(بخش دوم ) کارنامه های انقلابی وانسانی رهبر محبوب وخردمند ببرک کارمل Babrak Karmal

ادریس « اریب »

کارنامه های انقلابی وانسانی رهبر محبوب وخردمند ببرک کارمل
بخش دوهم
سیمای ببرک کارمل در فراز ونشیب حوادث سیاسی و تاریخی کشور

ببرک کارمل مرد با خر د و اندیشمند انسان دوست ، پا بند به اصول مبارزه اگاهانه در امر دفاع از ازادی ،دیمو کراسی ،پیشرفت وترقی اجتماعی، عدالت ، داد خواهی بخاطر توده های وسیع کشور ، بهبود وضع اسف انگیز زحمتکشان و طبقات واقشار پائین جامعه ،از بین بردن تفاوت های طبقاتی ،پایان دادن به استثمار انسان از انسان و درک عمیق از جریانات سیاسی در کشور داشت بر مبنی همین درک جامعه خود را شناخت وبا خردمندی به رفقای خود مشوره داد و حزب رزمنده وانقلابی را ر هبری کرد. در حدود پنجاه سال زندگی پر بار خود را هدفمندانه و تشکیلاتی صرف نمودو الی اخرین لحظات زندگی با پابندی به اصول فوق چون صخره استوار و کوه پا برجاه ماند. هیچ زمانی در افکار واندیشه انقلابیش تزلزل ، دودلی و لررزش به وجود نیامد. چنانچه توصیه وی همیشه به یارانش چنین بود:«برمبنای تیوری انقلابی ومترقی باید جامعه خود را همه جانبه عمیق از لحاظ اجتماعی ، اقتصادی، سیاسی و خصوصیات ،عنعنات، سنن، مذهب، ملیت ها، اقوام وقبایل ، سوابق تاریخی ، کرکتر وخصوصیات مرد م درک کرد و شناخت»
زنده یاد ببرک کارمل در 1929 در شرق کابل متولد شده . در دوران تحصیل که جوان فعال با درک و دارای اندیشه ا نقلابی بود.با گروهی از مبارزین وطنپرست اشنایی حاصل نموده.زمانیکه در دانشگاه حقوق علوم سیاسی مصروف تحصیل بود. انجمن محصلین دانشگاه کابل رابا جمع ازمبارزین وطنپرست اساس گذاشت البته مرام این انجمن ، ترویج افکار روشنگرانه درمیان محصلین روشنفکر بود . این انجمن ایده واندیشه های دیموکراسی ، ازادی وملت سازی را براساس برابری قومی ، ازطریق کنفرانس ها و فعالیت های فرهنگی گستریش میدادو تقاضا برای رفورم های اجتماعی ،اداری، اقتصادی ، فرهنگی را مطرح میساخت دولت وقت فعالیت این انجمن را غیر قانونی اعلان نمود. و همین فعالیت های سیاسی باعث گردید که ببرک کارمل بحیث یکی از چهره های مطرح در مبارزه و پیکار انقلابی در کشور مبدل شود همان بود که در اثر فعالیت های انقلابی در اوسط سال 1950 راهی زندانی شد . ودر سال 1956 رهایی یافت . ولی از راهی خود برنگشت و تسلیم ارتجاع نشد.
میر محمد صدیق فرهنگ در کتابش بنام « افغانستان در پنج قرن اخیر» چنین مینگارد: در سال1951 جراید ازاد یکی بعد دیگری باز هم بدون محاکمه توقیف شدند . چون در اخیر سال مذکور وقت انتخابات شورا فرارسید، حکومت عین روش دوره های قبلی را مبنی برتعیین وکلا ازطریق ضبط احوالات تجدید نمود. میخواستن از انتخاب شدن شخصیت های ازادیخواه واصلاح طلب جلوگیری نمایند. در کابل غبار ومحمودی بایک عده دیگری کاندید شده بودند. و دولت میخواست از کاندید شدن انها جلوگیر ی نماید. همین بود که رای دهندگان دست به تظاهر زدند و محصلین نیز انها را همرا یی کرد.به طرف ارگ رفتن و الغای شورای را از شاه تقاضا کردندن.و این تقاضا ترتیب اثر نیافت چندی بعد محمودی وغلام محمد غبار یک تعداد از همکاران شان زندانی شدند. که از زندانی شدن ببرک کارمل و میر اکبر خیبردرکتاب صدیق فرهنگ به نوعی یادشد ه است.
به همین ترتیب در مورد فعالین اتحادیه محصلین میر غلام محمدغبار با ارایه معرفی اعضای اتحادیه محصلین در اثر خود بنام افغانستان در مسیر تاریخ چنین نگاشته است :
زمانبکه جنبش های سیاسی در کشور اوج گرفت .محصلین دانشگاه کابل سهم فعال داشتند. با حلقه های سیاسی مطبوعات ازاد و بخشی چپ پارلمان تامین ارتباط نمودند.
در سال 1950 اتحادیه محصلین تشکیل یافت.زمانیکه دولت دربرابر خواسته عدالتخواهانه انها قرار گرفت .لغو اتحادیه از جانب دولت اعلان گردید و اعضای اتحادیه به انواع مختلف تحت مواخذه دولت قرار گرفتند. منجمله محسن طاهری ،حبیب اله صافی ، حیدر نورس به طور دایم طرد از دانشگاه، عظیم طاهری ، شاه علی ، اکبر شهرستانی واختر برکی برای یکسال طرد دانشگاه ، میرعلی احمد ، محمدیونس سرخابی ، سید محمد میوند، محمدنعیم کندهاری، اسعد احسان غبار، محمدعارف غوثی و ببرک (ببرک کارمل)طرد دانشگاه و در تظاهرات شورای ملی راهی زندان گردیدند.
ولی کمیته بعدن به دودسته چپ وراست تقیسم گردید.
قابل تذکر دانسته میشود که مورخین غبار و فرهنگ با دیدگاه های مشخص خود از فعالیت اعضای اتحادیه محصلین سخن بمیان اورده اند. ولی بهر صورت از اشتراک و نقش ببرک کارمل در فعالیت های سیاسی نتوانسته اند انکار نمایند.
اعلام دیموکراسی از طریق حکومت دوکتور محمدیوسف در بهار سال 1963مبارزین ازادیخواه که استبداد واختناق سیاسی دست و پای ایشان را بسته بود ،پر وبال گشودند.جوانان مبارز، از این تحول با خرسندی توام با احتیاط لازم استقبال کردند.
در صدد ایجاد یک تشکل سیاسی گردیدند. در پائیز سال 1963 یک کمیته ء بنام تدارک متشکل از ببرک کارمل ،میرغلام محمد غبار، میر اکبر خیبر، نور محمد ترکی، علی محمد زهما ، دکتور هادی محمودی ،صدیق الله روحی و اندک بعد محمد طاهر بدخشی بدان پیوست ،جلسات کمیته پیوسته ادامه داشته و.
بعد از چند جلسه هادی محمودی و صدیق فرهنگ با کمیته تدارک قطع رابطه نمودند ولی فرهنگ رابطه خود را با ببرک کارمل حفظ کرد.
کمیته تدارک تصمیم اتخاذ نمود تا حوزه های کاری را بمنظور پیشبرد جلسات ، تماس و ارتباط با اعضای خویش بوجود بیاورد. و این جلسات انکشاف قابل ملاحظه نمود. اعضای کمیته تدارک نسبت گرایشهای عقیدتی ، قومی و سایر مسایل ذات البینی بعضی ها قطع علاقه نموده و یا رسمان استعفا دادند. و از جمله چهار تن انها الی توشیح قانون اساسی به کار خود ادامه دادند.
درجلسات کمتیه تدارک بطور اخص مطالب ذیل مطرح میشد:« چگونگی مبارزه بخاطربقایای فیودالیزم، دیموکراتیک ساختن نظام، تحقق دیموکراسی ازادی بیان وقلم شرکت ازادانه در سازمانهای سیاسی، فراهم ساختن امکانات و شرایط برای تامین ازادی های اجتماعی، ایجاد اتحادیه های صنفی، حقوق مساوی زن و مرد، اشتراک وسیع توده ها در امر انتخابات ازاد، توسعه اموزش وپرورش همگانی، رشد فرهنگ» محترم حسن شرق یکی دیگر از مورخین در مورد تشکیل اتحادیه محصلین چنین تذکر میدهد: در دوره هفت شورای ملی تاحد ازادی بیان از جانب دولت داده شده بود . شاه محمود خان درجریان انتخابات شخصن به پارک شهر نورفته و به غبار و عبدالرحمن محمودی رای داد. درحالیکه هردو در مخالفت با شاه قرار داشتند.
احزاب متعدد بنام های ویش زلمیان، وطن، ندای خلق، و جراید شخصی بنام ولس، انگار، وطن، ندا، خلق وغیره بوجود امده بود. فعالیت فرهنگی انها مستقیم وغیر مستقیم بروحیه محصلین تاثیر گذاشت.عده ای از محصلین ومتعلمین دورهم جمع شده اتحا دیه محصلین را ایجا د کردند. و در رهبری اتحادیه محصلین محمد اسحق،توریالی عثمان، پسران عزت الله مجددی ،خواهر زاده های غلام فاروق عثمان، کبیرالله ، احمدکبیر پسران محمد کبیر سراج، حفیظ الله ( مشهوربه حفیظ سردار) عبدالبصیرحکیمی، هسته اولی اتحادیه تحت رهنمای داکتر انس رئیس دانشگاه ایجاد گردید.
جلسات اتحادیه در کول استقلال وامانی دایر میگردید.مدتی بعد عبدالاحمد عبدالرحیم زی، فقیر محمد مهمند،ببرک کارمل ، نوراحمد شاکر ، میر علی احمد شامل زاده ، محمدکریم نصرتی، امان الدین امین پور، سیدمحمد میوند، عبدالرزاق واصفی، محمد حیدر نورس، محمد حیدر ژوبل، شاه علی اکبر شهرستانی ، محمد یونس سرخابی ، علی سرور،عبدالغنی محمودی، عبدالحق واله ، عبدالحمید مبارز، عبدالزراق (لالا) وغیره به انها پیوستند. و حسن شرق به حیث نماینده دانشگاه طب شامل اتحادیه شد. اعضای اتحادیه جهت رسمی شدن عریضه ترتیب به صدراعظم وقت شاه محمود تقدیم کردند. صدراعظم وقت نماینده های اتحادیه را در قصر گلخانه دعوت و فعالیت شان را رسمیت داد.
بعدن در اثر فعالیت بعضی اشخاص و احزاب سیاسی فعالیت های اتحادیه را در تقابل با دولت وقت قرار دادند. که این مسله سبب شده تااتحادیه قانونن ممنوع وتعداد از رهبری شان زندانی شوند.
بتاریخ اول اکتوبر 1964 قانون اساسی نافذ گردید و ماده 32 ان ایجاد احزاب سیاسی را برطبق قانون احزاب مجاز دانست. واین امر برای تشدید فعالیت ها بخاطر تشکیل احزاب سیاسی در کشور بمثابه چراغ سبز و تکانه نیرومندی تلقی میشد. از فردای همان روز بحث ها وفعالیت های جدی بخاطر ایجاد حزب مترقی و اهداف ووظایف ان در باره وضع کشور ، منطقه وجهان در میان روشنفکران کشور مطرح شد.تلاش های جدی بخاطر ایجاد احزاب از جانب دولت ونیروهای مترقی صورت گرفت. به همین ترتیب خلیل الله خلیلی حزب را بنام وحدت ملی که معروف به زرنگار بود تاسیس کرد. که منافع طبقات حاکم را انعکاس میداد، غلام محمد فرهاد حزب افغان ملت راتاسیس کرد که برنامه انها برتری ملی وشعار شان افغانستان کبیر بود، میوندوال نیز حزبی را بنام حزب دموکرات مترقی بنیان گذاشت.
شایان تذکر است که در نتیجه رشد نسبی سرمایه داری دولتی و خصوصی در جریان انکشاف اقتصادی و فرهنگی کشور، افزایش کمی زحمتکشان وکارگران و پیدایش اقشار جدید روشنفکری، امکانات برای تشکل سیاسی بیش از هر زمان دیگر پدید امده بود .همچنان اوجگیری بیسابقه نهضتهای ازادیبخش ملی در جهان سوم و نارضایتی تاریخی مردم افغانستان از استبداد حکومتها، روان جوانان راتسخیر نموده بود. اعلان دموکراسی از سوی دولت و بهره گیری بموقع سازمان دهندگان سیاسی از شرایط مساعد، یعنی به پختگی رسیدن شرایط عینی وامادگیهای وسیع ذهنی ،منجر به تشکیل حزب سیاسی دموکراتیک چپ مترقی در کشور گردید» بینان گذاری وتشکیل حزب دیموکراتیک افغانستان هم محصول شرایط فوق است. در چنین شرایط کنگره موسس ان بتاریخ اول جنوری سال 1965 در منزل نور محمد ترکی دایر گردید. که در کار کنگره (نور محمد ترکی، ببرک کارمل ، محمد طاهر بدخشی، دستگیرپنجشیری،شهرالله شهپر، سلطان علی کشتمند، صالح محمد زیری،عبدالکریم میثاق، شاه ولی ، محمدظاهر جدران، عبدالوهاب صافی، سلیمان لایق، نوراحمد نور، محمد حسن بارق شفیعی، ملاعیسی کارگر، عبدالهادی کریم، محمدظاهر افق، عبدالحکیم شرعی،عبدالحکیم هلالی، محمد اکرم کارگر، عبدالله جاجی، نورالله کلالی، ادم خان جاجی، غلام محی الدین زرمتی، عطا محمد شیرزی، عبدالقیوم قویم وخان محمد خالیار) اشتراک داشتند.
تعدادی اکثریت انها از طریق همان حو زه های کمیته تدارک معرفی شده بودند با در نظر داشت معیار های سنجش شده قبلی به کنگره معرفی گردیده بودند. کار کنگره با بیانیه محمد طاهر بدخشی عضو کمیته تدارک اغاز گردید که نور محمد ترکی و ببر ک کارمل را بعنوان سازماندهندگان طراز اول سازمان سیاسی با بیان زندگینامه ایشان معرفی نمود.
« تاسیس ح ،د،خ ،ا از اهمیت ویژه ای درتاریخ افغانستا ن برخوردار است. این نخستین سازمان سیاسی با انضباط ودارای تشکیلات منظم چپ و مترقی و دارای برنامه وایدئولوژی روشن بود که بیانگر منافع طبقات و اقشار زحمتکش کشور و روشنفکران وطنپرست ترقیخواه پا به عرصه وجود نهاد وتامین دیموکراسی، تساوی حقوق مرد وزن، ازادی بیان ، ازبین بردن تفاوت های طبقاتی، پایان دادن به حاکمیت فئودالیزم و انجام تحولات انقلابی را در جهت بهبود زندگی زحمتکشان کشور در برابر خویش قرارداد.
با تاسیس ح،د، خ ،ا سطح اگاهی سیاسی واجتماعی مردم ارتقا یافت وبرای نخستین بار سیاستهای ترقیخوهانه از سطح روشنفکری پا فراتر نهاد و در اذهان اقشار کارگری و زحمتکشان کشور نفوذ نمود.
حزب بر بنیاد برنامه خویش مبارزه پارلمانی را بعنوان یکی از اشکال مبارزه پذیرفته بود. ومعتقد بدان شد تا کار پلانیزه شده را درعرصه ذیل انجام دهد:
«انجام کار توضیحی در باره ماهیت سیاستها ی مترقی حزب، افشای سیاست های حکومت های در دفاع از منافع و مواضع اجتماعی طبقات درمقابل محافل حاکمه ارتجاعی در کشور،جلب توده های مردم بسوی حزب، تشکیل جبهه متحدملی، کسب ارا در پارلمان » همان بود ببرک کارمل بحیث نماینده فرکسونی پارلمانی حزب در جلسه شورا حین بررسی مساله رای اعتماد برحکومت دوکتور محمد یوسف در بیانیه خود با اعلان موضعگیری حزب در برابر وی از دست اورد های واقعیبنانه ای مثبت وی منجمله دوران انتقال را مورد تائید قرارداد وازکمبود های ان از جمله عدم موفقیت در اعلام قانون احزاب انتقاد نمود و پیشنهادات مشخص را ارایه نمود . بیانیه ببرک کارمل برای نخستین بار از پشت بلند گویای شورا که و ازطریق رادیو در سراسر کشور بخش شد. هیجان مردم را برانگیخت و حلقات برون از پارلمان را به لرزه در اورد . به تکانه نیرومندی برای مبارزه بعدی مبازرین مبدل گردید.
معهذا نمایندگان نیروهای ارتجاع واستبداد مترصد فرصت بودند تا اینکه حادثه حمله فزیکی تاریخی 30 نوامبر 1966 را علیه فرکسیون پارلمانی حزب سازماندهی نمودند.
درنتیجه بر اساس توطیه قبلن سنجیده شده شماری از وکلای مرتجمع به ببرک کارمل حمله ورشدند وی را تحت ضربات مشت لگد قرار دادند. در حالیکه نوراحمد نور و اناهیتا راتب زاد خواستن جلو حملات انها را در داخل پارلمان بیگرند.حمله کنندگان هرسه تن را مجروح ساختن که هرسه تن به شفاخانه انتقال یافته فردای ان تظاهرات گسترده اعتراضیه خیابانی به سازماندهی حزب از کارته چهار اغاز گردید. در تظاهرات ده هزار اهالی شهرکابل بشمول اعضای حزب اشتراک داشتند ببرک کار مل با حفظ انکه مجروح شده بود واجازه بیرون رفتن را از دوکتور معالج نداشت . در جمع تظاهر کننده گان حاضر و بیانیه مبسوط را در جهت تقبیح این عمل ابراز نمود.
ببرک کارمل نقش فعال و قاطع را در مبارزات سیاسی از خود بجا گذاشته است . چنانچه در زمان رای اعتماد به حکومت دوکتورعبد الظاهر بیانیه تاریخی خود را در فضای اختناق و پیکرد شدید ارتجاع و ضبط احوالات وقت با شجاعت بدون ترس چنین بیان نمود که بخش از انرا پیشکش مینمایم:
« صدراعظم موظف!
افغانستان را یک مرحله تاریخی عقب انداختن وتا حال تکیه گاه شریر طبقات حاکم و حکومت های جفا کار افغانستان را تشکیل دادن.تا اراده انقلابی خلق مارا فلج سازند. ولی این ارزو های پلید را به گور خواهد برد. خلق ما مبارزان پیشتاز دلیر افغان این پرچمداران خلق افغانستان درفش پیکار خلق را علرغم مشکلات عظیم ترور، وحشت ،قتل و زندان در صفوف مقدم مبارزه علیه جنایات تمام طبقات حاکم ، علیه ارتجاع وامپریالیزم ، علیه تمام حکومت های ستم گر دولت افغانستان برافراشته واتش بجان دشمنان خلق افروختن ، حکومت های دولت افغانستان بشمول حکومت صدراعظم موظف دکتور عبدالظاهر همه به نمایندگی از طبقات حاکم مرتجع واستثمار گر افغانستان حلقه های سیا هی یک سلسله اند که خلق کشور مارا به زنجیر کشده اند.
بدین جهت ما در برابر تمام حکومت های افغانستان بی اعتمادی سریع وقاطع خودرا بدبختانه اعلان کردیم، به حکم و اراده خلق افغانستان به حکومت شما نیز اقای عبدالظاهر رای اعتماد نمیدهیم»
ولی باتاسف در میان اعضای رهبری حزب دوگونگی ودید های مختلف در مسایل بوجود امد. گرایش های قومی ،سمتی ،لسانی، منطقوی و مواضع چپروانه، تاکید به امردوری از مبارزه مسالمت امیز پیوسته افزون گردید. باحضور حفظ الله امین تحریکات جدی علیه ببرک کارمل و طرفدارانش به اوج خود رسید. درتدوین اساسنامه حزب به قاطعیت از طرف جناح تره کی تاکید و پاقشاری بعمل میامد که ماهیت حزب بمثابه یک حزب مارکسیستی و لینیستی برپایه اصل مرکزیت و وفادار به انترناسیو نالیزم پرولتری درج اساسنامه گردد. و این مطلب به جناج ببرک کارمل با در ک از شرایط و جریانات در کشور قابل قبول نبود. اختلاف نظرات تا حد ی انکشاف کرد. که منجر به انشعاب در حزب گردیدنه تنها دو جناح بزرگ باقی ماند. بلکه شاخه های خورد کوچکی دیگرنیز از بدنه حزب بوجود امد.و دوجناح اساسی یکی تحت رهبری نورمحمد ترکی خودرا پیش اهنگ طبقه کارگر، جناح ببرک کارمل حزب زحمتکشان افغانستان نامیده شد. پرچمیها پس از انشعاب بیش از دوهزار میتنگ ،تظاهر و اعتصاب را سازماندهی نمودند. در تدویر تظاهرات متنگ ها همیشه نقش و فعالیت همه رهبر ی جناح پرچم وبطور اخص ببرک کارمل برجسته گی خاصی داشته است و در سال 1977 بعد از ده سال جدایی وحدت دو باره تامین شد.
در درازای ده سال در جامعه عدم ثبات حکمفرما بود ه وحکومت های برسر اقتدار پاسخگوی تقاضای مردم نبودند. زیرا در جامعه فقر، گرسنگی،ظلم واستبداد احکام مقتدر بیداد میکرد.
حکومتهای منزوی وغیر حزبی فاقد پایه استوار طبقاتی درجامعه بودند.نیروهای راست افراطی وچپ افراطی با سوءاستفاده از دموکراسی متوصل به تحریکات وتوطئه های اشکار میشدن.مطالبات توده های وسیع مبنی بر تامین بهداشت ،معشیت ،کارو بهبود وشرایط زندگی شان بالا گرفت..
عرضه وتقاضای در تضاد عمیق قرارداشته که احتیاج مردم را مرفوع نمی کرد.
ح،د،خ،ا (پرچمیها) که ندای حق طلبانه وداد خواهانه توده های مردم را تحت رهبری ببرک کارمل بلند کرده و راه های عملی حل مسایل دشوار را مبنی بر محدودیت قدر ت ملاکان واربابان فئودال و تشکیل یک پارلمان واقعبین ملی و دموکراتیک و یک حکومت مترقی ومردمی پیشنهاد میکردند.
ولی اوضاع و شرایط زندگی در کشور در جهت مخالف این همه خواسته ها سیر میکرد. اگرحکومت های وقت جهت مهار نمودن وضعیت واقعین میخواستن دست بکار شوند. در قدم اول میتوانستند اصلاحات را در جهت بهبود زندگی توده های وسیع کشور روی دست گیرند، زمینه سهم وسیع توده ها رادر امر رهبری دولت مساعد سازند، نفوذ اربابان وملاکین بزرگ را محدود میکردند، پارلمان واقعی را بوجود میاوردند. دران صورت میتوانستن رضایت توده های وسیع کشور را جلب نمایند. امادشواری های اقتصادی،فقر ،گرسنگی، خطر برگشت به دوره اختناق، ترورو استبداد زندگی مردم را تهدید میکرد. همه دست به دست هم داده تغیر اوضاع را مساعد میساخت.و از جانبی در درون دربار رقابت های سریع جهت تمرکز قدرت بدست جناح های مختلف دربار تشدید می یافت در چنین او ضاع واحوال بود .ازدرون دربارمحمد داود شهزاده بازنشسته که در مقامات مختلف دولتی با قدرت و یکه تازی ا نجام وظیفه نموده بود .و از سال 1963بدنیطرف ازمقام صدارت برکنارشده بود. وهمچنان نظرات خود را درمورد اداره دولت وطرح نظام تک حزبی و سایر مطالب به طور شفاهی و کتبی به شاه ارایه نموده .که از طرف شاه بدان ترتیب اثر داده نشد.داود شخصی عقده مند و یکه تازبود. وتصمیم گرفت کودتای را علیه شاه براه اندازد. همان بود. که در 26 سرطان 1352 با براه اندازی کودتای سفید بدون خون ریزی علیه شاه که مدت چهل سال را گاهی تحت حمایت کاکا هاغیر مستقیم وزمانی هم مستقیم در کشورحکمرانی نموده بود.به کمک ویاری تعداد از افسران جوان تحصیل یافته شوروی و رفقای نزدیک و وفادار بخودش براه انداخته و خودش به اریکه قدرت تکیه زد. در نخستین روز های کودتا علل اقدام خود را برای مردم افغانستان طی بیانیه چنین اظهارنمود« ده سال قبل یعنی (1343) من برای سعادت اینده وطن خود، جز قایم ساختن یک دیموکراسی واقعی ومعقول که اساس ان بر خدمت به اکثریت مردم افغانستان برقرار باشد، راه دیگری سراغ نداشتم و ندارم… نتیجه ان شد که ان امید ها ی دیرینه و ارزو های نیک به یک دیموکراسی قلابی که از ابتدا تهداب ان برعقدها ومنافع شخصی و طبقاتی، برتقلب، دسایس ، دروغ ، ریا ومردم فریبی استوار گردیده بود مبدل گردید. خلاصه این که دیموکراسی یعنی حکومت مردم به یک انارشیزم و رژیم سلطنت مشروطه به یک رژیم مطلق العنان مبدل شده »
داود در یکی بیانیه های دیگر خویش سبب وعلل کودتا را چنین بیان نمود« برادران عزیز!
چرا در کشور انقلاب شد؟ البته هیچ چیزی بی سبب و بی دلیل نبوده است . دلایل ان به هر افغان معلوم است . که عبارت از فساد اداری، بی عدالتی های اجتماعی و دیگر بدبختی ها بوده است » و نظام جمهوریت را در کشور اعلان نمود.. بعد از چندی شاه خلع ید شده نیز جمهوریت را تائید کرد . در روز های اول ، کودتا مورد استقبال تمام نیرو های مترقی واهالی کشور واقع شد وازان با شور هلهله و پایکوبی استقبال کردند.

05-05-2017
ادامدارد.