Babrak Karmal ببرک کارمل

بر دوش تو نیست این گناهانِ بشر
نابخردی و خلافِ جمعیتِ شر
سر دادی صدای خیر و اصلاح وطن
تا خاک، کنی گلشن و آری به ثمر
راه تو ولی راهِ دشواری بود
گرگان به کمین نشسته بودند اکثر
گرگانِ گرسنه جمله خونخوارنی
هر سو تنی صد پاره نمودند آخر
دوران شگوفای جوانی ات را
تو وقف نمودی از برای کشور
ای کاش وطن همچو تو رهبر داشت
عاشق دل و مهربان و انسان باور
ا.پگاهی