ضرورت بازنگری حمایت سیاسی “چپ”از نظام موجود!
ضرورت بازنگری حمایت سیاسی “چپ”از نظام موجود!! با توجه به چشم انداز مبارزات سیاسی واندیشه یی دادخواهانۀ حزب دموکراتیک خلق افغانستان به مثابۀ بخش عظیمی از اردوگاه چپ که فصلی از مباحثات موجود را احتوا نموده وحدود یکنیم دهه بر سکوی قدرت سیاسی درکشور تکیه داشته است، باید نگاشت که آن حزب چه در برهه های تاریخ اپوزیسیون وچه در زمان اقتداربه استثنای کژروشی های ناپایدار هدایتگری “امین”،در اوج آماج های تجاوزات ابرقدرتهای جهان ،ارتجاع منطقه وحواریون داخلی شان،تصویرتمام نمای دادخواهی ,عدالت اجتماعی ،قانونمداری،نظم ومدریت سالم را به جا گذاشته ودر کُل درفش سرافرازخویش را در خط منافع زحمتکشان بر بلندای تاریخ این بلاد به اهتزاز درآورده است. پس از فروپاشی آن حزب نگونبخت که قربانی حوادث پرشتاب سناریوی “نظم نوین جهانی “گردید، فروپاشی آرمانی،اندیشه یی،وارزشی دربسا از شاخچه های بازمانده و جداشده از تنۀ زخمی وخون آلود آن میراث دار کبیر جنبش دادخواهانۀ کشور که به گونۀ به آن حزب هویت می یابید، دمیدن گرفت وبا “همرنگی سیاسی” و چرخش دراماتیک، بدون معیارهای ماهیوی ودرونمایۀ حوادث ورخداد های سیاسی ،همسفر باد شده وبا یک بستۀ پوشیده با ترفند های ناصواب، نامشروع ترین راه را بسوی پلکان قدرت سیاسی در وجود منادیان ارتجاع در جریان کمپاین مبارزات انتخابات ریاست جمهوری سال 1393برگزیده ولاجرم در میان دو کاندید “ارتجاع” و”امپریالیسم”،مبهوت افسانه شده ودومی را ارجحیت بخشیده وبا تمام ساز وبرگ سیاسی وسازمانی به خاطر پیروزی کاندید غرب اشرف غنی ، بدون توجه به تضادها وتناقضات آرمانی وتبعات زیانبار آن وشکست وریخت ها وتکیدن اعتبار سیاسی ومردمی شان درهمه حوزه ها ودر سراسر کشور عرق ریختند. با این رویکرد بها دار ،از یکسو رنگ دادخواهی درفش تاریخی شان را در داخل جامعه ودر برگه های از تاریخ مکدر نموده و از سوی دیګر پراگنده گی وسردرگمی سیاسی را در میان رده های سازمانی برتافته ودر نهایت مسیر طی شده را در خط ایجاد “ایتلاف”نیروهای ترقیخواه کشور به مثابۀ اولویتهای اجتناب ناپذیر تاریخی دگرگون نموده واز کاروان زمانه فرسخها عقب افتیده ودرین گذرگاه بدون حصول کوچکترین پاداشی، جفای بزرگی را در حق جنبش دادخواهانۀ کشور ایجاد نمودند. آنچه که از همه رنج وتلاشهای پیگیر وخوشباورانۀ “چپ” در پی انتخابات تقلبی وکشتن دموکراسی وآرای مردم مشترکآ به همیاری غرب ونیروهای “چپ”پدید آمد ونیمرخ اصلی خود را به نمایش گذاشت،یکی از ناکارا ترین وفاسد ترین نظامهای تاریخ بود که برگردۀ ملت رنجور و زحمتکش کشور سوار گردید. رژیم ع وغ با گرو گان گرفتن تاریخ تکامل جامعه در نخستین روزهای ظهورخویش با بروز یک سیگنال دیپلوماتیک ونامگذاری میدان هوایی کابل به نام یکی از فاسد ترین زمامداران کشور “حامد کرزی” خط ومشی سیاسی وماهیت درونی خود را اعلام نموده وبدینسان بر”تداوم”راه سلف پیشین خویش که راه فساد،چپاولگری وسوءمدریت بود، تاکید ورزید. داده ها وفراورده های رژیم فرتوت موجود برای مردم، سوگوارانه جزفقر، درمانده گی،بیکاری ،بی امنیتی،فساد، کُشت وخون وچپاولگری ، معتاد شدن سرسام آور مرد و زن به مواد مخدر ، ترافیک و قاچاق آن به سرکرده ګی کرسی نشینان وزورمندان وفرار روز افزون نسل جوان ازکشورچیزی دیگری نیست. رژیم ازهم گسیخته ومنقطب با انتخاب نام بلند بالای “حکومت وحدت ملی “که بر قد اندام سیاسی آن هیچ ساز گاری ندارد به طرز مرموز وماهرانه ودر چارچوب نقشۀ طراحی شده در جستجوی راه اندازی تضاد های ملی کمر بسته است:
راه اندازی نمایشات خیابانی با ترکیب بد نام ترین چهره های ضد ملی به بهانه “شناسنامۀ الکترونیک” وسیلی کاری بیش از نیمی از شهروندان کشور،هموار سازی میدان های بزکشی تحت نام “هفتۀ شهید ” وجاری ساختن خونهای بیگناهان شهریان کابل ، بروز آهنگهای ضد ملی از بلند پایه گان رژیم در قبال همدردی مظلومانه با جانی ترین نیروهای تاریخ به نام طالبان،برپایی محفل ترحیم برای خونخوارترین وجلاد ترین عنصرزمان (ملا عمر) در شهر کابل پایتخت کشوروتغافل وترفند های عوامفریبانه در خصوص موجی از لشکر طالب وداعش وکله منار ساختن بیدفاع ترین شهروندان کشوربه دست این گروه ها ،هموار سازی جادۀ استراتیژیک برای تردد واستقرارپایگاه های تروریسم” طالب”و”داعش ” جهت تحقق اهداف راهبردی کشور گشایان در کشور، تسامح وچشم فروبندی در خصوص تجاوزات پاکستان ولشکر نیابتی آن ، از جملۀ نمایشنامه های مرگبار وعریان این نظام پنداشته میشود. شگفت انگیز است که آقای رییس جمهور که در جریان کمپاین انتخاباتی مارک “سیکولار” را برجبین زده بود، به جای گزینش سیستم وراهکرد های کارا برای زدایش فسادسرطانی وتمام گستر در تاروپود نظام،به ملا،رمال وجادوگر مراجعه نموده واز آنها طلب حاجت مینماید تا بخاطر امحای فساد تنیده شده در کالبد بیجان نظام،دوعا نمایند.حال بخشی اعظم از سیاست دولت درکف ملا تره خیل ونمایندگان آی اس آی که در بالاترین ارکان نظام سنگر گرفته اند قراردارد.
حال با این وضع ومشخصات سیاسی رژیم موجود،نیروهای “چپ” در کدام بخشی از این بساط ودراین معبر گاه برای خود جا خوش میکند؟؟؟؟ “چپ” به حیث تماشاگر حوادث موجود ویابعضآ در موقف سخنگوی نظام فاسد چگونه وکدامین شعار دادخواهانه را برای مردم وجامعه پیشکش خواهد نمود؟؟
به باور این قلم،تا دیر نشده وقبل از قضاوت نهایی تاریخ “چپ” بانظر داشت دور نمای مبارزه با یک بازنگری شجاعانه وصدور اعلامیه رسمآ بر حمایت سیاسی خویش ازاین نظام نقطۀ پایان گذاشته ودر ازای آن از مجموع پتانسیل های سیاسی وظرفیت های اجتماعی سود برده وبا ایجاد “جبهۀ میهنی”با بسیج مردم وبه خاطر دفاع ازوطن ورهائی آن از چنبرۀ طاغوتیان برای ایجاد جنبش های مردمی ورستاخیز ملی تدابیرعاجل ولازم اتخاذ نماید.باید به یاد داشت که با توجه به گمانه زنی ها در راستای ارتباطات برخی ارکان بلند پایۀ دولت وشواهد متعدد در خصوص وابسته گی آنها با لشکریان تروریسم ،وآی اس آی پاکستان ،از مدتها بدینسو مرزمشخص میان “دولت” و”ملت”شکل گرفته است،چپ باید جایگاه سیاسی خویش را درآیینۀ برنامه یی خویش وپیوند بامردم درین آشفته بازاربازجویی نموده وراه های گمشده را بازیابی نماید .
Ali Rostami
بسیارعالی تحلیل شده وقابل تاییداست. بایدنیروهای چپ نظربه ندای زمان ومادروطن درطیف وسیع دریک اتحادیه ویازمان سیاسی اجتماعی بدون هرنوع اختلافات عقیدوی بسیج ومستقلانه باخط مشی واحدی به صفت اپوزیسون علیه دولت درجامعه درفش دادخواهی رابلندنمایندتاتوانسته باشند دین تاریخی خویش رادرپیشگاه وطن ومردم رنجیده انجام داده باشند
Yahya Sarwari
هر نوع همکاری با دولت قلابی و دست نشانده هی امپریالیزم وفاصله گرفتن ازتیوری علمی انقلابی واجتناب از ارمانی مقدس زحمت کشان وپرولتاریا خیانت است نا بخشیدنی زیراعملا با جنایت کاران مزدوران اجنبی که زیر شعاع افراطیون اسلامی واشرار بی فرهنگ زنده گی میکنند ووطنپرستان واقیعی در هیچ مقطع تاریخی به هیچ عنوانی با وطنفروشان وارتجاع اشتی پذیری ندارد
توریالی خاوری
یک تحلیل نهایت علمی وبجا، سران سازمانهای چپ دموکراتیک به خاطر حصول کرسی ومقام ،درفش حزب شانرا زیر پا کردند واز کاندید غرب وحامی تروریسم دفاع کردند.تا دیر نشده باید به این شرمندگی تاریخی پایان داده شود.زمان بسیار حساس پیشرو است.این نظام با قاتلین ملت راز ونیاز دارد.نیرو های چپ بنا بر ضرورت زمان باید متحد شوند وراه چاره دفاع وطن را تدارک جویند. بهترین سقف ایجاد جبهه میهنی است.
Hafizullah Dehzad
از نظر من وضعیت موجود حکم میکند تا نیروهای چپ ملی دموکراتیک مبارزه طبقاتی را کنار زده به مبارزه ملی آزادیخواهی بخاطر انسجام مردم برای صلح وآزادي اززیر یوغ استبداد شیطانی غرب که درقالب دموکراسی وحقوق بشر دنبال میشود جبهه متحد ملی براه انداخته شود تا گام بگام بحدف نزدیک وسپس شرایط مساعد برنامه درازمدت خودرا دربرابر نیروها مطرح کرد.
اهداف امروز برای فردا فقط برداشتن موانع نیروهای ضد مردمی وحامیان استبداد استعمار درافغانستان است،
فعلاً ما درافغانستان شعار سوسیالیسم را داده نمیتوانم فقط شعار تامین عدالت اجتماعی وعدالت ملی درچوکات قانون برای تمام شهروندان وبرچیدن لانه های تفرقه افگن وعقب گرا وهموار ساختن شرایط رفاه ملی، امنیت وتامین صلح وبازنگری برسیاست های منطقوی با همسایگان ورفع تمام موانع کدورت ها باشمول حل بنیادی معضلات سرحدی با همسایگان ازطریق گفتگو مطابق قوانین ملی وبین المللی واعمار افغانستان بیطرف ومثبت بسمت رفاه همگانی وترقی وانکشاف ملی است.
Schahabuddin Sarmand
تا جایکه تجربه نشان داده و زمان حکم میکند تمام نیروهای داد خواه ، مترقی ووطن پرست باید به خاطر نجات وطن از مرگ حتمی در یک جبهه وسیع ملی یکجا شده و جنیش نیرمند مبارزه علیه این اوباشان و فروخته شده گان را تشکیل داده متحدانه برزمند صدای باهمی و عمل مشترک ما را پیروز میسازد .
Yahya Sarwari
محترم حفیظ جان فرموده شما درست اما باید یاد اور شد که نیرو های چپ دیمکراتیک هیچ زمانی و حتی در زمان قدرت خویش شعار های کمونیستی نداده حزب طراز نوین ناشر اندیشه های دموکراتیک خلق افعانستان و دولت دولت دیموکراتیک خلق افعانستان بود صرف ارتجاع به خاطر بهره برداری وکشانیدن مردم بیگناه محلی در صف نا مقدس خویش از واژه کمونیستی استفاده میکرد تا کشور ما بسوی بدبختی غلامی کشانیه شود چنانیکه میبیند همانطور شد وقدرت سیاسی اقتصادی ونظامی کشور مابدست ارتجاع وامپریالیزم وصهونیزم است پس با چنین دولتی که همه و همه چیزش از خودش نیست همکاری نیرو های مترقی و دیموکراتیک خود فروش جز خیانت و قدرت طلبی دیگر چیزی نیست فقد زیر نام نجات وطن جنایت میکنند و میخواهند فرزندان اصیل و وطن دوستان دیموکراتیک وانقلابی را زیر سوال ببرند در حالیکه تیوری انقلابی ضد استثمار و استعمار است هیچ پدیرش را با وطنفروشان دولت نشانده هی مزدور ندارد راه نجات وطن میتوان در وحدت نیرو های مترقی ودیمکراتیک با زحمت کشان یافت نه با همکاری با دزدان تایخ و امپریالیزم
Wahidulla Wahid
من فقط به نمايندگي از خودم منحيث يك چب ، نوشته كوتاهي داشتم و از نيرو هاي چپ تقاضا نمودم تا با انتخابات بايكوت نموده و موضع روشن خود را طي اعلاميه اي به گوش هموطنان مان برسانند ،كه اين خواست من به باد انتقاد و حتي مورد تمسخر عده اي قرار گرفت ، ولي خوشبختانه امروز ثابت شد كه ، ان راهي را نيرو هاي چپ انتخاب نموده بودند به تركستان ميرود كه رفت ، اما هنوز هم سر وقت است و لازم است تا طي اعلاميه اي همانطوريكه جناب عرفان اشاره نموده اند موقف خود را بيان داشته و خود را از لجن زار بدنامي ، ان بد نامي ايكه توسط رژيم مزدور ووابسته به نيرو عاي چپ زده ميشود ، خود را نجات داده و اعتبار خويش را در ميان مردم و جامعه ارتقا داد
Asef Alam
من طرح رفیق عارف عرفان راتائید میکنم اما شایسته میدانم که این طرح دادخواهانه وعدالت پسندانه با ابراز نظرسائر دوستان اندیشمند چنان تکمیل گردد که بحیث یک برنامۀ عمل راه را برای بسیج نیروهای چپی که حتی موجودیت شان در جامعۀ افغانستان محسوس نیست باز کرده بتواند ؛ درینجا نمیدانم رفقا ودوستان به کدام نیروی چپ استشاره دارند ؟ چنین گردان پیشتازی را که در شرایط موجود به مثابۀ یک پاور مطلوب وقابل لمس برای جامعۀ افغانستان بوده وبا دولت مرتجع ونوکر منش فعلی مقاطعه کرده وبه دادخواهی بپردازد واهداف دور ونزدیکی برای خوتعیین کرده بتواند به فکر نقصا نمند من وجود ندارد که باید مشخص گردد . بلی من بدین حالت موافقم که اندیشمندان چپ در داخل وخارج کشور به دور این طرح رفیق گرامی ما جمع شده وبرای نجات گشور دست به کار شوند با درود دوستانه .
Schahabuddin Sarmand
رفیق الم گرامی کوتاه و کلن دقیق نگاشته اند بیاید برای نجات وطن هر نیروی مترقی ، ملی ووطن پرست در یک جبهه وسیع با تشکیل یک جنبش داد خواهانه متشکل ساخته و از حرف به عمل بپردازیم .
Asef Alam
سرمند عزیز ! من بحیث یک نظامی که مطالعۀ ضعیف از حوادث ورویکرد ها دارم واژۀ (جبهۀ وسیع) را می پسندم وتائید میدارم اما اولا باید چپی که هنوز خیلی ضعیف است خود را تقویت گرده وبه مثابۀ یک نیرو عرض اندام کند که متا سفانه با تمام کوشش ها ئیکه صورت گرفت تحقق نیافته است ازینرو واژۀ جبهۀ وسیع آرمانی بوده وبدون یک گردان پیشتازو یک نیروی ترقیخواه ووطنپرست که لوکوموتیوی برای جامعه شود تشکیل جبهۀ وسیع ناممکن میشود تا نظر شما اندرین باب چه باشد ؟ .
Shahwali Asifi
محترم الم صاحب ما و شما شاهد این هستم که اگر یک بخش از شاخه های حزب مسئله بسیج و اتحاد و حدت را پیشنهاد کرده توسط یک چند رفیق مریض رد شده .. اما فرموده شما هم قابل تائید و حمایه است باید همه نیرو های چپ از شاخچه حزب که نظر به سلیقه های خود تقسیم شدند از هردو بخش« پ ، خ » فعالیت دارند و حتی بمقابل یکدیگر سلاح قلم کجی را گرفته اند به نیروی واحد و تفاهم با نیرو هاایکه حس وطنپرستی دارند و مترقی اند مطابق به اندیشه خویش اند صورت گیرد و از گذشته ها یاد نکنن فقط برای نحات وطن بی اندیشن که عینآ نظریه سرمند عزیز میشه در یک جهبه با تشکیل یک جنبش ظهور کنند
Asef Alam
دوستان عزیزسرمند وآصفی ! من جبهۀ وسیع را به این معنی گرفته ام که جبهه از نیروهای نا همگون فکری به وجود می آید حالانکه چکیده های چپ از ح ، د ، خ ، ا دارای عین برنامه ومرامنامه بودند که اطلاق جبهه به ایشان اکر به ائتلاف اصلاح شود بهتر خواهد بود اگر طور دیگری باشد از شما پوزش میخواهم .
Schahabuddin Sarmand
الم عزیز ! باز به یک گذشته ناکام کمی مکث میکنم ما تشنه وحدت و بعد از آن ائتلاف بودم ولی هردو در بین چکیده های از حزب مادر نتیجه نداد من به جبهه و به شکل وسیع به تشکیل یک جنبش با در نظر داشت فکر های نا همگون معتقد استم زیرا با این نا همگونی اگر تصمیم صادقانه گرفته شود و به احساس و درک منقابل برای یک هدف ملی و انسانی بسیج شویم شاید دست آورد داشته باشیم .من شما را درک کردم و هدف من اتحاد ملی سراسری بین نیروهای داد خواه و مترقی است . از دید من حمایت از نظام موجود بار دگر اشتباه لغزیدن به دامان اشرار خواهد بود وبس . تشکیل یک اپوزیسیون قوی برای نجات وطن و مردم امریست بجا ولی مشکل که باید با همه مشکلات اقدام ورزید . درود