رفیق عارف عرفان چشم انداز اهداف تجاوز آمریکا درافغانستان؛؛

 

رفیق عارف عرفان 
چشم انداز اهداف تجاوز آمریکا درافغانستان؛؛
هفتم اکتبر مصادف است با پانزدهمین سالروز لشکرکشی ایالات متحده آمریکادرافغانستان.درین روز رسمآ عملیات نظامی آمریکا تحت عنوان « عملیات آزادی پایدار » ظاهرا برای سرکوب طالبان و سازمان تروریستی القاعده اغاز شد وتازه ترین فازی را در تاریخ بحرانزای افغانستان بازکرد.
هرچند ناوگان های تبلیغاتی امریکا تلاش نمود تا اهداف اصلی وراهبردی وانگیزه های بنیادین این تجاوزرا در راستای اشغال افغانستان ،در زیرلایه های دمه وغبار تبلیغاتی در جامهٔ دموکراسی پنهان ساخته ویک سرزمین را برای تحقق خواسته های بلند پروازانه خویش آماج قرار دهداما خوشبختانه سالهاست که در زیرنوار خورشید حقیقت،انگیزه های اصلی و استراتیژیک این تجاوز قد برافراشته ودر صحنهٔ پراتیک سیاسی بویژه در کسوت هراس افگنی به مثابه افزار راهبردی در خط اهداف هژمونی وتوسعه طلبانه درجغرافیای افغانستان قد می افرازد.
باخواندن این نبشته ،سرنخ های ماجراهای سه دههٔ طوفانی پسین بویژه دو ده‍هٔ اخیرهمراستا باظهور مجدد طالبان،داعش،وسایر گروه های تروریستی که به مدد دولت خونتای پاکستان برای برافروختن آتشفشانهای افغانستان درساحات ،شرق،غرب،جنوب وگستره جنگ در شمال افغانستان برای ایجاد معبر گاه بسوی آسیای میانه وسقوط متواتر ولایت کندز تحقق یافت ،در روشنایی این استراتیژی بدست می آید.
معمای چترنامرئی حمایتی دولت برای پوشش طالبان به حیث نیروی جاده صاف کن در شمال ،روشنترین گواهیست برای بستر سازی اهداف معین برای ایجاد دهلیز های عبوری به سمت اهداف استراتیژیک .
اینجاست که میتوان به سهولت دریچه رازها را گشود ودانست که چگونه وچرا این ملت آماجگاه مرگ بوده اند.
در پرتو این داشته های مستند میتوان به نقش دولت مافیای واختاپوتی کرزی ،غنی -عبدالله به حیث “مجری ” برنامه های راهبردی ایالات متحدهٔ امریکا در افغانستان و ماورائی ان بوضاحت پی برد.
بر قول” ویلکر سون” افسر بازنشسته آمریکا ،جنگ در افغانستان برای مدت پنجاه سال دیگر برنامه ریزی شده است. ‌بیگمان باتوجه‌به حضور کشور های قدرمند چون روسیه،چین ،هند وایران در منطقه وتقابل آن با‌ آمریکا ،مردم افغانستان بهای بزرگ وجبران ناپذیری در پایی منافع بیگانه خواهند پرداخت اما بیاد باید داشت که به برکت خود آگاهی مردم ،روزی صبر این ملت دردمند به غلیان آمده وبا تکرار تاریخ داکتر ” برایدن ” به داد طراحان این برنامه ها و مجریان شان خواهند رسید.
برحسب مقالهٔ ژورنالیست معتبر ایتالیایی (Manlio Dibucci)* که اخیرآ در وبگاه نشراتی”گلوبال ریسرچ” انتشار یافته است ،میتوان پی برد که در واقع پلان حملات آمریکا در افغانستان قبل از حادثهٔ یازدهم سپتامبر برنامه ریزی شده بود و این “پلان “در بالای میز رییس جمهور بوش قرار داشت.
نویسنذه این مقاله خاطر نشان میسازد که اهداف استراتژیک این حملات در ” نشریه چهار ساله دفاعی “پنتاگون که به تاریخ ۳۰ سپتمبر یعنی یک هفته قبل از حملات‌ آغاز شد ،انتشار یافت که درین « مانیفست» ،کلیدی ترین اهداف حملات به افغانستان چنین تسجیل یافته است:«
ایالات متحده آمریکا باداشتن منافع مهم ژئوپلتیک، یک نیرویی جهانی میباشد وبدین لحاظ باید دیگران را از دسترسی به کنترول منابع حیاتی بویژه در اروپا،شمالشرق آسیا،سواحل شرق آسیا ،شرق میانه ،وجنوب غرب آسیا برحذر دارد .
بطور ویژه “آسیا “که از احتمال ظهور رقابتهای نیرومند نظامی باظرفیت های عظیم” منابع” برخوردار میباشد,این احتمال وجود دارد که در آنجا رقیب نیرومند نظامی ما با منابع سرشار ظهور یابد .
نیرو های نظامی ما باید قابلیت خویش را برای اعمال اراده آمریکا دربرابر دشمنان مان(باهویت دولتی یا غیر دولتی ) حفظ نموده وبرای” تغییر رژیم “دولت های مخالف آماده بوده ودر حوزه بیرون مرزی جا های را که هنوز اهداف آمریکا در آن مناطق شناخته نشده است به اشغال در آورند.»
دقیقآ در چارچوب این اجندا انگیزه های اصلی تجاوز آمریکا به افغانستان را میتوان بوضاحت ترسیم کرد.
به گفته این نویسنده در انجا در آسیا سیگنال های قویتری دیگری در پیشاپیش اشغال افغانستان وجود داشت و آن عبارت از نزدیکی سیاسی میان چین و روسیه بود ،او اظهار میدارد:«به تاریخ ۱۷ جولای معاهدهٔ بزرگی تحت عنوان ” همسایه های خوب و همکاریهای دوستانه ” میان چین وروسیه به امضا رسید واین معاهده به حیث “سنگ تهداب ” در مناسبات دوجانبهٔ دو کشورتعریف گردید.
واشنگتن نزدیکی میان چین وروسیه را در یک زمان حیاتی ودر هنگام بحران، انگار که آمریکا میخواست خلائ بعد از فرودپاشی اتحاد شوروی را در آسیای مرکزی اکمال نماید،چالشی پنداشت در برابر منافع خود در آسیا،البته منطقهٔ با اهمیت اولیه وموقعیت جغرافیای اش با همجواری آن با روسیه وچین وفراز های دست یابی به ذخایر بزرگ نفت وگاز طبیعی در دریای خزر .»
در تداوم این نگرش نویسنده ادامه داده می افزاید:« افغانستان بخاطر کنترول این مناطق از موقعیت کلیدی برخوردار بوده و این خود دلیل استقرار نیرو های بزرگ آمریکا و ناتو درین سرزمین است‌.
برحسب آمار داده شده از طریق انستیتیوت آمریکا بنام ( Brown University) تا کنون در زیر سایه این استراتیژی بیش از ۱۸۰ هزار نفر جان باخته وبیش از ۱۷۰ هزار نفر شدیدا مجروح گردیده اند‌.*
هزینهٔ رسمی این جنگ برای ایالات متحده امریکا حدود (۸۳۰ )بلیون دالر آمریکایی( چهار برابرتولید ناخالص ملی افغانستان ) با اضافه سایر مصارفات که به ثبت نرسیده اند میباشد.در حالیکه هزینه عملیات امریکا در لیبی،عراق وسوریه میان سالهای ۲۰۰۱-۲۰۱۶ رقم (۳۷۰۰ )بلیون دالر را احتوا نموده که با سایر مصارفات اضافی به(۴۸۰۰ )بلیون دالر بالغ میگردد.
* به اعتقاد این قلم، با توجه به سطح تلفات روز افزون انسانی طی یکنیم دهه در افغانستان،آمار قربانیان این جنگ در افغانستان به مراتب از رقم ۱۷۰ هزار کشته و۱۸۰ هزار زخمی افزون خواهد بود.این آماریست که ممکن از سوی منابع رسمی دولت فاسد افغانستان برای تحریف حقایق وبازتاب این جنگ خونریزو ویرانگر برای رسانه های جهانی سپرده شده باشد .
همدیار رنجدیده ام ، این قلم با اشک خون آلود، درد ات را باید نوشت ؛؛