کتاب سفارت روسیه تزاری به دربار امیر شیرعلی خان نویسنده:دکتر ج.ل. یاورسکی مترجم : عبدالغفور برشنا

کتابخانه راه پرچم، مصمم است تا مجموعۀ از کتابهای را در مورد تاریخ کشور از آغاز بازی بزرگ (رقابت‌های سیاسی و نظامی دو امپراتوری بزرگ بریتانیا و روسیه تزاری از اوایل قرن نزدهم به بعد) در اختیار هموطنان قرار دهد.

 از آنجای که هموطن گرامی سلیمان امیر در مورد کتاب «سفارت روسیه تزاری به دربار امیر شیرعلی خان»، و مترجم آن زنده یاد استاد عبدالغفور برشنا یکی از خدمتگاران بنام وطن، مطلبی در خورتوجه را نگاشته اند، با اجازه شان آنرا در اینجا به امانت میگیریم و به ادامه آن لینک دانلود کتاب ذکر شده گذاشته میشود:

 

 

 

خاطرات طبیب سفیر روس در دربار امیر شیرعلیخان

در یکی ازهمین روزها کتابی بدستم رسید زیر عنوان «خاطرات طبیب سفیر روس در دربار امیر شیرعلیخان» که نه تنها خاطرات گفته میشود بلکه یک معرفی نامه ای از بالاحصار و دربار شیرعلیخان و سفر جنجال بر انگیز او به مزارشریف و رویکار آمدن امیر یعقوب در کابل و حوادث و واقعات نیمه دوم‌ قرن نزدهم کشور را بیان و گذارش میدهد مهمتر آنکه این کتاب یک آیینه جهان نمای  افعانستان در نیمه های قرن نزدهم بشمار می اید که از روسی به آلمانی قبلن برگردان شده وسپس توسط جناب عبدالغفور برشنا بفارسی ترجمه گردیده است.

کتاب مذکور که یک تاریخ ناول گونه بشیوه آثار الکساندر دوما تحریر شده بحدی دلچسپ به نگارش آمده و هم به بیان ملیحی ترجمه شده است که خواننده را مجذوب میسازد.

مترجم کتاب آقای برشنا را چنانکه معمول تذکره نویسان است باید از آغاز زندگی اش بمعرفی گرفت.

موصوف در سال ۱۲۸۵ شمسی در شهر کهنه کابل در یک منزل با همسایگی پروفیسور غلام محمد میمنه گی بدنیا آمده و در۲۲ ماه جدی سال ۱۳۵۲ (درست یکهفته بعد ازانکه توسط عبدالرحیم نوین وزیر اطلاعات جمهوری نو بنیاد در محفل توزیع جوایز مطبوعاتی دعوت شده و چشم‌ مجلسیان به سیمای آن مرد فرهنگی روشن روان روشن میشود) بعمر ۶۷ سالگی چشم از جهان میپوشد.

مطالعه خاطرات طبیب سفیر روس در کابل شخص راوادار میسازد تا پیرامون شخصیت مترجم ‌کتاب باینجا و آنجا سری بزند تا با شخص استاد برشنا اشنایی کامل تری حاصل نماید.

استاد برشنا در سال ۱۳۲۹ با قرار گرفتن در سمت مدیریت نشریات رادیو کابل با زحمت فراوان برای اولین بارموفق گردید تا پای بانوان کشور را حتی در زمان حجاب به رادیو کشانیده و اجرای‌ اهنگ گلفروش توسط میرمن پروین و کار انانسمنت و نطاقی اخبار توسط میرمن لطیفه کبیر سراج با ابتکار خودش جامهء عمل بپوشا ند .

گرچه آقای برشنا یک هنرمند شناخته شده در تمام عرصه های هنری اعم از نقاشی، موسیقی ، دراماتوری و نویسنده گی بود ولی موصوف در آغاز زندگی در دوران امانیه جهت تحصیل در رشته طبابت به آلمان اعزام گردید که نامبرده درانجا با تغیر رشته در فن طباعت بتحصیل پرداخته و در سال ۱۳۰۸ شمسی درحالیکه بسا از اعزامی ها ازمراجعت بوطن هراس داشتند اما او وظیفهء خود میدانست تا تحت هر شرایطی باید‌ دین وطنی خدمت بوطن مالوفش ادا نماید و همانبود که با قبول زحمات زیاد بکابل می اید.

نامبرده در طی سالهای ۱۳۰۹ ومابعد آن کارش را منحیث ترجمان در انجمن ادبی کابل ( ۱۳۱۰ ) آغاز نموده ودر پهلوی وظایف دولتی باعلاقمندی تمام اساسات موسیقی را نزد استاد نوروز، استاد غلام حسین و استاد قاسم فراگرفته و نیز از مهارت های همسایه دوران کودکیهایش پروفیسر غلام محمد میمنه گی بهره مند گردیده و با آغاز کار مجدد رادیو کابل در سال ۱۳۲۰ با ‌آقای سرورگویا اولین نطاق و مدیر اداره رادیو کابل در کوتی لندنی واقع پل هارتل کابل بطور فعال همکاری نماید.

ازینکه در خاتمه جنگ جهانی دوم اتباع آلمانی کابل راترک نموده و قریباً که دروس آلمانی مکتب نجات برکود مواجه گردد ولی استاد برشنا در تدریس مضمون آلمانی و سایر مضامین درآن مکتب با جلب همکاری دوستانش با اهتمام دلسوزانه مکتب نجات آن زمان را ازسقوط کامل نجات میدهد.

در عین حال استاد برشنا بکار سناریونویسی درامه ها انهماک داشته و در سال ۱۳۲۹ درامه مشهور لالاملنگ را بهمکاری عبدالرحمن بینا، محمد عثمان صدقی، رشید لطیفی، مهدی ظفر و دیگران در سالون سینما تیاتر جدید الاعمار پوهنی ننداری در جوار چمن فوتبال لیسه استقلال بنمایش میگذارد. سالها بعد ازآن نمایش بهمکاری رجال سرشناس کابل درامه لالا ملنگ را منحیث اولین اقدام مهم در معرفی هنر تیاتر و تمثیل از نگاه طنزی و کمیدی تمجید نموده و آن نمایش را درسطح منطقه بی مانند توجیه مینمودند. بهمین صورت استاد برشنا در کمپوزیتوری پارچه های موسیقی از خود یک نبوغ خارق العاده نشان داده چنانچه یکی از کمپوزهای وی را اوازخوان vocalist پر آوازه هند استاد (منادی) در آهنگ ( اومیری زهره جبین) بخوانش می گیرد که افتخار آن متوجه استاد برشنا می باشد . یگان کمپوز های دیگری چون ( ای نگار من.. گلعذار من- یکدمی بیا در کنار من) به آواز استاد زلاند و کمپوز ( لاله آزاد – شعراستاد محمد ابراهیم صفا) را استاد مددی و سپس هنرمندان دیگری بخوانش گرفتند.

استاد برشنا در نوشتن سناریوی درامه ها نیز ید طولاداشته و نیز مقالات و تراجم وی بطور مرتب در ماهنامه انجمن تاریخ، ژوندون وانیس و سایر نشریات کشور اشاعه میگردید.

در اواخر عمر پر افتخار و پر بارش استاد عبدالغفور برشنا که بمرض شکر مصاب بود بتاریخ دوشنبه ۲۲ جدی ۱۳۵۲ داعی اجل را لبیک گفته و در مزارستان شهدای صالحین کابل طی مراسم رسمی باشتراک عبدالرحیم نوین وزیر اطلاعات و کلتور و نعمت الله پژواک وزیر داخله وقت و پسر جوانش عبدالله برشنا و تعداد کثیری از اهالی کابل منجمله شاگردان استاد و هنرمندان و هنر دوستان بخاک سپره میشود.

از خصایل قابل یاداوری استاد برشنا به شهادت یادداشت های رجالی چون استاد آصف آهنگ و دیگران انست که نامبرده علی رغم مقام شامخی که در رشته های متنوعه هنر داشته و با داشتن مناصب مهم دولتی ومنسوب بودنش بیکی از فامیل های سر شناس و ارستوکرات در یکی از کوچه های شهر کهنه کابل زندگی داشته و در لباس و طعام و سایر امور زندگی همانند توده ها و عوام الناس رفتار نموده و با همه دوکانداران محل سکونت خویش با انواع مطایبه ها و مذاقهای باب روز گذاره داشته چنانچه مذاقهای نامبره با کاکه حیات میوه فروش گذرش تا سالها زبانزد عام و خاص بوده است.

باید اعتراف نمود که مطالعه ترجمه کتاب خاطرات طبیب سفیر روسیه در دربار امیر شیر علیخان توسط وی مرا وادار نمود تا در پیرامون شخصیت استاد برشنا به تالیف این پوست بپردازم.

باید گفت که امیر شیرعلیخان سالها قبل از امان الله خان میخواست با روسیه تزاری رابطه دپلو ماتیک و همه جانبه داشته باشد، مقامات روسی هم به استقبال از همچو تمایل یک جنرال بلند پایه را بنام هیات سفارتی به کابل فرستادند ودر  ضمن حرکات سوق الجیشی انجام‌  داده و چند فرقه عساکر را بحالت آماده باش نزدیک سر حدات افغانی اعزام نمودند تا با همکاری اردوی مجهز امیر شیر علیخان به هند حمله ور شوند.

ازینکه از طریق زمین روسیه امکانات لوژستیکی بالا تر نظر به برطانیه داشت زیرا  که بریطانیا در ماورای بحار قرارداشت وچون سیاستمداران انگلیس و کمپنی شرقی هند که در دربار امیر بنام حکیم و طبیب و غیر ها جواسیس زیاد داشتند از موضوع باخبر بوده و کنفرانس مشهور برلین را که فوتوی آن‌ در داخل همین کتاب موجود است دایر نموده وبا روسیه تزاری بعقد معاهده عدم‌ مداخله در مستعمرات همدیگر و یگان مسایل ذات البینی دیگر را امضا نمودند. با تاسف که وزارت خارجه روس از موضوع تنها جنرال روسی متعین بالاحصار را واقف نموده و متباقی اعضای وفد را در تاریکی نگهداشتند . در عین حال جرات انتقال موضوع به امیر شیرعلی را هم در خود ندیده امیر بهمان خیال خام حمله بهند باقی ماند و در همین حال انگریزها با فراغ خاطر سوقیات جانب افغانستان را آغاز نمودند چون وفد سفارت به امیر جواب نداشت شیرعلیخان شخصاً تصمیم گرفت تا سان پطرسبورگ رفته با الکساندر اول شخصاً مذاکره نماید که کافمن حکمروای روسی در تاشکند که از موضوع واقف بود سعی میکرد تا مسافرت شیرعلیخان را به نحوی سبوتاژ نماید. در عین حال انگلیس ها بکابل لشکر کشی نموده و توسط حکیم باشی مخبر خود در دربار امیر در مزار  خوراکه وادویه میر  را با زهر کشنده آلوده ساخت تا اینکه امیر ظرف دوسه روز فوت نموده در روضه مزار مدفون گردید  و طبیب روسی که در خدمت امیر هنوزهم موجود بود از تغییر وضع صحی امیر باین سرعت اظهار تعجب نموده، مسمومیت امیر را درک میکند ولی از ترس جواسیس انگلیسی صدای خود را بلند کرده  نمیتواند. در همین زمان بود که انگلیس ها باستفاده از موقع معاهده گندمک را بالای ولیعهد یعقوب که با فوت پدر بامارت رسیده بود امضا نمودند. برای تفصیل همچو حوادث و مسمومیت عبدالله جان پسر ده ساله امیر و سایر اخبار واحوال کابل ودر مجموع تمام مسایل پشت پرده مداخلات انگلیس ها و سر انجام افسوس ناک سیاست مستقلانه امیر شیر علیخان بهتر خواهد بود تا به متن کتاب  مراجعه شود.

***

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

***

…..سفارت-روسیه-تزاری-بدربار-امیر-شیر-علی-خان