کیستی تو؟

کیستی تو؟
به یاد آور شرر افگن، درین عمرت چه ها کردی؟
گهی خدمت به آی اس آی، گهی هم بر سیا کردی
جهان تو پراز نیرنگ، خُمِ شُربَت پر از گندآب
نه از وجدان شرمیدی، نه از مردم حیا کردی
به آن تخمی که کاشتی تو، زاین گندابه آب دادی
به خود بینی، روان سوزی، اوراهم مبتلا کردی
زدی آتش به هرقومی، بسوزاندی محبت را
زطفلی تا به پیری ات، خطاکارا! خطا کردی
کتاب نفرت انگیزت، ببار آورد خصومت را
کیستی تو؟به چاپ آن، زپنجاب التجاء کردی
به مسجد سرزدی، اما، نماز بی وضو خواندی
زمانی که وضوداشتی، نمازت را قضا کردی
تو وزاهد زیک قماش، همه زهدت ریا کاریست
من وعارف همی دانیم، که اکتِ پارسا کردی
من اسمت را نمی گیرم، ولی خواننده می فهمد
زخوان چپ غذاخورده، به خوان راست دعا کردی
مسعود حداد