن آمريکا به افغانستان من و فاميل شوهرم به پاکستان آمديم البته بخاطر کار‌هاي (امگريشن) يا در خواست ويزه . و به خاطر که خدمت به جامعه در خون ما عجين بود خواستم در يکي از مکاتبِ که اطفال مهاجر در آن درس ميخواندن ايفاِ وظيفه نمايم.دختري را ديدم بسيار عاجز و با نزاکت خواستم معرفي شوم بعد از گفتن نامم گفتم از کدام مکتب فارغ شدين و کدام مضمون را تدريس ميکنيد خوب بعد از گفت و شنودِ در يافتم که اين دخترک (جنرال وطن و شهيد و قهرمان گًل آقا خان ) است .بعد از اين که خود را معرفي کردم جوياي احوال فاميل‌اش شدم گفت:-پدرم را همه ميدانند که در راه وطن و خدمت به افغانستان شهيد شده. مادرم معلم بود من و خواهرم با مادرم يکجا در يکي از روز‌هاي بد جنگ به وطن (قريهِ کمري)رفتيم تا از زمين و جايداد پدريمان حصهٔ براي امرار حيات حاصل نمائم اما متاسفانه با کلمات زشت روبرو شديم و با ما گفتند شما کافر هستين و ما به کفر‌ها حق نميدهيم. از چشمانش اشک جاري شده و گفت مادرم دو پاي خود را از دست داده من و خواهرم هردو وظيفه معلم را در مکاتب داريم و با بسيار مشکل کرا خانه دگر زرريت و داروي مادرم را محيا ميسازيم و گفت از دوستان و رفقاي همرزم دل‌ آزرده دارم.حالا هر چي‌ ميکوشم آدرس آنها را يافته برايشان کمک نقدي کنم نميتوانم بيابم .اگر دوستان آدرس داشته باشند لطفا برايم ارسال دارند با عرض حرمت.

            29. maj kl. 21:49 = Synes godt om = 8

             

          • Jelani Gulshanyar

            29. maj kl. 23:27 = Synes godt om = 8

             

          • Mahmoud Tahmass
            بهار جان عزير را درود ميفرستم از احساس شريفانه شما سخت محسوسم..جنرال صاحب گل آقا خان فقيد در کارته نو رير تپه مغزن زندگي داشتند در زمانيکه در شوراي انقلابي و دفتر شان در کوتي باغچه بود …اکنون اگر فرزندانشان به همان آدرس بازگشت کرده باشند شايد بتوان جوياي شان گرديم. با درود ها.

            30. maj kl. 04:08 = Synes godt om = 4

             

          • Bahar Elahi Spas frawan aqae tahmass mamnonm
            30. maj kl. 08:56 = Synes godt om

             

          • Bahar Elahi Dar baara e daktar saheb najeeb bayad bnweesam ke agar khodsh nmeekhwaSt frar kunad chra famil khod ra qablan ba hendostan rawan kard bood? ? ? ? ? ? ? ? ?
            30. maj kl. 09:01 = Synes godt om = 3

             

          • M Aref Erfan
            رفقاي عزيز وگرامي را درود باد!
            درين بخشي ازمباحثات،از مشارکت فرد فرد شما رفقاي گرامي ابراز سپاس بيکران مينمايم.
            ممنونم ازرفيق حسيب احمدي که با ديد گاهاي شان پيوسته اين بحث راعاشقانه دنبال نمودند.
            با سپاسهاي بيکران ازحضورمحبتبار مجدد رفيق گران ارج عظيمي صاحب بزرگوار!آري عظيمي صاحب محترم ،ديدگاه شما درين مقطع ازمباحثات صائب است.افرادي مشخص،موظف ومعلوم الحالي وجود دارد که کرارآ ازسالهاي متمادي بدينسو ماموريت ويژۀ جهت آتش افروزي نيروهاي ترقيخواه کشور را بدوش داسته اند.آنها همه چيز را ذاتآ سياه مي بينند.اما خوشبختانه اين گفتمان همه نقاط تاريک را بطورمستند روشنائي بخشيد ودستان گره شده را بازکرد.هرچند هنوز مطالب بيشماري باقيست که حول آن اين بحث ادامه يابد،امابا احترام به طرح پيشنهادي شما پس ازيک جمعبندي کُلي به اين گفتمان پايان خواهيم داد.
            باتمنيات صميمانه ازبانوي گرامي وقهرمان بهارالاهي،که بخشي ازخاطرات تلخ واندوهگيني شانرا براي همرزمان پدرشهيد شان شريک ساختند.واقعآ پدر شما که در رهي بهترين آرمانهاي ميهنش شهيد شد،رفيق پرافتخار وجاويدان ماست،روحش شاد وخاطرش پيوسته ماندگارباد!
            از رفيق گران قدر فريد اکبري ومحبتهاي هميشگي شان متشکرم.با تشکر از رفيق گرانمايه فريدون فريد که پيوسته باديد نقاد انگيزش دهندۀ مباحثات سياسي شده است.
            ديدگاه رفيق گران ارج سخي نوروزي،يک فصل ازتاريخ دردآلود حزب ماست،ودرآن حقايق تکاندهنده وواقعبينانه تجلي يافته است،ممنون مشارکت صميمانۀ شما!
            حضورپرمهررفيق احمد شاه راستاي عزيز را درين گفتمان شادباش گفته وبا ايشان همنظرم که سازمانهاي استخباراتي براي تامين منافع سياسي شان وبراي انقطاب جنبش،از افراد مزدبگير سود جسته وآنها را مامور نموده اند تا پيوسته با اين خرمن طوفانزده آتش افگنند.ازمحبت رفيقانۀ شما جهاني سپاس .
            با تمنيات رفيقانه از رفيق رستمي گرامي واشارات شان نسبت تغيرمنافع سياسي گروهي افراد تاجرپيشه سياسي وهمپيماني شان با دشمنان فرضي ديروزي شان .
            ديدگاه بانو بهار الاهي درخصوص زندگي فلاکتبار خانوادۀ رفيق فقيد جنرال گل آقا قابل تأمل است.تاريخ زندگي سياسي رفيق فقيد جنرال گُل آقا مشهون از افتخاراتي بزرگيست .وضع فلاکتباراقتصادي فاميل او مبين پاکي ،صداقت ووطنپرزستي رفيقف گل آقامي باشد.سوگوارانه وضع چنان درحزب وکشورپديد آمد که سيستم سياسي بنا برعوامل متعدد ازهم پاشيد، درآن برهۀ طوفاني ،رفقا نتوانستند تا دست ياري را بسوي همسفران سياسي شان دراز نمايند.بهرصورت خاطرات رفيق قهرمان مان جنرال گل آقا پيوسته درقلوب فرد فرد از رفقا براي هميش زنده وجاويدان خواهد بود.
            با سپاسهاي رفيقانه از رفيق جيلاني گلشنيارکه نقش بارزي را در خصوص تهيۀ اسناد ومدارک مستند وبيشمار درين گفتمان ايفا داشته اند.
            با سپاسهاي قلبي از رفيق فرزانۀ ما محمود طهماس،که ناگفتني هاي بيشماري را با رفقا شريک ساخته وتاريخ سياسي حزب مانرا به حيث شهود عيني حوادث، غنا بخشيده اند.
            با سپاسهاي بيکران ازهمه خوانندگاه عزيز اين بحث، ودوستانيکه درپاي اين مباحثات”لايک” گذاشته وبگونۀ آنراستوده اند.

            31. maj kl. 00:17 = Synes godt om = 7

             

          • Mahmoud Tahmass
            درود و ادب بشما رفيق عرفان عزيز و سايرين رفقاي گرامي عرض ميدارم! من در مشاجره با يکي از سرسخت هاي گروپ رفيق نجيب.. چنين طرح نمودم اين عکس و ويديو هاي جنرالان عزيز ما با شوراي نظار حقيقت و ساخته گي نيست ولي بايد بدانيد گه اين عکس ها طرح کدام کودتاه نيست بل با فرار داکتر نجيب الله در يک عمل انجام يافته … يعني کودتا نجيب الله گلبدين را قرار گرفتن و قتي نجيب الله در بازگشتش در سر ق ع ق مسلح نه رفتن و يا به ق ع گارنيزيون کابل در حاليکه جنرال صاحب عطيمي تحت هدايت و اوامر شان عمل ميکردند …فردا از موجوديت حزب اسلامي و افراد مسلح انها بطور مرموزانه در تمام نقا ط مهم قابي تحمل نبود و يک کودتاه طراحي شده بود .. بنابرين براي دفاع از کابل جلوگيري از قتل ده ها کدر هاي نظامي ملکي و حربي بايد توازن برقرار شود و کوتاه خموش عملي شده باند نجيب ور شکست شد.امروز دليل مخالفت ها اسناد جعلي وتهمت ها همه براي پرده ساختن جنايت گروپ نجيب از همين کودتاه سياه بود و در عقب اين يک تيم قوي فعال استند . من افتخار دارم بشما که سرشار از حق و عدالت صدا بلند نموده ايد. باحترام.

            31. maj kl. 02:04 = Synes godt om = 5

             

          • Mahmoud Tahmass
            به ادامه !بازتاب فاجعه بار پلينوم هژده
            “بخش دوم…. به عرض برسانم ..که بعد ازينکه رفيق انور فرزام ريس دفتر رفيق کارمل با رفقا گروپ حلقه که توانستن تا قصر سلامخانه برسند و در همو باران شديد به حرف هاي صميمانه رفيق گرامي گوش دادند و برگشتن …فردا…چه فردا ايکه فراموش ناشدني ….. از پل محمود خان سرک چهل متره ک.م.ح.د.خ.ا. چهاراهي آريا نا چهاراهي پشتونستان چهاراهي کتابخانه راه وزارت خارجه و چهاراهي رياست صلح همبستگي و سفارت ترکيه پشتوتولنه.تحت تدابير و احضارات نمبر يک آمدند پرسونل بيشتر گرديد طبق معمول من با آمر مستقيمم جنرال زلمي در چهاراهي چهل متره که اعضاي ک.م.ح.د.خ.ا بيروي سياسي و دارانشاه و عيره مسولين دخول خروج ميشوند موظف استيم و چون نفر اول امنيتي با من است با تمام شبکه در تماس استيم.. که يک تعدادي رفقا از چهاراهي پشتونستان سرازير شدند يک تخداد رفقاي سازمان زنان مکرويان کهنه وشاشهيد کارته نو از را پل محمود خان به سرک چهل متره آمدند و يک تعداد از مسير چهاراهي آريانا رفقاي مکرديان سوم شهر نو و نواحي حزبي.. چون زون ما زون خطر است در صورت مقاومت هدايت فير را داده اند و رفقاي سازمان زنان که تعدادي شان را ميشناختم و برادرانشان دوستان من بودند رفيق روکي .هوشنگ و خان محمد .. به خواهرانشان که رفقاي سخت سرسپرده از آنها خواهش کردم ما امر فير را داريم و اگر شما کدام عمل کنيد او… سربازان گارد متوجه عمل و هدايت استند لطفآ از طريق شش درک به چهاراهي آرينا برويد او را بهتر است و عزيزانم فهميدن و به اومسير رفتن. و گزارش ميرسد که تعداد بيشتر و بيشتر ميشود و در چهاراهي پشتونستان رفقاي نواحي ديگر بخصوص رفقاي کار خانه جنگلک فشار آورده اند که کمربند را بشکنند. جالب اينجاست که ظهور رزمجو از دربازه عقيبي ک.م. حزب به پاي با اکرم ياورش بيرون ميشود بسوي چهراهي آريانا ميرود والگاه مذکور را دريورش عاجل از طريق پيشروي ک.م. ميرساند که ظهور خان به چهاراهي اريانا ميرسد که به تحديد رفقا ميپردازد ..که يک از رفقاي سازمان زنان بعد از تحديدش دست به نکتاهي او ميندازد و مورد حمله يک گروپ قرار ميگيرد و جالب تر اين عمل نا بخردشان حلقه اميتي شکسته ميشود ظهورخان پيش رفقا بدنبالش که گيرش کنند خوب يک زدن بخورد و مزدار و خنده آور که رزمجو چاغک کلوله و ياورش اکرم سيا هم پخچک کلوله هردوي شان گودک ها وار چطور ميدوند و گريز ميکنند حتي در موتر خود نشسته نمي توانند و خلص صحنه جالب و به عقب کميته مرکزي ميرسند داخل ميشوند و از يک لت جانانه نجات پيدا کرد.و در حين زمان خط پشتونستان هم ميشکند رفقا مقابل در بازه شرقي مي ايستند و بلاخره او در بازه هم باز ميشود روس ها در ديوار هاي تير کش موضيح ميگيرند گاز هاي شصتوشش پر از سربازان در بازه جنگي را بست ميکنند وخط سرخ اينجاست و در عقب آن برديم هاي روس ها ايستاده ميشوند. در بام سر قومانداني گارد ملي که لوديسپيکر و مايک جابجا ميشود تا رفيق کارمل بيايد بيانيه بدهد و لي ساعت ها ميگذرد مانع ايجاد ميکنند. يک تعداد کارمندان مخفي رياست شش توسط جنرال سيد کازم و غلام علي اتمر معاونش فرستاده شدند با کمره ها مخفي از تمام رفقا و بخصوص آدم هاي اول سخنگو و محرک عکس گيري ميکنند که بعدآ شما آگاهي داريد چگونه يک تعداد دستگير زنداني و سبکدوش از وظايف شان گرديدند.وديگر ميشود به رفقا گفته ميشود فردا بيايد و فردا روز سياه کودتاه که تمام راه ها و چهاراه ها از تانک و پرسونل افغاني روسي بسيته و هيچ فردي نميتواند خود را برسانند. و روز بعديش جلسه پلينوم شانزده داير و داکت جوان نجيبالله قهرمان پ 18 در چوکي منشي عمومي ک .م ح . د .خ افغانستان با خيانت آرا تعين ميگردد.

           

          • Shahpoor Shekasta Thahmass
            آغاي کاووش يک سوال خيانت و فرار را جواب نداده در صفحات دگر چنين پف ميکند قضاوت کتيد
            Gulzar Kawesh رزمندګان «جنابان صارم و شاهپورطهماس » حرف سر ويدوکليپ انتشاري شما نيست ! و برخلاف ادعاي شما که مرامتهم به حرفهاي ديګر ميسازيد متاسفم !! زيرا خردوبينش شما همينقدر است و وظيفه دايمي شما ست تاهرچه را قسمي ديګري نشان دهيد !! من دربرګه يادآوريها بحثهاي مفصل داشته ام ونقاط نظرخويشرا بيان کردم درهمانجا من باشما اختلاف نظرداشتم و توقع من اينبود که بحث سقوط نظام را شما به نفع يکعده اشخاص و فرکسيوني ادامه ندهيد وجوانب قضايا را باقبول خطاها واشتباهات بيان داريد که درآن بحثها متاسفانه برخيها جاده يکطرفه داشتند . خوشبختانه من آن صفحه را آرشيف نموده ام ودرصورت ضرورت به همه واضح خواهم ساخت که برخي افراد وحلقات فرکسيوني که سبب سقوط نظام شدند و اقدامات شانرا با پيوستن باجمعيت وشوراي نظار زيرنام نجات حزب تبرهه ميدارند .آرزومندم رزمندګان که برګه ديګري ياد آوري ها است اين حقيقت را بپذيرند که درپهلوي نوشته جناب عرفان وجناب عظيمي ونوشته هاي زيادي ديګري از شاهدان عيني سالهاي 1365 تا 1371 زنده وحيات اند که از آن جمله جناب سيد نيز از نويسندګان وخبره ګان سياسي ونظامي کشور اند . لذا کشاندن بحث به تهمت زدنها و حملات شخصي مثل که دايم عادت شما شده درست نيست لطف کنيد استدلال موجز خودرا ګفته دلايل عيني براي قبول ويارد اين نوشته بيان کنيد و اينکه بعضي اوقات برګه هاي شما وقف اتهام زني بالاي ديګران است کوشش نکنيد تا اين بيماري وعقده ګشايي هاي شخصي وفرکسيوني خويشرا نيز اينجا به ارمغان آوريد مستدلل براي ادعاي شما مبني بر اينکه شما ګفته ايد که رهبري و دفاع مستقلانه کشور وجنګ جلال آباد را دکتورنجيب نداشت؟ پلان پنج فقره يي ملل متحد وجود نداشت ؟ دکتورنجيبالله فرار ميکرد؟ افتخار دفاع ازجلال آباد را به کسي ديګري ميدانيد ارايه واز آن دفاع کنيد ؟ و مثل ازاين حرفها دهها مسايل ديګراند که شما دريک برګه ديګر و جمع ديګر از اين نظريات خويش بايد دفاع کنيد که شما آنچه اعتقاد داريد و مينګاريد راست وحقيقت است و ياخير؟31. maj kl. 18:59 = Redigeret = Synes godt om = 4
          • Rasam Ariana
            حرفي با تصوير :
            آري رفيق طهماس با دريغ و درد که شعبده بازان ديروز ، امروز انروزگاران را به علل مختلف که شرمم ميايد منحيث عضو سابق ح د ا بدان اشاره داشته باشم همه و همه را به باد فراموشي سپرده اند . با تاسف عده ي از روشنفکران قلابي دانش هضم اين عفوه را نداشتند چه رسد به دشمنان اشتي ناپذير !!؟ حال اميني هاي خون اشام اين سفاکان تاريخ که خام پورته کردند ، خيبر را ترور کردند ، ( صفحه 23 کتاب خشم و اتش ) به اشتباه اول خويش با تجريد عده ي باز هم اشتباه ديگري جبران نا پذير را مرتکب شدند ، ………………… عفو شدند باز هم از خصومت شرم اور شان دست نکشيدند
            امروز حفيظ الله امين قاتل با مقتول تره کي در فيسبوک صفحه و سايد مشترک دارند و هروز بعد از مرگ نيز دست بوسي ميکنند تعجب تا اين سطح خارج از عقل بشر است

            31. maj kl. 23:15 = Redigeret = Synes godt om = 6

          • Mahmoud Tahmass
            رفيق رسم آريانا گرامي دقيق تحليل نموده ايد.

            1. juni kl. 00:10 = Synes godt om = 3

          • Rasam Ariana
            تشکر طهماس گرامي ، بطور مثال و سند :
            {ملغلره تره کي
            که چيرې په يوه هيواد کې دا شپږ شيان درسره وي نو يو آزاد انسان په يوه آزاد هيواد کې بللي شې. کور، کالي، ډوډۍ مصونيت، قانونيت، عدالت. د سترلارښود خلقي بابا شهيد نور محمد تره کي ملي اتل شهيد حفيظ الله امين صاحب له ويناو څخه. ملغره تره کي}
            از اين نمونه هاي قاتل و مقتول زياد دارم

            1. juni kl. 09:41 = Synes godt om = 7

          • Sarem Shir
            رفيق طهماس عزيز ، اي کاش که من اين توان و امکانات را ميداشتم تا در هر کجا از حزب پرافتخارم،از رفقاي عزيزم از آرمانهاي پاک شان و خدمات ارزنده شان ياد و دفاع کنم گرچه با کمترين زمان و امکان هم دريغ نکرده ام اينکه رفيق کاوش ما و يا هر رفيق ديگري ان برگه را به من و يا خودت و يا هم عزيز ديگر نسبت ميدهد تبارز از جوهر انديشه و عمل ما ميکند زيرا من به ان صفحه رزمنده گان رفتم ديدم چيزي نيافتم که از نسبت دادن به ان صفحه رنج ببرم و عرضي به رفيق کاوش عزيز ما داشته باشم جز سپاس از اينکه رفيق کاوش ما را در هرجا که آيينه صداقت است و دفاع از آرمانهاي حزب و رفقا است ميبند نمايم. ولي براي خاطر رفيق کاوش ابراز کنم که روز قبل من در غمشريکي و اشتراک در مراسم جنازه مادر مرحومه رفيق واصل عزيز و رفيق يوسف عزيز از صبح وقت تا شام ناوقت حضور داشتم که ده ها رفيق ازجمله رفيق عدل عزيز نيز اشتراک داشتند و روز بعد هم در کار بودم الي همين يک ساعت پيش هيچ دسترسي به کمپيوتر نداشتم.من هميشه با حفظ احترام حرف هايم با بيان انديشه ام صراحت دارم و بعد هم چنين خواهد بود .

            1. juni kl. 17:47 = Synes godt om = 7

          • Hasieb Ahmadi
            با سپاس هابيکران ازاظهارت صميمانه ،رفيق گران ارج عرفان ، افتخاردارم که باشما رفقاي ايثارگر،دريک رديف ودريک سمت واحد،با درفش برافراشته ،بسوي سرزمين دادخواهي به پيش ميروم. هنوزغبار حوادث سياسي ته نشين نشده است ،محاسبه تاريخ تا برآوردمردم عادي وبيسواد متفاوت است ،حقيقت جايش را اشغال نموده وما بدان بطورخلل ناپذيرايمان داريم.
            شما شادمان باشيد رفيق عزيز عرفان بزرگوار .

            1. juni kl. 20:18 = Synes godt om = 5

          • Fraidoun Farid
            رفيق احمدي گرامي من هنوز متتظر جواب پيامم هستم!

            1. juni kl. 21:19 = Synes godt om = 2

          • Hasieb Ahmadi
            فريدون عزيز بسيار قند استي خودت چه خوب به سوال ها ي من جواب دادي که فعلا منتظر پبام من استيد من به شما موفقيت در امور محوله تان خواسته بودم باز هم ميخواهم . اگر شما ان چرا ها را از نوشته قبلي من و معزز داکتر صاحب عدل جواب گفتيد من نيز خواهم نوشت تشکر

            1. juni kl. 21:43 = Redigeret = Synes godt om = 6

          • Salimi Mohammad Salim
            آقاي کاوش در نوشته شما بجاي استدلال عصبيت بيشتر است ؛ شما لطف نموده خودتان يکبار نوشته ماندگار رفيق عظيمي را ( ياد مانده هاي از جنگ جلال آباد ) را بخوانيد تا بدانيد که جنرال صاحب عظيمي قدرت سوق و اداره و رهبري مدبرانه داکتر صاحب نجيب را بحيث سرقوماندان اعلي قواي مسلح در جنگ جلال آباد با چه ادبيات بلندي ستوده است ، ( حتمن شما در مورد کتاب فوق از ديگران شنيده ايد ، کافيست يکبار به تصوير محترم داکترصاحب نجيب در روي جلد آن کتاب نظر بياندازيد) آقاي کاوش شما از نوشته هاي ديگري ياد کرده ايد ، اگر براي تان ممکن باشد بار ديگر آن نوشته هاو کتاب ها را مرور نمائيد و توجه کنيد در کدام يک از آنها نوشته شده که داکتر صاحب از ميدان هوايي کابل برگشتند ؟ به يقين که هيجکدام آنرا ننوشته اند در حاليکه همه ما وشما ميدانيم و هم نوشته هاي مستندي وجود دارد که داکتر صاحب با دوستان شان از ميدان هوايي برگشتانده شدند چرا که به گفته سليمان لايق بدون اطلاع حزب و دولت بطور مخفي به هنندوستان تشريف مي بردند حال بايد بدانيد که اين نوشته ها و کتابهاي که شما به آنها استناد ميکنيد دروغ ميگويند . در جايي از نوشته تان آمده که شاهد هاي عيني حوادث سالهاي 1365 تا 1371 زنده و حيات اند . پس اين شاهدان عيني حتمن از تدوير پلينوم 18 ، زنداني شدن و از کارهاي حزبي و دولتي برکنار کردن رفقا بنام طرفداران رفيق ببرک کارمل ، رهايي اعضاي باند آدمکش امين از زندان و تعين نمودن شان به پُست هاي بلند هم اطلاع ئارند . آيا شما از پلان پنج فقره يي سازمان ملل که شامل چه چيزها ميشد چي ميدانيد و اين 15 نفريکه قدرت دولت را تسليم مي شدند کي ها و در کدام کشور بودند ؟ آقاي کاوش اگر سَرِ بحث داريد اول عصبيت را کنار بگذاريد و ديگر اينکه مستدل و با ارائه اسناد و مدارک معتبر بحث کنيد نه به استناد نامه پس از مرگ و امثال آن . شب و روز تان خوش

            1. juni kl. 22:11 = Synes godt om = 10

          • Hasieb Ahmadi
            با دورد ها
            اگر من جاي مديران و دبيران صفحه باشم تا دوستي يا رفيقي با پاسخ منطقي ، استناد بر خرد و روشنگري جوابي به نوشته بزرگوار رفيق سليم سليمي ندهد، به هيچ کسي اجازه تعويض بحث نميدهم . بايست يک موضوع خوب علاجي شود قناعت ها را فراهم کند ، تا به مطلب ديگر پرداخته شود. من از رفيق دستيگر و رفيق فريدون سوال صميمانه دارم جواب مشخص شان به نظر رفيق سليم سليمي چيست ؟

            1. juni kl. 23:33 = Redigeret = Synes godt om = 8

          • Faried Akbari
            رفيق سليمي عزيز درود . .اينرا ميگويند شکيبايي و صد افرين بر حوصله شما عزيز. منکه چنين نيستم .ازرده نشويد عزيزان کدام سر قومانداني اعلي انکه مرا و امثال مرا در ميدان رها کرد . سر قومندان اعلي تا اخرين رمق حيات از يک بلست خا ک وطن دفاع ميکند.نه اينکه…

            1. juni kl. 22:53 = Redigeret = Synes godt om = 8

          • Mohammaad Nabi Azimi
            رفيق سليم عزيز ! تصور نمي کنم که آدم هاي بينا دربرابر منطق و استدلال و توضيحات شما, چشمان خود را ببند و با چشمان بسته و وجدان خفته ، سفيد را سياه و سياه را سفيد جلوه دهد. آخر تصادفي نبود که شما را به حيث رييس تبليغ وترويج رياست عمومي امور سياسي اردو در زمان زنده ياد ببرک کارمل مقرر کرده بودند. دراين عکس رفيق سليم عزيز در عقب زنده ياد خليل الله قوماندان قوايمرکز آن زمان در اکامي جنرال شتاب ديده مي شود

            3. juni kl. 10:15 = Synes godt om = 11

          • Mohammaad Nabi Azimi
            دراين عکس : از چپ به راست : يکي از استادان اکادمي ، زنده ياد احمد الدين ، ترجمان و رفيق سليم گرامي، يکي از افسران روسي ، جنرال محمد اکرم ( حالا معاون لوي درستيز ) دو تن از افسران قطعات تعليمي شوروي پيشين ، جنرال رفيع وزير دفاع پيشين، درصف عقبي مرحوم فتح محمد رييس لوزستيک وزارت دفاع ، جنرال مخونين آمر سياسي اکادني ئ زنده ياد نظرمحمد قوماندان هوايي و مدافعه هوايي ديده مي شوند.

            3. juni kl. 10:26 = Synes godt om = 13

          • Mohammaad Nabi Azimi
            در عکس اول ( بالا ) از راست به چپ عظيمي ، درقطار دوم داگروال محمد هاشم قاهر رييس ارکان فرقه 18 بعد ها رييس عمومي تعليم وتربيه اردو و مدتي رييس ارکان جبهه شرق ، زنده ياد نظرمحمد ، حليل الله مرحوم و مرحوم فتح محمد نيز ديده مي شوند. حالا از ميان ما پنج تن ابريق رجمت را درکشيده اند : جنرال شيرزي شهيد رييس مخابره اردو، جنرال نظرمحمد وزير دفاع پيشين، جنرال خليل الله قوماندان قواي مرکز بعد ها وزير ترانسپورت، زنده ياد جنرال احمدالدين شهيد قهرمان جمهوري افغانستان و جنرال فتح محمد رييس لوژستيک وزارت دفاع. و اما ” ما ” به نوبت ايستاده ايم دراين قطار!

            3. juni kl. 18:12 = Synes godt om = 9

          • Akram Haidary Jabarkhail
            اخرين شبي كه داكتر نجيب ريس جمهور افغانستان يكجا با افراد اعتمادي خويش تصميم گرفت كه از ارگ بشكل مخفيانه بيرون گردند ، گارد هاي مخصوص كه داشت به همه انها مبلغ پول بشكل بخششي داده بودند ، و برايشان گفته شده بود كه سلاح هاي كه نزد شماست براي شما تحفه باشد ، و وظيفه شما از همين لحظه با من ختم است ، از جمله افراد گارد هاي ريس جمهور دو نفر انها در يكي از جزتام هاي كندك (قومي) فرقه يك گارنيزون كابل كه در منطقه يكه توت كابل به قومنداني رفيق رحيم نهرينگوال قرار داشت ، امدن و جريان را براي رفيق رحيم ياد اور شده بوده ، و سلاح هاي كله كوف خويش را به اين جزتام سپرده بودند ،دوستان قضاوت نمايد كه ايا ما حق داشتيم كه مال بيت المال را تحفه نمايم ، البته كه ني ، ولي بخاطر فرار مخفيانه خويش از ياران و همرزمان خويش حاضر به چنين عمل هم ميگرديم .
            و در ميدان هوايي در برابر دو سرباز كندك محافظ ميدان كه مربوط لواي دو گارد بود قرار ميگرد و از فرارش اين دو سرباز يكجا با معاون سياسي كندك كه از جمله هم دوره من در حربي پوهنتون بودند ، جلو گيري صورت ميگرد ، اين كندك محافظ وظيفه خويش را مطابق قوانين نظامي كشور حتا در برابر ريس جمهور كشور بشكل حسن ان اجرا نموده اند ، و يكي از سربازان سوال نموده كه چرا اقاي بينن سيوان از طرف شب با شما امده ، در حاليكه هميشه او از طرف روز بيدون شما ها رفت و امد داشت و ما شاهد ان بوديم ، همان بود كه قومندان لواي دوم اطلاع حاصل مينمايد ، و انها مجبور به باز گشت از ميدان هوايي به طرف دفتر ملل متحد ميگردند ، اگر اين فرار مخفيانه نميبود او ميتوانست كه دوباره به محل خويش باز ميگشت ، و يكجا با دوستان و ياران خويش تا اخرين لحظه مرگ با افتخار ، قرار ميگرفت .

            3. juni kl. 21:06 = Synes godt om = 11

          • Jelani Gulshanyar
            به اين دوسرباز ومعاون سياسي کندک بايد لقب قهرمان افغانستان داده شود،افتخار به اين سربازان با شهامت وافسر غيور وطن.

            3. juni kl. 21:19 = Synes godt om = 6

          • Ali Rostami
            بسيار عالي جبارخيل صاحب اين هم يکي از گوشه هاي تاريک تاريخ بود که شما روشن ساختيد.

            3. juni kl. 21:23 = Synes godt om = 7

          • Yazdan Zafari
            تشكر از رفيق جبارخيل عزيز.كه طبق فرموده رفيق علي رستمي كه يكي از راز هاي تاريك ديگري را افشا نموديد كه بايد در پهلوي ساير اسناد وشاهد ديگري از تاريخ اصافه گردد.موفق باشيد

            3. juni kl. 21:38 = Synes godt om = 5

          • Salimi Mohammad Salim
            رفيق عظيمي گرانقدر از لطف و بزرگواري شما سپاس بيکران ، قاعده و مآخذ نوشته من و تعداد زياد رفقا همانا يادداشت ها و نوشته هاي گرانسنک شما است . عمر تان طولاني و قلم رساي تان رساتر باد .
            از رفقاي عزيز حسيب احمدي و فريد اکبري بخاطر کومنت هاي شان و همچنان از پسنديدن(لايک) رفقاي ارجمند عارف عرفان ، داکتر حيدر عدل ، جيلاني گلشنيار ، سليم عليزاده ، شاهپورشکسته طهماس ، شعيب اسحاق زي و محمود طهماس اظهار امتنان نموده و براي همه شما بزرگواران و سروران صحت و سلامت و موفقيت هاي هميشگي آرزو ميدارم

            3. juni kl. 22:13 = Synes godt om = 12

          • M Aref Erfan
            با سپاسهاي بيکرانه ازرفقاي محبوب و گرانقدرم محمود طهماس،شاهپورشکسته ،رسام آريانا،شير صارم،حسيب احمدي،فريدون فريد،سليم سليمي،فريد اکبري،سترجنرال نبي عظيمي،اکرم حيدري جبارخيل،جيلاني گلشنيار،علي رستمي،يزدان ظفري،که باگذاشتن کامنتها واظهارات روشنگرانۀ ومدبرانۀ شان نقش بنياديني را براي اين بحث ايفا نمودند.ازهمه ياران وسروران عزيزي که درپاي اين نبشته ها “لايک” گذاشتند، وبگونۀ نقش معيني را درين راستا ايفا نمودند،متشکرم.از رفيق گران ارجم عظيمي صاحب بزرگوار سپاسگزارم که با ارائيۀ فوتو هاي تاريخي برين گفتمان رونق خاص بخشيدند،همچنان ازرفيق نازنين محمود طهماس اظهار امتنان مينمايم که مدارک تاريخي را درخدمت هموندان عزيزسخاوتمندانه گذاشتند.
            از رفيق گرانقدرم اکرم حيدري وحضورگرم وپرمهر شان درين گفتمکان سپاسگزارم.ممنون رفيق جبارخيل عزيزکه ناگفته هاي ارزشمند تاريخي را با رفقا شريک ساختند واين بحث را غناي بيشتربخشيدند.
            درين مقطع ازگفتمان سازنده وروشنگرانه لازم ديدم تا يکي ازيادمانده هاي بکر وناگفتۀ خويش را پيرامون رخدادهاي غم انگيز جمهوري دموکراتيک وسرنوشت خونبار حزب دموکراتيک خلق افغانستان ،بارفقا،دوستان ياران وخوانندگان عزيزشريک ساخته ونقش معيني را براي روشنائي بخشيدن نقاط تاريک حوادث وجريانات تاريخي که مسبب سقوط وفروپاشي حزب ونظام جمهوري دموکرااتيک افغانستان شد ايفا نمايم.اين بحث را ذيلآ خدمت شما دوستان عزيز پيشکش مينمايم:

            4. juni kl. 01:31 = Synes godt om = 8

          • M Aref Erfan
            پُشت پردۀ “مصالحۀ ملي “!
            (بخش اول)
            درگرماگرم هياهوي مصالحۀ ملي درجمهوري دموکراتيک افغانستان،به دعوت مقامات ارشد حزب ودولت ،درزمستان سال 1370 خورشيدي ،هيئت يي ازطرف شاه سابق افغانستان مرحوم محمد ظاهرشاه،به گمانم تحت رياست محترم همايون شاه آصفي به کابل مواصلت نمود. هنگامه هاي خوشبينانه وجود داشت تا شاه سابق افغانستان به نداي مصالحۀ ملي پاسخ گفته وجايگاه شايسته وبايسته را دررأس هرم قدرت سياسي درافغانستان اهراز وکشور را ازغوطه ورشدن دريک مصيبت بزرگ وقريب الوقوع نجات دهد.
            هيئت مصمم شد تابدستور محمد ظاهرخان ،نطقي را درراستائي طرح محمدظاهر خان ،درخصوص اوضاع سياسي کشور واولوليت هاي اساسي حول مشي مصالحۀ ملي درپارک زرنگار کابل ارائيه نموده وبدينگونه واکنش مردم را درقبال طرح شاه سابق افغانستان جوياگرديده ،تامبتني برآن،شاه سابق استراتيژي خويش را درقبال دعوت هاي پيهم مقام عالي جمهوري دموکراتيک افغانستان ،درخصوص پيوستنش به طرح مشي مصالحۀ ملي ،تعين نمايد؛
            من درآن ايام به حيث رئيس عمومي “کنترول قيم وتجارت شهري” شاروالي کابل ايفاي وظيفه مينمودم .روزگاري دو نفر از رفقاي موظف کارمندان امنيت دولتي به دفترم آمدند وپس ازگفتگو هاي رفيقانه درجهت همسوي سياسي درقبال حوادث جاري،چهارچوب سناريوي سخنراني نمايندۀ شاه سابق را در”پارک زرنگار” با من درميان گذاشته،وازمن ياري طلبيدند تا اين طرح را وآژگون نمايم .
            آنها استناد ميجستندکه برهم زدن ميتينگ سخنراني نمايندۀ شاه سابق بايد مبتني بريک رويکرد طبيعي استوارگردد.استدلال رفقاي امنيت چنين بود،که رياست کنترول قيم وتجارت شهري شاروالي کابل، اصناف شهرکابل را ازلحاظ وظيفوي تحت نفوذ خود دارد ودرين برنامه بايد يک عده اصناف معتمد شامل کچالو فروشان،پيازفروشان،تبنگي داران،ترکاري فروشان،… همراه باموادات وامتعۀ قابل فروش شان به پارک زرنگارفرا خوانده شوند، وزماني که نمايندۀ شاه به سخنراني آغازنمود،اين قشر به تپش آمده وفرياد نموده غلغله برپا نمايندکه برادر! ما ازدست ظاهرخان به چنين سرنوشت ومقدرات رنجوروفقيرانه گرفتارشديم وحا لا هم اينجا آمديم تا براي قوت لايموت خانوادۀ خويش همه رنج ومحنت را به جان خريده وچند پولي کمائي نمائيم ،اما بازهم به خاطر همين ظاهر خان،اموال ما پامال مردم شد.ازبراي خدا بگذاريد تاما به کاروغريبي خويش ادامه دهيم.بس کنيد،بس کنيد!
            رفقاي امنيت ادامه داده افزودند: آنها بايد واويلا برپانموده ووضع را متشنج سازند،تا دست آويزي باشد براي مداخلۀ پوليس وبرهم زدن پلان شاه سابق افغانستان درپارک زرنگارکابل !
            من زماني که اين داستان را شنيدم ،تبسم کنان براي رفقاي امنيت اظهار کردم که رفقاي عزيز؛اولآ ببينيد که دولت چه بهاي را درين راه پذيرفت تا شاه سابق را ترغيب نموده تا درين راه همت جسته واين “مشي مصالحۀ “ملي را پيروز گرداند،چگونه ميتوان درمقابل اين طرح بزرگ ايستاد واين بارقۀ اميد را مکدرنمود؟…
            ثانيآ،شما درک ميکنيد که شاروالي کابل يک ارگان سياسي نيست ،وپهنا وابعاد اين بازي آنقدر بزرگ ومسئوليت پذيراست که از توان شاروالي کابل بيرون بوده وماهرگز اين توان را بدوش خويش نديده تا اين سنگ وزين وبزرگ را بدوش کشيم.
            پس ازمباحثات طولاني ،رفقاي کارمندان امنيت به پاسخ هاي منفي ادارۀ ما مواجه شده ومايوسانه دفتر را ترک نمودند.اما فردا چه اتفاق افتيد؟؟
            البته اتفاقاتي که خلايق وهمه شهريان عزيز کابل شاهد آن بودند؛ فردا صبح که به سوي دفتر کار خويش مي آمدم ،متوجه شدم که پارک زرنگار کابل،همان پارک يي که سالهاي قبل به سخنگاه وستيژ سياسي حزب دموکراتيک خلق افغانستان مبدل شده بود،به محاصرۀ کامل پوليس قومانداني امنيۀ کابل درآمده بود.من از پنجرۀ دفترم تا ساعات هاي طولاني به آن پارک که درمقابل دفترکارم قرارداشت با نگاه دردآلود وحزن انگيز مينگريستم که فقط چند کبوتر موفق شده بودند تا اين خط “سرخ” رادرهم شکسته ووارد پارک گردند،نه نمايندگان شاه سابق که صداي دهل را ازدورپسنديده بودند!

            4. juni kl. 09:49 = Redigeret = Synes godt om = 9

          • M Aref Erfan
            پشت پردۀ “مصالحۀ ملي “!
            (بخش دوم)
            سالها اين پرسش درذهنم بي پاسخ گذاشته شده بود،تا اينکه گلبدين حکمتيارسالهاي بعد از سقوط دولت ، اين چستان ومعماي گره خورده را در فرمول معادلۀ چند مجهوله حل نموده وآنرا درکتاب “دسايس پنهان وچهره هاي عريان” خويش ،درصفحات 56-57چنين به نگارش درآورد:”…همچنان از چينل هاي گوناگون پيامهاي شخصي نجيب بما رسيد،ولي خان رهبرحزب عوامي ملي پاکستان درهمين راستا به خانه ام آمد، برين تاکيد داشت تا بواسطت او مذاکرات بانجيب را آغازکنيم .پيغام هاي ارسالي بدست بعضي ازميانجيگران حاکي ازآن بود،که گويا نجيب به اين راضي شده که به خاطر تشکيل حکومت موئقت ازقدرت دست بردارد.مگراين کار را زماني ميکند که بلمواجه با من ببيند.
            باري درپيغامي چنين گفته بود:حکمتيار را به حيث برادر بزرگ ميپذيرم وده وزارت خانه مهم کابينه را خودش انتخاب نمايد،واين پيام را پنج روز قبل ازاستعفايش فرستاد،که اگرشما با حکومت ايتلافي موافقه نکرديد،آنگاه خواهي ديد که ما قدرت را به چه کسي مي سپاريم؟اين مطلب را هم گفته بود که درنتيجه مخالفت باحکومت ايتلافي اگرظاهرشاه روي صحنه آمد،مسئوليت آن بدوش حکمتيارخواهد بود.صفحۀ 56″
            تبصره :اظهارات حکمتيار به حيث سرنخ پرپيچ رخداد هاي فروپاشي نظام جمهوري دموکراتيک افغانستان،سرانجام رازي ديگري را از پرده بيرون مينمايد ،که لاجرم درآستانۀ فروپاشي نظام ،توافقاتي ميان حکمتيار ودولت با اراکين بلند پايۀ نظام درعقب پرده شکل گرفت ،ورنه چگونه لشکرحزب اسلامي ،مخفيانه درحوزه هاي يازده گانه پوليس شهرکابل وقطعات معين نظام جا بجا شدند ونقاط کليدي شهرکابل را شامل قصر رياست جمهوري،مقرکميتۀ مرکزي ،تپه هاي استراتيژيک شهرکابل ….را به تصرف درآوردند؟از سوي ديگر هرگاه اين پشتوانۀ نيرومند نظامي متکاي عملياتي حکمتيار نمي گرديد،چگونه او از”تصرف ظفرمندانۀ کابل” بعد از پناهندگي شهيد داکترنجيبالله به دفتر اسگاپ ملل متحد حرف ميزد؟وغرابه کنان کابل را به تسليمي بدون قيد وشرط تهديد مينمود؟

            4. juni kl. 01:35 = Redigeret = Synes godt om = 9

          • Jelani Gulshanyar https://www.facebook.com/photo.php?v=643226715771156&set=vb.100002515008851&type=2&theater
            4. juni kl. 10:53 = Synes godt om = 4
          • Shoaib Eshaqzai
            رفق عرفان عزيز من به تايد نظر شما پيرامون گرد هم آيي پارک زرنگار اتفاقن از ناحيه نهم شاروال که جاي کارم بود ، بطرف شاروالي روان بودم که نظر رفقاي امنيت بطرف من جلب شد يکي از آنها که قبلن معرفي بوديم ، به تخريب نمودن مظاره دعوتم کرد ومن راست بگويم چند دقيقه ي مصروف تخريب مظاهره شدم چون از گذشته علاقه يي خاص به ظاهر خان و تيمش نداشتم .

            5. juni kl. 16:56 = Synes godt om = 7

          • M Aref Erfan
            استنتاج دريک نگاه !!
            (بخش اول )
            رفقاي گرامي ،هموندان عزيز،دوستان وسروان گران قدر درود هاي بي پايانم نثارتان باد!
            با سپاسهاي بيکران ازهمه شما که با انجام رسالت بزرگ نقش بارز،روشنگرانه وفرهيخته گرانۀ تانرا، حول نبشتۀ “شعبده بازاني که با اين “فوتو” آفتاب را پنهان ميدارند!!”ايفا نموده وناگفته هاي زيادي را از دل راز ها بيرون کشيده وسخاوتمندانه دراختيارجامعه قرارداديند.سپاسگزارم ازدوستانيکه با “لايک” گذاشتن درپائي اين نبشته ها حمايت بيدريغ شانرا ازين نگرشها ابراز نمودند.
            در تاريخ گفتمان سياسي درحوزۀ فعاليت نيروهاي “چپ” اين مباحثات ازلحاظ کثرت گرائي ،پلوراليسم ،مضمون وماهيت سياسي اش که درقالب ادبيات عالي وفرهنگ ستودني گفتمان سياسي که بطرزنقاد و کمنظيري سيريافت ،ازاهميت ويژۀ برخورداربوده ودريک فرايند نوين وارد قاموس ادبي وسياسي مکتب فکري وانديشوي ماگرديد.درين کنکاش سياسي بيش از “700” نظر وتحليل پيرامون “فاجعۀ سقوط ” وفروپاشي حزب ونظام جمهوري دموکراتيک افغانستان ، با ديدگاهاي متفاوت وعمدتآ مبتني براسناد،مدارک وشواهد سياسي متبلوريافت که ازاهميت بسزاي برخوردارميباشد.
            هرچند مطالب وعناوين متعددي در قبال فروپاشي نظام وجود دارد،اما مبتني برپيشنهاد رفقا بويژه طرح پيشنهادي رفيق بزرگوار سترجنرال نبي عظيمي،عجالتآ اين مناظره را تحت عنوان فوق ،اختتام بخشيده ومصمم خواهيم بود تا باداشته ها وآموزه هاي عالي اين گفتمان ،را تحت عناوين گوناگون ،انکشاف بخشيده وبراي پرسشهاي بي پاسخ جوابات قناعت بخش ارائيه نماييم.
            راه اندازي اين گفتمان، انگيزش دهندۀ بيان رازها وناگفته هاي تاريخي که درسينه ها انبار شده بود،گرديد وبازتاب دهندۀ الگوي نوين براي تداوم مباحثات سياسي براي رهيابي راه هاي پرخم وپيچ سياسي وتاريخي شد.
            اين گفتمان برشالودۀ مستندات تاريخي ومدارک بيشمار ،دستان جنايتکاران تاريخ ،کشورگشايان ،استعمار ،ارتجاع جهاني ،ارتجاع منطقه وپيروان داخلي آنها را در خصوص دسايس سقوط نظام دموکراتيک ،از آستين بيرون نموده وحقايق ناب را برا ي خوانندان عزيز ارزاني فرمود.ارزشهاي عالي که اين گفتمان بجا گذاشت عبارت از زدايش ابرواره هاي کذب ودروغ وجعل نگاري ،ذهني گري واتهام زني درراستاي فروپاشي نظام جمهوري دموکراتيک افغانستان شد که طي دوفاز معين “مرحلۀ اول انقلاب “ودسايس حفيظ الله امين ومرحلۀ دوم که بادسايس جهاني براي تدوير”پلينوم هژده” و”مشي تحميلي مصالحۀ گرباچف” ودرهم شکستن ستون فقرات ونابودي شيرازه هاي فکري وسازماني حزب شد،ميباشد.

            9. juni kl. 10:11 = Redigeret = Synes godt om = 10

          • M Aref Erfan
            استنتاج دريک نگاه
            (بخش دوم )…Se mere

            9. juni kl. 22:34 = Redigeret = Synes godt om = 12

          • گروه دبيران يادواره ها
            اين موضوع از طرف رفيق طهماس در يک بحث جداگانه با رفيق محترم صلاح الدين صلاح جريان داشت که در انجا خاتمه يافت و متن مطلب بعد ويرايش براي شما در اين گفتمان گذاشته شد. از اين جهت متن موضوع را به بحث مر…Se mere

            10. juni kl. 22:16 = Redigeret = Synes godt om = 8

          • Saeed Sepehr
            مانوکي منگل، ماجرا ها و گذشته هايش: از اينکه بار ديگر اين بحث ادامه يافت زياد خوش شدم؛ زيرا هر سطر اين نوشته ها در روشن ساختن حوادث و رويداد هاي کشور کمک مي نمايد. سطور اخيري مرا واداشت تا چند سطري را د…Se mere

            28. juni kl. 23:22 = Redigeret = Synes godt om = 4

          • Omar Faiz
            سيد سپهر گرامي، جهره هاي مرموز در دستگاه حزبي و دولتي آن زمان کم نبود. مانوکي منگل هم يکي از آنها است. خوب است تا معلومات بيشتر گردآورده شود زيرا انتظار روشني انداختن از جانب خود مانوکي منگل نمي رود.

            29. juni kl. 10:12 = Synes godt om = 5




          Shahpoor Shekasta Thahmass oprettede en begivenhed for ‎( يادواره ها )‎.
          28. maj

          Tilmeld
          مشاعره يادواره ها ، هر عضؤفقط يک شعر انتخابي خودرا کانديد زياد تر ين لايک کند مسابقه از امروز الي اخير ماه جون
          30. juni
          27 personer deltog

          Synes godt omSynes godt om =

          • Mohammaad Nabi Azimi, Sarem Shir, Ahmad Shah Rasta og 10 andre synes godt om dette.
          • Vis 7 kommentarer mere
          • Omran Sahar
            اي دوست
            سرخي خورشيدازخون من است،
            نديدي چشمانم …خون جاري شد وبه خورشيد پاشيد….Se mere

            3. juni kl. 03:45 = Synes godt om = 3

          • Nasir Ahmed Dastgeer

            8. juni kl. 22:18 = Synes godt om = 3

          • Anisa Parian
            ***
            ناله بدل شد گره، راه نيستان کجاست؟
            خانه قفس شد به من، طرف بيابان کجاست؟ …Se mere

            9. juni kl. 21:59 = Synes godt om = 2

          • Aryan Mailly
            اي خلايق مرد بودن عار نيست

            مردي و مردانگي دشوار نيست…