در برنامه ی «کاکتوس» تلویزیون آشنا صدای امریکا به گردانندگی مختار لشکری، فقیر محمد ودان را دعوت کرده بودند تا در یک نشست خودمانی کارشناسانه(!) سیاسی، لاف در غریبی بزند و سیاست بازی بکند و سیاست رسمی و روش سیاسی یک حزب و نظام دولتی را پس از ساخت و پاخت تبهکارانه ی ۱۴ اردیبهشت / ثور ۱۳۶۵ در یک گاهه ی پر از درد و رنج و سرا پا توطئه گری و دسیسه انگیزی٬ زورگویی و بزن بزنی که خودش نیز در آن روزگار یکی از شمار بالا دستان و بالا نشینان بود، در قپان دروغگویی و مکاره گری سبک و سنگین کند و با سخنان پوچ و پرت و پلا گویی درباره ی سرشت رهبری حزبی – دولتی پیش از این رویداد ضربه زدن به حزب و حاکمیت سیاسی به بینندگان از ناگفته ها آگاهی دهد.
روند این صحبت خودمانی «گفت و گو محور» را در شبکه ی اجتماعی (یوتیوب – ویدئو) دیدم که بسیار شگفت انگیز و خنده آور بود.
پیش از این که درباره ی مسایل در برگیرنده ی این برنامه ی «کاکتوس» دروازه ی سخن را بگشایم، بایسته ی یادآوری ست:
امروزه روز٬ در شبکه های اجتماعی در یک شمار از برنامه های سیاسی – اجتماعی، دسته ی از آدم های هرزه درا، چرت و پرت گو، حقه باز، بی بند و بار، بی هنر و بی دانش چهره می گشایند و هرچه دل شان خواست می گویند؛ زیرا در این شبکه ی غول آسا٬ کالا های ریا و دروغ نیز به خوبی فروخته می شود و سودا گران می توانند به آسانی داشته ها و نداشته های بی ارزش خود را برای فروش٬ پیشکش کنند و بفروشند.
. زاهد از کوچه رندان به سلامت بگذر
. تا خرابت نکند صحبت بد نامی چند
. (حافظ)
بر بنای اصل های آزادي فعالیت آزاد رسانه ها٬ همان گونه که خبرنگار و برنامه ساز و مهمان برنامه، در گفتار و ساختن – ضبط و پخش برنامه بر وفق مراد، حق و اختیار و دست باز دارند، بدین شکل خواننده و بیننده نیز حق و اختیار و دست باز دارد که پیرامون راستی و درستی گفته ها و صادق بودن روایت گران، آزادانه داوری کند و راست و دروغ را در محک راستی و درستی بیازماید تا راست از دروغ سوا شود؛ از این رو نگارنده نیاز آن را دید که از جایگاه یکی از سابقه داران حزب دموکراتیک خلق افغانستان و از پایگاه یک عضو ساده تن از رده های پایینی حزب، همچنان یکی از شمار هزارها آزار دیده و رنج برده از سیاست های حزبی – دولتی زورگویانه، سرکوب گرانه و بیداد گرانه ی زمان زمامداری نجیب الله، به جنگ با دروغ پردازی ها برود و با استفاده از بنیادی ترین حق خود در برابر دروغ های شاخدار و یاوه گویی های فقیر محمد ودان همدم و هم نشین و هم کیش نجیب الله و سلیمان لایق، آیینه بگذارد.
شایسته ی گفتن است که نگارنده در گذشته نیز در رسانه های همگانی به جنگ با دروغگویی ها و یاوه سرایی های فقیر محمد ودان رفته بود و در این کارزار همدیگر را می شناسیم.
* * *
امروز در جهان سیاست در جا جایی سیاست ابزار هوسبازی های سیاست بازان گزافه گو و گزافه کار شده است؛ از این رو گاه گاهی معنای آن وحشت انگیز و آلوده با دروغ و نیرنگ فهمیده می شود.
. چو حد عقل ندانند و حد علم که چیست
. سخن گزافه بگویند، شرم نی و نه عار
. (ناصر خسرو بلخی)
سیاست بازان٬ سیاست را از معنا و هدف واقعی آن به کجراهه می برند تا با استفاده از انبوهی از ترفند ها، نیرنگ بازی ها، دروغگویی ها و لاف زنی ها بر کارکرد های زشت خود سرپوش بگذارند (لفاظی های فقیر محمد ودان در برنامه ی «کاکتوس» مختار لشکری از همین دست است).
سیاست بازان با گفتار، کردار و رفتار فتنه جویانه و بد کارانه ی خود، میدان نزاع میان خیر و شر را بسیار سوزان و انفجاری می کنند و در این وضعیت٬ آنان با خشک مغزی٬ زود تر از کوره به در می روند و با روش های اهریمنی٬ شخصیت کشی می کنند تا برای خود شخصیت سازی دروغین دست و پا کرده باشند (آنچه فقیر محمد ودان با خیره سری ، خیره کشی کرد) .
. به زیر دلق ملمع کمند ها دارند
. دراز دستی این کوته آستینان بین
. (حافظ)
کنون مشت نمونه ی خروار، چند موضوع را از این گفت و گو در این برنامه برگزیده و بحث را پی می گیریم:
گرداننده ی برنامه با این واژه ها سخنان خود را آغاز نهاد:
“ شما تاریخ را روایت نمی کنید؛ بلکه خود تان تاریخ هستید”
نه، محترم لشکری! فقیر محمد ودان نه تاریخ است و نه روایتگر تاریخ؛ بلکه جعل کننده و به گونه زشت تر در آورنده ی تاریخ است.
دانش جامعه شناسی نوین می آموزد: تاریخ٬ هم نگرنده به رویداد های گذشته است و هم توجه به مطالعه و بررسی آن رویداد ها دارد. تاریخ روند رخداد ها و دگر دیسی ها را که در اندیشه و زندگی آدم ها رخ داده است، بررسی می کند و درباره ی نشانه ها (آثار) و سند های به جا مانده از گذشته٬ کنجکاوی و سخن می گوید و تاریخ نگار٬ راه ها و شیوه های گوناگون و سرگذشت انسان ها را در بخش های سیاسی و اجتماعی در برگ های تاریخ شرح می دهد. البته در این پیشه ی شرافتمندانه٬ تنها تاریخ نویسان و تاریخ گویان شریف در بازتاب دادن درست رویداد های تاریخی؛ راستی و درستکاری، بیطرفی، حق گویی و حق جویی را رهنمون کار خود می کنند؛ ولی آنچه فقیر محمد ودان در برنامه ی «کاکتوس» گفت٬ نه راست و درست بود، نه بیطرفانه؛ نه حق گویی بود و نه حق جویی و نه شرافتمندانه؛ زیرا او نه تاریخ نویس است و نه تاریخدان و نه اهل دانش سیاست در داوری بر بنای فرهنگ سیاسی و سیاست اجتماعی و فرهنگی؛ بلکه او یک آدم دروغ باف، هوسباز و گزافه گو و نیرنگ باز است.
. چه گمان برد که این جنگ بسر برده شود
. به فسون و به حیل کردن و زرق و نیرنگ
. (فرخی)
به این سفسطه آوردن و ناروا پردازی که «نجیب الله کرکتر عامل خارجی را نداشت»؛ ولی زنده نام ببرک کارمل و ارواح شاد نور محمد تره کی جاسوس (ک. گ. ب ) بودند؛ ده ها دستاویز وجود دارد که بر عکس این گفته را می رساند و بر چهره ی دروغگو می توان سیاهی مالید.
همه شهروندان افغانستان و تمام مردم جهان که با سیاست و سیاست کاری سر و کار دارند به خوبی آگاه اند که نجیب الله پس از ششم دی/ جدی ۱۳۵۸ تا زمان پیوستن به جمع اعضای دبیر خانه ی کمیته مرکزی ح. د. خ. ا، رییس اداره ی خدمات اطلاعات دولتی افغانستان، همان اداره ی پر قدرت و یا قدرتی در درون قدرت بود که پیوند کاری ناگسستنی با ک . گ. ب داشت و از لطف، مهربانی و احسان آن اداره برخوردار بود و هیچکس نمی تواند چشم پوشی و انکار کند که به اندازه او، کس دیگری در افغانستان در نزد اداره ی اطلاعات شوروی از ارزش، قدر و منزلت برخوردار بوده باشد و یک شبکه ی گسترده ی از مشاوران ک. گ. ب در خدمتش قرار داشت.
اندروپوف، گوربه چف، چپریکوف و کریچکوف بر بنیاد کدام پیوند کاری با نجیب الله نزدیک بودند؟ پول های بیرون از شمار، پول های اوپراتیفی، بودجه ی کلان پنهانی و بودجه ویژه برای «خاد» به سپارش کدام اداره ی شوروی و در کجا بسته بندی می شد و نجیب الله در اداره ی قدرتمند «خاد» این پول ها را به کدام هدف ها و راه ها هزینه می کرد؟
(یادداشت: گورگی کورنینکو معاون نخست وزارت خارجه اتحاد شوروی و مشاور ویژه کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی در زمان فرمانروایی اهریمنی گوربه چف، نجیب الله را «فرزند مو طلایي ک. گ. ب» خوانده است.) …{منبع – کتاب «پشت پرده ی افغانسان»؛ برگ – ۲۵۳؛ نوشته ی دیه گوکوردووز؛ برگردان – اسد الله شفایی}
. هر چه کردند از علاج و از دوا
. گشت رنج افزون و حاجت ناروا
. (مولانا)
فقیر محمد ودان در گفته های خود سه «وجود داشت» را که با آمدن [نشاندن] نجیب الله در رهبری حزبی – دولتی سبب باز دار پیروزی شدند، برجسته کرده است:
۱- نظامیان خارجی وجود داشت؛
۲- گروه های هفتگانه و هشتگانه وجود داشت؛
۳- در درون ح. د. خ. ا جناح ها و فرکیسیون ها وجود داشت.
وجود نظامیان شوروی در افغانستان پیشنه ی دراز دارد؛ ولی پس از هفتم اردیبهشت / ثور ۱۳۵۷، بویژه با گسیل سپاهیان شوروی در دسامبر ۱۹۷۹ این فرایند رنگ دیگری به خود گرفت.
کارمندان ک .گ. ب و نظامیان شوروی در افغانستان با سه نهاد:
۱- استخباراتی (ریاست خدمات اطلاعات دولتی «خاد» و پسان تر وزارت امنیت دولتی)؛
۲- دفاعی ( وزارت دفاع)؛
۳- امنیتی ( وزارت داخله)؛
همکار بودند و یکجایی در پیشبرد وظایف٬ برنامه ریزی می کردند که می تواند در سال های پیشتر از تبهکاری۱۴ اردیبهشت / ثور ۱۳۶۵ نیز ابزار باز داشتن به بهبود کار ها شمرده شود.
همگان می دانند که گروه های هفتگانه و هشتگانه چه وقت به وجود آمدند و فرماندهان و جنگجویان آنها از کدام سال به جنگ، کشتار و خرابکاری در سراسر افغانستان دست زدند و کدام نهاد دولتی در کشور با برخی فرماندهان و جنگجویان محلی آنها قرار داد های همکاری و بده و بستان ها را می بست.
یاوه گویی نمی تواند بر حقیقت چیره شود!
این نجیب الله رییس «خاد» بود که در تمام خط ها در درون گروه های هفتگانه و هشتگانه از خود نفر داشت و در زیر نظر و به دستور او ریاست های «خاد» با شماری از فرماندهان و جنگجویان آنها قرار داد ها می بستند و بده و بستان ها می کردند.
درباره فرکیسیون بازی و دسته بندی های ضد یکپارچگی حزبی همه گپ ها آشکار است و هیچکس نمی تواند از آن انکار ورزد. پیدایش بسیاری از این گروه بندی های خانمان بر انداز٬ افزون بر اختلاف های جناحی، مال حال و هوای پس از ششم دی / جدی ۱۳۵۸ بود که خیلی ها سازمان یافته با دیدگاه های کجروانه به هدف رسیدن به کرسی های رهبری و انگیزه ی امتیاز خواهی از سوی برخی کارمندان رده ی نخست حکومت و شماری از اعضای کمیته مرکزی ح. د. خ. ا، بویژه دبیر خانه و دفتر سیاسی به پیش برده می شد (چهره ها همه شناخته شده است، نیازی به شناساندن آنان دیده نمی شود) و روز به روز خرابکاری آنان اوج می گرفت. ماجراجو ترین همه، فرکیسیون اختاپوتی سلیمان لایق و نجیب الله بود که فقیر محمد ودان در آن عضویت داشت و فعال بود.
. پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد!
. گفت: پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان
. ( حافظ )
. وفا در که جوید چو پیمان گسیخت
. خراج از که خواهد چو دهقان گریخت
. (سعدی)
. چو پیمان شکن باشی و تیره مغز
. نیاید ز دست تو پیگار نغز …
. شما را ز پیمان شکستن چه باک
. گر او ریخت بر تارک خویش خاک
. (فردوسی)
مهمان برنامه «کاکتوس» به خورد مردم داد که «نجیب الله کاندید روس ها نبود هر کس کاندید بود جز نجیب الله». در مردود کردن این دروغگویی، افزون بر این که صد ها تحلیلگر و آگاه سیاسی میهن ما در این باره سخن گفته اند و هزار ها عضو پاک نهاد و خردورز ح. د. خ. ا گواه رویداد های چگونگی نشاندن نجیب الله در مقام های رهبری حزبی – دولتی بودند؛ می توان ده ها چشمه و نشانی چاپی را تکیه گاه خود کرد و دروغگو را بر سر جایش نشاند، بویژه کتاب های مشاوران و جنرالان و گفته های کارمندان رده ی نخست ک. گ. ب را که در افغانستان از دولت شورا ها نمایندگی می کردند و در میهن ما وظیفه دار بودند، به رخ شان کشید.
به گونه ی نمونه: ارتشبد دوکتور محمود قاریف مشاور ارشد نظامی نجیب الله (در سال های ۱۹۸۹ – ۱۹۹۰) در کتاب «افغانستان پس از بازگشت سپاهیان شوروی»؛ ترجمه: عزیز آریانفر در بارهی بسیار مسایل مهم سخن زده است، از زمره در برگ های ۷۰ – ۷۴ نامه ی رسمی نجیب الله را برای گرباچف و در برگ های ۹۴ – ۹۵ پاسخ گرباچف به پیام نجیب الله که خواهش دادن کمک نظامی را کرده بود، آورده است.
برخی اعضای دبیر خانه و دفتر سیاسی کمیته مرکزی ح. د. خ. ا نیز در کتاب هایی که به چاپ رسانیده اند درباره ی نشاندن نجیب الله بر سر اورنگ فرمانروایی حزبی – دولتی بر بنیاد تصمیم و فیصله توطئه آمیز دسته ی گورباچف.
در روز بر پایی تبهکاری سیاسی ۱۴ اردیبهشت / ثور ۱۳۶۵ این نظامیان شوروی و کارمندان ک. گ. ب بودند که ارگ و ساختمان کمیته مرکزی ح. د. خ. ا را محاصره کرده بودند (ویدئو ی این کردار زورگویانه در شبکه های اجتماعی گذاشته شده است). نیرو های نظامی و امنیتی افغانستان (امنیت دولتی، ارتش، پولیس) کمیته حزبی شهر کابل، درپایتخت فراخوان نظامی فوق العاده گرفته بودند و وضعیت اضطراری حکمفرما بود. بازداشت های شبانه و گروگان گیری برخی اعضای حزب در پیش گرفته شده بود؛ تیلیفون های طرفداران زنده نام ببرک کارمل را از کار انداخته بودند و به شماری از فعالان حزبی٬ هدایت نظامی داده بودند که به دستور حزب و حکومت اجازه ندارند از خانه های خودبیرون شوند.
اگر صالح محمد زیری، نور احمد نور، جنرال نظر محمد، فاروق یعقوبی از این جهان رفته اند؛ لیکن رفقا: سلطانعلی کشتمند، نجم الدین کاویانی، سید محمد گلابزوی و ظهور رزمجو که گواه عینی دو رویداد پر از زورگویی و سرکوب گری در جلوس دادن نجیب الله بر اریکه قدرت هستند، خوشبختانه زنده اند که می توانند زبان گویای حقیقت باشند.
. آمد آن خواهر زبانی باز
. با زبان فریبناک و دراز
. (امیر خسرو)، (نقل از فرهنگ معین ج ۲، ص ۲۵۴۱)
مهمان برنامه ی «کاکتوس» در بخشی از گفته هایش فقیر نمایی و نمایش تنگدستی کرد:
“نان سیاه دبل سیلو را به خانه می بردم که اولاد هایم با خوردن آن جشن می کردند.”
این که این گفته حقیقت دارد یا نه، باید آن را واکاوید:
فقیر محمد ودان پیش از هفتم اردیبهشت / ثور ۱۳۵۷ آموزگار بود و پس از ششم دی / جدی ۱۳۵۸ در نهاد های حزبی – دولتی وظیفه اجرا کرده و تنخواه می گرفت و با خانواده خود در مکروریان زندگی می کرد.
کنون آفتابی شود که چه وقت به سبب فقر و تنگدستی «نان سیاه دبل سیلو را به خانه می برد که فرزندانش با خوردن آن جشن می گرفتند»؛ آیا در زمانی که در نخست٬ معاون و سپس رییس شعبه تبلیغ و فرهنگ کمیته مرکزی ح. د. خ.ا بود و یا هنگامی که در استان ننگرهار٬ کاردار شماره نخست حزب و دولت بود؟
به هر حال، این گپ هم از همان دروغ های شاخدار است که به نرخ کاه ماش باد شد، بد بویی داد و از زبان یک آدم بالا نشین خاصه خور حزبی – دولتی بیرون بر آمد.
همگان به یاد دارند که در حکومت جمهوری پر از فساد و چور و چپاول به ریاست حامد کرزی وغنی بابای چهل دزد، از برکت کاردانی (!) و مهربانی (!) فاروق وردک وزیر آموزش و پرورش، «معلمان خیالی»، «مکتب های خیالی» در چهار چوب ساختار های آموزشی جا گرفته بود و میلیون ها دالر پول کمکی دزدی و گم و نیست شد. سرانجام بررسی ها از روی دزدی و رسوایی مالی فاروق وردک پرده برداشت.
کنون باید دید که «دشنه دار سرخ» چه گلی را به آب داده بود و مانند فاروق وردک در کدام دزدی دست داشت و از کدام گوشه ی فساد پول به جیب زده بود:
گران ارج محبوب شاه اعظمی کار شناس ریاست امنیت اداره ی امور شورای وزیران افغانستان (پیش از هشتم اردیبهشت / ثور ۱۳۷۱) در یک نبشته زیر عنوان: « انسان تابع احسان است »؛ نشر شده در ماهنامه «آزادی» نشریه اطلاعاتی و فرهنگی، چاپ دانمارک (شماره ۳۴، سال سوم، ثور ۱۳۷۹ – می ۲۰۰۰ ، صص ۲۳ – ۲۴ ) نگاشته است:
“ … بیاد دارم روزی را که مصروف مطالعه و بررسی کتبی یکی از وزارت ها بودم، رئیس ادارهٔ امور شورای وزیران من را به شعبهٔ خویش خواسته و چنین گفت: شاید اطلاع داشته باشید که محسن، تائپست ریاست دفتر مقام صدارت به نسبت وفات پدرش بوظیفه نیامده است. امروز گزارش مهم و محرمی از وزارت امنیت دولتی مواصلت نموده که مطابق هدایت محترم صدراعظم (کشتمند) گزارش مذکور باید به زود ترین فرصت تائیپ و بدسترس مقام صدارت قرار دهم. گزارش را از نزد رئیس اداره اخذ نمودم. حس کنجکاوی ام مرا واداشت تا هر چه زود تر یادداشت را باز و علت محرمیت و مهم بودنش را بدانم. با باز نمودن گزارش چشمم به عنوان درشت آن افتاد که در آن نوشته شده بود: «اختلاس ملیون ها افغانی در شورای علماء و روحانیون توسط فقیر محمد ودان معاون شعبهٔ تبلیغ و فرهنگ کمیته مرکزی ح. د. خ. ا و مولوی غلام سرور منظور رئیس شورای عالی علماء و روحانیون»؛ فعالیت و سمت کار همچو شورا ها در آن زمان توسط شعبهٔ تبلیغ و فرهنگ کمیته مرکزی ح . د. خ. ا رهبری می گردید.
خلاصه این که گزارش را گرفته، بدون این که به شعبهٔ خود بر گردم به اتاق تائپست شعبهٔ مان که در منزل تحتانی تعمیر قرار داشت، روان شدم. من گزارش را می خواندم و محمد نعیم تائپست موضوع را در طول مدت دو ساعت تمام کرد. به صورت بسیار مختصر محتویات گزارش چنین بود که: آقای فقیر محمد ودان و مولوی محمد منظور یک مقدار پول گزاف را که سالانه غرض نزدیک ساختن علماء و روحانیون مرکز و ولایات کشور به طرف حاکمیت تخصیص داده می شد، به اسمای جعلی و اشخاص غیر حقیقی که این پول برای شان تادیه نمی گردید، ولی امضاء و مهر شان به صورت جعلی ضم اسناد می گردید، حیف و میل گردیده بود. همچنان صد ها هزار افغانی دیگر هم بابت بودجه شعبات مربوط شورای علماء و روحانیون در ولایات بخصوص ولسوالی ها و علاقه داری ها که اصلا بنابر وضع امنیتی چنین شعبات در آنجا وجود نداشت، اما گزارش فعال بودن آن ها بصورت جعلی تهیه و پول آن در جیب آقایون فقیر محمد ودان ومولوی محمد سرور منظور سرازیر می شد. البته در مورد همهٔ این ادعا ها، وزارت امنیت دولتی اسناد بسیار معتبر، مستند و عینی به ضمیمهٔ گزارش ارائه نموده بود.
این واقعه درست در زمانی اتفاق افتاد که دوکتور نجیب الله به تقلید و دنباله روی از سیاست باز سازی و علنیت گرباچف، طی پلینوم کمیته مرکزی ح. د. خ. ا سیاست باز سازی و علنیت را در افغانستان اعلام نمود. با خود فکر کردم که بالای آقایون فقیر محمد ودان و محمد سرور منظور در پرتو سیاست باز سازی و علنیت دوکتور نجیب الله، چه بلای خواهد آمد؟
مدت ها گذشت، نتنها از درجهٔ فقیر محمد ودان کاسته نشد، بلکه به صفت رئیس شعبهٔ تبلیغ و فرهنگ کمیته مرکزی ح. د. خ. ا ارتقا نمود. روزی بگونهٔ شوخی از رئیس اداره سوال کردم که مجازات فقیر محمد ودان در پرتو سیاست «باز سازی و علنیت» دوکتور نجیب الله بکجا رسید؟ او بعد از یک مکث مختصر و نگاه معنی دار برایم گفت:
(با ملک بساز و به ده بتاز). من فکر می کنم که سلطانعلی کشتمند سابق صدراعظم که فعلا” در لندن اقامت دارند و محترم جیلانی کارگر سابق رئیس ادارهٔ امور شورای وزیران، حتما” موضوع اختلاس فقیر محمد ودان را فراموش نکرده اند…”
بایسته است فقیر محمد ودان و هم پالکی هایش این فرموده ی خواجه ی شیراز را آویزه ی گوش خود کنند:
. آبرو می رود ای ابر خطا پوش ببار
. که به دیوان عمل نامه سیاه آمده ایم
. (حافظ)
در فرجام سخن٬ شایسته گفتن است که محترم مختار لشکری درباره ی رویداد هایی که در برنامه ی «کاکتوس» پیرامون آنها فقیر محمد ودان حرف زد، آگاهی بایسته نداشت .
تنها خوب حرف زدن و استفاده از واژه های زیبا نمی تواند در آماده کردن و ضبط و پخش یک برنامه بر سر تاریخ سیاسی یک کشور در یک گاهه ی پر از نا به سامانی، بسنده باشد.
. (پایان)
۱۹ / ۱ / ۲۰۲۵