کتاب نظامنامه اساسی دولت علیه افغانستان ( اولین قانون اساسی افغانستان ) بازتایپ و تدوین دیجیتال:رفیق قاسم آسمایی بازپخش: نشرات راه پرچم

 

 

 

 

سال نامه شماره51 سال1364 که باید در سال بعد (1365) چاپ میشد. زمان نشر آن خلاف قانون دکتور نجیب الله مانع چاپ آن شد.
بدینخاطر برای پژوهشگران تاریخ واقعی، مردم شرافتمند و نسل جوان میهن و پرچمداران راه سعادت انسان جهت دسترسی به حقایق تاریخی سال 1364 که پاسخ دسیسه ی جهانی علیه دولت و مردم افغانستان است

کلکسیون سال 1364 روزنامه حقیقت انقلاب ثور

را تقدیم میداریم. روی نوشته ی بالایی کلیک کنید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کتاب

نظامنامه اساسی دولت علیه افغانستان

( اولین قانون اساسی افغانستان )

بازتایپ و تدوین دیجیتال:رفیق قاسم آسمایی

بازپخش: نشرات راه پرچم

 

در مورد طرح دیجیتال کتاب

 

میر عبدالواحد سادات رئیس انجمن حقوقدانان افغان در اروپا

 

اثر ارزشمند پيرامون نخستين قانون اساسى افغانستان

به تعقيب نشر ديجيتالى نخستين قانون اساسى به مناسبت صدمين سال احراز استقلال، به همت حقوقدان سابقه دار جناب محمدقاسم آسمايى، اكنون ايشان كتاب پر ارزش (د افغانستان لومړنى اساسى قانون ته يوه كتنه) تأليف روانشاد قانونپوه داكتر محمدطاهر بورگى حقوقدان شهير كشور را به شکل ديجيتال، آمادۀ نشر در كهكشان انترنيت ساخته است.

از ديد اين قلم پرداختن به معرفى هرچه گسترده تر نخستين قانون اساسى به دلايل فراوان حايز اهميت اصولى و استثنايى ميباشد و چه نيكو كه فرهنگى نستوه و فرهيخته آسمايى گرانقدر اين مهم را در صد سالگى استرداد استقلال انجام ميدهد.

اولين بُعد اهميت موضوع در احوال جارى ازين حقيقت تلخ ناشى ميگردد كه پاشنۀ آشيل افغانستان، كماكان فقدان دولت مقتدر ملى و حاكميت قانون ميباشد و متأسفانه همچنان دشمنان تجدد و ترقى با قانون و حاكميت آن خصومت مي ورزند و در راستاى استقرار شريعت شمشير ميزنند و يا به بيان واضح تر، اخلاف ملاى لنگ و حبيب الله كلكانى تنها “مشروعه” ميخواهند و مشروطه را مردود و قانون را سوغات غرب ميخوانند. مبرهن است كه حل و فصل اين منازعۀ تاريخى بدون پرداختن به ابعاد نظرى موضوع و درك دقيق و همه جانبه از ضرورت دولت ملى قانون محور و عدالت گستر ميسر نمي گردد.

قانون و حاكميت آن در واقع راه گذار به مدنيت ميباشد و در جهان معاصر حاكميت قانون پل وصل با جهان متمدن ميباشد و افغانستان با تأسيس نخستين دولت ملى كه با انفاذ اولين قانون اساسى تعريف ميگردد، برهبرى دوكتور حقوق شاه امان الله، اين پل وصل تاريخى را بنا نهاد.

متأسفانه بعد از سقوط نهضت امانى براى ساليان متوالى و تا ختم حاكميت خانوادۀ “مصاحبان” بنابر كينه ورزى با شاه امان الله و نهضت مترقى امانى، زمينه هاى معرفى و پرداختن به نخستين دولت ملى و ارزشهاى متعالى اولين قانون اساسى افغانستان، بسيار محدود بود و اين تعصب سايه تاريك را در شناخت نسل هاى بعدى و جنبش هاى روشنفكرى بوجود آورد كه عواقب دردناك آن تا اكنون محسوس است.

در سير و تطور تاريخ تكامل موسسۀ دولت در افغانستان، اساسگذارى نخستين دولت ملى بر مبناى قانون اساسى ميتواند به حيث موضوع تدقيق و تحقيق پژوهشگران قرار گيرد، آنچه در اصول و در تجربۀ جهانى به حساب ( دولت – ملت و ملت – دولت ) مطرح است و با قرارداد وستفاليا ( ١٦٤٨ م ) معيارهاى دولت ملى را معرفى مينمايد، در افغانستان در وجود نخستين قانون اساسى مسجل گرديده است.

البته زمينه هاى تاريخى و ذهنى آن با ريفورمهاى امير شيرعلي خان و بعد از شمس النهار و طى مشروطيت اول و دوم و انديشه هاى سراج الاخبار به رهبرى آزاديخواه بزرگ محمود طرزى ميسر گرديد. درين ارتباط تلاش پر اسرار امير عبدالرحمن كه با خون و آهن منجر به استقرار دولت مقتدر مركزى و دورۀ آرام سلطنت امير حبيب الله و پياده نمودن يكتعداد ريفورم ها زمينه هاى عينى گذار به دولت ملى را مساعدت نمود.

بدينرو در تاريخ افغانستان دوكتور حقوق شاه امان الله نه تنها محصل استقلال سياسى و بانى نهضت مترقى و تجددخواهى امانيه و همچنان اساسگذار نخستين قانون و مبتني برآن اولين دولت ملى در تاريخ ما ميباشد.

با مطالعۀ اين اثر مستند و مستدل، خواننده درك مينمايد كه در بحث پرجدل گذار از «مطلقيت» و مشروط ساختن اختيارات لامحدود حكام، كه راه را به سوى مشروطيت هموار نمايد، ضرورت انفاذ قانون مطرح ميگردد تا در وجود قانون، حدود اختيارات حاكم و هم حقوق اساسى اتباع، تعريف و تسجيل گردد و قانون اساسى جايگاه قدرت را مشخص و مهار ساخته و قوه هاى متشكلۀ دولت را تعريف نمايد؛ چنانچه ارسطو قانون اساسى را تبين كننده جايگاه دستگاه هاى دولتى دانسته است.

قانون اساسى معرف هويت ملى و بازتاب ارزشهاى متعالى استقلال، حاكميت ملى، تماميت ارضى، بيرق ملى و… ميباشد كه راه را براى تعريف ملت شدن مساعد ميسازد.

بدينترتيب تصويب قانون اساسى، حد فاصل با فكر قرون وسطايى و حاكميت مستبدانه فردى و خانوادگى ميباشد كه در مبارزه تاريخى علم و جهل و جدل تاريخى سنت و تجدد، جايگاه مردم را از موقف رعايا و رعيت بسوى شهروند شدن تعريف ميكند كه قانون حامى آن و همچنان شهروند آگاه بحقوق خود پاسدار قانون ميباشد. 

براى نسل جوان و بزرگ شده در سال هاى فقدان دولت و قانون، بسيار جالب خواهد بود كه افغانستان حدود يك قرن قبل با انفاذ قانون اساسى و تأسيس دولت ملى در رديف كشورهاى پيشتاز قاره آسيا قرار ميگيرد و حتى از لحاظ محتوى بر قانون اساسى ايران آنوقت ارزشهاى متمدن تری داشته است، چنانچه در طرح اولى قانون اساسى، در صفحۀ ششم اين كتاب ميخوانيم که قيد مذهب وجود نداشت و در واقع بخاطر درج بودن مذهب رسمى در قانون اساسى ايران، مذهب حنفى را در قانون قيد نمودند.

كتاب مورد بحث ما، در سال ( ١٩٩٥ م ) از طرف ( د آزاد افغانستان د ليكوالو ټولنه) به نشر رسيده است كه در يكصدوپانده صفحه و بداخل ده فصل منطبق به عناوين نظامنامه اساسى:

مقدمه، حقوق اتباع افغانستان، وزيران، مأمورين، شوراى مشوره و شوراى دولت، محاكم، ديوان عالى، امور مالى، اداره ولايات و احكام متفرقه، تمام موارد و احكام قانون اساسى را مورد بحث و معرفى قرارداده است.

آنچه اهميت كتاب را مشخص و در رديف مأخذ معتبر قرار ميدهد، رعايت اصول تدقيق و تحقيق و ذكر دقيق ماخذ با اعتبار از مورخان نامدار، جامعه شناسان و حقوقدانان است كه تا بيست اثر را به شيوه تحقيقى در صفحات ( ١١٣ و ١١٤ ) درج نموده است.

مطالعۀ اين اثر به ما كمك مينمايد تا با اصول اساسگذارى اساسات دولت مدرن در شرايط يك قرن قبل در افغانستان آشنا گرديم كه چگونه قانون اساسى براى اولين بار نوعى تفكيك و تعريف ابتدايى از اركان ثلاثۀ دولت مينمايد و براى نخستين بار محاكم بشكل ثلاثه و آزاد تعريف (صفحات: ٧٨، ٧٩، ٨٢ و ٨٥ ) و قدرت و اداره دولتى در وجود وزيران و مامورين و مركز و ولايات ( صفحات ٤٣ و ٤٩ )، بلديه ها ( شاروالى ها )، ( صفحه ٩٩ ) تنظيم امور ماليه و تنظيم بودجه ( صفحه ٨٨ ) و شوراى دولت و مجلس مشوره ( صفحات ٦٧ و ٥٢ ) توضيح گرديده است.

اين اثر سودمند بيان ميدارد كه چگونه واضعان قانون اساسى در احوال يك صدۀ قبل توانسته اند، اصول قانونگذارى را رعايت و موارد تخنيكى تشريح و تفسير قانون، تعديل قانون و حالات استثنايى منجمله برقرارى حكومت نظامى را مسجل نمایند.

از طريق مطالعه اين كتاب ميتوان به ارزشهاى والاى آشنا گرديد كه نخستين قانون اساسى به مردم افغانستان به ارمغان آورده است:

تعريف از آزادى و انواع آن، لغو بيگار ( صفحه ٣٧ )، لغو كنيز و مصادره ( صفحه ٤٧ )، آزادى مطبوعات و تنظيم قانون آن ( صفحه ٣٣ و ٣٨ ) و…

بدينترتيب به دقت متوجه ميشويم كه نخستين قانون اساسى افغانستان نه تنها آرمان هاى مدرنيته و مترقى را بازتاب داده است و در عين حال با روح دين مقدس اسلام و جوهر آن كه عدالت ميباشد، تطابق كامل داشته است.

البته اين امتزاج خلاق محصول دانش و تجربه بزرگان وارد در علوم دينى، بشمول بزرگترين و متبحرترين علماى دين و فرزانگان آگاه از مسايل دنيايى و معاصر غرب ميباشد.

بنابر درك دقيق از عقب مانى جامعه و عدم درك درست از افادۀ قانون، چنانچه در صفحه ( ١٤ ) اين كتاب ميخوانيم، آگاهانه افادۀ نظامنامه، بر گزيده ميشود.

اينكه شرارت پيشه گان همانند ملاى لنگ كه در يك دست قرآن كريم و بدست ديگر قانون اساسى را گرفته و از مردم سنتى پكتيا سوال ميكرد كه كدام را قبول داريد؟ آشكارا دسيسه استعمار انگليس و به اساس فيصله مدرسه ديوبند انجام يافته است.

از مطالعه اين كتاب خواننده متوجه ميگردد كه شاه امان الله برخلاف تصور عام، جوان بى تجربه و ناوارد نبوده و چنانچه با سهمگيرى در مباحثات لويه جرگه ثابت نموده است كه بر مجموع موارد آشنايى مبسوط دارد و از وضع منطقه و جهان و تغيرات بين المللى وقوف زياد داشته و عالم و عامل با قوۀ عالى نطق و بيان ميباشد.

همچنان شاه امان الله بمثابه بزرگترين نماد نوگرايى و مدرنيته از احساس و ارادۀ والا بخاطر تحقق اهداف ملى و مترقى برخوردار است و با پيشنهاد بخاطر غيرمسوول خواندن پادشاه مخالفت مينمايد.

زنده ياد داكتر محمد طاهربورگى در كتاب خود به نكات ظريف تاريخى نيز اشارات دارد و منجمله مكث بر اين حقيقت كه برخلاف اروپا تغيرات در افغانستان از بالا و به اساس ارادۀ حاكمان انجام ميگيرد و چنانچه در صفحه ششم كتاب ميخوانيم كه چگونه وكلاى مردم در لويه جرگه با درج، «تضمين آزاديهاى اتباع» مخالفت مينمايند و آنرا خلاف شرع ميخوانند!!!

آماج اين نبشته، معرفى اثر پرارزش زنده ياد قانونپوه داكتر بورگى ميباشد و با وجودي كه نقد كتاب مطرح نيست، اما نميخواهم در يك مورد عدم همنوايى خود را با دوست بزرگوار و همسلك و همكار دانشمند و مشفق ما، با خوانندۀ عزيز شريك نسازم كه در صفحۀ چهارم متذكر شده اند:

«… زمونږ د هيواد اساسى قانون، د ملت د غوښتنی او مطالبى په اساس منځ ته را نغى، بلكه دا دپادشاه يوه شاهانه هديه وه چى اعلیحضرت دا هديه خپل ملت ته وركوله او ملت دا هديه مستردوله او نه يى منله»

درين ارتباط چنانچه قبلاً متذكر شده ام، بايد با مسئوليت تكرار نمايم كه مردم افغانستان به شهادت تاريخ از اول با ريفورم ها مخالفت نكرده اند و بى هراس از اشتباه ميتوان گفت كه هرگاه دسايس الحيل استعمارى انگليس وجود نمي داشت، نهضت امانى و ريفورم هاى وضع شده، على الرغم اشتباهات اراكين و مسئولان تداوم ميافت و افغانستان با سقوط مواجه نميگرديد.

منحيث حسن ختام، در حاليكه مطالعۀ اين اثر ارزشمند را در معرفى نخستين قانون اساسى به منوران و همسلكان پيشنهاد مينمايم، براى كساني كه با روانشاد مؤلف آشنايى ندارند، عرض ميگردد كه بيوگرافى شان در اخير كتاب وجود دارد.

به احترام به حق دوستى و آشنايى بايد عرض نمايم كه:

زنده ياد قانونپوه داكتر بورگى از شخصيت هاى نيك، صادق و سابقه دار و حقوقدان شهير افغانستان، استاد فاكولته حقوق و علوم سياسى پوهنتون كابل، مؤلف، مترجم و نويسندۀ مقالات زياد ادبى و حقوقى ميباشد كه تعداد از آثار شان منحيث مواد درسى و مأخذ مورد استفاده محصلان قرار داشت.

قابل یاآوری است که زنده ياد بورگى شخصيت ارجمند ملى و وطندوست در شرايط دشوار تا سال ( ١٩٩٢ م ) در شوراى قانون اساسى و انستيتوت تحقيقاتى و علمى وزارت عدليه جمهوری افغانستان مصدر خدمات شايسته بوطن گرديده است.

با حرمت

 

در بارۀ کتاب

«د اساسی قانون علویت»

این اثر ارزشمند حقوقی جناب قانون‌پوه عبدالوهاب صافی حقوق‌دان بلندمرتبت افغانستان، سی و دو سال قبل در شهر کابل و در مطبعه آریانا به چاپ  رسیده است و اکنون به همت حقوق‌دان سابقه‌دار و فرهنگی همیشه جویا و کوشا جناب محمدقاسم آسمایی به شکل دیجیتال آماده و در کهکشان انترنیت در اختیار هم‌مسلکان و علاقمندان قرار دارد.

جناب قانون‌پوه عبدالوهاب صافى، يك نام آشنا در مقياس كشور و در ميان اهل حقوق و شرعيات و كارمندان شش دهه اخير ارگان‌هاى حراست حقوق، محاكم، څارنوالى، وزارت عدليه و فاكولته‌هاى حقوق و شرعيات مى‌باشد.

جناب صافى تعليمات علوم شرعى و حقوق را در فاميل، دارالعلوم عربى، پوهنتون كابل و در سطوح عالى در خارج كشور فرا گرفته است و از آغاز دهه چهل شمسى به كار در بخش تقنين وزارت عدليه آغاز و در كار تدوين، قوانين كه بويژه بعد از انفاذ قانون اساسى دهۀ مشروطيت رونق زياد يافته بود، شركت فعال داشت و در سال‌هاى بعدى در سمت رييس تقنين، معين و در در اوايل دهۀ شصت شمسى به حيث وزير عدليه، لوى څارنوال و عضو شوراي‌عالى ستره محكمه، در تكامل سيستم قانون گذارى، ترويج افاده سيادت قانون و تحكيم حاكميت قانون مصدر خدمات بزرگ به وطن گرديده است.

طى اين ساليان متمادى، استاد عبدالوهاب صافى دانش و تجربه پربار خود را از طريق تدريس در فاكولته‌هاى حقوق، شرعيات، كورس‌ها، سمينارها  و نشر آثار پر ارزش به نسل جوان منتقل نموده است.

این اثر جناب قانون‌پوه «د اساسی قانون علویت» به زبان ملی پشتو و متن سلیس طی چهار بخش این موارد را :

– نظری به قانون اساسی جمهوری دوم افغانستان

علویت قانون اساسی، تطابق قوانین عادی با قانون اساسی

– نظارت قضایی و تحکیم قانون اساسی

– نظارت قضایی و ارگان حفظ قانون اساسی

مورد مطالعه و معرفی قرارداده است.

در شروع  بخش اول مولف بر اصطلاح قانون اساسی (Constitution) و تاریخچه آن در جهان مکث ارزشمندی نموده و معلومات لازم را در مورد سیر تحول این مفهوم از روم باستان و تا قرن هشتم ترسایی و قوانین اساسی ایالات متحده امریکا و فرانسه ارائه نموده است.

درین بخش همچنان بر سیر قانون اساسی در افغانستان و از نخستین قانون اساسی در عهد شاه امان‌الله و سه قانون بعدی آن موارد اساسی را خاطر نشان ساخته است.

در بخش اول بر چگونگی تدوین پنجمین قانون اساسی افغانستان به صورت مشروح صحبت گردیده است.

در  نیمه دوم سال (١۳۶۴ شمسى) ببرك كارمل فقيد كميسيون تدوين قانون اساسى را ايجاد نمود که در نخستین جلسۀ آن در ماه حوت همان سال از ميان  كميسيون، نه تن به حيث كميتۀ تسويد انتخاب گرديدند.

رياست اين كميته را شخصيت بزرگ ملى و علمى عبدالرحيم هاتف فقيد عهده دار و جناب اكاديميسين دوكتور سرابى متخصص علوم اقتصادى، منحيث معاون، جناب دوكتور مجاز استاد سابقه دار فاكولته حقوق (منشی کمیته) و پوهاند دوكتور مصئون متخصص بزرگ حقوق بين الدول، زنده‌ياد قانون‌پوه محمديعقوب كمك متخصص عرصه قانون‌گذارى، دانشمند متبحر و متجرب علوم شرعى و حقوقى شاد روان محمداكرم عبقرى،  پوهنيار مليزى طوطاخيل فقيد و میر عبدالواحد سادات، به شمول مولف کتاب، جناب قانون‌پوه صافی  اعضاى كميته بودند.

مولف گرامی درین بخش چگونگی کار کمیته تسوید قانون اساسی و آماده ساختن طرح اولی قانون اساسی را با نظر داشت تجارب قبلی کشور و مطالعه  تعداد زیاد قوانین اساسی کشور های جهان را بیان نموده است و از نحوه نظرخواهی و بحث گسترده پیرامون طرح در مجامع علمی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور تجربه آن دوره را بازگو نموده است.

در بخش دوم و سوم کتاب موارد مسلکی و در مطابقت با نصوص قانون اساسی در رابطه به تطابق قوانین عادی با قانون اساسی، نظارت قضایی و تحکیم قانون اساسی وجود دارد که برای محققان و محصلان  حقوق حایز اهمیت زیاد می باشد.

در بخش چهارم ارگان شورای قانون اساسی در افغانستان  که با توشيح قانون اساسى توسط داكتر نجيب‌الله ، بحيث رئيس  آن شورا تعين گرديد و در تركيب آن برجسته ترين متخصصين علم حقوق وعلوم شرعى، مطابقت قوانين مصوب پارلمان را با قانون اساسى بررسى مي‌نمودند، معرفی نموده است و قوانین اساسی پانزده کشور را مرتبط به چگونگی فعالیت ارکان قوای سه گانه دولت و همچنان ارگان نظارت بر تطبیق قانون اساسی مطالعه نموده که از اهمیت بلند تحقیقی برخوردار است.

اصالتاً و به وکالت از شورای رهبری انجمن حقوقدانان افغان در اروپا، باز نشر دیجیتال این اثر ارزشمند حقوقی را به مؤلف گرامی و یگانه دختر شان محترمه ناهید جان که پدر مهربان کتاب را به ایشان اهدا نموده بود، مبارک باد گفته و به همسلک گرامی و همکاران گران ارج جناب آسمایی ورجاوند مراتب امتنان تقدیم گردد.

با حرمت

میر عبدالواحد سادات

رییس انجمن حقوق‌دانان افغان در اروپا

 

 

 

 

سال نامه شماره51 سال1364 که باید در سال بعد (1365) چاپ میشد. زمان نشر آن خلاف قانون دکتور نجیب الله مانع چاپ آن شد.
بدینخاطر برای پژوهشگران تاریخ واقعی، مردم شرافتمند و نسل جوان میهن و پرچمداران راه سعادت انسان جهت دسترسی به حقایق تاریخی سال 1364 که پاسخ دسیسه ی جهانی علیه دولت و مردم افغانستان است

کلکسیون سال 1364 روزنامه حقیقت انقلاب ثور

را تقدیم میداریم. روی نوشته ی بالایی کلیک کنید.

محترم سخی صمیم حقوقدان سابقه؜دار و مجرب وطن در دوران آوارگی و مهاجرت نیز دَین وطنی و مسلکی خویش را فراموش ننموده و بصورت مستمر در  بلندبردن سطح دانش حقوقی شاگردان حقوق و مشتاقان دانش حقوق سعی فراوان به خرج داده با تدویر و تدوین برنامه های تلویزیونی و نشر مقالات تحلیلی حقوقی خدماتی شایانی را برای هموطنان انجام داده است.

در همین راستا اثر«ناگفته های از قضا و قضاوت، قضا و چگونگی آفرینش عدالت» از خامه او، در این اواخر از جانب بورد نشراتی انجمن سراسری حقوقدانان افغانستان اقبال نشر یافته و استاد گرامی لطف کرده اند و آنرا در اختیار ما نیز قرار داده است. با اظهار شکران، در این دوران تاریک و آشفته وطن که جایگاه و نقش قانون و قانونیت در تأمین عدالت به فراموشی سپرده شده و اراده فردی جاگزین آن شده، پخش چنین اثر سودمند از ارزش بسیار برخودار و استثنایی است.

ضمن عرض تبریکی برای صمیم ارجمند، برایش توانایی بیشتر  و طول عمر خواهانیم. انتشارات راه پرچم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نظامنامه-اساسی-دولت-علیه-افغانستان-متن-نهایی

**********