ببرک کارمل نگاهی بوظایف ملی ما در این مرحله تاریخی

رفیق عمر فیض
به مناسبت هشتاد و هشتمین سالروز تولد رفیق ببرک کارمل
شش جنوری مصادف است با هشتاد و هشتمین سالروز تولد رفیق ببرک کارمل، ایشان که به نمادی بزرگی از آزادی‌خواهی، دادخواهی و ترقی‌خواهی، وقف و فداکاری، صداقت و وطن‌پرستی، مردم‌دوستی، صلح‌دوستی، بهزیستی و هم زیستی مسالمت‌آمیز در تاریخ سیاسی افغانستان مبدل گردیده‌ بودند و به مدافع راستین استقلال، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و منافع ملی مردم افغانستان شهرت داشتند و با دشمنان تاریخی و سوگند خورده مردم افغانستان همیشه آشتی‌ناپذیر بوده‌اند.
از دید من بهترین گرامی داشت از شخصیت چنین بزرگ‌مرد بی‌بدیل کشور که تمام تحولات دموکراتیک و مبارزات عادلانه ترقی‌خواهان و عدالت‌خواهانه دیروز، امروز و فردای کشور با نام بزرگ و مبارزات صادقانه‌شان پیوند تاریخی دارد، همانا رسانش اندیشه‌ها، دیدگاه و کارکردهایشان به‌طور روشنگرانه برای نسل‌های بعدی و جوانان بالندۀ کشور است. من به همین مناسبت یکی از مقالات شان را که تحت عنوان (نگاهی بوظایف ملی ما در این مرحله تاریخی راه‌ها و وسایل نیـل به پیـروزی) در اولین شماره جریده پرچم نوشته شده است برای شما پیشکش می‌نمایم.
با درود عمر فیض
ببرک کارمل
نگاهی بوظایف ملی ما در این مرحله تاریخی راه‌ها و وسایل نیـل به پیـروزی
سرلوحه قانون اساسی کشور میگوید: «بمنظور تنظیم حیات ملی افغانستان مطابق به مقتضیات عصر و بر اساس واقعات تاریخ و فرهنگ ملی– بمنظور تأمین عدالت و مساوات- بمنظور تطبیق دموکراسی سیاسی اقتـصادی و اجتماعی… و در نهایت بمنظور تشکیـل یک جامعه مرفه و مترقی»
بر مبنای اصول جهان بینی علمی خلاق و ایدیالوژی پیشرو عصر ما و انطباق بر شرایط کنونی جنبش افغانستان، بر اساس روحیه وطن‌پرستی و ماهیت بشریت زحمتکش، بمنظور تشکیل جامعه‌ای آزاد از تناقضات طبقاتی، فارغ از بهره کشی انسان از انسان و آزاد از اسارت و ستم ملی بحیث «هدف غایی».
اعلام میداریم که پرچم مقدس جهاد و مبارزه ضد ارتجاع داخلی و خارجی را تا مرگ و پیروزی سربلند و استوار نگاه خواهیم داشت.
ولی درک این مسئله در مبارزه اهمیت عظیم کسب می‌کند که در کشور ما در مرحله تاریخی کنونی تضاد عمده بین توده‌های عظیم دهقانان و مشتی از فیودال‌ها و خلق و امپریالیسم حل نگردیده و هنوز نظام‌ استبدادی و بقایای ارتجاع قرون‌وسطایی و استعمار در جامعه موجود است، لهذا افغانستان در مرحله مبارزه و جنبش دموکراتیک و ملی قرار دارد نه در مرحله «هدف غایی» که بعضی‌ها ناشیانه و عوام- فریبانه آن را بحیث مسئله روز و جزء وظایف و هدف نزدیک سیاسی طرح می‌کنند.
جنبش دموکراتیک و ملی در واقعیت امر به‌منزله تدارک ضروری و مقدمه‌یی برای جنبش مرحله «هدف غایی» که به‌صورت اجتناب ناپذیر دنبالۀ جنبش دموکراتیک است بشـمار می‌رود.
در جنبش دموکراتیک و ملی افغانســـتان که مشــی عــمومی در یک دوران تاریخی تعیین گردیده است، اکثریت عظیمی خلق‌های افغانســـتان اعم از کارگران، دهقانان و پیشه‌وران (زحمت کشان شهر و ده) ترقی خواهان، روشن‌فکران و دیگر قشرها و عناصر ملی، دموکراتیک، وطن‌پرست و همچنان صاحبان ملکیت‌های متوسط و کوچک شهر و ده و سرمایه داران ملی (بورژوازی ملی) اشتراک خواهند داشت.
هدف عمده و وظیفه ملی ما در مرحله تاریخی کنونی نیل به ایجاد حکومت دموکراسی ملی است. حکومت دموکراسی ملی در کشور بر بنیاد جنبش وسیع خلق‌های کشور به‌صورت مهم‌ترین نقطۀ چرخش مبارزه ضد فیودالیسم و ضد امپریالیسـم پدید می‌آید.
استقرار حکومت دموکراسی ملی در افغانستان مظهر پیروزی نیروهای وطن‌پرست و دموکراتیک علیه فیودال ها، تجار بزرگ دلال وابسته به استعمار، بورژوا – بیروکراتی (مأمورین عالیرتبه فاسد تاجر پیشه و رشوه ستان) و ماهیت و پدیده‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ایدیالوژیکی استعمار و امپریالیسم خواهد بود. استقرار این دموکراسی در واقعیت امر زمینه مقدماتی حکومت اصیل مردم بر مردم را تهیه خواهد دید.
دموکراسی ملی در افغانستان که سازمان نظام آن را نمی‌توان قبلاً با مشخصات آن طرح‌ریزی کرد ترکیبی است از استقلال کامل ملی (سیاسی و اقتصادی)، دموکراسی کردن زندگی سیاسی و اقتصادی و تسریع رشد مترقی تولید (رشد سریع اقتصاد) و احداث صنایع بزرگ ملی از طریق غیر سرمایه‌داری که در جریان تکامل خود به «هدف غایی» منتــج می‌گردد.
حکومت دموکراسی ملی افغانستان که با راه رشد غیر سرمایه داری پیــوند ناگسـستنی دارد حکـومتی خواهد بود که بر ضد اشکال جدید استعمار و یوغ سرمایه امپریالیستی مبارزه می‌کند و حکومت به شیوۀ دکتاتوری و استبدادی را نفی می‌کند و حقوق و آزادی‌های دموکراتیک و همچنان اصلاحات اساسی و دموکراتیک ارضی را به نفع دهقانان اجرا می‌نماید.
اندیشه دموکراسی ملی به حیث هدف استراتژیک در مرحله تاریخی کنونی مظهر رشد و تکامل تیوری و پراکتیک جریان مبارزه رهایی- بخش ملی به سویه جهانی است که با شرایط کشور ما کاملاً وفق می‌کند و شرط لازم گذار جامعه ما (به اشکال مختلف که شرایط حکم می‌نماید) به «هدف غایی» می‌گردد.
تعقیب راه رشد غیر سرمایه داری در کشوری که امکان تهیه مقدمات آن در حال پیدایش است، در واقعیت امر تا حــــدودی معین همان نقـــش تاریخـــی اســت که مطــابق به قوانین تکامل اجتماعی می‌بایست سرمایه- داری (که ارتجاع و استعمار مانع رشد بهنگام آن گردیده است) به حیث تدارک مادی و اجتماعی جامعۀ ایکه «هدف غایی» ماست ایفا می‌کرد.
بنیاد طبقاتی حکومت دموکراسی- ملی مرکب از طبقات و قشرها و نیروهای اجتماعی وطن‌پرست و دموکراتیک می‌باشد که در بالا از آن‌ها نام‌برده شد. (در باره مسئله رهبری طبقات و پیشـاهنگان در جنبش و تحلیل علمی آن بنا بر شرایط اجتماعی و ملی کشور در مقالات آینده جریدۀ پرچم وسیعاً بحث خواهیم کرد.)
سؤال جدی درین جاست که آیا حکومت‌های افغانستــان می‌توانند نوعی از حکومت‌های دموکراتیک محسوب شوند؟ جواب منفی است «زیرا پایه‌های قوی دولت در افغانستان از سالیان دراز بالای طبقات ارتجاعی ضد دموکراسی و ضد خلقی استوار است…» (از بیانیه فرکسیون د خ در ولسی‌جرگه.)
سؤال دیگری طرح می‌گردد که پس «چه باید کرد» تا حکومت دموکراسی ملی ایجاد شود، وظایف ملی ما در مرحله تاریخی کنونی اجرا گردد و جنبش به مرحله نهایی خود نایل آید؟ بزرگترین امر برای تحقق بخشیدن وظایف ملی، درک این مسئله حیاتی است که حلقه اساسی مبارزه و پیشبرد جنبش در راه استقرار دموکراسی ملی عبارت است از ایجاد جبهه متحد دموکراتیک و ملی پایه- دار و تقویت روزافزون آن در آینده نزدیک.
در همان بدو امر تشخیص دادیم که نیل به این امر تاریخی در قدم اول ایجاب می‌کند که باید وحدت کلیه محافل و عناصر پراگنده ترقی‌خواه و وطن‌پرست در یک جریان واحد و یکپارچه که تیوری پیشرو رهنمای عمل آن‌هاست در چوکات اصول به ترتیبی تأمین گردد که: از طبقه پیشرو زحمتکش کشور پیشاهنگی گردد…، یک مرام جامع و علما ً تحلیل‌شده که منافع عموم خلق‌های کشور و منافع عمدۀ متحدین ما را در این مرحله معین تاریخی از لحاظ هدف‌های سیاسی، اقتصادی اجتماعی و فرهنگی تأمین کند، به وجود آید. (این مرام در شماره اول و دوم جریدۀ خلق انتشار یافت.) نظام و ساختمان درونی آن بر اساس موازین جهان‌بینی علمی و بر جهات اساسی مرکزیت دموکراتیک، انتقاد و انتقاد از خود استــــوار باشد مطابق به شرایط کشور خط مشی عمومی و جاری و شعارهای موافق به‌روز خود را تعیین نماید (که در جلسات رأی اعتماد به حکومت شاغلی اعتمادی از طریق بیانیه‌های فرکسیون دموکراتیک خلق در ولسی‌جرگه وسیعاً پخش گردید) در مبارزۀ روز- مره شرکت خلاق و فعال کند و پیوند خود را با مردم به وجود آورد… و مبارزه بیرونی آن در عرصه‌های مختلف مبارزه طبقاتی و ملی اعم از ایدیالوژیک سیاسی و اقتصادی و شیوه‌ها و اشکال مختلف مبارزه متناسب به شرایط در نظر و عمل (تیوری و پراکتیک) صورت گیرد از اصول جهان‌بینی علمی در برابر انحراف رفورمیستی و ماجراجویی و بدعتگری چپ و راست دلیرانه دفاع کند، وحدت و همبستگی را چون مردمک چشم خود حفظ نماید، خصوصیت ملی و خلقی را در خود پرورش دهد، وطن‌پرستی و فعالیت بر مبنای ملی را بااحساس نجیب بشریت مترقی به خاطر ایجاد تحول بنیادی در کشور درآمیزد.
ما علما ً معتقدیم که جامعه ما از لحاظ عینی و ذهنی امکانات دارد که حرکت خود را در راه رشد نهضت دموکراتیک و ملی و ایجاد جبهه متحد و حکومت دموکراسی ملی و راه رشد غیر سرمایه داری تحت رهبری هر یک از طبقات دموکراتیک شروع کند. ولی به خاطر باید داشت که به پیروزی رساندن و انجام این وظایف جنبش ملی ضد ارتجاع، ضد امپریالیستی و دموکراتیک به‌طور پیگیر و انتقال به «هدف غایی» و ساختمان جامعۀ واقعاً مرفه و مترقی صرف به نیروهای پیشرو جامعه یعنی کارگران به اتحاد دهقانان و به رهبری نیروهای واحد ترقی‌خواه و پیشاهنگ آن که هسته و ستون فقرات جبهه متحد دموکراتیک و ملی افغانستان را تشکیل خواهد داد امکان‌پذیر است. در این جاست که نیروهای پراگنده ترقی‌خواه وطن- پرست کشور از مسؤولیت عظیم و وظیفه مشترک تاریخی خود آگاه باشـند و باید در قدم اول وحدت کلیۀ افراد و محافل و جریانات ترقی‌خواه و دموکراتیک کشور بر مبنای وحدت ایدیالوژیکی، مرامی، ساختمانی … و خط مشی و رهبری تأمین گردد و از تفرقه و روحیه سکتاریستی و لغزیدن به چپ و راست احتراز جویند و بدون واردکردن اتهامات شخصی، الزام بی‌دلیل و فحاشی در برابر یکدیگر (این شیوۀ مبارزه فاسد کننده پیوسته در سیر تاریخ مبارزات ملی خواست و نقشه طبقۀ حاکمه ارتجاعی و توطیه گران استعماری بوده است) در چوکات اصول یکپارچه شوند و اختلافات خود را بر مبنای مرکزیت دموکراتیک، بر مبنای اصل (وحدت، انتقاد و انتقاد از خود، اعتراف و مباحثه آزاد و اصولی و ایجاد وحدت) صمیمانه حل کنند، و یا حد اقل در بدو امر وحدت عمل علیه ارتجاع داخلی و بین‌المللی را تأمین نمایند.
نیروهای ترقی‌خواه کشور متوجه خواهند بود که ارتجاع بی‌رحم و توطیه گر در کمین است و حلقه اختناق را با حیل گوناگون تنگتر می‌سازد! درست‌ترین راه و نیرومندترین وسیله و سلاح نجات مردم در گام اول وحدت و یکپارچگی نیرو- های ترقی‌خواه و از بین بردن مرحلۀ محفل‌بازی و خرده‌کاری و خرده‌گیری است. ما به کلیه محافل ترقی‌خواه کشور صادقانه اعلان می‌نماییم که «نقض وحدت در پردۀ فریادهای وحدت طلبی» خیانت به امر جهان‌بینی علمی خلق کارگر و وطن محبوب ما افغانستان است. ما در چوکات اصول (اقلاً در عمل من‌حیث مقدمۀ وحدت کامل) ایجاد وحدت نیروهای ضد ارتجاع، ضد امپریالیســــم و ضد جنگ را در عرصۀ ملی و بین‌المللی یک ضرورت تاریخی میدانیم. ما معتقدیم که بدون وحدت ترقی‌خواهان کشور بسط و توسعه و به پیروزی رسانیدن جنبش دموکراتیــــک و ملی و ایجاد جبهه متحد در زمینه ناممکن است. ما ری ایمانی که به خلق و مبارزه داریم، پرورش و تبارز هرگونه خودخواهی، رهبری شخصی، و بلندپروازی را در خویشــتن خیانت به امر وحدت میدانیم. زیرا ملاک قضاوت ما اصول جهان‌بینی علمی، منافع خلق و وطن است و به رنج‌های اکثریت عظیم خلق‌های خود می‌اندیشیم. ما از صمیم قلب حاضریم که به انتقادات اصولی ترقی‌خواهان که از اندیشه‌های وطن‌پرستانه دموکراتیک خلق می‌نمایند، با تواضع و شیوه مترقی گوش فرا دهیم و هرگاه نظرات انتقادی آن‌ها درست باشد ما علناً اعتراف خواهیم کرد، تا حضوری تبادل‌نظر و محاکمه و قضاوت رفیقانه صورت گیرد.
ترقی‌خواهان! رسالت تاریخی ماست تا علیه نفاق و افتراق دلیرانه در کادر اصول و اخلاق مترقی مبارزه کنیم، کانون گرم خانواده ترقی‌خواهان وطن پر ارج افغانستان را به وجود آوریم! فضا صمیمیت و رفاقت، فداکاری و همکاری را هرچه زودتر و مستحکم‌تر در خود ایجاد کنیم! زمان از دست می‌رود، مردم ما شدیداً رنج می‌کشند! نیروهای ارتجاع، استبداد و استعمار و امپریالیزم هر روز بر فراز کشور سایه تاریک وحشتناک خود را می‌اندازند.
مسؤولیت عظیم تمام محافل، عناصر و نیروهای دموکراتیک، وطن‌پرست و به‌خصوص در مرکز آن‌ها نیروهای ترقی‌خواه کشور است که اتحاد و وحدت درونی خود و اتحاد خود را با یکدیگر و با پرچمداران پیشرو و کشاف دموکراتیک خلق در یک صف و یک جبهه متحد به‌خصوص در قدم اول در ساحه با در نظر گرفتن وجوه مشترک (نه وجوه افتراق) به وجود آورند و در راه ایجاد یک حکومت دموکراسی ملی به جهت «هدف غایی» مبارزه کنند.
عناصر پراگنده ترقی‌خواه کشور باید متوجه باشند که رو گشتاندن از نیروهای ملی، دموکراتیک و وطن‌پرست (بنا بر اختلاف‌نظر ایدیالوژیکی در بین ما و آن‌ها) منحرف‌ترین و بد‌ترین مظهر منفرد شدن از (سکتاریزم) و جزمیت (دگماتیسم) و موضع‌گیری تنگ‌نظرانه و خودخواهانه می‌باشد که در نتیجه در مبارزه‌ای تحقق مرام دموکراتیک ملی در حالی که اکیداً ایجاد یک جبهه متحد دموکراتیک و ملی و ضد استبداد ضد ارتجاع، ضد استعمار را در وضع موجود و ضد فیودالیزم و ضد امپریالیزم را در مرحلۀ تاریخی کنونی به حیث وظایف ملی مورد توجه و هدف اساسی باید قرارداد باز هم نمی‌توان سعی و کوشش فراوان در راه وحدت کلیه ترقی‌خواهان کشور و ایجاد اصولیت در بین آن‌ها را برای یک لحظه از یاد برد؛ زیرا بدون وحدت تمام عناصر ترقی‌خواه در یک جریان به پیروزی رساندن نـهایی جنبش ممکن نیست.
«وطن محبوب ما افغانستان تاریخ کهن، سنن پرافتخار، نیروهای انسانی و ثروت‌های طبیعی فراوان دارد» خلق‌های زحمتکش و نجیب کشور ما آرزومند جدی ترقی و رشد سریع اقتصادی و فرهنگی‌اند. از این‌رو باید آن‌ها را متشکل ساخت و به آن‌ها شعور طبقاتی و سیاسی داد. توده‌های مردم با صمیمیت و پاکی از جنبش پشتیبانی می‌کنند.
اگر در کشور ما افغانستان یک حکومت دموکراسی ملی استقرار یابد، افغانستان به‌صورت قطع می‌تواند که از طریق راه رشد غیر سرمایه‌داری و تجهیز درست منابع انسانی و طبیعی و رهبری جامعه با اسلوب مجرب علمی در جهت آزادی و ترقی در موعد تاریخی کوتاه و فشرده‌ای بدون گذشتاندن درد و رنج طولانی و ذاتی سرمایه‌داری به عقب‌مانده‌گی دیرینه و مزمن خود خاتمه دهد.
تحقق این وظایف ملی در مرحلۀ تاریخی کنونی به عهدۀ نیروهای ترقی‌خواه است که در قدم اول یک پارچه واحد آهنین را تشکیل داده و باهم روی چوکات اصول جهان‌بینی علمی و رهبری دستجمعی وحدت را تأمین کنند.
در تحت پرچم وحدت نیروی ترقی‌خواه وطن‌پرست!
در راه ایجاد جبهه متحد دموکراتیک و ملی!
در راه استقرار حکومت دموکراسی ملی و راه رشد غیر سرمایه‌داری!
در راه طرد فیودالیزم و امپریالیزم از وطن محبوب ما افغانستان!
در راه مبارزه علیه جنگ، استعمار کهن و نوین و امپریالیزم و طرد آن از سیارۀ ما!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ