دستگیر پنجشیری با ذکر موجودیت فرکسیون خلق در درون حزب دموکراتیک خلق افغانستان مینویسد:
«در تمام دوران حضور نظامی شوروی، فرکسیون خلق بمثابه آتش زیر خاکستر در درون و بیرون حزب دموکراتیک خلق افغانستان و دولت ج.د.ا و قوای مسلح نفس کشید و قابلیت حیاتی خود را حفظ کرد و سرنوشت خود را با میهن پرستان انقلابی و آگاه جامعه گره زد.
همزمان با تغییر رهبری در اتحاد شوروی پیدایی و طرح تفکر نوین از سوی گرباچوف رهبر شوروی، در افغانستان نیز پیچ و مهره های حزب حاکم و دولت عوض شد سیاست مصالحهء ملی مورد آزمون قرار گرفت. داکتر نجیب رئیس قبلی (دستگاه خاد) که قریب هفت سال مقاومت ملی و دموکراتیک خلق خشماگین کشور را سرکوب کرده بود. ابتدا بحيث رهبر حزب و سپس در 14 ثور ۱۳۹۰ ه ش بحیث رئیس جمهور گماشته شد. رهبر جوان حزب حاکم و دولت با درك جوهر سیاست گرباچوف و گرایشهای نوین تاریخ معاصر زیرنام و در پردهء دموکراسی، مصالحهء ملی و سیستم چند حزبی صحنه سازی های انتخاباتی، تمرکز خونین بوجود آورد. گرایشهای عظمت طلبانه او بیش از پیش امکان تبارز یافت. و تقویت گردید. نجیب با تصرف رهبری حزبی و دولتی، مقامات کلیدی قوای مسلح، سازمانهای اجتماعی، حکومت ستره محکمه و شورای ملی را بدار و دسته، عظمت طلب خویش سپرد. بمقصد طرد و دفع اپوزیسیون و گرایشهای دموکراتیك و تخویف عناصر مخالف نخست محمود بریالی برادر و عناصر وفادار به ببرک کارمل و حواریون او را تصفیه و زندانی ساخت. و برای جاروب کردن گلاب زوی وزیر داخله، دگر جنرال نظر محمد وزیر دفاع و درینجا و آنجا توطئه چینی و تبلیغات خرابکارانه را آغاز کرد. بازی های سیاسی و معامله گری را با انجنیر نظر محمد وزیر ساختمان، اسلم وطنجار، راز محمد پکتین، و دیگر دنباله روان و فرصت طلبان خلق براه انداخت تا در صورت ضرورت با توسل بسیاست نیش و نوش مقاصد جاه طلبانه، خود را پیاده کند. رهبری فرکسیون خلق از جمله دکتور صالح محمد زیری، نیاز محمد مهمند، میر صاحب کاروال و اینجانب که هنوز در درالانشاء کمیته مرکزی ح.د.خ.ا کارمند حرفه یی حزب بودیم در چنین جو و فضای ظاهراً مساعد بین المللی و باکشف بازیهای سیاسی پشت پرده مکاتبات و زد و بند های آشکار، پنهان، مستقیم و غیر مستقیم نجيب با حزب اسلامی، شورای نظار، محاذ ملی، نجات ملی، شاه سابق وغیره سازمانها و اشخاص دفاع از صلح و زنده گی صلح آمیز مردم و دفع خطر اختناق و تسلط اشراف نو و کهنه و استبداد قرون و سطایی، به این موضع گیری و نتیجۀ قطعی و منطقی دست یافتیم که آن زمان فرا رسیده است تا فرکسیون خلق متناسب به سهمی که در دفاع از حاکمیت خلق، تمامیت ارضی و استقلال ملی و زنده گی صلح آمیز مردم دارد نقش سیاسی سازمانی و رهبری آن نیز باید برجسته شود. این خواست برحق و عادلانۀ فرکسیون خلق بعد از امضای اسناد و توافقات ژنو (14 اپریل ۱۹۸۸) و آغاز عودت قطعات شوروی سابق، بیش از پیش به امر عادلانۀ تمامی صفوف و کادرهای با وجدان فرکسیون خلق و مردم مبدل گردید. رای پرسی سال ۱۳66 داخل حزب نیز، افزایش تب و تاب صفوف و کادرها اعتراضات دموکراتیک درون حزب عليه انحصار قدرت و خود محوری فرکسیون حاكم نجيب بویژه علیه دار و دستهء عظمت طلب حزب و دولت را بوضوح کامل آشکار ساخت. خلاصه فضا و جو سیاسی نوین جهانی، طرح پالیسی مصالحهء ملی افزایش تب و تاب درون حزب د. خ. ا. تمرکز روز افزون قدرت توسط فرکسیون حاکم نجیب، تشدید جنگ و جهاد ، امضای توافقات ژنیو، بازگشت ناکام نیروهای نظامی شوروی، تغيير تناسب قوای ملی و بین المللی همه و همه عواملی بود که در برابر حزب، دولت و فرکسیونهای مخالف و مختلف ح.د.خ.ا وظایف نوین را قرار داد. اینجانب، با تحلیل مشخص از وضع مشخص وظایف مبارزه درسها و تجارب تلخ و شیرین ده سال جنگ ، جهاد و مقاومت دموكراتيك ملی را جمع بندی کرده و در دسترس نیاز محمد مهمند منشی کمیته مرکزی قرار داد بودم. البته داکتر زیری و میر صاحب کاروال نیز نظرات تکمیلی خود را قبلاً به نیاز مهمند سپرده بودند تا با استفادهء خلاق ازین طرحها، نظریات و پیشنهادها، طرح نهایی را بعد از آرایش و پیرایش نظرات و پیشنهاد های ما تنظیم و مهیا کند. طرح نهایی از سوی نیاز محمد مهمند تنظیم و بعد از اندك تعديل از سوی منشیان حرفهیی فرکسیون خلق به تصویب رسید. در مرحله بعدی هریکی از چهار نفر منشی مؤظف گردید تا طرح تنظیم شده را جهت ارزیابی انفرادی و جداگانه در دسترس شش – شش عضو کمیته مرکزی فرکسیون خلق قرار دهند. و به این ترتیب نظرات تکمیلی ۲4 عضو دیگر کمیته مرکزی فرکسیون خلق را بدون سروصدا بدست آرند. و در زمینه پرسشها و مسایل مورد اختلاف توضیحات اقناعی را ارائه بدارند. در آن هنگام از جملهء (۱۲۰) عضو کمیته مرکزی فقط (۳۰) عضو آن وابسته به فرکسیون خلق بود. و (۹۰) عضو کمیته مرکزی به فرکسیون پرچم تعلق داشت. اینجانب گذشته از شش عضو کمیته مرکزی فرکسیون خلق همچنان با کریم میثاق، عبدالحميد محتاط معاون رئیس جمهور، امان الله استوار عضو رهبری گروه کار و انجنیر عالم نجرابی نیز این طرحها را در میان گذاشت تا نظرات تکمیلی خود را توأم با پیشنهادهای سازندهء خویش در متن طرح، اضافه کنند. اما متحدین ما باستثنای انجينر عالم نجرابی بدلایل مختلف جرأت نتوانستند یا نخواستند. تا بزیر لحاف بیمار پای خود را دراز کنند. و توام با پیشنهادها و نظرات مستقل و مشخص خویش در پای این طرح امضا نمایند…
… موجز اینکه طرح اصلی با نظرات و پیشنهادهای سازنده ء (۲۸) عضو کمیته مرکزی فرکسیون خلق غنا یافت. و به استثنای انجنير نظرمحمد وزیر امور ساختمانی و محمد اسلم وطنجار عضو دفتر سیاسی سایر اعضای رهبری فرکسیون خلق در پای سند نهایی مهر تایید و امضاء نهادند. يك نقل این طرحها به امضای داکتر صالح محمد زیری، در دسترس مژایف سفیر کبیر شوروی سابق مقیم کابل قرار گرفت. و به گرباچف سپرده شد. اما گرباچف يك کاپی از متن طرحهای فرکسیون خلق را به نجیب سپرد…»
میرصاحب کاروال در باره چنین نوشته است:
«بعد از چند روز اختلافات میان رهبری خلقی و نجیب الله بر سر سبکدوشی شیرجان مزدوریار شدت مییابد و مناسبات میان ما بدتر شده میرود و از سوی دیگر توافقات ژینو در آستانه امضاء شدن میباشد و نیروهای نظامی شوروی از افغانستان خارج میگردد و وضع در داخل کشور هم از لحاظ سیاسی نظامی و هم در درون حزب نامطمئین است: پس در چنین شرایط رهبری بخش خلقی بنابر احساس مسئوولیت تصمیم گرفت که طی نامه رسمی به رهبران شوروی (گرباچوف) مراجعه نماید. و طی این نامه وضع سیاسی، نظامی و درون حزبی و برخورد های غیرمسوولانه و انتقام جویانه نجيب الله صريحاً توضیح گردد. و در عین زمان تصمیم گرفته شد تا بخاطر دفاع مستقلانه از حاکمیت موجود، جلوگیری از هرج و مرج و تامین امنیت فامیلهای حزبی و مردم افغانستان تلاش صورت گیرد تا وحدت عمل در میان صفوف حزب اعم از خلقی و پرچمی که مخالف سیاست نجيبالله است تامین شود و هم چنان مناسبات خوب به نیروهای سیاسی (چپ و دموکراتیک کشور تامین و نظريات آنها در نامه مذکور انعکاس داده شوند. ولی با همه این تلاش های صادقانه ما برای امضاء کردن چنین یک سند (نامه) از خود آماده گی نشان ندادند. بالاخره رهبری بخش خلقی جداگانه تصمیم گرفت تا چنین نامه ترتیب و ارسال نماید. در آنزمان از جمله (۱۲۰) تن عضو اصلی و على البدل کمیته مرکزی صرف ۳۰ تن آنها را خلقی ها تشکیل میدادند و ۹۰ تن آنها به پرچمی ها تعلق داشتند.
نظريات تمام اعضای رهبری خلقی ها توسط منشیان کمیته مرکزی جمع آوری و بعداً توحید میگردد. از جمله ۳۰ تن اعضای کمیته مرکزی به استثنای اسلم وطنجار و انجينر نظر محمد تماماً (۲۸) تن آنرا امضاء و رسماً توسط صالح محمد زيری به سفير شوروی مقیم کابل ( مژایف) سپرده شد. ولی متاسفانه گرباچف این برخورد رهبری جناح خلق را يک عمل فركسيونی خواند ویک نقل اورا به نجيب الله تسلیم می نماید.
نکتۀ جالب دیگر در مورد این است که صالح محمد زیری که نامه به امضای او به موژایف سفیر اتحاد شوروی در کابل سپرده شده، در کتاب حجیم خویش اشارۀ به این نامه و محتویات آن ننموده، تنها در مورد تلاشهای رهبری خلقیها چنین نوشته است:
«… شوروی رهبری او گرپاچوف باید وپوهول شی چی د شوروی قواو تر وتلو وروسته د ګوند حاکم فراکسيون د اوسنی سیاست په چلولو سره دگوند یووالی او د اردو پیاوړتيا نشي ساتلای دغه مساله د مرکزی کمیتې د دستگاه، څارندوی او نظامی افسرانو او ولایتي کمیټو د کدرونو تر منځ کيدلې. دغه موضوع گانی له بیلابیلو لارو سیاسی بیرو، دارلانشأ او مرکزی کمیتې خلقی غړو ته رسیدلې. زما د اطلاعاتو عمده سرچینه میر صاحب کاروال او نیاز محمد مهمند وه . موږ به په ساعتونو په مرکزی کمیته کی دباندی د چکر وهلو په وخت کی پر هغوی بحثونه کول. زیاترو کدرونو د کاروال، مهمند ، پنجشیری، جنرال نظر، آرین، گلداد، جنرال دوست محمد او نورو عمده خلقی کدرونو سره د نظر تبادله کوله. گلابزوی د خپلو ملگرو له لاری اطلاعات او نظریات تر لاسه کول او یوازی یي د کاروال سره د تبادلې امکانات درلودل . ځکه کاروال د وظیفې له مخی له نظامیانو سره اړیکی لرلې. هغه له شوروی نظامیانو سره ښې اړیکی در لولې. د ولايتونو د نظامی مشکلاتو د حلولو لپاره له شوروی جنرالانو سره په هیاتونو کی تلۍ او د خبرو اترو امکانات یی لرل.
په ملکی او نظامی ملګرو کی د مشکلاتو د حلولو لپاره دوو نظریو شتوالی درلود . یوه هماغه د نظامی عمل د لاری د نجيب ليري کول وه. يو شمير نظامی کدرونو لکه جعفر سرتیر، آصف شور ، باندیزی او نورو نظامیانو له ملکی ملګرو لکه شمله دار ، شا محمود حصین، سید عبدالقادر او نورو سره اړیکی درلودلې او یوازنی لاره یي همدا نظامی لاره گڼله… »