درباره برگشت به سیستم سنتی جلب و احضار به خاطر توانایی بیشتر ارتش وارتشیان :

نبی « عظیمی »

درباره برگشت به سیستم سنتی جلب و احضار به خاطر توانایی بیشتر ارتش وارتشیان :

پس از فاجعه دردناک و استخوان سوز قندوز و دست به دست شدن این شهر معمور و درخاک و آتش و خون خفتن قندوزیان نگونبخت مان ، دیګر همه می دانند که عواملی مانند حکومت ناتوان و دست نشانده و متقلب ، موجودیت ستون پنج در ار گ و ارگان های مهم دولتی ، فساد اداری مزمن ، فقدان عدالت و نبود حاکمبت قانون و نقض گستردهء آن از سوی زورمندان ، حکمروایی بی چون وچرای مافیای مواد مخدر، موجودیت فقر شدید و در حال گسترش ، دخالت همسایه گان و عمال نفوذی آنان درنهاد های اداری و نظامی کشور به ویژه سازمان جهنمی آی . اس. آی در ارتش افغانستان ، بیسوادی مردم واستفاده از اعتقادات خالصانه وبی ریای مذهبی مردم به ویژه روستانشینان و.. هرکدام می تواند عاملی باشد برای تداوم این جنگ خانمانسوز وسقوط دراماتیک شهرقندوز. 
حالا اگر بی برنامه گی ومدیریت ضعیف ونبود وزیر دفاع صحتمند وبا تجربه و مقتدر دراین سقوط وحشتناک را نیزبه حیث یکی از فکتور های مهم در گسترش وتداوم این جنگ در نظر آوریم ، در مجموع تا حدودی به ریشه یابی جنگ وابهام ساختاری آن پی می بریم . زیرا اگر مدیریت نیرومند و برنامه وپلان منظم برای پیشبرد جنگ وجود می داشت و دولت ع وغ به سراب ” مصالحه ملی ” دل خوش نمی کردند، آیا امکان داشت که با موجودیت بیشتر از۷۰۰۰ هزار سربازان قوای مسلح دربرابر یک مشت شورشی یی که تعداد شان با خوشبین ترین محاسبه ها ازرقم۵۰۰تن تجاوز نمی کند،شهر قندوز سقوط می کرد؟ یا اګر سپاهیان ارتش قرار دادی نمی بودند و دربدل ګرفتن معاش به اردو و پولیس نمی پیوستند ؛ و مانند ګذشته از طریق جلب واحضار دوره مکلفیت، عسکری خود را می ګذرانیدند، هرګز اسلحه و مهمات و ذخایر مواد مادی خویش را رها کرده و به سوی میدان هوایی و ارتفاعات بالاحصار قندوز نمی ګریختند. ګزارش های بسیار دقیق و تصاویری وجود دارند که هم درموسی قلعه هلمند و هم حالا در این فاجعه قندوز زمانی سربازان به سوی دشمن حرکت کردند که هوا پیماهای امریکایی مواضع طالبان را به شدت درهم کوبیدند ودوست ودشمن را به خاک و خون کشانیدند. 
البته مراد من این نیست که نقش سربازان وافسران قوای مسلح را در باز پسگیری شهر قندوز کم بها دهم. بل منظور من این است که اګر به عوض سربازان مزد بګیر، سباهیانی که به اساس قانون مکلیفت عسکری به صفوف اردو پیوسته و تعلیم وتربیه شده می بودند و صاحب دسپلین نظامی و انگیزه می بودند. هرګز کوهی از مهمات و اسلحه خویش را برای دشمنان این وطن رها نمی کردند. 
بنابراین آیا وقت آن فرا نرسیده است که آرام آرام به همان سیستم جلب و احضار سنتی مکلفیت عسکری باز گشت صورت بگیرد ؟