یادداشت استاد لطیف ناظمی به ارتباط : برخی نادرستی های مشهور املایی …

یادداشت استاد لطیف ناظمی 

به ارتباط : برخی نادرستی های مشهور املایی … 

آقای عظیمی ،
نوشته های تان را آقای رشاد به من فرستاد. نشر و پخش چنین مطالبِ راهگشا، برای دور افتادگان از میهن ، ضروری والزامی است. درباب درست نویسی در زبان فارسی دری بایسته است تا کارهای بنیادی صورت پذیرد و برپایهء دانش زبان شناسی شیوهء نگارش زبانِ مشکل آفرین مان ، همگون و توحید گردد و ازهرج ومرج درنگارش پرهیز گردد. با دریغ که در ایران و افغانستان در این عرصه ، کاربنیادی صورت نپذیرفته است وپژوهش های گونگون در این زمینه ، یا پندار های انفسی و اجتهادهای ناموجه علمی بوده است و یا توسل به فرهنگهای لغات که هیچ یک از این دو راه ، راه به دهی نبرده است. اتکا به آواشناسی phonitics وواج شناسی Morphology است که میتواند مددی براین امر گرددو رهنمودی برای درست نوشتن.
من با برخی ازفیصله های رسالهء ” روش املای دری ” سر سازگاری ندارم و هنگام تسوید آن نیز مخالفتم را بابرخی ازمسایل ابراز داشتم . از آن جمله با نوشتن صایت a یا ( های غیر ملفوظ ) در واژگان زندگی و زندگانی که با اغتنام فرصت، نظراتم را باز خواهم نوشت. سی سال پیش از امروز که چنین رساله یی را برای دانشگاه کابل تهیه کرده بودم عدم توافق خویش را با استاد الهام واستاد نگهت سعیدی که از هوا داران این ( های غیر ملفوظ ) درکلمات بودند ؛ اظهار داشتم . 
باری ، هر گامی که در این راه گذاشته شود ، سودمند است و صواب. 
چند نکتهء کوتاه :
۱- پس از وجه وصفی ، کار برد ( واو عطف ) جایزنیست که در چند جای نبشته ء تان به چشم میخورد؛ مثلاً ” وطن مألوف شان دور افتاده ویا… ” [ سطر 2، صفحهء اول نوشته تان ] ، دراین مورد ، باید یا کامه نهاد ویا وجه وصفی را به فعل ماضی تبدیل کرد؛ به گونهء نمونه :” از وطن مالوف شان دور افتاده است ویا … ، “
۲- درست است که ( را ) باید همواره جدا از واژه ء پیشین نگاشته گردد اما دلیل آن این است که ( را ) پیشینه است و حکم آن است که پیشینه ها راPrepositionباید پیوست با واژگان نوشت. 
۳- ما واژگان تازی را که در ساختار خود ( ط ) دارند و در زبان فارسی دری از واژگان دخیل اند ، به گونهء تازیان مینویسیم، اما تمامی واژگان زبان های بیگانهء دیگر را که چنین واجی را ظاهراً ویا واقعاً درخود دارند ؛ به این دلیل با حرف ( ت) مینویسم که ( واج ط) را در زبان خود نداریم واین یک حکم کلی است. 
۴- در مورد هست و است ، باید تأکید کرد که ظرافت معنایی آن دو را در نظر گرفت . این دو واژه که نخستین آن ( موجودیت ) را نشان میدهد و دومین تنها رابطه را نمودارمیسازد ؛ از مصدرهای ” هستن ” و ” استن ” اشتقاق یافته اند ونباید یکی پنداشت.
۵- اقلاً و اکثراً از این رو نادرست اند که در زبان تازی ، صفت فاعلی تنوین نمی پذیرد.
۶- به ، حرف جر نیست . اصولاً لغزش برخی از استادان ایرانی حتی شاد روان معین در مورد نامگذاری ( حرف ) به واژگان
نا مستقل منبعث از عدم آشنایی شان به دانش زبان شناسی است. ( به ) پیشینه است و همان گونه که نوشته اید؛ باید با کلمه پیوست نوشته نشود. این پیشینه از ” بد ” پهلوی آمده است و کلمهء نا مستقل است نه حرف ، چون حرف، تنها همان علایم الفبا اند وبس.
۸- تغیر و تغییر به یک معنی نیستند، اولی به معنای از حالی به حالی شدن و هم خشمگین شدن است و تغییر دگرگونی است که غالباً ، این دومی را به گونهء اولی مینویسند ونادرست است. 
۹- واژه شرایین ، را ، برای این باید با دو ( ی ) نوشت که براساس قاعده ، واژگان عربی که بروزن ( افاعیل ) ، ( فاعل ) و – (مفاعیل ) باشند ، همزهء آن کلمات به ( ی ) بدل میگردد مانند همین شرایین و یا مایل ، وسایل ، صایب و یا مصایب وهمانند آنها. به سلامت باشید
ناظمی