برگه های زرین وپرجلال تاریخ حماسه سازبشریت مشحون ازمبا رزات آزادی خواهی ،دادخواهی وعدالت پروری بوده که ثمره هاومیراثهای عظیمی را به مثابه” لوکوموتیف “وچرخشگاه جامعه ،نثاربشریت نموده است .بدینسان روزهشتم مارچ که به ارادۀ پرتوان وپیکار های رزمجویانۀ زنان جهان رقم خورد ، به مثابۀ زمین لرزه سیاسی –اجتماعی تکانه های نیرو مند برای ایجاد بسترمبارزۀ سیا سی –اجتماعی ایجاد وحرکت زنان راعلیه ستم ،بردگی ونابرابری های جامعه سمت وسوبخشید.
با شکل گیری جنبش زنان ،خون تازه دررگ وتاروپودجامعه برای سازندگی وبالندگی به جریان افتید وروح آزادی ودموکراسی درکالبد خشکیده جامعه ودرمیان زنان جهان جا یافت,وهکذا با نضج یابی نهضت زنان، اکثرجوامع با بهره جوی ازین کارزار،پرواز خویش رابا دو “بال ” بسوی افق های رستگاری آغازوراه خویشرا بسوی ترقی وپیشرفت بازکرده وبا کاروان سعادت همپاگردید.
درسال ( 1910) روزهشتم مارچ درکنگره سوسیا یست ها در کپنهاگ ،به مثابۀ روزهمبستگی زنان برسکوی تاریخ جنبشهای آزادی خواهانه وحق طلبانه نسل های مبارززمان پا به عرصه جهان گذاشت . هرگاه عوامل وانگیزه های تاریخی رخداد ظهور بین المللی همبستگی جنبش زنان را مورد کاوش قراردهیم درک مینمایم که غریواصلی این نهضت از اعماق جامعه تحت ستم ، استبداد واستثمار بیرحمانه نظام اجتماعی برخاسته وبرحکم ضرورت زمان طی مراحل معین تکامل تاریخی واجتماعی ساعقه وارهربخشی ازبدنه های جوامع سیاره ما را به خود پیچانیده وامروز به بزرگترین نیروی محرکۀ رزمی واجتماعی مبدل شده است .
راههای طی شده که سر آغاز آن با مبارزات خون آلود زنان کارگرصنایع نساجی نیو یارک درسال 1875پیوند یافت ،تا ایجاد « کمیته ملی زنان برای حق رای » درامریکا تا تشکیل کنگره سوسیالیست ها درکپنهاگ مبنی برتصویب “هشتم مارچ “به مثا به روز”زن”وتا راه اندازی تظاهرات ملیونی درکشورهای سویس،آلمان آسترلیا …وایجاد کنفرانس ها وتا تشکیل اعتصابات وتظاهرات شورانگیز وهیجان انگیز زنان روسیه درهشتم مارچ(1917 ) برای برانگیختن جرقه های رهگشایانۀ مقدمات قدمه های پیروزی انقلاب اکتبر، وتا اقدام یونیسکو در سال (1977) برای نامگذاری روز “هشت مارچ” به نام “روزجهانی زن” نشان میدهد،که تا کنون فاصله های زیادی درمیان این سنگلاخ هاوجا ده های نا هموارطی شده است وهنوزاین سفرباید تا راه های طولانی ونا طی شده وتااوج قلعه های بلند آزادی عدالت ترقی ودموکرا سی درجهان باید ادامه یافته وهمه مان همسفران آن گردیم.
طوریکه پنداشته میشود جنبش زنان نهضت جها نشمول بوده که با بسیاری جنبشهای آزادی بخش ملی وجنبش های طرقیخواهانه مردمان ستمکش جا معه گره خورده و همواره رهای زن وبرابری کامل آن با مرد در سرلوح مبارزات آن قرارگرفته است.
با گشایش روند مبارزات سیاسی واجتماعی بوسیله زنان نیمه یی از پیکر جوامع جهانی که تا آنزمانه ها در جهان بطرزمنفعل بسرمی برد ،با ظهوراین جنبش، قویا به تحرک افتیده وچرخش حرکت تاریخی را بسوی جهان آزاد ودموکراتیک تسریع بخشیده ودر تحولات عظیم وانقلابات سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، صنعتی ، کلتوری وفرهنگی جهان، نقش بسزای انجام دادند.
نتایج تجارب وتحولات سدۀ اخیرگویای روشن وانکار نا پذیر تاسیر پیگیرجهانی وشگرف پیکاررزمجویانه زنان درراه دست یابی به آزادی، برابری اجتماعی، اقتصادی وسیاسی میباشد. پیکاری که بیش از پیش سیمای جهان معا صر ما را دگر گون کرده است وبرای زنان حق انتخاب کردن ، حق انتخاب شدن ، حق کار ،حق تحصیل ،حق فعا لیت های سیاسی واجتماعی ،حق استقلال سیاسی وحق تشکیل خانواده را داده وراه را برای اعاده تساوی کامل حقوق مرد وزن هموارساخته است. این تنها به مدد فعالیت های داد خواهانه خود زنان به درجه اول وپشتیبانی همه جا نبه جنبشهای انقلابی وترقی خواهانه جهان مساعد شده است والبته از این دست آوردها نباید چنین درکی استنباط گردد که زنان این جوامع به حقوق کامل خود دست یازیده اند .
زنان، امروز با بسیاری مشکلات سیاسی ، اجتماعی واقتصادی دست وگریبان هستند. هنوز جلوه های آشکارازتبعیض و ستم جنسی برجامعه مستولی است. هنوزهم مما نعت های آشکار وگاه پنهان سد راه زنان قرار داردکه ازشگوفای توانمندی های آنان در امرساختارنظام اجتمای می کاهد. تمامی این نا بسامانی ها ، ستم واستثمار وازجمله ستم جنسی ریشه در سیستم غیرعا دلانه نظام سیاسی واجتماعی وبیناد های فکری آن دارد که با ملغمه افکارتحجرگرا یانۀ مذهبی و نظام ارتجاعی پدرسالارانه آغشته است. تنها با دگرگون سازی این سیستم وتامین عدالت کامل اجتماعی میتوان تا ریشه اصلی این نا برابری ها را برید وآنطوریکه گفتنی است آنگاه تاریخ واقعی بشروجامعه آغازخواهد شد.
نکته قابل توجه دیگراینکه درست است که زنان بطورعام دربستره اجتماعی همسان درمنگنه افکارتاریک اندیشانه قرون وسطائی وعقب مانده قرار دارند وزیرتیغ تبعیض جنسی قرار گرفته اند و ایشان از این منظرا ز درک مشترک می نالند ودر متلاشی شدن اش زینفع اند اما بخشی وسیع ازهمین جامعۀ زنان یعنی زنان طبقات پاین ولایه های پاین جامعه که اکثر یت جمیعت راهم تشکیل می دهند علاوه بر ستم جنسی ازستم مضاعف رنج می برند که برای بسیاری از زنان مرفه جامعه کاملا نا آشنا است .
در تداوم جنگ سرد میان ابرقدرت های جهان در کشور، زنان افغان متحمل رنج ها ، درد ها ومصایب هولناک وجانگدازی گردیدند.نقش تروریسم جهانی ونیروهای بنیادگروشریروحا میان بین المللی ومنطقوی شان برای پامال نمودن حقوق وحیثیت زنان کشورنهایت اسفناک بوده است.
طی سده های اخیر در افغانستان، مدت زمان دو دهه ای اخیرهرچند طاقت فرسا ترین دوره زندگی برای همه مردمان جامعۀ ما پنداشته شده اماسوگوارانه وزنۀ این کوه های آتش فشان بیش ازهرکسی دیگر برشانه های نا توان زن افغان سنگینی نمودواین زنان افغان بیش ازهر کسی دیگردرتحت شعاع ودیدگاه های افکار تعصب گرانه وارتجاعی، مورد ظلم ,شکنجه وستم قرارداده شدند.
روزهشتم مارچ در”قرن 21″دراوج تکامل جوامع بشری ، در زمانی درکشورما افغا نستان ، تجلیل می گردد که محک قدرت وتوا نایی حاکمیت وجامعه درافغانستان با مدارج قساوت وکینه توزی دربرابر زنان جامعه صیقل یافته واین درحالیست که اژدهای تعصب وجهالت درکسوت روحانیت ،باردیگرازمیان”ستون پنچم”نظام فساد سالار،در وجود “شورای علما” به مثابۀ قطبنمای رژیم ،وبه حمایت رئیس جمهورتحت حمایت غرب ،سربیرون نموده وبا افسون گریهای زهرناک خویش ،زنان وآزادی های مشروع ومدنی آنها را آماج قرار داده وفصل “جاهلیت اعراب “رادرعصرمدرنیته ،برای تراوش روح انتقامجویانه برای زنان کشور،وبرای گره زدن سرنوشت ایشان دربند بردگی،وایجاد خطوط قرمزمیان زنان ومردان برای نقطه گزاری های محیط کار وتحصیل وتجارت وخوانش خلقت “فرع ” زنان وتلویحا زدایش وتنزل مقام شامخ زنان در جامعه ،یکی ازدردناکترین پیامیست که بستر آن بوسیلۀ منادیان دموکراسی (!)وحقوق بشردرجامعۀ ظلمت زدۀافغانستان گسترده میشود.
صدورفرمان وزیراطلاعات وفرهنگ مبنی برایجاد چارچوب معین برای کار برد حجاب غیراختیاری اسلامی وابعاد ” آرایش “بر نامه سازان بخش اناث در تلویریزیون ها،دومین راهکا ریست که ماهیت درونی و سیمای اصلی نظام عوام فریب ووابسته به ارتجاع را به نمایش کشیده وجاده را برای برگشت وحشیترین نظام وتسلط آن برسرنوشت جامعه، باچراغ های سبزآراسته می سازد.
برحکم وجایب ورسالت های تا ریخی نظامیکه سازما نگر وسامانه گرآزادی ,عدالت ودموکراسی برای زنان جامعه باشد متئسفانه ،خود به یک نیروی بازدارنده درراه این داعیه بزرگ قرارگرفته وبا تو جه به برخی تحرکات نمادین درراستای فعا لیت زنان درارگان های دولتی,پا رلمان ویا مشارکت آنها درحوزه معارف ,هیچگونه تدابیربنیادی درراه حمایت از حقوق حقه زنان وآزادی های مدنی ایشان که برشا لوده قوا نین بشری استوار وبا پرکتیک زندگی همسازباشد از سوی نهاد های دولتی اتخاذ نشده است.
هنوزآهنگ مهیب ودلخراش واژه های ” تجاوز”و”جنا یت “در برابر زنان در جا معه ما هرروز وهرلحظه به سرایش کشا نیده شده وسنگسار وخود سوزی وفروش زنان وخشونت های خا نوادگی ،بخش های وسیع ازجا معه ما را تحت پوشش قرارداده و سرنوشت بخشی عظیمی از
زنان کشورمان در دام های تبعیض وستم اجتماعی وبیسوادی وبیعدا لتی گره یا فته است،ودرجا معه ظلمت زده افغانستان به مقام وجا یگاه زن به حیث “افزار”اجتماعی وودیعۀ آفریده شده برای آسایش مردان نگاه میشود.
زنان کشورهنوزدرمیان دو قا نون “اسلام و”حقوق بشر”مراحل طولانی اسارت وبردگی خویش را سپری مینمایند ،تا کنون زنان نه موفق به دستیازی به ارزش های قانون اسلام در جامعه گردیده و نه ازقوا نین نا فذه “حقوق بشرسود برده اند واین رانمیتوان با مانورهای سمبولیک وبا وضع نمودن قوانین ولوایح میانتهی مرتفع ساخت والبته این درگروتغیر بنیادی پا یه های نظام سیاسی و تامین عدالت اجتماعی است تا بتوان برچنین زخم ها مرهم گذاشت.
برخلاف صدوردموکراسی غربی و نمای ظاهری ساختارنظام گویادموکراتیک درکشور، هنوززنان کشور درسرنوشت ابهام برانگیزبسربرده وبا حفظ حرکات نمادین ازبسیاری ها حقوق لازم اجتماعی محروم بوده و نقش ایشان در ساختار نظام سیاسی وعرصه های اجتماعی واقتصادی حقوقی ومدنی ناچیزوغیرقابل ملاحظه جلوه مینماید.
علی الرغم وجوهات مشترک ومنافع همسان ،دردمندانه ، انقطاب خطوط سیاسی وایدیولوژیک حال وگذشته درجا معۀروشنفکری ،شدیدأ حریم کا نون همبستگی زنان کشوررا صدمه زده واین زنجیره ها موانع جدی را برای امرمشترک مبارزه در راه حقوق وخوا سته های سیا سی-اجتماعی زنان ایجاد نموده است.
متئسفانه هنوز زنان کشورازفقدان نهاد وارگانیکه بطوردادگرانه وداد خواهانه بتواند مبارزات پراگنده وسراسری زنان کشوررا درچهار چوب یک پلاتفرم کلی برنامه ریزی نموده وبا ایجاد جنبش “فمینیسم “آنرا بسوی رهای ,آزادی ودموکراسی سمت وسودهد،رنج برده وبدینسان ،روزنه های آزادی وعدالت درجامعۀسنتی کشور با سایه های ابرهای تیره مستوربوده وگشایش آن با چالش های متعدد هم درداخل حاکمیت وحضورمهره های زن ستیز وهم دربیرون ازآن دروجودنیروهای فند منتالیست وتروریست گرفتارودرین منگنه هنوززنان کشورحتی موفق به انتخاب “حجاب اختیاری “نمیباشند.
امیدوارم تا “هشتم مارچ” تحرکات قاطع وانگیزه های موثری را درراه تشکل وهمبستگی ملی وبین المملی زنان کشورما بوجود آورده تا ایشان دوش بدوش با نصفی دیگر ازپیکراسیران جا معه یعنی مردان رنجدیده ورسالتمند کشوروخادمین صدیق خلقهای درد دیده میهن مان در راه تاسیس جامعه آزادو دموکراتیک وتامین عدالت اجتماعی وبرابری کا مل حقوق مردان وزنان وایجاد جامعه فا رغ از تبعیض وتمایزجنسی ، ملی ،مذهبی ، قومی وگروهی درفش آزادی ودموکراسی را تاسرمنزل مقصود حمل نمایند.
درخشان باد جنبش زنان درافغانستان