نگاه مختصری به سير موسيقي در افغانستان تهيه و تدوين از عبدالعزیزجهت A brief look at the history of music in Afghanistan

    به استناد نوشته های تاریخ نویسان معتبر افغان، این سرزمین عزیز و آزاده، کانون فرهنگ و السنه و اد یان هندی، ایرانی و آسیای مرکزی است.  ظهور نشو و نمای قد یم ترین سروده های آریایی به ظهور اولین مراتب موسیقی آریایی در این سرزمین حکم می کند.  این موسیقی را به نام موسیقی باختری یاد کرده میتوانیم که جایگاه نخستین و مداوم آن کوه پایه های هند وکش است.

    موسیقی آریایی یا باختری مبدآ موسیقی هندی، ایرانی و آسیای مرکزی است.  این موسیقی به شکل ابتدایی و اولی آن موسیقی نیایشی یا مذهبی بوده و با سرود های آریایی نشو ونما کرده و با مهاجرین آریایی به هند و ایران منتقل گرد یده است.  این موسیقی در عصر ویدی شکل د یگری داشته و در عصراوستا تحول پذ یرفته و حرکت های تازه را در هند و فارس باعث گرد یده است.

     سرود های ویدی از رواج موسیقی در عصر یما اولین پاد شاه آریایی ها و پیشداد یان بلخ گواهی میدهند  در عصر زردشت « گات ها» که به تغییر کلمه به شکل کات یا گات پرده موسیقی معنی شده که از تحول موسیقی در این سرزمین شهاد ت میدهد.

     موسیقی نیایشی باختر به شکل مذهبی باقی ماند ،  ولی در فارس در عصر هخامنشی ها و ساسانی ها شکل موسیقی درباری را به خود گرفت.  موسیقی نیایشی یا مذهبی در این سرزمین با جنبه موسیقی رزمی تا زمان هجوم سکند ر- مقد ونی بد ون تغییر باقی ماند.  ورود یونانی ها و استقرار شان به موسیقی این سرزمین شکل دراماتیک داد و اساس موسیقی د سته جمعی را با رقص که آنرا امروز در غرب کنسرت بالت میگویند بنا نهاد،  چنانچه بعضی از صحنه های آن را هیکل تراشان عصر هخامنشی حفظ کرده و شاید در موزیم ملی کابل موجود باشد،  با انتشار آیین بودایی و با ظهور امپراطوری کوشانی ها مخصوصآ در طی سه قرن اول بعد از میلاد که دامنهء فتوحات کوشانی ها در هند و آسیای مرکزی وسعت یافت، موسیقی مشخصات سه گانهء ذ یل را پیدا کرد:

–  موسیقی درباری

– موسیقی د یری یا صومعه یی

–  موسیقی دهاتی و مرد می

  در میان این ها، موسیقی صومعه یی به خصوص در عصر بودایی عمومیت پیدا کرد، سازو آواز د سته جمعی مروج و عام شد.  آرامی این نوع موسیقی مرد م را بطرف انزوا کشانیده و حتی امپراطور کنشکا در هراس شد که مبادا همهء مرد م تارک د نیا شوند و از فعالیت های زند گی باز مانند.  در نتیجه عکس العمل های مخفی و تشویق شهزاد گان موسیقی درباری و دهاتی یا مرد می شکل مهیج تری را به خود گرفت.  د سته های شبیه کنسرت بالت امروزین که در غرب مشهور است یا موسیقی با رقص تشکیل گرد ید.

    در آغاز دورهء اسلامی، موسیقی درباری ازبین رفت ولی موسیقی های دهاتی به شکل محلی بعضآ آشکارا و بعضآ نیمه پنهان باقی ماند.  در دوره ء   جلال غزنویان    قرن ( پنجم و ششم )  هجری با زنده شد ن روح رزم و بزم موسیقی دوباره به دربار راه یافت، همرا ه و موازی با شعر و اد ب به زودی رشد نمود، فتوحات غزنویان در هند و فارس یک بار د یگر هنر را به خصوص موسیقی درباری را احیا کرد و آنرا با موسیقی هند همنوا ساخت،  موسیقی مذهبی دوباره در بین مرد م مروج شد، این بار شکل حمد و نعت در توصیف خداوند جل جلاله ،  حضرت پیغمبر صلی الله علیه وسلم گاه بد ون آلات موسیقی به شکل حلقه ها و بعضآ با آلات موسیقی مروجه آن زمان بود،  با فتوحات غوری ها در هند این حلقه های موسیقی مذهبی به شکل قوالی تکامل نمود که ریخت اول آن در سرزمین ما صورت گرفته است.

     در زمان احفاد بابر که مرکز ثقل سلطه ء مغل ها از افغانستان به هند منتقل گرد ید برخی از آهنگ های د یگر هم از د یارما به آن سرزمین برده شد که بعدآ توسط موسیقی دانان هند به شکل راگ ها تنظیم گرد ید.  موسیقی قوالی ابتدآ ء به شکل مذهبی و بعدآ به قسم مجلسی دوام نمود.  یک شکل تغییر یافته آن شاید قرصک پنجشیر باشد که البته ریشه قوالی دارد.  باید متذ کر شد که « کلمه قوال به معنی بسیار گوی ویا خوش صحبت، زبان آور، کسی که در محافل به آواز خوش اشعار بخواند » گفته شده و این شاید به خاطریست که سردسته و رهبر و چاووش قوالی تمام اشعار را میخواند و می سراید و د یگران اورا همراهی و تعقیب و تقلید میکنند.

     اما موسیقی در سرزمین ما نسبت تعصبات و سنتی بود ن کشور در مراحل مختلف صد مات فراوان د ید و خاطر خواه چندانی نداشت و به عوض رشد شیوه ها و سبکهای   گوناگون  آن   ناپذ یر گرد یده و تنها موسیقی های دهاتی و فولکوریک نسل باقی مانده و سینه به سینه انتقال گردیده است.

    اما شواهد تاریخی گوناگونی موجود است که مرکزیت و قدامت موسیقی را در این سرزمین به اثبات می رساند از جمله:  یک سیاح معروف چینایی  به نام « هیوان تسنگ» در سال ۶۳۲  میلادی ضمن سفرش در افغانستان در نوشته های خود تذ کر داده که موسیقی آریایی از همین سرزمین به کشور هند رفته است.

    هیئت مرد م شناسی د نمارکی ثابت کرده اند که  میان احفاد آریایی اطراف هند وکش در سابقه آن تا چهار هزار سال میرسد.  همچنان در همین مناطق از یک نوع هارپ (Harp) که (نوعی آله ء موسیقی است)  یاد آوری کرده اند که شباهت زیادی به آله « چنگ»  سومریان دارد و از قدامت  آن  تاریخ  هزار  سال میگذ رد.

   –  ( جارج فارمر)  یک شرق شناس معروف از قول یک داستان نویس حکایت میکند:  ( بار اول توله را شخصی به نام « لیک سونگ»  از سرزمین باختر به چین برده است).

   –  آثار باستانی بامیان که قدامت بالاتر از د و هزار ساله دارد تصویر د و زن چنگ نواز را نشان میدهد.

   –  یک اثر باستانی در ننگرهار نوازنده گانی را نشان میدهد که در حال نواختن چنگ، توله، دهل، دایره و یکنوع رباب می باشند.  این اثر به دوره کنشکا نسبت داده شده.

   –  نوشته های تاریخی آلات موسیقی این سرزمین به نام های « د ند وبهی ، وانا،  و یونا»  یاد گرد یده است، که شاید این آلات موسیقی  آن زمان شامل توله، آله ضربی و آله تار دار بوده باشد.*

   –  یکنوع آهنگ یا سرود دسته جمعی که به اصطلاح هندی آنرا ( Morchana ) مورچانه میگویند و معنی آن بیحل شد ن و افتاد ن است، یا به عباره د یگر آهنگ یا سرودی است که از بلند ترین سر در سپتک به شد ت و قوت شروع شده و به قسم نزولی خفیف شده به پائین ترین سر در سپتک می رسد،  برعکس آهنگ های امروزه، یعنی آهنگ یا سرود ها به شد ت از پرده سا یا (Do) بالا یا پور شروع و بتد ریج ضعیف و خفیف شده به کهرچ امروزی یا سا یا (Do) اول می رسید.  این شیوه در غرب هم ناشناخته نبوده ، اما فعلا در د نیا بکلی نابود شده است.  اما این روش قد یمی هنوز در سرود های فولکلور د سته جمعی نورستانی ها که ثبت برنامه های تلویزیون افغانستان شده بود باقی مانده است،  تشریح مورچانه در بخش بعدی « مبدا یا سرچشمه موسیقی» داده شده است.

   –  نوع سرود د سته جمعی دیگری که در غرب مروج است و آنرا بنام پولی فونیک

Polyphonic) یا چند صدایی میگویند و در وطن ما امروز مروج نیست و نه مرد م به شنید ن آن عاد ت دارند.  این نوع موسیقی در بعضی از سرود های د سته جمعی و فولکلور نورستانی ها و بسیار تغییر یافته آن در بعضی سرود های د سته جمعی، بد ون آله موسیقی غزنی یا کوهی جنوب کشور نسل به نسل باقی مانده.  در حالیکه این نوع موسیقی که رنگ و بوی غزنی دارد،  نقطه جالب در آن اینست که این سرود ها را کسانی اجرا می کنند که اهل موسیقی نبوده از سواد و نوت موسیقی اطلاعی ندارند و مرد مان بومی هستند.  این موضوع را پروفیسور هرمن پرس ( Prof.Hermann Presse) محقق اطریشی که در سال های ۱۹۶۰  که برای تد ریس موسیقی به افغانستان آمده بود تحقیق نموده و می افزاید که من مد ت پنج سال را با پای پیاده ده به ده و شهر به شهر در افغانستان سفر کرده ام.  وقتی در نورستان بود م بعد از یک دعوت نان چاشت در نورستان چار نفر، به آواز خوانی شروع نمود ند این آواز خوانی د سته جمعی یک سرود پولی فونیک بود ابندا ء  فکر کرد م که آنها به تقلید غرب این کار را میکند و بعد از سفر های د یگرم در منطقه نورستان مطمین شد م که این موسیقی چند صدایی از سرود های اصیل و قد یمی منطقه است که نسل به نسل باقی مانده است.  ا و علاوه میکند که در نورستان مراکز آواز خوانی هم موجود بود.  او می نویسد ،  وقتی آهنگ جدیدی را می ساختند چار نفر یک جا جمع می شد ند و هرکدام آن ریسمان هایی با طول متفاوت را گرفته از یک نقطه به چار سمت مختلف ،  به اندازه طول ریسمان خود می رفتند و در آخیر سرریسمان،  در همان منطقه نشسته آهنگ ساخته شده،  خود را تکرار و تمرین می نمود ند تا از آن رضایت حاصل کرده و مورد تائید شان قرار می گرفت.  بعدا به مرکز همان منطقه د وباره جمع شده با گوش های بسته مشترکا سرود را می سرایید ند بعد از تکرار چند مرتبه وقتی اطمینان شان حاصل میگرد ید گوش های خود را باز کرده وآهنگ را تکرار میکرد ند و این کار هفته ها طول می کشید تا به سرحد پختگی میرسید.

  

  باید متذ کر شد یکی از عواملی که فرهنگ و به خصوص موسیقی قد یم افغانستان در نورستان د ست نخورده باقی مانده و شیوه های آن کاملا ناپد ید نگرد یده بود آنست که این منطقه زیبای کشور تا زمان امیرعبدالرحمن خان منطقه د ور افتاده و صعب العبور، منزوی و محاصره شده بود و به نام کافرستان یاد می گردید.  به همین سبب داشته های قد یم خود را تا حدی حفظ کرده بود.

      باید خاطر نشان نمود با وجود یکه موسیقی اصیل افغانی نه موسیقی هندی است و نه غربی و رنگ و شیوه ، خاص خود را دارد اما ازآن موسیقی ها متاثر گرد یده است.  چنانکه در زمان های نه چندان د ور می بینیم که زبان فارسی د ری آنقد ر در هندوستان بسط و توسعه یافته بود که شخصیت های پر افتخاری مانند حضرت ابوالمعانی بید ل آن کلام بلند و دهها شاعر و اد یب بی نظیر فارسی د ری در آنجا سربلند کرد ند.  همین طور استقرار مغل ها از سرزمین ما تا هند وستان، به خصوص که شهزاده گان مغول در هنر موسیقی د ست بالایی داشتند و در هنر و فرهنگ سرزمین های ما اثر زیاد کرده اند.

    اگر نگاهی مختصری به موسیقی کشور های منطقه مانند هند وستان، افغانستان ، ایران و آسیای مرکزی انداخته شود و تحقیقات در زمینه صورت بگیرد، وجوه مشترکی در آن ها د یده میشود که باید از یک ریشه آب خورده باشند.

   

     بطور مثال در کشور پهناور هند وستان قرار شواهد تاریخی بعد از قرن ششم میلادی یک دسته بندی و تسمیه راگ ها بار اول قسمی به وجود آمد که شش راگ به نام راگ های مل ( Male ) یا مذ کر به وجود آمد که هرکدام این راگ ها دارای شاخه ء  پنجگانه مونثی بود ند که بنام راگنی ها یاد گرد یده  و به فامیل راگ هشت نسبت داده شد که به نام راگ های صغیر یاد گرد یده است و چنین محاسبه میشود:

۸۴ =(۸x  ۶) + ( ۵x  ۶) + ۶

  یعنی به تعداد هشتاد و چار راگ که باهم قرابت آهنگی داشتند دسته بندی گرد یده بود.  همین طور یک انکشاف مشابه در ایران موجود بود که به نام مقام یاد گردیده و چنین محاسبه گرد یده است:

     ۸۴ =  ۴۸ + ۲۴ + ۱۲

    این انکشافات و با تغییر نام و تشکیلات در کشور های شمال افغانستان به خصوص سمرقند، بخارا، تاجیکستان و حتی بین کرد های عرب نشین نا شناخته نیست.  من خود شاهد م که بعضی از سکیل ها یا راگ های بهروی و پهاری را جوانان کردی که محصل رشته های مختلف بود ند می شناختند  و برای آنها نامی به زبان خود داشتند.  و در چوکات راگ های فوق آهنگ های فولکلور خود را توسط آله اصیل کردی مشابه تنبور افغانی می نواختند،  دلایل فوق یک وجه مشترک را در سرزمین های ما نشان میدهد که باید یک منبع داشته باشند.

  

     به استناد جلد د وم کتاب معارف النغمات چاپ لاهور که معتبرترین اثر موسیقی در هند بوده و قدامت زیاد دارد از راگ هایی نام برده شده که اصلا از هندوستان نبوده از غرب هند یا سرزمین ما به آن جا رفته است و به نام راگ های عجم یاد گرد یده است که عبارت اند از:

۱: –  راگ نوروچکا که نام اصلی آن نوروز بوده و به تد ریج به زبان سانسکرت به نورچکا تبدیل گرد یده است.

۲:  – راگ جنگلا که نام اصلی آن زنگوله بوده و به نام های زنگولا و بالاخره جنگلا عوض شده.

۳:  – راگ هجیج ( Hjij ) که نام اصلی آن به زبان فارسی د ری حجاز بود.

۴:  – راگ گندهاری که کمپوز آن در قندهار امروزی صورت گرفته بعدآ به نام راگ گندهاری عوض گرد یده. در باره این راگ استاد سرآهنگ بابای موسیقی هم توضیحات داده بود ند

   راگ های فوق با تمام خصوصیات آن در بخش بعدی موسیقی کلاسیک تشریح گردیده است.

    از شواهد فوق معلوم میشود که از زمانه های قد یم موسیقی دانان ما با راگ ها آشنایی داشته و ارتباط گسترده بین موسیقی های این سرزمین با هند موجود بوده است.

    قصه های تاریخی نشان میدهد که در زمان بابر وسلطه مغل ها در کابل موسیقی دانان آن روز در گذر سنگ کشان امروزی پائین کوه شیر دروازه مسکن گزین بوده اند.  اما بعد از سقوط امپراطوری مغل و بعد ها به اثر کشمکش های داخلی و بعد تر حملات انگلیس ها دوباره موسیقی این سرزمین به رکود مرگباری مواجه شده است.  تا اینکه در دوره امیر شیرعلی خان تعدادی از هنرمندان از هندوستان به کابل آورده شده این بار آنها در کوچه خواجه خورد ک نزد یک بالاحصار و قصر شاهی جا داده شده اند که کوچه مذ کور بعد ها به نام خرابات مسمی گرد یده است.  محله موسیقی دانان به خاطری نزد یک قصرشاهی بوده تا از یک طرف از حمله بر آنها جلوگیری شود و از جانبی به سهولت احضار گرد ن.  این بار خرابات تعداد زیادی از استادان برجسته و پر افتخار را به کشور تقد یم کرد که از جمله آنها:  استاد قاسم،  استاد غلام حسین و پسر ارشد شان استاد محمد حسین سرآهنگ سرتاج و بابای موسیقی وطن که افتخارات زیادی برای کشور بد ست آورد ند هم چنان استاد رحیم بخش، استاد غلام دستگیر شیدا، استاد محمد نبی « نتو»، استاد نبی گل، استاد رحیم گل، استاد یعقوب قاسمی، محمد صابر، امیر محمد، استاد موسی قاسمی، عبدالمحمد هماهنگ وغیره و از جمله نوازنده های معروف و با افتخار کشور استاد محمد عمر رباب نواز، استاد غلام نبی د لربا نواز، استاد هاشم و برادران شان محمد آصف و محمد عارف طبله نوازان، استاد معراج الدین ستار نواز، استاد فقیر حسین سارنگ نواز، که ویلون هم می نواختند، استاد احمد بخش کلارنت نواز، استاد سراج الدین ستار نواز، کریم بخش، حکیم بخش عظیم بخش، غازی، محمد نبی، محمد حکیم، محمد ولی « نبی زاده»، محمد نسیم طبله نوازان، استاد غلام سرور هارمونیه نواز، محمد عیسی، محمد کبیر، امرالد ین دلربا نوازان، محمد شریف سارنگ نواز، محمد حنیف« نبی زاده»  هارمونیه نواز، غلام حسن، محمد حسن، جیلانی « نبی زاده»، غلام سخی رباب نوازان، محمد اکرم روح نواز، سرود نواز وغیره و از جمله جوانان سلیم بخش، حسین بخش، که موسیقی کلاسیک را د وگانه اجرا می نمود ند.  الطاف حسین، حسن شیدائی و کاظم شیدائی و ده ها جوانتر های د یگر که آنها فعلا پراگنده در غربت و فقر به سر میبرند.

ویژه گی خاص در این دوره اینست که موسیقی از کوچه خرابات پا فراتر گذاشت و به فامیل های روشنفکر و تحصیل کرده کابل و بعضی از ولایات کشور راه یافت و این درست در زمانی بود که موسیقی به اصطلاح مخصوص سازنده ها و خراباتی

فقط از جمله مرحوم مرزا نظر شناخته شد که اصلا یک د یپلومات افغانی بود.

    تشویق شاه امان الله در ظهور اینها رول عمده داشته است.  مثلا او استاد قاسم ستاره تابناک موسیقی افغانی را مانند وزرای کابینه همیشه در پهلوی خود جا میداد،  مرحوم قاسم درس وطن پرستی، استقلال خواهی و حتی سیاست را از شاه آموخت و توسط آوازگیرای خود برای حصول استقلال کشور به سمع مردم می رساند که بعضی از آهنگ های آن شاهد این مدعاست قرار قصه های بزرگان استاد با چنان شان و شوکتی بد ربار خواسته میشد که باعث تشویق و جرات د یگران می گرد ید و موسیقی دانان کم کم از حالت انزوا در جامعه برآمد ند و جوانان تحصیل کرده هم به این هنر رو آورد ند.  استاد فرخ افندی از ترکیه به کشور دعوت گرد ید.  فرخ افندی دومین معلم موسیقی و بنیان گذار ارکستر جاز در افغانستان است، که تعداد زیادی از جوانان را در نوازند گی آلات موسیقی غربی آموزش داد و تربیه نمود.

     گروپ د وم:  در د وره اعلیحضرت محمد ظاهرشاه پاد شاه سابق افغانستان در صحنه ظاهر گشتند.  در این د وره موسیقی به سرعت رشد نموده، تعداد زیادی به شکل آشکارا و نیمه آشکارا به موسیقی رو آورد ند.  باید متذ کر شد که تعدادی از دانشمندان و رجال د ولتی این بار در رشد موسیقی و هنر  های د یگر رول مستقیم داشتند و باعث تشویق آماتوران میگرد ید ند که خد مات قابل قد ری را  انجام  داد ند ،  از  جمله    مرحوم   استاد عبدالغفور برشنا، مرحوم سد قاسم رشتیا، مرحوم عبدالرشید لطیفی، فضل احمد نینواز، سمع جان سراج، شاه ولی ولی، مهند س شریف پرونتا، گل احمد شیفته وغیره…

    البته تعداد آماتوران این د وره زیاد بود ولی کسانیکه از طریق راد یو و کنسرت ها خد ماتی خوبی را انجام داد ند و در انظار حاضر شد ند میتوان از ذ وات ذ یل نام برد: حفیظ الله خیال، جلیل احمد حلاند، محمد رحیم ساربان، عبدالوهاب مد دی، محمد نسیم، محمد حسین آرمان، سایر هراتی، د وکتور محمد صاد ق فطرت« ناشناس» احمد ولی، ظاهر هویدا، احمد ظاهر، مسحور جمال، پیکان، ضیاء قاری زاده « کبوتر»  پرانات، رحیم جهانی، انجنیر یونس، شمس الد ین مسرو، حامد شکران، وکیل روف، عزیز آشنا، انور شاهین، انور نوشاد، ببرک وسا و ده ها نوازنده و سراینده آماتور د یگر…

     همچنان در همین د وره موازی به مردان برای بار اول خانم ها بصورت آشکارا به موسیقی رو آورد ند که عبارت بود ند از میرمن پروین اولین آواز خوان زن،  کبرا

« ژیلا»، حمیده « رخشانه»، حبیبه« آزاده»، د وکتورس روح افزا، میرمن زرین، استاد فریده، مهوش، سارا حلاند، میرمن لیلی، قمرگل، جلوه که بعدآ بع نام افسانه آواز می خواند، میرمن زرغونه، میرمن ناهید، سلما، پرستو و ده ها آوازخوان جوانتر د یگر…

     گروپ سوم:  خوشبختانه این د وره که تعداد آن ها خیلی زیاد است موانع و مشکلات چندانی نداشتند، برعلاوه تشویق همه گانی مرد م، وسایل پیشرفته نشر صوت برای شان میسر بود.  استخدام معلمان خارجی، تآسیس کورس های موسیقی زمینه تحصیلات عالی در خارج کشور، انکشاف راد یو، به وجود آمد ن تلویزیون، ارتباطات با هنرمندان خارجی وغیره در رشد و تشویق زیادتر جوانان رول عمده داشت.  در همین د وره به تقلید از موسیقی غرب گروه های هنری زیادی به وحود آمد که اولین آن به نام چهار برادر یاد می گرد ید.

    با تآسیس راد یو افغانستان و رشد بعدی آن هرمندان محلی کشور در مناطق شان تحت یکنوع قیود سنتی و قبیله سالاری بود ند به مرکز آمد ند و مورد احترام و تشویق قرار گرفتند.  تعداد این هنرمندان مرد می هم زیاد است که از جمله میتوان از استاد دری لوگری یاد کرد که دارای پیوه و سبک خاص خود بود و شاگردان یا پیروان زیادی در موسیقی محلی کشور تربیه کرد ند. به خصوص شسران مرحوم در نواختن سرنده، آله خاص و اصیل افغانی و آواز خوانی مهارت کامل دارندو از جمله از پسران شان به نام سلام لوگری و ماشینی میتوان نام برد.

    استاد اول میر، که در غزل خوانی و کمپوز آهنگ های میهنی و حماسی از چهره های محبوب کشور می باشد، به خصوص آهنگ میهنی « دا زموز زیبا وطن – دا زموز لیلا وطن»  آهنگ جاودان و محبوب القلوب هرافغان آزادی د وست است.  و شاگردانی زیادی تربیه کرد.  همچنان محمد ایوب غزل خوان خوب کشور، بیلتون، اسماعیل چاریکاری، حمیدالله چاریکاری، گلزمان، امیرجان خوشنوا هراتی، منور، سید علم، عبدالخالق قندهاری، مزاری نجرابی، زمان شوقی، سیف الد ین، عبدالرزاق شوقی و ده ها هنرمند د وست داشتنی د یگر همچنان نوازنده های چیره د ست محلی مانند استاد سلیم قندهاری سنتور نواز معروف کشور، گل علم دهل نواز، ملنگ زیربغلی نواز، محمد تنبور نواز، بهاء الد ین تنبور نواز، بازگل بد خشیآواز خوان و غیچک نواز، خان محمد قره باغی، عالم شوقی و ده ها نوازنده و سراینده محلی در مناطق مختلف کشور خدماتی در موسیقی افغانی انجام داده اند.

    ارکستر بزرگ ۳۸  نفری که متشکل از ارکستر جاز حربی پوهنتون، اهل خرابات، نوازنده های محلی بود در سال ۱۳۴۹  تشکیل گرد ید که استاد سرمست رهبری این ارکستر را به عهده داشت و گاهگاهی استاد  فقید  محمد ننگیالی   همرهبری ارکستر را به عهده میگرفت.

این ارکستر برعلاوه ثبت صدها آهنگ فولکلوریک هارمونیزه شده ، و آهنگهای د یگر برای راد یو و تلویزیون، جهت اجرای کنسرت به کشور های مختلف سفرهایی می نمود ند. و در قسمت معرفی و فرهنگ و هنرافغانی د ست آورد هایی برای کشور کماهی کرد ند. علاوه براین ارکستر بزرگ ارکستر های د یگری از قبیل کلیوالی، ارکستر جامی، ارکستر شماره  دو جاز، ارکستر جامی یا جوانان که مرحوم امین الله ندا آنرا رهبری می نمود، (من که شاگرد مکتب نادریه هم بود م عضویت این ارکستر را داشتم و د لربا می نواختم.)، ارکستر گل سرخ{ به کوشش حکیم صانعی ایجاد شد}. همچنان بعد ها ارکستر های زیاد تری تشکیل گرد ید از قبیل ارکستر قوای مسلح، ارکستر بهار و انسامبل « نرگس» ارکستر « باران»  ارکستر « سمن» وغیره که در انکشاف موسیقی کشور نقش داشتند.  رهبری این ارکستر ها را استاد محمد سلیم سرمست، استاد محمد ننگیالی، استاد محمد فرخ افندی، محمد امین زاخیل، استاد اول میر، سلیم قندهاری، استاد غلام حسین، استاد محمد عمر، امین الله ندا، فرهاد دریا وغیره به د وش داشتند.   در چوکات وزارت د فاع و وزارت معارف و اطلاعات کلتور آنوقت پوهنحی موزیک کورس های مختلف موسیقی به کمک ترک ها، اطریشی ها، هندی ها، و محمد یاروف تاجیکی تآسیس گرد ید، و ده ها جوان از آن مستفید گرد ید ند. 

      مکتب موسیقی در چوکات وزارت معارف کشور تآسیس و همچنان پوهنحی هنرهای زیبا در چوکات پوهنتون کابل که بخش مهم آن آموزش موسیقی بود تشکیل یافت و به مقایسه عقب مانی کشور در عرصهء موسیقی میتوان آن را پیشرفت مهمی خواند.

    در آموزشگاه ها از استادان مهم و برجسته کورس ها میتوان از استاد فذخ افندی، استاد غلام حسین، استاد رحیم بخش، استاد رحیم گل، پروفیسور فلایشمن، پروفیسور شلایفر و استاد توماس، استاد هاشم، استاد محمد عمر، استاد علام نبی، استاد سرمست، محمد حسین ارمان، پروفیسور روبین چترجی، استاد عرفان خان، استاد د یشپاند ت، استاد مهش دالوی و کورس های شخصی د یگر نام برد.

    اما باوجود این همه د ست آورد ها، نواقص چشم گیری هم وجود داشت که مانع شد هر چه بهتر موسیقی در افغانستان می شد.

  –   اکثریت اهل خرابات و گروه های محلی از سواد خواند ن و نوشتن محروم بود ند.  به همین دلیل، آن چیزی را که از استاد می آموختند در همان محد ود باقی می ماند و نمی توانستند از طریق مطالعه به آثار موسیقی، تاریخ، فلسفه، زیبا شناسی وغیره که سبب رشد و وسعت نطر می گردید د سترسی پیدا کند.

  –   رقابت های منفی بین عده یی از انها به قد ری شد ید بود که در بعضی از محافل و حتی زند گی شخصی مقابل هم پرخاش های شدیدی می کرد ند.  تباد ل نظر برای رشد موسیقی در بین شان دیده نمی شد.  هرکسی از هنرو دانش خود ستایش میکرد و مقابل را به ضعف و ناتوانی متهم میکرد.

–  عده یی صرفآ از آثار، کمپوزها بند ش ها، ترانه ها و تال های گذشته گان شان استفاده میکرد ند بد ون آنکه ابتکار و خلاقیت از خود نشان دهند و آثار جاودانی خلق کنند و در منطقه به شهرت دست یابند و مورد قبول واقع شوند.

  –   موسیقی تاحدی در انحصار بود، تنگ د ستان خرابات و عامه مرد م از موسیقی بی اطلاع می ماند ند،  مسلم است که هر اندازه که فهم و اطلاع شنونده در موسیقی بالا باشد هنرمند مجبور است خود را مطابق آن عیار کند.  این روش تنگ نظرانه در هند در گذ شته ها هم رواج داشت و از آنجا شاید انتقال کرده باشد. موسیقی دانان چون با مشکلات زیاد و بسیار محد ود از استاد  می آموختند از شاگرد هم عین توقع را داشتند که برای همه این روش امکان پذ یر نبود. متآسفانه شیوه های فوق در بین بعضی از آماتوران که تحصیل کرده هم بودند محسوس بود. بد بینی ها، حساد تها، رقابت های نامعقول هنوز هم بین شان گاهگاهی بروز میکند. البته نکات فوق عوامل داشته است.

 از جمله فقرو غربت که ناشی از مشکلات اقتصادی بود در اکثریت مرد م خرابات و حتی گروپ های محلی د یده می شد، اکثریت اطفال خرابات شب ها برای پیدا کرد ن نان و اعاشه فامیل به عروسی ها و محافل خوشی مرد م اشتراک میکرد ند که طبعآ تعلیم برای شان غیر ممکن بود.

    عد م اطلاع عامه از رازهای موسیقی، نبود ن آثار و کتب موسیقی به زبان های پشتو و دری، و از موسیقی صرف منحیث وسیله پیدا کرد ن نان استفاده کرد ند که تا امروز بین هنرمندان حرفه یی وغیره حرفه یی موسیقی عمومیت دارد به پیشرفت موسیقی آسیب میرساند.

اما باید خاطرنشان کرد که در این اواخر بعضی از هنرمندان و هنرد وستان به نوشتن آثار موسیقی مباد رت کرده اند که از جمله:

–  قانون طرب رساله یی از استاد سرآهنگ در باره موسیقی کلاسیک.

–  اثری از استاد فقیرمحمد ننگیالی که آهنگ های فولکلور وطن را در قید نوت غربی آورده و تضمین خوبی است برای نگاهداری آهنگ های اصیل افغانی.

–  اثری  از   محمد حنیف د گروال موزیک « آموزش غربی».

–  کتاب سرگذ شت موسیقی معاصر افغانستان از عبدالوهاب مد دی که در ایران چاپ و نشر شده.

–  اثری از لطیف جان پاکد ل از هنردوستان سابقه دار وشاگرد استاد قاسم که فعلا در کانادا زند گی می کند، این اثر هنوز هم بد سترس عموم قرار نگرفته ولی شنیده ام که کتاب ضخیمی است.

ممکن کسانی د یگری هم نوشته باشند که اطلاعی از آن نداریم.  امید این سلسله د وام کند و اثار زیادی نوشته شود تا موسیقی اصیل ما راه مستقیم خود را پیدا کند.

    به د لیل اینکه موسیقی افغانی کاملا موسیقی هندی نیست و شیوه خاص و اصیل خود را دارد ولی به دلایلی مشخص موسیقی هند وستان اثرات خود را بالای موسیقی ما گذاشته است.  قسمیکه میدانیم افغانستان عزیزمان در طول تاریخ کشور پراز حاد ثه و جنگ بوده که طبعآ اثرات ناگوار نه تنها در اقتصاد بلکه بالای فرهنگ و هنر اصیل ما نیز وارد کرده است. و موسیقی دانان ما مجال آنرا نه یافته اند که بالای اساسات موسیقی خود کار نمایند، و اگر در گذ شته ها هم کار صورت گرفته باشد که حتما شده ناپد ید و از بین رفته است. بناء موسیقی دانان ما بنا به ضرورت از گرامر راگ ها و تال های کشور همسایه هند استفاده نموده اند همان طوریکه از اصول و قواعد نوت نویسی غرب هم بهره گرفته اند.

   اگر نگاه مختصری به موسیقی معاصر کشور انداخته شود، میتوان آنرا به سه کته گوری تقسیم کرد.  موسیقی شهری، موسیقی کلیوالی یا محلی، موسیقی نسل جوان شهری.

   موسیقی های شهری:   به خصوص شامل ( کابل، قندهار، هرات، مزارشریف، ننگرهار و غزنی):   در موسیقی های شهری اثرات موسیقی هندی زیاد  محسوساست.  آهنگ ها اکثرآ تابع راگ ها و تال ها می باشد و کمپوز ها به اساس راگ ها ساخته میشود.  هنرمندان نخبه آشنایی به قواعد راگ و تال دارند.

    استاد قاسم اولین هنرمندی بود که قسمت زیادی از آهنگ های قد یم کابل و فولکلور وطن را که از شهرت و محبوبیت خاص در بین مرد م برخوردار بود ند در چوکات راگ ها تنظیم و آنها را معرفی نمود که این شیوه را استادان د یگر و شاگردانش تعقیب نمود ند، از جمله آهنگ آشنا و محبوب مرد م ( آهسته برو) را مثال میدهیم.  این آهنگ مرد می تقریبآ در تمام محافل عروسی مرد م ما توسط سراینده یا خود اعضای فامیل داماد خوانده میشود، در فولکلور قد یم کابل این آهنگ با سرعت زیاد تر یا « لی» بالا اجرا و خوانده می شد. چنانچه تا امروز وقتی زن های اقارب داماد به شکل سرود د سته جمعی به کمک دایره آنرا می سرایند باسرعت بلند یا

« لی» تیز تر آنرا اجرا میکنند.  در حالیکه متن شعری آن یعنی ( آهسته برو) که منحیث آستایی آهنگ باربار تکرار میشود.  به آهسته رفتن داماد و عروس در محفل تاکید میکند تا همه شاملان محفل و اقارب آنها را خوبتر ببیند.  یعنی در گذ شته ها سرعت « لی» با متن شعری آن تطابق نداشت.  استاد این آهنگ را در راگ پیلو همراه با نزاکت های آوازی برای آهسته رفتن در لی پائین تر و تال « داد ره» تنظیم نمود.  همچنان ده ها آهنگ قد یم کابل را تنظیم کرد مانند ( نازی جان همدم من، آهنگ زلیخا وغیره که با آلاب ها آرایش ها تنظیم گرد ید ند) این همان کاری است که موسیقی دانان هندی بالای آهنگ های فولکلوریک کار کرد ند و منحیث راگ ها آنها را معرفی نمود ند.

    آهنگ های اصیل افغانی گرچه ساده خوانده شده اند ولی فوق العاده غنی و هرکدام ترجمان فرهنگ اصیل این سرزمین می باشند.  آنعده هنرمندان حرفه یی یا آماتور که این آهنگ ها را سراییده اند.  شهرت زیاد کسب کرده و محبوبیت یافته اند، البته در پهلوی استعداد، آواز زیبا و حرکات منظم آنان نیز در شهرت شان بی تآثیر نبوده است.

     احمد ظاهر آوازخوان محبوب نسل جوان زمانی که شروع به آواز خوانی نمود ابتداء بعضی از آهنگ های غربی را همراه با اکورد یون که خود می نواخت خواند که شهرت چندانی نیافت، اما وقتی به کمک مربیون و آهنگسازان خوب کشور شروع به سرایید ن آهنگ های اصیل کشور نمود به سرعت مورد قبول مرد م واقع شد و به شهرت و محبوبیت بی بد یلی د ست یافت.  این مسله در مورد  هنرمندان  د یگر کشورهم صد ق میکند.  بطورمثال عبدالمحد هماهنگ، ظاهر هویدا، ناشناس، نغمه و منگل، فیض کاریزی، گل محمد استالفی، عجب گل، شمس الد ین مسرور وغیره…

     موسیقی کلیوالی یا محلی:   این نوع موسیقی به تمام مرد م افغانستان تعلق دارد و از احساسات و علایق و طرز تفکر آنان نمایندگی میکند.  گرچه در مناطق مختلف افغانستان شکل و روش آن یکسان نیست ولی در مجموع موسیقی های محلی کشور ساده، خالی از ریزه کاری ها ولی فوق العاده ریتمیک، روان و مسرت بخش است.

    در مناطق شمالی کشور آهنگ های ریتمیک، روان با آلات ابتدائی د مبوره، غیچک، توله، زیربغلی، اجرا میشود در حالیکه در قسمت های جنوب کشور آهنگ های اصیل به شکل گروپی یا د سته جمعی بعضآ بد ون آله موسیقی و گاهی با دهل، توله، رباب اجرا میگرد د در قسمت های غرب با آلات د وتار و رباب مروج است.

    در شرق کشور معمولا قصه های تاریخی، عشقی، رزمی و بعضآ مذهبی توسط هارمونیه و طبله و رباب اجرا میگردد و آنرا داستان میگویند که بین مرد م محل زیاد محبوبیت دارد.

     موسیقی لوگری که یشوه و سبک خاص دارد به زودی در سراسر افغانستان رواج پیدا کرد و د سته های محلی مناطق مختلف ازین شیوه تقلید می نمایند.  موسیقی هزارگی باآلات ابتدائی مانند د مبوره اجرا میشود، ولی قابل تذ کر میداینم که در بعضی از آهنگ های مرد می آن تال هایی استعمال می شود که با تال های مروج تطابق ندارد و قابل تحقیق است.

نظر یک محقق فرانسوی در باره موسیقی افغانی:  نام کتاب :  آریانا (افغانستان باستان) نویسنده : محترم عبدالرحمن پژواک، محل چاپ:  هوف، برطانیه ( ۱۹۴ جاده پورتلند)  مطبعه:The Key Press Ltd.   پروفیسور مونسیوجی د یلور،

 (Prof. Monsieur J. Delor) محقق فرانسوی حد ود سی و پنج سال قبل طی سفری که در افغانستان نمود، در باره موسیقی افغانی مقاله مفصلی نوشته که در مجله بنام افغانستان چاپ و منتشر شده است، از نوشته مذ کور بعضی مطالب آن در این جا نقل قول میشود:

   پروفیسور مذ کور در قسمتی از مقاله شان مینگارد: ( موسیقی افغانی نشاط آفرین و قابل تشخیص بوده نه یک نواختی موسیقی غرب در آن د یده میشود و نه پژمرده گی موسیقی ایران، چیزی بود برای من بیگانه ولی عجیب و در عین زمان آشنا، نغمات نه مرا خسته می ساخت ونه مانند بعضی موسیقی های دیگر غیر اروپایی از درک من بالا بود بلکه میتوانستم آنرا درک کنم مثل د روازه کشوری بود بین شرق و غرب)   نابرده در جای د یگری علاوه میدارد که { این موسیقی با شیرین کاری ها و تزئینات سرها (Appoggiaturas)  (۱) یکنواختی و بلندی های گوش خراش نداشت}.  پروفیسور دیلور بعد از تشرح مفصل یک ارکستر محلی افغانی و طرز نواختن آلات اصیل موسیقی افغانی و ریتم ها، اضافه میدارد که در آهنگهای افغانی به هیچ وجه فضای الهام دروغین حکمفرما نبوده و تقلیدی به نظر نمی خورد نوازنده ها همه چیز را به حافظه می سپارند، نوتی در مقابل ندارند زیرا طبیعت آهنگ های افغانی به اندازه وسیع ونا محد ود است که روی کاغذ ثبت شده نمی تواند)  در باره موسیقی های محلی پروفیسور د یلور می نویسد در افغانستان نوع موسیقی قبایلی نیز موجود است که بصورت نا منصفانه خوار و حقیر شمرده میشود.  آلات موسیقی که از آن استفاده میشود بسیار ابتدائی است از قبیل د مبوره، دوتار، تنبور و غیچک که در « پنجمی ها» سرمی شود و بسیار ساده با انگشتان&nbs