«از تیزاب پاشی تا جهاد امریکایی» تویسنده : امان الله سادات From acid throwing to American Jihad

 

وضیعت موجود در کشور موجب می؜گردد، تا هر هم؜وطن ما ریشه؜های بدبختی را نقد و بررسی نماید.

در  نشیب و فراز اضافه از یک قرن، جدال بین تجدد و عقب گرایی، جهل و معرفت و در نهایت بین قانون و شریعت به وضوح قابل درک است. از نقش روحانیت وابسته به استعمار انگلیس در دشمنی با تجدد و تداوم آن در مخالفت با نهضت امانی که بگذرییم، ورود اسلام سیاسی با اندیشه؜های اخوانیت در تقابل با نوآوری و تغییرات اجتماعی قابل دقت بیشتر است.

در رابطه با شکل گیری اسلام سیاسی کتاب و مقالات بی؜شماری وجود دارد؛ آنچه را درین مختصر، خدمت هموطنان خویش تقدیم می؜دارم، چشمدیدهای من از دههء شصت و هفتاد قرن گذشته میلادی می؜باشد که با دوستان شریک می؜سازم.

در سال؜های صدارت محمدداوود در پهلوی کارهای بزرگ که در عرصه زیرساخت؜های اقتصادی  انجام یافت، در عرصه فرهنگی رشد معارف، نهضت نسوان و رفع حجاب از جمله کارهای است که باید به آن حرمت گذاشت. از همان جا بود که هیولای خفته به مخالفت برمی؜خیزد .

عکس؜العمل در برابر نهضت نسوان در قندهار صورت گرفت، ولی از آنجایی که حاکمیت بر اوضاع مسلط بود، حرکت در برابر رفع حجاب سرکوب و به ولایات دیگر سرایت نکرد .

قابل یادآوری می؜باشد که صبغت؜الله مجددی که بعدها رهبر یکی از تنظیم های ساخت گردید و با اندیشه اخوان؜المسلمین نزدیک بود، در مخالفت با حکومت محمد داوود زندانی گردید. جالب؜تر اینکه برادر او به اسم هارون مجددی به جرم اشتراک در فعالیت؜های ضد دولتی بعد از انقلاب1952 مصر بازداشت گردیده بود. بهمین ترتیب مخالفت نیرو های عقب گرا و ارتجاعی در برابر داوود و سلطنت افزایش می یافت .

در دهه دموکراسی با همه کمی و کاستی که داشت آزادی؜های سیاسی و اجتماعی رشد می یافت و کشور در  مسیر  دموکراسی قرار داشت، صحبت؜های از اخوان؜المسلمین در برخی از حلقات در جریان بود ، تا آنکه در پهلوی دیگر نیروها با پیش کشیدن شعارهای اخوان؜المسلمین ظاهر گردید.

از آنجاییکه  برنامه برای پبشرفت جامعه نداشتند، همه اهداف خرابکارانهء خود را تحت نام دین اسلام پنهان نموده بودند. زیرا بگونهء دگر تنمی توانستند در بین مردم جایگاه داشته باشند، و از همین لحاظ  بود که از همان آغاز فعالیت خود را در ایجاد رعب و وحشت بنا نهادند.

آنعده  از هموطنان ما که در سنین بالای شصت قرار دارند خود شاهد عملکرد اخوانی ها می؜باشند.  در اوایل دهه هفتاد میلادی تیزاب پاشی بر روی دختران مکاتب و خانم ها در شهر کابل از زشت؜ترین اعمال این دار و دسته بود‌، که مورد نفرت مردم قرار گرفت.

پولیس کابل بعد از مدتی توانست از همچو اعمال جلوگیری ومتهمان را دستگیر نماید .جریان این حوادث در مجله وزین ژوندون سال ۱۳۵۰ به نشر رسید.

حرف؜های یکی از متهمین که عمل زشت خویش را اراده خداوندی و وظیفه اسلامی  می؜دانست، نگرانی و تشویش شهریان کابل را در مورد همچو

افزایش داد.

در ادامه چنین اعمال زشت، قتل؜های وحشتناک در گوشه و کنار کشور صورت گرفت که از جمله میتوان از شهادت جوانی به اسم عبدالرحمان در ولایت  لغمان و همچنان جوانی دیگری به نام محمد قادر در ولایت هرات یادآور شد و در نهایت ادامه چنین جنایات به قتل یکتن از جوانان رشید به اسم سیدال در صحن پوهنتون کابل فضای محصلی و عرصه روشنفکری متشنج ساخت.

با توجه به کارنامه؜های این سازمان مخرب، دشمنی آنها نسبت بمردم و فرهنگ روشن است. ولی با دریغ و درد در نتیجه تغییرات در وضیعت کشور فعالیت؜های خرابکارانه شدت بیشتر یافت.

در رابطه به اینکه “جهاد” یک پروژه امریکایی بود، اسناد کافی وجود دارد ولی قبل از همه مردم ما به  گوشت  وپوست خویش جنایات نابخشودنی این بیگانه پرستان را احساس می؜کنند.

نقد از گذشته، بخاطر رهایی از بدبختی؜های موجود ضروری می؜باشد.

 

به امید فردای آزاد و آرام،  همراه با کار بیشتر در عرصه روشنگری