عارف «عرفان»
هشتم مارچ گذرگاه بسوی آزادی زنان؛؛
اهدا:«به زنان ودختران شجاع ورزم آوران ” کوبانی “که طلسم بلند پروازیهای مردسالارانه را بر باد داده وقامت بزرگرترین هیولای تروریستی جهان را درهم شکستند.»
آغاز کلام
—————
برگه های زرین وپرجلال تاریخ حماسه سازبشریت مشحون ازمبارزات آزادی خواهی ،دادخواهی وعدالت پروری بوده که ثمره هاومیراثهای عظیمی را به مثابه” لوکوموتیف “وچرخشگاه جامعه ،نثاربشریت نموده است .بدینسان روزهشتم مارچ که به ارادۀ پرتوان وپیکار های رزمجویانۀ زنان جهان رقم خورد ، به مثابۀ زمین لرزه سیاسی –اجتماعی تکانه های نیرو مندی برای ایجاد بسترمبارزۀ سیا سی –اجتماعی ایجاد وحرکت زنان راعلیه ستم ،بردگی ونابرابری های جامعه سمت وسوبخشید.
با شکل گیری جنبش زنان ،خون تازه دررگ وتاروپودجامعه برای سازندگی وبالندگی به جریان افتید وروح آزادی ودموکراسی درکالبد خشکیده جامعه ودرمیان زنان جهان جا یافت.
هکذا با نضج یابی نهضت زنان، اکثرجوامع با بهره جوی ازین کارزار،پرواز خویش رابا دو “بال ” بسوی افق های رستگاری آغازوراه خویشرا بسوی ترقی وپیشرفت بازکرده وبا کاروان سعادت همپاگردید.
حدود (102) سال قبل ازامروزدرسال ( 1910) روزهشتم مارچ درکنگره سوسیالیست ها در کپنهاگ ،به مثابۀ روزهمبستگی زنان برسکوی تاریخ جنبشهای آزادی خواهانه وحق طلبانه نسل های مبارززمان پا به عرصه جهان گذاشت . روز هشتم مارچ در افغانستان بانام یکی از رزمندگان اصیل وپیشوای جنبش زنان کشور دکتر اناهیتا راتب زاد پیوند عمیق وگسست ناپذیر داشته واو بود که با برافراشتن پرچم آزادی ، روز هشتم مارچ را به رزم آزادگی وجنش بیداری بخش برای زنان کشور مبدل ساخت .
هرگاه عوامل وانگیزه های تاریخی رخداد ظهور بین المللی همبستگی جنبش زنان را مورد کاوش قراردهیم درک مینمایم که غریواصلی این نهضت از اعماق جامعه تحت ستم ، استبداد واستثمار بیرحمانه نظام اجتماعی برخاسته وبرحکم ضرورت زمان طی مراحل معین تکامل تاریخی واجتماعی ساعقه وارهربخشی ازبدنه های جوامع سیاره ما را به خود پیچانیده وامروز به بزرگترین نیروی محرکۀ رزمی واجتماعی مبدل شده است .
راههای طی شده که سر آغاز آن با مبارزات خون آلود زنان کارگرصنایع نساجی نیو یارک درسال 1875پیوند یافت ،تا ایجاد « کمیته ملی زنان برای حق رای » درامریکا تا تشکیل کنگره سوسیالیست ها درکپنهاگ مبنی برتصویب “هشتم مارچ “به مثا به روز”زن”وتا راه اندازی تظاهرات ملیونی درکشورهای سویس،آلمان آسترلیا …وایجاد کنفرانس ها وتا تشکیل اعتصابات وتظاهرات شورانگیز وهیجان انگیز زنان روسیه درهشتم مارچ(1917 ) برای برانگیختن جرقه های رهگشایانۀ مقدمات قدمه های پیروزی انقلاب اکتبر، وتا اقدام یونیسکو در سال (1977) برای نامگذاری روز “هشت مارچ” به نام “روزجهانی زن” نشان میدهد،که تا کنون فاصله های زیادی درمیان این سنگلاخ هاوجا ده های نا هموارطی شده است وهنوزاین سفرباید تا راه های طولانی ونا طی شده وتااوج قلعه های بلند آزادی عدالت ترقی ودموکرا سی درجهان باید ادامه یافته وهمه مان همسفران آن گردیم.
طوریکه پنداشته میشود جنبش زنان نهضت جها نشمول بوده که با بسیاری جنبشهای آزادی بخش ملی وجنبش های طرقیخواهانه مردمان ستمکش جا معه گره خورده و همواره رهای زن وبرابری کامل آن با مرد در سرلوح مبارزات آن قرارگرفته است.
با گشایش روند مبارزات سیاسی واجتماعی بوسیله زنان نیمه یی از پیکر جوامع جهانی که تا آنزمانه ها در جهان بطرزمنفعل بسرمی برد ،با ظهوراین جنبش، قویا به تحرک افتیده وچرخش حرکت تاریخی را بسوی جهان آزاد ودموکراتیک تسریع بخشیده ودر تحولات عظیم وانقلابات سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، صنعتی ، کلتوری وفرهنگی جهان، نقش بسزای انجام دادند.
نتایج تجارب وتحولات سدۀ اخیرگویای روشن وانکار نا پذیر تاسیر پیگیرجهانی وشگرف پیکاررزمجویانه زنان درراه دست یابی به آزادی، برابری اجتماعی، اقتصادی وسیاسی میباشد. پیکاری که بیش از پیش سیمای جهان معا صر ما را دگر گون کرده است وبرای زنان حق انتخاب کردن ، حق انتخاب شدن ، حق کار ،حق تحصیل ،حق فعا لیت های سیاسی واجتماعی ،حق استقلال سیاسی وحق تشکیل خانواده را داده وراه را برای اعاده تساوی کامل حقوق مرد وزن هموارساخته است. این تنها به مدد فعالیت های داد خواهانه خود زنان به درجه اول وپشتیبانی همه جا نبه جنبشهای انقلابی وترقی خواهانه جهان مساعد شده است والبته از این دست آوردها نباید چنین درکی استنباط گردد که زنان این جوامع به حقوق کامل خود دست یازیده اند .
زنان، امروز با بسیاری مشکلات سیاسی ، اجتماعی واقتصادی دست وگریبان هستند. هنوز جلوه های آشکارازتبعیض و ستم جنسی برجامعه مستولی است. هنوزهم ممانعت های آشکار وگاه پنهان سد راه زنان قرار داردکه ازشگوفای توانمندی های آنان در امرساختارنظام اجتمای می کاهد. تمامی این نا بسامانی ها ، ستم واستثمار وازجمله ستم جنسی ریشه در سیستم غیرعا دلانه نظام سیاسی واجتماعی وبیناد های فکری آن دارد که با ملغمه افکارتحجرگرا یانۀ مذهبی و نظام ارتجاعی پدرسالارانه آغشته است. تنها با دگرگون سازی این سیستم وتامین عدالت کامل اجتماعی میتوان تا ریشه اصلی این نا برابری ها را برید وآنطوریکه گفتنی است آنگاه تاریخ واقعی بشروجامعه آغازخواهد شد.
نکته قابل توجه دیگراینکه درست است که زنان بطورعام دربستره اجتماعی همسان درمنگنه افکارتاریک اندیشانه قرون وسطائی وعقب مانده قرار دارند وزیرتیغ تبعیض جنسی قرار گرفته اند و ایشان از این منظرا ز درد مشترک می نالند ودر متلاشی شدن اش زینفع اند اما بخشی وسیع ازهمین جامعۀ زنان یعنی زنان طبقات پائین ولایه های پائین جامعه که اکثر یت جمیعت راهم تشکیل می دهند علاوه بر ستم جنسی ازستم مضاعف رنج می برند که برای بسیاری از زنان مرفه جامعه کاملا نا آشنا است .
در تداوم رقابتهای جهانی میان ابرقدرت های جهان در کشور، زنان افغان متحمل رنج ها ، درد ها ومصایب هولناک وجانگدازی گردیدند.نقش تروریسم جهانی ونیروهای بنیادگروشریروحامیان بین المللی ومنطقوی شان برای پامال نمودن حقوق وحیثیت زنان کشورنهایت اسفناک بوده است.
طی سده های اخیر در افغانستان، مدت زمان دو دهه ای اخیرهرچند طاقت فرسا ترین دوره زندگی برای همه مردمان جامعۀ ما پنداشته شده اماسوگوارانه وزنۀ این کوه های آتش فشان بیش ازهرکسی دیگر برشانه های نا توان زن افغان سنگینی نمودواین زنان افغان بیش ازهر کسی دیگردرتحت شعاع ودیدگاه های افکار تعصب گرانه وارتجاعی، مورد ظلم ,شکنجه وستم قرارداده شدند.
چرخشگاه روز هشتم مارچ زمانی در کشور دایره یی خویش را تکمیل مینماید که سطح رفتار های بر بر منشانه تا آسمانها صعود نموده ونظام فساد سالار سیاسی به صحنه آرایی این منظره دلخراش مبدل گردیده است .
برحکم وجایب ورسالت های تا ریخی نظامی که سازما نگر وسامانه گرآزادی ,عدالت ودموکراسی برای زنان جامعه باشد سوگوارانه خود به یک نیروی بازدارنده درراه این داعیه بزرگ قرارگرفته وبا توجه به برخی تحرکات نمادین درراستای فعالیت زنان درارگان های دولتی,پارلمان ویا مشارکت آنها درحوزه معارف ,هیچگونه تدابیربنیادی درراه حمایت از حقوق حقه زنان وآزادی های مدنی ایشان که برشالوده قوانین بشری استوار وبا پرکتیک زندگی همسازباشد از سوی نهاد های دولتی اتخاذ نشده است.
هنوزآهنگ مهیب ودلخراش واژه های ” تجاوز”و”جنایت “در برابر زنان در جا معه ما هرروز وهرلحظه به سرایش کشا نیده شده وسنگسار وخود سوزی وفروش زنان وخشونت های خانوادگی ،بخش های وسیع ازجامعه ما را تحت پوشش قرارداده و سرنوشت بخشی عظیمی از
زنان کشورمان در دام های تبعیض وستم اجتماعی وبیسوادی وبیعدا لتی گره یافته است،ودرجامعه ظلمت زده افغانستان به مقام وجایگاه زن به حیث “افزار”اجتماعی وودیعۀ آفریده شده برای آسایش مردان نگاه میشود.
زنان کشورهنوزدرمیان دو قانون “اسلام و”حقوق بشر”گیرافتیده ومراحل طولانی اسارت وبردگی خویش را سپری مینمایند ،تا کنون زنان نه موفق به دستیازی به ارزش های قانون اسلام در جامعه گردیده و نه ازقوا نین نا فذه “حقوق بشرسود برده اند واین رانمیتوان با مانورهای سمبولیک وبا وضع نمودن قوانین ولوایح میانتهی مرتفع ساخت والبته چنین رویکرددرگروتغیر بنیادی پایه های نظام سیاسی و تامین عدالت اجتماعی است تا بتوان برچنین زخم ها مرهم گذاشت.
برخلاف صدوردموکراسی غربی و نمای ظاهری ساختارنظام گویادموکراتیک درکشور، هنوززنان کشور درسرنوشت ابهام برانگیزبسربرده وبا حفظ حرکات نمادین ازبسیاری ها حقوق لازم اجتماعی محروم بوده و نقش ایشان در ساختار نظام سیاسی وعرصه های اجتماعی واقتصادی حقوقی ومدنی ناچیزوغیرقابل ملاحظه جلوه مینماید.
علی الرغم وجوهات مشترک ومنافع همسان ،دردمندانه ، انقطاب خطوط سیاسی وایدیولوژیک حال وگذشته درجا معۀروشنفکری ،شدیدأ حریم وکا نون همبستگی زنان کشوررا صدمه زده واین زنجیره ها موانع جدی را برای امرمشترک مبارزه در راه حقوق وخواسته های سیاسی-اجتماعی زنان ایجاد نموده است.
دردمندانه هنوز زنان کشورازفقدان نهاد وارگانی که بطوردادگرانه وداد خواهانه بتواند مبارزات پراگنده وسراسری زنان کشوررا درچهار چوب یک پلاتفرم کلی برنامه ریزی نموده وبا ایجاد جنبش “فمینیسم “آنرا بسوی رهای ,آزادی ودموکراسی سمت وسودهد،رنج برده وبدینسان ،روزنه های آزادی وعدالت درجامعۀسنتی کشور با سایه های ابرهای تیره مستوربوده وگشایش آن با چالش های متعدد هم درداخل حاکمیت وحضورمهره های زن ستیز وهم دربیرون ازآن دروجودنیروهای فند منتالیست وتروریست گرفتارودرین منگنه هنوززنان کشورحتی موفق به انتخاب “حجاب اختیاری “نمیباشند.
جامعه در احوالی مقدم رستاخیز هشتم مارچ را جشن میگیرد که زن افغان کماکان به تمثیلگاه اقتدار نامردان یی مبدل شده که از همه شئونات زندگی ضعیف افتیده وکرسی فرمانروایی خویش را بر کالبد زن استقرار میبخشند.این همه زور آزمایی های جاهلانه از روایت های کژ اندیشانه نیمچه ملا های مایه گرفته که فقط جلوه گاه زنان را به حیث میعاد گاه کاربرد آیه ها واحادیث دینی برگزیده وبر همه جنایات روان جامعه تغافل مینمایند.اینجاست که بخشی اعظم از زنان کشور بیش از پیش در کوره زار تعصب ،خشونت وبیعدالتی بسرمیبرند.
امیدوارم تا “هشتم مارچ” تحرکات قاطع وانگیزه های موثری را درراه تشکل وهمبستگی ملی وبین المملی زنان کشورما بوجود آورده تا ایشان دوش بدوش با نصفی دیگر ازپیکراسیران جامعه یعنی مردان رنجدیده ورسالتمند کشوروخادمین صدیق خلقهای درد دیده میهن مان در راه تاسیس جامعه آزادو دموکراتیک وتامین عدالت اجتماعی وبرابری کامل حقوق مردان وزنان وایجاد جامعه فا رغ از تبعیض وتمایزجنسی ، ملی ،مذهبی ، قومی وگروهی درفش آزادی ودموکراسی را تاسرمنزل مقصود حمل نمایند.
درخشان باد جنبش زنان درافغانستان
افتخار به زنان میهنم که پرچم آزادی را بردوش کشیده اند!!!!
هشتم مارچ گذرگاه بسوی آزادی زنان؛؛
اهدا:«به زنان ودختران شجاع ورزم آوران ” کوبانی “که طلسم بلند پروازیهای مردسالارانه را بر باد داده وقامت بزرگرترین هیولای تروریستی جهان را درهم شکستند.»
آغاز کلام
—————
برگه های زرین وپرجلال تاریخ حماسه سازبشریت مشحون ازمبارزات آزادی خواهی ،دادخواهی وعدالت پروری بوده که ثمره هاومیراثهای عظیمی را به مثابه” لوکوموتیف “وچرخشگاه جامعه ،نثاربشریت نموده است .بدینسان روزهشتم مارچ که به ارادۀ پرتوان وپیکار های رزمجویانۀ زنان جهان رقم خورد ، به مثابۀ زمین لرزه سیاسی –اجتماعی تکانه های نیرو مندی برای ایجاد بسترمبارزۀ سیا سی –اجتماعی ایجاد وحرکت زنان راعلیه ستم ،بردگی ونابرابری های جامعه سمت وسوبخشید.
با شکل گیری جنبش زنان ،خون تازه دررگ وتاروپودجامعه برای سازندگی وبالندگی به جریان افتید وروح آزادی ودموکراسی درکالبد خشکیده جامعه ودرمیان زنان جهان جا یافت.
هکذا با نضج یابی نهضت زنان، اکثرجوامع با بهره جوی ازین کارزار،پرواز خویش رابا دو “بال ” بسوی افق های رستگاری آغازوراه خویشرا بسوی ترقی وپیشرفت بازکرده وبا کاروان سعادت همپاگردید.
حدود (102) سال قبل ازامروزدرسال ( 1910) روزهشتم مارچ درکنگره سوسیالیست ها در کپنهاگ ،به مثابۀ روزهمبستگی زنان برسکوی تاریخ جنبشهای آزادی خواهانه وحق طلبانه نسل های مبارززمان پا به عرصه جهان گذاشت . روز هشتم مارچ در افغانستان بانام یکی از رزمندگان اصیل وپیشوای جنبش زنان کشور دکتر اناهیتا راتب زاد پیوند عمیق وگسست ناپذیر داشته واو بود که با برافراشتن پرچم آزادی ، روز هشتم مارچ را به رزم آزادگی وجنش بیداری بخش برای زنان کشور مبدل ساخت .
هرگاه عوامل وانگیزه های تاریخی رخداد ظهور بین المللی همبستگی جنبش زنان را مورد کاوش قراردهیم درک مینمایم که غریواصلی این نهضت از اعماق جامعه تحت ستم ، استبداد واستثمار بیرحمانه نظام اجتماعی برخاسته وبرحکم ضرورت زمان طی مراحل معین تکامل تاریخی واجتماعی ساعقه وارهربخشی ازبدنه های جوامع سیاره ما را به خود پیچانیده وامروز به بزرگترین نیروی محرکۀ رزمی واجتماعی مبدل شده است .
راههای طی شده که سر آغاز آن با مبارزات خون آلود زنان کارگرصنایع نساجی نیو یارک درسال 1875پیوند یافت ،تا ایجاد « کمیته ملی زنان برای حق رای » درامریکا تا تشکیل کنگره سوسیالیست ها درکپنهاگ مبنی برتصویب “هشتم مارچ “به مثا به روز”زن”وتا راه اندازی تظاهرات ملیونی درکشورهای سویس،آلمان آسترلیا …وایجاد کنفرانس ها وتا تشکیل اعتصابات وتظاهرات شورانگیز وهیجان انگیز زنان روسیه درهشتم مارچ(1917 ) برای برانگیختن جرقه های رهگشایانۀ مقدمات قدمه های پیروزی انقلاب اکتبر، وتا اقدام یونیسکو در سال (1977) برای نامگذاری روز “هشت مارچ” به نام “روزجهانی زن” نشان میدهد،که تا کنون فاصله های زیادی درمیان این سنگلاخ هاوجا ده های نا هموارطی شده است وهنوزاین سفرباید تا راه های طولانی ونا طی شده وتااوج قلعه های بلند آزادی عدالت ترقی ودموکرا سی درجهان باید ادامه یافته وهمه مان همسفران آن گردیم.
طوریکه پنداشته میشود جنبش زنان نهضت جها نشمول بوده که با بسیاری جنبشهای آزادی بخش ملی وجنبش های طرقیخواهانه مردمان ستمکش جا معه گره خورده و همواره رهای زن وبرابری کامل آن با مرد در سرلوح مبارزات آن قرارگرفته است.
با گشایش روند مبارزات سیاسی واجتماعی بوسیله زنان نیمه یی از پیکر جوامع جهانی که تا آنزمانه ها در جهان بطرزمنفعل بسرمی برد ،با ظهوراین جنبش، قویا به تحرک افتیده وچرخش حرکت تاریخی را بسوی جهان آزاد ودموکراتیک تسریع بخشیده ودر تحولات عظیم وانقلابات سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، صنعتی ، کلتوری وفرهنگی جهان، نقش بسزای انجام دادند.
نتایج تجارب وتحولات سدۀ اخیرگویای روشن وانکار نا پذیر تاسیر پیگیرجهانی وشگرف پیکاررزمجویانه زنان درراه دست یابی به آزادی، برابری اجتماعی، اقتصادی وسیاسی میباشد. پیکاری که بیش از پیش سیمای جهان معا صر ما را دگر گون کرده است وبرای زنان حق انتخاب کردن ، حق انتخاب شدن ، حق کار ،حق تحصیل ،حق فعا لیت های سیاسی واجتماعی ،حق استقلال سیاسی وحق تشکیل خانواده را داده وراه را برای اعاده تساوی کامل حقوق مرد وزن هموارساخته است. این تنها به مدد فعالیت های داد خواهانه خود زنان به درجه اول وپشتیبانی همه جا نبه جنبشهای انقلابی وترقی خواهانه جهان مساعد شده است والبته از این دست آوردها نباید چنین درکی استنباط گردد که زنان این جوامع به حقوق کامل خود دست یازیده اند .
زنان، امروز با بسیاری مشکلات سیاسی ، اجتماعی واقتصادی دست وگریبان هستند. هنوز جلوه های آشکارازتبعیض و ستم جنسی برجامعه مستولی است. هنوزهم ممانعت های آشکار وگاه پنهان سد راه زنان قرار داردکه ازشگوفای توانمندی های آنان در امرساختارنظام اجتمای می کاهد. تمامی این نا بسامانی ها ، ستم واستثمار وازجمله ستم جنسی ریشه در سیستم غیرعا دلانه نظام سیاسی واجتماعی وبیناد های فکری آن دارد که با ملغمه افکارتحجرگرا یانۀ مذهبی و نظام ارتجاعی پدرسالارانه آغشته است. تنها با دگرگون سازی این سیستم وتامین عدالت کامل اجتماعی میتوان تا ریشه اصلی این نا برابری ها را برید وآنطوریکه گفتنی است آنگاه تاریخ واقعی بشروجامعه آغازخواهد شد.
نکته قابل توجه دیگراینکه درست است که زنان بطورعام دربستره اجتماعی همسان درمنگنه افکارتاریک اندیشانه قرون وسطائی وعقب مانده قرار دارند وزیرتیغ تبعیض جنسی قرار گرفته اند و ایشان از این منظرا ز درد مشترک می نالند ودر متلاشی شدن اش زینفع اند اما بخشی وسیع ازهمین جامعۀ زنان یعنی زنان طبقات پائین ولایه های پائین جامعه که اکثر یت جمیعت راهم تشکیل می دهند علاوه بر ستم جنسی ازستم مضاعف رنج می برند که برای بسیاری از زنان مرفه جامعه کاملا نا آشنا است .
در تداوم رقابتهای جهانی میان ابرقدرت های جهان در کشور، زنان افغان متحمل رنج ها ، درد ها ومصایب هولناک وجانگدازی گردیدند.نقش تروریسم جهانی ونیروهای بنیادگروشریروحامیان بین المللی ومنطقوی شان برای پامال نمودن حقوق وحیثیت زنان کشورنهایت اسفناک بوده است.
طی سده های اخیر در افغانستان، مدت زمان دو دهه ای اخیرهرچند طاقت فرسا ترین دوره زندگی برای همه مردمان جامعۀ ما پنداشته شده اماسوگوارانه وزنۀ این کوه های آتش فشان بیش ازهرکسی دیگر برشانه های نا توان زن افغان سنگینی نمودواین زنان افغان بیش ازهر کسی دیگردرتحت شعاع ودیدگاه های افکار تعصب گرانه وارتجاعی، مورد ظلم ,شکنجه وستم قرارداده شدند.
چرخشگاه روز هشتم مارچ زمانی در کشور دایره یی خویش را تکمیل مینماید که سطح رفتار های بر بر منشانه تا آسمانها صعود نموده ونظام فساد سالار سیاسی به صحنه آرایی این منظره دلخراش مبدل گردیده است .
برحکم وجایب ورسالت های تا ریخی نظامی که سازما نگر وسامانه گرآزادی ,عدالت ودموکراسی برای زنان جامعه باشد سوگوارانه خود به یک نیروی بازدارنده درراه این داعیه بزرگ قرارگرفته وبا توجه به برخی تحرکات نمادین درراستای فعالیت زنان درارگان های دولتی,پارلمان ویا مشارکت آنها درحوزه معارف ,هیچگونه تدابیربنیادی درراه حمایت از حقوق حقه زنان وآزادی های مدنی ایشان که برشالوده قوانین بشری استوار وبا پرکتیک زندگی همسازباشد از سوی نهاد های دولتی اتخاذ نشده است.
هنوزآهنگ مهیب ودلخراش واژه های ” تجاوز”و”جنایت “در برابر زنان در جا معه ما هرروز وهرلحظه به سرایش کشا نیده شده وسنگسار وخود سوزی وفروش زنان وخشونت های خانوادگی ،بخش های وسیع ازجامعه ما را تحت پوشش قرارداده و سرنوشت بخشی عظیمی از
زنان کشورمان در دام های تبعیض وستم اجتماعی وبیسوادی وبیعدا لتی گره یافته است،ودرجامعه ظلمت زده افغانستان به مقام وجایگاه زن به حیث “افزار”اجتماعی وودیعۀ آفریده شده برای آسایش مردان نگاه میشود.
زنان کشورهنوزدرمیان دو قانون “اسلام و”حقوق بشر”گیرافتیده ومراحل طولانی اسارت وبردگی خویش را سپری مینمایند ،تا کنون زنان نه موفق به دستیازی به ارزش های قانون اسلام در جامعه گردیده و نه ازقوا نین نا فذه “حقوق بشرسود برده اند واین رانمیتوان با مانورهای سمبولیک وبا وضع نمودن قوانین ولوایح میانتهی مرتفع ساخت والبته چنین رویکرددرگروتغیر بنیادی پایه های نظام سیاسی و تامین عدالت اجتماعی است تا بتوان برچنین زخم ها مرهم گذاشت.
برخلاف صدوردموکراسی غربی و نمای ظاهری ساختارنظام گویادموکراتیک درکشور، هنوززنان کشور درسرنوشت ابهام برانگیزبسربرده وبا حفظ حرکات نمادین ازبسیاری ها حقوق لازم اجتماعی محروم بوده و نقش ایشان در ساختار نظام سیاسی وعرصه های اجتماعی واقتصادی حقوقی ومدنی ناچیزوغیرقابل ملاحظه جلوه مینماید.
علی الرغم وجوهات مشترک ومنافع همسان ،دردمندانه ، انقطاب خطوط سیاسی وایدیولوژیک حال وگذشته درجا معۀروشنفکری ،شدیدأ حریم وکا نون همبستگی زنان کشوررا صدمه زده واین زنجیره ها موانع جدی را برای امرمشترک مبارزه در راه حقوق وخواسته های سیاسی-اجتماعی زنان ایجاد نموده است.
دردمندانه هنوز زنان کشورازفقدان نهاد وارگانی که بطوردادگرانه وداد خواهانه بتواند مبارزات پراگنده وسراسری زنان کشوررا درچهار چوب یک پلاتفرم کلی برنامه ریزی نموده وبا ایجاد جنبش “فمینیسم “آنرا بسوی رهای ,آزادی ودموکراسی سمت وسودهد،رنج برده وبدینسان ،روزنه های آزادی وعدالت درجامعۀسنتی کشور با سایه های ابرهای تیره مستوربوده وگشایش آن با چالش های متعدد هم درداخل حاکمیت وحضورمهره های زن ستیز وهم دربیرون ازآن دروجودنیروهای فند منتالیست وتروریست گرفتارودرین منگنه هنوززنان کشورحتی موفق به انتخاب “حجاب اختیاری “نمیباشند.
جامعه در احوالی مقدم رستاخیز هشتم مارچ را جشن میگیرد که زن افغان کماکان به تمثیلگاه اقتدار نامردان یی مبدل شده که از همه شئونات زندگی ضعیف افتیده وکرسی فرمانروایی خویش را بر کالبد زن استقرار میبخشند.این همه زور آزمایی های جاهلانه از روایت های کژ اندیشانه نیمچه ملا های مایه گرفته که فقط جلوه گاه زنان را به حیث میعاد گاه کاربرد آیه ها واحادیث دینی برگزیده وبر همه جنایات روان جامعه تغافل مینمایند.اینجاست که بخشی اعظم از زنان کشور بیش از پیش در کوره زار تعصب ،خشونت وبیعدالتی بسرمیبرند.
امیدوارم تا “هشتم مارچ” تحرکات قاطع وانگیزه های موثری را درراه تشکل وهمبستگی ملی وبین المملی زنان کشورما بوجود آورده تا ایشان دوش بدوش با نصفی دیگر ازپیکراسیران جامعه یعنی مردان رنجدیده ورسالتمند کشوروخادمین صدیق خلقهای درد دیده میهن مان در راه تاسیس جامعه آزادو دموکراتیک وتامین عدالت اجتماعی وبرابری کامل حقوق مردان وزنان وایجاد جامعه فا رغ از تبعیض وتمایزجنسی ، ملی ،مذهبی ، قومی وگروهی درفش آزادی ودموکراسی را تاسرمنزل مقصود حمل نمایند.
درخشان باد جنبش زنان درافغانستان
افتخار به زنان میهنم که پرچم آزادی را بردوش کشیده اند!!!!