در مورد زنده یاد رفیق ببرک کارمل رهبر فرزانه زحمتکشان افغانستان مطالب زیادی نوشته شده،دوست ودشمن در باره کار ،فعالیت و مبارزه او از زوایای مختلف روشنی انداخته اند. در میان انبوه این نوشته ها دریافت سچه از ناسچه و سفته از ناسفته مخصوصا برای نسل جوان امروزی تا حدی مشکل است. مخصوصا با تبلیغات گیچ کننده سرمایه داری جهانی و ذهنیت سازی کاذبی که وسایل ارتباط جمعی امروزی در جامعه ما براه انداخته است ،حتی درک شرایط و اوضاع تاریخی که ببرک کارمل و رفقایش را به تاسیس جریان دموکراتیک خلق افغانستان کشانید وراه پرمخاطره مبارزه طبقاتی را در برابر روشنفکران کشور کشود، برای جوانان امروزی غیر قابل درک است . دشمنان قسم خورده مردم افغانستان همان گونه که در مورد مشروطه خواهان اول و دوم ،و نهضت امانی یاوه سراءی می کنند ،در مورد مبارزان ترقی خواه کشور و تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان نیز به یاوه سرا یی دامنه داری متوسل می شوند و با بر چسپ کمونیسم ،سویتیزم و الحاد می خواهند چهره ملی و مردمی این حزب و رهبران آن را خدشه دار سازند.
تصادفی نیست که امروز هم سردمداران ارتجاع و نیرو های وابسته به غرب در وطن ما می خواهند جوانان ما را شستشوی مغزی نمایند و به آن ها بقبولانند که ایدیالوژی حزب دموکراتیک خلق افغانستان ایدیالوژی وارداتی و دیکته شده از بیرون بود.در حالیکه فقر جانکاه مردم و ستم طبقاتی بر زحمتکشان کشور و عقب مانی وحشتناک جامعه ، انگیزه اصلی مبارزه طبقاتی را بوجود اورده بود و روشنفکران آگاه با الهام از جنبش های آزادی خواهانه کشور های آسیائی و افریقائی ،سیستم رو به رشد سوسیالزم جهانی و مبارزه حاد کارگران گشور های سرمایه داری ، در راه مبارزه طبقاتی به نفع خلق های محروم کشور کشانیده شده بودند. اصولا هیچ سازمان ، تنظیم و گروهی بیدون موجودیت شرایط عینی و ذهنی در جامعه نمی تواند ایجاد ورشد کند . در مورد حزب دموکراتیک خلق افغانستان نیز این حقیقت تاریخی را نباید نادیده گرفت.
حزب دموکراتیک حلق افغانستان در سیزده سال موجودیت اپوزیسیونی در عقول وقلوب زحمتکشان چنان ریشه دوانیده بود که از کران تا کران وطن تحت پرچم این حزب صد ها هزار انسان زحمتکش بسیج شدند ودر جاده ها ، شعار ها و آرمان های حزب را که در حقیقت آرمان های خود شان بود،بازگو می کردندو با مارش های لرزاننده بر کاخ استبداد و ارتجاع یورش می بردند.
با آنکه حزب بعد از رسیدن به حاکمیت دولتی که متاسفانه قبل از وقت بر حزب تحمیل گردید و در سیزده سال حاکمیت با دشواری های عدیده دست و گریبان گردید وبا یورش لجام گسیخته امپریالیزم جهانی ،ارتجاع منطقه و حلقات قدرت باخته فئودالی مواجه شد ، نیرو و انرژی حزب در دفاع از منافع مردم و حفظ نظام مترقی سوق گردید و مجال رسیدن به درد ها و آمال مردم را تا حد زیادی سلب کرد، با وجود آن دستاورد سیزده ساله حاکمیت حزب در عرصه های سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی چنان عظیم و بزرگ است که حتی بد خواهان با همه تلاش های مذبوحانه نمی توانند انکار نمایند . مخصوصا دوره ملوک الطوایفی جهادی ها ، دوره سیاه طالبان و حاکمیت مافیائی امریکايی بهچ وجه با حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان قابل قیاس نیست. بهمین جهت تصادفی نیست که امروز رهبران حزب دموکراتیک خلق افغانستان و کارمندان دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان را مرد م در مقایسه با بیروکراتهای فا سد امروزی فرشته های نجات می دانند و از کار کرد ها ی شان با حسرت تواءم با قدر دانی یاد می کنند.
در همین سال های اخیر ضمن سفر ی به کشور از دریوری که مرا از میدان هوائی به آدرس مطلوب می رساند در باره وضع کشور سوال نمودم. آن دریور روز گار دیده بیدرنگ گفت که برادر کمونیست های وطنپرست هزاران بارنسبت به جهادی های وطن فروش شرافت داشتند. آنان در دسترخوان ما نان می آوردند در حالیکه اینان نان دستر خوان مارا می دزدند. کاش آنان دوباره بر سر کار آیند.
بطور خلاصه می توان گفت که حزب دموکراتیک خلق افغانستان چه قبل از قدرت سیاسی و چه در زمان حاکمیت .بهیچ وجه از اهداف انسانی خود عدول نکرده ملاک همه فعالیت هایش منافع خلق زحمتکش وطن بود وبس. طبعیست که در احزاب پیشرو و مترقی در پهلوی کتله عظیم اعضا و کادر ها ،نقش رهبری فوق العاده مهم و بعضا در شرایط معین تعین کننده می باشد. در حزب دموکراتیک خلق افغانستان نیز چنین بود.
از رهبران حزب دموکراتیک خلق افغانستان روان شاد نور محمد تره کی ،زنده یاد ببرک کارمل و شهید دکتور نجیب الله ، هر کدام جایگاه معینی داشته نقش شان در دستاورد های انقلابی و ساختمان جامعه پیشرونده قابل تامل و تاکید است. اما در یادداشت حاضر سخن در مورد زنده یاد رفیق ببرک کارمل این فرزند سر سپرده زحمتکشان افغانستان است.
در مورد توضیح سجایا، خصوصیات اخلاقی و روش مبارزاتی وی هر چه تلاش نمایم جز تکرار مکررات حاصلی بدست نمی آید نقش رفیق کارمل را در ایجاد ،تشکل و سمت دهی جریان دموکراتیک خلق افغانستان محترم دستگیر پنجشیری یکی از رهبران حزب طی مقالات متعددی بیدون حب و بغض توضیح نموده است، همچنان نقش این رهبر بی بدیل خلق های افغانستان را در تحکیم حاکمیت ، رشد و توسعه پایه های دولت ،جلب طبقات و اقشار مختلف مردم در حاکمیت و از همه مهم تر نقش برجسته وی در تامین عدالت اجتماعی و ملی ، در نوشته های محترم سلطان علی کشتمند صدر اعظم موفق حاکمیت حزب برجسته گردیده است . نبوغ و ذکاء وی را در کودکی و نوجوانی مرحوم جنرال حسین خان در خاطرات خود که از جانب رفیق محترم هادی مصدق غفوری تنظیم گردیده دقیقا توضیح نموده است .
موضعگیری های اصولی وی در حفظ وحدت حزب در سال های اولیه تاسیس حزب و تلاش در جهت و حدت مجدد حزب نیز از جانب رهبران و و کادر های حزبی بار ها توضیح و تشریح گردیده است .
من نیز منحیث یکی از سابقه داران این مکتب می توانم بیدون اشتباه متذکر شوم که در انشعاب سال ۱۳۴۶ ه ش زنده یاد ببرک کارمل حاضر گردید از دار الانشاء و کمیته مرکزی استعفا دهد و منحیث عضو ساده حزب به فعالیت های انقلابی خود ادامه دهد. اما بنابر تو طئه های شیطانی حفیظ الله امین انشعاب در حزب تحمیل گردید و نیروهای متحد و متشکل دو پارچه و بعدا چند پارچه شد.
در سال ۱۳۴۸ نیز من خود شاهد بودم که زنده یاد کارمل در پهلوی تلاش های متعدد بمنظور جلو گیری از انشعاب در یکی از شب های سرد زمستان با مرحوم سلام تاشقرغانی یکی از کادر های خوشنام و برجسته حزب .در منزل یکی از اعضای کمیته مرکزی در خیر خانه کابل تا نیمه های شب به بحث پرداخت و تلاش ورزید تا آن رفیق را از پیوستن به انشعاب گران باز دارد . من منحیث راه بلد بمنظور دریافت آدرس آن رفیق از لیلیه پوهنتون کابل همگام شده بودم.
در وحدت مجدد حزب در سال ۱۳۵۶ نیز نقش زنده یاد ببرک کارمل ،عظیم وبزرگ است که در اسنا د مختلف انعکاس یافته است.مخصوصا در پیوستن گروه های جداشده ازحزب با آنکه بنابر خود خواهی های عده یی از رهبران مساعی رفیق کارمل در آن مقطع زمان به نتیجه نرسید ، اما آن تلاش ها همیشه قدر دانی کادر های جدا شده از حزب را در قبال نیت نیک کارمل فقید بر انگیخته است .
خلاصه می توان گفت که زنده یاد ببرک کارمل در همه شرایط و احوال وحدت ، اصولیت ،قاطعیت و انعطاف پذیری اصولی را ملاک عمل قرار می داد و در تشکل و سازمان دهی حزب و آگاه دهی توده های مردم نقش ایفا می نمود.
به گفته یکی ار دوستانش ، زنده یاد کارمل قبل از ان که منشی عمومی و رهبر حزب و رییس جمهور باشد ، ببرک کارمل بود و با صلابت و صلاحیت شایستگی خود را در رهبری حزبی و دولتی به اثبات رسانیده بود. طنین صدای رسا و آهنگین وی در دوره دوازدهم و سیزدهم شورای ملی ، بیانیه های بیدار کننده و بسیج کننده اش در تالار ولسی جرگه و تحلیل علمی و همه جانبه وی از وضع جامعه و مردم و بالاخره انتقاد کوبنده وی در مورد خط مشی حکومت های سلطنتی و رای قاطع وی در مورد کابینه های پیشنهادی سلطنت چنان شوری نه تنها در محافل روشنفکری . بلکه در میان مردم زحمتکش افغانستان در سراسر کشور ایجاد می نمود که هفته ها در ادارات دولتی ،صنوف مکاتب و پوهنتون، در کارخانه ها و مزارع مورد بحث و تبصره قرار می گرفت و از طریق رادیو و کست ها با شور و هلهله شنیده می شد و مورد استقبال قرار می گرفت.
از جانبی این فریادهای هیجان انگیز چنان محافل حاکم ارتجاعی را به تب لرزه مرگ دچار می نمود که از خشم و عصبانیت بجای ارائه منطق و دلیل به لت و کوب و بر خورد فزیکی متوسل می شدند. چنانکه در قوس ۱۳۴۵ اعضای فراکسیون پارلمانی جریان دموکراتیک خلق افغانستان از جانب عده یی از اعضای مرتجع پارلمان وابسته به سلطنت به شدید ترین حالت مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و در شفاخانه ابن سینا انتقال داده شدند. . این حادثه صدای زنده یاد ببرک کارمل و همرهانش را نه تنها خاموش نتوانست بلکه عکس العمل متحدانه روشنفکران اعم از مامورین دولتی ،متعلمین مکاتب و پوهنتون کابل باعث ارتقاء نقش حزب و محبوبیت بیشتر زنده یاد کارمل گردید که حتی در داخل حزب نیز حسادت عده یی را بر انگیخت و در بهار سال ۱۳۴۶ منجر به انشعاب شد.
در حاکمیت با آنکه نیرو های مسلح شوروی به در خواست و دعوت پی در پی رهبری قبلی حزب و دولت بمنظور جلو گیری از سقوط حاکمیت حزب و حفاظت از سرحدات جنوبی اتحاد شوروی سابق به افغانستان آمده بودند اما بار سنگین این حادثه نا خواسته بر دوش ببرک کارمل گذاشته شد. با آنهم ار اولین روز های بعد از شش جدی ، تقویت قوای مسلح و حل و فصل سریع اوضاع اطراف افغانستان و عودت مجدد قطعات شوروی در دستور روز قرار گرفت و با صدور اعلامیه ها و فیصله نامه ها به قطع مداخله از بیرون و تامین صلح در کشور تاکید صورت گرفت. همچنان ایجاد قوای مسلح نیرومند در دستور کار همه ارگان های حزبی و دولتی قرار داشت که بالاخره منجر به ایجاد قوای مسلح نیرو مندی گردید که حتی بعد از خروج قوای شوروی و قطع کامل کمک های روسیه . سه سال کامل مستقلانه از حاکمیت و تمامیت ارضی کشور دفاع نمود و حماسه جاویدان دفاع از جلال اباد را رقم زد.
زنده یاد ببرک کارمل بعد از ششم جدی بمنظور کاهش عواقب نا گوار حرکات و اعمال شتاب زده حفیظ الله امین و شرکا تلاش فراوان بخرچ داد و قانونیت را با تصویب اصول اساسی جمهوری دموکراتیک افغانستان در همه ارگان های دولتی حاکم ساخت. سازمان های حزبی دیگر نقش پولیس ،قاضی و سارنوال را بعهده نداشتند و مخالفین را دسته دسته به پولیگون ها انتقال نمی دادند.
اصلاحات ارضی با در نظر داشت شرایط عینی با تاءنی مورد تطبیق قرار می گرفت و سواد آموزی بصورت داوطلبانه عملی می شد.
در اولین روز های بعد از شش جدی به فرمان ببرک کارمل همه محبوسین سیاسی بیدون تبعیض و تعصب صرف نظر از طرز تفکر و ایدیالوژی شان رها گردیدند. زنده یاد کارمل تا ان جا پیشرفت که قرار بود مجازات اعدام نیز در افغانستان منسوخ و ممنوع گردد. اما کشتار بیرحمانه مخالفین دولت و حملات ظالمانه آنان بالای مکاتب ،مساجد ،شفاخانه ها و موسسات دیگر عام المنفعه و راکت پراگنی های کور انان بالای شهریان کابل و دیگر شهر ها زمینه منع اعدام را نا میسر ساخت.
خلاصه می توان متذکر شد که زنده یاد ببرک کارمل در طول حیات پر بار خود از زحمت کشان قاطعانه دفاع نمود . بی تزلزل در راه منافع زحمتکشان گام گذاشت ازحبس و زندان نهراسید و بهترین سال های عمرش را در زندان استبداد سلطنتی گذشتاند. او منحیث رهبر زحمتکشان افغانستان در پهلوی رهبران دیگر حزب در تربیت نسلی از انقلابیون با صداقت ، جسارت پاک نفسی و وفا داری به منافع مردم مبادرت ورزید و مکتب پر افتخار وطندوستی ،ترقی خواهی و عدالت پسندی را در کشور بنیان گذاشت. با آنکه امروز متاسفانه از درس های بزرگ وی کمتر استفاده صورت می گیرد اما پیروان وفاداربه آرمان های این مرد بزرگ نیز در جامعه کم نیستند و ادامه دهندگان این رهبر جاویدان یاد نیز هنوز ثابت قدم و استوار در نقش قدم های وی پا می گذارند و می کوشند آرمان های انسانی وی را بر آورده سازند.
برای شناخت عمیق زنده یاد ببرک کارمل بیشتر از همه نوشته ها ، ابراز نظر ها، مقالات ، یادداشت ها و بیانیه های خودش که خوشبختانه رفیق و دوست گران ارج ما قاسم آسمائي با حوصله مندی فرواوان جمع آوری وبه اختیار علاقمندان ازطریق تارنمای وزین راه پرچم گذاشته است ، منحیث منبع قابل اتکا در تعقیب راه این بزرگ مرد تاریخ معاصر کشور می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
راه زنده یاد ببرک کارمل پر رهرو و آرمان های شریفانه اش پیروز باد!