اندیشههای جاودان ببرک کارمل
پیشبینیها و هشدارها
«در مکتب بزرگ کارمل فقید از همان روز اول به دست ما کتاب دادند و گفتند که حقیقت را بخوان تا حقایق را بیابی، سپس قلم دادند، فرمودند که حقیقت را بنویس و حقیقت زندهگی را رسانش کن.»
آغاز سخن
«به نزدیکی سحر ایمان بیاور، فقط ایمان بیاور و باور کن به سحر، در آن صورت هیچ دستی راه فردای ترا مسدود نخواهد کرد.»
در رابطه به ابعاد مختلف شخصیت بیهمتای زنده یاد ببرک کارمل رهبر محبوب حزب دموکراتیک خلق افغانستان، خدمتگزار مردم مستضعف افغانستان این سیاست مدار بیبدیل منطقه و دوست صدیق کارگران و زحمتکشان جهان لازم به پژوهشهای عمیق علمی، اکادمیک و کارشناسانه دارد که از گنجایش بحث حاضر خیلی بالاست؛ بنا بر آن با مرور کوتاه به اندیشههای جاودان، پیشبینیهای ماندگار و هشدارهای داهیانهی رهبر عزیز توجه خوانندهگان گرامی را معطوف میدارم.
به گواهی آثار و اسناد، نگارش و رسانش آگاهان امور و تحلیلگران روشنبین و شواهد تاریخی به جا مانده از آن دوران، ببرک کارمل شناختهترین شخصیت والامقام تاریخ معاصر افغانستان، منطقه و جهان است. چنانچه بقول یک ژورنالیست بلند مرتبت هندی «ببرک کارمل پیش از آنکه رئیس جمهور و رهبر شود، ببرک کارمل شده بود».
ببرک کارمل معرف فرهنگ نوین سیاسی و مترقی در کشور، اساسگذار اصول مبارزهی طبقاتی، روشنگر راه و رسم پیکار عادلانه و آزادی خواهی، در جهت دفاع از استقلال تمامیت ارضی و حاکمیت ملی و حفظ دستاوردهای پدران و نیاکان کبیر خلق افغانستان و جنبشهای ضد استعماری، ارتجاعی، استبدادی و انواع ستم بوده و برجستهترین پرچمدار حماسهها و قهرمانیهای خلق کبیر کشور است.
شخصیت گرامی زنده یاد ببرک کارمل ملهم از آموزههای انقلابی و اندیشههای ترقی خواهی، وطندوستی، خدمت به مستضعفان افغانستان، دوستی با خلقهای جهان و پیگیرترین مبارز راه آزادی خواهی و ترقیخواهی و بنیانگزار ح.د خ.ا، تاسیس کنندهی مکتب انسانیت، عدالت، صفا و صمیمیت، خدمت و صداقت بود.
زنده یاد ببرک کارمل دشمن آشتی ناپذیر استعمار وامپریالیزم، راسیزم، فاشیزم، اپارتاید، ارتجاع، استبداد وانواع ظلم وبیعدالتی بود. آموزههای ببرک کارمل چون خورشید جاودان در قلب روشنفکران، کارگران وسایر زخمتکشان چیز فهم وطندوست میتابد زیرا مکتب ی را که ببرک کارمل بنا کرده بود دروس وآموزه هایش سرشار از احساس وظنپرستی، عشق به انسان واحترام بمقام انسانی بود که جوهر فکری آنرا بشردوستی، جهانبینی علمی و روشنگری مبارزهی انقلابی امروزو نسلهای فردای جامعه تشکیل میدهد.
پیشبینی های زنده یاد ببرک کارمل مملو ازحوادث توفانها ی سیاسی وتحولات فکری بیانگر نگرش عظیم فکری واندیشوی این بزرگ مرد تاریخ میباشد که بر پایهی ارزشهای سیاسی، تجارب پرغنای تاریخی مجهز به افکار خردمندانه و دیدگاه علمی و هشدارهای برحق وجاودانه او میباشد. شخصیت ببرک کارمل نسبت به همعصرانش یکصد سال پیشی داشت وتمام پیشبینیها وهشدار هایش در وپیچاخم تاریخ بواقعیت پیوسته، دیر یازود در مسیر روند تحولات تاریخی تحقق می یابد.
زنده یلد ببرک کارمل در مبارزه برای جلوگیری از خطر ولغزشها، با هشدارهای داهیانهی خود حزب وجنبش را از گزند ارتجاع و امپریالیزم بر حذر میساخت و در راه رفتن به اصول و مکارهگی و بیرحمی دشمنان ترقی و آزادی هشدار میداد. به این ترتیب توطئهها و دسایس ارتجاع و استبداد را خنثی و جنبش را از خطر فروپاشی نجات میداد.
اندیشههای ببرک کارمل فقید ملهم از ارزشهای علمی و بنیادین اصول مبارزه و گزینش اهداف، چون میراث کبیر بینش وطنپرستانه و ایمان به مبارزه وطنپرستانه و خلاقیت گذشتن از کوره راهها و مقابله با توفانهای مدهش وراهیابی به ساحلها و رسیدن به قلههای شامخ آرزو و آرمانهای والای خلق ستمیدهی افغانستان و رهایی انسان زحمتکش است.
آموزههای ببرک کارمل بزرگ راهبردی مبارزه بر ضد استبداد ارتجاع و امپریالیزم ومبارزه بر ضد ظلم تبعیض بیعدالتی نفاق و انواع ستم است.
از اندیشههای ببرک کارمل بزرگ آموختیم که پیام حزبی دادخواهانه را چگونه بگوش ملت و جهانیان رسانده و در پرتو اندیشههای کارمل بزرگ این مشعل راه سعادت نسل جوان و آینده سازان جامعه را چگونه روشن نگه داشته و پرچم مبارزه را به قلههای اهداف و آرمانهای والای خلق بزرگ و شریف افغانستان برافراشته نگه داریم.
ما آموختیم که وحدت دادخواهانه همبستگی وطنخواهانه و رشد دانش و فرهنگ نوین مبارزه را مطابق به خواست مبرم زمان ارتقا بخشیم و آموختیم که وحدت ضامن پیروزی ماست.
از اندیشههای ببرک کارمل در عالیترین مکتب انسانیت آموختیم که انسان بمثابه انسان با مدنیت، نواندیش و با فرهنگ، جهان انسانیت ایجاد میکند. در مکتب بزرگ کارمل فقید از همان روز اول به دست ما کتاب دادند و گفتند که حقیقت را بخوان تا حقایق را بیابی، سپس قلم دادند، فرمودند که حقیقت را بنویس وحقیقت زندهگی را رسانش کن. ما از مکتب جاودان کارمل آموختیم که چگونه لیاقت، اهلیت وشایستگی خدمت به انسان زحمتکش وخلقهای مستضعف افغانستان را بدست آوریم.
ما آموختیم که خرد، دانش و اندیشهی دادخواهانه و مبارزهی عادلانه و مترقی به منظور خدمت به وطن، راه را در جهت ریشه کن ساختن جهل، فقر، مرض، تبعیض، بیکاری بیسوادی، بخاطر یک افغانستان مرفه، مترقی و شگوفان هموار میسازد. ما وطنپرستی و مبارزه را از مکتب رفیق کارمل گرامی که مولفههای تابناک آنرا، پاکی، صداقت، ایثارگری، فداکاری، خرد ورزی، اندیشهی عالی، خودگذری، تقوا، ایمانداری، خدمت به مردم، راستی، حقیقت، جویی، متانت، پیگیری، وحدت، شجاعت، تسلیم ناپذیری و استواری براه طی شده و افتخار به مبارزهی دادخواهانه تشکیل میدهد.
ما آموختیم که تشکل آگاهانه و تقویهی صفوف رزمنده جنبش دادخواهانه، وحدت حزبی و سیاسی، همبستگی وطنپرستانه و کارآگاهانهی جمعی، بسیج همرزمان، رشد فرهنگ مترقی روشنگری، حفظ و تحکیم وحدت نیروهای مترقی وطنپرست وسالم اندیش ما را به هدف نزدیک میسازد.
ما ازین مکتب عالی، درس مرگ و زندهگی با افتخار آموختیم که اگر زندهگی به قیمت پا ماندن به اصول و گذشتن از اهداف و آرمانهای والای انسانی باشد؛ مرگ صد مرتبه به آن شرف دارد. ما در پرتو اندیشهها، آموزهها، هشدارها و پیشبینیهای داهیانهی ببرک کارمل آموختیم که شناخت دوست ودشمن حفظ توان هوشیاری در مبارزه نیروی ما را بیشتر میسازد. ما آموختیم که در میان مردم برویم از مردم بیا موزیم وبمردم یاد بدهیم، ما آموختیم که ارزشهای علمی وفرهنگی وموقف عالی مبارزه ورعایت اصول واخلاق مترقی در عمل ونظر عالیترین داشته ها ومعرف شخصیت انسان میباشد. ما از درسها، هشدار ها و پیشبینیهای داهیانه ببرک کارمل بزرگ آموختیم که ارتجاع و استعمار بمثابه دشمنان بشریت و انسانیت بسیار بیرحم اند و هیچ سازشی با دشمنان آشتی ناپذیر در کار نیست.
ویژهگیهای خارقالعادهی که در آغاز کودکی و نو جوانی، شخصیت ببرک کارمل را نسبت به همقطارانش برجسته میساخت.
شخصیتهای عالی، فرهیخته و فرزانه از همان آغاز نوجوانی نبوغ علمی و سیاسی در چهره و سیمای شان نمودار است. یکی ازین چهرههای ماندگار و تاریخی ببرک کارمل است که نود یک سال قبل در کابل دیده به جهان گشود و از همان ایام کودکی با داشتن نشانههایی از برازندهگی و سازندهگی مورد توجه خاص فامیل قرار داشت و از همان آغازین دوران کودکی در بر خورد و سلوک با اعضای فامیل با همصنفان معلمان و استادان و هیات اداری مکاتب تا تحصیلات عالی این برازندهگی و ارزشهای حیاتی در وجود شان متبارز بود.
همینکه شخصیت انسان از کودکی شروع میشود این گوهر اصیل و ارزشمند در وجود آن محقق بود. همه اطرافیانش چه در مکتب ومنزل شیفتهی رفتار و گفتار او بودند. نبوغ ببرک کارمل درین بود که همه چیز را به دقت میدید از محیط ماحولش میآموخت و تمام اندوختههای وی حاصل توجه جدی آن به پدیدهها بود. و برجستگی آن نسبت به دیگران شجاعت، سخت کوشی، پشت کار و داشتن تحرک بود.
فراغت ببرک کارمل از لیسهی امانی در سال ۱۹۴۷ و در جریان تحصیلات عالی فاکولته حقوق در سال ۱۹۵۰ به نسبت سازماندهی مظاهرات آزادیخواهی به زندان سلطنت افگنده شد و در زندان با استاد میراکبر خیبر در مبارزه با ظلم و استبداد و رهایی مردم از عقبمانی قرون نظر مشترک داشتند.
پس از چهار سال دورۀ زندان و بعد از آن دورهی احتیاط عسکری و ختم تحصیلات عالی کار سیاسی جمعی و روشنگرانه را در بین روشنفکران منظماً تشدید بخشید.
ببرک کارمل انسان علمی، مهذب، نیکومنظر، خوش برخورد، متواضع و مهربان بود. او از میان مردم برخاست و سرنوشت خود را با مردم گره زد. در نتیجهی همدلی و خدمت به مردم خلق شریف شهر کابل بود که با کسب اعتماد مردم، او را به وکالت و نماینده خود در دورههای دوازدهم و سیزدهم ولسی جرگه انتخاب کردند.
ببرک کارمل از وارثان جنبش آزادیبخش ملی و جنبش مشروطه خواهی باشرکت استاد میراکبر خیبر، نورمحمد ترهکی، سلطانعلی کشتمند، دستگیر پنجشیری و دیگران حلقات سیاسی مبارزه را در شهر کابل ایجاد کرد و در سال ۱۳۴۳ خورشیدی حزب دموکراتیک خلق افغانستان را تاسیس نمودند، آموزههای ببرک کارمل، مطالعهی آثار علمی، سخنرانیها، پایداری، صداقت، راستی، وطنپرستی، مبارزهی آگاهانه ترقی خواهی، و شخصیت گرامی شان بمثابه انترناسیونالیست پرشور و چهره آشتی ناپذیر با امپریالیزم، راسیزم، فاشیزم، اپارتاید، استعمار، استثمار و مخالف انواع ستم بود. ببرک کارمل همواره نظریات و اندوختهها و اندیشههای گران قدرش را به مردم و بخصوص روشنفکران انتقال میداد.
آموزههای ببرک کارمل از طریق تربیون پارلمان کشور، رادیو و جراید مجلات و بخصوص جراید تابناک خلق و پرچم در میان مردم و در دور ترین نقاط کشور رسانش میشد. ببرک کارمل در تیوری و پراتیک در دفاع از کارگران، دهقانان سایر زحمتکشان و روشنفکران مترقی قرار داشت. ببرک کارمل با تحلیل و تفسیر اوضاع اقتصادی ـ اجتماعی و سیاسی افغانستان و جهان مسایل را بشکل علمی و اکادمیک پیشبینی مینمود و اعضای حزب و جنبش ترقی خواهانه را از خطرات آینده با هشدارهای داهیانه بر حذر میساخت.
ببرک کارمل در تاریخ کشور برای اولین بار مبارزات منظم سیاسی را به دفاع از آرمانهای والای خلق ستمدیدهی افغانستان در میان کارگران دهقانان و سایر زحمتکشان و خاصتاً قشر روشنگر ایجاد کرد. طرق راهها و وسایل نیل به اهداف غایی را آموزش داد، اعتصاب، مظاهره، سخنرانیها شعارها و ترویج مکتبهای سیاسی و ادبیات سیاسی در کشور، از آموزههای ببرک کارمل است.
ببرک کارمل نخستین شخصیتی بود که در تاریخ کشور ادبیات سیاسی را آموزش همگانی داد و فرهنگ جامعه را در دههی چهلم خورشیدی غنامند ساخته و تغییر داد.
به ادامۀ این مقدمه، طی بخشهای جداگانه آموزهها، هشدارها و پیشبینیهای داهیانهی ببرک کارمل فقید در ابعاد گوناگون به بحث گرفته میشود.
بخش اول (پیوست با گذشته)
ببرک کارمل اساسگذار فرهنگ نوین کشور
«شخصیتهای پر افتخار علم و هنر استادان معلمان، دکتوران و انجینیران، مهندسان، محققان، متخصصین رشتههای مختلف روشنفکران، شما الهامبخش مبارزه خلق و حامی درفش دانش و فرهنگ وعلم و فن و هنر برای خلق هستید. متعلمان و محصلان جوان نیروی لایزال کادرهای ملی آیندهی کشور اند. آنها فرزندان پر تحرک و سازنده پدروطن بوده و توجه جدی به خواستهای مادی و معنوی آنان مبذول میگردد. ما باید جهاد ملی و مبارزهی خود را علیه بیسوادی بخصوص در میان جوانان تشدید بخشیم شعار ما اینست هر آنچه بهتر است باید در خدمت کودکان قرار داشته باشد نسل بالندهی کشور از هر آنچه که برای آموزش و پرورش موفقانه و رشد علمی وفرهنگی لازم است و زمینهی پرورش وطنپرستان واقعی و آتشین در وجود جوانان فراهم آورده بر خوردار میگردند.» ببرک کارمل
اصطلاحات سیاسی، هر مقوله، کلمه و احکام محصول کارکردهای شگرف انسانی و تجارب زمان است که با مقتضیات عصر و شرایط دوران زندهگی انسان و جامعه مربوط بوده و بازتابی از آرزوها و اهداف جوامع بشری میباشد. در کشور عقب نگه داشتهی افغانستان مبارزین سیاسی آن دوره محصول جامعه فقط پنج فیصد باسواد با تعداد معدود شخصیتهای سیاسی و اکادمیک میباشد که میبایست قبل از پراتیک مبارزه مردم به سواد عادی و ادبیات جاری مجهز شده و از آنطریق پا به فرهنگ سیاسی میگذاشتند.
زیرا که فراگیری این دانش برای مبارزهی دادخواهانه یک امر ضروری و حیاتی بوده است. زنده یاد ببرک کارمل با تحلیل از اوضاع و شرایط جامعه مبارزه را نخست برضد جهل و بیسوادی الویت بخشیده و برای آگاهی دادن تودهها و کسب معلوماتهای علمی مردم از مبارزه و سیاست نخستین مکتب سیاسی و بنای عالی علم و فرهنگ را گذاشت که مولفات آن را فرهنگ مطالعه، یادگیری سواد و ترویج سواد سیاسی در بین کارگران و روشنفکران، جر و بحثهای آزاد، تدریس درسهای تیوریکی مجهز با جهانبینی علمی قبل از تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان و چه پس از تاسیس حزب این عالیترین مکتب انسانیت مجهز با اندیشههای ترقیخواهی و عدالت خواهی و فراگیری از آموزههای جاودانی ببرک کارمل بزرگ، نشرات جراید تابناک خلق و پرچم، حقیقت انقلاب ثور، مجلات، رادیو، تلویزیون و سایر رسانهها با تدویر میتنگها، سخنرانیها، راه اندازی تظاهرات، اعتصابات، گردهم آییها به مناسبتهای روزهای تاریخی ملی و بینالمللی تشکیل . در جریان مبارزات سیاسی با شناخت و ترویج کلمات و وبکار گیری اصطلاحات سیاسی و مقولههای علمی احکام و لغات و صدها گنجینهی آموزشی فرهنگ سیاسی را در کشور بشکل منظم و اساسی بنا نهاد.
بگونهی مثال در آغازین فعالیتهای سیاسی ببرک کارمل در دوره هفتم شورای ملی مظاهرات محصلین را راه اندازی و رهبری میکرد. ببرک کارمل در نخستین مظاهره پوهنتون کابل که تا آن وقت برای محصلین ناآشنا بود؛ برپایی تظاهرات مسالمت آمیز را شامل روند مبارزهی دادخواهانه نمود و با بیانیهی پر شور و آتشین در افشای خیانتها و ظلمهایی را که طبقات ستمگر ارتجاعی و استبدادی بر مردم ما روا داشته بودند، سخنرانی کرد.
ببرک کارمل از طریق حزب قهرمان ح.د.خ.ا و به وسیلهی مبارزین روشنفکر و ترقیخواه روزنهی علمی را برای کشورش در سطح جهان گشود. کارمل بزرگ در حقیقت معرف ترقی و عدالت و پیشرفتهای جهان به مردمش و معرف افغانستان به پا خاسته به جهانیان گردید. زیرا در گذشتهها تاریخ و فرهنگ مطابق به منافع طبقات ستمگر و مرتجع تعریف و تدریس میشد اما به برکت زعامت ببرک کارمل رهبر فرزانه حزب تاریخ واقعی کشور و ارزشهای فرهنگی و تاریخ پیشرفتها و مبارزات جنبشهای جهانی طبقهی کارگر و زحمتکشان جهان، مکتبهای سیاسی و اصول مبارزه آزادی خواهانه بر پایهی تجارب احزاب سیاسی و جنبشهای آزادیبخش به مطالعهی روزمره و مسایل داغ مبدل گردیده بود .
از برکت اندیشههای حیاتی، سیاسی و فرهنگی ببرک کارمل فقید بود که مطالعهی اخبار روزنامه و جراید، مطبوعات داخلی و خارجی و مطالعات آثار مبارزان قهرمانان وطنپرست، زعما و رهبران کارگران و زحمتکشان جهان و سایر اثرهای علمی و اکادمیک انقلابی و حماسی تیوریکی و رومان و کارنامههای ماندگار پیشوایان زحمتکشان جهان در بین چیز فهمان جامعه رونق یافت از آن به بعد فرهنگ مطالعه با تحقیق و پژوهش فرهنگی رشد بیسابقه یافت.
برخی از آثار ارزشمند آن دوره، انسان و جامعه، تیوری انقلابی، اصول مقدماتی فلسفه، جهانبینی علمی، چه باید کرد، چگونه باید یک مبارز خوب بود، مرگ و زندهگی یک قهرمان، اندیشههای نهرو، لیلا خالد دختر قهرمان فلسطینی، زردهای سرخ، نامهی پدری بدخترش، اتحاد، خرمگس، کپیتال، اندیشههای جاودان، جنبش آزادی خواهی، وطنم، مادر، حزب و مردم، انقلاب، بینوایان، پابرهنهها، افغانستان در قرن بیستم، تاریخ افغانستان به قلم مورخ شهیر کشور کهزاد، تاریخ افغنستان به قلم حبیبی، افغان، جوانان، ماتریالیزم دیالکتیک، ماتریالیزم تاریخی، امپریالیزم بمثابه آخرین مرحلهی سرمایداری، رویدادهای سیاسی افریقا و امریکای لاتین، جنگ تریاک، بازیهای بزرگ، بینوایان، فولاد چگونه آبدیده شد، آثار هگل، ویکتور هوگو، کارل مارکس، سید جمال الدین افغان و … بسیاری از آثار ارزشمند بزرگان بازتاب دهندهی آرزوها و امیدهای زحمتکشان جهان به مطالعه روزمره مبدل گردیده بود.
از برکت مکتب سیاسی ببرک کارمل فقید بود که روشنفکران افغانستان به نامهای بزرگان و پیشوایان مبارز و قهرمان کشور خود ما و کشورهای جهان آشنا شدند و از کارنامه ها و تجارب ایشان آموختند. ماندگاران افتخارآفرین کشور عزیز ما سید جمالالدین افغان، ابومسلم خراسانی، یعقوب لیث صفار، میرمسجدی خان کوهستانی، میربچه خان کوهدامنی، وزیر محمد اکبر خان، ملالیها، زرغونهها، زهراها، غازی امانالله خان محصل استقلال کشور، سردار محمد ایوب خان فاتح میوند، سلطان محمد خان نجرابی، داکتر عبدالرحمن محمودی، محمود طرزی، هاشم کاه فروش، قاسم تیلی، ملک سورگل دهسبزی، سید جعفر غوربندی، جلندر خان اوپیانی، کاتب هزاره و صدها قهرمان نامدار و گمنام دیگر و از کشورهای جهان مهاتما گاندی، جواهر لعل نهرو، اندیراگاندی، پاتریس لوممبا، داکتر سونیاتسن، مارتین لوتر کینگ، ابراهام لینکن، ویکتورهوگو، ماکسیم گورکی، یاسر عرفات، جمال عبدالناصر، ماوو رهبر چین، ولادیمیر ایلچ لنین، کارل مارکس، فریدریش انگلس، اسپارتاکوس رهبر قیام برضد برده داری، و… صدهای دیگر با شناخت و معرفت شخصیتهای ملی وبینالمللی که تا آن زمان در پرده ی اختناق سیاسی مستور مانده بود پس از آن با شناخت دوستان خلق سطح شعور سیاسی مردم خاصتاً روشنفکران کشور رشد قابل ملاحظه نمود.
(بخش دوم)
ببرک کارمل و ایجاد حلقات سیاسی
«وحدت و اتحاد شخصیتهای ملی، مبارز وطنپرست روزنه ایست روشن از افقهای تابناک اهداف و آرمانهای خلق ستمدیدهی افغانستان که نیروی لایزال خلق مبارز و قهرمان افغانستان در پیشاپیش آن روشنفکران وطنپرست و ترقیخواه و عدالت پسند پرشور و آتشین کشور را متحد ومتشکل میسازد.» ببرک کارمل
میر محمد صدیق فرهنگ مینوشت: مبارزین آزادیخواه که بر ضد استبداد و اختناق سیاسی با تعدادی از جوانان مبارز و آگاه تشکل سیاسی را مطرح کردند و برای پیوند دادن حلقات و کمیتهها و فعالین سیاسی کمیتهی تدارک را در سال ۱۹۶۳ ببرک کارمل با میر غلام محمد غبار، میراکبر خیبر، نورمحمد ترهکی، علی محمد زهما، دکتور هادی محمودی، صدیقالله روهی و محمد طاهر بدخشی ایجاد کردند و با سایر حلقات چپ مترقی و روشنفکران کشور تماسهایی بر قرار نمودند. به منظور طرح چگونگی مبارزه بخاطر دموکراتیک ساختن نظام و تحقق دموکراسی آزادی قلم مطبوعات شرکت زنان در تمام امور و آزادی انتخابات و غیره مسایلی را به بحث گرفتند.
زنده یاد ببرک کارمل از همان آغاز جوانی طرح یک نهاد سیاسی و اتحاد همفکرانه را به منظور تشکل نیروهای سیاسی ترقیخواه و وطنپرست به دفاع از آرمانهای والای خلق ستمدیدهی افغانستان در سر میپرورانید. ببرک کارمل با ایجاد تماس دوامدار با گروه های سیاسی چپ مترقی و شخصیتهای آزاد ملی و مترقی و بقایای مشروطیت و آزادی دوست راه را بسوی همفکری و همگرایی باز کرد و مبارزین و شخصیتهای ملی و مترقی را به مبارزهی جمعی دعوت نمود.
ببرک کارمل در حلقات مطالعاتی بطور خستگی ناپذیر شرکت میکرد؛ مباحثات و سخنرانی اش توجه همه را بخود جلب نموده بود. ببرک کارمل همچون پل میان مبارزان آزادیخواه گذشته، روشنفکران تازه بپا خاسته و محصلان و وکلای دوره هفتم شورا از لحاظ سیاسی ایجاد کرده بود که از مجموع این جمع آمد علمی ـ سیاسی اکثریت عظیم آن در ساختار ح.د.خ.ا نقش و موثریت معینی داشتند.
زنده یاد ببرک کارمل با تشکل این نیروها، حلقات سیاسی را تقویت نموده ودر راستای متحد ساختن آنها، زمینه را برای تاسیس جریان دموکراتیک خلق افغانستان مساعد ساخت و پیشنویس مرامنامه و اساسنامه ح.د.خ.ا را تسوید نمود.
(بخش سوم)
بنیانگذار حزب دموکراتیک خلق افغانستان
«حزب دموکراتیک خلق افغانستان بعد از تاسیس در سال ۱۳۴۳ توانست بکار وسیع تشکیلاتی وایدیولوژیک در سراسر کشور دست بزند. قشرهای دموکراتیک جامعه را بدور خود متحد ساخته و اولین ارگان نشراتی خود یعنی جریدۀ تابناک خلق را تاسیس نمود و مرام حزب را در آن نشر کند و برای نخستین بار در کشور مرز صریح و روشن میان خلق و دشمنان خلق بکشد. حزب پر افتخار ما از همان آغاز پیدایش خود بمثابه حزب طبقهی کارگر و تمام زحمتکشان افغانستان وظایف و اهداف والای سیاسی و کاملاً عملی را مطرح ساخت و میخواست با در نظر داشت خصوصیات جامعهی ما اساسات عقبماندهی آنرا تغییر دهد، تحولات ملی و دموکراتیک را عملی سازد. بزودی بعد از انقلاب ثور اشتباهات مختلف و انحرافات گوناگون از مشی اصولی حزب رونما گردید» ببرک کارمل
پس از آنکه حزب دموکراتیک خلق افغانستان بتاریخ ۱۱ جدی سال ۱۳۴۳ در شهر کابل پایتخت کشور تاسیس گردید؛ ببرک کارمل و دیگر رهبران و فعالین تاسیس کنندهی حزب در رابطه به موضوع برنامه و اساسنامه ی حزب به بحث و شور پرداختند. زیرا تاسیس ح.د.خ.ا چون طلوع یک خورشید خلق کبیر افغانستان را به یک تکیهگاه مطمین، امید وار و به دفاع از آرمانهای والای زحمتکشان افغانستان باورمند ساخت. زیرا که مردم از فقر، جهل و مرض، ظلم وستم بستوه آمده و راه نجات میخواستند؛ در چنین شرایطی تاسیس ح.د.خ.ا روزنهی امیدی بود برای نجات مردم.
دستگیر پنجشیری در کتاب “ظهور و زوال” خود مینویسد: «در ماه جنوری ۱۹۶۵ نمایندهگان حلقات مهم سیاسی گردهم جمع شده، در ترتیب بیانیهی اساسی و اهداف و استراتیژی حزب با آنکه از جانب برخی اعضای کنگره یا کمیتهی اول تناقضاتی وجود داشت ولی نظریهی رفیق ببرک کارمل بزرگ مبتنی بر بنای شرایط و اوضاع سیاسی بر نظریات دیگران غالب آمد و با به پیش کشیدن شعار جبههی متحد ملی و دموکراتیک طبق تحلیل علمی شرایط کشور مطرح و پس از مباحثات مورد تصویب و پذیرش واقع گردید.»
زنده یاد ببرک کارمل با تحلیل مشخص از اوضاع مشخص در تاسیس ح.د.خ.ا رشد و تحولات مرحلهیی بر بنیاد شرایط و تشخیص اوضاع و موقعیت تاریخی و جغرافیایی افغانستان حزب را از هرگونه شتاب زدهگی و جهشهای غیرضروری وغیراصولی برحذر میساخت. ببرک کارمل نیروی مادی و معنوی دوستان خلق و دشمنان خلق را بهتر از همه تشخیص میداد و با قدمهای سنجیده وعلمی راه را به پیش میگشود.
تنها چیزی که از نظر بنده با ملاحظات همراه بود در آن هنگام ساختن حزب مشترک نتنها با صاحبان نظریات متفاوت بلکه با صاحبان نظریات متضاد که بدون درنظرداشت اوضاع و تحلیل علمی شرایط با تکیه بر احساسات خشک احساساتی غیرعلمی با سطح تیوری نازل و ناچیز، هم حزب را به بازی میگرفتند وهم دولت و نیز مردم را. یعنی تمام اجراات وکاررواییهای برآمده از مغز و تفکر غیرمسؤلانهی آنها، هم خود هم حزب و هم وطن را به تباهی سوق دادند که با عملکرد نابخردانه و “سرتمبهگی” خود تمام فداکاری و جان نثاری تقوا و تواضع پاک نفسی و درجه خدمتگزاری دیگران را به خاک یکسان ساخته و از نظر جامعه و دشمنان وطن همه اعضای حزب د.خ.ا با تمام تفاوت فکری و تمایز کاری شیریک جرم آنان پنداشته میشوند. با آنکه میگویند «بز ازلنگش و گوسفند از لنگش». اما قضاوت جامعه در حال حاضر پاکترین اعضای ح.د.خ.ا را با خرابترین عضو آن یکسان میدانند در حالی که ارائه این نظریه متوجه هیچ شخصیتی نبوده و نیست و با قبول مسؤلیت تاریخی، بگذار با جرات و قضاوت آزاد از خوشبینی و بدبینیها اذعان نمایم که چنین اشتباهی شامل کارکردهای ما بوده است و از سوی دیگر ما همه نیز در جریان کار اشتباهاتی داشتیم که نمیتوان نادیده گرفت و با سکوت از پهلوی آن گذشت. زیرا اگر ما چنین جرات را نداشته باشیم جامعه در کنار هزاران افتخار خدمتگذاری ما اشتباهات ما را نیز بر ملا میسازد؛ ولی با یک قضاوت نسبی در ترکیب رهبری حزب کسانی هم بودند که همانند دشمن که از پیش روی در برابر حزب میجنگید، اعضای ناخلف حزب را از پشت سر خنجر میزدند. بطور مثال باند تبهکار حفیظالله امین از اول تا به آخر به نیابت از دشمنان بینالمللی مردم افغانستان حزب را نگذاشت که حزب شود ده بار پای حزب را به خطر و حادثه کشانده است.
به هر صورت این تجارب تلخی است که نتایج آن دهها سال قبل توسط زنده یاد ببرک کارمل پیشبینی شده بود و همواره حزب را از گزند ماجراجویان نفوذی دشمن برحذر میساخت و در هشدارهای داهیانهی زنده یاد ببرک کارمل وضاحت دارد.
از همین رو ببرک کارمل با دوراندیشی، وسعت نظر، تشکل و بسیج سایراقشار زحمتکش کشور و همرزمان نزدیک حزب د.خ.ا را در جهت دفاع از منافع علیای خلق کشور رویدست گرفت.
بخش چهارم
بنیانگذار تشکلهای نوین اقشار زحمتکش کشور
«قدرت زحمتکشان در جبههی وسیع ملی پدر وطن است که کلیه کار گران دهقانان کسبه کاران، روشنفکران، زنان، جوانان نمایندهگان تمام ملیتها، اقوام، کلیه نیروهای مترقی دموکراتیک، وطنپرست، سازمانهای سیاسی و اجتماعی کشور را تحت رهبری ح.د.خ.ا بر اساس برنامهی عمل عمومی اعمار جامعهی نوین آزاد و دموکراتیک متحد میسازد.» ببرک کارمل
زنده یاد ببرک کارمل از آغاز دوران جوانی و تحصیل تا دورۀ هفتم انتخابات شورای ملی با راه اندازی مظاهرات خیابانی اعتصابهای کارگری و روشنفکری، تجمعات اعتراضی و اشکال نافرمانی مدنی پرچم مبارزه را بخاطر تجمع و تشکل روشنفکران ترقی خواه، اقشار زحمتکش و اصناف در محلات کار گری کشاورزی و فرهنگی برافراشته بود.
پس از تاسیس ح.د.خ.ا، بنا به دستور حزب و هدایت شخص رهبر فرزانهی ح.د.خ.ا ببرک کارمل در تمام محلات کشور توسط اعضای حزب برای نخستین بار در تاریخ کشور تشکلهای سپورتی کلپها، اتحادیههای کارگری، سازمان دموکراتیک جوانان، سازمان دموکراتیک زنان به ابتکار داکتر اناهیتا راتبزاد و رهبری حزب، اتحادیههای دهقانی، کوپراتیفها، اتحادیههای کسبه کاران، کورسهای سواد آموزی و غیره بخاطر بسیج زحمتکشان و همکاری و مبارزهی مشترک بر ضد عقب مانی و برعلیه ظلم و بیدادگری به منظور رسیدن به آزادی وترقی اجتماعی ایجاد گردیده بود.
یکی ازین اتحادیهها در زمستان ۱۳۴۴ خورشیدی به رهنمایی غلام دستگیر پنجشیری عبدالهادی کریم اتحادیهی کارگران در نساجی گلبهار به ریاست اولین تاسیس کنندهی آن زنده یاد عبدالقدوس کارگر و همکاری رفیق رحمت، عبدالوکیل کوچی، عبدالوکیل فولاد، سید علم کارگر، میر علم کارگر، حمید کارگر، لطیف کارگر، مهد ی کارگر، شفیع کارگر و دیگران ایجاد گردیده بود.
کار جمعی و سازنده و ایجاد تشکلها از وجود اشخاص تحصیلکرده، قشر روشنگر، شخصیتهای ملی مترقی، مبارزین ترقیخواه و سازماندهی بقایای جنبش مشروطیت سمت دهی در مسیر مبارزات ترقی خواهی بر ضد ارتجاع و استبداد از آموزههای اساسی و فناناپذیر ببرک کارمل بود.
ببرک کارمل برای نخستین بار قبل از تاسیس حزب و پس از آن از میان قشر روشنفکر و اقشار زحمتکش کشور مفکورهی کار جمعی و اهداف مشترک را بوجود آورد و سازمانهای جوانان، دموکراتیک زنان، اتحادیهی اصناف دهقانان، پیشه وران، و ژورنالیستان، نویسندهگان، داکتران، معلمان، علما و روحانیون، کسبه کاران و از هر ملیت شورای رهبری کننده و جبهه ی ملی پدر وطن را ایجاد نمود. تشکیل شئون اسلامی، شورای علما، اعمار مساجد، تکایا، جماعتخانهها و مدارس علوم دینی را تاسیس کرد تا اینکه همه با داشتن سرنوشت مشترک و بهره مندی از آزادی ها و حقوق دموکراتیک با نیروی لایزال مردمی در یک خط مشترک ملی و وطنی در اعمار جامعهی نوین افغانستان سهم مشترک داشته باشند.
(بخش پنجم)
پیوند دهندهی حزب با مردم
«در میان مردم بروید، از مردم بیا موزید و به مردم یاد دهید و در خدمت مردم باشید. شالودهی قدرت اساسی جمهوری دموکراتیک افغانستان ناشی از مردم بوده و به مردم تعلق دارد و قدرت سیاسی آن را بر اساس قانون دموکراتیک و مترقی کشور و جرگههای نمایندهگان مردم یعنی شوراهای ملی و محلی تشکیل خواهد داد.
بگذار با تواضع اعلام بداریم که عمل ما یک حقیقت است. پس آنچه ما میگوییم در عمل زندهگی تجربه کنید. ما به این گفتهی شریفانه و انسانی اعتقاد راسخ داریم که در حقیقت آن سیاست مدار و زمامدار دولتی خوشبخت و سعادت مند است که همیشه بتواند چیزی بگوید که واقعاً در بارهی آن می اندیشد، چیزی را انجام میدهد که حقیقتاً آنرا لازم وضروری میداند وبرای هدفی کار وابتکار میکند که واقعاً بدان معتقد است» ببرک کارمل
یکی از آموزههای زنده یاد ببرک کارمل مطالعهی اوضاع و احوال مردم و شرایط زندهگی خلقها ی کشور بود از همین رو ببرک کارمل بزرگ قبل از تاسیس حزب و بعد آز آن نیز در راستای تحکیم پیوند حزب با مردم و دستور رفتن اعضای حزب در میان مردم و شخصاً خودش به ولایات و محلات کشور سفر نموده، با تودههای زحمتکش ملاقات میکرد و درد دل آنها را همچو یک پدر مهربان از نزدیک و رو در رو میشنید و به این ترتیب زحمتکشان کشور را روحیهی توانایی و امید به فردای روشن میداد.
ببرک کارمل با تحلیل مشخص از اوضاع مشخص و مطالعهی حقایق تاریخی ـ ملی افغانستان و تاریخ جهان و برداشت دقیق گرایشات و همسویی نهادهای سیاسی در جنبش روشنفکری کشور و برداشت توازن قوا در جریانات سیاسی داخلی و بینالمللی و مطالعات هویت تاریخی و فرهنگی شان راه را برای ساختن حزب هموار کرد و رابطه آنرا با تودههای زحمتکش مستحکم نمود و تودهها را به راه و اهداف مشترک معتقد ساخت که اتحاد و همبستگی وسواد و دانش ضامن نجات و پیروزی مردم است. به اینترتیب راه را در امر بیداری تودههای میلیونی مردم و رشد آگاهی سیاسی در مبارزه بخاطر آزادی و عدالت و ترقی هموار ساخت.
بهترین آموزههای ببرک کارمل بر مبنای تیوری مترقی علمی و انقلابی این بود که باید جامعهی خود را همه جانبه و عمیق از لحاظ سیاسی اجتماعی اقتصادی و فرهنگی و خصوصیات عنعنات، سنن، مذهب، ملیتها، اقوام و قبایل سوابق تاریخی و کرکتر ملی و مردمی را دقیقاً درک کرد و شناخت. به همین شکل اوجگیری جنبشهای آزادیبخش جهان اعلان دموکراسی نسبی در کشور نارضایتی مردم از دولت استبدادی و ارتجاعی پختگی شرایط عینی و ذهنی روان جامعه به یک تحول سیاسی در حقیقت تثبیت شرایطی برای ایجاد ح.د.خ.ا بود.
(بخش ششم)
موضعگیری حزب در برابر دشمنان خلق
«در جامعهی ما تضادهای عمده و فرعی، آشتی پذیر و آشتی ناپذیر وجود دارد. گروه دیگری تضاد میان اقوام و ملیتهای کشور را که تضاد فرعی و آشتی پذیر است؛ جاگزین تضاد اساسی میان خلق و دشمنان داخلی و خارجی خلق میسازند. باید نیروی ارتجاع سیاه افراطی را جدی گرفت نباید هوشیاری را از دست داد باید جبههی وسیعی از منورین وطنپرست را علیه این دشمن عمده ی خلق تشکیل داد و آنرا در هم کوبید. … خلق ستمدیدهی کشور طبقات حاکم و ستمگر داوطلبانه از قدرت خود صزفنظر نمیکند. پرچمداران پیکارجوی ح.د.خ.ا به شما هشیار باش میدهم که دشمنان داخلی و خارجی فوقالعاده فتنه انگیز حیلهگر و بیرحم اند و شما را بحیث وطنپرستترین، آشتی ناپذیرترین و اصولی ترین نیروهای کشور تشخیص داده اند و در لست سیاه گرفته اند و با تمام قدرت تلاش میکنند تا در صفوف تان تفرقه و بیاعتمادی ایجاد کنند و نیروی شما را از درون منفجر سازند درین حالت که باید با هوشیاری و شجاعت و اصولیت در صفوف تان برخورد کنید، آگاه باشید که دشمنان ملی ـ طبقاتی شما ه که شما را بخاک و خون بکشند و شما را مختنق سازند، حقوق و آزادیهای شما را پایمال نمایند پس این وظیفه ی شماست که از شرف و ناموس وطن تان در مقابل دشمنان دفاع نمایید.» ببرک کارمل
انجام کار توضیحی در بارهی ماهیت سیاستهای مترقی، دفاع از منافع زحمتکشان حلب تودههای کشور به سوی حزب، تشکیل جبههی متحد ملی از اهداف والای ح.د.خ.ا بوده است که ببرک کارمل با درک عمیق از اوضاع و احوال کشور و نیات مرگبار استبداد سلطنتی برای سر کوب جنبش چپ و دموکراتیک کشور مسایل و اوضاع را علماً پیشبینی نموده و بر بنیاد آن برای اعضای حزب هشدار میداد که جنبش ترقیخواهی را از گزند دشمن بر حذر دارند.
ببرک کارمل در بیانات و سخنرانیها از طریق جریده پرچم و سایر رسانههای مساعد اهداف مبارزهی دادخواهانه را توضیح و مبارزهی سیاسی را بر ضد استبداد و ارتجاع و افشای چهرههای سیاه دشمنان خلق می پرداخت. چنانچه در بیانیهی پارلمانی شان به مناسبت اخذ رای اعتماد به دکتور عبدالظاهر صدر اعظم موظف، خطاب به پرچمداران دموکراتیک خلق کشور پرده از روی جنایات و دسایس دشمنان خلق برداشت و با پیشبینیهای داهیانه خود اهداف شوم دشمنان خلق را افشانمود و به اعضای حزب هشدار داد که هوشیاری وحدت و همبستگی خود را حفظ نمایند. ببرک کارمل تمام خصایل واهداف شوم دشمنان افغانستان یعنی نیروهای ارتجاعی داخلی و استبداد ی را در ارتباط با حامیان بینالمللی شان یکایک توضیح داده و مردم را از چالشهای بعدی ارتجاع و استبداد بر حذر میساخت که تحقق همان پیش بینیها و هشدارهای داهیانهی رهبر عزیز ح.د.خ.ا تا هنوز پابر جاست.
(بخش هفتم)
پیشبینی تحولات سیاسی کشور
«شما محافل حاکم تلاش میکنید که بمثابه کاریکاتوری از سیاست ناکام رژیم حاکم ایران و رژیم خون آشام پاکستان میمونوار تقلید کنید با این معنی که غولهای انحصارات امپریالیستی امریکا، آلمان غرب، جاپان، انگلستان و حتا خود ایران و پاکستان را در کشور وسیعاً مسلط سازید. شما که میگویند شاید آخرین تیر قانون اساسی باشید و در قبال آن با زور سر نیزه تهدید و شانتاژ میکنید » ببرک کارمل
ببرک کارمل بر اوضاع کشور افق دید بلند داشت، با مطالعات دقیق از اوضاع و شرایط آن وقت تاریخ را ورق زد و روند جدید را در تاریخ معاصر افغانستان گشود. ببرک کارمل یکی از مطرح ترین چهرههای سیاسی کشور با تحلیل علمی شرایط کشور خصایل برازنده و سجایای نیکو را که همیشه شایستهی یک رهبر بود در خود داشت.
ببرک کارمل در سخنرانی ماه می سال ۱۳۵۱ خورشیدی که بمناسبت روز جهانی کارگر در چهار راهی هوتل پلازای کابل به اشتراک دهها هزار کارگر روشنفکر و دهقانان واهل کسبه و نمایندهگان اقشار زحمتکش جامعه بر گزار گردیده بود کتابچه قانون اساسی را از جیب کشید و فرمود در دیباچهی این کتابچهی شیطانی آمده است که هدف دولت خدمت به مردم افغانستان است خوب آقایان کدام خدمت؟ از آنجایی که آقای محمد موسی خان شفیق درینجا تشریف ندارد تا در حضور ملت افغانستان رویاروی با هم صحبت میکردیم و میپرسیدیم که هدف شما از کدام خدمت است؟ فقر، مرض، بیکاری، بیسوادی، جهل و عقب مانی. کدام خدمت؟ فروش آب دریای هلمند هم شامل خدمات تان میشود؟ در حالی که شما میخواهید دست ارتجاع و استبداد منطقه را در کشور ما دراز سازید.
همچنان در زمان دیگری ببرک کارمل قبل از رویداد جمهوریت، نخستین رهبری بود که اقدام کودتای نظامی را در مقابل طرح داود خان قاطعانه رد کرده بود و بصورت صریح گفته بود که دست یازیدن به کودتا درین کشور بجز ادامهی خونریزی حاصلی بیش ندارد. عین پیشبینیهای داهیانهی ببرک کارمل و تحلیل عمیقانه او از اوضاع و شرایط کشور در قیام ثور بود که حزب را به حوادث روبرو دید و فرمود که تناسب قدرتهای خودی و مقابل، عقبماندهگی تودههای کشور از داشتن سواد و سواد سیاسی وغیره فاکتورهایی که قیام را به چالش خواهد کشید حزب را از هرگونه ماجراجویی و شتابزدهگی و خود محوری بر حذر میساخت.
همچنان در زمان تصمیم گیری رهبران اتحاد شوروی وقت مبنی بر توافق همکاری نظامی در پاسخ به ۱۷ بار تقاضای کمک نظامی از جانب نورمحمد تره کی و حفیظالله امین در موضع مخالف اعزام قوای نظامی اتحاد شوروی به افغانستان بود که قبل از آن با سه بار مراجعه ی مقامات شوروی به جانب ببرک کارمل در رابطه به اعزام قوا به افغانستان، ببرک کارمل در هرسه مذاکره مسؤلانه اعزام ارتش سرخ را به افغانستان رد کرد ه بود که اسناد آن در کتابها و آثار قلمی رسانه یی مطبوعاتی و کتب معتبر تاریخ آن دوره موجود است که ببرک کارمل عواقب خطرناک اعزام قوا در افغانستان را علماً پیشبینی و رد کرده بود که در جریان روند زمان، تاریخ به وضاحت و صداقت و حقانیت پیشبینیهای ببرک کارمل نسبت به قضایا صحه و به پیشبینی آن شخصیت بزرگ احترام گذاشت.
این موضیعگیری در واقع کوشش برای تقویه وتحکیم پایههای جنبش ترقی خواهی در کشور بود که در تحولات سیاسی کشور تودهها نقش اساسی و تعیین کننده دارند نه اقدامات نظامی ازینجا و از آنجا.
(بخش هشتم)
کار روشنگرانه و انقلاب فکری در منطقه
«باید آگاه بود هرگاه خلق مبارز پشتونستان و بلوچستان امکانات مسالمت آمیز مبارزه را بخاطر آزادی ملی و اجتماعی از دست بدهند راه دیگری را انتخاب خواهند کرد که در یک جبههی وسیع ملی از پشتیبانی بیدریغ خلقهای قهرمان افغانستان برخوردار خواهند بود. ما طرفدار مناسبات پایدار و متقابلاً مفید با قبایل نجیب میباشیم در وجود آنها مدافعین ملی تاریخی آزادی و استقلال وطن مشترک و واحد مان افغانستان را در سرحدات آن میبینیم آرامش و نظم در تمام سرحدات ضرورت همبستگی مردم آنست.» ببرک کارمل
زنده یاد ببرک کارمل رهبر فرزانه ی ح.د.خ.ا این شخصیت شناخته شدهی بینالمللی و سیاست مدار نامدار معاصر کشور سرنوشت مردم افغانستان را در پیوند با مردم منطقه و بخصوص همسایگان کشور مورد بحث و مطالعه قرار میداد و این وجوه مشترک تاریخی را در کردار و خصایل مردمان دو سوی سرحدات میدید. ازینرو ببرک کارمل در جراید تابناک خلق و پرچم و سایر رسانه های ترقی پسند داخلی و خارجی توضیحات و تبصرههای تحلیلی پژوهشی اهداف و وظایف دور و نزدیک جنبش آزادی خواهی کشور ما و منطقه را بشکل علمی و اکادمیک توضیح و تشریح میکرد و با تحلیل جهانبینی علمی ضرورت رشد و گسترش همبستگی آزادیخواهانه را در تحکیم مناسبتهای دوستانه میان اقوام و قبایل توصیه میکرد و از خطر دشمنان مشترک خلقهای منطقه حزب د.خ.ا و جنبش آزادی خواهی منطقه را بر حذر میساخت.
ببرک کارمل با به تصویر کشیدن اوضاع سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کشور زمینههای مبارزه دادخواهانهی تودههای ملیونی را در راه بیداری و تقویهی جنبش چپ و دموکراتیک در وجود گروههای سیاسی و دموکراتیک تحکیم میبخشید. ببرک کارمل مبارزات آزادیخواهانه و دموکراتیک را زمینه ساز مبارزات عادلانهی آزادی خواهی دانسته و بهترین آغازگر بیداری مردمان منطقه بود بدین منظور راه های علمی و عملی حل مسایل ملی، منطقوی و بینالمللی را از طریق جراید خلق و پرچم و سایر رسانههای آزاد چپ و دموکراتیک توضیح و تشریح مینمود و تمام علل و عوامل بدبختیها را در موجودیت ارتجاع و امپریالیزم و میراث شوم جهل و بیسوادی آنها میدانست.
چنانچه جورج آرنی ژورنالیست غربی برغم خصایل ذاتی خود راجع به شخصیت ببرک کارمل اذعان کرده و مینویسد: ببرک کارمل آموزش اندیشههای نوین عصر انگیزه سریع جامعه ممیز تحصیلکردهها را میساخت.
غلام دستگیر پنجشیری مینوشت: این شخصیتهای برجستهی کشور با شناخت قبلی و گرایشهای همگون با نزدیک شدن همدیگر پس از یکی دو دهه اختناق سیاسی بیرق نبرد عادلانه و دموکراتیک و ملی ومترقی را به دوش کشیدند.
بلی درآن دوران با تبلیغ ورسانش و پس از آن در زمان زمامداری ببرک کارمل تشکیل وزارت اقوام و قبایل و شرکت دادن نمایندهگان و شخصیتهای ملی و با اعتبار همه ملیتها در صدر رهبری حزب ودولت و گسترش اهداف سیاسی و ترقی خواهی جنبش چپ ودموکراتیک به وسیلهی شخصیتها و گروههای آزادیخواه روشنفکر منطقه حد و مرز کشور را پشت سر گذاشت ودر میان خلقهای منطقه گرایشات آزادی خواهی و حرکتهای دموکراتیک را که شباهت به زمان استقلال افغانستان در منطقه داشت تحرک تازه بخشید.
چنین گرایشات آزادی خواهانه پیش زمینهی تحولات سیاسی را در ذهن اقشار روشنفکر و ترقیخواه به تصویر کشید که از تیوری واهداف جنبش ترقی خواهی افغانستان شکل میگرفت. این فعالیتهای رو به رشد در منطقه متناسب به اوضاع سیاسی جهانی و اوجگیری جنبشهای آزادی خواهی همخوانی و مطابقت داشت که بر بنیاد آن در شرق وجنوب آزادی خواهان پشتون و بلوچ و در غرب احزاب ترقیخواه وطندوست با دید مثبت به آن مینگریستند؛ اما این روند ارتجاع منطقه و امپریالیزم را سخت نگران ساخته بود.
بخش نهم
تحکیم وحدت حزبی و مبارزه درون حزب
«مهمترین وظایف حزبی بهبود بنیادی اشکال و میتودهای کار حزب و سازمانهای اجتماعی است و باز هم تحکیم وحدت حزبی از بالا تا پایین بحیث اصل عمدهی کار ما در مرکز تو جه قرار دارد. وحدت و همبستگی و همکاری همه، ابقای افغانستان و تمام نیروهای ملی وطنپرست دموکراتیک و ترقیخواه کشور چون هوا برای تنفس انسان ضروری و حیاتی میباشد. وحدت خلق ما ضامن شکست ناپذیری ما در برابر دشمن است.» ببرک کارمل
ایکاش همه مسؤلین حزب میتوانستند چنین فکری داشته باشند و با امراض بچهگانه و سطحی نگری فرصتهای زمانی را از روند رو به پیروزی ح.د.خ.ا از دست نمیدادند. زنده یاد ببرک کارمل از همان آغاز تاسیس حزب د.خ.ا این مکتب سیاسی انسانیت و وطنپرور، شیوههای وحدت و تحکیم وحدت حزبی را به اعضای حزب همواره توضیح میداد و بر آن تاکید میورزید که وحدت ضامن پیروزی است. وحدت حزبی را چون مردمک چشم حفظ کنید وهشدار میداد که دشمنان داخلی بمثابه عمال و مستخدم دشمنان خارجی بر ضد آزادی و ترقی افغانستان سنگهای بزرگی را بر سر راه حزب گذاشتند و مانع سلامت کاروان اندیشههای دموکراتیک و اهداف والای حزب میشدند وهرگونه حرکت پیش روانه را با حیله و دسایس به چالش میکشیدند که در راس این همه دسایس نماینده سیاه حفیظالله امین قرار داشت واز سوی بعضی ها آگاهانه ونا آگاهانه پشتیبانی میشد.
اما پراتیک زمان چهره پنهانی امین خون آشام را افشا و آنرا بحیث غدهی سرطانی در حزب شناساند. حزب که در ترکیب خود با داشتن روشنفکران مربوط به اقوام و قبایل مسلماً اندیشه و افکار جامعهی نیمه فیودالی و قبیلهیی انتقال یافته را با خود داشت که امراض ناشی از آن از همان اول کار به سلامتی حزب سایه افگنده بود که تدابیر تصامیم طرحها نظریات اصولی و ضروری راهها و اهداف حزب را به چالش میکشید. موضعگیریهای ضد حزبی در پردهی اصول و موازین حزبی عملاً با وحدت و تحکیم وحدت حزبی مغایرت داشت چنین وضعیت وحدت حزب جوان را لرزان و ابتکارات و خلاقیت حزب را زیانمند میساخت. چنانچه در همان آغاز کار نخستین کنگره در تاسیس حزب روی دو مسألهی اهدافی یعنی دموکراسی خلقی و دموکراسی ملی پس از جر و بحث فراوان نظریهی ببرک کارمل بر پایهی شرا یط ملی و بینالمللی به تصویب رسید.
اما حزب در جریان فعالیتهایش با دو جبههی داخلی وخارجی مواجه بود که حفیظالله امین بر هیزم نفاق روغن میریخت؛ تا اینکه در بهار سال ۴۶ خورشیدی انشعاب بر حزب تحمیل گردید. پس از آن حزب به موازات مبارزات روشنگرانه هم در بین جامعه و نیز بخاطر احیای وحدت حزبی میرزمید که همه کوششها و فعالیتهای وحدت خواهانه در جراید پرچم و دیگر رسانهها آموزههای زنده یاد ببرک کارمل استاد میراکبر خیبر، داکتر اناهیتا راتبزاد، غلام دستگیر پنجشیری سلطانعلی کشتمند و دیگران بازتاب گسترده داشت.
تا اینکه در سال ۱۳۵۶ زمینه وحدت حزبی در بین دو جناح حزب مساعد گردید. ببرک کارمل بر پایهی تجارب مبارزات حزبی و مواضع گوناگون در سخنرانیها، میتنگها، اجتماعات و جلسات کنفرانسها و آموزشهای سیاسی حزب را از خطر امراض مصایب سیاسی و نفوذ دشمن بر حذر ساخته و تحکیم وحدت حزبی را تاکید میکرد و همواره کم توجهی مسولین حزبی را بر وحدت حزبی و خطر ناشی از آن را پیشبینی و برای رفع آن هشدار میداد و در برابر هرگونه گرایشات اپورتونیستی خودخواهی و جاه طلبی بشدت مبارزه میکرد و میگفت خطر دشمن داخلی حزب بمراتب بیشتر از آسیب برونی دشمنان حزب است زیرا که امراض مدهش وحدت شکنی حزب را به سرآشیبی سوق میدهد همانطور هم شد آنگاهی که پای حزب را به حوادث کشیدند پس از دو ماه قیام مسلحانهی ثور بار دیگر انشعابات بر حزب تحمیل گردید که به تضعیف حزب وقتل استاد بدستان شاگرد وفادارش رقم زده شد.
(بخش دهم)
در رابطه به رویداد ثور، سرنوشت داود و اعزام قوای نظامی شوروی به افغانستان
«باید حزب را از لوث تفرقه وحدت شکنی، گرایشات گروهی، تعصبات قومی، زبانی، سمتی و ماجراجویی اوانتوریستی پاک و منزه نگه داشت. خلقهای شریف افغانستان برای رسیدن به اهداف بزرگ آزادی، عدالت و ترقی نیازمند وحدت و همبستگی و فراگیری سواد سیاسی اند و این آرمان عظیم وقتی برآورده میشود که دربین مردم رفت و مردم را به اهداف حزب و مشعل دانش مجهز ساخت تا با تحلیل شرایط و درک اوضاع کشوربتوان قدم به پیش گذاشت زیرا نمیتوان با جهشهای غیرضروری و رفتار کورکورانه و به شکل تصادفی شاهد تحولات مثبت ومترقی بود.» ببرک کارمل
زندهیاد ببرک کارمل نخستین شخصیتی بود که ماجراجوییهای امین و قیام نابهنگام ثور را با نگرانی عمیق نگاه میکرد و مخالف کشتن سردار محمد داود و خاندانش بود و با آمدن قطعات نظامی اتحاد شوروی به افغانستان بارها مخالفت ورزید و در رابطه به این سه موضوع یاد شده و خطرات ناشی از آن بارها حزب را هشدار داده بود.
که تمام پیشبینیها و هشدارهایش نقطه به نقطه بدون کم و کاست تحقق یافت و اما کسانی که در رهبری حزبی آن دوره با قیام نظامی ثور، کشتن داود خان و خاندانش خود را فاتحانه به نمایش گذاشتند وهفده بار خواستار آمدن قطعات نظامی اتحاد شوروی بودند، عواقب خطای بزرگ سیاسی دامنگیر شان گردید.
ببرک کارمل چه قبل از تاسیس حزب و بعد از آن نیز بیدارسازی مردم و فراگیری سواد و سواد سیاسی را در پیشآهنگی یک حزب نیرومند سیاسی مترقی با پایههای وسیع مردمی وتحکیم وحدت حزبی و همبستگی خلقهای زحمتکش افغانستان شرط اساسی پیروزی میدانست.
قدمهای سنجیده شده ی حزب به رهبری ببرک کارمل با در نظر داشت شرایط عینی و ذهنی جامعه و عدم تعادل قدرتهای درگیر در تحولات سیاسی آن دوره خود محوری و ماجراجوییهای حفیظ اله امین نگرانیهایی را ایجاد کرده بود که درگیریهای بعدی حزب در داخل حزب با پیامد انشعابات و مواجه شدن حزب با مردم خشونت و خونریزی همراه داشت.
ببرک کارمل همان طوری که کودتای نظامی را در برابر طرح داود خان رد کرده بود به بیداری تودهها و آمورش نسل جوان کشور و برداشتن قدمهای اصولی و حرکتهای جمعی و آگاهانه معتقد بود.
و اما بودند کسانی هم که با دستان ناپاک شان حزب را به حوادث کشاندند و تشنهگان قدرت را به مقامات رساندند و بازیهای سیاسی را به هفتم ثور رقم زدند .
دستگیر پنجشیری مینویسد: نورمحمد تره کی و ببرک کارمل از همان آغاز دو بر خورد جداگانه و متضاد با مسألهی سرکوب خونین یا مسالمت آمیز با سردار محمد داود داشتند. ببرک کارمل طرفدار برخورد با انعطاف با سردار داود و خاندانش بود. او اصرار میکرد که سردار محمد داود کشته نشود و در رابطه مخالفت ببرک کارمل با آمدن قطعات نظامی اتحاد شوروی به افغانستان چنین گفته بود مگر ما میتوانیم از عهدهی چنین کار براییم.
ببرک کارمل خطاب به رهبران شوروی گفته بود: گاهی این فکر را کرده اید که اگر من همزمان با تانکهای شوروی وارد وطنم شوم ودر راس دولت قرار بگیرم مردم افغانستان بکدام دیده بسویم خواهند نگریست ؟
همچنان ببرک کارمل در رابطه به موضعگیریهای مشترک و سازشکارانهی گرباچف رهبر اتحاد شوروی با قدرتهای غربی و پاکستان در قبال اوضاع افغانستان هم نگرانی شدید داشت و از مواضع اصولی و مسؤلانه در رابطه به وطن ما قاطعانه دفاع کرده و حزب را از عواقب خطر ناک تلاشهای مداخله گرانهی گرباچف برحذر میساخت ولی تا جایی که قدرت نشهی دگر دارد جانبداری برخی از اعضای رهبری حزب سناریوی مشترک مسکو سیاه و آی.اس.آی را بر ح.د.خ.ا دولت ج.د.ا و مردم افغانستان تحمیل نمود ند که عواقب آن فروپاشی همه هست و بود کشور گردید.
(بخش یازدهم)
صلح و مصالحه عادلانه و اصولی
«تمام برادران مسلمانی که در اثر ظلم و ستم حقیظ اله امین خون آشام چه در خارج کشور پناهگزین اند و یا در داخل ناآگاهانه ویا انتقامجویانه در اثر تحریکات ستمگران و دشمنان داخلی و خارجی به برادرکشی مشغول اند، برادرانه و صادقانه دعوت میگردد که به سر زمین مستقل و صلحجوی پدری و مادری خود افغانستان محبوب با تمام آزادی و اطمینان عودت کنند. اعلام آزادی زندانیان سیاسی، لغو قانون اعدام، لغو مقررات ضد دموکراتیک و ضد انسانی، احترام به اصول مقدس اسلام، احیای امنیت و مصئونیت فردی و اجتماعی، تامین شرایط سالم آزادیهای دموکراتیک، توجه جدی و بنیادین به اصل بدون تبعیض، دفاع از سیاست اصولی صلحجویانه بر مبنای اصول بیطرفی مثبت و فعال همزیستی مسالمت آمیز، دفاع از صلح و دیتانت. جبههی ملی پدروطن به رهبری ح.د.خ.ا با اتکا به ارادهی اکثریت عظیم تودههای مردم قدرت حاکمه را بدست گرفت این چرخشی است که از جنگ و نفاق داخلی به سوی صلح، به سوی اعتلای وحدت ملی و برادری ملیتها، اقوام و صاحبان مذاهب مختلف خلقهای ما اعم از پشتون، تاجیک، هزاره، ازبیک، ترکمن، بلوچ، پشهیی، نورستانی و اهل هنود و اهل تسنن و تشیع و دیگر مذاهب وقبایل دلیر ما به پیش میرود.» ببرک کارمل
زنده یاد ببرک کارمل از همان آغاز جوانی زمان تحصیل و دوران مبارزات سیاسی جانب مردم را گرفته وبه دفاع از مردم برخاسته بود. ببرک کارمل نسبت به هر شخصیت دیگر منافع مردم را بخوبی درک میکرد و در دفاع از آن قرار داشت او همیشه حافظ منافع مردم بود و صلح و مصالحه را یکی از مبرمترین وظایف ج.د.ا میدانست که این اهداف و تحقق آنرا از طریق مطبوعات و رسانهها بگوش مردم و جهانیان میرسانید
ببرک کارمل در مبازات جنبش محصلین با مخالفین با منطق مدارا در پارلمان کشور با توضیح حقایق با شجاعت و شهامت و در زمان رهبری قدرت سیاسی افغانستان نخستین اقدامش رهایی محبوسین از تمام زندانهای افغانستان بدون در نظر داشت عقاید ملیت جنسیت قومیت گروه و سایر تفاوتها بدون قید و شرط بود.
پس از آن لغو قانون اعدام و سایر قوانین ضد دموکراتیک و ضد انسانی اعلام گردید و موضوع صلح و مصالحه به منظور قطع خونریزی و ختم جنگ در کشور در پلینومهای سوم پلینوم پانزدهم حزب و تیزسهای دهگانه ببرک کارمل تدویر کنفرانس صلح به اشتراک سیاسیون و نمایندهگان حزبی اقوام و شخصیتهای ملی و با اعتبار کشور تدویر لویه جرگه صلح بازکردن درهای مذاکره با مخالفین دولت و کشورهای ذیدخل را در الویت وظایف حزب و دولت قرار داده بود.
ببرک کارمل بمثابه رهبر بی بدیل ح.د.خ.ا اصول و پرنسیپها اهداف و اندیشههای جنبش ترقیخواهی و خطوط اساسی حزب و دولت را بمثابه مردمک چشم حفاظت و به دیگران نیز توصیه میکرد در راه حقیقت و راستی بی بدیل بود. او جهان را با همه بزرگی اش فقط در دوسوی یک خط میدید. یک طرف دوستان خلق و آن طرف دیگر دشمنان خلق یعنی برضد انواع ستم مبارزه میکرد.
جناب عتیقالله مولوی زاده مینویسد: «ببرک کارمل تنها راستگوترین و بیریاترین رئیس جمهور در تاریخ افغانستان بوده است او هیچگاه دروغ نگفت و ریا نکرد او در ایمانش صادق و راست بود او هیچگاه از خدا و پیغمبر و قرآنش به عنوان وسیله برای فریب مردم استفاده نکرد.»
(بخش دوازدهم)
نخستین بنیانگذار دولت مردمی
«مسأله تشدید کار حزبی در بین تودههای مردم و ارتقای سطح فعالیت آنها در دفاع از وطن و انقلاب را مطرح میسازد. حزب نباید فاصله و گسست میان حرف و عمل را اجازه دهد. ماهیت حاکمیت دولتی جمهوری دموکراتیک افغانستان ناشی از خصلت ملی و دموکراتیک انقلاب ما است و این حاکمیت حق شرکت وسیع همه وطنپرستان واقعی ونمایندهگان تمام اقشار و گروهای اجتماعی کشور را اعم از کارگران، دهقانان، زمینداران متوسط، پیشه وران، روشنفکران، مسؤلین قوای مسلح، روحانیون و شخصیتهای اجتماعی و با اعتبار از تمام ملیتها، اقوام و قبایل یعنی نمایندهگان تمام خلقهای افغانستان را در امر کلیه ارگانهای قدرت و ادارهی دولت و فعالیتهای سیاسی فرهنگی و اجتماعی عملاً درنظر میگیرد و تضمین مینماید .» ببرک کارمل
چنانچه گفته آمدیم وطندوستی، خدمت به مردم، مبارزه بخاطر آزادی خواهی و دفاع از منافع علیای خلق کبیر کشور آرمانها و آموزههای جاودانه و ماندگار زنده یاد ببرک کارمل فقید را تشکیل میداد که با قاطعیت، جسارت بیهراس، استواری و اعتماد به پیش میبرد. زنده یاد ببرک کارمل انسان مهذب با خرد و باتقوا دارای زندهگی ساده بیتکلف و عاری از تجمل و تشریفات بود ببرک کارمل دوست داشت از دل خلقها و اوضاع زندهگی مردم خود باخبر باشد و مثل آنها زندهگی ساده و زیبا اختیار کرده بود.
ببرک کارمل همواره در آموزههایش میگفت: در میان مردم بروید از مردم بیاموزید و برای مردم بیاموزانید و در خدمت مردم باشید. ببرک کارمل در زمان قبل از رهبری قدرت سیاسی و چه پس از آن در زمان زعامت و رهبری حزبی و دولتی اش در پایتخت کشور و ولایات به دیدار مردم میرفت؛ با کارگران دهقانان و سایر زحمتکشان افغانستان با جوانان علما و رحانیون غمشریکی میکرد و درد دل مردم را میشنید؛ به سخنان مردم گوش میداد و با نمایندهگان مردم در شوراها محافل، مجالس، جرگه ها و روزهای تاریخی تبادل نظر میکرد.
ببرک کارمل در نخستین اقدام، قدرت سیاسی پایههای اساسی دولت را از نمایندهگان اقشار زحمتکش و سهمگیری فعال زنان کشور و عناصر دلسوز، آگاه، وطنپرست و عموم افراد مربوط به ملیتهای ساکن افغانستان تشکیل داد و در مقامات عالی تصمیمگیری دولت شخصیتهای با اعتبار صادق و راستین از ملیتهای مختلف را عز تقرر بخشید. بگونهی مثال از ملیت شریف هزاره سلطان علی کشتمند را بحیث صدراعظم کشور و از دیگر میلیتهای ساکن در کشور به سطح وزرا، سفرا و بزرگان حزبی و دولتی نیز عز تقرر یافتند که در تاریخ افغانستان بینظیر و بیسابقه میباشد.
ببرک کارمل تمام طرحها، نظریات، تصامیم، فیصلهها، میثاقها، عقد ها وقراردادها، پیمانها و میثاقها را به شرکت نمایندهگان صادق مردم مطرح و تصویب آن را به اطلاع خلق ستمدیدهی افغانستان میرسانید. و در تمام تصامیم نقش اساسی مردم را از طریق شوراهای مردمی قاطع و حتمی میدانست. ببرک کارمل در ترکیب ساختار دولتی نمایندهگان تمام اقوام و قبایل کشور را مساویانه عادلانه و به موازات و معیارهای اصول کادری و کاردانی بدون تبعیض زن و مرد شامل ساخت و در صدر مقامات دولتی قرارداد یعنی بطور خلاصه اینکه با سربلندی و افتخار میتوان گفت که در زمان زعامت ببرک کارمل در حزب و دولت «مردم افغانستان صاحب سرنوشت خود شده بودند».
(بخش سیزدهم)
طرحهای صلح عادلانه و تیزسهای دهگانه
«مردم از ما انتظار دارند تا شرایط کامل کار و زندهگی صلحآمیز را برای آنان فراهم کنیم. ما باید بطور عاجل و فوری تدابیری را در جهت تقویت و تشدید کار حزبی در بین تودهها اتخاذ نماییم و ارتقای سطح فعالیت تودهها باید تامین گردد… حزب ما مفهوم و هدف فعالیت خود را در آن میبیند که شرایط زندهگی مردم را بهبود بخشد و تمام زحمتکشان افغان به مفهوم واقعی و راستین و کامل کلمه به صاحبان واقعی سرنوشت خود و کشور خود نایل شوند. اینها در صورت اشتراک وسیع فعال و مستقیم در دولت و تودههای مردم میتوان به این هدف نایل شد. فعالیت و علاقمندی زحمتکشان در اجرای تدابیر اجتماعی اقتصادی و پلانهای عمرانی به اشتراک دهقانان در رفع بیسوادی، رشد اقتصادی، دفاع مسلحانه از وطن، اعمار مجدد دستگاهها و بناهای مکاتب و مدارس، بند و انهار همچنان ما وظیفه داریم که انسانهایی را که در اردوگاههای ضد انقلاب گیر مانده اند، رها سازیم و نجات دهیم. اعضای حزب باید نمونه و مثال دسپلین پذیری، سازمان پذیری، فداکاری، دقت در کار، فروتنی در زندهگی با زحمتکشان باید نزدیکی حزب و دولت مواظبت و توجه آنها را ببینند و احساس نمایند. ما در نیمه راه تو قف نمیکنیم و حتماً علیه تمام بیماریها و بیاصولیتیها پیکار میکنیم و برای داشتن جلب اعتماد تودهها و پشتیبانی آنان باید پاکی وجدان بلورین داشت. فعال و اصولی بود. پس بیایید شایستهی اعتماد و پشتیبانی تودههای افغان باشیم. اعضای حزب در جایی کار کنند که تودهها وجود دارند.» ببرک کارمل
پلینوم پانزدهم کمیته ی مرکزی ح.د.خ.ا که به پولینوم صلح نیز یاد میشود اهداف و مسایل مبرم زمان را در چهارچوب شرایط ملی و بینالمللی تحلیل و بررسی کرد و به تمام اعضای حزب و سازمانهای اجتماعی وظیقه داد تا در جهت تصامیم و فیصلههای پلینوم حزبی گامهای عملی برداشته در راستای فعالیتهای سیاسی و صلح خواهانهی ح.د.خ.ا، رفیق ببرک کارمل بزرگ جمعبندی نظریات و اندیشههای داهیانهی برنامه صلح و آرامش را زیر عنوان تیزسهای دهگانه به پیشگاه خلق شریف کشور ارایه داشت در بخشی از تیزسهای دهگانه حزب چنین آمده است.
«… امروز موضوعات بحث و یا تیزسهایی را در مورد خصلت ملی و دموکراتیک انقلاب ما و وظایف تاخیر ناپذیر آن در شرایط کنونی مطرح مینماییم. ما باید احساس مسؤلیت عظیم و با مطالعهی دقیق علمی شرایط جامعهی افغانی در مرحلهی کنونی انقلاب بخاطر تامین صلح و امنیت در داخل کشور و منطقهی ما و توسط بازهم بیشتر پایههای اجتماعی نظام عادلانه اجتماعی و دموکراتیک با هم جمع شده ایم. … انقلاب ثور ضربهی خورد کنندهی را بر کلیه اشکال ستم ملی و اجتماعی وارد آورده و تودههای عظیم انقلابی با احترام عمیق و رعایت جدی سنن و عنعنات تاریخی فرهنگی و مذهبی دولت طرازنوین یعنی جمهوری دموکراتیک افغانستان را ایجاد کردند که باردیگر وظایف ج.د.ا را یاد آور شویم که عبارت اند از استقلال، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی، تحکیم مزید دستاوردهای انقلابی شرکت وسیع زحمتکشان ونیروهای مترقی در تحولات ضد فیودالی وضد امپریالیستی. انقلاب ملی دموکراتیک تبدیل افغانستان به کشور شگوفان و پیشرفته. در
بخش دیگر تامین حقوق مساوی ملیتها، دموکراتیزه ساختن حیات اجتماعی، اقتصادی و پشتیبانی و احترام بدین مقدس اسلام تدویر لویه جرگهها و تدویر انتخابات ارگانهای محلی قدرت.
تیزسهای دهگانه که عناوین و بخشهای آن ذیلاً به بحث گرفته میشود.
ــ تحقق اصول دموکراسی، ترقی اجتماعی برای نجات مردم از فقر و عقبماندهگی و بیسوادی.
ــ حق شرکت وسیع و همه جانبه وطنپرستان واقعی و نمایندهگان تمام اقشار گروهای اجتماعی کشور.
ــ حل عادلانه ارضی و آب و کمک به کارگران و دهقانان.
ــ رشد اقتصادی و همکاری دولت و متشبثین خصوصی.
ـ جهاد ملی و مبارزه علیه بیسوادی.
ـ حل مسلهی ملی بشکل عملی و عادلانه.
ـ تحکیم جبههی ملی پدر وطن.
ـ تضمین و تامین آزادی کامل برای ادای مناسک دینی کمک به علما و روحانیون، اعمار مساجد و تکایا.
ـ در شرایط قطع مداخلات خارجی عزیمت قوتهای نظامی اتحاد شوروی بکشور شان و دفاع مستقلانه قوای مسلح و تحکیم قابلیت دفاعی کشور.
ـ تحکیم صلح همهگانی، توسعهی همکاری بینالمللی، همزیستی مسالمت آمیز، رفع تشنج صلح و امن متقابلاً مفید. دولت با احساس مسؤلیت در پیشگاه خلق و تاریخ افغانستان صادقانه آرزومند حل صلح آمیز اوضاع افغانستان میباشد.
بخش چهار دهم
در بارهی سیاست بینالمللی حزب و دوستی با خلقهای جهان
«دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان از سیاست اصولی صلحجویانه بر مبنای اصول بیطرفی مثبت و فعال ،همزیستی مسالمت آمیز، از سیاست دفاع از صلح و دیتانت، از تحدید سلاحهای استراتیژیک هستهیی و خلع سلاح عام و تام، از حقوق بشر و جنگهای آزادیبخش خلقهای تحت ستم بمثابه یک عضو وفادار سازمان ملل متحد و کشورهای غیرمتعهد پشتیبانی و پیروی مینماید و تمام قراردادهای منعقده میان افغانستان و کشورهای جهان را رعایت و احترام مینماید و با نیروهای صلحدوست در یک جبهه وسیع سیاسی علیه جنگ و جنگ طلبان، استعمار کهن و نو، امپریالیزم و صهیونیزم، فاشیزم و راسیزم و اپارتاید و نژاد پرستی میرزمد و همبستگی بینالمللی خود را با سیستم جهانی، اصالت اجتماعی جنبشهای جهانی کارگری و نهضتهای آزادیبخش ملی و اجتماعی کشورهای آسیا، افریقا و امریکای لاتین توسعه میدهد.» ببرک کارمل
ببرک کارمل بمثابه شخصیت سیاسی بیهمتای عصر و زمانش بود. او سکاندار کشتی امید و آرمانهای خلق ستمدیدهی افغانستان، جنبش چپ و دموکراتیک و انقلابی در کشور بود. ببرک کارمل با آموزههای جاودانه اش یک مکتب بود. یک صفحهی زرین و تابناک تاریخ بود. یک کتاب بزرگ انسانیت و جهان هستی بود. یک کلاس بزرگ آموزش انسایت و راه وطنپرستی فدا کاری پرشور انقلابی بود.
ببرک کارمل بمثابه وطنپرستترین شخصیت سیاسی، انترناسیونالیست پرشور انقلابی در خدمت به خلقهای افغانستان و دوستی با خلقهای جهان و جنبشهای کارگری یک عمر مبارزه کرد.
جی ان دیگست وزیر خارجه هندوستان که در زمان حاکمیت ح.د.خ.ا سفیر هند در کابل بود مینویسد: استوارنامه ام را تقدیم ببرک کارمل کردم، گارد احترامی هم در کنار گاردهای ریاست جمهوری قرار داشت که لباس خاکی رنگ و سرخ پوشیده بود. مراسم در ارگ قدیم برگزار شد. دژی با سنگ خاکستری و مرمرهای رنگارنگ به عنوان کف پوش و میزهایی که روی شان مر مر بود. دوست وزیر خارجه هم حضور داشت؛ پس از مراسم چهل دقیقه گفتگو با کارمل صورت گرفت. بیشتر او صحبت میکرد سخنانش روی خط حزب بود. در مورد افغانستان، امریکا چین و پاکستان و نیروهای امپریالیستی که در تبهکاری و شرارتها حضور دارند گفت من معتقدم در سال ۱۹۷۸ اشتباهاتی داشتیم امین و تره کی کاملاً خواستهای مردم را درک نکردند. او در سخنانش «اشارهی او به هند و خانم گاندی گرم و ستایش آمیز بود» گفت نخست وزیر شما عاقل، شجاع و قوی است همچنان یکی از ژورنالیستان مشهور هندی در زمان دگری در رابطه به شخصیت فرزانهی ببرک کارمل گفته بود: ببرک کارمل پیش از آنکه رئیس جمهور شود ببرک کارمل شده بود.
یعنی با توجه به نظریات وچشمدیدهای تحلیل گران سیاسی ـ بینالمللی، ببرک کارمل شخصیت بزرگی در تاریخ آسیا بود که همه به شخصیت فرزانه و بزرگی اش احترام عمیق داشتند.
ببرک کارمل اندیشهها تجارب گرانبهای انقلابات جهانی و اندیشههای خلاق طبقهی کارگر، جنبش پرولتاریای جهانی را به آموزش عقیدتی ترقی خواهان و اعضای ح.د.خ.ا تعلیم و ترویج وآموزش میداد و آموزههای رهبران جهانی کارگران و جنبشهای آزادی خواهی و آثار اکادمیک و مکتبهای سیاسی و رهبران زحمتکشان جهان را به آموزه دایمی اعضای ح.د.خ.ا مبدل میساخت.
زنده یاد ببرک کارمل سنن علمی و ایتیک مبارزه طبقاتی را از طریق سخنرانیها، کنفرانسها و بخشهای رسانهیی و مطبوعات حزبی رایج ساخت. حزب د.خ.ا را در پیوند با احزاب برادر و جنبشهای ترقیخواهی در سطح جهان رشد و ارتقا داد.
ببرک کارمل با اتخاذ سیاست همزیستی مسالمت آمیز جهانی و حسن همجواری با دول همسایه، دوستی با خلقهای جهان، دفاع از حقوق حقهی برادران پشتون و بلوچ و ملت قهرمان فلسطین، ویتنام و کمبودیا، کیوبا و سایر جنبشهای رهاییبخش مساعی بخرچ میداد. ببرک کارمل نخستین رهبری بود که تجلیل روزهای تاریخی ملی و بینالمللی دفاع از جنبشهای جهانی طبقهی کارگر دفاع از حقوق ملتهای بپا خاسته علیه استعمار و امپریالیزم و دوستی با احزاب و سازمانها، گروههای سیاسی کارگری دهقانی و روشنفکری و سایر ارزشهای انسانی را به شکل عالی اصولی ایجاد نمود.
(بخش پانزدهم)
در رابطه به مثلث تغییر یعنی پلینوم ۱۸ حزب
«اگر زنده ماندن به قیمت تن در دادن به پستی و گذشتن از حیثیت و آبرو و پا ماندن بالای عقاید سیاسی باشد، مرگ صد بار به آن شرف دارد. …» ببرک کارمل
محترم دستگیر پنجشیری در رابطه به شخصیت عالی و شجاعت ببرک کارمل به دفاع از حزب، دستاوردهای تحول بنیادین ثور در مقابل زورگوییهای داخلی و خارجی چنین میفرماید: به باورم موضعگیری بی خطای ببرک کارمل علیه سیاست تجدید نظر طلبانهی گرباچف رهبر حزب و دولت اتحاد شوروی، پرخاش عادلانه او علیه چرخش و چپگرد تند داکتر نجیبالله به سوی تنظیمهای تندرو، شاه مخلوع، اشرافیت ملاکین و طریقههای نقشبندیه قادری بویژه مقاوت آشکارای ببرک کارمل در شب قیام هفت ثور ۱۳۵۷ خورشیدی به خاطر دفاع از حق زندهگی سردار محمد داود و قانونیت دموکراتیک در کشور لحظههای اوج شهامت انقلابی ببرک کارمل بوده است.
پس از آنکه حزب از پیشروی تروریستان و خرابکاران پرتاب شده در میدان جنگ نیابتی پاکستان ناامید میشد در نیمه ی اول نودم میلادی در جریان جنگ نیروهای دولتی ه برهبری ح.د.خ.ا و زعامت ببرک کارمل روز بروز مواضع خرابکاران و مخالفین دولت را تصرف میشدند و از آنسو در بین مخالفان دولت گرایشات تسلیمی و مذاکره با دولت قوت می یافت و بعضی از سران جهادی بر بیهودهگی جنگ شان با دولت پی برده در صدد رفتن به مسیر صلح بودند.
همچنان سیاست فعالانهی حزب و دولت ج.د.ا در سطح بینالمللی در همکاری با جامعهی جهانی بر موضعگیری خلاقانه و قانونی ببرک کارمل صحه میگذاشت یعنی موفقیتهای نسبی برای ختم جنگ و امر صلح در کشور که دمبدم جان تازه میگرفت؛ برای قدرتهای غربی و رژیمهای ملایی ایران و سردمداران پاکستان غیرقابل تحمل بود. زیرا با آمدن صلح در افغانستان کار غربیها و عربها در منطقه تمام بود. بنا برآن همه متجاوزین خارجی دست بدست هم داده گرباچف این چهره جفاکار تاریخ که در افغانستان قوت نظامی و مداخلهی سیاسی داشت بمثابه یکی از اضلاع مثلث قدرت با دولتهای امریکا و پاکستان بر ضد مواضع اصولی و قانونی و صلحجویانه حزب و دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان در راس ببرک کارمل قرار دادند. زیرا غربیها از همان آغاز کار تجددگرایی و انقلابی در افغانستان ببرک کارمل را یگانه اساسگذار و رهبری وطنپرست کارکشته و سیاست مدار برجسته افغانستان تشخیص داده بودند که ازینرو تمام توان خود را برای ضربه به رهبری حزب متمرکز ساختند و تجاوز آشکارای خود را زیر نام پلینوم ۱۸ حزب عملی ساختند.
بنده زمانی که وظیفه آمریت سیاسی معینیت لوژستیک وزارت امنیت دولتی را به عهده داشتم در برج ثور ۱۳۶۴ خورشیدی بحیث یکی از اعضای کمیسیون تدویر کنفرانس حزبی پذیرایی از رهبر عزیز حزب ببرک کارمل در تالار ششدرک کابل که افتخار عضویت هیات رییسه جلسه را نیز داشتم آموزهها، هشدارها، و پیشبینیهای داهیانهی زنده یاد ببرک کارمل را که در کنار رهبر از نزدیک شنیدم و به قلبم نشست. در سخنرانی اش ببرک کارمل همواره بر وحدت حزبی تاکید داشت و در بخش پیشبینیهایش توجه را به یک چیز نو متمرکز میساخت که تحلیل آن مشکل و باور آن ساده نبود. .زیرا اشاراتی به دگرگونیهای سیاسی بر سرنوشت حزب دولت و مردم افغانستان داشت. مگر هشدارهای داهیانهی ببرک کارمل آنقدر بیدار کننده و حیاتی بود که در سال بعد مزهی تلخش کام همه وطنپرستان واقعی را تلختر گردانید.
پس از ختم جلسه محترم محمد آصف فروزان مرا به موتر خود دعوت کرد تا بسوی دفتر کاری یک جا برویم. فروزان که یک انسان دراک چیز فهم، وطنپرست و هوشمندی بود گفت رفیق کوچی چه فکر میکنی؟ گفتم در رابطه یک پلان کاری که بر بنیاد آن آموزههای رهبرم را برای کارگران و پرسونل معینیت توضیح و تشریح نمایم. رفیق فروزان گفت رفیق کوچی بیادت باشد که در سال آینده در همین روز و همین تاریخ تحول بزرگی در کشور رونما خواهد گردید.
پس از نزدیک به ی کسال ببرک کارمل رهبر ح.د.خ.ا بنا به دعوت رهبری اتحاد شوروی عازم ماسکو گردید و نامش را سفر مریضی گذاشتند و چُکرههای گرباچف در داخل و خارج کشور بشکل دو آتشه نسخههای تبلیغاتی را دست بدست تکثیر میکردند. حلقات شب نشینی چاپلوسان ابنالوقت همهکارهی دست و پای داکتر نجیب شدند و هر خس و خاری جمع افراد نفوذی و بی هویت در دولت و یا حزب با استفاده از فرصت، نان خود را در تنور داغ شرایط ساختهی گرباچف و آی.اس.آی میپختند. پس از آمدن ببرک کارمل به وطن، داکتر نجیبالله حتا به رهبری که او را نجیبالله ساخته بود و تا هنوز منشی عمومی حزب و رئیس شورای انقلابی برحال کشور بود بر خلاف اصول حزبی و قانون رسمی دولتی مانع پذیرایی رسمی از آن گردید. و فردای آن روز کودتای مثلث شیطانی تحمیل و حرف محترم فروزان که یک سال قبل پیشبینی کرده بود تطبیق گردید. این پروسه تا یید کنندهی اهدافیست که بر طبق سناریوی دشمن توسط دوست از داخل عملی میگردد همچنان موضعگیری گربه چف در کنگره ی ۲۷ حزب کمونست شوروی و روحیه ی سازش پذیری آن با غرب روی سرنوشت اوضاع افغانستان و جهان آشکارا بود که زنده یاد ببرک کارمل از دیدار با گرباچف در حاشیه ی کنگره دوری ورزید. پلینوم هژده حزب آنچه را که بنام استعفای ببرک کارمل یاد میکنند اگر اندکی به آن توجه علمی و دیالیکتیکی شود در سطر اول یک جمله ی کوتاه ولی با بحر معانی و تحلیل بزرگ همراه بوده است یعنی در جمله اول آمده است نظر به پرابلمهای بینالمللی… الی اخیر. این جمله کوتاه بطرز آشکارا مداخله، فشار، تحمیل، برخورد کودتایی، مثلث شیطانی را نشان میدهد که تمام دستاوردهای تحول بنیادین ثور را نابود و جلو پیشرفتهای بعدی راگرفته از پیروزی ح.د.خ.ا و شکست مخالفین دولت جلوگیری بعمل آید که به موجب آن هم حزب هم دولت و هم افغانستان به نابودی سوق داده شود که شد «که شد». با آن که اعضای حزب به دفاع از اصولیت و پشتیبانی از ببرک کارمل تا سرحد جان خود حاضر بودند ولی رهبر که خود سازنده و اساسگزار ح.د.خ.ا و بانی دولت دموکراتیک بود؛ نگذاشت وحدت حزبی و قدرت دولتی صدمه ببیند. ببرک کارمل همواره دفاع از وحدت حزبی و حاکمیت ملی را به رهروانش توصیه کرد و خود را قربانی وحدت حزبی نمود و کناره گیری تحمیلی را قبولدار شد. از کرسیهای رسمی کنار زده شد و اما در اعماق قلوب حزب و ملت مقام بزرگش باقیماند و تا ابد قابل ستایش و افتخار و ماندگار است. ببرک کارمل برای اعضای حزب اوضاع و شرایط همان وقت و موقعیت حزب و دولت و اهمیت حیاتی وحدت را توضیح داد و از روی دسایس شوم دشمنان وطن پرده برداشت و حزب را به یکپارچگی توصیه نمود و از خطرات وحدت شکنی و فروپاشی حزب و حاکمیت آن حزب و دولت را برحذر ساخت که تا امروز و فرداهای دیگر آموزهها، پیشبینیها و هشدارهای داهیانه شان اظهر منالشمس و ماندگارخواهد بود.
(بخش شانزدهم)
«مردم از ما میخواهند و توقع دارند تا از آنها دستگیری نماییم؛ لهذا با دستان پاک، قلبهای گرم و مغز سرد متواضع مجهز با دانش کار و خدمت در میان مردم بروید و در خدمت مردم باشید. در صرفه جویی اقتصادی یک دانه گندم و یک قطره تیل اهمیت حیاتی داشته و حیثیت یک قطره خون انسان را دارد که در حفاظت وانتقال آن فدا میشود. … دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان برای جلب هرچه وسیعتر زحمتکشان کشور در امر اعمار جامعهی نوین و در رهبری امور دولتی در جهت ارتقای سطح رفاه مادی و معشیتی آنان بهبود شرایط کار و زندهگی کارگران دهقانان و کارمندان و برای تامین امکانات جهت اعمار منازل مسکونی در آینده نیز مواظبت دایمی بعمل خواهد آورد.» ببرک کارمل
از رهبری که از آغاز جوانی وقف مطالعه و آموختن درس خدمت به مردم و در خدمت مردم و کار روشنگری در میا ن مردم باشد، از رهبری که تمام عمر و جوانی هستی و زندهگی خود را فدای مردمش کرده باشد و از رهبری که از دوران ماموریت، وکالت تا ریاست جمهوری کشور معاش شخصی خود را به زحمتکشان توزیع کرده باشد از رهبری که برای رفاه و سعادت زحمتکشان فکر کرده باشد و برای اعمار افغانستان نوین اندیشیده باشد و از رهبری که برای خود نه قصری و زمینی و باغی و بانکی داشته باشد و بلاخره از رهبری که بودن در صف زحمتکشان را بالاترین افتخار خود میداند و از رهبری که شخصیتش ملهم از اندیشهها، دانش و سیاست و آموزههایش و مکتب ترقی خواهی اش سخنان بیبدیلش، کلام جاودانش، آثار گرانبهایش انسان پروریده باشد؛ چی از او میراث بجا می ماند واضح است که یک حزب پرافتخار و مکتب انسانیت مجهز با درس وطنپرستی و خدمتگذاری به انسان زحمتکش کتاب و درس قلم به میراث میماند.
زنده یاد ببرک کارمل در طول تاریخ کشور و در میان رهبران نخستین زمامداری بود که شخصیتش قصر و ماوای او بود برای اعمار افغانستان نوین وقف بود وبرای خود در قلوب مردم قصر های مستحکم بنا نهاد ه بود.
که از باد وباران ندارد گزند
که در قلب انسان زحمتکش اند
… آنچه از ببرک کارمل بجا ماند انسانیت، وطنپرستی، انساندوستی، اصول اساسی مبارزه، چراغ راه آزادی، آزاده گی، صلح خواهی وعدالت، دموکراسی، دفاع از منافع علیای مردم، درسهای فدا کاری ایثارگری، دست پاک، مغز سرد و قلب گرم به مبارزه اخلاق و فروتنی، تحمل پذیری، پیشبینیهای عالمانه و هشدارهای داهیانه شجاعت مناعت آشتی ناپذیری با دشمنان وطن و مردم، مبارزه با انواع ستم ظلم و استثمار، ایستاده گی و مقاومت، پایداری، استواری، وحدت و همبستگی، پاکی و صداقت، دلسوزی و محبت میباشد که از رهبر محبوب و فرزانه ی ح.د.خ.ا ببرک کارمل عزیز بجا مانده است تا بروشنی میراث گرانبهایش راه آینده را به پیش برد. هر روزی که میگذرد تاریخ بر حقانیت و تحقق آموزهها هوشدارها و پیشبینیهای داهیانهی ببرک کارمل صحه میگذارد.
زنده یاد ببرک کارمل یگانه شخصیتی از رهبران جهان بود که به داشتن مادیات و ثروت علاقه نداشت. دارایی او وقف فداکاری برای مردم بود. اولین دارایی وثروت عظیم آن قلوب مردم و بارگاهش مهر مردم موقعیتش خدمت به مردم شان و افتخارش مبارزه در راه دفاع از منافع علیای مردم، پایگاهش در صف مردم و جایگاه اش سرزمین مشترک مردم بود.
ببرک کارمل تا به آخر عمر با تقوا، صادق، راستگو، متواضع بی بدیل و بی همتا بود. آنچه او را از همقطارانش متفاوت میساخت تحلیل آموزه ها، اندرزها، هشدارها و پیشبینی هایش بود که یکصد سال با همعصرانش تفاوت داشت و تاریخ او را یک صد سال پیش ازعصرش آ فریده بود.
رفیق ببرک کارمل این رفیق زحمتکشان افغانستان تمام دارایی هایش که مکتب وآموزههای جاودانه اش بود به نسل بعدی گذاشت و چراغ جنبش چپ مترقی و آزادی خواهانه را به نسل فردای کشور اهدا کرد آنچه در لحظات آخر زنده گانی اش داشت چند جلد کتاب قلم و زیستن در یک کانتینر بود. زندهگی ساده و بی آلایش ببرک کارمل فقید افتخار تاریخ افغانستان و زحمتکشان منطقه خواهد بود او عاشق آزادی ومظهر روشنی بود.
رهبری ما، رهبری فرزانه بود
راه اصولش هدفمندانه بود
در ره ایثار میهن پروری
درس و تعلیمش خردمندانه بود
در مسیر صلح و خیر مردمان
مقصدش واضح و غمخوارانه بود
در ازای جنگ تحمیلی غیر
موضعش جدی و قاطعانه بود
بهر دفع ارتجاع و استعمار
عزم او پیکار شجاعانه بود
با لعینان بود آشتی ناپذیر
با ضعیفان سخت دلسوزانه بود
دشمنان خاک تاب او نداشت
خار چشم دشمن بیگانه بود
بود خدمتگار صدیق وطن
خدمتش بر خاک مشتاقانه بود
جنگ او از بهر صلح و دوستی
صلح او صلح وطنخواهانه بود
در سیاست پیشبینیهای او
یک به یک تثبیت داهیانه بود
دست او پاکیزه بود از مادیات
خصلتش پاکی و صادقانه بود
هر معاش ماهوارش هدیه یی
بر غریبان لطف رایگانه بود
نی سرایی داشت نی قصر بلند
شخص اول در وطن بیخانه بود
بود او عالیترین شخص جهان
رهبری دانا و دادخواهانه بود
عبدالوکیل کوچی