ع. بصیر دهزاد
جریان دموکراتیک خلق ادامه نهضت های آزادیخواهی و روشنگری در افغانستان
پنجاه سال یا درست نیم قرن از بنیانگذاری جریان دموکراتیک خلق میگذرد. جریان دموکراتیک خلق در دهه دموکراسی ” تاجدار” افغانستان در زمان ایجاد گردید که بلااثر ادامه مبارزات آزادیخواهی مبارزان نهضت های تجدد پسند امانی و بعداً حلقه ترقی پسند و آزادیخواه ضد استبداد سلطنتی در جو جدید نظام شاهی مشروطه و فقر و عقبماندهگی اجتماعی ضرورت شکل جدید مبارزه سیاسی را ایجاد نموده بود
بنیانگذاری این رویداد تاریخی که برای نسل روشنفکری دهه پنجاه، دور جدید از نهضت های ترقیخواهانه را در افغانستان نوید داد و خود پا بر عرصه وجود گذاشت، بدون شک شایسته تجلیل و بزرگداشت است. همچنانی که بنیانگذاران این جریان و سایر طرفدارآن که مستقیماً عضویت آن را نداشتند ولی در همان مقطع تاریخی با ندا های روشنگرانه و تحول طلبانه یکجا صدا بلند کردند و جنبش نو پا را پشتیبانی نمودند، همهشان شایسته احترام و ارج گزاری اند
من در مراحل دهه دموکراسی ” تاجدار” هنوز در مرحله مکتب ابتداییه بودم بعداً نوجوانی ام در صنف هشتم و نهم لیسه حبیبیه ناخودآگاه و غیر سازمانیافته به این روند گره خورد و سالهای بعدی زندهگی ام در مبارزات سیاسی با این جریان ترقیخواه آمیخته گردید. از مبارزات علنی تا مبارزات نیمه مخفی و مخفی و مبارزات ” دشوار ترین” یعنی بعد از سال 1357 با همان نتیجهگیریها و احساس وطنپرستی این راه را بدون آلایش، نیرنگ، خودخواهی، سؤاستفاده، توطئه و دهها غریزههای منفی دیگر، ادامه دادم ولی با ایدهها و نتیجهگیریهای امروزی ام که نامش را ” نقد سالم و منطقی” میگذارم، اما با آن گذشته با سر بلند میبینم و به همرزمان پاکطینت خود که از خطرات بیشمار آن وقت زنده برآمدهاند، ادای احترام مینمایم و یاد شهدا و از دست رفتگان این جریان سیاسی را گرامی میخواهم
من این را یک حق خودم و یک حق بزرگ این جریان مبارز بالایم میدانم که باید امروز به این جریان و گذشته پر ارجش ادای احترام کنم و تجلیل و گرامیداشت آن را شایسته و بجا بدانم. من به آنهای میبالم که با عشق آتشین به خاطر وطن و مردمش مبارزه نمودند، راه شهادت را گزیدند ولی یک روزی هم به جا و مقام و آرگاه و بارگاه فکر نمیکردند وتی در لست رضاکاران کار و پیکار شریفانه نام شان باید در اولینها میبود؛ و بالاخره یاد آن هزاران همزرم این راه را گرامی میدارم که در زندانها در جمع دیگر تحصیلکراها، روشنفکران تحول طلب و ترقیخواه در پولیگونها کشته شدند و یا شهید راه مبارزه آرمانیشان شدند
در روز های اخیر مطالب زیادی توسط اهلقلم نوشته شدند و تبصرهها پیرامون حزب دموکراتیک خلق و اثرات آن در پنجاه سال اخیر تاریخ معاصر افغانستان صورت گرفت که بیشترین لبه تیز نوشتهجات شان را در بررسی و مقایسه نمودن رهبران سیاسی حزب دموکراتیک خلق با گذشته گان صدها سال قبل، آرایش نامتعارف دادند، تند و درشت نوشتند ولی درعینحال تعداد در برابر این نوشتهجات به دفاع برخواستند. تعدادی از رجال کلیدی سابق این حزب بهصورت نامتعارف به توبه کردن پرداختند، درها را در اینجاوآنجا دقالباب نمودند تا بار ” گناههای خود” را بالای دیگران بیاندازند و خود را مربوط به حلقه خاص جا بزنند که گویا هیچ نکردند و از هیچچیزی آگاهی نداشتند، بهاصطلاح عامیانه ” چشک به زبان نزدند” و ایکاش و ایکاش کنان ” تبراق بر گردن، در کنج ملنگی” نشسته و به “توبه تنَسوا” پرداختند
از نظر نویسنده اشتباه بزرگ خواهد بود که بعضی افراد و حلقات سیاسی امروزی روح و جوهر سیاسی آن جریان سیاسی را که خصوصیات مختص به یک مقطع معین زمانی در دهه 50 هجری شمسی را در خود داشت و در یک جد سیاسی و اجتماعی شکل گرفت، نقش آفرید، را در آیینههای سیاست های کنونی خود ” اجباراً متبلور سازند
من نمیخواهم در این مورد طرف یکی و در تقابل با دیگری باشم. من در این مقاله به جهت دیگری موضوع میپردازم و آن اینکه جریان دموکراتیک خلق از زمان پیدایش اش ” کدام جا و نقشی” را در روشنگری، بیداری و رشد روان ترقیخواهی و وطنپرستی در جامعه افغانی ما داشته است. این برای من انگیزه وجدانی و اخلاقی و هم یک حق این سازمان سیاسی است که زمانی متعلق بدان بودم و امروز 50 سال از ایجادش میگذرد. جریان دموکراتیک خلق که بعد از حاکمیت سیاسی نام حزب دموکراتیک خلق افغانستان را به خود گرفت، اکنون به بخشی از تاریخ سیاسی معاصر افغانستان تبدیل گردیده است، بهمانند دیگر نهضتها و جنبش های آزادیخواهی، روشنفکری و ترقیخواه که از یک نقطه آغاز نمود، شکل گرفت، نقش آفرید و در یک مقطع معین خاتمه یافت و درسها و تجارب تاریخیاش را به نسل امروزی، آیندهگان به ارائه نمود. بعضی از ماها و دیگران امروز هر کدام این نهضت دموکراتیک و ترقیخواه را از زوایای مختلف و در چوکات ایدههای بافتهشده از یافتههای خود ارایه میداریم، نقد احساساتی میکنیم و با بینش خشن به این بدبینانه مینگریم
من در این مقاله همچنان نمیخواهم نوشته خود را بیشتر به رهبران سیاسی منجمله رهبران فقید حزب دموکراتیک خلق افغانستان متمرکز سازم به دلایل زیر
در نوشتهجات زیادی روی شخصیتها نوشته شده است. نویسندهگان و بعض حلقات کلیدی دولت وقت افغانستان بین سالهای (1978-1992)، مبصرین و نویسندهگان امروزی که جو سیاسی آن وقت را از کنج و کنار و زاویه دموکراسی غربی امروزی میبینند و بررسی میکنند که خود در آن نشستهاند. آنان رهبران را به این و آن به مقایسه میگیرند، یا اینکه اینان با توبه دادنها و معذرتخواهی های فردی تنها خود را خالص با الخیر میسازند و دیگران را مقصر میکشند.
گروههای مربوط به دورههای مختلفه حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان در موجودیت سازمانهای کوچک سیاسی امروزیشان دوره سیاسی مورد پشتیبانی خود را دوره طلائی تلقی میکنند و خویش را برائت میدهند و دیگران را عامل معضلات میدانند، یک رهبر را محکوم رهبران خودشان را در حد مبالغه توصیف میکنند، درحالیکه همه تا یک مقطع معین زمانی تاریخ مشترک عمل مشترک و تفکر مشترک (به استثتاً از دوره امین) را تعقیب نمودهاند و در آن زیستهاند.
تعداد در فکر و اندیشه و نتیجهگیریها شان چنان در عمق پسیمیزم سیاسی فرورفتهاند که تنها به جهات منفی قضایا میاندیشند و ایدههای خود را با عقده مندی، اهانت و دو و دشنام متبارز میسازند. این تعداد چنان در ” نوک یک هرم خودساخته” غرور و تکبر، خود را پیچانیدهاند که از بیان واقعیت های که جهت خوب و مثبت قضایا و یا شخصیتها را هم میتواند بیان نمود، کلاً انکار میکنند و حتی از بینش و بیان اخلاقی مسایل هم طفره میروند
افراد متعلق به حزب دموکراتیک خلق افغانستان در یک هستری و عجله به رهبری حزب و گذشته سیاسی خودشان تازیدند و از نقش و عمل خودشان با ترس و هراس، گریز میکنند. هر دری را دقالباب میکنند تا کسی به ” توبه تنسوا” شان گوش دهند.
من در این جا روی بعد دیگری مسأله مکث میکنم و آن اینکه
جریان دموکراتیک خلق بهمانند دو سه جریان سیاسی چپ و ترقیخواه که دریک مقطع معین زمانی شکل گرفتند، نقش بزرگ را در بیداری ملت، روشنگری و ترقیخواهی ادا نمودند و پروگرام سیاسی و مبانی فکری خود را با در نظر داشت یک جو معین سیاسی و فکری و با در نظر داشت اوضاع سیاسی ملی و بینالمللی مدون ساختند و به جامعه ارائه نمودند
جریان دموکراتیک خلق که در 11 جدی 1343 ه. ش. به وجود آمد و اولین صدای رسای خویش را در جریده خلق بلند ساخت، سخن از ” رنج های بیکران مردم افغانستان” زد و برنامه اجتماعی و سیاسی تدوین شده را برای جامعه عقبمانده و بدیلی بر دولت ” خودگردان” شاهی ارائه نمود. دستگاه دولتی و ساختار سیاسی افغانستان را نقد شجاعانه نمود و با هر نقداش یک بدیل و راه حل را نیز مطرح نمود
این جریان که بعد از کسب قدر سیاسی نام ” حزب دموکراتیک خلق” را گرفت و بعداً با تغیر در سیاست و رهبری آن با نام حزب وطن مسما گردید، ” بهمانند تعداد از جریانات سیاسی چپ و چپ لیبرال” که در عین زمان بروز نمودند، بدون شک الهامگیرنده از دو مبنا و منشأ فکری بودند: یکی الهام از نهضت تغیر، تحول، تجدد و ترقیخواه که در زمان شاه امانالله در سطح ایدهها شکل گرفته بود، همچنان از ادامه آن یعنی آزادیخواهان ضد استبداد سلطنتی. این دو نهضت هنوز نمیتوانستند یک برنامه سیاسی مدون و جامع را ارائه نماید. اهمیت نهضت مشروطیت و تجددخواهی از اول تا دوم و ادامه آن در وجود ویش زلمیان هر کدام، یکی پی دیگری، ادامه یک سیر و جریان تحول در افکار عامه روشنفکری و تحصیلکردهها بود
الهام و منشأ دیگر همان بر خواسته از تغییرات و سیر مبارزه بر ضد استعمار و دفاع از تجدد گرایی در کشورهای دیگر بود که در همان مقطع زمانی برای این کشورها موثر تمام شده بودند و ترقیخواهان و تحول طلبان در همان مقطع زمانی شعار تحول و روشنگری دادند و برای آن مبارزه موثر نمودند و در نتیجه مبارزات شان عوامل جهل و تاریکی را از روی صحنه دور ساختند و یا دست های طولای عوامل جهالت را از عقب بستند. از دیدگاه نویسنده این غیر منطقی و غیر طبعی نیست که نیرو های جدید با روحیه ترقیخواهی و تحول طلبی برای شکل گیریهای فکری و در یک مقطع زمانی که هنوز دارای افکار و برنامه تدوین شده نبودند و هنوز کدام بدیل و یا ” الگو و نسخه” آماده در دست نداشتند. روی همیت دلیل آنان برای تعین یک پالیسی و یا پروگرام سیاسی، اجتماعی به (کانسپت) ها ویا برنامه های ” موثر و نتیجه داده شده” در کشورهای دیگر مراجعه مینمودند. درست بهمانند ایدههای ” دموکراسی و اقتصاد بازار” که در افغانستان کنونی راست، چپ و میانه را در تار های نازک خود بسته اند، با شعار های عادلت و حقوق بشر ” تیپ” اروپای غرب گلو پاره میکنند، به آن دموکراسی، عدالت و حقوق بشر که در کشورهای لیبرال در یک مسیر طولانی تاریخ شکلگرفته و به روان اجتماعی مردم مبدل شده ولی در کشور ما هنوز غیرقابل هضم است، یعنی حیثیت متاع است که در فرق ها کوبیده میشود تا التیام رنج های بیکران مردم افغانستان
یک مثال دیگر: برای شاه امانالله و حلقه مربوطهاش بدون شک پروگرام اتا ترک در ترکیه و تا اندازه انقلاب اکتوبر روسیه و مبارزات آزادیخواهی در هندوستان الگوهای قابلتوجه و استفاده بوده است. همانطوری که جنبش مشروطیت ایران و روند مبارزات ضد استعمار در شکلگیری فکری مشروطه خواهان دوم و ویش زلمیان نقش داشته است
به همین شکل در عین حالی که ایجاد جریان دموکراتیک خلق و جریانات ترقیخواه و وطنپرست که در همان مقطع زمانی ایجاد گردیدند و شکل گرفتند برای شان الهام، انتخاب و الگوی دیگری جز استفاده از اندیشههای به نظر نمیرسید، مانند
تجربه نهضت های آزادیبخش ملی و فورمولبندی ایجاد سیستم های سیاسی دموکراسی ملی در تعداد از کشورهای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین
استفاده از مبانی فکری سوسیالیستی، تنها برای تدوین پروگرامهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که در نظر داشت شرایط خاص افغانستان، احترام به عقاید دینی و مذهبی و پذیرفته شدن افغانستان به حیث یک کشور دارای عقاید اسلامی جز آن بود
تجارب رشد اتحاد شوروی در عرصه اقتصادی، اجتماعی در وجود سیستم اقتصاد رهبری شده دولتی که بعد از ختم جنگ جهانی دوم تا سالهای نزدیک به هفتاد چشمگیر بوده است
تجربه روند انقلاب چین تحت رهبری مائو تسه دون که دولت سوسیالیستی را ناشی از مبارزه قهرآمیز دهقانان میدانست
در این چهار منشأ فکری چپ در افغانستان سالهای 60 و 70 این الگوها متبارز بودند که در آن مفاهیم و اهداف عملی و ممکن زیر برجستگی
خاص داشتند و میتوانستند به حیث الگو برای مردم و ملت ” با رنج های بیکران” نیز باشند، یعنی
*
مبانی و مفکوره های نجات مردمان فقیر و محکوم (دهقانان، کارگران و دیگر تهیدستان) که اکثریت مردم را تشکیل میدادند
*
رشد و انکشاف اقتصادی و اجتماعی سیستم رهبری شده دولتی و حمایت سرمایهداران ملی به نسبت ضعیف بودن و آسیبپذیر بودن این سرمایهداران ملی در رقابت با سرمایههای بزرگ و تولیدات خارجی
*
کارگران و دهقانان بیشترین نیروی فعال اجتماعی و اقتصادی حمایت کننده گان این پالیسی خواهند بودند
*
دول بزرگ و احزاب حاکم در کشورهای مانند اتحاد شوروی و چین بزرگترین کمک کننده گان این دول تازه ایجاد شدهاند
*
این جریانات سیاسی در افغانستان معتقد بودند که میتوانند از راه مبارزات ” انقلابی” یعنی تظاهرات و سازماندهی قیام های مردمی رهبری این مبارزات را بهدست گیرند و به عقیده آنها حکومت مردم برای مردم و از طرف مردم به وجود آید
هدف نویسنده از توضیح فوق در آن است که این جریانات سیاسی نه تنها ادامهدهنده مبارزات ملیاند که در فوق از آن تذکر داده شده است، بلکه آنان برای اولین بار پروگرامهای سیاسی را به حیث بدیل های سیاسی مطرح نمودند و بهحق میتوان گفت که: یکی اینکه آنها محصول شرایط عقبمانده اجتماعی بودند که مردم افغانستان در تحت شرایط نظام شاهی در عمیق ترین شرایط فقر و بدبختی قرار داشتند. دوم اینکه جو سیاسی جهانی همان وقت بیشتر تحت تأثیر ایدیالوژیهای سیاسی و اجتماعی قرار داشتند
اکنون باید بر این موضوع مکثی نمود که آیا جریان دموکراتیک خلق در زمان مبارزات اپوزیسیونی چه نقش و موثرتی را ایفا نمود
مبارزات پارلمانی این جریان سیاسی در همکاری نسبی با دیگر ترقیخواهان، ضد استبداد شاهی و میانه روان، طلسم عقب گرایان را که با روپوش دین و مذهب اهداف ضد ملی، ضد ترقیشان را پیش میبردند و انکشاف و دموکراسی را در قالب واهمه کفر و الحاد و روی لچی تحت فشار قرار میدادند و ذهنیت مردم را زهرپاشی مینمودند، را در پارلمان و جوامع شهری شکستند. موقف اجتماعی و سیاسی زن در اجتماع و دستگاه دولتی، اخصاٌ در شهرها بر روان اجتماعی چیره گردید
اخبار و جراید سیاسی و اجتماعی زیادی به نشر آغاز نمودند و در بیداری مردم و ملت و ارائه افکار روشنفکری و ترقیخواهان نقش بزرگ را ادا نمودند، تا سطح که حکومت وقت و دستگاه از هم شاریده شاهی در واهمه و ترس از ملت به لرزه درآمد و در فکر مسدود کردن این جراید برآمدند
مسأله تغیر در نظام سیاسی در روان عامه شکل گرفت و جوانان و روشنفکران متعاقباً در حلقههای مختلف سیاسی جمعوجور شدند
اکنون که در گذشته بعد از چهل سال از دهه دموکراسی شاهی و اوج مبارزات ترقیخواهانه نهضت چپ، آن مقطع تاریخی قرار داریم و تجارب و درس های پر غنا و تاریخی زیاد از آن زمان و همچنان از ادامه جریان دموکراتیک خلق در وجود حزب دموکراتیک خلق افغانستان داریم، باید بدین اصل و جوهر پر ارج معتقد باشیم که این یک گذشته با افتخار و با غرور است که تمام حلقات و گروههای که در وجود احزاب سیاسی کنونی تشکل نمودهاند، باید آن گذشته پر افتخار را به حیث میراث مشترک و بخش از تاریخ افتخار مبارزات تمامی جریانات دموکراتیک و ترقیخواه پر ارج و گرامی نگهداریم، تاریخی که هم حماسه آفرید و هم تجارب و درس های تاریخی را از موفقیت های و مغلقیت ها تا تجارب خونین به نسل های کنونی و آینده به تحویل داده است. ادای احترام به مبارزان واقعی و اساسگذاران جریان دموکراتیک خلق و مبارزان دیگر ترقیخواه این مقطع تاریخ روشنفکری و روشنگری افغانستان
با احترام
بصیر دهزاد
منتشره تارنماهای وزین وطندار،حقیقت و راه پرچم