ساختند از کشته ها “دیوار چین”

 

ساختند از کشته ها “دیوار چین”
قاتلان از نام مذهب نام دین
سالها شد دست این نامردمان
بوده بر انسانیت مرگ آفرین
سالها شد جنگ و نفرت ،دامنی،
سرزمین عشق می سوزد چنین
سالها شد آستــــــــانِ آفتاب
روشنایش غرق تاریکیست هین
میهنم در جنگِ قدرت، زور و زر 
گشت پامالِ دجالِ چندمین
بر زمین عشق و مهر ومعرفت
پاش داده لشکر شب تخم کین 
آسمان ِ لاژوردینش ، کبود
فصل هایش زرد و با درد است عجین
زخم خون آلوده اش دانم که هست
از وجودِ مار های آستین !
ا.پگاهی