نظری گذرا به پس منظرو پیش منظر مبارزات وطنپرستانهء ح.د.خ.ا و تاملی برکارنامه های جهادی!؟ از زمان حاکمیت شان از ۸ ثور۱۱۳۷۱ تا اکنون نویسنده : امین الله مفکرامینی

نویسنده : امین الله مفکرامینی

نظری گذرا به پس منظرو پیش منظر مبارزات وطنپرستانهء ح.د.خ.ا
و
تاملی برکارنامه های جهادی!؟ از زمان حاکمیت شان از ۸ ثور۱۱۳۷۱ تا اکنون

جواب باین سوال ازلحاظ طرزدیدگاه فرزندان صـدیق ومبــارزین واقعی ح د خ ا وسایروطنپرستان صدیق ودیگرهمسنگران ومتحدین وفادارش بـه آرمــانهای این حزب محبوب ما، یعنی اندیشه ها وعملکرد های انسانی ووطنپرستانه و میهــــن دوستانهء حزب قهرمانان و شهیدان ما مثبت بوده ومیباشد .

آنهاییکه عمرعزیزوپربارشانرا درراه خدمتگذاری به مردم وآبادی میهن وبـخاطر ایجاد یک حکومت واقعا مردمی، مبتنی بارزشهای واقعا چــپ دیموکراتیک، چه درجبهات داغ نبرد مبارزه وچه درعرصه های کارایدیالوژیک وبااسـتفاده ازتفکر
سالم انسانی وبشردوستانه، باین منظورسپری کرده بودند ویا برای ادامهء اینراه و رسم انسانی، بعدازسقوط حاکمیت حزبی ودولتی حزب محبوب ماهم اکنون تحت ساختارهای مختلف تشکیلاتی وسازمانی ولی اهداف قسما مشابه، درتلاش انـــــد، مثبت ارزیابی شده وقابل ستایش بوده واست ، وواضحا جواب آنها نیزمثبـت بـوده ومیباشد.

حزب دیموکراتیک خلق افغانستان که عملا وعلنا، بعد ازتصــویب قانون اســـاسی نهم برج میزان سال 1343 که فعالیت احزاب سیاسی را برای اولین باردرتــاریخ میهن عزیزم افغانستان، قسما مجازدانسته بود، دریازدهم برج جــدی آن سال، بــــا
تاسیس اولین کنگرهء موسس اش، جمعیت دیموکراتیـک خلق/ حزب دیموکراتیـک خلق افغانستان، بطورعلنی درصحنهء حیــات سیاسی افغانستان آشکار شد. درکا ر کنـگره، شخصیت هـای ملی ووطنپرست ووابسته به یک سیستم چـپ دیموکراتیک که تعداد شان به 29 نفر میرسید، صرف 27 نفر اشتراک داشتند وعـــبارت بودند از: محترمین هریک نورمحمد تره کی، ببرک کارمل، طاهربدخشی، صالح مــحمد زیری، ظاهرافق نوراحمد نور، سلیمان لایق، محمد ظاهرحدران وتعداد دیگری…. وباید تذکر داد که محترم میر اکبر خیبر و محترمه دکتورس اناهیتا راتب زاد بـــــه هرعللی که بود، اشتراک نداشتند . دراین کنگره رفیق نورمحمد تره کی بحیث منشی ورفیق ببرک کارمل بحیث معاون
منشی انتخاب گردیدند. بعد ازساختارتشکیلاتی ونشر اولین اسناد مرامی آن درجریدهءخلق یکی ازارگانهای نشراتی آن حزب، حزب درمحرا ق توجـــهء دسته های ملی گرا وشخصیتهای واقعا وطنپرست وسایر خلقهای زیریوغ ستـم اعم از کارگران، دهقانان وسایر زحمـتکشان قرار گرفت .

تشکُل مردم، اعم ازدهقانان، کارگران، روشنفکران،محصلین ومحـصلات، مــتعلمین ومتعلمات، استادان مکاتب، لیسه ها ومراکزعالی تحصیلی دیگر، درصـــفـوف ایـــن حزب یعنی ح د خ ا، که هدف ومرام غایـی آن ایجاد یـک افغانسـتان نوین، مـــستقل و سربلند وعاری ازهر نوع استعمار واستثمارفردی ویا گروهی بود، خـــــود بیانگـر
این حقیقت بود، که مردم آگاهانه وخردمندانه، راه ورسم آنرا تایـید وپــذیرفته بـــودند واین عمل خوشبینانه ء مردم ، با عث آن شد تا روز تا روز صــفوف رزمنــــدهء آن بســـط و گـسترش یابد. هما ن بود، که صفوف رزمندهء آن ازابتدای فعالیتهای مـخفی وعلنی حزب تازمان حاکمیت حـــــزبی ودولتی اش با پــــیروزی انقلاب ثور 1357 ومراحل تکاملی آن یعنی ششم جدی 1358 وتحولات بعدی آن که با تطبیق سیـا ست مشی مصالحه، ملی دردوران زعامت دکتور نجیب الله شهید ریس جــمهورافغانستان شکل گرفت،بـه ده ها وده ها هزارنفرارتـقا نمود. واین بسط وگسترش صفوف حزب با ایجاد عدهء از سازمانهای اجتماعی، چون سازمان دیموکراتیک جوانان، سازمــا ن دیموکراتیک زنان افغانستان وسایراتحادیه های صنفی دیگر،یک رقم چشم گیری بود که محبوبیت حزب محبوب را، درنزد مردم میهن مشخص نموده بود .

تجمعات صفوف این حزب محبوب ما وسایرهمفکران وطرفداران جنبـش آزادیبــخش و ترقیخواه میهن، برهبری خردمندانهء هیئـات رهبری حزب وخاصـــتا رفـیق ببرک کارمل عزیز، درمارشها ومیتنگ های خیابانی، وبلند شدن آوازرسای این وطنپرستان بخاطر برملا ساختن جنایات رژیم مستبد اهل خانـدان نادری، وظاهرشـــاهی و داو د شاهی، مبنی بموجودیت ارتشا، ظلم واستبداد بالای دهاقین وکارگران زراعتی، وعـدم قانونیت، وضع کانکورهای ضد تعلیم وتربیه برای شاگردان مکاتب شروع ازصنوف
ششم، هشتم بخاطرجلوگیری ارتقای آنها به صنوف بالایی، تبدیل نمودن حق به باطل توسط ارتشا، جبرواستبداد بالای زنان میهن، توقیف کردن وزندانی کردن تعدادی از بیگناهان عوض مجرمین اصلی به زندان ها وخاصتا صلاحیت بدون سرحد مقامـا ت امنیتی وپولیسی، اجراات غیرعادلانه محاکم مبنی بررسیده گی بــه قضایای مربوطه وخاصتا فروش آب هلمند، به ایران وصدها صد ها مثال دیگر،ازحرکات عــدم تلفیق حرف باعمل وصد ها صد ها مثال دیگرمیباشد، که حـزب با مبارزه باین فساد ها را درسرخط مبارزاتش قـرار داده و استوارانه دررفع آنها قدم گذاشت و با عث اعتبـا ر حزب ممحبوب ما ( حزب دیموکراتیک خلق زحمتکشان) ورهبری خردمندانهء آن آدر راس رفیق بی بدیل ببرک کارمل عزیزدربین مردمان میهن شرافتمند ما گردید .

تظاهرات خونین سوم عقرب سال 1344 درجوار پارلمان سلطـنتی واقع درســـــرک دارالامان کابل نزدیک لیسه عالی حبیبیه توسط فرزندان صـــــدیق مــیهن ومـبـارزین وطنپرست یعنی صفوف رزمندهء حزب که بخاطرآگا هی ازجریانات اخذ رای اعتماد
حکومت داکتر محمد یوسف صدراعظم موظف، طبق وعده ء شان که بایدعلـنی باشد و به سمع مردم رسانیده شود وچنان نشد، نمودی دیگری ازخواستارهای حقیقی حزب ما بخاطر تامین حق و حقوق مردم میهن بوده است . بلند نمودن صداهای انقلابی رفیق ببرک کارمل ومحترمه دکتورس اناهیتا را تـب زاد ورفیق نوراحمد نوروسایر طرفداران این جریان مترقی چپ، درپارلــــــما ن سلطنتی که درباریان وحاکمان مستبد وقت را بلرزه درآورد، نمودی دیگری ازمبـــارزات حق
جویانه ای ، این حزب محبوب ما را گواه میباشد .

شروع عملی ساختن، برنامه های حزب دیموکراتیک خلق افغانستان، که مــــبتنی بر عملی ساختن غایه ها واهداف بشر دوستانه وانسان دوستانهء آن درمیهن عزیز ما بود
وبا پیروزی انقلاب ثور 1357 وخاصتا مراحل تکاملی آن یعنی ششـــم جدی 1358 مثمرثمرشد، آتــش خشمی بود که بجان دشمنان مردم ومیهن ما درمقیاس ملی، منطقه وجهان افتاد . واین بود شروع توطئه ها ودسایس گوناگون بخاطر سقوط ویا ایجـــــاد
موانع درراه تطبیق وعملی ساختن، تمام اهداف مرامی حزب محبوب ماو آخرالامربه
خاطر سقوط آن .

این تشکیلات سیاسی ح د خ ا، بحیث یک نظام سیاسی آگاه وخدمتگذارمردم طوریکه صرفا یک تذکر درفوق ، بعمل آمد آتش خشم وآشوب رادردل ودمـاغ عناصروابسته بارتجاع ملی وبین المللی وسردســتــه های جهادی ی آنان برافروخت وحزب مـا را با پیوست باحزب کمونست اتحاد جماهیرشوروی سوسیالیستی سابق و پیروی ازغـایه
واهداف آن، پیوند دادند.واین یک اقدام دیگری بود، ازطرف دشمنان مردم ومیهن ما.

باین اساس،جبهه گیریهای عملی، نظری وسازمان داده شدهء بیشتر،ازطرف نیروهای مربوط ارتجاع بخاطربربادی کامل میهن ومردم شرافتمند ما شروع شد که بــا اولین دسته های فراری عناصر خائن یعنی اشرارازخـاک آبایی ما و پناه بردن آنها بـدامان ارتـجاع این دشمنی ها رسما آغازگردید واین پناه برده گان بدامان ارتجاع عــــــبارت بودندازگلب الدین حکمتیارمشهوربه راکتیار، احمد شاه مسعود، برهان الدین ربانـــی، حضــــرت صبغت الله مجددی وسایرسر دسـته های متخاصم دیگر، که بکمک مادی ومعنوی دستگاه سیا وآی اس آی پاکستان وقوت هـای باالفعل آنها، این اهـــداف شوم شانرا تحقق پذیرگردانیدند.

اینها باصطلاح جهادییان بودند که بخاطر بقای شان وطرفداران سیـــــاه دلان و کور چشم شا ن، با کمک های مادی ومعنوی دستگاه سیا امریکا وآی اس آی پاکســــتان و چــلـتار پوشان عربی شان وسایروابسته گان ارتجاعی درسطح ملی، منطقه و جهـان، ومهمتر از همه با استفاده ازعقاید پاک مذهبی ودینی مردم مــــــــا، به یـــــک جنبش وخیــزش مترقی که ساختار تشکیلاتی وغایوی حزب محبوب ما، بیـــانگر آن بـــــود وعملادرعرصــه های کارایدیالوژیکی وسازمانی وبالاخره ازطریق پیاده ســــــاختن اهداف مرامی اش بــخاطر رفاه وآبادی مردم ومیهن، بمیدان کاروزارعـملی اش قـدم گذاشتند وبــه طور پیگیردر این راه انسانی درحرکت بودند، بــه شکست واضمحلال مواجه ساختند . محترم محمد اکرم اندیشمند نویسنده ومحقق کشوردرصفحات104و105 کتاب: ( مـا وپاکستان) بتفصیل درمورد موجبه وچگونگی فراراولین گروه های”نهضت اسلامی”
به پاکستان معلومات داده مینویسد” زمستان ماه های جنوری و فبروری ســال 1975 چهل نفر ازاعضای نهضت اسلامی افغانستان در یک پایگاه نظامی ارتش پاکســتانی تحت آموزش نظامی قرار گرفتند. در تنظیم وسازماندهی این افراد وسپس شـــور ش ناکام مسلحانه ای شان در داخل افغانستان، جنرال بابرنقش عمده داشت ……. چهـــل نفرمتذکره که تحت تعلیمات نظامی ژنرالان پاکستانی قرارگرفتندازرهبران وفـعالا ن ارشد جریان اسلامی بـــــودند که بسیاری ازآنها دردوران تجاوزنظامـــی شوروی و حاکمیت ح د خ ا بحیث قوماندانان عمده ای احزاب و تنظیم های مجــــاهدین تـــبارز کردند ….. چهل نفراز اعضای نهضت اسلامی دردو گروپ بیست نـــفری از سـوی افسران نظامی ارتش پاکستانی تعلیم نظامی فرامیگرفتند. درراس این دوگروه بیسـتنفری، احمد شاه مسعود وگلب الدین حکمتیار قرار داشت ……).

البته قابل یاد دهانی است که گلایه وشکایاتی آنقدرها ازبعضا ویا اکثرا اعضا ویا به اصطلاح صفوف این دارودسته ها،که ناآگاهانه وباساس یک فریب ازنام دین ومذهب ازیکطرف وازطـرفی بــدون دانش وعـلم درست ازمـــاتریالیزم تاریخی ودیــالکتیک جــریانات مبــارزات قهرمانانه وآزادی بخش نیروهای مترقی ووطـنپرست درمقیا س
ملی وبین المللی که برضدیت یک دولت وحزب قانونی ما،برآمدند ویابرخاستند، نبوده و نمیباشد، بلکه گفتارما دقیقا باآن سردسته های جهادی وصفوف آگاه آنها، وحامــییان ملی وبین المللی شان بوده وخواهد بود که ازدیگاه اندیشه هاودکتورین ارتجاعی بــا
آنها درارتباط بوده ومیباشند که این چنین افراد ودسته های افراط گرمذهبی واسلا می
اساس بدبختی ها را چه درمیهن عزیزما وچه درسطح منطقه وچه جهان، گذاشته اند.

لذا این حرکت درخورغوروتعمق ما میباشد، چه جبهه گیری آنان، با نیروهای مترقی وتیوریســن های دورانـسازطبقهء کــارگروسایرخلقهای زحمتکش وتحـت ستم با مـر
مظالم سیاسی ، اقتصادی ، دینی ومذهبی وفرهنگی یعنی امپریالیزم جهانی که مبتــنی بربنای ایزمی استواربوده است،میباشد.چه آنهادورنمای جریانات مترقی واندیشه های انقلابی را که درنهایت امر، ایجاد دولت های ملی وچپ دیموکراتیک، بـــرای رهایی خلقهای زیریوغ ستم، درمقیاس ملی وبین المللی است،ازآن اگاهی کامل داشته ودارند
وحرکات تخریبی وضد انسانی وبشری شانرا،درلباس دین ومذهب پنهان مینمایند، چه
آنها پیروزی این ایدیالوژی های علمی ودورانسازوانقلابات ملی ودیموکراتیک را کـه باالاخره باعث ایجاد حکومت ویا حکومات مردمی یا به یک عبـارت سـاده که مفهوم
حکومت مردم توسط مردم و برای مردم را میدهد و باعث سقوط وخاتمه بخشیدن بـه
سلطهء خان خانی ویا سلطهء انواع آقا سالاری های شان میگردد، بخوبی میدانند . از این سبب است که این نیروهای ارتجاعی، با استفاده ازانواع دسیسه هاوخاصتا عــقاید پاک مردم وباالخصوص حربه ء دین و مذهب استفاده ها برده اند ومیبرند، تا بربقا ی
شان ادامه بدهند. ما اگر بتاریخ پرباروطن درزمینه هــای مبارزات سیاسی شخصیـت
های ملی عمدتا ازدوره سلطنت امانیه، یعنی امیرامان الله خان غازی که خودنیز یکی
ازروشنفکران وطرفدار یک جنبش مترقی بود نظر بیندازیم، باین نتـیجه میرسیم کـــه
چطورارتجاع انگلیس دسته های متعصب مذهبی نا خود آگاه ازدین و مذهب واقعــــی
اسلام را برای بقای شان ازیکطرف وازطرفی بخاطر عدم پیشرفت میهن عزیزما بـه شاهراه ترقی و تعالی بکاربردند.
که درنتیجه نه تنها شاه امان الله غازی ماحصل استقلال میهن عزیز،باتهام کفر والحاد
بترک میهن اززادگاهش مجبورگردید، بلکه نیروهای مترقی جنبش مشروطه خواهان دوراول ودوم نیز باین اتهام ها، یا فراری ساختند ویا آنها بالای چوبه های دارویا به
سلول های تنگ زندانها جان سپردند .

این شخصیتهای وطنپرست وملی دورهء مشروطه خواهان بشمول شخـــص امان الله خــان غازی، عبارت بودند از:
– امان الله خان غازی درسال 1892 درشهرکابل تولد شده وبعد از وفات پدرش امیر حبیب الله خان،بتاریخ 22 فبروری 1919 پادشاه افغانستان شد، دیری نگذشت کـه
دست به اصلاحات زد ولی باثردسیسه انگلیسها تحت رهبری ملای لنگ واغتشاش مردم شینوار و بعدا حبیب الله کلکانی که در ماه جـــــنوری، کابل را تصرف کرد،
امان الله غازی بنابر اندیشهء روشنفکرانه اش از یکطرف واز طرفی بنابر نداشتن
یک تشکیلات سیاسی که بتواند از اندیشه های روشنفکرانه وتحول پذیرش در همه
عرصه های امور اقتصادی، سیاسی، فرهنگی وغیره،حمایت کند، تقدیروسرنوشت
گفته ابتدا به قندهاروبعدا به ایتالیا رهسپاروآنجا پناهنده شدندودر 26 اپریل 1960
درآنجا وفات نمودند و بعدا تابوت شان بافغانستان انتقال داده شد و درجوار مقبرهء
پدر شان حبیب الله خان درولایت مشرفی، بخاک سپرده شدند.
– محمد ولی خان دروازی، ازمشروطیت دوم، نایب السلطنه ء دولت امـانی، بوسـیلهء نادرخان اعدام شد.
– عبدالرحمن لودین، رهــــبرجناح چپ مشروطیت دوم، سرمنشی دربارامان الله خـان توسط نادرخان تیرباران شد.
– ملافیض محمد کاتب هزاره،ازمشروطیت اول،مورخ ووقایع نگار،توسط لت وکوب
در دورهء حبیب الله کلکانی معروف به بچهء سقویا سقاب، پدرود حیات گفت.
– سرور جویا از مشروطیت دوم، شاعر و نویسنده ومیرزا دربار امـــانیه، درزنـــدان
دهمزنگ جان سپرد.
– محی الدین انیس نویسندهء دوران امانی، موسس جریدهء انیس به اثر ظلم وستم بعـد ازرهایی از زندان جان سپرد .
– محمود طرزی بنیانگذارمشروطهءدوم ووزیرخارجه دولت امانی،نویسنده وشاعر درحال تبعید درترکیه جان سپردند .
– میر غلام محمد غبار، مورخ، مشروطه خواه، آزادیخواه ومورخ آزادیـخواه ونامدار
مولف تاریخ مشهور” افغانستان درمسیر تاریخ”.
– عبدالهادی داوی متخلص به پریشان ولد عبدالاحد طبیب درسال 1313 هــجری ق
درباغ علیمردان کابل تولد شدند، ایشان از جمله شخصیت های سرسناس سیا ســی
دورمشروطیت دوم بوده وشاعرشناخته شده میهن عزیزما نیز بوده اند. شخـــصیت
محترم شان موقف های مهم سیاسی ودولتی را درزمان حیات شان داشته انــد واز
ایشان اثارزیادعلمی وفرهنگی بجا گذاشته شده است.وی همچنان مدت 14 سال را
درزندان خاندان ظاهر شاهی سپری کرده اند . ایشان در 27 برج اسد 1361 بـــه
عمر 88 سالگی درکابل ازجهان فانی رخت سفر بستند .
وباید تذکر داد که با این شخصیتهای آزادیبخش وترقیخواه مهین، به صد ها تن دیگر ازپیـروان شان نیز یا به تبعید گاه ها فرستاده شدند، یا اعدام شدند ویا بسلولهای زندان سپری نمودند ویا جان باختند.

قابل تاثروتعجب است، که درآنزمانیکه نه روس وجود داشت ونه عسکر روس ونه
ایدیالوژی ی باصطلاح کمونیستی ویاسوسیالیستی، پس چرا آنها به کفروالحاد محکوم
شدند و بالاثر جانهای شیرین شانرا باختند. این خود واضح است که درهیــچ دوره ای
ازجنبش های ترقیخواهانه درمیهن عزیزما یعنی شروع ازجنبش مشروطه خــــواهان دوراول ودوم تا جـــنبش اتحادیه محصلین برهبری رفیق گران ارج ببرک کارمــل تا ایجاد ح د خ ا وبعدها ازپیروزی انقلاب ثوز1357 تا مرحلهء تکاملی آن یعنی ششــم جدی 1358 وازآن به بعد ازمراحل بعدی تا سقوط حاکمیـت حزبی ودولــتی ح د خ ا اصلا کفر والحادی مطمع نظر نبوده ونه چنین کفروالحادی درمیهن مسلمان ما، عملا
موجود بوده است. علاوتا حزب بنابرخط مشی واهداف انقلابی اش، دفــاع از اسلا م
وحفظ مناسک اسلامی را در خط مشی اول فعالیت هایش قرار داده بود ودر این را ه
بسیار صادقانه به پیش رفته است.

فلهذا جز اینکه به صراحت بگوییم که این ارتجاع ملی و بین المللی در راس امریکــا
وامپریالیزم کهنه کارانگلیس وامپریالیزم جهانی بوده است که با ایـن شیوه های فتنـــه
انگیز،باین حرکات استعمارواستثمارشوندهءشان رنگ وروح بخشیده وخاصتا ازحربه دین ومذهب وعرف وعادات وسنن ناپسند مردمان، استفاده برده اند ونه تـنها درکشور
ما، ازآن بحیث حربهءبرنده برای بقای استعماری واستثماری شـان استفاده کرده انـد
بلکه درتماما کشورهای جهان عقب مانده وبخصوص کشورهای که درآنها پایه هـا ی
دین ومذهب ریشه تاریخی وبسی طولانی داشته، نیز بـکاربرده شــده اسـت .

من دراینجا یکی ازگفته های رهبرمحبوب ح د خ ا،زنده یاد رفیق ببرک کارمل عزیز را مینگارم:
( در کدام شریعت ، در کدام قانون دینی ودنیوی آمده است که اقلیتی به قیمت رنج و
زحمت مردم، درقصرها و کاخ های پرشکوه وباغ های بزرگی زنده گی کنند که آنرا
ازاثر سو استفاده خود ها، یا پدران خود، یا با ظلم و ستم و یا غضب مالی یا رشوه و
سود خوری بدست آورده اند؟ در پهلوی آنان میلیون ها هموطن ما با رنج وشکنجــــه
زنده گی نکرده اند” آیا این عدالت است ؟…)

اینهم یکی دیگر ازگفتار خردمندانه ووطنپرستانهء یکی از نویسنده گان میهن که هیچ
تعلقی به جریان ح د خ ا، نداشته اند درباره ءجنایات این جهادی های بنام مینــگارم و این شخصیت وطنپرست، محترم مهرالدین مشید میباشد که درسایت پرمحتوای آریایی
در بخش موضوعات اجتماعی بعد ازنوشتارمبسوطی تحت عـــنوان استفاده ء ابزاری از جهاد، ادامهء بحرانها وبی سرانجامیها در کشور، چنین تذکراتی بعمل آورده اند:

( به همگان هویدا است که چگونه گروه های جهادی، اصل هدف را فراموش کرده و
دنبال وسیله رفتند وچنان بجان هم افتیدند که حتی مجاهدین واقعی و مبارزین راستین
راه خدا راشکارتوطئه های نا جوانمردانهء خود نمودند، چنان بریکدیگرراکت ریختند
و مردم بیدفاع را چه درداخل شهر کابل ، چه در چارآسیاب ولوگر چه درکــــمری و
بگرامی و جـــاه های دیگربه بهانه های گوناگون براکت های کوربستند که در تاریـخ
نیرو های خود خواهانه، کمتر نذیر آنرا میتوان یافت. جالبتر اینکه هر کدام خویش را
برحق تر از دیگری میشمردند، بریکدیگر اتهامات می بستند ، هرکدام سنگ اسلامی
خواهی را بیشترازدیگران به سینه می کوبیدند که حتی به خطوه هم حاضرنبودند تااز
موضع صد درصد اسلامی خود عدول نمایند. هر یک با ریش های بلند وعمامه های زیبا و آراسته مقدرات ملتی را به باد فنا دادند……).

محترم دکتور نجیب الله شهید، ریس جمهور اسبق ویکتن ازمبارزان وطن، که دردفتر
ومقر سازمان ملل متحد درکابل، به شکل نا جوانمردانه ازطرف نیرو های ارتجاعی
داخلی وخارجی به سردمداری دستگاه سیا و آی اس آی پاکستان با برادر جوانش به
شهادت رسیدند، درتالار جبههء ملی پدر وطن چنین فرموده بودند:
( این شیوهء کار امریکایی است که همیشه نیرو های وطنپرست را بدست فراموشــی
گذاشته و اتکا به همان نیرو های افراطی وراستگرا میدارند وهرگــاه افراطیون تسلط
پیدا نمایند جایی برای هیچ از روشنفکران، وطنپرستان، دانشمندان، استادان، معلمیــن
و علمای واقعی دین ، که هدف شان تامین صلح در کشور میباشد نخواهد بود.).

یا تلک خرس نوشته ء محمـد یوسف ومارک ادکین ترجمه محترم ” Bear Trap”
محمد قاسم آسمایی، یک اثر و کتاب خیلی ارزنده مبنی بر افشای اعــمال آی اس آ ی
پاکستان ودستگاه سیا وسایر کشور های عربی میباشد که درقضایای سقوط دولـــت و
حاکمیت ح د خ ا، معلومات مستند و خیلی ارزنده را دارد و این کتاب، کتابی نیســـت
که به اصطلاح ازطرف اعضای ح د خ ا، ویا وابسته گان شان وبه طرفداری از آنها
به نگارش در آمده باشد، بلکه این کتاب توسط آنانی نگاشته شده که خود، همکار بـــا
دستگاه سیا وآی اس آی پاکستان ویکی از مسئولین این بخشها، بوده اند. مــطالعه ای این کتاب برای هر کسی که بـه صورت دقیق بخواهند از جریان تداخلات دشـــمنا ن
مردم ومیهن ما درسطح ملی، منطقه وجهان،آگاهی مستند پیدا نمایند ضروری میباشد.

( محمد یوسف نویسندهء این کتاب با جزئیات وتفصیلات، دســـت های پشــت پرده و چگونگی پیشبرد جنگ را بر ملا ساخته و آنرا چنین توضیح داده :” منابع بین المللـی
تمویل کنندهء پولی این جنگ، دولت عربستان سعودی، دولت امریکا ( سی آی ای) ، چین ودولت اسرائیل وشبکه های بین المللی قاچاق سلاح تهیه گردیده است ……) .

باید گفت، که ما درجریان چنین مبارزات ترقیخواهانه ورهایـــی بخش خلقها، درهمه
نقاط مختلف جهان که توسط رهبران ومردمان صدیق آن سرزمین ویااین سرزمــــین
صورت گرفته و یا گرفته میشود، شاهدیم که مبارزات آنها ، عاری ازانواع مشکلات وعاری ازصدمات مادی و معـنوی آنها بشمول طرفداران آنها نبــوده است و نمیباشد
طوریکه میدانیم ارتجاع درهرجایی به نحوی ازانحا سربلند کرده و مـــیکند. گــــاهی
درقالب مذهب ودین وسنن کهنه ونا پسند مردم وزمانی درقالــــــب روش های غــیــر
انسانی واستثمارگرانه واستعمار کننده بخاطر دفاع از منافع چنین طبـــقه ویا طبــقات
شکل گرفته و میگیرد . ما اگربه تاریخ روم و قیام اولین گروه بـــرده گان برهبـــری
اسپارتاکوس درسنه 73 قبل ازمیلاد،که خود یکی ازبرده گان بودوپرچم رهایی بخش برده گانرا از زیریوغ ستم برده گی برافراشته بود، نظر بینداریم می بینیم که گرچـــه
این حرکت وجنبش درمقابل لشکر عظیم روم که با وسایط ووسایل وابزارهـای جنگی
پیشرفـتهء آن عصرمجهزبودند،بشکست مواجه شد وباعث کشتارهمهء آن برده گـــا ن
گـردید،ولی این حرکت اسپارتاکوس،اولین حرکت آزادیبخش ازرنجیرهای اسارت در
تاریخ بشرمحسوب میشودونیزیک سرمشق ونقطهء ســرآغاز، برای آزادی اززنجیر های برده گی بشمار رفته که باثبات رسانید که میشودعلیه ازهم گسیختن زنجیرها ی اسارت وبرده گی به پا برخاست .

باین اساس از آن تاریخ به بعد ما شاهد جنبش هزاران، هزار نوع ازایـــن جنــبشهای
آزادی بخش چه کوچک وچه بزرگ و حتی فردی درجـــهان بوده ایم و روز تــاروز
به چنین حادثات درعصر امروز نیربشکل حاد آن برمیخوریم .

از لحاظ متریالیزم تاریخی، ما در هر دوره، شروع ازابتدایی ترین دوره فیودالـــــی
تا آخرین سیستم نظام سرمایه داری یعنی امپریالیزم جهانی، عملا شاهد چنیــن رویــه
های استعماری واستثمار گرانه بوده ایم که با تغییر فقط نامهای غلام و غلامــــی بــه
شکل حادترازگذشته های اولین مبارزات قیام برده گان روم ، شکل گرفته ودرحــــال
تکوین اند. که ما مختصرا درمطالب بالایی از این تداخلات دشمنان بنام ها و اشکا ل
مختلف نام بردیم وبهمین ترتیب ازشخصیت های ملی، رهبران وطنپرست و مردمان صـدیق دیگرمیهن مارا، نیزبه نگارش مختصر گرفتیم .

ما درتاریخ بشروتاریخ ممالک جهان که میهن عزیزما طبعا شامل آن نیزمیـبــاشد، به
شخصیتهای وطنپرست ومردمی ومبارزین راه صلح وآزادی ودیموکراسی، برخورده
ایم که با کارو پیکارودستاوردهای خیرخواهانه وبشردوستانه ای بـــسیاری ازآنها از طریق دستیابی به رسانه های فردی و یا گروهی و ذرایع ممـکنه ای دیگـر، مطالـــب
کم وبیش میدانیم واز بعضی این شخصیتها، دردورهء مشروطه خواهان سلطنت امیر
امان الله خان غازی ومراحل بعدی کم وبیش مطالبی تذکر دادیم وحالا مشت نمونه ای خروارگفته درذیل یک یک مثال ازچنین شخصیتهای سیاسی ومبارزوآزادیخواه رادر سطح ملی وبین المللی تذکر میدهیم :

– رفیق نورمحمد تره کی فرزند نظرمحمد تره کی درسال 1917 عیسوی، مربوط به
قبیلهء پشتون درقریهء سرخ ولسوالی ناوه ولایت غزنی متولد شدند که بعد از ختــم تحصیلات، به صفت، معاون ریاست آژانش باختروهمچنان بحـیث اتشهء مطبوعاتــی
افغانستان در واشنگتن درایالات متحدهء امریکا انجام وظیفه داده اند.رفیق نورمحمـــد
تره کی، بحیث یک شخصیت مبارزوبخاطرتنویر اذهان مردم و جوانان میهن عزیزما افغانستان، به کاروپیکار انقلابی مصروف بوده اند و یک تن ازاعضــــای فعال ویش
زلمییان یعنی جوانان بیداردرسال 1326 نیزبودند. که سایراعضای آن عبارت بودنـد
ازعبدالروف بینوا، گل پاچا الفت، فیض محمد خان انگار، غلام حسین صافی، محمـد رسول خان پشتون، عبدالشکوررشاد، عبدالهادی توخی، محمد انورخـــان اچــــکزایی
قاضی بهرام خان، غلام جیلانی، قاضی عبدالصمد، آقا محمد کرزی، موسی شفـــــیق
غلام محمد پوپل وعده ای دیگر. نشریه این تشکیلات سیاسی انگار نامیده میشد.
رفیق نورمحمد تره کی دراولین کنگرهء موسس جریان دیموکراتیک خلق که درمنزل
شخصی شان واقع در کارته چهار کـابل بتاریخ یازدهـــم برج جدی 1343 بااشتراک 27 تن که اعضــای کانگرهء موسس نامیده میشدند، دایرشدکه ما درمباحث مختصـتر
قبلی این نوشتار،ازآنها نام گرفته ایم. در این کنگرهء موسس نور محمد تره کی بحیث
منشی وببرک کارمل بحیث معاون منشی انتخاب گردیدند . رفیق نور محمد تــره کی
بعدا با انقلاب ثور 1357 بحیث منشی عمومی کمیته مرکزی و ریس شورای انقلابی
ایفای وظیفه نمودند تا باالاخره توسط حفیظ الله امین یکی ازشاگردان وفـــــادارش، به قتل رسید.

– رفیق ببرک کارمل این مبارزنستوه، راه ورسم انقلابی،فرزندارشد دگرجنرال محمد حسین هاشمی بودند. که درسال 1308 ش مطابق به 1929 عیسوی درقریهء کمری
کابل، دریک فامیل روشنفکر متولد شدند وبتاریخ سوم دسامبر 1996 درشهر ماسکو
وفات نمودند و طبق وصیت شان در شهر حیرتان مزارشریف بخاک سپرده شدند.
رفیق ببرک کارمل بعد ازتحصیلات ثانونی اش درلیسه امانی درسال1947، غر ض
تحصیلات عالی دررشتهء حقوق شامل پوهنتون کابل گردید. وآنجا باثر شور وشــوق
انقلابی شان، وپخش ایده های وطنپرستانه،باتعداد زیادی محصلین ومحصلات آندوره
درتماس شده وتااینکه دراثراین فعالیتهای انقلابی شان اتحادیه محــــــصلین را درسال 1330 تشکیل دادند و خود در راس آن قرار داشتند . رفیق ببرک کارمـــل دراواسط
دههءسال 1950، به اثر فعالیت های ضد رژیم سلطنتی زندانی گردیدند ودرســـــا ل
1965 ازقید زندان رهایی یافتند. زندانی شدن رفیق ببرک کارمل در ززندان نه تـنها
ازشوروشوق انقلابی شان نکاست،بلکه تماس شان با شخصیتهای آزادیبخش در داخل
زندان و بیرون ازآن، چون میر غلام محمد غبار، میر محمد صدیق فرهنگ، محمـــد
نعیم شایان، دکتورعبدالرحمن محمودی، محمد سرورجویا، برات علی تاج، فتح محمد
فرقه مشروعده ای دیگر،شوروشوق انقلابی رابیشتروبیشترنمود. رفیق ببرک کارمل درجریان حیات سیاسی شان دو بار درســـالهای 1968و1965 بعنی دوره 12و 13
شورای ملی، بحیـث نمایندهء انتخابی مردم شهرکابل، بحیث وکیل درپارلمان سلطنتی راه یافتند .
مبارزات شان درفرکسیون سیاسی چپ پارلمان با دیگر شخصیت ها ی مبارز میهــن
بخاطر رفاه وآرامی مردم و احقاق حقوق حقهء خلقهای زحمتکش وطن ما بــه تاریـخ
مبارزات حق طلبانهء مردم میهن به خط زرین ودرخشان درج میباشد .
این شخصیت انقلابی بخش زیادی از عمر شریف شـــــانرا از دوران ایجاد اتحــــادیه محصلین تا دورهء ایجاد کنگرهء موسس و بعدا ایجاد ح د خ ا تا پیروزی انقلاب ثـور
1357 ومراحل تکاملی آن 6جدای 1358 تا مراحل بعدی وتازمان وداع شان ازاین جهان فانی صرف خدمت مردم و میهن نمودند که ازنظر فرزنــــــدان صدیق وطن و
مبارزان واقعی ی راه ورسم انقلابی یعنی اعضای پر افتخار حزب دیموکراتیک خلق خلق افغانستان هر گزاز یاد نرفته و نمیروند..

– رفیق دکتورس اناهیتا راتب زاد دراکتوبر سال 1931 درگلدره مربوط ولایت کابل
دیده به جهان کشود.درسال 1945 عیسوی ازمکتب متوسطهء ملالی فارغ شده وبعدا
شامل مکتب نرسنگ گردیدند، رفیق دکتورس اناهیتا راتب زاد، بــخش زیادی ازعمر
عزیزش را وقف آزادی وسعادت مردم وبخصوص آزادی زنان میهن که درقید انواع
سالاریها قرارداشتند، صرف نموده اند . رفیق اناهیتا با داکتر کرام الدین کاکرازدواج
نمود وبعدا باهمسرش درسال 1949 غرض تحصیل به ایالات متحدهء امــــریکارفته
ودرسال1950 شامل مکتب پزشکی در شهر مشیگن ایالات متحده امریکا گردیدند و
بعد از فراغت در سال 1954 بوطن باز گشت وبحیث مدیرمـکتب نرسنگ در جنـب
بیمارستان زنانهء شهر کابل وظیفه دار شدند.
رفیق دکتوراناهیتا راتب زاد درسال 1344 سازمان دیموکراتیک زنان را با اشتراک
جمعی دیگری اززنان، بنیان گذارگردیدند .رفیق دکتورس اناهیتا راتب زاد، با سعــی
وتلاش شان درتحکیم وبسط وگسترش این سازمان زحمات زیادی کشیدند که البته به
وضاحت گفته میتوانیم که جنبش های بعدی زنان میهن، در راه آزادی و کسب حقوق
شان از همان سنگپایه هایی ناشی است که بنیادش توسط دکتورس اناهیتا راتب زاد و
دیگرهمسنگرانش، چون ثریا پرلیکا، کبرا علی، حمیده شیرزی، مومنه بصیر وجمیله
کشتمند گذاشته شده بود. رفیق دکتور اناهیتا راتب زاد، درسطوح بالا یی یعنی سطوح
رهبری حزب ازعضویت کمیته مرکزی تاعضویت دفتر سیاسی ح د خ ا،قرار داشته وخدمات شان در همه عرصه ها چه در بخش سازمانهای اجتماعی و چه دربــــخش فعالیتهای حزبی اش وسایر موضوعات ذیربط بوظایف میهنی وحربی شان، چشمگیر
وقابل لمس وتقدیر بوده است . رفیق دکتورس اناهیتا راتب زاد باالاخره بعد ازعمری
خدمت برای مردم ومیهن در پست هاو موقف های بزرگ دولتی وحزبی وخصوصا جنبش زنان درمیهن،بتاریخ هفتم سپتامبر2014 وفات نمودند .
بعدازانتقال جنازه مرحومه ، به کابل وادای نماز جنازه درمــسجد عیدگاه بااشــــتراک جمع کثیری ازفرزندان مبارزوطن یعنی اعضای پرافتخار ح د خ ا، وسایرشخصیــت
های دولتی ودیگروطنپرستان به بسیاراحترام به شهـدا ی صالحین درحضیره آبــــایی
شان بخاک سپرده شدند. روح شان شاد .

– محترم دکتورنجیب الله احمد زی شهید فرزند اخترمحـــمد، در15 برج اسد 1325
در گذر مراد خانی کابل وبه استناد گفتار بعضــی ها در 1326 درولایت پکتیا به
دنیا آمدند .
ایشان بعد ازفراعت ار لیسه عالی حبیبهء کابل در سال 1343، شـامل فاکولتــــــهء
طب کابل شدند ودر سال 1354 ازآن فاکولته فارغ گردیدند. رفیق دکتورنـجیب الله
درسال 1344 افتخار عضویت ح د خ ا را حاصل نمودند . وی بـا بیانیه های پـــر
شور وانقلابی اش بنام نطاق حزب یاد شده است . رفیق نجیب از ابتـدای عضویتش
به حزب دیموکراتیک خلق افغانستان، وعضویت در مقامات عالی حزبی از ســطح عضویت درکمیته مرکزی تا سطح بیروی سیاسی خدمات زیادی نموده اند. ایشــــان
باتغییروضع وجوسیاسی وتغییردرسیستم سیاسی اتحاد جماهیرشوروی سوسیالستی
توسط گرباچوف خائین، درسال 1366 با تدویرلویه جرگه بحیث ریــــــس جمهور افغانستان انتخاب شدند ودرسال 1369 اسم حزب دیموکراتیک خلق افغانستان باسم
حزب وطن تغییرنام یافت. دکتور نجیب شخصیت گرامی، دردوران وظایف حزبـی وحاکمیت شان بحیث ریس جمهور، درواقعهء جنگ مشرفی که بنام دفاع مستقلانه
مشهور است و درآن جنگ که هـــــزاران فرزندان شجاع ودلیر ح د خ ا وســــایر سربازان وطنپرست اشتراک داشتند،شکست ننگینی برمجاهدین بنام، که باقوت های
خارجی وخصوصا عساکرپاکستانی، داخـــل قلمرو مستقل میهن ما شده بودند، و به
شکست ننگین مواجه شدند، درتاریخ پربار میهن ما به خط زرین در ج است .
درجریان قدرت رفیق شهید دکـتورنجیب الله ،ازطــــــــرف دسته های چپ وراست، نظریات مختلف و گوناگونی به تحریردر آورده شده است که البته حقایق شخصیـت
رفیق نجیب الله شهید، روزی، بامدارک واسنا د پر محتوا ومستند تر، بمیان خواهــد
آمد وآنانیکه نا خود آگاه ویا خودآگاه، چیزهای درباره شخصیت گرامی رفـیق نجیب
وسایر رهبران برجستهء دیگرحزب محبوب بشمول رهبر با خرد و فرزند صدیق تحزب محبوب ما زنده یاد رفیق ببرک کارمل کراتی داده اند، با مراجعه به آنها، به
حقیقت هاییکه تا هنوزپنهان مانده است آشنا یی بعمل خواهد امد . باید تذکر داد کــه
که درمصاحبه ایکه سایت پرمحتوای اصالت با محترمه دکتورس اناهیتا را تب زاد
درباره شخصیت رفیق نجیب الله درزمان حیات شان داشتند، شخصیت رفیق نجیب
شهید را یک شخصیت مهم و اولاد صدیق وطن گفته اند و ازاحترام ودوستی زیاد
نسبت به داکتر صاحب نجیب الله شهید تذکراتی داده اند .
رفیق نجیب الله شهید بتاریخ پنجم برج میزان 1375ازطرف طــالبا ن باهمیاری و
و همدستی دستگاه سیا، ودشمنان داخلی شان، در مقردفترسازمان ملل متحد به طور
وحشی یانه به شهادت رسیدند . روح شان شاد و گرامی .

البته اینرا قابل تذکر میدانم که ما درتاریخ پر بارمیهن عزیز خود، شخصیت های ملی
ووطنپرست دیگری بشمول زنان قهرمان داشته ایم که ازخو کارنامه های زیادی در
همه عرصه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی وغیره گذاشته اند که اگرصرف نام آنها
را بگیریم، بصفحات زیاد نیاز دارد که بتحریر درآید.وهرکدام این شخصیتها هااعــم
اززنان ومردان، چه دردوره پیش ازمشروطه خواهان بوده اندوچه درزمان مشروطه
خواهان وچه بعد ازآن تا ایندم، در داخل میهن و یا خارج ازآن، ازخود کارنامه هایی
بخاطر دفاع ازمنافع مردم و میهن بجا گذاشته اند ودرحال حاضر هم با روحیه عالی
وطنپرستی چه در داخل میهن و یا خارج ازآن، دراینراه روان استند، قابل ستایش می
باشند.

این چنین شخصیت ها، صرفا بخاطر رسیدن آرزو های شان، ازسرو جان ومال خود
ها وفرزندان شان نگذشته اند، بلکه اینها، آن فرزندان فدا کاروطن بوده اند که بخاطر
رفاه و آسایش مردمان و توده های میلیونی میهن شان وبه یک عبارت عام به خـاطر
نجات بشریت، از منافع مادی و معنوی شان گذشته اند و قدمهای استوار و آگاهـــا نه
برداشته اند که حتی به قیمت حیات آنان، بشمول سپری کردن به ســلول های تنــــگ
زندانها، آویختن بالای چوبه های دار، تبعید ها و اقسام جزاهای مادی و معنوی دیگر
آنها انجامیده است .
آنها با قبول همه ای این مشکلات و تحمل درد و رنجها، استوارانه به پیش رفته انـــد
و یا میروند، هیچگاهی تسلیم ارتجاع ودشمنان میهن ومردم شان نگردیده اندوبه چنین
شخصیت ها واقعا جای دارد که بگوییم ک ناجییان آزاده گیها .

بیایید یکباردیگربازبه دستاورد های دین و مذهب واستفادهء ابزاری ازآن ، طــوریکه در تذکرات قبلی ام در این نوشتار درمیهن عزیزم از آن تذکر دادم،سری بزنیم وآنهـا
رادرسرکوب جنبشهای مترقی ملی ومترقی آزادیبخش خلقها برجسته ترسازیم ولحظه به گذشته های تاریخ بشرمختصرا نگاه کنیم .

همه ازورای تاریخ درباره تسلط پا پ های عیسوی درتاریخ اروپا آگاهی داریم. پاپ
های عیسوی، بااستفاده ازانجیل وتفسیرآیات بطورغیرحقیقی وبخاطرمنافع شان، سود
های مادی ومعنوی فراوان بردند وحــــتی به حــیث حکمرانان درقــــاره ءاروپا، نیز درخشیدند.
عدم موجودیت،انجیل طورکافی که صرفا چند جلد وجودداشت وآنهم دراختـیار پــا پ
ها، آنها، با این کسرت انجیل، درمقابل پول شروع بفروش بهشت نمودند وبــا گرفتن
وجه معینه، شخصی پرمعصیت را روانه بهشت مینمودند و حتی اگر کسـی پول میداد
تاهفت پشت شان، بهشت برای آنها عرضه میشد. ایندسته ها زمانیکه ما شین چـا پ
اختراع شد، مخترع آنرا به کفروالحاد، متهم نمودند وماشین چاپ را باســــم شیطـــان
یاد کردند وباین اساس در تاریخ جنگ های صد سالهء اروپا بنام جنگ های صلیبـــی شهرت دارد.
زمانیکه ماشین چاپ، بچاپ تعداد زیادی ازانجیل اقدام نمودوبدسترس همه قرارگرفت
آنگاه مردم دانستند که رفتن به بهشت جزبه اعمال نیکوی انسان،ازطرف خداوند رسم
دیگری ندارد یعنی به خرید و فروش آن نیاز نیست .

بیایید یک سری هم به کشور پهناورهندوستان بزنیم، سرزمینی که درآن قواعد مذهبی
بسیارحاکم است و خصوصا، آزادی زنان بحساب شوهر سالاری به حدی بوده است
که هرگاه زنی شوهرش را ازدست میداد، درپهلوی شوهرش اورا نیزیکجا زنده بآتش میسوختاندند و شاید این غزل هم ناشی از همان قاعده خرافاتی، سروده شده باشد که:
در طریق عشق بازی کم زهندو زن مباش
کزفراق مرده، زنده سوزد، جان خویش را
ودیگراینکه، زمانیکه دختری دریک فامیل درهند، تولد میشد، گویا باران غـــم درآن فامیل شروع به باریدن میکرد. مهمتر اینکه دراین سرزمین انگلیسها بااستفاده ازدین
ومذهب مدت صد سال، این سرزمین صاحب ثروت های بیشماروخصوصا الماس را
دراختیارقرارداشتند. ویکی ازسنن عقیدتی این سرزمین، دوستی بی نهایت و ارز ش
قابل ملاحظه باولادی که پسر بود، بوده است وهنوزهم وجود دارد .گویند روزی در
اثرکاوشها، بخاطردست یافتن بیشتربگنجینه های مدفون این سـرزمین، معدن المــاسی
درقطعه ای اززمین، کشف کردند وانگلیسها بعد ازاینکه ساحه را سیم خار دارگرفتند
این شایعه را پخش کردند که اگر کسی به چند متری این ساحه نزدیک شود فرزندان
شان که پسر باشد، می میرند و تلف میشوند . با شنیدن و شایع این تبلیغ، حتــی مردم
هند، تا ساحهء حتی یک کیلومتری آنجا که معدن الماس کشف شده بود، نزدیک نمــی
شدند. وانگلیسها، بعدها این حرکات استثمار واستعماری شانرا، نوشتند که ما صر ف
به هندوستان، بمبئی، کلکته ومدراس را ساختیم وخطوط آهن زیادی را درآنجا احداث
کردیم ولی از پول وثروت آن سرزمین تمام انگلستان را آباد نمودیم .

ببیند این نمونه های استفاده ازحربهء مذهب ودین را نه تنها درکشورما، بلکه در قاره
اروپا وسرزمین پهناور هند و مانند این ها به هزاران مثال دیگر در سایر کشور های
جهان بخصوص کشورهای جهان سوم و رو بانکشاف که نفوذ مذهب ودین ومذهبیون
درآنجا بیمثال است ، داریم وضرورت آنهمه دستاورد ها ی مذهبی بربنیاد باطل بـــه حدی زیاد است که اگر من یک مورخ ونویسندهء توانا هم شوم، ازحد قلم، این قلم بــه
دست خارج خواهد بود .

لذا ما چنانکه درمیهن عزیز خوددیدیم که وطنپرستان وصادقین وآنهاییکه به حریــــت
وحفظ وشرف ناموس، استقلال و حاکمیت ملی شان و باالاخره به ایجاد دولتهای ملـی
ودیموکراتیک بخاطررفاه مردم، علاقمند بوده اند ومیباشند وفدا کارانه درراه تــــامین چنین اهداف بــه پیش رفته اند و میروند و خلاف چنین خرافات مذهبی واستفاده ای نا
جایز ونـــا درست از دین و مذهب مبارزه نموده بـــودند و مینمایند، به مقابل چنیــن حربه های استفادهء ناجایز، ازنام دین و مذهب ، مواجه بوده و هنوزهم استند. اما این
وطنپرستان و مبارزین واقعی ی وخدمتگار برای مردم و میهن اند، کــه آزادانه و بی
باکانه به پیش میروند و چنین سد ها، مانع این حرکات انقلابی آنها نشده و نمیشود و
نخواهد شد . جای سیاه دلان وسیاه کاران وآنهاییکه با عث عدم پیشرفت ترفی وتعالی
شده بودند و میشوند،به جهنم میباشد.

بیایید یکبار دیگربازهم خاطرهء مبارزین راه حق و جنــبش آزادیخواهانه ای اشخاص وطنپرست را دربعضی قاره ها مشت نمونه ای خروار گفته تذکر دهیـم درسرزمین پهناورهندوستان، ملکه ء چون جانسی کی رانی، و رهبران خردمندی دیگری، چون
گاندی،نهروها، محمد علی جناح ها وخان عبدالغفارخانها، عرض اندام کردند و پرچم
رهایی بخش آزاده گیها را از زیر ستم انگلیس کهنه کار بر افراشتند و تا اینکه بقیمت
خون هزاران هزارازفرزندان شان و راه وروش هوشیارانهء انقلابی، انگلیسها را بـه
این وادار ساختند تا سرزمین هندوستان را آزاد بسازند وهمان بود کـــــه سر زمیــــن
هندوستان که بنام نیم قارهء آسیا نامیده، میشود درسال 1347 به استقلال سیاسی اش
نایل گردید .

– درقاره ءافریقای جنوبی میتوان ازشخصیت های نذیر پاتریس لمومبا مبارز سیا سی
وآزادیبخش کانگوازمستعمرهء بلژیک (1961-1965) نام برد، که بالاخره بدست ارتجاع ترورگردید.

– نلسن ماندیلا که به پــدرافریقای جنوبی شهرت دارد، بحیث یک رهبرآزادیبخش در
بین خلقهای افریقای جنوبی بشهرت رسیده ودربین خلقهای زحمـــــتکش وآزایخواه حهان نیزشهرت به سزا دارد . وی مدت 27 سال عمر گرانش رابه خاطر آزاد ی
خلقهای قارهء افریقای جنوبی پشت میله های زندان سپری نمودند .

– دررقارهء امریکا ازمبارز نستوه، داکترمارتین لوترکنگ رهبرجنبش رهایی بخـش سیاهان ویک رهبر پر آوازهء حقوق مدنی ازسلطهء رژیم دیکتاتوری امـریکا علیه سیاهان نام برد او در 15 جنوری 1929 در اتلانتا امریکا بدنیا امد. وی مبـارزهء
سرسختش را بخاطراحقاق حقوق سیاه پوستان درهمه عرصه های زنـده گی ادامه داد. او گفته بود من یک خواب دیده ام و درآن خواب که گویا حقیقتی درلباس یک خواب وخیال بیـان شده بودوآن سهم گرفتن مساوی سیاه پوستان وسایراقلـــیت های دیگری بود که از حقوق مساوی برخوردار نبودند. این خواب مذکوربعد ها،بعد از ترورش در سال 1968 به حقیقت مبدل شد و انتخاب بارک اوباما دو بار بحیــــث
ریس جمهور ایالات متحــده امریکا، نیزمثمر ثمر این خواب و خیال گردید .

، یک رونامه نگارانقلابی امریکا در 22 اکتوبر 1887 بد نیا آمد John Read-
ودر 19 اکتوبر 1920 درگذشت .
وی یکی از همسنگران انقلاب مکزیک بود. او ملاقات های با لینن کبیرشخصیت
برازنده، درسال 1917 درست درزمان پیروزی انقلاب اکتوبر 1917 داشـتند.
وی آثار متعددی انقلابی به یاد گار مانده و اثرمعروفش به نام” ده روزی که دنـیـا
را تکان داد” میباشد .

– فیدل کاسترو رهبر خردمند کیوبا، در13 اوت سال 1926 در شهر بـیزان واقع در
آستان اورینته کوبا به دنیا آمد اوعلاوه از اینکه ضدیت با نظام سرمایه داری داشت طرفداریک نظام سوسیالیستی وکارگری بوده است و عمدتا عقاید، ضــــد امریکایی
داشته است وبعدازبه قدرت رسیدن درکیوبا، دنباله رواین سیاست بوده است.ارتجاع
درترور این شخصیت چندین بار و چندین بار به ذرایع ممکنه کوشیدند ولی هر بار
به ناکامی مواجه گردیدند .

– ارنسورافائل دولاسرنا مشهوربه چه گوارا،1928-1964 درروساریودومین شهر بزرگ ارژنتاین بدنیا آمدویکی ازعقیدت مندان سـرنگونی نظام سرمـــــایه داری و رفیق وهمرزم فیدل کاستروبشمارمیرفت.ویکی ازآرزوهایش یک انقلاب سراسری درامریکای لاتین تشکیل میداد وهمین عقیدت وی باعث اعدام وی ازطرف دستگاه سیا امریکا شد .

– هوگو چاوز ریس جمهور ونزویلا مدافع منافع ونزوئلا وامریکای لاتین وقهرمــان
استقلال امریکای لاتین ازاستعمار اسپانیا.

– موهنداس کرمچند گاندی در سال1868 در یک خانوادهء هندو درگجرات هند تولد
شد در پوربند هند. وی رهبری گروه آزادیخواهان هندوستان را از چنگال استعمار
واستثمار هند بریتانوی که خود اش یک شخصیت معروف وبانی این جنبش بود به
عهده داشت . وی با روش خاص مبارزه اش، ضدکشت وکشتار وخونریزی بود ه
وبا این سیاست، با عث شکست انگلیسها شد و استقلال هند در سال 1347 اعلا م
شد.

– درایران میتوان،ازشخصیت مبارزراه آزادی خلقهای زحمتکش، یعنی خسروروزبه
1294-1337 اردیبهشت عضو کمیته مرکزی حزب تودهء ایران و قهرمان ملــی ایران نام برد. به شخصیـت انقلابی این رفیق مبارزراه توده ها، میتوان باثر: “آخرین محاکمه روزبه داد گاه نظامی ایران”، اثرحزب تودهء ایران مراجـعه کرد و آنرا به خوانش گرفت . درآغاز کتاب این عبارت است : روزه به! روزی تو به
حزب توده افتخارمیکردی ولی امروزحزب توده بتوافتخارمیکند.واین گفتارروزبه
شهامت ووفاداری آنرا بحزب توده بیانگر است:(تمام ذرات وجودم توده یی است)

– لینین کبیر، بنیان گذاردولت شوروی سوسیالیستی وبراندازگررژیم تزاری روسـیه
در 23 اپریل 1870 درشهر کوچک سیمبرسک( اولیانوفسک) دریک خانواده ء
مرفه و تحصیل کرده متولد شد. وی تحصیل کردهء حقوق با اخذ مدال طلا بود ند
ودراثر مبارزات خستگی ناپذیرش حتی در دوران های تبعید ازروسیه، خلقهـــای
زحمتکش روسیه را از چنگال روسیه تزاری نجات دادند و انقلاب کبیر اکتو بـــر
1917 را رهبری و به پیروزی رسانیدند . دراثرزعامت لینـن کبیرودیگر یاران ودیگر همرزمان وفادارش، روسیه تزاری را به روسیهء نهایت مترقی و پیشرفته
جهان، مبدل ساخت که با ایجاد اتحاد شوروی سوسیالیستی قدیم ، وافکار ضــــــد
سرمایداری لرزه بجان ارتجاع بین المللی یعنی امپریالیزم جهانی درراس امـریکا افتاد و تا اینکه به اثرخیانت میخائیل گرباچوف خائن، ساختار تشکیلاتی این دولت
بزرگ شورا ها و همچنان ساختارکمپ بزرگ سوسیالیستی ازهم پاشید. بـاید تذکر
داد که کارنامه های لینین کبیر وتالیفات وآثارآن بسیارزیاد است که درایـن نوشتار
بسیار مختصر،امکان آن نیست که ازتمام فعالیتهای این رهبرفقید وبزرگ شوراها
نام برد . ازلینن کبیر، نوشتار وآثار متعدد وانقلابی به یاد گار مانده است .

– جمال عبدالناصرفقید،ریس جمهورمصروطرفداررژیم دیموکراسی وایجادگر اتحادیه عرب بودند. وی دومین رئیس جمهوری مصراز 1904تا زمان مرگش بوده اند. وی طرفدار جنبش سوسیالیستی و یکی ازرجال مهم سیاسی در تاریخ مدرن اعراب
وهم در بین کشور های رو به توسعه سدهء بیستم بشمارمیرفت .

– یاسرعرفات رهبرفقید جنبش آزادیبخش فلسطین (1924- 11 نوامبر2004 ) کــه
عمری را برای حفظ منافع سرزمین فلسطینی وبا شنده گان اصیل فلسطین و بــــــه خاطر ایجادیک دولت مستقل فلسطینی سپری نمودند درسال 2004 در 19 نوامبر
آن داعی اجل را لبیک گفتند .

باچنین اوضاع واحوال درجهان امروزوملاحظات جریانات مختلف، نظامهای مختلف سیاسی بوجود آمدند.دکتورین مختلف سیاسی واقتصادی هم بمیان آمدند.آنهایـــیکه در
خدمت ارتجاع قرارگرفتند وبه شکلی ازاشکال با آنها ازلحاظ منافع طبقاتی، درارتباط
بودند، فلاسفه های مختلف اقتصادی وسیاسی را بنیان نهادند ودرآن برتریت نظامهای
شانرابا اصول فلسفی مربوط به خود شان، بیان داشتند وبرعکس نظامهای مردمــی و
مردم سالاری که بربنیاد منافع مساویانهء همه توده ها وسهم مساوی شان درعـــــــاید سرانهءملی، استواربود،برضدیت با رژیم های امپریالیستی برخاستندوبا اصول علمی
ثابت ساختند که بنیاد رژیم های سرمایه داری، بر اصل مساوات نه بلکه بر بنیــــــا د
ظلم واستثمارفرد ازفرد استوار میباشد . کارکل مارکس در اثر معروفش بنــام کاپیتال
بیک عبارت خلص که من میگویم ثابت ساخت که جهان سرمایه با عالی ترین شــکل
آن یعنی امپریالیزم حهانی، روبزوال است و این نظام خود، گورکن هایش را بوجود می آورد، بربطلان نظام سرمایه داری، نظریه پرداز گردید.

حالا می بینیم که دروطن عزیزما،این جنگسالاران ومجادهدین بنام بشــمول طا لبا ن القاعده وداعش که ماسک های انسان بودن را از یکطرف واز طرف دیگر حربهء
دین و مذهب اسلامی خود ساخته را بحیث ابزارقیام های شیطانی وغیر انسانــی و غیر مذهبی، به کمک باداران مربوط ارتجاع ملی و بین المللی و همکاری وهمیاری
دستگاه سیاه و آی اس آی پاکستان وچلتارپوشان عربی شان و غیره، بـــرخ کشیده
بودند ویا آنرا بازهم برخ میکشند، چه دستاورد های خائینانه را برای مردم و میهن
عزیز ما در طی بیش ازدو دهه حاکمیت شان بارمغان آوردند . قـــــــــبل ازاینکه به دستاورد های خلاف شر ع، قانون و اخلاق ایــن دسته های که بفضل خداوند همـــه با شواهد واسناد و تذکـرات خود شان و منابع خبری ملی و بین المللی مشهود است
بپردارزیم، مختصرا مینگاریم که اینها چطور به حاکمیت رسیدند.

حامد کرزی که کنفرانس بن در جرمنی او را به قدرت رسانید، نتوانست طوریکه در کنفرانس بن جمع بندی شده بود به برآورده شدن مفادات توافقنامه ء بن که در چار دسامبر 2001 یعنی چارماه بعد ازواقعهء یازدهم سپتامبر 2001 که با عث تخریب
مرکز تجارتی جهان و کشته شدن بیش از 3000 نفر گردید، نایل آید. یعنی زمانیکه
آقای حامد کرزی مبتنی بر کنفرانس قبلا تنظیم شده ای سازمان ملل متحد که تو سط
نمایندهءآن لحضر ابراهیمی دربن کشایش یافت،بحیث ریس جمهوری انتقالی انتخاب
شد. کنفرانس بن چنانکه توقع میرفت تا نماینده گان سایر اقشار وطبقات ازسازما ن
های اجتماعی و سیاسی، نظامی و کشوری در آن اشتراک نمایند، چنان نبود بلکـــه
عده ایکه آنها تابعیت های دو گانگی ، امریکایی، انگلیسی، فرانسوی و جـرمنی را
حایز بودند در آن سهم داشتند واینها هرکدام زلمی خلیل زاد سفیر کبیــــر امریکا در
کابل، داکتر اشرف غنی، امین ارسلا، داکترجلالی، انور الحق احدی وعده ای دیگــر
را تشکیل میداد. بهر ترتیب زمانیکه ، این دسایس ووابسته گی این دار ودسته های
جهادی به مدد گاری های مادی ومعنوی و قوای بالفعل ارتجاع ملی، منطقه وجهان
درراس امریکا با 8 ثور 1371 مثمر ثمر شان شد، خوشبختانه باین دستاور هــای
جشمگیر، مردم شرافتمند میهن ما روبرو شدند.

– فساد اداری، چووپباول دارایی ها عامه و خصوصی .
– اختلاس بانکها و غارت میلیون ها میلیون دالر وباالوسیله ساختار تعمیرها و هـای
مجلل در شهر کابل، واطراف وولایت و یا به کشر های خارجی.
– اختطاف ها، وازوداج های نا سالم با صغیران، اذیت وآزارزنان و مادران ودختران
مهین ما.
– تیزاب پاشی ها بصورت زنان و دختران و بریدن بینی ها و گوشها و شرمگاه های
آنان .
– موجودیت ارتشا در همه دستگاه ثلاثهء دولت( قوه مجریه، قضائیه و مقننه )
– عدم برقراری صلح با اینکه صدها میلیون دالردراین عرصه ها بمصرف رسیده و
قوت های نظامی ناتو ویاران شان نیز طی بیشتر ازده سال در این سرزمین آزادهء
ما وجودداشته است .
– بسط وگسترس تریاک به حدی که از تصور خارج است .
– مصاب بودن جوانان حتی پاینترازسن 18سالگی وبهمین ترتیب مصاب بودن شــدن سایرمردمان میهن عزیز ما .
– گرایش های قومی، سمتی، منطقوی، لسانی، مذهبی وغیره که دقیقا به وحدت ملـی
صدمه وارد کرده و میکند .
– عدم موجودیت کاربرای جوانان وفارغ التحصیلان وفارغ التحصیلات موســــسات عالی تحصیلی وسایرموسسات دیگر تحصیلی .
– انفجار بمب های ودیگر مواد منفرجه درمناطق مزدحم شهر کابل، مراجع دولتی و
ادارات خارجی و شهید ساختن صد ها و صدها تن از همشیهریان ما .
این کار های فوق را مسلمانان جهادی کرده اند و میکنند .

حالا بنگیرید که به گفتهء آنها، کافرها یعنی اعضای پرافتخار ح د خ ا، وسایر وطـن پرستان دردوران حاکمیت حزبی ودولتی حزب دیموکراتیک خلق افغانستان چه هـــا کردند:
– عفوعمومی زندانیان پلچرخی، قطع نظرازماهیت جرمی شان، یعنی رهایی آنانیکـه
دردورهء سلطه حفیظ الله امین خونخواربشمول رفقای پرچمداروخلقی ها ی صدیــق ووطنپرست، در قید زندان بودند .
– اصدار فرامین بخاطر منع دختر فروشی ها و منع اخذ جیز وجوره ها کمر شکن .
– اصدارفرامین بخاطر تعمیم سواد درکشور،بحیث یک جنبش سراسری سواد آموزی
درسراسر افغانستان .
– اعمار منازل رهایشی در قصبهء پنحصد فامیلی های خیرخانه برای شهدای وطـــن
باثر کارکاملا داوالطلبانهء فرزندان صدیق ومبارز وطن یعنی اعضای ح د خ ا.
– ایحاد کوپراتیفهای زراعتی و توزیع تخم های اصلاح شده برای دهاقین و کاگران
زراعتی به غرض بهبود وضع کشت وزراعت و حاصل بهتر اززمین .
– اصدار فرامین بخاطر اصلاحات دیموکراتیک ارضی، و دادن زمین به دهاقین کم
زمین و بی زمین .
– حمایت از هنرمندان کشور، و تقررآنها در پست های بلند دولتی.
– توزیع مواد رایگان کوپونی وارتزاقی برای مامورین دولت و اجیران و کارگران .
– مساعد ساختن زمینه ها تحصیلات عالی و مسلکی برای کارگران در داخل میهــن
وخارج از آن .
– تلاش در راه تامین وحدت ملی .
– اعمار مساجد برای ادای فرایض دینی مردم مسلمان میهن عزیز ما .
– مراقبت از جان و مال و گرفتن تامین امنیت آنها، توسط فرزندان صدیق ح د خ ا و
سایروطنپرستان ومتحدین وفادارش، ذریعه پهره ها و گزمه ها.

حالا بیایید که این همه دستاوردها را با دستاورد های جهادییان وحاکمان فعلی شان که بنام حکومت ودولت وحدت ملی، آنرا نام کرده اند و رای مردم را به واسطه هــا
وگفتارهای فریبی شان بدست آوردند و صدها خیانت در رای مردمان، وصندوقها ی
انتخابی آنها کردند ونام آنرا دیموکراسی خواندند، مقایسه کنیم وببینیم که کافران چه
کرده بودند و اینها چه کرده و چه میکنند .
البته با مقایسه اعمال وتذکرات ازاعمال، این دسته های دینی ومذهبی کــــه درسطح
ملی وبین المللی ازنام دین ومذهب استفاده هاکرده وهنوزهم میکنند، ازدریـچهء یک
وجدان سالم وحضور دانستن خداوند دراین قضاوت های شان، بگویند کـــــه کیهــا
خدمتگاران واقعی مردم ومیهن بوده اند وکیها دشمنان شان .وآیا حزب دیموکراتیک
خلق افغانستان و فرزندان صدیق شان برای مردم و میهن خدمتگار بودند و یا ایـــن
دسته های جهادی؟

در شرایط فعلی و حاکمیت دار و دسته های تک قومی وتک زبانی طالبان که بازهم
به کمک مادی و نظامی و معنوی دستگاه آی اس آی پاکستان و سیا امریکا ودیگر
نیروی هایارتجاعی منطقه و جهان به پانزدهم اگست 2021 به ارگ رفتند و قدرت
بآنها تسلیم داده شد و ایجاد امارت اسلامی طالبانی دست یازیدند و شکل و ساختا ر
انها هیچ موجبه ای قانونی ندارد و نه خلق ستمدیده ای میهن، ونه تا حال هیــــــچ
کشوری انرا برسمیت نشناخته اند و و نماینده ء رسمی هم در سازمان ملل متحــد
بآنها داده نشده است وهر روز جز دروغ گویی و کذب استاورد دیگر نداردند وهمه
مردم خصوصا تحصیلکرده ها و زنان و دختران میهن عزیز از حقوق کاروتحصیل
محروم ساخته شده اند، ایجاب اینرا مینماید تا مردم صدیق و مسلمان واقعی در
میهن به گذشته های تاریخ مبارزین واقعی و خدمتگار شان نظر نیک بیندازند و به
دور سازمان سیاسی واقعا مردمی و مدافع نوامین ملی و حفظ حاکمیت ملی و حفظ
استقلال وتمامیت ارضی وطن محبوب ما افغانستان توجه نمایند.وبه کمک ورهبری
آن، به اهداف والای انسانی و تامین حقوق مساوی ای شان نایل آیند . و آن جز
تشکیلات سیاسی همان حزب دیموکراتیک خلق افغانستان نمیتواند سازمان سیاسی
دیگری باشد . والسلام .

 


نوت: باید تذکرداد که دراین نوشتار، بعضا ارقامها ونامهای شخصیتهای ملی درسطح
میهن، منطقه وجهان،ازنوشتار بعضی ها درسایت انترنتی، مشعل، پیام وطن
وعمدتا نوشتار های این قلم بدست میباشند.