به بهانه سي و پنجمين سال گرد شش جدي

 

داكتر حيدر عدل
به بهانه سي و پنجمين سال گرد شش جدي .

سی و پنج سال قبل از امروز ، قوت های نظامی اتحاد شوروی سابق به افغانستان مداخله نمودند . این مداخله که زمینه های آن قبلا آماده شده بود،در سر نوشت افغانستان نقش منفی باز ی نمود. امروز از مداخله این نیرو ها ۳۵ سال و از خروج آن ۲۵ سال می گذرد ، هنوز راز های سر به مهر و سوال های لاجواب مرتبط به آن باقی است که باید به آن پرداخته شود.

رسانه های جمعی غرب بحیث وسایل نیرو مند ارتباط جمعی جهانی، چنان فضائی بوجود آوردند که مسایل اساسی در تحت آن فضا و اوضاع اصلا مجال ابراز و بیان نیافت. از آنجمله است برخورد شادروان ببرک کار مل رئیس جمهور جمهوري دموكراتيك افغانستان و منشئ عمومي حزب که در نتیجه ورود این قوا به قدرت رسیده بود. هرچند قواي شوروی را حکومت قبلی حفیظ الله امین و قبل از آن نور محمد تره کی دعوت نموده بودند،ولي بار مسئولیت تاریخی آن بدوش رهبری بعد از آنها افتید، در حالیکه رهبری بعدی، منجمله شخص شادروان ببرک کارمل، رویکرد شخصي خود را با مساله داشتند.

من مدت زمان طولاني اين چانس را داشتم تا با شادروان ببرك كارمل و شادروان داكتر صاحب اناهيتا راتب زاد ، روابط نزديك و حسنه داشته باشم. 
در طول اين مدت من هميشه از اين رفقاي گرامي خود سوالاتي مينمودم و جواب هاي ميگرفتم. 
از جمله مسله شش جدي و مداخله شوروي سابق در افغانستان ميباشد. 
اين موضوع نهايت اساس و بغرنج را چنين بيان داشته اند كه من با نهايت امانت داري اين بيان را اينجا درج مينمايم:

رفيق ببرك كارمل فقيد ، قبل از شش جدي زمانيكه در مسكو تشريف داشتند ، در ملاقات با رهبری وقت شوروی مخالفت خود را با اعزام قوا ابراز نموده بود. ايشان به این باور بودند كه (حزب دموکراتیک خلق افغانستان ) با پشتيباني مردم ، توانايي سر نگونی حفیظ الله را دارند. در نتیجه این ملاقات روس ها موافقت کردند که از اعزام قوا صرف نظر نمایند. پس از این ملاقات ، شادروان ببرک کار مل عازم تاشکند شدند. در همین مدتی که رفيق کارمل در تاشکند اقامت داشتند ، نظر رهبری شوروی در مسکو تغیر کرد و تصمیم به اعزام قوا گرفتند. باز هم رفيق كارمل موافقت نكردند. ولي جانب روس هاوعده دادند كه قوت های شان ،بعد از سقوط امين بلا فاصله بر میگردند.

بعد از سقوط امين ، مرحوم ببرک كارمل پافشاري كردند كه قوابايد خارج می شدند. ولي روس ها دليل مي اوردند كه هنوز وضع مناسب نيست و بعد از عادي شدن اوضاع بر میگردیم.

زمانيكه رفيق کار مل متوجه پافشاری روس ها بر عدم ترک شان از افغانستان گردیدند، در دومین پلینوم کمیته مرکزی که چندی بعد از ۶ جدی تدویر یافت، از وظایف خود استعفا نمودند. ولي از جانب بيوروي سياسي و روس ها رد گرديد و مطلب را موكول به سفر رفيق كارمل به مسكو نمودند.

در اولين سفر شادروان ببرك كارمل به مسكو بعد از شش جدي ، ملاقات ايشان با برژنيف براي نيم ساعت تنظيم شده بود. ولي اين ملاقات حدود سه و نيم ساعت ادامه پيدا كرد و رفيق كارمل دو مطلب را بالاي ايشان قبولاندند.
اول: خروج قوا از افغانستان و دوم: سبکدوشی بعضی عناصر بدنام وابسته به روس ها در دستگاه دولتی آن وقت مثل اسد الله سروری. 
برژنف ، رهبر وقت شوروی هر دو پیشنهاد رفيق ببرک کار مل را پذیرفت. و بلا فاصله پس از بازگشت از اتحاد شوروی، رفيق ببرک کارمل، سروری را از وظائف اش سبکدوش و بحیث سفیر به منگولیا فرستاد. 
اما در مورد دوم ، روس ها استدلال نمودند که باید اول تضمين محکم بین المللی برای عدم تکرار مداخله از مراجع غربی و کشور های مداخله گر منطقه چون پاکستان بدست بیاورند، بعدا افغانستان را ترک میکنند.

دیگو کوردوویز فرستاده خاص سر منشی ملل متحد در مورد افغانستان که برای ۶ سال بحیث میانجی در مساله افغانستان وظیفه اجرا نمود ، در کتاب مشترکی که با ژورنالیست معروف امریکائی سلیگ هریسن نوشته اند می نگارد که در سال ۱۹۸۳، اندروپوف رهبر وقت اتحاد شوروی آماده بود قوای شوروی را از افغانستان خارج کند اما اداره رونالد ریگن مانع آن گردید زيرا امریکائی ها خواستند انتقام شکست شان در ویتنام را از روس ها بگیرند..

به این ترتیب اقامت قوت های نظامی شوروی ۹ سال به درازا کشید. شادروان ببرک کارمل که مانند پرنده بال بسته در چنگ شوروی ها قرار گرفته بود ، در حالیکه خود و حکومتی که او در راس آن قرار داشت مسئول دعوت قوای شوروی نبود اما ، در پابندی به اصول و ارزش های که به آن باور داشت، این مسئولیت تاریخی را تلویحا بدوش خود گرفت.

اما تفاوت دید میان ببرک کارمل و رهبری و رهبران اتحاد شوروی وقت، در درک و تطبیق مفاهیمی بود که بنیاد تفکر دیروز را میساخت منجمله انترناسیونالیزم یا همبستگی بین المللی. این مفهوم برای روس ها منافع شوروی و برای افغانها منافع افغانستان را بیان می نمود. چنانچه وقتی شوروی ها تصمیم به اخراج قوای شان گرفتند اهداف نهائی خود را بیان نمودند. هیات افغانی باز دید کننده از ماسکو در تحت ریاست ببرک کارمل که در ۲۷ مین کنگره حزب کمونست اتحاد شوروی اشتراک نمودند در ملاقاتی با گورباچف داشتند ، گورباچف برای شان گفته بود برای ما مهم نیست که در افغانستتان کی حکومت میکند ، امپراطور، رئیس جمهور و یا شاه…….. 
این در حالی بود که حزبی را که خود رهنمائی و تشویق به کودتا ها نموده بودند ، ده ها پارچه شده بود و کشور در میان آتش جنګ می سوخت . دیگر از انترناسیونایزم خبری نبود. ایدیولوژی جای خود را به کانسپت ها و مفاهیم عام در سیاست بین المللی خالی نمود یعنی در سیاست و روابط بین المللی دوست دایمی و دشمن دایمی وجود ندارد، هرچه است منافع است.

حقايق ديگري نيز از زبان ايشان شنيده ام و وجود دارد كه در زمان مناسب به ان اقدام خواهم نمود. 
ازين نقاط كه من اشاره نمودم. يكتعداد محدود اعضاي بيوروي سياسي خبر دارند كه فعلا در قيد حيات هستند. ولي اينكه چرا مهر خاموشي بر لب گذاشته اند نمي دانم. 
ولي من اين امانت را در موقع ان بيان خواهم كرد.