رفیق قاسم آسمایی مواد مخدر یا تروریسم پنهان

 

رفیق قاسم آسمایی

 

مواد مخدر یا تروریسم پنهان

 

مواد مخدر یا تروریسم پنهان یکی از انگیزه ها، اهداف ومنبع تمویل جنگ جاری در کشور.

• «جنگ پنهانی سیا در دهه ۸۰ میلادی برعلیه “کمونیزم” در افغانستان باعث شد تا افغانستان به بزرگترین تولید کننده اوپیوم تبدیل شود. ملیون ها دالر بدست آمده از تجارت هیروئین منبع خوبی بود تا ملیشه های افغان را از نظر مادی در جنگ کمک کند واز بار سنگین سیا در این مورد بکاهد.»
• جنگ جاری در کشور، وطن ما را به بهشت مافیای مواد مخدر جهانی تبدیل نموده است و بنابر همین علت نیروهای گوناگون داخلی وخارجی در تداوم این جنگ ویرانگر و خانمانسوز، ذینفع، شریک وعلاقمند اند و به برکت آن، بر ثروت آنها افزوده میگردد و بدین جهت حامی، تمویل کننده و مشوق آن هستند.
• «تریاک وهرویین سلاح مخوفتر از سلاح شیمیایی و کشتار جمعی است.»
• ارزش تخمینی قاچاق جهانی مواد مخدر در سال ۲۰۰۳در سطح توليد، حدود ۱۳ملیارد دالر، در سطح عمده فروشی ۹۴ميليارد دالر ودر سطح خرده فروشی(پرچون فروشی ) ۳۲۰ ميليارد دالر بوده است.
• سهم دهقان مصیبت زده کشور که با کار شاقه وقبول خطرات گوناگون مالی و جانی آنرا کشت مینماید؛ از این عاید هنگفت تنها ۱۷۰-۲۵۰دالر در مقابل هر کیلو تریاک است وبس.
• مقابله با کشت، پروسس و قاچاق مواد مخدر تنها در وجود یک دولت ملی و متعهد به خدمت گزاری به مردم و مبرا از فساد متصور است و بس.
***
جنگ جاری در کشور که با بغاوت نخستین حلقۀ بنیادگراهای صادر شده از پاکستان از اواسط دهه پنجاه خورشیدی آغاز گردیده است، تا اکنون تلفات بیشمارانسانی را بار آورده وهستی مادی ومعنوی ما را بلعیده ومی بلعد وسرانجام آن نیز نتنها تا هنوز معلوم نیست بلکه هر روز ابعاد تازۀ به آن افزون گردیده و مصیبت های تازه یی را در مجموع جامعه بار می آورد. در این نوشته کوتاه یکی ازابعاد زیان بار این جنگ که عبارت است از کشت کوکنار، پروسس وتجارت آن وهمچنان اعتیاد عالم گیر وویرانگر که گسستن نظم جامعۀ ما را را در قبال دارد؛ بررسی شده است.
به ملاحظه اسناد تاریخی ونتایج کاوش های باستانی، آشنایی بشر با مواد مخدر به حدود چهارهزار سال قبل از میلاد میرسد و نشانه هایی از استعمال بوته های خاشخاش وشاهدانه دریونان قدیم ومصرباستان، چین، هند وکشورهای متعدد دیگر دیده شده است.
در بیشتری موارد، در طول تاریخ از تریاک برای تسکین وکاهش دردها وبه حیث وسیله شفابخش استفاده میشده است وگاهی هم در مراسم آیینی ومذهبی همچون داروی مقدس از آن کار گرفته شده است. همچنان از مواد مخدر وترویج اعتیاد، در طول تاریخ بمنظور استعمار ملت ها استفاده گردیده ونمونه برجستۀ آن، جنگ تریاک بین انگلستان وچین بین سالهای ۱۸۴۰ تا ۱۸۴۲است. چنانچه با آغاز جهان گشایی انگلیس ها طرف شرق وقدم گذاشتن در خاک هند، خواستند با معتاد ساختن مردم زمینه مساعدی را برای اهداف بعدی خود آماده سازند ودر این جهت، نخست کشت خاشخاش را در سرزمین اشغال شده گسترش دادند وبعدها بخشی از آنرا به چین صادر ودرمقابل آن چای را بدست می آوردند. پیامد این نوع “تجارت انگلیسی”، سبب گسترش بسیار وسیع اعتیاد در چین شد تا اینکه زمامداران چین با پی بردن به ماهیت این نوع “تجارت”، واردات تریاک را منع و محموله های تریاک وکشتی های حامل آنرا آتش زدند که منجر به جنگ بین دو کشور شد. برتری و نیرومندی قوای انگلیسی سبب شد تا چین هانگانگ را از دست دهد وانگلیس ها بر بنادرتجارتی چین مسلط گردند. برای پی بردن به وسعت این فاجعه، قابل ذکر است که در سال ۱۹۰۶ از مجموع ۴۱هزار تن تریاک تولید شده، ۳۹ هزار تن آن تنها در چین مصرف می‌شد.
باوجود آن که تحقیق همه جانبه اکادمیک ومستند به آثار تاریخی در مورد سابقۀ زرع واستفاده از تریاک وچرس در کشور صورت نگرفته است (ویا من موفق به خواندن آن نشده ام)، اما میتوان گفت که کشت خاشخاص به صورت سنتي وعنعنوي و آنهم به پیمانه بسیار محدود واکثراَ برای مصرف شخصی و یاهم محلی در بعضی ولایات (ننگرهار، قندهار، هلمند، هرات، ارزگان و بدخشان) صورت گرفته وتریاک حاصله از آن برای تسکین درد ودرمان و رفع بیخوابی استفاده شده است.
با درنظرداشت اینکه در جهان معاصر “تریاک وهرویین سلاح مخوفتر از سلاح شیمیایی و کشتار جمعی است”؛ لذا تولید، گسترش وقاچاق موادمخدر وترویج وگسترش اعتیاد در کشور، خطراتی بزرگی را برای آینده جامعۀ ما در قبال دارد. چنانچه براساس آخرین ارقام تعداد معتادین کشور در حدود سه و نیم میلیون نفر است. متأسفانه در چند دهۀ اخیر به علل گوناگون نه تنها برای کاهش و محو مواد مخدر اقداماتی مؤثر صورت نگرفته است، بلکه باوجود مصرف میلیون ها میلیون دالر وموجودیت ادارات عریض وطویل، با گذشت هرسال کشت، پروسس وتجارت آن به شکل سرسام آوری روبه ازدیاد است و میتوان گفت که شبکه های مرموز داخلی وخارجی، در این گسترش دخیل، شریک وذینفع اند و بارها وسایل ارتباط جمعی داخلی و بیرونی نوشته اند که مقامات ذیصلاح دولتی در قاچاق آن دخیل و سهیم اند.
اما سالیان قبل وضع چنین نبوده، بلکه برای تنظیم امور مربوط به کشت وتولید تریاک، اقداماتی از طرف دولت های وقت بعمل می آمد؛ چنانچه در سال ۱۹۵۶ براي اولين بار اصولنامه تنظیم امور مربوط به تریاک وضع گردید وتلاشهای صورت گرفت تا ملل متحد کشت خشخاش وتوليد آنرا براي نيازهای طبي مورد ضرورت رسما اجازه دهد؛ اما این تقاضای مشروع، در اثر مخالفت برخي از کشورهاي همسايه ومنطقه از جمله هند وترکيه به نتیجه نرسید. باوجودآن که تا اوایل دهه هفتاد میلادی قرن گذشته کشت وتولید تریاک معضل بزرگ اجتماعی نبود؛ با آنهم در سال ۱۹۷۱ در سطح حکومت دو کمیته جهت مبارزه برضد استعمال، قاچاق وترافیک تریاک تشکیل گردید.
تا سال ۱۹۸۰ میلادی بیشترین مقدار مواد مخدر در مثلث طلایی (شامل کشورهای میانمار، تایلند ولائوس) تولید وشامل شبکه بین المللی قاچاق مواد مخدر میشد؛ اما از اواخر دهۀ هفتاد واوایل دهه هشتاد قرن گذشته وبا ایجاد مراکز تربیه وتسلیح بنیادگراهای فراری از افغانستان، در داخل پاکستان، تلاش های منظمی برای گسترش کشت وتولید تریاک از جانب حلقات اطلاعاتی پاکستان سازمان داده شد وسعی بعمل آمد تا با شستشوی پولهای حاصله از قاچاق مواد مخدر، بخشی از مصارف تنظیم های ساخته شده از جانب آنها تمویل گردد؛ برای این منظور در نوار آن طرف سرحد، فابریکه های تولید هرویین فعال گردید وتریاک حاصله در مناطق تحت کنترول تنظیم های جهادی، در آن به هرویین تبدیل وآماده صدور میگردید.
با وسعت دامنۀ جنگ در کشور وبیشتر شدن مداخلات پاکستان، ایران وسایر حامیان منطقوی وبین المللی تنظیم های جهادی، گسترش کشت تریاک در دستورکار تنظیم های جهادی قرار گرفت وادارات اطلاعتی حامی تنظیم های جهادی تحت رهنمایی سی آی ای برای این منظور پروژه بزرگی را رویدست گرفتند؛ چنانچه آلفرد مک کوی (Alfred McCoy) استاد ومورخ امریکایی در کتاب “سیاست هیروئین، پیوند سیا در جرم تجارت جهانی مواد مخدر” مینگارد: «جنگ پنهانی سیا در دهه ۸۰ میلادی برعلیه کمونیزم در افغانستان باعث شد تا افغانستان وآسیای میانه به بزرگترین تولید کننده اوپیوم تبدیل شود. ملیون ها دالر بدست آمده از تجارت هیروئین منبع خوبی بود تا ملیشه های افغان را از نظر مادی در جنگ کمک کند واز بار سنگین سیا در این مورد بکاهد.»
براساس پروژه متذکره تلاش صورت گرفت تا از یک طرف بخشی از مصارف عملیات مخفی سیا در حمایت از مجاهدان افغان از طریق فروش مواد مخدر تولیدشده وشستشوی پول حاصله از آن، به وسیله نهادهای بانکی در خاورمیانه وکمپنی های مخفی سیا، تأمین گردد؛ واز جانب دیگر خواستند تا از آن به حیث سلاح برعلیه جمهوری دموکراتیک افغانستان واتحاد شوروی استفاده نمایند. باید گفت که این پلان جنایتکارانه صدمه بزرگی برجامعه پاکستان نیز وارد نمود وبراساس گذارش ملل متحد در ظرف شش سال (۱۹۷۹تا ۱۹۸۶) تعداد معتادین به هرویین در پاکستان از صفر به یک میلیون ودوصدهزار تن ازدیاد یافت.
بالمقابل دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان در دهۀ هشتاد میلادی، برای خنثی سازی پلانهای تخریبی متذکره تلاش های وسیع را در جهت مبارزه با کشت کوکنار وتولید مواد مخدر در مناطق تحت تسلط ارگانهای دولتی سازمان داد وازطرف دیگر برای مقابله با معاملات ودوران غیرقانونی تریاک، به خرید آن از مجراهای دولتی پرداخت ومقدار حاصله بعد از موافقه ارگانهای زیربط ملل متحد بشمول تریاک ضبط شده از قاچاقبران مواد مخدر، به خارج کشور صادر میگردید. (به ملاحظۀ ارقام، مجموعاً در آن مدت در حدود ۱۲۰ تن تریاک به اجازه ارگانهای مربوط ملل متحد رسماً صادر گردیده است.)
با سقوط دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان در ماه اپریل ۱۹۹۲ وتسلط تنظیم های جهادی برارکان دولت، همزمان با چوروچپاول تأسیسات دولتی وعام المنفعه، مقدار زیادی از تریاک ضبط شده موجود در گمرکات کشور نیز غارت گردید. با ادامه جنگ های بین التنظیمی ونسبت نه بودن حاکمیت مرکزی؛ زمینۀ مساعدی برای کشت وتولید تریاک درکشور مساعد شد وبا اضافه فقرهمگانی، نبودن کار وامکانات حداقل معیشت، ساحه های وسیعی در ولایات متعدد تحت کشت کوکنار قرار گرفت وحتی میتوان گفت که در بسیاری مناطق، کشت کوکنار، جانشین کشت گندم وسایر محصولاتی زراعتی گردید. کافی است بنویسم که “دهقان وطن با کشت گندم در یک جریب زمین ۱۶ هزار افغانی، با کشت چرس ۸۰ هزار افغانی و با کشت کوکنار ۱۶۰ هزار افغانی را به دست می آورد.”
با درنظرداشت عاید سرشار از حاصل فروش مواد مخدر ونبودن ادارات مسئول وموثر دولتی، بتدریج شبکه های کوچک و متوسط تولید وقاچاق مواد مخدر در جمهوری اسلامی افغانستان، به شکل سیستم مافیایی تغییر شکل یافت وبا شبکه های جهانی از این قماش وصل گردید.
قابل یادآوری است که سود حاصله از فروش مواد مخدر، بعد از تجارت اسلحه و نفت مقام سوم را در جهان داراست وهمین عاید بی حساب وآنهم با کمترین سرمایه گذاری، سبب شد تا افغانستان در این عرصه از “مثلث طلایی” تولید هرویین پیشی گیرد واقتصاد آن وابسته به مواد مخدر گردد. چنانچه بر اساس گزارش سال ۲۰۰۴ اداره کنترل مواد مخدر و پیشگیری از جرایم سازمان ملل متحد ( UNODC) در جریان جنگ های بین تنظیمی از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۴ میزان تولید تریاک در افغانستان ریکارد تازه را قایم نمود و به ۳۲۰۰ تن رسید. در حالی که در دوران حکمروایی طالبان وآنهم در سالهای اول، ساحه کشت و زرع خاشخاش بطور محسوس کاهش یافت وبصورت ظاهری مبارزه شدید با آن صورت میگرفت؛ اما به تدریج ساحه کشت آن دوباره وسعت داده شده و به منبع عایدی برای آنها تبدیل گردید و به رقم ۱۸۰ تن رسید. به هر حال کاهش تولید تریاک سبب شد تا قیمت آن بصورت سرسام آوری (ده برابر) بلند رود وجهان با کمبود هرویین مواجه گردد.
بر اساس گزارش رسانه ها، سه سال قبل از حمله امریکا بر افغانستان، زیادتر از بیست ـ بیست پنج مرکز تولید هیروئین وذخیره گاه های مواد مخدر شامل لیست قابل بمبارد وزارت دفاع امریکا بود؛ اما حین حمله آنکشور بر افغانستان، از حمله بر چنین محلات خودداری شد.
سیاست عمومی امریکا واستدلال پنتاگون در مورد مواد مخدر، بعد از اشغال افغانستان (سال ۲۰۰۱ ) تروریزم به افغانستان حمله میکنیم، نه برای مجادله با مواد مخدر.” در کتاب علاوه شده است: «در یکی از جلسات کابینه امریکا این جمله مطرح شده است: “فراموش نباید کرد که مجادله با مواد مخدر در افغانستان اسباب ناراحتی دوستان مان را نیز فراهم می سازد. امریکا نباید جبهه جدیدی در مقابل خود بگشاید.» در این کتاب به نقل از وزیردفاع پیشین امریکا رامسفلد، در ملاقات با سران مافیای هروئین افغانستان آمده است «در صورتی که در جنگ با طالبان با ما همکاری کنید، هیچ کس در قاچاق مواد مخدر شما مداخله نخواهد کرد.»
بر اساس همین پالیسی وبازشدن پای مافیای قدرتمند جهانی در پروسه زرع وکشت وقاچاق بود که به یکباره، تولید تریاک در سال ۲۰۰۲ به ۳۴۰۰ تن افزایش یافت وبراساس ارقام اداره کنترل مواد مخدر و پیشگیری از جرایم سازمان ملل متحد در ۱۵ـ ۱۶ سال گذشته افغانستان به بزرگترین تولید کننده‌ تریاک مبدل شده است.
این در حالی است که بعد از حمله امریکا بر افغانستان (در سال ۲۰۰۱)، تشکیلات عریض و طویلی با بودیجه سرسام آور ومشاورین بی شمار خارجی جهت مبارزه با مواد مخدر ایجاد شد، و بمرور زمان از لحاظ پرسونل، بودیجه وتجهیزات بی شمار اکمال گردید؛ اما در عمل موثریت این ادارات، نه تنها کاهش را در تولید اوپیوم بار نه آورد؛ بلکه سال به سال بر مقدار آن اضافه شده میرود وهمزمان تخم های اصلاح شده خاشخاص که “بزرگتر هستند، سریع تر رشد می کنند و نسبت به بذرهای سنتی، آب کمتری نیاز دارند وتولید هرویین آن بیشتر است”، در اختیار زارعان خاشخاش قرار داده شده است. بر اساس ارقام ارائه شده ملل متحد، مقدار تولید کوکنار به اساس تُن از سال ۱۹۹۴ – ۲۰۱۴ میلادی به ترتیب ذیل بوده ۳۴۱۶ / ۲۳۳۵ /، ۲۲۴۸، ۲۸۰۴ ۲۶۹۳، ۴۵۶۵، ۳۲۷۶، ۱۸۵، ۳۴۰۰، ۳۶۰۰، ۴۲۰۰، ۴۱۰۰، ۵۳۰۰،۴۰۰،، ۵۹۰۰، ۴۰۰۰، ۳۶۰۰، ۵۸۰۰، ۳۷۰۰ ۵۵۰۰، و ۶۴۰۰بوده است وقیمت مجموعی کوکنار تولید شده در افغانستان، از سال ۲۰۰۸ میلادی الی سال ۲۰۱۴ میلادی به اساس میلیون دالر امریکایی به ترتیب بالغ بر ۵۶۶، ۲۵۱، ۶۰۵، ۱۴۰۷، ۷۱۷، ۹۴۵ و ۸۵۳بوده است.
نکته قابل دقت این است که کشت کوکنار وتولید مواد مخدر رابطه مستقیم با جنگ وناامنی در کشور دارد؛ چنانچه همزمان با کشاندن جنگ به صفحات شمال کشور، زرع خاشخاش نیز در آنجا رونق بیشتری یافته است وبراساس آخرین گزارش اداره مبارزه با جرایم و مواد مخدر سازمان ملل متحد، کشت کوکنار در ولایات شمال افغانستان در سالهای اخیر، سه برابر افزایش یافته است.
با درنظرداشت آنچه که در فوق نوشته شد، سوال خلق میگردد که مفاد حاصله از کشت، پروسس وقاچاق تریاک ومشتقات آن در عرصه تجارت جهانی چقدر بوده وبه کی ها میرسد واز جمله سهم دهقان وطن که دشوارترین بخش این پروسه را عهده دار است و با قبول صدها خطر وتهدید مواجه میباشد چقدر است؟
برای نمونه، بر اساس گزارش های اداره مسؤل ملل متحد، ارزش تخمینی قاچاق جهانی مواد مخدر در سال ۲۰۰۳ در سطح توليد، حدود ۱۳ ميليارد دالر، در سطح عمده فروشی ۹۴يليارد دالر ودر سطح خرده فروشی ۳۲۰ ميليارد دالر بوده است. (گزارش سال ۲۰۰۵ملل متحد. سایت فارسی بی بی سی ) اما سهم دهقان مصیبت زده کشور که با کار شاقه وقبول خطرات گوناگون مالی و جانی آنرا کشت مینماید؛ از این عاید هنگفت تنها ۱۷۰- ۲۵۰ دالر در مقابل هر کیلو تریاک است وبس.
بادر نظرداشت مطالب بالا میتوان گفت که جنگ جاری در کشور، وطن ما را به بهشت مافیای مواد مخدر جهانی تبدیل نموده است و بنابر همین علت نیروهای گوناگون داخلی وخارجی در تداوم این جنگ ویرانگر و خانمانسوز، ذینفع، شریک وعلاقمند اند و به برکت آن، بر ثروت آنها افزوده میگردد و بدین جهت حامی، تمویل کننده و مشوق آن هستند و در مورد پیامد وحشتناک آن که اعتیاد وسیع است ومصیبت بزرگتری از جنگ را در قبال دارد و نسل آینده کشور را تهدید میکند؛ آنها کوچترین احساس مسؤولیت نمی نمایند. ومقابله با کشت، پروسس و قاچاق مواد مخدر تنها در وجود یک دولت ملی و متعهد به خدمت گزاری به مردم و مبرا از فساد متصور است و بس.
***
تبصره سردبیر:
گزارش بسیار مبسوط و مستند با ارایه تازه ترین آمار درباره کشت، تولید ، پروسس ، ًقاچاق و تولید و ترافیک مواد مخدر از قلم دانشمند گرانمایه قاسم آسمایی عضو گروه دبیران صفحه درگستره زنده گی، قابل ستایش و تایید همه جانبه گروه دبیران درگستره زنده گی است. حقیقت هم همین هست که پس ازحاکمیت دولتی حزب دیمو کراتیک خلق افغانستان، ازاثر بی توجهی حکومت های ضعیف ، وابسته ودست نشانده، مسأله مبارزه با مواد مخدر قصداْ به تاق نسیان گذاشته شد تا زورمندان محلی و حاکمان بین المللی به نان و نوایی برسند که رسیدند . کاخ های باشګوه ، موترها ، ویلا ها وکشتی ها خریدند و مافیای مواد مخدررا در سطح ملی و بین المللی به وجود آورده این وطن را به بلندترین جایگاه تولید و توزیع ، این ماده کشنده مبدل ساختند که با درد ودریغ تنها درشهر کابل ودر صدقدمی ارگ در زیر پل سوخته دست کم چهار، بنج تن معتادین اعم از زن و مرد در درازای یک شبانه روز از اثر استعمال همین مواد مرگ آفرین به کام مرگ فرو می روند.
آری، همان طوری که درمتن آمده است، جنگ کنونی درافغانستان، جنګ تریاک است. جنګ برای منفعت بیشتر ودوشیدن شیره جان مردم این کشور است. جنگی است که دامن فقر را پهن و پهن تر می سازد و بیکاری و تنگدستی را فراگیرتر. این جنگ ختم نخواهد شد، مگر آن که یک دولت متعهد با ایمان وباور به ارزش های انسانی در کشور ما به وجود نیاید ، مردم به پا نخیزند و با مشت محکم بر دهان امپریالیزم جهان خوار نکوبند و خود سرنوشت خویش را به دست خود ننویسند./