نگاهی به اوپراسیون تعرضی در ولسوالی مارجه ولایت هلمند

نبی عظیمی

نگاهی به اوپراسیون تعرضی در ولسوالی مارجه ولایت هلمند

چندی پیش عملیات تعرضی وسیعی برای تصرف وبازپس گیری و لسوالی مارجه از نزد مخالفین دولت ( طالبان ) به راه افتید که سروصدا و واکنش های مثبت ومنفی فراوانی را در میان مردم ما به ویژه درمیان حلقه های آگاه درمسایل سیاسی ونظامی کشور برانگیخت . بسیاری ازآگاهان این اوپراسیون را که با دُهل وکرنا به راه افتید و ماه ها پیش برای آن تبلیغات گسترده صورت گرفت، بنا بردلایل فراوانی ناکام و نا مؤفق می شمارند ؛ اما برخی از نظامیانِ مربوط به رژیم و فرماندهان وافسران امریکایی این عملیات را درنوع خود بی نظیر شمرده ومی پندارند که با اجرای آن هدف عملیات به دست آمده است.
هدف عملیات : همه می دانند که اوپراسیون های نظامی چه تعرضی باشند وچه تدافعی ویا تعرض متقابل بدون شک به منظور برآورده شدن اهداف خاصی به راه انداخته می شوند. درعملیات تعرضی مهمترین هدف ازبین بردن دشمن مقابل و تصرف مناطق تحت اداره ونفوذ آن واربین بردن خطوط تدافعی وسنگرهای دشمن است مانندعملیات در تنگی واخجان. درتعرض متقابل هدف عملیات ازبین بردن دشمن وبه دست آوردن خطوط ومناطق از دست رفته و انکشاف تعرض تا نابودی کامل دشمن می تواند بود مانند تعرض متقابل اردوی افغانستان در جنگ جلال آباد. اما درعملیات تدافعی طوری که ازنامش پیداست، هدف عملیات با مقاومت سرسختانه پرسونل و تا آخرین رمق حیات حفظ سنگر ها و مواضع و خطوط دردست داشته به ویژه خط اصلی مدافعه با مدافعه سیال و پر از مانور می تواند به دست آید، مانند عملیات تدافعی اردوی افغانستان در گردیز پس از سقوط خوست.
بدینترتیب دراوپراسیون تعرضی دولت و قوت های ائتلاف بین المللی هدف عملیات تصرف ولسوالی مارجه وبیرون راندن طالبان از حدود جغرافیایی آن ولسوالی ، ایجاد و فعال ساختن هسته های اداری حکومتی و برافراشتن پرچم دولت اسلامی افغانستان برفرازولسوالی به عوض بیرق سیاه طالبانی، محو ونابودی و تجرید باند گروپ های طالب، به دست آوردن یا تخریب نمودن مواضع مستحکم دشمن، پاک سازی منطقه از وجود ماین های ضد وسایط و پرسونل ، به دست آوردن اسلحه ثقیل وخفیف و تخریب دیپو های مهمات دشمن، به دست آوردن ذخایر تریاک و هروئین و از بین بردن کارگاه ها و دستگاه های تولید هروئین ، ازبین بردن مزارع آن، باز سازی دوباره سرک ها، پل ها ، کاریز ها ، چاه ها و جویبارها، باز سازی وباز گشایی مکتب های دختران وپسران و سرانجام کمک اقتصادی به اهالیی که بنابر تبلیغات وسیع دولت خانه و کاشانه شان را پیش ازپیش ترک نموده وبه ولایات همجوار مهاجر شده بودند ویا مهاجر می شدند.
شیوه پیشبرد عملیات :
پیش از آن که فرمانده عمومی برای اجرای عملیات محاربوی شیوه وروشی را اتخاذ کند، به داشتن اطلاعات کافی برای فهمیدن مسأله های ذیل که برای پیشبرد یک فعالیت محاربوی درسرزمین تحت تصرف دشمن ضروری پنداشته می شود، نیاز دارد. مثلاً ضرور است تا ازخصوصیات اهالی ازجمله عادات ، اعتقادات ، سنت ها، وفاداری ودرجهء وابسته گی شان به طرف مقابل ، اندازهء خوشبینی وبدبینی شان به دولت ، میزان همکاری شان مثلاً به دسترس قرار دادن اطلاعات مهم به ارگان های کشفی و اطلاعاتی به صورت دقیق معلومات حاصل شود. همچنان چه دراوپراسیون های کلاسیک وچه در اوپراسیون های معاصر ضرور است تا فرمانده کل قوا، شرایط اقتصادی ، پیداوار محلی، منابع آب ، تعداد سرک ها، خطوط ارتباط، لین های برق، میدان های هوایی، موجودیت منابع تغذیه به ویژه غله جات و مواشی را بداند . همچنان که فکتورهای دیگری مانند نزدیکی ودوری منطقه عملیات ازسرحدات دولتی ، خصوصیات اراضی ( اراضی کهسار، پوشیده از جنگلات ، اراضی هموار ، دشت وبیابان ) خصوصیات اقلیم حتماً درنظر گرفته می شود و قوماندان عمومی مکلف به دانستن وشناخت این عناصر است. البته ناگفته پیداست که با شناخت عمیق هریک از این عناصرشیوه های جنگ بررسی می شوند وبعد ازشنیدن گزارش مسؤول کشف درباره تعداد وترکیب قوتهای دشمن، خطوط اول، مواضع آتشی ، استحکامات ، مناطق تجمع و به میان کشیدن مفکوره دشمن وبادرنظر داشت تعداد قوت ها وترکیب قوتهای دوست ، تناسب معقول حداقل دو بر یک – درعملیات تعرضی جبهوی – به وجود آورده شده ، قرار محاربوی صادر شده ، منطقه شق مدافعه دشمن تثبیت و استقامت ضربه اصلی تعیین می گردد .
اوپراسیون تعرضی درولسوالی مارجه ولایت هلمند که به نام عملیات ” مشترک ” پیش برده شد، عملیاتی بود که پس از تصمیم اوباما رئیس جمهور ایالات متحده امریکا مبنی بر اعزام 30 هزارسرباز تازه نفس امریکایی ، بزرگترین فعالیت محاربوی مشترک قوای امریکایی با قوت های رزمی انگلیس و نیروهای مسلح افغانستان به شمار می رود. این نکته هم گفتنی است که از نظر نظامیان امریکایی این عملیات بزرگترین اوپراسیون تعرضی است که برای تغییر مسیر جنگ به نفع قوت های دولتی و امریکایی وائتلاف درافغانستان صورت می گیرد.
اما درباره این که ستاد فرماندهی عمومی عملیات ” مشترک ” درباره وضعیت جغرافیایی ، شرایط اقلیمی وسایر عناصر بالا معلومات کافی داشتند ، هیچ شکی وجود ندارد. منتها آنچه مایهء تعجب است ، تناسب قوا یی است که جنرال مک کریستال این جنرال ورزیده وبا تجربه برای پیشبرد این عملیات به وجود آورده بود :
گروپمان نظامی طالبان ( مخالفین ) : 
تعداد پرسونل طالبان نظر به آماری که امریکایی ها دررسانه های بین المللی منتشر کرده اند، از 600 تا 1000 جنگجو تخمین زده شده بود که از این میان100 جنگجوی آن خارجی ها بوده است. طبیعی است که اسلحهء آنان جنگ افزارهای قوت های پیاده بوده است. مؤثرترین و بُرا ترین اسلحه آنان را فرش ماین های ضد پرسونل ووسایط درجوار راه های منتهی به منطقه عملیات و به وجود آوردن کشتزار های گسترده ماین دراطراف منطقه فعالیت محاربوی تشکیل می دهد. همچنان که تجربه نشان داده است، این قوت ها ازراکت های سرشانه یی ، ماشیندار های پیکا و بعضاً ماشیندارهای ثقیل که بالای خود روهای پیک اپ نصب شده اند، استفاده کرده اند. تورنجنرال افضل امان معاون اول ریاست اوپراسیون وزارت دفاع نیز دربرنامهء ” گفتمان ” تلویزیون طلوع، تعداد وترکیب قوت های مخالفین را اندکی بیشتراز یکهزار تن ( 1100جنگجو ) وانمود ساخته است. اما یک تن از فرماندهان طالب به نام قاری فیض الله به رویتر گفته بود که درحدود 200 طالب برای جنگ با امریکایی ها آماده شده اند.
گروپمان دوست :
به گفته جناب تورنجنرال افضل امان رییس بیشین ریاست اوپراسیون ستر درستیز وزارت دفاع ، دراین عملیات 6 کندک از اردو و4 کندک از نیروهای پولیس اشتراک کرده بودند. حالا اگر به حساب یک دلگی 9 نفری تنها افراد ارتش را بشماریم وتعداد افسران بلوک ها و تولی ها را همراه با قرارگاه کندک مدنظر بگیریم ، درهرکندک درحدود 300سرباز می داشته باشیم. پس تعداد افراد اردو که دراین عملیات اشتراک کرده بودند به 1800 تن می رسید. اما درمورد تعداد نفرات امریکایی ها دراین جنگ، آقای سید اسحق گیلانی وکیل مردم درولسی جرگه اظهار نمود : 15000 تن سرباز وافسر دراین عملیات اشتراک کرده بودند. برید جنرال مک کارتر قوماندان ناتو درجنوب افغانستان هم گفته بود که درعملیات نادعلی – مارجه 15 هزار عسکر اشتراک کرده اند که ازآن جمله 7500 عسکرامریکایی درمناطق اطراف مارجه مستقر شده اند. همچنان او گفته بود که عساکر انگلیسی نیزهمزمان با عملیات درمارجه ، فعالیت محاربوی را درنادعلی ادامه می دهند.
بدینترتیب اگر ما حد وسط گروپمان نظامی مخالفین دولت را 800 تن به شمارآوریم وقوت های دوست شامل درعملیات را15000 تن ، دراین صورت تناسب ذیل ازلحاظ پرسونل به وجود می آید: نزده سربازبه مقابل یک جنگجوی طالب. 
یعنی دربرابر یک طالب 19 سرباز تادندان مسلح از قوت های دوست قرار داشت و همین طوراگر تفوق اسلحه ثقیل وقوای هوایی دوست را مد نظربگیریم ، باید با اجرای این اوپراسیون هدف عملیات صد فیصد انجام می یافت و قوای طالب کاملاً نابود می گردید.
تکتیک جنگ :
همان طورکه دررسانه ها باز تاب یافت ، محاصره مارجه توسط نیروهای امریکایی و تصفیه ولسوالی از وجود طالبان توسط سربازان ارتش وپولیس و نیروهای رزمی ریاست عمومی امنیت دولتی انجام می یافت. دراین فعالیت محاربوی درآغاز مانند سایرجنگ های کلاسیک جبهه یی، ضربات آتشی توپچی و هوایی قوای دوست بالای مراکز قومانده و محلات تجمع ، مواضع آتشی ، استحکامات وخطوط مدافعه دشمن آغاز می یافت و همزمان نیروهای ویژهء کوماندوی قوت های بحری امریکا به منظور جلوگیری از فرار دشمن به خطوط عقبی طالبان دیسانت می گردیدند.
اما تکتیک جنگی طالبان را مثل همیشه استفاده وسیع وگسترده از کشتزار های ماین و حمایت وحفاظت پیوسته آتشی از این کشتزار ها، ضربه زدن به دشمن ولی اجتناب از برخورد رویارویی با قوت های برتروفایق دشمن یعنی تکتیک شناخته
شدهء پارتیزانی جنگ وگریز، اجرای کمین ها وغافلگیر ساختن دشمن، ستر واخفای قوت های خودی با استفاده ازلباس محلی و سپر ساختن اهالی ملکی بدین منظور، اجرای عملیات انتحاری و تبلیغات گسترده ء مذهبی برعلیه کافران واشغالگران امریکایی تشکیل می داد.
اجرای عملیات :
اگر یادم نرفته باشد به گمانم به تاریخ 24 دلو 1388 عملیات “مشترک” آغاز گردید و ولسوالی مارجه ونادعلی از زمین وهوا مورد ضربات آتش شدید قرار گرفته وقوت های رزمی افغانستان تعرض خویش را تحت پوشش این ضربات مرگبار آغاز کردند. اگرچه آقای تورنجنرال افضل امان گفته اند که پلان گذاری و قومانده عملیات را وزارت دفاع افغانستان به عهده داشت ولی ازاظهارات فرماندهان امریکایی برمی آید که هم پلانگذاری وهم فرماندهی این اوپراسیون بزرگ را باید آنان انجام داده باشند. وانگهی وزیر دفاع ما ( منظور عبدالرحیم وردک وزیر دفاع پیشین است ) که حتی یک کندک را دراثنای جنگ رهبری نکرده بود و تنها فعالیت عملی اش به مسدود ساختن تنگی ابریشمین برروی قوت های دولتی وکاروان های اکمالاتی خلاصه می شد، هرگزوبا به هیچ صورتی از صورقادربه رهبری و سوق واداره چنین قوت های بزرگی نمی توانست بود.
اما جنگ درواقع ازماه ها پیش آغاز شده بود: تبلیغات وتبلیغات گسترده ازطریق رسانه ها و پخش اوراق تبلیغاتی ازهوا وزمین! حربه یی که گهگاهی به منظور شکستن وضعیف ساختن روحیه وروان دشمن صورت می گیرد ولی همیشه کارآیی لازم را نمی تواند داشته باشد.اما این تبلیغات به باور بسیاری از آگاهان سیاسی – نظامی نه تنها باعث ضعف روحیه دشمن نگردیده بود، بل سبب شده بود تا طالبان ازاقدامات دولت پیش ازوقت مطلع شده و تدابیر لازم را برای دست داشتن موضع ومراکز مهم واستراتیژیک شان اتخاد کنند. مثلاً تخلیه دپیو های اسلحه ومهمات به آن سوی مرز یا در مناطق بی خطر اطراف مارجه ونادعلی، یا تخلیه انبارهای مواد مخدروبرچیدن لابراتوارها ودستگاه های تولید چرس وحشیش وانتقال آن ها به مناطق امن. همچنان پیدا نمودن راه های بی خطر برای عقب نشینی ، در صورت برخورد با نیروهای برتر قوت های افغانی – امریکا.
سید اسحق گیلانی در این زمینه می گوید : یک ماه پیش تبلیغ شد. محرمیت عملیات مد نظر گرفته نشد . معلوم نشد که چقدرلابراتوارهای ساختن هیروئین به دست آمد؟ تلفات مردم ملکی فراوان بود، مردم از خانه های شان بیرون رانده شدند. هزار وپنجصد مهاجر درلشکرگاه رفتند که هیچ خویشاوندی درآن جا نداشتند. برای مهاجرین هیچگونه تدابیری اتخاذ نشده بود. می گفتند 1500 طالب است ، قوت ها 15000 نفر بود. برای هرطالب ده عسکر می رسید ، درحالی که گفته می شود 150 نفر کشته شده ومعلوم هم نیست که راست است یا دروغ ؟ پس طالبان باقیمانده چه شدند؟ مک کریستال گفت تا فشار نباشد مذاکره ومصالحه * صورت نمی گیرد؛ اما ما دیدیم که همزمان با عملیات مارجه درکابل انفجار صورت گرفت ، مردم تلف شدند و بزرگترین ضربه به اقتصاد خانواده ها وارد شد. فکر می کنم باید طرح مصالحه را ملت وپارلمان می فهمیدند، پارلمان باید بالای آن کار می کرد، آن را پخته می ساخت وبعد مذاکره صورت می گرفت. ما ازهیچ طالب تا کنون نشنیده ایم که بگویند ما مصالحه می کنیم.
رازمحمد دلیلی والی پیشین میدان وردگ : اجرای عملیات پیش ازوقت تبلیغ شد. طالبانی که سلاح داشتند به طرف کتواز رفتند؛ ولی به زودی برگشتند، وقتی عملیات ختم شد وآنان برگشتند گروپ های 15 – 20 نفری شان به گروپ های 30 – 40 نفری تبدیل شد یعنی با روحیه قوی تروقوت بیشتر برگشتند. بلی عملیات نتیجه نداشت. عملیات وقتی تاثیر دارد که مردم احساس کنند ، امنیت آورده شده است.
به هرحال عملیات آغاز شد ولی سرعت حرکت قوت ها بسیار بطی بود. سخنگوی وزارت دفاع آقای جنرال ظاهر عظیمی می گفت به علت وجود کشتزارهای ماین با احتیاط حرکت می کنیم ؛ ولی مقاومت سرسختانه دربرابرحرکت قوت ها وجود ندارد. دیری نگذشته بود که ازاثر بمبارد هواپیما های امریکایی به تاریخ 25 فبروری درحدود 35تن از اهالی ملکی شامل زنان واطفال که مارجه را ترک کرده ومی خواستند خود ها را به ولایت همجوار برسانند به طرز بیرحمانه یی کشته وزخمی شدند. این برخورد بی رحمانه وناشیانه سبب شد که مردم بیشترازپیش ازعملکرد دولت شاکی شوند و به آوردن صلح وامنیت توسط این گونه فعالیت های ناسنجیده بی باور گردند. دراین میان نیروهای طالب سرسختانه از مواضع شان به ویژه از کشتزار های ماین دفاع نمودند . نظر به آخرین گزارش ها حتی تا همین دیروز پریروز که ازختم عملیات مدت ها می گذرد ، آتش جنگ میان نیروهای ائتلاف و طالبان سرد نشده است.مثلاً به تاریخ 26 مارچ بود که نیروهای امریکایی هنگام گشت زنی ( گزمه ) مورد تهاجم طالبان قرار گرفتند و6زخمی ازخود به جا گذاردند . سرانجام بعدازگذشت روزان وشبان فراوان عساکر دولتی به بازار ولسوالی رسیدند و پرچم دولتی رابرفرازولسوالی برافراشتند.
دستآورد ها :
تلفات دشمن بنابر گفتهء آقای جنرال افضل امان از 150 تا 200 نفر تخمین زده می شود و تعداد اسیران جنگی طالب 50 تن به شمول یک تعداد قوماندانان طالبان. واین درحالی است که بنا بر گفتهء مقامات امریکایی تعداد کشته های طالب 120 تن بوده است. 
تلفات اردوی ملی به گفتهء آقای جنرال امان : 9 تن شهید و 25 تن زخمی . از تعداد کشته شده ها وزخمی های قوت های امریکایی و انگلیسی آمار دقیقی دردست نیست. دستآورد های دیگراین عملیات از دیدگاه مقامات دولتی افغان، آزاد ساختن ولسوالی مارجه از اشغال طالبان، برافراشتن پرچم دولت اسلامی برفرازآن، تعیین ولسوال جدید ( گفته می شود این شخص چهار سال به نام طالب زندانی بوده و بعد به صورت مرموزی اززندان رها شده است.) وبازگشایی مکتب ها عنوان می شود
نتیجه :
دراوپراسیون تعرضی ” مشترک ” درولسوالی مارجه بنابر اظهارات ودیدگاه های بسیاری از آگاهان سیاسی – نظامی هدف اساسی عملیات که عبارت از نابودی کامل مخالفین مسلح و تارومارساختن گروپمان دشمن درجنوب افغانستان بود و همچنان ازبین بردن لابراتوارهای تولید هروئین، کشف وضبط انبارهای اسلحه ومواد مخدر، پاکسازی کشتزار های ماین و سرانجام فراهم نمودن فضای صلح وامنیت برای مردم ، نه تنها به دست نیامد، بل برخلاف، ناکامی این عملیات موجب آن گردید تا دشمن با تجدید گروپمان بار دیگر واین بار با قوت بیشتر دراین ولسوالی ظاهر شود و به جنگ وگریز همیشه گی با قوای ائتلاف ونیروهای مسلح دولتی ادامه دهد.
بنابراین می توان اذعان کرد که این یک عملیات پرمصرف ، پرازنواقص فراوان به ویژه از لحاظ نظامی و سرانجام یک پروژهء ناکام جنگی تلقی شده می تواند. این نکته را هم باید به این مؤخره افزود که امیدواریم تا درفعالیت محاربویی که جنرال مک کریستال در ولایت قندهار به راه خواهد انداخت ، درس های لازم از اوپراسیون ناکام تعرضی درولسوالی مارجه آموخته باشند تا بیشتر از پیش موجب رنج وآزار مردم بلاکشیدهء آن دیار نگردند. 
پایان
رویکرد
* چنین مواردی درمورد مصالحه ملی زمان حاکمیت ما نیزپیش می آمد ومی توان گفت که این موارد اندک نبودند. مثلاً ازیکسو آتش بس یکجانبه را امرمی دادند واز سوی دیگر دیرکتیف های فعالیت های محاربوی را که می بائیست درگوشه وکنار کشور به منظور نابودی گروپمان های مجاهدین سابق به راه انداخته می شد، امضاء می کردند. باری! بیشتر از این دراین مورد تبصره یی نمی کنم زیرا شنیدن حقیقت تلخ است و باعث رنجش خاطر یاران قدیم می شود. فقط همینقدر می خواهم بگویم که همین چند روز پیش بود که درمحفلی که به خاطر بزرگداشت از ( طرح مصالحه ملی زمان حاکمیت ما ) ازسوی برخی ازهوا خواهان آن به راه انداخته شده بود، “حقیقت” را راه ندادند، زیرا جامهء رسمی ” قومی ” را دربرنداشت و” با زبان ” قبیله ” سخن نمی گفت.