هشتاد و هشت روز تا قندهار چرا امریکا به افغانستان آمد؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تهیه و ترتیب علی داریوش

هشتاد و هشت روز تا قندهار

 

چرا امریکا به افغانستان آمد؟

قسمت اول
نوشته بالا عنوان کتابی است که اخیراً آقای رابرت ال. گرینییر رئیس پیشین دفتر ساحوی سی آی ای در اسلام آباد و سپس بحیث رئیس مرکز مبارزه با تروریزم در دفتر مرکزی سازمان استخبارات مرکزی آمریکا نوشته است؛ متآسفانه در روایت های گوانگونی که تا اکنون از نخستین روزهای حمله وتهاجم نیروهای اشغالگر امریکائی ومتحدین آن به افغانستان نشر شده است؛ مطالب وماجراهای بسیاری از اعمال استعمارگران ناگفته باقی مانده است، بطور نمونه در کتاب « بعد از طالبان » نوشته جیمز دوپینز نماینده فوق العاده رئیس جمهور امریکا در امور افغانستان بعد از حملات یازدهم سپتامبر وکتاب « مأموریت سقوط » نوشته گری شرون، کارمند ارشد سی آی ای که بعد از حملات یازدهم سپتامبر با گروپ افسران و مأموران سی آی ای، به دره پنجشیر می آیند، اشاره های بسیار اندکی به آنچه که در همان زمان در جنوب افغانستان رخ می داد، نوشته شده است. اما رابرت ال. گرینییر مطالب بیشتری را در مورد اقدامات ایالات متحده آمریکا و متحدین افغان وی در جنوب افغانستان افشاء مینماید و تا حدی اطلاعات تازه ای را برای خوانندگان در مورد ارائه مینماید. به عباره دیگر در این کتاب چگونگی به قدرت رسیدن حامد کرزی و نقش سیا در این تخت نشینی او به تفصیل بیان شده است. 
ناگفته پیداست که ما نباید از کارمندان و مسئولین سی آی ای، توقع داشته باشیم تا همۀ ابعاد ماجراهای آن زمان را توضیح دهند ویا ما را با تمام رازهای پشت پردۀ رویدادها وجنایات شان آشنا بسازد. با این همه روایت رابرت گرینییر از آنچه که در آن روزها زیر نظر وی در وطن ما رخ میدهد، ما را به شماری از آن مسائل آشنا ساخته و در عین حال خواننده هوشیار ودقیق و نکته بین، میتواند از طریق وصل کردن شماری از مباحث محتویات کتاب، به رویدادهای که بعد از آن اتفاق افتاده و در حال تکرار شدن است به در یافت ها ونتایج جدید تری دست پیدا کند. 
رابرت ِال گرینییر ( Robert L.Grenier ) که علاقه شدید به شغل ومسلک پرهیجان استخبارات داشت، به عنوان مامور سازمان سیاه رسماً بتاریخ 14 جنوری 1979 شامل این دستگاه پر ماجرا شده و بزودی در آن اداره رشد کرد و به یکی از مأموران ارشد و از جمله مسئولین سازمان استخباراتی امریکا مبدل گشت. او در حدود بیست وهفت سال در این سازمان مصروف و نقش عمده ای را در یکی از پر چالش ترین مقاطع تاریخ معاصر امریکا یعنی پس از حوادث یازدهم سپتامبر بعنوان رئیس ساحوی سازمان استخبارات مرکزی آمریکا یا سی آی ای در اسلام آباد ایفا کرد و در جریان اشغال عراق از سوی نیروهای امریکائی، یکی از افراد کلیدی آن سازمان به حساب می آمد وبعد از تکمیل دوران مأموریتش در پاکستان بعنوان رئیس مرکز مبارزه با تروریزم در دفتر مرکزی سازمان استخبارات مرکزی آمریکا گماشته شد. 
رابرت گرینییر در حال حاضر تقاعد کرده ومشغول فعالیت های تجاری و مشورتی میباشد. او همچنان در برنامه های تلویزیونی بعنوان تحلیلگر حضور می یابد ونیز عضویت دایمی شورای روابط خارجی ایالات متحده امریکا را دارد.
در اینجا بطور فشرده ومختصر بخشهای از کتاب هشتاد وهشت روز تا قندهار، در چند بخش در اختیار شما قرار داده میشود. 
وی در کتاب خود می نویسد: 
«… بتاریخ هفتم دسامبر سال 2001 و – 88 روز بعد از حملات یازدهم سپتامبر، گل آغا شیرزی مقر ولایت قندهار را در حالیکه طالبان از آن شهر در حال فرار بودند، تصرف کرد. حامد کرزی سرمست از نتایج مذاکرات و فرار طالبان، ( مطابق پلان و د ستورات از قبل دیکته شدۀ سی آی ای. نویسنده) در حالیکه توسط افسران و مأموران سی آی ای و تیم مخصوص ایکو حفاظت می گردید، آمادۀ سفر به کابل می شد تا کار خودرا بعنوان رئیس اداره مؤقت آغاز کند. حامد کرزی برای رسیدن به اهدافش به حمایت آمریکا بشدت نیاز داشت و امریکا نیز به آدم های مثل حامد کرزی برای برآورده شدن اهداف خویش نیاز داشت. همکارم «گریک» یکی از مأموران و افسران زبدۀ سی آی ای شخص ارتباطی با حامد کرزی موظف شده بود. گریک تخصص و تجارب و مهارت زیاد داشت. گریک بخوبی میدانست که برای حامد کرزی یک رهنما و ارتباطی خوبی باشد. از مرکز سی آی ای و از رهبران آمریکا از واشنگتن فشار پیهم وارد می شد تا حامد کرزی هرچه زود تر از پاکستان به افغانستان فرستاده و انتقال شود.» 
نویسنده کتاب که مسئولیت نظارت و مدیریت بر فعالیت سازمان سیا در پاکستان و مناطق تحت کنترول طالبان در افغانستان را به عهده داشت؛ مینویسد:
«من بایست مردان و زنانی را مدیریت میکردم که کار شان جاسوسی بود. درواقع من هر دقیقه ای از کارم را در آنجا معطوف به درک مشکلات از جمله رقابت هند و پاکستان بر سر کشمیر، حمایت مخفیانۀ پاکستان از گروه های تروریستی، ساخت وساز غنی سازی سلاح هسته ای وراکت های دور برد، برنامه های دیکتاتور نظامی پاکستان جنرال پرویز مشرف و از همه مهمتر گروه تروریستی اسامه بن لادن و رابطه اش با پاکستان، گروه های مذهبی افغان که از سوی پاکستان حمایت و برای شان پناهگاه داده شده بود، می کردم. سازمان استخباراتی سی آی ای که در گیجی و سکوت مطلق فرو رفته بود دو باره به حرکت افتاد و دفتر مرکزی بصورت گسترده ای مسئولیت رسیدگی به مسایل زیادی را به من سپرد…» 
ادامه دارد