مقابله با پلانهاى سوپر شيطانى پاكستان
پرداختن دقيق و پاسخ درست به اين موضوع ايجاب مينمايد تا اين سوال اساسى را مطرح نماييم :
چرا پاكستان درين هفت دهه به استثنای بعضى مقاطع، هميشه دست بالا دارد؟
بزرگترين ضعف تاريخى ما:
در شعارزدگى ما است كه مانع برخورد شعورى ما با مسايل و مصايب ميگردد و البته علت تاريخى آن همانا فقدان حاكميت عقل است كه بر حسب ذهن و عادت شرقى طرح آنرا ” كسرشان” و حتى توهين مى پنداريم .
تا زمانيكه با عقلانيت سياسى به اين سوال نپردازيم و علل ضعف و ناكامى خود را مشخص نسازيم كماكان در برابر اين كشور تصنعى و مخلوق استعمار، با سيستم ناپايدار سياسى كه نيم عمر آن با كودتاها و سيادت نظاميان سپرى گرديده، بازنده و با پلانهاى سوپرشيطانى و طراز انگريزى آن مقابله نميتوانيم .
افول تاريخى ما بعد از نخستين جمهوريت و تا كنون باچگونگى پاسخ به اين سوال گره خورده است.
عواقب ناميمون عملكرد اين كشور پاى بزرگترين قدرتهاى جهان و سازمانهاى طراز اول نظامى در دهه هشتاد اتحادشورى و پيمان وارسا و اكنون امريكا و ناتو را در سرزمين ما كشانيده است و از عجايب روزگار كه باز هم در سراشيب سقوط دقيقه شمارى داريم و اما:
خوش هستيم كه :
پاكستان را ” دال خور” بگوييم و درد خودرا تسكين و كتمان نماييم !!!
رمز اصلى و شاه كليد “موفقيت” پاكستان كدام است؟
درين هفت دهه و بويژه درحدود نيم قرن اخير در بحرانى ترين شرايط و منجلاب كشمكش هاى كلان بين المللى از دوران جنگ سرد و تا دور جديد “بازيهاى بزرگ” و اوج رقابت رقباى جيوستراتيژيك جهانى با هفت رئيس جمهور امريكا و شش سكاندار كرملين بمثابه دوست ستراتيژيك غول اقتصادى چين در دشمنى مداوم با قدرت بزرگ هندوستان رقيب ، مالك اردوى قدرتمند و ” بمب اتومى اسلامى ” و ” شريك غير اروپائى ناتو ” بحيث يك قدرت منطقوى مطرح است .
در حاليكه ديگر از كفر ابليس معروفتر است كه :
پاكستان مركز شرارت پيشه گان جهان و بزرگترين زراد خانه توليد ذهنيت تكفيرى و تروريستان است كه حتى بزرگترين حامى انكشور امريكا نيز بدان معترف و نخستين تويت سال قبل اقاى ترامپ انرا علنى ساخت.
جنگ اعلام ناشده پاكستان چهل و چهار سال قبل با تجهيز و اعزام تخريبكاران آغاز و تا كنون با تمام ابعاد آن ادامه دارد كه بقيمت نابودى هستى مادى و معنوى و شهادت مليونها افغان و افغانستان قربانى تجاوز آنكشور ميباشد.
و هيهات افسوس و صد افسوس:
كه اكنون اين دشمن تاريخى افغانستان مقدرات تاريخى ما را رقم ميزند و بازهم براى ما حكومت ميسازد و دسته هاى تبر (جلابان سياسى) بخاطر همنوايى با اين پلانهاى شوم و شيطانى بدربار پنجاب مي شتابند.
از ديد اين قلم رمز اصلى و شاه كليد موفقيت پاكستان:
در تداوم موسسه دولت درين كشور، قواى مسلح مقتدر، استخبارات نيرومند، كدر آگاه ملى و قدرت بزرگ لابى گرى در جهان ميباشد.
پاكستان تعريف دقيق و روشن از منافع ملى خود دارد كه هر پاكستانى اعم از ملكى و نظامى، ملا و تاجر و … بدان باوردارند. بر مبناى همين باورمندى هيچ زمامدار، جنرال و مولاناى پاكستانی از دشمنى با هندوستان و افغانستان دست نميكشند.
برخلاف ما در چه موقعيت قرار داريم؟
در تمام اين مراحل ما مسير تضعيف دولت را پيموده و سقوط، انارشى و سيطره مستقيم پاكستان را تجربه و با بلند ترين رقم مهاجر، زيادترين كشته، معلول، يتيم، بيوه ، معتاد و … بحيث ناامن ترين كشور در جهان شناخته ميشويم .
در هجده سال اخير و با صرف ملياردها دالر در گسترده ترين هجوم نظامى و حضور وسيع امريكا، سازمان ناتو و متحدان آن به عوض دولت، شركت سهامى طراز جهادى – طالبى و مافيايى و كليپتوكراسى حاكم و به عوض بازار آزاد ، بازار فساد هموار و بمثابه فاسد ترين دولت جهان راجستر هستيم.
بحران مشروعيت، بحران اعتماد و افتراق ملى مصايب بزرگ است كه مانع اعمال حق حاكميت ملى و گذار به پروسه دولت – ملت و رفتن بشاهراه صلح و ترقى ميگردد .
پاشنه آشيل افغانستان:
فقدان دولت ملى قانون محور و عدالت گستر ميباشد كه راه را به اقتدار نيرومندملى هموار نمايد تا ما تعريف روشن از منافع ملى داشته باشيم و با چنگ زدن بوحدت ملى (كه بقول شاه امان اله موجوديت افغانستان در گرو آن است ) و مصالح علياى كشور از آتش افتراق ملى، با نه گفتن به شوونيسم و سكتاريسم از خود محورى ، تنظيم و حزب محورى ، قوم و سمت محورى گذار نماييم .
همين فقدان دولت ملى باعث گرديده تا بقول مرحوم مجروح به عوض ” قوه جاذبه اى المركز به قوه دافعه عن المركز ” به زور و زرسالار، جنگسالار، ” قانون ستيزان مركز گريز و مركز گرايان بى قانون ” زمينه مساعد گردد تا در خدمت منافع جيوپولوتيك اجانب و همسايه حريص بخاطر منافع شخصى شان موسسه دولت را دور بزنند .
در شش ماه اخير كه بحساب منافع خاص امريكا از سريال صلح موج از سراب را ايجاد نموده است ما بخوبى مصداق اين واقعيت تلخ را مشاهده مينماييم كه گروه از جلابان سياسى از نام مردم افغانستان در پايتخت هاى ممالك ذينفوذ بر طالبان سرگردان اند و ماحصل تلاش شان:
” قباحت زدايى” از طالبان و ” مشروعيت زدايى” از نهاد دولت و زمينه سازى به پلان پاكستان بخاطر “دولت موقت” و صدور امارت اسلامى طالبان به قيموميت انكشور ميباشد .
تلاش اخير درين راستا سفر با عجله يك “خیل” از سياسيون (جلابان سياسى) به شهر لاهور پاكستان است كه حسب گذارش ” تاند” با تحقير آنان همراه گرديد .
درين ” خیل ” جلابان سياسى و درين ” جمع اضداد ” از راست افراطى و تا چپ افراطى و از نماد هاى سكتاريسم و شيونيزيم و از شيعه و تا سنى و … همه از يك يخن سركشيده و با ارادت خاص لكچر آقاى وزير خارجه پاكستان را همچون شاگردان تنبل مكاتب ابتدايى گوش دادند .
در حاليكه تا يك هفته ديگر دور هفتم نشست قطر پلان گرديده و در آجنداى كار به اصطلاح كنفرانس لاهور حضور طالبان و يا ملاقات با احزاب سياسى پاكستان مطرح نبود ، سوال ايجاد ميگردد كه چه اهداف پنهانى و كدام نيم كاسه در زير كاسه وجود دارد.
قسمت دوم:
بعد از ناكامى جلسه دوم “سياسيون” با طالبان در مسكو اشتراك و نقش دولت افغانستان در پروسه صلح مورد توجه قرار گرفت.
نشست هاى سه قدرت بزرگ اعضاى دايمى شوراى امنيت ( امريكا ، چين و روسيه )، اتحادیه اروپا بويژه آلمان و سكرتر جنرال ناتو بر اين اشاره و تاكيد داشته اند.
بدينرو آشكار است كه ” كنفرانس لاهور ” براى تضعيف موقف دولت افغانستان و تاثيرگذارى بر سفر چند روز بعد رئيس جمهور به پاكستان و مطرح ساختن طرح “حكومت موقت ” سازماندهى گرديده است. چنانچه تعداد از مبصرين و مطبوعات پاكستان نيز بر اهداف پشت پرده در زمينه تاكيد نموده اند .
در حاليكه در “كنفرانس طالبان و احزاب سياسى پاكستان حضور نداشتند ، اين اشخاص نظرات شانرا بين خودشان و البته در محضر “اولياى امور” پاكستانى شان بيان نمودند. پاكستان با تدوير كنفرانس به جانب افغانستان حالى ساخت كه بر مخالفان مختلف دولت اشراف دارد و ميتواند آنان را در پنجاب جمع نمايد.
صحبت هاى انجام يافته درين “كنفرانس” پيرامون اساسى ترين موارد مربوط به زندگى مردم ، جنگ و صلح كه هست و بود افغانستان در گرو چگونگى حل و فصل ان است:
– بسيار عام و هوائى
– تقليل گرايانه و ساده انگارانه
– فاقد پلان و برنامه
– فاقد ارزش محورى
– پوپوليستى
اقاى محمد اكرم انديشمند از بلند پايه گان جمعيت اسلامى كه درين ” كنفرانس شركت داشت ، در فيسبوك خود نوشته است :
«این گویا رهبران افغانستان که در کنفرانس صلح در مری پاکستان صحبت می کنند مانند امامان و واعظان مساجد سخن می گویند. این ها هیچ طرح مشخص برای صلح ارایه نمی کنند. این ها واقعاً نمی دانند. با این ها افغانستان نه به جایی می رسد و نه به صلح »
تاكيد مكرر بر اسلامى بودن دو كشور شايد ” كشف خلاق ” آقايان بوده و گويا اطلاع ندارند كه همين كشور اسلامى و مولانا هاى خبيث آن درين بيشتر از چهاردهه دمار ازروزگار مردم ما بيرون نموده اند و افغانستان قربانى جنگ اعلام نا شده و تجاوز جمهورى اسلامى پاكستان ميباشد.
خوب است آقايان بياد داشته باشند كه: اهداف سياست خارجى كشورها را منافع ملى شان تعريف مينمايد و طرح هاى ايديولوژيك و دينى منجمله اخوت اسلامى بخاطر كتمان اعمال ضد انسانى شان مورد سوء استفاده قرار ميگيرد.
مكثى كوتاه بر بخش هاى از صحبت آقايان با ادعاهاى بزرگ و حتى كانديد رياست جمهورى نشان ميدهد كه:
اگر اين مكتب است و اين ملا
حال ” كشور” خراب مى بينم
آقاى عطامحمد نور در موعظه طولانى به ارتباط معضله آبها ارشاد فرمود كه :
«بحساب شرعى نيز ميتوانيم اين موضوع را حل و بند برق دردرياى كنر ايجاد نماييم» مثل آنكه اين اقا اطلاع ندارد كه : در حقوق بين الملل معاصر درين عرصه قواعد وجود دارد و ملل متحد كنوانسيون خاص را در مورد آبهاى بين المللى به تصويب رسانيده است.
اكنون هموطن ما قضاوت ميفرمايند كه در مورد يكى از عوامل اساسى تداوم تجاوز پاكستان ما چگونه مى انديشيم!!!
آقاى لطيف پدرام كانديد رياست جمهورى براى اولين بار در تاريخ موجوديت پاكستان، با لك بخشى نظر شخص و حزب خود را در مورد برسميت شناختن خط تحميلى و استعمارى ديورند در پاكستان اعلام نمود . اين موضوع جوانب مختلف دارد كه بايد جداگانه به آن پرداخته شود و مرتبط به بحث جارى بايد نوشت:
در كدام كشور جهان چنين مرسوم و مجاز است كه بيكى از عمده ترين مسايل متنازعه فيه در كشور متخاصم رئيس يك حزب رسمى و كانديد رياست جمهورى مخالف سياست دولت و خلاف منافع و مصالح كشوربه كشور متجاوز و متخاصم باج دهد!!!
از طرف ديگر هركسيكه در احوال جارى دليل تداوم تجاوز پاكستان را خط ديورند بداند ، به مفهوم ان است كه از درك عوامل پيچيده جيوپولوتيك منطقوى و بين المللى و دها عامل ديگر در ادامه تراژيدى خونبار افغانستان دور ميباشد و در غيرآن همچو طرح صاف و ساده پوپوليسم و خدمت به جيوپولوتيك پاكستان ميباشد .
از جانب ديگر طرح مسايل مربوط به نوعيت نظام و رژيم سياسى موضوع داخلى و انحصارى مربوط افغانان ميباشد كه طرح آن با ” اولياى امور” پاكستانى به مفهوم ان است كه: عمران خان “حق” دارد نسخه استعمارى ” دولت موقت ” را براى ما تجويز نمايد.
اقاى حكمتيار صاف و روشن درين كنفرانس بيان نموده است كه :
«ما در افغانستان براى بقاى پاكستان مبارزه مينماييم»
البته ابراز همچو سخنان از جانب اقاى حكمتيار كه درين چهل و پنج سال اخير در خدمت اهداف پاكستان قرار دارد ، مايه تعجب نميباشد. موصوف چهل وچهار سال قبل برهبرى استخبارات پاكستان و تحت قيادت جنرال نصيراله بابر گورنر جنرال وقت صوبه سرحد، گروه هاى تخريبى را آماده و نخستين تجاوز آنكشور بر ضد نخستين جمهوريت افغانستان و محمد داود فقيد انجام و يكى از وسايل عمده جنگ اعلام ناشده انكشور در سال ( ١٩٩٠ م ) طرح كنفدراسيون افغانستان و پاكستان را با غلام اسحق خان پذيرفت و در دهه نود ارمان و خواب ضياالحق كه: «كابل بايد بسوزد! » را همراه با شركا و رقباى تنظيمى شان بواقعيت مبدل ساختند. و اين بار بخاطر تحقق طرح عمران خان تير هاى اخر عمر را به نعش اغشته بخون وطن ميزنند.
اقاى رحمت اله نبيل رئيس سابق رياست امنيت دولتى و يكى از كانديدان رياست جمهورى در مورد شركت كنندگان ” كنفرانس لاهور” تبصره كوتاه دارد كه يك قسمت انرا ازسايت ( سپوتنيك – افغانستان ) نقل مينمايم :
« … كار بعضى ها را سهل ساختند، از تيلفونهاي محرم و ديدارهاى مخفى در كشور هاى ديگر خود را آسوده نموده ، اين بار بطور مستقيم دستور و شاباسى گرفتند»:
به هر رنگى كه خواهى جامه مى پوش
من از طرز خرامت مى شناسم “
در مجموع نزد اين آقايان ارزشهاى متعالى :
– جمهوريت
– حاكميت قانون
و تفاوت ماهوى آن با :
– امارت
– حاكميت شريعت
چندان تفاوت ندارد و شناخت انان از طالبان و اهداف پيچيده تداوم دهندگان جنگ افغانستان بسيار ابتدايى و گويا با ذهن افسرده و ناذهين و ديد قرون وسطايى بواقعيت هاى قرن ( ٢١ ) نسخه بدهند.
ادامه دارد