کتاب گذر در کوچه های خون و آتش جلد اول

کتاب گذر در کوچه های خون و آتش

پيشگفتار

 

پس از استقرار خونتاى تنظيمى و تسلط بربريت قرون وسطائى طالبى در افغانستان، بازارآشفتهْ كتاب را طيف و سيعى از كتب و رسالات پيرامون اوضاع و احوال وطن مان پرساخته است. متاسفانه تعدادى از آثار عرضه شده به رونق بازار آنقدر تب آلود، بيمارگونه، ملال آور، گمراه كننده، بى محتوا و فاقد رسالت هستند كه تو گوئى مولفين آنها، دستان جعلكاران، دروغبافان و صحنه پردازان تاريخ را از پشت، بسته اند.

طوريكه از مطالعهْ شمارى ازين كتب نتيجه بدست ميآيد، مولفان يا اينكه از قضايا و رويداد هاى افغانستان بخصوص طى پنج دهه اخير اطلاع دقيقى نداشتند و يا آثار معتبر بين المللى را در بارهْ افغانستان مطالعه نه نموده بودند و يا اينكه با تبارز عقده و خصومت در زير بار سليقه هاى شخصى خميده، حقايق تاريخى را مسخ كرده بخورد مردم داده اند و چيز بدتر از اّن عفت قلم و سخن را زير پا گذاشته با فرونشاندن عطش تمايلات درونى و روانى خويش به اهميت و قدسيت امانت دارى در تاريخ نويسى و واقعه نگارى، لطمه زده اند.

ولى با خرسندى كامل ميتوان گفت كه در اسناد و مدارك منتشره در مطبوعات جهانى، سيماى حوادث در افغانستان تا حد قابل ملاحظه ئى باز تاب شايسته يافته، نقش همسايگان بخصوص پاكستان و ايران ، نيروهاى اهريمنى و ارتجاعى و قدرت هاى توسعه طلب جهانى در شكل گيرى تراژيدى پايان ناپذير مردم كشور برجسته گرديده و پرده از روى مداخلات بى شرمانهْ قدرت هاى بزرگ و منطقوى در امور داخلى افغانستان دريده و تصوير روشنى از واقعيت هاى تلخ جامعه را بدست داده و به دروغ هاى شاخدار خط بطلان كشيده است.

با ذكر مطالب فوق بجاى مقدمه، خدمت خوانندگان عزيز بعرض رسانيده ميشود كه بنده در صدد آن شدم تا با استفاده از منابع و ماخذ آلمانى در مورد رويدادهاى افغانستان پس از ماه ثور سال 1371 مطابق ماه اپريل سال 1992 موادي را براي نوشتن يک کتاب تهيه بدارم. در جريان كار روى اين هدف جهت غناى هرچه بيشتر مطلب به نشرات مراجعه صورت گرفت، مسايل دلچسپى را پيدا كردم كه در وسايل اطلاعات جمعى آلمان دربارهْ افغانستان به نشر رسيده است. برعلاوه فصلنامهْ “آينهْ مطبوعات، INFO / Pressespiegel” را كه از طرف نمايندگى سازمان عفو بين المللى در آلمان (سكتور افغانستان) انتشار ميابد،منظماً بدست مياّورم كه دراّن مزيد به جمعبندى و نشر خبرها و گزارش هاى مربوط به افغانستان، مضامين منتشره در روزنامه ها ومجلات اّلمانى در بارهْ وطن ما را نيز ميگنجانند.

هرچند در بعضى موارد نويسندگان مضامين در زير سايه افكار و نظريات حاكم در جامعهْ سرمايه دارى قرار گرفته اند و در نوشته هاى خويش الفاظ و كلمات منوط به تبليغات دوران جنگ سرد را بكار برده اند، اما بآنهم اين مساله آنقدر چشمگير به نظر نمى رسد.

منبع تارنمای وزین سپیده دم

جلد اول

جـامعــه شـــناسـی اخــلاق ســیاســی نویسنده : رفیق غفار عریف Sociology of political ethics

جامعه شناسی شعبه ای از دانش های اجتماعی و یکی از شاخه های دانش سیاست است که با نگرش باریک بینانه، رفتار آدم ها را در جامعه و در گستره ی زندگی اجتماعی، بررسی و سنجش می کند. همین گونه سیاست نیز یک فعالیت اجتماعی ست، فرایندی است که در شناخت و تعریف آن: ساختار اطلاعت بیشتر دربارهجـامعــه شـــناسـی اخــلاق ســیاســی نویسنده : رفیق غفار عریف Sociology of political ethics[…]

چیستی هرج و مرج سیاسی و اجتماعی نویسنده: رفیق غفار عریف

اوضاع کنونی در جهان از کران تا کران؜؜، چنان پر از تنش؜ها و همچشمی؜های ناسازگار سیاسی- اقتصادی – راهبردی – نظامی – مرزی … میان؜: کشور؜ها؜؜، دسته؜بندی؜؜؜های فراخ دامن؜جهانی و منطقه؜؜؜؜ای ؜؜، نهاد؜ها – سازمان؜ها و اتحاد؜؜؜های سیاسی- اقتصادی – نظامی است که وضعیت زندگی انسان؜ها را درسراسر گیتی نا امن؜؜، بی ثبات؜؜، بحرانی؜؜، خطرناک اطلاعت بیشتر دربارهچیستی هرج و مرج سیاسی و اجتماعی نویسنده: رفیق غفار عریف[…]

سالروز پایه گذاری حزب دموکراتیک خلق افغانستان

خجسته باد

پنجاه و نه سال پیش به تاریخ ۱۱ / ۱۰ / ۱۳۴۳ خورشیدی – ۱ / ۱ / ۱۹۶۵ در جامعه ی بیداد زده ی افغانستان ، رخداد پایه گذاری حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، بر بنیاد خط روشن پیکار میهن دوستانه ی رزمندگان ضد بیداد گری که با پایمردی برای آزادی و آزادگی و اصول حکومت داری بر بنای قانون و عدالت اجتماعی رزمیدند ؛ سکوت سیاسی را در هم شکست.

بنیاد گذاری ح.د.خ.ا پیامد قانونمند نمودار شدن تغییر در وضعیت سیاسی در جهان ، منطقه و در افغانستان بود که پس از پایان جنگ جهانی دوم در گستره فراخ تر شکل گرفت و سبب بالارفتن آگاهی سیاسی و بیداری اجتماعی دسته های روشن فکری در کشور شد.

پیش از تأسیس ح.د.خ.ا پیکار سیاسی میهن دوستان افغانستان برای برقراری حکومت مشروطه بر بنای قانون و تمکین زمامداران به اراده ی مردم ، ارج نهادن به حقوق بشر و پایان دادن به بیداد گری ، تأثیر گذاری خود را بر روان جامعه ، در روند انتخابات دوره ی هفتم شورای ملی ، نشان داد.

پایگاه نشراتی نهاد های سیاسی در آن زمان ، افزون بر آرمان های مشروطه خواهی و قرار گرفتن در برابر بیداد گری؛ خواسته های آوردن تغییر در سیاست های اقتصادی و اجتماعی به سود توده های مردم ، احترام به حقوق و آزادی های دموکراتیک شهروندان و رعایت اصول عدالت اجتماعی را بازتاب می دادند ،که فعالیت تبلیغی آنها نقش ارزنده و فراموش ناشدنی در بیداری سیاسی مردم داشت.

تأثیر گذاری جنبش روشن فکری تا آنجا بود که شماری از اعضای آن در فرایند انتخابات برای شهرداری کابل پیروزی به دست آوردند. یک سال پس از این رویداد ، رهبران و برخی اعضای جنبش روشن فکری در روند پیکار های انتخاباتی برای دوره ی هفتم شورای ملی بسیار خوش درخشیدند و چند چهره ی سرشناس به مجلس نمایندگان راه یافتند.

درخشش سیاسی و پیروزی نمایندگان جنبش روشن فکری در انتخابات شهرداری کابل و دوره ی هفتم شورای ملی با طبیعت و خواست ارتجاع سلطنتی و حکومت خاندانی برابر نبود؛ از این رو سیاست های سرکوب کردن وپیگرد سیاسی میهن دوستان از سر گرفته شد و با خشونت و وحشیگری دستاورد های سیاسی جنبش مشروطیت را از بین بردند ، به حیات نهاد های سیاسی و فعالیت اتحادیه ی دانشجویان نقطه پایان گذاشتند ، جریده ها از نشر بازداشته شدند ، فرایند انتخابات آزاد شهرداری ها و مجلس نمایندگان به فراموشی رفت و یک بیدادگری سیاه در سراسر کشور سایه ی شوم خود را افگند.

پس از پایان سال ۱۳۴۱ خورشیدی بود که نهضت سیاسی و اجتماعی و عدالت خواه در افغانستان با شکل و مضمون جدید در آغاز به گونه ی زیرزمینی به میدان فعالیت سیاسی گام گذاشت. این پدیده ی نوین با کوشش و تلاش پیگیر وطن پرستانه ی نیرو های سیاسی آگاه کشور تا تصویب و نافذ شدن قانون اساسی در سال ۱۳۴۳ خ ، دوام پیدا کرد و با دمیدن نفس تازه زمینه ی بنیاد گذاری ح.د.خ.ا از میان حلقه های سیاسی ترقی خواه میهن فراهم شد.

بدین گونه قانونمندی بنیاد گذاری ح.د.خ.ا در آن بود که نیروهای روشندل در روند پیشبرد نبرد طبقاتی نیازمندی به یک نهاد سیاسی با نظم ، سازمانده و رهبری کننده ی پیکار انقلابی را به خاطر سمت دهی بهتر فعالیت سیاسی ، بیشتر از هر وقت دیگر درک کرده بودند.

ح.د.خ.ا در همان روز نخست حیات سیاسی خود ( در کنگره اساس گذار ) با بیرون دادن یک پیام ویژه به مردم افغانستان و تصویب پیرنگ ‌نخستین مرامنامه و اساسنامه ، به خوبی می دانست که راه دشوار گذر و پر ازخم و پیچ در پیش رو دارد و باید با همه سختی های آن در پیمودن آن گام می گذاشت.

هدف مرامی جریان دموکراتیک خلق در دو بخش :

– سیاست داخلی

– سیاست خارجی

با شعار : به خاطر رنج های بیکران مردم افغانستان ، در شماره ی نخست جریده ی خلق به نشر رسید( این سند مرامی در بایگانی رخنامه ی وزین « راه پرچم » در دسترس مطالعه ی علاقمندان قرار دارد ).

زندگی و فعالیت سیاسی ح.د.خ.ا در سال های شناخته شده به دهه ی دموکراسی با روند برخی حرکت ها و تحول های سیاسی در جامعه ، از آن زمره رویداد سوم عقرب و بزرگداشت از روز همبستگی کارگران جهان ، پیوند ناگسستنی دارد.

انبازی شخصیت های حزبی از میان هیأت رهبری حزب در فرایند گزینش نمایندگان مردم به پارلمان و راه یافتن برخی از آنان به مجلس نمایندگان ، که فرکیسیون پارلمانی حزب را به رهبری زنده نام رفیق ببرک کارمل تشکیل دادند، نشان داد که توده های مردم آهسته آهسته با پدیده ی نو و نوگرایی سازگاری می کنند و برای برنامه های سیاسی – اقتصادی – اجتماعی که با منافع آنان همخوانی داشته باشد ، جای پایی پیدا می شود ؛زیرا آزادی ، دموکراسی ، صلح ، پیشرفت اجتماعی خواست همگان ، بویژه نیرو های ملی ، مترقی ، دموکراتیک و میهن دوست بود.

فعالان ح.د.خ.ا در پایتخت و سازمان های حزبی در استان هابا سازماندهی و انبازی پویا و معنا دار در مظاهره ها ، اعتصاب های خیابانی ، مارش ها ( در روز جهانی کارگر ، مارش کارگران نفت و گاز در حوزه ی نفتی شمال کشور )، گردهمایی ها و دیگر فعالیت های سیاسی و توده ای و با در هم آمیختن شکل های پیکار سیاسی ( علنی و نهانی ) ، صنفی ، دانشجویی و پارلمانی با همدیگر حضور پر رنگ خود را در جامعه آشکار کردند و از پشتیبانی مردمی برخوردار شدند.

پایگاه نشراتی ح.د.خ.ا ( جریده خلق و جریده پرچم ) در روشنی جهان بینی علمی و دانش جامعه شناسی نوین در راه جا گیر کردن اندیشه های مبارزه ی طبقاتی و عدالت خواهی و در دفاع از آزادی ، دموکراسی ، صلح و پیشرفت اجتماعی کار روشنگری را با سودمندی به سر رسانیدند و موضع گیری حزب را در ناسازگاری با ارتجاع ، بیدادگری ، استعمار ( نو و کهنه ) ، استثمار ، امپریالیسم ، اپارتاید ، راسیسم ، فاشیسم و همه گونه های تبعیض بازتاب دادند و شمع تابان پخش آرمان ها و هدف های مردم در یک جامعه ارباب رعیتی با ساختارهای پوسیده شدند.

ح.د.خ.ا تهداب گذار و پرچمدار سازمان دموکراتیک زنان افغانستان و سازمان دموکراتیک جوانان افغانستان است. نخستین راه پیمایی و بر گزاری نشست ها در افغانستان ، در بزرگداشت از هشتم مارچ روز همبستگی بین المللی زنان پیکارجوی میهن و جهان ، روز ارج نهادن به قهرمانی فراموش ناشدنی زنان دلیر به خاطر رهایی از ستم طبقاتی و جنسیتی با نام نامی سازمان دموکراتیک زنان افغانستان به رهبری زنده نام رفیق دوکتور اناهیتا راتبزاد ، گره خورده است. همین گونه در بسیج و سازماندهی – بیداری سیاسی و اجتماعی زنان و جوانان ( دختر و پسر ) این ح.د.خ.ا بود که با برخورد دلسوزانه گام های عملی و سازنده را برداشت و وظیفه ی انقلابی خود را انجام داد.

دفاع پیگیر و سر سختانه ی ح.د.خ.ا از پیکار عادلانه ی مردم افغانستان و پشتیبانی از مبارزه ی داد خواهانه ی خلق های زحمتکش جهان ، بویژه زحمتکشان کشور های آسیایی – افریقایی و امریکای لاتین ، سبب شد که آماج تاخت و تاز نیروهای ارتجاعی و امپریالیستی قرار گیرد و با دشواری ها رو به رو شود.

حزب در یک جامعه ی عقب نگهداشته ( از نگر سیاسی – اقتصادی – اجتماعی ) آغاز به فعالیت سیاسی کرد ؛ بنابران ناگزیر بود بار دشواری های درون ساختاری را نیز به دوش بکشد و زیان های به وجود آمدن دو دستگی های درد آور ( انشعاب های سال ۱۳۴۶ و سال ۱۳۴۸ ) را تحمل کند. نا پختگی سیاسی و بی تجربه گی در کار های سازماندهی و پایین بودن فهم سیاسی و فرهنگ نوین حزبی در نزد برخی اعضای رهبری و فعالان دسته ی نخست ، آشنایی اندک آنان با دانش جامعه شناسی ، رویگردانی شماری از پیشگامان از اصول مبارزه ی سیاسی و انقلابی … مسایلی بودند که خودخواهی ها را دامن زد ، گرایش های انحرافی را به وجود آورد ، دشواری ها انبار شد و حزب را دچار دسته بندی ها کرد.

ح.د.خ.ا پس از کودتای نظامی ضد سلطنتی در ۲۶ تیر/ سرطان۱۳۵۲ خ ، از جمهوری نو تأسیس در افغانستان پذیرایی و ازبرنامه ی رسمی و سیاسی ( بیانیه ی خطاب به مردم ) دولت پشتیبانی کرد ؛ ولی در این گاهه نیز بنابر دسیسه ها و توطئه های آشکار و پنهان ارتجاع داخلی – منطقه ای و بین اللملی و امپریالیسم جهانی در ناسازگاری با نیرو های ملی – دموکراتیک و میهن دوست ، رهبری جمهوری را بر آن واداشت که روش سیاسی و سیاست رسمی خود را به خواست آنها تغییر دهد و زمینه کار و فعالیت سیاسی را بر همه سازمان های سیاسی مردمی تنگ و تنگتر کند تا اینکه قانون اساسی سال ۱۳۵۶ خ به نظام تک حزبی دولتی رسمیت داد و اختناق سیاسی را بیشتر و بیشتر کرد.

پس از قیام نظامی افسران ارتش در هفتم اردیبهشت /ثور۱۳۵۷ خ و انتقال یافتن نمادین قدرت به ح.د.خ.ا ، با گذشت یکی دو ماه وضعیت سیاسی در کشور به گونه ی تغییر خورد که اخلاق سیاسی و ادب اجتماعی شرم زمانه شده بود ؛ میهن ، مردم و جامعه به سوی نابودی برده می شد ؛ زیرا منش فردی و گروهی جای خرد جمعی ، اندیشه ی سالم ، اراده ی اکثریت و آرمان دفاع از مردم را گرفته بود . ماجراجویی ،خشونت ، بیدادگری ، روش های فاشیستی و برخورد های ماکیولیستی جلادان سیاسی شیرازه ی زندگی هزار ها در هزار انسان هدفمند و بیگناه را ، از زمره اعضای پاکنهاد ح.د.خ.ا را از هم فرو پاشید و پایه های علمی و اجتماعی حزب را که پیش از این بر دفاع از مردم استوار بود ، لرزان و بی پشتوانه کرد.

عملکرد های خونین و جنون آمیز ، زورگویی ، عوام فریبی ، تبهکاری های سازمان یافته با به دوران انداختن شعار های بی ماهیت و شوک آور : “ نابغه ی شرق “ ، “ قوماندان سپیده دم انقلاب “ ، “ دیکتاتوری دموکراتیک نظامیان “ ، “ دیکتاتوری پرولتاریا “ ، “ دموکراسی خلقی “ ، “ شاگرد وفادار “ … نشانه ی از آن بودند که سراسر جامعه را بلای خود خواهی و خود بزرگ بینی فرا گرفته و همه ارزش های انسانی را می بلعد.

سیاست های تبهکارانه ی که زمامداران به آن چسبیده بودند ، سبب شد که مردم با حزب نباشند و حاکمیت به قهقرا برود و راه برای سرباز گیری از سوی ارتجاع و امپریالیسم باز شود و دسته های خرابکار و آدمکش بر بنیاد برنامه های اسارت آور دهه ی پنجاه خورشیدی ( دهه ی هفتاد ترسایی ) در خاک پاکستان و اندکی پس از آن در ایران اسلامی ، در پایگاه های نظامی پرورش یابند و آموزش دهشت افگنی ببینند و به افغانستان کسیل داده شوند . بدین شیوه بود که افغانستان به مانند زمان « بازی بزرگ » با هزینه کردن هزار ها میلیون دالر میدان همچشمی های ابر قدرت ها شد.

و اما با سرنگون شدن دستگاه خود کامه و پایان سلطه ی خونین یک باند خطرناک و آدمکش در ششم دی / جدی ۱۳۵۸خ افغانستان از سراشیب یک سقوط وحشتناک نجات یافت . این پیروزی مرهمی شد بر زخم های مردم داغدیده ی کشور که در زیر پاشنه های یک دسته ی جانی زجر می کشیدند. در کنار نجات یافتن مردم ، ح.د.خ.ا نیز از خطر نابودی رهایی یافت ؛ ولی افسوس و صد افسوس که بسیاری از فرزندان میهن ( دانشمندان ، کارمندان کشوری و لشکری ، روشن فکران مترقی،آگاهان سیاسی ، دانشجویان ، دانش آموزان ، کارگران ، دهقانان عالمان دینی و دیگر شهروندان ) یا در زیر شکنجه جان سپردند و یا تیر باران شدند و یا در پولیگون ها به زیر خاک رفتند.

پس از به زیر انداخته شدن میر غضبان تاریخ در ششم دی/جدی ۱۳۵۸ خ ، رهبری حزبی هر آنچه در توان داشت برای جلب همکاری فرزندان میهن انجام داد تا زخم هایی که بیداد گران زده بودند ، مرهم گذاری شود ؛ ولی درد و غمی که به مردم آورده بودند ، بسیار بزرگ بود و نمی شد به زودی از بین برود.

با وجود دشواری ها و بیماری های جناحی درون حزبی میراث گذشته ، همچنان شکل گیری گروه بندی های تازه و پیدایش گرایش های خود خواهانه ، همراه با کارشکنی ها و ایجاد مشکل ها در فعالیت سیاسی به هدف خرابکاری و سست کردن روند مبارزه ی حزب ؛ ح.د.خ.ا توانست تا نیمه ی نخست دهه ی شصت خورشیدی با صفوف منظم و ثبات نسبی ، با جلب همکاری بخش هایی از مردم به کار و زندگی خود ادامه بدهد.

همگام با کار و پیکار میهن دوستانه و تلاش و کوشش های صادقانه ی اعضای شرافتمند حزب که هدف دیگری ، جز خدمت بی آلایشانه به وطن و مردم نداشتند ؛ شوربختانه شماری از بیماران بار دیگر ح.د.خ.ا را دچار بیماری واگیر کردند و شیرازه ی آن را با راه اندازی یک کودتای درون حزبی در هم شکستند. درام این کودتا پیش از پیش به دستان ناپاک گرباچف – شواردنازدی – رونالد ریگن – جنرال ضیاء الحق نوشته شده بود و برای روی صحنه آوردن آن نیز پیش از پیش پادو ها را به کار گماریده بودند.

پس از تبهکاری ۱۴ اردیبهشت / ثور ۱۳۶۵ خ علیه رهبری ، فعالان و رده های پایینی ( اعضای پاکنهاد ، آگاه ، اصولی ، وفا-دار به آرمان ها ، مدافع راستین میهن و مردم ) بار دیگر به سان پیش از ششم دی / جدی ۱۳۵۸ خ کاربرد زور ، چوب و چماق ، نظامی گری ، سلب حقوق و آزادی های حزبی ، تهدید ، پیگرد ،بازداشت ، به زندان افگندن ، سبک دوش کردن از وظیفه ، فرستادن سازماندهی شده و بی برگشت به جبهه های جنگ …در ناسازگاری با اساسنامه ی حزب از سر گرفته شد.

رهبران کودتایی اصول زرین اراده و خرد جمعی را کنار زدند و به جای آن خواست و اراده ی فردی و گروهی را بالا کشیدند و با باد کردن سخنان فریبنده ، با چرخش ۱۸۰ درجه ای به راستگرایی هدف ها و آرامان ها و برنامه را زیر پا گذاشتند و دستوری حزب را از گوهر و ماهیت سیاسی رزمی و انقلابی تهی کردند.

فرایند گزینش نمایندگان در مرکز ، شهر ها و شهرستان ها برای انبازی در دومین کنفرانس سراسری فرمایشی حزب ، همچنان دومین کنگره ی فرمایشی ح.د.خ.ا نشان داد که رهبران کودتایی تازه به دوران رسیده و خاطر خواهان آنان هیچگونه عزت و اعتباری در نزد اعضای حزب ندارند. در این دو نشست به بسیاری نمایندگان برگزیده شده از سوی سازمان های حزبی اجازه ی شرکت داده نشد ؛ در عوض نفرین شده ها ، چک چکی ها ، مهره های بد نام و آلوده به فساد به کمک لباس شخصی های امنیت دولتی به داخل تالار آورده شدند.

در دومین کنگره با نام ح.د.خ.ا و اندیشه های مبارزه ی طبقاتی و اصل های دفاع از منافع زحمتکشان وداع گفته شد و با دستبرد به افتخار تاریخی دیگران ، بر حزب نام « حزب وطن »را گذاشتند.

کودتا چیان ۱۴ اردیبهشت / ثور ۱۳۶۵ خ با وجود خوش خدمتی و معامله گری ، تسلیم طلبی و سر کوفتن به آستان ارتجاع و امپریالیسم هر چه کردند اعتماد هیچکس را به دست آورده نتوانستند و در فرجام پس از ضربه زدن های مهلک به حزب با پیشه کردن فرار و خیانت ستون فقرات آن را شکستند.

پس از نشستن گروه های جنگی بر سریر قدرت یک شمار جفا کاران رده ی نخست رهبری ح.د.خ.ا بدون درک مسؤولیت تاریخی خود به پیشگاه مردم و میهن ، حزب و مبارزه ی سیاسی را در باتلاق تباهی و در بی سرنوشتی به حال خود رها کردند ؛ شماری دیگری در اینجا و آن جا به تجارت سیاسی پرداختند و با پررویی ویژه بر گذشته ی سیاسی خود خط بطلان کشیدند ؛ بخشی هم از حزب رویگردان شده به تنظیم ها پیوستند ؛ برخی ها بر آستان ستم سرمایه زانو زدند و به سختی در بد گویی ازحزب نام کشیدند. این تنها لشکر رده های پایینی و فعالان آگاه بودند که با استواری و اراده ی خلل ناپذیر به مانند گذشته ، باصداقت و صمیمیت از حقیقت راه حزب و آرمان های سترگ و انسانی آن دفاع بعمل آوردند.

افتخار و شرف بر این رفقای همرزم !

درست است ، نظام سیاسی که زمانی ح.د.خ.ا آن را رهبری می کرد ، از پیامد سازشکاری ، معامله گری و تسلیم طلبی فرو پاشید ؛ ولی ح.د.خ.ا در وجود هزار ها رهرو صادق و شرافتمند و پای بند به اصول مبارزه ی طبقاتی و آرمان های والای رهایی انسان زحمتکش و باورمند به اصل های برابری ، آزادی ، دموکراسی ، صلح ، همبستگی جهانی زحمتکشان ، همزیستی مسالمت آمیز ، عدالت و پیشرفت اجتماعی … زنده و فعال است و فرزندان راستین این حزب هنوز پیکار انقلابی را بر ضد ارتجاع ، بیدادگری ، استعمار ( کهنه و نو ) ، استثمار ، امپریالیسم ، فاشیسم ، اپارتاید ، صیهونیسم، همه گونه های تبعیض و ستمگری … پایان یافته نمی دانند.

برنامه نوین و اساسنامه ی نوین ح.د.خ.ا راهنمای عمل فرزندان راستین این حزب ، است.

در سی و دو سال پسین آنچه در افغانستان گذشت ، همگان در بوته ی داوری و محک تاریخ آزمایش شدند و در نتیجه تباهی مردم و بربادی میهن را به نمایش گذاشت. هیچکس نمی تواند کارنامه های سیاه و زشت ( وحشت ، دهشت ، آدمکشی ، راهزنی ، چپاولگری ، آدم ربایی ، آتش افروزی ، ویران گری ، انفجار ، انتحار ، بمب گذاری ، فرش ماین ها … ) گروه های اشرار ( تنظیم ها و طالبان ) ، همچنان فساد ، دزدی ، تبهکاری ، فحشا ، چپاول گری ، زورگویی ، بی کفایتی و همه زشتی های ضد انسانی که تکنوکرات ها و کارمندان رده های رهبری در نظام شبه دموکراسی به نام جمهوری اسلامی به آنها شهره شده آند،پرده پوشی کند.

حزب دموکراتیک خلق افغانستان و فرزندان راستین و فداکار آن با سربلندی و افتخار بسیار سخنان خوب برای گفتن دارند.

زنده باد مردم رنجدیده ی افغانستان !

زنده باد حزب دموکراتیک خلق افغانستان !

پیروز باد پیکار انقلابی در راه رهایی از بیدادگری !

آزادی ، دموکراسی ، صلح ، عدالت و پیشرف اجتماعی آینده ی درخشان همه انسان های روی زمین را می سازد !

( پایان )
نویسنده:غفار عریف
۳۰ / ۱۲ / ۲۰۲۳ 

هفت کلکسیون تاریخی از هفت سال نشرات روزنامه حقیقت انقلاب ثور ۱۳۵۸-۱۳۶۴ خورشیدی Seven historical collections from the seven years of publication of Haqiqat inqlab saur newspaper, 1986-1980

    راه پرچم افتخار دارد که به ادامه باز پخش روزنامه حقیقت انقلاب ثور، برای اولینبارکلکسیون های این روزنامه را از طریق صفحه انترنتی راه پرچم در اختیار علاقمندان قرار میدهد. روزنامۀ حقیقت انقلاب ثور بعد از تاریخ ۱۲ سنبله به حیث ارگان کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان ناشر اعلامیه ها، تصامیم وموضعگیری اطلاعت بیشتر دربارههفت کلکسیون تاریخی از هفت سال نشرات روزنامه حقیقت انقلاب ثور ۱۳۵۸-۱۳۶۴ خورشیدی Seven historical collections from the seven years of publication of Haqiqat inqlab saur newspaper, 1986-1980[…]

روز سیاه نویسنده: رفیق غفار عریف

از آغاز سده؜ی بیست و یکم تا این دم، تاریخ چه پیش آمدهای شگفتی را در سرزمین خورشید، درج برگ؜های روزگار کرده است که همه و همه برای شهروندان (سوای یک رویداد: به زیر انداختن گروه طالبان از قدرت در سال۲۰۰۱ ) بسیار دردآور و آزار دهنده رقم خورده است. پس از یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱، اطلاعت بیشتر دربارهروز سیاه نویسنده: رفیق غفار عریف[…]

پرونده‌ی پیدا؟ (داستان کوتاه) نویسنده : رفیق غفار عریف

  بامداد خوشایند روز شنبه بود. هوای خوب، آسمان صاف و روشن و سپیده‌ی صبگاهی از لحظه‌های دلپذیر سخن می‌گفتند و روز داشت آهسته آهسته شروع به دربرکشیدن قرص خورشید می‌کرد. نیزه‌های گل زرد آرام آرام همه جا را نشانه می‌گرفتند و گرما و نور نثار می‌کردند و دقیقه‌ها پشت سر هم لذت بخش می‌شدند. اطلاعت بیشتر دربارهپرونده‌ی پیدا؟ (داستان کوتاه) نویسنده : رفیق غفار عریف[…]

مجموعه «آوای گل سرخ» گزیده‌ای از سروده‌های رفیق نور سنگر باز تایپ و تدوین دیجیتال : رفیق قاسم آسمایی بازبخش: انتشارات راه پرچم

گردانندگان سخت کوش، روشندل، روشن اندیش و با رسالت برگ تابناک «راه پرچم» پیوست به کارکردهای ارزشمند و ماندگار خود در بخش ادب و فرهنگ، اینک دست به کار نیک و ستودنی دیگری زده اند و گزیده‌ای از سروده‌های یک چکامه گوی را که قلبش پر از نور صفا و لبریز از دلباختگی به انسان اطلاعت بیشتر دربارهمجموعه «آوای گل سرخ» گزیده‌ای از سروده‌های رفیق نور سنگر باز تایپ و تدوین دیجیتال : رفیق قاسم آسمایی بازبخش: انتشارات راه پرچم[…]

سیری برمصاحبه ی رزاق مأمون با صبور الله سیاسنگ نویسنده : رفیق عارف عرفان

آقای صبورالله سیاه سنگ از تبارنویسندگان خرد ورز و یکی از پژوهشگران جامعه فرهنگی ما است که، مستدام وبطرزی سرشار، در عرصه های بزرگ رسانه ای و پردازش به ریشه های رخداد ها و بحران های نزدیک به نیم قرن اخیر، انرژی مصرف نموده وداشته های عظیمی را برای نسل های کنونی وفردای جامعه ی اطلاعت بیشتر دربارهسیری برمصاحبه ی رزاق مأمون با صبور الله سیاسنگ نویسنده : رفیق عارف عرفان[…]

هـیاهـوی بسـیار بـرای هــیچ نویسنده: رفیق غفار عریف

{ یادداشت : “ هیاهوی بسیار برای هیچ “ عنوان نمایشنامه کمیدی ، اثرویلیام شکسپیر است که در سال ۱۹۹۳ به همین نام ، در امریکا فیلمی نیزساخته شده است .} پس از تلاش و تکاپوی فراوان ، سرانجام کتاب “ پروندهٔ ناپدید “ تألیف جناب صبور الله سیاسنگ را به تاریخ ۱۹ / ۴ اطلاعت بیشتر دربارههـیاهـوی بسـیار بـرای هــیچ نویسنده: رفیق غفار عریف[…]

بـحــران فــراگــیـر نویسنده رفیق غفار عریف

چند گاهی است که شهروندان افغانستان با خوف و بیم، دشوار ترین روز های زندگی را آزمایش می کنند؛ زیرا تبهکاری های یک دسته ی بد سرشت به رهبری یک آدم بی آزرم و مردم فریب ( دماگوگ) نشسته بر سریر حکمروایی، پایه های نظام سیاسی را سست و لرزان کرد تا اینکه با گریز اطلاعت بیشتر دربارهبـحــران فــراگــیـر نویسنده رفیق غفار عریف[…]

زنده گی ، مبارزه و کار ببرک کارمل در گذرگاه تاریخ مستند Babrak Karmal’s life, struggle and work in the passage of documentary history

, 2021 زمان هر قدر میگذرد، گرد های ریخته شده بر آیینه تاریخ پاکتر شده و صداقت و شهامت و آگاهی زنده یاد ببرک کارمل عزیز بر همه جهانیان به اثبات میرسد. او نه تنها یک رهبر شایسته برای زحمتکشان افغانستان بود که، یک انترناسیونالیست وفادار به اندیشه های انسانی پرولتاریا و معتقد به جهان اطلاعت بیشتر دربارهزنده گی ، مبارزه و کار ببرک کارمل در گذرگاه تاریخ مستند Babrak Karmal’s life, struggle and work in the passage of documentary history[…]

در پاکستان چه میگذرد؟! نویسنده : رفیق غفار عریف

شکست سلطۀ استعمارانگليس درنيم قارۀ هند سرگذشت عجيبی دارد. درآغاز، پيش ازحصول استقلال سياسی، انگليس ها درجريان جنگ جهانی دوم « ازسرزمين هند بمثابۀ پايگاه عمليات خويش استفاده بعمل آوردند وحدود دومليون سربازهندی درجهت اهداف انگليس، درجنگ اشتراک ورزيدند.» حزب کانگرس برآن شد که الی استقرار يک جکومت ملی وبدست آوردن آزادی کشور، کمپاين تبليغاتی، اطلاعت بیشتر دربارهدر پاکستان چه میگذرد؟! نویسنده : رفیق غفار عریف[…]

فهرست کتاب ها در کتابخانه راه پرچم (کلکسیون های جراید و کتا ب های سیاسی،تاریخی، پژوهشی ،ادبی و … ) هر روز با کتاب جدید

  ببرک کارمل « تحکیم حزب و پیوند آن با خلق » جزوه بیانیه رفیق ببرک کارمل در محفل برافراشتن بیرق گزارش های رفیق ببرک کارمل به پلینوم های حزب دموکراتیک خلق افغانستان ببرک کارمل دولت حزب و مردم ببرک کارمل «به سوی جامعۀ نوین» یا سوسیالیسم یا توحش؛ تاریخ‌نگاری به مدد نشریات چپ افغانستان اطلاعت بیشتر دربارهفهرست کتاب ها در کتابخانه راه پرچم (کلکسیون های جراید و کتا ب های سیاسی،تاریخی، پژوهشی ،ادبی و … ) هر روز با کتاب جدید[…]

گفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب “رها در باد” نویسنده : رفیق غفار عریف

  “رها در باد” نام کتاب زفت و کلفتی است، دارای (27) فصل، (784) برگه، تألیف خانم ثریا بها، چاپ نخست سال 2012 ترسایی – 1391 خورشیدی که از سوی بنگاه نشراتی “شرکت کتاب” در ایالات متحده ی امریکا، در کاغذ شکری رنگ (اخباری) به چاپ رسیده است.           کتاب را محترم محمد کاظم کاظمی، ویرایش اطلاعت بیشتر دربارهگفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب “رها در باد” نویسنده : رفیق غفار عریف[…]

در بازار سوداگری حرفهای فرسوده و سترون نویسنده: رفیق غفار «عریف»

در بازار سوداگری حرفهای فرسوده و سترون   نویسنده: رفیق غفار «عریف»   دروقت لول خوردن، بنگر چه در تلاش اند گرم اند و تند و تيز اند، مانا که ديگ آش اند در پيش رو عبوس اند، در پشت سر بشاش اند يک روز خود فروش اند ، يک روز خود خرنده باد اين اطلاعت بیشتر دربارهدر بازار سوداگری حرفهای فرسوده و سترون نویسنده: رفیق غفار «عریف»[…]

متن مصاحبه اختصاصی رفیق غفار عریف با رفیق دکتورس اناهیتا راتبزاد پرچمداربزرگ ،مادر مبارز، شجاع وپیشقدم تاریخ معاصر ما

«برگ ویژه ازآرشیف» به مناسبت یادبود از پرچمداربزرگ ،مادر مبارز، شجاع وپیشقدم تاریخ معاصر ما جاوید نام دوکتورس اناهیتا راتبزاد برای مطالعه به تصویر پایینی کلیک نماید.                       درتاریکی بزاد وبسی روشنی فشاند  درتاریکی برفت وزخود روشنی بماند (مواج) زندگی ‌نا مه‌ ای روانشاد دکتورس اطلاعت بیشتر دربارهمتن مصاحبه اختصاصی رفیق غفار عریف با رفیق دکتورس اناهیتا راتبزاد پرچمداربزرگ ،مادر مبارز، شجاع وپیشقدم تاریخ معاصر ما[…]

رفیق غفار عریف (( نپنداری که مردِ امتحان مُرد ؟! ))

                                     دارد پشتم ز وعدۀ خام تو خم                              بارد چشمم ز بردن نام تو نم                              تا کرد قضا حديثم از کام تو کم                              هرگز نروم به گام در دام تو دم                                                           (حکيم سنايی غزنوی)                آخ ! که چه اطلاعت بیشتر دربارهرفیق غفار عریف (( نپنداری که مردِ امتحان مُرد ؟! ))[…]

خيبرشهيد ( به ياد بود خاطرۀ همرزم جانباخته جاوید ام ! )

رفیق غفار « عریف » به ياد بود خاطرۀ همرزم جانباخته جاوید ام ! شامگاه 27 حمل 1357 ، آدمکشان حرفوی وتبهکاران سنگدل ، يکی ازنخبگان جنبش انقلابی مردم افغانستان را سربه نيست کردند وکارنامۀ سياه و ننگين ديگری را ثبت تاريخ مبارزات حق طلبانۀ وطنپرستان کشورما نمودند. دراين روز حزين ، جنايتکاران روزگار وجانيان اطلاعت بیشتر دربارهخيبرشهيد ( به ياد بود خاطرۀ همرزم جانباخته جاوید ام ! )[…]

غروب خورشيد و يا کوله بارکژبينی و بد انديشی

رفیق غفارعريف « غروب خورشيد» ويا کوله بارکژبينی و بد انديشی   مکثی بر رسالۀ بارق شفیعی                      هرآن کس که انديشۀ بد کند                                              به فرجام بد با تن خود کند                     به دل نيز انديشۀ بد مدار                                            بد انديش را بد بود روزگار                                                                              ” فردوسی”          « غروب خورشيد» نام رساله ای بلند بالايی است، درهشتاد ودو اطلاعت بیشتر دربارهغروب خورشيد و يا کوله بارکژبينی و بد انديشی[…]

خيبرشهيد (جنايت خصم کينه توز)

رفیق غفارعريف جنايت خصم کينه توز غم گرد دل پر هنران می گردد شادی همه بر بی خبران می گردد زنهار! که قطب فلک دايره وار در ديدۀ صاحب نظران می گردد ” فخر الدين عراقی” و باز درگردش ايام، موقع آن فرارسيد تا ياد و خاطرۀ همرزم شهيد راه حزب مان را گرامی داريم اطلاعت بیشتر دربارهخيبرشهيد (جنايت خصم کينه توز)[…]

رزمنده گان راه پرچم سرود سپاهیان انقلاب

سرود ماندگار سپاهیان انقلاب اهدا به آنهایی که پرچم مبارزه را به زمین نگذاشته اند. درود آتشین به راهیان انقلاب ! درود برشما ! سپاهیان انقلاب ! شما که با درفش سرخ حزب تان به جنگ بی امان می روید…. درود بر شما فدائیان انقلاب شما زگرمی فضای دوستان زناز شوخ دختران شهر تان بریده اطلاعت بیشتر دربارهرزمنده گان راه پرچم سرود سپاهیان انقلاب[…]

سرنوشت (مجموعهْ داستان هاى كوتاه)

سرنوشت  (مجموعهْ داستان هاى كوتاه)   غفار عریف   جهت مطالعه کتابهای رايگان لطفا به عکس کليک کنيد.                                                                           اطلاعت بیشتر دربارهسرنوشت (مجموعهْ داستان هاى كوتاه)[…]

به اّن به چه عنوانى بايد قضاوت كرد؟!

به اّن به چه عنوانى بايد قضاوت كرد؟! غفار عریف       در اين سالهاى پر از رنج و عذاب و درد بخصوص پس از استقرار خونتاى “مجاهد” و دهشت “طالبى” و حكومت موقت انتقالى ميوهْ توافقات “بن”، بازار كتاب را فراّوردهاى ادبى و تاريخى عدهْ از قلم بدستان مسلكى و اّثار شمارى از تاريخ اطلاعت بیشتر دربارهبه اّن به چه عنوانى بايد قضاوت كرد؟![…]

کتاب گذر در کوچه های خون و آتش جلد اول

کتاب گذر در کوچه های خون و آتش پيشگفتار   پس از استقرار خونتاى تنظيمى و تسلط بربريت قرون وسطائى طالبى در افغانستان، بازارآشفتهْ كتاب را طيف و سيعى از كتب و رسالات پيرامون اوضاع و احوال وطن مان پرساخته است. متاسفانه تعدادى از آثار عرضه شده به رونق بازار آنقدر تب آلود، بيمارگونه، ملال اطلاعت بیشتر دربارهکتاب گذر در کوچه های خون و آتش جلد اول[…]

کتاب گذر در کوچه های خون و آتش « جلد دوم »

کتاب گذر در کوچه های خون و آتش جــلد « دوم » مترجم غفار عریف لطفاً برای مطالعه روی عکس بالایی کلیک نماید پيشگفتار پس از استقرار خونتاى تنظيمى و تسلط بربريت قرون وسطائى طالبى در افغانستان، بازارآشفتهْ كتاب را طيف و سيعى از كتب و رسالات پيرامون اوضاع و احوال وطن مان پرساخته است. اطلاعت بیشتر دربارهکتاب گذر در کوچه های خون و آتش « جلد دوم »[…]

اصالت و رسالتمندی يک حزب سياسيی در چيست؟

  غفار عريف                    اصالت و رسالتمندی يک حزب سياسيی در چيست؟          در روند مبارزات طبقاتی زحمتکشان و جنبشهای رهايی بخش ملی و استقلال طلبانۀ ضد استبدادی وضد استعماری ملل  و درگسترۀ  دگرگونی های بزرگ بين المللی بسود نيروهای مترقی در جهان ،پيش کسوتان و راهيان راه سپيد نبردهای انقلابی ، پيوسته روی حضور فعال اطلاعت بیشتر دربارهاصالت و رسالتمندی يک حزب سياسيی در چيست؟[…]

متن مصاحبه اختصاصی رفیق غفار عریف با رفیق دکتور اناهیتا راتب زاد

          درتاریکی بزاد وبسی روشنی فشاند  درتاریکی برفت وزخود روشنی بماند (مواج) زندگی ‌نا مه‌ ای روانشاد دکتورس اناهيتا « راتب‌ زا د » اناهيتا راتب ‌زاد در اکتبر ۱۹۳۱ میلادی در کابل در يک خانواده‌ای اهل نظر وسياست زاده شد. پدرش احمد راتب خواهرزاده محمود طرزی یک نویسنده ء توانا اطلاعت بیشتر دربارهمتن مصاحبه اختصاصی رفیق غفار عریف با رفیق دکتور اناهیتا راتب زاد[…]

دروغ شاخدار؟ !

دروغ شاخدار؟ !  نسيمِ صبح، بوی گل پراگند افق دریای از نور است و لبخند دل افروزان شادی را صلا زن سيه کاران غم را در فرو بند “فریدون مشيری” از مدت چند هفته بدين طرف، در شبکه ی جهانی اینترنت، در سايت “آريايی” و تار نماهای ديگر، نبشته ی دنباله دار، زير عنوان “حفيظ اطلاعت بیشتر دربارهدروغ شاخدار؟ ![…]

در این زمانه!

     غفار عریف                              در این زمانه!       در یک صبح دل انگیز،       با احساس غریبانه ای، به وسعت یک دشت پهناور و با دنیایی از بیم و امید:       ـ پنجره ی قلب اندوهگینم را، روی بروی پنجره ی خانه ی آفتاب – مهتاب اطلاعت بیشتر دربارهدر این زمانه![…]

مقالات،نقد و تحلیل های رفیق غفار عریف نویسنده و سیاستمدار توانا

مقالات،نقد و تحلیل های رفیق غفار عریف نویسنده و سیاستمدار توانا را در تارنما های ذیل نیز میتوانیدمطالعه نماید. لطفاً به روی عکس کلیک نماید. غفار عريف تعداد مقالات در سپیده دم 131 چه سوگ بزرگی  1 رضا براهنی ستاره ی تابناک و زبان آور ادبیات پارسی در بامداد پنجم فروردین ۱۴۰۱خ (۲۶ / ۳ اطلاعت بیشتر دربارهمقالات،نقد و تحلیل های رفیق غفار عریف نویسنده و سیاستمدار توانا[…]

« غروب خورشيد» ويا کوله بارکژبينی و بد انديشی

غفارعريف    « غروب خورشيد» ويا کوله بارکژبينی و بد انديشی   مکثی بر رسالۀ بارق شفیعی                      هرآن کس که انديشۀ بد کند                                              به فرجام بد با تن خود کند                     به دل نيز انديشۀ بد مدار                                            بد انديش را بد بود روزگار                                                                              ” فردوسی”          « غروب خورشيد» نام رساله ای بلند بالايی است، درهشتاد ودو اطلاعت بیشتر درباره« غروب خورشيد» ويا کوله بارکژبينی و بد انديشی[…]

گفتنی های لازم و ضروری درباره ی: کتاب ” رها درباد ” ( بخش بيست و يکم و پايان کلام )

گفتنی های لازم و ضروری درباره ی: کتاب ” رها درباد ” ( بخش بيست و يکم و پايان کلام )             ادوارد مورگان فورستر نويسنده ی ( رمان نويس ) شهير انگليسی، راجع به انسانهای فاضل و اهل فضل و کمال، سخنان نغزـ لطيف و دلپذيری دارد؛ خالی از دلچسبی نخواهد بود، هرگاه اطلاعت بیشتر دربارهگفتنی های لازم و ضروری درباره ی: کتاب ” رها درباد ” ( بخش بيست و يکم و پايان کلام )[…]

گفتنی های لازم و ضروری درباره ی : کتاب ” رها درباد ” ( بخش بيستم )

( غفار عريف ) گفتنی های لازم و ضروری درباره ی : کتاب ” رها درباد “ ( بخش بيستم )  اندری گيده (Andre Gide ) نويسنده ی فقيد فرانسوی، چه خوب گفته است:           « بيم و هراس [ واهی ، خيالی، خود ساخته و خود پرداخته ] که ما به واسطه ی آن اطلاعت بیشتر دربارهگفتنی های لازم و ضروری درباره ی : کتاب ” رها درباد ” ( بخش بيستم )[…]

گفتنی های لازم و ضروری درباره ی : کتاب ” رها در باد ” (بخش نزدهم )

(غفار عريف )             گفتنی های لازم و ضروری درباره ی : کتاب ” رها در باد “ (بخش نزدهم )           اما نوئل کانت ، فيلسوف آلمانی را عقيده برآن بود :           «آن عملی خوب تلقی می گردد که ازروی حسن نيت وطبق وظيفه انجام داده شود.»           بدون شک دراين گفته ی اطلاعت بیشتر دربارهگفتنی های لازم و ضروری درباره ی : کتاب ” رها در باد ” (بخش نزدهم )[…]

گفتنی های لازم و ضروری در باره ی کتاب « رها در باد » ( بخش هژدهم )

غفار عریف گفتنی های لازم و ضروری در باره ی کتاب « رها در باد » ( بخش هژدهم )         روبرت ليوند، جامعه شناس فقيد امريکايی گفته ی پرارزش و نغزی دارد:          « باور کردن به يک دروغ ، دروغی که انسان آن را صدها بار شنيده ، کار آسان است؛ نسبت به اطلاعت بیشتر دربارهگفتنی های لازم و ضروری در باره ی کتاب « رها در باد » ( بخش هژدهم )[…]

گفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب “رها در باد” ( بخش هفدهم )

غفار عریف     گفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب “رها در باد” ( بخش هفدهم )             ادبیات عرفانی پارسی – دری، انسان را در روند تاریخی زندگی بشری، با چهره های آشنا می سازد که آنان به علت عدول از حقیقت، راستی و پاکی و دوری گزینی از اطلاعت بیشتر دربارهگفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب “رها در باد” ( بخش هفدهم )[…]

گفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب “رها در باد” (بخش شانزدهم)

غفار عریف   گفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب “رها در باد” (بخش شانزدهم)             ماجراجویی های تصنعی پی در پی و برنامه ریزی های سنجیده شده پشت سر همدگر، مواد برای پی ريزی سناریوی یک درامه ی مضحک دیگر، با رنگ و بوی خوش خدمتی های چاکر منشانه به اطلاعت بیشتر دربارهگفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب “رها در باد” (بخش شانزدهم)[…]

گفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب “رها در باد” (بخش پانزدهم)

غفار عریف     گفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب “رها در باد” (بخش پانزدهم)             در آثار عرفانی فارسی ـ دری آمده است: حضرت خضر (ع) از اثر نوشیدن آب حیات، زندگی جاوید یافت. از این رو، یادش و نامش در جایگاه هادی آگاه از راه و رسم منزل اطلاعت بیشتر دربارهگفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب “رها در باد” (بخش پانزدهم)[…]

گفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب “رها در باد” (بخش چهاردهم)

  گفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب “رها در باد” (بخش چهاردهم)     «این داعی، مقلد نباشد … بسیار درویشان عزیز، دیدم، و خدمت ایشان، دریافتم، وفرق میان صادق و کاذب، هم از روی قول و هم از روی حرکات، معلوم شده، تا سخت پسندیده و گزیده نباشد، دل این ضعیف، اطلاعت بیشتر دربارهگفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب “رها در باد” (بخش چهاردهم)[…]

گفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب ” رها در باد ” (بخش سیزدهم)

غفار عریف   گفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب ” رها در باد “ (بخش سیزدهم)         سخن را با نقل قولی از جان کولمن، در باره ی «عملیات پنهانی» آغاز می داریم. زیرا حوادثی که پس از پیروزی قیام نظامی هفتم ثور 1357 و پیش از آن در افغانستان اطلاعت بیشتر دربارهگفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب ” رها در باد ” (بخش سیزدهم)[…]

گفتنی ها لازم و ضروری در باره ی: کتاب ” رها در باد ” (بخش دوازدهم)

غفار عریف   گفتنی ها لازم و ضروری در باره ی: کتاب ” رها در باد “ (بخش دوازدهم)            لاوتسو (Laotso) فیلسوف چینایی که در سده ی سوم و چهارم قبل از میلاد می زیست، گفته است:           « انسان نجیب و پر ارزش عاری از خصلت جنگ طلبی ( اطلاعت بیشتر دربارهگفتنی ها لازم و ضروری در باره ی: کتاب ” رها در باد ” (بخش دوازدهم)[…]

گفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب ” رها در باد ” (بخش یازدهم )

غفار عریف گفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب ” رها در باد “ (بخش یازدهم )         « جمعی درس معارف و سلوک می گویند، و خود بویی از معنی شفقت بر دماغ ایشان نورزیده است، و برخی نسخه از عالم اخلاق نوشته اند، و احسانی از استعداد شان نبالیده. شخص درس اطلاعت بیشتر دربارهگفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب ” رها در باد ” (بخش یازدهم )[…]

گفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب ” رها در باد” (بخش دهم)

غفار عریف   گفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب ” رها در باد” (بخش دهم)          احسان طبری، آن آزاده مرد، درد آگاه و دانش پرور پاکدل که نقد جان را در پای دفاع از حقیقت و عدالت گذاشت و تیغ آلوده بخون و چرکین جهالت و تحجر به زندگی پرُبارش خاتمه اطلاعت بیشتر دربارهگفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب ” رها در باد” (بخش دهم)[…]

گفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب “رها در باد ” بخش نهم

غفار عریف گفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب “رها در باد “ بخش نهم           در قسمتی از دیدگاه دکتر علی شریعتی، نظریه پرداز دینی و فلسفی در جمهوری اسلامی ایران، پیرامون شعر و اندیشه ی اقبال لاهوری، چنین می خوانیم:          « هر روز که می گذرد، فاجعه ها آن چنان اطلاعت بیشتر دربارهگفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب “رها در باد ” بخش نهم[…]

گفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب ” رها در باد ” (بخش هشتم )

  گفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب ” رها در باد “ (بخش هشتم )            در داستان های اساطیری و پهلوانی، در شاهنامه ی استاد طوس زنان نیز در حادثه آفرینی ها و بروز وقایع جالب، نقش داشته اند.          از آن جمله، سودابه دختر شاه  و زن دوست داشتنی اطلاعت بیشتر دربارهگفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب ” رها در باد ” (بخش هشتم )[…]

گفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب “رها در باد” (بخش هفتم)

غفار عریف     گفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب “رها در باد” (بخش هفتم)                     فکاهی های سردرگم، لطیفه های بی نور و نمک و قصه ی ” الف لیلی” در کتاب ” رها در باد ” را با آوردن یک مقدمه ی نقلی به عنوان پیش اطلاعت بیشتر دربارهگفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب “رها در باد” (بخش هفتم)[…]

گفتنی های لازم و ضروری در باره ی : کتاب ” رها در باد” (بخش ششم)

غفار عریف   گفتنی های لازم و ضروری در باره ی : کتاب ” رها در باد” (بخش ششم)          آمیخته کردن جنون خودخواهی و خود بزرگ بینی با ماجراهای سیاسی ساختگی و قلابی، از وقار و اعتبار انسانی می کاهد و حیثست فردی را واژگون می سازد.           معنی و مفهوم افاده ی بالا، اطلاعت بیشتر دربارهگفتنی های لازم و ضروری در باره ی : کتاب ” رها در باد” (بخش ششم)[…]

گفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب “رها در باد” ( بخش پنجم )

غفار عریف گفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب “رها در باد” ( بخش پنجم )          پی گیری موضوع های آینده، ضرورت مبرم آن را می رساند تا بحث و نگارش با آوردن لطیفه ی جالبی، آغاز یابد:         «  پادشاهی پسرش را  به استادی سپرد تا علم رمل بیاموزد. پس از اطلاعت بیشتر دربارهگفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب “رها در باد” ( بخش پنجم )[…]

گفتنی های لازم و ضرور در باره ی: کتاب “رها در باد” بخش چهارم

(غفارعریف )   گفتنی های لازم و ضرور در باره ی: کتاب “رها در باد” بخش چهارم           دیو ژن (دیو جانس) یونانی (327-413 ق م) فیلسوف و متفکر صبور، فقیر مشرب و بیزار از تمول وثروت پیشه گی، پیوسته نور وروشنایی را می ستود و در ذره – ذره و موج – موج نور اطلاعت بیشتر دربارهگفتنی های لازم و ضرور در باره ی: کتاب “رها در باد” بخش چهارم[…]

گفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب ” رها در باد ” (بخش سوم)

( غفار عريف )      گفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب ” رها در باد “ (بخش سوم)            دکتر علی شریعتمداری، در رابطه به ” تربیت و فرد ” نگاشته است:          « یکی از تعریف های اساسی تربیت ” رهنمایی جنبه های مختلف رشد آدمی ” است. چنانچه از این اطلاعت بیشتر دربارهگفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب ” رها در باد ” (بخش سوم)[…]

گفتنی های لازم و ضروری در باره: کتاب “رها در باد” (بخش دوم)

  غفار عریف       گفتنی های لازم و ضروری در باره: کتاب “رها در باد” (بخش دوم)               یک ضرب المثل جالب که استعمال آن در بین شهروندان افغانستان، پیشینه ی تاریخی دارد و تا هنوز هم مردم آن را در داستان زدن های خویش با علاقه مندی به کار می اطلاعت بیشتر دربارهگفتنی های لازم و ضروری در باره: کتاب “رها در باد” (بخش دوم)[…]

گفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب “رها در باد”(قسمت اول)

  گفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب “رها در باد” =========== سنگ وآهن را مزن برهم گزاف گه زروی نقل و گه از روی لاف زآنکه تاریک است و هرسو پنبه زار در میان پنبه چون باشد شرار  ” مولوی”          “رها در باد” نام کتاب زفت و کلفتی است، دارای (27) فصل، اطلاعت بیشتر دربارهگفتنی های لازم و ضروری در باره ی: کتاب “رها در باد”(قسمت اول)[…]

در رثاء شهادت مظلومانه ی فرخنده

 غفار « عريف »در رثاء شهادت مظلومانه ی فرخنده« مهابت شهادت » سعدیا مرد نیکو نام نمیرد هرگزمرده آنست که نامش به نکویی نبرند آی مردم !دیدید که باز در ماتم کده ی دادخواهان بینوا ، شب پرستان خون آشام ، چسان با روباصفتی و با اشتهای سیری ناپذیر ، با کشتن چراغ زندگی انسان اطلاعت بیشتر دربارهدر رثاء شهادت مظلومانه ی فرخنده[…]

گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود تا ریا ورزد و سالوس ، مسلمان نشود

 غفار عریفگر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود تا ریا ورزد و سالوس ، مسلمان نشودبه مقصد سبک و سنگین کردن موضوع مورد بحث که مقال حاضر بر آن می پردازد ، ضرورت آن پیش می آید تا باب سخن را با نقل قولی از تولستوی فرزانه آغاز نهاد و سپس به دنبال اطلاعت بیشتر دربارهگر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود تا ریا ورزد و سالوس ، مسلمان نشود[…]

استقلال سیاسی کشور مان افغانستان

 غفار « عریف »استقلال سیاسی کشور مان افغانستانپیشینه ی دسایس استعمار گران انگلیسی در افغانستان( به روایت برگه های زرین کتابهای تاریخی ) در قرن هفده عیسایی ،اروپایی ها ، از جمله : پرتگالی ها ، فرانسوی ها ، دنمارکی ها ، انگلیس ها ، هالندی ها … با دولت هند روابط تجارتی داشتند . اطلاعت بیشتر دربارهاستقلال سیاسی کشور مان افغانستان[…]

به ياد بود خاطرۀ همرزم جانباخته جاویدنام میراکبرخیبر!

غفار عریف به ياد بود خاطرۀ همرزم جانباخته جاویدنام میراکبرخیبر!شامگاه 27 حمل 1357 ، آدمکشان حرفوی وتبهکاران سنگدل ، يکی ازنخبگان جنبش انقلابی مردم افغانستان را سربه نيست کردند وکارنامۀ سياه و ننگين ديگری را ثبت تاريخ مبارزات حق طلبانۀ وطنپرستان کشورما نمودند. دراين روز حزين ، جنايتکاران روزگار وجانيان مسلکی، به جان استاد ميراکبرخيبرعضو اطلاعت بیشتر دربارهبه ياد بود خاطرۀ همرزم جانباخته جاویدنام میراکبرخیبر![…]

عظمت انديشه های مولانا درگذرگاه تاريخ

                     غفارعريف عظمت انديشه های مولانا درگذرگاه تاريخ  دفتر يونسکو ( سازمان آموزشی ، علمی و فرهنگی وابسته به موسسۀ ملل متحد ) درپاريس، براساس پيشنهاد دولت ترکيه و تا ئيد سايردول عضو، سال 2007 را بنام سال مولانا جلال الدين محمد بلخی ، عارف – اطلاعت بیشتر دربارهعظمت انديشه های مولانا درگذرگاه تاريخ[…]

برای کهندژ نامدار و مردمان به خون نشسته و بی خانمانش

                   غفار عریف  برای کهندژ نامدار و مردمان به خون نشسته و بی خانمانش کینه ی شبگردان شب پرستشب بود ساکنان باغ در خواب ناگهان در سکوت سیاه شب، لشکر جهل با کینه توزی و جهالت دوران جاهلیت، بر شهر زندگی، شبخون زدند و در یک چشم اطلاعت بیشتر دربارهبرای کهندژ نامدار و مردمان به خون نشسته و بی خانمانش[…]

شگرد های دست یافتن به پیروزی!

                         غفار عریف شگرد های دست یافتن به پیروزی مگر کشور ‌آسوده بیند به خوابکه دارد دل اهل کشور خراب” بوستان سعدی”در نخست ‘ بایست بخاطر نظراندازی به قضایای سیاسی – اقتصادی – اجتماعی در افغانستان عزیز ، باب سخن را با یک دید اطلاعت بیشتر دربارهشگرد های دست یافتن به پیروزی![…]

در بازار سوداگری حرفهای فرسوده و سترون

       غفار  عریف بخش اول در بازار سوداگری حرفهای فرسوده و سترون در تارنمای ” نی ” نبشته ی ” زمين سنتگرای ذهن ما و مارکس باوری روسی” را که از رشحه ی قلم آقای صديق رهپو طرزی(!) ، تراوش نموده است ، مطالعه کردم. بی هيچ چون و چرا ، مقال از منظر اطلاعت بیشتر دربارهدر بازار سوداگری حرفهای فرسوده و سترون[…]

 

نا رسایی ادبی و فقر فرهنگی پارسی ستیزان
————————————————————————-

خوبان پارسی گو بخشندگان عمرند

ساقی بده بشارت رندان پارسا را

گر مطرب حریفان این پارسی بخواند

در رقص و حالت آرد رندان با صفا را

( حافظ )

( به نقل از برهان قاطع به اهتمام دکتر معین، جلد ا ص سی و پنج )

کشور ما از نگر پیشینه ی تاریخی ، از زمره ی کهن ترین مرز و بوم در جهان است و در برگ های تاریخ جمع کرده شدهبه نام چهار راه آسیا و چهار راه مهاجرت ها محل تلاقی و آمیزش ، پیوستن و پیوند خوردن فرهنگ ها و تمدن هایدیرین پایه ی جهان ، کانون پیدایی و پخش بسا اندیشه ها و دیدگاه های ادبی – هنری و فلسفی خوانده شده و همین گونهبه سبب گذر داشتن راه قدیم ابریشم از شهر های این سرزمین، بویژه بلخ بامی ، یکی از مرکز های بازرگانی از راه های خشکه در زمان باستان، بوده است.

به گواهی تاریخ ، در کنار همه داشته ها و داشتنی ها ویافته شدن های تاریخی ، ادبی، فرهنگی و هنری در سرزمینآریانای کهن ،در خراسان و خراسان زمین و در افغانستان امروزی – یکی هم زبان ها و لهجه ها و گونه های خط(دبیره)است و تاریخچه ی پیدایش آنها نشان می دهد که همه در گذر زمان فراز و فرود هایی را پشت سر گذاشته و راه های دشوار گذر را پیموده و مرحله های رشد و توسعه را سپری کرده تااینکه به این درجه ی پختگی و آزمودگی رسیده اند؛از این رو همه زبان ها و لهجه های گران پایه که توده های مردم در گوشه گوشه ی میهن کهن سال ما به آن سخن می زنند ، شیرین ، خوش آهنگ و دلپذیر اند که باید به بودن آنهاافتخار کرد و به پایداری و سخت جانی آنها در برابر بیدادگریتبهکاران ادبی و فرهنگی به خود بالید.

( یادداشت: درباره ی داشته های تاریخی و یافته های باستانشناسی که به زبان ها و خط و پیشینه ی آنها در سرزمین باستانی ما پیوند ناگسستنی دارند ، پژوهشگران دانش زبانشناسی و باستانشناسی پر آوازه ی جهان و دانشمندان گرانمایه از کشور های ایران و هندوستان و میهن خودمان کار های سترگی را انجام داده و آثار گران سنگ وماندگاری را از خود به جا مانده اند. از زمره کتاب های زیرین از خامه و تألیف شخصیت های علمی ، ادبی و فرهنگی بسیارعزیز:

– استاد احمد علی کهزاد: “ افغانستان در پرتو تاریخ “؛

– استاد داکتر عبدااحمد جاوید: “ اوستا “ ؛

– پروفیسور عبدالحی حبیبی : “ جغرافیای تاریخی افغانستان” ؛

– زنده نام میر غلام محمد غبار: “ جغرافیای تاریخی افغانستان “؛

– ۰۰۰۰ )

زبان دلپذیر و شیوای پارسی (در نظم و در نثر) آراسته با زیبایی ها ( نظم، هماهنگی و عظمت ) بوده فصاحت (در کلمه، در سخن و در گویندگان سخن) و بلاغت (چیره زبانی ، شیوا سخنی) شاخص های مهم آن هستند و در توضیح معنا ، پیدایش و ساختار واژه های علمی ، ادبی و فلسفی از توانایی و گنجایش بزرگی برخوردار است ؛ از این رو دشمنی ، رفتار ستیزه جویانه و نفرت در برابر زبان پارسی و پارسی زبانان از زمان واژگون شدن فرمانروایی ساسانیان آغازنهاده و تا این تاریخ با شیوه ها و ترفند های گوناگون ادامه دارد.

تاراج گران تازی پس از اسلام ، بویژه در زمان اموی ها و عباسی ها زیر نام پیروزی ها و گسترش اسلام ، با تعصب کور وبینش خشک برای براندازی و تباه کردن زبان پارسی هر آنچه از دست شان می آمد، دریغ نکردند. کتاب ها و کتابخانه ها را در هرات ، بلخ ، نیشاپور ، سمرقند و بخارا و جای های دیگر

درحوزه ی تمدنی زبان پارسی به کام شعله های آتش سپردند و خون انسان های بیشماری را بر زمین ریختند و خط پهلوی روزگار ساسانیان را به خط عربی تبدیل کردند.

ولی پس از تازش تازیان و بیدادگری آنان در حق زبان پارسی و پارسی گویان ، تاریخ و گذشت روزگار نشان داد که از آغازسده ی دوم هجری این زبان پارسی و پارسی زبانان بودند که به رشد و بالندگی نثر و نظم عربی خدمت کردند.

دکتر حسین خطیبی نگاشته است:

« از اواخر قرن اول ، از یک سو به تدریج ایرانیان که موالی خوانده می شدند با آشنائی کاملی که با آثار مکتوب نثر پهلوی داشتند و نیز آثار فراوانی که در آن دوره ، چه به صورت ترجمه و نقل به زبان عربی و یا به صورت اصل ، به زبان پهلوی ، در دسترس آنها بود ؛ در دواوین عرب نفوذ یافتند و از سوی دیگر،

بلاغت یونانی که آثاری از آن به عربی ترجمه شده بود ، شهرت و رواج یافت و موجب آمد که نخست اسالیب پارسی و سپسیونانی ،در نثر عربی تقلید شود….

با این همه به تدریج نویسندگان ایرانی نژاد ، مقدمات این تحول را فراهم ساختند و نثر عربی را با حفظ نسبی سبک معمول و متداول ، به طریقی سوق دادند که به زودی شهرت یافت و توجه نویسندگان و ارباب بلاغت عرب را به خود جلب کرد و آنان را به تقلید واداشت. در این میان خلفا نیز نویسندگان ایرانی نژاد را به ترجمه آثار نثری زبان پهلوی تشویق می کردند وبدین گونه از آغاز قرن دوم هجری ، نخست ترسلات که تنهانوع نثر مکتوب در آن زمان بود ، به وسیلهٔ نویسندگان ایرانی نژاد، از صورت یکنواخت و مؤجز سابق بیرون آمد و به طریق جدیدی افتاد که در همان دوره نیز ، به اسلوب فارسی معروف شد و همین شیوه بود که هشام بن عبدالملک اموی ( ۱۰۵ – ۱۲۵)، کاتب خود، روح بن زنباع جذامی را بدان می ستود و می گفت:

«روح بن زنباع ، طاعت شامی ، خط عراقی ، فقه حجازی و اسلوب کتابت فارسی دارد. »….

گذشته از عبدالحمید بن یحیی و ابن مقفع که هر دو به زبان پارسی و عربی آشنائی داشتند و به نقل از اسالیب پارسی در نثر عربی شهرت دارند ؛ بسیاری از دیگر نویسندگان مشهور این عهد ، مانند سهل بن هرون و امثال او که نام شان در کتب مختلف و از جمله به تفصیل در کتاب البیان والتبیین جاحظ والفهرست ابن ندیم آمده است نیز ایرانی بودند و شیوهٔ نویسندگی آنان، در تحول نثر عربی تأثیری بسزا داشته است.

به همین دلیل نیز کما بیش از آغاز قرن دوم هجری، اسلوب پارسی در زبان عربی شهرت یافت تا آن حد که در این دوره و نیز در ادوار بعد، آموختن و روایت کردن آثار ترجمه شده از زبان فارسی، نخستین شرط از شرایط فن کاتبی به شمار می رفته است.”

(کتاب: فن نثر در ادب پارسی، تألیف: دکتر حسین خطیبی، نوبت چاپ: چهارم – پأییز ۱۳۹۰، ناشر: انتشارات زوار، صص ۱۰۴، ۱۰۵ ، ۱۱۱)

پیشرفت بزرگی که زبان پارسی (در نظم و نثر) از آغاز تا کنون کرده است ، مخالفان این زبان و همه فرهنگ ستیزان(عربی و عجمی) به سبب آن دچار دیوانگی درمان ناپذیر شده اند؛ زیرا در ۱۴۰۰ سال پسین تازیان ، هجوم آوران مغولی و دیگران هر چه کوشیدند و کوشیدند و برخی ها هنوز هم می کوشند تا ارزش و اهمیت تاریخی زبان پارسی را به هیچ بگیرند و آن را به زیر اندازند ؛ لیکن بخت با آنان یاری نکرد و به این هدف خود نرسیدند و در آینده نیز همین گونه خواهد بود.

زبان پارسی در گذر تاریخ دارای پشتوانه ی نیرومند دانش، ادب ، فرهنگ و هنر بوده و به قول استاد ابراهیم پور داود “ زبان اوستایی یکی از سرچشمه های زبان پارسی است “ و“ سانسکریت بنوبهٔ خود یکی از سرچشمه های لغات فارسی ماست”؛ بنا بران ریشه در تاریخ دارد و آبشخور آن داشته های یک قلمرو بزرگ ادبی، فرهنگی و تمدنی است که به نام های پارسی ‌باستان (زبان کهنسال رایج روزگار هخامنشیان)

و پارسی پهلوی و یا پارسی میانه (زبان دوره ی اشکانیان و سامانیان) و پارسی نو و یا پارسی دری (ادامه زبان«پارسیک» فصیح و درباری زمان ساسانی ) نامبردار شده است.

همینگونه گستره ی جغرافیایی زبان پارسی از گذشته های دور بسیار گسترده بوده ؛ از این رو خرابکاری های دهشت افگنانفرهنگی (با وجود اینکه درجا جایی به آن زیان رسانیده اند)همیشه شکست خورده است، اکنون و در آینده نیز شکست می خورد.

در تاریخ ادبیات زبان پارسی کتاب هایی (در نظم و نثر) شناسانده شده است که سنگینی و پایداری دانشی و معنوی هرکدام آن برابر به بزرگی و بلندی واستواری سلسله کوه های هندوکش و قله های شامخ ‌پامیراست. نام برخی از آنها را یاد باید کرد:

الف) شاهنامهٔ بزرگ ابوالمؤید بلخی، تاریخ بلعمی، مجمل التواریخ والقصص، مقدمهٔ شاهنامهٔ ابومنصوری، ترجمه تاریخ طبری، ترجمه تفسیر طبری، حدودالعالم من المشرق المغرب، الابنیه عن حقایق الادویه تألیف ابو منصور موفق هروی، آثار پارسی بوعلی سینای بلخی، التفهیم ازابوریحان بیرونی، نامه های ابو مشکان صاحب دیوان رسایل، تاریخ

بخارا، تاریخ سیستان، زین الاخبار گردیزی، سفرنامه و خوان الاخوان از حکیم ناصر خسرو بلخی، تاریخ بیهقی، سیاست نامه از نظام الملک ، قابوسنامه از کیکاوس بن اسکندر، کلیله و دمنه ترجمه نصرالله منشی، منشأت خاقانی، منشأت رشیدالدین وطواط ، مقامات حمیدی تصنیف حمیدالدین بلخی، آثار امام غزالی، آثار شهاب الدین سهروردی، معارف بهاء ولد ، چهار مقاله عروضی سمرقندی، تاریخ جهانکشا تألیف عطا ملک جوینی، گلستان سعدی، تذکرة الشعرا تألیف دولتشاه سمرقندی ، آثار نثری مولانا جامی، آثار واعظ کاشفی سبزواری، طبقات ناصری از منهاج الدین سراج جوزجانی، نگارستان معین الدین جوینی، پریشان قاآنی ….؛

ب) سروده ها و کتاب های نظم از نام آوران ادب و سخن پارسی (حماسی، غنایی، تعلیمی، عرفانی …) :

دیوان رودکی سمرقندی، گشتاسب نامه دقیقی بلخی،چامه های حنظله بادغیسی، شهنامهٔ فردوسی، قطعه های رونق بخارایی ، چکامه های شهید بلخی ، چامه های رابعه بلخی (قزداری)، دیوان اشعار سوزنی سمرقندی ، دیوان مهستی گنجوی، شعر های منجیک ترمذی ، گرشاسبنامه اسدی طوسی، رباعی های بابا طاهر عریان، دیوان اشعار عنصری بلخی، منظومه ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی، دیوان فرخی سیستانی، قصاید قطران تبریزی ، سرود های محمد پیر وصیف سجزی ، دیوان اشعار مسعودسعد سلمان، دیوان اشعارمنوچهری، دیوان اشعار حکیم ناصرخسرو بلخی، پنج گنج حکیم نظامی گنجوی، رباعی های حکیم خیام نیشاپوری، دیوان بزرگ و مثنوی معنوی خداوندگار بلخ جلال الدین محمد بلخی، دیوان اشعار انوری ابیوردی ، دیوان اشعار امیر معزی، دیوان خاقانی شیروانی،دیوان اشعار و مثنوی حدیقه الححقیقه حکیم سنایی غزنوی،دیوان اشعار هجویری غزنوی، قصیده های ظهیر الدین فارابی، آثار شیخ فریدالدین عطار نیشاپوری، آثار امیر خسرودهلوی، دیوان قصیده ها و غزل ها و هفت اورنگ جامی هروی، دیوان حضرت لسان الغیب حافظ شیرازی ، دیوان اشعار و بوستان شیخ اجل سعدی شیرازی، قصیده ها و

غزل های عبدالواسع جبلی گرجستانی، دیوان اشعار خواجوی کرمانی، دیوان فخرالدین عراقی، دیوان اشعار کمال خجندی، دیوان حضرت ابوالمعانی بیدل، دیوان زیب نسا مخفی، دیوان صاحب تبریزی، دیوان محتشم کاشانی ••••

افزون بر این، از آغاز سده ی بیستم تا به امروز سخندان های فرهیخته و پر آوازه ی حوزه ی تمدنی ما برای نگهداری کردن از بنای ادب پارسی (نظم و نثر) کار های بزرگ ادبی را به سر رسانیده اند که خرابکاران نمی توانند به آن زیان برسانند.

آیا آدم ها و گروه های بزه کار را یارای آن است که کار ها و آفریده های ادبی این شخصیت های دانشور و پژوهشگر حوزه ی ادب و فرهنگ را بی ارزش کنند:

الف) ایرج مرزا، ملک شعرا تقی بهار، عارف قزوینی، ملک شعرا قاری عبدالله، استاد عبدالحق بیتاب، فرخی یزدی،اقبال لاهوری، شایق جمال، صوفی عشقری، پروین اعتصامی، صادق هدایت، استاد شهریار، نیما یوشیج، سیاوش کسرایی، ابو القاسم لاهوتی، خسرو گلسرخی، رهی معیری، پرویز ناتل خانلری، فروغ فرخزاد، استاد واصف باختری، دوکتور اسد الله حبیب، سیمین بهبهانی،احمد شاملو، استاد قیوم قویم، فریدون مشیری، ابراهیم صفا، نادر نادرپور، حیدری وجودی، هوشنگ ابتهاج(سایه)، رضا براهنی، استاد لطیف نظامی،مهدی اخوان ثالث ،ضیا قاری زاده، محمد رضا شفیعی کدکنی، عاقلبیرنگ کوهدامنی، بهار سعید •••• ؛

ب) علی اکبر دهخدا، دکترمحمد معین، محمد علی فروغی، رهنورد زریاب، دکترعبدالحسین زرین کوب،

استاد ذبیح الله صفا، محمد جعفر یاحقی، بدیع الزمان فروزنفر، سعید نفیسی، علی اصغر حکمت، ابراهیم یونسی، مدرس رضوی، محمد دبیر سیاقی، محمد جعفر محجوب، وحید دستگردی، جلال همایی، پژمان بختیاری، سیروس شمیسا، بزرگ علوی ، جلال آل احمد ••••

پارسی ستیزی و دشمنی با زبان پارسی ( زبان رسمی، زبان دانش، زبان میان شهروندی، زبان آموزشگاه و دانشگاه) و پارسی زبانان به شیوه امروزی (هدف پس از تبهکاری های تازیان است) ریشه در رویداد های نیمه ی دوم سده ی نزدهم دارد و از درون همچشمی های تزار روس و بریتانیای بزرگ سر برون کرده و به حمایت انگلیس ها از زمان امیر شیر علی خان آغاز نهاد، امیر عبدالرحمان خان جلاد باز هم به کمک انگلیس ها آن را دنبال کرد و امیر حبیب الله خان زنباره در هوا و فضای بیداد گرانه ی استعمار انگلیس با

برخورد دد منشانه به این کار شتاب داد و پس از نابودی وی این عمل کرد نکبت بار رنگ دیگر به خود گرفت.

نادر غدارو همه حکمران های آل یحیی، بویژه با گماریدن دژخیم خونخوار و فاشیست دو آتشه محمد گل خان مهمند در وادی شمالی و در استان های شمال – شمال شرقی و شمال غربی و هزارستان هر آنچه از دست شان می آمد دراز بین بردن نماد های تاریخی و گنجینه های ادبی و فرهنگی تاجیک ها، ازبیک ها، هزاره ها، ترکمن ها و دیگر شهروندان دریغ نورزیدند؛ ولی زبان ها و فرهنگ ها در برابر خرابکاری

های ادبی و فرهنگی میر غضبان به سان کوهپایه ها ایستادگی کردند و از پا نافتیدند.

جنون آمیز ترین ستیزه جویی و نفرت با زبان پارسی را، قانون اساسی تصویب شده در سال ۱۳۴۳ خورشیدی، تهداب گذاری کرد که تا به امروز عاشقان سینه چاک برچیده کردن بساط ادب پارسی برآن چسبیده اند و با بهره گیری ازآن زهرپاشی می کنند.

کشمکش و نزاع شدن بر سر زبان فارسی و کشیدن دیوار جدایی بین پارسی و دری یک برنامه ی

رهزنانه بود که دزدان چراغ به دست، به فرمان بنگاه های چپاولگر برای بریدن گلوی شناسایی شهروندان شمشیر از نیام کشیدند.

این دیوار کشی و تغییر دادن نام پارسی به دری هیچگونه بنیاد تاریخی و ادبی نداشت و ندارد.

در اردیبهشت / ثور (از تاریخ ۷ – ۱۱) ۱۳۵۰ خورشیدی کنگره جهانی سعدی و حافظ در شهر شیراز برگزار شد. در بخشی از نبشته ی استاد دکتر ماهیار نوابی زیرعنوان:“ زبان مردم شیراز در زمان حافظ و سعدی “ که در این نشست سخنرانی کرده بود، آمده است:

( “ واژه « دری » یعنی « درباری » و هیچ معنی دیگری هم نمی دهد . زبان دری یعنی زبان درباری و فارسی دری یعنی زبان فارسی درباری، زبان رسمی، زبان نوشته های فصیح و زبانی که فرمان ها و نامه های درباری به آن نوشته می شده است و شاعران با آن زبان ، پادشاهان و ممدوحان خود را می ستودند و نویسندگان ، تاریخ و کارنامه ها را با آن می نوشتند و به سخن دیگر زبانی است که از آن به« لفظ قلم » تعبیر می شود.

فردوسی زبان خود را زبان « فارسی دری » می خواند، و این واژه یعنی دری به عنوان صفت برای هیچ یک از زبان ها و گویش های دیگر ایرانی به کار نرفته است.

« دری» لهجه و گویش نیست، بلکه درست بر عکس،زبان نوشتن و زبان فصیح است و وقتی فردوسی آن را با فارسی به کار می برد، برای این است که آن را، یعنی« فارسی دری » را از فارسی عامیانه و بازاری و گویش هایگوناگون مشخص سازد و تعبیری است مانند

Hoch Deutsch, King‘s English

در انگلیسی و آلمانی .

از دیرباز، در آثار کهن زبان پارسی واژه های «فارسی» یا «پارسی» و «دری» و «فارسی دری » یا «پارسی دری» مترادف یکدیگر و یکی به معنی دیگری به کار رفته است.

مترجم تفسیر طبری در ترجمه خویش و فردوسی در شاهنامه، « پارسی دری » و « پارسی» و ناصر خسرو در دیوانش «لفظ دری» را برای یک زبان به کار برده اند وآن زبانی است که ترجمه تفسیر طبری و ترجمه کلیله و دمنه و شاهنامه و اشعارناصر خسرو بدان زبان نوشته و سروده شده است….” )

(کتاب: مقالاتی دربارهٔ زندگی و شعر سعدی، تألیف:منصور رستگار فسائی، ناشر: چاپخانه سپهر – انتشارات امیر کبیر تهران، نوبت چاپ : چاپ چهارم سال ۱۳۷۵، صص : ۳۴۰ – ۳۴۱)

این دیگر انصاف تاریخ است که همه چیز آفتابی می شود. دانشمندان، پژوهشگران و تاریخ نویسان نستوه از درون رویداد های تاریخی راستی ، درستی و اصل هر چیز را آشکار می کنند و به دسترس اهل دانش و آموزش و پرورش می گذارند . در حق زبان پارسی دری نیز این مهربانی ارزانی شده است.

زبان پارسی دری ، زبان شعر و نثر و ادب پارسی است که پس از اسلام و تازش عرب ها ؛ در مقابله با نفوذ دادن اجباری زبان عربی و به خاطر نگهداری زبان و آثار ادبی و تاریخی و حماسی ایران زمین در بخش های شرقی و شمال شرقی (خراسان و ورارود یا ماوراء النهر) پا گرفت و به زودی در همه جا های این خطه ی بزرگ گسترش یافت، پا به پای جنبش های ضد حکومت های اموی و عباسی به پیش رفت و با قیام ابو مسلم خراسانی که سبب براندازی سلسله ی اموی و به وجود آمدن حکومت های طاهریان و

صفاریان شد، رواج و رونق بیشتر پیدا کرد و جای خالی زبان پهلوی را پر ساخت و مانع از آن شد که زبان عربیجای زبان مردم بومی را بگیرد.

* * *

ویروس های خطرناک و کشنده ی اکوره ختکی به نام طالبان؛ گروه بی فرهنگ – آدمکش و خونخوار که با استفاده از پیشرفته ترین جنگ ابزار های امریکایی و با فکر و تصورها و دیدگاه های خیال بافانه و عذاب دهنده ؛ میهن ما رابه دوزخ روی زمین مبدل کرده اند و با تبهکاری های تکان دهنده و خونین بر بنیاد برنامه های ویرانگر امریکا، انگلستان، اتحادیه اروپا، پیمان ناتو، سازمان کنفرانس کشور های اسلامی، سازمان نابکار و ترفند باز ملل متحد وتمام نهاد های وابسته به آن، شبکه های جهنمی جاسوسی (سی آی ای ، ام آی شش، آی اس آی، موساد و بنگاه های استخباراتی شیخ نشینان کرانه خلیج فارس ) بر گرده های

مردم سوار کرده شده اند و کنون با وحشی گری، خشونت، زورگویی ، کشتن و بستن، شکنجه دادن و زندانی کردن، نسل کشی، تبعیض – یکه تازی و برتری خواهی (جنسیتی، زبانی، قومی، دینی، منطقه ای)؛ با دانش، فرهنگ، ادب،هنر، تمدن، پیشرفت (سیاسی ،اقتصادی و اجتماعی) و همه ارزش های انسانی و انسان بودن سر ناسازگاری دارند.

گروه جنگلی و لابی گران آن (بویژه آنانی که نشست های سیاسی و شبکه های اجتماعی و رسانه های دیداری را درکارزار دفاع از این گروه ایله جاری و بی فرهنگ گندیده کرده اند) انتظار و امید آن را نداشته باشند که در این گاهه ی پر از بیرحمی و سرکوب گری ، اهورامزدا در میدان جنگ با اهریمن شکست می خورد! اگر چنین می بود، در بیشتر از سی و دو سال پسین و پیش از آن برای رخ دادن این شکست بسیار کار شد؛ ولی دزدان و یغماگران ادبی،هنری و فرهنگی راه به جایی نبردند.

کوته اندیش ها و کوته بین ها نمی دانند که در این زمان، جنگ روشنی با تاریکی نسبت به گذشته بسیار

متفاوت است؛ زیرا ادب و فرهنگ پارسی با داشتن پایه های استوار تاریخی ، در جنگ با اهریمن چیزی برای پاسخ دادن دارد و این پاسخ گفتن بسیار مسلکی، کارشناسانه و دندان شکن خواهد بود.

اندیشه ی عدالت اجتماعی ( حقوق برابر برای همه مردم و پایداری بر این آرمان که انسان ها بدون هیچگونه تبعیض از دستاورد های پیشرفت اقتصادی و اجتماعی بهرو مند می شوند و همه به حق و حقوق یکدیگر ارج می گذارند…) سرانجام پیروز می شود.

ز شعر دلکش حافظ کسی بود آگاه

که لطف طبع و سخن گفتن دری داند

(حافظ)

( پایان )

۸ / ۱۲ / ۲۰۲۳

پیوند ها:

– کوتاه سخنی پیرامون ادبیات، تاریخ نگارش:

۲۰ / ۲ / ۲۰۱۷، از این قلم؛

– پارسی را پاس می داریم ، تاریخ نگارش:

۱۵ / ۱۱ / ۲۰۱۷، از این قلم .
نویسنده:غفار عریف

خواننده گان عزیز!
در این روزها در شبکه های اجتماعی بحث های داغ پیرامون نظام فدرالی و یا حکومت فدرال صورت می گیرد.در کنار اینکه سخنان ارزشمند طرفداران بیشمار این سیستم سیاسی را می شنویم و می خوانیم،یک تعداد دشمنان سرسخت نظام فدرالی نیز وجود دارد که از سر تعصب با آن برخورد می کنند،بدون اینکه از منظر سیاسی به مفهوم آن پی برده باشند،زهر خصومت خود را می ریزند.
زمانیکه از نظام فدرالی صحبت می شود،فوری رگ های گردن دشمنان اساسی منافع مردم در حرکت می آید و هر چه زشت و ناسزا است به آدرس طرفداران نظام فدرالی حواله می کنند و با این کار خود، اخلاق سیاسی و اجتماعی و خرد سیاسی را به هیچ می فروشند.
حرف زدن در باره نظام فدرالی چیز تازه نیست،همیشه ما جستار های را در این باره خوانده ایم و از آن ها فیض بردیم.
اینک به سلسله نوشته ها از این دست،جستار (به پیش به سوی واژگون کردن بیدادگری)یکبار دیگر روی صفحه می گذارم.
با حرمت
جیلانی گلشنیار
به پیش به سوی واژگون کردن بیدادگری!

این چه بی شرمی و بی باکی و بیدادگری ست
جای آن است که باید بشما بر بگریست
( منوچهری)
در این روز ها که سخن از برگزاری نشست “سرنوشت ساز” استانبول درباره ی صلح افغانستان، بر سر زبان هاست و قرار است به تاریخ ۲۴ اپریل ۲۰۲۱ – ۴ اردیبهشت / ثور۱۴۰۰خ، گروه ها پشت میز گفت و گو بنشینند و درمورد پیشنهادهای ارائه شده رایزنی کنند و تصمیم بگیرند؛ از هرسوغوغا انگیختن ها نیز در گردش است و ناراضی ها می خواهند بر چهره ی برنامهٔ بادار خود با اغواگری و ترفند، مشت های کاری بزنند؛ لیکن توانایی آن را ندارند؛ زیرا سردمدار ستمگر جهانی، این مجال را برای آنان نمی دهد.
ولی در این آشفته بازار دروغگویی و هرزه لایی، شماری از دلباختگان سینه چاک “جمهوریت” کذایی در ستم آباد مان، به جای این که مجنون وار برای رسیدن به لیلی، بیابان در بیابان راه بپیمایند؛ برعکس هر آنچه کوزه و کاسه است در دشمنی با فدرالیسم و نظام سیاسی فدرالی، می شکنند و اخ دل خود را بیرون می کشند.
هرگاه صاحبنظری، تحلیلگری، پژوهشگری در باب فدرالیسم، خوبی ها و شایستگی های حکومت فدرالی چیزی می گوید و یا می نویسد و آن را در رسانه ها همگانی می سازد، از دید چرخه گیران جمهوری نا مردمی، دزد سالار و آلوده به فساد (اداری، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی) کنونی با زمامدار نامشروع و فاشیست آن؛ همه ی آنان به حکم چهار کتاب، سزاوار به دار آویختن دانسته می شوند.
ولی نگارنده از جایگاه دانش آموز رشته ی اقتصاد وسیاست در پاسبانی از دادگری، خوبی و نیکویی در برابر بیداد گری و زشتی و پلشتی٬ رسته آرایی می کند و با تکیه بر رهنمونی دانش جامعه شناسی پیشرو، در خصوص فدرالیسم و نظام سیاسی فدرالی سخن می زند. بگذار راه گم ها که جمعیت خاطر را از دست داده اند، هر آنچه دل شان خواست با جهل مرکب بگویند و بنویسند.
به فرموده ی خواجه ی شیراز:
گدای میکده ام، لیک وقت مستی بین
که ناز بر فلک و حکم بر ستاره کنم
(حافظ)
در لغتنامهٔ دهخدا، بیدادگری در کنار معناهای دیگر، ستم و زبردستی و بی قانونی نیز گفته شده است.
شبه دموکراسی کنونی که به نام “جمهوری اسلامی افغانستان” بر گرده های شهروندان سوار است و با دیدگاه های فاشیستی و برتری خواهی تباری و زبانی با ستمکاری و زبردستی و بی قانونی بر مردم بیدادگری می کند و دراین کار “جمهوری” و “قانون اساسی” را یدک می کشد، یک نظام سیاسی بیدادگراست که باید این طلسم ننگین شکسته شود.
درادبیات سیاسی و دانش جامعه شناسی، جمهوری شیوه ی حکومتی شناسانیده شده که بر پایه مردم سالاری (دموکراسی) بنا می یابد و شهروندان حق حاکمیت بر سرنوشت خود را با انبازی کردن در فرایند یک انتخابات دموکراتیک (آزاد، شفاف، سراسری، سری، بی نقص، عادلانه، قابل نظارت) با گزینش زمامداران و نمایندگان به نمایش می گذارند. به همین شکل در نظام جمهوری استوار براصل های دموکراسی، برای بیدادگری – بی عدالتی – نابرابری – بی توجهی به حیثیت انسانی – همه گونه های تبعیض٬ زمینه های جولان گری،بسیار اندک دیده می شود. زیرا رهبری دولت با رأی پاک شهروندان رسمیت می یابد و ملزم به آن می شود تا در خدمت توده های مردم باشد و دموکراسی را در زندگی اجتماعی نهادینه سازد.
ولی در افغانستان در این دو دهه، بویژه در هفت سال پسین که با عوام گرایی وعوام فریبی بر طبل جمهوری خواهی و قانون اساسی و دموکراسی کوبیده می شود؛ مردم با بیدادگری، ستمکاری، زورگویی، بی قانونی و رژیم پولیسی (توتالیتر) دست و گریبان هستند.
یک نمونه از میان صد ها وهزار های آن:
رییس تقلبی حکومت پولیسی کابل برای بیرون کردن سخنگوی وزارت خارجه از دفتر کارش، با انگیزه ی دشمنی تباری و زبانی، تفنگداران گارد ویژه خود را دستور حمله و هجوم داد.
چه بی آزرمی سبک سرانه یی!
ارسطو گفته است:
” اندیشه جمهوری خواهی بر بنیاد فلسفه ی شهروندان آزاد با حقوق برابر برای انتخاب شدن وانتخاب کردن و داشتن حق داوری آزاد، استوار است.”
سخن نغز و پر مغز ارسطو می رساند که بد ترین و خطرناک ترین بلا در سر راه بازرسی سیاسی از روند پیشرفت و توسعه، انباشته شدن قدرت است، که بایست با تکیه بر اصل های دموکراسی در برابر آن پیکار صورت گیرد و به تک تازی و تعصب که به نهاد قانون گذاری (مجلس نمایندگان)، آزادی دادگاه و دادستانی و بیطرفی نیروهای دفاعی، امنیتی و پولیس در مسایل سیاسی داخلی، پشیزی بها نمی دهد، پایان داده شود.
بیدادگری و بی عدالتی نهادمند کنونی را در افغانستان که از سوی یک دسته ی مافیایی نشسته بر اورنگ قدرت با لگد مال کردن قانون و حقوق بنیادی شهروندان، روا دانسته شده است؛ تنها می توان با شکستن انباشت قدرت، واژگون کرد و ساختار حکومت و در کل دولت را٬ انسانی ساخت.
این خواست، حق جویی انسانی را٬ یک نظام سیاسی دموکراتیک برآورده ساخته می تواند:
فدرالیسم ( جمهوری فدرال)
جمهوری فدرال٬ بهترین شیوه ی حکومت مردمی می باشد که در آن نمایندگان برگزیده ی مردم و رهبران انتخابی، کشور را اداره می نمایند.
فدرالیسم ریشه در واژه ی لاتین ( foedus) یا (foederation) دارد که معنای آن عهد، پیمان، اتحاد و توافق می باشد.
از نگر سیاسی، فدرالیسم شکلی از سازماندهی اجتماعی ویا نظام سیاسی بر پایه اصل های دموکراسی است، که در آن قدرت (حق حاکمیت) بین حکومت مرکزی و واحد های حکومتی (ایالت ها ویا استان ها)
بر بنیاد قانون اساسی فدرال، بخش می گردد.
حکومت فدرال بر کل سرزمین، حاکمیت رسمی و سراسری می داشته باشد و وظیفه ی پیشبرد سیاست خارجی – سیاست پولی- دفاع ملی و امنیت همگانی را به سر می رساند.
در حکومت فدرالی (فدرالیسم)٬ حقوق شهروندان از راه انبازی دادن نمایندگان همه ی مردم در ساختارهای سیاسی، نگهداری و پاسداری می شود؛ بخش کردن قدرت و دارایی های ملی و توانایی های اقتصادی به شکل عادلانه، پایندانی می گردد؛ از شکل گیری و باز سازی بیدادگری، که با اندیشه ها و خواست های مرکز گرایی همراه می باشد، جلوگیری بعمل می آید.
فدرالیسم، راه حل داد گرانه برای دشواری های سیاسی و اقتصادی سراسری و درمان کننده ی بسی از بی عدالتی ها و بیماری های اجتماعی دانسته می شود و بخشی از نابرابری های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را در جامعه بر می چیند و به خواست های شهروندان پاسخ دموکراتیک می دهد و با فساد گسترده و نظام مند (اداری، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی) مبارزه هدفمند و پیگیر می نماید.
باید یاد آور شد که در این جستار نیازی برای سخن گفتن پیرامون دسته بندی حکومت های فدرال (دولت های فدرال ملی و دولت های فدرال قومی) و ویژگی های بنیادی دولت فدرال (ترکیب، دیدگاه جهانی، همگرایی و همگونی، چگونگی بخش شدن قدرت، اصل رایزنی و مشاوره، ساختار دولت) و چونی های فدرالیسم، دیده نمی شود. زیرا در این مورد از سوی جامعه شناسان، نظریه پردازان سیاسی، حقوق دان ها، پژوهشگران، کارشناسان رشته ی اداره و رهبری، نهاد های دانشگاهی و پژوهشی – کتاب ها و رساله ها٬ تألیف گردیده و در دسترس مطالعه گذارده شده است. همچنان در رسانه های همگانی و در شبکه های اجتماعی، نوشته های بلندی به نشر رسیده و به چند و چون مسایل پرداخته شده است.
ولی چرا نه، بایسته است تا با مخالفان فدرالیسم و حکومت فدرالی سخن زده شود:
برخی روشنفکران و سیاست مداران در درون و بیرون از کشور، گروه طالبان و دیگر اسلام گرایان، برتری خواهان و طرفداران اندیشه مرکز گرایی، فدرالیسم را دشمن سر خود دانسته و با آن دشمنی می ورزند.
ادلف هتلر نیز فدرالیسم را سدی بر سر راه در عمل پیاده ساختن برنامه های خود
می دانست.
فدرالیسم ستیزان، نظام سیاسی فدرال را راهی به سوی گسست اجتماعی و از هم پاشیدن شیرازه ی کشور می دانند، که گويا در پایان کار تجزیه را به بار می آورد. آنان بهانه جویی می کنند که اگر انباشت قدرت و مرکز گرایی٬ شکسته شود و از فشارهای سیاسی و امنی بر گروه هایی که گرایش به آزادی جغرافیایی دارند، کاسته گردد؛ هرج و مرج به وجود می آید و تجزیه را در پی می داشته باشد و از این گونه هرزه گویی های دیگر.
به این اندیشه پردازان نگران و سرگردان و دلاوران چراغ به دست باید گفته شود که اگر چنین می بود، امروز ایالات متحده آمریکا، آلمان فدرال، کانادا، اتریش، برازیل، هند، مکزیک… یکپارچگی جغرافیایی و سیاسی خود را نمی داشتند. بنابران با عوام فریبی، ستون روزنامه ها و صحفه ی تارنگاشت ها و برگ فیسبوک ها را پر از سخنان بیهوده و مضحک نسازید، که سرکشی از داوری تاریخ، خود بیهودگی ست.
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی
من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم
(حافظ)
* * *
در آنگهی که کمیسیون گردآوری مسایل حقوقی برای پیشنویس قانون اساسی در جمهوری سردار محمد داوود، دست به کار بود تا در گردهمایی بزرگان (لویه جرگه) فرمایشی در زمستان سال ۱۳۵۵خ به تصویب برسد، حکومت این پیشنویس را در رسانه ها نشر و به نظر خواهی گذاشت که در آن وقت قانون جزا نیز اجرایی بود و ماده ی (۲۲۱) و (223) آن، همه روزنه ها را بر روی نیروهای ملی و دموکراتیک، انقلابی و میهن دوست، همچنان فعالیت های اجتماعی – مدنی – رسانه ای بسته بود؛ حزب دموکراتیک خلق افغانستان (حزب زحمتکشان افغانستان)، بر بنیاد دانش جامعه شناسی و اصل های دموکراسی، طرح پیشنهادی خود را برای قانون اساسی که در آن بر تشکیل حکومت فدرال و نظام سیاسی پارلمانی تأکید شده بود، بیرون کشید و به شکل گسترده و به پیمانه ی زیاد در کابل و دیگر شهر های بزرگ و شهرستان های افغانستان٬ پخش کرد.
پیرنگ پیشنهادی حزب دموکراتیک خلق افغانستان (حزب زحمتکشان افغانستان) برای قانون اساسی که به شکل یک رساله درست شده بود و از جهان بینی علمی مایه داشت و کلیه اصل های دموکراسی در آن گنجانیده شده بود؛ از سوی اعضای حزب (از آن زمره نگارنده) در بین کارمندان حکومتی و حلقه های روشنفکری، دانشجویان و برخی ماموران عالیرتبه دولتی پخش گردید.
گام جسورانه ی حزب دموکراتیک خلق افغانستان (پرچمی ها)، سردار محمد داوود و همکارانش را خشمگین ساخت و آنان با تکیه بر ماده ی (223) قانون جزا٬ به عمل سرکوب گرانه دست زدند و شماری از فعالان حزبی (نبی شوریده، عبدالله سپنگر، فرید مرید، فرید مزدک…) را بازداشت و به زندان افگندند (رفقای عزیز فهرست فعالان حزبی بازداشت شده را پوره سازند).
در دهه ی شصت خورشیدی، در جمهوری دموکراتیک افغانستان در راستای فدرالی شدن نظام سیاسی، گام های ارزشمند ی بر داشته شد:
شورا ها و نهاد های اجتماعی و مردمی به وجود آمدند؛ به خاطر دادن پاسخ دموکراتیک به خواسته های شهروندان، زون های هشتگانه تشکیل گردید؛ اداره ی ارگان های محلی در چوکات شورای وزیران به کار آغاز کرد؛ قانون ارگان های محلی قدرت و اداره ی دولتی اجرایی شد و گزینش نمایندگان برای شورای شهر کابل و برخی اسُتانها صورت گرفت.
آنچه در بالا از گام گذاشتن در راه پایدار ساختن قدرت مردمی گفته شد، در نخستین بیانیه زنده نام ببرک کارمل در ششم دی / جدی ۱۳۵۸خ اين گونه وعده داده شده بود:
” شالودهٔ قدرت اساسی جمهوری دموکراتیک افغانستان، ناشی از مردم بوده و بمردم تعلق دارد، و قدرت سیاسی آن را بر اساس قانون اساسی تطبیقی و انسانی دموکراتیک و مترقی کشور که در زود ترین زمان ممکن تدوین خواهد گردید، جرگه های نمایندگان مردم یعنی شورا های ملی و محلی تشکیل خواهد داد، انتخاب اعضای جرگه نمایندگان مردم، بر اساس انتخابات عمومی٬ مساوی مستقیم، آزاد و رأی مخفی اعمال می گردد. جمهوری دموکراتیک افغانستان از لحاظ سازمان دولتی بر پایه تساوی حقوق واتحاد آزاد و داوطلبانه تمام ملیت ها، اقوام برادر که در وطن واحد و مشترک افغانستان ساکن اند، بصورت جمهوری متحدهٔ افغانستان تاسیس خواهد گردید.”
شور بختانه رویداد تبهکارانه ۱۴ / ۲ / ۱۳۶۵خ٬ کلیه برنامه های انسانی حزب دموکراتیک خلق افغانستان را در شکستاندن طلسم انباشت قدرت، نقش بر آب زد و بیشتر از سه دهه است که توده های مردم شکنجه آن را می کشند.
کنون زمان واژگون کردن بیدادگری فرا رسیده است، فرصت را نباید از دست داد.
به پیش به سوی واژگون کردن بیداد گری!
(پایان)
۱۴ / ۴/۲۰۲۱
پیوند ها:
– چشم دید ها و گفتنی ها؛
– بی آزرمی قلاب خون آشام؛
– شبه دموکراسی در پرتگاه فروپاشی؛
– عوام گرایی و عوام فریبی؛
هر چهار نوشته از نگارنده، در تار نگاشت “سپیده دم” و در شبکه های اجتماعی در دسترس قرار گرفته می تواند.
نویسند:غفار عریف

 

 

یازدهم جدی !

فصل نوین جنبشهای دموکراتیک افغانستان
جنبشهای رهایی وبیداری مردم ازسکوت ورکود قرون متمادی از دو الی سه صد سال قبل در بسا نقاط جهان وبخصوص در قاره اروپا با ظهور نهضت جوشان فکری ،انقلابات صنغتی وانکشافات اقتصادی اساس وبنیاد جنبشهای اجتماعی وسیاسی را بظهور رسانید که در راستای تغیرات وتحولات فکری نیتنها چرخش اساسی بیداری ملتها را تحرک بخشید بلکه خواب از چشمان ارتجاع استبداد واستعمار را محوه نابودساخت ودر مقابل آن قدرتهای استعماری وطبقات ستمگر با عکس العملهای ظالمانه و تحمیل جنگ وحشت مبارزات عادلانه ملتها را ازمسیرعادی رشد اقتصادی اجتماعی فرهنگی وسیاسی به چالش کشانده اما نتوانستند بکلی مانع رشد جریانات سیاسی ومبارزات آزادی خواهی ودموکراتیک خلقهای جهان شوند. پس از جنگ دوم جهانی وفروپاشی سلطه استعماری در بیش از یکصد کشور جهان جنبشهای آزادی خواهی ضد استعماری وخیزشهای ملی دموکراتیک ضد ارتجاع واستبداد علی الرغم سرکوب وحشیانه ی مستبد ین جهان موج بموج مسیر رشد خویش را پیمودند .
درکشور عزیز ما افغانستان نهضتهای فکری با اندیشه های بنیادین سید جمال الدین افغانی وتاسیس اخبار شمس النهار ودوره های بعدی آن سراج الاخباردر گستره خروشان جنبش آزادی خواهی برغم عکس العملهای خونین عوامل استعماری واستبدادی روشنفکران تحول طلب رابدور خود جمع نموده ودر ادامه آن جنبشهای مشروطه روحیه ی آزادی خواهی مردم کسب استقلال کشور وتحولات فکری نهضت امانی را پی در پی به ارمغان آورد ودر مسیر دفاع از استقلال حاکمیت ملی وتمامیت ارضی آزادی دستاورد های سیاسی فرهنگی اجتماعی رفاه همگانی با برنامه های نوسازی کشور بموفقیت هایی نایل آمد که دریغا با دسایس عوامل ارتجاعی استبدادی وغلامان حلقه بگوش استعماری به سقوط نهضت دوره امانی وسرکوب روشنفکران وطندوست تحول طلب ورکود سیاسی دیرپا منجرگردید. اما بشریت با گذار از جنگ جهانی دوم بارشد دستاوردهای سیاسی وتکنالوژی نوین شرایطی بوجود آمد که بموجب آن جنبشهای رهایی بخش ملی دراکثر کشورهای جهان به نیروی بالنده وخروشان سیاسی واجتماعی مبدل گردید وبا مساعی رشد گسترده ی اجتماعی واعمار جوامع پیشرفته ،رشد خود ارادیت حقوق بشرعدالت اجتماعی ومحونظام برده گی شکل گرفت .
پس از رکود سیاسی ۱۹۵۳ ـــ ۱۹۶۳ با آمدن دموکراسی تاجداردرافغانستان تجمعات وتشکلات سیاسی جنبش انتخابات پارالمانی ،جریانات واحزاب سیاسی مانند ویش زلمیان حزب وطن حزب سری اتحاد حزب افغان ملت واتحادیه محصلین پوهنتون کابل ….ایجاد گردید .
زنده یاد ببرک کارمل پس از رهایی از زندان شاهی که قبلاً بدلیل شرکت فعال در مبارزه انتخاباتی دوره هفتم شورای ملی متحمل گردیده بود درایجاد ورهبری تشکلهای سیاسی ومبارزات دموکراتیک محصلین دانشگاه کابل مبارزات سیاسی وخیزشهای دموکراتیک بشکل گسترده ی رشد نموده باشکلگیری مبارزات منظم ومتشکل سیاسی سالهای ۱۳۴۱ و۱۳۴۲ کمیته های مباحثه روشنفکران را درشهر کابل رهبری میکرد .درچنین موقع حساس تاریخی زنده یاد ببرک کارمل مسُولیت ورسالت عظیم تاریخی درتشکیل کمیته تدارک سال۱۳۴۲ را بخاطرآماده گی بتاسیس ح د خ ا با تعداد دیگر ازهمفکران و پیشکسوتان سیاسی بعهده گرفت پس از یک سال کار موفقانه وپیگیر، کمیته تدارک برای نخستین نشست برای تدویر کنگره موسس حزب آماده گردید که بتاریخ یازدهم جدی ۱۳۴۳ خورشیدی به اشتراک نماینده گان کمیته های مباحثات سیاسی در شهر کابل ، وارثان نخبگان جنبشهای آزادی خواهی ومشروطیت وهم اندیشان مستقل بدورهم جمع شده گنگره موسس ح د خ ا راتاسیس و روی سرنوشت مردم افغانستان تصامیم جمعی رفیقانه ومسُولانه اتخاذ نمودند .این نشست تاریخی نخستین کنگره ح د خ ا بمثابه فصل نوین تاریخ جنبشهای ملی دموکراتیک افغانستان سرآغاز تحولات بنیادین کشور بود که پس از تاسیس حزب ،انتخاب رهبران واعضای هیات رهبری حزب وبحث پیرامون مرامنامه واساسنامه حزب اهداف والای خلقهای ستمدیده افغانستان واستراتیژی زنده گی مترقی ودور نمای هستی آفرین واساس مکتب عالی انسان نوین را در جامعه رقم زد .
تاسیس حزب بمثابه فصل جدید ی از تاریخ کشوردرواقع طلوع خورشیدی بود که بروزنه های تاریک کلبه های زحمتکشان افغانستان تابیدن گرفت . تاسیس حزب د خ ا بمثابه بارانی بود که سوختگان کاروان آزادی خواهی رادردشتهای تموز راه های پیچ وخم تاریخ سیراب نمود. تاسیس ح د خ ا چراغی بود که مسیر کاروان وارثان پرافتخار جنبشهای آزادیبخش ملی وآزادی خواهی رهروان راه نجات وترقی افغانستان را روشن میساخت .تاسیس ح د خ ا برای نخستین بار در تاریخ کشور پرچم مبارزه را بخاطر ترقی وشگوفایی عدالت وآزادی خدمت بمردم وخلق ستمدیده افغانستان برضد ظلم بیعدالتی ارتجاع واستبداد وستعمار برافراشت . با تاسیس ح د خ ا در واقع بنیاد گذاری مکتب نوین انسانیت وفرهنگ نوین انسانی در کشوربنا گردیده است .
ح د خ ا پس از تحصیل قدرت سیاسی تحکیم رهبریت کشور وتشکیل دولت بی مانند وبی همتای ملی ودموکراتیک ،توده یی ومردمی تمام خواستهای برحق واهداف والای خلق ستمدیده افغانستان را تحقق بخشیده حقوق مساوی زنان با مردان مشارکت ملی کلیه اقشار زحمتکش کشوردر در دستگاه اداره کشور، اعطای حقوق وآزدی های دموکراتیک مردم ،تعین حق سرنوشت مردم بدست خود مردم ودفاع از منافع علیای زحمتکشان کشور ،تامین رفاه حیات سیاسی اقتصادی اجتماعی وفرهنگی مردم ، بکار گیری برنامه صلح ومصالحه ،تامین وحدت ملی واقعی اقوام وملیتهای باهم برادر وبرابر افغانستان ،تشکل سیاسی اقشار وطبقات زحمتکش اعم از کارگران دهقانان اصناف روشنفکر دانشمندان علما نویسنده گان فرهنگیان وسایر چیزفهمان کشور در نهادها اتحادیه ها شورا ها وتامین حقوق شهروندی ،تامین همبستگی ملی بشکل واقعی آغاز کاربرنامه انتخاباتی مقامات حکومتی در مرکز ومحلات کشور تدوین دموکراتیک ترین قانون اساسی کشور، برنامه نوسازی افغانستان دموکراتیک ومترقی ،رشد فرهنگ نوین ومعارف وتحصیلات عالی درداخل وخارج کشور،رشد توانایی فکری دفاع از استقلال حاکمیت ملی وتمامیت ارضی وتقویت نیروهای دفاعی کشور با تجهیزات عالی موثرمجهز با امکانات دفاعی مستقلانه کشور، تحکیم حسن همجواری با همسایگان وایجاد دوستی با خلقهای جهان ،تعقیب راه صلح وسیاست بیطرفی مثبت وفعال بین المللی همه دستاوردهای بود که ح د خ ا در زمان هبریت اداره قدرت دولتی ،حاکمیت سیاسی ورهبریت توده های کشور تحقق بخشیده بود.
تاسیس حزب بمثابه پرورشگاه انسانهای صادق عدالتخواه پاک نفس آگاه وطندوست دلسوز مهربان فداکار قهرمان از خود گذرو سربکف افغانستان بود که یک نسل آن اگر قربانی دسایس شوم استعماری شدند ولی یک نسل دیگر آن با بیداری کامل در میدان مبارزه بخاطر رفاه ونجات انسان زحمتکش دوران رهبریت سیاسی خلق کبیر افغانستان را به پیروزی رسانید .
تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان عوامل اساسی وبنیادین را بمیراث گذاشته است چنانچه درگام نخست تاسیس ح د خ ا ایجاد ترس وتشویش ،ناقراری ،دلهره گی واضطراب بجان دشمنان افغانستان وبخصوص ارتجاع پاکستان و دشمنان استعماری دورونزدیک جهان است که به همین دلیل آنها از دشمنی دوامدار با ح د خ ا ومردم مستضعف افغانستان هرگزدست بردار نمیباشند.
فاکت دوم بیداری ومبارزه بخاطر روشن نگهداشتن چراغ امانت حزب د خ ا این خانواده بزرگ بدست فرزندان راستین وصدیق خلق شریف افغانستان است که با وحدت ویکپارچگی در برابر دسایس گوناگون ونیرنگهای دشمنان تاریخی افغانستان با هوشیاری ودرایت کامل بابرده باری وگذشت وهمدیگر پذیری ایستاده گی نموده پرچم گلگون حزب را با وحدت آهنین استوار و چراغ جنبش ترقی خواهی افغانستان را با شهامت تمام روشن نگهمیدارند واین رسالت تاریخی را که در چنین شرایط حساس بدوش ما مسُولانه سپرده اند با موفقیت به نسلهای بعدی متحدانه خواهیم سپرد.
زنده باد بنیانگذاران ح د خ ا
زنده باد ح د خ ا
روشن وشگوفان باد راه رهروان ح د خ ا
با عرض حرمت
شب یازدهم جدی
چه شب ی روشن وپاکیزه گهر
شب ر روشنتر از آفاق سحر
نور بر ظلمت شد چیره از آن
سرخی ی رنگ ا فقها تابان
شب بنیا د نو ین تا ریخ
صاف روشنتر از ماه ومریخ
شب میثاق عزم خا را یین
مکتب دانش انسا ن نوین
شب وارثان آزادی خواه
همره همنظران داد خواه
شب توحید هد فهای بزرک
شب استرااتیژی های سترگ
انتخا ب سر نو شت خلقها
را هکار هد ف و آرما نها
زاد جریان نوین ی به جهان
قلب اشیا تپش ی بی پایان
همچوخورشیدطلوع جاودان
حزب دال خ الف افغانستان
عبدالوکیل کوچی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

gozarDarKocha-01….