تاریخ را ورق میزنیم :
به حرفهای داهیانه رهبرزحمتکشان افغانستان زنده نام ببرک کارمل که 33 سال قبل وضع امروزی جامعه افغانستان را پیشگویی کرده بود،میخوانیم!
مردم شرافتمند وزحمت کش ومسلمان افغانستان،مانیرومندترازدشمنان خود هستیم.ما بهتر وخوبترمجهز ومسلح هستیم.ما ازآنچه که دشمنان تنها درحرف وعده دروغین میدهند،درعمل بیشتربرای مردم فراهم آورده ومهیا میسازیم.هم مبارزه انقلابی ما عادلانه است،هم حق وهم نیرو بطرف ماست.اما دشمنان ما به چه اتکأ میکنند؟
بیائید درمورد این مسئله کمی مفصل ترصحبت کنیم.ما می بینیم که سازمانهای اشرار/ ضدانقلابی به چه اعمالی دست می زنند.فقط بعضی مثالها وحقایق رابیان میدارم.به همگان معلوم است که یکتعدادقابل ملاحظه ملاها وروحانیون وطنپرست کشور،معلمان ودوکتوران قربانی خونریزی وحشیانه وددمنشانه آنان شده اند.
آنان دهها مسجد،130-شفاخانه ومرکزصحی و(1814)مکتب یعنی تقریبأنصف همه مکاتب کشور را تخریب کرده،یاسوختانده اند.
کی میتواند ضرری را که به دهقان درنتیجه ازبین رفتن سرپناه،حاصلات رزاعتی و مواشی وغیره که ازطرف ضدانقلاب به غارت برده شده ویا تخریب گردیده است، محاسبه کند؟
ضدانقلاب ترقی اقتصادی وطن را مانع می شود وتلاش می ورزد تاکشورما فقیروعقب مانده باقی ماند ونظام قرون وسطایی احیا گردد. برای اینکارهمه اعمال شوم ممکن را انجام میدهد.
وهمین ضدانقلاب است که به افغانستان معادل 35 ملیارد افغانی خساره واردنموده است. این رقم براساس یک تخمین ارتجالی نصف همه سرمایه گذاری در رشد اقتصاد کشور را درظرف بیست سال اخیر می سازد.
لذا اشرار/ضدانقلاب نیروی شرو تخریب است.این چیزی است که مشخصه آنرا می سازد.سرکردگان اشرار/ ضدانقلاب بخاطرمنافع شخصی خودمبارزه می کنند.زیرا آنچه که آنها انجام میدهند،نمیتواند بامنافع مردم با منافع انسانهای شرافتمند وساده کشورمطابقت داشته باشد
.بنابرین سرکردگان ضدانقلاب نه تنها با مردم بلکه در بین خود نیز نمیتوانند زبان مشترک داشته باشند.آنها هیچگاه موفق نمیگردند جبهه واحد نامقدس را علیه افغانستان بسازند.
اگربه ریشه وماهیت اشیا وپدیده ها نگریسته شود،معلوم میگردد که وحدت آنها نه تنها بخاطرتمایلات حریصانه خودخواهی های وحشیانه وخودپرستی هایشان که مشخصه درجه یک آنها را می سازد ممکن نیست.بلکه قبل ازهمه وحدت شان بخاطرآن میسروامکان پذیرنمیگردد که آنها چیزی بمردم پیشنهاد کرده نمی توانند به خواست مردم پاسخ مثبت داده نمیتوانند ونمی خواهند وقادرنیستند بمردم آنچه را که نیازمند است،بدهند.
خونریزی وفریب،ترور واختناق وظلم قرون وسطایی هیچگاه آنها را به پیروزی نمی رساند.جریان تکامل تاریخ به نفع ماست وما به طوربلا قطع علیه آنها مبارزه میکنیم.
اما این مسئله نیز روشن است که پیروزی خود به خودحاصل نمی شود.
ارزیابی عینی اوضاع واستراتیژی و تاکتیک درست وپیگیر لازم است.
دراین رابطه باید خاطرنشان ساخت که تعداد ضدانقلابیون«آرمانی»که دارای با صطلاح مواضع ایدیولوژیک اند،آنقدرزیادنیست.عمده چیز دیگریست.عده ی زیادی از مردم هنوز به امردفاع ازانقلاب جلب نشده اند.این
واقعیت تلخی است که رفع آن درک وعمل را ضرورت دارد.این وضع تا حد زیادی ناشی از اشتباهات،عدم توانایی وبعضأ هم عدم آرزومندی برای کار همیشگی و پرحوصله با توده های مردم وناشی از عدم اجرای کامل تحولاتی که اعلام شده وخواست مردم است،می باشد.اما این هم واضح است که این عده که در کنارما نیستند،باضد انقلاب نیزنمی باشند وبدنبال آن نرفته اند.تحلیل ترکیب اعضای سابق باندها که به ما پیوسته اند یاتسلیم شده اند،چه چیزی را روشن می سازد؟
اینرا که بخش قاطع آنان در نتیجه فریب ویاارعاب ضد انقلاب به باندیت ها پیوسته بودند.دراین جا همه چیز واضح می گردد.بازهم دروغ وخونریزی جباران ضد انقلاب،دروغ پراگنی رذیلانه ارتجاع و آمپریالیزم این وسایل تعدادی ازافراد ساده وطن را مؤقتأ به اردوگاه ضدانقلاب پیوندداده است.چه نتیجه گیری بایدکرد؟
قبل از همه باید به پخش حقایق درباره انقلاب ثور،سیاست حزب وحاکمیت انقلابی،افشای جعلیات دروغ ها واتهامات دشمنان توجه بزرگ صورت گیرد واینکاربهتراز امروز عملی گردد.
باید ضدانقلاب را ازلحاظ اندیشه زهرآگین وعمل وحشیانه آن افشا وسرکوب نمود، تعرض وسیع،منسجم وهماهنگ آیدیولوژیک را هم در چوکات پلان های کمپلکس که متوجه آزادی وپاکسازی این یا آن منطقه است وهم در مقیاس همه کشور،گسترش داد.این امرضامن سرکوب نظامی ان نیز است.
مأخذ:
گوشه ی ازبیانیه زنده یاد ببرک کارمل درپلینوم سیزدهم کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان.