شکست ننگین و مفتضحانه قوای متجاوز انگلیس در جنگ اول افغان و انگلیس (1841 ـــ 1842)، صفحاتی افتخارآمیز از مبارزات جانبازان وطن است که با سیلاوهها و تفنگهای دهنپر در مقابل نیرومندترین قدرت اقتصادی و نظامی زمان که آفتاب در مستعمراتش غروب نمیکرد، رزمیدند و قوای هفده هزار نفری آنان را تار و مار و پرچم آزادی را بر افراشتند.
دربارۀ این جنگ کتابهای بیشماری توسط انگلیسها، روسها و دیگران نوشته شده و تحلیلهای گوناگونی صورت گرفته و از جهات مختلف برسی و ارزیابی شده است. خاطرات خانم «سیل» به حیث خانم جنرال انگلیسی در همین راستا از صفت و خصوصیت خاص و جداگانه برخوردار است؛ زیرا نویسنده شاهد رویدادهای بوده که در پیش چشمش اتفاق افتاده و روزانه آنرا ثبت نموده و در همان اوج جنگها به انگلیستان رسیده و مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است.
از محتویات کتاب بخوبی استنباط میگردد که نویسنده با همه نفرتی که از افغانها داشته و باربار آنان را با کلمات تحقیرآمیز که خصلت افکار استعماری است یاد نموده، نتوانسته که از شهامت، خودگذری، وطندوستی، ناموسداری و مهارت در جنگجویی آنها چشمپوشی نماید.
در این کتاب شخصیت وزیر محمداکبر خان، درایت و توانایی سوق و اداره او در پیشبرد جنگ به شکل واضح برجسته شده است. در این آشفته دوران کنونی که شماری قلم بدستان یا در اثر بیخبری و یا هم آگاهانه و دستوری در صدد تخریب این قهرمان واقعی جنگ اول افغان ـ انگلیس قلم را آلوده میسازند، بازپخش این کتاب جواب دندان شکنی خواهد بود در مقابل یاوه سرایی آنان.
کتاب، رخ ملی و مردمی جنگ را در وجود جنگجویان وطندوست شرق و غرب و شمال و جنوب کابل که به اقوام گوناگون کشور مربوط بوده نمایان و برعلاوه چهره شماری از مزدوران و خدمتگاران انگلیس را که در خفا با آنها کمک مینمودند، نیز رسوا ساخته است.
انتشارات راه پرچم افتخار دارد که به سلسله نشر کتابهای مربوط به تاریخ کشور از جمله جنگهای افغان و انگلیس این کتاب را به ادامه کتابهای «انتقامجویان جگدلک» (روایت از جنگ اول افغان و انگلیس) و «شیپورهای پیروزی میوند» (روایت از جنگ دوم افغان و انگلیس) نوشته نفتولا خالفین و ترجمه زنده یاد جنرال گلآقا را نیز بعد از 72 سال به شکل دیجیتال در اختیار هموطنان قرار میدهد.
زندگینامه کوتاه میر عبدالرشید بیغم مترجم کتاب، برای یادبود و احترام به او، در آغاز کتاب آورده شده است.
شبخون-افغان-ـ-لیدی-سل-ـ-میر-عبدالرشید-بیغم