س . علیزاده
شعر زیبایی از علامه سید اسماعیل بلخی که ۵۸ سال پیش از امروز در محبس دهمزنگ سروده بود و به امروز افغانستان هم صدق میکند
حاجتی نیست به پرسش که چه نام است اینجا
جهل را مسند و بر فقر مقام است اینجا
علم و فضل و هنر و سعی و تفکر ممنوع
آنچه در شرع حلال است؛ حرام است اینجا
ریش زاهد، قلم منشی و فُرم افسر
حلقۀ حزب جوانان، همه دام است اینجا
میِ آزادی و وحدت نرسد از چه به ما؟
مستبد شیخ صفت دشمن جام است اینجا
ما به سرمنزل مقصود چسان راه بریم؟
راهزن رهبر و خسدُزد امام است اینجا
فکر مجموع در این قافله جز حیرت نیست
زانکه اندر کف یک فرد زمام است اینجا
مگر از صحنۀ بُستان طبیعت دوریم؟
پخته شد میوۀ هر کشور و خام است اینجا
ما از این مدرسه ناکام روانیم چرا؟
کامجویان همه در جُستن کام است اینجا
بردهگان سرخوش و آزاد به هرجا؛ امّا ـ
ملتی بر در یک شخص غلام است اینجا
دیگران را به فلک سِبقت و دانش به دوام
رفتن ما به عقب هم به دوام است اینجا
بلخیا! نِکبت و اِدبار، ز سستی پیداست
چارۀ این همه یکبار قیام است اینجا
____________
۱۳۳۶/۱۲/۲۸ محبس دهمزنگ کابل/ افغانستان