مرور مختصر بمناسبت چهل و هفتمین سال کودتای جنرالی که آشوب آن کماکان در وطن ما و منطقه تداوم دارد.
جدا شدن بنگله دیش و شکست پر افتضاح پاکستان در برابر اردوی هندوستان، همزمان است با میلانهای جدید در سیاست های کلان ژیوپولوتیک بین المللی میان دو ابر قدرت جهانی دوران جنگ سرد، ایالات متحده امریکا و اتحادشوروی.
تشدید جنگ سرد، طرح دکتورین امنیتی کمربند سبز بدور اتحادشوروی و تشویق آن کشور بخاطر درگیر شدن با معضلاتی که در منطقه در حال شکل دادن بود.
سکاندار منتخب و ملکی پاکستان در آن دوران پرتلاطم ذوالفقار علی بوتو صدراعظم وقت برای تلافی تجزیه و شکست تاریخی پاکستان، پروژه اتمی ساختن آنکشور را در دستور کار قرارداد که مورد پذیریش غرب قرار نداشت. (اگر مردم پاکستان مجبور به علف خوردن شوند، ما بمب اتومی را میسازیم. بنقل از سخنان آن وقت بوتو )
ذوالفقار علی بوتو در ماه اخیر زندگی خویش در زندان کتاب تحت عنوان (If i am assassinated) نوشته است که ابتدا در هند و بعداً در پاکستان نیز بنشر رسید و مطالعه آن برای درک اسرار مرتبط به تغییر در میلان های ژیوپولوتیک بازیگران کلان بین المللی حایز اهمیت می باشد.
لوی درستیز قوای مسلح وسیع پاکستان با درک از نبض زمانه و شاید هم به استخاره و یا استشاره حامیان بیرونی با راه اندازی کودتای نظامی زمام قدرت را در دست گرفت و:
– بمب اسلامی
– نظام راستین اسلامی
را بحیث اهداف اساسی خود مطرح ساخت.
جنرال ضیاءالحق متولد (۱۲ اگست ۱۹۲۴م) در پنجاب هندوستان که در جنگ جهانی دوم در مالیزیا و اندونیزیا تجارب کاری داشت و قاتل مبارزان فلسطین در سپتامبر سیاه اردن بود؛ برای یازده سال زمام امور پاکستان را بمثابه دکتاتور نظامی و رییس جمهور عهده دار بود و سرانجام در ( ۱۷ اگست ۱۹۸۸م) در حادثه مرموز سانحه و سقوط طیاره در بهاولپور آنکشور با جمعی از همکاران نزدیک نظامی بشمول جنرال اختر عبدالرحمن و سفیر امریکا به هلاکت رسید.
به ارتباط این حادثه دستان اتهام بر علیه سازمان استخبارات اتحادشوروی و امریکا بلند شد و سفیر سابق امریکا در هندوستان در سال ( ۲۰۰۵ م ) موساد را عامل این کشتار دانست.
یازده سال قدرت جنرال دکتاتور ( پنجم جولای ۱۹۷۷م – هفدهم اگست ۱۹۸۸م) یکی از سیاه ترین و ظالمانه ترین ادوار پاکستان محسوب می گردد که با تزاید فقر، اعتیاد ، ترویج ذهنیت تکفیری و افراطیت دیوبندی، تنفر مذهبی و فرقه یی و تبدیل آنکشور به مرکز تروریسم و مکان امن شرارت پیشه گان تعریف می گردد.
در همین سالها افغانستان بقول زنده یاد رحیم رفعت مبصر سیاسی:
«پاکستان به تخته خیز تجاوز بر افغانستان» و تشدید جنگ اعلام ناشده بر علیه کشور ما مبدل گردید.
بخاطر نقش تعین کننده او در تجهیز و تسلیح تنظیم های «جهادی» و صدور فرمان: “کابل باید بسوزد!” مورد نفرت گسترده و همچنان تایید عده محدود از افغانان قرار دارد . بعضی از روزنامه ها بعد از قتل او نوشته بودند که: «جهاد افغانستان یتیم گردید!»
ولی:
هیهات افسوس و صد افسوس!
که یکی از شعرای معروف افغانستان، این دشمن سفاک و تاریخی کشور ما را که به تأسی از آرمان و پلان او که “کابل باید بسوزد!” پایتخت تاریخی، قلب افغانستان را به تل خاک مبدل ساختند، چنین وصف نموده است :
شو ضیاالحق چراغ آرزوی مسلمین
علمدار مسلمان شو مهین سرباز دین
جانشین شیر یزدان شو، درِ خیبر گشا
در مــقام خـــالدی، میدان محشر آفرین
مسند محمود غازی، شهسوار بت شکن
آنکه میلرزید از وی هند تا دریای چین
جنرال ضیاء که در اوایل زمامداری بخاطر اعدام بوتو مورد انتقاد غرب قرار داشت، با بهره بردن از حوادث ایران، افغانستان و جنگ عراق با ایران به متحد ستراتیژیک غرب مبدل و کشور خود را بخاطر تحقق پلان های امریکا به اجاره بدهد. در پیوند به همین بحث، برژینسکی نظریه پرداز معروف ژئوپولیتک در کتاب “برنامه بازی، چارچوب رویارویی امریکا و شوروی” توضیح میدهد که :
برخورد ابرقدرتها امر “ناگزیر” است و “انتخاب” آنها نیست اما ماهیت منازعه میان دو ابرقدرت تحول یافته است. سه منطقه اوراسیا، ژاپن و کوریا در شرق دور، افغانستان در مرکز اوراسیا و لهستان در شرق اروپا محلهای منازعه و رویارویی امریکا و شوروی است. از آنجا که افغانستان به عنوان یک “کشور ارتباط دهنده” میان مناطق در قلب اوراسیا است، آشفتگی در افغانستان تمام منطقه را ناآرام و بی ثبات می سازد.
مخاطب من همه افغانان وطندوست و بویژه نسل جوان کشور است که :
این حقایق تلخ تاریخی ، عبرتسرای تاریخ باید همیشه بخاطر داشته و حافظه جمعی ما وجود داشته باشد.
در غیر آن اخلاف بی آزرم آن و زمامداران «ناشریف» آن کشور تصنعی و مخلوق استعمار، روباه منشانه:
پاکستان متجاوز و « مرکز شرارت پیشه گان » را با دسایس الحیل جدید شان: « قربانی تروریسم » اعلام میدارند.
با حرمت
یاداشت:
برای درک همجانبه از حوادث آن دوران مطالعه کتاب های آتی ضرور است :
– تلک خرس تالیف دگروال یوسف
– جهاد یا ”پروژه طالب سازی” افغانستان روایت کرنیل امام ترجمه قاسم آسمایی