زندگینامه احمدعلی کهزاد
احمدعلی کهزاد فرزند ميرزا محمدعلی، در ٨ ثور (اردیبهشت ماه) سال ۱٢٨٧ خورشيدی (٢٨ اپريل ۱۹۰۷ م) در شهر کابل در يک خانوادۀ روشنفکر زاده شد. او از مردم چنداول کابل بود آموزش دورهٔ کودکی را از مكتب خانه سيد عبدالحميد آغا شروع کرد.] و دورهٔ دبيرستان را در مکتب استقلال (در سال ۱۳۰٨) به پايان رسانيد.[]
پوهاند (پروفسور) مير حسينشاه در مورد دورهٔ تحصيلات احمدعلی کهزاد مینويسد:
- “احمدعلی كهزاد چنان كه بعدها از آثار او آشکار میشود، بطور حتم زبان عربی را در مدارس تعليم ديده و از ادبيات آن زبان بهرهی فراوان برده بود . . .
احمدعلی قسمتی از آموزش ابتدايیاش را در مکتب خافیها و پس از آن در مکتب اتحاد گذرانيد و سپس يكی دو سال دورهی متوسطه را در مکتب حبيبيه و جبلسراج درس خواند. اما مهمترين دورهی تحصيل وی در دورهی عالی (اعدادی) در ليسه استقلال بود.”
آقای کهزاد، کار در دارالتحریر (دبیرخانه) شاهی را (در سال ۱۳۱۰ خورشيدی) آغاز کرد و از آن پــس (در ســال ۱۳۱٢ خورشيدی)، به عنوان سکرتر به ســفارت افغانســتان در ایتالیا اعزام شــد.] استاد مير حسين شاه در دربارهٔ آغاز به کار او مینويسد:
- “احمدعلی، در مکتب استقلال، با استادان فرانسوی و زبان فرانسه آشنا شد و اين زبان را به خوبی آموخت و از ادب آن بهرهی فراوان برد و بنا بر همين تسلط وی در زبان و ادبيات فرانسه بود كه بعد از فراغت از تحصيل، توجه دربار به سوی او جلب شد و در دارالتحرير شاهی، شغل مترجمی به او واگذار شد. علاوه بر اين، خصلتهای پسنديدهای او، علت ديگر اين انتخاب بود. او در طول تحصيل از مكتب ابتدايی تا ليسه شاگرد ممتاز بود. زبان فرانسه را روان صحبت میكرد و به خوبی مینوشت. با زبان انگليسی نيز آشنايی داشت. حسن خلق، برخورد نيكو و آداب درباری را خانواده به او آموخته بود. شغل اداری در دربار، از طرفی او را با رجال سياسی داخلی و خارجی معاشر ساخت و به بصيرت او به آداب و فرهنگ غربی و سياست بين المللی افزود و از سوی ديگر، دربار را به استعداد فراوان و كم نظير او در درك مسايل علمی و فرهنگی و سياسی بيشتر متوجه ساخت. از همين جهت، پس از دو سال، او را برای انجام وظايف سياسی در خارج از كشور مناسب دانستند و به وظيفه سكرتری سفارت كبرای افغانستان در ايتاليا به رم فرستادند.”
کهزاد در دوران اقامتش در ايتاليا، زبان ايتاليايی و مبانی دانش باستانشناسی را فراگرفت که در فعاليت بعدی خود از آن فراوان بهره جست. از طرفی هم، آثار بزرگ باستانی ايتاليا تاثير عميق بر وی نهاد و او را بسوی مطالعه و تحقيق در مسايل تاريخ باستانی کشانيد.
استاد مير حسين شاه مینويسد:
- “سفارت افغانستان در ايتاليا، در دورهی نه ماه امارت حبيبالله كلكانی، سخت صدمه ديده بود و به بازسازی جدی نياز داشت و كهزاد به انجام اين كار همت گماشت. از زبان خودش شنيدم كه سفارت، از دفتر تا بنا، از ته بازسازی شد و به صورت يكی از معتبرترين سفارت خانههای افغانستان در جهان درآمد. سكرتر سفارت، در اين وقت، سخنگوی سفير بود. باری، استاد کهزاد همراه با سفير، موسولينی (۱٨٨۳-۱٩٤۵ ميلادی / ۱٢۶٢-۱۳٢٤ خورشيدی)، صدراعظم و رهبر حزب فاشيست ايتاليا را ملاقات کرد و به قول خودش او را مرد بسيار باهوش و جدی يافته بود.”
با آغاز جنگ جهانی دوم، مسئله اقامت شاه امانالله در کشور ايتاليا، سبب سردی روابط افغانستان و ايتاليا شد. از اين رو، اعضای سفارت افغانستان، بشمول کهزاد خاک آن کشور را ترک کردند و کهزاد تصميم گرفت تا از طريق ايران (بصورت زمينی) عازم وطن شود و هم دلچسبی داشت تا کتابهای مورد ضرورت و علاقهاش را از تهران خريداری کند.[۱۰]
در اين زمان، برادر شاه امانالله، سردار عنايتالله خان در تهران اقامت داشت. به اين دليل، بر کهزاد اتهام بستند که او رابطهای بين شاه امانالله و برادرش برقرار کرده است. بنابراين، به مجردی که از سرحد ايران وارد افغانستان شد، او را بازداشت کردند و وی مدت يکسال را بدون پرسش و جو در زندان سپری کرد.
اما آنچه آقای مير حسينشاه درباره پايان کار استاد کهزاد در سفارت مینويسد، روايت ديگر است:
- چنين به نظر میرسد که “سفير نتوانست لياقت، استعداد و كفايت اداری سكرتر را تحمل كند و دورشدن او را از سفارت بر ابقا و ادامهی وظيفه او ترجيح داد. علت آن كاملاً شخصی بود و عودت به توصيه شخص سفير از راه ايران صورت گرفت و بالاخره آن خود دليل جرم شد. به مجرد ورود به سرحد اسلام قلعه، زير نظر بود و چون به گمرك رسيد مستقيما به زندان تحويل داده شد. پس از گذراندن يك سال در زندان آزاد گرديد. همچنان كه غالب آثار معتبر علمی و تاريخی در زندانها نوشته شــده اســت او نيز فرصــت را مغتنم شــمرده و به تاليف كتاب “تاريخ افغانستان قبل از اسلام” پرداخــت.”
و باری هم محمداسحاق ابراهيمی نوشت:
- “از اقامت کهزاد در ايتاليا مدتی نگذشت که در اثر بدگمانی مقامات بالايی سفارت، مناسباتش با سفير وقت بهم خورد و مجبور شد دوباره به وطن برگردد. اما چون جنگ جهانی دوم آغاز شده بود و راه دريای مديترانه نسبت بمباران کشتیها خالی از خطر نبود، لذا از راه زمينی وارد ايران شد. اما از آنجا که نيت ناپاک سفير بدرقه راهش بود، با ارسال تلگرامی به کابل نوشت که احمدعلی خان ترک تابعت کرده و به ايران رفته است که به اين دليل، حکومت وقت افغانستان به سفارت افغانستان در ايران هدايت داده بود تا با ورود احمدعلی خان او را تحت الحفظ به افغانستان تسليم دهند، که چنان هم شد و در نتيجه استاد را از هرات راساً به توقيف خانۀ کابل فرستادند و او يازده ماه حبس را سپری کرد.”[يادنامۀ کهزاد، صص ۳ و ٤]
اما عليرغم آن که در اين روايت، اسم و رسم سفير و دليل خصومت شخصی او با استاد کهزاد شفاف نيست، مورد تأييد دکتر فريار کهزاد نيز است. او دليل خصومت سفير با آقای کهزاد را تعصبات قومی و مذهبی میخواند.
به هر حال، کهزاد پس از رهايی از زندان، از وزارت خارجه نيز برکنار شد. اما پس از آن، در انجمن ادبی کابل به کار پژوهش تاريخ اشتغال ورزيده و سپس به سمت سرپرست ریاست موزیم (موزه) کابل، رئیس انجمن تاریخ، مدیر مسئول مجله آریانا و مشاور در وزارت معارف این کشور نيز خدمت کرده است. به گفتۀ دکتر فريار کهزاد: “استاد کهزاد از سال ۱۳۱۰ عضو انجمن ادبی کابل بود و از جمله اعضای مؤسس آن انجمن نیز بشمار میرود.” پس از آن، “علاوه بر امور باستانشناسی و سرپرستی موزه کابل، عهدهدار مقام رياست انجمن تاريخ افغانستان نيز بود که به اثر پیشنهاد خودش در سال ۱۳٢۱ ایجاد شده بود. او مدت تقريباً بـيست سال (تا سال ۱۳٤۰)، اين وظيفه سترگ ملی را با علاقهمندی فراوان به پـيش برد.”
احمدعلی کهزاد نخستين عضو هيأت باستانشناسی افغان نيز بود که با هيأتهای باستانشناسی فرانسوی و ايتاليايی در حفاريهای باستانشناسی افغانستان شرکت فعال داشت. دکتر فريار کهزاد در اين زمينه مینويسد:
- “احمد علـی کهزاد عضو مهم هيأت باستانشناسی افغانی گرديد و با هيأت باستانشناسی فرانسه (.D.A.F.A) بويژه “موسيو هاکن” (J. Hackin) و “پروفسور شلومبرژه” (Prof. D. Schlumberger) در حفريات ساحههای باستانی شرکت کرد. پس از آن که ايتاليايیها به [باستانشناسی] افغانستان علاقهمند شدند و مؤسسۀ نو بنياد “مطالعات شرقشناسی ايتاليا” (IsMEO) با دعوت کهزاد به رُم، موافقتنامه همکاریهای باستانشناسی [ميان دو کشور] را به امضأ رسانيد. ديری نگذشت که پروفسور “توچی” (Prof. Giuseppe Tucci) رئيس مؤسسۀ نامبرده از ايتاليا به کابل آمد و بعد از مطالعات مقدماتی باستانشناسی در افغانستان، کار خود را در “تپه سردار غزنه” آغاز کرد.”
و نيز پوهاند مير حسينشاه میافزايد:
- “پادشاه [افغانستان، محمدظاهرشاه] و دو بنی عم وی سردار محمدداود [و سردار محمدنعيم] به آموختههای وسيع اين دانشمند در تاريخ افغانستان و كاوشهای باستانشناسی او ارج میگذاشتند و در صورت ضرورت ماخذ مورد نياز را از او جويا میشدند. چنان كه يك روز قبل از قيام جمهوريت، سردار محمدداود، از او كتابی خواسته و استاد خود آن را نزدش برده بود. [آقای استاد کهزاد] میگفت: “هر وقت نزد او میرفتم با چای و شيرينی از من پذيرايی میكرد. آن روز هم چنين کرد. وقت برون رفتن، گفتم، بعد از آن كه كتاب را تمام كرديد خودم برای اعاده آن بيايم يا میفرستيد. با تبسم گفت: میفرستم.” پادشاه و سردار محمدنعيم نيز هر وقت او را میديدند، از كاوشها و يافتههای تازهی باستانشناسی میپرسيدند.”
افزون بر اين، استاد کهزاد، عضو انجمن دايرةالمعارف آريانا و نيز انجمنهای متعدد علمی بينالمللی بود كه از آن ميان میتوان از انجمن جغرافيايی واشنگتن، انجمن شاهی بنگال، انجمن آسيايی فرانسوی شرق اقصی و انجمن روزنامهنگاران فرانسه نام برد. او با برخی از موسسات بينالمللی چون کميسيون يونسکو در افغانستان، موسسه مطالعات اسلامی روم وغيره همکاری داشت و باری هم دانشگاه سوربن پاريس وی را به عنوان استاد بررسی رسالهٔ يکی از کانديدهای درجه دکترا که راجع به افغانستان تحقيق میکرد، برگزيد. البته اين انتخاب پس از آن صورت پذيرفت که از سوی دولت فرانسه به دريافت نشان شواليه نايل آمد.
شخصیت علمی احمدعلی کهزاد، با پنجاه سال کارهای علمی و تحقیقاتی و نگارش کتابها و آثار بیشمار وی در زبانهای فارسی، پشتو، انگلیسی، فرانسوی و ایتالیای نزد مردم افغانستان و جهان به حدی با اهمیت و با ارزش است، که او را از جمله دانشمندان طراز اول تاریخنگاری و باستانشناسی معاصر افغانستان شناختهاند]؛ زيرا او بود که برای نخستينبار در نوشتن تاريخ افغانستان از اساسات و معيارهای علمی کار گرفت.
به گفتۀ دکتر فريار کهزاد، از استاد احمدعلی کهزاد با جمع دیگری از روشــنفکران چون قدیر ترهکی، غلام مجمد غبار، سرور جویا، نعیمی، فرقهمشــر فتحمحمدخان، دکتر فاروق اعتمادی وغیره به عنوان بنیانگزارانحزب وطن نام برده شــده اســت. اما محمد اصف اهنگ، که یکی از فعالان برجسته “جعیت وطن” است، در رسالۀ با فرنام “پاسخ به اتهامات نبی عظیمی“، کهزاد را عضو اين حزب معرفی میکند. او مینويسد:
- “میر غلاممحمد غبار، میر محمدصدیق فرهنگ، ســرور جویا، میر فتحمحمد فرقهمشر، براتعلی تاج، عبدالحی عزیز، و نورالحق هیرمند به عنوان هیأت بنیانگزار “جعیت وطن“، عریضــهای به منظـور تشــکیل اين جمعيت نگاشته و توســط احمدعلی کهزاد، مورخ بزرگ کشــور که خود نيز عضــویت جعیت وطن را داشــت، حضــور ظاهرشاه پادشــاه افغانســتان تقدیم کردند و از آن پس، “جعیت وطن” به فعالیت و مبارزه سیاسی خود آغاز کرد.
استاد کهزاد در لویه جرگه سال ۱۳۴۳ ش. از جمله کسانی بود که در تغییر رژیم مطلقه شاهی به رژیم شاهی مشروطه نقش داشت.
دولت دمکراتيک خلق افغانستان بارها بیهوده کوشید تا احمدعلی کهزاد را به عنوان نخستين آکادمیسین افغانستان تعیین کند؛ اما استاد هرگز آن را نپذیرفت. در ضمن، آن دولت، بدون اجازه کهزاد اسمش را در ليست “جبهه پدر وطن” و “شورای نویسندگان” ثبت کرد که او بیحد از اين عمل ناراضی بود.[دست نوشتههای فريار کهزاد]
سرانجام، این پژوهشگر افغان، در روز پنجشنبه سوم قوس (آذرماه) سال ۱۳۶۲ خورشیدی درگذشت و در جوار “زيارت شاه دو شمشيره” به خاک سپرده شد.
استاد احمدعلی کهزاد از زبان ديگران
حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان، در پیام خود به مناسبت بزرگداشت صدمین سال تولد او، از کارنامههای علمی کهزاد ستایش کرد و او را بنیانگذار تاریخنویسی جدید در افغانستان خواند.
لودويگ آدميک (Ludwig Ademec)، احمدعلـی کهزاد را در کتاب “کی کيست در افغانستان” (Who’s Who in Afghanistan – رجال مهم افغانستان) به عنوان يک شخصيت ملـیگرا معرفی میکند.[]
پروفسور دکتر عبدالاحمد جاويد در پيشگفتار کتاب “کهزاد و پژوهشهای او” اثر محقق حسين نايل در مورد استاد کهزاد میگويد:
- “. . . کهزاد نخستين دانشمندی است که نقاب از چهره تاريخ کهنسال کشور خاصه عهود پيش از اسلام برداشته و با تاليف آثاری در ين زمينه بر آن جلا و جلوه ويژه و تازه داده است. بحق میتوان گفت که استاد کهزاد تمام عمر شريف و هم نبيل خود را در راه اعتلای تاريخ وطن وقف کرده و بيش از سنين عمر خود رسالههای علمی و مقالات تحقيقی نگاشته و بجا گذاشته است. تلاشهای پیگير و ارزنده اين محقق نامدار در راه علم و فرهنگ، احيای مفاخر ملی و ماثر ميهنی و روشن ساختن زوايای گذشتههای دور آريانای کهن و خراسان دوره اسلامی، نام او را در صفحات زرين تاريخ و ادب ما ابدی و جاودان ساخته است.”[]
استاد حسين نايل غزنوی که زحمت زيادی کشيده و اثری تحت عنوان “کهزاد و پژوهشهای او” برشته تحرير در آورده است، در مورد استاد کهزاد چنين مینگارد:
- “کهزاد در مدت نزديک به چهل و پنج سال (۱۳۱۰-۱۳۵۵) از سر برآوردگان پژوهش و تحقيق در زمينههای ديرينشناسی، تاريخ، جغرافيه تاريخی، و شناخت چهرههای معروف علم و ادب و سياست و جز اينها به شمار میرفت . . .”[]
● کتابها و رسالهها:
- ۱- مسکوکات اقفانستان
٢- تاریخ افغانستان، جلد اول و دوم
۳- بالاحصار کابل و پیش آمدهای تاریخی جلد اول و دوم
٤- رجال و رویدادهای تاریخی
۵- در زوایای تاریخ معاصر افغانستان
۶- افغانستان در پرتو تاریخ، جلد اول، دوم و سوم
٧- لشکرگاه
٨- فروغ فرهنگ
٩- بگرام
۱۰- آریانا
۱۱- تاریخ ادبیات افغانستان
۱٢- افغانستان در شاهنامه
۱۳- غرغشت یا گرشاسب
۱۵- افغانستان چهار راه تمدن و تهذیب (چاپ ناشده)
۱۶- مسکوکات قدیم افغانستان
۱٧- مسکوکات افغانستان در عصر اسلام
۱٨- شاهنامهها و مقایسه میان بعضی پهلوانان آن و اوستا
۱٩- رایان کابلی
٢۰- کنیشکا
٢۱- روابط فرهنگی افغانستان و هند
٢٢- سپرلو
٢۳- درفش ملی جمهوری
٢٤- رهنمای بامیان
٢۵- تایان (چاپ ناشده)
٢۶- گلدستۀ عشق
٢٧- عرف و عادات افغانها
٢٨- رتبیل شاهان
٢٩- کوشانیهای خورد یا کیداریها
۳۰- امپراتوری کوشان شاهان
۳۱- ممدوحین شاهنامه یا شاهان اولیه آریانا
۳٢- مدنیت اوستايی
۳۳- مدنیت ویدی
۳٤- موزۀ کابل
۳۵- شاه بهار
۳۶- کابل
۳٧- تاریخ برای صنف هفتم
۳٨- از چنگیزتا تیمور
۳٩- منظرۀ افغانستان
٤۰- سرخ کوتل
٤۱- زمان شاه و فعالیت دستگاه استعمار
٤٢- د افغانستان پخوانی تاریخ
٤۳- افغانستان قبل از اسلام (چاپ ناشده- نوشته در محبس)
٤٤- روئین تن و تهمتن در جنگ در وادی هیرمند (نشر نشده)
٤۵- سربن، تهمتن و پشوتن (نشر نشده)
● سفرنامهها:
- ٤۶- گزارش سفر هیئت کاروان زرد در ۱۳۱۰
٤٧- ٢٨۰۰ مایل . . .
٤٨- در امتداد کوه بابا و هری رود
٤٩- از سروبی تا اسمار
۵۰- از گلبهار تا سروبی
● درامهها (نمايشنامهها):
- ۵۱- مردان پاروپامیزاد
۵٢- اسکندر در آریانا (بزبان فرانسوی)
۵۳- اسلام . . .
● آثار به زبانهای خارجی:
-
۵٤- Men and Events
۵۵- In the Highlight of Modern History of Afghanistan
۵۶- Guide to Kabul with Nancy Dupree
۵٧- Alexander au Afghanistan
۵٨- Afghanistan Custom ٧ Culture (In Italian)
● ترجمهها:
- ۵٩- بابر
۶۰- هنر قدیم افغانستان
۶۱- بامیان
۶٢- اسکندر در آریانا
۶۳- صنعت بودائی باختر
۶٤- یونانیها در آریانا (چاپ ناشده)
افزون بر اين، استاد کهزاد صدها مقاله بزبان دری و زبانهای خارجی در عرصه تاریخ، ادب، فرهنگ و باستانشناسی در دايرةالمعارف آريانا و مجلههای کابل، آريانا، افغانستان و ژوندون و همچنين در روزنامههای اصلاح و انيس به نشر رسانيده است.
نمونه شعر او
ای ســــــرزميــــن باســـــتـان
مـهــــــــد فــــــــروغ آريـــــــان
پـايـنــــــده نـامـــت جـــــاودان
پـايـنــــــده نـامـــت جـــــاودانای کـشــــــــــور آزادگـــــــــان
ای مـهـبـــــــط فــــــرزانـــــگان
خــاکــت کهــن بختــت جــوان
زی شــــادمـان، زی کـامـــران
زی شــــادمـان، زی کـامـــران
ای مـــرکـز مشــــــرق زمـــين
فـر تـــو با شــــــوکــت قــريــن
کانــون رســــــم راســــــتـيـن
در پـيـکـــــــر مشـــــــرق روان
در پـيـکـــــــر مشـــــــرق روان
ای قــلـــــب پـــاک آســــــــيـا
ای منـبــــع صــــدق و صـــــفا
خــــاک تــــرا چــــون تــــوتيـــا
در ديــده مـالـــم هــــر زمـــان
در ديــده مـالـــم هــــر زمـــان
حــب تــو باشـــــد ديــن مـــن
عشـــق تـو شــــد آئيـن مـــن
ای مــــادر شـــــيـريــــن مـــن
ای کشـــــور بـا عـز و شـــــان
ای کـشــــور بـا عـز و شـــــان
افــغـانـــی افـــــغـان ديــــــــار
آزاده ای در کـــهســـــــــــــــار
دارم بنــــامــــــت افــتـــخـــــار
تـا زنــده باشــــــم در جــهـان
تـا زنــده باشــــــم در جـهــان
تـــا پـــرچـــم فـتــــح و ظـفــــر
محـــــراب و مـنـــبــر را بـبــــــر
دارد عقـــــابـی جـــــلـوه گـــر
در مـطلــع مـشـــــرق عـيـــان
در مـطلــع مشــــــرق عـيـــان
***