این مجموعه گزیدۀ از نوشتارهای پیاپی هست که نگارنده در دههء اخیر دربارۀ وضعیت جامعۀ افغانستان نوشته است و در آنها گوشه هایی از وضعیت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و حقوقی جامعه به صورت خلاصه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. باید خاطرنشان ساخت که دیدگاه ها، تحلیل ها و برداشت های ارائه شده در این نوشتارها، پرداخت های مقطعی هستند نه نظری و قابل تعمیم دادن.
در مقاله های قسمت نخست کتاب حاضر، ترکیب اجتماعی و شیوههای تولیدی جامعۀ افغانستان، چگونگی وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور، وضعیت پایه های اساسی، نهادها و زیرساختهای اقتصادی – اجتماعی جامعۀ افغانستان و شبکه ها و مؤسسات روبنایی آن در سالهای اخیر، مورد تحلیل قرار گرفته است. همچنین در مورد سهم و نقش بخشهای کشاورزی و دامداری، معادن، صنایع، تجارت، حمل و نقل، مخابرات و سایر عرصه های اقتصاد ملی کشور، نظراتی بیان شده است.
در نوشتارهای بخش دوم این مجموعه به چگونگی توسعۀ صنایع در افغانستان پرداخته شده و روشن گردیده که سیاست اقتصادی دولت که در چارچوب «نظام اقتصاد بازارآزاد» تدوین و اجرا میگردد، برای توسعه صنایع، كارساز نیست. در ادامه، به طرح اولویتهای رشد صنایع در کشور پرداخته شده است. همچنین با توجه به اینکه نظام اقتصادی مالی هر جامعه، تصویر گویایی از درجۀ رشد و توسعه اقتصادی، نحوه زندگی مردم، استقلال و وابستگی آن جامعه است، مقالۀ با عنوان «نگرش تازه در مورد نظام بانکی و پولی افغانستان» آورده شده.
در آغاز جزوۀ با عنوان «نگرشی گذرا بر وضعیت اقتصادی افغانستان» که در این مجموعه آمده است – توضیح گردیده که: «مطالعه و بررسی مشخص وضع کنونی اقتصادی افغانستان، زمانی ممکن است که ما نخست وضعیت گذشته کشور را بدانیم، آمارهای اقتصادی و تجربه نیروهای اقتصادی را مطالعه کنیم و بدون دخالت دادن برداشتهای انتزاعی به شناخت واقعیتهای اقتصادی وضعیت کنونی برسیم. همچنین آن تحولات اقتصادی و سیاسی را درک کنیم که وضعیت موجود را فراهم کردهاند.
بنابراین، در این جزوه ابتدا به پیشینۀ نزدیک اوضاع اقتصادی کشور میپردازیم و به دنبال آن وضعیت کنونی را تحلیل مینماییم. با توجه به آن که در افغانستان زمین وسیلۀ اصلی تولید است، دهقانهای کشور بزرگترین طبقه را در ترکیب اجتماعی جامعه تشکیل میدهند، نقش اساسی را در فعالیتهای اقتصادی ایفا میکنند و بخش زراعت سهم بزرگ را در تولید کُل ناخالص اجتماعی کشور دارد، بحث را از زمین به عنوان وسیلۀ مهم تولید در جامعۀ افغانی آغاز میکنیم.»
باید خاطرنشان ساخت که به دنبال انارشی مجاهدین، فروپاشی طالبان و حضور گسترده سیاسی و نظامی امریکا – ناتو و جامعۀ جهانی در افغانستان، بعد از کنفرانس بن تعدادی از مؤسسات غیردولتی خارجی (NGO) وارد افغانستان شدند و در عرصههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در زمینۀ حقوق بشر، دولتسازی و توسعه جامعۀ افغانستان به فعالیت پرداختند. آنها نقش مهمی در تسریع انحطاط جامعۀ افغانی بازی کردهاند. برای درک مفهوم و فلسفه وجودی این مؤسسات و اهداف اعلام شدۀ شان، مقالۀ دیگری از نگارنده در فصل پنجم قسمت نخست این کتاب قرار گرفته است.
نگارنده با راهگشا دانستن دیدگاه لنین – یکی از رهبران پیشگام قرن گذشتۀ جُنبش جهانی سوسیالیزم علمی که میگوید: «در عرصۀ فعالیت اجتماعی بدون درک ساختار طبقاتی – اجتماعی جامعه، حتی یک گام نیز نباید برداشت. تنها با درک ساختار طبقاتی و روند تغییرات آن است که چشم انداز آینده، گرایشهای بُنیادین در رشد اقتصادی و سیاسی کشور و آن گرایش اصلی که سمتگیری آینده را تعیین میکند، مشخص میشوند. این گرایش اصلی است که وظایف، جهتگیری و چگونگی مبارزۀ هر فعال اجتماعی آگاه را تعیین میکند.»
قسمت اخیر را به نوشتاری با عنوان «نقش احزاب دموکرات و ترقیخواه جامعه افغانستان، در طراحی و تدوین راهبرد و تعیین اهداف، روشها و سیاستهای اقتصادی برای توسعۀ آینده کشور» اختصاص داده شده است. در این مقاله به صورت مختصر، نگاهی به پیشینۀ نزدیک اوضاع اقتصادی کشور شده است و به دنبال آن وضعیت کنونی جامعۀ افغانستان تحلیل گردیده است. به ادامۀ آن، نقش احزاب دموکرات و ترقیخواه جامعۀ افغانستان در طراحی و تدوین راهبرد و تعیین اهداف، روشها و سیاستهای اقتصادی برای توسعۀ آینده کشور بررسی و تحلیل گردیده است.
با توجه به اینکه اقتصاد سیاسی، انسانها را با دانش قوانین اقتصادی، شیوه های جداگانۀ تولید و قانونمندی جاگزینی آنها با یکدیگر، سرشت پدیده های اقتصادی و دورنمای توسعۀ جامعه، مجهز میسازد، قسمت دوم کتاب حاضر در سه فصل دربارۀ اقتصاد سیاسی است.
در فصل اول رساله که نگارنده که آن را با عنوان «نگاهی کوتاه در مورد چرخشهای اقتصاد سیاسی» برای «نشریه آینده» آماده نموده بود، آمده است.
در این رساله، به ظهور اقتصاد سیاسی به مثابه یک علم پرداخته شده است و برخی نظریههای مکتبهای اقتصادی از جمله مرکانتیلزم و فیزیوکراتیزم مورد بحث قرار گرفتهاند. همچنین، به نقش اقتصاد کلاسیک در پایهگذاری اقتصاد سیاسی براساس اندیشهها و نظریههای ادام اسمیت، ریکاردو و جان استوارت میل توجه شده است و درنگی گذرا دربارۀ کتاب گرانسنگ «ثروت ملل» ادام اسمیت گردیده است. در اصل، این کتاب بنیان اقتصاد سیاسی و نظریه های کارل مارکس میباشد.
در فصل دوم، برای بیان یک تصویرکلی از وضع اقتصادی کشورهای جهان سوم نگاهی فشرده دربارۀ فرآیند اقتصادی و سیاسی امریکای لاتین در سالهای اخیر انداخته شده و چگونگی قدرت گرفتن جنبشهای چپ در امریکای لاتین توضیح گردیده است.
فصل سوم به مقاله های با عنوان «انقلاب اکتبر 1917 روسیه و برخی چرخشهای اقتصادی» اختصاص یافته است.
امیدوارم با پخش دیجیتال این مجموعه، کُمکی در راه روشنگری موضوعات مربوط به اندیشه های اقتصادی و ناهنجاری های اجتماعی جامعۀ افغانستان کرده باشم.
از رفقا و دوستان به ویژه نویسنده توانا و دانشمند گرامی جناب داکتر عبدالله نایبی که در دهۀ گذشته با مشورتهای سازنده باعث کاستن اشتباههای نوشته حاضر شدند، صمیمانه قدردانی مینمایم.
همچنین از رفیق قاسم آسمایی که در کار تدوین دیجیتال این مجموعه و انتشارات راه پرچم که در مورد پخش آن اقدام کرده اند، رفیقانه تشکر میکنم.
اقتصاد-فقر-ضیا-سپهر-صدیقی (1)0001