یادواره یی ازسه حوت1358خورشیدی!

 

سید حسن رشاد

یادواره یی ازسه حوت1358خورشیدی

فرزندم! رفیق کارمل میگوید

اگر ازدهن تفنگ گارد به سوی مردم دود برامد بدانیدکه طرف شما مظاهره چی ها

نه که من هستم 

خاطره یی ازسه حوت1358خورشیدی!یادی ازیک رهبرمردمی وچندعیارفریب خورده

این یادواره امشب پس ازشنیدن اخبار8 شب تلویزون ملی کشوردرذهنم زنده شد

شب 2/3حوت1358خورشیدی برخی بادهل وسرناوکست هایی ازپیش پرشده در بازار قصه خوانی پیشاورباغوغا وصدای بلند،بربامهای خانه هایشان جستند.فردایش

باگروه هاودسته های چند نفری وبیرقهای سفیددر شهر هیاهو برپا کردند.باز هم عطش شان فروکش نکرده که هنوز هم 35 سال بعد رسانهای اجیرزیرنظرعمال پاکستانی،ایرانی،عربی ودیگران،بانشریات شان ذهن مردم رامصروف نگه داشته وبدین گونه میخواهند جنایتهای شانرا توجیه اسلامی ووطنی نمایند

در همین روز من قوماندان کندک دوم گاردملی بودم ومسوولیت تامین امنیت دروازه های شرقی گارد،بانک ملی،مرکز عمومی تیلفون،وقسمن فروشگاه بزرگ افغان راداشتم.که این کندک تحت قومانده رفیق عزیز حساس قوماندان ان روزه گارد به پیکارو دفع غوغا

بافداکاری ادامه داد. سرصبح بود.غایله انجا اغاز شد.وزمانی شد که اشوبگران ازکمربند های ایجاد شده پولیس گذشتند.سرکردگی انهاراچند تااز اشنایانم که ازشمارکاکه های کابل به حساب میرفتند به عهده داشتند زنده یاد محمد علی شناور،پهلوان چکری،وبرادرش ویس الدین،شرف کور وچند تای دیگر در پیشاپیش مظاهره بودند.انها ازگذشته های دور،اشنایان وهمشهری های من بودند

با اعتراض کننده هادر برابر چهار راهی پشتونستان روبرو شدیم.فاصله ی میان ماچیزی کمتر ازیک متر بود.فرصت تصادم گرم وخونین راجرقه ولحظه یی بیش نبود

سرکردگان وقتی مرا دیدند.یکی به دیگری گفتند

حالی ازروی ای چگونه بگذریم؟

من گفتم:بیادر ها این اخرین نقطه خط ومرز شماست.پس از مکث کوتا، ناگزیر باهم

به گفت وگو پرداختیم .خنده هاوشو خیهاردوبدل شد وساعتی بعدبدون اینکه به اصطلاح بینی کسی خون شود،بدون یک فیرتفنگ،انها متلاشی شدند،صحنه رابامیل خود ترک گفتند

روزنامه نگاران غرب در ان روز پیدا وناپیدا برخورد راازخدا میخواستند تانای شان به اسمانها بلند شود.انها مترصدوضع درهرگوشه وکنار ان منطقه (محور اصلی اشوب)

دوروبر گارد ریاست جمهوری ومحل اقامت رفیق زنده یاد ببرک کارمل بودند

راستی پیش ازاینکه مظاهره چیان ازپیش روی مسجد پل خشتی به سمت ما درحرکت شوند من برای گرفتن هدایت وتشریح وضع جدیدواگر مانعی نداشته باشد

چند فیر هوایی برای ترساندن مظاهره چیان برفیق حساس زنگ زدم .از ان سو دوکتور اناهیتا راتبزاد جواب داد.من وضع جدید وبحرانی رابرایش حکایت کردم.گفتند

رفیق کارمل همینجاست اجازه دهید ازاو دستور بخواهیم.لحظه ی بعد پاسخ زنده یاد راتبزاد چنین بود

فرزندم! رفیق کارمل میگوید

اگر ازدهن تفنگ گارد به سوی مردم دود برامد بدانیدکه طرف شما مظاهره چی ها

نه که من هستم .اب سردبرخون جوشان وعصیانگر مافرو افتاد.نتیجه همان شدکه من در بالاه بیان کردم .بنا به دستور رفیق کار مل ما حتی یک فیر هوایی نکردیم

او همیش مردمش را دوست داشت

23.02.2015

عکس از آرشیف فتوژورنالیست نامورکشور شیرشاه ابوی