جریده پرچم شماره چهلم Parcham Jarida 40

« عـــیــد آنـان وعــیـد ایـنــان »
جریده تابناک پرچم( شماره چهلم )
به قلم توانای ناهید (دوکتور اناهیتا راتب زاد)

آنان برای عید آمادگی می‌گیرند. ایام برادری، دوستی، گذشت و بخشایش فرا می‌رسد! چه برادری و دوستی؟ آن یکی غرق در تنعم و تفاخر، می‌بالد و می‌خندد و می‌نازد، آن دیگری می‌نالد و می‌گیرید و می‌سوزد ورنج می‌کشد. بین این دو گروه دیوار پولادینی کشیده شده که هرگز خوشبختی و بدبختی آنان روی اساس برادری و دوستی باهم معامله نمی‌کند. آنان برادران و دوستان هم هستند (!) ولی شادی و اندوه شان شریک نیست، خنده و گریه از هم دور اند و هرگز غم و شادی برادران (!) منشأ واحد ندارد، غم مولود فقر است و شادی فرزند غنا، غنای برادران (!) به قیمت فقر برادران بمیان آمده است و لابد خوشی گروه منعمان معلول اندوه بی‌پایان رنجبران است.
باید هزاران چشم بگرید تا دولبی متبسم شود. ملیون‌ها انسان گرسنه شود تا چند برادری (!) به اوج راحت برسند.
باید توده‌های وسیع غارت شود تا زورگویان محدودی حکم برانند و در تنعم بسر برند. این است عمل برادرانه و چنان است ماهیت برادری (!) در جامعه طبقاتی.
چگونه ممکن است بین قصر و کلبه، بین صحت و مرض، بین رفاه و فقر، بین ظالم و مظلوم، بین گرگ و گوسفند، بین تاراج کننده و تاراج شونده برادری دوستی ایجاد کرد!
عید فرا می‌رسد و خوشبختان آن را استقبال می‌کنند. لباس‌های قشنگ، خوراک‌های لذیذ، موزیک‌های سرور و شادمانی، سالون‌ها و دهلیزهای گرم را گرم‌تر می‌سازند. فریادها و خنده‌های شادمانی در فضای فامیل‌های ناز پروردگان می‌پیچد و برق غرور و اطمینان را منعکس می‌سازد، اما آن‌طرف، در پشت این دیوارها، در بین پس کوچه‌های شهر، در سمج‌ها و مغاره‌ها، در گراچ‌ها، در بیغونه‌ها، در پهنای دشت‌ها و دره‌های وطن محبوب برادران و دوستان رنج می‌کشند، ستم می‌برند.
در آتش فقر و مرض می‌سوزند، فریاد می‌کشند، نان می‌گویند و جان می‌دهند.
آنجا در دکان متروک و نمزده‌ئی مسافری آواره که هیچ‌کسی او را نمی‌شناسد، آخرین لحظات زندگی را می‌پیماید.
آنجا در گاراژی دو طفلک بینوا سرشک می‌ریزند، و نان می‌خواهند. دوشیزه جوانی به خاطر لباس عید درد می‌کشد، ولی هوس‌های سرکوفته خود را چون جرعه زهر فرو می‌برد.
آنجا جوان فقرزده و معلول چون شمع سحری واپسین روشنی زندگی را در برابر دیدگان والدین خود از دست می‌دهد.
بدین گونه ملیون‌ها انسان کشور زجر می‌کشند و در زیر فشار هوس‌ها و آرمان‌های نا مسیر خود لب می‌گزند و می‌سوزند.
این است ماهیت و نتایج برادری دوستی‌ای که برادران و دوستان (!) استثمار گر مدعی آن‌اند و اینست عید آنان و عید اینان.

بلی بخش از نوشته‌یی از شماره چهلم جریده پرچم است که به قلم توانای ناهید (دوکتور اناهیتا راتب زاد) زیر عنوان « عید آنان وعید اینان» نوشته شده است. و با همین برش کوچک بالا مژدۀ دیگری را برای علاقه‌مندان و خواننده‌گان جریده پرچم می‌رسانیم که ویرایش جدید شماره چهلم جریده پرچم آماده و اکنون در دسترس همه گان قرار دارد. این شماره که با همکاری رفیق میر کامور گرامی و جوان بااحساس زکریا جان تایپ گردیده است بر علاوه ده‌ها مطلب خواندنی و رویدادهای مهم همان برهه شامل نوشته‌ها و مقالات زیرین است:
– درباره ضرورت تاریخی حل مسأله ارضی در کشور ما
– باید اجازه داده نشود که امپریالیزم و صیهونیت بار دیگر آتش جنگ را در شرق میانه برافروزند
– بیستمین سالگرد تصویب اعلامیه حقوق بشر
– اعترافات صدراعظم و وزرای افغانستان
– په پاکستان کښی د استبداد پر ضد د خلکو مبارزی پراخیږی
– تئوری علمی تکامل اجتماعی – تاریخ جامعه به حیث تاریخ تکامل شیوه‌های تولید – و تعویض حتمی یک شیوه تولید با شیوۀ دیگر
– حقوق اقتصادی و اجتماعی کارگران -۲-
– عید آنان وعید اینان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جریده پرچم شماره چهلم Parcham Jarida 40