نامه سرگشاده

ع.لطیف

11241434_599990743473140_3672015555002014127_n

عبدالله جان آرزوی تندرستی ات را دارم. کلمه برادر را پیش از نامت نگذاشتم که نه دوستان جهادی ات بر شما مظنون شوند و نه یاران من در اشتباه. این نامه را از درد زیاد ناشی از بیکاره گی دولت موجود که تو هم یکی از زمامداران آن استی مینویسم. اگر هنوز در اپوزیسیون میبودی پشتیانی ات میکردم ؛ مانند زمان انتخابات های کشاله دار، چون شاید از درد مردم میگفتی و سفته هایت ارزش مکث میداشت. اما هم درزمان گویا حاکمیت مجاهدین یعنی خودتان، از طریق شما به آن آمر مرحومت نوشتم( و هم درجریان انتخابات که با تاسف تاریخی نتایج همان شد که باید نمی شد)، من درپایان یک نامه سه ورقی به آن آمر مرحومت نوشتم که کسانیکه اهمیت وظایف لحظه تاریخی را درک و عمل متناسب نکنند ، تاریخ برایشان آش دهنسوز میپزد. اگر آن ورقها را رسانده باشی و او خوانده باشد، حال خودت درهمان مقام و موقفی. یک نامه دیگر عنوانی آن ملاصاحب فهیم را نیز که در مورد اردو ا امکان احیای آن، از ورجنیا عنوانی وزارت خارجه نوشتم و طولش زیاد بود نیز بیاد بیاور. نامه های سری دیروز که به آنها وقعی گذاشته نشده است ، سر گشاده میگردند.بیاد داشته باش که تاریخ مکار است و بیاد داشته باش که هرگز به کسانیکه اهمیت لحظه هایش را نا دیده گیرند رحم نمیکند. امیدوارم از جفای تاریخ و ازدعای بد مردم در امان باشی.

————————–

درود نثار فرزند صادق ،باشهامت و مردم دوست رفیق گران ارج جنرال لطیف
با صدور این نامه تعهدات آرمانی مرز های عاطفی را درهم کوفت .چنین شگرد های جسورانه ورسالتمندانه آموزه های مکتبیست که رفیق جنرال لطیف در دامان آن پرورش یافته است .با تجلی این پیام تلخ ،او از حریم اقتدار فاصله گرفته وبا همصدای با مردم آژیری خطر را به گوش نا شنوای اقتدارگرایان باز هم رسانید.

————————–——

https://www.facebook.com/photo.php?fbid=599990743473140&set=a.602685793203635.1073742282.100003866591286&type=3&theater