برگی از تاریخ پرچمداران
زنده یاد رفیق دکتورس اناهیتا راتبزاد
روز بین المللی اطفال
سرنوشت رقت بار کودکان کشورما
روز اول جون روز بینالمللی اطفال است که در سال ١٩٤٩ توسط فدراسیون دموکراتیک جهانی زنان بنیانگذاری شده است و در دنیای دموکراتیک همهساله تجلیل میشود، برگزاری این روز امسال نیز با تشکیل جشنها، میتنگها و تظاهراتی دربارۀ کودکان توأم بود.
اما در کشور ما روز طفل چه مفهومی دارد؟ اطفال ما از تیره روزترین کودکان جهاناند و افغانستان از جمله کشورهائیست که از لحاظ کثرت مرگومیر اطفال، بدرجه اول قرار میگیرند. کمتر کشوری را میتوان سراغ کرد که به این پیمانه کودکانی علیل و مریض داشته باشد. کودکان معصوم ما در اکثر خانوادههای دهاتی مانند سایر اعضای خانواده در کنار حیوانات بسر میبرند و چون آمادگی بیشتری برای گرفتن مکروب و امراض مختلف دارند اکثزیت آنان میمیرند و تعدادی هم ناقص، معیوب و مریض با میایند، درین خانواده ها اصلاً داکتر و دوای را نمیشناسند. اغلب فامیلهای شهری نیز بعلت فقر مزمن و کشنده و گرانی دوا و درمان کودکان خود را به دست سرنوشت میسپارند، فیصدی بیشتراطفال از امراض گوناگون و به خصوص توبرکلوز سخت رنج میبرند. هیچ خانواده را نمیتوان یافت که داغهای فراوان غم از مرگ اطفال معصوم خود، بر دل نداشته باشند.
حد متوسط سن در افغانستان یکی از پایینترین ارقام را میرساند، یعنی سی سال! و علت عمدۀ نازل بودن آن، کثرت مرگومیر اطفال و خاصتاً کمتر سن یکسالگی میباشد، مرگومیر اطفال در تمام کشور فوقالعاده زیاد بوده و به خصوص در دهات رقم وحشتناک نود در صد میرسد، درحالیکه در کشور همسایه شمالی ما میزان مرگومیر بین کودکان به سه در هزار تقلیل است. رقم رقم نود فیصد مرگومیر نشان میدهد که کودکان ما چه وضع اسفباری دارند.
فقر عمومی مانع رشد جسمانی کودکان ما میگردد، درحالیکه برای کودکی که باید در شرایط عادی از نظر جسمی رشد نماید، و از حد اقل سنین متوسط عمر یک انسان برخوردار گردد، لازم است که غذا و پوشاک کافی، مسکن صحی و دوا و دکتور در اختیار داشته باشند، اما فقر کشنده و هلاکت بار موجب گردیده که اکثریت مطلق کودکان از حد اقل زندگی محروم باشند. هزاران طفل حتی در شهرها، به خصوص اطفال هموطنان هزاره و پنجشیری ما در شرایط بسیار بد در کلبهها و گاراژهای نمناک زندگی میکنند. زندگی اطفال کوچی ما خیلی رقتانگیز است و نمیتوان نام آن را زندگی گذاشت.
سرنوشت دردناک و اندوهبار کودکان ما را در کام خود کشیده است. شرایط فوقالعاده نامساعد اقتصادی و اجتماعی موجب انواع بدبختیها برای اطفال ما میگردد. عقدههای روحی فراوانی باعث تباهی زندگی ایشان میشود، آنان در هرلحظه و هر جا از محیط فامیل گرفته تا کوچه و بازار و حتی مکتب مورد آماج کین، تحقیر، تنبه و توهین دایمی قرار میگیرند.
در کشور ما کودکان اصلاً در بسیار از موارد بحث موجودات صاحب حقوق بشمار نمیآیند و یا در زمینههای بسیاری حقوق آنان تلف میشود، درحالیکه از لحظه یی که کودک پا به عرصه وجود میگذارد حقوقی به وی تعلق میگیرد که جامعه موظف به تأمین آنهاست، و همچنان موظف به حمایت از ایشان در برابر تمام مشکلاتی که مانع رشد جسمی، فکری اخلاقی و اجتماعی آنان میگردد؛ و وظیفۀ دولتها، سازمانها، اتحادیهها و غیره است که از آنان حمایت و پشتیبانی نمایند، زیرا کودک موجودیست نارس و از حقوق خود مانند بزرگسالان نمیتواند دفاع نماید.
بدین جهت پس از جنگ جهانی دوم سازمانهای دفاع از کودک در بعضی از کشورها بوجود آمد و مللمتحد که اعلامیۀ حقوق بشر را تصویب کردهاند، در اثر مبارزۀ این سازمانها ناگزیر، برای جلب توجه به خصوص دولتها به کودکان «اعلامیه حقوق طفل» را در چهاردهمین اجلاس اسامبله عمومی خود در نوامبر سال ١٩٥٩ تصویب و نشر کرد، اما همان طوری که اعلامیۀ حقوق بشر از طرف بسیاری از دولتها نقض گردیده، این اعلامیه نیز به دست فراموشی سپرده شده است.
در سر لوحۀ اعلامیۀ حقوق طفل گفته میشود که: «سلامت جسمی و فکری کودکان باید نخستین آرزوهای هر ملتی باشد» و سپس تأکید میشود: طفل باید برخوردار از حمایت خاص بوده و توسط قانون و وسایل دیگری امکانات و تسهیلات برای آنان فراهم گردد که از نظر جسمی، فکری، اخلاقی، روحی و اجتماعی بصورت صحیح و نورمال در شرایط مساعد، آزادی و احترام به شخصیت طفل، رشد و پرورش یابند، اما در کشور ما کمترین توجهی به حال کودکان مبذول نمیگردد، قسمت اعظم اطفال ما از گرسنگی رنج میبرند. عدم تغذیه کافی و سوءتغذیه، مانع رشد فزیکی اطفال گردیده و از نظر فکری آنان را افسرده ساخته و به انحطاط میکشاند.
فرهنگ طبقاتی مانع عمده پرورش فکری و روحی کودکان است، مطابق تصمیم سازمان فرهنگی یونسکو که در سال ١٩٦٠ بعمل آمد و تمام کشورهای عضو آن را متعهد شدهاند، امکانات تحصیلات ابتدایی و اجباری و مجانی باید برای تمام اطفال فراهم گردد، لیکن در عیوض اکثریت مطلق کودکان ده و اطفال شهری در دوران که باید سرخوش و شاد درس بخوانند از حق تفریح و استراحت که برای پرورش آنها لازم است مستفید گردند، با کار و زحمت آشنا میشوند، مزارع، کارگاهها و بعضی از فابریکات کشور عرصه استثمار بیرحمانۀ کودکان خورد سال است که بجای تحصیل به فروش نیروی کار خود مجبور شدهاند. صاحبان بعضی از فابریکات از وجود کودکان بطور وحشیانهای بهرهکشی مینمایند و در عیوض تادیۀ دست یک نفر کارگر بزرگسال سه نفر کودک را استخدام و از هر یک کار یک نفر کارگر بزرگ را میگیرند، تا اینکه بمیرد و یا از کار بازماند، مثلاً در فابریکات نساجی پلخمری و گلبهار یک تعداد زیاد اطفال کمتر از سن چهارده کارهای مشقت باری را مزد بخورونمیر دو تا دونیم صد افغانی در ماه انجام میدهند.
اکثر کودکان ما در آوان طفلیت به خطرات مواجه میگردند، تعداد زایشگاهها، شیرخوارگاهها و کودکستانها فوقالعاده محدود و بصورت نمونه و آن هم با وسایل و پروگرام تربیتی ناقص و فقط برای خانوادههای ثروتمند جامعه میسر است.
حقوق اطفال بنا بر تبعیضات نژادی، لسانی و غیره پایمال میگردد و از این حق مسلم، که باید به زبان مادری خود تحصیل نمایند محروماند، متأسفانه اکنون بجای اینکه بر این دردها بیاندیشند؛ هستند نیروهایی که به درو کردن خوشههای برومند زندگی کودکان مشغولاند. اگر مبارزه جسورانۀ همه پدران و مادران میتواند این وضع را دگرگون سازد و سرنوشت کودکان را تغییر دهد. هیچ پدر و مادری نمیتواند از این مسئولیت سنگین شانه خالی کند. مبارزه علیه تیرهروزی کودکان بدون تزلزل باید ادامه یابد تا تمام کودکان با آزادی کامل، تمام امکانات پرورش جسمی و روحی را در اختیار داشته باشند، از تمام مزایای امنیت اجتماعی برخوردار شده و وسیلۀ آموزش و تفریح برای آنان فراهم گردد، تعلیم و تربیت اجباری و مجانی تمام ابرهای تیرۀ جهل و بیسوادی را از زندگیشان بزداید و بالأخره از تمام آنچه تفاوت نژادی را بار میآورد مصئون مانده، روح بگناه ایشان و آیندۀ آنها تیره و جریحهدار نگردد.
کلکسیون جریده تابناک ( پرچم)