رفیق نسیم جویا خرابکاری به نفع کیست؟

 

نسیم جویا

اخیراء بحث پیرامون حزب دموکراتیک خلق افغانستان ــحزب وطن, نقش و اهمیت سیاسی ان در جامعه و در وقایع و حوادث تاریخی ــ سیاسی و به طور خاص ششم جدی 1358 و “ورود” قطعات نظامی اتحاد شوروی(وقت) ابعاد نوین و گسترده یافته است

این بحث ها با تصورات و انگیزه های متفاوت از زوایای مختلف برداشت و برخورد همراه با گمانه زنی ها وتلاش برای کشفیات جدید انجام میابند.

عده با باد به غب غب و با چهر از خود راضی به لجن پراگنی به سوی حزب, برنامه ,مشی سیاسی و نقش ان در حوادث تاریخی ده های اخیر میپردازند و انرا به مثابه “بحث علمی”! به خورد میدهند و عده هم ضمن چنین “بحث علمی” ! خود را حتی “شرمسار” از عضویت در ان, در بازار” سیاست” های بی ارزش و ارزان به نمایش می گذارند!

به این همه چرند و پرند همراه تخیلات هوس الود و بیمار گونه چه میتوان نام نهاد؟ همه چیز, جزچیزی که به تفکر,تیوری و سیاست که به تمرکز توجه و مساعی به اعمار یک افغانستان نوین و دموکراتیک و یک حیات شایسته برای مردم ما ــ کمک نماید!

اما عده هم کاملاء ماهرانه و خزیده چنین بحث ها را با هدف جلوگیری از پیدایش یک حزب نیرومند ومبارز برخاسته از میان مردم,خدمتگذار و پیشا اهنگ سیاسی جسور مردم در مبارزه برای عدالت ,ازادی ,کار وترقی ,به اشتراک اعضا و هواداران حزب دموکراتیک خلق افغانستان ــ حزب وطن ــ تحریک و سازمان میدهند.

واقعیت چیست؟

کنون ما با واقعیت سرسخت عدم موجودیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان ــ حزب وطن در صحنه سیاسی کشور با نام وهویت سیاسی سابق ان , با وضع کاملا متفاوت در کشور, جهان و سیاست های بین الماللی سریعاء تغییر یابنده وسیال سرو کار داریم,

قبل از تسلیم دهی حاکمیت حزب و متحدین ان ,عده از اعضا و مقامات “بلند پایه” حزب به نحوی از انحا نه تنها حزب را ترک گفتند بلکه داشتن ارتباط و پیوستن خود را به دسته جات مخالف ,افاده وابراز نمودند

اوضاع سیاسی کشور در استانه تسلیم دهی حاکمیت حزب و متحدین ان که دران گروپ های مختلف در داخل حزب با اراه برخورد های سیاسی کاملاء متفاوت برای حل مسا یل و دشواری های سیاسی کشور عملا در برابر همدیگر صف ارایی کردند ,دیگر اعتبار ,و اعتماد سیاسی مردم و اعضای ان را به حزب و توانایی انرا را در رهبری مردم به سوی اهداف تعیین شده ان صدمه جبران نا پذیر زد,

مختصر: حزب در استانه تسلیم دهی حاکمیت ان عملاء نقش و موجودیت سیاسی خودر به مثابه حزب دموکراتیک خلق ــ حزب وطن از دست داده بود, و ضع که سر انجام به اعلام “لغو حزب …” منجر گردید!

از این رو سوال میشود با چه هدف ویا هوس این همه هیا هو, منفی بافی های “دانشمند مابانه” ولجن پراگنی به سوی حزب دموکراتیک خلق افغانستان ــ حزب که دیگر در عمل با این نام وجود سیاسی ندارد ,براه انداخته میشود و چر ا؟

تلاش برانگیختن شک درمورد یکی از صفحات درخشان نبرد حزب در راه اندیشه ها و اهداف پیشبینی شده در برنامه و سایر اسناد حزب انهم در دوران که اعضای حزب در برابر اختناق و ترور به پا برخاسته بودند,میتواند سر فرود اوردن و سکوت در برابر استبداد, بی عدالتی و وضع شرم اور اقتصادی ــ اجتماعی کشور ,درک گردد.

حاصل این کار زار و خاک بازی سیاسی چیست ؟ چه از این کار زار بدست اورده شده است؟ مسله اساسی در سیاست در اوضاع کنونی کشورکدام است؟

چنین به نظر میرسد که این همه تلاش وتقلا جلوگیری از اتحاد نیرو های دموکراتیک کشور ,استحکام و تکامل ان و سرانجام پیدایش یک حزب نیرومند برخاسته از میان مردم ورنج های بیکران ان, پیشااهنگ سیاسی مبارز و جسور مردم در مبارزه برای ازادی,عدالت و ترقی با اشتراک فعال اعضا و هواداران حزب دموکراتیک خلق افغانستان ــ حزب وطن ,را هدف گرفته است.

برای ده هاهزار عضو و هوادار حزب که اگاهانه و با شجاعت و فداکاری بی نظیری در راه اعمار یک حیات شایسته برای مردم نگون بخت ما و یک افغانستان دموکراتیک و نوین ,یک افغانستان نیرومند بر خاستند ,جان و سلامتی خود را از دست دادند, زندان های مخوف و مرگبار ,شنکنجه های غیر قابل تصور را تحمل کردند و بدینسان پرچم حزب ــ پرچم نبرد برای ارمان ها اندیشه ها,اهداف فروزان آزدی ,عدا لت و کار را همچنان بر افراشته نگهه داشتند ــ مبارزه برای تحقق اهداف انها و دوام راه رفته انها, مسله اساسی , تحفه سیاسی ــاخلاقی وادا احترام دربرابر گور انها و ماند گان است و نه پرداختن به به چنین به اصطلاح بحث های ” علمی” و نه هم هوچی گری و سالوسی های بچه گانه و بی ارزش !

حزب دموکراتیک خلق افغانستان ــ یک فرصت و یک چانس تاریخی

پیدایش حزب دموکراتیک خلق افغانستان به مثابه ره اورد تاریخی ــ طبیعی مبارزات مردم ستمدیده ما برای ازادی, یک زنده گی شایسته ویک افغانستان نوین و پاسخ روشن به چلنج سیاسی بود که تاریخ کشورو زمان در برابر نیرو های دموکراتیک وترقیخواه کشور قرار داده بود ـــ است.

حزب با داشتن برنامه اقتصادی ــاجتماعی,فرهنگی و سیاسی روشن,معقول و مستدل, با اراه راه های ,وسایل و شیوه های سنجیده شده و دموکراتیک برای دستیابی به اهداف و با داشتن بیشترین کادر ها متخصصین وطنخواه ــ یک فرصت و یک شانس واقعی تاریخی برای مردم رنج کشیده ما و برای کشور ما بوده است ــ فرصت و شانس که نا بخردانه وکوتاه نظرا نه از مردم ربوده شد. حزب با متانت و دور اند یشی در شرایط عقب افتاده گی شرم اور اقتصادی ــ اجتماعی, فقر و بی سوادی اکثریت قریب به اتفاق مردم به نام “رنج های بیکران خلق” پرچم مبارزه را برافراشت و به مصاف دشمنان کهنه کار ازادی,عدلت ,کار وترقی شتافت,

در حالیکه جنبش تازه به پا خاسته دموکراتیک برای ترقی در کشور به وسیله نیرو ها و تمایلات چپ نما و راست افراطی با طرح اهداف,شیوه ها و شعاره ها افراطی, ماجراجویانه وکاملاء وحشیانه تحت فشار ومورد تهدید قرار گرفته و دربرابر رشد وتکامل ان قرار گرفته بودند.

افراطیون چپ با شعار های ” مبارزه قهر امیز”علیه دولت, “قدرت سیاسی از لوله تفنگ میبراید”! “انقلاب و خونریزی بی حساب”,وارد میدان شدند, قانون اساسی را “کتابچه شیطان” خواندند, مبارزات مسالمت امیز و قانونی را “تسلیم طلبی”, پارلمان افغانستان را “باغ وحش”, امپریالیسم را “ببر کاغذی” و استالین را هم “پیشوای طبقه کارگر جهان” وخود را “کمونیست” های وفادار به اصول “مارکسیسم ــ لینیسم ” به نمایش گذاشتند!

به این هم بسنده نکردند ,همه انهایی راکه این اهداف ,شیوه ها و شعار ها را رد میکردند به مثابه “تسلیم طلب”, “وطن فروش”, “خاین” و “رویزیونیست”محکوم کردند!

و نیرو های راست گرا و افراطی به مثاب ممثل شریر ترین نیرو ها و حلقه های ضد هر نوع ازادی ,دموکراسی و ترقی , با ترورافراد و شخصیت های ترقی خواه ,تیزاب پاشی به رصورت و و پا های زنان و دختران افغان ,حمله با کارد ,”دانگ”(چوب) به تظاهر کننده گان دانشگاه کابل سر بلند کردند. ترور عبدالرحمان در لغمان ,سیدال درکابل نمای بارز از دست اورد های انها پیش از حوادث ثور 1357 و هویت اصلی انها اند.

همه انها کنون ما شاالله “دموکرات”! شده اند,مهر سکوت را در برابر” ببر های کاغذی” و “کفار” به لب زده اند و بیشتر از این از انها کمک هم میگیرند !خوب .مبارک شان باشد!

حقایق نشان میدهد که این همه نفرت ,نابخردی و کوتاه نظری در طرز برداشت ,تفکر ورفتار انها همچنان پا بر جا است!

مردم خردمندانه میگویند: خو و خصلت را که دایه بدهد تنها مرده شو میتواندانرا بردارد

در یک چنین شرایطی حزب دموکراتیک خلق افغانستان خردمندانه ,دوراندیشانه وبا متانت سیاسی برنامه “تحولات کیفی ,بنیادی و سریع” اقتصادی ــ سیاسی ,اجتماعی ,فرهنگی ــ برنامه انقلاب ملی ــ دموکراتیک را ,طرح و برای انجام عملی ان به پا خاست:

راه رشد اقصادی ــ اجتمای غیر سرمایه داری

حزب دموکراتیک خلق افغانستان راه رشد ونظام اقتصادی ــ اجتماعی بازار ازاد همراه با حمایت ازطبقات,اقشار و لایه های نا توان و فقیر جامعه,

تشویق,حمایت و کمک به سرمایه گذاری های خصوصی همراه با تقویت سکتور دولت را به مثابه نظام مناسب برای کشور ما

وبدینسان نظام اقتصادی ــ اجتماعی نه سرمایه داری و نه هم سوسیالییستی بلکه نظام غیر سرمایه داری را برای مردم ما و رشد وترقی سالم ,متوازن ومعقول اراه کرد, نظام که امروز کشور بزرگ جهان در باره ضرورت استقرار ان بحث میکنند!

افغانستان تحت رهبری حزب هم دارای یک چنین نظام اقتصای ــ اجتماع بود, نظام که در غرب حسب ضرورت به ان “کمونیسم” هم نام کذاشتند!

حزب برنامه” تحولات کیفی , بنیادی وسریع اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی” با اشتراک تمام ( در عمل) طبقات ,اقشار و لایه های اجتماعی کشور یعنی :

برنامه انقلاب ملی ــ دموکراتیک به معنی تحولات بنیادی ــ کیفی و سریع بر پایه قانون و بدون خونریزی و نه انقلاب “سوسیالیستی” و یا” انقلاب” مشابه را طرح و در عمل هم در تحقق ان کار های عملی را انجام داد

حزب برای دستیابی به اهداف مطروحه در برنامه (مرامنامه) راه ها,وسایل و شیوه های ممکن و معقول که قانون ان را پیشبینی میکرد در نظر میگرفت :

راه ها ,وسایل و شیوه های قانونی,مسالمت امیز ودمکراتیک دستیابی به این اهداف را طرح و در عمل انرا با متانت سیاسی دنبال کرد!

و حزب به طور خاص قبل و بعداز پلینوم 18 کمیته مرکزی گام های استوار را در راه انتقاد از خود ,برداشت,

دست اورد های حزب در ساختمان اساسات اقتصادی ــ اجتماعی و سیاسی ــ فرهنگی کشور الضهر من الشمس است!

یک مثا ل کوچک:

برای اولین بار در تاریخ افغانستان ,حزب برنامه رشد اقتصادی ــ اجتماعی متوازن مناطق عقب افتاده کشور را طرح و گام های عملی برای تحقق برداشت.

به عنوان نمونه یکی از عقب افتاده ترین مناطق کشور ــ “هزاره جات” نه تنها با کار های مستقیم اقتصادی ــ اجتماعی بلکه برنامه درو اندیشانه تجهیز منبع و بنای اصلی کار و ترقی این منطقه یعنی انسان در ان را عملی کرد,

برای اولین بار در تاریخ کشور همه ساله صد ها جوان هزاره (اعم از پسرو دختر) نه تنها در موسسات تحصیلات عالی و مسلکی داخلی راه یافتند بلکه برای تحصیلات عالی به خارج از کشور فرستاده شدند!

حاصل این سیاست کنون صد ها داکتر,انجنیر,حقوق دان,معلم…با تخصص عالی فرهنگ عالی است!

برای نخستین بار نماینده مردم هزاره نه برای نمایش و فریب بلکه بر پایه اصول بنیادین حزب ریاست حکومت را در یکی از دشوارترین شرایط به عهده داشت

مقایسه بفرماییید این حقایق غرور بر انگیز را با طرز دید و کارنامه رژیم های مستبد وفاسد که کنون کاملا عیان است: زنان مردم هزاره درسمچ ها, مغاره ها وگراج های نمناک نشاندند ومورد تعدی و سو استفاده قرار دادند و مردان انر به “حمال” ویا “جوالی” بودن محکوم کردند! داغ ننگ وشرم برا انها!

عفو عمومی و ازادی زندانیان سیاسی پس از ششم جدی 1358, به شمول ازادی زندانیان سیاسی مخالف حز ب که بلافاصله سلاح بدست اوردنده و کشور و مردم خود را هدف گرفتند در حالیکه در نخستین بیانیه قبل از عفو عمومی ازادی ,فعالیت ازادانه احزاب سیاسی مطرح گردیده بود!

تزهای شانزده گانه کمیته مرکزی حزب و برخورد نوین حزب به مسایل,دشواری ها ی سیاسی کشور و حزب

طرح برنامه مصالحه ملی ,دست کشیدن از انحصار قدرت سیاسی ,گام های بود که مردم ما به خاطر دارند.

افشای وانتقاد صمیمانه و بی نظیر حزب بر اشتباهات سیاسی اسفبار خود به نحوی که هیچ گروه و دسته سیاسی مخالف انرا نکرده بود!

تحمیل حوادث خونین و جنایات به وسیله یک گروه کوچک را نباید به حساب ده ها هزار دگر اندیش در حزب که به راه ها ,وسایل و شیوه های دیگر را برای دستیابی به اهداف معتقد بودند, حواله کرد,

این جنایات پیش از همه و بیش از همه به حزب دموکراتیک خلق افغانستان(همه جناح های سالم و دموکراتیک ان) معطوف گردیده بود..

خوب. پس چه چیزی اقایان را از عضویت در حزب نادم و ” شرمسار” میسازد و انها را این همه به کرشمه بازی با این و ان دل بسته ساخته است؟

نظام اقتصادی ــ اجتماعی ــ راه رشد غیر سرمایه داری ــ مطروحه به وسیله حزب؟ برنامه تحولات ملی ــ دموکراتیک؟ راه ها ,وسایل و شیوه های قانونی و دمکراتیک برای رسیدن به اهداف و یا افشاگری و انتقاد بیرحمانه از اشتباهات و خطا های خود ؟

کدامین این ها اقایان را ” شرمسار” میسازد و چنین سبکسرانه در کهنه بازار سیاست چنین ارزان و بی ارزش به جلوه فروشی وامیدارد ؟

کدام یک از گروه های مخالف چه اهداف, استراتیژی و مشی سیاسی مطرح کردند و از همه مهمتر چه چیزی را در تمام دوران موجودیت و فعا لیت انها ــ به مردم ما اراه و عرضه کردند که این همه به انها دل بسته اند؟

اخر 22 سال بعد از تسلیم دهی حاکمیت حزب و متحدین ان, چه چیزی را مردم ما بدست اوردند؟ شاید صلح که مردم چنین حزن انگیز تشنه ان اند!؟

بلی , در سیاست به طورکلی در سیاست ها وروابط سیاسی دارای اهمیت بزرگ وتعیین کننده برای یک کشور,مردم ویا ملل به طور خاص دگم ودشمنی مطلق پدیده است بیگانه,اما قبل از همه باید دید کدام نیرو سیاسی ــ اجتماعی در جامعه کدام استعداد,امکان و ظرفیت سیاسی برای دستیابی به کدام اهداف را دارند ؟

انچه به ده ها هزار عضو ,هوادار حزب و متحدین ان که در راه یک افغانستا ن ویک حیات مسعود برای مردم ,به نفع انسان زحمتکش کشور ما بود,برحق, خردمندانه بودــ چیزی که جهان کنون به حقانیت ان واضحا اعتراف میکند, موجب افتخار , غرور و سر بلندی انها است!

بگذار فرزندان مان,نسل های نو ,راه رفته پدران خود افتخار کنند ,اشتباهات انها را اصلاح کنند و اندیشه ها,وسایل, راه ها و شیوه های نوین و بهتر را اراه کنند!

حزب و قیام نظامی ثور افسران انقلابی کشور

واقعیت این است که جناح,گرو ها و حلقه های مختلف در حزب به فیام نظامی افسران انقلابی نگاه, برخورد و برداشت های متفاوت در باره ضرورت ,زمان و درستی قیام, داشته اند این حقیقت درست از همان لحظات نخستین کامل و اضح گردیده بود

این حقایق را روزنامه های دولتی,رادیو,تلویزیون(درست در همان اغاز) و در نشرات و بیانیه های رسمی پس از این قیام به وضاحت انرا مکرراء نشر و پخش کرده اند.

عده انرا یک انقلاب سوسیالیستی بر اساس “ایدیولوژی دوران ساز طبقه کارگر” به خورد میداد ــ چیزی مستقیماء مخالف خطوط اساسی اهداف رسمی مطروحه پس از قیام , بود

در حالیکه جنا ح ها ,گروه ها وحلقه ها و شخصیت های سالم ا ندیش و قبل از همه جنا ح پرچم حزب انرا قیام برای انجام تحولات

دموکراتیک ــ ملی درک و برای ان مبارزه میکردند.

برای نیرو ها وتمایلات سالم و دموکراتیک در حزب ثبات سیاسی در کشور به مثابه یک ضرورت مبرم سیاسی برای رشد مستدام نهضت دموکراتیک کشور , تحکیم ,تقویت و تعمیق وحدت مجدد حزب , تحکیم و توسعه انستیتوت های دموکراتیک, حاکمیت قانون ــ مطرح بود

این واقعیت به اسانی قابل درک است که وحدت حزب و بدینسان پیدایش و حضور بزرگترین و موثر ترین سازمان سیاسی وطندوست و ترقی خواه در صحنه سیاسی کشور , شرایط و بنیاد سیاسی مساعد را برای انکشاف سالم و قابل پیشبینی اوضاع سیاسی ــ اقتصادی کشور به وجود میاورد وبه جلوگیری از هرنوع ماجراجویی سیاسی ــ نظامی خدمت میکرد!

این اختلافات سرانجام به وضع سیاسی ــ اجتماعی منجر گردید که مردم انرا فراموش نخواهند کرد!

این است حقیقت مسجل اختلاف در درک و برداشت,برخورد و سیاست در رابطه به قیام مسلحانه ا فسران انقلابی در ثور 1357 و اهداف ان!

در حالیکه نشانه های واقعی بحران سیاسی ــ امنیتی در کشور به وضاحت به نظر میرسید. درست دو هفته بعد ازقیام ثور بیش از 5000 فرد مسلح متشکل از دسته جات به اصطلاح مجاهد و ملیشیای پاکستانی در داخل خاک افغانستان با هدف حمله به مراکز شهری ولایت ننگرهار و قرار گاه “غند مرکز تعلیمی” در اطراف منطقه وزیری ,منطقه که در ان “غند ” قرار داشت ,جا بجا شده بودند.

بدینسان عده در حزب و دولت نه بر ضرورت تمرکز توجه به مبارزه اگاهانه و هدفمندانه برای عملی ساختن اهداف مطروحه دولت و مبارزه علیه عوامل داخلی و مداخله گران خارجی ,بلکه به تصفیه حساب با حزب ,جناح ها ,گروه ها و حلقه های دیگر اندیش در داخل ان پا فشاری میکرد.

این “سیاست” و عواقب هولناک و اسفبار ان کزینه دیگر جز دوام مبارزه برای تحقق اهداف حزب وبدینسان گذار به شکل مخفی مبارزه ,باقی نگذاشت.

حزب در شرایط گذار به مبارزات مخفی

گذار حزب به شکل مخفی مبارزه یک نه یک امر تصافی و هوس امیز و نتیجه تصمیم عده ای بلکه پی امد طبیعی ــ منطقی سیاست ها ,اقدامات وعملیات گروه حاکم دررهبری دولت که عملا حزب و اهداف مطروحه قیام ثور را هدف قرار داده بود وسرانجام قیام کنند گان را در خون انها غرق ساخت ــ نمود روشن مقاومت ومبارزه ضد خود سری,استبداد ,مورد تایید و پشتیبانی بی نظیر ,اگاهانه و مسولانه هزران عضو حزب در سراسر کشور و تفاهم و درک در همه جناح ها ,گروه ها و حلقه ها ,قرار داشت.

نبرد بی امان حزب در شرایط به نحو تصورنا پذیر دشوار سیاسی همچنان پرچم مردم افغانستان راه به اهتزاز در اورد ,نشان روشن اعتقاد, صداقت ووفاداری تزلزل نا پذیر اعضا وهواداران ان به اندیشه و اهداف که در برنامه حزب انعکاس یافته است ــ بوده است.

در این دوران دشوار حزب به مثابه پیش اهنگ سیاسی جسور مردم ما برای دستیابی به هدف خود, یک بار دیگر خصلت ملی , درک مسولیت وطندوستانه در برابر سرنوشت کشور ومردم ما ــ به نحوی درخشانی تبارز داد.

این حقایق در اگاهی واز خود گذشته گی بی نظیر اعضای ان در بدترین شرایط, در اسناد حزب,در جلسات کمیته مسول داخل کشور و فیصله ها و تصامیم ان به مثابه نمای روشن اگاهی ,پخته گی ومسولیت سیاسی ان, انعکاس یافته است.

اوضاع سیاسی ــاجتماعی کشور سریعاء به سوی وخامت مزید و غیر قابل پیشبینی انکشاف میافت. پیگرد وزندانی ساختن دسته جمعی اعضا و کادر ها و بخش از رهبران ,اختناق سیاسی و تذیقات پلیسی تشدید و ابعاد گسترده ای میافت.

این وضع حزب و افسران هوادار انرا به ااقدامات جدی وادار میساخت

در استانه قیام به کمک مستقیم تبهکاران تنها در یک شب 13 تن از بهترین افسران جوان,دلاور و فداکار کشور دستگیر و تیر باران گردیدند

فیام 20 حوت 1357 که مظهر درخشان ارداه ,شجاعت و نبرد بهترین فرزندان وطن ما ــ نتیجه ناگذیر ــ طبیعی سیاست ها و اعمال رژیم علیه مردم وقبل از همه علیه حزب ,بوده است

در شکست قیام به دست تبهکاران(باسابقه عقاید افراطی) از داخل حزب , دستگاه های اطلاعاتی خارجی اگاهانه و برنامه ریزی شده و مدهوشانه نقش کاملا واضح داشته اند.

قیام 20 حوت صفحه نوین در نبرد حزب در شرایط فوق العاده دشوار مخفی بوده است. در باره این قیام,ناگذیری و شکست ان همرا با عوامل و عناصر که در شکست ان رول بلا واسطه داشته اند با تفصیل درفرصت مناسب خواهم نوشت!

اعضای حزب بعد از این قیام به نحوی تصور نا پذیر و غرور بر انگیزی ,متحد و یک پارچه و با اعتماد و احترام بدور “کمیته مسول داخل کشور” حزب دموکراتیک خلق افغانستان حلقه زدند.

نگاه به فیصله های برخی از جلسات حزب در شرایط اختفا

جلسات کمیته مسول داخل کشور , فیصله ها و تصامیم حزب دراین دوران نما و توضیح روشن حقیقت درک ,باور و سیاست حزب در این دوران است و نیازی به گمانه زنی و تلاش برای کشف “حقایق” ندارد

فیصله های تاریخی حلسه حمل 1358 کمیته مسول داخل کشور

فیصله های تاریخی جلسه حمل 1357 حزب در شرایط که در کشور ترور و اختناق مرد را به ستوه اورده بودــ نمایش پخته گی سیاسی ,درک ,باور خلل با پذیر ,وفاداری و صداقت به حزب,اندیشه های فروزان ازادی ,عدالت و ترقی در کشور است.

جلسه تحت ریاست ظهور رزمجو و با اشتراک :

امتیاز حسن

جمیله پلوشه

محمد اصف

و اینجانب (نسیم جویا) , دایر گردید,

در این جلسه:

ـــ اوضاع جاری سیاسی ــ اجتماعی کشور مورد بحث و ارزیابی قرار گرفت.

ـــ یک بار دیگر به باورو وفاداری خلل نا پذیر حزب به اهداف و اندیشه تعیین شده در اسناد حزبی تاکید گردید.

ــــ قیام 20 حوت به بحث گذاشته شد

ـــ پیرامون ضرورت کار هدفمند و وسیع میان مردم , دیگر جناح ها,گروه ها و حلقه های حزب و سایر احزاب,سازمان ها و گروه ها بحث گردید.

ـــ روی ضرورت حفظ متانت,خونسردی سیاسی و جلوگیری از دست زدن به ماجرا جویی سیاسی تاکید گردید.

ـــ وظیفه سپرده شد (به اینجانب )در تماس با سایراحزاب , سازمان ها و گروه ها آنها را از دست زدن به ماجراجویی سیاسی بر حذر گردد.

ـــ شیوه ها و دشواری های مبارزه در شرایط دشوار اختفا مورد بحث قرار گرفت

جلسه 27 سنبله 1358 کمیته مسول داخل کشور

این جلسه که دو روز بعد از قتل نور محمد تره کی منشی عمومی حزب(جناح حاکم) و ریس دولت دایر گردید جا , نقش بسیار با اهمیت در تاریخ حزب و به طور خاص در شرایط فوق العا ده دشوار اختفا را دارا است

جلسه تحت ریاست ظهور رزمجو به اشتراک :

امتیاز حسن

جمیله پلوشه

محمد اصف

کریم بها

و اینجانب (نسیم جویا) دایر گردید

در این جلسه:

مسایل حاد سیاسی ناشی از انکشافات اوضاع سیاسی کشور و حزب مورد بحث قرار گرفت:

ـــ اوضاع در داخل حزب,پیشنهادات اعضای حزب بر رسی گردید,به طور خاص نا رضایتی و انتقادات افزایش یابنده و اشکار از سیاست ها و برخورد ها ی گروه حاکم در جناح “خلق” حزب مورد بررسی قرار گرفت.

ـــ جلسه سناریو های مختلف احتمالی ا نکشاف اوضاع سیاسی در کشور را مورد بررسی قرار د اد

ـــ سیاست روشن جلو گیری از سقوط دولت به دست نیرو های تاریک و ارتجاعی و اماده گی سیاسی ــ نظامی لازم دراین صورت,مورد بحث قرار گرفت .

ـــ باید به جدایی کامل و روشن نیرو ها و تمایلات سالم , دموکراتیک” و “اصولی در جناح “خلق” حزب کمک و انرا تسریع کرد

ـــ از هر نوع اقدام نظامی پیش از وقت خود داری کردد

ـــ به کار وسیع میان مردم پرداخت,

ـــ با احزاب ,سازمان ها و گروه های مخالف رژیم که با حزب وجوه مشترک دارند, تماس ها توسعه و تسریع گردد و انها را از ماجراجویی سیاسی و نظامی برحذر ساخت.

حزب در روشنایی این فیصله ها

حزب بر پایه فیصله های کمیته مسول داخل کشور به کار وسیع میان مردم,احزاب,سازمان ها و گروه های مختلف سیاسی دگر اندیش و ترقیخواه پرداخت.

حزب همچنان به کار وسیع میان همه جناح ها حزب که در عمل و به نحوی روشن علیه سیاست رژیم به پا خاسته بودند ,پرداخت.

حزب با شایسته گی و خردمندانه طی مذاکرات با احزاب ,سازمان ها و حلقه های سیاسی سالم اندیش مشی تفاهم و اتحاد عمل میان نیرو های دموکراتیک و مترقی کشور برای انها اراه کرد

حزب با احساس مسولیت در برابر مردم,سرنوشت وطن و جنبش دمکراتیک وترقیخواه کشور انها را از دست یازی به اقدامات پیش از وقت

و ما جراجویانه بر حذر میساخت.

بدینسان رهبری حزب در اختفا به خصلت ملی و کرکتر دموکراتیک حزب دموکراتیک خلق افغانستان به مثابه گردان رزمنده و پیش اهنگ شجاع مردم در نبر انها برای ازادی ,عدالت و ترقی همچنان معتقد,صادق ووفادار باقی ماند.

این ها همه نشان اعتقاد عمیق و اتکای حزب به نیروی مردم افغانستان است و نه چشم دوختن نا بخردانه به مداخله از خارج !

بر عکس این گروه حاکم در رهبری دولت بود که که در نتیجه سیاست ها,اقدامات و عملیات ان, دیگر نه در داخل جناح خلق,نه در دولت ,نه درمیان مردم و نه در میان نیرو های دموکراتیک و سالم اندیش دیگر هنچنوع پایگاه و تکیه گاه نداشت و بدینسان منطقاء جز توجه به تقاضای مداخله از خارج راه دیگر برای بیرون رفت از وضع که دوام ان دیگر ناممکن گردیده بود,نمی توانست ببیند.

حزب ,سیاست و برخورد ان با اتحاد شوروی پس از قیام ثور

اهمیت تاریخی ــ سیاسی این یا ان پدیده , گرایش ,حادثه و یا دشواری را میتوان نه به صورت تجریدی والتقاطی از متن حوادث بلکه در دیالکتیک روند پدیده ها, جریانات وحوادث اجتماعی ــ سیاسی و روابط ان ها(ملی و بین المللی) با یکدیگر جستجو و درک کرد.

با فروپاشی اتحاد شوروی ــ جهان و روابط بین المللی واردمرحله نوین گردیدــ مرحله که بحران در نظام ,نورم ها و معیار های معمول و پذیرفته شده در سیاست ,اخلاق ,عادات و رفتار دول وملل و انستیتوت های بین المللی از مشخصات ان است.

حادثه 11 سپتامبر 2001 به مثابه تکان لرزاننده این پروسه را تسریع کرد و اینک جهانیان بهت زده شاهد پیدایش و شکل گیری سیاست ها ,اخلاق,رفتار و ادبیات سیاسی نوین سیاسی در مقیاس بین المللی هستند.

مفاهیم به سان “سیاست خارجی”به طورکلی ,” استقلال سیاسی” ,”حاکمیت ملی”, “عدم مداخله در امور داخلی …”.. ,دستخوش دگرگونی شگفت انگیز گردیده است ودیگرارزش معمول و قبول شده قبلی خود را از دست داده اند

انقلابات پیهم تکنوترونیک ــ انقلابات پیهم در تکنیک و تکنولوژی اطلاعات وارتباط میان انسان ها ,مرز ها معمول وسنتی جغرافیایی ــ سیاسی را دستخوش دگرگونی های جدی نمود وزمینه را برای “برای سرمایه داری فارغ از استطکاک ” و “گلوبالیسم” به معنی واقعی این کلمه را مساعد ساخته است.

بدون اشتباه و مبالغه نظام ,نورم ها و معیار های معمول گذشته در سیاست ,اخلاق ,عادات و رفتار دول وملل و انستیتوت های بین المللی با “هیات ” وهویت سیاسی قدیم ان دیگر در موزیم “سیاست ” عهد عتیق در “کنار دوک نخرسی و تبر مفرغی ” پرتاب گردیده است

حوادث جاری در سوریه ,لیبیا,مصر…نشاندهنده چه , ناشی و بر پایه کدام سیاست ,طرز برخورد و اخلاق ورفتار بین المللی به وقوع میپیوندد؟

بر این بنیاد و از این زاویه امروز قیام نظامی ثور 1357 و انکشاف سیاسی شش جدی را با کدام هدف سیاسی چگونه میتوان ارزیابی کرد وبه ان برخورد کرد؟

مسله اساسی در سیاست ووظایف مبرم ما چیست؟

با اطمینان کامل کشف رابطه حزب دموکراتیک خلق افغانستان ــ حزب که در شرایط اختفا به خاطر اهداف واندیشه های نجیبانه ازادی و تلاش برای کار به نفع مردم ما مبارزه میکرد(حزب که دیگر با این نام در صحنه سیاسی کشور دیگر حضور ندارد!) و اتحادشوروی که اینک بیش از 22 سال از فروپاشی ان میگذرد ــ مسله اساسی سیاست و وظایف مبرم ما نیست!

علاوه بر این سوال میشود روابط یک حزب که در شرایط دشوار اختفا علیه رژیم فعالیت میکرد با کشور که رسماء این رژیم راحمایت و به ان کمک میکرد ــ چگونه میتوانست باشد ؟

واقعیت این است که اتحادشوروی با حمایت واضح ان از رژیم و گروه حاکم در رهبر ی حزبی و دولتی شک,تردد و نگرانی اعضا و هوادان این حزب , احزاب, گروه ها و حلقه های مترقی را در کشور برانگیخته بود.

این پیچیده گی و عدم اعتماد در رابطه با “اتحاد شوروی” نه فقط در میان نیرو های دموکراتیک کشور بلکه در داخل حزب و در تمام سطوح ان به شمول کمیته مسول داخل کشور انعکاس کاملا روشن یافته بود چناچه در جلسه 27 سنبله 1358 اینجانب با صراحت تمام از این برخورد ,سیاست و اقدامات در رابطه با کشور ما و حزب انتقاد جدی نمودم ,که با دلایل نا مناست بودن زمان ,وضع سیاسی حساس کشور و حزب پس از قتل بیرحمانه نور محمد تره کی منشی عمومی و ریس دولت و اینکه این تنها” از صلاحیت رهبرا ن حزب در خارج کشور است”,به اینده موکول گردید

پس چه باید کرد؟

باید وضع موجود در طرز دید و برداشت وبدینسان در رسانه های گروهی, روزنامه ها,مجلات, صفحات در انترنت,رادیو ,تلویزیون … را از میان برداشت

حزب بر پایه درک عمیق مسولیت خود در برابر سرنوشت کشور,مردم ما به طور قاطع به سیاست دراز مدت کار میان مردم,جناح ها,گروه ها وحلقه های داخل حزب و قبل از همه جناح خلق حزب و دیگر نیرو های دموکراتیک و ترقی خواه کشور و بدینسان به نیروی مردم ما و تلاش برای ارتقای مستدام گاهی سیاسی ــ اجتماعی ان , اتکا داشت و نه به نیرو های خارجی ویا ماجراجویی سیاسی

از این رو هر نوع وحدسیات و گمانه زنی ها و تلاش برای کشف جدید در رابطه ورود قطعات نظامی اتحاد شوروی به افغانستان و نقش کمیته مسول داخل کشور در ان کاملا بی اساس و به مثابه تخریش و تخدیش یکی از صفحات درخشان در تاریخ مبارزه حزب محسوب میگرد!

این همچنان مخالف واقعیت های تاریخی ــ سیاسی روابط افغانستان و اتحاد شوروی است که دارای دو نظام اقتصادی ــ سیاسی کاملاء متفاوت و ار این رو طبعاء پتانثیل اختلاف و تفاوت در برداشت ,درک و برخورد در این یا ان مسله سیاسی میتواند باشد.

انچه ما را با اتحاد شوری پیوند میداد واقعیت ها ی تاریخی ــ سیاسی اند:

افغانستان و اتحاد شوروی را شباهت و نزدیک اندیشه ها و سیاست در بسیار از مسایل و دشواری های بین المللی,پیوند میداد

دفاع از صلح,همکاری و دوستی ملل,حمایت و پشتیبانی از جنبش های ازادی بخش ملی در سراسر جهان,وجوه مشترک میان افغانستان و اتحاد شوروی بوده است

سهم گیری فعال وبی شایبه اتحاد شوروی در رشد وترقی اقتصادی ــ تخینکی و فرهنگی کشور ما ,

مردم افغانستان با قدردانی و احترام اعمار پروژه های عام المنفعه در تمام سکتور های اقتصادی ــ اجتماعی و فرهنگی را به خاظر میاورند.

اتحاد شوروی با درک و احترام از افغانستان در مجامع بین المللی حمایت کرده است

این ها اند وجوه مشترک میان کشور ما و اتحاد شوروی!

برخی از مسایل اساسی در سیاست در اوضاع کنونی کشور

§ جلب تمرکز توجه دوامدار,فعال وثمربخش جامعه جهانی به باز سازی افغانستان و اجرای عملی ” تعهدات جامعه جهانی ” برای پایه برنامه شفاف و سنجیده شده ,

§ تسریع پروسه اتحاد نیرو های دموکراتیک وترقیخواه کشور ,توسعه ,تعمیق و تحکیم پایه های ان و سرانجام تشکیل یک حزب نیرومند سیاسی ,حزب که از میان مردم وبرخاسته باشد و با رنج ها و درد های ان رابطه داشته باشد , پیشا هنگ جسور سیاسی

مرد م در مبارزه برای به سر رساندن اندیشه ها و اهداف مطروحه ان

احترام ,حمایت وکمک به رهبران وشخصیت های این اتحاد .این احترام ,حمایت و اکمک نباید معنی هدف ویا هوس مداخله در امور احزاب,سازمان های و شخصیت های سیاسی که این اتحادرار به وجود اورده اند ,بدهد

§ اماده گی سیاسی کافی برای برگذاری انتخابات ریاست جمهوری کشور

§ اماده گی سیاسی ــ امنیتی برای دفاع از دست اورد های ولو نا چیز دمکراتیک مردم ,جلو گیری از سقوط کشور به دست ارتجاع و حامیان انها ــ پس از خروج قطعات نظامی خارجی.

این ها اند از نظر من خطوط کلی مسایل و و ظایف اساسی که در برابر نیرو های دموکراتیک و مترقی کشور ما قرار دارد

جلب تمرکز توجه و مساعی جهان به اجرای “تعهدات ” انها در عمل

با درنظرداشت وضعیت اقتصادی ــ اجتماعی اسفناک کشور, امکانات و ظر فیت های واقعی اقتصادی ــ تخنیکی کشور و با توجه خاص افکار عمومی در جهان مسله اساسی در سیاست برای رهبران افغانستان و همه انهای که ترقی کشور و اعمار یک حیات شایسته برای مردم چنین حزن انگیز فقیر ما, مهم است مسله اساسی در سیاست و جامعه در افغانستان ,بحث در مورد وضع موجود سیاسی ــ اقتصادی کشور, نتایج اقتصادی ـــ اجتماعی ,سیاسی ــ امنیتی ,وضع کنونی”مبارزه علیه تروریسم” غرب , چگونه گی وضع انجام “تعهدادت ” غرب برای “بازسا زی افغانستان ” که بلا وقفه و با بوق و کرنا صلیب وفاداری به انرا به سینه میکشند و اینده ان ــ است, نه بحث های “دانشمند مابانه”(دور از دانش ودور از فرهنگ فراموش نکردن!),کاملا بی مورد,و بی بنیاد در باره حزب همرا با لجن پراگنی به سوی ان !

سوال که در برابر رهبران,شخصیت های سیاسی کشور و همه انهای که برای شان داعیه بزرگ ملی مبارزه برای اعمار یک حیات شایسته برای مردم چنین حزن انگیز فقیر و کشور ویران ما ــ عزیز است,این است که :

نتایج اقتصادی ــ سیاسی و اجتماعی این به اصطلاح ” حضور فعال” پس گذشت نزدیک به 12 سال چیست و اینده ان چگونه باید برنامه ریزی کرد,به ان شکل داد و جنبه عملی بخشید؟

حدود بیشتر از 11 سال قبل طی نامه سر گشاده به اقای کرزی ضمن پیشنهادات مشخص در تمام عرصه های اقتصادی ــ اجتماعی

خاطر نشان کرده بودم:

“محک ومعیار شناخت استعداد و مهارت سیاسی و شایسته گی رهبران موجود کشور به شمول ریس جمهور در وادار ساختن جامعه جهانی به انجام “تعهدات” انها است که این همه صلیب وفاداری به ان را به سینه میکشند !”

جلب تمرکز دومدار توجه جامعه جهانی و دوام حضور فعال غیر نظامی سازنده (با برنامه کاملاء روشن رشد اقصادی ــ اجتماعی ) ان رادر افغانستان , به مثابه مسله اساسی سیاسی در کشوره یاد اوری گردیده بود!

دراین نامه در برابر رهبران ,شخصیت های سیاسی پر نفوذ کشور , احزاب ,سازمان ها و سایر انستیتوت های سیاسی ــ اجتماعی در افغانستان ,این سوال قرار داده شده بود:

“رهبران افغانستان, احزاب ,سازمان ها., شخصیت های سیاسی پر نفوذ افغانستان,کشور شانرا پس از خروج نظامیان خارجی چگونه میخواهند ببینند؟

کشور که دران :”مرده گان ” به مسلسل وتوپ بسته شده اند, ویرانه های که به ان مضافاء انواع بمب ریخته شده است !؟

کشور که دران بنیاد گرایی در تفکر,اندیشه وسیاست , ترورریسم با اشکال متعدد وحشتنناک ان سا یه تاریک و شوم بر کشور و زنده گی مردم انداخته است !؟

کشور که ازان به مثابه پولیگون ازمایش ها ,تخنیک و تکنالوژی نظامی ــ ا منیتی مدرن و جمع اوری تجا رب شیوه ها و تکتیک نظامی ــامنیتی ,مورد استفاده قرار گرفته است و با انواع ذهر الوده گردیده است !؟

کشور که میدان سو تفاهمات و تصفیه حساب های قدیم و نمایش موجودیت و تفهیم منافع,مبدل گردیده است!؟

کشور که تحت سیطره خونین مافیای تمام عیار جنگ ــ سیاست ــ هروهین ــ “دین” ویا اختاپوت خونخوار منطقوی با ریشه های عمیق جهانی تاجران که دران معامله داران بزرگ مواد مخدر ,اسلحه, ثروت طبیعی, دزدان اشیای عتیقه و گران بها از سراسر جهان,نیکوکاران فاقد هر نوع ارزش نیکوکاری, ملا های بی وقوف و ساده لوح که که خلاف دین و مقدسات ما تارکان دیوانه دنیا دست میاموزند و به انها بشارتنامه دخول به بهشت را میدهند و انها را به سان به اصطلاح “گوشت دهن توپ مورد سو استفاده قرار میدهند , سیاست بازان بی استعداد و مکررا شکست خورده,نظامیان مغرور,مدهوش و بی اینده ــنقش معین دارند ,قرار دارد ؟

و یک حکومت و یا بهتر تر ناظر “سیاسی” خیراندیش که بزرگترین استعداد و بهترین کار ان را ریختن اشک سوزان در برابر اجساد هموطنان شان و ویرانه های پس از یک انفجاری ویا پس از دریافت خبر “بد رفتاری خارجیان” را تشکیل میدهد!

ویا

کشور که دران مردم ان اساساست ,وسا یل وامکانات اقتصادی ـــ تخنیکی و تکنولوژیکی اعمار یک حیات مسعود و مطمین برای خود و یک کشور نوین,نیرومند و دمو کراتیک را بدست اورده اند؟

کدامین؟

این است مسله اساسی در مرحله موجود انکشاف اوضاع سیاسی ــ اقتصادی کشورـ بحث در باره حقیقت,حقیقت نزدیک به 13سال “حضور فعال” بزرگترین قدرت های اقتصادی ــ تخنیکی جهان و نتایج ان میتواند نیرو های دموکراتیک و وطنخواه را در مبارزه شان برای یک حیات بهتر برای مردم ما ,متحد و یکپارچه سازد و نه تحت عنوان گذایی “بحث علمی” نا سزا گویی به حزب دموکراتیک خلق افغانستان,به مثابه یک نام پر از افتخار و یک چوکات سیاسی ــ سازمانی!

تلایه داران مصمم مبارزه برای ازادی,عدالت و پیشرفت,اعمار یک زنده گی ابرومند برای خلق ما میتوانند و باید نام و چوکات سیاسی دیگر را برای تجمع و هجوم به سوی دشمنان ازادی,کار وترقی ـــ انتخاب نمایند.

حال از چه قرار است؟

افغانستان نزدیک به 12سال پس از سقوط طالبان ,حضور نزدیک به 60 کشور به شمول ثروتمند ترین و پر قدرت ترین کشور های جهان,ناتو(ناتو!) اظهار احترام,حمایت و کمک “جامعه جهانی”, کشور است که دران شعله ها جنگ ویرانگری زبانه میکشد و سراسر کشور را فراه میگیرد,کشت,تولید,قاچاق, خرید و فروش مواد مخدر به مصیبت ملی و بین المللی مبدل گردیده است ,

باز سازی” اینک بیشتر شبیهه آیات از کتابچه شیطان گردیده است که میخواهند عند الضرورت انرا به گوش مردم ساده لوح فلوت نمایندــ چیزی که دروغ پراگنی و جعل سازی با باد بخار عجیبی انرا همراهی میکند ,در باره ایجاد دولت حقوق بیناد تنها از رسانه های خبری جهان اطلا ع میابیم ــ دولت که مردم انرا در زنده گی روزمره به نحوحزن انگیز چنین نایاب حساس مینمایند , ریختن بنزین به اتش بی اعتمادی و خصومت ملی ــ لسانی منطقوی همچنان با بی مسولیتی و کوتاه فکری محض ادامه دارد

متحدین که دیروز خود انگیخته “همبستگی غیر محدود ” و خلل ناپذیر خود را با یکدیگر تکرار میکردند,اینک اشفته فکرانه و هراس الود هریک بر پایه خیال و منافع خود در حال جستجو راه های فرار اند ,فرازمسولیت دراتحاد دواطلبانه با یکدیگر,فراراز انجام “تعهد” برای بازسازی کشورکه به طور انقطاع نا پذیر صلیب وفاداری به انرا به سینه میکشند ــ باز سازی کشورکه خود در ویرانی ان سهم غیرقابل انکار داشته اند و سرانجام فرار از مسولیت و وظیفه عظیم مبارزه علیه بنیاد گرایی,خشونت مذهبی و تروریسم ـــ , وظیفه که انجام ان هدف اصلی هجوم”جامعه جهانی” به افغانستان و سر نگونی رژیم طالبان بود, اند

این یکی از “عبث بودن” این جنگ سخن میگوید و شعار “افغانستان را به حال خود رها کنید”را سر میدهند وان دیگری با چشمان بزرگ به سوی مناطق ثروتمند در منطقه خیره شده اند و برای راندن “حریف” , “طالبان” خود را به مصاف ان به میدان میکشد و عده هم لنگ لنگان دیگران را دنبال مکنند,”!

چینن است منظره حزن انگیز و تشویش اور سیاسی کشور در استانه “خروج” نظامیان این کشور ها و چنین است حقیقت فرصت ,امکان و چانس تاریخی که مدهوشانه و با نوعی از “کا که گی” سیاسی بر باد داده شده است,فرصت که مردم رنجدیده ما انرا برای برداشتن گام های استوار به سوی اعمار یک افغانستان نوین و دموکراتیک حق و ضرورت داشته اند

اما همه راجع به “تغییر استراتیژی” و “دوام انجام تعهدات”! سخن میگویند

انچه در عمل فقدان ان احساس میگردد, درک و در نظرداشت این حقیقت است که تنها “استراتیژی حوصله” , متانت وپایداری سیاسی ــ اخلاقی دومدار و هم اهنگ ,کار جدی ,برنامه ریزی شده و ثمر بخش برای بازسازی این کشور به موفقیت “جامعه جهانی ” در افغانستان مساعدت کند, است! ــ موفقیت در اعمار افغانستان ــ استراتیژی که با اطمینان قوی الترناتیف دیگر ندارد

ازاین رویک باردیگر 4 سال به اقای کرزی ,برخی از مقامات در افغانستان و خارجی در رابطه با دامن زدن به شک و تردید ها در درستی موجودیت قوای خارجی در کشور ما و توجه به برخی کشور های دریگر در منطقه ما با صراحت یاد اور شده بودم :

“…راه به سوی یک منطقه ازاد, با ثبات و شگوفان که در ان مردمان منطقه ما وجهان در ان منافع خود در یابند ازیک افغانستان دمو کراتیک ,نیرومند ,افغانستان که مردم ان وسایل و امکانا ت ضروری کار برای اعمار یک حیات شایسته داشته باشد , میگذرد…” ,راه سوای این وجود ندارد, این حقیقت است که تجارب سیاسی تمام موجودیت منطقه ما انرا به روشنی نشان داده است!

“…و اصطلاح” کمک” به کشور ما اصطلاح نا مناسب است. واقعیت این است که وضع موجود کشور نتیجه سیاست ها و برخورد نا درست حامعه جهانی است و بهترین کمک به افغانستان , پاک نمودن کثافت سیاسی است که سال ها پیش از خود درافغانستان به جا گذاشته اند, است …”

باز سازی و ساختمان افغانستان نوین,نیرومند و شگوفان تنها و بهترین پاسخ منطقی ــ طبعیی نه فقط به دشمنان تمدن جهانی است بلکه تثبیت و نمای قابلیت اعتماد,صداقت انها در برابر اذهان عامه کشور های خود شان وجهان است

اخر مردم افغانستان قطعا ت نظامی غرب را به کشور شان دعوت نکرده اند!

مردم افغانستان و در پیشا پیش ان نیرو های دموکراتیک و ترقیخواه ان با درک و اگاهی به “عملیات علیه تروریسم” ,علیه انهایی که تمدن و ترقی را در جهان و ظهور یک افغانستان دموکراتیک ,نیرومند,شکوفان و مترقی را نشانی گرفته اند ,دین و اعتقادات مذهبی مردم ما را به مثابه وسیله ایدولوژیک و تارکان د یوانه دنیا را به مثابه گوشت به اصطلاح “دهن توپ” مورد سوی استفاده قرار میدهندـــ نگریستند!

این “جامعه جهانی” است که کنون دین سیاسی ــ اخلاقی خود را در برابر کشور ما و مردم ان ادا کند و نه سوگند وفاداری گاه و بیگاه به اجرای “تعهدات” ویا به اصطلاح “کمک” انهم همراه با تکبر وتفاخر!

چنین است برخی از مسایل ,دشوارها و گرایش ها درسیاست در رابطه به افغانستان و اطراف ان که به نظر من باید در مورد ان بحث کرد ـپیش از ان که بسیار نا وقت گردد و پیش از انکه به مردمی شهرت یابیم که فرصت از دست نمی دهند که فرصت را از دست بدهند!

با این وجود باید گفت:

واقعیت این است که در افغانستان کار زیادی در زمینه باز سازی صورت گرفته است پول های هنگفت هم به افغانستان سرازیر شده است.

تنها ایالات متحده طبق گذارشات مطبوعات رسمی امریکا در سالهای گذشته 27 ملیارد دالر(27 ملیارد!) برای بازسازی افغانستان مصرف کرده است!

اما سوال اساسی این نیست که کدام کشور چه مقدار پول به افغانستان به اصطلاح “کمک” کرده است, سوال این است بااین کمک ها و پول ها

چه چیز ,با کدام کیفیت, با کدام ارزش واقعی ساخته شده است؟

افغانستان کشور است که اراضی قابل استفاده ان طبق احصایه های تخمینی نه بیشتر از 9 فیصد است یعنی در حدود اندکی بیشتر از 60 هزا کیلو مترمربع!

اگر این 60 هزار کیلومتر مربع را به مجموع کشور ثروتمند که در افغانستان “حظورفعال” دارند تقسیم گردد به هریک از این کشور ها برای”بازسازی” میرسد! 1000-1500 Km2 نه بیشتر از

و اگر ولایات افغانستان را به این کشور ها و یا ایالات چون نیویارک,توکیو ویا بایرن تقسیم گردد به هر دو کشور بزرگ وثروتمند ویا بیشتر از ان یک ولایت (یک ولایت!) ا فغانستان برای بازسا زی میرسدا

اینک اما پس از نزدیک به 12 سال “حظور فعال” جها ن به شمول بزرگترین و پرقدرت ترین کشور های جهان ,وضع اقتصادی ــ اجتماعی ,سیاسی وفرهنگی کشور از چه قرار است؟

ایا واقعیت های کنونی “بازسازی” افغانستان با هیاهوی غرب دراین مورد مطابقت و تناسب دارد؟

سوال میشود؟:

با این همه پول پس از گذشت نزدیک به 12 به کمک این کشور ها و پیش از همه به کمک بزرگترین قدرت های اقتصادی ــ تخنیکی جهان چند مجتمع بزرگ خانه سازی ,سرک وشهر سازی در چند ولایت کشور اعمار گردیده است و برای انکشاف این سکتور چه مقدار سرمایه گذاری گردیده است ؟

افغانستان کشور است افتابی و دارای هوای فوق العاده مساعد برای تولید انرژی برق با استفاده از افتاب و هوا است, سوال میشود:

با این همه پول پس از گذشت نزدیک به 12 سال به کمک این کشور ها و پیش از همه با کمک بزرگترین قدرت های اقتصادی ــ تخنیکی جهان چه ساخته اند تا کشور را از نظرانرژی برق پاک تامین و خودکفا گردد, کنون ما از ازبکستان ,تاجیکستان و سایر کشور ها برق وارد کشور مینماییم؟

با این همه پول پس از گذشت نزدیک به 12 سال به کمک این کشور ها و پیش از همه با کمک بزرگترین قدرت های اقتصادی ــ تخنیکی جهان چند مجتمع علمی ــ تخنیکی ,دانشگاه , مکتب مدرن اعمار گردید است در کدام ولایت کشور و چقدر پول در ان سرمایه گذاری گردیده است؟