چند حرف ناگفنه درباره سلیمان لایق مشهور به مداری اعظم

چند حرف ناگفنه درباره سلیمان لایق مشهور به مداری اعظم

استاد بسیم از شهر پلخمری

سلیمان لایق با حفظ خاستگاه روحانی خویش یکی از چیره دست ترین شاعرچپ نمای عصرخویش در کشوربوده ودرمواقع حوادث بو یژه هنگام تظاهرات ونمایشات خیابانی حزب, خروش اشعارش چون امواج بحر,غوغا برپا نموده , و طنین انداز بود. پدرش ملا امام مسجد شهر پلخمری مشهور به خلیفه بازار بود ومورد حرمت عام وخاص قرار داشت وبه جز ازپسرش لایق،به حیث پیرو ایدولوژی واندیشه های مارکسیسم لینینسم, با همه خلایق مراودات خیلی ها دوستانه داشت.درشهر پلخمری درمیان مردم از سلیمان لایق به حیث عاق کردۀ پدر،به نفرت نگاه میشد.
تحرکات لایق برخلاف سایر رهبران حزبی پیویسته حالات دو بعدی داشته با گزینش جهان شعرودنیای سیاست,هم درجهان مادیات وهم دربساط معنویات جامعه پیوسته تکاپو به خرچ میداد وسرمایه می اندوخت . چنانچه وی با حفظ تملک زمین های فراوان زراعتی درولایت بغلان , آسیاب های پردرآمدی را نیزدرشهر پلخمری به چرخش آورده بود.فعالیت سلیمان لایق در پخش واشاعه اندیشه های پیشروعصرما در ولایت بغلان , زمینه های تکاملی وخیزش وی را به مدارج رهبری تسریع بخشید واو توانست تا عضویت کمیته مرکزی وسپس عضویت بیروی سیاسی حزب دموکراتیک خلق افغانستان را حاصل نماید .
حرکت ورشد لایق در جاده سیاست پیوسته سیرسعودی ونزولی داشته وهمیشه متانسب با هوای روزگار، درتزلزل ونوسانات سیاسی قرارداشت. او با همه عهد می بندید وبزودی آنرا می شکست. او یک شاعرانقلابی نما بود اما واقعیت اینجا است اولین کسی که با سرو ده های اشعارش در صحنه پراتیک اجتماعی بصورت کامل حتی یک قدم هم پیش نمی رفت خود آقای لایق بود واو کسی بود که درمکتب سرایش اشعار انقلابی ازجایگاه خوب ودرکا زارمکتب سیاست با فهم ابتدایی خویش ازتفکرواندیشه های پیشروعصرما،متداوما موقف ذلیل وشکست خورده وتسلیم طلبانه ومعامله گرانه داشت. فلک گاهی با مهرورزی ودمی باعتاب به سرنوشت سیاسی لایق بازی نمود وچنین نوسانات بود که پیوسته حالات تزلزل را دراستقامت سیاسی وفکری این شاعرپرآوازه کشورایجاد می نمود.
نخستین سیگنال که لایق با بسیار تلخ کامی با ان مواجه گردید ,عبارت ازشنیدن داستان تداوم فساد اخلاقی برادرش بشیرلایق درشهرپلخمری بود که شخصیت واعتبار اش را درجامعه ودرمیان خانواده حزبی دچارساعقه نمود وبه درد جگرسوزو زخم نا سوروبی درمان اومبدل شده وبلاخره به لتۀ حیظ میان کادرها ورهبران حزبی مبدل گردید , اما لایق هرگز حاضرنشد تابا حفظ اشارات رهبری حزب , به پذیرش این وا قعیت درد ناک، گردن نهاده وبرادرش رابه اختتام این عمل ننگین وادارنماید .
با افزایش سطح تبلیغات درشهر پلخمری ,برخی ازکادرهای محلی نیزبالایق وارد تماس شده اما لایق کمافی السابق ازپذیرش آن حقیقت، امتناع ورزیده تا این که روزی نهایت نحسی فراروی لایق سایه افگند،کادرهای محلی حزب درترکیب رفقا،طاهرچاقوساز،مقیم کهکشان ورشید کارگر،با اصرارذائیدالوصفی ,دست لایق را گرفته در محل فعل وانفعالات برادرش، بشیر برده واو این صحنه را بلفعل بصورت عینی مشاهده وآن لحظه بودکه دیدن این صحنه دلخراش, روز روشن را به شب تاریک وجهنمی برای لایق مبدل ساخت.
این هنگامه تاکابل ومقررهبری حزب فوران نمود وسوءظن های را دراندیشه وگمان لایق پرورش داده واو فقط هیچ کسی دیگر نه بلکه رهبران ارشد حزب را درترغیب کادرهای محل عقب این ماجرا , درکمینگاه ذهن خویش به نشانه بست و ایامی را درانتظارفرارسی روز موعود سپری نمود.
پس از لحظه شماری های طولانی , آقای لایق لاجرم به مصاف آن روزنایل گردید ودرست پس ازپیروزی تحول هفتم ثور , با یک چرخش غیرمنتطره یکصد وهشتاد درجه بدوران افتید، وبا حمایت سرسختانه از حفیظ الله امین وآستان بوسی درب قدرت ،در کنار خفیظ الله امین قرارگرفت ودر فتوای قتل شهید داوود خان وتبعید رهبران حزب ازجمله مرشد پیشین اش ببرک کارمل ,وداکترنجیبالله، باهمه قساوت و پرروی شرکت نمود.
اما هیچ کسی دیگر نه, بلکه اولین شخص حفیظ الله امین بود که شناخت کامل ازشخصیت چند بعدی لایق حاصل نموده وازاوبرای ضربه زدن حزب وسرکوب رفقایش وتحقق برنامه های خویش ، به حیث کاغذ تشناب صرف برای یکباراستفاده نمود وبعدا درمرداب تاریخ پرتابش نمود وازهمان تاریخ به بعد به حیث شخصیت زوال یافته وفنا شده پیوسته درهمان گودال باقی ماند وهرگز نتوانست تا هویت واعتبارازدست رفته سیاسی خویش را بازستاند.
لایق به حیث طراح وسازماندهندۀ پلینوم هژده وسرنگونی حاکمیت ببرک کارمل،دراوج اقتدار داکتر صاحب نجیب الله , درنقش مجاور زیارت ،دورمرشد خویش داکترنجیب طواف مینمود واین فرصت پیدا شد تا لایق تلاش نماید بیهوده نماید تا بار دیگر اعتماد از دست رفته سیاسی خویش را درمیان خانواده حزب کمای نماید ,امااو با هزاران تملق توانست تا کرسی خویش را در قطار اول رهبران حزب قرارداده وهرکاره میدان سیاسی گردد.
شعبده بازی های عوامفریبانه لایق،دراوایل چنان قلب داکتر صاحب نجیب الله را ازکفش بیرون نمود که حتی روزی داکتر صاحب نجیب, پارلمان افغانستان را تهدید نمود که درصورت تداوم بررسی دوسیه اختلاس دوصد ملیون افغانی سلیمان لایق به حیث وزیر اقوام وقبایل کشور,پارلمان را منحل اعلام خواهد نمود.اما روز گاری دیری نگذشته بود که ابرهای تاریک نگون بختی , تابش آفتاب ودرخشندگی مناسبات رییس جمهوروآقای لایق را تهدید مینمود وان عبارت ازایامی بود که سلیمان لایق در دفترکارش بامعشوقه خویش , خانم بیوه یکتن ازرفقایش و همسفران شهیدش, سرگرم عشق بازی بود که دروازه دفتراش دروزارت اقوام وقبایل کشور, در نتیجه عمل تکراری او به برکت اقدام سازمان حزبی , بوسیله پولیس جنائی بازگردید وجریان به داکتر صاحب نجیب الله،را پورداده شد, اما داکتر صاحب با توجه به مناسبات ومراودات سیاسی وشخصی به مثابه یک پدیده تعفن زادرآن زمان بالای , آن خاک پاشید وپیکربرهنه لایق را پوشش داد, اما ازمیان این خاک ها آهسته آهسته تخم بی اعتمادی ،مظنونیت رهبری، وتنفر جوانه زد تااینکه این تخم ها به دانه های زهری مبدل شد واولین کسی که همان دانه های زهری را در کام داکترصاحب نجیب الله فروبردوبرای برچیدن نظامش کمربسته کردهمان لایق بود.
لایق کارهای شتابنده را میان حلقات رهبری حزب برعلیه داکترنجیب براه انداخت واین زمانی بود که بوضاحت غروب آفتاب بخت نجیب الله به نمایش افتیده بود.
هنگام خروج ناکام داکترنجیب ،لایق اولین کسی بود که ازفرارداکتر صاحب شهید نجیب ازطریق تلویزویون ،سخن گفت ، وازداکترصاحب نجیب به حیث انسان جبون وترسو ونامرد،یاد آوری نمود. سپس اوبه حیث معاون حزب وطن ،حین مذاکرات با نماینده سرمنشی ملل متحد درکابل،دربرابرطرح خروج مصئون داکترنجیب به شدت اعتراض نموده واظهارنمود که حزب وحاکمیت،مصونیت داکترنجیب را درهنگام انتقال اش ازدفترملل متحد،تضمین نخواهدکرد.تا اینکه درنتیجۀ مخالفت لایق به مثابه نماینده با صلاحیت حزب ،شانس خروج داکترنجیب به میزان صفرتقرب نموده وسرانجام در چهارراهی آریانای کابل درنتیجه خیانت های لایق،آی اس آی ،جانش را گرفت .
حزب دموکراتیک خلق افغانستان ،ازبدوتاسیس ،پیوسته شعاروحدت وهمبستگی سراسری ملی رادرجامعه مطرح میساخت وتوانسته بود تا پرچم وحدت ملی را به اهتزارکشد.اما سلیمان لایق با لغزش های پیهم وبطورسازمان یافته تلاش نمودتا چهرۀ ملی حزب را خدشه دارساخته واعتبارملی اش را درجامعه نابودنماید،چنانچه او با نوشتن مقالۀ نهایت توهین آمیزوتحقیرآمیز اش علیه برادران شریف هزارۀ مان، نفوس ملیت هزاره را درافغانستان صفرفیصد درین مقاله تاریخی خویش وانمود نموده بود،غوغای بزرگی را درزمان حاکمیت داکترنجیب درساسرکشوربرانگیخت وانفجارهای قومی را بوجود آورده وضربات محکمی برپیکررژیم وارد ،واعتبارسیاسی وملی خویش را نیزدگرگون وبه نفرت همگانی مبدل گردید .
یکی ازضربات مرگباری دیگری که برجایگاه سیاسی لایق واردشد،عبارت ازقتل دخترلایق بوسیله پسرشهید میراکبرخیبربود ،که درحریم خانواده پدرش یعنی لایق قبل ازعقد عروسی، مرتکب خیانت شده بود.رفتارشجاعانۀ پسرخیبرهرچند ظاهرآ ازغرورافغانیت اودرپی خیانت دخترلایق سرچشمه میگرفت،امابرقول آگاهان سیاسی این دشمنی درمظنونیت سلیمان لایق وقدوس غوربندی درقتل پدرش ،شهید خیبرریشه عمیق وتاریخی داشت.این که کدام گزینه درین قتل بیشترنقش داشت،معلوم نیست اما چیزیکه مهم است اینست که سطح اعتماد واعتبار سیاسی وملی لایق درین گردباد،به هواکشانیده شدواوضربات شدید.نفرت باری را درین راستا متقبل گردید.
هر انسان چیزفهم وتحصیل یافته , چه درداخل کشور وچه بیرون از آن , با مشخصات ؛ کارکرد ها وصلاحیت های کاری دفتریونامای ملل متحد درکابل آشنای عام وتام داشته ودرک مینمایند که این دفترتحت پوشش سازمان ملل متحد چگونه فیلتریشن نفوذ ناپذیر را طراحی نموده است .دفتریوناما، دفترموازی با صلاحیت های کاری دولت افغانستان ,سیاست گذاروپالیسی میکر دولت افغانستان بوده وحتی در نصب وعزل کادرهای ملکی ونظامی بویژه کادرهای محلی ازجمله والی ها قوماندان های امنیه وروئسای امنیت وتدویر ونظارت انتخابات ,وغیره وغیره نقش قابل ملا حظه یی را ایفا مینماید. جای که حتی تقرردریوروکارمند عادی در آن موسسه به ماه ها طول می کشد تا کرکترسیتک وبیوگرافی اش ازکرانه ها تا کرانه هافرستاده شده , مورد کاوش وبرسی قرار گرفته وپس از فلترکاری طولانی ,یگان متقاضیان خوش چانس در آنجا , اجازه تقررحاصل میدارند. رژیم امنیتی آن موسسه که درساحه هودخیل کابل وا قع شده است چنان بغرنج وپیچیده است که رسیدن نزد جناب کرزی به مراتب ساده تر ازملاقات یک کارمند عادی ان موسسه است .اما حیرت آوراست که شخص مثل لایق به حیث یکی ازرهبران دیروز حزب حاکم , وزیر،رادیوتلویزون ووزیراقوام وقبایل کشورکه دستانش دردسایس نظام امین به خون آلوده است , چطور توانسته است به حیث مشاور بلند پایه آن موسسه اقبال تقرریافته واز مسند آن, بمباران تبلیغاتی , اتهامات ودروغ های شاخداررا علیه حاکمیت د یروز , رهبران آن وآرمان های عظیم بشری وانساندوستانه حزب دموکراتیک خلق افغانستان راه اندازی نموده وبا استعمار وتجاوز همصدا وبخاطر دریافت جیفه دنیا با همه آرمانهای دیروزش پشت نموده درخدمت پروژه های آمریکا قرارگرفته ودرمرداب سیاسی شنا نماید ؟؟؟
واضح است که غرب از سلیمان لایق برای تحقق پروژه هایش که شامل ضربه زدن جنبش ترقیخواه کشوروافتراق نیروهای دموکراتیک ملیست،وسیعآ استفاده میبرد.
گفتنیست که دراوایل جناب حامدکرزی به استشاره دستان مرموز مایل بود تا سمتی بالای را درنظام تحت حمایت امریکا ،برای لایق پیشکش نماید،اما به دلیل مخالفت سرسختانه حضرت سبغت الله مجددی که سلیمان لایق دردسیسه قتل ده ها تن ازخانواده اش درتبانی با حفیظ الله امین متهم است،به چنین برنامه دست نیافت.
به گفتۀ آگاهان ،با توجه به نقش خرابکارانۀ سلیمان لایق درگذشته ،درطی دوران مبارزات سیاسی ورفتارهای مصیبت بارش که صدمات بزرگ وجبران ناپذیررا برپیکرجنبش واردنمود،اوباید درگذشته های دور،دراسارت استخباراتی وظایف پیچیده ،دشوارومتعددی را انجام داده باشد که امروزدربلند ترین ردۀ دفترملل متحد درکابل بدون درنظرداشت سوابقش به حیث معاون حزب وطن ایفای وظیفه مینماید.تداوم بحران همیشگی درحزب اربدو تاسیس تا مراحل سقوط که لایق به حیث برجسته ترین مهره درین کشاکش ها نقش داشت،واکنون به خفاش سردست امریکاییان مبدل شده است،سوالات پیچیده تررادرخصوص نقش این عنصر خرابکاروفاسد مطرح میسازد.
نمی دانم که پروسه تقررلایق در آن موسسه آیاقبل از حاکمیت حزب به دوران افتیده بود ویا بعد ازآن ؟؟؟ در جنرال گیری های دیروز ویا سرباز گیری های امروز؟؟؟؟
بهر صورت چنین سرگذشت اعجاب انگیز،تکاپوهای جدی را برسوابق خرابکارانه سلیمان لایق که به حیث شیاد تاریخ شهرت یافته است ودرتمامی مراحل مبارزات سیاسی اش نقش شیطان بزرگ را درحزب دولت وجامعه انجام داده است ،به بازخوانی فرامیخواند.