که هنوز هم با پُر رویی و قصداً بخاطر مغشوش ساختن روان جامعه و
پوشالی نمودن تجاوز خود و نوکران اجیر شان نشخوار میکنند، میخواهیم نکاتی را تذکر دهیم:
۱- آیا میتوان از سند امضا شدۀ شادروان نورمحمد تره کی رییس دولتی که بیشتر از ۱۵۰ کشور جهان آنرا به رسمیت میشناخت با لیوند بریژنف در رابطه انکار کرد. آیا با اسناد و راپور های شبکه های جاسوسی خود شان که امروز در دسترس همه قرار دارد کدام تاریخ برای دخول قطعات محدود نظامی اتحاد شوروی وقت با تعداد نسبی و حتی دقیق آن ثبت است.
۲- برای تحت شعاع قرار دادن قیام مسلحانه حزب و مردم ما قصداً این تاریخ را به شکل دیگر آن جلوه دادند. این واقعیت است که در قیام ما قطعات نظامی اتحاد شوروی حمایت و همکاری نمودند این جز تعهد صادقانه احزاب برادر که بخاطر آزادی و جامعه انسانی با روحیه انترناسیونالیستی مبارزه میکردند بود. ولی قیام مردمی و حزبی خود ما بود پس اگر شما راست بگویید فردای آن همه نظام دولتی امنیتی و مردمی به دست شوروی ها بود، مگر میشود این همه را، زمانیکه صد ها هزار افغان به چشم خود هزاران حزبی و مردم داوطلب را که بخاطر مردم خویش مسلح و با بازوبند سفید به بازو های قهرمانانه شان دیده اند، قبول کرد. فقط کافی است که کار یک هفته همزمان یعنی از ۶ جدی تا ۱۳ جدی را مرور کرد آیا آن همه کار هارا که برای مردم و در تماس با مردم شوروی ها انجام دادند. چرا ما قیام ۶ جدی را قیام مردمی و حزبی میگوییم بخاطر اینکه همه میدانند که در پهلوی هزاران انسان وطن ما که توسط امین و باند جنایتکار و خون آشام آن به شهادت رسیدند تعداد بیشتر آن اعضای اصولی، وفادار و صدیق حزب دموکراتیک خلق افغانستان بود ولی این اکثریت مردم بود که داوطلبانه سهم تاریخی گرفتند و شبها کار و دفاع کردند که آن همه کار در زمان کوتاه صورت گرفت.
۳- آیا می شود که به چشم مردم خاک زد و قلب داغدیده و دنیای رنج و عذاب شان را به استهزا گرفت و آن همه شرایط را جنت گفت و حفیظ الله امین را شخص صادق دلسوز و وطنپرست و حزبی معتقد و وفادار شناخت و معرفی کرد. در رابطه به شرایط آنروزگار کتابها تحریر یافته و داغ لاله آن هنوز در دل هزاران هموطن ما وجود دارد. چه شکی در جاسوس سی.آی.ای بودن آن و باند او وجود دارد مگر از استخدام و پرتاب آن به ح.د.خ.ا. کدام کار مثبت به نفع حزب مردم و کشور وجود دارد مراجعه شود به تاریخ حزب و کشور. همان پروژه که از پرتاب به حزب شروع با حزب اسلامی گلبدین مشترک و ادامه آن در وجود “طالبان” ادامه دارد امروز دیگر همه مردم میدانند که همان امینی های جنایتکار برادر جهادی(!) فعلا ملا و آخند زاده “طالبان” هستند با همان پروژه سی.آی.ای.
۴- اتحاد شوروی در حلیکه حق داشت با کشف پلان های امریکا و متحدین امپریالستی اش در افغانستان بخاطر تأمین امنیت سرحداتش ناراحتی داشته باشد ولی هر گز کمک خود را به این سند و هدف اعلام نکرد و آنقدر توانمندی هم داشت تا به مصرف کمتر بدون تلفات از سرحدات خود دفاع میکرد. آنچه برای ما افغانها واضح است که در آن شرایط که دیگر کار حفیظ االه امین با پاکستان و حکمتیار یکطرفه شده بود مشکل بود تا با تنهایی جلو آن همه وحشت گرفته میشد از آغازین روز های مرحلهء نوین کار بخاطر عودت قطعات اتحاد شوروی آغاز شد مراجعه شود به سالنامه ها و اسناد ارائه شده از طرف ج.د.ا. به ملل متحد و تاریخ آغاز مذاکرات ژینو در شرایط جنگ اعلام ناشده غرب کشورهای مرتجع عربی و اسلامی صهیونیستی چین و . . . به رهبری آمریکا که لاف آنرا چوب های سوخت جهادیها(!) میزنند در آن شرایط شوروی به دولت قانونی عضو ملل متحد عضو جنبش عدم انسلاک مطابق قرارداد های رسمی کمک و همکاری مینمود در پهلوی کمک های نظامی در تمام عرصه های اقتصادی زراعتی صحی تربیه کادر ها اعمار شفاخانه ها مکاتب انستیتیوت ها فابریکه ها پُل ها بند برق و دهها پروژه های عام المنفعه به دولت و مردم افغانستان مساعدت میکرد. به جز در حالت دفاعی هرگز بدون خبر موافقه و مشترک با قوای مسلح قهرمان افغانستان عملیات نظامی انجام نمیدادند هیچگونه زندانی برای افغانها در داخل قلمرو و کشورما نداشتند هرگاه دهشت افگن و تروریستی را گرفتار مینمودند آنرا به شوروی و کدام کشور خارجی دیگر و یا هم به پایگاههای نظامی خود در خارج از افغانستان مانند آمریکا انتقال نمیداد و به زود ترین امکان آنها را به نیروهای موظف امنیتی افغان تسلیم مینمودند با مردم بسیار دقیق به احترام و احتیاط برخورد میکردند، هرگاه تصادفاً کدام حادثهء از طرف شان رخ میداد در مقابل مردم مجرم را در محکمۀ نظامی محکمه حتی در مقابل مردم افراد خود را مطابق به نوعیت جرم تیر باران میکردند که چنین حادثه ها بسیار انگشت شمار بود اکثر حادثه ها جعلی با استفاده از افراد شبیه نیروهای شوروی توسط “شورای نظار” و “حزب اسلامی” به دستور آی.ایس.آی برای فریب مردم و جهت تحریک احساسات مردم در غرب و کشورهای اسلامی برای جمع آوری پول این کار را میکردند که بعد ها عین کار را هر دو تنظیم علیه یکدیگر میکردند که مساجد اسلامی و غربی بر نوار های شان است.
۵- کشور های غربی سرمایه داری و متحدین آن در مقابل به چند باند و گروپ میلیونها دالر و اسلحه های گوناگون میدادند تا اول هرچه مؤمن مسلمان واقعی دیدند بکشند، معلم، دانش آموز و تحصیلکرده دیدند بکشند، هرچه پُل، شفاخانه، مکتب، فابریکه و سرمایهء ملی یافتند چپاول نموده به آتش بکشند. بهتر است کتاب مستند “تلک خرس” که توسط پدر اصلی “مجاهدین” جنرال حمید گل پاکستانی نوشته شده مطالعه نمایید و آمدن شان به کابل در ۱۹۹۲ و سرمایه های شان در دوبی و قصرها . . . در افغانستان و . . . در مورد امروز که اصلاً دیگر چیزی برای گفتن نیست و به یاد داشته باشید اول اینکه دو میلیون کشته رقم مبالغه آمیز است ولی هر رقمی کوچکتر هم باشد دردآور است، ولی هر رقمی که باشد حد اکثر ۱۰ فیصد آن در عملیات تصفیوی، بمباردمان و . . . توسط دولت که آن هم همین باند ها مسبب آن شدند دیگر ۹۰ فیصد آن توسط همین باند های جیره خوار آدمکش به دستور باداران شان به بهانه ها و انواع گوناگون از بین رفته اند تاریخ این واقعیت را ثبوت خواهد کرد. خلاصۀ کلام: “دزد هم میگوید خدا صاحب خانه هم میگوید خدا”.