خدایا!

 خدایا!

دلِ من گریه میخواهد؛

اما مرز اش ناپیداست!

کدامین اسم را اول؛

مسیرِ اشکِ خود سازم؟

فلسطین؟

سوریه؟

لیبیا…؟،

و یا هم اوکرائین بسته در زنجیر نازیسم را؟

ویا عراقِ تنها را؟

و یا با پکتیکای حفته در خونم،

غمِ کابل بریزم اشک؟

و یا هلمند،

یا قندهار؟

و یا بر دره های سبزِ نورستان؟

خدا یا من نمیدانم!

دلِ من گریه میخواهد…

بگو اشکم به پای مرده های کی بریزانم؟

(سنگر)