بازی چگونه آغاز شد؟
سند رابطه پنهانی امریکا با نورمحمد تره کی
در سند از نورمحمد تره کی زیر نام “منبع تحت الحمایه” یاد شده است. باید نوشته شود که در قاموس استخبارات، “منبع” برای کسانی که از اهمیت سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی در یک جامعه برخوردار هستند و خیلی ها مهمتر از اجنت های معمولی عمل می کنند، گفته می شود. “تحت الحمایه” بودن تره کی هم اهمیت مهم تره کی را در نزد امریکا نشان داده است.
يكشنبه 7 مارس 2010, بوسيلهى
زمانی که صدای طبل “اصلاحات” و “مبارزه با فساد” در افغانستان از طرف امریکا خیلی ها بلند نواخته می شد و مهره های بومی پسا استعمار کنونی برای یک بار دیگر باید روی صحنه سیاسی در افغانستان چیده می شدند، خانم هیلاری کلینتون وزیر پر صلاحیتِ براک اوباما در نوامبر 2009، به ظاهر به دلیل اشتراک در مراسم تحلیف حامد کرزی، سفری به افغانستان داشت. در جریان این سفر خانم کلینتون از آقایان فاروق وردک، عمر زاخیلوال، آصف رحیمی و امرالله صالح آشکارا حمایت کرده و با رمز و راز، خواهان ابقای این آقایان در پست های شان گردید. درست یک روز قبل از اعلان کابینه، آقای رابرت گیتس وزیر جنگ امریکا هم پشتیبانی اش را از آقایان عبدالرحیم وردک و حنیف اتمر اعلام کرد و ما هم شاهد نصب این همه آقایان در پست های کلیدی بودیم و هستیم. شاید هم استدلال شود که در یک کشور اشغال شده نمیتوان انتظار متفاوت تر و بهتر از این وضعیت را داشت؛ و نصب مهره ها هم جز مهم در فرهنگ قبول مداخله است. و شاید هم تنی چند از بیچاره گان قند بگیر و فند بگیر، انتصاب نصف کابینه از طرف یک قدرت خارجی را بخش از “پروسه جهانی شدن” بدانند. (1)
فقط، جان مسله در عدم درک درست مان از تاریخ معاصر کشورمان،و تحلیل تاریخ در چارجوب گفتمان ابزاری قدرت حاکم، نهفته است. اگر تاریخ تکامل استعمار غرب به دقت مطالعه شود، نسیان ِ تاریخ همیشه هدف است؛ و در مقابل نفع از تصور ساخته شده از تاریخ، سیاست ِغیر قابل تغیر.
نگارنده این سطور باور دارم که درک درست مان از گذشته، میتواند منبع خوبی باشد برای فراورد اندیشه و افکار قابل پسند و تاثیر گذار و آغاز یک بدیل مناسب بر حل مشکلات کنونی و آینده. تا زمانی که با پیروی از گفتمان های ساخته شده و ابزاری، تاریخ کشور مان را با پرده های ضخیم اسرار بپوشانیم و درک مان از کشور خود مان وابسته به تلقین های لوکس ولی کشنده ی پسا استعماری باشد، دریافت نقاط مشترک از حقایق مشترک غیر ممکن
خواهد بود.
سندی (2) را که از آرشیف ملی امریکا بدست آوردم، نشانهِ دیگریست از چگونه گی آغاز و شاید هم دوام بازی بغرنج کنونی که متاسفانه مردم مان قربانیان نخستین آن هستند. این سند ایرگرام محرمی است که به تاریخ 20 مارچ 1965 از طرف سفارت امریکا در کابل به وزارت خارجه امریکا ارسال شده است. در این سند نور محمد تره کی درست مدتی بعد از تاسیس حزب نامنهاد دموکراتیک خلق به یک نمایندهِ ارشد سفارت امریکا که به گمان غالب مسول بخش استخباراتی سفارت نیز بوده است، گزارش تاسیس حزب دموکراتیک خلق را داده است. در سند از نورمحمد تره کی زیر نام “منبع تحت الحمایه” یاد شده است. باید نوشته شود که در قاموس استخبارات، “منبع” برای کسانی که از اهمیت سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی در یک جامعه برخوردار هستند و خیلی ها مهمتر از اجنت های معمولی عمل می کنند، گفته می شود. “تحت الحمایه” بودن تره کی هم اهمیت مهم تره کی را در نزد امریکا نشان داده است. در سند آمده است که آقای تره کی از یک کارمند خاص امریکایی به تاریخ 14 مارچ 1965، قبل از اینکه این کارمند عالی رتبه امریکایی افغانستان را ترک بگوید، خواهان ملاقات شده است. در سند همچنان تذکر رفته که رابطه ی سفارت امریکا با تره کی بعد از دسمبر 1963، بنابر ترس از تعقیب شدن توسط مامورین امنیتی افغانستان، و بخاطری که دولت افغانستان مشکوک نشود که تلاش تره کی برای تاسیس یک حزب از طرف امریکا حمایت و پشتیبانی می شود، برای مدتی قطع شده بود.
از گفته های مهمل و مجهولِ آقای تره کی در این سند که تاریخنویس و مبارز نستوه، میر غلام محمد غبار را به عدم نداشتن محبوبیت در میان نسل جوان در آن وقت، آن هم گویا به دلیل “گرفتن یک باب اپارتمان از دولت وقت” (؟) متهم ساخته، و حزب دموکراتیک خلق را یک جریان “چپ میانه” خوانده است، که بگذریم، مهمترین پیام این سند همانا ثبوت رابطه دوامدار نورمحمد تره کی با امریکا می باشد. همچنان این سند می تواند زمینه ساز تحقیق و پژوهش ژرفتر و متفاوتر در رابطه به اصرار های مکرر آقای تره کی از در زمان زمامداریش از شوروی سابق برای ارسال نیرو به افغانستان شود.
منابع:
(1) سرور کبریت. اصرار بر فروتنی، شکیبایی و منطق علمی. کابل پرس. 14 جنوری 2010.
(2) بانک معلوماتی دانشگاه کالیفرنیا، برکلی : برگرفته شده از آرشیف ملی امریکا.