نیم نگاهی به دیدگاه خیال پردازانه هشت صبح (آیا کرزی کارمل امروز است؟) نویسنده ها : رفیق عارف عرفان رفیق علی رستمی رفیق عظیم بابک

نیم نگاهی به دیدگاه خیال پردازانه “هشت صبح”


روزنامه هشت صبح چاپ کابل اخیرآ تحت عنوان “آیاکرزی کارمل امروز است؟ “بطرز ناشیانه وغیرمنصفانه شخصیت فقید ببرک کارمل یکتن از شخصیتهای بزرگ وکاریزماتیک و دولتمرد بی همتای افغانستان را در یک محاسبه و مقایسه یی هزیانگونه، باجناب حامد کرزی رییس جمهور پیشن افغانستان مورد مقایسه قرار داده وبطرز توهم‌ انگیز پارچه های نامتجانس سیاسی را باهم طنیده وبطور مضحک نتیجه گیری مینماید .
اماآزمونگاه زمان ،حافظه تاریخ وآیینه یی تمامنای خلق تصویر متضادی را با آنچه که «هشت صبح» ارایه میدارد به ماندگار میگذارد.
در محوریت نخستین مبحث هشت صبح میتوان مکث نمود که فقید ببرک کارمل قبل از مراحل اقتدارش کارمل شده بود.اوبابدوش کشیدن پرچم عدالت ودادخواهی در یک مبارزه یی بیداری بخش در یک شبستان تاریک ووحشتزا به بازوی توانای رزم وپیکار خویش در راهی رهایی خلق از چنگ استبداد وبیعدالتی دریک معبرگاه مرگبار ،در اسکان گزینی سلولهای زندان ،در مبارزات خیابانی ،در مبارزات پارلمانی وسرودن درد زحمتکشان از ستیژ وسکوی پارلمان ،در جنبش محصلین رهبر شده بود وبه قلوب مردم راه باز کردودو بار ملت او را به نمایندگی خویش در پارلمان وقت فرستادند.
اما حامد کرزی از یک خاستگاه سیاسی ارتجاعی افراطی واز درون گروه‌ طالبان ،از آغوش پاکستان سر بدر آورد وبدون هیچ پیشینه یی هدایتگری ورهبریت سیاسی بر جامعه دسانت شد وبر رکاب اقتدار گام گذاشت.


مدریت:

فقید ببرک کارمل به حیث یک لیدر پرگماتیک درزیر سایه تهاجم بیش از هفتاد کشور جهان وریزش وتهاجم سی وپنج هزار تروریست آدمخوار عرب ومجاهدین افغانستان نظام قانون مدار را در افغانستان با بی بدیل ترین نظم سیاسی به مثابه بهترین الگوی دولت مدرن ملی ومردم سالار با زدایش همه گونه های رنگ قومی ،سمتی وزبانی وبر بنیاد شایسته سالاری اساس گذاشت ،چیزی که در تاریخ افغانستان بیسابقه بود.



در تاریخ میهن یگانه زعیم کشور که تا کنون تعلقیت ملی ومذهبی اش در پرده ابهام باقی مانده است فقید ببرک کارمل است .او با همه اقوام ،ملیتها ومذاهب کشور بدون شمه یی از تبارزتبعیض وتمایز ملی ومذهبی متعلق بود.


نظام فقید کارمل مبتنی برعدالت ،تقوا وبرنامه خدمتگذاری برای زحمتکشان وبینوایان افغانستان استوار بود

در عصر او یک وجب خاک وطن ،سرمایه ملی ،زمینهای دولتی وبیت المال غارت وتاراج نگردید وهمه بطور یکسان به دولت وملت تعلق داشت .


در عصرزعامت فقید کارمل ده ها هزار کادر مسلکی پرورش یافت ومقتدر ترین اردوی مجهز رزمی باعالیترین روحیه ملی ووطنپرستی درسطح منطقه تاسیس شد.
تمامی کمکهای خارجی در عصر زنده یاد ببرک کارمل برای انفرستکچر وزیر ساختهای اقتصادی و اجتماعی بکار رفت واز هرگونه دستبرد مبرا بود.


ببرک کارمل از جمله فقیرترین زمامدار جهان بود وبرقول محترم حامد علمی ژورنالیست ممتاز کشور زمانی که فقید کارمل در وقت بازنشستگی در اطاق کانتینری در حیرتان اسکان گزیده بود ،حتی از نوشیدن آب سرد محروم بود ودر فقر کامل می زیست ‌.


دولتمداری جناب کرزی :


اساسآ برحسب استندر های دولت سازی ،نظام کرزی را نمیتوان “دولت ” نام گذاشت .یک ساختار کاملا مافیای اختاپوتی که بر پایه چپاولگری وتاراج سرمایه های ملی ومناسبات قبیلوی استوار بود.


برای شناخت کامل کرزی ونظام او بهتر است تابه صفحات مجله موسوم به « پیل ویت مانی»نگاه نموده ودر یابیم که بر پایه تحقیقات این مجله در میان ده سیاست مدار جهان در سال ۲۰۱۶ ،جناب حامد کرزی با انباشت هشتاد دو ملیون دالر «سالانه » یعنی محظ (مارچ ۲۰۱۵-ماچ۲۰۱۶)رتبه نخست را از ان خود ساخت .گفتنیست که این مبلغ عایداتی بخشی از سرمایه میلیاردی اوست. 



در زمان کرزی تمامی فابریکات افغانستان وزمینهای دولتی وسرمایه های ملی که باخون فرزندان وطن در عهد فقید ببرک کارمل از آن حراست وپاسداری شد همه چور ،چپاول وغارت گردید. 



روح اصلی نظام کرزی را تبانی با تروریسم ودشمنان مردم افغانستان تشکلیل میداد در حالیکه ارمان مبارزه فقید ببرک کارمل را مبارزه با دشمنان آشتی ناپذیر مردم افغانستان بویژه پاکستان تشکیل میداد.


کارمل عاشق و شیفته یی ارزشهای انقلابی بود .چون او خود نهال حزب واهداف آرمانگرایانه ملی را بدست خود غرس نموده بود ونمی خواست تحت هیچ شرایطی شاخه یی آن بشکند ازینرو به همه هواداران خویش در عهد حاکمیت شهید داکتر نجیب مشوره میداد تاباهمه نیرو از آرمانهای حزب حاکم ونظام موجود در برابر دشمنان وطن دفاع نمایند،برپایه یی همین تعالیم دور اندیشانه یی او بود که تمامی هوادارانش مستدام از سنگر های داغ خویش در برابر تهاجمات گسترده دفاع مینمودند. 



برعکس کرزی ظاهرآ برای همپیمانان خویش نسخه واژگونی نظام غنی وزدایش سیطره قومی آنرا تجویز نموده ودرین راه از لشکر نیابتی پاکستان یعنی طالبان که خشنترین محصول زمامداری اوست ،مدد میجوید. 


بر قول‌ ژورنالیست آگاه ، ریالیست ووطنپرست کشور محترم رزاق مامون ،زنده یاد ببرک کارمل با اینکه” با نیمی از جهان میجنگید” توانسته بود تادر حدود معین در قلمرو حاکمیت خویش صلح وامنیت را چیره سازد اما حامد کرزی نتوانست تا در زیر حمایت بیش از ۵۰ کشور مقتدر جهان صلح و امنیت را در قلمرو خویش ،حتی در شهر ها و پایتخت کشور تامین نماید.


روابط بین کارمل وهواداران اودر هرزمان ، بر اصول‌ مناسبات” آرمانی”باجوهر دادخواهی استوار بود امااین مناسبات در محوریت کرزی بر پایه ” اقتدار”،مناسبات قومی وقبیلوی و تقسیم غنایم استوار است.


هشت صبح مینگارد:” داکتر نجیب از کارمل میترسید”.برعکس پندار هشت صبح ،شهید داکتر نجیب الله با برداشت از اعتقادات و وفاداری کارمل به آرمانها و اندیشه های دادخواهانه ،وآگهی او از اتمسفیر جهانی ومنطقوی وشکنندگی نظام تحت آماج های گسترده داخلی ،منطقوی و جهانی ونقطه تقابل آن با کرملین همچنان اثرات قطع کمکهای نظامی اتحاد شوروی بر روال موجود،ومسیر ذوبان دولت ،خوب می دانست وازینرو هیچ گونه ترس ودلهرگی نسبت به رفتار واکنشی فقید کارمل بخود راه نمی داد.


فقید ببرک کارمل در مناسبات با ماسکو در پایانیترین خط قرمز رسیده بود وسبکدوشی او‌بر بنیاد دسیسه بین المللی بوسیله «ایتلاف دوستانه یا «friendly coalition» به مشارکت ماسکو،واشنگتن واسلام اباد تحت پوشش «پلینوم هژده » تحقق یافت.



اما پایان زماداری کرزی بر اساس قانون اساسی کشور وختم ماموریت او عملی شد.


اقتدار کارمل در اوج تظاهرات اعتراضی وگسترده مردمی علیه دسیسه بین المللی ومداخلات ماسکو با درهم شکسته شدن درب قصر ریاست جمهوری در برابر یورش مردم برای نجاتش به پایان رسید اما پایان نظام کرزی با پایکوبی مردم به حیث پایان دولت فاسد وتروریست پرور همراهی شد‌.
در حالی که برای این قلم دشوار است تا بپذیرد تا در پیچیدگی بازیهای استخباراتی وکاربست روشهای تاکتیکی غرب ، در نمایشات شعار گونه کرزی وپراتیک همسوی او باغرب وناتو , بینش متضاد کرزی نمایان باشد.هردو مسیر واحد وتاکتیک متضاد را برای تحقق اهداف استراتیژیک غرب در پیش گرفته اند.درزیر سایه حمایت ناتو وحضور استراتیژیک آمریکا در افغانستان چگونه عقل سلیم میتواند بپذیرد که آمریکا گویا در یک جو آشفته، دار و ندار خویش را بطور حراج روی کف دست« تریاک سالار » افغانستان و قدیمی ترین مهره سیاسی خویش جناب حامد کرزی قرار داده واز نقش اوبرای انهدام تهداب نظام یی که خود معمار آنست تغافل نماید؟


کرزی یک مهره ماهر سیاسیت، همراستا به تاکتیک های متعارف استخباراتی از او به حیث «مترسکی » در برابرنظام وتعین قطب حرکت آن در بازیهای دوگانه ومتنوع استفاده بعمل می اید.او هرگز ضدپاکستان وضد امریکا، نه شده میتواند ونه جسارت آنرا دارد.او درخت خشکیده پاکستان را در زمان اقتدارش آبیاری نمود وبه حامی سرسخت لشکر نیابتی پاکستان یعنی طالبان مبدل گردید.


به حیث کلام اخیروبرحسب گواه تاریخ ،فقید ببرک کارمل تا پایان عمر در کنار مردم افغانستان ایستاد شد اما، حامد کرزی از آغاز تا انجام وتا همین اکنون در کنار دشمنان مردم افغانستان ایستاد است
عارف عرفان 

مکثی کوتاه بر نوشته روزنامه هشت صبح درمورد شادروان ببرک کارمل و اقای حامد کرزی

 

هرانسان دارای خصلتهای ذاتی وکسبی دارد که در روند زندگی فردی واجتماعی انها انعکاس میابد. انسانها طبیعتأ قابل مقایسه نیست وبا هم ازلحاظ جسمی وروحی مساوی وبرابر نمیباشندو به گفته مارکس :” تاریخ اجتماعی انسانها، همیشه تاریخ تکامل فردی انهاست”. انسان درروند فعالیتهای اجتماعی خوددرمیان افراد جامعه شناخت پیدا مینمایند ومتقابل جامعه واطراف خودرا میشناسد. افرادیکه مطابق خواست هنجارهای اجتماعی عمل مثبت و خلاق میکنند،تاریخ خودرا رقم زده ومورد اعتماد افراد جامعه قرار گرفته و شخصیت میشوند ، برای اینکه همه انسانها که در تاریخ شرکت میکنند ” شخصیت” نیستند، برای اینکه انسانها درکل دارای خواست دمساز نیستند،درجریان تصاد ونبرد بین انسانها ست که شخصیت زائیده میشود.
شادروان ببرک کارمل از جمله اشخاصِ شناخته شده درکشور ماست که دردوران فعالیتهای سیاسی چه درزمان حاکمیت ویا غیر حاکمیت ،نفشی عمده وبنیادی را درجهت رشد وتکامل اجتماعی کشور خود اجرا کرده است ، به مثابه پیشاهنگ و روشنفکر اصیل در لابلای زندگی پایین وبالای سیاسی وشخصی از کوره راه های پروخم وپیچ ،سر بلند کرده وهیچ وقت علیه زورگویی وخواستهای ارتجاعی وعقب گرایی که به نفع ارمان و سرنوشت زحمتکشان کشور نه بوده تسلیم نه شده وشجاعانه درمقابل موج از طوفانهای مدهش مرگ زا مقاومت وسر تعظیم بجا نیاورده است.شادروان کارمل از بطن چنان خانواده یی سربلندورشد کرده بودکه همه نعمات زندگی دراختیار داشت وبخاطر ارمانها واهداف سیاسی ومردمی خود از همه ان گذشت ودراستقبال مرگ، گرسنکی ، زندان وسایرچالشهای زندگی پای گذاشت ، استوارانه ،متین وسرفراز بیرون برامد. د رزمان زمامداری خود به حیث ریس جمهور کشور ورهبر ی حزب دموکراتیک خلق افغانستان جزءبرای لقمان نان بخور ونمیر برای کار ومبارزه ورهبری دولتی یک تنگه هم اضافه نداشت وحتی معاش خودرا برای خانوادهء رفقای شهید خود هرماه توسط مرحوم نورمحمد کارمند خدمات شورای انقلابی که اوبا خانواده یی رفقای شهیدشناخت داشت ، شریک میساخت. ببرک کارمل درطول رهبری خود با صداقت با دست پاک قلب گرم ودلسوزانه به مردم خود خدمت کرد ازخو د هیچگونه جایداد مادی به غیر ازمعنوی بجا نه گذاشته هست. تااخرین لحظه های زندگی فقیرانه بمانند اکثریت مردم کشور خود زندگی کرده وبا کمک وپشتبانی رفقای حزبی خود درخارج وداخل کشورروز شب خودرا سپری میکرد. اما اقای کرزی نه تنها دردوران حاکمیت خود نه توانست که به وعده ها و خواستها ی مردم جواب مثبت وکاری نیک ودلسوزانه به وطن ومردمش انجام دهد، بلکه میلونها دالر دربانکهای خار ج داخل پس انداز وهمین حالا زندگی مجلل باشکوه بمانند شاهان درنزدیکی ارگ کابل دارد . کرزی یکجا با تبانی نیروها ی سیاهی ارتجاعی وطالبانی ومحافل پاکستان وایران زدوبند مالی برا ی زر اندوزی داشت که نمایانگرخیانت بزرگ وی به ارمانهای مردم ووطنش بوده، دیگر نام نیک ازخود باقی نمانده است. وضع نابسامان امروز و رشد وتقویه طالب داعش ازجمله دستاوردهای جناب عالی میباشد.
تنها نظر به راپورهای نهادهای مدنی دراغاز سال ۲۰۱۶ سرمایه آن بالغ به ۱،۱میلیارددالرتخمین شده است. براین اساس، مقایسه همچو انسان متحجر وعقب گرا مانند کرزی، با یک انسان روشنفکر انقلابی ووطن پرست مانند شادروان ببرک کارمل که تمام رگ وجودش سرشار از وطن پرستی وانسان دوستی وخدمت به مردمش بود، ناجایز بوده به مانند انست که خصلت طلا با نقره مقایسه شود

علی رستمی

بزرگمردی که امروز در بین روشنگران بیشتر محبوب است ، تا در حزب دیروزش

 

درین باره در آینده زیاد خواهم نوشت ؛ نه بخاطر خود کارمل صاحب بلکه بخاطر میراث بزرگ او برای تاریخ افغانستان و بخاطر پاکی و شرافت هزاران رهرو راه پاکش.
بخاطر نقش بزرگش در بیداری همه اقوام و دولت سازی واقعی ، بخاطر نقش عظیمش در آوردن فرهنگ نو و پرورش هزاران کادر ملی و ساختن اردو و پولیس و صدها گپ بزرگ دیگر ملی…
درجه محبوبیت او را در سال اخیر من در دیدگاه های هزاران بیطرف پیر وجوان و زن و مرد در صفحه وزین بیطرف ( کابل ؛ شهر رویا های ویران )یافتم.
پسر بی ننگ سلیمان لایق ملعون هرقدر لق لق کند ، این دریای پاک آلوده نمیشود.

از رزاق مامون نویسنده افغانستان بخوانید :

ایکاش حامد کرزی مانند کارمل می بود.
آیا کرزی کارمل امروز است؟
این سوالی است که روز نامه هشت صبح مطرح کرده است. من که هفت سال در زندان کارمل گذراندم؛ از روی وجدان، آموزه ها و دیده های خود را در عباراتی مؤجز می نویسم.

بارزترین شباهت کارمل با کرزی این است که هیچ یک، اسرار و درونیات خود را مکتوب نکردند. مشخص ترین تفاوت شان این است که کارمل صاحب یک ایدیولوژی و چهارچوب های رهبری سیاسی بود و هیچ گاه به دیدگاه های خویش خیانت نکرد.

آشکارا از بودجه دولت و از طریق شبکه های اپراتیفی، تروریزم پروری نکرد؛ به قوم پرستی آشکار روی نیاورد و بم های دو پا و مرگ آفرین را گروه گروه دو باره به محاذات شان گسیل نکرد. با «نیم جهان» بجنگید و از خط خویش منحرف نشد.

افزون برین، کارمل برخلاف حامد کرزی دزد پرور، نظام شکن و یک «دولت سازِ ناکام» نبود. او در مدت کم، نظام منضبطی را ایجاد کرده بود که از کابل، تمام کشورهای منطقه از جمله پاکستان را رصد می کرد. کرزی از نظرظرفیت های خویش یک «خان» نیمه بومی شمرده می شود؛ اما کارمل خان چران بود. جالب این است که حمایت ووفاداری پیروان بسیاری رهبران درمقاطع گونه گون، افت وخیز و جزر و مد داشته؛ اما کارملی ها در هرگوشه و کنار دنیا، همسان سال های پنجاه وشصت، از شخصیت کارمل تبجیل می کنند.

هشت صبح می گوید: «سران حکومت وحدت ملی هم از کرزی می‌ترسند. به‌نظر می‌رسد که محمداشرف غنی چنان از حامد کرزی هراس دارد که داکتر نجیب از ببرک کارمل می‌ترسید.» نجیب از کارمل هراسی نداشت، از اقتدار معنوی وی دربافت نظام حساب می برد. ترس دکترغنی از کرزی، تشویش قومی است و بیم از آن دارد که کرزی درتبانی مجدد با «ائتلاف شمال» موازنه را خراب نکند. کاری که در سفر دکتر غنی به قندهار، انجام داد. ترس سران مجاهدین از کرزی، از ضعف اعتقادی و نا پخته گی سیاسی شان است. حتی بین دکترنجیب و سران «ائتلاف شمال» در ارزیابی خطرات وجه مشترک خاصی وجود ندارد. دکترنجیب الله به مثابه یک کتاب مدون بود؛ دسته جات مجاهدین، به غیراز شادروان احمد شاه «مسعود» که از نوعی دیگر بود، مثل اعتقادات شان اوراق پاره پاره و غیرقابل صحافی اند.

 
عظیم بابک