قاسم آسمایی
قیام هفتم ثور و رازی نامکشوف از ده ها راز آن
نقش حفیظ الله امین در ترور علی احمد خرم، تلاش برای اخراج حفیظ الله امین از حزب و آمادگی امین برای انشعاب در حزب
بارها اینجا و آنجا شنیده شده است که حفیظ الله امین یا همان میرغضب دوران در فاصلۀ زمانی بین وحدت حزب دموکراتیک خلق افغانستان ( 12سرطان 1356 تا قیام هفتم ثور 1357) تصمیم داشت تا با جدا شدن از حزب، ساختار تشکیلاتی دیگری را بنام “حزب ملی دموکراتیک افغانستان” ایجاد کند.
در مورد بار نخست اقبال وزیری، یکی از نزدیکترین افراد مربوط به امین و با خبر از رازهای بی شمارش در کتاب «د ثور پاڅون، د کی جی بی دسیسی او یرغل» بصورت مجمل و بدون اشاره به انگیزه اصلی و اساسی طرح اخراج امین از حزب نوشته است:
«… غلام دستگیر پنجشیری تلاش نمود تا در داخل حزب به آتش بی اعتمادی و بی اتفاقی دامن زند که از قبل در حزب موجود بود و با هوشیاری زیاد آنرا پیش میبرد. همچنان در بین خلقی ها فراکسیون زرغون بر ضد امین فعالیت میکرد؛ ولی در واقعیت امر در عقب این فراکسیون سه تن از جمله پنجشیری محرک اصلی و صالح محمد زیری و عبدالکریم میثاق نیز با وی همنوا بودند، قرار داشتند.
این سه شخص در پروسۀ وحدت، طرفداران خویشرا بر ضد حفیظ الله امین تحریک و در مقابل پیشنهاد نورمحمد تره کی در مورد عضویت امین در بیروی سیاسی موانع ایجاد میکردند و برعلاوه در توطئه ببرک کارمل در مورد اخراج همنوا بودند. سرانجام برعلیه حفیظ الله امین و طرفدارانش زیر عنوان ضدیت با حزب دوسیه را ایجاد و مسودۀ سند اخراج امین توسط میثاق انشاء و در جلسه آینده کمیتۀ مرکزی برای اتخاذ تصمیم ارائه میشد.
در مقابل امین نیز “دست زیر الاشه” ننشسته بود و اساس حزب ملی دموکراتیک افغانستان را گذاشت که اشخاص آتی عضو کمیته مرکزی آن بودند:
- حفیظ الله امین رهبر حزب
- محمود سوما
- محمد منصور هاشمی
- عبدالرشید جلیلی
- صدیق عالمیار
- راز محمد پکتین
- صاحب جان صحرایی
من در زندان پلچرخی از زبان علیشاه احمدزی از موضوع آگاهی یافتم.
امین بعد از انقلاب ثور برایم گفت که اسناد ایجاد حزب توسط پولیس که بتاریخ ششم ثور غرض دستگیری او به منزلش آمده بود سوختانده شده بود. اسناد در بین بکس قرار داشت که صدهزار افغانی نقد نیز در آن بود. پولیس فکر کرده بود که امین حتماً از بین میرود برای اینکه در مورد صدهزار افغانی طرف ادعا قرار نگیرد لذا بکس را با همه اسناد سوختانده بود. به این ترتیب سند ذکر شده که توسط اشتراک کنندگان کنفرانس امضا شده بود با فیصله ها یکجا از بین برده شد.» (متن از صفحات 58 و 59 کتاب ذکر شده از زبان پشتو برگردان شده است.)
غلام دستگیر پنجشیری علت و موجبه ترتیب دوسیه برخلاف امین و مسئله اخراج آنرا از حزب، چنین نوشته است:
« …یکی از تحریکات خودسرانه حفیظ الله امین ترور علی احمد خرم وزیر پلان حکومت سردار محمد داود بتاریخ 25 عقرب 1356 بود. نقشۀ ترور علی احمد خرم تا جاییکه تحقیقات کمیسیون کنترول در ولایت کندز آشکار ساخت توسط حفیظ الله امین طرح گردیده بود. در آن هنگام در راس کمیسیون کنترول حزبی قرار داشتم، در ترکیب هیئت فوق العاده بیروی سیاسی کمیته مرکزی ح.د.خ.ا. سلیمان لایق عضو کمیسیون کنترول حزبی، نظام الدین تهذیب مسئول حرفه یی ولایت کندز و اعضای دیگری کمیسیون کنترول حزب اشتراک داشته اند. طی چهارروز تحقیقات ادامه یافت، بیش از صد کادر حزبی در منزل نظام الدین تهذیب به پرسشهای هیئات پاسخ گفت تا جاییکه از نتایج بررسی معلوم شد، حفیظ الله امین برای اجرای توطئه خود اعضا و حتی کادرهای حزبی کندز را مورد استفاده و استعمال قرار داده بود، هدف امین از چنین عمل ماجراجویانه این بوده است تا ابتدا «خرم» باثر تهدید مرجان تروریست داخل ارگ شود. تروریست را با خود نزد سردار داود انتقال دهد. سپس حمله تروریستی علیه سردار داود انجام شود و آنگاه اردو به حال آماده باش درآید و امین سرانجام به آسانی از طریق قیام اردو قدرت سیاسی را بتصرف خود آورد و در جریان قیام مسلحانه مخالفان و رقیبان سیاسی خودرا تار و مار و سرکوب نماید. … هنگامی که ح.د.خ.ا. این توطئه تحریک آمیز حفیظ الله را توسط کمیسیون کنترول کشف کرد، بیدرنگ موضوع اخراج امین از کمیته مرکزی و در درجه اول سلب مسئوولیت و سبکدوشی او از رهبری سازمان مخفی نظامی مطرح بحث قرار گرفت. طرح مصوبه سبکدوشی امین از رهبری سازمان مخفی نظامی و اخراج او از کمیته مرکزی، حتی در یکی از جلسه های دفتر سیاسی توسط کریم میثاق نوشته شد…» ( صفحه 55ـ 56 بخش دوم کتاب ظهور و زوال ح.د.خ.ا نوشته غلام دستگیر پنجشیری)
صالح محمد زیری در رابطه با قتل علی احمد خرم و نقش حفیظ الله امین در آن، مینویسد:
«… پنجشیری و لایق به این نتیجه رسیدند که امین در مرگ خرم دست داشت و میخواست که خرم، مرجان را تا سردار داود برساند و وی برآن فیر نماید. برای این دوسیه از کندز مواد زیاد جمع آوری شده بود و پنجشیری با بعضی اعضای کمیسیون تفتیش آنجا رفته بودند، در کندز با تهذیب و باشندگان آنجا مشترکاً ادامه دادند. در ختم به این نتیجه رسیده بودند که امین در ترور خرم دست داشت و باید از حزب اخراج گردد و برای رفقای دیگر نیز جزاهای پیشنهاد کره بودند. از آنجای که در بین آن شماری از رفقا عضو کمیته مرکزی بودند، لذا جزای آنها باید توسط بیروی سیاسی تایید میشد. جزاها از اخطار حزبی تا اخراج بود.
مسئله در بیروی سیاسی مطرح شد، جزاهای پیشنهاد شده برای شماری از رفقا به اکثریت آرا و یا اتفاق پذیرفته شد. در مورد اخراج امین از حزب نیز رای گیری شد، از جمله ده عضو بیروی سیاسی، شش تن به اخراج امین رای دادند. در این وقت نورمحمد تره کی در مورد مجازات امین مخالفت کرد…» ( برگردان از صفحه 355 کتاب خاطرات نیم قرن بزبان پشتو، نوشته صالح محمد زیری)
با درنظرداشت مطالب فوق، آنهم از قلم دو تن از اعضای کنگره مؤسس حزب و اعضای بیروی سیاسی کمیته مرکزی حزب واحد دموکراتیک خلق افغانستان، نقش حفیظ الله امین در ترور علی احمد خرم مسجل و تعمیل پلان قیام هفتم ثور با پیش زمینه ترور استاد میراکبر خیبر همگون بوده است. سوال خلق میگردد که با گذشت بیش از چهار دهه از وقوع این رویدادها چرا چنین وقایع طور همه جانبه مورد تحقیق و ارزیابی قرارنگرفته است؟ اسناد و دوسیه مرتبه کمیسیون کنترول در اختیار کی است و چرا در مورد خاموشی مرموز اختیار شده است؟ با اضافه در مورد طرح های انشعاب حفیظ الله امین علت خاموشی سایر اشخاص خبیر و آگاه از مطلب چه بوده است؟
این نکات تنها برای بحث و کنجکاوی پیرامون رازهای نامکشوف تاریخ حزب و قیام هفتم ثور مطرح گردیده است.