ن . سنگر
نقد” و ” تغیير” از حقیقت تا ابزار
( بخش ششم وپایانی )
آنچه تا حال نوشتم بیشترینه پاسخ توضيحی به انتقادها و ادعا های آن بخشی از اعضای دیروزی حزب ما بود، که یا بمنظور گریز از مسؤولیت های تاریخی خود دنبال قرینه سازی ها می گردند و یا از تشکل دوباره ی حزب دموکراتیک خلق افغانستان به وحشت افتاده و به اشاره ی یاران امروزی خويش در صدد تخریب این پروسه اجتناب ناپذیر تاریخ بر آمده اند. اما آنچه دوستان ما از موقف سازمان های امروزی شان به خورد دیگران میدهند، خود و سازمان های نو ساخته ی (!) خويش را ” وحدت خواه ” نشان داده و عدم پیروی از افکار شان را، تعلل و بهانه جویی از کنار آمدن ها می دانند؛ بحث آخرین بخش این نبشته را در بر می گیرد.
نیات نیک و شرفتمندانه بسیاری از این دوستان قابل حرمت و گرامیداشت است. زيرا آنان در چند و چون بازی های استخباراتی سازمان های اطلاعاتی دشمن و جایگاه تصمیم گیرنده را در احزاب، سازمان ها و گروپ های شان یا ملتفت نیستند و یا به آنها کم بها داده اند.
آیا این دوستان با استنباط به جهانبينی علمی و جامعه شناسی علمی واقعاً معتقد شده اند که “برنامه های عمل” اعلان شده سازمان های ايشان، بیانگر کدام اهداف است؟
آیا این دوستان مگر درک و تشخيص نکرده اند، که مسیر کارکرد های احزاب شان در مغایرت کامل با اندیشه های حزب دموکراتیک خلق افغانستان (حزب مادر ) قرار دارد؟
آیا این دوستان واقف اند که خط های انحرافی در شعار ها و برنامه های احزاب شان از “چپ” بسوی “راست” و حتا راست افراطی سمت و سو دارد؟
آیا این دوستان حتا یکباری هم اگر شده باشد، با خود اندیشیده اند که احزاب و سازمان های آنان، مسير جنبش دموکراتيک و عدالتخواه را بکدام سمت سوق می دهد؟
آیا ما واقعاً همه چیز را بر اساس پیوند های دیروزی مان ( پيوندی که بر بنياد متن و محتوای برنامه و اساسنامه ح. د. خ. ا و تحقق آن درجاده ی عمل ميان ما ايجاد شده بود) می توانیم با موجوديت برنامه های کنونی مان که به زاويه ی 180 درجه از هم متفاوت اند؛ پیوند بزنیم و از حقیقت اختلافات انکار ورزيم؟
آیا همه ی ما ( حزب ها و سازمانهای نوتشکيل امروزی) در حقیقت در یک مسیر سياسی و انديشه يی روان استیم؟
آيا با درنظرداشت خطوط انحرافی در گزينش برنامه های سياسی و باورهای انديشه يی سازمانهای نوتشکيل، می توانيم راه بهم نزديک شدن و برون رفت از بن بست موجود را جستُجو نماييم و بمثابه ی اصل زندگی حزبی با آن توافق کنيم؟
زندگی و عملکرد سياسی و حزبی ديروزی ما روشن است؛ اما آنچه امروز انجام می دهیم هویت سياسی و سازمانی مان را بر صفحه ی تاریخ رقم می زند.
کمیته فعالین حزب دموکراتیک خلق افغانستان نه در حرف؛ بلکه درعمل یگانه سازمانی است که تا امروز در برابر تمام انحراف ها، ادعا های دروغین و پروپاگند های بی حد و مرز دشمنان درونی و بیرونی حزب مان، ایستاده است و پاسخ مناسب به همه ادعا ها، نبشته ها و برنامه های انحرافی ارائه داشته است و هرگز میدان مبارزه را رها نکرده و روی اصول ایده ئولوژیکی حزب مان معامله نه نموده است. آیا یک سازمان و یک حزب و یک گروه جدا شده از بدنه حزب مان می تواند از این حقیقت انکار کند؟
آیا کسی منکر اين حقيقت انکارناپذير شده می توانند که کميته فعالين ح. د. خ ا، پرچم اصول ، اهداف و آرمانهای انساندوستانه ی ح. د. خ. ا را، که 48 هزار اعضای رسالتمند آن در راه تحقق آن ، جام شهادت نوشيدند؛ برآفراشته نگهداشته است؟
کمیته فعالین حزب دموکراتیک خلق افغانستان دیدگاه های انحرافی در “برنامه” های “عمل” سازمان ها و گروه های متعدد چکیده از حزب ما را به نقد کشیده و مسیر اصولی مبارزه در خط اندیشه يی آنها را، همچنان مغایرت شعار های شان را با اهداف بنیادی حزب مان با جرأت و شهامت انقلابی بار بار، بازتاب داده و افشاء کرده است. آیا یکی از این احزاب چنین شهامت همانند را از خود تبارز داده است؟
در این اواخر و بویژه بعد از درگذشت زنده یاد رفيق دوکتور اناهیتا راتبزاد، گرایش ها بسوی “وحدت خواهی”، تشدید يافته ، رفقاء و دوستان پرشماری دست به ابتکارات کم سابقه زده اند و زیر نام های گوناگون، برگه های “وحدت خواهی” را در فیس بوک ایجاد و صادقانه تلاش ورزیده اند تا برای ایجاد یک حزب واحد و سراسری نیات نیک و شریفانه خويش را نشان دهند که در جای خودش قابل حرمت است اما:
هیچ یک از این رفقاء و برگه ها موفق نگردیده اند تا در این زمینه میکانیسم معقول ، عملی و قابل قبول را پیشکش نمایند.
هیچ یک از این برگه ها و انجمن ها و ساختار های نشراتی نتوانسته اند ریشه های اختلافات را مشخص ساخته و راه برون رفت را روشن سازند.
هیچ یک از این عزیزان برون از احساسات شریفانه شان به اصل کنار آمدن ها در چارچوب اصول و پرنسیپ های قبول شده در یک حزب واقعاً “چپ ــ دموکراتیک” برمبنای اصول جهانبينی علمی، نیندیشیده اند.
بر عکس:
همه “ضابطه” ها را در پیوند با “رابطه” ها زیر پا گذاشته ، با نام و هویت حزب دموکراتیک خلق افغانستان (بدون تعمق به اندیشه های آن حزب)، تلاش دارند تا اختلافات را “سلیقه يی” و ناشی از خود خواهی ها جلوه دهند ؛ بدون آنکه علت های اصلی اختلافات برنامه يی، کشيدن مرز طبقاتی ميان ستمگر و ستمکش را به معرفی بگیرند.
اين رفقاء ،اصطلاح”اختلافات ذوقی وسلیقه يی ” را عنوان کرده اند؛ وليک مشخص نساخته اند که اين ذوق ها و سليقه ها که جلو وحدت همه خانواده ی بزرگ ح. د. خ. ا را گرفته است ، کدام ها اند؟
بخش بزرگ و قریب به اتفاق این رفقاء و دوستان، نه “طرح خطوط اساسی اهداف مرامی و برنامه يی حزب دموکراتیک خلق افغانستان” را که از سوی کميته فعالين به پيشگاه رفقاء و مردم زحمتکش افغانستان ارائه شده است؛ مطالعه کرده اند و نه اختلاف خود را با آن روشن ساخته اند و نه هم خود “طرح” روشنی دارند تا بتوانیم پیرامون آن به بحث نشسته، برای رفع اختلافات تلاش ورزيم و برای رسیدن به ” وحدت اصولی و پايدار” مساعی مشترک را آغاز نماييم . زیرا اولین شرط رسیدن به تفاهم سیاسی، درک سیاسی از خواسته های همدیگر است.
شوربختانه همان طوری که بارها تذکار رفته، اختلافات نه “سلیقه يی” است و نه هم “تاکتیکی” ؛ بلکه اختلاف نظر روی: مرور نقادانه از عملکرد ديروز؛ تعريف دقيق از وضع و حالات امروز و تصميم گيری مسؤولانه برای رهايی کشور از پنجه های خونين جنگ و سرانجام گذار تاريخی بسوی فردای روشن ميهن و مردم مان ، می باشد.
بطور نمونه: وقتی یک حزب ويا گروه سیاسی که خود را ادامه دهنده راه و اندیشه های حزب دیروزش می داند؛ اما جرأت آن را ندارد تا در برنامه ، اساسنامه ، و صحبتهای رسمی خويش اسم آن حزب خود را که سال ها افتخار عضويت آن را داشت، بر زبان آورد؛ ( چه رسد به آنکه خود را ادامه دهنده راه و آرمانهای آن بداند ) ؛ در اين صورت ما چگونه و از کجا باید بحث ” وحدت ” را آغاز نماييم؟
سیاست علم است و اندیشه های علمی منحصر به ادعا ها نمی شود؛ بلکه این “پراتیک” است که جایگاه ها را در مبارزه ی سياسی تثبیت و سره را از نا سره سوا می سازد و اگر صداقتی در حرف و عمل وجود داشته باشد، نه کمیته فعالین حزب دموکراتیک خلق افغانستان، از گفتگو برای کنار آمدن ها طفره رفته است و نه از ادامه بحث علمی برای رسیدن به یک توافق منطقی کوتاه می آید.
کمیته فعالین حزب دموکراتیک خلق افغانستان، از همان آغاز فعالیت کار سیاسی خويش، بمثابه ادامه دهنده راه پر افتخار حزب مان تا به امروز در بیان اندیشه های خود همیشه صریح، روشن و بدون اغماض برخورد نموده و با افتخار پیوند از دیروز با امروز و فردای جنبش انقلابی میهن مان نمایندگی کرده است.
به تمام دوستانی که ما را به درماندگی و انزوا و رکود سیاسی متهم می کنند؛ چلنج می دهيم که در هر گونه بحثی و از هر طریقی ممکن، آماده تبادل نظر بوده و می باشیم و در راستای رسیدن به اهداف اصولی و اندیشه يی حزب محبوب مان و دادن پاسخ روشن به گروه ها، افراد و سازمان های دوست و دشمن، در هر سطحی کوتاه نخواهيم آمد.
کمیته فعالین حزب دموکراتیک خلق افغانستان، “نقد” را رکن اساسی مبارزه دانسته و بیشتر از هر سازمان ديگر باورمند به نیاز “تغیير” است. مشروط بر آنکه دوستان با آن مقوله های فلسفی نه برخورد ابزاری؛ بلکه برخورد منطقی و اصولی داشته باشند.