افغانستان یکی از کهنترین کشورهای جهان در قاره آسیا که حیثیت قلب این قاره را داشته در طول تاریخ موجودیت؛ روی همین موقعیت جغرافیاییاش همواره از تاخت و تاز کشورهای بزرگ استعماری از یک طرف و از جانب دیگر مداخله و کشمکش ممالک همسایه جهت تحمیل سیاستهای مغرضانه و ماجراجویانه شان درگیر بوده که تا همین اکنون باوجود رستاخیز ملتها، استعمارزدایی موجودیت سازمان جهانی ملل متحد و ميثاقهای معتبر بینالمللی، دست اجانب و بیگانگان در امور آن بوضاحت نمایان و آشکار است.
هدف از این پژوهش و نوشتار که چگونگی سیر و تکامل نهادهای دفاعی و امنیتی کشور ما را از زمانههای دور به خصوص از عهد احمدشاه درانی به اینسو مورد بحث قرار میدهد، ورق زدن مکرر تاریخ شجاعت و مردانگی مردمان این سرزمین در دفاع از کشور شان نیست؛ بلکه توضیح ضرورت ایجاد این نهادها و ساخت و سازهای متنوع تشکیلاتی آنها در زمانهای مختلف در تطابق با منافع امیران، شاهان و یا در مطابقت با منافع مردم و کشور، مورد نظر نویسنده میباشد.
در تنظیم این نوشتار از منابع مختلف تاریخ، یادداشتها، خاطرهها و چشمدیدهای خود نویسنده از ماجراها و رویدادها استفاده شده است.
هر فرد در جریان زندگی برابر با فهم و درک خودش در جنب تحصیل علوم و مطالعه از رویدادهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی نظامی و مذهبی میآموزد. نویسنده خواسته است همین آموزهها و برداشتهایش را در معرض استفاده همزمانان و آیندگان بگذارد. اما هیچگاه ادعا نخواهد شد که برداشتهای نویسنده از جریآنها و حادثهها برای هر کس قابل درک و مورد قبول باشد.
شاید شماری از خوانندهگان محترم و دانشمندان ارجمند بنابر هر دلیلی و یا با سلیقههای مشخص سیاسی و اجتماعی، با متن این نگارش سازگار و موافق نباشند؛ این حق مشروع شان است. زیرا قسمتی از این یادداشتها ماندگاری از خاطرهها، برداشتهای شخصی، دیدهها و شنیدههای نیم قرنه بوده که بعد از تحلیل توأم با احساس حُب میهن و مردم جهت اشاعه از تراوش مغز به خامه کشانیده شده است. تشویق و اصرار دوستان بخصوص از دوستانی که در ایجاد و نشر سایت «روشنایی» همت بخرج داده بودند؛ محرک من در این راه گردیده است.
باید تأکید نمود که این حقیر نه ادعای تاریخ نویسی دارم و نه بخود اجازه میدهم تا خود را در ردیف نویسندگان و دانشمندان ارجمند جا بزنم. اما احساس و شوری که در حصه ترقی و تعالی وطن، در جهت رفاهیت تودههای ملیونی و رهایی آنها از جور فقر و ستم ظالمان و مستبدان در روان من نهفته است، مرا واداشت این صفحۀ تاریخ کشور را ورق زده، چگونگیهای این گوشه از دولتداری و حیات اجتماعی را با خوبیها و زشتیهای آن در خدمت علاقمندان پیشکش نمایم. احساس و شور یاد شده از آوانی در من جا گرفت که بیش از 11- 12 سال نداشتم و شاهد ظلم و ستم حکام ظالم و مستبد و مجموع سیستم سیاسی و حکومتی آنزمان عليه محبوسین سیاسی بودم.
پدر مرحومم کندکمشر دادمحمدخان اورکزایی (از جمله غازیان جنگ استقلال که در صفحه 765 جلد اول و 269 جلد دوم افغانستان در مسیر تاریخ از آن یادآوری شده است) فعال سیاسی و یک وطنپرست واقعی سرنوشت وطن و آگاه بر ضرورت تأمین عدالت اجتماعی بود که در جریان مبارزات انتخاباتی دورۀ هشتم شورای ملی به دستور شاهمحمودخان صدراعظم محبوس و بعد از مدت یک سال در ماه حوت سال 1331 هجری شمسی به وسیله همین بیعدالتیها در محبس به شهادت رسید. این خاطرهها به فراموشی نرفته، همواره ذهنم را همراهی کرده اند. همچنان عامل دیگری که احساس مرا به نوشتن این جزوه برانگیخت؛ همانا جریانات، حوادث و تغییرات سریع و داغ در سیستمهای دولتی حکومتی از نگاه سیاسی، تحویلی قدرت و حاکمیت از یک نهاد سیاسی اجتماعی به دیگری، تسلط سیستمهای مختلف ایدیولوژیکی، سیاسی در قدرت و حاکمیت سرعت تعویض یکی بجای دیگری بود.
بعضی از آنها چه (راست و چه چپ) با ارائه برنامهها یا فتواها با استفاده از احساسات ترقیخواهانه یا عقاید پاک مذهبی ملت افغانستان، خودها را خدمتگزار واقعی وطن و جامعه وانمود، تودهها و قشرهای محروم جامعه را بسوی خود کشانیدند؛ اما همینکه به اریکه قدرت تکیه زدند، همۀ آن تعهدات را فراموش و در عوض چنان ظلم و ستم را در حق ملت و جامعه روا داشتند که حتی رویهای سیاه نظامها و رژیم های قرون وسطایی را سفید و لکه سیاهی در سیستم ادارۀ دولتی و تاریخ پرافتخار افغانستان بیادگار ماندند.
این حالتها و رویدادها هر انسان با احساس و آگاه را در حصۀ وطن آبایی اش به تفکر عمیق وا داشته متأثر میگرداند. همین تأثرها باعث گردید تا در طی این نوشتار جسته و گریخته از عملکردها و روشهای نیک و یا زشت قوای امنیتی و رژیمهای مختلف چیزی بنویسم. آگاهی از همچو رویدادها برای نسلهای آینده بخصوص افرادی که در آینده متکفل همچو وظایف شریفانه میشوند لازم و ضروری پنداشته میشوند. لذا این وظیفۀ ملی و وطنی عناصر چیز فهم و آگاه کشور است که عوامل و منشۀ رویدادها را بیطرفانه و دور از غرض، واقعبینانه و جستجو و تحلیل نموده، عاملان غصب حاکمیت و جور و استبدادی را که علیه ملت و جامعه روا داشتند؛ برملا و جهت انتباه در معرض دید و مطالعه آیندگان قرار دهند تا با آشکار ساختن حقایق، جامعه در شناخت خدمتگزاران واقعی و آنهاییی که برای وطن جفا کرده اند، دچار اشتباه نشوند.
رویدادها و ماجراهایی که درین مدت کوتاه در وطن ما رخ داده و آنها را همۀ ما افغانها به چشم سر مشاهده و تجربه نموده ایم واضح میسازد که کشورهای استعماری و جهانکشا و استثمارگر چگونه توسط لشکرکشیهای دوامدار ملتها را بخاک و خون کشانیده و نفوس کشورها را با سازماندهی جنگهای مدهش و خانمانسوز بجان همدیگر انداخته، هدفهای شوم خودها را تحت پوشش پشتیبانی از قیامهای مقدس یا دموکراسی کذایی پیش برده، ملتها را تباه کرده اند.
چنانچه از یکطرف من در اجتماعی که زیست نموده ام انواع مظالم اجتماعی چون «محرومیتها، مصیبتها،خانه بدوشیها، مالیهدهیهای غیرعادلانه، کشت و زراعت طاقت فرسا با وسایل خیلی ابتدائی، محصول گران مالالتجاره و مواشی، بیگاری رایگان برای حفر نهرها و شاهراهها که حکام مستبد و قدرتمند بالای مردم تحمیل مینمود و مردم صبورانه تحمل نمودند» خود شاهد عینی بوده ام، زیرا اکثریت مردمان وطن عزیز مان افغانستان به یک تغییر کلی و مبرم ضرورت داشتند و پیشگامان عدالت و آزادی برای این تغییر بهای خیلی سنگین پرداختند و از جانب دیگر این تغییرات کلی و همهجانبه در سطح جهانی، هدفمند در دگرگونی حیات اجتماعی و خدمت به جوامع بشری قرار گرفت.
نکتۀ قابل بحث درین مورد این است که در آنزمان باوجود داشتن رجال و شخصیتهای علمی و حقوقی، بخصوص افسران پولیس که کم و بیش از تحصیلات مسلکی پولیس و حقوق در داخل و حتی بعضاً در خارج کشور برخوردار بودند؛ نتوانستند یا نخواستند (؟) اقلاً چند سطری در مورد این مسلک مقدس، قوانین، وجایب و مکلفیتهای وظیفوی، حقوق، امتیازات یا سوابق تاریخی اورگانهای امنیتی بقید تحریر در آورده موضع اورگانهای امنیتی و پولیس را مطابق اصول مشخص نمایند.
شاید بسیاری از افسران شریف و سابقهدار اورگانهای امنیتی کشور با من همنوا باشند که در زمانهای قبل که اکادمی پولیس در جهت تدریس برای صنوف کمیساران و ساتنوالان اساس گذاشته شد صرف به اساس فرمان مقام صدارت یا حکومت آنزمان که محتوای متن آن بسیار محدود و از چند سطر مشخص دور نمیرفت در تعریف و توضیح وظایف پولیس به آن متوسل شدند و در تعیین سرنوشت این کتلۀ بزرگ که مسمی به افسران، اما از هیچنوع حقوق و امتیازی مستفید نبودند، اکتفاء نموده و تصمیم اتخاذ مینمودند.
در قسمت وجایب و مکلفیتها یا عدول از آنرا صرف به مراجعه به اصولنامههای خدمات داخله و جزایعسکری که از دورانهایی سابق مدار اعتبار بود، فیصلههای غیرعادلانه صورت میگرفت که این وضع تا مدت طولانی دوام داشت تا جایی که طی سالهای اخیر با مراجعه به کتب و رساله های مشخص هویدا گردید که قوای امنیتی و انتظامی کشور بخصوص در زمان زعامت غازی اماناللهخان دارای تاریخ، اصول و نظامنامههای معین بوده، که باید در زمانهای بعد از آن بدون درنظرداشت بغض و هراس از آن استفاده بعمل آمد، که متأسفانه از اثر ضدیت و مخالفت بآن رژیم مترقی این کار صورت نگرفت تا اینکه بعد از سالهای 1345-1346 شمسی که جوانان، افسران تحصیل یافته و مسلکی زمام امور را در بخشهای امنیتی وزارت امورداخله بعهده گرفتند در رفع این نقیصه دست بکار شده، به همکاری با گروپ مشاورین آلمانی دستآوردهای مشخص و ماندگاری درین راستاء بجا گذاشتند.
بهرصورت، نمی توان ادعا کرد که آنچه در قسمت بنیاد تشکیل قوای دفاع و امنیتی افغانستان به قید تحریر در آورده ام، خالی از اشتباه باشد. امیدوارم دانشمندان و خوانندهگان ارجمند در تصحیح و توضیح آن مرا رهنمائی فرمایند. امید من بیشتر متوجه افسران عالیقدر و ارجمند افغانستان میباشد. افسران دلیر رزمنده و وطندوست دارای تحصیلات عالی، مسلکی و علمی که خدمات فراموش ناشدنی در دفاع از میهن و عدالت اجتماعی نموده اند و افتخار واقعی این مرز و بوم میباشند و امروز دور از وطن آبائی شان در غربت به حیث پناهده و مهاجر بسر میبرند. ایشان نگران حالت رقتبار وطن و هموطنان شرافتمند خود که قربانی دسایس حیل و فریب دشمنان واقعی افغانستان شده و در شعلههای برافروخته از سوى آنان، سوخته و میسوزند. این شخصیتهای ارجمند با درنظرداشت دانش مسلکی و تجربۀشان صلاحیت بهتر پُرکردن خلاها و تصحیح اشتباهات را دارا میباشند.
خلیلالله سکندری
حزب دموکراتیک خلق افغانستان
و
دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان درگذرگاه تاریخ مستند
اهدا به آنهایکه خواستار تحقیق وتتبع مستقل و بیطرفانه در بارۀ تاریخ کشور اند.
صفحه انترنتی راه پرچم افتخار دارد که مجموعۀ از اسناد ، روزنامه ها، کتاب و… مربوط ح.د.خ.ا و دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان را که طبع و نشر گردیده است همراه با یاداشت ها و دیدگاه ها و مقالات و پژوهش های داخلی و خارجی تقدیم شما نماید.
بازپخش اسناد حزبی ح.د.خ.ا ودولت جمهوری دموکراتیک افغانستان که حاوی اعلامیه ها، تصامیم وموضعگیری های دولت با اضافه خبرها وتحلیل های پیرامون اقدامات عملی آن دولت، در جهت خدمت به هموطنان است؛ میتواند منبع موثق ودقیق برای تحقیق وتتبع کسانی قرار گیرد که خواستار تحقیق وتتبع مستقل و بیطرفانه در بارۀ حوادث کشور اند.
ضرورت به یادآوری است که در نتیجه سقوط غم انگیز دولت در ثور سال 1992 و تسلط جهادی ها برمال و دارایی عامه و چوروچپاول موسسات دولتی، سبب گردید تا قسمت بیشمار اسناد، مدارک و نشرات دولتی وحزبی دوران کار وپیکار حزب و دولت از بین رفته و منابع بسیار مهم تحقیق و تتبع برای نسل های آینده ضایع و تنها به شکل پراگنده اینجا و آنجا بعضی مدارک و نشرات از چپاول در امان باقی بماند. راه پرچم به نوبه خود از همه موسسات وافرادی که این اسناد و مدارک را حفظ و همگانی ساخته و یا هم در اختیار ما قرار داده اند، صمیمانه اظهار شکران می نماید وموفقیت بیشتر آنها را در دریافت و همگانی ساختن آن خواهان است.
امیدواریم به کمک اعضای حزب وسایر هموطنان نیک اندیش، سلسله جستجو و دریافت نشرات و مدارک بیشتر را در این عرصه ادامه داده و یقیناً با دریافت آن، آنرا همگانی خواهیم ساخت.
همچنان امیدواریم بتوانیم به کمک رفقا ودوستان کلکسیون های سالهای بعدی روزنامه ها، جراید، مجلات وسایر نشرات جمهوری دموکراتیک افغانستان و اسناد ح.د.خ.ا را جمع آوری، تدوین ودر خدمت شما هموطنان گرامی وپژوهشگران تاریخ کشور قرار دهیم.
قابل یادآوری است که گرداننده های راه پرچم با تمام نیرو و درک مسولیت تا حال سعی نموده اند هرچه بیشتر در این زمینه فعال و موثرکار نمایند .
راه پرچم
سیر-تاریخی-دفاع-و-امنیت-در-افغانستان-جنرال-خلیل-الله-سکندری