قدوم نا میمون طالبان و حذف شدن حقوق انسانی زنان
اندیشه گروه طالبان ریشه درتاریخ سیاسی واجتماعی شبهقاره هند دارد با شناخت طرز تفکروعملکرد واپس گرايانه طالبان،مي توان گفت آن ها درسده هاي نخستین قرارداشته و ازقافله ي جهان مدرن فرسخ ها دوراستند.استفاده ازادبيات کلاسيک ديني مانند خلافت،امارت،بيعت،دارالفتوا و…. . بيانگرطرزتفکرسنتي آن هاست که با گفتمان دموکراتيک عصرمدرن هيچ نوع هم خواني ندارد.
ازسالیان متمادی بنیادگرایى افراطى نوع طالبانى،صرفا درمناطق روستایى درجنوب افغانستان درحد انسجام نیافته،حضورداشته ؛اما به عنوان یک اندیشه جدى هیچ گاه قابل توجه نبوده است.اما تحولات دو دهه پسین با توجه به زمینههاى تاریخى،سبب شکل گیرى ورشد نوع تفکرطالبانى دراین سرزمین شده است.
دردوران حکومت های حامد کرزی و اشرف غنی ازمسیر ایجاد هزاران مدرسه دینی،صد هزارمسجد و آموزش دهی هزاران طالب بچه درافغانستان وپاکستان؛موج جدیدی ازجریان های افراط گرایی اسلامی ظهورکرد،خشونت،درگیری های خونین،تکفیر،بی ثباتی سیاسی وتلاش برای دولت سازی ازمهم ترین اقدام هایی آنها بوده است.”
مسجد درافغانستان تنها یک مکان مذهبی نیست،بلکه به عنوان یک رسانه سنتی عمل می کند وعلمای دینی پیام های شان را از این مسیر به مردم می رسانند. طالبان متحجر و عقب مانده در دو دهه پسین از بسیاری مساجد برای تبلیغات سوء استفاده کردند ودرپایان هرپنج وقت نماز؛ زنان را با تازیانه های اسلام سرکوب کردند. ذهنیتِ انسان هایی بی سواد و کم سواد جامعه ما را زهر پاشی کرده و زن را درشریعت اسلام مطیع مرد و ازهمه حقوق انسانی محروم نموده و مرد را به عنوان جنس برتروتصمیمگیرنده در رأس خانواده وهمه اموراجتماعی وسیاسی قراردادند.با این طرزذهنیت،هزاران کودک ما درمدارس ومساجد پاکستان و افغانستان مغزشویی شدند.
کودکان افغانستانی به صورت غیرقانونی به مدارس پاکستان انتقال داده میشدند و درآنجا به عنوان نسلهای بعدی طالبان آموزش میدیدند و به سوی انتحار و انفجارسوق داده می شدند.درحاشیه تربیت وآموزش این کشتارهای بی رحمانه جمعی؛ سوء استفاده جنسی ازکودکان و نوجوانان و قاچاق مواد مخدر نیز جز برنامه های طالبان و حامیان آنان بوده است.
به قدرت رسیدن طالبان بنیادگرا، نه درگذشته و نه هم امروز،هرگزانتخاب مردم و به خصوص زنان در افغانستان نبوده؛ حتا اگراین گروه افراطی یک سده هم خدمت صادقانه وعادلانه برای رفاه وامنیت هم میهنان ما انجام دهند و با تیعیض جنسیتی و قومی بکلی وداع گویند وعدالت اجتماعی را برقرارکنند.
بازهم دردل هیچ شهروندی افغانستانی جا نمی گیرند.زیرا مردم داغدیده افغانستان فجایع وکشتارهایی بی شمارجوانان، تخریب تاسیسات عام المنفعه وستم وتبعیض جنسیتی برزنان را تا هنوزبیاد دارند وهرگز جنایات این گروه اجیر وخود فروخته را “نه می بخشند و نه هم فراموش می کنند.”
دستاورد طالبان برای افغانستان (بیکاری،تبعیض جنسیتی،تبعیض قومی وتبعیض زبانی):
طالبان دربارنخست مدت پنج سال زیرنام شریعت و اسلام با دیدگاه های سده های میانه سیطره سیاه طالبانی را برمردم افغانستان تحمیل نمودند.این گروه دردوران حکومت قبلی خود از 1996 تا 2001 در افغانستان، محدودیتهای زیادی برای زنان ودختران وضع وآنها را ازحقوق اولیهشان محروم کردند. قتل عام ها،خشونت های جسمی و روحی، ذبح نمودن انسان، چور و چپاول،تجاوز به عنف و عفت،دست و پابریدن ها،سنگسار زنان، اعدام و به شلاق بستن زنان ،تحت فشار قراردادن زنان ازمسیرتحریم های اقتصادی و سد ها چالش دیگرازمشخصه ی بارز آن دوران شبه نظامیان طالب بود.خشونت های اعمال شده علیه زنان بسیار فاجعه بار وغیر انسانی تر بود که همه موازین و ارزش های انسانی را زیر پا گذاشت.
طالبان که تحت نام اسلام و عدالت اسلامی به افغانستان سرازیرشدند.به نام اسلام زنان را ازحقوق حقه ی شان محروم نموده و به حصار خانه ها محبوس کردند. درهای مکاتب را به روی شان بستند و آنان را از فعالیت های سیاسی ،اجتماعی وفرهنگی بازداشتند. حتا اجازه ندادند که زنان ازخانه های شان بیرون شوند، تا مبادا به ایمان مردان صدمه وارد شود و چشم شان به زنان بیفتد وهوس شیطانی شان گل کند، جامعه فاسد شود و اسلام آسیب ببیند.
هنوز زخم هایی هم میهنان ما التیام نیافته که امریکایی ها باردیگرطالبان زن ستیز و قاتل هزاران انسان را روی گرده های مردم سوارکردند.با تحویلدهی حکومت برای باردوم به طالبان؛ ستم و تهدید بالای زنان بیش ازهر زمان دگرشدت گرفته است. اکنون بازهم با تفاوتهایی نام زنان به بازی سیاسی گرفته میشود، ممکن قوانینی برای زنها ساخته شوند که آنها را حیثیت برده یا کنیزمیدهد یا قانون که حقوق زن را نادیده گرفته، یا قوانین که در روی کاغذ باقی می ماند.
تا کنون عملکرد طالبان مبنی بر رعایت حقوق زنان و دختران همخوانی ندارد و مغایرهمدیگر است. این گروه همچنین دردوماه پسین،مانع حضورهزاران زن درمحل و محل آموزش شده و تصاویرتبلیغاتی زنان را ازشهرهاحذف کردند.دربرخی ازمناطق، گشت و گذار آنها را بدون همراه داشتن یک مرد«محرم شرعی»ممنوع اعلام کرده و حتا حق تنفس آزاد را ازایشان گرفتند. در تشکیلات حکومتی خود خوانده طالبان درافغانستان که بهتازگی اعلام موجودیت کرده است، هیچ زنِ حضورندارد ووزارت امورزنان نیزازفهرست وزرا حذف شده است. تصاویرمنتشرشده درشبکههای اجتماعی نشان میدهد طالبان با پایین آوردن تابلوی وزارت امور زنان، نهادی موسوم به وزارت دعوت، ارشاد و امربه معروف ونهی ازمنکررا جایگزین آن کردند. این نهاد دردوره تسلط قبلی طالبان برشهرکابل، مسئولیت نظارت براندازه ریش مردان، کنترل حجاب و تردد زنان درسطح شهر و وادارکردن شهروندان به خواندن نمازاجباری را برعهده داشته است.
گروه طالبان جاهل ومتحجر؛با زنان معترض افغانستانی دربرابرکاخ ریاست جمهوری افغانستان در شهرکابل،دراستان هایی هرات، پروان ونیمروز با بانوان درگیر شدند و بانوان را سخت شلاق زدند و تلفون های همراه و کمره های خبرنگاران شان را شکستند، شعارهای شان را پاره کردند و درمتفرق کردن شان از گاز اشک آور،شلیک های هوایی ،خشونت های فزیکی و زبانی با فحش های خیلی زننده استفاده کردند. حتا چندین زن در این اعتراض ها زخمی شدند وژورنالستان مرد که گزارش خبری این بانوان را آماده می کردند.بی رحمانه مورد لت و کوب قرارگرفته حتا دربیمارستان بستری شدند.کم نیست شمارزنان ومردان ژورنالست که مورد شکنجه و سرکوب طالبان جاهل قرارگرفته وشغل شان را از دست داده اند.
فعالان حقوق زنان با برگزاری راهپیمایی های اعتراضی؛خواهان اعاده حقوق شان شدند وبرای حق آزادی، حق کار، تحصیل و آموزش شعاردادند و افزودند که حضورما تنها درمکاتب،دانشگاه ها و مراکزبهداشتی ضروری نیست. ما زنان بیشتر از نیمی ازجامعه افغانستان استیم. حضور ما درهمه عرصه های عمومی ازقبیل اقتصادی،فرهنگی،اجتماعی و ورزشی ضروری است، چیزی غیر از این برای ما پذیرفتنی نیست. این زنان تأکید کردند که هیچ دولتی نمی تواند بدون احترام به حقوق زنان پایدار بماند وطالبان باید به حقوق آنها احترام بگذارند.
تجربه نشان داده است که حذف زنان با هرداعیه ودلیلی تنها به سقوط جامعه انجامیده است. هرگونه محدودیت برای زنان قدمی برای فروپاشی اجتماعی وسیاسی است. محرومیت آموزشی، اقتصادی و سیاسی زنان نماد استبداد، تبعیض وخشونت است. زنان افغانستانی نظامی را که زنان را حذف می کند و حقوق شان را نادیده می گیرد هرگزنمی پذیرند.
گروه طالبان ترورست؛ یک پلیس زن را درخانه درمقابل چشم بستگانش درفیروزکوه، مرکزاستان غور مرکزی، به قتل رساندند. رسانههای محلی نام این زن را بانو نگارذکرکرده است.
خویشاوندان بانونگارتصاویردلخراش و تکان دهندهای از صحنه قتل را ارایه دادهاند که نشان میدهد خون در اطراف جنازه به در و دیوار پاشیده شده و صورت مقتول به شدت تغییر کرده است.
بنابریک گزارش دیگر،بانونگارکه دریک زندان محلی کارمیکرد،هشت ماهه بارداربوده است.
گروه طالبان آدنما همین که وارد استان های تخار و بدخشان شدند. ازدختران 12سال تا زنان 50 سال مستقل را در تحت فشار، لت و کوب با قنداق تفنگ به عقد جنگجویان خود در آوردند. این گروه درتحت نام داعش به خانه ها داخل می شوند.مامور یا نظامی سابق را گرفتار و سر می برند.
در تازه ترین موارد طالبان جنایتکار،عالیه عزیزی،بانوی تحصیلکرده،با تجربه و رییس زندان هرات را به بهانه ادامه کاربه دفترش خواستند.اما این بانوازمدت یک هفته به اینسو ناپدید شده،خانواده ودوستانش سخت نگران استند.تا حال سد ها زن و مرد مامور رسمی یا نظامی به وسیله این گروهی جانی کشته یا مفقود یا فراری شده اند.
نسل کشی وکوچ اجباری باشندهگان بومی به وسیله این گروه جنایتکاردراستان های کندز،پنجشیر،کندهار ،گیزاب دایکندی وبلخ ادامه دارد.دراستان های کندزو دایکندی پس از کوچ اجباری خانه های مردم را به آتش کشیدند. شمارگورهای دسته جمعی دراین استان ها روز به روزدرحال زیاد شدن است.
از نخستین روزهای که این هیولای ترس و وحشت داخل شهرها شدند.مردم بی کارند و با وضعیت خیلی بد اقتصادی مواجه استند. بخاطر زنده ماندن؛ جواهرات،اجناس خانه خود را درجاده ها به لیلام گذاشته اند.حتا جگرگوشه های خود را به فروش رسانیدند.
بیکاری ،بدبختی، آوارگی، گرسنه گی،دربدری ومرگ های زنجیروی دستاورد گروه طالبان به مردم افغانستان است.روزانه دست هزاران زن،مرد وکودک این سرزمین درجاده های شهربرای تکدی دراز است.هیچ طالبی به فکرشکم گرسنه و پای برهنه این کتله وسیع ازهم میهنان فقیرنیست.بلکه همیشه در فکرپوشاندن روی ماه و گیسوی سیاه زنان استند.
گفته می توانیم که گروه طالبان تغییرناپذیر،باورهای آنان تعدیل ناپذیر واهداف شان دیکته شده است. به لحاظ سیاسی برهمان امارت وخلافت استبدادی پا فشاری دارند،به حقوق زنان،خبرنگاران وشهروندان احترام نگذاشته و بحث آموزش و تعلیم و تحصیل به ویژه دختران درمعرض آسیب پذیری ازسوی آنان قراردارد.
فقرزدایی، حاکمیت قانون،عدالت اجتماعی و توسعه اقتصادی مرگ طالبان است. تفکر طالبانی و افراطیت با مردم افغانستان و دیدگاه های آنها سازگارنیست. تصور نمی کنم که این گروه بدنام درسطح جهان دوام زیاد بیاورند.
شباهت های جنبش زنان ايران ،با زنان افغانستان
روابط جنبش زنان ایران وزنان افغانستان ریشههای نزدیکِ زبانی،فرهنگی درتاریخ دوملت دارد.
دردرازای تاریخ هم مرزی وهمسایه گی با ایران وتماس هایی که میان سران افغانستان و ایران حتا با سران کشورترکیه وجود داشته، تاثیرات مهمی بریکدیگرگذاشته،حتا مقام هایی این کشورها درمسأله کشف حجاب ازیکدیگرالگوبرداری کردند.
این مساله درترکیه به وسیله آتاتورک ودرافغانستان به وسیله شاه امان الله ودرایران به وسیله رضا شاه پیگیری شد.تغییردرترکیه وآشنایی با تمدن غربی ازطریق این کشورسرآغازاتفاق مهمی در ایران شد.
درافغانستان سفری طولانی شاه امان الله درکشورهای غربی و شرقی و آشنایی با فرهنگ های مختلف این کشورها باعث شکلگیری تجدد وآزادیخواهی شد.
اگربه گذشته جنبش زنان ایران ومبارزات زنان افغانستان نگاهی بی اندازیم.دیده می شود که سرآغازتغییر، آموزش برای زنان،شکل گیری انجمن های زنان وبه ادامه آن نشرجراید برای زنان بوده است. زنان درهردوکشورحق رای را همزمان با جنبشهای پیشرو زنان درجهان بدست آوردند، با تصویب قانون اساسی،قانون حمایت خانواده به ویژه سن ازدواج دختران و پسران بالا رفته و زنان افغانستان وایران به مجلس نمایندگان وپستهای دیگری مانند استاندار،شهردار،سفیر، وزیر،معینان(معاون وزیر)وعضو شورای ولایتی پیروزی های کسب کردند.اما این دستاورد ها به ویژه درافغانستان بسیارشکننده بوده وگاهی به وسیله رژیم های اسلامی سرکوب گر افراطی با اسلام سیاسی، تنزیل یا ازبین برده شده ودرعوض اجباری شدن حجاب،ازدواج تحت سن، حق حضانت کودکان به پدران (درافغانستان)،حق طلاق دادن به شوهران، شهادت دو زن در برابریک مرد،ازسال ها به اینسوبالای زنان افغانستان وایران تحمیل شده است.سایه سنگین این بی عدالتی ها شانه های بانوان هردوکشور را خم نموده حتا درحوزههای اجتماعی ومدنی، امکان تحرک بیشترومستقل را ازآنان گرفته است.
هرچند مبارزات زنان درهردوکشورفرازوفرودهای زیادی راتجربه کرده اند.اما موفقیت،پشت کار،پیگیری وادامه مبارزات زنان ایران پیروزمندانه ترومنظم ترنسبت به زنان افغانستان پیش رفته است.برای ما مبارزه وسرسپردگی زنان ایرانی بخاطراحقاق حقوق شان درشرایط سخت واختناق تا سرحد زندانی شدن فعالان حقوق زن؛قابل قدروتمجید است.
اما مبارزه زنان درافغانستان با مبارزه زنان درایران تفاوتهای زیادی دارد.زنان افغانستانی درسنگرهایی مبارزه میکنند که ممکن زنان ایرانی درطی یک سده پسین تجربه نکرده باشند.
شوربختانه بیشترین دختران افغانستانی ازبدو پیدایش با تبعیض جنسیتی مواجه می شوند و این تبعیض تا به هنگام مرگ آنان را همراهی می کند.
شصت درسد خانواده هایی افغانستانی ها حامی رفتن دختران به مکتب ودانشگاه نیستند.دختران ما به برای شمولیت به مکتب،ادامه تحصیل به دانشگاه، انتخاب شغل پس ازدانشگاه ،انتخاب پوشاک وانتخاب همسر…؛نخست باید با خانواده های خود بجنگند.تا آزادی های اولیه واساسی را که حق شان است،بدست آورند.بعدش با طالبان جاهل و بی فرهنگ وجامعه عقب افتاده و سنتی شان وارد مبارزه شوند.
درحال حاضرمبارزه دختران ازخانواده ها آغازشده و تا میدان های نبرد با گروه طالبان وهواداران آنها ادامه دارد.دختران باید سخت روی پاهای خود بی استند. راه های دشوارگذر را طی کنند تا به خواسته های شان برسند.
چالشهای بازدارنده رشد زنان درافغانستان زیاد است.مهمترین آنها محدودیت های اجتماعی، اندیشه های مرد سالاری،تبعیض جنسیتی،نا امنی،سنت های دست وپا گیر،جهانبيني افراطی گرايي وبنياد گرايي ديني،رقابت های ناسالم بین گروههای مختلف زنان، پایین بودن ظرفیت علمی،وابستگی اقتصادی،بی سوادی، نبود انسجام وهماهنگی بین فعالان حقوق زن و…
با تاسف این همه دست بدست هم داده ومانع پیشرفت وترقی زنان افغانستان شده وزنان نتوانستند حقوق انسانی شان را طبق دلخواه شان بدست بیاورند.
تلاش های مشترک جنبش های زنان ایران و افغانستان:
اسلام بهعنوان یکی اززمینههای شکلدهنده باورهای جنسیتی وحمایتکننده سنتهای مرد سالاربسیاری ازحقوق انسانی را یک طرفه به مرد واگذارکرده است.درقرآن؛زن«برای تسکین خاطرمرد آفریده شده است.»حتا برخی آخندها وملاها سکس با دخترشیرخوار را حلال دانسته و پیشوای اسلام محمد با عایشه 9ساله ازدواج کرده است.
طالبان هم یکی ازسرسخت ترین پیروان همین دین استند ومی خواهند که زیرنام شریعت اسلامی با دیدگاهِ سده های پیشین سیطره سیاه خود را برمردم به ویژه زنان افغانستان به گسترانند. زن ستیزی وافراطگرایی ویژگی مشخص گروه طالبان است.این گروه متحجر وعقب گرا همه روزه با مردم بی دفاع کشوربرخوردهای خیلی خشن ودورازکرامت انسانی می نمایند. “هدف طالب حذف زنان واقوام دیگروبوجود آوردن یک حاکمیت خودکامه مطلق است.”
با توجه به عدم شفافیت درنحوه برخورد با زنان ومردم،روی هم رفته طالبان همان طالبان گذشته است.حتا وحشی ترشده و ازیک گروهک تروریستی به گروهی که پای میزمذاکره و مباحثه نشستند وچانه زدند،مبدل شده اند.
امریکا درطی دودهه گذشته با کشتار، ویرانی و مواجه کردن مردم افغانستان با فقر وگرسنگی، خاطره تلخی دراذهان آنها بجا گذاشته ومردم این کشورامریکاییها را بدترین مردم وغیرقابل اعتماد ترین مردم جهان می دانند.
اندیشه جمهوری اسلامی ایران وامارات طالبان«ازجنبه زنستیزی این دوشبیه هماند» تنها تفاوتی که میان این ها وجود دارد.جمهوری اسلامی ایران با انقلاب همه گانی به این مسند رسیدند.اماطالبان قدرت سیاسی را به راحتی ازقوم خود تحویل گرفتند.حالا برای دومین بار گروهی ارتجاعی که میتوان آنان را بزرگترین دشمن زنان وکودکان جهان دانست،با زور اسلحه وحمایت کشورهایی منافع الامشترک بالای گرده های مردم ستم دیده ما سوارشدند.
درحال حاضرزنان افغانستان وایران درد مشترک وسرنوشت مشترک درمقابله با اسلام سیاسی ،ستم وبی عدالتی دارند و وضعیت خفقان آوربوسیله حکومتهای زن ستیز و واپسگرا را از سرمیگذرانند. زنان هردوکشور برای اینکه ازحقوق انسانی خود برخوردارشوند و آینده خوبی را برای خود وکودکان خود رقم بزنند.باید دربرابر این دیوی بزرگ جهالت مشترکا با استفاده ازامکانات و تواناییها آواز بلند کنند و داد خواهی کنند.
ما که نیروی تغییردرسرزمین های خود استیم.دست به دست هم بدهیم.مقاومت،ایستادگی واعتراض کنیم. برخلاف تفسیروبرداشت های مرتجعان عمل کنیم.ازهیچ واکنشی منفی بنیاد گرا و زنستیزان سرکوب گرهراسی به دل راه ندهیم و با قوت تمام هرنوع تعرض به حقوق انسانی زنان را زیرنام قانون،دین،مذهب وسنت محکوم کنیم.تا بهاربرای کودکان وزنان ومردان سرزمین های مان فرا برسد.
در پایان جنبش آزادی بخش زنان افغانستان اززنان افغانستان،جنبش زنان ایران،سازمان های زنان کشورهای اسلامی درمنطقه وجهان تقاضا می نماید که اگربه دنبال برابری جنسیتی استیم،پس پیروی آیینی نباشیم که زن را جنس درجه دوم معرفی کرده و جایش را درآشپزخانه دانسته است.
ما زنان می خواهیم دریک جامعه انسانی زنده گی کنیم وهرگونه حکم شرعی وغیرشرعی را که خلاف انسانیت باشد،ردمی کنم!
برای بدست آوردن حقوق انسانی مان دربرابراین ویروس کشنده با هم همبسته شویم ومشترکا” برزمیم.
شیرین نظیری