سلیمان لایق ندامت نامه

سلیمان لایق ندامت نامه

سلیمان لایق شعر ی سروده است که میتوان ندامت نامه نامید. متوجه شدم که واقعا” ندامت نامه است . شعری است که به نرخ روز در بازار عرضه گردیده و حیفم آمد تا لاجواب بماند . دوستان محترم را به خوانش هردو دعوت مینمایم.
مرا برای آنهمه ګذشته ها ببخش
مرا برای ناله ها و ګریه ها ببخش
و از برای رنجهای بیصدا ببخش
من اندرون چشمهای نافذ تو دیده ام
که در ورای هر نظا
ره ات زمانه ها نهفته بود
و زندګی پیشتاز بیصدا نهفته بود
و من به خویش ګفتمی : بس است
بس است بیش از این به شیوه ی ګذشته ها بس است!
دګر به شیوه ګذشته با جهان نه میروم
دګر غلام و بنده کسان نه میشوم
و هیچ زنده را غلام خود نه میکنم
و بازی که کهنه ګشته با زمان بس است
و با جهان بس است
دګر ترا اسیر بوسه های خود نه میکنم
دګر ترا برای عشق خود فدا نه میکنم
ووعده میدهم : ترا زشور زندګی جدا نه میکنم
مرا برای آنهمه ګذشته ها ببخش
مرا برای عمر خاک ګشته چون خدا ببخش

سلیمان لایق
««««««««
زمرز وحد گذشتی تو،نمک دان را شکستی تو
عجب شیاد هستی تو ، ترا هرگز نمی بخشـــیم
گهی با این،گهی باآن ،گهی با من ،گهی با خان
به هر منبر دهی آذان ، ترا هرگز نمی بخشیم
چهرۀ چــند گانه داری ، تقــلب کار و غـداری
لــئیم الطــبع دل آزاری، تراهرگزنمی بخشیم
درآن وقت کوروکربودی، بردۀ زور وزربودی
زناله بی خـبر بودی ، ترا هـرگز نمی بخــشیم
تغـیر دادی خـرامت را، غــلام مجـــد نامت را
وهـم لحـن کلامــت را ، ترا هرگز نمی بخشیم
بگفتی بس که دلسردی ، غلام کس نمی گردی
عجب موجود بی دردی، ترا هرگز نمی بخشیم
ثنا خوان «امین» بودی، به صیدم درکمین بودی
در آنوقت هم همین بودی، ترا هرگز نمی بخشیم
بیادت هست سرود هایت؟سلام ها ودرود هایت
به شاگــرد بی وفــایت، ترا هر گز نمی بخشیم
کنون صــید سیایی تو ، نشانی از جـــفایی تو
به نوکــر با وفا ئی تو ، ترا هر گز نمی بخشیم
زآی امریست بردوشت، زاس دستور به آغوشت
به دیگرآی چشم وگوشت ،ترا هرگز نمی بخشیم
اگـر فــردا عــمر آیـد، لشـکـر کــور وکــر آیــد
به تو وجــد دیگر آیــد ، ترا هر گز نمی بخشیم
مسلکت بود کهنه کاری، کنون از کهنه بیزاری
پشت دالــر بیقـــراری، ترا هرگز نمی بخشـیم
مسعود حداد